eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️علماى اهل سنت درباره شخصیت امام حسن عسکرى (علیه السلام) چه گفتارى دارند؟ 🔸با مراجعه به کتب تاریخ و رجال اهل سنت پى مى بریم که (علیه السلام) از احترام ویژه اى نزد برخوردار بوده است. اینک به برخى از کلمات آنان اشاره مى کنیم: 1⃣ابوعثمان عمرو بن بحر جاحظ (ت ۲۵۰ هـ.ق) هنگام مدح و ستایش از ده نفر از مى گوید: « ... هر کدام از آنان عالم، زاهد، ناسک، شجاع، جواد، طاهر و تزکیه کننده اند... این سلسله براى هیچ خانواده اى از عرب یا عجم اتفاق نیفتاده است». [۱] 2⃣محمّد بن طلحه شافعى (ت: ۶۵۲ هـ.ق) مى نویسد: «بدان که و را که خداوند به او اختصاص داده و نمونه آن را بر گردن حضرت آویزان نموده و به او عنایت فرموده و آن را صفت دائمى قرار داده که روزگار آن را کهنه نخواهد کرد، و زبان ها با تلاوت کردنش او را به فراموشى نخواهند سپرد، این است که (محمّد) (علیه السلام) از نسل او و متولّد یافته از او است، و فرزند منتسب به او و پاره تن جدا شده از او است». [۲] 3⃣سبط بن جوزى (ت: ۶۵۴ هـ.ق) مى گوید: «او بن محمّد بن على بن موسى الرضا بن جعفر بن محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب ـ (علیهم السلام) ـ است؛ او شخصى عالم و ثقه بود...». [۳] 4⃣ابن صبّاغ مالکى مى گوید: « ... هرگز کسى در امامت او شک و تردید نکرده است... او خود و بود... او سید اهل عصرش و اهل زمانش بود. اقوالش محکم و افعالش مورد ستایش بود. هر گاه دانشمندان زمانش قصیده اى مى سرودند آن حضرت در مدح و قصیده آنان وجود داشت... او سواره اى بى همانند در تمامى علوم بود و او بیان کننده مشکلات علوم بود و از بیان آنها شانه خالى نمی کرد و خسته نمى شد. او پرده بردارنده از حقایق به نظر دقیق و واقع بین خود، و ظاهر کننده دقایق به فکر تیزبین خود بود. او از خبر مى داد. او و بود. خداوند او را غریق رحمتش کند و در مکان گسترده بهشت خویش جاى دهد به حقّ محمّد (ص)، آمین». [۴] 5⃣نورالدین على بن عبدالله سمهودى (ت: ۹۱۱ هـ.ق) مى گوید: «امّا فرزند او ـ امام هادى (علیه السلام) ـ است. او شخصى عظیم الشأن بود... هنگامى که معتمد فرزند متوکّل عباسى او را حبس نمود کرامتى جلیل براى او آشکار شد». [۵] 6⃣على جلال الحسینى (ت: ۱۳۵۱ هـ.ق) مى نویسد: «ابومحمّد حسن زکى که به او مى گویند: در سال ۲۳۲ هـ.ق متولد شد. او نمونه زمان خود در و و و بود». [۶] 7⃣خیرالدین زرکلى (ت: ۱۳۹۶ هـ.ق) مى گوید « ... بعد از وفات پدرش با او به عنوان بیعت کردند. او بر روش سلف صالحش بود. مردى و و بود...». [۷] 8⃣عبدالله بن محمّد بن عامر شبراوى شافعى (ت: ۱۱۷۱ هـ.ق) مى گوید: « ...او را از حیث شرف بس است که از اولاد او است. خداوند این بیت شریف و نسب عظیم را خیر دهد. و بس است تو را به این نسبت از افتخار، و بس است تو را به این نسبت از علوّ قدر. آنان همگى کریم النسبند، همانند دندانه هاى شانه متعادلند... خوشا به حال این خانواده عالى مرتبه و بلند مقام... چه بسیار اقوامى که درصدد پایین آوردن منزلت آنان بودند، ولى خداوند آنان را بالا برد... خداوند ما را به محبّت آنان زنده بدارد و بر آن بمیراند، و ما را مشمول شفاعت آنان گرداند...». [۸] 9⃣عباس بن نورالدین مکّى (ت: ۱۱۸۰ هـ.ق) مى گوید: «ابو محمّد ، نسبش مشهورتر از ماه شب چهارده است. او و پدرش معروف به عسکرى اند. و امّا را زبان ها نمى توانند شماره کنند». [۹] 🔟عارف احمد عبدالغنى مى گوید: «کان من الزهد والعلم على امر عظیم...» [۱۰]؛ (او از حیث و در مکانى عظیم قرار داشت...). 1⃣1⃣محمّد بن عبدالغفار هاشمى حنفى مى نویسد: «و کثر اتباعه وذاع صیته واتجهت إلیه الانظار...» [۱۱]؛ (او پیروان بسیار داشت. همه جا را گرفته و همه نظرها را به خود متوجه ساخته بود...). پی نوشت‌ها؛ [۱] رسائل جاحظ، ص ۱۰۶ [۲] مطالب السؤول، ج ۲، ص ۱۴۸ [۳] تذکرة الخواص، ص ۳۲۴ [۴] الفصول المهمة، ص ۲۷۹ [۵] جواهر العقدین، ص ۴۴۸ [۶] الحسین (علیه السلام)، ج ۲، ص ۲۰۷ [۷] الأعلام، ج ۲، ص ۲۰۰ [۸] الاتحاف بحبّ الأشراف، ص ۱۷۸ و ۱۷۹ [۹] نزهة الجلیس، ج ۲، ص ۱۸۴ [۱۰] الجوهر الشفاف فى انساب السادة الأشراف، ج ۱، ص ۱۶۰ و ۱۶۱ [۱۱] ائمة الهدى، ص ۱۳۸ • جهت کاهش حجم نوشتار، از آوردن متن عربی روايات صرف نظر گردیده است. 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۵ ه.ش، ص ۱۸۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️هدف امام حسن (علیه السلام) از صلح با معاویه چه بود؟ 🔹 و زمامداران جهان، هنگامى که اوضاع و را بر خلاف هدف ها و نظریات خود مى‏ یابند، همواره سعى مى‏ کنند در موارد دو راهى، جانبى را بگیرند که دربر داشته باشد، و این یک در محاسبات سیاسى و اجتماعى است. (علیه السلام) نیز بر اساس همین مى‏ کوشید هدف هاى عالى خود را تا آنجا که مقدور است، به طور نسبى تامین نماید. 🔹از این‌رو هنگامى که ناگزیر شد با (لعنة الله علیه) کنار آید، طبق ماده اول با این شرط را به وى واگذار کرد که در اداره امور تنها بر اساس قوانین و روش (صلی الله علیه و آله) رفتار نماید. بدیهى است نظر امام تنها رسیدن به قدرت و تشکیل نبود، بلکه هدف اصلى، و نگهدارى در اجتماع و بر اساس این قوانین بود و اگر این روش به وسیله معاویه اجرا مى‏ شد، باز تا حدودى هدف اصلى تامین شده بود. 🔹بعلاوه، طبق ماده دوم، پس از مرگ ، (علیه السلام) مى‏ توانست آزادانه را به عهده بگیرد، و با توجه به اینکه در حدود سى سال از آن حضرت بزرگتر بود [۱] و در آن ایام دوران پیرى را مى‏ گذرانید و طبق شرایط عادى امید زیادى مى‏ رفت که عمر وى چندان طول نکشد، روشن مى‏ گردد که این شرط، روى محاسبات عادى تا چه حد به نفع و بود. 🔹بقیه مواد پیمان نیز هر کدام حائز اهمیت بسیار بود، زیرا در شرايطى که امیر مومنان (علیه السلام) در مراسم نماز جمعه و در حال نماز با کمال بى پروایى مورد سب و شتم قرار مى‏ گرفت، و این کار به صورت یک ریشه دارى در آمده بود و و دوستداران آن حضرت و افراد خاندان پیامبر همه جا مورد تعقیب و در معرض تهدید و شکنجه بودند، ارزش گرفتن چنین تعهدى از غیر قابل انکار بود. 🔹 که به سبب تحمل جنگ هاى متعدد از جنگ خسته و بیزار بودند، و به پیروى از روساى خود و تحت تاثیر تبلیغات و وعده‏ هاى فریبنده عمال ، دل به صلح و سازش بسته بودند، لازم بود بیدار شوند و متوجه گردند که به خاطر اظهار ضعف از تحمل عواقب جنگ، و به وعده‏ هاى و پیروى کورکورانه از روساى خود، چه مرتکب شده‏ اند؟! و این ممکن نبود مگر آنکه به چشم خود آثار و و خطرناک عمل خود را مى‏ دیدند. 🔹بعلاوه لازم بود عملاً با چهره اصلى حکومت اموى آشنا شده و به فشارها، محرومیت ها، تعقیب هایى مداوم، و خفقان هایى که حکومت اموى به عمل مى‏ آورد، پى ببرند. در حقیقت، آنچه لازم بود (علیه السلام) و یاران صمیمى او در آن برهه حساس از تاریخ انجام دهند، این بود که این را عریان و بى پرده بر همگان مکشوف سازند، و در نتیحه عقول و افکار آنها را براى درک و فهم این حقایق تلخ، و و مبارزه بر ضد آن، آماده سازند. 🔹بنابراین اگر (علیه السلام) کرد، نه براى این بود که شانه از زیر بار مسئولیت خالى کند، بلکه براى این بود که را در سطح دیگرى شروع کند. اتفاقاً حوادثى که پس از انعقاد به وقوع پیوست به این مطلب کمک کرد و عراقیان را سخت تکان داد. «طبرى» مى‏ نویسد: «معاویه - پس از آتش بس - در «نخلیه» (نزدیکى کوفه) اردو زد. در این هنگام گروهى از بر ضد قیام کرده وارد شهر کوفه شدند. 🔹معاویه یک ستون نظامى از شامیان را به جنگ آنها فرستاد. آنها را شکست دادند. به اهل کوفه دستور داد خوارج را سرکوب سازند، و تهدید کرد که اگر با خوارج نجنگند، در امان نخواهند بود!». [۲] بدین ترتیب مردم عراق که حاضر به جنگ در رکاب و (علیهم السلام) نبودند، از طرف معاویه که دشمن مشترک آنها و خوارج بود، مجبور به جنگ با خوارج شدند! و این نشان داد که در هرگز به صلح و آرامشى که آرزو مى‏ کردند نرسیدند. پی نوشت‌ها؛ [۱] آل یاسین، همان کتاب، ص ۲۷۸ [۲] تاریخ الامم و الملوک،بیروت، دارالقاموس الحدیث، ج ۶، ص ۹۵ 📕سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(ع)، قم، ۱۳۹۰ش، چاپ بیست و سوم، ص ۱۱۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel