eitaa logo
تبیین
2.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
442 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️حضرت علی اکبر (عليه السلام) وارث صفات نبوی 🔹 (ع) وارث صفات نبوی است و صفات خَلق، خُلق و منطق را از  به ارث برد. (ع) میفرمود: پسرم؛ تجلی وجود جدم را آنقدر در تو آشکارا می‌بینم که هرگاه دلم برای او تنگ میشود به تو مینگرم. ۱۱ شعبان سال ۳۳ هجری از راه میرسد و زمین مشتاقانه در انتظار هدیه‌ای الهی است. ملکوتیان بی صبرانه در تدارک برگه‌ای از مصحف وجود پیامبر بر دفتر گیتی هستند. (ع) پسر ارشد (ع) چشم به جهان میگشاید و عالم را به نور خود روشن میسازد. 🔹در توصیف عظمت او همین بس که (عج) زائر اوست و در رثای او چنین سخن میگوید: «سلام بر تو‌ ای ، اول فدایی از بهترین نسل ابراهیم خلیل؛ شهادت میدهم که تو از هر کس أولی به خدا و رسولش هستی و خداوند ما را به زیارت تو و رفاقت جد و پدر، عمو، برادر و مادر مظلومه‌ات، موفق بدارد. من از دشمنان و کشندگان تو بیزارم و از خداوند میخواهم با تو در نعیم ابدی بوده و همیشه از دشمنانت دور باشم؛ سلام و رحمت خدا بر تو باد». [۱] 🔹 (ع) تجدید نسخه‌ای از وجود (ص) بر آفاق بود و از این‌رو آنحضرت را «أشبَهُ النّاسِ خَلقاً و خُلقا و مَنطِقاً بِرَسولِ» [۲] از نظر ، و ، شبیه ترین مردم به (ص) دانسته‌اند. از این کلام در می‌یابيم که (ع) از رسول خدا سه ويژگی خَلق، خُلق، و منطق را به ارث برده‌اند: 💠علی اکبر (ع) وارث صفت خَلق 🔹بی تردید (ص) از نظر جمال و زيبايی، بهترين فرد جامعه بوده است، و زيباترين حسن جمال را دارا بوده است. نقل کرده‌اند که کسی بهتر و زیباتر از (ص) ندیده بود. گویا خورشید در صورت مبارکش نمایان بود. [۳] همچنان که مرحوم طبرسی در معرفی (ص) از قول هند بن ابی هاله چنين می‌نگارد: (ص) بسيار بزرگوار و با شخصيت بود، چهره‏ اش چون ماه شب چهارده ميدرخشيد، رنگ رخسارش روشن و شاداب و پيشانيش گشاده و بلند بود، ابروانى كمانى و ظريف و پيوسته داشت، محاسنی انبوه داشت و گونه ‏اى صاف، چشمانش سياه و...، دندان‌هايش سپيد و زيبا و از هم گشاده بود. [۴] (ع) نیز حسن جمال و زیبایی را از جد خود به ارث برده بود. 💠علی‌ اکبر (ع) وارث صفت خُلق 🔹خداوند متعال که همه چیز در برابر او کوچک و ناچیز است، و خوی (ص) را در ، چنين توصیف ميکند: «وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ» [قلم،۴] (و به راستی تو و برجسته‏‌ای داری). آری، که تربيت يافته ذات ربوبی بوده باید دارای چنین اخلاق پسندیده‌ای باشد، چنان که (ع) فرمود: «خداوند عزوجل پيامبرش را تربيتى نيکو كرد؛ چون تربيت او را تكميل نمود فرمود: و به راستی تو اخلاق عظيم و برجسته‏‌ای داری». [۵] اگر پیامبر قله‌های را فتح نکرده بود هرگز نمی‌فرمود: «من برای تکميل ارزشهای اخلاقی مبعوث شدم». [۶] وجود مقدس (ع) نیز این ویژگی منحصر به فرد را از جد خویش به ارث برد و صاحب گشت. 💠علی اکبر (ع) وارث صفت منطق 🔹رفتار اجتماعی نیکو و برخورد مناسب با اطرافیان، که ثمره تفکر سلیم است، از جمله آموزه های اسلام می‌باشد و (ص) بهترين الگوی عملی در اين مساله مهم هستند. با تأمّل در تاريخ اسلام و روايات، به اين امر مهم در حیات رسول گرامی اسلام (ص) پی می‌بریم، ولی خداوند متعال در قرآن کريم پيرامون منطق نبوی توصیفی دارد که هر کسی را توانایی دستیابی به چنين منطقی نیست: «وَ مَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى» [نجم،۳] (و هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‏‌گويد). 🔹علامه طباطبايى در تفسیر اين آيه چنين می‌نگارد: مقصود از كلمه «هوى» هواى نفس و رأى و خواسته آن است. جمله «ما ينطق» مطلق است و در آن، نطق، به طور مطلق نفى شده است. مقتضاى اين اطلاق آن است كه از مطلق سخنان پيغمبر نفى شده باشد». [۷] (ع) این صفت ویژه را نیز از (ص) به ارث برده و صاحب مبرّا از هوای نفسانی بود. 🔹اینکه امام حسین(ع) فرزندش (ع) را از سه منظر (خَلق، خُلق و منطق) به (ص) تشبيه کردند، حاکی از مقام والای «حضرت علی اکبر» (ع) است که زبان از توصیف آن لال، قلم از نگارش آن شکسته و کُمیت عقل آدمی از درک حقیقت آن لَنگ است. سلام بر تو‌ ای صدیق و شهید بزرگوار و سید پیشتاز که با سعادت زیستی و با شهادت درگذشتی و از دنیا جز عمل صالح بهره‌ای نگرفتی و در زندگی جز به سودای پر سود آخرت نپرداختی. پی‌نوشتها؛ [۱]بحارالانوار ج۹۸ ص۲۶۹. [۲]لهوف ص۶۷. [۳]فتح الباری ج۶ ص۵۷۳. [۴]مكارم الأخلاق ص۱۲. [۵]کافی ج۱ ص۲۶۶. [۶]مجمع البيان ج۱ ص۵۰۰. [۷]الميزان ج۱۹ ص۲۷ منبع:وبسایت رهروان ولایت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«الگو» و «اسوه» چه جایگاهی در تعلیم و تربیت انسان‌ها دارد و عالی ترین الگوهای تربیتی چه کسانی هستند؟ 🔹درباره عناصر و راهکارهای که با در نظر گرفتن آنها می تواند موفّق گردد، آنچه مورد اتفاق همه علمای تربیت و تعلیم است ارائه است؛ آری در صورتی که خود مربّی ویژگی ها و شایستگی های الگوی صحیح و نمونه را دارا باشد، عملاً می تواند برای تربیت پذیر، باشد. 🔹بنابراین کاملا واضح و مبرهن است که کسی که می خواهد اسوه و الگوی دیگران گردد، اگر در رفتارش هایی باشد و مرتکب خطا و اشتباه گردد، نمی تواند خود را به درستی ایفا کند. 🔹از این جهت است که خداوند بر بندگان خود منّت نهاد و بندگان برگزیده خود را که از هر گونه خطا و اشتباهی مبرّا هستند را و کاملی معرفی کرد. لذا بهترین راهکار و شیوه برای استفاده از این نعمت های الهی، یعنی بهره گیری از مقام تربیتی و (علیهم السلام)، عملی کردن و ارائه رفتار آنان است. 🔹اینجاست که باید ابتدا سعی کنیم رفتار آن حضرات را در ساحت های گوناگون به تفصیل شناسایی کنیم، و پس از آن بکوشیم تا در ابعاد گوناگون زندگی خود به آن رفتار که تفصیلاً برای ما شناسایی شده اند نماییم. 📕اسلام شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۶ش، چاپ سوم، ص ۴۲۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا تربیت خانوادگی و وراثت در شکل گیری اخلاق انسان موثر است؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸بى شك نخستين مدرسه هر انسانى دامان و آغوش اوست، و در همين جا است كه نخستين درسهاى «فضيلت» يا «رذيلت» را مى آموزد؛ و اگر مفهوم را اعم از «تكوينى» و «تشريعى» در نظر بگيريم نخستين مدرسه، رحم مادر و صلب پدر است كه آثار خود را بطور غيرمستقيم در وجود مى گذارد، و زمينه ها را براى و آماده مى سازد. در احاديث اسلامى تعبيرات بسيار لطيف و دقيقى در اين قسمت وارد شده كه به بخشى از آن ذيلاً اشاره مى شود: 7⃣در حديثی پيامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) می‌ فرماید: «ما نَحَلَ والِدٌ وَلَدَهُ اَفْضَلَ مِنْ اَدَب حَسَن». [۱] (بهترين بخششى يا ميراثى كه براى فرزندش مى گذارد، همان و است). 8⃣امام سجّاد (عليه السلام) در همين زمينه تعبير رسایی فرموده است؛ حضرت ميفرمايد: «وَ اِنَّكَ مَسُؤُولٌ عَمّا وَلِّيْتَهُ بِهِ مِنْ حُسْنِ الاَْدَبِ وَ الدَّلالَةِ عَلى رَبّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمَعُونَة لَهُ عَلى طاعَتِهِ». [۲] (تو در برابر آنچه ولايتش برعهده تو گذارده شده است [از خانواده و فرزندان] مسئول هستى نسبت به تربيت‌ نيكوی‌ آنها و هدايت به سوى پروردگار و اعانت او بر اطاعتش). 9⃣اميرالمؤمنين (عليه السلام) در يكى از كلمات خود تعبيرى دارد كه نشان مى دهد خُلق و خوى ميراثى است كه به مى رسد؛ حضرت ميفرمايد: «خَيْرُ ما وَرَّثَ الاْباءُ اَلاَْبْناءَ اَلاَْدَبَ». [۳] (بهترين چيزى كه براى فرزندان خود به ارث مى نهند ادب و تربيت صحيح و فضائل اخلاقى است). 🔟امام على (عليه السلام) در نهج البلاغه، به هنگام شرح شخصيّت و بيان موقعيّت خود براى ناآگاهانى كه او را با ديگران مقايسه مى كردند مى فرمايد: «وَ قَدْ عَلِمْتُمْ مَوْضِعى مِنْ رَسُولِ اللهِ بِالْقِرابَةِ الْقَريبَةِ وَ الْمَنْزِلَةِ الْخَصيصَةِ وَضَعَنى فى حِجْرِهِ وَ اَنَا وَليدٌ يَضُمُّنى اِلَى صَدْرِهِ ... يَرْفَعُ لى كُلَّ يَوْم عَلَماً مِنْ اَخْلاقِهِ وَ يَأمُرُنى بِالاِْقتِداءِ». (شما قرابت و نزديكى مرا با و منزلت خاصّم را نزد آن حضرت به خوبى مى دانيد؛ كودك خردسالى بودم مرا در دامان خود مى نشاند و به سينه اش مى چسباند... او هر روز براى من پرچمى از خود مى افراشت و مرا امر مى كرد كه به او اقتدا كنم و اين خلق‌ و خوى من زائيده آن تربيت است). 🔹جالب اينكه امام در لابه‌لاى همين سخن، هنگامى كه از خلق‌ و خوى‌ پيغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله) بحث مى كند، چنين مى فرمايد: «وَ لَقَدْ قَرَنَ اللهُ بِهِ مِنْ لَدُنْ اَن كانَ فَطيماً اَعْظَمَ مَلَك مِن ملائِكَتِهِ يَسْلُكُ بِهِ طَرِيقَ الْمكارِمِ وَ مَحاسِنَ اَخْلاقِ الْعالَمِ لَيْلَهُ وَ نَهارَهُ». [۴] (از همان زمان كه از شير بازگرفته شد، خداوند بزرگترين فرشته از فرشتگان خويش را مأمور ساخت تا شب و روز وى را به راه هاى و صفات نيك جهان سوق دهد). 🔹بنابراين (صلی الله علیه و آله) خود نيز از تربيت يافتگان فرشتگان بود. درست است كه اخلاق و صفات روحى اعم از خوب و بد، از درون او برمی‌خیزد و با اراده او شكل مى گيرد، ولى انكار نمى توان كرد كه زمينه هاى متعدّدى براى شكل گيرى اخلاق خوب و بد وجود دارد، كه يكى از آنها از پدر و مادر و همچنين است؛ 🔹و اين مسأله قطع نظر از تحليل هاى علمى و منطقى، شواهد عينى و تجربى فراوان دارد كه قابل انكار نيست. به همين دليل براى ساختن فرد يا جامعه آراسته به زيورهاى اخلاقى، بايد به مسأله و تربيت هايى كه از نونهالان در دامن مادر و آغوش مادر مى بينند توجّه داشت و اهمّيّت اين دوران در ساختار شخصيّت انسانها را هرگز فراموش نكرد. پی نوشت‌ها؛ [۱] كنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، ج ۱۶، ص ۶۲۴. [۲] بحارالأنوار، ج ۷۱، ص ۶، باب ۱. [۳] غرر الحكم و درر الكلم‏، ص ۳۵۹، ح ۸۸. [۴] نهج البلاغة (صبحی صالح)، شريف الرضى، فيض الإسلام‏، ص ۳۰۰، خ ۱۹۲ (خطبه قاصعه). 📕اخلاق در قرآن‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، مدرسه الامام على بن ابيطالب(ع)، چ اول، ج ۱، ص ۱۷۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه «امام علی» (علیه السلام) در خطبه ۱۵۱ نهج البلاغه، «پيامبر اكرم» (صلی الله علیه و آله) چه تأثيراتی بر جامعه جاهليّت آن زمان گذاشتند؟ 🔹 (عليه السلام) در خطبه ۱۵۱ «نهج البلاغه» پس از حمد و ثنای الهی به سراغ شهادت بر يكتايى خدا و رسالت (صلی الله علیه و آله) مى رود و مى فرمايد: «وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلهَ إِلَّا اللهُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، وَ نَجِيبُهُ وَ صَفْوَتُهُ». (گواهى مى دهم جز خداوندِ يكتا معبودى نيست و شهادت مى دهم كه ، بنده و فرستاده و برگزيده و انتخاب شده اوست). 🔹بسيارى از شارحان «نهج البلاغه»، كلمات و را به يك معنا تفسير كرده [به معناى منتخب و برگزيده] و تأكيدِ يكديگر دانسته اند؛ ولى با توجه به اين كه «نجيب» به معناى «نفيس» و پرارزش است. تفاوتى ميان اين دو واژه وجود دارد، كه اوّلى در واقع، زمينه ساز دوّمى است؛ زيرا هنگامى كه چيزى نفيس و پرارزش شد به هنگام انتخاب، آن را بر مى گزينند. 🔹در ادامه آن حضرت به دو وصف ديگر اشاره كرده، مى فرمايد: «لَا يُؤَازَى فَضْلُهُ، وَ لَا يُجْبَرُ فَقْدُهُ». (در و همتا ندارد و فقدانِ او قابل جبران نيست). به يقين چيزى كه در فضيلت همتا ندارد، هنگامى كه از دست برود جانشينى نخواهد داشت. در هفتمين و آخرين وصف به آثار وجودى آن حضرت در شرايط اشاره كرده، مى فرمايد: 🔹«أَضَاءَتْ بِهِ الْبِلَادُ بَعْدَ الضَّلَالَةِ الْمُظْلِمَةِ، وَ الْجَهَالَةِ الْغَالِبَةِ، وَ الْجَفْوَةِ الْجَافِيَةِ». (به بركت وجود او شهرهايى كه غرق در و بود و بر افكارِ مردمش غلبه داشت و و بر آنها چيره شده بود روشن گشت)؛ و در ادامه مى افزايد: «وَ النَّاسُ يَسْتَحِلُّونَ الْحَرِيمَ، وَ يَسْتَذِلُّونَ الْحَكِيمَ؛ يَحْيَوْنَ عَلَى فَتْرَةٍ، وَ يَمُوتُونَ عَلَى كَفْرَةٍ!». (در زمانى كه مردم حرام را حلال مى شمردند، دانشمندان را تحقير مى كردند، در دوران غيبتِ اولياى الهى، قدم به عرصه حيات مى گذاشتند و در كفر و بى دينى جان مى سپردند). 🔹اين اوصاف هفتگانه كه در عبارات كوتاهى درباره بيان شده، ترسيم گويايى از آن زمان است. گمراهى و جهل و قساوت، حلال شمردن حرام و تحقير دانشمندان، نداشتن رهبر و سرانجام، بى ايمان از دنيا رفتن. آنها چنان تاريك و ظلمانى بود كه به جنايات خود افتخار مى كردند. كشتن و زنده به گور كردن فرزندان، نشانه غيرت، و غارتگرى دليل شجاعت شمرده مى شد. 🔹 و ، آنچنان بر جامعه آنها سايه افكنده بود كه خدايانشان را با دست خود مى ساختند؛ گاه از سنگ و چوب و گاه از مواد غذايى و سپس در زمان قحطى همانها را مى خوردند. و آنچنان بود كه كينه ها را از نسلى به نسلى منتقل مى ساختند و خونريزى و آدمكشى براى آنها يك امر ساده بود، و همچنين مفاسد ديگر. در اين زمان مى توان به عظمت خدمات (صلی الله علیه و آله) و اهميّت رسالتِ ایشان در آن محيط تاريك و ظلمانى پى برد، كه در مدت كوتاهى از آن قومِ وحشى و خرافى و جاهل، قومى متمدّن و عالم و آگاه ساخت. 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج ۶، ص ۲۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«آیه اولوا الامر» چگونه دلالت بر وجود امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دارد؟ 🔹يكی از آياتی كه دلالت بر وجود (عج الله تعالی فرجه الشریف) دارد «آیه اولوا الامر» است. خداوند متعال در اين آيه (آیه ۵۹ سوره نساء) مى فرمايد:  «أَطِيعُوا اللهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ». (اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد پيامبر خدا و [اوصياى پيامبر]). از آيه فوق به خوبى استفاده مى شود كه در هر عصر و زمانى بايد در قيد حيات باشد که او را اطاعت نماييم، اطاعتى كه همانند اطاعت خداوند است. 🔹مقصود از در آيه فوق، كسانى اند كه امور مردم در اختيار آنان است و آنها کسی غير از (عليهم السلام) نيستند؛ زيرا آيه دلالت بر وجوب اطاعت به طور مطلق و بدون هيچ قيد و شرطى دارد. اين مستلزم آنان است وگرنه منجر به تناقض مى شود. به جهت آنكه اطاعت خدا و رسول بدون هيچ قيد و شرطى واجب است، حال اگر «اولى الامر» نباشند، و در برخى از موارد اشتباه يا سهو و نسيان داشته باشند و در عين حال اطاعت آنها به طور مطلق واجب باشد، مستلزم تناقض در وجوب اطاعت است. 🔹نتيجه اينكه مقصود از «اولى الامر» در آيه، (عليهم السلام) هستند، كه در هر زمان بايد فردى از آنها باشد تا اطاعت گردد، و در اين زمان كسى جز (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نيست. از جمله روايات متواترى كه انطباق آيه فوق را بر (عليهم السلام) تأييد مى كند حديث معروف «ثقلين» است؛ زيرا پيامبر (صلی الله علیه و آله) در آن حديث امر به اطاعت از كتاب و عترت و اهل بيت معصوم خود كرده كه همان در آيه فوق هستند و در آن نيز امر به اطاعت مطلق كرده است؛ 🔹و نيز آيه شريفه «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» [۱] و احاديث «دوازده خليفه» نيز بر اين برداشت از آيه فوق دلالت دارد. به همين جهت است كه برخى از «علماى اهل سنت» نيز قائل به نزول آيه فوق در شأن (عليهم السلام) شده اند از قبيل: ابن حيان اندلسى، نيشابورى، محمد صالح كشفى ترمذى، قندوزى حنفى، حموينى شافعى، حاكم حسكانى. حاكم حسكانى به سندش از مجاهد در تفسير آيه فوق نقل كرده كه اين آيه در شأن (عليه السلام) نازل شد، هنگامى كه (صلی الله علیه و آله) او را جانشين خود در مدينه قرار داد. پی نوشت‌: [۱] سوره رعد، آیه ۷ 📕موعود شناسی و پاسخ به شبهات، رضواني، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، چ هفتم، ۱۳۹۰ش، ص ۲۹۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«حضرت خدیجه» (سلام الله عليها) در آیینه قرآن و روایات فریقین 🔹حضرت (سلام الله علیها)، اولین بانویی است که به (صلی الله علیه و آله) ایمان آورد. [۱] او از ثروتمندترین‌ زنان دوران خود بود، که در راه پیشبرد همه خود را هزینه کرد تا جایی که در هنگام وفاتش حتی یک کفن برای خود نداشت. [۲] این بخشش اموال آن‌چنان برای اسلام اثربخش بود که مشهور شد: گسترش اسلام و برافراشته شدن پرچم آن به برکت دو چیز است؛ شمشیر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و اموال حضرت (سلام الله علیها). [۳] 💠«حضرت خدیجه از منظر قرآن» 🔹با توجه به روایات اسلامی، زمانی که آیه «...رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَ ذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا» [۴] (...و کسانی که گویند: پروردگارا، ما را زنان و فرزندانی مرحمت فرما که مایه چشم روشنی ما باشند و ما را پیشوای اهل تقوا قرار ده) نازل شد (صلی الله علیه و آله) به (علیه السلام) فرمودند: منظور از «مِنْ أَزْوَاجِنَا» كیست؟ 🔹حضرت جبرئیل عرض کرد: (سلام الله علیها). سپس پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «ذُرِّیَّاتِنَا» چه كسانی هستند؟ حضرت جبرئیل گفت: (سلام الله علیها)؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله) پرسیدند: مراد از «قُرَّةَ أَعْیُنٍ» چه كسانی هستند؟ جبرئیل پاسخ داد: و (علیهم السلام). ایشان گفتند: منظور از «وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا» چه كسی است؟ جبرئیل گفت: (علیه السلام) 💠«حضرت خدیجه از منظر روایات» 🔹گوشه‌ای از جایگاه والا و با عظمت (سلام الله علیها) در روایات موجود در منابع فریقین بازتاب پیدا کرده است که به دلیل رعایت اختصار چند مورد را بیان می‌کنیم: 💠«بهترین بانو» 🔹طبق روایات شیعه و سنی، (سلام الله علیها) یکی از چهار زنی است که در دنیا به کمالی دست یافت که دیگر زنان عالم به آن جایگاه دست نیافته و نخواهند یافت. [۵] این بانوی بزرگ اسلام، در بندگی خدا آنچنان اوج گرفت که در کنار دخترش، عنوان را دارا می باشد. (صلّی الله علیه و آله) فرمودند: «أفضلُ نساءِ أهلِ الجنةِ خديجةُ بنتُ خويلدٍ و فاطمةُ بنتُ محمدٍ و مريمُ بنتُ عمرانَ و آسيةُ بنتُ مزاحمٍ امرأةُ فرعونَ» [۶] (بهترین زنان بهشت، خدیجه، فاطمه، مریم و آسیه همسر فرعون می باشند). 💠«غبطه حضرت آدم (علیه السلام)» 🔹طبق‌ روایات‌ زمانی‌ که حضرت آدم (علیه السلام) از جایگاه (سلام الله علیها) و بذل و بخشش اموالش در راستای آبیاری نهال جوان اسلام آگاه شد، نسبت به غبطه خورد و فرمود: «مِمّا فَضَّلَ الله به إبنی عَلَیّ أن زوجته خَدیجهً کانَت عَوناً لَه عَلَى تَبلیغِ أمرِ الله (عزّ و جلّ)...» [۷] (یکی از تفضلات خداوند عالم بر فرزندم (پیامبر اسلام) این است که همسرش ، همکار و همیار او برای تبلیغ‌ امر‌ الهی بود...). 💠«بصیرت خدیجه (سلام الله علیها)» 🔹زمانی که حضرت (سلام الله عليها) احساس كرد مرگش فرا رسيده است به (صلّی الله علیه و آله) به عنوان وصیت جملاتی را عرضه داشت که نشان از اوج و این بانوی بزرگ اسلام است. وی در اولين جمله خود خطاب به رسول الله (صلی الله علیه و آله) چنین گفت: اگر من در حق تو كوتاهى كرده ام مرا عفو كن. پيامبر (صلّی الله عليه و آله) فرمود: ای ! من از تو كوچكترين قصوری نديدم و تو تمام تلاش خود را در خدمت به من و اسلام به كار بردی و بسيار خسته شدی و تمام زندگی ات را خرج كردی. [۸] 🔹 (سلام الله علیها) تمام خود را در مسیر اعتلای خرج کرد، ولی از آنجایی که عظمت اسلام را درک کرده است، نه تنها این عمل خود را بزرگ نمی‌پندارد، بلکه خود را مقصر نیز می‌داند. این است بصیرتی که بزرگان عالم خلقت، همچون حضرت آدم (علیه السلام) به آن غبطه می‌خورند. پی نوشت‌ها؛ [۱] انساب الاشراف، ج۱، ص۴۷۱. [۲] سیره ابن هشام، ج۱، ص۴۲۶. [۳] الصحیح فی سیره النبی الاعظم، ج۳، ص۱۹۸. [۴] قرآن کریم، سوره فرقان، آيه ۷۴. [۵] مجمع البیان، ج۵، ص۳۲۰. [۶] مجمع الزوائد، ج۹، ص۲۲۳. [۷] عمده القاری، ج۱، ص۶۳. [۸] شجره طوبی، ج۲، ص۲۳۵ نویسنده؛ علیرضا خاتم منبع؛ وبسایت اندیشه برتر حوزه @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در منابع اهل سنت چه روایاتى درباره امام حسن مجتبی (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل شده است؟ 🔸کتاب هاى اهل سنّت سرشار از فضائل و مناقب (علیه السلام) از زبان (صلى الله علیه و آله) است؛ به عنوان نمونه: 1⃣ترمذى به سندش از ابن عباس نقل کرده: «کان رسول الله (صلى الله علیه و آله) حامل الحسن بن علىّ على عانقه فقال رجل: نعم المرکب رکبت یا غلام، فقال النبى: و نعم الراکب هو». [۱] (روزى (صلى الله علیه و آله) را بر دوش خود سوار کرده بود؛ شخصى عرض کرد: اى پسر! خوب مرکبى را سوار شده اى. پیامبر (صلى الله علیه و آله) فرمود: او نیز خوب راکبى است). 2⃣ابن کثیر به سندش از جابر بن عبدالله نقل کرده که (صلى الله علیه و آله) فرمود: «من سرّه ان ینظر الى سیّد شباب اهل الجنّة فلینظر الى الحسن بن على». [۲] (هر کس دوست دارد تا به آقاى جوانان اهل بهشت نظر کند، باید به نظر نماید). 3⃣متقى هندى به سندش از عایشه نقل کرده که گفت: « (صلى الله علیه و آله) همیشه (علیه السلام) را مى گرفت و او را به خود مى چسبانید، آن گاه مى فرمود: «اللّهم انّ هذا ابنى و أنا أحبّه فاحبّه و احبّ من یحبّه». [۳] (بار خدایا! همانا این فرزند من است و او را دوست دارم، پس تو نیز او را دوست بدار و نیز هر کس که او را دوست مى دارد دوست بدار). 4⃣مسلم در صحیح خود از ابوهریره نقل کرده که (صلى الله علیه و آله) درباره (علیه السلام) فرمود: «اللّهم انّى اُحبّه فاحبّه و أحبب من یحبّه». [۴] (بار خدایا! همانا من او را دوست دارم، پس تو نیز او را دوست بدار، و هر کس که او را دوست دارد، دوست بدار). 5⃣همچنین او از براء بن عازب نقل کرده که گفت: را بر دوش پیامبر (صلى الله علیه و آله) مشاهده کردم در حالى که حضرت مى فرمود: «اللّهم انّى اُحبّه فاحبّه». [۵] (بار خدایا! همانا من او را دوست دارم، تو نیز او را دوست بدار). 6⃣از پیامبر (صلى الله علیه و آله) در حدیث روایت شده که فرمود: «لو کان العقل رجلا لکان الحسن». [۶] (اگر قرار بود عقل در شخصى مجسّم گردد آن شخص بود). 7⃣براء بن عازب از رسول خدا (صلى الله علیه و آله) نقل کرده که درباه (علیه السلام) فرمود: «هذا منّى و أنا منه و هو یحرم علیه ما یحرم علىّ». [۷] (این از من و من از اویم و آنچه بر من حرام است بر او نیز حرام مى باشد). پی نوشت‌ها؛ [۱] سنن ترمذى، ج ۵، ص ۳۲۷. [۲] البدایة و النهایة، ج ۸، ص ۳۵. [۳] کنز العمال، ج ۱۳، ص ۶۵۲، رقم ۳۷۶۵۳. [۴] صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۲۹. [۵] صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۲۹. [۶] فرائد السمطین، ج ۲، ص ۶۸. [۷] کنز العمال، ج ۷، ص ۱۰۷ 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۵ ه.ش، ص ۱۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️وسعت «علم غيب» امام علی (علیه السلام) تا چه حدّ است و چرا جزئيات آن را براى همگان بيان نكرده است؟ 🔹 (ع) در بخشی از خطبه ۱۷۵ به گوشه اى از علم خود به و «حوادث آينده» اشاره كرده، ميفرمايد: «وَاللهِ لَوْ شِئْتُ أَنْ أُخْبِرَ كُلَّ رَجُل مِنْكُمْ بِمَخْرَجِهِ وَ مَوْلِجِهِ وَ جَمِيعِ شَأْنِهِ لَفَعَلْتُ، وَ لكِنْ أَخَافُ أَنْ تَكْفُرُوا فِيَّ بِرَسُولِ اللهِ». (به خدا سوگند! اگر بخواهم ميتوانم هريك از شما را از آغاز و پايان كارش و از تمام شئون زندگانى اش آگاه سازم؛ ولى از آن ميترسم كه اينكار، سبب كافر شدن شما به رسول خدا شود [و درباره من غلوّ كنيد و آن حضرت را به فراموشى بسپاريد]). 🔹در حديثى میخوانيم: روزى پيامبر اكرم (ص) نشسته بود که (علیه السلام) وارد شد؛ (ص) فرمود: «إِنَّ فِيكَ شَبَهاً مِنْ عِيسَى بْنَ مَرْيَمَ وَ لَوْلَا أَنْ تَقُولَ فِيكَ طَوَائِفٌ مِنْ أُمَّتِي مَا قَالَتِ النَّصارى فِي عَيسَى بْنَ مَرْيَمَ لَقُلْتُ فِيكَ قَوْلاً لَا تَمُرُّ بِمَلَإ مِنَ النَّاسِ إِلَّا اَخَذُوا التُّرَابَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَيْكَ يَلْتَمِسُونَ بِذلِكَ الْبَرَكَةَ». [۱] (تو به عيسى‌ بن‌ مريم شباهتى دارى [از نظر زهد و عبادت] و اگر از اين بيم نداشتم كه گروه هايى از امتم درباره تو [غلوّ كنند و] همان بگويند كه درباره عيسى بن مريم گفتند، سخنى درباره تو میگفتم كه از كنار هيچ جمعيّتى از مردم عبور نمیكردى، مگر آنكه خاك‌ زير قدم‌هاى‌ تو را براى تبرّك بر مى گرفتند!). 🔹 (ع) در ادامه اين بحث به دو نكته اشاره ميفرمايد: نخست اينكه من اين را در اختيار گروهى از خاصّان با ايمان و پرظرفيت و سرّ نگهدار ميگذارم و ديگر اينكه من آنچه میگویم از خودم نمیگويم؛ همه اين امور را از (ص) شنيده ام؛ در قسمت اوّل ميفرمايد: «أَلا وَ إِنِّی مُفْضِيهِ إِلَى الْخَاصَّةِ مِمَّنْ يُؤْمَنُ ذلِكَ مِنْهُ». (آگاه باشيد! من اين را به خاصّانى كه از عدم انحراف و غلوِّ آنها در حق خود مطمئنم خواهم سپرد). 🔹اين گروه، افرادى همانند «كميل بن زياد»، «رشيد هجرى»، «اصبغ بن نباته»، «ميثم تمّار» و «حبيب بن مظاهر» بوده اند كه هر يك حافظ بخشى از اين اسرار محسوب میشدند. در تاريخ زندگى آنها مى خوانيم كه در مواقع حسّاسى پرده ها را بالا میزدند و گوشه اى از آن اسرار را فاش میكردند كه در تواريخ مذكور است. هنگامى كه شاگردان ايشان، حامل چنين اسرار و داراى چنين مقاماتى باشند، پيداست كه استاد آنها در چه پايه و مقامى بوده است!! 🔹سپس به مطلب دوّم پرداخته، مى فرمايد: «وَ الَّذِی بَعَثَهُ بِالْحَقِّ، وَاصْطَفَاهُ عَلَى الْخَلْقِ، مَا أَنْطِقُ إِلَّا صَادِقاً، وَ قَدْ عَهِدَ إِلَيَّ بِذلِكَ كُلِّهِ، وَ بِمَهْلِكِ مَنْ يَهْلِكُ، وَ مَنْجَى مَنْ يَنْجُو، وَ مَآلِ هذَا الاَمْرِ. وَ مَا أَبْقَى شَيْئاً يَمُرُّ عَلَى رَأْسِي إِلاَّ أَفْرَغَهُ فِی أُذُنَيَّ وَ أَفْضَى بِهِ إِلَيّ». (به خدايى كه محمّد را به حقّ برانگيخت و او را از ميان مردم برگزيد، سوگند ياد میكنم كه من سخنى جز راست نمیگويم و همه اينها را به من تعليم داد، و از هلاكت آن كس كه هلاك میشود و نجات آن كس كه نجات مى يابد و پايان اين امر [خلافت] مرا آگاه ساخته، [خلاصه] هيچ حادثه اى بر من نمى گذرد، مگر اينكه او آن را در گوشم فرو خوانده و علم آن را در اختيارم گذارده است). 🔹آيا تعليم (ص) در مورد اين به صورت بيان جزئى و مشروح هر واقعه بوده يا اينكه آن حضرت، اصول و كلياتى به (ع) آموخت كه از هر بابى هزار باب گشوده می‌شد؛ و يا اينكه موارد، مختلف بود، گاه به اصول كلى قناعت میكرد و گاه به جزئيات مى پرداخت؟ احتمال سوّم نزديكتر به نظر میرسد. اين مطلب دقيقاً بر ما روشن نيست و خدا و رسولش از آن آگاه ترند؛ 🔹ولى اينقدر می دانيم كه (ع) در موارد مختلف پيشگويی های فراوانى نسبت به آينده كرده كه همه آنها دقيقاً واقع شد و نمونه هاى مختلفى از آنها در خطبه هاى متعددى از بيان شده است كه اگر گردآورى شود، خود، كتاب جالب و پرمعنايى خواهد شد. البتّه همانگونه كه ذكر شد، هيچيك از اينها علم‌ غيب‌ ذاتى ـ كه مخصوص خداوند متعال است ـ نمى باشد؛ بلكه آموزه‌ هايى است كه از آموزگار بزرگى همچون (ص) به آن حضرت رسيده و به تعبيرى كه در خطبه ۱۲۸ آمده است: «إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْم»، می باشد. پی نوشت‌؛ [۱] الكافی، دار الكتب الإسلامية، چ۴، ج۸، ص۵۷ 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلاميه‏، چ۱، ج۶، ص۵۳۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آثار تربیتی «نماز» (بخش سیزدهم) 🔸، یکی از «فروع دین اسلام» بوده و عبادتی است که‌ پنج بار در روز با شرایط خاص بر مسلمانان واجب شده است. این باعث رهایی از خودمحوری و خودشیفتگی می‌شود، و روحیه مردم‌گرایی را در انسان زنده می‌کند. موجب تنزیه وجدان اخلاقی می‌شود، به این صورت که یکی از مظاهر وجدان اخلاقی احساس گناه است و نماز باعث آمرزش گناهان می‌گردد. 3⃣1⃣تقویت مسئولیت اجتماعی 🔹، موجودی مدنی‌الطبع است و ذاتاً گرایش به ارتباط‌ های اجتماعی دارد. جوهره تعالیم دین نیز، ناظر به پرورش ابعاد فردی و اجتماعی انسان، هر دو می‌باشد. بر این اساس که علم و نشانه دین است، لزوماً باید با مسائل مهم اجتماعی نظیر مسئولیت‌ پذیری ارتباطی معنادار داشته باشد. شاید اینگونه بتوان تعبیر و تبیین نمود که با حفظ شرایط آن، موجب لطافت روح و دقت دل و تیزی احساسات می‌شود. 🔹راز و نیاز با خدا در روح و روان آدمی، تاثیرات، همچون حساس‌ شدن نسبت به عالم هستی و احساس همنوایی با دیگران ایجاد می‌کند و در نتیجه آمادگی لازم برای احساس وظیفه و مسئولیت نسبت به دیگران، به وجود می‌آورد و محرکی برای رسیدگی به دردها و رنج‌های مجرمین می‌شود. 🔹اهمیتی که در سفارشات معصومین (علیهم‌السّلام) یافته است، شاید از آن رو می‌باشد که علاوه بر عبادات و انجام تکالیف الهی، مردم به دردها و رنج‌های یکدیگر آگاه شده و می‌توانند در رفع آنها بکوشند. «در روایت آمده است که: (صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌) به مشغول بود؛ چون صدای گریه طفلی به گوشش رسید، نماز را زودتر به پایان برد (تا مادر آن کودک که در نماز جماعت حاضر بوده، سراغ فرزندش رود و او را آرام کند) .[۱] 🔹اهمیت توجه به مردم و رنج‌هایشان از اینجا، آشکار می‌شود که (صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌) نمازی را که ستون دین است و جان پاک ایشان، مشتاق آن بوده، کوتاه می‌کنند تا مادری به طفل گریان خود رسیدگی کند و مانع رنج بیشتر او شود و این امر خود نشات گرفته از توجه به روح و معنای نماز می‌باشد. ... پی نوشت: [۱] دیلمی، حسین، هزار و یک نکته درباره نماز، ص۲۲۱ منبع: ویکی فقه @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فوايد حجت غايب از نظر (قسمت سوم) 🔸قلبهایی که متحول می شود 🔹برخورد «اسعد بن زراره» با پيامبر (صلی الله علیه و آله) در كنار خانۀ كعبه و تغيير جهت مسير و طرز تفكّر او، و با توجه به‌ اينكه دشمنان سرسخت (صلی الله علیه و آله) نام آن حضرت را ساحر مى‌گذاردند و مردم را به‌ خاطر آن از نزديك شدن به او باز مى‌داشتند، معذلك اين افراد جذب به حضرت مى‌شدند و شيفتۀ ايشان مى‌گرديدند. اينها همه حاكى از نفوذ شخصيت (صلی الله علیه و آله) در افراد مختلف است. 🔹همچنين آنچه دربارۀ تأثير كلام (عليه السلام) روى فكر «زهير» در مسير كربلا نقل شده و يا كشش عجيب و فوق العاده كه «حر بن يزيد رياحى» در خود احساس مى‌كرد و با تمام شجاعتش مى‌لرزيد و سرانجام او را به صف شهداى كربلا وارد ساخت و يا داستان جوانى كه در همسايگى «ابو بصير» زندگى مى‌كرد و با پول فراوانى كه از خدمت‌گزارى به دستگاه بنى اميه به‌ دست آورده بود و به عيش و نوش مشغول بود، ولى با يك پيام (عليه السلام) بكلى دگرگون شد و مسير خود را عوض كرد. 🔹و نيز توفيق عجيبى كه براى عالم جليل القدر سيد شبّر در تأليفات رخ مى‌دهد و مى‌گويد: تماماً به بركت توجه (عليه السلام) است كه در عالم رؤيا قلمى به‌ من داد و فرمود: أكتب (بنويس)؛ از آن وقت اين بركت در قلم و تاليفات من پيدا شد [۱] و عنايت و توجهّى كه (علیه السلام) به «مفضل بن عمرو» كرد و تمامى اسرار موجوداتى كه در جلسات متعدّد براى او بيان كرده بود در لحظه در سينه و ذهنش حاضر گرديد، همه و همه نشانه‌اى از همين تأثير ناخودآگاه است كه مى‌توان آن‌را شعبه‌اى از پيامبر و امام دانست. 🔹استاد بزرگوار ما فقيه عاليقدر حضرت آقاى شيخ مرتضى حائرى (قدس سره) وقتى توجه امام صادق (عليه السلام) را به مفضل بن عمرو بيان نمود، فرمودند: «لحظه‌اى از اينگونه توجهات (علیهم السلام) را نمى‌توان با شصت سال دويدن مقايسه كرد». «به ذره‌گر نظر لطف بو تراب كند - به آسمان رود و كار آفتاب كند» 🔹ما قطب‌هاى مغناطيس زمين را با چشم خود نمى‌بينيم، ولى اثر آن‌ها را روى عقربه‌هاى قطب نما، در درياها و صحراها و آسمان‌ها كه راهنماى بشريت است و ميليون‌ها مسافر را به مقصد ميرساند كاملاً مشاهده مى‌كنيم. اگر اين قطب‌ هاى مغناطيسى اينگونه بتواند هزاران عقربۀ قطب‌نما را هدايت كند، آيا جاى تعجب است اگر گفته شود (آنهم بر اساس آيات قرآن و دليل و برهان) (عج الله تعالی فرجه الشریف) در پس پردۀ غيبت با امواج معنوى و جاذبه وجودى خويش، افكار و جان‌هاى زيادى را كه در دور يا نزديك قرار دارند هدايت مى‌كند؟! ... پی نوشت؛ [۱] سيد شبر يكى از علماء بزرگ شيعه است و در بغداد زندگى مى‌كرده و ۵٢ سال يا ۵۴ سال بيشتر عمر نكرده است. غير از زعامت دينى و فصل خصومات و جواب به سؤالات و تدريس و نيز كارهاى شخصى خود به قدرى كتاب تاليف نموده كه به ايشان مجلسى ثانى لقب داده شده است.  📕دوازده گفتار درباره دوازدهمین حجت خدا حضرت مهدی (عج) حسین اوسطی، ص ۱۳۷ منبع؛ وبسایت اهل البیت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آثار تربیتی «نماز» (بخش چهاردهم) 🔸، یکی از «فروع دین اسلام» بوده و عبادتی است که‌ پنج بار در روز با شرایط خاص بر مسلمانان واجب شده است. این باعث رهایی از خودمحوری و خودشیفتگی می‌شود، و روحیه مردم‌گرایی را در انسان زنده می‌کند. موجب تنزیه وجدان اخلاقی می‌شود، به این صورت که یکی از مظاهر وجدان اخلاقی احساس گناه است و نماز باعث آمرزش گناهان می‌گردد. 💠روایت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و علی‌ بن‌ مهزیار 🔹درباره «علی بن مهزیار» نقل شده است که: چون آفتاب طلوع می‌کرد به سجده می‌رفت و سر بر نمی‌داشت تا برای هزار نفر از برادران خود دعا می‌کرد، مثل آنچه برای خود دعا می‌کرد و پیشانی او از بسیاری سجده مانند زانوی شتر پینه بسته بود». [۱] براساس همین احساس مسئولیت است که (صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌) فرمودند: «کسی که صبح کند در حالی که به (سامان یافتن) امور مسلمانان، اهتمام و کوشش نکند، از مسلمانان نیست، و کسی که فریاد [دادخواهی] شخصی را بشنود که مسلمانان را به یاری می‌طلبد. ولی به او جواب [مثبت] ندهد، مسلمان نیست». [۲] 🔹از این سخنان نیز چنین مستفاد می‌شود که اگر چه ، پایه دین و پرچم اسلام، توصیف شده است، و لیکن اگر کسی در قبال جامعه مسلمین بی‌تفاوت بوده و نسبت به استغاثه دردمندان و مظلومان عکس العملی مناسب نشان ندهد [در حقیقت] مسلمان نیست. چنین احساس مسئولیتی نه تنها نسبت به مسلمانان بلکه نسبت به سایر موجودات نیز مورد تاکید شارع مقدس اسلام می‌باشد. 💠روایت امام صادق (عليه السلام) 🔹شیخ طوسی از (علیه‌ السّلام) روایت می‌کند که پیرمردی از عابدهای بنی‌اسرائیل مشغول نماز بود که مشاهده کرد دو طفل خروسی را گرفتند و پرش را می‌کنند و آن خروس، ناله و فریاد می‌کند، پس آن عابد همانطور مشغول نماز شد و آن حیوان را نجات نداد و از عمل آن کودکان جلوگیری نکرد. پس خداوند به زمین فرمود: آن عابد را فرو بَر. زمین او را فرو برد و تا آخر دنیا فرو می‌رود. [۳] 🔹در باب احساس مسئولیت اجتماعی و آثار معنوی آن، مطالب مفصلی در منابع اسلامی آمده است. نکته بسیار مهم این است که روح در اولیای الهی، خود از توجه به خدا و ارتباط با او سرچشمه می‌گیرد که تجلی کامل چنین رابطه‌ای است. همان بندگان خاصی که در ، به حقیقت یاد خدا بودند و در روابط و مناسبات اجتماعی نیز زیباترین و لطیف‌ترین توجه را به نیازها و دردهای مردم، مبذول داشتند. 🔹شاید حدیث زیر بیانگر چنین توجهی باشد که پیامبر (صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌) فرمودند: «وقتی کسی در پیشوای مردم شد، نماز را سبک گیرد که در میان کسان، کوچک و بزرگ و بیمار و ناتوان و حاجتمند هست و هر وقت برای خود نماز گزارد هر چه خواهد طول دهد». [۴] ... پی نوشت‌ها: [۱] دیلمی، حسین، هزار و یک نکته درباره نماز، ص۱۹۸. [۲] محمد اشتهاردی، محمد، گفتار دلنشین چهارده معصوم ‌(ع)، ص۱۹. [۳] دستغیب، عبدالحسین، گناهان کبیره، ج۲، ص۶۵. [۴] تنکابنی، فرید، مرتضی، راهنمای انسانیت، ترجمه موضوعی نهج الفصاحه، سخنان پیامبر اسلام (ص)، ص۶۳۱. منبع: ویکی فقه @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ماجرای «مباهله» پیامبر (صلی الله علیه و آله) با مسیحیان نجران چه بود؟ 🔹مفهوم متداول ، به معنى نفرین کردن دو نفر به یکدیگر است، بدین ترتیب، افرادى که با هم گفتگو درباره یک مسأله مهم مذهبى دارند در یک‌جا جمع شوند و به درگاه خدا تضرع کنند و از او بخواهند که را رسوا و مجازات کند. خداى متعال در «آیه ۶۱ سوره آل عمران» مى فرماید: «فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللهِ عَلَى الْکاذِبینَ» 🔹[ترجمه آيه شريفه:](هر گاه بعد از علم و دانش که [درباره مسیح] براى تو آمده [باز] کسانى با تو در آن به و ستیز برخاستند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت مى کنیم و شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت مى نماییم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود [کسانى که به منزله جان ما هستند] دعوت مى کنیم، شما هم از نفوس خود دعوت کنید، سپس مى کنیم و را بر قرار مى دهیم). مفسرین گفته اند: این آیه و آیات قبل از آن درباره مرکب از «عاقب» و «سیّد» و گروهى که با آنها بودند نازل شده است؛ 🔹آنها خدمت پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) رسیده، عرض کردند: آیا هرگز دیده اى فرزندى بدون پدر متولد شود؟ در این هنگام آیه «اِنَّ مَثَلَ عِیْسى عِنْدَ اللهِ كَمَثَلِ آدَمَ ۖ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» [۱] (قطعاً داستان نزد خدا [از نظر چگونگی آفرینش] مانند داستان است که [پیکر] او را از خاک آفرید، سپس به او فرمود: [موجود زنده] باش؛ پس بی درنگ [موجود زنده] شد) نازل شد، 🔹و هنگامى که (صلی الله علیه و آله) آنها را به دعوت کرد، آنها تا فرداى آن روز از حضرتش مهلت خواستند و پس از مراجعه به شخصیت هاى نجران، اسقف (روحانى بزرگشان) به آنها گفت: «شما فردا به محمّد (صلی الله علیه و آله) نگاه کنید، اگر با فرزندان و خانواده‌اش براى آمد، از مباهله با او بترسید، و اگر با یارانش آمد با او مباهله کنید؛ زیرا چیزى در بساط ندارد». فردا که شد، (صلی الله علیه و آله) آمد در حالى که دست (عليه السلام) را گرفته بود و (علیه السلام) و (علیه السلام) در پیش روى او راه مى رفتند، و (سلام الله علیها) پشت سرش بود؛ 🔹 نیز بیرون آمدند در حالى که اسقف آنها پیشاپیششان بود، هنگامى که نگاه کرد، دید پیامبر (صلی الله علیه و آله) با آن چند نفر آمدند، درباره آنها سؤال کرد، به او گفتند: «این پسرعمو و داماد او و محبوب‌ترین‌ خلق خدا نزد او است و این دو پسر، فرزندان دختر او از على (عليه السلام) هستند و آن بانوى جوان، دخترش فاطمه (سلام الله علیها) است که عزیزترین مردم نزد او، و نزدیکترین افراد به قلب او است...». 🔹«سیّد» به اسقف گفت: «براى قدم پیش گذار»؛ گفت: نه، من مردى را مى بینم که نسبت به با کمال جرأت اقدام مى کند و من مى ترسم راستگو باشد، و اگر راستگو باشد، به خدا یک سال بر ما نمى گذرد که در تمام دنیا یک نصرانى که آب بنوشد وجود نخواهد داشت. 🔹اسقف به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) عرض کرد: «اى ابوالقاسم! ما با تو نمى کنیم، بلکه مى کنیم، با ما مصالحه کن. پیامبر (صلی الله علیه و آله) با آنها مصالحه کرد که دو هزار حُلَّه (یک قواره پارچه خوب لباس) که حداقل قیمت هر حُلّه اى چهل درهم باشد، و عاریت دادن سى دست زره، و سى عدد نیزه، و سى رأس اسب، در صورتى که در سرزمین یمن توطئه اى براى مسلمانان رخ دهد، و پیامبر (صلی الله علیه و آله) ضامن این عاریت ها خواهد بود، تا آن را بازگرداند، و عهدنامه‌اى در این زمینه نوشته شد. 🔹و در روایتى آمده است: اسقف مسیحیان به آنها گفت: «من صورت‌ هايى را مى بینم که اگر از خداوند تقاضا کنند کوه ها را از جا برکند، چنین خواهد کرد، هرگز با آنها نکنید که هلاک خواهید شد، و یک نصرانى تا روز قیامت بر صفحه زمین نخواهد ماند». 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازي، دار الکتب الإسلامیه، چ چهل و هفتم، ج ۲، ص ۱۷۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel