eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
⚡️🔹⚡️🔹⚡️🔹⚡️🔹⚡️ 🔹 ⭕️اساس چيست؟ 🔷اين بر دو پايه اصلی (صغری و كبری) و يك نتيجه قرار گرفته است: 1⃣ بر اساس يك و حساب شده ای آفريده شده، و بر هر ذره ای از موجودات، يك سلسله قوانين تغيير ناپذيری حكومت ميكند. 2⃣هر جا و حساب شده ای هست، ممكن نيست زاييده رويدادهای تصادفی باشد و حتما بايد از و سرچشمه گرفته شده باشد. 💠نتيجه اینکه و گواه اينست، كه و سازنده ای دانا با نقشه آن را طرح، و سپس كاخ عظيم عالم هستی را بر پايه آن بنا نهاده است. 📕اصول عقايد حجة الاسلام قائمی، درس ششم @tabyinchannel
💥☄💥☄💥☄💥☄💥 ☄ ⭕️بهترین شاخصِ (بخش دوم و پایانی) 🔶دیدن دور دست ها در هوای مِه گرفته و یا غبار آلود، توسط چشم های معمولی کار ساده‌ای نیست، اما دیدن جوانب امور و عاقبت آنها در فتنه های ریز و درشتِ جامعه، کاری به مراتب سخت تر است. در فتنه ها ـ که همان فضای مه آلود و غبار زدۀ اجتماعی و سیاسی است ـ تنها افرادی از افتادن در ورطه نابودی و هلاکت نجات می یابند که مسلح به باشند. شـنـاخـت روشـن و یـقـیـنـی از دیـن، تـکـلیـف، پـیـشـوا، حـجـّت خـدا، راه، دوسـت و دشـمـن، حـق و بـاطل، نام دارد.[۱]  💠اهمیت همراهی با «ولیّ» 🔷اهمیت شناخت و همراهی با امام و ولی جامعه، تا بدان حد است که در روایتی از نبی مکرم اسلام (ص) نقل شده است: اگر کسی بمیرد و را نشناسد، همانند کسی است که به مرده است.[۲] تعبیر دقیق «مرگ جاهلیت» می تواند نشانگر مطالب بسیاری باشد، اما در این نوشتار، بحث « در پرتو همراهی با امام و » مد نظر است. 🔷نبی اکرم (ص) به صراحت میفرمایند پیمودن مسیر و گذران زندگی بدون ، سرنوشت محتوم مرگ جاهلی را به دنبال دارد. این معنا در کلام امیرالمومنین (ع) به صراحت آمده است. ایشان در فرازی از بیانات خود میفرمایند: «هیچ کس از شیعیان به نمیرسند، مگر اینکه با شناخت من به نورانیت برسند، پس هنگامی که مرا به این مقام شناختند بطور تمام و کمال یافته اند... »[۳]  🔷همانگونه که بیان شد در فقدان حضور مبارک حضرات معصومین این و فقهای عظام ـ و در رأس آنها ـ هستند که راهنمایی و هدایت جامعه را بر عهده دارند. در روایتی از امام محمد باقر (ع) در وصف علماء ربانی آمده است: « مانند کسی است که به همراه خود شمعی دارد که بوسیله آن ظلمت جهل و حیرت از بین می رود و هر کس که به نور آن روشنی یافت، از حیرت خارج شده و از جهل نجات می یابد.»[۴] 🔷همچنین مصداق بارز است و خداوند در قرآن کریم فرموده است: «‏‏وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا»؛ [طلاق،۲] و «‏‏إَن تَتَّقُواْ اللّهَ یَجْعَل لَّکُمْ فُرْقَانًا»؛ [انفال، ۲۹] یعنی در پرتو رعایت ـ که اشاره شد یکی از مظاهر اصلی و محوری آن، همراهی با امام و ولی جامعه است ـ خداوند راه را می نمایاند و مانع از افتادن به ورطه گمراهی و ضلالت میشود. 🔷اساسا در سایه همراهی با امام و ، غبارها زدوده شده و و روشن می شود و این فضای روشن و بی غبار، زمینه را برای تصمیم و اقدامات متناسب توسط مردم فراهم می آورد و همین کنش و واکنش امام و امت، می تواند بهترین شاخص برای باشد. پی نوشت‌ها [۱] پیامهای عاشورا (جواد محدثی) ص۲۵۵ [۲] بحارالانوار، ج۲۳، ص۹۴ [۳] همان، ج‏۲۶، ص۷ [۴] الإحتجاج، ج‏۱، ص۱۷ نویسنده: حسین سعدآبادی منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
💥☄💥☄💥☄💥☄💥 ☄ ⭕️علمای شيعه حافظان دين (بخش اول) 🔷 به آن دسته از دانشمندان گفته ميشود كه پس از امام دوازدهم شيعه، به اشاره آن حضرت را انجام داده و از اصول و ارزشها و احكام دين اسلام پاسداری می‌نمايند. اگر چه در دوران حضور امامت (تمام ائمه) عده‌ای به نام اصحاب و شاگردان ائمه، گروهی از علمای شيعه را تشكيل ميدهند، افرادی چون كميل بن زياد، و ابی حمزه ثمالی و زرارة بن اعين و ابن ابی‌عمير، بكير بن اعين، علی بن يقطين، جابر بن يزيد الجعفی، فضيل بن يسار...، [۱] و اصحاب ائمه ديگر كه در حفظ و تبليغ دين نقش داشته‌اند، طبقه‌ای از علمای شيعه دين محسوب ميشوند. چون در حفظ دين در عصر ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ نقش داشته و از طرف ائمه ـ عليهم السّلام ـ نيابت و مأموريت تبليغ را داشته‌اند. [۲] امّا در اين نوشتار منظور از علمای شيعه، ،  است، كه در نقش بسيار اساسی و برجسته‌ای را ايفاء نموده‌اند.  در اين دوره در رده‌های مختلف، به همت نموده‌اند كه به اختصار به برخی از اين موارد اشاره مي‌نماييم. بنابر نص (عج)  بطور عموم، از طرف آن حضرت عهده‌دار مسئوليت و بوده و هستند، «و امّا الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الي رواة احاديثنا فانهم حجتي عليكم و انا حجة الله عليهم...»؛ [۳]  🔷با اين توقيع، و اصالت آن، كه در نهفته است به عهده  قرار گرفت. طبقه‌ای از  كه در حفظ دين مسئوليت داشته و ايفای نقش نموده‌اند، طبقه‌ای بوده‌اند كه با و ، ، و به همت نموده‌اند؛ علمايی همچون ابن هشام، خواجه نصير طوسى، ميرداماد، ميرفندرسكي، ملاصدرا، علامه طباطبايى، شهيد مطهری و... [۴]  نيز با ايفای نقش در تكاپو كرده و دين اسلام و احكام آن را، در نسل‌های مختلف زنده داشته‌اند، كه كار اينها از دو طبقه فوق سخت‌تر بوده است، چون تمام دستاوردهای طبقات پيشين، اعم از مراجع تقليد و محققان و مؤلفان، توسط اين طبقه به زبان عاميانه و عرفی و كارآمد به مردم منتقل شده است. اينها مروجين و حافظان شريعت اسلامی بوده‌اند. دين ارزش‌محوری و ارزش‌مداری است، يعنى همواره آنچه را كه در دين ملاك و معيار عملكرد است هستند، ارزشهای اخلاقی، و ارزشهای درونی و بيرونی، مانند و ، و و دوری از معاصی كبيره و صغيره، به تصريح قرآن ملاك برتری انسانها در پيشگاه خداوند فقط تقواست [۵] و  با توانسته‌اند كاركرد مثبت داشته باشند. 🔷 و به عنوان تكليف فردی و حقوق اجتماعی كه اجزای پديدآورنده و اركان و ساختار تقوا هستند، توسط  و طبقات مختلف از تا حال حاضر، به مردم و رگه‌های اجتماعی، مانند واكسن‌هایی تزريق شده و در فرآيند فرهنگ سازی، فرهنگ غالب و چهره و نمای ظاهری، را شكل داده است. برای نمونه عزاداری برای معصومين و سيدالشهداء به صورت يك فرهنگ عمومی در‌آمده است؛ اكنون بايد پرسيد كه اين فرهنگ عمومی چگونه به وجود آمده است؟ چنانكه به تاريخچه عزاداری و فرهنگ آن نگريسته شود، در به وجود آمدن اين ارزش دينی و تبديل آن به عنوان يك فرهنگ عالی شيعه روشن خواهد شد. [۶] ساير امور مذهبی و ارزشی هم اينگونه بوده است، ‌جزئيات زندگی يك فرد كه در آن نمادهای فرهنگ شيعه به عنوان ارزش مطرح میباشد، توسط علمای شيعه در فرهنگ مردم جای گرفته است. سلام گفتن و آغاز كردن ديدار و ملاقات با واژه سلام، يك فرهنگ دينی ارزشمند است، چنانكه روايات وارده و آيات قرآنی مربوط به اين جزئيات فرهنگی را بررسی كنيم، به اين حقيقت ميرسيم كه نقش آنان كه اينگونه فرهنگ‌ها را در زندگي روزمره مردم جاری كرده‌اند چه مقدار برجسته است. ... پی نوشت‌ها: [۱] شيخ مفيد، الاختصاص، چ ششم، جامعه مدرسين، ۱۴۱۸، ص ۸ [۲] دكتر ابوالقاسم گرجی، تاريخ فقه و فقهاء، چ اول، سمت، ۱۳۷۵، ص ۱۱۸، ۱۱۹، ۱۲۰ ـ ۱۲۷ [۳] شيخ صدوق، اكمال الدين، چ سوم، مدرسين ۱۴۱۶، ج ۲، ص ۴۸۴ [۴] ر.ك: شهيد مطهری، پيشين، ص ۴۱۸ [۵] ان اكرمكم عند الله اتقاكم...؛ حجرات، ۲۱ [۶] ر.ك: رضا مختاری، سيمای فرزانگان، چ چهارم، ناشر دفتر تبليغات، ۱۳۷۱، ص ۳۱، كه به تفصيل داستانهايی از پرهيزكاری و اخلاص علما در راه حفظ و ترويج دين بيان شده است. ✍امیرعلی حسنلو منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم @tabyinchannel
💥☄💥☄💥☄💥☄💥 ☄ ⭕️علمای شيعه حافظان دين (بخش دوم) 🔶 به آن دسته از دانشمندان گفته ميشود كه پس از امام دوازدهم شيعه، به اشاره آن حضرت را انجام داده و از اصول و ارزشها و احكام دين اسلام پاسداری می‌نمايند. 💠معنويت 🔷 در و در انديشه علمای شيعه كه از ائمه الهام گرفته‌اند با ارزشترين حالات انسانی است. بر محور دينداری و دين محوری و دين‌مداری، را از راه‌های مختلف به مردم آموخته و در فرصت‌های به دست آمده القاء نموده‌اند. و سير سلوك  بسيار خواندنی است و حالات روحی و معنوی مردم تحت تأثير معنويت آنها، اگر بازگويی شود، شيرين‌ترين و جذاب‌ترين داستانهاست كه بازگو كردن آنها خود به لحاظ برخورداری از بار عظيم معنوی، تحولی عظيم در باطن و روح انسان به وجود می‌آورد. حالات عرفانی فقها و عرفای شيعه جذابيتی خاص دارد و نیز حالات عرفانی كه به عرفا دست ميدهد.  با حاصله از سلوك الهی كرامات زيادی داشته‌اند، چنانكه در حالات بزرگانی چون علامه مجلسى، مقدس اردبيلی، فيض كاشانی، سيدعلی قاضی، آخوند همدانی، نخودكی اصفهانی، علامه طباطبايى و امام خمينی (رضوان الله عليهم اجمعين) كراماتی بسيار معنوی وجود دارد كه بعضاً از رموز عرفان محسوب شده و قابل عرضه در بين خواص ميباشد. [۱] 🔷بنابراين  به تمام معنا و با تمام همت خويش از حفاظت نموده‌اند و هويت شيعه را از هر گزندی پاسداری نموده‌اند. هر جا احساس ميشد، شبهه‌ای نسبت به و اصول مسلم آن مانند: امامت وارد ميشود،  علما دست به قلم شده و يا زبان به سخن گشاده و گاهی اگر نياز بوده است دست به سلاح برده و از هويت و اساس دين دفاع نموده‌اند. نمونه‌های برجسته از اين حركتها كه در راستای دفاع و اهتمام برای حفظ دين و دينداری و دين محوری بوده است در تاريخ بيشمار است. [۲] اگر اين سلسله از علمای اسلام و شيعه را از صفحه تاريخ اسلام حذف كنيم، و تمام آثار به جای مانده از آنها را نيز حذف كنيم، با خلأ عظيم فكرى و فرهنگى روبرو خواهيم شد، و علاوه بر اين اگر اين تلاش‌های بی‌منت علمای اسلام از آغاز غيبت كبری تا عصر حاضر نبود، تمام دستاوردهای امامت از بين ميرفت؛ و اگر ما تلاش را برای نابودی تشيع در نظر بگيريم، و تشيع را بدون سلاح و دفاع علماء در برابر اين تهاجمات گسترده ملاحظه كنيم، جايگاه كاركرد علمای اسلام برای ما روشن خواهد شد. 🔷مجاهدت‌های شيخ مفيد در مقابل دشمنان سرسخت اهل بيت، مبارزات شهيد اول و شهيد ثانی و آزار و اذيت‌هايى كه آنها تحمل كردند و زحمات خواجه نصيرالدين طوسى و زحمات طاقت فرسای علامه حلی و حضورش در دربار ايلخانان و دفاع از ماهيت شيعه و تأليفات گرانسنگ تمام علما كه هر يك از اين تأليفات در جاى خود يك خلأ اساسی و يك شبهه گسترده را از دامن شيعه زدوده و تشيع را كه ميرفت در عرصه تاريخ به نابودی كشيده شود، نجات داده است. كتابهايی چون النقض و اكمال الدين در دفاع از شيعه و امامت نوشته شده است. [۳] مجموعه‌ای با ارزش و دائرة المعارف عظيم شيعه توسط علمای عاليقدری چون علامه مجلسى تأليف شده است (بحارالانوار)؛ به فرمايش حضرت آيت الله شبيری، مجلسى از نوادر بسيار برجسته و اَعلم علمای شيعه ميباشد.[۴] اگر فقدان اين همه را در نظر بگيريم و امروز جامعه خويش را عاری از اين ثروت‌های غنی فرهنگی و خدمات خالصانه فرض كنيم، جايگاه و وجود ، در عرصه فرهنگ و تاريخ تشيع برای ما روشن خواهد شد. ... پی نوشت ها [۱] ر.ك: علی مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشانها، چ پنجم، مشهد، آداب، ۱۳۷۳، ص ۱۴؛ و ر.ك: حسينعلی راشد، فضيلت‌های فراموش شده، چ پنجم، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۲، ص ۳۱؛ نظر امام خمينی درباره تربتی و ر.ك: سيد محمدحسين تهرانی، روح مجرد، چ اول، تهران، انتشارات حكمت، ۱۴۱۴ ق، ص ۳۲؛ و سيد محمدحسين تهرانی، مهر تابان، (شرح حال علامه طباطبايى)؛ و محمد رضا اكبری، قصه‌های معنوی، چ اول، تهران، پيام آزادی، ۸۰، ص ۳۴ ـ ۴۴؛ و ر.ك: صادق حسن زاده، طبيب دلها، درباره ميرزا جواد آقا ملكی تبريزی، چ اول، قم، آل علی، ۷۹، ص ۹ ـ ۲۱۲ [۲] ر.ك: خوانساری، روضات الجنات، و ر.ك: شيخ عباس قمی، فوائد الرضويه و ر.ك: تنكابنی، قصص العلماء، و ر.ك: مدرسی تبريزی، ريحانة الادب و ر.ك: سيدمحسن امين، اعيان الشيعه. [۳] اقتباس از سخنرانی رهبر انقلاب كه در مدرسه فيضيه در جمع فضلا و اساتيد حوزه در سال ۷۴ ايراد فرمودند و در آن به نقش علمای شيعه در پيشبرد اهداف عاليه اسلام اشاره فرمودند [۴] اقتباس از فرمايشات حضرت آيت الله شبيری در مباحثات علمی‌شان ✍امیرعلی حسنلو منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم @tabyinchannel
💥☄💥☄💥☄💥☄💥 ☄ ⭕️علمای شيعه حافظان دين (بخش سوم و پایانی) 🔶 به آن دسته از دانشمندان گفته ميشود كه پس از امام دوازدهم شيعه، به اشاره آن حضرت را انجام داده و از اصول و ارزشها و احكام دين اسلام پاسداری می‌نمايند. 💠رسالت دينی 🔷 منحصر در يك بعد از ابعاد مختلف دين نيست، بلكه رسالت آنها همه جانبه است، اختيارات  و رسالت آنها دقيقاً در طول رسالت و مسئوليت ائمه اطهار علیهم السّلام است، امروز همه علمای اسلام نسبت به رسالت خويش در راه حفظ دين و در قبال مردم و تشيع مسئوليت دارند و هر كس در اندازه توان خود مسئول حفظ دين اسلام است، بر اساس همين احساس مسئوليت است كه (ره) قائد بی‌نظير دوران غيبت كبری، در برابر بدعتها مبارزه عظيم با تمام مظاهر كفر و طاغوت را در سرلوحه وظايف خويش قرار داد. مبارزه با بدعتها اساسی ترين جبهه‌ای است كه در مقابل بدعتگران ميتوان تشكيل داد، و يكی از وظايف مهم علمای اسلام است. چنان كه پيامبر اكرم (ص) ميفرمايد: «هر گاه در ميان امت من ظاهر شود، بر عهده است كه علم خود را آشكار كنند و با بدعتها به مبارزه برخيزند، تا مردم از بدعتها آگاهی يافته و اغفال نشوند». [۱] در اين روايت بر  واجب شده است كه با بدعتها مبارزه كنند. در راه مبارزه با بدعتها و امر به معروف و نهی از منكر علمای شيعه از جان خويش گذشته و در راه زدودن بدعتها جهاد نموده و حكم جهاد داده‌اند. [۲] علما و فقهای بزرگ شيعه از آغاز غيبت كبری در راه مبارزه با بدعتها از جان خويش گذشته‌اند و در اين راه شهيد شده‌اند و شكنجه‌ها و آزارها را به جان خريده‌اند. [۳]  🔷علمای اسلام (تشيع) مبارزه با بدعتها و خرافات را در صدر برنامه و سرلوحه زندگی خود قرار داده بودند، چنانكه (ص) آنها را وارث خويش ميداند و (ع) آنها را خود در مطرح ميكند، همانطوری كه رسول خدا (ص) با بدعتها و خرافات جاهلی در عصر خويش مبارزه كرد و در طول ۲۳ سال، دين الهی را مستقر نمود، و جانشينان خويش را برای حفظ دين از آلوده شدن به خرافات و بدعتها مسئول نمود، آخرين جانشين پيامبر اكرم (ص) در آغاز غيبت كبری اين وظيفه مهم را به عهده نهاده و از آنها خواسته است كه مدافع دين ناب محمدی باشند و  نيز بر اساس پيمانی كه خداوند از آنها گرفته بر اين عهد وفادارند. [۴] بحمدالله در عصر كنونی هم، علما و كه از افتخارات مذهب و حافظان شريعت هستند، همچون علمای گذشته، اين امانت گرانبهای دين و ارزشهای مقدس و غنی شريعت، كه با رنج و تحمل مشقت‌های گذشتگان به آنها رسيده است را با تمام وجود و نگهبان هستند. اين نوشتار را با كلامی ارزشمند از بنيانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت (ره) به پايان می بريم: «اگر نبودند، معلوم نبود امروز چه علومی را به عنوان علوم قرآن و اسلام و اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ به خورد توده‌ها داده بودند... صدها سال است كه ، ‌تكيه گاه محرومان بوده است، هميشه مستضعفان از كوثر زلال معرفت فقهای بزرگوار سيراب شده‌اند. [۵] پی نوشت‌ها: [۱] بحارالانوار، اسلاميه، ۱۳۶۲، ج ۲، ص ۷۲؛ و دكتر محمد باقر حجتی، آداب تعليم و تعلم در اسلام، ترجمه منية‌المريد شهيد ثانی، چ دوازدهم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۴، ص ۲۴۷ [۲] شهيد مطهری، گفتار معنوی، پييشن، ص ۲۴۰؛ در عصر صفويه و پيش از آن علما در خط مقدم جهاد بودند و در كشور عراق برای رهايی اين مركز شيعه علمای اسلام جهاد نمودند. [۳] ر.ك: علامه امينی، شهداء راه فضيلت، انتشارات روزبه، تهران، از ص ۲۴-۴۰۵؛ و ر.ك: شهيد مطهری، گفتارهاى معنوی، چ دوم، تهران صدرا، ۶۳، ص ۲۴۰ [۴] ر.ك: نهج البلاغه، خطبه ۳ [۵] صحيفه نور، ج ۲۱، ص ۸۸ ✍امیرعلی حسنلو منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️معلم در اسلام چه جایگاهی دارد؟ (بخش اول) 🔹از منظر اسلام فراگيرى علم و دانش واجب عينى است، و در پاره اى قسمت ها واجب كفايى محسوب مى شود؛ يعنى بخشى از علوم را همگان بايد فرا گيرند و آن بخش كه جنبه تخصّصى دارد و فراگيرى آن براى همه ميسّر نيست، واجب كفايى مى باشد. تعليم علوم نيز همين گونه است، بخشى از آن توسّط كسانى كه از آن آگاهند بايد به همگان تعليم داده شود، در حالى كه تعليمِ بخشى ديگر هم واجب كفايى است. بر این اساس و تمام علومى كه قوام جامعه بشرى از نظر معنوى و مادّى بدان بستگى دارد، گاه به صورت واجب عينى، و گاه به صورت واجب كفايى لازم و ضرورى است، و به همين دليل هيچ مسلمانى نمى تواند خود را از پيشرفت هاى علمى روز جدا سازد، بلكه براى تقويت پايه‌هاى‌ حكومت‌ اسلامى، بايد بيشترين سعى و تلاش براى تعليم و تعلّم آن صورت گيرد، و به يقين اگر مسلمانان در اين زمينه كوتاهى كنند و مايه عقب افتادگى كشورهاى اسلامى گردند در پيشگاه خدا مسئولند! 🔹قرآن مجيد، نخستين معلّم را خداوند، و نخستين شاگرد را حضرت آدم (ع)، و نخستين علمى كه به او تعليم داده شد علم الاسماء مى شمرد‌. (به احتمال قوى منظور از آن، آگاهى بر اسرار افرينش و موجودات جهان است). تنها آدم (ع) نبود كه خداوند به او تعليم داد، بلكه به يوسف نبی (ع) تعليم تعبير خواب داد: «وَ عَلَّمْتَنِى مِنْ تَأوِيلِ الاَحَادِيثِ» [یوسف، ۱۰۱]، و به حضرت سليمان (ع)، زبان پرندگان آموخت: «وَ قَالَ يَا اَيُّهَا النّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ» [نمل، ۱۶]، و به داود نبی (ع) زره ساختن را: «وَ عَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ» [انبیاء، ۸۰]، و به خضر نبی (ع)، علم و آگاهى فراوانى داد: «وَ عَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنّا عِلْماً» [کهف، ۶۵]، و به فرشتگان، علوم فراونى بخشيد: «سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا اِلاّ ما عَلَّمْتَنا» [بقره، ۳۲]، و به انسانها، نطق و بيان آموخت: «عَلَّمَهُ الْبَيَانَ» و از همه بالاتر اينكه به پيامبر اسلام (ص)، علوم و دانش هايى كه هرگز تحصيل آن از طرق عادى براى او ممكن نبود آموزش داد: «وَ عَلَّمَكَ مَالَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ» [نساء، ۱۱۳]؛ 🔹فرشته بزرگ الهى يعنى پيك وحى (جبرئيل) نيز تعليمات فراوانى به پيامبر اکرم (ص) داد: «عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى». [۱] پيامبران نيز به نوبه خود در زمره بزرگترين معلّمان جهان اند كه علوم و دانش هاى فراوانى را در زمينه دين و دنيا به نسل بشر آموختند؛ قرآن درباره پيامبر اسلام (ص) - كه بزرگترين پيامبر الهی است - مى فرمايد: «وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ؛ و به مردم، كتاب [قرآن] و حكمت مى آموزد». [جمعه، ۲] همين برنامه را هر پيامبرى در مورد امت خويش اجرا كرد و علمِ دين و دنيا را به آنها آموخت. علما و دانشمندان - كه وارثان پيامبران اند - بعد از آنها به كرسى تعليم نشستند و علم و دانش را به انسانها آموختند، و مقامشان از نظر قرآن آنقدر والا و بالا است كه قرآن کریم درباره آنها مى گويد: «يَرْفَعِ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ اُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ؛ خداوند كسانى را كه ايمان آورده اند و كسانى را كه علم به آنها داده شده است، درجات عظيمى مى بخشد». [مجادله، ۱۱] ... پی نوشت: [۱] غالب مفسّران «شديد القوى» را به جبرئيل (ع) تفسير كرده اند؛ ولى بعضى آن را ذات پاك خداوند مى دانند، قرآن کریم، سوره نجم، آيه ۵ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ نهم، ج ۱۰، ص ۲۶۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️معلم در اسلام چه جایگاهی دارد؟ (بخش دوم و پایانی) 🔹در روايات اسلامى آنقدر والاست كه خدا و فرشتگان و همه موجودات ـ حتّى مورچه در لانه خود و ماهيان در درياها ـ بر كسى كه به مردم نیکی بیاموزد درود مى فرستند؛ چنانكه در حديثى از رسول خدا(ص) آمده است: «اِنَّ اللهَ و مَلَائِكَتَهُ حَتَّى النَّمْلَةِ فِى حُجْرِهَا وَ حَتّى الْحُوتِ فِى الْبَحْرِ يُصَلُّونَ عَلَى مُعَلِّمِ النّاسِ الْخَيْرَ». [۱] همين مضمون در احاديث متعدد ديگرى نيز وارد شده است. در حديث ديگرى از همان حضرت مى خوانيم: «اَلَا اُخْبِرُكُمْ بِاَجْوَدِ الاَجْوَادِ؟ اللهُ اَلاَجْوَدُ الاَجْوَادِ! وَ اَنَا اَجْوَدُ وُلْدِ آدَمَ! وَ اَجْوَدُكُمْ مِنْ بَعْدِى رَجُلٌ عَلِمَ عِلْماً فَنَشَرَ عِلْمَهُ يُبْعَثُ يَومَ الْقِيَامَةِ اُمَّةً وَاحِدَةً!؛ آيا به شما خبر دهم كه بخشنده ترين بخشنده ها كيست؟ بخشنده ترين بخشنده ها خداست، و من بخشنده ترين فرزندان آدم هستم؛ و بعد از من از همه شما بخشنده تر كسى است كه و دانشى را فرا گيرد، و آن را نشر دهد و به ديگران بياموزد، چنين كسى روز قيامت به تنهايى به صورت امّتى برانگيخته خواهد شد!». [۲] 🔹تعبير به امّت به خوبى نشان مى دهد كه گسترش وجودى معلّمان به موازات گسترش تعليمات آنها در ميان جامعه بشرى صورت مى گيرد، و هر قدر شاگردان بيشترى را تعليم و تربيت كنند به همان نسبت شخصيّت معنوى و اجتماعى آنها گسترده تر مى شود و گاه به اندازه يك امّت مى گردد. اهميّت نشر علم و دانش و فرهنگ در اسلام تا آن حدّ است، كه در حديثى معروف، مجلس علم را، باغى از باغ هاى بهشت شمرده است. جالب اينكه در اسلام هر كارى كه مقدّمه فراگيرى علم، يا مناسبتى با آن داشته باشد، عبادت شمرده شده است. در حديثى از پيامبر اكرم (ص) مى خوانيم: «مُجَالَسَةُ الْعُلَمَاءِ عِبَادَةٌ؛ همنشينى با عبادت است». [۳] در حديث ديگرى از امام موسى کاظم (ع) مى خوانيم: «اَلنَّظَرُ اِلَى وَجْهِ الْعَالِمِ حُبّاً لَهُ عِبادَةٌ؛ نگاه به صورت عالم از روى محبّت، عبادت است». [۴] 🔹در حديث ديگرى پيامبر اکرم (ص) به ابوذر فرمود: «اَلْجُلُوسُ سَاعَةً عِنْدَ مُذَاكَرَةِ الْعِلْمِ خَيْرٌ لَكَ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ، صِيَامٍ نَهَارُهَا، وَ قِيَامٍ لَيْلُهَا وَ النَّظَرُ اِلَى وَجْهِ الْعَالِمِ خَيْرٌ لَكَ مِنْ عِتْقِ اَلْفِ رَقَبَةٍ؛ يك ساعت در جلسه مذاكره علم شركت كردن، براى تو بهتر از عبادت يكسال است كه روزها روزه باشى و شب ها مشغول عبادت شوى، و نگاه به صورت عالم، براى تو بهتر است از آزاد كردن يك هزار برده!». [۵] احاديث در اين زمينه فراوان و پربار است كه ذكر همه آنها، به طول مى انجامد، سخن را كوتاه مى كنيم و اين بحث را با حديثى از لقمان حكيم - كه سخنانش در قرآن مجيد در كنار سخنان خدا قرار گرفته - به پايان مى بريم، او به فرزندش فرمود: «يا بُنَىَّ جَالِسِ الْعُلَمَاءَ ... فَاِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ يُحيِى الْقُلُوبَ بِنُورِ الْحِكْمَةِ كَمَا يُحْيِى الاَرْضَ بِوَابِلِ السَّمَاءِ؛ فرزندم! با همنشين شو...، زيرا خداوند دلها را به نور دانش روشن مى كند، آنگونه كه زمين را با قطره هاى درشت باران زنده مى كند». [۶] پی نوشت‌ها؛ [۱] كنز العمال فى سنن الأقوال و الأفعال، متقی هندی، چ ۵، ج ۱۰، ص ۲۵۵، ح ۲۸۷۳۶ [۲] همان، ص ۲۶۷، ح ۲۸۷۷۱ [۳] كشف الغمة فی معرفة الأئمة، اربلى، چ ۱، ج ‏۲، ص ۲۶۸ [۴] الجعفريات، ابن اشعث، چ۱، ص ۱۹۴ [۵] جامع الأخبار، شعيری، مطبعة، چ۱، ص ۳۸ [۶] روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، فتال نيشابورى، چ۱، ج ‏۱، ص ۱۱ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ نهم، ج ۱۰، ص ۲۶۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️اختلاف بشر به سبب جهل و علم 🔹محمد‌بن‌مسلم در محضر امام صادق (ع) خوابی را نقل می‌کند و ابوحنیفه آن را تعبیر می‌کند و حضرت به او می‌فرماید: «أَصَبْتَ؛ درست گفتی». بعد از اینکه ابوحنیفه می‌رود و یا در مجلس دیگر، حضرت صادق (ع) به محمد بن‌ مسلم می‌فرماید: تعبیر خوابت این بود. راوی می‌پرسد: پس چگونه سخن ابوحنیفه را تصدیق نمودید و به او فرمودید: درست گفتی؟! حضرت می‌فرماید: تقیه کردم، و منظورم این بود که: «أَصَبْتَ الْخَطَأَ!؛ درست اشتباه گفتی!». اگر افراد بشر علم و جهل خود را می‌دانستند و نقص و کمالشان را تمیز می‌دادند، در پیروی از انبیا علیهم‌السلام و تبعیت از دین یکسان بودند. 🔹اختلاف بشر در علم و جهل آنهاست و ارزش و قدر انسان‌ها هم به علم است نه به مال. علم است که همه چیز و همه اشخاص را به‌سوی خود می‌کشاند. آن شخص می‌گوید: «لَمْ أَجِدْ أَفْهَمَ مِنْ مُحَمدِ‌ بن‌ عَلِی (ع)؛ کسی را داناتر از (امام باقر علیه السلام) نیافتم». کسانی که با اهل‌بیت علیهم‌ السلام مخالفند، در حقیقت با علم و دانش و فهم مخالفند. ما اگر قدر علم را می‌دانستیم، باید از بِما أَنهُمْ عُلماءُ وَ أَعْلَمُ الناسِ بَعْدَ رَسُولِ الله‏ِ صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلم (از آن جهت که هستند و بعد از رسول خدا صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلم از همه داناترند) پیروی می‌کردیم. گذشته از اینکه آنان اوصیای رسول خدایند، و اطاعت و پیروی از آنان به نص شرعی، واجب است. 📕در محضر بهجت، ج۲، ص۳۰۴ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت @tabyinchannel
⭕️کوخ‌ها منشاء برکت هستند، نه کاخ‌ها 🔹شاید بسیاری گمان کنند که و دارا بودن در بانکها، ، یا دارا بودن زمین‌ها یا پارکها و امثال اینها برای انسان می‌آورد. این یک اشتباهی است که انسان می‌کند.  منشا برکاتند نه . 🔹انسان گمان می‌کند به این است که چند تا باغ داشته باشد، چند تا ده داشته باشد، در بانکها داشته باشد، در تجارت چه باشد، شاید انسان این گمان را می‌کند، لکن ما وقتی که ملاحظه می‌کنیم و سعادتها را سنجش می‌کنیم، می‌بینیم که آنهایی بودند که در بودند. آنهایی که در کاخها هستند سعادتمند نیستند. 🔹آن مقداری که از در دنیا منتشر شده است هیچ در پیدا نمی‌شود. ما یک «کوخ چهار پنج نفری» در داشتیم، و آن کوخ - سلام الله علیها - است. از این کوخها هم محقرتر بوده، لکن این چی است؟ برکات این کوخ چند نفری آن قدر است که را پر کرده است از ، و بسیار راه دارد تا انسان به آن برکات برسد. 🔹این در کوخ محقر، در ناحیه آن قدر در بودند که دست ملکوتی ها هم به آن نمی‌رسد؛ و در آن قدر بوده است که هر چه انسان می‌بیند برکات در هست و خصوصاً در مثل بلاد ماها، اینها از . بیانات‌ حضرت‌ امام ۶۲/۰۱/۰۱ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
⭕️نقش و جایگاه معلّم 🔹کاری که بر عهده گرفته ـ معلّم متعهّد ـ به نظر من در کشور است؛ یعنی « و نونهالان کشور»، یعنی ساختن آینده‌ی کشور. در واقع است. امروز شما دارید فردای کشور را می‌سازید. اگر بتوانید ، ، اهل فکر کردن، ، اهل منطق، ، ،‌ ، پایبند به ، پایبند به تعهّدات ملّی تربیت کنید، بزرگترین خدمت به کشور انجام گرفته؛ 🔹یعنی واقعاً هیچ خدمت دیگری قابل مقایسه‌‌ی با این نیست. این قضیّه‌ی ما، با توجّه به هوش نوجوان ایرانی، ضریب پیدا می‌کند و اهمّیّت مضاعف پیدا می‌کند. اگر ما با یک جامعه‌ی جوان و نوجوانِ متوسّط از لحاظ ذهنی مواجه بودیم، یک جور بود؛ حالا که با یک مواجهیم که از متوسّط هوش جهانی بالاترند، قضیّه جور دیگر است. 🔹این است. اگر ما این موجود باارزش، یعنی این را ـ که هوشمندیِ خودش را در المپیادها، در مسابقات جهانی، در همه چیز ثابت کرده ـ تربیت نکنیم و به نرسانیم، واقعاً جفا شده؛ این جواهرِ قیمتی‌ای است، این را باید خوب ساخت. خب، این نقش و جایگاه است. جایگاه خیلی مهم است، خیلی بالا است، هم به همین اندازه بالا است؛ مسئولیّت هم بالا است. بیانات‌مقام‌معظم‌رهبری ۱۴۰۲/۰۲/۱۲ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در تبیین آثار «محبت و دوستی» با مردم چه می فرماید؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۴۲ با اشاره به آثار و با مردم مى فرمايد: «التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ» (اظهار و دوستى با نيمى از عقل است). تعبير به «نيمى از عقل» اشاره به اين است كه كارى است فوق العاده ، و منظور از اين است كه كارهايى انجام دهد كه نشانه و دوستى باشد؛ در به يارى آنها بشتابد و در برابر كارهاى ناروا به هنگام قدرت به جاى انتقام جويى كند و با با مردم روبه‌رو شود، 🔹در برابر آنها كند، سخنان آنها را بشنود و به آنها بگذارد. مجموعه اين امور و مانند آن را «تودد» مى گويند كه آثار فراوانى دارد؛ از جمله: در سايه براى انسان پيدا مى شوند، اگر اهل كسب و تجارت باشد، او فراوان مى گردند، و اگر مدير تشكيلاتى باشد، افرادى كه در زير مجموعه او هستند به او عشق مى ورزند و خود را به خوبى انجام مى دهند، چنانچه لشگرى باشد افراد لشكر او سر بر فرمان او خواهند بود، اگر و روحانى باشد مردم به او مى كنند و ارشادات و را به گوش جان مى پذيرند، 🔹و چنانچه پدر و باشد همسر و فرزندان به او علاقه مند مى شوند و محيط خانواده محيطى مملوّ از و و همكارى خواهد بود، و همچنين افراد ديگر در محيط ها و پست هاى ديگر. ولى به عكس اگر انسان در برابر مردم باشد و با قيافه درهم كشيده روبه رو شود، بى اعتنايى كند، بورزد، نسبت به سرنوشت آنها بى اعتنا باشد و به تعبير قرآن «فَظّاً غَلِيظَ القَلبِ» [آل عمران، ۱۵۹] باشد، از اطراف او پراكنده مى شوند، در ميان جمع زندگى مى كند ولى تك و . به گفته شاعر: «نهال دوستى بنشان كه كام دل به بار آرد ؛ درخت دشمنى بركن كه رنج بى شمار آرد». 🔹در كتاب «بحارالانوار» از (عليه السلام) در ضمن مواعظ آن حضرت چنين نقل شده: «مَنْ كانَ الْوَرَعُ سَجِيَّتَهُ وَ الْكَرَمُ طَبيعَتَهُ وَ الْحِلْمُ خَلَّتَهُ كَثُرَ صَديقُهُ وَ الثَّناءُ عَلَيْهِ وَ انْتَصَرَ مِنْ أعْدائِهِ بِحُسْنِ الثَّناءِ عَلَيْهِ» [۱] (كسى كه و ورع، خوى و خصلت او باشد، و و بخشش طبيعتش، و حلم و عادتش، بسيار مى شوند و ثناخوانانش فراوان و از اين طريق بر پيروز مى گردد). البته نبايد خوش رفتارى با مردم را با مسئله تملق و چاپلوسى اشتباه كرد، كه آن حساب جداگانه اى دارد و به يقين از صفات مذموم است. 🔹مرحوم مغنيه مى گويد: «بعضى از شارحان نهج البلاغه تعبير به «نصف العقل» را چنين تفسير كرده اند: «اَلْمُرادُ بِنِصْفِ الْعَقْلِ تَدْبيرُ الْمَعاشِ» [۲] (منظور از نصف عقل تدبير معاش است). ولى به يقين اين تفسير، تفسير تمام جمله امام (عليه السلام) نيست، بلكه مى تواند بخشى از آن را تشكيل دهد؛ زيرا كسانى كه هستند، در امر و جلب شركاى خود و مشتريان فراوان موفق تر خواهند بود. مرحوم كلينى در كتاب «كافى» بابى تحت عنوان «التَّحَبُّبُ إلَى النّاسِ وَ التَّوَدُّدُ إِلَيْهِمْ» ذكر كرده و در ذيل آن احاديث متعددى از معصومين (عليهم السلام) آورده است. 🔹از جمله در حديثى از (صلی الله علیه و آله) نقل مى كند كه: «مرد عربى از طايفه بنى تميم خدمت حضرت عرض كرد يا رسول الله، توصيه اى به من بفرما!، آن حضرت در یکی از توصیه های خود چنین می فرماید: «تَحَبَّبْ إلَى النّاسِ يُحِبُّوكَ» [۳] (به مردم اظهار كن تا تو را بدارند). و نيز در آن حضرت در حديث ديگرى می فرماید: «ثَلاثٌ يُصْفينَ وُدَّ الْمَرْءِ لاِخيهِ الْمُسْلِمِ يَلْقاهُ بِالْبُشْرِ إذا لَقِيَهُ، وَ يُوَسِّعُ لَهُ فِي الْمَجْلِسِ إذا جَلَسَ إلَيْهِ، وَ يَدْعُوهُ بِأحَبِّ الاَسْماءِ إلَيْهِ» [۴] (سه چيز است كه اظهار هر كسى را نسبت به برادر مسلمانش صفا مى بخشد: او را با ملاقات كند و در مجلس كه مى نشيند [هنگام ورود برادر مسلمانش] براى او جا باز كند و وى را به بهترين نام هايش خطاب نمايد). پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ ۲، ج ‏۷۵، ص ۳۷۹، باب ۲۹ [۲] فی ‏ظلال ‏نهج ‏البلاغة، مغنية، محمد جواد، دارالعلم‏ للملايين، چ ۳، ج ۴، ص ۳۰۸ [۳] وسائل الشيعة، عاملى، مؤسسة آل البيت (ع)‏، چ ۱، ج ‏۱۲، ص ۵۲، باب ۲۹ [۴] الكافی، ص ۶۴۳ 📕پيام امام امير المؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ۱، ج۱۳، ص۱۵۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مردم از نظر داشتن يا نداشتن علم و آگاهی به چند گروه تقسيم می شوند و كداميك برای جامعه خطرناکتر است؟ 🔹مردم از نظر داشتن يا نداشتن علم و آگاهی به چهار گروه تقسيم می شوند: «عالم»، «جاهلِ قاصر»، «جاهلِ مقصّرِ بسيط»، و «جاهلِ مُركّب». كسى است كه مطلبى را به طور اجمال يا به طور تفصيل مى داند، يعنى نسبت به چيزى گاه دارد و گاه . مثلا اجمالا مى داند شراب، حرام است و زيان هايى براى جسم و روح انسان دارد؛ يا به طور تفصيل دلايل حرمت شراب و مدارك آن را ديده و آثار زيانبار آن را در هر يك از اعضاء بدن مورد بررسى دقيق قرار داده است. 🔹 كسى است كه نمى داند، ولى دسترسى به علم هم ندارد، يا به خاطر دور بودن از مراكز علم و يا فرو رفتن در و سهو و خطا. كسى است كه دسترسى به اسباب علم دارد، اما بر اثر و و سهل انگارى به سراغ علم نرفته و در و بى خبرى مانده است؛ ولى با اين حال از جهل خود باخبر است! يعنى مى داند كه نمى داند. اما كسى است كه واقعاً در جهل فرو رفته و از حقّ و واقعيت به دور افتاده، امّا از خود خبرى ندارد، بلكه به عكس خيال مى كند آگاه و با خبر است و آنچه را فهميده، عين واقعيّت مى باشد، و به تعبير ديگر نمى داند كه نمى داند. 🔹در ميان اين گروهها خطر و مسئوليّت از همه كمتر است و بعد از آن، قرار دارد و سپس ، كه ممكن است به خاطر جهل مُركّبش خطراتى براى خود و ديگران ايجاد كند. امّا از همه خطرناكتر، است. آن كس كه آگاهانه راه خلاف مى رود و همچون دزدى است كه با چراغ آمده، به كاهدان نمى زند، بلكه كالاى گزيده تر را مى برد. تمام هايى كه بشر در طول تاريخ داشته، به خاطر همين بوده است. سرچشمه تمام جنگ ها و نابسامانی ها در جامعه بشرى چه در گذشته و چه امروز از همين گروه است. آنها هستند كه خطرناكترين سلاح هاى كشتار جمعى را براى محو و نابودى انسان هاى بى گناه مى سازند. 🔹آنها هستند كه را براى استثمار و استعمار ملّت ها مى كشند. آنها هستند كه براى حفظ و نامشروعشان آتش جنگ را به پا مى كنند و بالأخره آنها هستند كه براى دست يافتن به منافع بيشتر، مراكز حسّاس تبليغاتى را به دست مى گيرند؛ را مى پوشانند و با و ، انسانها را در بى خبرى فرو مى برند. آنها را به سگ هارى تشبيه كرده كه عطش نامحدود و پايان ناپذيرى بر او غلبه نموده، در هيچ حال سيراب نمى شود. اگر به او حمله كنى دهانش باز و زبانش بيرون است و اگر او را به حال خود واگذارى باز چنين است: «فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتَرُكْهُ يَلْهَثْ». [۱] 🔹راستى اگر سؤال شود كه چه می شود كه با علم و در راه گام مى گذارد و اين تضادّ علم و عمل از كجا سرچشمه مى گيرد؟ جواب اين سؤال روشن است. گاه اين واقعاً پايه هاى ايمانش سست و ضعيف است، گرچه در ظاهر مسلمان است، و گاه در عين ايمان به خدا، آنچنان غلبه بر او شديد است كه سدّ ايمانش را كه معمولا چندان محكم نيست، مى شكند و سيلاب هوا و تمام وجودش را فرا مى گيرد و به قعر درّه هولناك و گمراهى پرتاب مى كند. 🔹اين سخن را با حديث زيبايى از (علیه السلام) پايان مى دهيم. حضرت مى فرمايد: «تورات با پنج جمله پايان يافته كه من دوست دارم در آغازِ هر روز آنها را از نظر بگذرانم. [سپس آنها را به اين صورت بيان مى فرمايد:] «اوّل: كه به علمش عمل نكند، با مساوى است»؛ «دوم: زمامدارى كه عدالت را درباره مردم رعايت نكند، با فرعون مساوى است»؛ «سوم: فقيرى كه در برابر غنى به خاطر طمع در اموالِ او ذليلانه خضوع مى كند، با سگ مساوى است»؛ «چهارم: ثروتمندى كه از مالش [براى خود و كمك به ديگران] بهره نمى گيرد، با فقير اجير مساوى است»؛ «پنجم: زنى كه براى هواى نفس و بدون نياز از منزل خارج مى شود، او با كنيزِ برده يكسان است، [چرا كه او هم برده هوس هاست])». [۲] پی نوشت: [۱] سوره اعراف، آيه ۱۷۶ [۲] الاثنی عشريه فی الرّدّ علی الصوفيه، حرّ عاملی، محمد بن محمد، علميه، قم، ۱۴۰۰ق، بی تا، ص ۲۰۶ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ ش، چ اول‏، ج ۴، ۶۳۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️جایگاه تفکر در آموزه‌های اسلام 🔸 به عنوان یک ، همواره انسان را به در امور مختلف رهنمون می کند، تا سبب ارتقای او شود، و یا اینکه از گذشتگان  گرفته و زندگی خود را سر و سامان دهد. انسان برای خود یک سری و دارد که در اثر می تواند از حجم مجهولات خود کم کرده، و بر میزان معلوماتش اضافه نماید. امام خمینی (ره) در این راستا می فرماید: «تفکر فرایندی است که در طی آن سلسله ای از امور معلوم و مشخص در کنار هم قرار می گیرند تا امری مجهول را، واضح و روشن سازند». [۱] 💠جایگاه تفکر در اسلام 🔹 نیز طرفدار است و در آیات و روایات فراوانی در فرصت های مختلف امر به تفکر کرده است؛ چون حاصل تفکر دانایی است. نیز یک امر پسندیده می باشد؛ زیرا فرد و دانا در تصمیم گیری ها و جهت گیری های خود و عمل می کند و کمتر دچار لغزش و می شود. [۲] 💠تفکّر در آیات 🔹 در آیات متعدد و موضوعات مختلف انسان ها را به و فراخوانده است. بسیاری از آیات، ، اندیشه ورزان و آنان که در مقام فهم واقعیات هستند را به بهترین صورت، کرده، و گریزان از حقیقت را سخت مورد نکوهش قرار داده اند. از جمله محورهای اساسی که قرآن، انسان را به تفکر در مورد آنها تشویق می کند، عبارتند از: 1⃣تفکّر در جهان خلقت 🔹 در آیات مختلف امر به در کرده است، به عنوان مثال: «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ؛ [آل عمران، ۱۹۰] همانا در آسمان ها و زمین و رفت و آمد شب و روز، نشانه هایی از (حکمت) است برای خردمندانی که بیندیشند». 2⃣تفکّر در احکام و آیات الهی 🔹خداوند حتی در جایی که آیات خود را تبیین و روشن کرده است نیز بحث را پیش می کشد، و اهمیت آن را به خلق گوشزد کرده و می فهماند که چه جایگاهی در دارد و را نمی پذیرد: «كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ؛ [بقره، ۲۱۹] خداوند را به روشنی بیان می کند، باشد که شما در آن و کنید». 3⃣تفکّر در تحولات تاریخی 🔹اطلاع از زندگی و ملت های گذشته،  و که باعث پیشرفت یا عقب ماندگی آنان شده، انسانی را پرورش می دهد، و انسان می گیرد، از این رو سفارش به در می کند: «قُلْ سِيرُوا فِی الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ؛ [انعام، ۱۱] بگو، روی گردش کنید؛ سپس بنگرید تکذیب کنندگان آیات الهی چه شد؟!» 💠تفکّر در روایات 🔹در متعدد و مختلفی امر به شده و اهمیت جایگاه آن نیز بیان شده است، حتی در برخی روایات  از دانسته شده است؛ زیرا تفکّر در عبادت انسان نیز تاثیر می گذارد و  انسان را تغییر می دهد. امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «اندیشه و ، انسان را به و عمل به آن می کشاند». [۳] امام صادق علیه السلام  میفرماید: «بیشترین  عبادت ابوذر، و عبرت گرفتن بود». [۴] 🔹این روایت به خوبی بر ما روشن می کند، که با چه درجه ای از ایمان را می توان به دست آورد و به رسید. هر اندازه بیشتر راهگشا باشد، ثواب و بیشتری را به ارمغان می آورد. ، دارای درجات و مراتبی است. گاهی اثر یک لحظه تفکّر یک هفته انسان را جلو می اندازد، گاهی یک ماه، گاهی یکسال و گاهی یک عمر. 🔹 هرچه باشد حرکت و پیشرفت بیشتری به وجود می آورد، مانند یک لحظه تفکّر «حر بن یزید ریاحی» در زمین کربلا که او را از جهنمی بودن رها کرد و به مراتب بالای بهشت رساند. [۵] در نتیجه در اسلام از برخوردار است و سبب می شود به درجات مادی و معنوی برسد و خود را تامین نماید، که از راههای دیگر، امکان دسترسی به این آثار مهم وجود ندارد. پی نوشت‌ها؛ [۱] شرح چهل حدیث، ص۱۹۱ [۲] میزان الحکمة، ج۱۰، ح۱۶۲۰۹ [۳] کافی، ج۲، ص۵۵ [۴] خصال، ص۴۲ [۵] شرح چهل حدیث، ص۱۸۹ نویسنده: علی اعظمی منبع: وبسایت اندیشه برتر حوزه @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️علماى اهل سنت درباره مقام امام هادى (علیه السلام) چه گفتارى دارند؟ 🔸با مراجعه به کتب تاریخ و تراجم و رجال اهل سنت پى مى بریم که (علیه السلام) از احترام ویژه اى نزد برخوردار بوده است. اینک به برخى از کلمات ایشان اشاره مى کنیم: 1⃣ابوعثمان عمرو بن بحر بن جاحظ؛ او بعد از ستایش از ده نفر از که از آن جمله (علیه السلام) است مى گوید: «کل واحد منهم عالم زاهد ناسک شجاع جواد طاهر زاک... و هذا لم یتفق لبیت من بیوت العرب و لا من بیوت العجم»؛ [۱] (هر یک از آنان، ، ، ، ، ، و اند... این سلسله جلیل القدر براى هیچ خانه اى از خانواده هاى عرب و نه از خانواده هاى عجم اتفاق نیفتاده است). 2⃣شهاب الدین ابوعبدالله یاقوت بن عبدالله حموى: او هنگام یادآورى از شهر عسکر در سامرا مى گوید: «و هذا العسکر منسوب إلى المعتصم، و قد نسب إلیه قوم من اجلاّء، منهم على بن محمّد بن على بن موسى بن جعفر بن محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب ـ رضى الله عنهم ـ ...»؛ [۲] (این عسکر منسوب به معتصم است. به این شهر قومى از بزرگان نسبت داده شده اند که از آن جمله بن على بن موسى بن جعفر بن محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب ـ رضى الله عنهم ـ است...). 3⃣شمس الدین محمّد بن احمد بن عثمان ذهبى: «و فیها توفّى ابوالحسن على بن الجواد... و کان فقیهاً اماماً متعبداً»؛ [۳] (در سال ۲۵۴ ه.ق ابوالحسن ... وفات یافت... او شخصى ، و متعبّد بود). او در جایى دیگر از حضرت به شخص و تعبیر کرده است. [۴] 4⃣عبدالله بن اسعد یافعى: «توفى العسکرى ابوالحسن الهادى... عاش اربعین سنة و کان متعبداً فقیهاً اماماً»؛ [۵] (در سال ۲۵۴ ه.ق ... وفات یافت. او که ، و بود، چهل سال زندگى نمود). 5⃣ابن کثیر دمشقى: «و امّا ابوالحسن على الهادى... و قد کان عابداً زاهداً...»؛ [۶] (و امّا ...، او مردى و ... بود). 6⃣ابن صبّاغ مالکى: «... و لا تذکر کریمة الاّ و له فضیلتها و لا تورد محمدة الاّ و له تفضّلها و جملتها...»؛ [۷] (... هیچ ذکر نمى شود، جز آن که آن براى او است، و هیچ وارد نمى گردد جز آن که و و آن براى او است...). 7⃣ابن حجر هیتمى: «... و کان وارث ابیه علماً و سخاء»؛ [۸] (... او وارث علم و سخاوت پدرش بود). 8⃣احمد بن یوسف قرمانى: «و امّا مناقبه فنفیسة و اوصافه شریفة»؛ [۹] (و امّا او نفیس و او شریف است). 9⃣ابن عماد حنبلى: «کان فقیهاً اماماً متعبداً...»؛ [۱۰] (... او شخصى ، و ... بود). 🔟عبدالله شبراوى: «العاشر من الأئمة علىّ الهادى. ولد بالمدینة فی رجب سنة اربع عشر و مائتین و کراماته کثیرة»؛ [۱۱] ( از ، على است. او در مدینه، در ماه رجب، سال ۲۱۴ ه.ق متولد شد. و بسیار است). 1⃣1⃣محمّد امین سویدى بغدادى: «ولد بالمدینة و کنیته ابوالحسن و لقبه الهادى... و مناقبه کثیرة»؛ [۱۲] (او در مدینه متولد شد، و کنیه اش است، و لقبش ، و است). 2⃣1⃣شیخ مؤمن شبلنجى: «... و مناقبه کثیرة»؛ [۱۳] ( ... او بسیار است). 3⃣1⃣شریف على فکرى حسینى قاهرى: «کان ابوالحسن العسکرى وارث ابیه علماً و منحاً، و کان فقیهاً فصیحاً جمیلا مهیباً. و کان اطیب الناس بهجة واصدقهم لهجة»؛ [۱۴] ( وارث پدرش در علم و سخاوت بود. او و و با بود. و او مردم از حیث بهجت و آنان از جهت لهجه بود). 4⃣1⃣خیرالدین زرکلى: «... وأحد الأتقیاء الصلحاء...»؛ [۱۵] (... او یکى از افراد و بود...). 5⃣1⃣سید محمّد عبدالغفار هاشمى حنفى: «هنگامى که آن حضرت براى همه مشهور شد، متوکّل او را از مدینه منوّره طلب نمود؛ زیرا به جهت و و که (علیه السلام) داشت، بر پادشاهى و زوال دولتش مى ترسید...». [۱۶] 6⃣1⃣شیخانى: « صاحب و و و و و بود. او داراى نفسى پاک و همّتى عالى و طریقى زیبا و مورد رضایت بود...». [۱۷] 7⃣1⃣عبدالسلام ترمانینى: « ... کان على جانب عظیم من التقوى والصلاح»؛ [۱۸] (...او در و جایگاه بلندى داشت). 8⃣1⃣عارف احمد عبدالغنى: « ... کان فی غایة الفضل ونهایة النبل...»؛ [۱۹] (...او در غایت فضل و نهایت فضیلت بود...). ● مآخذ در منبع موجود است 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۵ش،ص۱۷۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️ایجاد عدالت در انسان 🔹 اگر هر پیدا کند، انحراف عملی، انحراف روحی، انحراف عقلی، برگرداندن این را به معنای خودش این‌ است در انسان. اگر اخلاق منحرفی باشد، از این وقتی به برگردد، این عدالت در او تحقق پیدا کرده است. اگر در یک و کجی هایی باشد، برگرداندن آن عقاید کج به یک و صراط مستقیم، این ایجاد است در انسان. 🔹در زمان ظهور - سلام الله علیه - که خداوند ذخیره کرده است او را از باب اینکه هیچ کس در اولین و آخرین، این قدرت برایش نبوده است و فقط برای حضرت بوده است که تمام عالم را، را در تمام گسترش بدهد، و آن چیزی که انبیا موفق نشدند به آن با اینکه برای آن خدمت آمده بودند، خدای تبارک و تعالی ایشان را کرده است که همان معنایی که همه آرزو داشتند، لکن موانع، اسباب این شد که نتوانستند اجرا بکنند، و همه آرزو داشتند و موفق نشدند که اجرا بکنند، به دست این بزرگوار اجرا بشود. بیانات‌ حضرت‌ امام ۵۹/۰۴/۰۷ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
⭕️غایت بعثت 🔹 همان است که خدای تبارک و تعالی در فرموده است: «هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الامِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ و یُزَکِّیهِم وَ یُعلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکمَهَ وَ إِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ». اینهایی است که در این آیه شریفه ذکر می‌فرماید؛ 🔹می‌فرماید که خدای تبارک و تعالی آن خدایی است که کرده است در بین شما از خود شما یک ، یک فرستاده‌ای و این این چند امر را از طرف خدا باید انجام بدهد: «یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ»؛ را بر قرائت کند. 🔹 آیات الهی است و آوردن این است، و تلاوت کردن این کتاب بزرگ و آیه عظیم الهی است. گرچه همه آیات حق تعالی هستند، لکن فشرده از تمام و تمام چیزهایی [است‌] که در باید انجام بگیرد. بیانات‌ حضرت‌ امام ۶۰/۰۳/۱۱ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
⭕️قرآن کریم 🔹 یک سفره‌ای است که خدای تبارک و تعالی به وسیله در بین بشر گسترده است، که تمام از آن هر یک به مقدار خودش استفاده کند. این کتاب و این سفره گسترده در شرق و غرب و از زمان تا کتابی است که ، عامی، عالم، فیلسوف، عارف، فقیه، همه از او استفاده می‌کنند؛ 🔹یعنی، کتابی است که در عین حال که شده است از مرحله به مرحله ، و گسترده شده است پیش ما جمعیتی که در عالم طبیعت هستیم، در عین حالی که شده است از آن مقام و رسیده است به جایی که استفاده بتوانیم از او بکنیم، در عین حال، مسائلی در او هست که همه ، و و و غیر عالم، از او استفاده می‌کنند، 🔹و مسائلی در او هست که مختص به است، است، عرفای بزرگ است، و و . بعض مسائل او را غیر از تبارک و تعالی کسی نمی‌تواند ادراک کند، مگر با تفسیری که از آنان وارد می‌شود، به مقدار که در بشر هست، مورد استفاده قرار می‌گیرد و مسائلی هست که اسلام از آنها استفاده می‌کنند، 🔹و مسائلی هست که و حکمای اسلام از آن استفاده می‌کنند و مسائلی هست که از آن استفاده می‌کنند و این سفره همگانی است برای همه و این طوایف از آن استفاده می‌کنند. مسائل ، مسائلی ، مسائل و مسائل ارتشی و غیر ارتشی، همه در این کتاب مقدس هست بیانات‌ حضرت‌ امام ۶۰/۰۳/۱۱ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اولین چیزی که انسان باید در مورد آن «تفکر» و «اندیشه» کند چه موضوعی است؟ 🔹مسلماً نخستين چيزى كه بايد روى آن فكر كنيم اين است كه ما از كجا شروع شده؟ اين چيست؟ و اين راه دراز را ما چگونه پيموده ايم؟ موضوعى قبل از اين براى و انديشه نداريم، چه اينكه آشنایی با و حل اين معما مى تواند كمك زيادى به حل معماهاى ديگر كند. ممكن است بگوئيد بسيار خوب بايد نيروى را بكار انداخت، ولى مگر نه اين است كه پاره اى از مكتب هاى فلسفى جديد «مانند پراگماتيسم» به ما توصيه مى كنند كه ارزش و اصالت بلكه وجود هر پديده بسته به نتايج آن است؛ 🔹يعنى چيزى كه در زندگى ما نتيجه اى ندارد اصلا بايد گفت وجود ندارد و يا وجود و عدمش در ترازوى فكر و انديشه ما يكسان است. ما چه الزامى به شناسائى نخستين از نظر ادامه زندگى فردى و اجتماعى داريم؟ مگر نه اين است كه ملت‌هایی همچون «ملت چين» بدون حل اين مسئله زنده هستند و شايد از ما هم بهتر زندگى مى كنند، و هرگز زحمت مطالعه در چنان مسئله پيچيده اى را هم به خود نمى دهند؟ ولى كسانى كه با اين منطق مى خواهند خود را حتى از زير بار فكر و انديشه در مورد اين حقيقت بزرگ كنار بكشند دو مطلب را فراموش كرده اند: 🔹نخست اينكه براى و مطالعه در مسائل مختلف نتيجه اى بالاتر از تصور نمى شود، و به عبارت ديگر ما هميشه را بخاطر علم مى خواهيم و را بخاطر درك واقعيت آنها مى جوئيم نه فقط بخاطر اثرى كه در زندگى ما دارند. (دقت بفرمائيد) بزرگترين گمشده بشر و درك واقعيات جهان هستى آخرين هدف و آرزوى انسانهاست، و لذا در تمام طول تاريخ زندگى بشر شاهد و كوشش هاى خستگى ناپذير انسان براى هستيم، 🔹و بخوبى احساس مى كنيم كه ما را بسوى اين هدف مى راند، بدون اينكه خود را مسئول ارتباط علوم و دانش هایی كه بخاطر آنها زمين و آسمان را جستجو مى كنيم، با زندگى روزمره، بدانيم. مگر اين همه تلاش و كه براى پى بردن به اسرار كهكشان ها و سحابی ها و چگونگى پيدايش عوالم دور دست مى شود به خاطر اثرى است كه آنها در زندگى روزانه ما دارند؟ با اينكه در شرایط فعلى هيچگونه اثر محسوسى براى آنها در زندگى ما به چشم نمى خورد، 🔹حتى اگر به فرض محال موشك هایی به سرعت سير نور ساخته شود باز دسترسى ما به آنها امكان پذير نيست و يا اينكه پى بردن به اسرار زندگى مورچگان، و تمدن خيره كننده موريانه و حشراتى مانند آنها كه ساليان دراز افكار دانشمندان را بخود جذب كرده است بخاطر تأثير آنها در زندگى مادى ماست؟ چرا فلكى يا حشره شناس از اين همه هاى خود خسته نمى شوند؟ زيرا آنها را (هر چه باشد) خود در برابر طاقت فرسا مى دانند و از خود احساس غرور و مى كنند. 🔹جایی كه درباره از چنين فكر كنيم آيا مى توانيم درباره بزرگترين و اساسى ترين مسئله مربوط به پيدايش اين جهان يعنى درباره نخستين (فرضاً كه در زندگى و سرنوشت ما اثر نداشته باشد) از و خوددارى نمائيم؟ ثانياً: اصولا اين مسئله در زندگى و ، و ما دارد، و ما تا حدود زيادى به آن مربوط است و هاى كنونى و شكست بن بست هایی كه در زندگى ماشينى فعلى پيدا شده بدون به آن مبدأ ميسر نيست. 🔹 و جان ما و باز يافتن براى مقابله با بدون اتكاء به چنين مبدئى ممكن نيست. در كاوشها و هاى علمى نيز اعتقاد به يك و قدرت، كه طرح اصلى را با نظام خاصى ريخته، به ما روشن بينى می دهد و به و هر چه بيشتر در همه پديده ها و بر می انگیزد و اين خود سرچشمه بسيارى از خواهد بود. بنابراين چگونه می توان گفت حل اين مسئله در زندگى ما اثر محسوسى ندارد و به همين دليل بايد آنرا كنار گذاشت و فكر خود را بخاطر آن خسته نكرد؟ 📕معماى هستى‏، مكارم شيرازى، ناصر، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۶ش، ‏چاپ شانزدهم‏، ص ۹۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️قدرت در ظالم دنیا را به فساد می‌کشاند 🔹 در دست ، دنیا را به می‌کشاند؛ و اگر چنانچه در رتبه‌ های پایین هم بیاییم قدرت در دست یک نفر انسانی که از آن قدرت‌های بزرگ بهره ندارد، در همان محیطی که قدرت دارد آنجا را به می‌کشاند. 🔹آنها را به فساد می‌کشانند، اینها یک کشور را یا دو کشور را. و پایین‌تر بیاییم، اگر در دست یک آدمی باشد که در یک محله هست، آن محله را به فساد می‌کشد. در یک هست، آن خانواده را به می‌کشد. قدرت در وقتی کمال است و می‌تواند که خودش را بروز بدهد که در دست باشد، در دست باشد. 📕صحیفه امام، ج ۱۸، ص ۲۰۶ منبع: وبسایت روح الله (ره) @tabyinchannel