eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️لذت‌بردن از نماز، از مختصات انسان کامل 🔹در از هر طرف صدا شنیده میشود، و و حاصل از آن به مراتب گواراتر از لذت اکل و شرب است. در روایتی از علیه‌السلام درباره آیه «إِیاک نَعْبُدُ» (تنها تو را می‌پرستیم) آمده است که فرمود: «لا زِلْتُ أُکررُها حَتی سَمِعْتُها مِنْ قائِلِها؛ پیوسته آن را تکرار میکردم، تا اینکه آن را از (حضرت حق) شنیدم». خوردن و خوابیدن و پرداختن به بعضی شئون حیوانی، ما را از برخی حیوانات پایین‌تر آورده است. 🔹خداوند متعال میفرماید: «وَ أَوْحَی رَبک إِلَی النحْلِ» (و پروردگارت به زنبور عسل وحی نمود). خدا میداند که زنبور عسل چه کارهای عجیبی را میکند که ما انسانها با ادعای شرافت معلوم نیست بتوانیم انجام دهیم. صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ میفرماید: «حُببَ إِلَی مِنْ دُنْیاکمْ أَلنسِاءُ وَالطیبُ، وَجُعِلَ قُرةُ عَینی فِی الصلاةَ؛ از دنیای شما سه چیز مورد علاقه من است: عطر، زنان، ولی نور چشم من در قرار داده شده است». 🔹هرکدام از اینها محبوبیت و لذت تکوینی دارد، ولی لذتی که در است، بیشتر از لذت آن دو است، اما چه کنیم که در ذائقه ما شور و تلخ است؛ لذا هر چه زودتر میخواهیم را به آخر برسانیم و از آن فارغ شویم! بعضی از پروانه‌ها و زنبورها نیز بوی خوش را طالبند، بهره‌گرفتن از جنس مخالف هم مشترک بین حیوانات است، ولی این از مختصات و امتیازات انسان کامل است که از لذت می‌برد. 📕در محضر بهجت، ج۱ ص۱۰۵ منبع:وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله بهجت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه امام علی (علیه السلام) «غم و اندوه» چه آثار زیان باری دارد؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۴۳ تأثير غم و اندوه را در و انسان بيان میدارد و ميفرمايد: «اَلْهَمُّ نِصْفُ الْهَرَمِ» ( و اندوه نيمى از پيرى است). اشاره به اين كه غم و ، در موارد بسیار انسان را پير میكند، هرچند انسان به حسب سن و سال پير نشده باشد، موهاى او تدريجاً سفيد شده، و قامت وى خميده و قواى بدن رو به تحليل میرود و از نظر فكرى و روحى نيز احساس پيرى میكند. منظور حضرت اين است كه انسان تا میتواند و را به خود راه ندهد و از آثار سوء آن بپرهيزد. 🔹البته انكار نمیتوان كرد اسباب غم و مختلف است و بخشى از آن قابل اجتناب نيست؛ گاه مربوط به مسائل دينى و معنوى است كه انسان به هرحال با آن دست به گريبان خواهد بود. در حديث معروفى از ابن عباس میخوانيم كه میگفت: «هيچ آيه اى شديدتر و مشكلتر از اين آيه «فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ...» [۱] بر پيامبر (صلى الله عليه و آله) نازل نشد و از اين رو هنگامى كه اصحاب آنحضرت پرسيدند: اى رسول خدا! چرا به اين زودى موهاى شما سفيد شده و آثار پيرى نمايان گشته؟ فرمود: «شَيَّبَتْني هُودُ وَ الْواقِعَةُ»؛ [۲] (سوره هود و واقعه مرا پير كرد). 🔹گفته شده علت همان دستورى است كه خداوند به پيغمبرش درباره در مقابل و كينه توز و بى رحم داده است. ميدانيم سوره «هود» و «واقعه» هر دو در مكه نازل شده در زمانى كه پيامبر (صلی الله علیه و آله) سخت از طرف مشركان در فشار بود و گفته اند: سوره «هود» بعد از وفات «ابوطالب» و «خديجه» نازل شد كه امواج غم و اندوه از هر سو قلب پاك پيامبر (ص) را احاطه كرده بود. 🔹اما بسيارى از و اندوه، امورى هستند كه انسان میتواند خود را از آن دور دارد يا نسبت به آن بى اعتنا باشد، از اين رو در حديثى آمده است كه غم و را زايل میكند؛ زيرا سرچشمه بسيارى از غمها است، هنگامى كه انسان به زيارت اهل قبور میرود و پايان كار دنيا را مى بيند كه ثروتمند و مسكين همه در يكجا خفته اند و هيچكدام جز كفنى با خود از اين دنيا نبرده اند پيدا میكند. 🔹در طب امروز اين مسئله به روشنى ثابت شده كه سرچشمه بسيارى از بيماریهاى جسمى است، بيمارى هاى اعصاب، قلب، معده و غير آن در بسيارى از موارد از فشارهاى عصبى و به اصطلاح و غم و ناشى میشود و درمانى جز خلاص كردن خود از غم و اندوه ها ندارد، و اگر انسان عزم راسخ و داشته باشد میتواند خود را از آن دور دارد. بسيارى از حكما و شعرا براى كمك كردن به انسانها براى فراموشىِ اسبابِ اينگونه غم و اندوه ها سخنان نغز و پربارى دارند. 🔹شاعر عرب ميگويد: «ما فاتَ مَضى وَ ما سَيَأْتيكَ فَأَيْنَ - قُمْ فَاغْتَنِمِ الْفُرْصَةَ بَيْنَ الْعَدَمَيْنِ»؛ و شاعر فارسى زبان ميگويد: «از دى كه گذشت هيچ از آن ياد مكن - فردا كه نيامدست فرياد نكن». در واقع اين دو شاعر گويا مطلب خود را از حديث (عليه السلام) اخذ كرده اند، آنحضرت ميفرمايد: «در برابر امور دنيا و شكيبايى پيشه كنيد، زيرا ساعتى بيش نيست؛ آنچه گذشته است نه دردى از آن احساس میكنى نه سرورى و آنچه نيامده است نمیدانى چيست، بنابراين براى تو همان ساعتى است كه در آن هستى پس در برابر پيشه كن و بر صبر نما». [۳] 🔹در حقيقت بسيارى از افكار غم انگيز، است كه ما خودمان آن را براى خود فراهم ميكنيم. مثلا مى نشينيم خود را با افراد بالادست ميكنيم و بر محروميت خود اشك میريزيم و گاه میگوييم: اى كاش فلان فرصت را از دست نمیداديم كه اگر نداده بوديم امروز چه ثروت يا چه مقامى داشتيم. به همين دليل دستور داده شده است كه هميشه به از خود نگاه كنيد تا و خرم باشيد و نگاه به نكنيد تا و اندوهگين نشويد. [۴] 🔹البته بسيار میشود كه به هنگام ما يك روى سكه را مى بينيم و نگران ميشويم، در حالى كه سوى ديگر سكه ممكن است امورى باشد كه بهترين كمك را به ما بكند. ميفرمايد: «فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللهُ فِيهِ خَيْراً كَثِيراً» [۵] (چه بسا چيزى شما نباشد، و خداوند در آن قرار مى دهد). شاعر ميگويد: «جبين گره مكن از هر بدى كه پيش آيد - كز اين نوشته تو يك روى صفحه میخوانى؛ به روى ديگر آن نهفته خداى - كه شكر كردنِ آن تا به حشر نتوانى». [۶] 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۱۳، ص ۱۶۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا «رحمان» و «رحیم» به یک معنا می باشند یا متفاوت اند؟ 🔹 و ؛ اين دو واژه از ماده گرفته شده، و معروف اين است كه كسى است كه رحمت اش عام است، و همگان را شامل مى شود، در حالى كه به كسى گفته مى شود كه رحمت اش خاص است؛ بنابراين سبب شده است كه فيض نعمت اش دوست و دشمن و مؤمن و كافر را شامل شود؛ ولى ايجاب مى كند كه را مشمول مواهب خاصّى در دنيا و آخرت قرار دهد كه دور افتادگان از خدا و بى خبران از آن محروم اند. 💠شاهد اين تفاوت امور زير است: 1⃣ صيغه مبالغه است و صفت مشبهه؛ و صيغه مبالغه تأكيد بيشترى را مى رساند، و دليل بر گستردگى اين نوع رحمت است. ولى بعضى هر دو را صفت مشبهه و يا هر دو را صيغه مبالغه دانسته اند، امّا با اين حال تصريح كرده اند كه مبالغه بيشترى را مى رساند. [۱] 2⃣بعضى نيز گفته اند: چون صفت مشبهه است و دلالت بر ثبات و استمرار دارد مخصوص است، ولى كه صيغه مبالغه است چنين دلالتى ندارد. 3⃣ نام مخصوص خدا است و به غير او اطلاق نمى شود؛ در حالى كه هم به او گفته مى شود و هم به غير او؛ و اين دليل بر آن است كه مفهوم رحمت گسترده ترى است. 4⃣اين قاعده در ادبيات عرب معروف است كه «زيادةُ المبانى تَدُلُّ عَلى زِيادَةِ المَعانِى»؛ (يعنى واژه اى كه حروف اش بيشتر است مفهوم آن نيز بيشتر است) و چون پنج حرفى، و چهار حرفى است؛ بنابراين مفهوم «رحمان» وسعت بيشترى دارد. [۲] 5⃣اين تفاوت را بعضى افراد، از آيات نيز استفاده كرده اند. زيرا در قرآن غالباً به صورت مطلق آمده، در حالى كه در بسيارى از موارد مقيّد است. مانند: «إِنَّ اللهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ» [سوره بقره، آیه ۱۴۳] (زيرا خداوند نسبت به ، رئوف و است)؛ «وَ كَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً» [سوره احزاب، آیه ۴۳] (او نسبت به همواره مهربان بوده است)، «إِنَّ اللهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيماً» [سوره نساء، آیه ۲۹] (خداوند نسبت به شما است). در حالى كه بدون اين قيود ذكر شده و دليل بر او است. 6⃣بعضى از روايات نيز شاهد اين تفاوت است. در حديث پر معنايى از (عليه السلام) مى خوانيم: «الرَّحمنُ اِسْمٌ خاصٌ بِصِفَة عامَّة، وَالرَّحيمُ اسمٌ عامٌ بِصِفَة خاصَّة» [۳] ( اسم خاص است [مخصوص خداوند] امّا با وصفى عام ـ مفهوم رحمت اش دوست و دشمن را در بر مى گيرد ـ ولى اسم عام است به صفت خاص [اين اسم هم بر خداوند و هم غير او اطلاق مى شود، ولى مفهوم اش رحمتى است مخصوص مؤمنان]). 💠امّا با تمام اينها نمى توان انكار كرد كه گاهى اين دو واژه به يك معنا به كار مى رود؛ مانند آنچه در از امام حسين (عليه السلام) نقل شده است: «يا رحمنَ الدُّنيا وَالآخِرةَ وَ رَحِيْمَهُما» [۴] (اى خدايى كه رحمان دنيا و آخرت و رحيم هر دويى) ولى اين ممكن است يك استثنا بوده باشد؛ بنابراين منافاتى با تفاوت فوق ندارد. 📕پیام قرآن، ناصر، مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چ ۹، ۱۳۸۶ش، ج ۱، ص ۳۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️با وجود اینکه وسعت و تنگی رزق و روزی دست خداست پس کار و کوشش انسان چه فایده ای خواهد داشت؟ 🔹از بسيارى از آيات و «مقدّر بودن روزى» و در منابع مختلف استفاده مى شود كه وسعت و فراخى روزى يا تنگى و ضيق آن، به اراده و نسبت داده شده است، تا بندگان خود را . به تعبير ديگر: به هر كس آنچه بوده است داده و براى هر كس آنچه مايه صلاح حالش بوده مقرّر فرموده. اين تعبيرات سؤالات متعدّدى بر مى انگيزد. نخست اينكه: اگر چنين است پس و كوشش، براى رزق و چه مفهومى مى تواند داشته باشد؟ 🔹ديگر اينكه: اين گونه برداشت ها سبب ركود فعّاليت هاى اجتماعى و عقب ماندگى جامعه مى گردد؛ جامعه اى كه بايد پر نشاط و پر اميد به فعّاليت هاى گسترده بپردازد و در ميدان رقابت از جوامع غير مسلمان عقب نماند. «قرآن مجيد» مى فرمايد: «نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِی الْحَيَاةِ الدُّنْيا وَ رَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ» [۱] (ما و [روزى] آنها را در در ميانشان تقسيم كرديم و بعضى را بر بعضى برترى داديم). 🔹ولى پاسخ اين سؤال ها در آمده است كه هرگاه كنار هم چيده شود، ديگر ابهامى باقى نمى ماند. از يك سو، در «نهج البلاغه» و كلمات (علیه السلام) میخوانیم: «إِنَّ الرِّزْقَ رِزْقَانِ: رِزْقٌ تَطْلُبُهُ، وَ رِزْقٌ يَطْلُبُكَ، فَإِنْ أَنْتَ لَمْ تَأْتِهِ أَتاكَ» [۲] ( بر دو گونه است: قسمتى از آن، تو بايد به بروى، و قسمتى از آن، او به دنبال تو مى آيد به گونه اى كه اگر به سراغش نروى به خواهد آمد). 🔹واقعيت نيز چنين است كه قسمت مهمّى از چيزى است كه انسان بايد در راه آن تلاش و كند و تمام هوش و و خود را به كار گيرد و بدون اينها هرگز به آن نخواهد رسيد؛ ولى بخش ديگرى از روزی ها، است كه به سراغ انسان مى آيد و به او نشان مى دهد كه اگر چه تلاش و كوشش يك اصل مهم است، امّا منحصر به آن نيست و در همه حال بايد به او دل بست و همه چيز را از او دانست. 🔹در روايت ديگرى مى خوانيم: از جمله كه مستجاب نمى شود، دعاى انسان سالمى است كه در خانه نشسته و دست از و كوشش برداشته و عرضه مى دارد: خدايا به من روزى ده! [فرشتگان الهى] به او مى گويند: اين دعاى تو مستجاب نيست، برخيز و تلاش كن. (عليه السلام) مى فرمايد: «أَرْبَعٌ لاَيُسْتَجَابُ لَهُمْ دُعَاءٌ: الرَّجُلِ جَالِسٌ فِي بَيْتِهِ، يَقُولُ: يَا رَبِّ ارْزُقْنِي! فَيَقُولُ لَهُ: أَلَمْ آمُرْكَ بِالطَّلَبِ». [۳] 🔹از سوى ديگر، در بسيارى از موارد هماهنگ با است، يعنى خداوند مقدّر كرده آنها كه و كوشش مى كنند سهم بيشترى داشته باشند، و آنها كه سُست و سهم كمتر. اين هماهنگىِ تقدير و تدبير، پاسخ روشنى به كسانى مى دهد كه به بهانه از سرباز مى زنند و تن به مى دهند. از سوى سوم، بى شك استعداد جسمانى و فكرى همه يكسان نيست و افراد بشر از نظر هوش و استعداد و مديريّت اقتصادى و توان جسمى براى كار كردن بسيار تفاوت دارند و همين، سرچشمه تفاوت بهره هاى آنها در اين قسمت مى شود؛ 🔹آن كس كه اين تفاوت ها را كرده، طبعاً تفاوت هاى روزى را نيز مقدّر فرموده است و انتظار يكسان بودن همه انسانها از نظر روح و جسم، انتظار بسيار بى جايى است؛ مانند انتظار مساوى بودن همه اعضاى بدن و تمام استخوان ها و عضلات؛ چرا كه در مجموعه بدن، هر عضوى مأموريتى دارد و توان او به اندازه مأموريت اوست و مجموعه نيز، همانند يك بدن است با تفاوت ها در جهات مختلف و طبعاً با تفاوت در . نتيجه اينكه: آنچه در و درباره آمده، مى تواند اشاره اى به تمام آنچه در سه نكته بالا گفتيم بوده باشد و اين چيزى بر خلاف عدالت نيست؛ بلكه عين و است. پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره زخرف، آيه ۳۲ [۲] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، ‏۱۴۱۴ق، چ اول، ص ۴۰۴، (نامه ۳۱) [۳] الکافی، دار الكتب الإسلامية، تهران، ‏۱۴۰۷ق، چ ۴، ج ‏۲، ص ۵۱۱ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۴، ص ۱۷۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«زهد» در روايات اسلامی چگونه معرفی شده است؟ 🔹گاه تصوّر مى شود مفهوم آن است كه انسان به كلّى را ترك گويد و همچون راهبان در گوشه اى بخزد و از جامعه دورى گزيند؛ در حالى كه اين معنا با هرگز نمى سازد و در ، شديداً از آن نهى شده است. بنابراين، مفهوم ديگرى دارد و آن و دلدادگى و عشق بى قرار نسبت به و عدم اسارت در چنگال زرق و برق آن است و اين همان سرمايه عظيمى است كه اگر فاقد آن باشد، آلوده انواع مى گردد، و گاه و ايمان خود را بر سر متاع دنيا مى نهد. 🔹در روايات متعددی به توجه ويژه ای شده است. از جمله: امیرالمؤمنین (عليه السلام) درباره آن مى فرمايد: «إِنَّ مِنْ أَعْوَنِ الأَخْلاَقِ عَلَى الدِّينِ، الزُّهْدَ فِی الدُّنْيَا» [۱] (از مهم ترين اخلاقى كه انسان را بر حفظ دينش يارى مى دهد، در دنياست). (عليه السلام) درباره آن مى فرمايد: «إِذَا تَخَلَّى الْمُوْمِنُ مِنَ الدُّنْيَا سَمَا، وَ وَجَدَ حَلَاوَةَ حُبِّ اللهِ» [۲] (هنگامى كه از كناره گيرى كند، ترقّى و مى يابد و شيرينى محبّت خدا را مى چشد). 🔹در حديث ديگرى مى خوانيم كه: (عليه السلام) جابر بن عبدالله را ديد كه آه مى كشد! فرمود: «يَا جَابِرُ! عَلَیمَ تَنَفَسُّكَ؟! أَعَلَى الدُّنْيَا؟» (براى چه آه كشيدى؟ بر دنيا؟)، جابر عرض كرد: آرى!. [در اينجا امام (عليه السلام) تحليل جالبى درباره بيان فرموده كه لذّاتش يا در خوردنى است، يا نوشيدنى، يا لباس فاخر، يا لذّت جنسى، يا مركب، يا بوى خوش، يا نغمه ها]. سپس در تشريح آنها فرمود: بهترين غذاها است و آن چيزى جز [شيره گل هاى آميخته با] آب دهان حشره‌ای نيست؛ و شيرين ترين نوشيدنى ها است كه چيزى است كم ارزش كه بر سطح زمين جارى است، 🔹و برترين لباس ها است كه از لعاب كرمى تهيّه مى شود و بهترين لذّات جنسى در زنان است و آن هم در محلّى از بدن او كه آلوده ترين محل هاست و بهترين مركب ها است كه در بسيارى از موارد قاتل انسان است و بهترين بوى خوش، است كه از خون ناف حيوانى [آهوى خُتَن] گرفته مى شود جالب ترين نغمه ها، نغمه كه انسان را به گناه مى كشاند. اى جابر! چيزى كه چنين است، از دست رفتنش جاى تأسف نيست. جابر مى گويد: بعد از شنيدن اين سخن، هرگز زرق و برق به فكر من خطور نكرد!». [۳] پی نوشت: [۱] الكافی، دار الكتب الإسلامية، چ ۴، ج ‏۲، ص ۱۲۸ [۲] همان، ص ۱۳۰ [۳] بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ ۲، ج ‏۷۵، ص ۱۱، تتمة باب ۱۵ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ ش، چ اول‏، ج ۴، ص ۴۰۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اعتقاد و توجه به «عدل الهی» چه تأثيری بر عمل و اخلاق انسان دارد؟ 🔹در از مسائل علمى جدا نيست. توجّه به سبب مى شود كه انسان چشم دل را عميقاً به آن نقطه بدوزد و سعى كند در سير درونى و برونى، خود را به او نزديك و نزديكتر سازد و اين نزديكى سرانجام سبب تخلّق به و انعكاس صفات او در و مى شود. بنابراين هر قدر انسان به او نزديكتر شود، اين صفات در او قوى تر مى گردد، 🔹مخصوصاً در مسأله (خواه را به مفهوم وسيعش تفسير كنيم كه قرار دادن هر چيزى در جاى شايسته خويش است، يا به معناى اداى حقوق و مبارزه با هرگونه تبعيض و اجحاف) اين عقيده در فرد فرد مسلمانان و جوامع اسلامى اثر مى گذارد و آنها را به سوى در كارها و برافراشتن پرچم و ، نه تنها در كشورهاى اسلامى كه در كل جهان دعوت مى كند. اهميّت مسأله در اسلام به قدرى است كه هيچ چيز نمى تواند مانع آن گردد، دوستى ها و دشمنى ها، قرابت و خويشاوندى، دورى و نزديكى در آن اثر ندارد، و هرگونه انحراف از آن، متابعت از است، 🔹چنانكه در «آيه ۲۶ سوره ص» خطاب به داود نبی (عليه السلام) مى خوانيم: «يا داوُدُ إِنّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللهِ» (اى ! ما تو را [و نماينده خود] در زمين قرار داديم؛ پس در ميان مردم به داورى كن و از پيروى مكن كه تو را از راه خدا منحرف سازد)؛ و در «آيه ۸ سوره مائده» مى فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا قَوّامينَ للهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلّا تَعْدِلُوا» (اى کسانى که آورده اید! همواره براى خدا قیام کنید، و از روى ، گواهى دهید. دشمنى با جمعیّتى، شما را به گناه و ترک نکشاند). 🔹اهميّت اين موضوع تا آن حد است كه اگر از طرق مسالمت آميز ميسّر نشود، مى توان از يك سو مظلومان را بسيج كرده و به دعوت نمود، و از سوى ديگر براى حمايت از آنان با ستمگر ؛ چنانكه در «آيه ۷۵ سوره نساء» مى خوانيم: «وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ فی سَبيلِ اللهِ وَ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ» (چرا در راه خدا، و [براى رهايى] و و كه [به دست ستمگران] شده اند، نمى كنيد؟!). 🔹اين بحث را با چند روايت ناب خاتمه مى دهيم: اميرالمؤمنين (عليه السلام) در كلام كوتاه و تعبير جالب و پرمغزى مى فرماید: «اَلْعَدْلُ حَياةٌ» ( مايه حيات و زندگى است!). در حديث ديگرى (عليه السلام) مى فرمايد: «اَلْعَدْلُ اَحْلى مِنَ الْماءِ يُصيبُهُ الظَّمْآنُ» ( گواراتر از آبى است كه تشنه كام به آن مى رسد). همچنین در حديث ديگرى از (عليه السلام) آمده: «جَعَلَ اللهَ الْعَدْلَ قِواماً لِلأَنامِ وَ تَنْزيهاً مِنَ الْمَظالِمِ وَ الآثامِ وَ تَسْنِيَةً لِلأسْلامِ» (خداوند، را قوام مردم و سبب پاكسازى جامعه از و و موجب شكوه و قرار داده است). 🔹حضرت در حديث ديگرى می فرماید:  «اَلْعَدْلُ رَأسُ الأيمانِ وَ جِماعُ الأَحْسانِ، وَ اَعْلى مَراتِبِ الأيمانِ» ( به منزله سر براى پيكر ايمان است، تمام نيكى ها در آن جمع است و برترين مراتب محسوب مى شود). نیز در كلام بسيار والایى (صلی الله علیه و آله) مى فرماید: «عَدْلُ ساعَة خَيْرٌ مِنْ عِبادَةِ سَبْعِيْنَ سَنَة، قِيامٌ لَيْلُها وَ صِيامٌ نَهارِها وَ جَوْرُ ساعَة فى حُكْم، اَشَدُّ وَ اعْظَمُ عِنْدَالله مِنْ مَعاصِى سِتِّينَ سَنَة» (يك ساعت بهتر از هفتاد سال عبادت است كه همه شب تا صبح عبادت كند و همه روز با روزه بگذرد؛ و يك ساعت در حكم و داورى نزد خدا سخت‌تر و بزرگتر است از معصيت هاى شصت سال!). 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چاپ نهم، ج ۴، ص ۵۸۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام جعفر صادق عليه السلام:  🔸«لَيسَ مِنّا مَن لَم يُوَقِّر كَبيرَنا و يَرحَم صَغيرَنا». 🔹از ما نيست كسى كه به ما حرمت ننهد و با ما مهربان نباشد. 📕الكافى، ج ۲، ص ۱۶۵ @tabyinchannel
⭕️گزیده‌ای از روایات «جهاد با نفس»، مورد توصیه آیت‌ الله بهجت قدس‌سره 🔹 (علیه‌ السلام) فرمود: کسی که سه چیز به او داده شده از سه چیز بی‌بهره نمانده است: کسی که به او عطا شده، هم به او عطا گردیده؛ و کسی که به او داده شده، هم به او بخشیده شده؛ و کسی که به او عطا گردیده هم به او عطا شده. 🔹سپس فرمود: آیا کتاب خدای عز و جل را تلاوت کرده‌ای: «و کسی که بر کند پس خداوند او را بس است» و «اگر کنید بر شما می‌بخشیم» و «مرا بخوانید تا شما را کنم». 📕وسائل‌الشیعه، ج۱۵، ص۲۱۳ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«تجسّم اعمال» در روایات اسلامی چگونه مطرح و بازتاب داده شده است؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸در اعم از احاديثى كه از طرف شيعه يا اهل سنت رسيده است مسئله بازتاب گسترده اى دارد، به گونه اى كه مرحوم شيخ بهائى در يكى از سخنانش مى گويد: «تَجَسُّمُ الأعْمالِ فى النَّشْأَةِ الاُخْرَوِيَّةِ قَدْ وَرَدَ فى اَحادِيثَ مُتَكَثِّرَة مِنْ طُرُقِ الْمُخالِفِ وَ الْمُؤالِفِ» [۱] ( در جهان ديگر در احاديث زيادى از طرق موافقين و مخالفين نقل شده است). در اينجا از ميان آنها به احاديث زير قناعت مى كنيم: 3⃣در حديثى از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) مى خوانيم كه فرمود: جبرئيل به من گفت: «يا مُحَمَّدُ! عِشْ ما شِئْتَ فَاِنّكَ مَيِّتّ ... وَ اعْمَلْ ما شِئْتَ فَاِنّكَ مُلَاقِيهِ» [۱] (اى محمد! هرچه مى خواهى زندگی كن، ولى سرانجام بدرود حيات خواهى گفت... و هر مى خواهى انجام بده كه سرانجام، آن را ملاقات خواهى كرد). 4⃣باز در حديث ديگرى از همان حضرت مى خوانيم: «اِنّ الْمُؤْمِنَ اِذَا خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ صُوِّرَ لَهُ عَمَلُهُ فِي صُورَةٍ حَسَنَةٍ فَيَقُولُ لَهُ مَا اَنْتَ؟ فَوَ الله اِنِّي لَاَرَاكَ اِمْرَأَ صِدْقٍ، فَيَقُوُلُ لَهُ اَنَا عَمَلُكَ فَيَكُونُ لَهُ نُوراً وَ قَائِداً اِلَى الْجَنَّةِ...» [۲] (هنگامى كه از قبرش [در قيامت] خارج مى شود او در صورت زيبايى در برابر او ظاهر مى شود و مى گويد: تو كيستى كه به خدا سوگند من تو را شخص صادقى مى بينم؟ او در جوابش مى گويد: من توام و او براى نور و روشنايى و راهنما به سوى است...). 5⃣و بالاخره در حديثى از (عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود: «اِذا وُضِعَ الْمَيِّتُ فِي قَبْرِهِ مُثِّلَ لَهُ شَخْصٌ وَ قالَ لَهُ يَا هَذَا كُنَّا ثَلَاثَةً، كانَ رِزْقُكَ فَانْقَطَعَ بِاِنْقِطَاعِ اَجَلِكَ وَ كانَ اَهْلُكَ فَخَلَّفُوكَ وَ انْصَرَفُوا عَنْكَ وَ كُنْتُ عَمَلُكَ فَبَقَيْتُ مَعَكَ، اَمَا اِنِّي كُنْتُ اَهْوَنُ الثَّلَاثَةِ عَلَيْكَ!» [۳] (هنگامى كه در قبر گذارده مى شود، شخصى در برابر او نمايان مى گردد و به او مى گويد: اى انسان! ما سه چيز بوديم: يكى رزق تو بود كه با پايان عمرت قطع شد و ديگرى خانواده ات بودند كه تو را گذاشتند و رفتند و من توام كه با تو مانده ام؛ ولى من از هر سه براى تو كم ارزش تر بودم). 🔹احاديث در اين زمينه بسيار است از جمله «احاديث معراج» كه (صلى الله عليه و آله) از كنار و مى گذرد و هر گروهى از را به و كيفرى شبيه خود گرفتار ديد، و نيز اعمال را مشاهده كرد كه سبب پيدايش مرافق تازه اى در مى شود. اخبارى كه درباره وارد شده و تجسّم آن را به صورت پاره كه غيبت کننده آن را تناول مى كند بيان مى دارد شاهد ديگرى بر اين مدّعاست. 🔹از مجموع روايات گذشته به خوبى مى توان نتيجه گرفت كه در صورت هاى مناسبى در عالم و ، مى گردد، حتّى تعبير «اَلَّذِينَ يَأْكُلُونَ اَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْماً اِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَاراً» [۴] (كسانى كه را از روى ظلم و ستم مى خورند، فقط در شكم خود داخل مى كنند) نشان مى دهد كه در عالَم دنيا نيز از نوعى تجسّم برخوردار است، به طورى كه در باطن به شكل است، هر چند كسانى كه چشم واقع بين ندارند آن را نمى بينند. دليلى ندارد كه همه روايات را بر معناى مجازى و كنايى حمل كنيم و همه را تأويل و توجيه نماييم، با اينكه عمل به ظواهر آنها بى مانع است و مشكلى ايجاد نمى كند. پی نوشت‌ها؛ [۱] كنز العمال في سنن الأقوال و الأفعال، متقي هندی، مؤسسة الرسالة، چ ۵، ج ۱۵، ص ۵۴۶؛ [۲] همان، ج ۱۴، ص ۳۶۶؛ [۳] الکافی، دارالكتب الإسلامية، چ ۴، ج ‏۳، ص ۲۴۰؛ [۴] سوره نساء، آیه ۱۰ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ ۹، ج ۶، ص ۱۰۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا «جهاد با نفس» بزرگتر و بالاتر از «جهاد با دشمن» است؟ 🔸از (عليه السلام) نقل شده كه (صلی الله علیه و آله) لشكرى را به جنگى فرستادند وقتى بازگشتند، فرمودند: «مَرحَباً بِقَومٍ قَضَوا الجِهَادَ الاَصغَرَ وَ بَقِىَ عَلَيهِمُ الجِهَادُ الاَكبَرُ فَقِيلَ: يَا رَسُولُ اللهِ مَا الجِهَادُ الاَكبَرُ قَالَ جِهَادُ النَّفسِ» [۱] (آفرين به گروهى كه را تمام كردند و باقى ماند بر آنها ، پس گفته شد: يا رسول الله [اين همه سختى و مشقت و مجروح و كشته در جنگ است چه چيزى بالاتر از اين است] چيست؟ فرمودند: مبارزه و !). 💠در اينجا به اختصار اشاره مى شود به چند جهت كه چرا نسبت به جهاد با دشمن خارجى بزرگتر و اكبر است؟ 1⃣«از جهت مدّت» 🔹از جهت مدّت، بيشتر است. ظاهراً بعد از زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) جنگى به عنوان نباشد؛ ولى هست، و بر فرض هم كه بعد از حضرت جهادى باشد، در هر زمان بطور ممتد جهاد خارجى نيست، پس از نظر مدّت بيشتر و اكبر است. 2⃣«از جهت عُدّه» 🔹 يعنى «وسيله». وسيله هاى جنگى در هر زمان محدود است و به تناسب آن زمان بايد اسلحه هایى بدست گرفت؛ ولى جنگ درونى و وسيله مخصوصى ندارد، بايد از كلمات انبياء (عليهم السلام) و اولياء و تاريخ گذشتگان وسيله جنگى براى مبارزه با استخدام كرد هر وسيله اى كه بود: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ». [۲] 3⃣«از جهت عِدّه» 🔹 يعنى «نفرات». در جنگ معمولا جوانها و در سن مخصوصى به جنگ دشمن خارجى مى روند؛ مثلا از پنجاه ميليون، دو ميليون نفر، ولى در جنگ با ، از پنجاه ميليون، پنجاه ميليون نفر جنگ مى كنند. جنگ با هميشه مشكلتر و بزرگتر از جنگ با است؛ هم چنانكه در عتاب‌ها نسبت به كه از داخل مبارزه مى كنند، بيشتر از كفّار است؛ و اين همان است كه (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «دشمن ترين دشمنان، دشمنى است كه بين دو پهلوى تو است، يعنى كه است». 4⃣«جنگ با دشمن داخلى و جهاد نفسانى پشتوانه جهاد خارجى است» 🔹كسى كه بر پيروز است، مبارزه با برايش آسانتر است؛ ولى كسى كه اسيرِ لانه و دانه و همسر است، نمى تواند آن طور كه بايد و شايد با بجنگد. در جنگ آمريكا با ويتنام، آمریکایی ها پانصد هزار نفر سرباز كار كرده وارد عمل كردند، و براى روحيه دادن به آنها با هواپيماها مشروبات الكلى و زنهاى خواننده فرستادند؛ ولى در دوران جنگ تحميلى با عراق ديديم كه چگونه و و به رزمندگان روحيه مى داد! آرى بايد روحيه و پشتوانه از درون و از ميدان باشد نه از برون. 5⃣«اهميت جهاد به اهميت و قدرت دشمن است» 🔹جنگ با يك كشور كوچك آسانتر است تا با يك كشور بزرگ؛ زيرا هر چه قويتر باشد جنگ با آن مشكلتر است، و و هم پيمان آن ، قوی ترين دشمنان عالم هستند. 6⃣«از حيث نتيجه» 🔹نتيجه جهاد با دشمن خارجى يا پيروزى است يا شهادت، كه هر كدام باشد در مسير الهى (اِحدَى الحُسنَيَين) است، ولى نتيجه و پيروزی در آن ميدان، رسيدن به است و رضاى بنده از خدا و رضايت او از بنده «يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ - ارْجِعِى إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً - فَادْخُلِى فِى عِبَادِى - وَ ادْخُلِى جَنَّتِى» [۳] (اى [و اى كسى كه به اين مقام رسيده اى] به سوى پروردگارت برگرد، در حالى كه راضى هستى، و از تو راضى است، پس داخل بندگان من شو و داخل من شو). پی نوشت: [۱] منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج ‏۶، ص ۱۳۲ [۲] قرآن کریم، سوره انفال، آیه ۶۰ [۳] همان، سوره فجر، آیات ۲۷ الی ۳۰ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، تهيه و تنظيم، اکبر خادم الذاکرین، نسل جوان‏، چ ۱، ج ۲، ص ۲۸۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️برتری ائمه معصومین علیهم‌السلام حتی در فقه 🔹به‌طور قطع ما احتیاج به عامه نداریم. و علیهم السلام حتی در فقه، گذشته از کمالات و کرامات و معارف، از آنها برتر بودند. 🔹 خود نقل کرده‌اند که زنی، شوهر یا یکی از بستگانش فوت کرده بود، و درباره سهم ورثه سؤال می‌کرد و ما با انگشت‌ها مشغول حساب سهام و فرض هر کدام بودیم، که علیه‌ السلام سر رسید و مسئله به ایشان عرضه شد، و آن حضرت بی‌درنگ و بدون تأمل و رویه و فکر پاسخ مسئله را گفت. 📕در محضر بهجت، ج۲، ص۲۸۶ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام باقر» (عليه السلام) از چه جایگاه علمی‌ای برخوردار بودند؟ (بخش اول) 🔹 (عليه السلام) طى مدت امامت خود، در شرایطی نامساعد، به نشر و اشاعه و پرداخت و را تشريح نمود و جنبش علمى دامنه دارى به وجود آورد كه مقدمات تاسيس يك «دانشگاه بزرگ اسلامى» را كه در دوران امامت فرزند گراميش (عليه السلام) به اوج عظمت رسيد، پى ريزى كرد. 🔹جابر كه يكى از ياران بزرگ پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و از علاقمندان خاص خاندان نبوت است، مى گويد: روزى (صلی الله علیه و آله) به من فرمود: «بعد از من شخصى از خاندان مرا خواهى ديد كه اسمش اسم من و چهره اش شبيه چهره من خواهد بود. او را به روى مردم خواهد گشود». (صلی الله علیه و آله) هنگامى این پيشگويى را فرمود كه هنوز (عليه السلام) چشم به جهان نگشوده بود. 🔹سال ها از اين جريان گذشت، زمان پيشواى چهارم رسيد. روزى جابر از كوچه هاى مدينه عبور میكرد، چشمش به (عليه السلام) افتاد، وقتى دقت كرد، ديد نشانه هايى كه (صلی الله علیه و آله) فرموده بود، عينا در او هست. پرسيد اسم تو چيست؟ گفت: اسم من «محمد بن على بن الحسين» است. جابر بوسه بر پيشانى او زد و گفت: جدت پيامبر به وسيله من به تو سلام رساند! جابر از آن تاريخ، به پاس احترام پيامبر (صلی الله علیه و آله) و به نشانه عظمت (عليه السلام) هر روز دوبار به ديدار آن حضرت مى رفت. 🔹او در مسجد پيامبر ميان انبوه جمعيت مى نشست (و در پاسخ بعضى از مغرضين كه از كار وى خرده گيرى مى كردند) پيشگويى پيامبر اکرم را نقل مى كرد. (عليه السلام) در ، ، و سرآمد همه بزرگان بنى هاشم بود و «مقام بزرگ علمى و اخلاقى» او مورد تصديق دوست و دشمن بود. به قدرى و ، در زمينه مسائل و احكام اسلامى، تفسير، تاريخ اسلام، و انواع علوم، از آن حضرت به يادگار مانده است كه تا آن روز از هيچ يك از فرزندان امام حسن و امام حسين (علیهم السلام) به جا نمانده بود. [۱] 🔹رجال و شخصيت هاى بزرگ علمى آن روز، و نيز عده اى از ياران پيامبر (صلی الله علیه و آله) كه هنوز در حال حيات بودند، از محضر آن حضرت استفاده مى كردند. جابر بن يزيد جعفى و كيسان سجستانى (از تابعين) و فقهایى مانند: ابن مبارك، زهرى، اوزاعى، ابوحنيفه، مالك، شافعى، زياد بن منذر از آثار علمى او بهره مند شده، سخنان آن حضرت را، بى واسطه و گاه با چند واسطه، نقل نموده اند. ... پی نوشت؛ [۱] الارشاد، شیخ مفید، منشورات مکتبه بصیرتی، ص ۲۶۱ 📕سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(ع)، چ بیست و ششم، ص ۳۱۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام باقر» (عليه السلام) از چه جایگاه علمی‌ای برخوردار بودند؟ (بخش دوم و پایانی) 🔹كتب و مولفات و مورخان مانند: طبرى، بلاذرى، سلامى، خطيب بغدادى، ابونعيم اصفهانى، و كتبى مانند: موطا مالك، سنن ابى داود، مسند ابى حنيفه، مسند مروزى، تفسير نقاش، تفسير زمخشرى، و ده ها نظير اينها، كه از مهمترين كتب جهان تسنن است، پر از «سخنان پرمغز» (عليه السلام) است و همه جا جمله: «قال محمد بن على» و يا «قال محمد الباقر» به چشم مى خورد. [۱] نيز در زمينه هاى مختلف سرشار از سخنان و (عليه السلام) است و هركس كوچكترين آشنايى با اين كتابها داشته باشد، اين معنا را تصديق مى كند. 🔹آوازه علوم و دانش هاى (عليه السلام) چنان اقطار اسلامى را پر كرده بود كه لقب (گشاينده دريچه هاى دانش و شكافنده مشكلات علوم) به خود گرفته بود. ابن حجر هيتمّى مى نويسد: (عليه السلام) به اندازه اى گنج‌هاى پنهان و را آشكار ساخته، حقايق و و لطايف را بيان نموده كه جز بر عناصر بى بصيرت يا بد سيرت پوشيده نيست و از همين جاست كه وى را و ، و برافرازنده پرچم دانش خوانده اند. [۲] 🔹عبدالله بن عطأ كه يكى از شخصيت هاى برجسته و دانشمندان بزرگ عصر امام بود، می‌گويد: «من هرگز را در هيچ محفل و مجمعى به اندازه محفل (عليه السلام) از نظر علمى حقير و كوچك نديدم. من «حكم بن عتيبه» را كه در علم و فقه مشهور آفاق بود، ديدم كه در خدمت (عليه السلام) مانند كودكى در برابر استاد عالی مقام، زانوى ادب بر زمين زده شيفته و مجذوب كلام و شخصيت او گرديده بود. [۳] 🔹 (عليه السلام) در سخنان خود، اغلب به استناد نموده از كلام خدا شاهد مى آورد و می‌فرمود: «هر مطلبى گفتم، از من بپرسيد كه در كجاى است تا آيه مربوط به آن موضوع را معرفى كنم». [۴] (عليه السلام) شاگردان برجسته اى در زمينه هاى و و و ديگر علوم اسلامى تربيت كرد كه هر كدام وزنه علمى بزرگى به شمار مى رفت. شخصيت هاى بزرگى همچون: محمد بن مسلم، زراره بن اعين، ابو بصير، بريد بن معاويه عجلى، جابربن يزيد، حمران بن اعين، و هشام بن سالم از تربيت يافتگان مكتب آن حضرتند. 🔹 (عليه السلام) می فرمود: «مكتب ما و احاديث پدرم را چهار نفر زنده كردند، اين چهار نفر عبارتند از: زراره، ابوبصير، محمد بن مسلم و بريد بن معاويه عجلى. اگر اينها نبودند كسى از تعاليم دين و مكتب پيامبر بهره اى نمى يافت. اين چند نفر حافظان دين بودند. آنان، از ميان شيعيان زمان ما، نخستين كسانى بودند كه با مكتب ما آشنا شدند و در روز رستاخيز نيز پيش از ديگران به ما خواهند پيوست». [۵] شاگردان مكتب (عليه السلام) سرآمد فقها و محدثان زمان بودند و در ميدان رقابت علمى بر فقها و قضات غير شيعى برترى داشتند. پی نوشت: [۱] ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، موسسه انتشارات علامه، ج ۴، ص ۱۹۵؛ [۲] الصواعق المحرقه، الطبعه الثانيه، قاهره، مكتبه القاهره، ص ۲۰۱؛ [۳] سبط ابن الجوزى، تذكره الخواص، منشورات المطبعه الحيدريه، ص ۳۳۷؛ [۴] طبرسى، احتجاج، المطبعه المرتضويه، ص ۱۷۶؛ [۵] شيخ طوسى، اختيار معرفه الرجال، دانشگاه مشهد، ص ۱۳۶ و ۱۳۷ 📕سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(ع)، چ ۲۶، ص ۳۱۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«رئیس جمهور» باید مردمی و با اخلاق باشد 🔸رعایت و اخلاقی جزو بارزترین رفتارهای یک است. کسانی که را زیر پا گذاشته و برخلاف (عليهم السلام) رفتار می‌کنند، مسلما دیگر اصول اسلامی را زیر پای خود له کرده و به آنها اهمیت نمی دهند. از این روست که باید در انتخاب مزین به آداب اسلامی و اخلاقی باشد تا مسائل دیگر را هم رعایت کند و خود را جدای از ملت نداند. 🔹یکی از خصوصیاتی که همه مردم، خصوصاً باید مزین به آن باشند، است. این نکته آنقدر اهمیت دارد که (علیه السلام) در مورد مردمی بودن و (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «وقتی (صلی الله علیه و آله) به منزل می‌رفت، اوقات خویش را به سه قسمت، تقسیم می‌کرد: قسمتی را برای عبادت خدا، بخشی را برای اهل‌بیت خود (علیهم السلام) و قسمتی را به خود اختصاص می‌داد؛ سپس زمانی را که به خود، اختصاص داده بود، میان خود و تقسیم می‌کرد و بخشی از آن را به اختصاص می‌داد و و را می‌پذیرفت و چیزی از آنان، مضایقه نمی‌کرد». [۱] 🔹از این روی رابطه حضرات (علیهم السلام)، خصوصاً (صلی الله علیه و آله) با زبانزد خاص و عام بوده و هست. ضمن آنکه اگر کسی بخواهد باشد، باید واقعاً را از مردم بداند تا بتواند را درک کند، نه اینکه را دربیاورد و فقط در حرف به فکر مردم باشد. از دیگر خصوصیات و خشوع در مقابل دیگران و خود را برتر از ندیدن است. (علیه السلام) در این‌باره می‌ فرمایند: «لا تَنْظُرُوا فی عُیُوبِ النّاسِ کَالْأرْبابِ وَانْظُرُوا فی عُیُوبِکُمْ کَهَیْئَةِ الْعَبْدِ». [۲] (ارباب گونه به عیوب دیگران ننگرید، بلکه چون بنده‌ای متواضع، عیب‌های خود را وارسی کنید). 🔹 (ره) درباره پایبندی کاندیدای به و «موازین اخلاقی» می‌فرمایند: «من امیدوارم که اشخاصی که شدند برای شما توجه کنند و کسی که از همه به اسلام، سوابقْ، سوابقِ خوب، پیوسته به هیچ طرفی نه باشد، نه باشد، نه غربزده باشد، نه شرق‌زده باشد، باشد، پیرو باشد، ملی باشد، به ملت باشد، به ملت باشد، خوب باشد، در رژیم سابق هیچ‌گاه وارد نشده باشد و با پیوند نداشته باشد، از باشد و برای خودتان. اختیار دست شماست». [۳] 🔹امروزه که تنور داغ است و «کاندیدای » خود را در معرض قرار می‌دهند، فرصت خوبی است تا به و و «نامزدها» بنگریم تا بدانیم کدام یک از نامزدها مزین به هستند و خود را پایبند به می‌دانند و کدام یک این‌طور نیستند. مسلم است کسی که فضایل اخلاقی را رعایت نکند، خیلی از موارد دیگر را نیز رعایت نمی‌کند. پی‌نوشت: [۱] میرعمادی احمد، اسوه حسنه، ص ۴۲۵؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۶، ص ۱۵۰ [۲] ابن شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، جامعه مدرسین، چ۲، ص۳۰۱ [۳] صحیفه امام، ۲۱ جلدی، ج ۱۱، صص ۴۸۵ و ۴۸۶ منبع؛ وبسایت اندیشه برتر حوزه @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ضامن بقای ملت ها!! 🔹 یک‌ «ضرورت‌ اجتماعی‌» است. از آن جهت که متشکل از افراد با منافع، و سلایق متعارض و مختلف است، ضرورتا نیازمند یک است، و گرنه اگر و بر مجموعه ای از انسان ها حکومت نکند، لاجرم باید قائل به حکومت جنگل و شد که در آن قوی‌تر ها برنده، و بقیه طعمه آنها هستند و این مطلب را هم هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد. (عليه السلام) در خطبه ۴۰ «نهج البلاغه» می فرماید: «فَإِنَّهُ لاَبُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیر بَرّ أَوْ فَاجِر، یَعْمَلُ فِی إِمْرَتِهِ الْمُۆْمِنُ، وَ یَسْتَمْتِعُ فِیهَا الْکَافِرُ»؛ 🔹در این بیان حضرت، بر ضرورت‌ وجود و تأکید شده، بطوری که وجود حاکمی و لو غاصب و فاجر، بهتر از نبود هیچ است؛ زیرا به هر حال همان حاکم غاصب هم بخشی از نیازهای اجتماعی مردمش را رفع می‌کند. از این رو، تشکیل‌ از «ضروریات‌ دین‌ و مذهب » است، چرا که بدون ، اجرای در امور سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی، نظامی و حتی امور و مسلمانان معطل و مختل خواهد شد. 🔹تجربه تاریخی و عینی این حقیقت را به وضوح ثابت میکند، از این رو (صلی الله علیه و آله) پس از هجرت به مدینه، در اولین فرصت به تاسیس‌ نظام‌ و پرداخت. (عليه السلام) در این باره می‌ فرماید: «هیچ فرقه و ملتی را نمی یابیم پایدار مانده و زندگی کرده باشند، مگر با داشتن ، و این از آن‌رو است که مردم ناچارند برای امر و خود داشته باشند تا آنها را سرپرستی کند و زندگی مردم بدون ، قوام و سامان نمی‌ یابد». [۱] 🔹وجود در راس‌ نیز از مسلمات این دسته است و در متون اسلامی به آن تصریح و بر آن تاکید شده است.  (علیه السلام) می فرماید: « ...سه چیز است که مردم هر شهری به آن نیاز دارند، تا در امور دنیا و آخرت خود به آن پناه ببرند و اگر این سه را نداشته باشند به نابسامانی در زندگی گرفتار خواهند شد: فقیه دانای پرهیزگار، که مردم از وی پیروی کنند و پزشک آگاه مورد اعتماد». [۲] البته نظام هماهنگ با امور یاد شده در گرو داشتن ، با عقل نظری و عقل عملی است. 🔹 (عليه السلام) در روایت دیگری می فرماید: «اگر برای مردم، و ، امانت دار، نگهبان و پاکدست (عادل) قرار داده نمی شد، آیین نابود می گشت، از بین می رفت، سنت ها و تغییر می‌ یافت، بر آن می افزودند و از آن می کاستند و مسلمانان به شبهه دچار می شدند». 🔹 (ره) در «کتاب ولایت فقیه» چنین می فرماید: «هدف بعثت و کار انبیاء علیهم السلام تنها مساله‌ گویی و بیان احکام نیست؛ اینطور نیست که (صلی الله علیه و آله) و (علیهم السلام) مساله‌گو هایی باشند که خداوند آنان را تعیین فرموده تا مسائل و احکام را بدون خیانت برای مردم نقل کنند و آنان نیز این امانت را به فقها واگذار کرده باشند و معنای الفقها امنا الرسل این باشد که فقها در مساله گفتن امین باشند، 🔹در حقیقت مهم‌ ترین وظیفه انبیاء (علیهم السلام) برقرار کردن یک از طریق اجرای و است - لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛ [حدید، ۲۵] - که البته با بیان احکام و نشر تعالیم و عقاید الهی ملازمه دارد، و این با تشکیل و اجرای‌ احکام امکان پذیر است؛ خواه نبی خود موفق به تشکیل حکومت شود، مانند رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)، و خواه پیروانش پس از وی توفیق تشکیل حکومت و برقراری نظام عادلانه اجتماعی را پیدا کنند». پی نوشت‌ها: [۱] عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۰۱ [۲] تحف العقول، ص ۳۱۹ منبع: تبیان به نقل از خبرگزاری شبستان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️انتظار امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) 💠فرج مردم جهان در چیست و چرا «انتظار فرج» فضیلت و ارزش بیشتری دارد؟ 🔹در روایات شیعه، عبارت و اصطلاح بسیار لطیف و مناسبى براى انتظار در نظر گرفته شده و آن «انتظار فرج» است. به معناى و پیروزى و گره هاى زندگى از جانب خداوند است. مقصود از ، انتظار دگرگونى مثبت و گسترده در زندگى بشر و زدوده شدن ناکامی ها و از چهره غم‌زده جامعه انسانى است و پیروزى حکومت عدالت گستر و معنویت گراى بر دولت هاى شرک و کفر و ستم است. در روایات، توصیه هاى فراوانى در مورد و ارزش، و فضیلتهاى بیشمار آن شده است. 🔹(ص) آن را برترین اعمال و عبادات میداند. «انتظار (و گشایش) از جانب خداى بلندمرتبه، برترین عمل امت من است». [بحار ج۵۲ ص۱۲۸] و نیز میفرماید: «بافضیلت ترین عبادات انتظار است». معجم [احادیث الامام المهدى ج۱ ص۲۶۸] (ع) نیز آن را محبوبترین اعمال در نزد خداوند و را، همانند راه حقّ میداند: «منتظر باشید و از رحمت خدا مأیوس نشوید که محبوبترین اعمال نزد خداوند انتظار فرج است. کسى که پذیراى امر ما باشد، فردا(ها) در «حظیرة القدس» با ما است و کسى که منتظر باشد، مانند کسى است که در راه خدا، به خون خود آغشته گشته است». [بحار ج۵۳ ص۱۲۳] 🔹(ع) آن را با فضیلت‌ترین و راهگشاترین امور میداند: «برترین عمل شیعیان ما است. هرکس این امر را بداند و آن را بشناسد، با همین در کارش و فرج میشود». [بحار ج۵۲ ص۱۱۰] (ع) به روشنى معناى را -که همان انتظار ظهور است- توضیح میدهد. على بن مهزیار میگوید: نامه اى به (ع) نوشتم و از ایشان درباره پرسیدم؛ حضرت فرمود: «هرگاه شما از بین ظالمان و مخفى شد، چشم به راه باشید». [کمال الدین ج۲ص۳۸۰ ح۲] 🔹(ع) نیز حالات شیعیان در و انتظار گشایش و فرج را چنین بازگو میفرماید: «نزدیکترین جایى که خداى متعال به بندگانش هست و نیز بیشترین زمانى که از ایشان راضى است، وقتى است که را از دست بدهند، و او بر ایشان ظاهر نشود و جایش را ندانند؛ در عین حال دارند که آن باقى است و باطل نشده است. پس در آنهنگام، هرصبح و شام، منتظر باشید...»‌. [همان ص۳۳۷ح۱۰] برآیند این روایات آن است که - به خصوص شیعیان - باید و قیام (عج) باشند که از سراپرده بیرون آید. 🔹انتظار فرج، در واقع نوعى و استقبال از نیکیها است. آمادگى براى تلاش و حرکتى مداوم و کوششى خستگى ناپذیر همراه با ، پاک زیستن، حقّ خواهى و دور ماندن از زشتیها و آلودگی ها... به همین جهت وقتى ابوبصیر از (ع) پرسید که: کى خواهد بود؟ حضرت فرمود: «آنکس که قیام امام را بشناسد، براى او به جهت انتظارش، فرج شده است». [کافى ج۱ ص۳۷۱] بر این اساس ، فراتر از انتظار معمولى است؛ یعنى انتظارى همراه با آگاهى، ، درایت، ، آمادگى، حق گرایى، و... 🔹به عبارت روشنتر، ، شناخت حق و شناختن رهبر و امام حقّ و انتظار یارى رساندن به او است. چنین شخصى در غیبت ، چنان رفتار میکند که گویا در زمان ظهور و حضور او زندگى میکند. به همین جهت تمامى دشواریها و کاستیها را پشت سر نهاده و از خطر انقراض و زوال به دور مانده است. این نوع است که داراى فضیلت و ارزش بیشمارى است. امام سجّاد(ع) میفرماید: «انتظار فرج، خود از بزرگترین گشایشها است». [بحار ج۵۲ ص۱۲۲ ح۴] امام کاظم (ع) نیز میفرماید: «انتظار ، نشانه فرج و گشایش است». [الغیبة طوسى ص۴۵۹] 🔹به صراحت میتوان گفت: از مهمترین رازهاى نهفته بقاى تشیّع همین روح انتظارى است که کالبد شیعه را آکنده ساخته و پیوسته او رابه تلاش، کوشش، جنبش و جوشش وا میدارد. ظرفیت و توانایى فراوانى براى تحقّق جامعه آرمانى اسلام ایجادمیکند و رفتارها و برنامه ها را بدان سمت سوق میدهد. این والاترین عبادت و بهترین عمل است، چنانکه امام على(ع) میفرماید: «بهترین عبادت مؤمن، کشیدن خداوند است». [بحار ج۵۲ ص۱۴۶] 🔹بطور خلاصه مؤلّفه‌هاى زیر را میتوان از برداشت کرد: ۱) تلاش و کوشش براى پیشرفت و ترقّى؛ ۲) اصلاح طلبى و امید به زندگى بهتر (گشایش در امور)؛ ۳) نفى وضع موجود جهان (ظلم و بى عدالتى، فساد و تباهى)؛ ۴) طرد و عدم پذیرش حکومتهاى سیاسى نامشروع؛ ۵) قیام و انقلاب و نهضت مداوم و فعّال؛ ۶) ضرورت تشکیل حکومتهاى دینى و مشروع؛ ۷) عدم انقیاد وسازش در برابر جبّاران و مفسدان و... منبع:وبسایت پرسمان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اقامه عزای حسینی چه اثری در خودسازی و تربیت نفوس مردم دارد؟ 🔹مجالس‌ عزای‌ (علیه السلام) مجالس تحوّل روحى و مرکز و است. در این مجالس مردمى که با گریه بر مظلومیّت امام حسین (ع) آن حضرت را قرار مى دهند، در واقع زمینه و کردار خویش و همرنگى و خود را با سیره عملى آن حضرت فراهم مى سازند. تأثیر عمیق این مجالس به قدرى است که افراد زیادى در این مجالس، دگرگونى عمیقى یافته و تصمیم بر و معصیت مى گیرند، و چه بسا اشخاص گمراهى که با شرکت در این مجالس تنبّه حاصل کرده و راه نجات را پیدا مى کنند. این مجالس به آدمى درس ، ، ، و درس و مى آموزد. 🔹این مجالس مهد پرورش انسان هاى حق طلب و عدالت گستر و شجاع است. اضافه بر این، در طول تاریخ این جلسات به مثابه کلاس هاى درس براى توده هاى مردم بوده است و آنان را با معارف و ، تاریخ، رجال، و موضوعات گوناگون دیگر آشنا مى کرده است، و یکى از مؤثّرترین پایگاه هاى خودسازى و و بوده است. ماربین آلمانى در این زمینه مى گوید: «مادامى که این روش و خصلت (برپایى مجالس سوگوارى) در میان مسلمانان وجود دارد هرگز تن به خوارى نمى دهند و تحت اسارت کسى نمى روند... در حقیقت از این راه به همدیگر و شجاعت تعلیم مى دهند». [۱] 🔹 (علیهم السلام) با گشودن این باب، و تشویق مردم به شرکت در این محافل در واقع همه را به و در این دعوت کردند. شور و هیجان رزمندگان در جبهه هاى نبرد در جنگ تحمیلى هشت ساله، به ویژه در شب هاى عملیّات و لحظه شمارى آنان براى فداکارى و ایثار و نیل به شهادت، گواه روشنى بر تأثیر عمیق است. این است که اگر این مجالس را مجالس تأسّى و بنامیم بیراهه نرفته ایم. 🔹مرحوم فیض کاشانى در کتاب «محجّة البیضاء» در توضیح حدیث (صلی الله علیه و آله): «عِنْدَ ذِکْرِ الصّالِحینَ تَنْزِلُ الرَّحْمَةُ» (به هنگام یاد رحمت الهى نازل مى شود)، با اشاره به مسئله از محیط اجتماعى و ، در بیان علّت نزول رحمت به هنگام یاد صالحان، مى نویسد: «چون ذکر و طرح صلاحیّت هاى اخلاقى آنان باعث مى شود که انسان از آنها بگیرد و با تحت تأثیر واقع شدن، به آنها تأسّى و کند و زمینه صلاحیّت و برخوردارى از را براى خود فراهم سازد». [۲] 🔹ثقة الاسلام کلینى (ره) و شیخ الطایفه شیخ طوسى (ره) در حدیث معتبر از (عليه السلام) روایت کرده اند: «قالَ: قالَ لِی أبی: یا جَعْفَرُ أَوْقِفْ مِنْ مالی کَذا وَ کَذا النَّوادِبَ یَنْدُبَنِی عَشْرَ سِنِینَ بِمِنى أَیّامَ مِنى» [۳] (پدرم به من فرمود: اى جعفر! مقدارى از مالم را (پس از وفاتم) براى برپایى مجلس سوگوارى برایم در ایّام حج در منى اختصاص بده). صاحب جواهر در «کتاب طهارت» در بیان حکمت و فلسفه این وصیّت امام باقر (عليه السلام) بیانى دارد که مفادش چنین است: «چون برپایى و سوگوارى (علیهم السلام) باعث شناخت آنان و در نتیجه و تأسّى مردم به آن بزرگان است» [۴]، لذا احیاى نام و بزرگداشت خاطره آنان حرکتى پسندیده و عملى مطلوب است. پی نوشت‌ها؛ [۱] به نقل از: فلسفه شهادت و عزادارى، ص ۱۰۹ [۲] محجّة البیضاء، ج ۴، ص ۱۷ [۳] کافى، ج ۵، ص ۱۱۷ و تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۳۵۸ [۴] جواهر الکلام، ج ۴، ص ۳۶۶: «وَ قَدْ یُسْتَفادُ مِنْهُ اسْتِحْبابُ ذلِکَ اِذا کانَ الْمَنْدُوبُ ذا صِفات تَسْتَحِقُّ النَّشْرَ لِیُقْتَدى بِها». 📕«عاشورا ريشه‏ ها، انگيزه ‏ها، رويدادها، پيامدها»، سعید داودی و مهدی رستم نژاد، (زیر نظر آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى)، انتشارات امام على بن ابيطالب(ع)، ص ۷۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مؤمنین چه تکالیف و وظايفی نسبت به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر عهده دارند؟ 🔸 در مورد (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و موقعيت آن حضرت بر عهده دارند که به برخى از آنها اشاره مى كنيم: 1⃣«ايمان به حتمى بودن خروج (عجل الله تعالی فرجه الشریف)»؛ در روايات اهل سنت مى خوانيم كه (صلی الله علیه و آله) فرمود: «هر كس منكر خروج شود به آنچه بر نازل شده كفر ورزيده است». [۱] 2⃣«صبورى و تمسك به دين حق در فتنه ها»؛ (عليه السلام) فرمود: «خوشا به حال كسى كه در غيبت ما متمسك به امر ما شده و قلب او بعد از هدايت منحرف نشود». [۲] 3⃣«تمسك به ولايت امام غايب»؛ امام باقر (عليه السلام) از (صلی الله علیه و آله) نقل كرده كه فرمود: «خوشا به حال كسى كه اهل بيت مرا درك كند و در او قبل از قيامش به او كند و...». [۳] 4⃣«طلب معرفت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از خداوند متعال»؛ شيخ كلينى (ره) به سند خود از ابوبصير نقل كرده كه (عليه السلام) به من فرمود: «آيا را شناخته اى؟ عرض كردم آرى به خدا سوگند قبل از آنكه از كوفه خارج شوم، فرمود: همین تو را بس است». [۴] 5⃣«تجديد بيعت و ثبات بر اطاعت»؛ در دعاى عهد از (عليه السلام) مى خوانيم: «بار خدايا همانا من براى او [حضرت مهدى] در اين روزم عهد و پيمان و بيعتى را در گردنم تجديد مى كنم، بيعتى كه از آن بازنگشته و هرگز آن را زايل نمی‌سازم، بار خدايا مرا از ياران و كمك كاران و مدافعين از آن حضرت قرار بده»؛ [۵] که در اين دعا سخن از با امام خود در هر روز است. 6⃣«مقابله با شبهات و اشكالات»؛ (عليه السلام) در حديثى فرمود: «پس خود را از شك و دور كنيد و از شك ها بپرهيزيد، شما بر حذر شديد، پس كنيد و من توفيق و ارشاد شما را از خداوند خواستارم». [۶] 7⃣«كمك و يارى برادران مؤمن»؛ (عليه السلام) در حديثى آيه «وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» در «سوره عصر» را بر مواسات و هميارى برادران دينى منطبق ساخته اند. [۷] در تفسير امام عسكرى (عليه السلام) آمده است: هر كس براى ما شود كه محنت استتار ما او را وامانده كرده و از علوم ما كه به دستش رسيده او را سرشار كند، تا اينكه ارشاد شده و هدايت يابد، خداوند متعال در حق او مى فرمايد: «اى بنده كريم كه يارى كننده اى، من از تو در كرم سزاوارترم، اى ملائكه من براى او در بهشت به هر حرفى كه تعليم داده يك ميليون قصر قرار دهيد...». [۸] 8⃣«فريب نخوردن از مدعيان دروغين مهدويت»؛ (عليه السلام) فرمود: «... و به طور حتم دوازده پرچم و دعوت مشتبه برپا خواهد شد كه از همديگر تشخيص داده نمى شود...». [۹] 9⃣«زياد دعا كردن براى تعجيل فرج»؛ حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در توقيعى كه در جواب سؤال هاى اسحاق بن يعقوب فرستادند فرموده اند: «زياد براى دعا كنيد؛ زيرا فرج شما در آن است». [۱۰] 🔟«اجتناب از جزع و بی تابی»؛ كلينى(ره) به سندش از (عليه السلام) نقل كرده كه فرمود: «همانا مردم به جهت كردن در اين امر هلاك شدند، خداوند به خاطر عجله بندگان عجله نخواهد كرد؛ زيرا براى اين امر نهايتى است». [۱۱] 1⃣1⃣«وقت معين نكردن براى ظهور»؛ (عليه السلام) فرمود: «همانا ما اهل بيت وقت معين نمى كنيم». [۱۲] 2⃣1⃣«دوست داشتن امام مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف)»؛ در روايات فراوانى به عصمت و طهارت (علیهم السلام) و از آن جمله (عجل الله تعالی فرجه الشریف) سفارش شده است. اين به نوبه خود مى تواند در جلب توجه مردم به حضرت و پيروى از دستورات او و ديگر امامان تأثير بسزايى داشته باشد. پی نوشت‌ها؛ [۱] فرائد السمطين، مؤسسة المحمود، چ۱، ج۲، ص۳۳۴، ح۵۸۵. [۲] كمال الدين و تمام النعمة، اسلاميه‏، چ۲، ج۲، ص۳۵۸، باب۳۳. [۳] همان، ج۱، ص۲۸۶، باب۲۵. [۴] الكافی، دارالكتب الإسلامية، چ۴، ج۱، ص۱۸۵، ح۱۲. [۵] بحارالأنوار، دار إحیاء التراث العربی، چ۲، ج۹۹، ص۱۱۱، باب۷. [۶] همان، ج۵۱، ص۱۴۷، باب۶، ح۱۸. [۷] همان، ج۲۴، ص۲۱۴، باب۵۷، ح۱. [۸] التفسير المنسوب الى الامام العسكرى، مدرسه امام مهدى، چ۱، ص۳۴۲. [۹] كمال الدين و تمام النعمة، همان، ج۲، ص۳۴۷، باب۳۳. [۱۰] همان، ص۴۸۵، باب ۴۵. [۱۱] الكافی، همان، ص۳۶۹. [۱۲] همان، ص۳۶۸ 📕موعود شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، چ هفتم، ص۴۳۱ • متن عربی روایات در منبع موجود است منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اعتماد به خدا 🔹 در می‌فرماید: « ... وَ عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون؛ [۱] (... و چه بسا چیزى را نداشته باشید، حال آن که شما در آن است، یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آنکه شما در آن است، در حالی که خدا می‌داند و شما نمی‌دانید). اگر ما به سمت حرکت کردیم خداوند هم قطعاً را رها نخواهد کرد. 🔹 نسبت به بندگانش از مادر هم مهربان تر است. ما باید به دست یابیم، که اگر چنین شود، خواهیم دید که تمام کارهای خداوند براساس و به خود بندگان است که چون عالم و قادر و بی‌نیاز و حکیم است، پس نمی‌کند و هر کاری که انجام می‌دهد از روی است و در برآورده کردن و یا برآورده نکردن بندگانش از غرض‌ های مادی و نفسانی ای که در انسان ها یافت می‌شود، پاک و مبرا است. 🔹کسی که به واسطه و در ادامه آن با عبادت هایی که انجام می‌دهد، به یقین می رسد و خدا را شناخته و درمی‌یابد که زیباترین موجود است، پس چون خدا از همه زیباتر است او می شود، لذا خواسته او را به خواسته همه و حتی به خواسته های خود ترجیح می‌ دهد و متوجه می شود که از خودش به خودش و مهربان تر است. 🔹به همین خاطر تمام و ، مطابق اراده و خواسته خداوند متعال می شود؛ چون خدا را دوست دارد و می داند خواسته او بهترین خواسته هاست. به همین خاطر اگر هم خواسته ای داشت که در ظاهر برآورده نشد، باز است؛ چون را بر خواهش های خودش، مقدم می داند. 🔹 (علیه السلام) می‌فرماید: «إِنَّ أَعْلَمَ النَّاسِ باللهِ أَرْضَاهُمْ بِقَضَاءِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ» [۲] (همانا داناترین مردم به خدا، راضی ترین آنها به عز و جل می باشند). (علیه السلام) نیز می‌فرماید: «یَنْبَغِی لِمَنْ عَقَلَ عَنِ اللهِ أَنْ لَا یَسْتَبْطِئَهُ فِی رِزْقِهِ وَ لَا یَتَّهِمَهُ فِی قَضَائِهِ» [۳] (سزاوار است برای کسی که خدا را شناخته، او را در رسانیدن روزیش به کندی منسوب نکند و او را در و متهم نداند». پی نوشت‌ها؛ [۱] قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۲۱۶ [۱] کافی، ج ۲، ص ۶۰ باب الرضا بالقضاء [۲] همان منبع: پرسمان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️یک «شیعه منتظِر» چه وظایف و رسالت‌ هایی بر عهده دارد؟ 💠بخشی از وظایفی که می تواند در رشد و بالندگی جامعه اسلامی و منتظران فرج مؤثر باشد به شرح زیر است: 1⃣«شناخت‌ امام‌ زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)» 🔹مهم‌ترین‌ وظیفه‌ شیعه، «شناخت امام خویش» است. در اهمیّت این مسأله همین بس که در روایات متواتر که شیعه و سنّی آن را نقل کرده اند، آمده است: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیّة» [۱] (هرکس بمیرد و را نشناسد، به مرده است). در روایات از ائمه معصومین (علیهم السلام) آمده است که: « آن است که انسان بداند که از آنها است و انسان باید از آنها پیروی کامل و خالص داشته باشد». بدون تردید مراد از ، شناختی است که شیعیان را از در امان نگه دارد، و سبب نجات از اعمال گمراه کننده مدعیان دروغین مهدویّت یا مدعیان ارتباط با حضرت باشد. 2⃣«پیوند و ارتباط‌ معنوی با امام‌ زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)» 🔹دیگر وظیفه شیعه در دوران غیبت، حفظ و «تقویتِ‌ پیوند معنوی» با (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و تجدید دائمی‌ عهد و پیمان با حضرت است. ظهور هرگز نباید احساس کنند که در جامعه دارای مسئولیتی نیستند و هیچگونه تکلیفی نسبت به خود ندارند. از شیعیان خواسته شده که در آغاز هر روز با یکی از که مخصوص (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، با مقتدای خود و ارتباط برقرار کنند. 🔹 اگر در آغاز هر روز با حضور قلب و توجه کامل با امام خود و پیمان ببندد، هرگز تن به ذلّت و خواری، ظلم و بی‌عدالتی نمی‌دهد. نیز هرگز دچار بحران فکری و فرهنگی و از خود بیگانگی و یأس و ناامیدی نمی‌شود. یکی از دعاهایی که در این موضوع وارده شده است که از مضامین بسیار بالایی برخوردار می‌باشد. این دعا بهترین وسیله برای پیوند منتظران با (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. [۲] 3⃣«خودسازی و کسب فضایل اخلاقی» 🔹یکی دیگر از وظایف امام‌ مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، و آراستگی به است. در توقیع شریفی که از سوی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خطاب به شیخ مفید نگاشته شده، آمده است: «از علل طولانی شدن غیبت و محروم ماندن شیعیان از ملاقاتشان با ما، است که آنان مرتکب می‌شوند و ما را ناراحت می‌کنند». [۳] 🔹از توقیع شریف استفاده می‌شود که ، از اعمالی که سبب طولانی شدن غیبت حضرت و ناراحتی آن بزرگوار می‌شود، اجتناب می‌کند. بر این اساس با شناخت‌‌ امام‌‌ زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و پرهیز از و در نهایت با و ارتباط معنوی با حضرت می‌توانیم به بخشی از وظایفی که در قبال آن امام بزرگوار داریم، دست یابیم. (علیه السلام) فرمود: «هر کس از شما بمیرد در حالی که این امر (ظهور امام مهدی) باشد، مانند کسی است که با در خیمه ایشان بوده باشد». [۴] پی نوشتها: [۱] بحارالأنوار، ج ۸، ص ۳۶۸ [۲] مفاتیح الجنان [۳] الاحتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۶۰۲ [۴] المحاسن (احمد بن محمد بن خالد، برقی) ج ۱، ص ۲۷۷، ح ۱۴۹ منبع: وبسایت‌ موسسه‌ تحقیقاتی حضرت‌ ولیعصر (عج) با تلخیص @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا خداى متعال دستور مطالعه در «آفرینش آسمان‌ها» را به انسان‌ها مى دهد؟ 🔹 در «آیات ۳ و ۴ سوره ملک»، به نظام کلى جهان پرداخته، و انسان را به «مطالعه مجموعه » دعوت مى کند، تا از این طریق، خود را براى آن آماده کند؛ مى فرماید: «الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماوات طِباقاً» (همان خدایی که را بر روى یکدیگر آفرید). و به دنبال آن، مى افزاید: «ما تَرى فِی خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُت» (در خلقت خداوند رحمان هیچ و و نمى بینى). با تمام عظمتى که دارد، هر چه هست است و ، ، و ترکیبات حساب شده، و ، و اگر بى نظمى در گوشه اى از جهان راه مى یافت، آن را به نابودى مى کشید. 🔹از و شگفت انگیزى که بر یک دانه اتم، و و پروتون حاکم است، گرفته، تا نظامات حاکم بر کل منظومه شمسى، و منظومه هاى دیگر و ، همه در «سیطره قوانین دقیقى» قرار دارند که، آنها را در مسیر خاصى پیش مى برند، خلاصه، همه جا » است و ، و همه جا است و . و در پایان آیه، براى تأکید بیشتر مى فرماید: «فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى مِنْ فُطُور» (بار دیگر نگاه کن و عالم را با بنگر، آیا هیچ شکاف، و اختلافى در جهان مشاهده مى کنى؟!). از ماده «فطر» (بر وزن سطر) به معنى شکافتن از طول است، و به معنى شکستن (مانند افطار روزه) و و فساد نیز مى آید، و در آیه مورد بحث به همین معنى است. 🔹منظور این است که: هر چه انسان در دقت کند، کمترین خلل و در آن نمى بیند. لذا، در آیه بعد، براى تأکید همین معنى مى افزاید: «ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنْقَلِبْ إِلَیْکَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِیرٌ» (بار دیگر دیده خود را باز کن، و دو مرتبه به بنگر، سرانجام به سوى تو باز مى گردد در حالى که خسته و شده، و در جستجوى خلل و در این عالم بزرگ مانده است!). از ماده «کرّ» (بر وزن شرّ) به معنى توجه و بازگشت به چیزى است، و «کرة» به معنى تکرار و «کَرَّتَیْن» تثنیه آن است، ولى بعضى از مفسران گفته اند: منظور از «کَرَّتَیْن» در اینجا معنى تثنیه نیست، بلکه، منظور ، پى درپى و متعدد است. 🔹بنابراین، حداقل در این آیات دستور به مردم مى دهد: سه بار در بنگرند، و را مطالعه کنند، و به یک معنى بارها و بارها دقیق شوند، و هنگامى که نتوانستند کمترین و نقصانى در این نظام عجیب بیابند، به این دستگاه و این جهان و علم و قدرت بى پایان شوند. به هر حال، از این آیات، دو نتیجه مهم مى توان گرفت: نخست این که: به همه رهروان راه حق، مى دهد: هر چه مى توانند در و شگفتى هاى جهان آفرینش بیشتر و کنند، و به یک بار و دو بار قناعت ننماید، چه بسیار که در نگاه اول و دوم خود را نشان نمى دهد، لازم است که بعد از چندین نگاه آنها را بیابد. 🔹دیگر این که: هر قدر انسان در این نظام دقیق تر و باریک تر شود، آن را بهتر درک مى کند، انسجامى خالى از هرگونه ، ، کژى و اعوجاج. و اگر، در نظر سطحى و ابتدایی بعضى از پدیده هاى این جهان به عنوان شرور، آفات و فساد دیده مى شود (همچون زمین لرزه ها، سیلاب ها، بیمارى ها و حوادث ناگوارى که گهگاه در زندگى انسان ها رخ مى دهد) در مطالعات دقیق تر روشن مى شود: آنها نیز و و مهمى دارند. [۱] 🔹این آیات اشاره روشنى به دارد که مى گوید: وجود در هر دستگاه، نشانه وجود و در پشت آن دستگاه است، و گرنه، حوادث اتفاقى حساب نشده، و تصادف هاى کور و کر، هرگز نمى توانند «مبدأ نظام و حساب» گردد، همان گونه که در حدیث معروف «مفضّل» از (علیه السلام) آمده است: «إِنَّ الاِْهْمالَ لایَأْتِى بِالصَّوابِ، وَ التَّضادَ لایَأْتِى بِالنِّظامِ»؛ (، هرگز نتیجه درست نمى دهد، و تضاد، مبدأ نظام نمى گردد!). [۲] پی نوشت‌ها؛ [۱] شرح این مطلب را در مباحث «اثبات وجود خدا» در پاسخ به دلائل مادّیین در زمینه «آفات و بلاها» ذکر کرده ایم، به کتاب «آفریدگار جهان» مراجعه کنید. [۲] بحار الانوار، ج ۳، ص ۶۳ 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازى، دارالکتب الإسلامیه، چ ۲۹، ج ۲۴، ص ۳۲۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«سخن چينی» با چه انگيزه هايی صورت می گيرد؟ 🔹اين مانند سایر هم نوعانش پيوند ناگسستنى با بسيارى از رذائل اخلاقى دارد، از جمله ، زيرا شخص نمى تواند آرامش زندگى ديگران را تحمل كند، و از اين كه دوستان دست به دست هم داده و كارهاى خود را به سرعت پيش مى برند، و يا از محبت و پیوند قوی در بین خانواده ها و همسران، رنج مى برد، سعى مى كند از طريق آنها را نسبت به يكديگر کرده و به جان هم بيندازد. 🔹، از انگيزه های ديگر است، چرا كه شخص دنياپرست مى خواهد با در بين ديگران، کار و كسب آنها را به ركود و ورشكستگى بكشاند تا زمینه بهره برداری خودش را فراهم نماید. عامل مهم ديگرى در سخن چينى است. درباره مى گويد: «اَلا اِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لكِنْ لا يَشْعُرُونَ»؛ [بقره، ۱۲] (آنها [منافقان] واقعى هستند، و لكن نمى فهمند). براستی كار آنها ايجاد ، به هر طريق ممكن است، (علیه السّلام) در حديثى مى فرمایند: «يكى از نشانه هاى اصرار بر است». [۱] 🔹فرد نزد اين طرف مى آيد و به عنوان خيرخواهى، از طرف مقابل مى كند، و سخنان زهرآلودى از وى نقل مى نمايد، و نزد طرف مقابل نيز همين عمل را تكرار مى كند. اين شخص دو چهره و ، هدفش ، و كشمكش هاى اجتماعى است تا در آن ميان نفس راحتی بكشد. عامل ديگر ، همان چيزى است كه امروزه به عنوان بيمارى اخلاقى آزاردهى يا معروف است. بعضى هستند كه بر اثر ، و يا انحرافات ديگر روانى، از اذيت و آزار ديگران لذت مى برند، و از خوشى آنها ناراحتند. 🔹اين گونه افراد به و سعايت پرداخته، تا مردم را به هم بريزند و خود در گوشه اى بنشينند و از جنگ و دعواى آنها لذت ببرند. از بعضى از روايات استفاده مى شود ناپاكى نطفه نيز از عوامل گرايش به سعايت و سخن چينى است. (البته زمينه ساز است نه اين كه افراد را مجبور به اين كار كند) (صلی الله علیه و آله) در حديثى می فرمایند: «اَلسّاعى بِالنّاسِ اِلَى النّاسِ لِغَيْرِ رُشْدِهِ» (كسى كه نزد مردم بر ضد ديگرى (سخن چینی) مى كند در مسير صحيح نيست). [بعضى در تفسير جمله لغير رشده گفته اند يعنى لَيْسَ بِوَلَدِ حَلال؛ چنين كسى حلال زاده نيست]». [۲] 🔹عادت به یکی دیگر از عوامل است. شخص اصرار دارد كه سخن اين شخص را به شخص دیگر برساند و ميان آنها كند هر چند سخنانش دروغ باشد. (صلی الله علیه و آله) در حديث مفصّلى درباره نشانه هاى صفات خوب و بد می فرماید: «اَمّا عَلامَةُ الْكَذَّابِ فَاَرْبَعَةٌ... اِنْ قالَ لَمْ يَصْدُقْ وَ اِنْ قِيلَ لَهُ لَمْ يُصَدِّقْ وَ الَنميمةُ وَ الْبُهْتُ» [۳] (نشانه چهار چيز است: هرگاه سخنى بگويد راست نمى گويد، و اگر سخنى به او بگويند تصديق نمى كند، و و بهتان). يعنى هرگاه صفت رذيله در درون جان انسان متمركز شود، اين چهار عمل از او آشكار مى شود. پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی،، چ دوم، ج ‏۶۹، ص ۲۰۷، باب ۱۰۶، ح ۸ [۲] إحياء علوم الدين، الغزالي، دارالمعرفة، بيروت، بی تا، ج ۹، ص ۷۵ [۳] بحارالأنوار، همان، ج ‏۱، ص ۱۲۲، باب ۴ 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسة الامام على بن ابى طالب(ع)، قم‏، ۱۳۷۷ ش،‏ چ اول‏، ج ۳، ص ۳۰۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«آیه استضعاف» چگونه بر ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دلالت دارد؟ 🔹يكی از آياتی كه دلالت بر ظهور (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دارد «آيه استضعاف» است. خداوند متعال در اين آيه مى فرمايد: «وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثين‏َ» [۱] (اراده ما بر اين قرار گرفته كه بر منت بگذاريم و آنها را و [روى زمين] قرار دهيم). 🔹مطابق سياق آيه فوق، مفسران شيعه و اهل سنت شأن نزول آيه را مربوط به قوم بنى اسرائيل مى دانند. [۲] آنان بودند كه روى زمين به استضعاف كشيده شدند و خداوند آنها را بر فرعونيان پيروز گرداند؛ ولى ظاهر آيه دلالت بر و اراده هميشگى خداوند نسبت به تا روز قيامت دارد، خداوند اراده كرده كه به حسب شرايط خاص را بر عالم پيروز گرداند، كه نمونه اى از آن، تحقق مشيت الهى نسبت به پيروزى بنى اسرائيل و زوال حكومت فرعونيان بود. 🔹اما نمونه كاملتر آن، (صلی الله علیه و آله) بعد از ظهور اسلام است و مطابق روايات اسلامى مصداق كاملتر آن، حكومت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در عصر ظهور است كه خداوند حكومت او را - كه همان است - در سرتاسر گيتى گسترش خواهد داد و كره زمين را پر از و خواهد كرد. 🔹اين معنا را مى توان از قرائنى به دست آورد: ۱) اراده خداوند در آيه به صيغه مضارع «نُريدُ»  آمده كه دلالت بر استمرار دارد. ۲) اراده حتمى الهى بر عنوان وارد شده و مستضعفينِ بنى اسرائيل خصوصيتی ندارند. ۳) رواياتى كه از طرق شيعه و سنى در ذيل آيه وارد شده دلالت بر اين دارد. 🔹 (عليه السلام) فرمود: «همانا آيه، مخصوص به است كه در ظهور كرده و و فرعونيان را نابود خواهد كرد، او شرق و غرب زمين را مالك مى شود پس زمين را پر از مى كند همان گونه كه پر از ظلم شده باشد». [۲] (عليه السلام) نیز در این باره فرموده اند: «دنيا بعد از آنكه در برابر ما همچون شتر بد خُلق، چموشى و سركشى كرد به سوى ما روى مى آورد و در برابر ما رام مى شود»، آن گاه اين آيه را تلاوت نمود: «وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ...». [۴] پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره قصص، آیه ۵ [۱] مجمع البيان فى تفسير القرآن، طبرسى، انتشارات ناصر خسرو، چ ۳، ج۷، ص۳۷۵ [۲] البرهان فى تفسير القرآن، بحرانى، بنياد بعثت، چ ۱، ج۴، ص۲۵۴، (سوره قصص، آيات ۵ الى ۶). [۳] شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، حسكانى، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامى، چ تهران، چ ۱، ج۱، ص۵۵۶، (سوره قصص، آيه ۵) 📕موعود شناسی و پاسخ به شبهات، رضواني، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، چ هفتم، ۱۳۹۰ش، ص ۵۴۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مسئله «انتظار» چه اثرات مثبتی در روح و جان انسان منتظر در شرایط و اوضاع کنونی جهان دارد؟ 🔹برای بررسی دقیق و جامع از مسئله باید به سراغ پيامدهاى اين انتظار در وضع كنونى جوامع اسلامى برويم و ببينيم: آيا ايمان به چنين ، انسان را آنسان در افكار رؤيايى فرو مى برد كه از وضع موجود خود مى گردد، و تسليم هر گونه شرايطى مى كند؟ يا اينكه به راستى اين عقيده يك نوع دعوت به قيام و فرد و اجتماع است؟ آيا ايجاد می كند يا ؟ آيا مسئوليت آفرين است يا مايه فرار از زير بار مسئوليتها؟ و بالاخره آيا مخدّر است يا بيدار كننده؟ 🔹قبل از توضيح و بررسى اين سؤالات، توجه به يك نكته كاملا ضرورى است و آن اينكه سازنده ترين دستورات و عالى‌ترين مفاهيم، هرگاه به دست افراد ناوارد، يا نالايق، يا سوء استفاده چی، بيفتد، ممكن است آن را چنان مسخ كنند كه درست نتيجه اى برخلاف هدف اصلى بدهد و در مسير بر ضدّ آن حركت كند، و اين نمونه هاى بسيار دارد و مسئله به طورى كه خواهيم ديد، در رديف همين مسائل است. به هر حال، براى رهايى از هر گونه اشتباه در محاسبه، در اين گونه مباحث، بايد به اصطلاح آب را از سرچشمه گرفت تا آلودگی هاى احتمالى نهرها و كانال هاى ميان راه در آن اثر نگذارد. 🔹به همين دليل، ما در بحث مستقيما به سراغ متون اصلى اسلامى رفته، و لحن گوناگون رواياتى را كه روى مسئله تأكيد مى كند مورد بررسى قرار مى دهيم تا از هدف اصلى آگاه شويم. اكنون با دقت به اين چند روايت توجه كنيد: ۱) كسى از (عليه السلام) پرسيد چه مى گوييد درباره كسى كه داراى است، و انتظار ظهور را مى كشد و در اين حال از دنيا مى رود؟ امام (عليه السلام) در پاسخ فرمودند: «او همانند كسى است كه با رهبر اين انقلاب در خيمه او [ستاد ارتش او] بوده باشد ـ سپس كمى سكوت كرد ـ و فرمود مانند كسى است كه با پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) [در مبارزاتش] همراه بوده است». [۱] 🔹اين مضمون در روايات زيادى با تعبيرات مختلفى نقل شده است. ۲) در بعضى «همانند در راه خدا». ۳) و در بعضى ديگر «همانند كسى است كه در (صلی الله علیه و آله) با شمشير بر مغز دشمن بكوبد». ۴) و در بعضى دیگر «همانند كسى است كه زير پرچم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بوده باشد». ۵) و در بعضى ديگر «همانند كسى است كه پيشِ روى پيامبر (صلی الله علیه و آله) كند». ۶) و بعضى ديگر «همانند كسى است كه با پيامبر (صلی الله علیه و آله) شهيد شود». 🔹اين تشبيهاتِ هفتگانه كه در مورد انتظار ظهور (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در اين شش روايت وارد شده، بسيار پرمعنى و روشنگر اين واقعيت است كه يك نوع رابطه و تشابه در ميان مسئله و و مبارزه با ، در آخرين شكل خود، وجود دارد.‌ ۷) در روايات متعددى نيز چنين‌ حكومتى را داشتن، به عنوان معرفى شده است. اين مضمون در بعضى از احاديث از پيامبر (صلی الله علیه و آله) و در بعضى از امام علی (علیه السلام) نقل شده است؛ 🔹از جمله در حديثى مي خوانيم كه (صلی الله علیه و آله) فرمود:  «أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي اِنْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلّ‏» [۲] (بالاترين اعمال امت من از ناحيه خدا كشيدن است)، و در حديث ديگرى از (صلی الله علیه و آله) می‌خوانیم: «أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ». [۳] اين حديث اعمّ از اينكه را به معنى وسيع كلمه بدانيم، و يا به مفهوم خاص، يعنى انتظار ظهور مصلح جهانى باشد، را در مورد بحث ما روشن مى سازد. پی نوشت‌ها؛ [۱] المحاسن‏، برقى، ج ۱، ص ۱۷۴ [۲] كمال الدين و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۴۴ [۳] همان، ج ۱، ص ۲۸۷ 📕مسئله انتظار، مکارم شیرازی، ناصر، مطبوعاتی هدف، قم، بی تا، ص ۱۴ و ۱۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مهربانی‌ و عطوفت 🔹از دیدگاه اسلام، و محبت، مایه و برپایی جامعه انسانی است. ، همواره پیروان خود را به و مهرورزی به یکدیگر سفارش می کند. [۱] در ، ، جزو یعنی سعادتمندان و کسانی معرفی شده اند که وجودشان سرشار از یمن و است. «ثُمَّ كانَ مِنَ الَّذينَ أمَنوُا وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ أوُلئِك أَصْحابُ الْمَيمَنَةِ» [۲] (سپس از كسانى باشد كه ايمان آورده و يكديگر را به صبر و استقامت و و عطوفت توصيه مى‏ كنند. اينان هستند). 🔹 (عليه السلام) توصیه می کنند: «به یکدیگر متصل شوید و را محکم‌ کنید و به هم نمایید و نسبت به هم باشید!». [۳] یکی از ویژگی های شاخص (عليه السلام) بود؛ بطوری که در سیره های مختلف حضرت، می‌توان نشانی از و لطافت را مشاهده کرد. دریای محبت ایشان به قدری گسترده و جوشان بود که غریبه و آشنا را در برمی گرفت و حتی کسانی که یک بار با ایشان برخورد داشتند، از و محبت (عليه السلام) بهره مند می شدند. 🔹برای مثال، نقل شده است که ایشان در مکانی نشسته بودند، هنگامی که خواستند از آنجا برخیزند، مرد فقیری سر رسید. (علیه السلام) در کمال بزرگواری به آن تازه وارد خوش آمد گفتند و به او لطف کرده، فرمودند: «شما هنگامی در مجلس نشستید، که ما می خواستیم برخیزیم؛ آیا اجازه می دهید مجلس را ترک کنم؟ آن مرد هم اجازه داد». [۴] آنچه (علیه السلام) در این سیره به جا آوردند، «مراعات‌ حق‌ همنشین» است که از به شمار می رود و یکی از آثار مهم و قطعی آن، و الفت میان افراد است که به آن تشویق می کند. 🔹همچنین (علیه السلام) می‌فرماید: «موقعی که شهادت (علیه السّلام) نزدیک شد، ایشان گریستند؛ به آن بزرگوار گفته شد: «آیا گریه می‌کنید، در صورتی که چنین مقام و منزلتی نزد پیغمبر خدا (صلّی الله علیه و آله) دارید و آن بزرگوار درباره شما فرموده، آنچه را که باید بفرماید؛ شما بیست حج با پای پیاده به جای آورده اید و سه مرتبه مال خود، حتی نعلینتان را با خدا تقسیم نموده اید!؟»؛ حضرت فرمود: «من برای دو موضوع گریه می کنم: یکی وحشت هنگام حساب و دیگری فراق دوستان». [۵] 🔹آری! به قدری در دل حضرت جای داشت که در هنگام مرگ، غم فراق ایشان اشک بر چهره مبارک ایشان جاری ساخت. لطف سرشار آن امام رئوف، همچون باران، همه حتی حیوانات را در بر می‌گرفت. روزی (عليه السلام) نشسته بودند و طعامی تناول می نمودند؛ سگی در نزدیکی ایشان ایستاده بود و حضرت هر لقمه ای که تناول می فرمودند، لقمه ای پیش سگ می افکندند. مردی گفت: «ای پسر پیامبر، آیا می خواهید این سگ را از شما دور کنم؟» حضرت فرمود: «آن را رها کن! زیرا از خدا شرم دارم در حالی غذا بخورم که جانداری به من نگاه کند و من آن را طعام ندهم و برانم». [۶] پی‌نوشت‌ها؛ [۱] مقدس نيا، آداب معاشرت، ص ۱۶۵ [۲] سوره بلد، آیات ۱۷ و ۱۸ [۳] وسائل الشيعه، ج ۱۲، ص ۲۱۶ [۴] الطبقات ‏الكبرى، خامسة ۱، ص ۲۸۱ [۵] مكارم الأخلاق (طبرسی)، ص ۳۱۶ [۶] مستدرك الوسائل، ج ۷، ص ۱۹۲ برگرفته از مجموعه مقالات همایش سبط النبی امام‌ حسن‌ مجتبی (ع)، ج۲، ص۷۱ منبع؛ حوزه نت @tabyinchannel