eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
427 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه روايات حقيقت «پل صراط» چيست؟ 🔹در اينكه منظور از چيست؟ بايستی به سراغ رفت و از آنها كمك گرفت؛ در حديثى از «مفضّل بن عمر» مى خوانيم كه: «مى گويد از (عليه السلام) درباره سؤال كردم فرمود: همان طريق به سوى و متعال است. 🔹سپس افزود: «هُما صِرَاطَانِ: صِرَاطٌ فِی الدُّنْيا وَ صِرَاطٌ فِی الْآخِرَةِ، فَاَمَّا الصِّراطُ الَّذِی فِی الدُّنْيا فَهُوَ الْإِمَامُ الْمَفْرُوضُ الطّاعَةُ، مَنْ عَرَفَهُ فِی الدُّنْيَا وَ اقْتَدَى بِهُداهُ مَرَّ عَلَى الصِّراطِ الَّذِی هُوَ جِسْرُ جَهَنَّمَ فِی الْآخِرَةِ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ فِی الدُّنْيا زَلَّتْ قَدَمُهُ عَنِ الصِّراطِ فِی الْآخِرَةِ، فَتَرَدَّى فِی نَارِ جَهَنَّمَ»؛ [۱] (دو صراط است: در و صراطى در ؛ و امّا در همان است؛ هركس او را بشناسد و به او اقتدا كند از - كه است بر روی - در مى گذرد، و هر كس او را در نشناسد قدمش بر مى لرزد و در سقوط مى كند». 🔹در تفسير امام حسن عسكرى (عليه السلام) اين دو : «صراط و » به صراط مستقيم معتدل بين «غلّو و تقصير» و «صراط آخرت» تفسير شده است. [۲] اين نكته نيز قابل توجّه است كه در عبور از اين مشكل شمرده شده است. در حديثى از (صلى الله عليه و آله) و هم از (عليه السلام) آمده است: «اِنَّ عَلَى جَهَنَّمَ جِسْراً اَدَقُّ مِنَ الشَّعْرِ وَ اَحَدُّ مِنَ السَّيْفِ»؛ [۳] (بر [روی] پلى است باريكتر از مو و تيزتر از شمشير!». 🔹صراط «مستقيم» و حقيقت «ولايت» و «عدالت» در اين دنيا نيز چنين است، باريكتر از مو و تيزتر از شمشير؛ چرا كه ، خط باريكى بيش نيست و بقيه هر چه هست خطوط انحرافى در چپ و راست است. علاوه بر این، عبور بندگان از روی که از می گذرد نکات لطیفی را در بر دارد؛ از يكسو با مشاهده ، قدر عافيتِ بهشت را بهتر مى دانند، و از سوى ديگر وضع در آنجا تجسمى است از وضع ما در اينجا، بايد از روى گذر كرد و به بهشت رسيد و از سوى سوّم تهديدى است جدّى براى همه و آلودگان كه سرانجام گذرگاهشان از اين راه باريكِ خطرناك خواهد گذشت. 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ نهم، ج ۶، ص ۱۴۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️استجابت «دعا» چه شرایطی دارد؟ 🔸بعضى چنين مى پندارند كه تعبيراتى نظير: «اُدْعُونِى أَسْتَجِبْ لَكُم»؛ [۱] (مرا بخوانيد تا [دعاى] شما را كنم)، هيچ قيد و شرطى ندارد، و انسان هر كه مى كند بايد انتظار داشته باشد كه از لطف خدا به اجابت رسد؛ در حالى كه چنين نيست. در روايات متعدّدى كه از (عليهم السلام) به ما رسيده براى شرايط متعدّدى ذكر شده است از جمله: 1⃣ و پاكى قلب؛ (عليه السلام) مى فرمايد: «إِيَّاكُمْ أَنْ يَسْأَلَ أَحَدٌ مِنْكُمْ رَبَّهُ شَيْئاً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ حَتَّى يَبْدَأَ بِالثَّنَاءِ عَلَى اللهِ وَ الْمِدْحَةِ لَهُ وَ الصَّلَاةِ عَلَى النَّبِيِّ وَ آلِهِ ثُمَّ الْإِعْتِرَافِ بِالذَّنْبِ وَ التَّوْبَةِ ثُمَّ الْمَسْأَلَةِ»؛ [۲] (مبادا هيچ يك از شما از خدا درخواستى كند، مگر اينكه نخست و ثناى او را بجا آورد، و درود بر و بفرستد، سپس به خود نزد او اعتراف [و توبه] كند سپس نمايد). 2⃣ديگر اينكه بايد در پاكى زندگى خود به ويژه پرهيز از و بكوشد، همان گونه كه (صلى الله عليه و آله) فرمود: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ يُسْتَجَابَ دُعَاؤُهُ فَلْيُطَيِّبْ مَطْعَمَهُ وَ مَكْسَبَه»؛ [۳] (كسى كه دوست دارد مستجاب گردد بايد غذا و كسب خود را از پاك كند). در حالى كه بسيارى از مردم به هنگام دعا نه توبه مى كنند و نه از غذاهاى آلوده يا مشكوك پرهيزى دارند، باز هم اجابت تمام دعاهايشان را انتظار مى كشند. 3⃣نيز از شرايط دعا، تلاش و كوشش در مسير و است؛ آنها كه شاهد هستند و عكس العملى نشان نمى دهند، نمى توانند انتظار دعا داشته باشند، همان گونه كه در حديثى از (صلى الله عليه وآله) آمده است: «وَ لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْكَرِ أَوْ لَيُسَلِّطَنَّ اللهُ شِرَارَكُمْ عَلَى خِيَارِكُمْ فَيَدْعُو خِيَارُكُمْ فَلاَ يُسْتَجَابُ لَهُمْ»؛ [۴] (بايد و كنيد، و گرنه خداوند را بر شما مسلط مى كند، آن گاه هر چه كنید مستجاب نخواهد شد). 🔹در حديث آمده است كه: «شخصى نزد (عليه السلام) آمد و از دعايش شكايت كرد و گفت: با اينكه خدا فرموده كنيد من اجابت مى كنم، پس چرا ما دعا مى كنيم و به نمى رسد؟ حضرت در آن حديث براى استجابت دعا بيان فرمود كه بخشى از آن در احاديث بالا آمده است. [۵] [۶] 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۹، ص ۵۹۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) وضعیت مردم در زمان «معاویه» را چگونه پیش بینی می کند؟ 🔹 (عليه السلام) در خطبه ۵۷ ، از حاكم شدن بر امّت پيشگويى مى كند و به كه از اين حاكميت سرچشمه مى گيرد اشاره مى فرماید. ایشان نخست مى فرمايد: «أَمَّا إنَّهُ سَيَظْهَرُ عَلَيْكُمْ بَعْدِي رَجُلٌ رَحْبُ الْبُلْعُومِ، مُنْدَحِقُ البَطْنِ، يَأْكُلُ مَايَجِدُ وَ يَطْلُبُ ما لا يَجِدُ» (آگاه باشيد بعد از من مردى و بر شما مسلّط خواهد شد كه هر چه بيابد مى خورد و آنچه را نمى يابد جستجو مى كند). 🔹در ادامه اين سخن، دستور چنين فردى را صادر كرده، مى فرمايد: «فَاقْتُلُوهُ وَ لَنْ تَقْتُلُوهُ» (او را ولى هرگز نخواهيد كشت!). اما اینکه چرا اين فرد از ديدگاه (عليه السلام) بوده، روشن ترين دليل آن همان است كه در ميان مسلمين بر پا كرده بود و از بارزترين مصداق هاى بود؛ چرا كه علاوه بر ايجاد در كشور اسلام، هايى به راه انداخت كه خون بسيارى از در آن ريخته شد. گذشته از اين، هايى در اسلام گذاشت كه اگر ادامه مى يافت به كلّى دگرگون مى شد. 🔹اضافه بر اينها او دستور سبّ (عليه السلام) را صادر كرده بود؛ همان كسى كه (صلی الله علیه و آله) درباره اش فرموده بود: «مَنْ سَبَّ عَلِيّاً فَقَدْ سَبَّنی» [۱] (كسى كه را دشنام دهد مرا دشنام داده)؛ و به يقين كسى كه (صلی الله علیه و آله) را سب كند مهدورالدّم است. در ادامه اين سخن، از يكى ديگر از حوادث آينده پرده برمى دارد و مى فرمايد: «أَلاَ وَ إِنَّهُ سَيَأْمُرُكُمْ بِسَبِّي وَ الْبَرَاءَةِ مِنِّی» (آگاه باشيد، او به شما فرمان مى دهد كه مرا دشنام دهيد! و از من بيزارى جوييد!). 🔹اين نشان مى دهد كه تا چه حدّ كينه توز و حريص بر مقام بود. او مى دانست فضائلى كه (صلی الله علیه و آله) درباره (عليه السلام) گفته است و همه اصحاب و ياران شنيده اند، شرق و غرب جهان را فرا خواهد گرفت؛ و هر يك از اين احاديث دليلى بر بى اعتبارى حكومت او و باطل بودن ادعاهاى اوست. از سوى ديگر، دستور سبّ و دشنام آن حضرت را در منابر و در خطبه هاى نماز جمعه رواج داد، و اين يكى از زشت ترين بدعت هاى بود كه هيچ توجيه گر متعصّبى نيز توجيهى براى آن ندارد؛ 🔹و به گفته شاعر عرب: «أَ عَلَى الْمَنابِرِ تُعْلِنُونَ بِسَبَّهِ ؛ وَ بِسَيْفِه نُصِبَتْ لَكُمْ أَعْوادُها»؛ [۲] (آيا بر منبرها آشكارا او را دشنام مى دهيد در حالى كه چوبه اين با او براى شما بر پا شد). جالب توجه اين كه نيز به اين حقيقت «كه اين را براى تحكيم غاصبانه و خود گذارده اند» اعتراف كرده اند؛ از جمله اين كه كسى از سؤال كرد: چرا (علیه السلام) را بر منابر دشنام مى گوييد؟ او در جواب گفت: «إنَّهُ لايَسْتَقيمُ لَناَ الاَمْرُ إلاّ بِذلِكَ»؛ [۳] (كار حكومت ما بدون آن [يعنى سب على] سامان نمى يابد). 🔹سپس (علیه السلام) در برابر اين ، به يارانش چنين دستور مى دهد: «فَأَمَّا السَّبُّ فَسُبُّونِي، فَإِنَّهُ لي زَكاةٌ وَ لَكُمْ نَجَاةٌ وَ أَمَّا الْبَراءَةُ فَلاَ تَتَبَرَّأُوا مِنِّي، فَإِنّی وُلِدْتُ عَلَى الْفِطْرَةِ وَ سَبَقْتُ إِلَى الايمَانِ وَ الْهِجْرَةِ» (اما بدگويى را [به هنگام اجبار دشمن] به شما اجازه مى دهم؛ چرا كه اين موجب فزونى من و باعث نجات شماست؛ ولى در مورد بيزارى جستن، هرگز از من بيزارى مجوييد، زيرا من بر فطرت پاك توحيد تولّد يافته ام و در و و بر ديگران پيشى گرفته ام!). 🔹از اين سخن، به خوبى روشن مى شود كه اگر از سوى و بى ايمان، مورد هتك قرار گيرد، يا مردم را اجبار به هتك او كند، نه تنها از او كاسته نمى شود، بلكه خداوند به جبران اين اهانت بر كرامت و عظمت مقام او مى افزايد. 📕پيام امام امير المومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۲، ص ۶۴۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«دروغ» چه آثار زيان باری در زندگی به بار می آورد؟ (بخش دوم و پایانی) 🔹ششمين پيامد زيان بار آن است که، انسان با استفاده از ابزار دروغ مى تواند انجام دهد. انسان حسود، كينه توز، به واسطه مى تواند ، و يا خود را اعمال نمايد، همچنين در مورد بسيارى از ديگر، مثلا هنگامى كه كسى از او تقاضاى وام مى كند به مى گويد من خودم امروز براى زندگى وام گرفتم، يا هنگامى كه براى معرفى شخصى به او مراجعه مى كنند به خاطر و مى گويد آن شخص آدم بى اعتبارى است، در حالى كه در واقع فرد معتبرى است. 🔹هفتمين اثر زيانبار ، در علوم و ظاهر مى گردد. اگر در يك يا چند مورد دروغ بگويند، تمام تحقيقات و كتاب هاى علمى خود را از اعتبار مى اندازند، و اگر اين عمل شيوع پيدا كند اعتمادى بر تحقيقات و علوم ديگران باقى نخواهد ماند و كاروان علم و دانش بشرى متوقف مى شود. و آثار زيانبار ديگرى كه با دقت در زندگى مى توان به آن پى برد. اضافه‌ بر اين‌ آثار كه دارد، پيامدهاى سوء معنوى نيز بر مترتب مى شود كه در به آن اشاره شده است. 🔹از جمله اين كه (عليه السلام) در حديثى، را سبب دوری فرشتگان از انسان دانسته می فرماید: «اِذا كَذِبَ الْعَبْدُ كِذْبَةً تَباعَدَ المَلَكُ مِنْهُ مَسيرَةَ ميل مِنْ نَتِنِ ماجاءَبِهُ»؛ [۱] (هنگامى كه انسان بگويد به خاطر كه از عمل او برمى خيزد به اندازه يك ميل فرشته از او دور مى شود). (عليه السلام) در حديثى، را سبب محرومیت انسان را از دانسته، و مى فرماید: «اِنَّ الرَّجُلَ لَيَكْذِبُ الْكِذْبَةَ فَيُحرَمُ بِها صَلاةَ الْلَيْلِ، فَاِذا حُرِمَ صَلاةُ اللَيْلِ حُرِمَ بِها الرِّزْق» [۲] (گاه انسان مى گويد و از نماز شب محروم مى شود، و هنگامى كه از نماز شب محروم مى شود، از [وسيع] محروم مى گردد). 🔹 (عليه السلام) در حديثى، را مانعی در برابر قبولى بعضى از عبادات دانسته، همان گونه كه درباره روزه داران، می فرمایند: «فَاِذا صُمْتُمْ فَاحْفَظُوا اَلْسِنَتَكُمْ عَنِ الْكِذْبِ وَ غَضُّوا اَبْصارَكُمْ» [۳] (هنگامى كه روزه مى گيريد، زبان را از حفظ كنيد، و چشمان خود را [از نگاه گناه آلود] فرو گيريد). اين حديث دليل بر آن است كه اين گونه اعمال از ارزش روزه مى كاهد. ديگر اين كه گفتن گاه سبب از انسان مى شود؛ چنان كه (عليه السلام) در حديثى مى فرمایند: «اِذا كَذِبَ الْوُلاةُ حُبِسَ الْمَطَرُ» [۴] (هنگامى كه زمامداران بگويند باران قطع مى شود). 🔹در روايات آثار دیگری براى ذکر شده كه ممكن است دارای جنبه های معنوى، اجتماعى و ظاهرى باشد، از آن جمله روايات متعددى كه را سبب کاهش روزى انسان و و تنگدستى معرفی کرده اند. در حديثى (عليه السلام) می فرماید: «اِعْتِيادُ الْكِذْبِ يُورِثُ الْفَقْرُ» [۵] (عادت كردن به سبب فقر و تنگدستى است). (صلى الله عليه و آله) در این رابطه می فرماید: «اَلْكِذْبُ يُنَقِّصُ الرِّزْقَ» [۶] ( از روزى انسان مى كاهد). اين كاهش رزق، ممكن است از آثار زيانبار ، و يا از آثار ظاهرى و اجتماعى دروغ باشد، چرا كه را از دست مى دهد، و با از دست دادن اعتماد عمومى، فعاليت اقتصادى او محدود مى شود، و همين امر سبب و روزى او مى شود. 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابى طالب (ع)، قم‏، ۱۳۷۷ش،‏ چاپ اول‏، ج ۳، ص ۲۳۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«اسلام»، چگونه بر لزوم گفتن «حق» حت‍ی اگر به ضرر انسان باشد، تاكيد كرده است؟ 🔹روايات (عليهم السلام) تاكيد دارند كه بايد را بگويد، حتى اگر به ضرر او باشد. (عليه السلام) مى فرمايد: «نفس خود را بر صبور گردان؛ زيرا كسى كه چيزى را در راه منع كند دو برابر آن را در راه مصرف خواهد كرد». [۱] (عليه السلام) مى فرمايد: «بر تلخى صبر كن و مواظب باش فريب شيرينى را نخورى». [۲] 🔹در جای دیگر فرمود: «کسی برای صبر نمی کند مگر آنکه فضیلت آن را بداند». [۳] (عليه السلام) مى فرمايد: «وقتى نزديك وفات پدرم امام زين العابدين (عليه السلام) بود، مرا به سينه خود چسبانيد و فرمود: پسرم! آيا مى خواهى تو را كنم به آنچه پدرم حسين بن على (عليه السلام) در موقع مرگ و شهادت و آخرين لحظات به من سفارش فرمود، و پدر او امیرالمؤمنین (عليه السلام) نيز او را به آن و سفارش كرده بود؟: «پسرم! صبر كن بر ، اگر چه تلخ باشد». [۴] 🔹چه است كه (علیهم السلام) در آخرين لحظات عمر خود سفارش كرده اند، آن هم به اين صورت كه «امام حسين» و «امام سجاد» در لحظات آخر حيات خود با كوله بارى از تجربه هاى تلخ و شيرين و آن هم به صورتى كه «امام سجاد»، «امام باقر» (عليهم السلام) را به سينه خود مى چسباند. 🔹در روايت آمده: مردى از كوهستان و خارج شهر نزد (عليه السلام) آمد و مسئله اى پرسيد و حضرت، پاسخى فرمودند كه مطابق ميل او نبود، سپس در سيماى او كراهت و گرفتگى را احساس كردند به او فرمودند: «اى مرد كن بر ، زيرا احدى براى صبر نكرده است، مگر اين كه خداوند آنچه را كه براى او بوده در عوض به او داده است». [۵] 🔹 (عليه السلام) فرمود: « سنگين است، و خداوند گاهى سبك مى گرداند بر عده اى كه عاقبت [عافيت] را طلب كرده و خود را ساخته و اعتماد كردند به آنچه خداوند وعده داده است به و محاسبه گران، پس از آنها باش و از خداوند يارى طلب». [۶] 🔹 گویيد گرچه بر عليه و بر شما باشد. خداوند در سوره نساء مى فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ للهِ وَ لَوْ عَلَى أَنفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَ الاَقْرَبِينَ...». [۷] (اى كسانى كه ايمان آورده ايد، كاملا به قيام كنيد، براى خدا دهيد، اگرچه [اين گواهى] به خود شما يا پدر و مادر يا نزديكان شما بوده باشد). در ذيل آيه فوق حديثى از ابن عباس آمده [۷] كه از آن استفاده مى شود، افراد تازه مسلمان حتى بعد از ورود به مدينه به خاطر ملاحظات خويشاوندى از دادن شهادت هايى كه به ضرر بستگان آنها مى شد، خوددارى مى كردند و آيه فوق نازل شد و به آنها هشدار داد. 🔹امام باقر (عليه السلام) فرمود: «امام على (عليه السلام) فرموده است: در قبضه [دسته] شمشيرى از شمشيرهاى (صلی الله علیه و آله) صحيفه اى بود كه در آن سه چيز بود: «با كسى كه ارتباطش را با تو قطع كرده ارتباط برقرار كن، و را بگو گرچه بر ضرر تو باشد و به كسى كه به تو بدى كرد نيكى كن!». [۹] رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: « كسى است كه در آنچه به نفع يا به ضرر اوست، را بگويد». [۱۰]  🔹امام على (عليه السلام) در وصاياى خود به امام حسين (عليه السلام) مى فرمايد:  «فرزندم تو را سفارش مى كنم به پرهيزكارى و خداترسى در بى نيازى و فقر و اين كه گویی و را مراعات كنى در حالت رضا و غضب...». [۱۱] پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «كسى كه با مظلومى رود تا او را اثبات كند، خداوند متعال قدم هاى او را در روزى كه قدمها مى لغزد ثابت مى كند». [۱۲] امام على (عليه السلام) در زمان خود مى ناليد و مى فرمود: «بدانيد خداوند شما را رحمت كند، شما در زمانى هستيد كه گوينده به در اين زمان كم و زبان از راستگویی كُند شده [و راست و صدق نمى گويد] و مُلازم حق ذليل است». [۱۳] 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ اول‏، ج ۲، ص ۵۲۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«راستگویی» و «دروغگویی» چه تاثيراتی بر جامعه انسانی دارد؟ 🔹تأثير و در زندگى بشر، بر كسى پوشيده نيست، و بحث پيرامون آن، توضيح مطالب واضح است، لکن در تفاصيل آن، به آثار معجزه آسای و در تمام بخشهاى زندگى بشر برخورد ميكنيم، که توجه به آن میتواند، انگيزه نيرومندى براى گرايش به اين باشد. نخستين تأثيرى كه صدق و راستى از خود به يادگار ميگذارد، مسأله جلب و در همكاریهاى دسته جمعى است. زندگى انسان براساس كار گروهى شکل گرفته و بدون آن، كارهای مهم به سرانجام نمیرسد. 🔹و كار گروهى زمانی امكانپذير است كه افراد گروه، نسبت به يكديگر كامل داشته باشند. و اطمينان نیز در صورتى حاصل میشود كه و در ميان آنها حاكم باشد. در حقیقت و مؤثرترين ابزار جلب اعتماد است، و خطرناكترين دشمن آن میباشد، و در این میان تفاوتى بين فعاليتهاى علمى، فرهنگى، اقتصادى و سياسى نيست. يك سياستمدار پر نفوذ اگر يك يا چند بار به مردم دروغ بگويد به سرعت نفوذ خود را از دست میدهد. اگر تحقيقات يك دانشمند آلوده به دروغ شود، اعتماد تمام محافل علمى از ابتكارات و تحقيقات او سلب میشود، و ديگر به گفته هاى او اعتمادى نيست. 🔹يك مؤسسه اقتصادى اگر فقط در معرفى يك نوع از كالاهايش دروغ بگويد مردم نسبت به تمام فرآورده هاى او بدبين میشوند، و به سرعت مشتريان خود را از دست مى دهد. اگر مديری در مديريتها، در گفتار و رفتار خود صادق نباشد، نظام و انضباط مديريت او از هم متلاشى میشود. از آنچه گفته شد آشکار میشود كه پايه و اساس هرگونه پيشرفت معنوى و مادى در اجتماع، متقابلی است که برخاسته از و است. (عليه السلام) در روايتى میفرماید: « سبب اصلاح هر چيز و سبب فساد همه چيز می شود». 🔹آن حضرت در حديث ديگرى میفرماید: « و يكسان اند، زيرا برترى انسان زنده بر مرده همان اعتماد به او است، هنگامى كه به گفتار او اعتمادى نباشد زنده بودن او بى اثر است». [۲] ديگر اينكه و به انسان و میدهد، در حالى كه مايه و بى آبرويى است. هميشه سربلند و آبرومندند، در حالی که همواره سرافکنده و بى آبرو هستند. از این رو (عليه السلام) در حديثى میفرماید: «هميشه را پيشه كن، چرا كه آن كس كه در سخنان خود باشد، قدر و او در جامعه بالا مى رود». [۳] 🔹از سوى دیگر، ، و به انسان شجاعت و شهامت مى بخشد، در حالى كه و ، هميشه انسان را در هاله اى از خوف و ترس فرو مى برد، مبادا خلاف گويى و خيانت او آشکار شود، و تمام نقشه هاى او نقش بر آب شود. از سویی، انسان را از بسيارى از نجات میدهد، چرا كه میداند اگر خلافى كند و از او سؤال كنند، نمیتواند به گناه خويش اعتراف نمايد، پس بهتر است كه گرد گناه نگردد. 🔹در حديث معروفى، مردی خدمت پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) آمده و عرض كرد: «من گرفتار چهار گناه پنهانى هستم: زنا، شرب خمر، سرقت و ؛ هر يك از اينها را بفرماييد به خاطر شما ترك مى كنم». پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: « را رها كن». آن مرد از خدمت پيامبر بازگشت. هنگامى كه تصميم به عمل منافى عفت گرفت با خود گفت فردا از من سؤال میكند، اگر بگويم پيمان خود را شكستم، و اگر راست بگويم حد شرعى بر من جارى میشود. هنگامى كه تصميم به سرقت و نوشيدن شراب گرفت، باز هم این فكر در ذهن او پيدا شد. به خدمت پيامبر (صلی الله علیه و آله) آمد عرض كرد: «يا رسول الله! تمام راه هاى گناه را بر من بستى، و من همه آنها را ترك نمودم». [۴] 🔹از سوى دیگر، و بسيارى از را حل ميكند، راه وصول به مقصد را آسان ساخته و از هزينه هاى كمرشكن بازرسى میکاهد، حجم پرونده هاى حقوقى را به حداقل میرساند و با بخشش، آرامش خاطر به مردم، و نگرانى هايى را كه به سبب احتمال دروغگويى براى افراد مختلف پيدا میشود از ميان برمیدارد، و رشته هاى محبت و دوستى را در ميان افراد محكم میكند و به انسان و ابهّت مى بخشد. (علیه السلام) در حدیثی میفرماید: «بهتر از گوينده آن است، و بهتر از نيكى ها انجام دهنده آن است». [۵] (اشاره به اين كه و والاى انسان سبب صدق و راستگويى و انگيزه كارهاى خير می شود). 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابیطالب(ع) قم‏ چ۱ ج۳ ص۲۱۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕«حیا» در روایات 🔸 در لغت به مفهوم «شرمساری» و «خجالت» است که در مقابل آن و بی شرمی قرار دارد. در فرهنگ عالمان اخلاق، نوعی انفعال و انقباض نفسانی است که موجب خودداری از انجام امور ناپسند در انسان میگردد و منشأ آن ترس از سرزنش دیگران است. مطالعه درباره مفهوم در آیات و روایات نشان می‌دهد که منشأ پیدایش این حالت، درک حضور در محضر آگاه، محترم و گرانمایه است. در شخصی است که مقام و او در چشم فاعل، عظیم و قابل احترام باشد. شایان ذکر است که اگرچه چهره بارز و جوهره ، بازدارندگی از ارتکاب است، قهراً این بازدارندگی، انجام را در پی خواهد داشت. 💠«ارزش حیا» 🔹 (ص) را «زینت آدمی» شمرده و می فرماید: « با هیچ چیز همراه نشد، مگر اینکه آن را گردانید، و با هیچ چیز همراه نگشت، مگر اینکه آن را ». (ع) می فرماید: « پیشه کن که حیا نشانه نجابت است». اهمیت «حیا» در حدّی است که (ع) فرمود: «ایمان ندارد کسی که ندارد». 💠«اسباب حیا» 🔹«عقل»: رسول خدا (ص) در پاسخ راهب مسیحی (شمعون بن لاوی بن یهودا) که از او درباره ماهیت و پرسیده بود، فرمود: « موجب پیدایش حلم است و از حلم، علم و از علم، رشد و از رشد، و از عفاف، خویشتنداری، و از خویشتنداری، ، و از حیا، وقار، و از وقار، مداومت بر عمل خیر و تنفّر از شرّ، و از تنفّر از شر، اطاعت نصیحت گوی، حاصل می گردد». 🔹«ایمان»: (ع) میفرماید: «ایمان ندارد کسی که ندارد». 💠«موانع حیا» 🔹در روایات، اموری به عنوان و یا به عبارت دیگر علل بی‌حیایی یا کمی حیا، معرفی شده اند که مهم ترین آنها به شرح زیر است: 1⃣«از میان برداشتن پرده ها و حریمها»؛ (ع) به یاران خود توصیه می فرمود: «پرده و آزرم میان خود و برادرت برمدار، و مقداری از آن باقی گذار؛ زیرا برداشتن آن، برداشتن است». 2⃣«دست نیاز به سوی مردم دراز کردن»؛ (ع) فرمود: «دست نیاز به سوی مردم دراز کردن، عزت را سلب میکند و را می برد». 3⃣«زیاد سخن گفتن»؛ (ع) فرمود: «هرکه پر گفت، راه خطا بسیار پوید، و آنکه بسیار خطا کرد، او اندک شود، و آنکه شرم او اندک شود، پارسایی او کم گردد، و آنکه پارسایی اش اندک گردد، دلش بمیرد». 4⃣«شرابخواری»؛ به (ع) منسوب است که در شرح علت تحریم خمر فرمود: «خداوند تعالی شراب را حرام فرمود؛ زیرا شرابْ تباهی می‌آورد، عقل ها را در شناخت حقایق باطل میکند و شرم و را از چهره فرد می‌زداید». 💠«حیای بیجا» 🔹در برخی موارد بر اثر اشتباه و خلط موضوع، ممکن است اموری را بخاطر ترک کنیم، در حالی که آنجا محل شرم و حیا نیست. به بعضی از این موارد اشاره می شود: 1⃣«حیا ورزیدن از گفتار، کردار و درخواست حق»؛ (ص) فرمود: «هیچ عملی را از روی ریا و خودنمایی انجام مده و از سر و شرم آن را رها نکن». 2⃣«حیا ورزیدن از تحصیل علم»؛ (ع) فرمود: «کسی نکند، از آموختنِ آنچه نمی داند». 3⃣«حیا ورزیدن از تحصیل درآمد حلال»؛ (ع) فرمود: «کسی که از طلب مال حلال نکند، هزینه هایش سبک شود و خداوند خانواده اش را از نعمت خویش بهره مند گرداند». 4⃣«حیا ورزیدن از خدمت به مهمان»؛ (ع) فرمود: «سه چیز است که نباید از آن کرد: از جمله خدمت کردن به مهمان». 5⃣«حیا ورزیدن از احترام گذاشتن به دیگران»؛ (ع) فرمود: «سه چیز است که نباید از آنها کرد: از جمله برخاستن از جای خود برای پدر و معلم». 6⃣«شرم از اعتراف به ندانستن»؛ (ع) فرمود: «اگر از کسی سؤالی کردند و نمی داند، نکند از این که بگوید: نمی دانم» 7⃣«شرم از درخواست از خداوند»؛ (ع) فرمود: «هیچ چیز در نزد خداوند محبوبتر از آن نیست که از او چیزی درخواست شود؛ پس هیچیک از شما نباید کند از این که از رحمت خداوند درخواست کند؛ اگرچه (خواسته او) یک بند کفش باشد». 8⃣«شرم از بخشش اندک»؛ (ع) فرمود: «از بخشش اندک مدار، که محروم کردن از آن کمتر است». 9⃣«شرم از خدمت به خانواده»؛ (ع) مردی از اهل مدینه را دید که چیزی برای خانواده اش خریده و با خود می برد، آن مرد چون امام را دید خجالت کشید. امام (ع) فرمود: «این را خودت خریده و برای خانواده ات می بری؟ به خدا سوگند، اگر اهل مدینه نبودند (که سرزنش و خرده گیری کنند) من هم دوست داشتم، برای خانواده ام چیزی بخرم و خودم ببرم». منبع: وبسایت پرسمان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️بر اساس روایات اهل سنت منظور از «صراط المستقيم» در سوره فاتحه چيست؟ 🔹در «ششمين آيه » كه شبانه روز در نمازها قرائت می شود به خداوند عرضه مى داريم: «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ»؛ (ما را به هدايت كن)، راهى كه ما را به تو و به آنچه موجب تو است برساند، راهى جداى از راه كسانى كه تو آنها را فرو گرفته و همچنين جداى از راه . آری خدايا ما را هم به اين راه هدايت فرما و هم در اين راه ثابت و پايدار و برقرار دار. 🔹بى شك مفهوم بسيار وسيع و گسترده اى دارد و لذا بعضى آن را به معنى و بعضى و بعضى (ص) و (علیهم السلام) و بعضى به و بعضى به معنى «راه و روش انبياى الهى (علیهم السلام)» تفسير كرده اند كه هر كدام از اينها مى تواند بخشى از مفهوم وسيع آيه را تشكيل دهد. ولى در روايات متعّددى كه به طرق مختلف از (ص) نقل شده است، انگشت روى يكى از بارزترين مصاديق آن گذاشته شده؛ و آن راه و روش (ع) و يا و (ص) است. 🔹حاكم حسكانى در «شواهد التّنزيل» از جابر بن عبدالله انصارى از (ص) نقل مى كند كه فرمود: «اِنَّ اللهَ جَعَلَ عَلِيّاً وَ زَوْجَتَهُ وَ اَبْنائَهُ حُجَجُ اللهِ عَلى خَلْقِهِ وَ هُمْ اَبْوابُ الْعِلْمِ فى اُمَّتى، مَنْ اِهْتَدى بِهِم هُدِىَ اِلى صِراط مُسْتَقيم»؛ [۱] (خداوند (ع) و همسرش [فاطمه زهرا (س)] و فرزندان او را بر خلقش قرار داده و آنها در من هستند؛ هر كس به وسيله آنها شود، به هدايت شده است). 🔹و در حديث ديگرى از ابن عبّاس از (ص) چنين نقل مى كند كه به (ع) فرمود: «اَنْتَ الطَّريقُ الْواضِحُ وَ اَنْتَ الصِّراطُ الْمُسْتَقيمُ وَ اَنْتَ يَعْسُوبُ الْمُؤمِنينَ!»؛ [۲] (تو راه روشن و و رهبر مؤمنان هستى). همچنین در حديث سوّمى از ابن عبّاس نقل مى كند كه در تفسير «اِهْدِنَا الصِّراطَ المُسْتَقيم» مى گفت:  «قُولُوا ـ مَعاشِرَ الْعِبادِ ـ اِهْدِنا اِلى حُبِّ النَّبِىِّ وَ اَهْلَ بَيْتِهِ!»؛ [۳] (اى بندگان خدا بگوئيد خدايا ما را به پيامبر و او هدايت كن). 🔹در حديث چهارمى از ابوبريده در ذيل اين آيه نقل مى كند كه گفت: «منظور، (ص) و او است». [۴] اين حديث را علامّه ثعلبى در تفسيرش نيز آورده است. [۵] شيخ عبيدالله حنفى در كتاب «ارجح المطالب» نيز آن را از ابوهريره نقل كرده است. [۶] در حديث پنجمى كه در «شواهد التّنزيل» آمده از عبدالرّحمن بن زيد از پدرش در تفسير آيه «صِراطَ الَّذينَ اَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» نقل مى كند كه گفت: «هَوَ النَّبِىُّ وَ مَنْ مَعَهُ وَ عَلِىُّ بْنُ اَبى طالِب وَ شيعَتُهُ». [۷] 🔹در منابع شيعه و پيروان مكتب اهل بيت نيز روايات متعدّدى در اين زمينه وارد شده، از جمله در روايتى از امام صادق (ع) در تفسير «صِراطَ الَّذينَ اَنْعَمْتَ عَلَيْهِم» آمده است كه فرمود: «يَعْنى مُحَمَّداً وَ ذُرِّيَّتَهُ»؛ [۸] (مقصود (ص) و او (عليهم السلام) است). به اين ترتيب و روشن‌ ترين مصاديق ، (ص) و (ع) و فرزندان او از نسل (س) است كه هر كس دست به دامن ولاى آنها زند و در خطّ آنها حركت كند، قدم در گذارده است كه او را به خدا نزديك و از و انحراف دور مى سازد. ● 📕پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، چ ششم، ج ۹، ص ۴۰۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«حضرت اباالفضل عباس» (علیه السلام) سرآمد در صفات 🔸 (علیه‌ السلام) در روز چهارم شعبان المعظم، سال ۲۶ هجری، پا به عرصه وجود گذاشت. مادرش حضرت فاطمه، معروف به علیهاالسلام و پدرش، علیه‌ السلام است. مشهورترین کنیه حضرت، و مشهورترین القابشان ، و است. [۱] 💠حضرت ابالفضل العباس در کلام امام صادق علیه‌السلام 🔹 (علیه‌ السلام) در توصیف (عليه السلام) می‌فرماید: «کانَ عَمُّنَا الْعَبَّاسَ نافِذَ البَصیرَةِ، صَلْبَ الْأیمانِ، جاهَدَ مَعَ أَبی‌ عَبْدِاللهِ علیه‌ السلام وَ أَبْلی بَلاءً حَسَناً وَ مَضی شَهیدا»؛ [۲] (عموی ما علیه‌ السلام، و استوار داشت. وی همراه با علیه‌ السلام بود و مبتلی به بلایی نیکو شد و سرانجام با سرافرازی به رسید). بنابر این روایت، علیه‌ السلام واجد ویژگی‌های ذیل بود: 1⃣«بصیرت» 🔹 ، بینش ژرف و تیزبینی از مهم‌ترین خصوصیات در کلام امام صادق (علیهم السلام) است. به معنای ، ، و به کار رفته است، و به کسی گفته می‌شود که ظاهر و باطن همه اشیا را بدون استفاده از جوارح مشاهده می‌کند. [۳] 🔹بنابراین ، چیزی است که را از رهایی بخشد، و او را به راه و رهبری کند، و از او بکاهد. این امر باعث بینا شدن و راهنمایی انسان به سوی می‌شود. [۴] بنابراین (علیه‌ السلام) از چنان بصیرتی برخوردار بود که علاوه بر دشمن‌شناسی و دوست‌شناسی، در مقابل ولی زمان خویش امام حسین علیه‌السلام سرتاپا گوش و ادب بود. 2⃣ایمان راسخ و استوار 🔹هر چند دارای مراتب است، ولی بی‌شک (علیه‌ السلام) را داشت و همین امر باعث شد تا علیه‌السلام با افتخار از او یاد کند. امام صادق (علیه‌ السلام) بعد از شهادت به تسلیم بودن علیه‌ السلام می‌فرماید: «وَ رَفَعَ‏ ذِكْرَكَ‏ فِي‏ عِلِّيِّين»؛ [۵] (خداوند نام و یاد تو را تا بالا برد). ‏ 3⃣«جهادگری» 🔹خداوند در در آیه ۲۴ سوره توبه بعد از ذکر هشت مورد از چیزهایی که به طور معمول با آن‌ها دارد، می‌فرماید که اگر کسی این هشت مورد را بیشتر از خدا، رسول و در راه خدا دوست داشته باشد، فاسق خواهد بود؛ بنابراین دوست داشتن به خودی خود دارای ارزش است. (علیه‌ السلام) نه تنها علاقمند به بود، بلکه با تمام وجود از علیه‌ السلام دفاع کرد و بالاترین مقام را نصیب خود کرد، مقامی که تمام شهداء به آن غبطه می‌خورند. [۶] 4⃣«سربلندی در آزمایش زیبا» 🔹 و آزمایش از است و شامل همه می‌شود، ولی برای برخی این امتحان و آزمایش آنقدر و زیبا می‌شود که از آن به ، تعبیر می‌کنند: «وَ لِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا»؛ [انفال، ۱۷] (و مؤمنان را از سوی خود به بیازماید). در این مرحله از بلاها جز نمی‌بیند، همان‌گونه که (سلام‌ الله‌ علیها) فرمود: «مَا رَأَيْتُ‏ إِلَّا جَمِيلا»؛ [۸] (جز زیبایی چیزی ندیدم). 5⃣«شهادت» 🔹 ، پایانی زیبا برای است. (علیه‌ السلام) در جواب ابن زیاد فرمود: «أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ... كَرَامَتَنَا الشَّهَادَةُ»؛ [۹] (آیا نمی‌دانی که ، کرامت و بزرگواری ماست). آری! (علیه‌ السلام) به دلیل داشتن ، در نگاه اهل‌بیت (علیهم‌ السلام)، بسیار بزرگوار و قابل احترام بوده است. • نویسنده؛ محمدهاشم شفیعی منبع؛ وبسایت اندیشه برتر حوزه @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا با توجه به آیه مباهله مى توان اثبات نمود که امام حسن (علیه السلام) فرزند رسول خدا (صلى الله علیه وآله) است؟ 🔹خداوند متعال در قرآن کریم، آيه ۶۱ سوره آل عمران مى فرماید: «...فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَآءَنَا وَ أَبْنَآءَکُمْ وَ نِسَآءَنَا وَ نِسَآءَکُمْ...»؛ (بگو: ...بیایید ما خود را دعوت مى کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت مى نماییم، شما هم زنان خود را...). این آیه به صراحت مى فرماید: و (علیهم السلام) دو فرزند (صلى الله علیه و آله) هستند. 🔹رازى در تفسیر خود [۱] مى نویسد: دلالت مى کند بر اینکه و دو (صلى الله علیه و آله) هستند؛ زیرا آن حضرت وعده داد را (براى مباهله) بخواند، و و را آورد، پس این دو او هستند. و یکى از مواردى که این مطلب (نوه دخترى فرزند انسان محسوب مى شود) را تأکید مى کند سخن خداوند در آیات ۸۴ و ۸۵ سوره أنعام است: «وَ مِن ذُرِّیَّتِهِ دَاوُودَ وَ سُلَیْمانَ» تا آنجا که خداوند مى فرماید: «وَ یَحْیَى وَ عِیسَى»؛ 🔹زیرا معلوم است که نسبت به (علیهم السلام) به وسیله است؛ پس ثابت شد که گاهى ، نامیده مى شود؛ والله اعلم. و شاهد بر این و اینکه حقیقتاً فرزندِ پدرِ دختر است، این سخنان است که از (صلى الله علیه و آله) نقل شده: 1⃣«أخبرنی جبریل: أنّ ابنی هذا ـ یعنی الحسین ـ یُقتل»؛ ( به من خبر داد که این ـ یعنى ـ کشته مى شود) . و در روایتى دیگر آمده است: «إنّ اُمّتی ستقتل ابنی هذا» [۲]؛ (اُمّت من این را مى کشند) . 2⃣درباره (علیه السلام) فرمودند: «ابنی هذا سیّد»؛ [۳] (این آقا و سرور است). 3⃣به (علیه السلام) فرمودند: «أنت أخی وأبو وُلدی»؛ [۴] (تو برادر و هستى). 4⃣و سخن او (صلى الله علیه و آله): «المهدی من ولدی وجهه کالکوکب الدرّیّ»؛ [۵] ( از من، و صورتش مانند ستاره درخشان است). 5⃣و سخن او (صلى الله علیه و آله) : «هذان ابنای من أحبّهما فقد أحبّنی»؛ [۶] (این دو ـ یعنى و ـ دو من هستند؛ هرکس آنها را دوست بدارد مرا دوست داشته است). 6⃣و به (علیه السلام) فرمود: «أیّ شیء سمّیتَ إبنی؟ قال: ما کنتُ لأسبقک بذلک. فقال: وما أنا السابق ربّی فهبط جبریل، فقال: یا محمّد! إنّ ربّک یقرئک السلام و یقول لک: علیّ منک بمنزلة هارون من موسى لکن لا نبیّ بعدک، فسمّ ابنک هذا باسم ولد هارون»؛ [۷] ( را چه نام نهادى؟ گفت: من در این کار بر شما سبقت نمى گیرم. سپس فرمود: من هم از سبقت نمى گیرم؛ پس فرود آمد و گفت: اى محمّد! پروردگارت سلام مى رساند و مى فرمايد: على نسبت به تو مانند هارون نسبت به موسى است، امّا پیامبرى بعد از تو نیست؛ پس این فرزندت را به اسم فرزند هارون نامگذارى کن). 7⃣و سخن (علیه السلام) به ابوبکر وقتى بر منبر جدّش بود : «إنزل عن مجلس أبی»؛ (از جایگاه پایین بیا). ابوبکر گفت: «صدقت إنّه مجلس أبیک»؛ (راست گفتى اینجا جایگاه است). و در روایتى آمده است: «إنزل عن منبر أبی»؛ [۸] (از منبر پایین بیا). و ابوبکر گفت: «منبر أبیک لا منبر أبی»؛ (این منبر است نه منبر پدر من). 8⃣و سخن (علیه السلام) به عمر: «إنزل عن منبر أبی»؛ (از منبر پایین بیا). پس عمر گفت: «منبر أبیک لا منبر أبی مَنْ أمرک بهذا؟!»؛ [۹] (این منبر است نه منبر پدر من، چه کسى به تو امر کرده که چنین بگویى؟!). 🔹و اینها همه شاهدند بر اینکه (علیهم السلام)، (علیه السلام) محسوب مى شوند؛ و با وجود این شواهد از و چه چیز به برخى جرأت داده که آل الله را از (صلى الله علیه و آله) خارج کنند؟!. منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) - (بخش اول) 🔹اعتقاد به و نجات‌بخش در نزد اقوام و ملل مختلف با آیین‌ها و فرهنگ‌های متفاوت، به صورت‌های متنوعی مطرح شده است؛ اما همه در این نکته توافق دارند که خواهد آمد و آنان را از و حاکمان زورگو رها خواهد کرد و پر از و به وجود خواهد آورد. زمان دقیق (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مشخص نیست، اما گفته شده که پس از در جهان خواهد بود. 🔹در روایات، نشانه‌هایی برای ظهور ذکر شده، که به مشهور است. در روایاتی ، منطقه معرفی شده است. (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پس از ظهور، خود را از مکه و آغاز می‌کند. آن حضرت در کنار کعبه خود را می‌افرازد و در بین رکن و مقام از یاران خود بیعت می‌گیرد. 💠مفهوم‌شناسی 🔹 به معنای آشکار شدن چیز پنهان است [۱] و را نمایان شدن حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پس از برای برپایی و داد تعریف کرده‌اند. [۲] بر اساس این معنا، با متفاوت و در مرحله‌ای پیش از آن قرار دارد؛ البته در برخی روایات ظهور به معنای قیام نیز به کار رفته است؛ در این صورت قیام و ظهور به یک معنا و در یک زمان و مکان رخ می‌دهد. [۳] در برخی روایات از واژه (برانگیختن) [۴] و [۵] برای اشاره به ظهور استفاده شده است. کلمه بر مواردی چون آشکار شدن [۶]، آشکار شدن امر امامان معصوم، و حکومت آن حضرت [۷] نیز به کار رفته است. [۸] 💠پیشنیه باور به ظهور منجی 🔹 به معنای اعتقاد به یک (نجات‌بخش) است که در برای نجات و و برقراری و خواهد آمد. [۹] و نجات‌بخش در نزد اقوام و ملل مختلف با آیین‌ها و فرهنگ‌ های متفاوت، به صورت‌ های متنوعی مطرح شده است؛ اما همه در این نکته توافق دارند که خواهد آمد و آنان را از ستم و رها خواهد کرد و جامعه‌ای پر از عدل و داد به وجود خواهد آورد. [۱۰] 🔹برای نمونه: انتظار دهمین اَوَتاره با نام کَلْکی یا کَلکین را دارند. [۱۱] در انتظار سوشیانت به سر می‌برند؛ [۱۲] (ماشیح) را نجات دهنده می‌دانند؛ [۱۳] ، بازگشت عیسی را به عنوان منجی موعود منتظرند؛ [۱۴] بالاخره که قائل به (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستند و یکی از القاب مشهور او را می‌دانند. [۱۵] 💠جهان در آستانه ظهور 🔹در روایات شیعه، جهان در آستانه ظهور دارای سه ویژگی عمده است: و و که بر هر خانه‌ای وارد می‌شود. [۱۶] دشمنانی مانند و و دیگرانی که در عراق و دیگر مناطق سرزمین‌های اسلامی مشغول فعالیت علیه هستند و سپس سوریه را تصرف کرده و حکومت آنجا را می‌گیرند. [۱۷] جریان و (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که در سرزمین‌های اسلامی در تلاشند تا یاد و نام امام زمان در عالم پراکنده شود. [۱۸] ... نویسنده: محمدحسين فاضلی منبع؛ وبسایت اندیشه برتر حوزه @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) - (بخش دوم و پایانی) 💠نشانه‌های ظهور 🔹نشانه‌های (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دو گونه است؛ [۱۹] و (مشروط).[۲۰] 💠نشانه های حتمی 🔹در روایات نشانه‌هایی برای برشمرده شده است که عبارتند از: 1⃣ : فردی که در روایات، سفیانی خوانده شده از به سوی لشکرکشی می‌کند. 2⃣ : سپاه سفیانی در منطقه‌ای به نام در زمین فروخواهد رفت. 3⃣ : (علیه السلام) در آسمان سرمی‌دهد و همگان آن را خواهند شنید. 4⃣ : فردی از اهالی قیام می‌کند و مردم را به سوی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دعوت می‌کند. 5⃣ : فردی از نسل امام حسین (علیه السلام) در در حال دعوت به سوی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) کشته می‌شود. [۲۱] 💠نشانه‌های غیر حتمی (مشروط) 🔹به جز نشانه‌هایی که صراحتاً در به بودن آنها اشاره شده است، بقیه نشانه‌ها از امور موقوفه یا مشروط و به شمار می‌روند. نشانه‌هایی که بنا بر مشیت و ممکن است تغییر، تبدیل، تقدم یا تأخر داشته باشند؛ مثلاً اگر در حدیث به نزول بلایی (مشروط) اشاره شده باشد، ممکن است با توسل و استغفار مؤمنان و مسلمانان نزول آن به تأخیر بیافتد یا اصلاً چنین بلایی نازل نشود. 💠برخی از نشانه‌های غیر حتمی 🔹خورشید گرفتگی در نیمه ماه رمضان، برخلاف عادت، فرو رفتن بخش غربی مسجد دمشق، فرو رفتن یکی از روستاهای شام به نام خرشنا در زمین، ویرانی بصره، کشتن فردی که علیه سفیانی قیام کرده در پشت کوفه همراه هفتاد نفر از یارانش، به‌اهتزاز درآمدن پرچم‌های سیاه از جانب خراسان، ویرانی گسترده در شام و عراق، ندای غیرعادی از آسمان بر همه جهان به طوری که هرکسی در هر زبانی باشد آن ندا را به زبان خودش می‌شنود. [۲۲] 💠زمان و مکان ظهور 🔹زمان دقیق ظهور (عجل الله تعالی فرجه الشریف) معلوم نیست. روایات کسانی را که برای ظهور آن حضرت تعیین می‌کنند، مذمت و لعن شده‌ و نامیده‌اند. [۲۳] 🔹اگر را به معنای بدانیم در پاره‌ای روایات به زمان آن به صورت مختصر اشاره شده است. [۲۴] این روایات قیام آن حضرت را پس از [۲۵] و در [۲۶] می‌دانند. و در آنها از قیام آن حضرت در سال‌های فرد [۲۷] روز عاشورا [۲۸] [۲۹] از ایام سال، روز [۳۰] و شنبه [۳۱] از ایام هفته و پس از نماز عشا [۳۲] از اوقات روز یاد شده است. 💠محل ظهور 🔹برخی روایات (به معنای آشکار شدن) را کمی پیش‌تر از قیام حضرت مهدی (عج)، در منطقه ذی طوی، می‌دانند. [۳۳] 💠حوادث پس از ظهور 🔹 زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، پس از ظهور، خود را از و کنار خانه کعبه آغاز می‌کند. آن حضرت در کنار خود را می‌افرازد و در بین و از یاران خود بیعت می‌گیرد. [۳۴] سپس با جملاتی مانند «انا بقیة الله فی ارضه، و خلیفته و حجته علیکم»، خود را معرفی می‌کند. [۳۵] آنگاه می‌گیرد و هنگامی که شمار یارانش به ۱۰،۰۰۰ تن رسید، حرکت خود را به سمت آغاز می‌کند. [۳۶] نویسنده: محمدحسين فاضلی منبع؛ وبسایت اندیشه برتر حوزه @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️پاسخ امام علی (علیه السلام) برای ديدن خدايی كه ديده نمى شود چه بود؟ 🔹از روايات مختلف در شرح حال (ع) استفاده میشود كه حضرت بارها میفرمود: «سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي»؛ (هر را كه میخواهید از من كنيد پيش از آنكه از ميان شما بروم) و به اين ترتيب خود را براى به هر - چه مربوط به و چه مردم باشد - بيان میفرمود؛ حتى بعد از آنكه ضربه هولناك بر فرق مباركش وارد شد در ملاقاتى كه با توده هاى مردم در بستر شهادتش داشت، همين جمله را تكرار فرمود!! 🔹از جمله مواردى كه حضرت اين جمله را بيان فرمود هنگامى بود كه بر كرسى خلافت ظاهرى نشست و براى مردم خطبه اى خواند و در ضمن آن خطبه، جمله «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی» را تكرار فرمود و بر اين معنا تأكيد كرد كه مخصوصاً از تمام و زمان و شأن نزول و ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه آن با خبرم. در اين هنگام، «ذعلب يمانى» كه مردى شجاع و فصيح بود برخاست و سؤال كرد: ای آیا را دیده ای؟ و (عليه السلام) با زيبايى تمام به پاسخ او پرداخت؛ «أَفَاَعْبُدُ مَا لَا أَرَى؟» [۱] (آيا ممكن است كسى را كه نمى بينم كنم؟!). 🔹به اين معنا كه ، فرع بر است و درجاتى دارد كه بالاترين درجه آن است و حضرت در اين سخن به خود نظر دارد كه آن را همراه با مشاهده می‌شمرد. ذعلب در فكر فرو رفت كه منظور حضرت در اينجا كدام مشاهده است؟ آيا مشاهده حسّى است كه قائلان به جسميت خداوند (مجسّمه) عقيده دارند؟ يا مشاهده و میباشد كه چيزى برتر از مشاهده عقلى است؟ لذا بلافاصله سؤال كرد: «وَ كَيْفَ تَرَاهُ؟» (چگونه خدا را مى بينى؟) 🔹 (ع) در پاسخ او سخنى گفت و پرده از روى برداشت و همه حتى ذعلب را تحت قرار داد تا آنجا كه ذعلب در پايان اين سخن، مدهوش شد و بوى گلش چنانش مست كرد كه دامنش از دست برفت. حضرت چنين فرمود: «فقال: لَا تُدْرِكُهُ الْعُيُونَ بِمُشَاهَدَةِ الْعِيَانِ، وَ لكِنْ تُدْرِكُهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَانِ» ( هرگز او را آشكارا نبيند، اما با نیروی ، وى را درك میكند). منظور از حقايق ايمان، و است. 🔹براى توضيح اين سخن بايد به اين نكته توجّه كرد كه مشاهده بر سه گونه است: 1⃣ كه با چشم صورت میگیرد. 2⃣ كه انسان از طريق به آن میرسد و حقايقى را همچون آفتاب با چشم دل مى بيند؛ آنگونه ـ كه به گفته مرحوم مغنيه در «شرح نهج البلاغه» ـ كسانى مانند مشاهده كردند؛ از افتادن يك سيب از درخت به روى زمين، را كه هرگز با چشم سر ديده نمیشود مشاهده كرد و به آن پى برد. 3⃣ و درون كه يك نوع است؛ اما نه استدلالى. انسان با واقعيت موجود را مى بيند و آن را باور میكند، بى آنكه احتياج به استدلالى داشته باشد و اين درك و ديدى است كه تا انسان به آن نرسد فهم آن مشكل است. اين موضوع، نمونه هاى فراوانى در و دارد. 🔹درباره (ع) میخوانیم: خداوند و زمين را به او نشان داد: «وَ كَذَلِكَ نُرِى إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماوَاتِ وَ الْأَرْضِ». [۲] درباره (ع) میخوانيم: هنگامى كه برادران (ع)، پيراهن وى را در مصر از او گرفتند و حركت كردند، يعقوب (ع) گفت: «إِنِّى لاَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ» [۳] (من را احساس میكنم). 🔹در تاريخ اسلام آمده كه: « (ص) به هنگام حفر خندق، قبل از شروع جنگ احزاب، زمانى كه كلنگ را بر سنگى كه مانع پيشرفت كار خندق شده بود در سه نوبت فرو كوفت و جرقه هایى پريد، فرمود: من كاخ كسرى و قصر قيصر و قصرهاى صنعا در يمن را ديدم كه به روى اصحاب من گشوده میشود ». [۴] (ع) بارها در از خبر میدهد و در بعضى موارد میفرماید: «فلان گروه را مى بينم كه چنين و چنان خواهند كرد». 🔹حتى بعضى از به چنين كشف و شهودى نايل میشدند. داستان جوان پاكدلى كه صبحگاهان در صف جماعت پيامبر اكرم(ص) بود معروف است كه مى گفت: «هم اكنون بهشتيان را در بهشت و دوزخيان را در جهنم مى بينم!» و (ص) او را تصديق كرد و فرمود: اين «جوان، بنده اى است كه خداوند، قلبش را به روشن كرده است». [۵] و موارد ديگر كه شرح آن در خور كتاب مستقلى درباره كشف و شهود است و همگى دلالت بر اين میكند كه غير از مشاهده حسّى و عقلى، نوع ديگرى از شهود وجود دارد كه برتر از اينهاست. [۶] منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️حمله ایران به اسرائیل گامی بلند برای تحقق هدف ۲۵ ساله 🔸حمله ایران به در پاسخ به اسرائیل در حمله به ایران، یک بازی دو سر بُرد برای بوده است که ایران را به هدف خود برای نزدیک‌تر خواهد نمود. 🔹حمله به کنسولگری ایران، معامله دو سر باختی بود که سران این رژیم در قبال جمهوری اسلامی مرتکب شده و اینک با به اراضی اشغالی، اشتباه در این اقدام، بیشتر نمود پیدا کرده است که در همین زمینه، ذکر چند نکته برای اهمیت حمله ایران و باخت رژیم صهیونیستی قابل توجه است: 1⃣بیش از ۳۵ سال از آخرین باری که توانسته است به صورت مستقیم به این رژیم کند، گذشته است و آن هم حمله صدام به اراضی اشغالی بود. [۱] در همین زمان این رژیم با و توانسته بود، برای خود یک ایجاد کند، به صورتی که در مخیله هیچ کشوری نمی‌گنجید که می‌توان به سوی این رژیم با چشم چپ نگاه کرد؛ اما این اقدام ، هم هیمنه پوشالی را در هم ریخت و هم راه را برای اقدام سایر گروه‌های مقاومت علیه این رژیم و آسیب‌پذیر بودن آن هموار نمود. 2⃣هر چند عجیبی در های حامی این رژیم برای موفقیت‌آمیز نبودن حمله ایران صورت گرفته است، اما واقعیت این است که به اذعان طرفداران رژیم صهیونیستی در همین شبکه‌ها، «جمهوری اسلامی ایران» توانست در عملیات خود شده [۲] و خود در را مورد هدف قرار دهد، به صورتی که موجب تعجب کارشناسان و سران کشورهای مختلف شده است. [۳] 3⃣اهمیت دیگر این موضوع نقش داشتن برای مقابله با حمله ایران بوده است؛ باید گفت، به تنهایی قادر نبوده است که به حمله ایران پاسخ دهد و از خود در مقابل آن نماید؛ لذا با کمک برخی کشورها مانند و و... توانست حمله موشکی و پهپادی ایران را به صورت دفع نماید؛ ولی با این وجود، در رهگیری تمام موشک‌ها ناکام مانده و نتوانسته است به تنهایی از آسمان خود دفاع کند. [۴] 4⃣ حامی «رژیم صهیونیستی» که در چند روز گذشته و بعد از حمله به ، در یک جو سنگین رسانه‌ای مدعی شده بودند، توانایی و قدرت حمله را ندارد، اینک به سناریوهایی مانند حمله به تأسیسات اتمی ایران، حمله به زیرساخت‌های نفتی و... روی آورده و سخن از داشتن بمب اتم توسط رژیم صهیونیستی به میان آورده‌اند؛ امری که تنها این رژیم در قبال را نشان می‌دهد. 🔹البته این امر سابقه نیز داشته است و در حمله (جنگ اعراب و اسرائیل ۱۹۷۳) هم، که وجود خود را در معرض می دانست، برای استفاده از سلاح اتمی آماده می‌شد؛ ولی حمایت کشورهای غربی باعث بقای این رژیم بعد از آن روز شد. [۵] 🔹اما باید خاطر نشان کرد، علی‌رغم تمام تبلیغات در مورد قدرت رژیم صهیونیستی، اینک تنها عامل بازدارنده آنها استفاده از سلاح هسته‌ای است و الا، و توانی برای این رژیم بدون حمایت وجود ندارد؛ لازم به ذکر است که اگر قدرت هسته‌ای یک عامل بازدارنده بود، نباید اقدامی علیه این رژیم انجام می‌شد؛ ولی واقعیت چیز دیگری را نمایان ساخت. 5⃣نکته دیگری که در این زمینه قابل ذکر است، نسبت به و البته عدم حمایت آمریکا از اسرائیل در صورت حمله به ایران [۶] و نیز درخواست از برای عدم اقدام علیه ایران است، [۷] امری که مقامات صهیونیستی را به شدت خشمگین نموده است. این موضع آمریکا نه از جهت تصمیم برای کم کردن منازعه، بلکه از سر و در اقدام مستقیم علیه ایران است، چرا که اهداف بسیاری از در های نقطه زن ایران قرار دارد که کار را برای آمریکا مشکل خواهد نمود؛ 🔹لذا سیاست‌مداران خواهان کاهش تنش از سوی شده و به محکومیت‌های لفظی بسنده کرده‌اند. بر همین اساس و برخلاف گفته‌ های تحلیلگران شبکه‌ های حامی رژیم صهیونیستی، به کنسولگری ایران نه تنها یک بوده است، بلکه برای رژیم صهیونیستی به یک بازی دو سر باخت تبدیل شده است که جمهوری اسلامی ایران را به و دینی خود برای نابودی این نزدیک‌تر خواهد نمود. نویسنده؛ حسنی ساطحی محمود منبع؛ وبسایت اندیشه برتر حوزه @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه امام علی (علیه السلام) «غم و اندوه» چه آثار زیان باری دارد؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۴۳ تأثير غم و اندوه را در و انسان بيان میدارد و ميفرمايد: «اَلْهَمُّ نِصْفُ الْهَرَمِ» ( و اندوه نيمى از پيرى است). اشاره به اين كه غم و ، در موارد بسیار انسان را پير میكند، هرچند انسان به حسب سن و سال پير نشده باشد، موهاى او تدريجاً سفيد شده، و قامت وى خميده و قواى بدن رو به تحليل میرود و از نظر فكرى و روحى نيز احساس پيرى میكند. منظور حضرت اين است كه انسان تا میتواند و را به خود راه ندهد و از آثار سوء آن بپرهيزد. 🔹البته انكار نمیتوان كرد اسباب غم و مختلف است و بخشى از آن قابل اجتناب نيست؛ گاه مربوط به مسائل دينى و معنوى است كه انسان به هرحال با آن دست به گريبان خواهد بود. در حديث معروفى از ابن عباس میخوانيم كه میگفت: «هيچ آيه اى شديدتر و مشكلتر از اين آيه «فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ...» [۱] بر پيامبر (صلى الله عليه و آله) نازل نشد و از اين رو هنگامى كه اصحاب آنحضرت پرسيدند: اى رسول خدا! چرا به اين زودى موهاى شما سفيد شده و آثار پيرى نمايان گشته؟ فرمود: «شَيَّبَتْني هُودُ وَ الْواقِعَةُ»؛ [۲] (سوره هود و واقعه مرا پير كرد). 🔹گفته شده علت همان دستورى است كه خداوند به پيغمبرش درباره در مقابل و كينه توز و بى رحم داده است. ميدانيم سوره «هود» و «واقعه» هر دو در مكه نازل شده در زمانى كه پيامبر (صلی الله علیه و آله) سخت از طرف مشركان در فشار بود و گفته اند: سوره «هود» بعد از وفات «ابوطالب» و «خديجه» نازل شد كه امواج غم و اندوه از هر سو قلب پاك پيامبر (ص) را احاطه كرده بود. 🔹اما بسيارى از و اندوه، امورى هستند كه انسان میتواند خود را از آن دور دارد يا نسبت به آن بى اعتنا باشد، از اين رو در حديثى آمده است كه غم و را زايل میكند؛ زيرا سرچشمه بسيارى از غمها است، هنگامى كه انسان به زيارت اهل قبور میرود و پايان كار دنيا را مى بيند كه ثروتمند و مسكين همه در يكجا خفته اند و هيچكدام جز كفنى با خود از اين دنيا نبرده اند پيدا میكند. 🔹در طب امروز اين مسئله به روشنى ثابت شده كه سرچشمه بسيارى از بيماریهاى جسمى است، بيمارى هاى اعصاب، قلب، معده و غير آن در بسيارى از موارد از فشارهاى عصبى و به اصطلاح و غم و ناشى میشود و درمانى جز خلاص كردن خود از غم و اندوه ها ندارد، و اگر انسان عزم راسخ و داشته باشد میتواند خود را از آن دور دارد. بسيارى از حكما و شعرا براى كمك كردن به انسانها براى فراموشىِ اسبابِ اينگونه غم و اندوه ها سخنان نغز و پربارى دارند. 🔹شاعر عرب ميگويد: «ما فاتَ مَضى وَ ما سَيَأْتيكَ فَأَيْنَ - قُمْ فَاغْتَنِمِ الْفُرْصَةَ بَيْنَ الْعَدَمَيْنِ»؛ و شاعر فارسى زبان ميگويد: «از دى كه گذشت هيچ از آن ياد مكن - فردا كه نيامدست فرياد نكن». در واقع اين دو شاعر گويا مطلب خود را از حديث (عليه السلام) اخذ كرده اند، آنحضرت ميفرمايد: «در برابر امور دنيا و شكيبايى پيشه كنيد، زيرا ساعتى بيش نيست؛ آنچه گذشته است نه دردى از آن احساس میكنى نه سرورى و آنچه نيامده است نمیدانى چيست، بنابراين براى تو همان ساعتى است كه در آن هستى پس در برابر پيشه كن و بر صبر نما». [۳] 🔹در حقيقت بسيارى از افكار غم انگيز، است كه ما خودمان آن را براى خود فراهم ميكنيم. مثلا مى نشينيم خود را با افراد بالادست ميكنيم و بر محروميت خود اشك میريزيم و گاه میگوييم: اى كاش فلان فرصت را از دست نمیداديم كه اگر نداده بوديم امروز چه ثروت يا چه مقامى داشتيم. به همين دليل دستور داده شده است كه هميشه به از خود نگاه كنيد تا و خرم باشيد و نگاه به نكنيد تا و اندوهگين نشويد. [۴] 🔹البته بسيار میشود كه به هنگام ما يك روى سكه را مى بينيم و نگران ميشويم، در حالى كه سوى ديگر سكه ممكن است امورى باشد كه بهترين كمك را به ما بكند. ميفرمايد: «فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللهُ فِيهِ خَيْراً كَثِيراً» [۵] (چه بسا چيزى شما نباشد، و خداوند در آن قرار مى دهد). شاعر ميگويد: «جبين گره مكن از هر بدى كه پيش آيد - كز اين نوشته تو يك روى صفحه میخوانى؛ به روى ديگر آن نهفته خداى - كه شكر كردنِ آن تا به حشر نتوانى». [۶] 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۱۳، ص ۱۶۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا «رحمان» و «رحیم» به یک معنا می باشند یا متفاوت اند؟ 🔹 و ؛ اين دو واژه از ماده گرفته شده، و معروف اين است كه كسى است كه رحمت اش عام است، و همگان را شامل مى شود، در حالى كه به كسى گفته مى شود كه رحمت اش خاص است؛ بنابراين سبب شده است كه فيض نعمت اش دوست و دشمن و مؤمن و كافر را شامل شود؛ ولى ايجاب مى كند كه را مشمول مواهب خاصّى در دنيا و آخرت قرار دهد كه دور افتادگان از خدا و بى خبران از آن محروم اند. 💠شاهد اين تفاوت امور زير است: 1⃣ صيغه مبالغه است و صفت مشبهه؛ و صيغه مبالغه تأكيد بيشترى را مى رساند، و دليل بر گستردگى اين نوع رحمت است. ولى بعضى هر دو را صفت مشبهه و يا هر دو را صيغه مبالغه دانسته اند، امّا با اين حال تصريح كرده اند كه مبالغه بيشترى را مى رساند. [۱] 2⃣بعضى نيز گفته اند: چون صفت مشبهه است و دلالت بر ثبات و استمرار دارد مخصوص است، ولى كه صيغه مبالغه است چنين دلالتى ندارد. 3⃣ نام مخصوص خدا است و به غير او اطلاق نمى شود؛ در حالى كه هم به او گفته مى شود و هم به غير او؛ و اين دليل بر آن است كه مفهوم رحمت گسترده ترى است. 4⃣اين قاعده در ادبيات عرب معروف است كه «زيادةُ المبانى تَدُلُّ عَلى زِيادَةِ المَعانِى»؛ (يعنى واژه اى كه حروف اش بيشتر است مفهوم آن نيز بيشتر است) و چون پنج حرفى، و چهار حرفى است؛ بنابراين مفهوم «رحمان» وسعت بيشترى دارد. [۲] 5⃣اين تفاوت را بعضى افراد، از آيات نيز استفاده كرده اند. زيرا در قرآن غالباً به صورت مطلق آمده، در حالى كه در بسيارى از موارد مقيّد است. مانند: «إِنَّ اللهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ» [سوره بقره، آیه ۱۴۳] (زيرا خداوند نسبت به ، رئوف و است)؛ «وَ كَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً» [سوره احزاب، آیه ۴۳] (او نسبت به همواره مهربان بوده است)، «إِنَّ اللهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيماً» [سوره نساء، آیه ۲۹] (خداوند نسبت به شما است). در حالى كه بدون اين قيود ذكر شده و دليل بر او است. 6⃣بعضى از روايات نيز شاهد اين تفاوت است. در حديث پر معنايى از (عليه السلام) مى خوانيم: «الرَّحمنُ اِسْمٌ خاصٌ بِصِفَة عامَّة، وَالرَّحيمُ اسمٌ عامٌ بِصِفَة خاصَّة» [۳] ( اسم خاص است [مخصوص خداوند] امّا با وصفى عام ـ مفهوم رحمت اش دوست و دشمن را در بر مى گيرد ـ ولى اسم عام است به صفت خاص [اين اسم هم بر خداوند و هم غير او اطلاق مى شود، ولى مفهوم اش رحمتى است مخصوص مؤمنان]). 💠امّا با تمام اينها نمى توان انكار كرد كه گاهى اين دو واژه به يك معنا به كار مى رود؛ مانند آنچه در از امام حسين (عليه السلام) نقل شده است: «يا رحمنَ الدُّنيا وَالآخِرةَ وَ رَحِيْمَهُما» [۴] (اى خدايى كه رحمان دنيا و آخرت و رحيم هر دويى) ولى اين ممكن است يك استثنا بوده باشد؛ بنابراين منافاتى با تفاوت فوق ندارد. 📕پیام قرآن، ناصر، مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چ ۹، ۱۳۸۶ش، ج ۱، ص ۳۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«تجسّم اعمال» در روایات اسلامی چگونه مطرح و بازتاب داده شده است؟ (بخش اول) 🔸در اعم از احاديثى كه از طرف شيعه يا اهل سنت رسيده است مسئله بازتاب گسترده اى دارد، به گونه اى كه مرحوم شيخ بهائى در يكى از سخنانش مى گويد: «تَجَسُّمُ الأعْمالِ فى النَّشْأَةِ الاُخْرَوِيَّةِ قَدْ وَرَدَ فى اَحادِيثَ مُتَكَثِّرَة مِنْ طُرُقِ الْمُخالِفِ وَ الْمُؤالِفِ» [۱] ( در جهان ديگر در احاديث زيادى از طرق موافقين و مخالفين نقل شده است). در اينجا از ميان آنها به احاديث زير قناعت مى كنيم: 1⃣در حديثى از (صلى الله عليه و آله) مى خوانيم: «قيس بن عاصم» [صحابى مشهور] مى گويد با جماعتى از «بنى تميم» خدمت (صلی الله علیه و آله) رسيدم. عرض كردم: اى پيامبر خدا! ما را موعظه كن، موعظه اى كه از آن بهره مند شويم؛ زيرا ما جمعيتى هستيم كه از بيابان ها عبور مى كنيم [و دور از شهر زندگى داريم] (صلی الله علیه و آله) فرمود: «اِنَّ قَيْسُ! اِنَّ مَعَ الْعِزّ ذُلّاً وَ اِنَّ مَعَ الْحَيَاةِ مَوْتاً وَ اِنَّ مَعَ الدُّنْيَا آخِرَةً، فَاِنَّ لِكُلِّ شَيْءٍ حَسِيباً و اِنَّ لِكُلِّ اَجَلٍ كِتاباً وَ اِنَّهُ لَابُدَّ لَكَ يَا قَيْسُ مِنْ قَرِينٍ يُدْفَنُ مَعَكَ وَ هُوَ حَيٌّ وَ تُدْفَنُ مَعَهُ وَ اَنْتَ مَيِّتٌ، فَاِنْ كانَ كَريماً اَكْرَمَكَ وَ اِنْ كانَ لَئِيماً اَسْلَمَكَ، ثُمَّ لَا يُحْشَرُ اِلَّا مَعَكَ وَ لَا تُحْشَرُ اِلَّا مَعَهُ وَ لَا تُسْئَلُ اِلَّا عَنْهُ، فَلَا تَجْعَلْهُ اِلَّا صَالِحاً، فَاِنَّهُ اِنْ صَلُحَ آنَسْتَ بِهِ وَ اِنْ فَسَدَ لَا تَسْتَوْحِشْ اِلَّا مِنْهُ وَ هُوَ فِعْلُكَ»؛ 🔹(اى قيس [همراه] با ، است و با ، و با ، و هر چيزى دارد و هر اجلى كتابى، اى قيس! تو خواهى داشت كه با تو مى شود؛ در حالى كه او است و تو با او دفن مى شوى در حالى كه تو ، اگر او باشد تو را گرامى مى دارد، و اگر باشد تو را [بدبختى] مى كند. او فقط با تو مى شود، تو نيز فقط با او و تنها از او مى شوى، پس آن را قرار ده؛ چرا كه اگر باشد موجب تو است و اگر باشد مايه تو است و او است!). 🔹جالب اينكه در ذيل اين روايت آمده است كه: «قيس بن عاصم عرضه داشت: يا ! دوست دارم اين كلام در قالب اشعارى ريخته شود تا به آن در برابر كسانى كه نزد ما هستند مفتخر باشم و آن را ذخيره كنم، (صلى الله عليه وآله) دستور داد حسان بن ثابت را حاضر كنند؛ ولى مردى بنام صلصال بن صلصال در خدمت حضرت حاضر بود، عرض كرد: اى رسول خدا! ابياتى به نظرم رسيده گمان مى كنم موافق مقصود قيس باشد، فرمود: بخوان! 🔹او اشعارى خواند كه بعضى از آن چنين است: «تَجَنَّبْ خَليطاً مِنْ مَقالِكَ اِنَّما قَرينُ الْفَتى فى الْقَبْرِ ما كانَ يَفْعَلُ؛ وَ لَنْ يَصْحَبَ الْاِنْسانَ مِنْ قَبْلِ مَوْتِهِ وَ مِنْ بَعْدِهِ اِلَّا الذَّى كانَ يَعْمَلُ!» (از بپرهيز كه همنشين انسان در ، اوست. و هيچ چيز قبل از مرگ و بعد از مرگ با انسان مصاحبت نمى كند مگر او). [۲] 2⃣در حديث ديگرى از ابو بصير از امام باقر يا امام صادق (عليهم السلام) آمده است: «هنگامى كه مى ميرد همراه او در شش صورت وارد مى شود كه يك صورت از همه زيباتر است... صورتى در طرف راست، صورتى در طرف چپ، صورتى در پيش رو، ديگرى در پشت سر، ديگرى در پائين پا و آن صورتى كه از همه زيباتر است او قرار مى گيرد، و هرگاه عذابى از سمت راست آيد صورت سمت راست مانع مى شود و همچنين از پنج جهت ديگر. 🔹صورتى كه از همه زيباتر است خطاب به بقيه كرده مى گويد: شما كيستيد؟ خدا جزاى خيرتان دهد، صورت طرف راست مى گويد: من و آن كه دست چپ است مى گويد من و آن كه پيش رو است مى گويد: و آنكه پشت سر است مى گويد: و عمره ام و آنكه پايين پاست مى گويد: من هستم كه نسبت به برادرانت كردى سپس آنها به آن صورت زيبا مى گويند: تو كيستى كه از همه زيباترى ... مى گويد: «اَنَا الْوَلَايَةُ لِآلِ مُحَمَّدٍ (صلى الله عليه و آله)» [۳] (من ولايت آل محمّدم!)». ... منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ ۹، ج ۶، ص ۱۰۴ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) چه راهکاری را برای به دست آوردن «نشاط» در انجام کارها ارائه می نماید؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۹۷ راه به دست آوردن براى انجام كارهاى مهم زندگى را نشان داده و مى فرمايد: «إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ كَمَا تَمَلُّ الاَبْدَانُ، فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِكْمَةِ» (اين همانند تن ها، خسته و افسرده مى شوند، براى رفع و افسردگى آنها و و انتخاب كنيد). اين يك واقعيت است كه و بر اثر كارهاى مختلف مى شوند، زيرا توان و محدود است و اين محدوديت سبب جسم و جان مى گردد. 🔹اما خداى متعال كه را براى ادامه زندگى آفريده به وى قدرتى داده كه مى تواند جوششى از درون ايجاد كند و اين جوشش، نيرو و براى كارهاى مجدد به او بدهد. براى اين كه اين جوشش در زمان خستگى و ناتوانى شتاب گيرد بايد از وسايل تفريح استفاده كرد. و انواع ها، را نيرو مى بخشد و ، لطيفه ها، ها، شعرهاى زيبا، داستان های نشاط آور و لطائف الحكم، را مى زدايد، و به انسان براى و اطاعت پروردگار و زندگى و تحقيق و كشف مطالب علمى نيرو مى دهد. 🔹از قديم معمول بوده كه در ميان ساعات درس، مى گذاشتند، براى اين كه خستگى و ملالت را از دانش آموز و دانشجو بگيرند. روايات، مزاح كردن را از آداب مستحبِ سفر دانسته البته مزاحى که به دور از و آلودگى به گناه باشد. مرحوم علامه طباطبايى بحر العلوم در اشعار فقهى خود مى گويد. «وَ أكْثِرِ الْمِزاحَ فِى السَّفَرِ إذا * لَمْ يَسْخَطِ الرَّبَ وَ لَمْ يَجْلِبْ أذَىً» (در سفرها زياد كن، مزاحى كه سبب خشم خدا نشود و موجب آزار كسى نگردد). 🔹اين شعر برگرفته از حديثى از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله) است كه مى فرمايد: شش چيز است كه انسان است سه چيز در حضر و سه چيز در سفر؛ سه چيز در سفر را به اين صورت بيان فرمود: «فَبَذْلُ الزّادِ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ وَ الْمِزاحُ فِی غَيْرِ الْمَعاصی» [۱] (بخشيدنِ بخشى از زاد و توشه به ديگران و حُسن خُلق و كردن به صورتى كه موجب نشود). اين موضوع در مورد سفر تأكيد شده؛ زيرا در گذشته، سفرها غالباً آميخته با خستگى هاى جسمى و روحى بوده و اين مزاح ها مى توانست خستگى و ملالت جسمى و روحى را برطرف سازد. 🔹ناگفته پيداست كه بايد در حد و خالى از افراط و بى بند و بارى و دور از اذيت و آزار ديگران و آنچه موجب خشم خداوند مى شود باشد. «طرائف» جمع «طريفة» به معناى هر چيز زيبا، دل انگيز و شگفتى آور است و «حِكَم» جمع «حكمت» به معناى علم و دانش و مطالب آموزنده و به معناى عقل است، بنابراين «طرائف الحكم» به معناى نكته هاى لطيف و زيبا است؛ خواه علمى باشد يا ادبى، در قالب شعر باشد يا به شكل نثر، ولى مى توان آن را به قرينه روايات و به اصطلاح از باب «تنقيح مناط» به هر گونه مزاح و سخنانى نشاط انگيز هر چند جنبه علمى نداشته باشد تعميم و تسرّى داد. 🔹در حديثى مى خوانيم كه: «گاه يك مرد عرب بيابانى خدمت پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) مى رسيد و هديه اى براى آن حضرت مى آورد. سپس عرض مى كرد: اى رسول خدا؟ «أعْطِنا ثَمَنَ هَدِيَّتِنا»؛ (قيمت اين هديه را لطف كنيد) پيغمبر (صلى الله عليه و آله) با شنيدن اين سخن مى خنديد و گاه هنگامى كه غمگين مى شد مى فرمود: «ما فَعَلَ الاَعْرابِىُ لَيْتَهُ أَتَانَا» [۲] (آن مرد اعرابى كجاست؟ اى كاش! سراغ ما مى آمد) بار ديگر تأكيد مى كنيم كه نبايد براى رفع خستگى آلوده به شد، آنگونه كه در دنياى امروز معمول است كه هرگونه سرگرمى سالم و ناسالم را براى رفع خستگى مى پسندند؛ بلكه بايد و را در آن رعايت كرد. 🔹اين سخن را با شعرى كه ابن ابى الحديد در شرح اين كلام حكمت آميز مولا آورده پايان مى دهيم: «أفِدْ طَبْعَكَ الْمَكْدُودَ بِالْجِدِّ راحةً * تَجَمُّ وَ عَلِّلْهُ بِشَىء مِنَ الْمَزْحِ - وَ لكِنْ إذا أعْطَيْتَهُ ذكَ فَلْيَكُنْ * بِمَقْدارِ ما يُعْطَى الطَّعامُ مِنَ الْمِلْحِ» [۳] (طبع فرسوده و خسته خود را راحتى ببخش تا راحت پذيرد و به وسيله چيزى از آن را درمان كن ولى هنگامى كه اين فرصت را به طبع خود دادى بايد به مقدار نمكى باشد كه در طعام مى ريزند [كه اگر بيش از حد باشد طعام را شور و غير قابل استفاده مى كند]). 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۱۳، ص ۵۳۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در تبیین پیامدهای «ظلم» به دیگران چه می فرمايند؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۸۶ هشدار شديدى به و مى دهد و مى فرمايد: «لِلظَّالِمِ الْبَادِی غَداً بِكَفِّهِ عَضَّةٌ» (آن كه ابتداى به مى كند [فرداى ] دست خود را از پشيمانى [به دندان] مى گزد). حضرت اين سخن را از «آيه ۲۷ سوره فرقان» برگرفته است، آنجا كه مى فرمايد: «و يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِى اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلاً» (و [همان] روزى كه دست خود را [از شدت حسرت] به دندان مى گزد و مى گويد: اى كاش با رسول [خدا] راهى برگزيده بودم). 🔹نكته شايان توجه اين است كه حضرت در اينجا را مقدم به «بادى» كرده، يعنى آن كسى كه ابتداى به مى كند، از اين نظر كه شخص دوم اگر «مقابله‌ به‌ مثل» كند نيست، بلكه است، و اگر بيش از مقداری که به او شده مقابله به مثل كند باز قبح و زشتى ظلم او به اندازه كسى كه «ابتدا به كرده» نيست و تعبير به «عَضَّة»؛ (به دندان گزيدن) كنايه از است؛ زيرا انسان هنگامى كه به ناراحتى هاى شديد گرفتار مى شود، كه از خود او سر زده و باعث و بانى آن بوده، مى خواهد از خود انتقام بگيرد و براى اين كار به آزار خويشتن مى پردازد؛ 🔹گاه بر سر و صورت خود مى كوبد و گاه دست خود را كه با آن كار خلافى انجام داده مى گزد، و همه اينها نشانه «ناراحتى شديد از و نوعى مجازات و انتقام از خود» است. حديثى از (علیه السلام) نقل شده است که: حضرت در مورد دو نفر كه به هم مى دادند فرمود: «الْبَادِی مِنْهُمَا أَظْلَمُ وَ وِزْرُهُ وَ وِزْرُ صاحِبِهِ عَلَيْهِ مَا لَمْ يَتَعَدَّ الْمَظْلُومُ» [۱] (آن كس كه ابتدا كرده تر است و او و گناه نفر ديگر بر اوست مادامى كه از حدّ تعدّى نكند). جمله اخير «ما لَمْ يَتَعَدَّ الْمَظْلُومُ» ممكن است اشاره به آن قسم از سبّ باشد كه در انجام آن مجاز است؛ 🔹مثل اين كه كسى به ديگرى بگويد: «لعنة الله عليك» و او در جوابش بگويد: «عليك لعنة الله»، ولى در همان كتاب «اصول كافى» و در جای ديگر به جاى «ما لَمْ يَتَعَدَّ»، عبارت «ما لَمْ يَعْتَذِرَ» آمده است [۲]، اشاره به اين كه اگر شخص عذرخواهى كند و از كار خود توبه كرده و جبران نمايد او برداشته مى شود. اين نسخه صحيح تر به نظر مى رسد؛ زيرا درباره نفر دوم تعبير به «وِزْر» شده كه نشان مى دهد او هم گناهكار است؛ خواه تعدى كند يا تعدى نكند، ولى هرگاه مسئله عذرخواهى پيش آيد مشكل حل مى شود. [۳] 🔹درباره و عاقبتِ كار او احاديث ديگرى نيز از (عليهم السلام) نقل شده است. (صلی الله علیه و آله) در این رابطه می فرماید: «الظُّلْمُ نَدامَةٌ» [۴](، پشيمانى است). با اين كه مى دانيم سبب پشيمانى است، ولى به قدرى اين رابطه شديد است كه حضرت فرموده ستمگرى عين است. در حكمت ۳۴۱ آمده كه (عليه السلام) فرموده است: «يَوْمُ الْعَدْلِ عَلَى الظّالِمِ أشَدُّ مِنْ يَوْمِ الْجَوْرِ عَلَى الْمَظْلُوم»؛ و شبيه همين تعبير در حكمت ۲۴۱ آمده است: «يَوْمُ الْمَظْلُومِ عَلَى الظّالِمِ أشَدُّ مِنْ يَوْمِ الظّالِمِ عَلَى الْمَظْلُومِ»؛  🔹و مفهوم هر دو اين است كه روزى كه خداوند از انتقام مى گيرد بسيار شديدتر است از روزى است كه ظالم به ستم مى كند. در مورد در روز از بعضى روايات استفاده مى شود كه به صورت و تاريكى مجسم مى شود، همان گونه كه در حديثى از (صلی الله علیه و آله) نقل شده است كه فرمود: «از بپرهيزيد كه در روز ظلمت و تاريكى است). [۵] 🔹بر اساس روايات، از جمله گناهانى است كه و عقوبت آن در اين دامان انسان را مى گيرد، همان گونه (عليه السلام) در حدیثی می فرماید: «هيچ كس به ديگرى نمى كند، مگر اين كه خداوند او را در جان يا مال او خواهد گرفت). [۶] اين سخن را با حديثى از (صلی الله علیه و آله) پايان مى دهيم كه فرمود: «چيزى كه آن بسيار زود به انسان مى رسد است، و چيزى كه آن زود دامن انسان را مى گيرد و ستم است». [۷] 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۱۳، ص ۴۶۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام حسن مجتبی (عليه السلام) دارای چه ويژگی های شخصيتی بودند؟ 🔹 (علیه السّلام)، از چهره‌ های برجسته است که و روشنگر راه هدایت است. (صلّی اللّه علیه و آله) در سخنان زیادی علاقه خویش را به فرزندشان (علیه السّلام) بیان کرده و از دیگران نیز خواستند تا او را دوست بدارند. تعبیرهایی نظیر: «اَللّهُمَّ إِنِّی قَدْ أَحْبَبْتُهُ فَأُحِبُّهُ وَ أُحِبُّ مَنْ یُحِبُّهُ». [۱] «مَنْ أَحَبَّنِی فَلْیُحِبُّهُ وَ لِیَبْلُغِ الشَّاهِدُ مِنْکُمْ الْغَائِبَ». [۲] «مَنْ أَحَبَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ فَقَدْ أَحَبَّنِی وَ مَنْ أَبْغَضَهُمَا فَقَدْ أَبْغَضَنِی». [۳] «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَنْظُرَ إِلَی سَیِّدِ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَلْیَنْظُرْ إِلَی الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ». [۴] نمونه‌ هایی از کلماتی است که (صلّی الله علیه و آله) درباره فرزندشان (علیه السّلام) فرموده‌ است. 🔹درباره ویژگیهای عبادی (علیه السلام) مطالبی نقل شده است. از جمله درباره آن حضرت که پیاده انجام شده، آمده است که: «إِنِّی لَأَسْتَحْیِ مِنْ رَبِّی أَنْ أَلْقَاهُ وَ لَمْ أَمْشِ إِلَی بَیْتِهِ، فَمَشَی عِشْرِینَ مَرَّةً مِنَ الْمَدِینَةِ عَلَی رِجْلَیْهِ». [۵] (من شرم دارم که خداوند را ملاقات کنم در حالی که به خانه او نرفته باشم. پس بیست بار از مدینه با پای پیاده به زیارت خانه خدا رفت). در نقل دیگری آمده است که آن حضرت بیست و پنج بار با پای پیاده به سفر حج رفت. [۶] «ابن سعد» در نقل خود پانزده بار ذکر کرده است. [۷] 🔹 و در راه خدا، یکی دیگر از ویژگی‌ های اخلاقی آن امام بزرگوار است که زبانزد خاص و عام بوده است. زمانی که «اسماعیل بن یسار» همراه «عبدالله بن انس» برای گرفتن پول به شام، نزد معاویه رفته و چیزی به دست نمی‌ آورند، اسماعیل در شعری خطاب به دوستش «ابن انس» می‌ گوید: «لعمرک ما إلی حسن رحلناو لا زرنا حسینا یا بن انس» [۸] (به جان تو سوگند ای فرزند انس که ما به سوی [امام] (علیه السّلام) نرفته و به زیارت حسين (علیه السّلام) نشتافته بودیم). مقصود او چنین بود که اگر زیارت این دو برادر است که زائر با دست پر باز می‌ گردد. 🔹در نقلی آمده است که شخصی حضور (علیه السّلام) رسید و اظهار نیاز کرد. حضرت به او فرمود: نیازهایت را بنویس و به من ده. زمانی که او نوشت و آورد، (عليه السلام) دو برابر نیازش پرداخت. [۹] و در روایت دیگری آمده است که (عليه السلام) در طول زندگی خود، سه بار و هر بار نیمی از تمامی ما یملک خود را در راه خدا بخشید. [۱۰] 🔹«ابو هارون نامی» گوید: در سفر حج به مدینه رفتیم، گفتیم سری به فرزند رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) بزنیم و سلامی بر او بکنیم. نزد آن بزرگوار رفتیم و از سفر خود گفتیم. وقتی بازگشتیم، برای هر کدام ما چهارصد فرستاد. نزد آن حضرت برگشته گفتیم که وضعمان خوب است. حضرت فرمود: «لَاتُرَدُّوا عَلَیَّ مَعْرُوفِی». [۱۱] به (علیه السّلام) گفتند: «فِیکَ عَظَمَةٌ»؛ (شما عظمت خاصی دارید). امام فرمود: «لَا بَلْ عِزَّةٌ، قَالَ اللهُ تَعَالَی: فَلِلّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ» [۱۲] (این عظمت نیست بلکه عزت است، خداوند فرموده است: عزت برای خدا، پیامبرش و مؤمنان است). 🔹 (عليه السلام) در مدت هشت نه سالی که پس از صلح در مدینه بودند، مرتب با شیعیان کوفه که برای حج به حجاز می‌آمدند دیدار داشتند. طبیعی است که آنها حضرت را به عنوان امام خود پذیرفته و در کار دین‌داری خود از آن حضرت بهره می‌ بردند. مردی از شامیان گوید: روزی در مدینه شخصی را دیدم با چهره‌ ای آرام و بسیار نیکو و لباسی در بر کرده که به طرز زیبایی آراسته و سوار بر اسب. درباره او پرسیدم. گفتند: (عليه السلام) است، 🔹خشمی سوزان سر تا پای وجودم را فرا گرفت و بر (عليه السلام) حسد بردم که چگونه او چنین پسری دارد. پیش او رفته و پرسیدم آیا تو فرزند علی هستی؟ وقتی تأیید کرد، سیل دشنام و ناسزا بود که از دهان من به سوی او سرازیر شد. پس از آن که به ناسزاگویی پایان دادم از من پرسید: آیا غریب هستی؟ گفتم: آری. فرمود: با من بیا، اگر مسکن نداری به تو می‌ دهم و اگر پول نداری به تو می‌ کنم و اگر نیازمندی، سازم. من از او جدا شدم در حالی که در روی زمین محبوبتر از او نزد من کسی نبود. [۱۳] 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (علیهم‌ السلام)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، قم، ۱۳۸۱ ش، چاپ ششم، ص ۱۶۵ با مقداری تلخیص منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ويژگى هاى پرچم قيام از منظر روايات 🔸احاديث متعدّدى به وجود در (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تصريح كرده و اوصافى را براى آن برشمرده اند كه عبارت اند از : 1⃣مقدّس بودن و انتساب آن به خداوند 🔹، پرچمى الهى، نبوى و علوى است. اين ويژگى از عبارت «يَأتيهِ بِها ( عليه السلام آن را مى آورد)» [۱] و توصيف مكرّر آن به «رايَةُ رَسولِ اللهِ صلى الله عليه و آله ( صلى الله عليه و آله )» [۲] و نيز يكسان بودن آن با (عليه السلام) در جنگ جمل،[۳] قابل استفاده است. 🔹همچنين توصيف زيبا و مجازگونه «عَمودُها مِن عَمودِ العَرشِ»، [۴] مؤيّد ارتباط مستقيم خيمه فرماندهى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با به عنوان مركز فرماندهى نظام هستى است؛ معنايى كه از عبارت «مِن وَرَقِ الجَنَّةِ» [۵] نيز قابل استفاده است و زمينه ساز اين سخن است كه (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، نه از جنس چوب و پارچه،[۶] بلكه نمادى از و عظمت و است؛ پرچمى كه به هر جا روى كند، و را به ارمغان مى آورد و را به هلاكت مى رساند. [۷] 2⃣شعار پرچم، نماد توحيد 🔹مطابق با تصريح حديث، جمله «البَيعَةُ للهِ» [۸] بر ، نقش بسته است كه پيوند و وابستگى را به خداوند نشان مى دهد. اين ويژگى، افزون بر تقويت ويژگى نخست، اين پيام را فراز مى آورد كه (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در پى تشكيل حكومت فردى، قبيله اى و حزبى نيست و او به دور از فردگرايى و شخص پرستى، در پى چيره كردن اراده خدا در زمين و به ميراث بردن آن به نفع و است. 🔹گفتنى است كه در گزارشى ديگر، جمله «اسمَعوا وَ أَطيعوا» [۹] نقش پرچم گفته شده كه منافاتى با اين سخن ندارد، زيرا میتوان بر پرچم، جمله هاى متعدّدى نگاشت. اين شعار نيز در راستاى دعوت استوار و محكم جهانيان به (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که پيروزى و چيرگى آن، حتمى است. 3⃣ايجاد كننده هراس در دل دشمنان 🔹مطابق با برخى احاديث، [۱۰] «هراس»، پيشاپيش و به فاصله يك ماه جلوتر، حركت میكند. اين احاديث، را در هر چهار جهت دانسته اند و حديثى ديگر، [۱۱] آن را گونه اى همسانى با (صلى الله عليه و آله) خوانده است. [۱۲] در احاديث ديگر اين باب، سخن از يارى شدن (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با و هراس است. بر اين پايه، حركت رعب و ، بيانى مجازى براى نشان دادن «هراس» از (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و لشكر او دارد؛ امرى كه از نظر نظامى، زمينه ساز مهم و هزيمت و فراهم كننده ياران قيام است . 4⃣استوار كردن دل مؤمنان 🔹 تا آنگاه كه در اهتزاز است، به لشكريان قوّت مى بخشد و همان اندازه كه در دل ، مى افكند، دل دوستان و را استوار و گامهاى آنان را در ميدان جنگ، راسخ‌تر میگرداند. اين ويژگى براى هر پرچمى و به گونه طبيعى وجود دارد: «إِذا هَزَّها لَم يَبقَ مُؤمِنٌ إلّا صارَ قَلبُهُ كَزُبَرِ الحَديدِ». [۱۳] چون را به اهتزاز درمى آورد، باقى نمیماند، جز آنكه دلش مانند [محكم] میشود. 5⃣همراهى فرشتگان و نصرت الهى 🔹، از هنگام برافراشته شدن، ديگر جمع نمیشود و در هيچ جا متوقّف نمیگردد و از هيچ نبردى عقب نمى نشيند و بازنمیگردد تا آنكه را بر همه كره خاكى بگسترد. اين ويژگى كه در واقع، نمايانگر بر همه قدرت هاى معارض است، با عبارت «لا تُرَدُّ لَهُ رايَةٌ» [۱۴] در احاديث باب «غلبه رايته، » تكرار و مورد تأكيد قرار گرفته است. افزون بر اين، عبارت زيبا و مجازى «سائِرُها مِن نَصرِ اللَّهِ عليهم السلام» [۱۵] بيان ميكند كه اهتزاز پارچه ، نه از باد و هوا و كار طبيعت است، بلكه ، آن را به جنبش درمى آورد و چه كسى میتواند را كه ايزد برافروزد، خاموش سازد؟! 🔹چه كسى را ياراى ايستادگى در برابر است كه پارچه اش نه از جنس پنبه و كتان و ابريشم، بلكه از برگ هاى درختان بهشت است [۱۶] و دسته اش نه از چوب و فلز كه از عمود عرش بزرگ خداوند است [۱۷] و نه تنها انسان ها، بلكه نشاندار و مقرّب درگاه الهى اند؛ [۱۸] همان فرشتگان فرود آمده و نشاندار (منزلين و مسوّمين) كه به تصريح قرآن در به يارى آمدند [۱۹] و در هر جاى ديگرى كه بورزند، بر آنان فرود مى آيند و آنان را دلدارى مى دهند و استواردل مى دارند و به بشارت مى دهند. [۲۰] منبع؛ حديث نت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام عسکری (علیه السلام) برای تثبیت امامت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چه تدابیری اندیشیدند؟ 🔸 (عليه السلام) براى تثبيت امامت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از راههاى مختلف استفاده نمود كه در ذيل به آنها اشاره میكنيم: 💠«تعليمات و بيانات» 1⃣موسى بن جعفر بن وهب بغدادى مى گويد: از (عليه السلام) شنيدم كه فرمود: «كَأَنِّي بِكُمْ وَ قَدِ اخْتَلَفْتُمْ بَعْدِي فِي الْخَلَفِ مِنِّي أَلَا إِنَّ الْمُقِرَّ بِالْأَئِمَّةِ بَعْدَ رَسُولِ اللهِ الْمُنْكِرَ لِوَلَدِي كَمَنْ أَقَرَّ بِجَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ رُسُلِهِ ثُمَّ أَنْكَرَ نُبُوَّةَ رَسُولِ اللهِ (صلى الله عليه و آله...» [۱] (گويا شما را مى بينم كه در حق من اختلاف خواهيد كرد. آگاه باشيد! هر كس به بعد از (صلى الله عليه و آله) اقرار كند، ولى منكر فرزند من شود، همانند آن است كه به جميع انبياى خدا و رسولان او اقرار كرده، ولى نبوت (صلى الله عليه و آله) را انكار كرده است...). 2⃣احمد بن اسحاق مى گويد: از (عليه السلام) شنيدم كه فرمود: «الْحَمْدُ لِله الَّذِی لَمْ يُخْرِجْنِي مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى أَرَانِيَ الْخَلَفَ مِنْ بَعْدِي ...» [۲] (ستايش خداوند را سزاست كه قبل از آنكه از دنيا رحلت كنم بعد از خودم را نشانم داد...). 3⃣در روز سوم ولادت (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، پدرش (عليه السلام) او را بر اصحاب خود عرضه كرد و فرمود: «هَذَا صَاحِبُكُمْ مِنْ بَعْدِي وَ خَلِيفَتِی عَلَيْكُمْ وَ هُوَ الْقَائِمُ الَّذِي تَمْتَدُّ إِلَيْهِ الْأَعْنَاقُ بِالْاِنْتِظَارِ...» [۳] (اين فرزند، و شما بعد از من و من بر شما است؛ او است كه مردم در انتظار او به سر خواهند برد...). 💠«نشان دادن به خواص» 1⃣احمد بن اسحاق بن سعد اشعرى مى گويد: «خدمت (عليه السلام) رسيدم تا از آن حضرت سؤال كنم؛ حضرت در ابتدا فرمود: اى احمد بن اسحاق! خداوند تبارك و تعالى هرگز را از زمان خلقت حضرت آدم (عليه السلام) تا روز از بر خلق خالى نگذاشته و نخواهد گذاشت؛ توسط است كه را از اهل زمين دفع مى كند، و به واسطه اوست كه نازل كرده و را بيرون مى آورد. آن گاه عرض كردم: اى فرزند رسول خدا! و بعد از شما كيست؟ حضرت فوراً از جا بلند شد و داخل اتاق گشته، در حالى كه كودكى به مانند ماه پاره با حدود سه سال بر شانه خود داشت بر من وارد شد و فرمود: «اى احمد بن اسحاق! اگر كرامت تو نزد خداوند عزوجل و نزد حجت هاى خداوند نبود اين فرزند را بر تو عرضه نمى كردم ...)». [۴] 2⃣شيخ صدوق از ابى غانم خادم نقل مى كند: «وُلِدَ لِأَبِي مُحَمَّدٍ (عليه السلام) وَلَدٌ فَسَمَّاهُ مُحَمَّداً فَعَرَضَهُ عَلَى أَصْحَابِهِ يَوْمَ الثَّالِثِ وَ قَالَ هَذَا صَاحِبُكُمْ مِنْ بَعْدِي وَ خَلِيفَتِي عَلَيْكُمْ...» [۵] (خداوند به (عليه السلام) فرزندى عنايت فرمود كه نام او را نهاد؛ در روز سوم از ولادتش او را به اصحابش عرضه داشت و فرمود: اين و شما و بعد از من است...). 3⃣معاوية بن حكيم و محمد بن ايوب بن نوح و محمد بن عثمان عمروى مى گويند: «عَرَضَ عَلَيْنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ (عليه السلام) وَ نَحْنُ فِي مَنْزِلِهِ وَ كُنَّا أَرْبَعِينَ رَجُلًا فَقَالَ هَذَا إِمَامُكُمْ مِنْ بَعْدِي وَ خَلِيفَتِی عَلَيْكُمْ أَطِيعُوهُ وَ لَا تَتَفَرَّقُوا مِنْ بَعْدِي فِي أَدْيَانِكُمْ فَتَهْلِكُوا أَمَا إِنَّكُمْ لَا تَرَوْنَهُ بَعْدَ يَوْمِكُمْ هَذَا ...» [۶] (ما با چهل نفر در منزل (عليه السلام) بوديم كه آن حضرت خود را بر ما عرضه كرده و فرمود: اين و شما بعد از من است؛ او را كنيد و بعد از من در اديان خود متفرق نشويد كه هلاك خواهيد شد، بدانيد كه بعد از اين روز هرگز او را مشاهده نخواهيد كرد...). 4⃣يعقوب بن منقوش مى گويد: خدمت (عليه السلام) رسيدم در حالى كه كنار اتاقى كه بر درب آن پرده اى آويزان بود نشسته بودند. عرض كردم: اى آقاى من! صاحب امر [بعد از شما] كيست؟ فرمود: پرده را كنار بزن. كنار زدم، ناگهان كودكى با شمايلى خاص بر ما وارد شد و بر دامان (عليه السلام) نشست. حضرت فرمود: «هُوَ صَاحِبُكُمْ وَ اِمَامُكُمْ بَعْدِي...» [۷] (اين فرزند، و شما بعد از من است...). 📕موعودشناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، چ۷ ۱۳۹۰ش ص۲۴۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel