eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
❌آیا جانباز جنگ صفین و از یاران و شیعیان حضرت علیه السلام بود و بعد ها راهش عوض شد و قاتل علیه السلام شد؟🤔 یکی از مطالبی که این روز ها دست به دست می شود این است که شمر از جانبازان و امیرالمومنین بوده و بارها به حج رفته بود و از بس نماز خوانده بود پیشانی و زانوهایش بسته بود و تمام تلاش نویسنده و گوینده مطلب این است که می خواهد طوری القا کند که آری امام حسین علیه السلام را شیعیان کشتند پس آی شیعیان مواظب باشید شمر نشوید!!! حال واقعیت چیست؟ مطلب از ۵ جهت مورد بررسی ست ❌تولد شمر ❌قبل از جنگ صفین ❌حضور در جنگ صفین ❌جانبازی در جنگ صفین ❌بعد از جنگ صفین ❌۱)تولد شمر از طریق در نحوه زنا زادگى وى نقل شده که روزى مادر شمر که زن بزچرانى بود و در بیابان به کار خود مشغول بود ، از چوپانى که از کنار او مى‌گذشت ، تقاضاى آب کرد تا با آن رفع عطش کند . تقاضاى شیطانى خود را شرط دادن آب قرار داد و مادر شمر نیز پذیرفت و از این طریق ، شمر منعقد شد! 📚بحارالانوار ج ۴۵ ص ۵ و به این دلیل بود که در هم امام حسین علیه السلام شمر را پسر زن بز چران خطاب کرد و هم زهیر بن قین علیه السلام خطاب به شمر گفت:ای فرزند زنی که بر پاشنه پایش ادرار می کند(استعاره از زنی که در سن کم زنا کرده) ❌۲)شمر قبل از جنگ صفین شمر از قبیله ی بود که پدرش و قبیله اش مسلمان نمی شدند تا وقتی که از مسلمانان شکست خوردند و بعد اسلام آوردند! ❌۳)حضور شمر در جنگ صفین حضور شمر در جنگ صفین به همراه قبیله اش هوازن و تیره اش بنی ضباب در جبهه ی امیرالمومنین علیه السلام قطعی ست اما مساله انگیزه ی حضور اوست! در زمان جنگ صفین،شمر از بزرگان قبیله ی خودش نبوده و به دستور بزرگان قبیله خودش که تصمیم گرفته اند در لشکر امیرالمومنین باشند،بر مبنای سنت قبیله گرایی مانند سایر مردان قبیله اش در جبهه ی امیرالمومنین علیه السلام قرار گرفته و با انگیزه های قومی قبیله ای در جنگ حضور داشته است. 👌شاید برای تان سوال باشد که مگر می شود؟ که باید گفت بله در عرب آن روز ها سنت قبیله گرایی رواج زیادی داشته و نمونه اش شخصی به اسم قزمان بن حارث از افراد حاضر در جبهه رسول خدا در جنگ اُحد بود که وقتی در جنگ جراحت دید و در حال مرگ بود اطرافیانش گفتند: (ای قزمان تو امروز به امتحان و بلای سختی گرفتار شدی بنابراین بشارت باد تو را شهادت و باغ بهشت بر تو گوارا باد) قزمان جواب داد: باغی از بهشت؟ لب فرو بندید، شما گمان کرده اید که من به خاطر اسلام جنگیدم؟ نه.چنین نیست.من تنها برای ام و جنگیدم. قزمان این را گفت و برای رهایی از رنج جراحت با بریدن رگهای پشت آرنج دست خود،خودکشی کرد.و رسول خدا گفت او از اهل جهنم است. ❌۴)جانبازی شمر در جنگ صفین روایت طبری و نصر بن مزاحم از شمشیر خوردن صورت شمر در جنگ صفین قابل استناد نیست.زیرا روایت طبری مستقل نیست و همان روایت نصر بن مزاحم است پس این روایت خبر واحد است و راوی خبر واحد جانبازی شمر اشخاصی هستند که یکی در کارنامه اش نوکری یزید را کرده است و دیگری نوکری خاندان عمر را. و برای شیعیان این روایات قابل پذیرش نیست. حتی در صورت پذیرش اینکه شمر در جنگ صفین جانباز شده باید بگوییم او جانباز سنت و دستور بزرگان قبیله خودش شده نه جانباز راه امام معصوم علیه السلام. ❌۵)شمر بعد از جنگ صفین شمر بعد از صفین با معاویه بیعت کرد.در صورتی که بعد از صفین افراد دو دسته شدند یا به امیرالمومنین علیه السلام وفادار ماندند یا به خوارج پیوستند و هم با امیرالمومنین و هم با معاویه دشمنی کردند.اما شمر راه سوم را انتخاب کرد و با معاویه بیعت کرد و مامور شد که شیعیان را بکشد که نمونه بارز آن کشتن حجر بن عدی بود😐تا نشان دهد که از سر محبت به علی علیه السلام در صفین حضور نداشته!و بعدها هم که ماجرای کربلا را به وجود آورد ❌❌❌ از تمام این مطالب اثبات می شود که شمر نه تنها شیعه و از جانبازان صفین نیست بلکه زنازاده ایست که از تولد تا مرگ دشمنی اهل بیت علیهم السلام را داشته است.و رفتن و خواندن به تنهایی دلیل بر عاقبت به خیری نیست و حرامزاده ترین های تاریخ مانند شمر هم اهل نماز و حج بوده اند و آن چه مهم است اهل بیت علیهم السلام است.و هیچ شیعه ای حاضر نیست امام ش را بکشد و تمام دشمنان در کربلا غیر شیعه بودند. @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️نماز اول وقت 🔹سر اهمیت در توحیدی بودن و به نیت در اول وقت است. در «نماز اول وقت»، شما تمام انگیزه ها و گرایش ها و خواسته‌های نفس خود را فدای خواست مولی می کنید و از خودتان می گذرید، تا اراده و را اجابت کنید. وقتی کسی را به تاخیر می اندازد، معنایش این است که برخی خود را بر خواست خدا مقدم داشته، در حالی که و بندگی، تقدم خواست خدا بر خواست های نفسانی خود است. نزدیک بودن به و قابل مقایسه با نماز آخر و وسط وقت نیست. 🔹 (ره) می فرماید: مطلق تو را به درجات بالای بندگی می رساند، یعنی حتی نماز با خستگی و بدون رعایت مستحبات و حضور قلب کامل هم، اگر اول وقت رعایت شود است. سر این فرمایش ایشان در روح بندگی و عبودیت بیشتری است که در «نماز اول وقت» نهفته است، لذا حتی اگر با خستگی اقامه شود، موثر می شود و بر نماز با تاخیر اولویت دارد، زیرا «نماز با تاخیر» حتی اگر با شرایط کمال باشد، چنان که باید از و اخلاص برخوردار نیست. بعضی می گویند: الان خسته ام و حال ندارم و اگر نماز را از اول وقت آن به تاخیر بیندازم حال بیشتری خواهم داشت. 🔹بله ممکن است که شخص، واقعاً پس از استراحت مختصری نماز با حال تری بخواند، ولی باید توجّه داشت که این موضوع شاید به شکل عادت در بیاید؛ زیرا ممکن است به همین وسیله آدمی را فریب داده و از فیض محروم سازد. به لحاظ اجتماعی هم وقتی مقید به خواندن نماز در اول وقت باشند، در هر منطقه غالب مردم همزمان به می ایستند. این مسئله آمادگی آنان را برای و ایجاد صفوف گسترده و پر جمعیت بیشتر می کند، در حالی که نماز در غیر اول وقت، در بین زمان های مختلف پراکنده می شود و از اجتماع و و انس و در مراکز دینی می کاهد. 🔹 گفت‌وگو و دیدار با است، که جز حضرت حق، دوست و ولی نعمتی برای خود نمی شناسند، مشتاقانه در انتظارند تا در اولین فرصت، جسم و روح خسته از دنیای مادیت خود را جانی درباره بخشند. از این رو حتی قبل از رسیدن وقت ، با انجام مقدمات واجب و مستحب و با نظافت و معطّر نمودن بدن و لباس، خود را برای حضور در پیشگاه معشوق آماده می کنند. (صلی الله علیه و آله) وقتی هنگام می شد، چهره اش تغییر می کرد و به بلال می فرمودند: ارحنا یا بلال. ای بلال ما را با اذان به راحتی و آرامش برسان. 🔹گرچه برای هر یک از نمازهای یومیه، وقت موسّع و طولانی در نظر گرفته شده است، اما همانگونه که موذن بر آن دعوت می کند، (بشتابید به سوی نماز) تأکید بر این است که در ، با شتاب و عجله همگی به سوی حرکت کنند و در آن را اقامه نمایند، و هیچ کار و مشغله ای را بهانه برای تأخیر قرار ندهند. 🔹 (صلّی الله علیه و آله) فرموده اند که: نباشد نمازی که وقت آن برسد، مگر آنکه ملکی در برابر مردم (یعنی هرگاه وقت یکی از نمازهای پنجگانه، که عبارت از صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشاء است داخل شود، ملکی از ملائک آسمان در برابر مردمی که به دایره تکلیف در آمده اند) ندا کند: که ای ! برخیزید به جانب آتش هایی که به واسطه ارتکاب و مبادرت به امور ناشایست، بر پشته ی خود برافروخته اید، با گزاردن که پروردگار شما بر شما فرض کرده است، فرونشانید. [۱] 🔹 (علیه السلام) در میدان جنگ، آن هم در بدترین شرایط، را اقامه کرد و حاضر نشد که آن‌را از دست بدهد و حتی سه نفر از یاران آن حضرت برای دفاع، در مقابل تیرها ایستادند و شهید شدند. آن حضرت حتی و قتال با دشمنان را مانع نمی بیند؛ ایشان نمی گوید، وقت بسیار است، بگذارید اول تکلیف جنگ را معلوم کنیم، آن حضرت نمی گوید: هم اکنون وقت کار و جهاد است، بلکه می فرماید: ندای اذان سر دهید تا گزاریم؛ زیرا او برای می کند؛ همان کاری که پدرشان (عليه السلام) در کرد؛ همان کسی که فرمود: « را در وقت معین آن بخوان، و به خاطر اینکه بیکاری، پیش از وقت آن را به جا نیاور، و به بهانه کار داشتن، آن را به تأخیر مینداز». [۲] پی نوشت‌ها: [۱] اربعین شیخ بهایی، ص ۷۰۲ [۲] نهج البلاغه، نامه ۲۷ منبع: وبسایت پرسمان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا «دشنام» و «لعن» افراد جایز است؟ 🔹بسيارى از لغت دانان تصريح كرده اند كه «سبّ» همان شتم و و كردن است و بعضى را هم مصداقى از آن دانسته اند. به يقين هيچ را نبايد و كرد، و درباره و نيز اصل بر آن است، چرا كه غالباً با دو اثر منفى همراه است: نخست اينكه چه بسا طرف مخالف، كند و به توهين نمايد. 🔹خداوند در آيه ۱۰۸ سوره انعام میفرماید: «وَ لاَ تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ فَيَسُبُّوا اللهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْم»؛ (به [معبود] كسانى كه غير خدا را مى پرستند، ندهيد مبادا آنها نيز از روى نادانى [و ظلم] خدا را دشنام دهند). ديگر اينكه ممكن است اينگونه آنها را كند و به اصطلاح روى دنده بيفتند و آنها در و بيشتر گردد. ولى اين قاعده نیز مانند هر قاعده كلى ديگر موارد استثنايى دارد. 🔹به همين دليل در يا عبارات ديگر (ع) گاه مذمت هايى نسبت به شده و نيز بعضی گروهها را فرموده است. در خطبه ۱۹ نهج البلاغه، (ع) به منافق كه و بى ادبانه در برابر امام (ع) گفت، فرمود: «عَلَيْكَ لَعْنَةُ اللهِ وَ لَعْنَةُ اللاّعِنينَ حائِكٌ بْنُ حائِكَ مُنافِق بْنُ كافِر»؛ ( و لعنت همه لعنت كنندگان بر تو باد اى بافنده [دروغ] فرزند بافنده و اى فرزند كافر). 🔹همچنین هنگامى كه در اسير شد و او را خدمت (ع) آوردند، (ع) و (ع) نزد پدر خود براى او شفاعت كردند و حضرت او را آزاد ساخت. امام حسن (ع) و امام حسين (ع) عرض كردند: اى امير مؤمنان! لازم است مروان با شما بيعت كند؟ امام (ع) فرمود: مگر بعد از قتل عثمان با من بيعت نكرد من نياز به بيعت او ندارم. دست او همچون دست يهودى است «إِنَّها كَفٌّ يَهُودِيَّةُ». 🔹ولى از است؛ در حديثى از (ص) مى خوانيم كه فرمود: «سبّ و گناه بزرگى است، و جنگيدن با او كفر است و خوردن گوشت او (غيبت كردن) معصيت است، و احترام مالش همچون احترام خون است». [۱] همچنین در حديث ديگرى مى خوانيم كه مردى خدمت پيامبر اكرم (ص) عرض كرد: مرا وصيّتى كن! از جمله امورى كه رسول خدا به او سفارش كرد اين بود: «به مردم سبّ و ندهيد كه سبب و دشمنى در ميان آنها مى شود». [۲] 🔹اين نكته قابل توجّه است كه ، هر چند جزء و ظالمان و بودند باز امام (ع) اصحاب خود را از آنها در ايّام نهى فرمود، زيرا در آنجا شرايط خاصّى بود كه ممكن بود سبّ آنها را شعله ورتر سازد. در مورد نيز از استفاده مى شود كه خداوند عده اى را كرده و يا اجازه لعن آنها را داده است؛ از جمله درباره مى فرمايد: «وَ إِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِى إِلَى يَوْمِ الدِّين»؛ [۳] (و مسلماً من بر تو تا روز قيامت خواهد بود). 🔹و در ارتباط با گروهى از مى فرمايد: «أُوْلَئِكَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللهِ وَالْمَلاَئِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ»؛ [۴] (كيفر آنها اين است كه و و همگى بر آنها خواهد بود). و درباره نيز مى فرمايد: «أَلاَ لَعْنَةُ اللهِ عَلَى الظَّالِمِين». [۵] و درباره و و در زمين مى فرمايد: «أُوْلَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّار» [۶] و درباره كسانى كه مى كنند، مى فرمايد: «أُوْلَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُون»؛ [۷] (خداوند و همه لعنت كنندگان آنها را مى كنند). 🔹بى شك در لغت به معناى طرد كردن و دور ساختن است، كه گاه به صورت عملى انجام میشود، و گاه به صورت لفظى يا در شكل نفرين؛ مثلا گفته مى شود: «لعنة الله عليك» يعنى تو را از دور دارد. مسلّم است كه هيچ را نمیتوان كرد؛ ولى و و كسانى كه گناه عظيمى مانند و و و ايجاد در زمين و امثال آن مرتكب میشوند مستحق ، بنابراين لعن مخصوص كافران و منافقان نيست. پی نوشت‌ها؛ [۱] الكافی، دارالكتب الإسلامية، چ۴ ج ۲ ص۳۶۰ ح۲؛ [۲] همان؛ [۳] قرآن کریم، سوره ص آيه۷۸؛ [۴] همان، سوره آل عمران آيه۸۷؛ [۵] همان، سوره هود آيه۱۸؛ [۶] همان، سوره رعد آيه۲۵؛ [۷] همان، سوره بقره آيه۱۵۹ 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية، چ۱، ۸، ص ۱۰۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel