eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
427 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️گناه آزار و اذیت مومنان (بخش اول) 🔸هر گونه علل و عواملی که پیوندها و انسجام اجتماعی را کاهش دهد به عنوان عملی زشت و «رفتار ناهنجار» معرفی و گاه به عنوان ، و گاه دیگر به عنوان تلقی شده و مجازات و مکافات دنیوی و اخروی بر آن بار شده است. از جمله این عوامل میتوان به «اذیت و آزار مؤمنان» اشاره کرد که ترکیب آنان، امت اسلام و جامعه اسلامی را می سازد. 🔹پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «هر که را با نگاه خود بترساند، خداوند او را در روزی که هیچ سایه ای جز سایه او نیست، بترساند». [وسایل الشیعه، ج ۸، ص ۶۱۴] در این روایت، کوچکترین عملی که موجب ترس و «اذیت مومن» شود، به عنوان گناهی معرفی می شود که شخص باید آماده مجازات آن در روز رستاخیز باشد. بنابراین حتی نگاه ترسناکی که مومنی را به هراس افکند، رفتاری زشت و دارای مجازات اخروی دانسته شده و از آن پرهیز داده شده است. امام صادق (ع) به «آزار زبانی» به عنوان رفتار ناهنجار دیگر اجتماعی اشاره کرده و برای آن مجازاتی سخت‌تر در رستاخیز بیان می کند. به این معنا که هرگونه رفتار خرد و کلانی که موجبات اذیت و آزار مومنان را فراهم آورد، در دنیا و آخرت تاثیرات خود را به جا خواهد گذاشت و شخص از بازتاب و مکافات عمل خویش بی بهره نخواهد ماند. اگر کسی با نگاهش کسی را می آزارد، از سایه الهی بی بهره خواهد شد، اگر با زبان و سخنی درشت، دیگری را بیازارد می بایست خود را آماده این کند که از رحمت الهی محروم شود. 🔹آن حضرت میفرماید: «هر که با جزئی از یک کلمه به زیان مومنی کمک کند، روز رستاخیز خداوند را در حالی دیدار می‌کند که میان دو چشمانش نوشته شده است: نومید از رحمت من». [کافی، ج ۲، ص ۳۶۸] از نظر پیامبر (ص) اذیت و آزار مومن، برابر با اذیت و آزار رسول خدا (ص) و برابر با اذیت خداوند است که چنین شخصی در تمامی کتب آسمانی از تورات و انجیل و زبور و قرآن، انسانی ملعون می باشد. [بحارالانوار، ج ۵۷، ص ۱۵۰] برخی از افراد با کارهای خویش دل مومنان را به درد می آورند و آنان را اندوهگین می‌سازند. این افراد حتی اگر همه دنیا را برای شاد کردن وی به او بخشند و آن را کفاره آن قرار دهند، این کار نمی‌تواند کفاره زشتی عمل دل شکستن و اندوهگین کردن مومن باشد، و شخص آزار دهنده گمان نکند که با این کارش پاداشی می برد؛ زیرا اندوهی که در دل مومنی انداخته و حزنی که در یک دم بر جانش نشانده است، هیچ چیز نمی‌تواند آن را بزداید. این است که گفته اند انسان نباید کاری کند که دلی اندوهگین گردد که هیچ چیزی نمی تواند کفاره آن باشد. پیامبر اکرم (ص) نیز می‌فرماید: «هر که مومنی را غمگین کند، آنگاه دنیا را به او بدهد، این بخشش کفاره عمل او نخواهد بود و برای او پاداشی به دنبال نخواهد داشت». [همان] ... منبع؛ پرسمان @tabyinchannel
⭕️محفوظ ماندن از بلایا، نتیجه شاد کردن دل مومن 🔹وقتی دل را شاد كنید، خدا از لطف، را خلق می‌کند که آن مَلک، شما را از و تصادفات و... ‌می‌كند. این که می‌بینید در برخی بعضی‌ها می‌مانند در حالی که به نفر کناری آن‌ها آسیب وارد می‌شود به سبب این است که آن شخصِ محفوظ مانده، در نقش داشته است. 📕برگی از دفتر آفتاب، ص ۱۸۴ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
⭕️سرزنش کردن مؤمن 🔹سرزنش کردن از کار بدی که کرده، حتی اگر گناه کرده باشد، روا نیست. (علیه‌ السلام) فرموده است: «کسی که را کند، خدا او را در و سرزنش خواهد کرد». 🔹حدیث دیگری از آن حضرت رسیده که می‌فرماید: «کسی که را به گناهی کند، نمیرد تا این که خود نیز آن گناه را مرتکب شود». 🔹معنای آنچه گفته شد، خودداری از «نصیحت» یا «امر به معروف» و «نهی از منکر» یا اجرای «حدود الهی» نیست؛ همه این‌ها جای خود را دارد و نکوهیده بودن «سرزنش» جای خود را. 📕 (تلخیص و تحریر کتاب معراج‌السعادة)، ص ۲۲۲ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️روایات اسلامي، چگونه لزوم تعادل ميان «خوف» و «رجاء» را تبیین نموده؟ 🔹 در واقع عامل حركت به سوى و به منزله موتور محرّك دستگاه هاى عظيم توليدى است و عامل در برابر ها و حركات بى رويه است. همان گونه كه وسيله نقليه فاقد موتور، از حركت باز مى ماند، و فاقد ترمز در برابر پرتگاه ها و جاده هاى خطرناك ايمنى ندارد، اين دو در وجود هر انسانى بايد به صورت باشد تا هم به سوى حركت كند و هم از خوددارى نمايد. 🔹اهمّيّت اين دو به اندازه اى است كه در حديثى از (عليه السلام) مى خوانيم: در مطالب شگفت انگيزى بود، از جمله اينكه به فرزندش چنين گفت: از خداوند متعال آن گونه باش كه اگر تمام نيكى هاى جنّ و انس را به جا آورده باشى، از او [به علت پاره اى از لغزش ها] ترسان باشى، و تو نسبت به خداوند بايد آن گونه باشد كه اگر معاصى جنّ و انس را انجام داده باشى به او داشته باشى. 🔹هنگامى كه امام صادق (عليه السلام) اين حديث را از لقمان نقل كرد فرمود: پدرم چنين مى گفت: «إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ إِلَّا [وَ] فِي قَلْبِهِ نُورَانِ نُورُ خِيفَةٍ وَ نُورُ رَجَاءٍ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ يَزِدْ عَلَى هَذَا وَ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ يَزِدْ عَلَى هَذَا»؛ [۱] (هيچ بنده نيست مگر اينكه كه در قلبش دو نور است؛ و اگر اين يكى را وزن كنند ذره اى از آن يكى افزون تر نيست، و اگر آن ديگر را وزن كنند ذره اى از اين زيادتر نخواهد بود). 🔹همچنین (عليه السلام) در بخشی از نامه ۲۷ مى فرمايد: «وَ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ يَشْتَدَّ خَوْفُكُمْ مِنَ اللهِ، وَ أَنْ يَحْسُنَ ظَنُّكُمْ بِهِ فَاجْمَعُوا بَيْنَهُمَا، فَإِنَّ الْعَبْدَ إِنَّمَا يَكُونُ حُسْنُ ظَنِّهِ بِرَبِّهِ عَلَى قَدْرِ خَوْفِهِ مِنْ رَبِّهِ، وَ إِنَّ أَحْسَنَ النَّاسِ ظَنّاً بِاللهِ أَشَدُّهُمْ خَوْفاً للهِ». (اگر مى توانيد تان از خداوند شديد باشد، و در عين حال [بسيار] به خدا داشته باشيد [چنين كنيد و] ميان اين دو جمع نماييد؛ زيرا حُسن ظنِّ بنده [خاص خدا] به پروردگار خويش به اندازه از اوست، و آنها كه بيش از همه به خدا حُسن ظنّ دارند كسانى هستند كه بيش از همه از [عذاب او] ترسانند [و ميان و آنها برقرار است]). 🔹ابن ابى الحديد بعد از آنكه در شرح عبارت امام علی (عليه السلام) مى گويد: (عليه السلام) به محمد بن ابى بكر دستور مى دهد كه حُسن ظنّ به خدا و خوف از او را در خود جمع كند، و اين است كه جز صالحانِ آماده به آن نمى رسند، حديثى را از امام على بن الحسين (عليه السلام) نقل مى كند كه فرمود: «لَوْ أنْزَلَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ كِتاباً أنَّهُ مُعَذِّبٌ رَجُلاً واحِداً لَرَجَوْتُ اَنْ اَكُونَهُ اَوْ اَنَّهُ راحِمٌ رَجُلاً واحِداً لَرَجَوْتُ اَنْ أَكُونَهُ». [۲] 🔹ترجمه روایت: (اگر خداوند متعال آيه اى نازل كند كه را در عالم مى كند، از آن دارم كه آن يك نفر من باشم و اگر بگويد را در همه عالم مورد قرار مى دهد، دارم آن يك نفر من باشم). اين تعبيرات به خوبى نشان مى دهد كه به هم خوردن تعادل و يا سبب غرور و دور ماندن از خدا مى شود، يا يأس از رحمت او را به دنبال دارد كه آن هم مانعى بر سر راه و بندگى است. پی نوشت‌ها؛ [۱] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، تهران، ۱۴۰۷ق، چ چهارم، ج ‏۲، ص ۶۷ [۲] شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، مكتبة آية الله المرعشي النجفي‏، قم،‏ ۱۴۰۴ق، چ اول، ج ۱۵، ص ۱۶۷ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۹، ص ۳۶۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (ع) وضعیت مؤمنان راستین را در «آخرالزّمان» چگونه بیان می کند؟ 🔹 (ع) در آخرین بخش از خطبه ۱۰۳ به وضع و به تعبير ديگر: زمان پر شور و شرّى كه قبل از (عج) فرا مى رسد اشاره كرده، گاه را در آن زمان شرح مى دهد، و گاه وضع و و قوانين اسلامى را، مى فرمايد: «وَ ذلِكَ زَمَانٌ لَا يَنْجُو فِيهِ إِلَّا كُلُّ مُؤْمِنٍ نُوَمَةٍ، إِنْ شَهِدَ لَمْ يُعْرَفْ، وَ إِنْ غَابَ لَمْ يُفْتَقَدْ؛ آن [زمان]، زمانى است كه هيچ كس از نجات نمى يابد، مگر كه بى نام و نشان است! اگر در حضور است، شناخته نمى شود و اگر غايب شود، كسى سراغ او را نمى گيرد!». 🔹بديهى است در زمان هايى كه ، را فرا مى گيرد و مديران و سردمداران اجتماع، افراد فاسد و آلوده هستند، و با شخصيّت، اگر چهره هاى شناخته شده اى باشند ، آنها را رها نمى كنند؛ يا بايد تسليم شان شوند و در رديف كارگزاران آنها قرار گيرند و يا در صورت مقاومت و امتناع، آنها را از ميان برمیدارند. بنابراين، صلاح كار و با شخصيّت در اين است كه و دور از شهرت زندگى كنند، تا كسى به سراغ آنها نيايد. 🔹در عين حال اين گمنامى ظاهرى، چيزى از مقام آنها نمى كاهد و خود را در جامعه خواهند داشت؛ از اين رو (ع) در ادامه سخن مى افزايد: «أُولَئِكَ مَصَابِيحُ الْهُدَى، وَ أَعْلَامُ السُّرَى؛ [۱] آنها و نشانه هايى براى حركت در شب هاى تاريك رهروان راه حقّ اند». گرچه خاموشند، ولى راه و براى افراد آگاه و بيدار، است و به چراغ ها و نشانه هايى مى مانند كه در مسير مسافران نصب مى شود، تا در شب تاريك راه را گم نكنند و بى راهه نروند. 🔹سپس در توصيف اين گروه از مى افزايد: «لَيْسُوا بِالْمَسَايِيحِ، وَ لَا الْمَذَايِيعِ الْبُذُرِ؛ آنها در ميان مردم اظهار وجود نمى كنند، و احمقانه و ناآگاهانه به افشاى اسرار نمى پردازند». در پايان اين توصيف چنين مى فرمايد: «أُولَئِكَ يَفْتَحُ اللهُ لَهُمْ أَبْوَابَ رَحْمَتِهِ، وَ يَكْشِفُ عَنْهُمْ ضَرَّاءَ نِقْمَتِهِ؛ آنها كسانى هستند كه خداوند درهاى رحمتش را به روی‌شان مى گشايد، و سختى ها و مشكلات را از آنان برطرف مى سازد!». اين تعبير نشان مى دهد كه در آن و طوفانى، خداوند عنايتش را از - كه هدايتگر ديگرانند - بر نمیگیرد و آنان را از شرّ ، دوران و زمان حفظ مى كند. 🔹سپس در ادامه اين بحث، (ع) به پيشگويى صريح‌تر و توضيح بيشترى درباره آن زمان پرداخته، مى افزايد: «أَيُّهَا النَّاسُ! سَيَأْتِي عَلَيْكُمْ زَمَانٌ يُكْفَأُ [۲] فِيهِ الْإِسْلَامُ، كَمَا يُكْفَأُ الْإِنَاءُ بِمَا فِيهِ؛ اى مردم! به زودى زمانى بر شما فرا مى رسد كه واژگون مى شود، همچون ظرفى كه واژگون شود و آنچه در آن است بريزد». تعبير به «يُكْفَأُ فِيهِ الْإِسْلَامُ» كنايه لطيفى است از دگرگون شدن همه و از دست رفتن حقيقت آن؛ 🔹زيرا تشبيه به ظرفى شده كه معارف و قوانين و احكام و اخلاق اسلامى در آن جاى گرفته است و همانگونه كه اگر ظرف آب را وارونه كنند، هر چه در آن است مى ريزد، هم در آن زمان مى شود و محتواى خود را از دست مى دهد و تنها نامى از آن باقى مى ماند. نشانه هاى چنين زمانى در عصر ما ظاهر شده؛ بسيارى از تنها به نام آن قناعت كرده اند؛ نه اثرى از در آنها ديده مى شود، نه ، نه بر پروردگار! نه آشنا به معارف قرآنند و نه آگاه از حقايق سنّت؛ در ميان غوطه ورند و جز و و و شهواتِ حيوانى چيزى را به رسميّت نمى شناسند. پی نوشت: [۱] «سُرى» (بر وزن شما) به معناى راه رفتن در شب است. [۲] «يُكفأ» از مادّه «كَفأ» (بر وزن نفع) به معناى واژگون كردن است. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۴، ص ۴۲۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا «دشنام» و «لعن» افراد جایز است؟ 🔹بسيارى از لغت دانان تصريح كرده اند كه «سبّ» همان شتم و و كردن است و بعضى را هم مصداقى از آن دانسته اند. به يقين هيچ را نبايد و كرد، و درباره و نيز اصل بر آن است، چرا كه غالباً با دو اثر منفى همراه است: نخست اينكه چه بسا طرف مخالف، كند و به توهين نمايد. 🔹خداوند در آيه ۱۰۸ سوره انعام میفرماید: «وَ لاَ تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ فَيَسُبُّوا اللهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْم»؛ (به [معبود] كسانى كه غير خدا را مى پرستند، ندهيد مبادا آنها نيز از روى نادانى [و ظلم] خدا را دشنام دهند). ديگر اينكه ممكن است اينگونه آنها را كند و به اصطلاح روى دنده بيفتند و آنها در و بيشتر گردد. ولى اين قاعده نیز مانند هر قاعده كلى ديگر موارد استثنايى دارد. 🔹به همين دليل در يا عبارات ديگر (ع) گاه مذمت هايى نسبت به شده و نيز بعضی گروهها را فرموده است. در خطبه ۱۹ نهج البلاغه، (ع) به منافق كه و بى ادبانه در برابر امام (ع) گفت، فرمود: «عَلَيْكَ لَعْنَةُ اللهِ وَ لَعْنَةُ اللاّعِنينَ حائِكٌ بْنُ حائِكَ مُنافِق بْنُ كافِر»؛ ( و لعنت همه لعنت كنندگان بر تو باد اى بافنده [دروغ] فرزند بافنده و اى فرزند كافر). 🔹همچنین هنگامى كه در اسير شد و او را خدمت (ع) آوردند، (ع) و (ع) نزد پدر خود براى او شفاعت كردند و حضرت او را آزاد ساخت. امام حسن (ع) و امام حسين (ع) عرض كردند: اى امير مؤمنان! لازم است مروان با شما بيعت كند؟ امام (ع) فرمود: مگر بعد از قتل عثمان با من بيعت نكرد من نياز به بيعت او ندارم. دست او همچون دست يهودى است «إِنَّها كَفٌّ يَهُودِيَّةُ». 🔹ولى از است؛ در حديثى از (ص) مى خوانيم كه فرمود: «سبّ و گناه بزرگى است، و جنگيدن با او كفر است و خوردن گوشت او (غيبت كردن) معصيت است، و احترام مالش همچون احترام خون است». [۱] همچنین در حديث ديگرى مى خوانيم كه مردى خدمت پيامبر اكرم (ص) عرض كرد: مرا وصيّتى كن! از جمله امورى كه رسول خدا به او سفارش كرد اين بود: «به مردم سبّ و ندهيد كه سبب و دشمنى در ميان آنها مى شود». [۲] 🔹اين نكته قابل توجّه است كه ، هر چند جزء و ظالمان و بودند باز امام (ع) اصحاب خود را از آنها در ايّام نهى فرمود، زيرا در آنجا شرايط خاصّى بود كه ممكن بود سبّ آنها را شعله ورتر سازد. در مورد نيز از استفاده مى شود كه خداوند عده اى را كرده و يا اجازه لعن آنها را داده است؛ از جمله درباره مى فرمايد: «وَ إِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِى إِلَى يَوْمِ الدِّين»؛ [۳] (و مسلماً من بر تو تا روز قيامت خواهد بود). 🔹و در ارتباط با گروهى از مى فرمايد: «أُوْلَئِكَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللهِ وَالْمَلاَئِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ»؛ [۴] (كيفر آنها اين است كه و و همگى بر آنها خواهد بود). و درباره نيز مى فرمايد: «أَلاَ لَعْنَةُ اللهِ عَلَى الظَّالِمِين». [۵] و درباره و و در زمين مى فرمايد: «أُوْلَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّار» [۶] و درباره كسانى كه مى كنند، مى فرمايد: «أُوْلَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُون»؛ [۷] (خداوند و همه لعنت كنندگان آنها را مى كنند). 🔹بى شك در لغت به معناى طرد كردن و دور ساختن است، كه گاه به صورت عملى انجام میشود، و گاه به صورت لفظى يا در شكل نفرين؛ مثلا گفته مى شود: «لعنة الله عليك» يعنى تو را از دور دارد. مسلّم است كه هيچ را نمیتوان كرد؛ ولى و و كسانى كه گناه عظيمى مانند و و و ايجاد در زمين و امثال آن مرتكب میشوند مستحق ، بنابراين لعن مخصوص كافران و منافقان نيست. پی نوشت‌ها؛ [۱] الكافی، دارالكتب الإسلامية، چ۴ ج ۲ ص۳۶۰ ح۲؛ [۲] همان؛ [۳] قرآن کریم، سوره ص آيه۷۸؛ [۴] همان، سوره آل عمران آيه۸۷؛ [۵] همان، سوره هود آيه۱۸؛ [۶] همان، سوره رعد آيه۲۵؛ [۷] همان، سوره بقره آيه۱۵۹ 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية، چ۱، ۸، ص ۱۰۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ويژگى هاى پرچم قيام از منظر روايات 🔸احاديث متعدّدى به وجود در (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تصريح كرده و اوصافى را براى آن برشمرده اند كه عبارت اند از : 1⃣مقدّس بودن و انتساب آن به خداوند 🔹، پرچمى الهى، نبوى و علوى است. اين ويژگى از عبارت «يَأتيهِ بِها ( عليه السلام آن را مى آورد)» [۱] و توصيف مكرّر آن به «رايَةُ رَسولِ اللهِ صلى الله عليه و آله ( صلى الله عليه و آله )» [۲] و نيز يكسان بودن آن با (عليه السلام) در جنگ جمل،[۳] قابل استفاده است. 🔹همچنين توصيف زيبا و مجازگونه «عَمودُها مِن عَمودِ العَرشِ»، [۴] مؤيّد ارتباط مستقيم خيمه فرماندهى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با به عنوان مركز فرماندهى نظام هستى است؛ معنايى كه از عبارت «مِن وَرَقِ الجَنَّةِ» [۵] نيز قابل استفاده است و زمينه ساز اين سخن است كه (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، نه از جنس چوب و پارچه،[۶] بلكه نمادى از و عظمت و است؛ پرچمى كه به هر جا روى كند، و را به ارمغان مى آورد و را به هلاكت مى رساند. [۷] 2⃣شعار پرچم، نماد توحيد 🔹مطابق با تصريح حديث، جمله «البَيعَةُ للهِ» [۸] بر ، نقش بسته است كه پيوند و وابستگى را به خداوند نشان مى دهد. اين ويژگى، افزون بر تقويت ويژگى نخست، اين پيام را فراز مى آورد كه (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در پى تشكيل حكومت فردى، قبيله اى و حزبى نيست و او به دور از فردگرايى و شخص پرستى، در پى چيره كردن اراده خدا در زمين و به ميراث بردن آن به نفع و است. 🔹گفتنى است كه در گزارشى ديگر، جمله «اسمَعوا وَ أَطيعوا» [۹] نقش پرچم گفته شده كه منافاتى با اين سخن ندارد، زيرا میتوان بر پرچم، جمله هاى متعدّدى نگاشت. اين شعار نيز در راستاى دعوت استوار و محكم جهانيان به (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که پيروزى و چيرگى آن، حتمى است. 3⃣ايجاد كننده هراس در دل دشمنان 🔹مطابق با برخى احاديث، [۱۰] «هراس»، پيشاپيش و به فاصله يك ماه جلوتر، حركت میكند. اين احاديث، را در هر چهار جهت دانسته اند و حديثى ديگر، [۱۱] آن را گونه اى همسانى با (صلى الله عليه و آله) خوانده است. [۱۲] در احاديث ديگر اين باب، سخن از يارى شدن (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با و هراس است. بر اين پايه، حركت رعب و ، بيانى مجازى براى نشان دادن «هراس» از (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و لشكر او دارد؛ امرى كه از نظر نظامى، زمينه ساز مهم و هزيمت و فراهم كننده ياران قيام است . 4⃣استوار كردن دل مؤمنان 🔹 تا آنگاه كه در اهتزاز است، به لشكريان قوّت مى بخشد و همان اندازه كه در دل ، مى افكند، دل دوستان و را استوار و گامهاى آنان را در ميدان جنگ، راسخ‌تر میگرداند. اين ويژگى براى هر پرچمى و به گونه طبيعى وجود دارد: «إِذا هَزَّها لَم يَبقَ مُؤمِنٌ إلّا صارَ قَلبُهُ كَزُبَرِ الحَديدِ». [۱۳] چون را به اهتزاز درمى آورد، باقى نمیماند، جز آنكه دلش مانند [محكم] میشود. 5⃣همراهى فرشتگان و نصرت الهى 🔹، از هنگام برافراشته شدن، ديگر جمع نمیشود و در هيچ جا متوقّف نمیگردد و از هيچ نبردى عقب نمى نشيند و بازنمیگردد تا آنكه را بر همه كره خاكى بگسترد. اين ويژگى كه در واقع، نمايانگر بر همه قدرت هاى معارض است، با عبارت «لا تُرَدُّ لَهُ رايَةٌ» [۱۴] در احاديث باب «غلبه رايته، » تكرار و مورد تأكيد قرار گرفته است. افزون بر اين، عبارت زيبا و مجازى «سائِرُها مِن نَصرِ اللَّهِ عليهم السلام» [۱۵] بيان ميكند كه اهتزاز پارچه ، نه از باد و هوا و كار طبيعت است، بلكه ، آن را به جنبش درمى آورد و چه كسى میتواند را كه ايزد برافروزد، خاموش سازد؟! 🔹چه كسى را ياراى ايستادگى در برابر است كه پارچه اش نه از جنس پنبه و كتان و ابريشم، بلكه از برگ هاى درختان بهشت است [۱۶] و دسته اش نه از چوب و فلز كه از عمود عرش بزرگ خداوند است [۱۷] و نه تنها انسان ها، بلكه نشاندار و مقرّب درگاه الهى اند؛ [۱۸] همان فرشتگان فرود آمده و نشاندار (منزلين و مسوّمين) كه به تصريح قرآن در به يارى آمدند [۱۹] و در هر جاى ديگرى كه بورزند، بر آنان فرود مى آيند و آنان را دلدارى مى دهند و استواردل مى دارند و به بشارت مى دهند. [۲۰] منبع؛ حديث نت @tabyinchannel