eitaa logo
تبیین
2.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
442 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ #غدير_خم 🔷 غدير #علي، هنوز هم چشمهاي لبريز از آب حيات و دريايي موّاج از كرامتهاست. « #غدير » دريايي از #باور و #بصيرت، در كوير حيرت و هامونِ #ضلالت است، تا كام جانها از آن سيراب شود. «غدير» يك «كتاب مبين» است، سندي براي #تداوم خطّ « #رسالت » در جلوة « #امامت ». 🔷«غدير»، براي تشنگان، #چشمة زلالِ هدايت است، و براي ره گم كردگان، #صراطي است كه به « #سنّت_پيامبر » منتهي ميشود. غدير، #عيد_ولايت است. و... «غدير علي»، هنوز هم چشمه اي لبريز از «آب حيات» و درياي موّاج از #فضايل است.
🔺 فرازی از زیارت اربعین 🌻 در زیارت سیدالشهدا در روز اربعین جمله بسیار پرمعنا وجود دارد؛ 🌺 «بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من‌الجهالة وحیرةالضلالة» 🌺 ✔️ فلسفه فداکاری حسین بن علی در این جمله است. زائر به خدا عرض میکند که حسین تو، خون خود را نثار کرد، تا مردم را از و نجات بدهد. ✔️ ببینید، این جمله دارای چه مفهوم مترقی است. مسأله اینست که بشریت همیشه دستخوش شیطانهاست. همیشه شیطانهای بزرگ و کوچک، برای تأمین هدفهای خود، انسانها و ملتها را قربانی میکنند. در تاریخ شرح حال سلاطین جابر و ستمگر و رفتار آنها با ملتها را دیده‌اید لذا باید به بندگان خدا کمک کرد تا از جهالت و ضلالت نجات یابند، اما چه کسی میتواند بشریت را نجات دهد؟ آن کسانیکه چسبیده به مطامع و هوسها و شهوات و منیت ها باشند، نمیتوانند بشر را نجات بدهند، باید کسی خودشان را نجات دهد؛ آن کسی میتواند بشر را نجات دهد که از شهوات و منیت که انسان دارد، بیرون بیاید، تا بتواند ایثار کند و شمعی فرا راه بشر روشن کند ✔️ و این در عصر ما توسط امام بزرگوار انجام شد! ۶۹/۶/۲۱ فلسفه قیام سیدالشهداء @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در روايات اسلامی چه مذمت هایی درباره افراد فحاش آمده است؟ (بخش اول) 🔸درباره مذمت از شخص «فَحّاش»، روايات زيادى آمده و به او وعده آتش داده شده است، مرحوم خوئى پنج روايت آورده است. 1⃣ابى بصير از (عليه السلام) نقل مى كند كه فرمودند: «مِنْ عَلَامَاتِ شِركِ الشَّيْطَانِ الَّذِى لَا يُشَكُّ فِيهِ اَن يَكُونَ فَحّاشاً لَايُبَالِى بِمَا قَالَ وَ لَا بِمَا قِيلَ لَهُ» (از علامت هاى حضور و شرك كه شكى در آن نيست، اين است كه كسى باشد كه باكى از آنچه گويد و از آنچه درباره او گويند نداشته باشد [يعنى شيطان در نزد چنين شخصى حاضر و با او شريك است]). 2⃣ (عليه السلام) فرمودند: (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «اِذَا رَأَيتُمُ الرَّجُلَ لَايُبَالِى مَا قَالَ وَ لَا مَا قِيلَ لَهُ فَاِنَّهُ لِغَيَّةٍ اَو شِركِ شَيطَانٍ» [۱] (هنگامى كه مردى را ديديد كه باكى ندارد در آنچه مى گويد و يا آنچه به او گفته مى شود اين بواسطه يا شركت است). 3⃣سليم بن قيس از امیر مؤمنان (عليه السلام) نقل مى كند كه: رسول الله (صلی الله علیه و آله) مى فرمودند: «خداوند را حرام كرده است بر هر بى آبرو و كم شرمى كه باكى از آنچه گويد و آنچه به او گفته شود ندارد؛ زيرا اگر از حالش بازرسى كنى يا از زنا است يا از شركت شيطان. به وى عرض شد: اى رسول خدا، در ميان مردمان شركت شيطان هم هست؟ فرمود: گفتار خداى عز و جل را نخوانده اى كه به شيطان فرمود: شركت كن با ايشان در مالها و فرزندان». 🔹همين راوى مى گويد: «مردى از فقيهى [مراد يكى از ائمه (علیهم السلام) است] سؤال كرد آيا در بين مردم كسى هست كه از آنچه درباره او گفته مى شود ناراحت نشود و باكى نداشته باشد؟ فرمود: كسى كه متعرّض مردم شود و به آنان گويد در صورتى كه مى داند كه آنها رهايش نمى كنند و تلافى مى كنند، او كسى است كه به آنچه مى گويد و يا درباره او گفته مى شود اهميت نمى دهد». 4⃣سماعه از (عليه السلام) نقل مى كند كه: «رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «اِنّ مِن شَرِّ عِبَادِ اللهِ مَنْ تَكرَهُ مُجَالَسَتُهُ لِفُحْشِهِ» (از خدا كسى است كه همنشينى با او به خاطر او ناپسند شمرده می شود). 5⃣ابى عبيده از (عليه السلام) نقل مى كند كه فرمودند: «الْبَذَاءُ مِنَ الْجَفَاءِ وَ الْجَفَاءُ فِی النَّارِ» ( از جفاكارى است و جفاكار در است). 🔹امام باقر (عليه السلام) فرمودند: «سِلَاحُ اللِّئَامِ قَبِيحُ الكَلَامِ» [۲] (سلاح انسان هاى پَست، است). شايد ديده باشيد وقتى دو نفر با هم نزاع مى كنند و يكى قدرت مقابله با ديگرى را ندارد، شروع به اهانت مى كند؛ يعنى ، اسلحه انسان هاى ضعيف است. خدا به فرياد انسان هايى برسد كه به خاطر آنها، مردم از آنها كناره گيرى مى كنند؛ اين گونه افراد از در مكتب رسول الله (صلی الله علیه و آله) هستند. رسول خدا فرمودند: «اِنّ مِنْ شَرِّ النّاسِ مَنْ تَرَكَهُ النّاسُ اِتِّقَاءَ فُحْشِهِ» [۳] از كسى است كه مردم به خاطر دورى از او، او را ترك گويند). ... پی نوشت‌ها؛ [۱] «لِغَيّةٍ» لام براى ملكيت مجازيه است كه بر سر «غَيّة» به كسر و فتح اول و فتح ياء مشدّده به معنى ضلالت و گمراهى است آمده است. گفته مى شود او ولد غيّه است؛ يعنى فرزند زنا است «الغيى» مثل «الغِنى»: پست و ساقط از اعتبار (الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، چ چهارم، ج ‏۲، ص ۳۲۳ [۲] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، چ دوم، ج ‏۷۵، ص ۱۸۵، باب ۲۲ [۳] كنز العمال في سنن الأقوال و الأفعال، متقى هندی، مؤسسة الرسالة، بيروت، ۱۴۰۱ق، الطبعة الخامسة، ج ۳، ص ۵۹۷، ح ۸۰۸۲ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چاپ اول‏، ج ۲، ص ۴۶۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️حضرت آیت‌ الله العظمی بهجت قدس‌سره: 🔹خداوند متعال می‌فرماید: «وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَميعاً» (هر کس یکی را کند، گویا همه مردم را احیا کرده است). [۱] ️منظور از در این آیه شریفه، دادن از و گمراهی در است. ️ 🔹این را نباید کالعَدَم و نشدنی حساب کنیم، وگرنه پشیمان می‌ شویم از اینکه می‌ توانستیم عادل و صالح فراهم کنیم و نکردیم، ️و در وُسع ما بود و قدرت داشتیم که دنیا را به امن و امان و عدالت وادار کنیم و نکردیم. 📕حضرت حجت عجل‌ الله‌ تعالی‌ فرجه‌ الشریف، ص ١٩٢ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مردم از نظر داشتن يا نداشتن علم و آگاهی به چند گروه تقسيم می شوند و كداميك برای جامعه خطرناکتر است؟ 🔹مردم از نظر داشتن يا نداشتن علم و آگاهی به چهار گروه تقسيم می شوند: «عالم»، «جاهلِ قاصر»، «جاهلِ مقصّرِ بسيط»، و «جاهلِ مُركّب». كسى است كه مطلبى را به طور اجمال يا به طور تفصيل مى داند، يعنى نسبت به چيزى گاه دارد و گاه . مثلا اجمالا مى داند شراب، حرام است و زيان هايى براى جسم و روح انسان دارد؛ يا به طور تفصيل دلايل حرمت شراب و مدارك آن را ديده و آثار زيانبار آن را در هر يك از اعضاء بدن مورد بررسى دقيق قرار داده است. 🔹 كسى است كه نمى داند، ولى دسترسى به علم هم ندارد، يا به خاطر دور بودن از مراكز علم و يا فرو رفتن در و سهو و خطا. كسى است كه دسترسى به اسباب علم دارد، اما بر اثر و و سهل انگارى به سراغ علم نرفته و در و بى خبرى مانده است؛ ولى با اين حال از جهل خود باخبر است! يعنى مى داند كه نمى داند. اما كسى است كه واقعاً در جهل فرو رفته و از حقّ و واقعيت به دور افتاده، امّا از خود خبرى ندارد، بلكه به عكس خيال مى كند آگاه و با خبر است و آنچه را فهميده، عين واقعيّت مى باشد، و به تعبير ديگر نمى داند كه نمى داند. 🔹در ميان اين گروهها خطر و مسئوليّت از همه كمتر است و بعد از آن، قرار دارد و سپس ، كه ممكن است به خاطر جهل مُركّبش خطراتى براى خود و ديگران ايجاد كند. امّا از همه خطرناكتر، است. آن كس كه آگاهانه راه خلاف مى رود و همچون دزدى است كه با چراغ آمده، به كاهدان نمى زند، بلكه كالاى گزيده تر را مى برد. تمام هايى كه بشر در طول تاريخ داشته، به خاطر همين بوده است. سرچشمه تمام جنگ ها و نابسامانی ها در جامعه بشرى چه در گذشته و چه امروز از همين گروه است. آنها هستند كه خطرناكترين سلاح هاى كشتار جمعى را براى محو و نابودى انسان هاى بى گناه مى سازند. 🔹آنها هستند كه را براى استثمار و استعمار ملّت ها مى كشند. آنها هستند كه براى حفظ و نامشروعشان آتش جنگ را به پا مى كنند و بالأخره آنها هستند كه براى دست يافتن به منافع بيشتر، مراكز حسّاس تبليغاتى را به دست مى گيرند؛ را مى پوشانند و با و ، انسانها را در بى خبرى فرو مى برند. آنها را به سگ هارى تشبيه كرده كه عطش نامحدود و پايان ناپذيرى بر او غلبه نموده، در هيچ حال سيراب نمى شود. اگر به او حمله كنى دهانش باز و زبانش بيرون است و اگر او را به حال خود واگذارى باز چنين است: «فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتَرُكْهُ يَلْهَثْ». [۱] 🔹راستى اگر سؤال شود كه چه می شود كه با علم و در راه گام مى گذارد و اين تضادّ علم و عمل از كجا سرچشمه مى گيرد؟ جواب اين سؤال روشن است. گاه اين واقعاً پايه هاى ايمانش سست و ضعيف است، گرچه در ظاهر مسلمان است، و گاه در عين ايمان به خدا، آنچنان غلبه بر او شديد است كه سدّ ايمانش را كه معمولا چندان محكم نيست، مى شكند و سيلاب هوا و تمام وجودش را فرا مى گيرد و به قعر درّه هولناك و گمراهى پرتاب مى كند. 🔹اين سخن را با حديث زيبايى از (علیه السلام) پايان مى دهيم. حضرت مى فرمايد: «تورات با پنج جمله پايان يافته كه من دوست دارم در آغازِ هر روز آنها را از نظر بگذرانم. [سپس آنها را به اين صورت بيان مى فرمايد:] «اوّل: كه به علمش عمل نكند، با مساوى است»؛ «دوم: زمامدارى كه عدالت را درباره مردم رعايت نكند، با فرعون مساوى است»؛ «سوم: فقيرى كه در برابر غنى به خاطر طمع در اموالِ او ذليلانه خضوع مى كند، با سگ مساوى است»؛ «چهارم: ثروتمندى كه از مالش [براى خود و كمك به ديگران] بهره نمى گيرد، با فقير اجير مساوى است»؛ «پنجم: زنى كه براى هواى نفس و بدون نياز از منزل خارج مى شود، او با كنيزِ برده يكسان است، [چرا كه او هم برده هوس هاست])». [۲] پی نوشت: [۱] سوره اعراف، آيه ۱۷۶ [۲] الاثنی عشريه فی الرّدّ علی الصوفيه، حرّ عاملی، محمد بن محمد، علميه، قم، ۱۴۰۰ق، بی تا، ص ۲۰۶ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ ش، چ اول‏، ج ۴، ۶۳۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منظور خداوند از اين که در قرآن می فرمايد «دروغگويان را هدايت نمی کند» چيست؟ 🔹خداوند در آيه ۳ سوره زمر مى فرمايد: «اِنَّ اللهَ لا يَهْدِى مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفّارٌ». (خداوند كسى را كه و كفران كننده است [هرگز] هدايت نمى كند). همچنين در آيه ۲۸ سوره غافر می فرمايد: «اِنَّ اللهَ لا يَهْدِى مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذّابٌ». (خداوند كسى را كه اسراف‌كار و بسيار است هدايت نمى كند). از سوی دیگر، و به دست خدا است؛ حتى هم اگر بخواهد كسى را هدايت كند، تا خدا اراده نكند نمى تواند هدايت كند؛ «اِنَّكَ لا تَهْدِى مَنْ اَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللهَ يَهدِى مَنْ يَشاءُ» [۱] (تو هر كس را دوست بدارى نمى توانى هدايت كنى، ولى خداوند هر كس را بخواهد هدايت مى كند). 🔹ولى اين بدان معنى نيست كه خداوند گروهى را به اجبار هدايت و گروهى را به اجبار گمراه می كند، سپس گروه اول را در ميان نعمت هاى بهشتى غوطه ور ساخته و گروه دوم را در آتش دوزخ فرو برد، كه اين نه با و منطق، و نه با سازگار است، بلكه منظور اين است، هنگامى كه زمينه هاى هدايت و ضلالت از طريق فراهم شود، خداوند هر كس را مطابق و شايستگى هايش، مى دهد. 🔹دست گروهى را مى گيرد و به سرمنزل مقصود مى رساند، و لطف و عنايتش را از گروهی بر مى دارد، تا سرگردان شوند، و هرگز به سرمنزل سعادت نرسند. ، و ، از مهم‌ترين امورى است كه زمينه های را فراهم مى سازد. از تعبيرات دو آيه فوق می توان به خوبى دريافت، کسانی كه هدايت و ضلالت را امرى اجبارى مى دانند، تا چه اندازه در اشتباهند. در حقیقت، يكى از مهم‌ترين عوامل و انسان است. 🔹ممكن است مصداق اين دو آيه، دروغ بستن بر خدا، و انحراف از اصل توحيد باشد، لکن هرگز مُخَصِّص نيست، يعنى خصوصيت این موارد، مانع از عموميت حكم كلى كه در اين دو آيه وارد شده، نیست. ممکن است رابطه اى که ميان دروغ و كفران نعمت، در آيه اول آمده، از اين نظر است كه آنها نعمت وجود موسى (عليه السلام) را كه براى هدايتشان آمده، كفران كرده و به تكذيبش پرداختند؛ و رابطه ميان اسراف و دروغ از اين نظر است كه فرعونيان در مخالفت فرمان خداوند و ظلم بر بنى اسرائيل، و كشتن فرزندان آنها، راه اسراف را پيمودند و نبوّت موسى (عليه السلام) را تكذيب كردند. پی نوشت: [۱] قرآن کریم، سوره قصص، آيه ۵۶ 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسة الامام على بن ابیطالب (ع)، قم‏، ۱۳۷۷ش،‏ چ اول‏، ج ۳، ص ۲۲۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️دشمن درونی انسان (بخش دوم و پایانی) 🔸دشمن حقیقی انسان کیست؟ 🔹اگر گفته می شود، خود را تقویت کن و پرورش بده، مراد است و اگر گفته می شود او را سرکوب و مغلوب و کنترل کن مراد او است. بین این دو «خود» یا دو مرتبه وجودی ، کشمکش دائم وجود دارد. کوشش دارد که خود را با ارضای خواسته ها و تمایلات سازد و راه ترقی و تکامل و صعود الی الله را بر نفس انسانی سد نماید و او را مسخر خود گرداند؛ 🔹برعکس یا مرتبه عالی وجود انسان، همواره در تلاش است کمالات انسانی را طی کند و به مقام برسد. برای نیل به این مقام منیع، باید غرایز و تمایلات حیوانی را کنترل و مهار نماید و به استخدام خود درآورد. اگر و ملکوتی در این مبارزه چیره گردد، زنده می شود و انسان را به مقام شامخ صعود می دهد؛ و اگر غالب گردد، چراغ عقل انسان را خاموش می سازد و او را در وادی و گمراهی ساقط می گرداند. 🔹بر این اساس و با این تحلیل مسأله و نفس اماره، مربوط به و انسان، ولی مرتبه پایین و پست آن همردیف حیوان است، و و والای آن از سنخ «مجردات» و «ملکوتیان» و «فرشتگان» می‌باشد. «نفس اماره» و «نفس لوامه» و «نفس مطمئنه»، در واقع حالات و مراحل یک حقیقت واحدند. 🔹 که در افق حیوانیت و مرتبه پست است و به و زشتی ها فرمان می دهد، با و و به جایی می رسد که هر چند در برخی موارد دچار لغزش و انحراف می گردد، ولی میدان را به کلی به تمایلات و خواهش ها واگذار نکرده، و گاهی بر اوضاع مسلط می گردد و خود را نسبت به گناهان سرزنش و می کند و تصمیم بر جبران خطاها می گیرد و دل و جان را با آب می شوید، و در هر صورت کفه سنگین مبارزه به نفع و است؛ چنین نفسی که به این مرحله راه یافته، یعنی «سرزنشگر» نام دارد. 🔹اگر مردانه وارد میدان مبارزه گردد، پس از و و ، به مرحله ای می رسد که غرائز، رام او می گردند و دیو ، در بند عقل و ایمان اسیر می‌شوند و متعادل می گردند. این همان مرحله آرامش و سکینه است و نفسی که به این مرحله رسیده، نام دارد که از آنِ و مقرب درگاه الهی، مانند پیامبران و اولیاء و رهروان راستین مکتب آنها است. 🔹در به هر سه این مرحله نفس اشاره شده است: ۱) : «وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسی إِنَّ النَّفْسَ َلأَمّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاّ ما رَحِمَ رَبّی إِنَّ رَبّی غَفُورٌ رَحیمٌ». [یوسف، ۵۳] ۲) : «لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیامَةِ وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوّامَةِ». [قیامت، ۱و۲] ۳) : «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلی فی عِبادی وَ ادْخُلی جَنَّتی». [فجر، ۲۷-۳۰] برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به: ۱- خودسازی (ابراهیم امینی)، بحث روح انسانی و حیوانی؛ ۲- تعلیم و تربیت در اسلام (مرتضی مطهری)؛ ۳- فلسفه اخلاق (مرتضی مطهری) منبع: وبسایت پرسمان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«عاقبت بخيرى» 🔸«قال مولانا الامام المهدی عجل الله تعالی فرجه الشريف: أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الْعَمى بَعْدَ الْجَلاءِ، وَ مِنَ الضَّلالَةِ بَعْدَ الْهُدى، وَ مِنْ مُوبِقاتِ الاَْعْمالِ وَ مُرْدِياتِ الْفِتَنِ» [۱] (از پس از بينايى، و از پس از هدايت، و از رفتار هلاكت بار و فتنه‌ هاى‌ نابود كننده، به خدا پناه مى برم). 💠شرح 🔹عبارت فوق بخشى از توقيعى است كه (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به نايب نخست و دوم خود، عثمان بن سعيد عمرى و فرزندش محمّد فرستاده است. (عليه السلام) بعد از سفارش به امورى در امر و تثبيت قلوب شيعيان در اين امر مهم، از چند چيز به خدا پناه مى برد كه هر كدام از آن ها براى ما درسى عظيم است: 1⃣حضرت‌از بعد از به خدا پناه مى برد؛ زيرا اگر كسى «هدايت» شود و و را درك كند، ولى پس از مدّتى دست از آن بردارد، بر او تمام شده و قطعاً، خسارتى جبران ناپذير را متحمل مى شود. چنين كسى را پس از شناخت و معرفت، ترك كرده و را بر جان خود خريده است. 2⃣همچنين‌حضرت‌از كه انسان را به و نيستى مى رساند، به خدا پناه مى برد؛ زيرا انسان هميشه در خطر از دست دادن خويش است. هوا و و وسوسه‌ هاى‌ ، انسان را تا دَم مرگ رها نمى كنند. از اين بخش، اهمّيت و دشوارى را مى توان فهميد. 3⃣آن حضرت از و مهلك كه انسان را از اوج عزّت به ذلّت مى كشانند، به خداوند پناه مى برد. طبق نصّ صريح ، انسان در معرض است. خداوند متعال مى فرمايد: «أَحَسِبَ النّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ - وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ...» [۲] (آيا مردم چنين پنداشتند كه به صِرف اين كه گفتند ما به خدا آورده ايم رهايشان كنند و بر اين ادعا هيچ شان نكنند؟ ما امّت هايى را پيش از اينان امتحان نموديم...). اين گوناگون اند و شدّت و ضعف دارند. گاهى مربوط به بدن و مال و گاهى مربوط به دين است و... در همه‌ى اين ، چه كوچك و چه بزرگ، بايد به خدا كرد و با سرافرازى بيرون آمدن را از او خواست. پی نوشت‌ها: [۱] كمال الدين، ج۲، ص۵۱۱، ح۴۲؛ الخرائج و الجرائح، ج۳، ص۱۱۱۰؛ بحارالأنوار، ج۵۳، ص۱۹۰ و ۱۹۱، ح۱۹ [۲] سوره عنكبوت، آيات ۲و۳ نویسنده: علی اصغر رضوانی - شرح چهل حديث حضرت مهدی(عج) منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا «دشنام» و «لعن» افراد جایز است؟ 🔹بسيارى از لغت دانان تصريح كرده اند كه ، همان شتم و دشنام دادن و بدگويى كردن است و بعضى را هم مصداقى از آن دانسته اند. به يقين هيچ را نبايد «سبّ» و «لعن» كرد؛ و درباره كافران و مخالفان حق نيز اصل بر ترك آن است، چرا كه غالباً با دو اثر منفى همراه است: نخست اينكه چه بسا طرف مخالف، مقابله‌ به‌ مثل كند و به مقدّسات توهين نمايد. 🔹خداوند در آيه ۱۰۸ سوره انعام میفرماید: «وَ لاَ تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ فَيَسُبُّوا اللهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْم» (به [معبود] كسانى كه غير خدا را مى پرستند، ندهيد مبادا آنها نيز از روى نادانى [و ظلم] خدا را دشنام دهند). ديگر اينكه ممكن است اينگونه آنها را تحريك كند و به اصطلاح روى دنده لج بيفتند و پافشارى آنها در و بيشتر گردد. ولى اين قاعده نیز مانند هر قاعده كلى ديگر موارد استثنايى دارد. 🔹به همين دليل در نهج البلاغه يا عبارات ديگر معصومين (عليهم السلام) گاه مذمت هايى نسبت به مخالفان شده و قرآن مجيد نيز بعضی گروهها را فرموده است. در خطبه ۱۹ نهج البلاغه، امام علی (علیه السلام) به اشعث‌بن‌قيس منافق كه سخنى‌ توهين‌آميز و بى ادبانه در برابر امام گفت، فرمود: «عَلَيْكَ لَعْنَةُ اللهِ وَ لَعْنَةُ اللاّعِنينَ حائِكٌ بْنُ حائِكَ مُنافِق بْنُ كافِر» ( و لعنت همه لعنت كنندگان بر تو باد اى بافنده [دروغ] فرزند بافنده و اى منافق فرزند كافر). 🔹همچنین هنگامى كه مروان در جنگ جمل اسير شد و او را خدمت اميرالمومنين (عليه السلام) آوردند، امام حسن و امام حسين (عليهم السلام) نزد پدر خود براى او شفاعت كردند و حضرت او را آزاد ساخت. امام حسن و امام حسين عرض كردند: اى اميرمؤمنان! لازم است مروان با شما بيعت كند؟ حضرت فرمود: مگر بعد از قتل عثمان با من بيعت نكرد؛ من نياز به بيعت او ندارم. دست او همچون دست يهودى است «إِنَّها كَفٌّ يَهُودِيَّةُ». 🔹ولى سبّ‌ از گناهان عظيم است؛ در حديثى از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مى خوانيم كه فرمود: «سبّ و دشنام فرد با ايمان گناه بزرگى است، و جنگيدن با او كفر است و خوردن گوشت او (غيبت كردن) معصيت است، و احترام مالش همچون احترام خون است». [۱] همچنین در حديث ديگرى ميخوانيم كه مردى خدمت پيامبر اكرم عرض كرد: مرا وصيّتى كن! از جمله امورى كه رسول خدا به او سفارش كرد اين بود: «به مردم و ندهيد كه سبب عداوت و در ميان آنها میشود». [۲] 🔹اين نكته قابل توجّه است كه ، هر چند جزء منافقان و ظالمان و بودند باز امام (عليه السلام) اصحاب خود را از آنها در ايّام جنگ صفّين نهى فرمود، زيرا در آنجا شرايط خاصّى بود كه ممكن بود سبّ آنها آتش جنگ را شعله ورتر سازد. در مورد لعن نيز از استفاده مى شود كه خداوند عده اى را كرده و يا اجازه لعن آنها را داده است؛ از جمله درباره مى فرمايد: «وَ إِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِى إِلَى يَوْمِ الدِّين»؛ [۳] (و مسلماً من بر تو تا روز قيامت خواهد بود). 🔹و در ارتباط با گروهى از مى فرمايد: «أُوْلَئِكَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللهِ وَالْمَلاَئِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ»؛ [۴] (كيفر آنها اين است كه و و همگى بر آنها خواهد بود). و درباره نيز مى فرمايد: «أَلاَ لَعْنَةُ اللهِ عَلَى الظَّالِمِين». [۵] و درباره و و در زمين مى فرمايد: «أُوْلَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّار» [۶] و درباره كسانى كه مى كنند، مى فرمايد: «أُوْلَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُون» [۷] (خداوند و همه لعنت كنندگان آنها را مى كنند). 🔹بى شك در لغت به معناى «طرد كردن» و «دور ساختن» است، كه گاه به صورت انجام میشود، و گاه به صورت لفظى يا در شكل ؛ مثلا گفته مى شود: «لعنة الله عليك» يعنى خدا تو را از دور دارد. مسلّم است كه هيچ را نمیتوان لعن كرد؛ ولى افراد‌ بى‌ايمان و منافق و كسانى كه گناه عظيمى مانند ظلم و ستم و فساد و ايجاد تباهى در زمين و امثال آن مرتكب میشوند مستحق ، بنابراين لعن مخصوص كافران و منافقان نيست. پی نوشت‌ها؛ [۱] الكافی، دارالكتب الإسلامية، چ۴ ج ۲ ص۳۶۰ ح۲. [۲] همان. [۳] قرآن کریم، سوره ص آيه۷۸. [۴] همان، سوره آل عمران آيه۸۷. [۵] همان، سوره هود آيه۱۸. [۶] همان، سوره رعد آيه۲۵. [۷] همان، سوره بقره آيه۱۵۹ 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية، چ۱، ۸، ص ۱۰۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️مقصد اصلی انبیا 🔹کوشش هایی که می‌کردند و که با راه حق می‌کردند، و خصوصاً جنگهایی که در واقع شد، مقصد جنگ نبوده است، و مقصد کشورگشایی هم نبود. مقصد این بوده است که یک که در آن نظام عادلانه، جاری بشود [باشد]. 🔹 آن همه زحمت کشیدند نه فقط برای اینکه طرف را از صحنه خارج کنند و خودشان صحنه را دست بگیرند، بلکه مقصد اصلی این بوده است که این انسانهایی که ندارند، این اشخاصی که در راه دارند سیر می‌کنند و آنها می‌دیدند که این راه خلاف، راه است، راه است، راهی است که مردم را در این دنیا به شقاوت و در آن دنیا هم به می‌کشاند؛ از طرف خدای تبارک و تعالی مامور شدند برای ، مردم را اگر به حال خودشان می‌گذاشتند جز یک حیوانی که خوردن و خوابیدن را و شهوات را ادراک بکند و در راه آن، عمل بکند چیز دیگری را نمی‌توانستند بفهمند، از باب اینکه بر مردم پوشیده است. 🔹آنی که مردم می‌دانند همین عالم را عالم طبیعت را و آنهایی که دیگر زیاد هست، خصوصیات طبیعت را زیادتر می‌فهمند. لکن همه آنها همین است که از طبیعت بهره‌ور می‌شوند و به طبیعت توجه دارند و انسان را هم به همین جنبه طبیعی می‌شناسند، و برای همین جنبه طبیعی انسان هم زحمت می‌کشند. بیانات‌ حضرت‌ امام ۵۸/۰۴/۱۷ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه «امام علی» (علیه السلام) در خطبه ۱۵۱ نهج البلاغه، «پيامبر اكرم» (صلی الله علیه و آله) چه تأثيراتی بر جامعه جاهليّت آن زمان گذاشتند؟ 🔹 (عليه السلام) در خطبه ۱۵۱ «نهج البلاغه» پس از حمد و ثنای الهی به سراغ شهادت بر يكتايى خدا و رسالت (صلی الله علیه و آله) مى رود و مى فرمايد: «وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلهَ إِلَّا اللهُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، وَ نَجِيبُهُ وَ صَفْوَتُهُ». (گواهى مى دهم جز خداوندِ يكتا معبودى نيست و شهادت مى دهم كه ، بنده و فرستاده و برگزيده و انتخاب شده اوست). 🔹بسيارى از شارحان «نهج البلاغه»، كلمات و را به يك معنا تفسير كرده [به معناى منتخب و برگزيده] و تأكيدِ يكديگر دانسته اند؛ ولى با توجه به اين كه «نجيب» به معناى «نفيس» و پرارزش است. تفاوتى ميان اين دو واژه وجود دارد، كه اوّلى در واقع، زمينه ساز دوّمى است؛ زيرا هنگامى كه چيزى نفيس و پرارزش شد به هنگام انتخاب، آن را بر مى گزينند. 🔹در ادامه آن حضرت به دو وصف ديگر اشاره كرده، مى فرمايد: «لَا يُؤَازَى فَضْلُهُ، وَ لَا يُجْبَرُ فَقْدُهُ». (در و همتا ندارد و فقدانِ او قابل جبران نيست). به يقين چيزى كه در فضيلت همتا ندارد، هنگامى كه از دست برود جانشينى نخواهد داشت. در هفتمين و آخرين وصف به آثار وجودى آن حضرت در شرايط اشاره كرده، مى فرمايد: 🔹«أَضَاءَتْ بِهِ الْبِلَادُ بَعْدَ الضَّلَالَةِ الْمُظْلِمَةِ، وَ الْجَهَالَةِ الْغَالِبَةِ، وَ الْجَفْوَةِ الْجَافِيَةِ». (به بركت وجود او شهرهايى كه غرق در و بود و بر افكارِ مردمش غلبه داشت و و بر آنها چيره شده بود روشن گشت)؛ و در ادامه مى افزايد: «وَ النَّاسُ يَسْتَحِلُّونَ الْحَرِيمَ، وَ يَسْتَذِلُّونَ الْحَكِيمَ؛ يَحْيَوْنَ عَلَى فَتْرَةٍ، وَ يَمُوتُونَ عَلَى كَفْرَةٍ!». (در زمانى كه مردم حرام را حلال مى شمردند، دانشمندان را تحقير مى كردند، در دوران غيبتِ اولياى الهى، قدم به عرصه حيات مى گذاشتند و در كفر و بى دينى جان مى سپردند). 🔹اين اوصاف هفتگانه كه در عبارات كوتاهى درباره بيان شده، ترسيم گويايى از آن زمان است. گمراهى و جهل و قساوت، حلال شمردن حرام و تحقير دانشمندان، نداشتن رهبر و سرانجام، بى ايمان از دنيا رفتن. آنها چنان تاريك و ظلمانى بود كه به جنايات خود افتخار مى كردند. كشتن و زنده به گور كردن فرزندان، نشانه غيرت، و غارتگرى دليل شجاعت شمرده مى شد. 🔹 و ، آنچنان بر جامعه آنها سايه افكنده بود كه خدايانشان را با دست خود مى ساختند؛ گاه از سنگ و چوب و گاه از مواد غذايى و سپس در زمان قحطى همانها را مى خوردند. و آنچنان بود كه كينه ها را از نسلى به نسلى منتقل مى ساختند و خونريزى و آدمكشى براى آنها يك امر ساده بود، و همچنين مفاسد ديگر. در اين زمان مى توان به عظمت خدمات (صلی الله علیه و آله) و اهميّت رسالتِ ایشان در آن محيط تاريك و ظلمانى پى برد، كه در مدت كوتاهى از آن قومِ وحشى و خرافى و جاهل، قومى متمدّن و عالم و آگاه ساخت. 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج ۶، ص ۲۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel