eitaa logo
تبیین
2.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
442 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
💥☄💥☄💥☄💥☄💥 ☄ ⭕️چه عواملی سبب شد که (ع) معاویه را بپذیرد؟ (بخش پنجم) 🔷یکی دیگر از (ع) برای ، آن بود که اقدام مزبور برای انجام شده است. معترضان به امام از دو گروه بودند، کسانی که از افراطیون خارجی بوده و به همین دلیل با امام علی (ع) نیز درگیر شده بودند و گروهی از شیعیان که روحیه انقلابی و آتشین داشته و با تسامح، میانه‌ ای نداشتند. آنها با صلح مخالف بوده و گاه‌ و بی‌ گاه به امام (ع) اعتراض می‌ کردند. از میان معترضان کسانی بودند که امام (ع) را «مُذِلُّ الْمُؤْمِنِینَ» می‌ خواندند. (ع) در برابر، اقدام به را دانسته و خود را  معرفی می‌ کردند. دلیل این امر را نیز چنین یاد می‌ کردند: «إِنّی لَمَّا رَأَیْتُکَ لَیْسَ بِکُمْ عَلَیْهِمْ قُوَّةٌ، سَلَّمْتُ الْأَمْرَ لَأَبْقَی أَنَا وَ أَنْتُمْ بَیْنَ أَظْهَرِکُمْ؛ زمانی که دیدم شما در اختیار ندارید، کار را تسلیم کردم تا من و شما بمانیم». [۱] 🔷از عبارات دیگر آن حضرت، چنین به دست می‌ آید که از آنها و خود، بوده است. (ع) در سخنی، اقدام خود را شبیه سوراخ کردن کشتی توسط آن عالِم همراه موسی (ع) کرد که هدف او حفظ کشتی برای صاحبانش بود. امام (ع) در سخن دیگری فرمود: «فَصَالَحْتُ بَقْیاً عَلَی شِیعَتِنَا خَاصَّةً مِنَ الْقَتْلِ فَرَأَیْتُ دَفْعَ هَذِهِ الْحُرُوبِ إِلَی یَوْمَ‌ مَّا، فَإِنَّ اللّهَ کُلُّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ؛ من برای از قتل مصالحه کردم، و تا این جنگها را تا مدتی به تأخیر بیندازم، چه خداوند هر روز دست‌ اندرکار، کاری است». [۲] 🔷آنحضرت در پاسخ یکی دیگر از معترضان فرمودند: «مَا أَرَدْتُ بِمُصَالِحَتِی مُعَاوِیَةَ إِلَّا أَنْ أَدْفَعَ عَنْکُمْ الْقَتْلَ عِنْدَ مَا رَأَیْتُ تَبَاطِئُ أَصْحَابِی عَنِ الْحَرْبِ وَ نُکُولِهِمْ عَنِ الْقِتَالِ؛ هدف من در مصالحه با معاویه جز آن نبود، که وقتی را از و آنها را از دیدم، لااقل جان شما را حفظ کنم». [۳] (ع) در برابر معترض دیگری، را (ص) می‌ داند، با این تفاوت که آن صلح، صلح با کفار «بالتنزیل» بوده و این با کفار «بالتأویل». سپس فرمودند: «وَ لَوْ لَا مَا أَتَيْتُ لَمَا تُرِكَ مِنْ شِيعَتِنَا عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ أَحَدٌ إِلَّا قُتِلَ؛ اگر من چنین نمی ‌کردم، از ما کسی نبود جز آن که می‌شد». [۴] 🔷امام در پاسخ اعتراض «حجر بن عدی» فرمود: «یَا حِجْرُ! لَیْسَ کُلُّ النَّاسِ یَحِبُ مَا تُحِبُّ وَ مَا فَعَلْتُ اِلَّا إِبْقَاءَ عَلَیْکَ وَ اللهُ کُلُّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ؛ ای حجر! همه مردم آنچه را تو دوست داری، خوش نمی‌دارند. من این اقدام را جز به قصد زنده ماندن تو [و امثال تو] نکردم، خداوند نیز هر روز دست اندر کار، کاری است». [۵] همچنین «مالک بن ضمره» درباره صلح به امام اعتراض کرد. امام (ع) در پاسخ او فرمودند: «یَا مَالِکُ! لَاتَقُلْ ذَلِکَ، إِنِّی لَمَّا رَأَیْتُ النَّاسَ تَرَکُوا ذَلِکَ اِلَّا أَهْلَهُ، خَشِیتُ أَنْ تَجْتَثُّوا عَنْ وَجْهِ الْاَرْضِ، فَأَرَدْتُ أَنْ یَکُونَ لِلدِّینِ فِی الْاَرْضِ نَاعِیٌ؛ ای مالک! چنین مگوی، زمانی که من دیدم که جز عده‌ ای این کار را ترک کردند، ترسیدم که از زمین کنده شود. پس مصمم شدم تا ، در روی زمین فریادگری باقی بگذارم». [۶] ... پی‌نوشتها [۱] بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چ۲ ج ۴۴، ص ۱۹؛ تحف العقول، ص ۲۲۷؛ فرائد السمطين في فضائل المرتضى و البتول و السبطين و الأئمة من ذريتهم(ع)، شافعى، ابراهيم بن سعد الدين، محقق: محمودی محمد باقر، مؤسسة المحمودی، بيروت‏، ‏بی تا، ج ۲، ص ۱۲۰ [۲] الأخبار الطوال، الدینوری، محقق: عبد المنعم عامر، ص ۲۲۰؛ مناقب آل أبي طالب(ع)، ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على‏، علامه‏، قم‏، چ۱، ج ۴، ص ۳۵ [۳] اخبار الطوال، همان، ص ۲۲۱ [۴] علل الشرائع‏، ابن بابويه، محمد بن على‏، مطبعة الحیدریه، نجف، ج ۱، ص ۲۱۱؛ عوالم العلوم، همان، ج ۱۶، ص ۱۷۴ [۵] بحارالانوار، همان، ج ۴۴، ص ۲۹، ۵۷؛ مناقب، ابن شهر آشوب، همان، ج ۴، ص ۳۵؛ عوالم العلوم، همان، ج ۱۶، ص ۱۷۰ [۶] ترجمة الامام الحسن(ع)، ابن عساکر، همان، ص ۲۰۳ برگرفته از کتاب حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، قم، چ ۶، ص ۱۴۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
💥☄💥☄💥☄💥☄💥 ☄ ⭕️چه عواملی سبب شد که (ع) معاویه را بپذیرد؟ (بخش ششم و پایانی) 🔷 (ع) در سخن دیگری فرمود: «إِنَّمَا هَادَنْتُ‏ حَقَّنَا لِلدِّمَاءِ وَ صِيَانَةً وَ إِشْفَاقاً عَلَى نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ الْمُخْلِصِينَ مِنْ أَصْحَابِي؛ من را پذیرفتم تا از کرده و جان خود، خانواده و اصحاب صمیمی خودم را حفظ کرده باشم». [۱] معترضان، نوعا علاقه‌مند به اهل بیت بوده و کسانی از آنها همانند «حجر بن عدی» خلافت را تنها حق آل علی می‌ دانست، با این حال، به سبب آگاهی از کینه‌ توزی امویان، نسبت به اسلام و داشتن روحیه انقلابی، بر آن بودند تا به هر صورت، در مقابل آنها بایستند. جملات فوق که به تعمد با تفصیل نقل کردیم، به خوبی نشان می‌ دهد که (ع) و بوده است. 🔷آن حضرت دریافته بود که با چهره حق به جانبی که گرفته و با سپاه عظیم بی‌شعوری که در اختیار دارد، می‌ تواند حرکت محدود عراق را سرکوب کرده و برجستگان خاندان علوی و را به بهانه قتل عثمان نابود کند. تمام ظواهر کار را به نفع خود شکل داده بود. اکنون کمتر کسی از صحابیان بنام، که توان عرضه در برابر او را داشته باشد، باقی مانده بود، تا این زمان، او توانسته بود را نیز به تردید وا دارد. به همین دلیل و دلایل دیگر، را از گرد (ع) پراکنده کرده بود. تصور این نکته دشوار نیست، که اگر در اواخر زمان امام علی (ع) نیز می‌ خواست عراق را بگیرد، امام نمی‌ توانست در برابر او اقدامی جز آنچه فرزندش (ع) انجام داد، انجام دهد. 🔷وجود شماری از افراد مخلص، اما اندک، کافی نبود تا (ع) را آغاز کند. برای دریافت این نکته که اگر (ع) نیز در آن شرایط بود، راهی جز این اقدام نداشت، توجه به برخورد امام با قابل توجه است. (ع) به برخی از معترضان به پذیرش که اصرار داشتند جنگ را ادامه دهند فرمود: «شما می‌ بینید که چگونه با من به برخاسته است. در میان اکثریت آنچنانی هستید. اگر را آغاز کنیم، همین اکثریت مخالف جنگ، دشمنی‌ شان با شما بیشتر از اهل شام است. زمانی که اهل شام و اینها با یکدیگر متحد شوند، همه شما را نابود خواهند کرد. به خدا سوگند من نیز به این حکمیت راضی نیستم؛ اما تسلیم شدم، بدان جهت که بر می‌ ترسیدم». [۲] 🔷به هر روی یکی از ضرورت‌ هایی بود که (ع) را به پذیرش اقدامی کرد که از انجام آن خود رشادت خاص خود را می‌ طلبید. (ع) و اصولاً هر فرد مکتبی، مهم آن است تا به خویش عمل کند، نه آنکه به دلیل احتمال طعنه‌ های مردم، خود را به دامی در اندازد که جز نابودی خود و همراهان حاصلی ندارد. (ع) خود فرمود: «وَ اللَّهِ‏ الَّذِي‏ عَمِلْتُ‏ خَيْرٌ لِشِيعَتِي مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ أَوْ غَرَبَتْ» [۳] و امام باقر (ع) درباره این اقدام فرمود: «وَ اللهُ، اَلَّذِی صُنْعُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ (علیهما السّلام)، کَانَ خَیْراً لِهَذِهِ الْأُمَّةِ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ». [۴] پی‌نوشت‌ها [۱] عوالم العلوم، ج ۱۶، ص ۱۶۹ تا ۱۷۰ [۲] كتاب جمل من انساب الأشراف، البلاذرى، أحمد بن يحيى بن جابر، تحقيق: سهيل زكار، رياض زركلى، دارالفكر، بيروت، چ ۱، ج ۲، ص ۳۳۸؛ ترجمة الامام الحسن(ع)، ابن عساکر، ص ۲۰۳ (پاورقی) [۳] فرائد السمطین، ج ۲، ص ۱۲۴؛ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۹ [۴] بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۵؛ الكافی، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، آخوندى، محمد، دارالكتب الإسلامية، چ ۴، ج ۸، ص ۳۳۰ برگرفته از کتاب حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، قم، چ ۶، ص ۱۴۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️بررسی عوامل اجتماعی و سیاسی صلح امام حسن (ع) با مقایسه با شرایط فعلی (بخش اول) 🔷درباره  (ع) و شخصیت، سیره، تاریخ و زندگى نامه وى بسیار نوشته و گفته‏اند و زوایاى مهمى از زندگى وى را به روى مردم گشوده‏ اند؛ و لیکن درباره با و و عوامل پذیرش آن، گرچه سخن‏هاى زیادى گفته شده است، ولى این مبحث هم چنان باز است و جاى بحث و بررسى بیشترى دارد. به ویژه در این عصر که طرح پرسش‏های سیاسی و اجتماعی و یا ایجاد شبهه‏ ها در میان جوانان و نوجوانان، از سوى مغرضان و بدخواهان به صورت گسترده و همه گیر در جریان است و نیاز به پاسخ‏هاى تازه‏اى دارد. 🔷در اینجا این پرسش مطرح مى‏گردد که آیا صلح با دشمن و چشم‏ پوشى از حق خود و حقوق مؤمنان و مسلمانان با مبانى شیعه و مکتب اهل بیت (ع) منافاتى ندارد؟ اصولاً راز پذیرش صلح امام حسن (ع) چه بوده است؟ علل و عواملى سیاسی و اجتماعی که وى را وادار به پذیرش صلح نموده‏اند، چه بوده است؟ در پاسخ  اولا بعنوان مقدمه یک توهمی که در اذهان بعضی از جوانها می تواند باشد بهتر است بیان شود و آن این است که (ع) با که دشمن دیرینه پدرش بوده، صلح کرد؟ بله درست است که صلح کرد، اما باید دید در چه شرایطی و حالاتی این کار صورت گرفته است. این مطلب خیلی مهمی است. در واقع باید گفت (ع) صلح نکرد، بلکه . وضعیت مردم و حالات جامعه طوری بود که صلح به عنوان یک مسئله ضروری بر امام تحمیل شد و حضرت جز پذیرفتن صلح چاره ای نداشت. [۱] 🔷در زمان حاضر و شرایط حاضر بعضی از جوانها در مسایل سیاسی کشور گفتگو میکنند و میگویند که برای برجام هم اجازه دادند، مگر ایشان نمیدانستند که نتیجه برجام چه خواهد شد؟ مگر نمیدانستند که آمریکا قابل اعتماد نیست، پس چرا قبول فرمودند که این توافق صورت بگیرد؟ خوب اینجا بحث زیاد است، اما نکته مهم همان این مسئله بر ایشان است؛ یعنی رهبر معظم انقلاب در شرایطی قرار گرفتند که جز صلح و قبول مذاکره چاره ای ندیدند، دلیل تحمیل شدن هم این است که ایشان در سخنرانی های مختلف و متعدد فرمودند «بنده به این مذاکرات خوش بین نیستم» [۲] و لذا در مورد مذاکرات بعدی چون میدانستند که مردم این را به خوبی فهمیده اند و درک کرده اند، که مذاکره با آمریکا، با این شرایطی که دارد، هیچ فایده ای نداره، لذا همان زمان فرمودند «مذاکره مطلقا ممنوع و سم است و با این دولت فعلی [آمریکا] سم مضاعف است». [۳] 🔷 (ع) هم با صلح نکرد، شاید یکی از علت هایش می تواند همین باشد که مردم آن زمان از صلح برادرش (ع) فهمیده بودند که اینها (بنی امیه) اهل صلح نیستند، و هستند، چون همه پیمان های صلح را زیر پا گذاشتند، مثل دولت وقت آمریکا که همه تعهدات برجام و بین المللی را زیر پا گذاشت. حالا با این مقدمه به علل و عوامل صلح می پردازیم: در کتاب خوب «سیره پیشوایان» عوامل و علل زیادی برای (ع) بیان شده است که بحث طولانی را می طلبد و در این نوشتار نمی گنجد، خوانندگان محترم میتوانند به این کتاب مراجعه کنند. در اینجا عوامل صلح امام حسن (ع) از یک زاویه دیگر ذکر میشود و آن از لحاظ اعتقادی، اجتماعی سیاسی و نظامی است. یعنی از لحاظ اعتقادی آیا صلح امام درست بود یا نه؟ 💠دلیل اعتقادی صلح 🔷در پاسخ این سؤال در خصوص دلیل اعتقادی، به جهت عدم اطاله کلام اکتفا به جمله ای از خود (ع) در این رابطه می نماییم. امام (ع) در پاسخ این سؤال، عنوان داشتند: «آیا من بر مردم نیستم؟ آیا من همان کسی نیستم که پیامبر (ص) درباره من و برادرم فرمود: و (علیهم السلام) چه کنند و چه (قیام نکنند)؟ ای اباسعید پس من امام هستم، چه قیام کنم و چه بنشینم. پس وقتی که من امامم چرا نباید رای من و آنچه که انجام می دهم مورد اطمینان و قبول باشد، چه در صلح و چه در جنگ، هرچند که ممکن است مواردی هم بر شما مشتبه باشد... کار من شما را خشمگین و ناخشنود کرد، زیرا به و این کار جاهل هستید؛ بدانید که اگر این کار را انجام نمی دادم یک نفر از شیعیان ما بر روی زمین باقی نمی گذاشتند مگر کشته می شد». [۴] پس معلوم میشود که (ع) کاملا طبق موازین شرعی و بوده است، و هیچگونه تضاد یا مخالفتی با احکام الهی ندارد. ... پی نوشت ها: [۱] پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، ص۹۷ [۲] بیانات در دیدار مردم تبریز و شهرهای مختلف استان آذربایجان شرقی ۹۲/۱۱/۲۸ [۳] بیانات در جمع کارگزاران نظام ۹۸/۰۲/۲۴ [۴] ابن بابویه، علل الشرایع، ج۱، ص۲۱۱ پدید آورنده: شهزاد عباس مولایی منبع: راسخون @tabyinchannel
 ✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️بررسی عوامل اجتماعی و سیاسی صلح امام حسن (ع) با مقایسه با شرایط فعلی (بخش دوم) 🔶درباره  (ع) و شخصیت، سیره، تاریخ و زندگى نامه وى بسیار نوشته و گفته‏اند و زوایاى مهمى از زندگى وى را به روى مردم گشوده‏ اند؛ و لیکن درباره با و و عوامل پذیرش آن، گرچه سخن‏هاى زیادى گفته شده است، ولى این مبحث هم چنان باز است و جاى بحث و بررسى بیشترى دارد. 💠دلیل اجتماعی و سیاسی صلح 🔷و اما در مورد دلیل اجتماعی و سیاسی باید عرض شود که پس از فتح مکه و شکست از پیامبر اسلام (ص) و در نهایت تسلیم شدن در برابر مسلمین، همواره در صدد بازیابی قدرت دوران جاهلیت خویش بودند. این فرصت در زمان حضرت رسول (ص) فراهم نگشت، اما پس از رحلت آن حضرت و در بیست سال حکومت خلفای دوم و سوم توانستند بواسطه حسن توجه خلفا به ایشان، قدرت سیاسی و نظامی فوق العاده ای کسب نمایند. در پناه حکومت بیست ساله خویش بر شامات در دوران خلفای دوم و سوم، با فعالیت مجدانه و گسترده (و در عین حال منفی، سیاه و در تضاد با احکام و چارچوب اسلامی) در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی توانست پایگاهی محکم و مستقر برای خویش در شامات فراهم آورد، به نحوی که آوازه وی در دیگر بلاد اسلامی با عنوان فامیل و صحابی پیامبر (ص) مشهور شد، به طوری که شهرت وی بسیار بالاتر از ابوذر و مقداد و عمار و... گشت. در زمان زمامداری خویش با نقشه ها و همواره با حفظ نسبی ظواهر اسلامی، اجرای ظاهری مقررات دینی، اجرای پاره ای از مقررات اسلامی در دربار خویش و حفظ ظاهری رنگ اسلامی جامعه، تلاش فراوانی می نمود تا هرچه بیشتر به حکومت خویش رنگ شرعی و اسلامی و در نهایت مشروعیت دینی و مقبولیت مردمی بدهد. 🔷در کنار این امر، با بهره بردن از کیاست و در حل و فصل امور و مقابله با مشکلات، سیاست فوق العاده ماهرانه و مرموزانه ای داشت و مشکلات را با استفاده از و مکرهای فراوان حل و فصل می نمود. با توجه به شرایط توصیفی فوق الذکر از کیفیت حکومت معاویه و مشروع نگریسته شدن این حکومت از سوی ، پیروزی قیام (ع) علیه و تاثیر مثبت شهادت در جنگ با معاویه، به شدت مورد تردید بود. چرا که در آن هنگام به جهت لعاب ضخیم دینی کشیده شده بر حکومت معاویه، از میزان انحراف وی از اسلام کاملا بی خبر بوده، لذا عناصر ناآگاه از شرایط سیاسی و فرهنگی، جنگ امام حسن (ع) با معاویه را، نه قیام حق علیه باطل، بلکه تفسیر به یک اختلاف سیاسی و کشمکش بر سر قدرت و حکومت می نمودند. لذا در صورت جنگ (ع) با معاویه، حضرت به شدت مورد مذمت و شماتت مردم و بزرگان اقوام مختلف قرار گرفته و قیام وی به عنوان حرکتی ضد دینی و در جهت سست نمودن پایه های حکومت دینی تفسیر می گردید. آیا در چنین شرایطی شخصی مثل (ع) که رسالت حفظ اساس اسلام را بر عهده داشت، جز این راهی داشت که با ، این خطر بزرگ را از جهان اسلام دور کند. ...   پدید آورنده: شهزاد عباس مولایی منبع: راسخون @tabyinchannel
⭕️صلح امام حسن مجتبی (ع) 🔹در باب (علیه‌ السّلام)، این مسأله را بارها گفته‌ایم و در کتابها نوشته‌اند که هر کس - حتّی خود امیرالمؤمنین (ع) - هم اگر به جای امام حسن مجتبی‌ (ع) بود و در آن شرایط قرار می‌گرفت، ممکن نبود کاری بکند، غیر از آن کاری که امام مجتبی (ع) کرد. هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید که امام حسن (ع)، فلان گوشه‌ی کارش سؤال‌برانگیز است. نه، کار آن بزرگوار، صددرصد بر استدلال منطقیِ غیر قابل تخلف منطبق بود. بیانات مقام معظم رهبری ۶۹/۰۱/۲۲ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️بررسی عوامل اجتماعی و سیاسی صلح امام حسن با مقایسه با شرایط فعلی (بخش سوم) 🔸یکی دیگر از عوامل سیاسی صلح امام حسن (ع)، فقدان جبهه نیرومند و هماهنگ و دارای روحیه بود. همین طور صف آرایی سپاه امام مجتبی (ع) و معاویه در مقابل هم می توانست فرصت انتقام را در اختیار رومیان قرار دهد. 💠دلیل نظامی و سیاسی صلح 🔹ترکیب جبهه مسلمانان چنان بود که فرو رفتن در جنگ داخلی دستاوردی جز زیان برای حکومت اسلامی نداشت؛ زیرا که شکست هایی سخت از اسلام خورده بود، همواره در پی این فرصت بود تا ضربه ای کاری بر اسلام وارد ساخته و شکست های پیشین خویش را جبران نمایند. صف آرایی سپاه (ع) و در مقابل هم می توانست فرصت انتقام را در اختیار رومیان قرار دهد از سوی دیگر و هماهنگ و دارای روحیه، جنگ را بسیار ناموفق و جبران ناپذیر برای امام می نمایاند. با آنکه بعد از شهادت اميرالمؤمنين (ع) بسیاری از مردم کوفه با (ع) بیعت کرده و پیمان وفاداری بسته بودند، اما واقعیت کوفه چیزی جز گوناگونی گرایش ها، تشتت آرا و آشکار شدن کینه ها میان مردم نبود. توجه به هسته های تشکیل دهنده سپاه امام حسن مجتبی (ع) ماهیت عینی و واقعی آن را بهتر می نمایاند. 🔹سپاه امام از چندین گروه پدید آمده بود: اول: شیعیان و طرفداران امیر مومنان علی (ع). دوم: باند اموی که به گواهی تاریخ در این باند عناصری نیرومند وجود داشتند که از طرفداران بسیار بهره می بردند و در پدید آوردن یاس و تزلزل در سپاه تاثیر بسزایی داشتند. این گروه در کنار شایعه پراکنی، توطئه و ایجاد نفاق، پنهانی با شام ارتباط برقرار ساخته مراتب فرمانبری و همراهی خود با معاویه را اعلام کرده بودند. سوم: خوارج، شکاکان، سودجویان، قبیله گرایان که اینها نه به جهت تبعیت از امام و ولی امر مسلمین، بلکه بواسطه دشمنی خاص با معاویه و یا بردن منافع کثیر مادی از جنگ و یا بواسطه تعصب قومی و تنها به پیروی از رئیس قبیله خویش در جنگ حضور می یافتند. برای این دسته از سپاه امام، شخصیت بزرگ و مقام معنوی (ع) بر هیچ ترجیحی نداشت.   🔹حال با توجه به مطالب فوق می توان به این امر نائل گشت که ایستادگی (ع) در برابر و به شهادت رسیدن ایشان در وضعیت توصیفی فوق، به معنای شکسته شدن بزرگترین سد و مانع موجود بر سر راه اجرای سیاست های خبیثانه معاویه، و به تبع آن کشته شدن شیعیان مخلص و دوستداران و محبین اهل بیت، حتی حضرت (ع) و نابودی کامل جبهه حق، و از بین رفتن تمامی پایگاه های سیاسی و اجتماعی این جبهه بود؛ چرا که با به خدمت گرفتن سه عنصر زر و زور و تزویر می توانست در بسیاری از بدیهیات و باورهای دینی و عادات مردم تردید پدید آورده، و نظرات خویش را دال بر حقانیت و مشروعیت خویش، و نامشروع بودن حرکت امام حسن مجتبی (ع) بر افکار عمومی بقبولاند. ...   پدید آورنده: شهزاد عباس مولایی منبع: راسخون @tabyinchannel
⭕️ عليه السلام:  🔸كانَ رَسولُ اللّه صلی الله عليه و آله فَخْما مُفَخَّما... يَتَـكَلَّمُ بِجَوامِعِ الكَلِمِ فَصْلاً لا فُضولَ فيهِ و لا تَقصيرَ. دمثا، لَيْسَ بِالجافى و لا بِالْمَهينِ تَعظُمُ عِنْدَهُا لنِّعْمَةُ و اِنْ دَقَّت لا يَذُمُّ مِنها شَيئا غَيْرَ اَنَّهُ كانَ لا يَذُمُّ ذَواقا و لا يَمدَحُهُ و لا تُغضِبُهُالدُّنْيا و ما كانَ لَها، فَاِذا تُعوطىَ الحَقّ لَم يَعْرِفهُ اَحَدٌ، و لَم يَقُمْ لِغَضَبِهِ شَى ءٌ حَتّى يَنتَصِرَ لَهُ... 🔹 صلی الله عليه و آله (در نظرها) با شكوه و بزرگوار بودند... سخنانى كوتاه، جامع و بى چون و چرا می‌گفتند، بدون كم و زياد، نرم خو و مهربان بودند، در حق كسى ظلم نمی‌كردند، كسى را خوار نمی‌شمردند، نعمت را اگر چه كم بود، بزرگ میدانستند و چيزى از آن را نكوهش نمی‌كردند، از مزه غذا نه بد می‌گفتند و نه تعريف می‌كردند، دنيا و آنچه به آن مرتبط است ايشان را خشمگين نمی‌ساخت و هرگاه حقى ضايع میشد، احدى را ملاحظه نمی‌كردند و چيزى باعث رفع خشم‌شان نمی‌شد، تا آن كه حق را حاكم سازند... 📕عيون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۲۸۳ @tabyinchannel
⭕️امام حسن مجتبی عليه السلام :  🔸«اُوصيكُم بتَقوَى اللهِ و إدامَةِ التَّفَكُّرِ؛ فإنَّ التَّفَكُّرَ أبو كُلِّ خَيرٍ و اُمُّهُ». 🔹شما را به و هميشگى سفارش مى كنم؛ زيرا كه پدر و مادر همه خوبی هاست. 📕تنبيه الخواطر، ۱/۵۲ @tabyinchannel
⭕️خباثت معاویه 🔹واقعاً، حضرت رسول (ص) در مدرسه قرآن، چه رجالی را بر له حق تربیت نموده است! نظیر سلمان، ابی‌ذر و عمار... و چه رجالی از آن مدرسه بیرون آمدند که علیهِ حق بودند، مانند معاویه، عمرو عاص و... معاویه در نامه‌ای به حضرت امیر (ع) نوشت: چرا اینقدر خود را به پیغمبر اکرم (ص) و دیگر انبیاء نسبت میدهی؟ «إِنَّما کانَ محمّد رَسُولاً مِنَ الرُّسُلِ إِلَی النّاسِ کآفَّةً فَبَلَّغَ رِسالاتِ رَبِّهِ، لایمْلِک شَیئاً غَیرَهُ؛ او تنها پیکی همانند دیگر فرستادگان خدا به سوی عموم مردم بود، و هیچ‌چیز دیگر غیر از این برای او نیست» ؛ [۱] یعنی نعوذبالله! پیغمبر (ص) هیچ شأن و مقامی نداشته و فقط یک پستچی و نامه‌رسان بوده است! 🔹معاویه چنان خبیث بود که شخصی مثل مغیرة‌بن‌شعبه که (ع) به او فرمود: «أَنْتَ ضَرَبْتَ فاطِمَةَ بِنْتَ رَسولِ الله صلّی‌ الله علیه‌ و آله‌ و سلم حَتّی أَدْمَیتَها و أَلْقَتْ ما فی بَطْنِها!؛ تو بودی که مادرم فاطمه دختر رسول‌ خدا صلّی‌ الله علیه‌ و آله‌ و سلم را زدی به‌ حدی که خون از بدن او جاری شد و فرزندش را سقط نمود»، [۲] درباره معاویه می‌گوید: «جِئْتُ مِنْ عِنْدِ أَخْبَثِ النّاسِ!؛ از نزد خبیث ترین کس می‌آیم». [۳] علمای بزرگ اهل تسنن مانند حاکم حسکانی با معاویه خوب نیستند، ولی هنوز بسیاری از مسلمانان می‌گویند: حق با او بود و کار خوبی کرد! پی نوشت‌ها؛ [۱]بحار الانوار، ج۳۳، ص۱۳۸ [۲]همان، ج۴۳، ص۱۹۷ [۳]همان، ج۳۳، ص۱۶۹ 📕در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۵۷ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت(ره) @tabyinchannel
⭕️پاسخ «امام حسن مجتبى» عليه السلام در پاسخ به نامه اى كه معاويه براى آن حضرت فرستاده بود 🔸قالَ الامامُ المُجتَبى عليه السلام: «إنَّما هذَا الأمْرُ لِی وَالخِلافَةُ لِی وَ لِأهْلِ بَيْتِی، وَ إنَّها لَُمحَرَّمَةٌ عَلَيْكَ وَ عَلى أَهْلِ بَيْتِكَ سِمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللهِ صلی الله عليه و آله. وَاللهِ لَوْ وَجَدْتُ صابِرينَ عارِفينَ بِحَقّى غَيْرَ مُنْكِرينَ ما سَلَّمْتُ لَكَ وَ لا أَعْطَيْتُكَ ما تُريدُ». 🔹 عليه السلام فرمود: «همانا اين امر (حكومت) و (ص) از آنِ من و مربوط به اهل بيت من است، و بر و است. اين مطلب را از رسول خدا صلی الله عليه و آله شنيده ام. سپس فرمود: سوگند به خداوند، چنانچه يارانى آگاه و آشنا به حقم، مى يافتم (كه در راه احياى حق ايستادگى مى نمودند) را به تو واگذار نمى كردم و آنچه را كه تو مى خواستى، به تو نمى دادم». 📕بحارالانوار، ج۴۴، ص۴۵ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️به چه دلیل همسران پيامبر اكرم (ص) مشمول «آیه تطهير» نمی شوند؟ 🔹درست است كه اين آيه در لابلاى آيات مربوط به همسران پيامبر (ص) است، ولى لحن جداگانه اى دارد و نشان مى دهد را دنبال مى كند؛ چرا كه آيات قبل و بعد همه با ضميرهاى جمع مؤنت است، ولى آيه مورد بحث با آمده است! اين آيه در آغاز همسران پيامبر (ص) را مخاطب ساخته و به آنها دستور مى دهد كه در خانه هاى خود بمانيد و همچون دوران جاهليت نخستين در [ميان مردم] ظاهر نشويد و نماز را بر پا داريد و زكات را بپردازيد، و خدا و پيامبرش را اطاعت كنيد؛ «وَ قَرْنَ فى بُيُوتِكُنَّ وَ لاتَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الجاهِليَّةِ الاوُلى وَ اَقِمْنَ الصَّلوةَ و آتينَ الزَّكاةَ وَ اَطِعْنَ اللهَ وَ رَسُولَهُ». [احزاب، ۳۳]  🔹تمام شش ضميرى كه در اين بخش از آيه آمده است همه به صورت جمع مؤنت است. (دقت كنيد) سپس لحن آيه طور ديگرى مى شود، و مى فرمايد: «اِنَّما يُريدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِرَّكُمْ تَطْهيراً؛ خداوند فقط مى خواهد پليدى [گناه] را از شما اهل بيت دور كند و شما را كاملا پاك سازد». همانطور که می بینید در اين بخش از آيه، دو ضمير جمع به كار رفته است كه هر دو به صورت آمده است. درست است كه صدر و ذيل يك آيه معمولا يك مطلب را دنبال مى كند، ولى اين سخن در جايى است كه قرينه اى بر خلاف آن وجود نداشته باشد؛ 🔹بنابراين كسانى كه اين قسمت از آيه را نيز ناظر به همسران پيامبر (ص) دانسته اند سخنى بر خلاف ظاهر آيه و قرينه موجود در آن، يعنى تفاوت ضميرها، گفته اند. از اين گذشته در مورد اين آيه دسترسى به داريم كه علماى بزرگ اسلام اعم از اهل تسنن و شيعه، آن را از شخص (ص) نقل كرده اند و در معروف ترين منابع فريقين كه مورد قبول آنها است اين روايات به وفور و كثرت آمده است. اين روايات همگى حاكى از آن است كه در اين آيه، (ص) و و و و (عليهم السلام) مى باشند. 📕پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، با همکاری جمعی از فضلا و دانشمندان، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶، چاپ نهم، ج ۹، ص ۱۳۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) درباره طولانی بودن سفر آخرت و لزوم تهیه «زاد و توشه» چه فرموده است؟ (بخش اول) 🔹 (علیه السلام) در بخشی از نامه ۳۱ که خطاب به (علیه السلام) نوشته شده، به «طولانى بودن و نياز شديد به تهيه زاد و » براى اين سفر از و ، به ويژه انفاق در راه خدا اشاره كرده است. نخست ميفرمايد: «وَ اعْلَمْ أَنَّ أَمَامَكَ طَرِيقاً ذَا مَشَقَّةٍ بَعِيدَةٍ وَ أَهْوَالٍ شَدِيدَةٍ»؛ ([فرزندم!] بدان راهى بس و پر مشقت در پيش دارى). پيمودن راههاى دنيا، هرچند طولانى و مشقت بار باشد، در برابر سهل و آسان است. 🔹 بسيار پر پيچ و خم و از گردنه هاى صعب العبور و مبارزه با می‌گذرد، و گاه پيمودن يكى از آنها سالها وقت مى طلبد. حضرت بعد از اين هشدار، لزوم تهيه زاد و براى اين سفر را گوشزد میكند؛ لذا ميفرمايد: «وَ أَنَّهُ لَا غِنَى بِكَ فِيهِ عَنْ حُسْنِ الْإِرْتِيَادِ، وَ قَدْرِ بَلَاغِكَ مِنَ الزَّادِ، مَعَ خِفَّةِ الظَّهْرِ»؛ (در اين راه [پر خوف و خطر] از كوشش و و فراوان و كه تو را به مقصد برساند بى نياز نيستى؛ به علاوه بايد در اين راه سبكبار باشى [تا بتوانى به مقصد برسى]). 🔹اساس اين زاد و توشه همان است كه در آمده است؛ آنجا كه ميفرمايد: «وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزّادِ التَّقْوَى» [۱] (و زاد و تهيه كنيد، و بهترين زاد و توشه و پرهيزكارى است). تعبير به «حُسْنِ الْإِرْتِيَادِ» با توجّه به اينكه به معناى طلب كردن است، مفهومش حسن طلب يا به عبارت ديگر تدبير و در طريقه تهيه زاد و توشه براى است. تعبير به «خِفَّةِ الظَّهْرِ»؛ (سبك بودن پشت) اشاره به چيزى است كه در «قرآن مجيد» آمده مى فرمايد: «وَ لَيَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ وَ أَثْقالاً مَّعَ أَثْقالِهِم» [۲] (آنها بار سنگين [گناهان] خويش را بر دوش مى كشند و [همچنين] بارهاى سنگين ديگرى را اضافه بر بارهاى سنگين خود). 🔹 (عليه السلام) به فرزندش ميفرمايد كه هرگز مانند آنان نباشد و تا میتواند پشت خود را از اين بار سبك گرداند. در خطبه ۲۱ نیز، اين عبارتِ بسيار كوتاه و پر معنا آمده است: «تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا» ( باشيد تا به قافله برسيد). در زمان هاى گذشته كه قافله ها به راه مى افتادند و به گردنه هاى صعب العبور میرسيدند، گران‌باران وا مى ماندند و چون قافله نمیتوانست به جهت رسيدن آنها توقف كند، به مسير خود ادامه مى داد و آنها تنها در بيابان مى ماندند و طعمه خوبى براى دزدان و گرگان بيابان بودند. 🔹 (علیه السلام) پس از اين مقدمه كوتاه و پر معنا مسائل مالى و را - كه از مهمترين زاد و توشه هاى قيامت است - عنوان مى كند و مى فرمايد: «فَلَا تَحْمِلَنَّ عَلَى ظَهْرِكَ فَوْقَ طَاقَتِكَ، فَيَكُونَ ثِقْلُ ذَلِكَ وَبَالًا عَلَيْكَ» (بنابراين بيش از حدِ توانت مسئوليت را بر دوش مگير؛ زيرا سنگينى آن مايه مشقّت و وبال تو خواهد بود). اشاره به اينكه آنقدر ذخيره كن كه براى نياز تو كافى باشد و بتوانى فرداى پاسخگوى آن باشى، وگرنه همچون بار سنگينى بر دوش تو خواهد بود، بارى كه از آن استفاده نمى كنى و فقط رنج آن را مى كشى. 🔹سپس حضرت با تعبير جالبى دعوت به فى سبيل الله مى كند و مى فرمايد: «وَ إِذَا وَجَدْتَ مِنْ أَهْلِ الْفَاقَةِ مَنْ يَحْمِلُ لَكَ زَادَكَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ، فَيُوَافِيكَ بِهِ غَداً حَيْثُ تَحْتَاجُ إِلَيْهِ فَاغْتَنِمْهُ وَ حَمِّلْهُ إِيَّاهُ، وَ أَكْثِرْ مِنْ تَزْوِيدِهِ وَ أَنْتَ قَادِرٌ عَلَيْهِ» (هرگاه در زمانى كه قدرت دارى، را يافتى كه میتواند زاد و تو را براى روز به دوش گيرد، و فردا كه به آن نيازمند می‌شوى به تو بازپس گرداند، آن را بشمار و [هر چه زودتر] و بيشتر اين زاد و توشه را بر دوش او بگذار). آنگاه مى افزايد: «فَلَعَلَّكَ تَطْلُبُهُ فَلَا تَجِدُهُ» (زيرا ممكن است روزى در جستجوى چنين شخصى برآيى و پيدايش نكنى). ... پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره بقره آيه ۱۹۷ [۲] سوره عنكبوت آيه ۱۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel