eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
427 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
💥☄💥☄💥☄💥☄💥 ☄ ⭕️چه عواملی سبب شد که (ع) معاویه را بپذیرد؟ (بخش اول) 🔷دلایل چندی سبب شد تا (ع) نتواند به مقصد اصلی، که با بود دسترسی پیدا کند، لذا ضرورت دید تا برای و نیز از ، از جنگ خودداری کند. اینک مواردی از آن دلایل: الف: در حمایت از امام، از مهمترین دلایل اقدام امام (ع) برای اتخاذ موضع جدید بود. هیچ‌کس نمی‌ تواند مدعی شود که (ع) به جنگ با اعتقاد نداشته است. سخنان و مواضع او کاملاً خلاف این نکته را ثابت می‌ کند. ماجرای «ساباط» یکی از مهمترین نشانه‌ ها برای روشن ساختن عدم قابلیت مردم در ادامه جنگ بود. در آنجا بود که امام به قول شیخ «مفید»، دریافت که مردم او را خوار کرده‌ اند. [۱]  🔷شمار زیادی از این مردم، در جنگ‌ های «جمل»، «صفین» و «نهروان» در حمایت از [حضرت] علی (ع) به قتل رسیده بودند و اینک خسته از جنگ‌ ها، دیگر توان ادامه این جنگ را در خود نمی‌ دیدند، و حتی خود را طلبکار حکومت دانسته و ثار خود را از اهل بیت طلب می کردند. آنها امام (ع) را مسئول خون کشتگان خود می‌ انگاشتند. وقتی خبر فرار جمعی از سپاه به گوش امام (ع) رسید، آن حضرت رو به مردم کرد و فرمود: «شما با (در ادامه جنگ) مخالفت ورزیده و کار را به کشاندید؛ در حالی که پدرم موافق نبود، او شما را به فرا خواند، و شما اِبا کردید، تا اینکه به دیدار پروردگارش شتافت. پس از آن به سراغ من آمدید و بیعت کردید و قرار شد تا با هر کس کردم، شما نیز بجنگید و با هر کس به رفتار کردم شما نیز چنین کنید. امروز به من خبر رسیده که اشراف شما به سوی معاویه رفته‌ اند و با او بیعت کرده‌ اند، همین برایم کافی است. مرا در مورد دین و جانم فریب ندهید». [۲]  🔷«جاحظ» درباره علت کناره‌ گیری (ع) می‌ نویسد: «وقتی را مشاهده کرده و خود دید، با که از برخوردهای مختلف این با پدرش داشت و می‌ دانست که هر روز به نوعی و رنگی رفتار می‌ کنند، از حکومت کناره گرفت». [۳]  (ع) دریافت که به این نمی‌ توان اعتماد کرد. این ، تنها شامل عدم همکاری آنها نبود، بلکه امام (ع) می‌ فرمود: «وَ اللَّهِ‏ لَوْ قَاتَلْتُ‏ مُعَاوِيَةَ لَأَخَذُوا بِعُنُقِي حَتَّى يَدْفَعُونِي إِلَيْهِ سِلْماً؛ به خدا سوگند اگر با درگیر شوم، اینان گردن مرا گرفته به صورت اسیر به او تحویل می‌ دهند». [۴] ... پی‌نوشت‌ها [۱] الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، مفيد، محمد بن محمد، محقق / مصحح: مؤسسه آل البيت (ع)، كنگره شيخ مفيد، قم‏، چ۱، ج ۲، ص ۱۳ [۲] شرح نهج البلاغة، ابن أبی‌الحديد، محقق / مصحح: محمد ابوالفضل ابراهيم، کتابخانه آيت الله مرعشی نجفی، چ۱، ج ۱۶، ص ۲۲ [۳] رسالة جاحظ فی بنی امیه، الجاحظ، عمرو بن بحر بن محبوب، بی جا، قاهره، بی تا، ج ۳، ص ۷ [۴] إعلام الورى بأعلام الهدى، طبرسى، دارالکتب الاسلاميه‏، چ۳، ص ۲۰۵؛ بحارالأنوار، محقق / مصحح: جمعى از محققان‏، دار إحياء التراث العربي‏، بيروت‏، چ۲، ج ۴۴، ص ۲۰؛ عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال، بحرانى اصفهانى، محقق / مصحح: موحد ابطحى اصفهانى، محمد باقر، مؤسسة الإمام المهدى(عج)‏، قم، چ۱، ج ۱۶، ص ۱۷۵ برگرفته از کتاب حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، قم، چ ۶، ص ۱۴۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
💥☄💥☄💥☄💥☄💥 ☄ ⭕️چه عواملی سبب شد که (ع) معاویه را بپذیرد؟ (بخش دوم) 🔷 (ع) در جای دیگری فرمود: «وَ رَأَیْتُ أَهْلَ الْعِراقِ، لَایَثِقُ بِهِمْ أَحَدٌ أَبَداً إِلَّا غَلَّبَ؛ اهل عراق مردمانی هستند که هر کس به آنها اعتماد کند، مغلوب خواهد شد»؛ زیرا هیچکدام با دیگری در فکر و خواسته‌ ها، موافقت ندارند. آنان نه در خیر و نه شر، هیچ قصد جدی ندارند. [۱] با چنین مردمی، امکان برپایی جنگی با اهل شام، که اتحادی کامل داشته و هدف و نیت مشخصی داشتند، وجود نداشت. ، و . 🔷نگاهی به سخنان دردناک امام علی (ع) که در سالهای ۳۹ و ۴۰ هجری خطاب به مردم ایراد شده، هر منصفی را قانع می‌ کند که راهی جز واگذاری عراق به شام وجود نداشت. (ع) نمی‌ توانست با ، خود و شماری از شیعیانش را تسلیم شامیانی کند که فرمانده آنها، «بسر بن ارطاة» خونخوار بود. اکنون با ، بهانه‌ ای برای از چپاول و غارت وجود داشت. این ممکن بود (ع) با شماری اندک از سپاهیانش بایستد و به شهادت برسد؛ اما نتیجه آن چندان روشن نبود. 🔷 با طرح خون‌خواهی عثمان، فضای مسمومی ایجاد کرده بود. او علاوه بر شام، اکنون مصر و بسیاری از نقاط دیگر را در اختیار داشت. در برابر او (ع)، با آن همه سابقه و نفوذ کلام، کاری از پیش نبرده بود و این دلیلی جز زبونی عراق در برابر شام نداشت، در نیز لوث می‌ شد. این چهره‌ ای است که همه از می‌ شناسند و در شناسایی آن، نیازی به اصرار و اثبات نیست. گاه به خطا گفته شده است که (ع) از خونریزی بیزار بود. چنین چیزی درست نیست، او در طول جنگ «جمل» و «صفین»، خود در صحنه نبرد حضور داشت، سیره پدر را هم کاملا تأیید می‌ کرد. آنچه (ع) نمی‌ پذیرفت، بود که نتایج سیاسی روشنی نداشته باشد. ... پی‌نوشت [۱] الكامل فی التاريخ، ابن الأثير، عزالدين أبو الحسن على بن ابى الكرم، دار صادر، بيروت، ۱۳۸۵ق، ج ۳، ص ۴۰۵ برگرفته از کتاب حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، قم، چ ۶، ص ۱۴۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
💥☄💥☄💥☄💥☄💥 ☄ ⭕️چه عواملی سبب شد که (ع) معاویه را بپذیرد؟ (بخش سوم) 🔷نکته دیگری که را از دید امام (ع) روشن می‌ کند، آن است که اساسا در شرایط عادی، منوط به بوده، و حاکم در حد خاصی می‌ تواند، آنان را به حضور در جنگ وادار کند. در واقع دو نکته را باید از یکدیگر جدا کرد، یکی آن که آیا حاکم مسلمانان می‌ تواند به هر صورت و حتی در شرایط مخالفت آشکار اکثریت مردم، جنگ را آغاز کند؟ اگر چنین کاری را می‌ تواند انجام دهد، در چه شرایطی؟ نکته دوم آنکه به فرض، حاکم بتواند چنین کند، آیا چنین کاری به است یا نه؟ اصولا سیره رسول خدا (ص) آن بود که در امر جنگ با مسلمانان مشورت می‌ کرد. این در حالی بود که اولاً رسول خدا (ص) از ابتدا با مردم بیعت کرده بود، و ثانیاً آنکه جهاد در شمار فروعات اسلام بوده و اصولاً وظیفه مسلمانان است که همانند نماز به این دستور نیز عمل کنند. 🔷پس چرا آن حضرت، علیرغم این دو نکته، در امر جنگ با مردم مشورت می ‌کرد؟ دلیل نخست آن این بود که بار بوده و این بودند که این بار را بر دوش می‌ کشیدند. نماز خواندن عبادتی است که تنها وقت محدودی را از یک مسلمان می‌ گیرد؛ اما سبب از بین رفتن جان و مال مسلمان‌ ها و گاه آوارگی و خانه‌ به ‌دوشی است. با وجود برای که با شهادت یک نفر، طایفه‌ ای نگران و ناراحت می‌ شوند، طبیعی است که مردم خود در جریان آن قرار گرفته و با مشورت در این زمینه، قدری از بار این خسارت را بر دوش گیرند. رسول خدا (ص) - علیرغم آنکه جهاد از فروعات اسلام بود - در جنگ‌ های پیش از بدر از انصار که تعهد شرکت در جنگ‌ های آن حضرت را نداشتند استفاده نکرد. در بدر نیز، تنها پس از اعلام آمادگی رهبران آنها، از ایشان بهره گرفت. بعدها در احد و احزاب نیز مشورت‌ هایی داریم. 🔷اما درباره این نکته که آیا می‌ توان کاری را بر تحمیل کرد یا نه؟ سیره امیرالمؤمنین (ع) بر آن بود که تنها با نصیحت و احیاناً در دست گرفتن درّه (شلاق) به تربیت مردم بپردازد؛ اما (ع) حاضر نبود تا برای وادار کردن مردم برای شرکت در از شکنجه و شمشیر استفاده کند. [۱] آنحضرت به طور صریح می‌ فرمود: «من دیروز فرمان می‌ دادم و امروز فرمانم می‌ دهند. دیروز باز می‌ داشتم و امروز بازم می‌ دارند. شما زنده ماندن را دوست دارید و «لَیْسَ لِی أَنْ أَحْمِلَکُمْ مَا تَکْرَهُونَ؛ نرسد به من تا چیزی وا دارمتان که می‌ انگارید». [۲] 🔷 (ع) نیز به همین سیره پایبند بود. زمانی که می‌ دید خود مایل به داشتن چونان امامی نیستند و حاضر به حفظ موقعیت خویش در برابر شام نیستند، طبیعی بود که او بعد از که بخش عمده را پدرش پیشاپیش کرده بود، را رها کرده و به مدینه برود. (ع) را از که در انتظارشان است آگاه می‌ کرد: بدانید که بعد از من به سه بلا گرفتار خواهید آمد. خواری و ذلتی همه‌ گیر، شمشیری کشنده و استبداد و خودکامگی ستمکاران. در آن حالات مرا یاد خواهید و آرزو کنید که کاش مرا می‌ دیدید و یاریم می‌ کردید و خون‌ های خود برای دفاع از من بر خاک می‌ ریختند. [۳] ... پی‌نوشتها [۱] الغارات، ثقفى، ابراهيم بن محمد بن سعيد بن هلال، مترجم: آيتى، عبد المحمد، وزارت ارشاد، چ ۲، ‏ص ۱۷۳ [۲] نهج البلاغة، صبحي صالح، هجرت‏، قم‏، چ اول، ص ۳۲۴، (خطبه ۲۰۸) [۳] الغارات، همان، ص ۱۸۵ برگرفته از کتاب حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، قم، چ ۶، ص ۱۴۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
💥☄💥☄💥☄💥☄💥 ☄ ⭕️چه عواملی سبب شد که (ع) معاویه را بپذیرد؟ (بخش چهارم) 🔷 (ع) در و به درخواست‌ های وی برای جنگ، در آستانه اصرار معاویه در کناره‌ گیری وی، ضمن سخنانی به بیان مواضع خود پرداخت. (ع) در آغاز اعلام کرد که درباره با شام هیچ‌گونه و دودلی ندارد: «وَ اللهِ لَا ثَنَانَا عَنْ أَهْلِ الشَّامِ شَکٌّ وَ لَا نَدَمٌ وَ إِنَّمَا نُقَاتِلُ أَهْلَ الشَّامِ بِالصَّبْرِ وَ السَّلَامَةِ؛ و پشیمانی ما را از جنگ با شامیان باز نمی‌ دارد؛ بلکه ما با بردباری و آرامش، با آنها می‌ جنگیم». آنگاه (ع) به بیان پرداختند: «شما با تفاوت کرده‌ اید. آنگاه که به صفین می‌ رفتید، در پیش رویتان بود؛ اما امروز دنیاتان مقدم بر دینتان است». 🔷آنگاه افزود: «شما در بین دو جنگ خونین صفین و نهروان قرار گرفته‌ اید، بر کشته‌ های خود می‌ گریید و درباره آنها، در طلب خون خویش هستید... و اکنون از ما کرده، صلحی که هیچگونه سرافرازی و شرافت و انصافی در آن وجود ندارد. «أَلَا وَ إِنَّ مُعَاوِیَةَ دَعَانَا إِلَی اَمْرٍ لَیْسَ فِیهِ عِزٌّ وَ لَا نِصْفَةٌ». (ع) با این بیان به اعلام کردند که وارد شدن در کار به هیچ روی به نفع مردم عراق نیست. پس از آن، امام از مردم خواست تا تکلیف او را روشن کنند: «فَإِنْ أَرَدْتُمُ الْمُوْتَ رَدَدْنَاهُ عَلَیْهِ وَ حَاکَمْنَاهُ إِلَی اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِظَبْیِ السُّیُوفِ وَ إِنْ أَرَدْتُمُ الْحَیَاةَ قَبِلْنَاهُ وَ أَخَذْنَا لَکُمُ الرَّضِیُّ؛ اگر ، صلح او را رد کرده، با تکیه بر شمشیرمان، کار او را به خدا وا می‌گذاریم؛ اما اگر را دوست دارید، او را بپذیریم و برای شما تأمین بگیریم». [۱] 🔷در این وقت از هر سوی مسجد به فریاد در آمده و با ندای «الْبَقِيَّة الْبَقِيَّة»  را امضا کردند. (ع) در جای دیگری فرمود: «إِنِّی رَأَیْتُ هَوَی عِظَمِ النَّاسِ فِی الصُّلْحِ وَ کَرِهُوا الْحَرْبَ فَلَمْ أَحَبُّ أَنْ أَحْمَلَهُمْ عَلَی مَا یَکْرَهُونَ؛ من را در و ناخشنودی نسبت به جنگ دیدم و دوست ندارم تا آنها را بر آنچه ناخوش دارند، اجبار کنم». [۲] و در جای دیگری فرمود: «أَرَی أَکْثَرُکُمْ قَدْ نَکَلَ عَنِ الْحَرْبِ وَ فَشَلَ فِی الْقِتَالِ وَ لَسْتُ أَرَی أَحْمِلُکُمْ عَلَی مَا تَکْرَهُونَ؛ من دیدم که از شده و در جنگ و من چنان نیستم، تا شما را بر آنچه ناخوش دارید، اجبار کنم». [۳] 🔷 (ع) را به یاد کردند. در شرایط عادی، راه حلی جز این امر وجود ندارد. آن حضرت در جای دیگری فرمود: «وَ اللهِ إِنِّی سَلَّمْتُ الْاَمْرِ لَأَنِّی لَمْ أَجِدْ أَنْصَاراً وَ لَوْ وَجَدْتُ أَنْصَاراً لَقَاتَلْتُهُ لَیْلِی وَ نَهَارِی حَتَّی یَحْکُمَ اللهُ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ؛ ، من از آن روی کار را به او سپردم که ، اگر یاوری می‌ داشتم شبانه روز با او می‌ جنگیدم تا خداوند میان من و آنان حکم کند». [۴] ... پی‌نوشتها [۱] ترجمة الامام الحسن(ع) من تاریخ دمشق، ابن عساکر، محقق: المحمودی، محمد باقر، موسسة المحمودی، بیروت، ص ۱۷۸ تا ۱۷۹؛ الکامل فی التاریخ، ابن الأثير، ج ۳، ص ۴۰۶؛ أعلام الدين في صفات المؤمنين‏، ديلمى، محقق / مصحح: مؤسسة آل البيت(ع)، مؤسسة آل البيت(ع)، قم‏، ‏چاپ اول‏، ص ۱۸۱؛ بحار الانوار، محقق/ مصحح، جمعی از محققان، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چ ۲، ج ۴۴، ص ۲۱ [۲] اخبار الطوال، الدينورى، ابو حنيفه احمد بن داود، محقق: عبد المنعم عامر، مکتبة عیسی البابی، قاهره، ص ۲۲۰ [۳] همان، ص ۲۱۷ [۴] بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۱۴۷؛ همان، ص ۴۵ تا ۴۶ برگرفته از کتاب حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، قم، چ ۶، ص ۱۴۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
💥☄💥☄💥☄💥☄💥 ☄ ⭕️چه عواملی سبب شد که (ع) معاویه را بپذیرد؟ (بخش پنجم) 🔷یکی دیگر از (ع) برای ، آن بود که اقدام مزبور برای انجام شده است. معترضان به امام از دو گروه بودند، کسانی که از افراطیون خارجی بوده و به همین دلیل با امام علی (ع) نیز درگیر شده بودند و گروهی از شیعیان که روحیه انقلابی و آتشین داشته و با تسامح، میانه‌ ای نداشتند. آنها با صلح مخالف بوده و گاه‌ و بی‌ گاه به امام (ع) اعتراض می‌ کردند. از میان معترضان کسانی بودند که امام (ع) را «مُذِلُّ الْمُؤْمِنِینَ» می‌ خواندند. (ع) در برابر، اقدام به را دانسته و خود را  معرفی می‌ کردند. دلیل این امر را نیز چنین یاد می‌ کردند: «إِنّی لَمَّا رَأَیْتُکَ لَیْسَ بِکُمْ عَلَیْهِمْ قُوَّةٌ، سَلَّمْتُ الْأَمْرَ لَأَبْقَی أَنَا وَ أَنْتُمْ بَیْنَ أَظْهَرِکُمْ؛ زمانی که دیدم شما در اختیار ندارید، کار را تسلیم کردم تا من و شما بمانیم». [۱] 🔷از عبارات دیگر آن حضرت، چنین به دست می‌ آید که از آنها و خود، بوده است. (ع) در سخنی، اقدام خود را شبیه سوراخ کردن کشتی توسط آن عالِم همراه موسی (ع) کرد که هدف او حفظ کشتی برای صاحبانش بود. امام (ع) در سخن دیگری فرمود: «فَصَالَحْتُ بَقْیاً عَلَی شِیعَتِنَا خَاصَّةً مِنَ الْقَتْلِ فَرَأَیْتُ دَفْعَ هَذِهِ الْحُرُوبِ إِلَی یَوْمَ‌ مَّا، فَإِنَّ اللّهَ کُلُّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ؛ من برای از قتل مصالحه کردم، و تا این جنگها را تا مدتی به تأخیر بیندازم، چه خداوند هر روز دست‌ اندرکار، کاری است». [۲] 🔷آنحضرت در پاسخ یکی دیگر از معترضان فرمودند: «مَا أَرَدْتُ بِمُصَالِحَتِی مُعَاوِیَةَ إِلَّا أَنْ أَدْفَعَ عَنْکُمْ الْقَتْلَ عِنْدَ مَا رَأَیْتُ تَبَاطِئُ أَصْحَابِی عَنِ الْحَرْبِ وَ نُکُولِهِمْ عَنِ الْقِتَالِ؛ هدف من در مصالحه با معاویه جز آن نبود، که وقتی را از و آنها را از دیدم، لااقل جان شما را حفظ کنم». [۳] (ع) در برابر معترض دیگری، را (ص) می‌ داند، با این تفاوت که آن صلح، صلح با کفار «بالتنزیل» بوده و این با کفار «بالتأویل». سپس فرمودند: «وَ لَوْ لَا مَا أَتَيْتُ لَمَا تُرِكَ مِنْ شِيعَتِنَا عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ أَحَدٌ إِلَّا قُتِلَ؛ اگر من چنین نمی ‌کردم، از ما کسی نبود جز آن که می‌شد». [۴] 🔷امام در پاسخ اعتراض «حجر بن عدی» فرمود: «یَا حِجْرُ! لَیْسَ کُلُّ النَّاسِ یَحِبُ مَا تُحِبُّ وَ مَا فَعَلْتُ اِلَّا إِبْقَاءَ عَلَیْکَ وَ اللهُ کُلُّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ؛ ای حجر! همه مردم آنچه را تو دوست داری، خوش نمی‌دارند. من این اقدام را جز به قصد زنده ماندن تو [و امثال تو] نکردم، خداوند نیز هر روز دست اندر کار، کاری است». [۵] همچنین «مالک بن ضمره» درباره صلح به امام اعتراض کرد. امام (ع) در پاسخ او فرمودند: «یَا مَالِکُ! لَاتَقُلْ ذَلِکَ، إِنِّی لَمَّا رَأَیْتُ النَّاسَ تَرَکُوا ذَلِکَ اِلَّا أَهْلَهُ، خَشِیتُ أَنْ تَجْتَثُّوا عَنْ وَجْهِ الْاَرْضِ، فَأَرَدْتُ أَنْ یَکُونَ لِلدِّینِ فِی الْاَرْضِ نَاعِیٌ؛ ای مالک! چنین مگوی، زمانی که من دیدم که جز عده‌ ای این کار را ترک کردند، ترسیدم که از زمین کنده شود. پس مصمم شدم تا ، در روی زمین فریادگری باقی بگذارم». [۶] ... پی‌نوشتها [۱] بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چ۲ ج ۴۴، ص ۱۹؛ تحف العقول، ص ۲۲۷؛ فرائد السمطين في فضائل المرتضى و البتول و السبطين و الأئمة من ذريتهم(ع)، شافعى، ابراهيم بن سعد الدين، محقق: محمودی محمد باقر، مؤسسة المحمودی، بيروت‏، ‏بی تا، ج ۲، ص ۱۲۰ [۲] الأخبار الطوال، الدینوری، محقق: عبد المنعم عامر، ص ۲۲۰؛ مناقب آل أبي طالب(ع)، ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على‏، علامه‏، قم‏، چ۱، ج ۴، ص ۳۵ [۳] اخبار الطوال، همان، ص ۲۲۱ [۴] علل الشرائع‏، ابن بابويه، محمد بن على‏، مطبعة الحیدریه، نجف، ج ۱، ص ۲۱۱؛ عوالم العلوم، همان، ج ۱۶، ص ۱۷۴ [۵] بحارالانوار، همان، ج ۴۴، ص ۲۹، ۵۷؛ مناقب، ابن شهر آشوب، همان، ج ۴، ص ۳۵؛ عوالم العلوم، همان، ج ۱۶، ص ۱۷۰ [۶] ترجمة الامام الحسن(ع)، ابن عساکر، همان، ص ۲۰۳ برگرفته از کتاب حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، قم، چ ۶، ص ۱۴۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
💥☄💥☄💥☄💥☄💥 ☄ ⭕️چه عواملی سبب شد که (ع) معاویه را بپذیرد؟ (بخش ششم و پایانی) 🔷 (ع) در سخن دیگری فرمود: «إِنَّمَا هَادَنْتُ‏ حَقَّنَا لِلدِّمَاءِ وَ صِيَانَةً وَ إِشْفَاقاً عَلَى نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ الْمُخْلِصِينَ مِنْ أَصْحَابِي؛ من را پذیرفتم تا از کرده و جان خود، خانواده و اصحاب صمیمی خودم را حفظ کرده باشم». [۱] معترضان، نوعا علاقه‌مند به اهل بیت بوده و کسانی از آنها همانند «حجر بن عدی» خلافت را تنها حق آل علی می‌ دانست، با این حال، به سبب آگاهی از کینه‌ توزی امویان، نسبت به اسلام و داشتن روحیه انقلابی، بر آن بودند تا به هر صورت، در مقابل آنها بایستند. جملات فوق که به تعمد با تفصیل نقل کردیم، به خوبی نشان می‌ دهد که (ع) و بوده است. 🔷آن حضرت دریافته بود که با چهره حق به جانبی که گرفته و با سپاه عظیم بی‌شعوری که در اختیار دارد، می‌ تواند حرکت محدود عراق را سرکوب کرده و برجستگان خاندان علوی و را به بهانه قتل عثمان نابود کند. تمام ظواهر کار را به نفع خود شکل داده بود. اکنون کمتر کسی از صحابیان بنام، که توان عرضه در برابر او را داشته باشد، باقی مانده بود، تا این زمان، او توانسته بود را نیز به تردید وا دارد. به همین دلیل و دلایل دیگر، را از گرد (ع) پراکنده کرده بود. تصور این نکته دشوار نیست، که اگر در اواخر زمان امام علی (ع) نیز می‌ خواست عراق را بگیرد، امام نمی‌ توانست در برابر او اقدامی جز آنچه فرزندش (ع) انجام داد، انجام دهد. 🔷وجود شماری از افراد مخلص، اما اندک، کافی نبود تا (ع) را آغاز کند. برای دریافت این نکته که اگر (ع) نیز در آن شرایط بود، راهی جز این اقدام نداشت، توجه به برخورد امام با قابل توجه است. (ع) به برخی از معترضان به پذیرش که اصرار داشتند جنگ را ادامه دهند فرمود: «شما می‌ بینید که چگونه با من به برخاسته است. در میان اکثریت آنچنانی هستید. اگر را آغاز کنیم، همین اکثریت مخالف جنگ، دشمنی‌ شان با شما بیشتر از اهل شام است. زمانی که اهل شام و اینها با یکدیگر متحد شوند، همه شما را نابود خواهند کرد. به خدا سوگند من نیز به این حکمیت راضی نیستم؛ اما تسلیم شدم، بدان جهت که بر می‌ ترسیدم». [۲] 🔷به هر روی یکی از ضرورت‌ هایی بود که (ع) را به پذیرش اقدامی کرد که از انجام آن خود رشادت خاص خود را می‌ طلبید. (ع) و اصولاً هر فرد مکتبی، مهم آن است تا به خویش عمل کند، نه آنکه به دلیل احتمال طعنه‌ های مردم، خود را به دامی در اندازد که جز نابودی خود و همراهان حاصلی ندارد. (ع) خود فرمود: «وَ اللَّهِ‏ الَّذِي‏ عَمِلْتُ‏ خَيْرٌ لِشِيعَتِي مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ أَوْ غَرَبَتْ» [۳] و امام باقر (ع) درباره این اقدام فرمود: «وَ اللهُ، اَلَّذِی صُنْعُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ (علیهما السّلام)، کَانَ خَیْراً لِهَذِهِ الْأُمَّةِ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ». [۴] پی‌نوشت‌ها [۱] عوالم العلوم، ج ۱۶، ص ۱۶۹ تا ۱۷۰ [۲] كتاب جمل من انساب الأشراف، البلاذرى، أحمد بن يحيى بن جابر، تحقيق: سهيل زكار، رياض زركلى، دارالفكر، بيروت، چ ۱، ج ۲، ص ۳۳۸؛ ترجمة الامام الحسن(ع)، ابن عساکر، ص ۲۰۳ (پاورقی) [۳] فرائد السمطین، ج ۲، ص ۱۲۴؛ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۹ [۴] بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۵؛ الكافی، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، آخوندى، محمد، دارالكتب الإسلامية، چ ۴، ج ۸، ص ۳۳۰ برگرفته از کتاب حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، قم، چ ۶، ص ۱۴۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel