eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
428 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام حسن مجتبی (عليه السلام) دارای چه ويژگی های شخصيتی بودند؟ 🔹 (علیه السّلام)، از چهره‌ های برجسته است که و روشنگر راه هدایت است. (صلّی اللّه علیه و آله) در سخنان زیادی علاقه خویش را به فرزندشان (علیه السّلام) بیان کرده و از دیگران نیز خواستند تا او را دوست بدارند. تعبیرهایی نظیر: «اَللّهُمَّ إِنِّی قَدْ أَحْبَبْتُهُ فَأُحِبُّهُ وَ أُحِبُّ مَنْ یُحِبُّهُ». [۱] «مَنْ أَحَبَّنِی فَلْیُحِبُّهُ وَ لِیَبْلُغِ الشَّاهِدُ مِنْکُمْ الْغَائِبَ». [۲] «مَنْ أَحَبَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ فَقَدْ أَحَبَّنِی وَ مَنْ أَبْغَضَهُمَا فَقَدْ أَبْغَضَنِی». [۳] «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَنْظُرَ إِلَی سَیِّدِ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَلْیَنْظُرْ إِلَی الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ». [۴] نمونه‌ هایی از کلماتی است که (صلّی الله علیه و آله) درباره فرزندشان (علیه السّلام) فرموده‌ است. 🔹درباره ویژگیهای عبادی (علیه السلام) مطالبی نقل شده است. از جمله درباره آن حضرت که پیاده انجام شده، آمده است که: «إِنِّی لَأَسْتَحْیِ مِنْ رَبِّی أَنْ أَلْقَاهُ وَ لَمْ أَمْشِ إِلَی بَیْتِهِ، فَمَشَی عِشْرِینَ مَرَّةً مِنَ الْمَدِینَةِ عَلَی رِجْلَیْهِ». [۵] (من شرم دارم که خداوند را ملاقات کنم در حالی که به خانه او نرفته باشم. پس بیست بار از مدینه با پای پیاده به زیارت خانه خدا رفت). در نقل دیگری آمده است که آن حضرت بیست و پنج بار با پای پیاده به سفر حج رفت. [۶] «ابن سعد» در نقل خود پانزده بار ذکر کرده است. [۷] 🔹 و در راه خدا، یکی دیگر از ویژگی‌ های اخلاقی آن امام بزرگوار است که زبانزد خاص و عام بوده است. زمانی که «اسماعیل بن یسار» همراه «عبدالله بن انس» برای گرفتن پول به شام، نزد معاویه رفته و چیزی به دست نمی‌ آورند، اسماعیل در شعری خطاب به دوستش «ابن انس» می‌ گوید: «لعمرک ما إلی حسن رحلناو لا زرنا حسینا یا بن انس» [۸] (به جان تو سوگند ای فرزند انس که ما به سوی [امام] (علیه السّلام) نرفته و به زیارت حسين (علیه السّلام) نشتافته بودیم). مقصود او چنین بود که اگر زیارت این دو برادر است که زائر با دست پر باز می‌ گردد. 🔹در نقلی آمده است که شخصی حضور (علیه السّلام) رسید و اظهار نیاز کرد. حضرت به او فرمود: نیازهایت را بنویس و به من ده. زمانی که او نوشت و آورد، (عليه السلام) دو برابر نیازش پرداخت. [۹] و در روایت دیگری آمده است که (عليه السلام) در طول زندگی خود، سه بار و هر بار نیمی از تمامی ما یملک خود را در راه خدا بخشید. [۱۰] 🔹«ابو هارون نامی» گوید: در سفر حج به مدینه رفتیم، گفتیم سری به فرزند رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) بزنیم و سلامی بر او بکنیم. نزد آن بزرگوار رفتیم و از سفر خود گفتیم. وقتی بازگشتیم، برای هر کدام ما چهارصد فرستاد. نزد آن حضرت برگشته گفتیم که وضعمان خوب است. حضرت فرمود: «لَاتُرَدُّوا عَلَیَّ مَعْرُوفِی». [۱۱] به (علیه السّلام) گفتند: «فِیکَ عَظَمَةٌ»؛ (شما عظمت خاصی دارید). امام فرمود: «لَا بَلْ عِزَّةٌ، قَالَ اللهُ تَعَالَی: فَلِلّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ» [۱۲] (این عظمت نیست بلکه عزت است، خداوند فرموده است: عزت برای خدا، پیامبرش و مؤمنان است). 🔹 (عليه السلام) در مدت هشت نه سالی که پس از صلح در مدینه بودند، مرتب با شیعیان کوفه که برای حج به حجاز می‌آمدند دیدار داشتند. طبیعی است که آنها حضرت را به عنوان امام خود پذیرفته و در کار دین‌داری خود از آن حضرت بهره می‌ بردند. مردی از شامیان گوید: روزی در مدینه شخصی را دیدم با چهره‌ ای آرام و بسیار نیکو و لباسی در بر کرده که به طرز زیبایی آراسته و سوار بر اسب. درباره او پرسیدم. گفتند: (عليه السلام) است، 🔹خشمی سوزان سر تا پای وجودم را فرا گرفت و بر (عليه السلام) حسد بردم که چگونه او چنین پسری دارد. پیش او رفته و پرسیدم آیا تو فرزند علی هستی؟ وقتی تأیید کرد، سیل دشنام و ناسزا بود که از دهان من به سوی او سرازیر شد. پس از آن که به ناسزاگویی پایان دادم از من پرسید: آیا غریب هستی؟ گفتم: آری. فرمود: با من بیا، اگر مسکن نداری به تو می‌ دهم و اگر پول نداری به تو می‌ کنم و اگر نیازمندی، سازم. من از او جدا شدم در حالی که در روی زمین محبوبتر از او نزد من کسی نبود. [۱۳] 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (علیهم‌ السلام)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، قم، ۱۳۸۱ ش، چاپ ششم، ص ۱۶۵ با مقداری تلخیص منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
۲۲ مرداد ۱۴۰۳
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ويژگى هاى پرچم قيام از منظر روايات 🔸احاديث متعدّدى به وجود در (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تصريح كرده و اوصافى را براى آن برشمرده اند كه عبارت اند از : 1⃣مقدّس بودن و انتساب آن به خداوند 🔹، پرچمى الهى، نبوى و علوى است. اين ويژگى از عبارت «يَأتيهِ بِها ( عليه السلام آن را مى آورد)» [۱] و توصيف مكرّر آن به «رايَةُ رَسولِ اللهِ صلى الله عليه و آله ( صلى الله عليه و آله )» [۲] و نيز يكسان بودن آن با (عليه السلام) در جنگ جمل،[۳] قابل استفاده است. 🔹همچنين توصيف زيبا و مجازگونه «عَمودُها مِن عَمودِ العَرشِ»، [۴] مؤيّد ارتباط مستقيم خيمه فرماندهى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با به عنوان مركز فرماندهى نظام هستى است؛ معنايى كه از عبارت «مِن وَرَقِ الجَنَّةِ» [۵] نيز قابل استفاده است و زمينه ساز اين سخن است كه (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، نه از جنس چوب و پارچه،[۶] بلكه نمادى از و عظمت و است؛ پرچمى كه به هر جا روى كند، و را به ارمغان مى آورد و را به هلاكت مى رساند. [۷] 2⃣شعار پرچم، نماد توحيد 🔹مطابق با تصريح حديث، جمله «البَيعَةُ للهِ» [۸] بر ، نقش بسته است كه پيوند و وابستگى را به خداوند نشان مى دهد. اين ويژگى، افزون بر تقويت ويژگى نخست، اين پيام را فراز مى آورد كه (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در پى تشكيل حكومت فردى، قبيله اى و حزبى نيست و او به دور از فردگرايى و شخص پرستى، در پى چيره كردن اراده خدا در زمين و به ميراث بردن آن به نفع و است. 🔹گفتنى است كه در گزارشى ديگر، جمله «اسمَعوا وَ أَطيعوا» [۹] نقش پرچم گفته شده كه منافاتى با اين سخن ندارد، زيرا میتوان بر پرچم، جمله هاى متعدّدى نگاشت. اين شعار نيز در راستاى دعوت استوار و محكم جهانيان به (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که پيروزى و چيرگى آن، حتمى است. 3⃣ايجاد كننده هراس در دل دشمنان 🔹مطابق با برخى احاديث، [۱۰] «هراس»، پيشاپيش و به فاصله يك ماه جلوتر، حركت میكند. اين احاديث، را در هر چهار جهت دانسته اند و حديثى ديگر، [۱۱] آن را گونه اى همسانى با (صلى الله عليه و آله) خوانده است. [۱۲] در احاديث ديگر اين باب، سخن از يارى شدن (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با و هراس است. بر اين پايه، حركت رعب و ، بيانى مجازى براى نشان دادن «هراس» از (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و لشكر او دارد؛ امرى كه از نظر نظامى، زمينه ساز مهم و هزيمت و فراهم كننده ياران قيام است . 4⃣استوار كردن دل مؤمنان 🔹 تا آنگاه كه در اهتزاز است، به لشكريان قوّت مى بخشد و همان اندازه كه در دل ، مى افكند، دل دوستان و را استوار و گامهاى آنان را در ميدان جنگ، راسخ‌تر میگرداند. اين ويژگى براى هر پرچمى و به گونه طبيعى وجود دارد: «إِذا هَزَّها لَم يَبقَ مُؤمِنٌ إلّا صارَ قَلبُهُ كَزُبَرِ الحَديدِ». [۱۳] چون را به اهتزاز درمى آورد، باقى نمیماند، جز آنكه دلش مانند [محكم] میشود. 5⃣همراهى فرشتگان و نصرت الهى 🔹، از هنگام برافراشته شدن، ديگر جمع نمیشود و در هيچ جا متوقّف نمیگردد و از هيچ نبردى عقب نمى نشيند و بازنمیگردد تا آنكه را بر همه كره خاكى بگسترد. اين ويژگى كه در واقع، نمايانگر بر همه قدرت هاى معارض است، با عبارت «لا تُرَدُّ لَهُ رايَةٌ» [۱۴] در احاديث باب «غلبه رايته، » تكرار و مورد تأكيد قرار گرفته است. افزون بر اين، عبارت زيبا و مجازى «سائِرُها مِن نَصرِ اللَّهِ عليهم السلام» [۱۵] بيان ميكند كه اهتزاز پارچه ، نه از باد و هوا و كار طبيعت است، بلكه ، آن را به جنبش درمى آورد و چه كسى میتواند را كه ايزد برافروزد، خاموش سازد؟! 🔹چه كسى را ياراى ايستادگى در برابر است كه پارچه اش نه از جنس پنبه و كتان و ابريشم، بلكه از برگ هاى درختان بهشت است [۱۶] و دسته اش نه از چوب و فلز كه از عمود عرش بزرگ خداوند است [۱۷] و نه تنها انسان ها، بلكه نشاندار و مقرّب درگاه الهى اند؛ [۱۸] همان فرشتگان فرود آمده و نشاندار (منزلين و مسوّمين) كه به تصريح قرآن در به يارى آمدند [۱۹] و در هر جاى ديگرى كه بورزند، بر آنان فرود مى آيند و آنان را دلدارى مى دهند و استواردل مى دارند و به بشارت مى دهند. [۲۰] منبع؛ حديث نت @tabyinchannel
۱۰ مهر ۱۴۰۳
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام عسکری (علیه السلام) برای تثبیت امامت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چه تدابیری اندیشیدند؟ 🔸 (عليه السلام) براى تثبيت امامت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از راههاى مختلف استفاده نمود كه در ذيل به آنها اشاره میكنيم: 💠«تعليمات و بيانات» 1⃣موسى بن جعفر بن وهب بغدادى مى گويد: از (عليه السلام) شنيدم كه فرمود: «كَأَنِّي بِكُمْ وَ قَدِ اخْتَلَفْتُمْ بَعْدِي فِي الْخَلَفِ مِنِّي أَلَا إِنَّ الْمُقِرَّ بِالْأَئِمَّةِ بَعْدَ رَسُولِ اللهِ الْمُنْكِرَ لِوَلَدِي كَمَنْ أَقَرَّ بِجَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ رُسُلِهِ ثُمَّ أَنْكَرَ نُبُوَّةَ رَسُولِ اللهِ (صلى الله عليه و آله...» [۱] (گويا شما را مى بينم كه در حق من اختلاف خواهيد كرد. آگاه باشيد! هر كس به بعد از (صلى الله عليه و آله) اقرار كند، ولى منكر فرزند من شود، همانند آن است كه به جميع انبياى خدا و رسولان او اقرار كرده، ولى نبوت (صلى الله عليه و آله) را انكار كرده است...). 2⃣احمد بن اسحاق مى گويد: از (عليه السلام) شنيدم كه فرمود: «الْحَمْدُ لِله الَّذِی لَمْ يُخْرِجْنِي مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى أَرَانِيَ الْخَلَفَ مِنْ بَعْدِي ...» [۲] (ستايش خداوند را سزاست كه قبل از آنكه از دنيا رحلت كنم بعد از خودم را نشانم داد...). 3⃣در روز سوم ولادت (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، پدرش (عليه السلام) او را بر اصحاب خود عرضه كرد و فرمود: «هَذَا صَاحِبُكُمْ مِنْ بَعْدِي وَ خَلِيفَتِی عَلَيْكُمْ وَ هُوَ الْقَائِمُ الَّذِي تَمْتَدُّ إِلَيْهِ الْأَعْنَاقُ بِالْاِنْتِظَارِ...» [۳] (اين فرزند، و شما بعد از من و من بر شما است؛ او است كه مردم در انتظار او به سر خواهند برد...). 💠«نشان دادن به خواص» 1⃣احمد بن اسحاق بن سعد اشعرى مى گويد: «خدمت (عليه السلام) رسيدم تا از آن حضرت سؤال كنم؛ حضرت در ابتدا فرمود: اى احمد بن اسحاق! خداوند تبارك و تعالى هرگز را از زمان خلقت حضرت آدم (عليه السلام) تا روز از بر خلق خالى نگذاشته و نخواهد گذاشت؛ توسط است كه را از اهل زمين دفع مى كند، و به واسطه اوست كه نازل كرده و را بيرون مى آورد. آن گاه عرض كردم: اى فرزند رسول خدا! و بعد از شما كيست؟ حضرت فوراً از جا بلند شد و داخل اتاق گشته، در حالى كه كودكى به مانند ماه پاره با حدود سه سال بر شانه خود داشت بر من وارد شد و فرمود: «اى احمد بن اسحاق! اگر كرامت تو نزد خداوند عزوجل و نزد حجت هاى خداوند نبود اين فرزند را بر تو عرضه نمى كردم ...)». [۴] 2⃣شيخ صدوق از ابى غانم خادم نقل مى كند: «وُلِدَ لِأَبِي مُحَمَّدٍ (عليه السلام) وَلَدٌ فَسَمَّاهُ مُحَمَّداً فَعَرَضَهُ عَلَى أَصْحَابِهِ يَوْمَ الثَّالِثِ وَ قَالَ هَذَا صَاحِبُكُمْ مِنْ بَعْدِي وَ خَلِيفَتِي عَلَيْكُمْ...» [۵] (خداوند به (عليه السلام) فرزندى عنايت فرمود كه نام او را نهاد؛ در روز سوم از ولادتش او را به اصحابش عرضه داشت و فرمود: اين و شما و بعد از من است...). 3⃣معاوية بن حكيم و محمد بن ايوب بن نوح و محمد بن عثمان عمروى مى گويند: «عَرَضَ عَلَيْنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ (عليه السلام) وَ نَحْنُ فِي مَنْزِلِهِ وَ كُنَّا أَرْبَعِينَ رَجُلًا فَقَالَ هَذَا إِمَامُكُمْ مِنْ بَعْدِي وَ خَلِيفَتِی عَلَيْكُمْ أَطِيعُوهُ وَ لَا تَتَفَرَّقُوا مِنْ بَعْدِي فِي أَدْيَانِكُمْ فَتَهْلِكُوا أَمَا إِنَّكُمْ لَا تَرَوْنَهُ بَعْدَ يَوْمِكُمْ هَذَا ...» [۶] (ما با چهل نفر در منزل (عليه السلام) بوديم كه آن حضرت خود را بر ما عرضه كرده و فرمود: اين و شما بعد از من است؛ او را كنيد و بعد از من در اديان خود متفرق نشويد كه هلاك خواهيد شد، بدانيد كه بعد از اين روز هرگز او را مشاهده نخواهيد كرد...). 4⃣يعقوب بن منقوش مى گويد: خدمت (عليه السلام) رسيدم در حالى كه كنار اتاقى كه بر درب آن پرده اى آويزان بود نشسته بودند. عرض كردم: اى آقاى من! صاحب امر [بعد از شما] كيست؟ فرمود: پرده را كنار بزن. كنار زدم، ناگهان كودكى با شمايلى خاص بر ما وارد شد و بر دامان (عليه السلام) نشست. حضرت فرمود: «هُوَ صَاحِبُكُمْ وَ اِمَامُكُمْ بَعْدِي...» [۷] (اين فرزند، و شما بعد از من است...). 📕موعودشناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، چ۷ ۱۳۹۰ش ص۲۴۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
۲۰ مهر ۱۴۰۳
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چه فضائلی درباره «حضرت زهرا» (سلام الله علیها) از زبان «پیامبر اکرم» (صلی الله علیه و آله) در کتب اهل سنت نقل شده است؟ 🔸فضائل بیشماری از زبان آن حضرت درباره (سلام الله علیها) در روایت شده که ما در این جا به عنوان نمونه به چندین روایت مستند اشاره می کنیم: 1⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): إذا کانَ یَوْمُ القیامَةِ نادى مُنادٍ: یا أَهْلَ الجَمْعِ غُضُّوا أَبْصارَکُمْ حَتى تَمُرَّ فاطِمَة». [۱] (پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: زمانی که روز قیامت برپا شود، منادی صدا می زند: ای اهل محشر! چشمان خود را ببندید تا عبور کند). 2⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه وآله): ما رَضِیْتُ حَتّى رَضِیَتْ فاطِمَة». [۲] (من جز با خشنودی خشنود نخواهم شد). 3⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): یا عَلِیّ إِنَّ الله أَمَرَنِی أَنْ أُزَوِّجَکَ فاطِمَة». [۳] (ای علی! مرا امر کرده که تو را به همسری درآورم). 4⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): کُلِّ بَنِی أُنثى عصْبَتُهم لأَبیهِمْ ماخَلا وُلْد فاطِمَة». [۴] (تمام فرزندان یک مادر، به فامیل پدری منتسب هستند، مگر فرزندان (که به من منتسب هستند)). 5⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): أَحَبُّ أَهْلِی إِلیَّ فاطِمَة». [۵] (، محبوبترین فرد خانواده ی من است). 6⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): خَیْرُ نِساءِ العالَمین أَرْبَع: مَرْیَم وَآسیة وَخَدِیجَة وَفاطِمَة». [۶] (برترین زنان عالم چهار نفرند: مریم، آسیه، خدیجه و ). 7⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): سیّدَةُ نِساءِ أَهْلِ الجَنَّةِ فاطِمَة». [۷] ( سرور زنان بهشت است). 8⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): إذا إشْتَقْتُ إلى ثِمارِ الجنَّةِ قَبَّلتُ فاطِمَة». [۸] (هرگاه مشتاق میوه های بهشت می شوم را می بوسم). 9⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): أُنْزِلَتْ آیَةُ التطْهِیرِ فِیْ خَمْسَةٍ فِیَّ، وَ فِیْ عَلیٍّ وَ حَسَنٍ وَ حُسَیْنٍ وَ فاطِمَة». [۹] ( در مورد پنج نفر نازل شد: من و و علی و حسن و حسین). 🔟«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): أَوَّلُ مَنْ دَخَلَ الجَنَّةَ فاطِمَة». [۱۰] (اول کسی که داخل بهشت می شود است). 1⃣1⃣«قال رســـول الله (صلى الله علیه و آله): إنّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَطـــَمَ ابْنَتِی فاطِمَـــة وَ وُلدَهـــا وَ مَنْ أَحَبًّهُمْ مِنَ النّارِ فَلِذلِکَ سُمّیَتْ فاطِمَة». [۱۱] (خداوند دخترم و فرزندانش و هرکس که آنان را دوست داشته باشد را از آتش جهنم جدا ساخته است و برای همین نام او (جدا شده) است). 2⃣1⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): فاطِمَة سِیِّدةُ نِساءِ أَهْلِ الجَنِّة». [۱۲] ( بانوی زنان اهل بهشت است). 3⃣1⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): فاطِمَة خُلِقَتْ حورِیَّةٌ فِیْ صورة إنسیّة». [۱۳] ( حوریه‌ای است در صورت انسان). 4⃣1⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): فاطِمَة بَضْعَةٌ مِنّی یُؤْذیِنی ما آذاها وَیَنَصُبَنی ما أنَصَبَها». [۱۴] ( پاره تن من است، آنچه او را اذیت کند مرا اذیت کرده است و آنچه او را به سختی بیندازد مرا به سختی انداخته است). 5⃣1⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): فاطِمَة أَحَبُّ إِلیَّ مِنْکَ یا عَلِیّ وَأَنْتَ أَعَزُّ عَلَیَّ مِنْها». [۱۵] (ای علی!‌ در نزد من محبوبتر است و تو عزیز تر!). 6⃣1⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): فاطِمَة بَضْعَةٌ مِنّی وَ هِیَ قَلْبِیْ وَ هِیَ روُحِی التی بَیْنَ جَنْبَیّ». [۱۶] ( پاره ای از وجود من، قلب و جان من در کالبد من است). 7⃣1⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): فاطِمَة سیِّدَةُ نِساءِ أُمَّتِی». [۱۷] (سرور زنان امت من است). 8⃣1⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): فاطِمَة لَیْسَتْ کَنِساءِ الآدَمیّین». [۱۸] (همانا مانند زنان دیگر نیست). 9⃣1⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): یا فاطِمَة إِنّ اللّهَ یَغْضِبُ لِغَضَبَکِ». [۱۹] (ای ! همانا خداوند به خاطر خشم تو خشمگین می شود). 0⃣2⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): یا فاطِمَة إِنّ اللّهَ غَیْرُ مُعَذِّبِکِ وَ لا أَحَدٍ مِنْ وُلْدِکِ». [۲۰] (‌ای ! خداوند تو و هیچیک از فرزندان تو را عذاب نمی کند). منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
۱ دی ۱۴۰۳
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منابع تاريخی چگونه از جايگاه رفيع علمی «امام باقر» (علیه السلام) ياد می كنند؟ (بخش اول) 🔹«موقعیت علمی» (عليه السلام)‌ آنقدر ممتاز بود كه بی‌ تردید از نظر بسیاری از علمای اهل سنت، ايشان در زمان حیات خویش شهرت فراوانی داشته و همواره محضر او از دوستدارانش، از تمامی بلاد و سرزمین‌ های اسلامی پر بوده است. موقعیت علمی ایشان، به مثابه شخصیتی عالم و فقیه، به ویژه به عنوان نماینده علوم (علیهم السلام) بسیاری را وا می‌داشت تا از محضر او بهره گیرند و حل اشکالات علمی و فقهی خود را از او بطلبند. در این میان اهل عراق که شیعیان بسیاری در میان آنها وجود داشت، مفتون شخصیت آن حضرت شده بودند. [۱] 🔹در میان مراجعه کنندگان، آنچنان خضوعی نسبت به شخصیت علمی (عليه السلام) به چشم می‌ خورد که «عبداللّه بن عطای مکی» می‌گفت: «مَا رَأَيْتُ اَلْعُلَمَاءَ عِنْدَ أَحَدٍ قَطُّ أَصْغَرَ مِنْهُمْ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ وَ لَقَدْ رَأَيْتُ اَلْحَكَمَ بْنَ عُيَيْنَةَ مَعَ جَلاَلَتِهِ فِي اَلْقَوْمِ بَيْنَ يَدَيْهِ كَأَنَّهُ صَبِيٌّ بَيْنَ يَدَيِ مُعَلِّمِهِ» [۲] (علما را در محضر هیچ‌کس کوچکتر از آنها در محضر ندیدم؛ حکم بن عیینه با تمام عظمت علمی‌ اش در میان مردم، در برابر آن حضرت مانند دانش‌ آموزی در مقابل معلم خود به نظر می‌ رسید). 🔹، در حدّ تعبیر «ابن عنبة»، «كانَ واسِعَ الْعِلْمِ وَ وافِرَ الْحلْمِ» مشهورتر از آن است که کسی بخواهد آن را بیان کند. [۳] این شهرت در زمان خود ایشان، نه تنها در حجاز که «كَان‏ سَّيِّد فُقَهَاء الْحِجَاز» [۴]، بلکه حتی در عراق و خراسان نیز بطور گسترده فراگیر شده بود. چنانکه راوی می‌ گوید: «دیدم که مردم خراسان دورش حلقه زده و اشکالات علمی خود را از او می‌ پرسیدند». [۵] همچنین «ذهبی» درباره (عليه السلام) می‌ نویسد: «وَ کانَ احدَ مَن جَمعَ بَینَ العِلمِ و العَملِ و السُّؤَدد وَ الشَّرفِ وَ الثِّقهِ وَ الرِّزانهِ وَ کَانَ اَهلاً لِلخِلافَهِ» [۶] (از کسانی است که بین و و و و و جمع کرده و اهلیّت برای داشت). 🔹استاد «ابو زهره» درباره مرجعیت عام امام می‌ نویسد: « (علیه السلام) وارث امام سجاد (عليه السلام) در و مردم بود، از این رو علمای تمام بلاد اسلام از هر سو به محضر او می‌ شتافتند و کسی از مدینه دیدن نمی ‌کرد، جز این که به خدمت او شرفیاب شده و از علوم بی‌ پایانش بهره‌ ها می‌ گرفت». و همو می‌ نویسد: «كانَ يقْصُدُهُ مِنْ ائِمَّةِ الفقه وَالْحَديثِ كَثيرونَ» [۷] (از ، خیلی‌ ها به قصد بهره‌ گیری علمی پیش حضرتش می‌ آمدند). و از عیون الاخبار نقل شده است که: «قَدْ اَخَذَ عَنْهُ اهلُ الْفِقْهِ ظاهِرَ الْحَلالِ وَالْحرام» [۸] (، احکام حلال و حرام را از او می‌ گرفتند). 🔹او همانند پدرش امام سجاد (عليه السلام) که شهرت عظیم علمی در میان مردم داشت، مورد احترام خاص و عام بود. «محمد بن منکدر» که خود یکی از محدثان معروف اهل سنت بود، در «عظمت امام پنجم شیعیان» چنین می‌ گوید: «من جانشین علی‌ بن‌ الحسین (عليه السلام)، از میان فرزندان او را - که نزدیکترین آنان به او از نظر علم و فضیلت هم می‌ بایست باشد - ندیده بودم تا روزی که به محضر فرزندش (عليه السلام) رسیدم». [۹] بسیاری از دانشمندان بزرگ اسلامی درباره و حضرتش جملات زیبایی بر زبان رانده‌ اند که استاد «اسد حیدر» آنها را در کتاب خود گرد آورده است. [۱۰] ... منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
۱۲ دی
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️تاريخ چگونه از «امام كاظم» (عليه السلام) و جايگاه ايشان در امت اسلامی ياد کرده است؟ (بخش اول) 🔹هفتمین امام شیعه امامیّه، (علیه السّلام) است که مسلمانان، به ویژه شیعیان، او را به دلیل حلم و بردباری‌ اش در برابر معاندان و فرونشاندن غیظ و خشم خویش در مقابل دشمنان [۱]، لقب داده‌ اند. تولّد آن حضرت به سال ۱۲۸ - و در منابع اندکی ۱۲۹ - در «ابواء» - که منطقه‌ ای است میان مکه و مدینه - از مادری با نام «حمیده بربریه» [۲] بوده است. ماه تولد در هیچ منبعی نیامده و تنها به سال اکتفا شده است. [۳] شهادت ایشان در بیست و پنجم رجب [۴] سال ۱۸۳ در بغداد، در زندان حاکم ستمگر عباسی، ، صورت گرفته است. برخی روز شهادت را پنجم و برخی ششم ماه رجب دانسته‌ اند. [۵] 🔹 (علیه السّلام) پس از شهادت پدر بزرگوارش در سال ۱۴۸، رهبری شیعیان را بر عهده گرفت و عمر شریف خود را در و گذراند. در میان شخصیّت‌ های علوی موجود در عصر آن حضرت، کسی را توان برابری با وی نبوده، و از نظر و و و سرآمد روزگار خویش به شمار می‌ آمد. «شیخ مفید» درباره آن حضرت می‌ گوید: «کان أبو الحسن موسی (علیه السّلام) أعبد أهل زمانه و أفقههم و أسخاهم کفّاً و أکرمهم نفساً». [۶] ( (علیه السّلام) پرستنده‌ ترین و سخی‌ترین و با شخصیّت‌ ترین اهل زمان خود بود). 🔹«شیخ طبرسی» می‌ نویسد: «کان علیه السّلام أحفظ النّاس لکتاب الله ... و کان النّاس بالمدینة یسمّونه زین المجتهدین». [۷] (آن حضرت حافظ‌ ترین مردم نسبت به کتاب خدا بود ... و مردم مدینه او را زینت کوشندگان در عبادت خدا می‌ نامیدند). «ابن ابی الحدید» درباره آن حضرت چنین می‌ نویسد: «جمع من الفقه و الدّین و النّسک و الحلم و الصّبر». [۸] (، ، و و ، همه در آن حضرت جمع بود). «یعقوبی»، مورّخ شهیر، درباره وی می‌ نویسد: «و کان موسی بن جعفر من أشدّ النّاس عبادة». [۹] ( (علیه السّلام) عابدترین مردم زمان خود بوده است). 🔹در «شذرات الذّهب» آمده است: «کان صالحاً عابداً جواداً حلیماً کبیر القدر». (آن حضرت از ، ، و بود و شخصیّتی بس بزرگ داشت). همانجا از قول «ابو حاتم» نقل می‌ کند که گفت: «ثقة امام من أئمّة المسلمین». [۱۰] (آن حضرت مورد وثوق و از ائمه مسلمین است). «یافعی» می‌ گوید: «کان صالحاً عابداً جواداً حلیماً و کان سخیّاً». [۱۱] «یحیی بن حسن بن جعفر»، نسب‌ شناس مشهور، درباره آن حضرت چنین نوشته است: «کان موسی بن جعفر یدعی العبد الصّالح من عبادته و اجتهاده». [۱۲] ( (علیه السّلام) به علت عبادت و اجتهادش، عبد صالح خوانده می‌ شد). 🔹این جملات، نمونه‌ هایی است از آنچه مورّخان و محدّثان و ، آن حضرت را با آن توصیف کرده‌ اند. «استاد عطاردی» جملات زیادی از این قبیل را در کتاب گران‌بهای خود «مسند الامام الکاظم (عليه السلام)» فراهم آورده است: «آنچه از سجایای امام، بیش از همه قابل توجه بوده، و آن حضرت است که ضرب المثل بوده است». «ابن عنبه» در این باره می‌ نویسد: «و فی کمّه صرر من الدّراهم فیعطی من لقیه و من ارد برّه و کان یضرب المثل بصرّة موسی». [۱۳] (همواره نزد او کیسه‌ هایی از زر بود و به هر کسی که می‌ رسید و یا به هر کسی که به احسان آن حضرت چشم داشت، از آنها می‌ بخشید، به طوری که کیسه‌ های زر او ضرب المثل شده بود). ... منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
۶ بهمن
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️تاريخ چگونه از «امام كاظم» (عليه السلام) و جايگاه ايشان در امت اسلامی ياد کرده است؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸هفتمین امام شیعه امامیّه، (علیه السّلام) است که مسلمانان، به ویژه شیعیان، او را به دلیل حلم و بردباری‌ اش در برابر معاندان و فرونشاندن غیظ و خشم خویش در مقابل دشمنان، لقب داده‌ اند. شهادت ایشان در بیست و پنجم رجب سال ۱۸۳ در بغداد، در زندان حاکم ستمگر عباسی، ، صورت گرفته است. 🔹سخاوت (علیه السّلام) حتّی شامل کسانی می‌ شد که به آزار و اذیّت او می‌ پرداختند. در این زمینه «ابن خلّکان» از قول «خطیب»، چنین آورده است: «و کان سخیّا کریما و کان یبلغه عن الرّجل أنّه یؤذیه فیبعث الیه بصرّة فیها ألف دینار و کان یصرّ الصّرر ثلاث مائة دینار و اربع مائة دینار و مأتی دینار ثمّ یقسّمها بالمدینة فکانت صرر موسی مثلاً». (او چنان و بود که وقتی به وی اطلاع می‌ دادند فردی در صدد اذیت شماست، کیسه زری که حاوی هزار دینار بود برایش می‌ فرستاد. او همیشه زرها را در کیسه‌ های سیصد و چهار صد و دویست دیناری می‌ گذاشت و میان اهل مدینه تقسیم می‌ کرد و کیسه‌ های زر وی معروف بود). 🔹«ابو الفرج اصفهانی» درباره بخشش آن حضرت به کسانی که به آزار او می‌ پرداختند، روایت مفصلی آورده است که آدمی را به شگفتی وا می‌ دارد. «ذهبی»، رجالی مشهور درباره (علیه السّلام) می‌ نویسد: «و قد کان موسی من أجواد الحکماء و من العبّاد الاتقیاء». ( از سخاوتمندان حکما و از بندگان پرهیزکار خداوند بود). 🔹از جمله خصائص دیگر آن حضرت و وی بود. حضرتش سال‌ های متمادی در به سر برده و در تمام این مدت به عبادت خدا مشغول بود؛ به طوری که بسیاری از زندان بانان او تحت تأثیر قرار گرفته و از نگهداری امام در آن شرایط سخت خودداری می‌ کردند. درباره آن حضرت به «ربیع» گفت: «امّا انّ هذا من رهبان بنی هاشم». (این مرد از راهبان بنی هاشم است). «ربیع» می‌ گوید: «به «هارون» گفتم: پس چرا او را زندانی کرده‌ ای؟» هارون پاسخ داد: «هیهات لابدّ من ذلک». (چاره‌ ای جز این نیست). 🔹«ابن وردی» از مورّخان قرن هفتم، روایت مستندی درباره آن حضرت آورده است. مناسب است این نقل را هم بیفزاییم که (علیه السّلام) سخت به فرزندش (عليه السلام) علاقه‌مند بود. لذا از آن حضرت سؤال شد: «مَا بَلَغَ مِنْ حُبِّکَ لِمُوسَی؟ قَالَ: وَدَدْتُ أَنْ لَیْسَ لِی وَلَدٌ غَیْرُهُ کَیْلَایُشْرِکْهُ فِی حُبِّی اَحَدٌ». (شما چه اندازه را دوست دارید؟ حضرت فرمود: دوست داشتم جز فرزندی نداشتم تا هیچ شریکی در دوستی من نسبت به او وجود نداشت). 🔹به دلیل همین سجایای پاک اخلاقی بود که آن حضرت نزد مردم، محبوبیّت فراوانی داشت و درباره او به کرامات فراوانی قائل بودند. «ابن جوزی» در این زمینه روایتی آورده که «ابن حجر هیتمی» نیز آن را روایت کرده؛ مضمون روایت این است: «شقیق بلخی در سال ۱۴۹ در سفر حج به (علیه السلام) برخورد و چندین بار کوشید مطلبی از آن حضرت بپرسد که هر بار با خواندن آیه‌ای، ما فی الضمیرِ او را بر ملا کرد». منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
۷ بهمن
🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️با وجود دشمنی های فراوان نسبت به شیعیان در طول تاریخ، چه عواملی باعث شده تا «مکتب تشیّع» حفظ گردد و به حیات خود ادامه دهد؟ 🔹 (صلی الله علیه و آله) به (علیه ‏السلام) فرمودند: «یَا عَلِیُّ أُوصِیکَ فِی نَفْسِکَ بِخِصَالٍ فَاحْفَظْهَا عَنِّی». (ای ، من به تو چند سفارش میکنم، تو هم در حفظ و عمل به آنها کوشا باش). یکی از آنها اینست که (مال و جانت را در راه دینت فدا کنی). «بَذْلُکَ مَالَکَ وَ دَمَکَ دُونَ دِینِکَ». [۱] همین سفارش بصورت مفصل تر و با ذکر جزئیات بیشتر توسط (علیه السلام) خطاب به اصحابشان، نقل گردیده است؛ ایشان میفرماید: «فَإِذَا حَضَرَتْ بَلِیَّةٌ فَاجْعَلُوا أَمْوَالَکُمْ دُونَ أَنْفُسِکُمْ‏». 🔹یعنی اگر یک سختی برای شما پیش آمد، را برای ‏هایتان سپر قرار دهید؛ یعنی مال را برای حفظ جانتان فدا کنید. سپس ادامه میدهد که: «وَ إِذَا نَزَلَتْ نَازِلَةٌ فَاجْعَلُوا أَنْفُسَکُمْ دُونَ دِینِکُم». اگر بلایی پیش آمد که را در معرض خطر قرار میداد، نه تنها اموالتان، بلکه را هم فدای دینتان کنید. ایشان در توضیح این مسأله می افزاید: «وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْهَالِکَ مَنْ هَلَکَ دِینُهُ وَ الْحَرِیبَ مَنْ حُرِبَ دِینُهُ». (بدانید آن کسی است که از بین رفته باشد و زده کسی است که را از او گرفته باشند). 🔹ایشان دلیل این امر را نیز اینگونه بیان می نماید: «أَلَا وَ إِنَّهُ لَا فَقْرَ بَعْدَ الْجَنَّةِ». اگر به برسی دیگر و نداری معنی ندارد. فقر و تنگدستی آنجایی است که نتوانی بروی و اگر وارد شوی دیگر غنا متصوّر نمیشود. [۲] مسلما منظور از در سخنان فوق، و راستین است. این دین، حقیقتی است که همه و حاضر بودند خود را فدای آن نمایند و (علیه السلام) نیز در راه بقای این حقیقت را فدا کرد. 🔹 نیز به تبعیّت از امام خویش، جان نثار دین خداوند میباشند و اگر دین را در خطر ببینند از فدا کردن جانشان مضایقه نکنند. این جان نثاری که جلوه کامل آن، (علیه السلام) و خلق آن حماسه بی نظیر است، منجر شده تا همیشه برای حفظ و حراست از انگیزه کافی داشته باشند. مکتبی که (علیه السلام) تمام هستی خود را برای آن فدا کرد. از این رو، این اندیشه و نگاه، به عنوان یکی از «ارکان حیات تشیع» شناخته شده است؛ و از آن به تشیع تعبیر میشود. آری، با این نگاه، جانثار دین اند! در این هنگام است که شهادت برای آنان «احلی من العسل» است. 🔹آنان که در رکاب (علیه السلام) شهید شدند به این کمال رسیدند و نگاهشان بر آسمان سرخ کربلا خیره ماند و شهد شهادت را چشیدند. اما سایر شیعیان که (علیه السلام) را درک نکردند نیز به امید این زنده اند که در رکاب حسین دیگری ـ یعنی ـ باشند و اگر لازم شد جانثاری کنند. این امید همان و شیعه است. ما و خود را بوسیله و تلاش برای بدست آوردن آماده میکنیم. این آمادگی به این هدف انجام میشود که بتوانیم به هنگام ، «حسین زمان» را در گسترش حق و عدالت در سراسر جهان یاری نماییم. 🔹اهمیت این امید و انتظار در بقای مکتب اهل بیت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) که از آن به «نگاه سبز» تشیع نیز تعبیر میشود، منجر شده است که به عنوان یکی از دو رکن شناخته شود؛ تا جایی که گفته میشود: «شیعه با یاد (علیه السلام) به پا می‌خیزد و با یاد (عجل الله تعالی فرجه) نهضتش را استمرار می بخشد». از این رو می بینیم که در روایات نیز نسبت به «انتظار» برای ظهور امام مهدی (علیه السلام) اهمیت فوق العاده ای داده شده و در زمره بهترین کارها شمرده شده است. 🔹 (علیه السلام) در این زمینه میفرماید: «براى ما است كه هر زمان خداوند بخواهد، آن را محقّق می‌سازد. پس هر كس دوست میدارد از ياران حضرت باشد، بايد كه منتظر باشد و در اين حال به پرهيزكارى و اخلاق نيكو رفتار نمايد، پس چنانچه بميرد و پس از مردنش، قائم به پا خيزد، پاداش او همچون پاداش كسى خواهد بود كه آن حضرت را یاری كرده است». [۳] ایشان همچنین ميفرمايد: «كسى كه در انتظار تحقّق امر ما [برقرارى حكومت اهل بيت] باشد همانند كسى است كه در راه خدا به خون خود غلتيده است» [۴]. بنابراین، تا به یاد حسین اند منتظرند؛ و تا منتظرند این ماندگار است و آسیب ناپذیر. منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
۱۴ بهمن
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️استجابت «دعا» چه شرایطی دارد؟ 🔸بعضى چنين مى پندارند كه تعبيراتى نظير: «اُدْعُونِى أَسْتَجِبْ لَكُم» [۱] (مرا بخوانيد تا [دعاى] شما را اجابت كنم) هيچ قيد و شرطى ندارد، و انسان هر كه مى كند بايد انتظار داشته باشد كه از لطف خدا به رسد؛ در حالى كه چنين نيست. در روايات متعدّدى كه از (عليهم السلام) به ما رسيده براى شرايط متعدّدى ذكر شده است از جمله: 1⃣«توبه و پاكى قلب». امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد:  «إِيَّاكُمْ أَنْ يَسْأَلَ أَحَدٌ مِنْكُمْ رَبَّهُ شَيْئاً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ حَتَّى يَبْدَأَ بِالثَّنَاءِ عَلَى اللهِ وَ الْمِدْحَةِ لَهُ وَ الصَّلَاةِ عَلَى النَّبِيِّ وَ آلِهِ ثُمَّ الْإِعْتِرَافِ بِالذَّنْبِ وَ التَّوْبَةِ ثُمَّ الْمَسْأَلَةِ». [۲] (مبادا هيچ يك از شما از خدا درخواستى كند، مگر اينكه نخست حمد و ثناى او را بجا آورد، و درود بر پيغمبر و آلش بفرستد، سپس به گناه خود نزد او اعتراف [و توبه] كند سپس نمايد). 2⃣ديگر اينكه بايد در پاكى زندگى خود به ويژه پرهيز از و بكوشد، همان گونه كه پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله) فرمود:  «مَنْ أَحَبَّ أَنْ يُسْتَجَابَ دُعَاؤُهُ فَلْيُطَيِّبْ مَطْعَمَهُ وَ مَكْسَبَه». [۳] (كسى كه دوست دارد مستجاب گردد بايد غذا و كسب خود را از پاك كند). در حالى كه بسيارى از مردم به هنگام نه توبه مى كنند و نه از غذاهاى آلوده يا مشكوك پرهيزى دارند، باز هم اجابت تمام دعاهايشان را انتظار مى كشند. 3⃣نيز از شرايط ، تلاش و كوشش در مسير و است؛ آنها كه شاهد مناظر گناه هستند و عكس العملى نشان نمى دهند، نمى توانند انتظار ا‌ستجابت دعا داشته باشند، همان گونه كه در حديثى از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) آمده است: «وَ لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْكَرِ أَوْ لَيُسَلِّطَنَّ اللهُ شِرَارَكُمْ عَلَى خِيَارِكُمْ فَيَدْعُو خِيَارُكُمْ فَلاَ يُسْتَجَابُ لَهُمْ». [۴] (بايد و كنيد، و گرنه خداوند بَدان را بر نيكان شما مسلط مى كند، آن گاه هر چه كنید مستجاب نخواهد شد). 🔹در حديث آمده است كه: «شخصى نزد (عليه السلام) آمد و از عدم استجابت دعايش شكايت كرد و گفت: با اينكه خدا فرموده دعا كنيد من اجابت مى كنم، پس چرا ما مى كنيم و به نمى رسد؟ حضرت در آن حديث براى استجابت دعا بيان فرمود كه بخشى از آن در احاديث بالا آمده است. [۵] [۶] 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۹، ص ۵۹۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
۱۵ اسفند
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️تاريخ در مورد مقام و فضائل «امام حسن مجتبی» (علیه السلام) چه گزارشاتی ارائه داده است؟ 🔹درباره فضایل (علیه السلام) روایات فراوانی نقل شده است. راویان این اخبار عده زیادی از عالمان اهل سنت و علمای شیعه‌ اند. دو نمونه از این آثار عبارتند از: «ترجمة الامام الحسن» از ابن عساکر که در «تاریخ دمشق» وی آمده است، و دیگری «ترجمة الامام الحسن» از ابن سعد که در «طبقات الکبری» او آمده است. 🔹در گذر تاریخ، آثار زیادی نگاشته شده است که در آنها فضایل (عليه السلام) گردآوری شده است، اما متأسفانه درباره رخدادهای زندگی آن حضرت، تا این اواخر کمتر تلاش درخوری صورت پذیرفته بود؛ بلکه بیشتر، همانند بسیاری از مقاطع دیگر، حوادث آن دوره بدون پژوهش جدی و ارزیابی دقیق و استوار، بر روی هم انباشته شده است. 🔹بسیاری از فضایل روایت شده درباره آن امام همام، حکایت از آن دارد که (صلی الله علیه و آله) علاقه وافری نسبت به این دو برادر داشته و به طور علنی محبت خویش را نسبت به آنان ابراز می‌ کرده است. نحوه ابراز محبت، همانند پایین آمدن از منبر و بوسیدن آنها و باز بالا رفتن بر منبر، نشانه جهت‌ دار بودن این اظهار و ابراز علاقه است. [۱] افزون بر آن از (صلی الله علیه و آله) نقل شده که در وقت اظهار محبت نسبت به (عليه السلام) فرمود که شاهدان، این ابراز علاقه را به غائبین برسانند؛ [۲]  🔹و یا می‌ فرمود: «من او را دوست می‌دارم و نیز کسی که او را دوست بدارد دوست دارم». [۳] حضور حضرت در و قرار گرفتن ایشان در میان ، نشانه‌ی اعتبار و اهمیتی است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برای او قائل می‌ شده است. جالب است که (عليه السلام) در حضور داشته و پیامبر (صلی الله علیه و آله) با او بیعت کرده است. [۴] در روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمده است: «لَوْ کَانَ الْعَقْلُ رَجُلاً لَکَانَ الْحَسَنُ». (اگر عقل در مردی مجسم می‌ شد، همانا بود). [۵] 🔹قدرت (عليه السلام) در برانگیختن مردم کوفه در جریان شورش ناکثین [۶] نشانِ اهمیت و اعتبار او در نزد مردم آن شهر می‌ باشد. مسلمانان با توجه به همین احادیث، فرزندان فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را فرزندان‌ رسول‌ خدا دانسته، و علیرغم انکار بنی امیه، و بعدها بنی عباس، کوچکترین تردیدی برای مسلمانان بوجود نیامد. [۷] بر مبنای همین شخصیت والا بود که چون (عليه السلام) او را به عنوان خود به مردم معرفی نمود، مردم عراق و بسیاری نقاط دیگر با او به عنوان خلیفه رسمی بیعت کردند. 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، جعفریان، رسول، چ ۶، ص ۱۱۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
۲۵ اسفند
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«صهیونیسم» یعنى چه؟ از چه زمانى این واژه در ادبیات سیاسى رایج شد؟ اقدامات صهیونیستها از شروع فعالیتشان کدام است؟ (بخش اول) 🔹 صهیون، در زبان عبرى، به معناى پُر آفتاب و نیز نام کوهى در جنوب غربى بیت المقدس است. کوه صهیون، زادگاه و آرامگاه داوود پیامبر (علیه السلام) و جایگاه سلیمان نبی (علیه السلام) بود. گاه این واژه نزد یهودیان، به معناى شهر قدس، شهر برگزیده و شهر مقدس آسمانى به کار مى رود، ولى در متون دینى یهود، ، اشاره به آرمان و آرزوى ملت یهود براى بازگشت به سرزمین داوود و سلیمان (علیهم السلام) و تجدید دارد. به دیگر سخن، براى یهود، سمبل رهایى از ظلم، تشکیل حکومت مستقل و فرمانروایى بر جهان است، و از این رو، خود را فرزندان صهیون مى دانند. 🔹، به جنبشى گفته مى شود که خواهان مهاجرت و بازگشت یهودیان به و تشکیل دولت یهود است. ، همانند شووینیسم (ناسیونالیسم افراطى) است که با خوار شمردن ملت ها و نژادهاى دیگر و با غلوّ در برترى خود، در پى دستیابى به قدرت سیاسى است. این جنبش، در نیمه دوم قرن ۱۹ میلادى در اروپا، پا به عرصه حیات گذاشت؛ ولى واژه ، نخستین بار توسط تئودور هرتصل به کار رفت و سپس ناحوم ساکولو - مورّخ صهیونیست - در کتاب «تاریخ صهیونیست» از آن سخن گفت. [۱] 🔹، تنها داراى ابعاد و معانى سیاسى (صهیونیسم سیاسى) نیست، بلکه ابعاد و معانى دیگرى همچون صهیونیسم کارگرى، فرهنگى، دمکراتیک، رادیکال و توسعه طلب را نیز در بر مى گیرد. مشهورترین ، طبقه بندى آن به دو بخش «سیاسى» و «فرهنگى» (دینى) است. ، خواهان بازگشت یهودیان به فلسطین است که با تدوین کتاب «دولت یهود» توسط هرتصل در ۱۹۹۴ میلادی زاده شد. امّا ، مخالف مهاجرت یهودیان در قرن ۲۰ میلادى به است، زیرا در انتظار انسان رهایى بخش در آخرالزمان نشسته که یهودیان و تمام ادیان را به سرزمین ابراهیم و موسى (علیه السلام) یا سرزمین نجات بازگرداند. [۲] 🔹در مقابل، در «صهیونیسم غیر دینى و غیر یهودى»، کسانى جاى دارند که با تکیه بر استدلال هاى تاریخى، سیاسى و علمى به اسکان یهودیان در فلسطین مشروعیت مى بخشند. این همان صهیونیسم لائیک (غیر دینى) است که تنها مفاهیم سیاسى خویش را به زبان دین بیان مى کند. بنابراین، همواره به معناى نیست، بلکه گاه به مفهوم حرکتى براى غیر یهودى کردن یهودیت نیز به کار مى رود. 💠«یهودآزارى» 🔹 مدعى اند که صهیونیسم، پاسخى به است. به عقیده آنان، دولت ها و ملت ها به بیمارى علاج ناپذیر یهودستیزى دچار شده اند. بنابراین، یهودیان را، در هر کجا باشند، عنصر بیگانه به حساب مى آورند و آنان را در آشکار و پنهان آزار مى دهند. حیم وایزمن (متوفای ۱۹۵۲ میلادی) در این باره مى گوید: «ضدیت با یهود، میکروبى است که هر غیر یهودى هر کجا باشد و هر چند که خود منکر باشد، بدان آلوده است»، و به بیان دیگر، آنان یهودستیزى را بلایى ازلى و ابدى مى دانند که تنها در پناه یک مى توان از آن رهایى یافتت. [۳] 🔹البته این ادعاهاى صهیونیسم، به هیچ وجه قابل اثبات نیست، زیرا برخى از نمونه هاى تاریخى یهودآزارى، مانند آنچه صهیونیست ها درباره یهودسوزى در آلمان مطرح مى کنند، بیش از حد بزرگ شده اند. در این مورد، با سلطه اى که بر ابزارهاى تبلیغى جهان و به کارگیرى آن دارند، به پرداخته اند، و نیز برخى قصه هاى یهود آزارى، ساخته و پرداخته یهودیان و صهیونیست هاست. هدف از این دروغ پردازى‌ها این بود که به روند مهاجرت یهودیان به فلسطین و تأسیس یک دولت یهودى شتاب بخشند. دیوید بن گوریون (متوفاى ۱۹۷۲م.) مى نویسد: «اگر قدرت داشتم، عده اى یهودى را به کشورهاى مختلف مى فرستادم تا یهودآزارى را تعمّداً به وجود آورند». [۴] ... منبع: پرسمان @tabyinchannel
۸ فروردین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«صهیونیسم» یعنى چه؟ از چه زمانى این واژه در ادبیات سیاسى رایج شد؟ اقدامات صهیونیستها از شروع فعالیتشان کدام است؟ (بخش دوم) 💠«سرمایه دارى غرب و پیدایش صهیونیسم» 🔹، مولد دوران تحول و انتقال سرمایه دارى غرب به مرحله امپریالیسم نیز به شمار میرود. در این دوره، همه قدرتهای بزرگ، براى تأمین ، فعالانه در پى یافتن جاى پایى محکم، در شدند. براى دستیابى به این هدف، نخستین بار ناپلئون بناپارت (امپراتور فرانسه)، به جلب همکارى یهودیان علیه امپراتورى عثمانى دست زد که البته در این کار توفیقى به دست نیاورد؛ سپس بیسمارک (صدر اعظم سابق آلمان) براى پاسدارى از خط راه آهنى که قرار بود از برن (شهرى در آلمان) به بغداد کشیده شود، اقدام به جذب و بکارگیرى کرد، امّا سرانجام این بود که به آرزوى دیرینه اش، یعنى خلق اندیشه و ترغیب یهودیان اروپاى شرقى، روسیه و غرب، براى مهاجرت به فلسطین و تشکیل یک که حافظ منافع آن کشور باشد، دست یافت. 🔹به عقیده لرد ارل شافتسبُرى هفتم، که از رجال سیاسى و نیز یک صهیونیست مسیحى بود، اسکان یهودیان در فلسطین نه تنها براى انگلستان که براى سراسر دنیاى متمدن (غرب) سودمند خواهد بود. نیز معتقد بود که میتوانند حلّال مشکل غرب در خاورمیانه باشند. ماکس نوردو، از صهیونیستهاى معروف، معتقد بود که ما فرهنگ اروپایى را... همچنان حفظ خواهیم کرد... ما به این فکر که باید آسیایى شویم، مى خندیم». پیش‌تر نیز یک کشیش مسیحى پیشنهاد کرده بود، که براى حفاظت از هندوستان زیر سلطه انگلیس، لازم است یهودیان در فلسطین ساکن شوند. به هر حال خود را مشعل دار تمدن غرب مى دانند، تمدنى که در تلاش است تا دموکراسى را در خاورمیانه و قلب آن حاکم کند. [۱] 🔹نتیجه اینکه نیازهاى فرهنگى، سیاسى، اقتصادى و نظامى غرب، به ویژه ، موجب پدید آمدن جریان فکرى و اسکان یهودیان در فلسطین گردید، جریانى که با غیردینى (سیاسى) کردن یهودیت، در پى تحقق و حفظ منافع استعمارى در خاورمیانه برآمد، در حالى که یهودیت دیندار ممکن بود براى غرب خطرآفرین باشد. اما مساله تنها به سکنا گزیدن در سرزمین فلسطین منجر نشد و صهیونیستها در کنار تشکیل حکومت یهودی در این منطقه سوداهای دیگری نیز در سطح جهانی داشتند که باعث شد تا طرح همکاری و پشتیبانی غربیها از صهیونیستها و استفاده ابزاری از صهیونیستها برای پیشبرد غربیها، تبدیل به شرایطی شود که طی آن خود تبدیل به ابزار رسیدن به مطامع شان گردد، 🔹در نتیجه جریان معادله حالت معکوس یافته و برخلاف دوران قبلی که دولتهای غربی طراح نقشه هایی بودند که در ضمن آنها از بعنوان حافظ منافع خودشان استفاده میکردند این بار خود تبدیل به طراحان نقشه هایی شدند که در ضمن آن ها از بعنوان تضمین کننده منافعشان بهره برداری میکردند. در واقع این تبدیل معادله به دنبال آن صورت گرفت که برنامه های دراز مدت برای نفوذ در بخشهای مختلف جهان به ویژه مراکز تصمیم سازی قدرتهای جهانی نتیجه داده و این گروه اگرچه گروه اندکی در بخش کوچکی از جهان بود، اما در عمل به قدرتمندترین تصمیم ساز جهانی تبدیل شد، 🔹و حتی قدرتهای جهانی در معادلات خویش همواره منافع این گروه کوچک را بر همه چیز از جمله منافع ملی خویش مقدم نمودند و در واقع رمز اینکه بسیاری از اتفاقاتی که در سطح جهان اتفاق می افتد به نسبت داده میشود اولا به خاطر است که این گروه ازاین اقدامات حاصل میکند و ثانیا بخاطر شواهدی است که امروزه مستندات فراوانی هم دارد و به همین خاطر نیز گفته می شد که در صدد تسلط بر جهان هستند و در این مسیر حرکت میکنند، اما مسلما دست یافتن به این آرزوی بزرگ و دیرینه به سادگی امکان پذیر نبوده و امروزه با موانع فراوانی در راه تحقق این آرزو مواجه هستند، 🔹که و بیداری اسلامی ناشی از آن در جهان اسلام و نیز بیداری عمومی در سطح جهان یکی از مهمترین موانع تحقق این برنامه ها میباشد. به عبارتی که خود از قرنها قبل تلاش میکرد تا از موقعیت انزوا گونه ای که در اروپا در اثر سوءسابقه برخی یهودیان از جمله مساله رباخواری و خیانت به وجود آمده بود خلاصی یابد به دنبال جلب نظر دولتمردان غربی دست به اقدامات فراوانی برای تاثیرگذاری بر کل جهان زد تا از این طریق بتواند به سلطه خویش بر جهان دست یابد و جهان را با سیاستهایی که از سوی مغز متفکرهای وابسته به تفکر صهیونیسم ارائه می شد اداره نمایند که همین اقدامات نیز مهمترین دلیل بر این است که آنها در صدد سلطه بر جهان هستند. ... منبع: پرسمان @tabyinchannel
۹ فروردین