eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) درباره طولانی بودن سفر آخرت و لزوم تهیه «زاد و توشه» چه فرموده است؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸 (عليه السلام) در بخشی از نامه ۳۱ که خطاب به (علیه السلام) نوشته شده، به «طولانى بودن و نياز شديد به تهيه زاد و » براى اين سفر از طاعات و كارهاى خير به ويژه انفاق در راه خدا اشاره كرده است. 🔹 (عليه السلام) در قسمت دیگری از وصيّتنامه براى تشويق به در راه خدا از تعبير ديگرى استفاده كرده مى فرمايد: «وَ اغْتَنِمْ مَنِ اسْتَقْرَضَكَ فِي حَالِ غِنَاكَ لِيَجْعَلَ قَضَاءَهُ لَكَ فِي يَوْمِ عُسْرَتِكَ» ([و همچنين] اگر كسى را پيدا كنى كه در حال غنی و ، از تو بگيرد و اداى آن را براى روز سختى و تنگدستى تو بگذارد، آن را بشمار). حاصل اينكه و هوشيار بايد از وجود دو كس بهره بگيرد: كسى كه داوطلبانه و رايگان بار سنگين توشه انسان را بر دوش مى گيرد و با شادى و خوشحالى آن را به مقصد مى رساند، و ديگر كسى كه در هنگام انسان به مال، بخشى از او را مى گيرد و در آن زمان كه شديداً به آن نيازمند است بازپس مى دهد. 🔹آرى چنين است حال كسانى كه در راه خدا مى كنند و تعبيرى جالب تر و زيباتر از اين پيدا نمى شود. تعبير دوم برگرفته از است، آنجا كه مى فرمايد: «مَنْ ذَا الَّذی يُقْرِضُ اللهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثيرَة» [۱] (كيست كه به خدا دهد، [و بدون منت، انفاق كند]، تا آن را براى او، كند؟). البتّه آيه مسئله را با نكته اضافه اى بيان مى دارد، و آن اينكه خداوند وامى را كه از بندگانش مى گيرد، دو چندان يا به آنها باز پس مى دهد. تعبير اوّل را هم احتمالا بتوان از آيات شريفه «سوره بلد» استنباط كرد، آنجا كه مى فرمايد: «فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ - وَ ما أَدْراكَ مَا الْعَقَبَةُ - فَكُّ رَقَبَة - أَوْ إِطْعامٌ فِى يَوْم ذِى مَسْغَبَة». [۲] 🔹شايان توجّه است كه مرحوم صدوق در «کتاب علل الشرايع»، روايت جالبى متناسب با وصيّتنامه بالا نقل مى كند كه «سفيان بن عُيَيْنَه» مى گويد: زُهرى (يكى از تابعين معروف) در شبى سرد و بارانى (عليه السلام) را ديد كه آرد بر دوش خود حمل مى كند؛ عرض كرد: يابن رسول الله اين چيست؟ فرمود: «أُرِيدُ سَفَراً أُعِدُّ لَهُ زَاداً أَحْمِلُهُ إِلَى مَوْضِع حَرِيز»؛ (سفرى در پيش دارم كه زاد و آن را به جاى مطمئنى نقل مى كنم)؛ زُهرى گفت: غلام من در خدمت شماست آن را براى شما حمل مى كند؛ حضرت قبول نكرد، زُهرى گفت: من خودم آن را بر دوش حمل مى كنم، شما والامقام تر از آنید كه بخواهید چنين بارى را بر دوش حمل كنید. 🔹 (علیه السلام) فرمود: «لَكِنِّی لاَ أَرْفَعُ نَفْسِی عَمَّا يُنْجِينِی فِي سَفَرِی وَ يُحْسِنُ وُرُودِي عَلَى مَا أَرِدُ عَلَيْهِ أَسْأَلُكَ بِحَقِّ اللهِ لَمَّا مَضَيْتَ لِحَاجَتِكَ وَ تَرَكْتَنِي» (لكن من خودم را والاتر از آن نمى دانم كه آنچه مرا در سفرم نجات مى بخشد و ورودم را بر آنچه مى خواهم نيكو مى سازد بر دوش حمل كنم. تو را به خدا سوگند مى دهم به دنبال كار خود بروى و مرا به حال خود رها سازى). زُهرى به دنبال كار خود رفت بعد از چند روز حضرت را ديد، عرض كرد: اثرى از سفرى كه فرموديد نمى بينم، امام (عليه السلام) فرمود: «بَلَى يَا زُهْرِيُّ لَيْسَ مَا ظَنَنْتَ وَ لَكِنَّهُ الْمَوْتُ وَ لَهُ كُنْتُ أَسْتَعِدُّ إِنَّمَا الاْسْتِعْدَادُ لِلْمَوْتِ تَجَنُّبُ الْحَرَامِ وَ بَذْلُ النَّدَى وَ الْخَيْرِ» [۳] (آن سفرى كه تو گمان كردى نيست، منظورم است، و من براى آن آماده مى شوم، و آماده شدن براى اين سفر با پرهيز از حرام و در راه هاى خير حاصل مى شود). پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره بقره، آيه ۲۴۵ [۲] سوره بلد، آيات ۱۱ الی ۱۴؛ ترجمه: «ولى او از آن گردنه مهمّ نگذشت! - و تو نمی ‏دانى آن گردنه چيست! - آزادكردن برده‏ اى - يا غذا دادن در روز گرسنگى». [۳] علل الشرائع‏، ابن بابويه، كتابفروشى داورى‏، قم‏، چ اول‏، ج ‏۱، ص ۲۳۱، باب ۱۶۵ 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۹، ص ۵۷۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️انتخاب نام «امام حسن» و «امام حسين» (عليهم السلام) از جانب چه كسی بود؟ 🔹بین شیعه و سنی مشهور است که انتخاب نام و (علیهم السلام) به امر خدا، بوده است. ابن اثیر در کتاب اسدالغابه می نویسد: «مردم پیش از ولادت و (علیهم السلام) با این نام آشنا نبودند، تا فرزندان خود را به این دو نامگذارى کنند، چرا که این دو اسم در زمان ولادت حسنین، از جانب بر (صلى الله علیه و آله) وحى شد، تا آن حضرت بر فرزندان (علیه السلام) و (سلام الله علیها) این نام‏ها را بگذارد». [۱] 🔹همچنین جلال الدّین سیوطى (از علماى معروف اهل سنّت) نقل کرده است که: « و دو نام از نام‏هاى اهل بهشت، برای (علیهم السلام) است، چرا که مردم عرب پیش از این، این دو نام را بر فرزندان خویش نام نمى‏ نهادند». [۲] در کتاب عبقات الانوار آمده است: آن روز که (علیه السّلام) متولد شد (علیه السّلام) بر (صلّى الله علیه و آله) فرود آمد و گفت: «ای محمد! به تو سلام رساند و مى‏ فرمود که (علیه السّلام) برای تو به منزله برای موسى است، لیکن بعد تو نیست، پس مسمى کن این پسر خود را بنام پسر هارون، که فرزندان هارون: و یعنی «حسن» و «حسین» نام داشتند». [۳] 🔹هم چنین قندوزی می نویسد: «آن گاه که (علیه السّلام) به دنیا آمد. (صلّى الله علیه و آله) او را - به امر خدا - نام نهاد، و او را به ام الفضل همسر عباس بن عبدالمطلب سپرد تا او از شیر فرزندش به نام قثم، او را شیر دهد». [۴] و در اعیان الشیعه آمده است: آنگاه که (علیه السّلام) متولد شد به (علیه السّلام) عرض کرد که نام او را بگذار؛ امام فرمود من در نامگذاری او بر (صلّى الله علیه و آله) سبقت نمی گیرم... آنگاه پیامبر (صلّى الله علیه و آله) او را نام نهاد و این نام در عصر جاهلیت شناخته شده و معروف نبود. [۵] پی نوشت‌ها؛ [۱] اسد الغابة، ج ۲، ص ۹ [۲] تاریخ الخلفاء، ص ۲۰۹ [۳] عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار، ج‏ ۱۱، ص؛ الاستیعاب، ج‏ ۱، ص ۳۸۴ [۲] ینابیع الموده، ۲۲۱، ۳۱۸؛ تهذیب تاریخ دمشق، ج ۴، ص ۳۱۶؛ تاریخ الخمیس، ج ۱، ص ۴۱۸ - ۴۱۹؛ تذکرة الخواص، ص ۲۳۲؛ و... [۱] اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۵۶۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام حسن مجتبی عليه‌السلام:  🔸ولَعَمری إنّا لأَعلامُ الهُدى و مَنارُ التُّقى. 🔹به جانم قسم كه ما «پرچم های هدايت» و «نشانه هاى روشن پرهيزگارى» هستيم. 📕تحف العقول، ص ۲۳۳ @tabyinchannel
⭕️امام حسن مجتبی عليه السلام:  🔸«إنَّ الدُّنيا دارُ بَلاءٍ وَ فِتنَةٍ، وَ كُلُّ ما فيها إلى زَوالٍ، وَ قَد نَبَّأَنَا اللهُ عَنها كَيما نَعتَبِرَ، فَقَدَّم إلَينا بِالوَعيدِ كَی لا يَكونَ لَنا حُجَّةٌ بَعدَ الإِنذارِ، فَازهَدوا فيما يَفنى، وَارغَبوا فيما يَبقى». 🔹، سراى رنج و گرفتارى است و هر آنچه در آن است، رو به است. خداوند ما را از [احوال] دنيا آگاه ساخته است، تا درس بياموزيم، ما را پيشاپيش بيم داده است تا بعد از هشدار، ديگر عذر و بهانه اى نداشته باشيم؛ پس به آنچه فنا مى پذيرد (يعنى دنيا) بورزيد و آنچه را ماندگار است، بخواهيد. 📕التوحيد، ص ۳۷۸، ح ۲۴ عن عبد الرحمن بن جندب عن أبيه @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ خصوصیات امام حسن مجتبی علیه السلام 🔹رسول خدا (ص) در مناسبت‌ های مختلف از فضیلت و عظمت ایشان سخن به میان می‌آورد؛ چنان که می‌فرمود: هر که و حسین (علیهم السلام) را دوست داشته باشد مرا دوست دارد و هر که با آن دو، دشمنی کند با من دشمنی کرده است. (ع) نه تنها از نظر علم، تقوا، زهد و عبادت، مقامی‌ برگزیده و ممتاز داشت، بلکه از لحاظ بذل و بخشش و دستگیری‌ از بیچارگان و درماندگان نیز در عصر خود زبانزد خاص و عام بود. هیچ فقیری از در خانه آن حضرت، دست خالی بر نمی‌گشت. هیچ آزرده دلی شرح پریشانی خود را نزد آن بزرگوار بازگو نمی‌کرد جز آنکه مرهمی‌ بر دل آزرده او نهاده می‌شد. [۱] 🔹تاریخ‌نگاران و دانشمندان در شرح زندگانی پرافتخار آن حضرت، نوشته‌اند که آن بزرگوار دو بار تمام اموال و دارایی خود را در راه خدا خرج کرد و سه بار ثروت خود را به دو نیم تقسیم کرده و نصف آن را برای خود نگه داشت و نصف دیگر را در راه خدا بخشید. [۲] آن بزرگوار گاه مبالغ قابل توجهی پول را یکجا به مستمندان می‌ بخشید، به طوری که مایه شگفتی واقع می‌شد. نکته قابل توجه این است که آن حضرت با این کار، برای همیشه شخص فقیر را بی نیاز می‌ ساخت و او می‌ توانست با این مبلغ، تمام نیازهای خود را برطرف نموده و زندگی آبرومندانه ای تشکیل دهد و احیانا سرمایه ای برای خود تهیه نماید. [۳] از خصوصیات اخلاقی  ایشان آن بود که اجازه نمی‌ داد کسی از در خانه او ناامید برگردد و اگر کمک مستقیم مقدور نبود، به طور غیرمستقیم در رفع نیازمندی‌ های افراد کوشش می‌ فرمود. 🔹به شهادت تاریخ، (ع) فردی شجاع و باشهامت بود و در راه پیشرفت اسلام از هیچگونه جانبازی دریغ نمی‌ ورزید. آمادگی ایشان برای جانبازی در راه حق به قدری بود که امیرالمومنین (ع) در جنگ صفین از یاران خود خواست که او و برادرش امام حسین (ع) را از ادامه جنگ با دشمن باز دارند، تا نسل پیامبر با شهادت این دو شخصیت از بین نرود. اما با چنین شجاعتی، چرا (ع) صلح را بر قیام ترجیح داد؟ سؤالی است که پاسخ آن در کتاب‌ های بسیاری به تفصیل ذکر شده است و در این مختصر تنها به این نکته بسنده می‌ کنیم که شرایط داخلی و خارجی، فرصتی را به وجود آورد که بتواند با استفاده از این فرصت، صلح را بر حضرت تحمیل نماید. 🔹به یقین همانگونه که اگر امام حسین (ع) قیام نمی‌نمود، اسلام برای همیشه به فراموشی سپرده می‌شد، صلح امام حسن (ع) نیز صفحه ای از نگهبانی دین خدا بود. توضیح آنکه شرایط به گونه ای بود که اگر (ع) صلح نمی‌کرد و جنگ را انتخاب می‌نمود، دیگر اسلامی ‌وجود نداشت، که توسط امام حسین (ع) به قیام منجر شود. به یقین در آن شرایط اگر امام حسین (ع) نیز به جای امام حسن (ع) بود، کاری به جز صلح انجام نمی‌داد، چنانکه امام حسین (ع) نیز تا زمانی که معاویه در رأس حکومت بود، اقدام نظامی‌ انجام نداد و تنها به سخنرانی کوبنده و افشاگرانه و نامه‌ های اعتراض آمیز به معاویه بسنده می‌فرمود. از همین روست که رسول خدا (ص) درباره این دو بزرگوار می‌فرمایند: حسن و حسین (علیهم السلام) امام‌اند چه قیام کنند و چه بنشینند (قیام نکنند). در کتاب‌ های پرشماری از منابع اهل سنت درباره دو نوه رسول اکرم (ص) و از مقام و مرتبه آنان در نزد رسول خدا (ص) سخن به میان آمده است. پی‌نوشت‌ها: [۱] مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص ۸۸ [۲] یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۲۶ [۳] مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص ۸۹ 📕فرصت‌هایی از ماه خدا (محمدمهدی فجری) چاپ اول منبع: وبسایت راسخون با تلخیص @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در منابع اهل سنت چه روایاتى درباره امام حسن (ع) از رسول خدا (ص) نقل شده است؟ 🔸کتاب هاى اهل سنّت سرشار از فضائل و مناقب (علیه السلام) از زبان (صلى الله علیه وآله) است؛ به عنوان نمونه: 1⃣ترمذى به سندش از ابن عباس نقل کرده: «کان رسول الله (صلى الله علیه و آله) حامل الحسن بن علىّ على عانقه فقال رجل: نعم المرکب رکبت یا غلام، فقال النبى: و نعم الراکب هو». [۱] (روزى رسول خدا (صلى الله علیه و آله) را بر دوش خود سوار کرده بود. شخصى عرض کرد: اى پسر! خوب مرکبى را سوار شده اى. پیامبر (صلى الله علیه و آله) فرمود: او نیز خوب راکبى است). 2⃣ابن کثیر به سندش از جابر بن عبدالله نقل کرده که رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود: «من سرّه ان ینظر الى سیّد شباب اهل الجنّة فلینظر الى الحسن بن على». [۲] هر کس دوست دارد تا به آقاى جوانان اهل بهشت نظر کند، باید به نظر نماید). 3⃣متقى هندى به سندش از عایشه نقل کرده که گفت: «پیامبر (صلى الله علیه و آله) همیشه (علیه السلام) را مى گرفت و او را به خود مى چسبانید، آن گاه مى فرمود: «اللّهم انّ هذا ابنى و أنا أحبّه فاحبّه و احبّ من یحبّه». [۳] بار خدایا! همانا این فرزند من است و او را دوست دارم، پس تو نیز او را دوست بدار و نیز هر کس که او را دوست مى دارد دوست بدار). 4⃣مسلم در صحیح خود از ابوهریره نقل کرده که رسول خدا (صلى الله علیه و آله) درباره (علیه السلام) فرمود: «اللّهم انّى اُحبّه فاحبّه و أحبب من یحبّه». [۴] بار خدایا! همانا من او را دوست دارم، پس تو نیز او را دوست بدار، و هر کس که او را دوست دارد، دوست بدار). 5⃣همچنین او از براء بن عازب نقل کرده که گفت: را بر دوش پیامبر (صلى الله علیه و آله) مشاهده کردم در حالى که حضرت مى فرمود: «اللّهم انّى اُحبّه فاحبّه». [۵] بار خدایا! همانا من او را دوست دارم، تو نیز او را دوست بدار). 6⃣از پیامبر (صلى الله علیه و آله) در حدیث روایت شده که فرمود: «لو کان العقل رجلا لکان الحسن». [۶] اگر قرار بود عقل در شخصى مجسّم گردد آن شخص بود). 7⃣براء بن عازب از رسول خدا (صلى الله علیه و آله) نقل کرده که درباه (علیه السلام) فرمود: «هذا منّى و أنا منه و هو یحرم علیه ما یحرم علىّ». [۷] این از من و من از اویم و آنچه بر من حرام است بر او نیز حرام مى باشد). پی نوشت‌ها؛ [۱] سنن ترمذى، ج ۵، ص ۳۲۷؛ مستدرک حاکم، ج ۳، ص ۱۷۰ [۲] البدایة و النهایة، ج ۸، ص ۳۵ [۳] کنز العمال، ج ۱۳، ص ۶۵۲، رقم ۳۷۶۵۳ [۴] صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۲۹؛ صحیح ترمذى، ج ۵، ص ۶۶۱ [۵] صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۲۹؛ صحیح ترمذى، ج ۵، ص ۶۶۱ [۶] فرائد السمطین، ج ۲، ص ۶۸ [۷] کنز العمال، ج ۷، ص ۱۰۷؛ ذخائر العقبى، ص ۱۲۳ 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۵ ه.ش، ص ۱۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️این رافضی را از مجلس بیرون کنید! 🔹عایشه از دفن جنازه حضرت مجتبی علیه‌ السلام نزد ضریح پیغمبر صلّی‌ الله علیه‌ و آله‌ و سلم منع نمود، و به مروان دستور داد جنازه آن حضرت را تیرباران کنند. مؤمن طاق در احتجاج خود با ابوحنیفه به وی گفت: چگونه عایشه و حفصه پدران خود را نزد ضریح پیغمبر صلّی‌ الله علیه‌ و آله‌ و سلم دفن نمودند، ولی اجازه ندادند امام مجتبی علیه‌ السلام در آنجا دفن گردد؟ ابوحنیفه در جواب گفت: آنجا جزو مهریه عایشه بود. مؤمن طاق گفت: پیامبراکرم صلّی‌ اللّه علیه‌ و آله‌ و سلم مهریه همسران خود را در حال حیات داده بود. ابوحنیفه گفت: «نَحُّوهُ عَنّی، فَإِنَّهُ رافِضِی خَبیثٌ؛ این شخص را از مجلس بیرون کنید، زیرا او رافضی (شیعه) پلیدی است». [۱] پی نوشت؛ [۱] مناظره یادشده، میان فضّال‌ بن‌ حسن‌ بن‌ فضّال کوفی با ابوحنیفه درباره افضلیت امام علی‌ (ع) بر ابوبکر و عمر مطرح شده است، و این بحث سرانجام به آنجا کشید که فضال از ابوحنیفه پرسید: چرا عایشه و حفصه از رسول خدا (ص) ارث می‌برند، ولی دخترش فاطمه زهرا (س) از آن بزرگوار ارث نمی‌برد؟ و ابوحنیفه جمله موجود در متن را گفت. برای اطلاع از تفصیل این مناظره، ر.ک: بحارا لانوار، ج۴۷، ص۴۰۰؛ احتجاج، ج۲، ص۳۸۰ 📕در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۵۵ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا «دشنام» و «لعن» افراد جایز است؟ 🔹بسيارى از لغت دانان تصريح كرده اند كه «سبّ» همان شتم و و كردن است و بعضى را هم مصداقى از آن دانسته اند. به يقين هيچ را نبايد و كرد، و درباره و نيز اصل بر آن است، چرا كه غالباً با دو اثر منفى همراه است: نخست اينكه چه بسا طرف مخالف، كند و به توهين نمايد. 🔹خداوند در آيه ۱۰۸ سوره انعام میفرماید: «وَ لاَ تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ فَيَسُبُّوا اللهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْم»؛ (به [معبود] كسانى كه غير خدا را مى پرستند، ندهيد مبادا آنها نيز از روى نادانى [و ظلم] خدا را دشنام دهند). ديگر اينكه ممكن است اينگونه آنها را كند و به اصطلاح روى دنده بيفتند و آنها در و بيشتر گردد. ولى اين قاعده نیز مانند هر قاعده كلى ديگر موارد استثنايى دارد. 🔹به همين دليل در يا عبارات ديگر (ع) گاه مذمت هايى نسبت به شده و نيز بعضی گروهها را فرموده است. در خطبه ۱۹ نهج البلاغه، (ع) به منافق كه و بى ادبانه در برابر امام (ع) گفت، فرمود: «عَلَيْكَ لَعْنَةُ اللهِ وَ لَعْنَةُ اللاّعِنينَ حائِكٌ بْنُ حائِكَ مُنافِق بْنُ كافِر»؛ ( و لعنت همه لعنت كنندگان بر تو باد اى بافنده [دروغ] فرزند بافنده و اى فرزند كافر). 🔹همچنین هنگامى كه در اسير شد و او را خدمت (ع) آوردند، (ع) و (ع) نزد پدر خود براى او شفاعت كردند و حضرت او را آزاد ساخت. امام حسن (ع) و امام حسين (ع) عرض كردند: اى امير مؤمنان! لازم است مروان با شما بيعت كند؟ امام (ع) فرمود: مگر بعد از قتل عثمان با من بيعت نكرد من نياز به بيعت او ندارم. دست او همچون دست يهودى است «إِنَّها كَفٌّ يَهُودِيَّةُ». 🔹ولى از است؛ در حديثى از (ص) مى خوانيم كه فرمود: «سبّ و گناه بزرگى است، و جنگيدن با او كفر است و خوردن گوشت او (غيبت كردن) معصيت است، و احترام مالش همچون احترام خون است». [۱] همچنین در حديث ديگرى مى خوانيم كه مردى خدمت پيامبر اكرم (ص) عرض كرد: مرا وصيّتى كن! از جمله امورى كه رسول خدا به او سفارش كرد اين بود: «به مردم سبّ و ندهيد كه سبب و دشمنى در ميان آنها مى شود». [۲] 🔹اين نكته قابل توجّه است كه ، هر چند جزء و ظالمان و بودند باز امام (ع) اصحاب خود را از آنها در ايّام نهى فرمود، زيرا در آنجا شرايط خاصّى بود كه ممكن بود سبّ آنها را شعله ورتر سازد. در مورد نيز از استفاده مى شود كه خداوند عده اى را كرده و يا اجازه لعن آنها را داده است؛ از جمله درباره مى فرمايد: «وَ إِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِى إِلَى يَوْمِ الدِّين»؛ [۳] (و مسلماً من بر تو تا روز قيامت خواهد بود). 🔹و در ارتباط با گروهى از مى فرمايد: «أُوْلَئِكَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللهِ وَالْمَلاَئِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ»؛ [۴] (كيفر آنها اين است كه و و همگى بر آنها خواهد بود). و درباره نيز مى فرمايد: «أَلاَ لَعْنَةُ اللهِ عَلَى الظَّالِمِين». [۵] و درباره و و در زمين مى فرمايد: «أُوْلَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّار» [۶] و درباره كسانى كه مى كنند، مى فرمايد: «أُوْلَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُون»؛ [۷] (خداوند و همه لعنت كنندگان آنها را مى كنند). 🔹بى شك در لغت به معناى طرد كردن و دور ساختن است، كه گاه به صورت عملى انجام میشود، و گاه به صورت لفظى يا در شكل نفرين؛ مثلا گفته مى شود: «لعنة الله عليك» يعنى تو را از دور دارد. مسلّم است كه هيچ را نمیتوان كرد؛ ولى و و كسانى كه گناه عظيمى مانند و و و ايجاد در زمين و امثال آن مرتكب میشوند مستحق ، بنابراين لعن مخصوص كافران و منافقان نيست. پی نوشت‌ها؛ [۱] الكافی، دارالكتب الإسلامية، چ۴ ج ۲ ص۳۶۰ ح۲؛ [۲] همان؛ [۳] قرآن کریم، سوره ص آيه۷۸؛ [۴] همان، سوره آل عمران آيه۸۷؛ [۵] همان، سوره هود آيه۱۸؛ [۶] همان، سوره رعد آيه۲۵؛ [۷] همان، سوره بقره آيه۱۵۹ 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية، چ۱، ۸، ص ۱۰۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در نامه ۳۱ نهج البلاغه، درباره لزوم «اخلاص» در «دعا» چه فرموده است؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از نامه ۳۱ به فرزندش (علیه السلام) مى فرمايد: «وَ أَخْلِصْ فِي الْمَسْأَلَةِ لِرَبِّكَ، فَإِنَّ بِيَدِهِ الْعَطَاءَ وَ الْحِرْمَانَ». (به هنگام ، پروردگارت را با بخوان [و تنها دست به دامان لطف او بزن] چرا كه و به دست اوست). 🔹 نيز از ثمرات به است؛ زيرا هنگامى كه انسان بداند «لَا مُؤَثِّرَ فِی الْوُجُودِ إِلَّا اللهُ» يقين پيدا مى كند كه و به دست اوست. به هنگامى كه به اين امر پيدا كرد تنها به در خانه او مى رود و با هرچه مى خواهد از او مى خواهد. 🔹به همين دليل در روايات وارد شده است كه ؛ (عليه السلام) مى فرمايد: «كُلُّ رِيَاءٍ شِرْكٌ إِنَّهُ مَنْ عَمِلَ لِلنَّاسِ كَانَ ثَوَابُهُ عَلَى النَّاسِ وَ مَنْ عَمِلَ للهِ كَانَ ثَوَابُهُ عَلَى اللهِ»؛ [۱] (هر است، هر كس كارى براى كند پاداش خود را بايد از مردم بگيرد، و هركس براى انجام دهد او بر ). 🔹اين جمله در ضمن به اين حقيقت نيز اشاره دارد كه خواسته هاى خود را بايد فقط از بخواهد، نه از غير خدا و اگر طبق عالَم اسباب به سراغ غير خدا مى رود باز هم را مى داند كه گاه به دست تحقق مى يابد و جمله «فَإِنَّ بِيَدِهِ الْعَطَاءَ وَ الْحِرْمَانَ» نيز بيانگر همين حقيقت است. پی نوشت: [۱] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، تهران، ‏۱۴۰۷ق، چ چهارم، ج ‏۲، ص ۲۹۳، (باب الرياء). 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۹، ص ۵۰۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام حسن مجتبی ‌عليه ‌السلام:  🔸«إنَّ اللهَ جَعَلَ شَهرَ رَمضانَ مِضمارا لِخَلقِهِ فَيستَبِقونَ فيهِ بِطاعَتِهِ إلى مَرضاتِهِ». 🔹خداوند را ميدان مسابقه اى براى خود قرار داده تا با طاعتش براى خشنودى او از يكديگر پيشى گيرند. 📕تحف العقول، ص ۲۳۶ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا با توجه به آیه مباهله مى توان اثبات نمود که امام حسن (علیه السلام) فرزند رسول خدا (صلى الله علیه وآله) است؟ 🔹خداوند متعال در قرآن کریم، آيه ۶۱ سوره آل عمران مى فرماید: «...فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَآءَنَا وَ أَبْنَآءَکُمْ وَ نِسَآءَنَا وَ نِسَآءَکُمْ...»؛ (بگو: ...بیایید ما خود را دعوت مى کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت مى نماییم، شما هم زنان خود را...). این آیه به صراحت مى فرماید: و (علیهم السلام) دو فرزند (صلى الله علیه و آله) هستند. 🔹رازى در تفسیر خود [۱] مى نویسد: دلالت مى کند بر اینکه و دو (صلى الله علیه و آله) هستند؛ زیرا آن حضرت وعده داد را (براى مباهله) بخواند، و و را آورد، پس این دو او هستند. و یکى از مواردى که این مطلب (نوه دخترى فرزند انسان محسوب مى شود) را تأکید مى کند سخن خداوند در آیات ۸۴ و ۸۵ سوره أنعام است: «وَ مِن ذُرِّیَّتِهِ دَاوُودَ وَ سُلَیْمانَ» تا آنجا که خداوند مى فرماید: «وَ یَحْیَى وَ عِیسَى»؛ 🔹زیرا معلوم است که نسبت به (علیهم السلام) به وسیله است؛ پس ثابت شد که گاهى ، نامیده مى شود؛ والله اعلم. و شاهد بر این و اینکه حقیقتاً فرزندِ پدرِ دختر است، این سخنان است که از (صلى الله علیه و آله) نقل شده: 1⃣«أخبرنی جبریل: أنّ ابنی هذا ـ یعنی الحسین ـ یُقتل»؛ ( به من خبر داد که این ـ یعنى ـ کشته مى شود) . و در روایتى دیگر آمده است: «إنّ اُمّتی ستقتل ابنی هذا» [۲]؛ (اُمّت من این را مى کشند) . 2⃣درباره (علیه السلام) فرمودند: «ابنی هذا سیّد»؛ [۳] (این آقا و سرور است). 3⃣به (علیه السلام) فرمودند: «أنت أخی وأبو وُلدی»؛ [۴] (تو برادر و هستى). 4⃣و سخن او (صلى الله علیه و آله): «المهدی من ولدی وجهه کالکوکب الدرّیّ»؛ [۵] ( از من، و صورتش مانند ستاره درخشان است). 5⃣و سخن او (صلى الله علیه و آله) : «هذان ابنای من أحبّهما فقد أحبّنی»؛ [۶] (این دو ـ یعنى و ـ دو من هستند؛ هرکس آنها را دوست بدارد مرا دوست داشته است). 6⃣و به (علیه السلام) فرمود: «أیّ شیء سمّیتَ إبنی؟ قال: ما کنتُ لأسبقک بذلک. فقال: وما أنا السابق ربّی فهبط جبریل، فقال: یا محمّد! إنّ ربّک یقرئک السلام و یقول لک: علیّ منک بمنزلة هارون من موسى لکن لا نبیّ بعدک، فسمّ ابنک هذا باسم ولد هارون»؛ [۷] ( را چه نام نهادى؟ گفت: من در این کار بر شما سبقت نمى گیرم. سپس فرمود: من هم از سبقت نمى گیرم؛ پس فرود آمد و گفت: اى محمّد! پروردگارت سلام مى رساند و مى فرمايد: على نسبت به تو مانند هارون نسبت به موسى است، امّا پیامبرى بعد از تو نیست؛ پس این فرزندت را به اسم فرزند هارون نامگذارى کن). 7⃣و سخن (علیه السلام) به ابوبکر وقتى بر منبر جدّش بود : «إنزل عن مجلس أبی»؛ (از جایگاه پایین بیا). ابوبکر گفت: «صدقت إنّه مجلس أبیک»؛ (راست گفتى اینجا جایگاه است). و در روایتى آمده است: «إنزل عن منبر أبی»؛ [۸] (از منبر پایین بیا). و ابوبکر گفت: «منبر أبیک لا منبر أبی»؛ (این منبر است نه منبر پدر من). 8⃣و سخن (علیه السلام) به عمر: «إنزل عن منبر أبی»؛ (از منبر پایین بیا). پس عمر گفت: «منبر أبیک لا منبر أبی مَنْ أمرک بهذا؟!»؛ [۹] (این منبر است نه منبر پدر من، چه کسى به تو امر کرده که چنین بگویى؟!). 🔹و اینها همه شاهدند بر اینکه (علیهم السلام)، (علیه السلام) محسوب مى شوند؛ و با وجود این شواهد از و چه چیز به برخى جرأت داده که آل الله را از (صلى الله علیه و آله) خارج کنند؟!. منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️هدف امام حسن (علیه السلام) از صلح با معاویه چه بود؟ 🔹 و زمامداران جهان، هنگامى که اوضاع و را بر خلاف هدف ها و نظریات خود مى‏ یابند، همواره سعى مى‏ کنند در موارد دو راهى، جانبى را بگیرند که دربر داشته باشد، و این یک در محاسبات سیاسى و اجتماعى است. (علیه السلام) نیز بر اساس همین مى‏ کوشید هدف هاى عالى خود را تا آنجا که مقدور است، به طور نسبى تامین نماید. 🔹از این‌رو هنگامى که ناگزیر شد با (لعنة الله علیه) کنار آید، طبق ماده اول با این شرط را به وى واگذار کرد که در اداره امور تنها بر اساس قوانین و روش (صلی الله علیه و آله) رفتار نماید. بدیهى است نظر امام تنها رسیدن به قدرت و تشکیل نبود، بلکه هدف اصلى، و نگهدارى در اجتماع و بر اساس این قوانین بود و اگر این روش به وسیله معاویه اجرا مى‏ شد، باز تا حدودى هدف اصلى تامین شده بود. 🔹بعلاوه، طبق ماده دوم، پس از مرگ ، (علیه السلام) مى‏ توانست آزادانه را به عهده بگیرد، و با توجه به اینکه در حدود سى سال از آن حضرت بزرگتر بود [۱] و در آن ایام دوران پیرى را مى‏ گذرانید و طبق شرایط عادى امید زیادى مى‏ رفت که عمر وى چندان طول نکشد، روشن مى‏ گردد که این شرط، روى محاسبات عادى تا چه حد به نفع و بود. 🔹بقیه مواد پیمان نیز هر کدام حائز اهمیت بسیار بود، زیرا در شرايطى که امیر مومنان (علیه السلام) در مراسم نماز جمعه و در حال نماز با کمال بى پروایى مورد سب و شتم قرار مى‏ گرفت، و این کار به صورت یک ریشه دارى در آمده بود و و دوستداران آن حضرت و افراد خاندان پیامبر همه جا مورد تعقیب و در معرض تهدید و شکنجه بودند، ارزش گرفتن چنین تعهدى از غیر قابل انکار بود. 🔹 که به سبب تحمل جنگ هاى متعدد از جنگ خسته و بیزار بودند، و به پیروى از روساى خود و تحت تاثیر تبلیغات و وعده‏ هاى فریبنده عمال ، دل به صلح و سازش بسته بودند، لازم بود بیدار شوند و متوجه گردند که به خاطر اظهار ضعف از تحمل عواقب جنگ، و به وعده‏ هاى و پیروى کورکورانه از روساى خود، چه مرتکب شده‏ اند؟! و این ممکن نبود مگر آنکه به چشم خود آثار و و خطرناک عمل خود را مى‏ دیدند. 🔹بعلاوه لازم بود عملاً با چهره اصلى حکومت اموى آشنا شده و به فشارها، محرومیت ها، تعقیب هایى مداوم، و خفقان هایى که حکومت اموى به عمل مى‏ آورد، پى ببرند. در حقیقت، آنچه لازم بود (علیه السلام) و یاران صمیمى او در آن برهه حساس از تاریخ انجام دهند، این بود که این را عریان و بى پرده بر همگان مکشوف سازند، و در نتیحه عقول و افکار آنها را براى درک و فهم این حقایق تلخ، و و مبارزه بر ضد آن، آماده سازند. 🔹بنابراین اگر (علیه السلام) کرد، نه براى این بود که شانه از زیر بار مسئولیت خالى کند، بلکه براى این بود که را در سطح دیگرى شروع کند. اتفاقاً حوادثى که پس از انعقاد به وقوع پیوست به این مطلب کمک کرد و عراقیان را سخت تکان داد. «طبرى» مى‏ نویسد: «معاویه - پس از آتش بس - در «نخلیه» (نزدیکى کوفه) اردو زد. در این هنگام گروهى از بر ضد قیام کرده وارد شهر کوفه شدند. 🔹معاویه یک ستون نظامى از شامیان را به جنگ آنها فرستاد. آنها را شکست دادند. به اهل کوفه دستور داد خوارج را سرکوب سازند، و تهدید کرد که اگر با خوارج نجنگند، در امان نخواهند بود!». [۲] بدین ترتیب مردم عراق که حاضر به جنگ در رکاب و (علیهم السلام) نبودند، از طرف معاویه که دشمن مشترک آنها و خوارج بود، مجبور به جنگ با خوارج شدند! و این نشان داد که در هرگز به صلح و آرامشى که آرزو مى‏ کردند نرسیدند. پی نوشت‌ها؛ [۱] آل یاسین، همان کتاب، ص ۲۷۸ [۲] تاریخ الامم و الملوک،بیروت، دارالقاموس الحدیث، ج ۶، ص ۹۵ 📕سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(ع)، قم، ۱۳۹۰ش، چاپ بیست و سوم، ص ۱۱۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام حسن مجتبی عليه السلام:  🔸«ما أنَا بِمُذِلِّ المُؤمِنينَ و لكِنّي مُعِزُّ المُؤمِنينَ، إنّى لَمّا رَأَيتُكُم لَيسَ بِكُم عَلَيهِم قُوَّةٌ سَلَّمتُ الأمرَ لأِبقى أنا و أنتُم بَينَ أظهُرِهِم، كَما عابَ العالِمُ السَّفينَةَ لِتَبقى لأِصحابِها و كَذلِكَ نَفسِي و أنتُم لِنَبقى بَينَهُم»؛ 🔹من نه خواركننده ، بلكه آنانم. وقتى ديدم شما در برابر قدرتى نداريد، كار را به او واگذاشتم تا من و شما در ميان آنان باشيم، همچنان كه آن فرزانه [خضر] كشتى را سوراخ كرد تا براى صاحبانش باقى بماند، و اين چنين است حكايت من و شما تا در ميان آنها باقى بمانيم. 📕ميزان الحكمه، ح ۱۰۵۱ @tabyinchannel
⭕️امام حسن مجتبی عليه السلام:  🔸«مَكارِمُ الأَخْلاقِ عَشَرَةٌ: صِدْقُ اللِّسانِ وَ صِدْقُ اليَأْسِ و إِعْطاءُ السائِلِ و حُسنُ الْخُلقِ وَ الْمُكافاةُ بِالصَنائِعِ وَ صِلَةُ الرَحِمِ وَالتَّذَمُّمُ عَلَى الْجارِ وَ مَعْـرِفَةُ الْحَـقِّ لِلصّاحِبِ، وَ قِرَى الضَّيْفِ وَ رَأْسُهُنَّ الْحَياءُ».  🔹مكارم اخلاق ده چيز است: ، نوميدى راستين از غير خدا، بخشش به ، ، پاداش در برابر خدمات ديگران، پيوند و رفت و آمد با ، حمايت از ، توجّه به حقوق ، ، و مهم‌ترين اينها و است. 📕تاريخ يعقوبى، ج ۲، ص ۲۱۵ @tabyinchannel
⭕️امام حسن مجتبی عليه السلام:  🔸«اَلمَعروفُ مالَم يَتَقَدَّمهُ مَطَلٌ و لَم يَتبَعهُ مَنٌّ»  🔹 آن است كه تأخيرى در پيش و منّتى در پس نداشته باشد. 📕 بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۱۱۵ @tabyinchannel
⭕️امام حسن مجتبی عليه السلام:  🔸«القَريبُ مَن قَرَّبَتهُ المَوَدَّةُ و ان بَعُدَ نَسَبُهُ». 🔹 كسى است كه سبب خويشاوندى او است، اگرچه نسبش دور باشد. 📕تحف العقول، ص ۱۶۸ @tabyinchannel
⭕️امام حسن مجتبی عليه السلام:  🔸«مَنِ اتَّكَلَ على حُسنِ الاختِيارِ مِنَ اللهِ، لَم يَتَمَنَّ أ نّهُ فی غَيرِ الحالِ التی اختارَها اللهُ لَهُ». 🔹هركه به حُسن انتخاب خداوند تكيه كند، جز آن وضعى را كه خدا برايش برگزيده است، آرزوى داشتن وضعى ديگر نكند. 📕بحارالأنوار، ۷۸/۱۰۶/۶ @tabyinchannel
⭕️امام حسن مجتبی عليه السلام:  🔸«إنَّ مُعاوِيَةَ نازَعَني حَقّا هُوَ لی فَتَرَكتُهُ لِصَلاحِ الاُمَّةِ و حَقنِ دِمائِهِم». 🔹 در حقى كه از آنِ من بود با من ستيز كرد و من براى «صلاح امّت و جلوگيرى از ريختن خونشان»، آن را واگذاردم. 📕بحار الأنوار، ج ۴۴، ص ۳۰ @tabyinchannel
⭕️امام حسن مجتبی عليه السلام:  🔸«إنّا أهلُ بَيتٍ أكرَمَنَا اللهُ بِالإِسلامِ، واختارَنا واصطَفانا واجتَبانا، فَأَذهَبَ عَنَّا الرِّجسَ وَ طَهَّرَنا تَطهيرًا، والرِّجسُ هُوَ الشَّكُّ، فَلا نَشُكُّ فِی اللهِ الحَقِّ وَ دينِهِ أبَدًا، وَ طَهَّرَنا مِن كُلِّ أفنٍ وَ غَيَّةٍ». 🔹ما از خاندانى هستيم كه خداوند با گراميمان داشته است و ما را ، انتخاب‌مان كرده است و هرگونه و رجس را از ما دور كرده، و كاملاً گردانيده است؛ پليدى و رجس، همان شكّ است و ما هرگز در وجود خداى حقّ و دين او ترديد نمیكنيم. خداوند ما را از هرگونه سست رأيى و گمراهى پاك گردانيده است. 📕امالی طوسی، ۵۶۲، ۱۱۷۴ عن عبدالرحمن بن كثير عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عليهم السلام @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام حسن مجتبی (عليه السلام) دارای چه ويژگی های شخصيتی بودند؟ 🔹 (علیه السّلام)، از چهره‌ های برجسته است که و روشنگر راه هدایت است. (صلّی اللّه علیه و آله) در سخنان زیادی علاقه خویش را به فرزندشان (علیه السّلام) بیان کرده و از دیگران نیز خواستند تا او را دوست بدارند. تعبیرهایی نظیر: «اَللّهُمَّ إِنِّی قَدْ أَحْبَبْتُهُ فَأُحِبُّهُ وَ أُحِبُّ مَنْ یُحِبُّهُ». [۱] «مَنْ أَحَبَّنِی فَلْیُحِبُّهُ وَ لِیَبْلُغِ الشَّاهِدُ مِنْکُمْ الْغَائِبَ». [۲] «مَنْ أَحَبَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ فَقَدْ أَحَبَّنِی وَ مَنْ أَبْغَضَهُمَا فَقَدْ أَبْغَضَنِی». [۳] «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَنْظُرَ إِلَی سَیِّدِ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَلْیَنْظُرْ إِلَی الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ». [۴] نمونه‌ هایی از کلماتی است که (صلّی الله علیه و آله) درباره فرزندشان (علیه السّلام) فرموده‌ است. 🔹درباره ویژگیهای عبادی (علیه السلام) مطالبی نقل شده است. از جمله درباره آن حضرت که پیاده انجام شده، آمده است که: «إِنِّی لَأَسْتَحْیِ مِنْ رَبِّی أَنْ أَلْقَاهُ وَ لَمْ أَمْشِ إِلَی بَیْتِهِ، فَمَشَی عِشْرِینَ مَرَّةً مِنَ الْمَدِینَةِ عَلَی رِجْلَیْهِ». [۵] (من شرم دارم که خداوند را ملاقات کنم در حالی که به خانه او نرفته باشم. پس بیست بار از مدینه با پای پیاده به زیارت خانه خدا رفت). در نقل دیگری آمده است که آن حضرت بیست و پنج بار با پای پیاده به سفر حج رفت. [۶] «ابن سعد» در نقل خود پانزده بار ذکر کرده است. [۷] 🔹 و در راه خدا، یکی دیگر از ویژگی‌ های اخلاقی آن امام بزرگوار است که زبانزد خاص و عام بوده است. زمانی که «اسماعیل بن یسار» همراه «عبدالله بن انس» برای گرفتن پول به شام، نزد معاویه رفته و چیزی به دست نمی‌ آورند، اسماعیل در شعری خطاب به دوستش «ابن انس» می‌ گوید: «لعمرک ما إلی حسن رحلناو لا زرنا حسینا یا بن انس» [۸] (به جان تو سوگند ای فرزند انس که ما به سوی [امام] (علیه السّلام) نرفته و به زیارت حسين (علیه السّلام) نشتافته بودیم). مقصود او چنین بود که اگر زیارت این دو برادر است که زائر با دست پر باز می‌ گردد. 🔹در نقلی آمده است که شخصی حضور (علیه السّلام) رسید و اظهار نیاز کرد. حضرت به او فرمود: نیازهایت را بنویس و به من ده. زمانی که او نوشت و آورد، (عليه السلام) دو برابر نیازش پرداخت. [۹] و در روایت دیگری آمده است که (عليه السلام) در طول زندگی خود، سه بار و هر بار نیمی از تمامی ما یملک خود را در راه خدا بخشید. [۱۰] 🔹«ابو هارون نامی» گوید: در سفر حج به مدینه رفتیم، گفتیم سری به فرزند رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) بزنیم و سلامی بر او بکنیم. نزد آن بزرگوار رفتیم و از سفر خود گفتیم. وقتی بازگشتیم، برای هر کدام ما چهارصد فرستاد. نزد آن حضرت برگشته گفتیم که وضعمان خوب است. حضرت فرمود: «لَاتُرَدُّوا عَلَیَّ مَعْرُوفِی». [۱۱] به (علیه السّلام) گفتند: «فِیکَ عَظَمَةٌ»؛ (شما عظمت خاصی دارید). امام فرمود: «لَا بَلْ عِزَّةٌ، قَالَ اللهُ تَعَالَی: فَلِلّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ» [۱۲] (این عظمت نیست بلکه عزت است، خداوند فرموده است: عزت برای خدا، پیامبرش و مؤمنان است). 🔹 (عليه السلام) در مدت هشت نه سالی که پس از صلح در مدینه بودند، مرتب با شیعیان کوفه که برای حج به حجاز می‌آمدند دیدار داشتند. طبیعی است که آنها حضرت را به عنوان امام خود پذیرفته و در کار دین‌داری خود از آن حضرت بهره می‌ بردند. مردی از شامیان گوید: روزی در مدینه شخصی را دیدم با چهره‌ ای آرام و بسیار نیکو و لباسی در بر کرده که به طرز زیبایی آراسته و سوار بر اسب. درباره او پرسیدم. گفتند: (عليه السلام) است، 🔹خشمی سوزان سر تا پای وجودم را فرا گرفت و بر (عليه السلام) حسد بردم که چگونه او چنین پسری دارد. پیش او رفته و پرسیدم آیا تو فرزند علی هستی؟ وقتی تأیید کرد، سیل دشنام و ناسزا بود که از دهان من به سوی او سرازیر شد. پس از آن که به ناسزاگویی پایان دادم از من پرسید: آیا غریب هستی؟ گفتم: آری. فرمود: با من بیا، اگر مسکن نداری به تو می‌ دهم و اگر پول نداری به تو می‌ کنم و اگر نیازمندی، سازم. من از او جدا شدم در حالی که در روی زمین محبوبتر از او نزد من کسی نبود. [۱۳] 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (علیهم‌ السلام)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، قم، ۱۳۸۱ ش، چاپ ششم، ص ۱۶۵ با مقداری تلخیص منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️اعتراف معاویه به غصب حق اهل‌بیت علیهم‌ السلام 🔹اهل منبر خوب استقصا نمی‌کنند روایات عامه (اهل سنت) را درباره این مطالب که آن‌چه این‌ها نقل کرده‌اند حجت است. می‌گوید حضرت تشریف داشت، هم بود، هم بود، شاید کس دیگری هم بوده که این را نقل کرده. سلام الله علیه، کلمه‌ای گفت، [که] در نظر آن‌ها تند بود، بر علیه بود. [اما] وقتی که داشت تشریف می‌برد، [معاویه] یک جایزه خطیره‌ای (بزرگی) برای او حواله داد. 🔹 اعتراض کرد؛ او آن حرف را به تو زد، [تو] به او این مقدار جایزه می‌دهی؟ [معاویه] گفت: «یا بُنَیَّ، والله إنَّ أَلْحَق لَهُمْ، أَخَذْناهُ مِنْهُمْ أَفَلا نُرْدِفُهُمْ دآبةً أَخَذْناها مِنْهُمْ؟!» (فرزندم! [حکومت] از آن ایشان (خاندان پیامبر) است، و ما [به ظلم] از آن‌ها گرفته‌ایم! آیا آن‌ها را بر مرکبی که از آن‌ها غصب کرده‌ایم، سوار نکنیم!)؛ حاضر نباشیم پشت سر خودمان هم بنشینند؟ چه کلمه بسیار عجیب و غریبی است! آدم این‌ها را نباید حفظ کند؟ ما در روایات خودشان، عجائب و غرائب دیده‌ایم، بر له (به نفع) علیهم السلام، علیه دشمنان اهل بیت. بیانات حضرت آیت الله العظمی بهجت(ره) در درس خارج فقه، کتاب حج، ١۴ دی ١٣٨۴ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
⭕️امام حسن مجتبی (علیه السلام) با انجام صلح، معاویه را مفتضح کرد 🔹 یک سلطان بود در آن وقت؛ حضرت بر خلافش قیام کرد در صورتی که آن وقت همه هم با آن مردک بیعت کرده بودند و سلطانش حساب می‌کردند. کرد تا آن وقتی که می‌توانست. 🔹وقتی که یک دسته علاف نگذاشتند که کار را انجام بدهد، با آن شرایط کرد که مفتضح کرد را. آن قدری که حضرت معاویه را مفتضح کرد به همان قدر بود که یزید را مفتضح کرد بیانات‌ حضرت‌ امام در مسجد شیخ انصاری نجف ۵۰/۰۴/۰۱ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
⭕️امام حسن مجتبی (علیه‌السلام): 🔸«وَ اعْمَلْ لِدُنْیاكَ كَأَنـَّكَ تَعیشُ أَبَدًا، وَ اعْمَلْ لاِخِرَتِكَ كَأَنـَّكَ تَمُوتُ غَدًا، وَ إِذا أَرَدْتَ عِزًّا بِلا عَشیرَة، وَ هَیبَةً بِلا سُلْطان فَاخْرُجْ مِنْ ذُلِّ مَعْصِیةِ اللّهِ إِلى عِزِّ طاعَةِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ». 🔹براى چنان كار كن كه گویا همیشه زندگى میكنى، و براى به گونه اى كار كن كه گویا فردا خواهى مُرد؛ و اگر بدون بستگان و شكوهى بدون سلطنت خواهى، از و نافرمانى خدا به و فرمانبرى خداوند عزّ و جلَّ در آى. 📕بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۳۹ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️معاویه چگونه امام حسن مجتبی (علیه السلام) را به شهادت رساند؟ 🔹ابن سعد در «طبقات» نوشته است: «سمّه معاوية مراراً؛ لأ نّه كان يقدم عليه الشام هو و أخوه الحسين» [۱] ( بارها او را كرد؛ زيرا او و برادرش حسين، شام را عليه او مى شوراندند). 🔹و واقدى نوشته است: «إنّه سُقي سمّاً ثمّ أفلت، ثمّ سُقي فأفلت، ثمّ كانت الآخرة توفّي فيها، فلمّا حضرته الوفاة قال الطبيب وهو يختلف إليه: هذا رجلٌ قطع السمّ أمعاءه؛ فقال الحسين: «يا أبا محمّد! أخبرنی من سقاك؟». قال: «ولِمَ يا أخي؟». قال: «أقتله والله قبل أن أدفنك، وإن لا أقدر عليه أو يكون بأرض أتكلّف الشخوص إليه». فقال: «يا أخي إنّما هذه الدنيا ليال فانية، دعه حتّى ألتقي أنا وهو عند الله، و أبى أن يسمّيه». و قد سمعتُ بعض من يقول: كان معاوية قد تلطّف لبعض خدمه أن يسقيه سمّاً» [۲] 🔹[ترجمه متن بالا:] ( به آن حضرت داده شد سپس نجات يافت، سپس داده شد و نجات يافت، سپس در وفات كرد، و چون وفاتش نزديك شد طبيب كه نزد او آمده بود گفت: اين، مردى است كه رودهايش را تكّه تكّه كرده است، پس حسين گفت: «اى ابومحمّد! به من خبر بده چه كسى به تو سمّ داد»؟ گفت: «برادرم براى چه»؟ گفت: «به خدا سوگند ! قاتل تو را قبل از دفن تو خواهم كشت، هر چند بر او قدرت نداشته باشم يا در سرزمينى باشد كه رفتن به سوى او برايم سخت باشد». پس فرمود: «اى برادر! اين دنيا شبهايى فانى است، او را واگذار تا من او را نزد خدا ملاقات كنم، و از نام بردن او خوددارى كرد. و من از برخى شنيده ام كه: با حيله از برخى خدمتكاران آن حضرت خواست به او سمّ دهند). 🔹و گفته شده: همسرش جعده دختر اشعث بن قيس كندى به او سمّ داد، و او را فريب داد كه اگر در كشتن (علیه السلام) حيله اى به كار ببرى صد هزار درهم برايت مى فرستم و تو را به ازدواج يزيد درمى آورم؛ و اين موجب شد كه آن حضرت را كند؛ و چون (علیه السلام) وفات نمود مال را به او داد و پيغام فرستاد: «إنّا نحبُّ حياة يزيد ولولا ذلك لوفينا لكِ بتزويجه» (ما زندگى يزيد را دوست داريم و اگر چنين نبود درباره ازدواج با وى به قول خود وفا مى كرديم). 🔹و گفته شده: (عليه السلام) هنگام وفاتش فرمود: «لقد حاقت شربته، وبلغ اُمنيّته، والله ما وفى بما وعد، ولا صدق فيما قال» (همانا شربتش كارگر افتاد و به آرزويش رسيد، به خدا سوگند! به آنچه وعده داد وفا نكرد و در آنچه گفت راستگو نبود). 🔹و نوشته است: حصين بن منذر رقاشى مى گويد: «والله ما وفى معاوية للحسن بشيء ممّا أعطاه؛ قَتَل حُجراً و أصحاب حُجر، و بايع لابنه يزيد، و سمَّ الحسن» [۳] (به خدا سوگند! به هيچ يك از پيمان هايى كه به داد وفا نكرد؛ حُجر و ياران او را كشت، براى پسرش يزيد بيعت گرفت، و را مسموم كرد). 🔹و زمخشرى در «ربيع الأبرار» در باب هشتاد و يكم مى نويسد: براى جعده دختر اشعث، همسر (امام) حسن صد هزار درهم قرار داد تا او را نمود، و دو ماه زنده بود، تشتى از خون از جلوى او برداشته مى شد و مى گفت: «سُقيت السمّ مراراً ما أصابني فيها ما أصابني في هذه المرّة، لقد لفظت كبدي» [۴] (بارها به من دادند ولى در هيچ كدام مثل اين بار صدمه نديدم، (ديگر) جگرم پاره پاره شده است). پی نوشت: [۱] تتميم طبقات ابن سعد، ج ۱، ص ۳۵۲، ح ۳۱۵ [۲] تاريخ ابن كثير، ج ۸، ص ۴۳ [ج ۸، ص۴۷، حوادث سال ۴۹ هـ] [۳] شرح نهج البلاغة، ابن أبى الحديد، ج ۴، ص ۷ [ج ۱۶،ص ۱۷، نامه ۳۱] [۴] ربيع الأبرار، ج ۴، ص ۲۰۸ 📕گزیده ای جامع از الغدیر، محمد حسن شفیعی شاهرودی، قلم مکنون، قم، ۱۴۲۸ ه.ق ، ص ۱۰۹۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مهربانی‌ و عطوفت 🔹از دیدگاه اسلام، و محبت، مایه و برپایی جامعه انسانی است. ، همواره پیروان خود را به و مهرورزی به یکدیگر سفارش می کند. [۱] در ، ، جزو یعنی سعادتمندان و کسانی معرفی شده اند که وجودشان سرشار از یمن و است. «ثُمَّ كانَ مِنَ الَّذينَ أمَنوُا وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ أوُلئِك أَصْحابُ الْمَيمَنَةِ» [۲] (سپس از كسانى باشد كه ايمان آورده و يكديگر را به صبر و استقامت و و عطوفت توصيه مى‏ كنند. اينان هستند). 🔹 (عليه السلام) توصیه می کنند: «به یکدیگر متصل شوید و را محکم‌ کنید و به هم نمایید و نسبت به هم باشید!». [۳] یکی از ویژگی های شاخص (عليه السلام) بود؛ بطوری که در سیره های مختلف حضرت، می‌توان نشانی از و لطافت را مشاهده کرد. دریای محبت ایشان به قدری گسترده و جوشان بود که غریبه و آشنا را در برمی گرفت و حتی کسانی که یک بار با ایشان برخورد داشتند، از و محبت (عليه السلام) بهره مند می شدند. 🔹برای مثال، نقل شده است که ایشان در مکانی نشسته بودند، هنگامی که خواستند از آنجا برخیزند، مرد فقیری سر رسید. (علیه السلام) در کمال بزرگواری به آن تازه وارد خوش آمد گفتند و به او لطف کرده، فرمودند: «شما هنگامی در مجلس نشستید، که ما می خواستیم برخیزیم؛ آیا اجازه می دهید مجلس را ترک کنم؟ آن مرد هم اجازه داد». [۴] آنچه (علیه السلام) در این سیره به جا آوردند، «مراعات‌ حق‌ همنشین» است که از به شمار می رود و یکی از آثار مهم و قطعی آن، و الفت میان افراد است که به آن تشویق می کند. 🔹همچنین (علیه السلام) می‌فرماید: «موقعی که شهادت (علیه السّلام) نزدیک شد، ایشان گریستند؛ به آن بزرگوار گفته شد: «آیا گریه می‌کنید، در صورتی که چنین مقام و منزلتی نزد پیغمبر خدا (صلّی الله علیه و آله) دارید و آن بزرگوار درباره شما فرموده، آنچه را که باید بفرماید؛ شما بیست حج با پای پیاده به جای آورده اید و سه مرتبه مال خود، حتی نعلینتان را با خدا تقسیم نموده اید!؟»؛ حضرت فرمود: «من برای دو موضوع گریه می کنم: یکی وحشت هنگام حساب و دیگری فراق دوستان». [۵] 🔹آری! به قدری در دل حضرت جای داشت که در هنگام مرگ، غم فراق ایشان اشک بر چهره مبارک ایشان جاری ساخت. لطف سرشار آن امام رئوف، همچون باران، همه حتی حیوانات را در بر می‌گرفت. روزی (عليه السلام) نشسته بودند و طعامی تناول می نمودند؛ سگی در نزدیکی ایشان ایستاده بود و حضرت هر لقمه ای که تناول می فرمودند، لقمه ای پیش سگ می افکندند. مردی گفت: «ای پسر پیامبر، آیا می خواهید این سگ را از شما دور کنم؟» حضرت فرمود: «آن را رها کن! زیرا از خدا شرم دارم در حالی غذا بخورم که جانداری به من نگاه کند و من آن را طعام ندهم و برانم». [۶] پی‌نوشت‌ها؛ [۱] مقدس نيا، آداب معاشرت، ص ۱۶۵ [۲] سوره بلد، آیات ۱۷ و ۱۸ [۳] وسائل الشيعه، ج ۱۲، ص ۲۱۶ [۴] الطبقات ‏الكبرى، خامسة ۱، ص ۲۸۱ [۵] مكارم الأخلاق (طبرسی)، ص ۳۱۶ [۶] مستدرك الوسائل، ج ۷، ص ۱۹۲ برگرفته از مجموعه مقالات همایش سبط النبی امام‌ حسن‌ مجتبی (ع)، ج۲، ص۷۱ منبع؛ حوزه نت @tabyinchannel