eitaa logo
تبیین
2.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
442 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فضائل زینبیه (سلام الله علیها) 💠«صبر زینبی» 🔹«شهید مطهری» در این رابطه می‌نویسد: «در آن کسی که بیش از همه درس تحمل و را آموخت و بیش از همه این پرتو حسینی بر روح مقدس او تابید، خواهر بزرگوارش (سلام الله علیها) بود». [۱] و در ناسخ التواریخ آمده است: «محققاً از آغاز خلقت تاکنون هیچ زنی از زن های انبیاء و اولیاء با این حلم و بردباری پدید نیامده است». [۲] 💠«عبادت آن حضرت» 🔹 (سلام الله علیها) در تمام مدت اسارت و نماز شبش تعطیل نشد». [۳] در کتاب ریاحین الشریعه آمده است: «شب زنده داری زینب (سلام الله علیها) در تمام عمرش ترک نشد، حتی شب یازدهم محرم». [۴] 💠«سخنوری آن حضرت» 🔹«خطبه های آتشین» و زیبای (سلام الله علیها) در کوفه و شام که و یزیدیان را رسوا ساخت در حد اعلای و بود. شهید مطهری در این رابطه می‌نویسد: «خطابه ای که (سلام الله علیها) در خوانده است از خطابه های بی نظیر دنیاست». [۵] 💠«علم آن حضرت» 🔹زمانی که (سلام الله علیها) خطبه پرمحتوا و آتشین خود را در بازار کوفه ایراد نمود، (عليه السلام) در تأیید (سلام الله علیها) فرمود: الحمدلله تو دانشمند و عالمه ای بدون معلم و بانوی خردمندی بدون استاد می‌باشی». [۶] این سخن امام سجاد (عليه السلام) نشان دهنده آن حضرت میباشد. 💠«بزرگواری آن حضرت» 🔹در بزرگواری (سلام الله علیها) همین نکته بس که زمانی که در دو پسرش را شهید کردند از خیمه پای بیرون نگذاشت، [۷] در حالی که هنگام شهادت سایر شهدا از خیمه بیرون می آمد و (علیه السلام) را دلداری می‌داد، ولی اینجا برای این که برادرش حضرت سیدالشهداء (عليه السلام) خجالت نکشد، از خیمه بیرون نیامد. 💠«شباهت حضرت به پدر بزرگوارش» 🔹خلاصه باید گفت: «شئونات باطنیه» و «مقامات معنویه» (سلام الله علیها) نایبه زهرا، امینه خدا... را هیچکس نتواند به تحریر و تقریر در آورد». [۸] «ابن اثیر» می نویسد: « (سلام الله علیها) در فصاحت و بلاغت و زهد و عبادت و فضیلت و شجاعت و سخاوت شبیه ترین مردم به پدر خود (علیه السلام) و مادر خود (سلام الله علیها) بود». [۹] پی نوشت‌ها؛ [۱] مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، تهران، انتشارات صدرا، چ ۲۱، ۱۳۷۵ش، ج ۲، ص ۲۲۵. [۲] سپهر، عباسقلی خان، ناسخ التواریخ، جزء اول، کتابفروشی اسلامیه، ص ۷۳. [۳] مطهری، مرتضی، تفسیر سوره مزمل، همان، ۱۳۶۴ش، ص ۶۸. [۴] محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ج ۳، ص ۶۱. [۵] مطهری، مرتضی، فلسفه اخلاق، همان، ۱۳۷۵، ص ۵۹. [۶] محلاتی، ذبیح الله، پیشین، ج ۳، ص ۷۵ [۷] همان، ص ۷۴‌. [۸].سپهر، پیشین، ص ۷۳. [۹] صادقی اردستانی، احمد، زینب قهرمان، تهران، نشر مطهر، چ ۱، ۱۳۷۲، ص ۳۹۲، به نقل از وسیلة الدارین فی انصار الحسین، ص ۴۳۲ منبع: وبسایت اندیشه قم @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از نظر امام علی (علیه السلام)، هدف «بنی امیّه» از به دست گرفتن حکومت چه بود؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸از تعبيرات (عليه السلام) در خطبه ۱۶۲ «نهج البلاغه» مخصوصاً جمله «حَاوَلَ الْقَوْمُ إِطْفَاءَ نُورِ اللهِ مِنْ مِصْبَاحِهِ...» چنين استفاده مى شود كه هدف تنها استيلاى بر خلافت اسلامى نبود؛ بلكه آنها - كه تفاله هاى عصر جاهليّت بودند - كمر به محو بسته بودند و اگر با فداكارى هاى و بيدارى مسلمين پرده از نيّاتشان برداشته نمى شد، معلوم نبود كه امروز، نامى از باقى مى ماند يا نه؟! شواهد تاريخى بر اين مدّعا بسيار است؛ از جمله: 2⃣سخنان فرزند معاويه، كه به هنگام شنيدن خبر شهادت (عليه السلام) و انتقال سرهاى بريده به شام در ميان جمعى از شنوندگان و اشعار معروفش «لَعِبَتْ هاشِمُ بِالْمُلْكِ فَلَا خَبَرٌ جَاءَ وَ لَا وَحْىٌ نَزَلْ» گواه زنده ديگرى بر اين مدّعاست. او و پدرش اين تفكّر زشت و كفرآميز را از پدر و جدّشان به ارث برده بودند، 🔹كه به گفته «تاريخ طبرى» و ديگران، هنگامى كه خلافت به [عثمان فرزندزاده اميّه بود] رسيد بسيار خشنود شد و در يك جلسه خصوصى خطاب به «بنى عبد مناف» [و بنى اميّه] گفت: «تَلَقَّفُوها تَلَقُّفَ الْكُرَةِ فَمَا هُناكَ جَنَّةٌ وَ لَا نارٌ» [۱] (گوى خلافت را بربایید كه نه بهشتى در كار است و نه دوزخى!). 🔹و در عبارت مسعودى در «مروج الذّهب» چنين ذكر شده است: «يا بَنِي أُمَيَّةَ، تَلَقَّفُوها تَلَقُّفَ الْكُرَةِ فَوَ الَّذِي يَحْلِفُ بِهِ اَبُوسُفْيانَ مَازِلْتُ اَرْجُوها لَكُمْ وَ لَتَصْبِرَنَّ اِلَى صِبْيانِكُمْ وِراثَةً» [۲] (اى ، گوى خلافت را برباييد، قسم به كسى كه ابوسفيان به او سوگند ياد مى كند [اشاره به بتها] من هميشه اميدوار بودم كه خلافت به دامان شما برگردد و به يقين در آينده به بچه هاى شما نيز به ارث خواهد رسيد). 🔹همين معنا را «ابن عبد البرّ» در كتاب «استيعاب» نقل كرده است؛ او مى گويد: «اين سخن در مجلس عثمان بود و هنگامى كه عثمان انكار بهشت و دوزخ را از شنيد، فرياد زد: برخيز و از من دور شو». [۳] پی نوشت‌ها؛ [۱] تاريخ الأمم و الملوك (تاریخ طبری)، طبری، دار التراث، بيروت، ۱۳۸۷ق، چ ۲، ج ‏۱۰، ص ۵۸؛ حوادث سال ۲۸۴ قمرى، به مناسبت نامه اى كه براى معتضد عباسى درباره رسوايى هاى معاويه نوشته شده بود. [۲] مروج الذهب، همان، ج ‏۲، ص ۳۴۳ [۳] الاستيعاب فى معرفة الأصحاب، ابن عبد البرّ، دار الجيل، بيروت، ۱۴۱۲ق، چ ۱، ج ‏۴، ص ۱۶۷۹ 📕پيام امام اميرالمؤمنين (عليه السلام)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۶، ص ۳۰۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ولایت معنوی و توکیلی «حضرت زینب» (سلام الله علیها) 🔹 (سلام الله علیها) به مقامی رسید که با شواهد تاریخی می توان گفت وی به نوعی از دست یافت. از او خطا و گناهی مشاهده نشد و در تمام ابعاد زندگی بر محور حرکت کرد. زهد، تقوا و پیروی محض او از خدا، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و امام زمانش او را به مقامی رساند که (علیه السلام) در لحظه های آخر حیات، به دلیل بیماری امام سجاد (علیه السلام)، خواهرش را نایب خاص خود قرار داد و کارها را به او واگذار کرد. این حرکت امام، بیانگر (سلام الله علیها) و برخورداری وی از است. [۱] 🔹شاهد دیگر بر مقام ملکوتی (سلام الله علیها) این است که آن بانو، گاهی امام سجاد (علیه السلام) را به اموری که او را از گزند خطر حفظ کند سفارش می کرد و همین طور در کارها مورد مشورت حضرت سجاد (علیه السلام) بود. زمانی که یزید اظهار پشیمانی کرد و به امام سجاد (علیه السلام) گفت: «ای علی بن الحسین! هر حاجتی داری بیان کن. » حضرت فرمودند: «نیازی به تو ندارم، در ضمن در هر موردی باید با عمه ام (سلام الله علیها) سخن بگویم (و مشورت کنم) زیرا او پرستار یتیمان و غمگسار اسیران است». [۲] 🔹از نشانه های دیگر برخورداری (سلام الله علیها) از ولایت معنوی این است که آن بانو بود. چه بسیار مردم گرفتار و دردمند که نزد (سلام الله علیها) می آمدند و از وی برای اجابت دعایشان درخواست دعا می کردند. شخصی از «آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی» خواست جملاتی به عنوان تبرک برای دیگران نقل نماید. ایشان فرمود: «به مردم بگو هر زمان حاجتمند شدند خدای متعال را به عظمت (سلام الله علیها) قسم دهند تا خداوند حاجتشان را برآورد؛ زیرا نزد خداوند بسیار آبرومند است». 🔹و از (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نقل شده که فرمودند: «در گرفتاری ها واسطه ای آبرومند چون عمه ام (سلام الله علیها) به درگاه خداوند معرفی کنید تا خدای متعال رنج شما را برطرف سازد». [۳] از نشانه های ولایت معنوی و تکوینی (سلام الله علیها) است که وقتی در کوفه خواست خطبه بخواند، اشاره کرد به جمعیت و نفس ها در سینه ها حبس شدند و زنگ های کاروان آرام گرفتند. [۴] 🔹علامه دربندی درباره خطبه (سلام الله علیها) می نویسد: «هر کس در خطبه در مجلس یزید و احتجاج آن حضرت و نفحات انفاس قدسیه و شیوایی فصاحت کلمات شریف او بنگرد، خواهد دانست که و زینب (سلام الله علیها) از نوع کلمات و معارف اکتسابی نبود؛ زیرا صدور چنان خطبه ای، آن هم بدون مقدمه و به طور ناگهانی جز از کسی که صاحب عصمت یا همطراز آن است، ممکن نیست. 🔹روح نورانی و قدسی فوق العاده (سلام الله علیها) موجب شد که مجلس در قبضه او قرار گیرد، و کفر و خباثت باطن آشکار شود؛ به طوری که یزید نتوانست سخن را در دهان آن بانوی عُظمی بشکند و خود و حاضران، زشتی ها و پلیدی های پدر و اجدادش را از زبان (سلام الله علیها) نشنوند؛ چنین و از مردم عادی ساخته نیست، بلکه از ویژگی های صاحبان ولایت مطلقه است». [۵] پی نوشت‌ها: [۱] زندگانی حضرت زینب (ع)، دستغیب شیرازی، ص ۲۴ - ۲۶ و فروغ تابان کوثر، ۹۰ - ۹۱. [۲] الخصائص الزینبیه، ص ۲۹۴. [۳] الوقایع و الحوادث، ج ۱، ص ۱۲۳ و سوگنامه حضرت زینب(س)، علیرضا رجالی، انتشارات نبوغ، ص ۹۲ و ۹۳. [۴] لهوف، ص ۱۹۲. [۵] اسرار الشهاده، به نقل از الطراز المذهب، ص ۸۰ و سیره عملی حضرت زینب(س)، ص ۶۴. منبع: پاسدار اسلام، دی و بهمن ۱۳۹۶ - شماره ۴۳۱ و ۴۳۲؛ حسینی، سیدجواد @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا «امام حسین» (علیه السلام) قیام کرد؟ اگر قیام کرده بود چرا فرزندانش را با خود برد؟! و اگر قصد قیام داشت، چرا به اندازه کافی آذوقه به همراه نبرد؟! (بخش اول) 🔸برای دستیابی به فهم صحیحی از انگیزه حرکت مصلحانه (علیه السلام) باید چهار مؤلفه اساسی را در تحلیل درست این واقعه تاریخی مدنظر قرار داد: 1⃣وضعیت سیاسی، فرهنگی، اجتماعی جامعه و حاکمان زمان امام حسین علیه السلام (۱) 🔹 فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در جامعه اسلامی با رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آغاز شد و روز به روز گسترش پیدا کرد. کار به جایی رسید که در عصر و ارزش های اسلامی و معنوی یکی پس از دیگری جای خود را به ارزش های مادی و جاهلی دادند؛ که این روند انحرافی در اواخر عمر معاویه به اوج خود رسید. [۱] در این دوره تاریخی مبارزه با مبانی و ارزش های اسلامی شکل علنی به خود گرفت و بار دیگر با همه ویژگی‌هایش ظهور یافت و در معرض نابودی قرار گرفت. به طور کلی مبارزه با قرآن کریم و سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به مرحله جدیدی وارد شده و شکل علنی به خود گرفت. لذا خطر ، جدی شد. [۲]  🔹و همه اینها به خاطر رفتارهای ضد دینی حکومت و زمامداران وقت بود. از وقتی خلیفه شد، ابزارهای دینی و دنیوی را به استخدام درآورد و جامعه را از ارزش های الهی و معنوی تهی ساخت و به سوی ارزش های مادی و جاهلی سوق داد. [۳] فضای کلی به این گونه بود که عده ای را با تطمیع و جماعتی را با تهدید، مطیع خود ساخته بودند. خواص امت در مقابل ستمکاران سکوت کرده و عوام امت نیز هر یک به طریقی گرفتار بدبختی و تباهی شده بودند. 🔹در حالی که سنت های مبارک پیغمبر اسلام (صلی الله علیه و آله) یکی بعد از دیگری از بین می رفت، کسی فریاد نمی کشید و و در جامعه اسلامی تعطیل شده بود. سرسپردگی به دنیا فخر شمرده می شد. و معنوی رنگ باخته بودند. اولیای خدا در رنج و شکنجه گرفتار آمده بودند. فقر و بی چیزی جماعتی از خلق را به ستوه آورده بود. بار دیگر در جامعه اسلامی رخ می نمود و جماعتی به احیای آن سنت ها فخر می فروختند. 🔹حکام با هوسبازی و خودخواهی در منجلاب سلطنت غوطه می خوردند و در برابر خدای متعال گستاخی می کردند. و آشکارا انجام می گرفت و حتی در مقدس ترین شهرها استعمال آلات لهو و لعب و شراب خواری رواج یافته بود. [۴] اما این تباهی و سقوط با به حکومت رسیدن به اوج خود رسید. یکی از ویژگی های یزید بن معاویه که نزد مورخین مشهور است این است که اهل لهو و لعب و اهل مسکرات بوده است. ... پی نوشت‌ها؛ [۱] زمینه های قیام امام حسین(ع)، عبدالحمیدی، حسین، زمزم هدایت، چ دوم، ص ۳۷۱. [۲] همان. [۳] همان. [۴] همان، ص ۳۷۲ برگرفته از: مقاله «ارزیابی حرکت امام حسین(ع)»، ابو علم، توفیق، ترجمه: امینی، عبدالله، نشریه علمی تخصصی حکومت اسلامی، ش ۲۵، ص ۲۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا «امام حسین» (علیه السلام) قیام کرد؟ اگر قیام کرده بود چرا فرزندانش را با خود برد؟! و اگر قصد قیام داشت، چرا به اندازه کافی آذوقه به همراه نبرد؟! (بخش دوم) 🔸برای دستیابی به فهم صحیحی از انگیزه حرکت مصلحانه (علیه السلام) باید چهار مؤلفه اساسی را در تحلیل درست این واقعه تاریخی مدنظر قرار داد: 1⃣وضعیت سیاسی، فرهنگی، اجتماعی جامعه و حاکمان زمان امام حسین علیه السلام (۲) 🔹 (عليه السلام) در یکی از نامه های خود به ، بعد از یادآوری بدعت های او می نویسد: «ثُمَّ وَلَّيْتَ ابْنَكَ وَ هُوَ غُلَامٌ يَشْرَبُ الشَّرَابَ وَ يَلْهُو بِالْكِلَابِ فَخُنْتَ أَمَانَتَكَ وَ أَخْزَيْتَ رَعِيَّتَكَ وَ لَمْ تُؤَدِّ نَصِيحَةَ رَبِّكَ فَكَيْفَ تُوَلِّي عَلَى أُمَّةِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) مَنْ يَشْرَبُ الْمُسْكِرَ وَ شَارِبُ الْمُسْكِرِ مِنَ الْفَاسِقِينَ وَ شَارِبُ الْمُسْكِرِ مِنَ الْأَشْرَارِ وَ لَيْسَ شَارِبُ الْمُسْكِرِ بِأَمِينٍ عَلَى دِرْهَمٍ فَكَيْفَ عَلَى الْأُمَّة» [۱] 🔹[ترجمه فرمایش حضرت:] (سپس فرزندت را ولیعهد خود نمودی؛ او جوانی است که می خورد و اهل بازی با سگ هاست. تو در امانت خیانت کردی و امور رعیت را به تباهی کشاندی و به خیرخواهی و [اوامر] پروردگارت بی توجهی نمودی. [ای معاویه] چگونه [وجدانت قبول کرد] شخص شارب خمر را بر امت محمد (صلی الله علیه و آله) ولایت بدهی در حالی که شرابخوار از و از شمرده می‌شود؛ شرابخوار بر درهمی امین نیست چگونه می تواند بر امتی امین باشد؟!). 🔹 (عليه السلام) در بیان دیگری چنین فرموده است: «یزِيدُ رَجُلٌ فَاسِقٌ شَارِبُ الْخَمْر... وَ مِثْلِی لَا يُبَايِعُ مِثْلَه‏» [۲] (شخصیتی چون من با بیعت نمی کند). علنا شراب می خورد و غنا گوش می داد و در مدح غنا و شراب شعر می سرود و دیگران را به این امور ترغیب می کرد. [۳] در مواجهه با چنین وضعیتی (عليه السلام) با هدف قيام و حركت خويش را آغاز كرد. 🔹در مرحله نخست - اگر ممكن است - با تشكيل حكومت اسلامى و در غير اين صورت با خود و يارانش به مقصود بزرگ خود برسد. به هر حال، مى بايست و فراموش شده رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را زنده كرد و چه كسى سزاوارتر از فرزند رسول خداست كه پيشگام چنين حركتى شود؟ تأمل صحیح و دقیق در تاریخ نشان می دهد که (علیه السلام) در اين راه را نصيب خود کرد. 🔹هر چند ایشان و یاران با وفایشان به رسيدند، ولى تكانى به افكار خفته مسلمين دادند و لرزه بر اندام افكندند و در نتيجه را زنده ساختند و از اضمحلال دستاوردهاى نهضت نبوى جلوگيرى كردند و مسلمانان را از حيرت و گمراهى نجات دادند. در زيارت معروف اربعين مى خوانيم: «وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَحَيْرَةِ الضَّلالَةِ» [۴] [۵] (او [حسين] خون پاكش را در راه تو نثار كرد تا بندگانت را از جهالت و حيرت گمراهى نجات دهد). ... پی نوشت ها؛ [۱] بحارالانوار، دار إحياء التراث العربی، بیروت، چ دوم، ج ۶۳، ص ۴۹۵. [۲] همان، ج ۴۴، ص ۳۲۵. [۳] زمینه های قیام امام حسین(ع)، عبدالحمیدی حسین، زمزم هدایت، چ دوم، ۳۷۸. [۴] بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۳۳۱ [۵] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، مکارم شیرازی، ناصر، ناشر: مولف‏، قم، بی تا، چ اول، ص ۲۳۴ برگرفته از: مقاله «ارزیابی حرکت امام حسین(ع)»، ابو علم، توفیق، ترجمه: امینی، عبدالله، نشریه علمی تخصصی حکومت اسلامی، ش ۲۵، ص ۲۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا «امام حسین» (علیه السلام) قیام کرد؟ اگر قیام کرده بود چرا فرزندانش را با خود برد؟! و اگر قصد قیام داشت، چرا به اندازه کافی آذوقه به همراه نبرد؟! (بخش سوم) 🔸برای دستیابی به فهم صحیحی از انگیزه حرکت مصلحانه (علیه السلام) باید چهار مؤلفه اساسی را در تحلیل درست این واقعه تاریخی مدنظر قرار داد: 2⃣بیانات امام حسین (علیه السلام) در نقاط مختلف حرکت اصلاح‌گرانه خود 🔹یکی از بهترین اسناد قابل بررسی هنگام تحلیل «انگیزه‌ های‌ قیام» (عليه السلام) مطالعه سخنان و نامه های ایشان است. آن حضرت از زمان حرکت از مدینه و بعد از آن در مکه و در مسیر کربلا و حتی در روز واقعه، بیانات و مکتوباتی را متوجه برخی بستگان، اصحاب، عموم مردم و حتی دشمنانشان کرده اند که مطالعه دقیق آنها می تواند فهم اهداف حرکت اصلاح‌گرانه آن حضرت را مقدور سازد. (مجموع این بیانات را محقق ارجمند مرحوم آیت الله محمد صادق نجمی در کتاب ارزشمند «سخنان حسین بن علی علیه السلام از مدینه تا کربلا» گرد آورده است). 🔹در اینجا برای رعایت اختصار، برخی از برجسته ترین بیانات آن حضرت را با هم مرور می کنیم: (علیه السلام) در پاسخ فرماندار مدینه که به حکم ، می خواست به اجبار از حضرت بیعت بگیرد، فرمود: «ای امیر! ما خاندان نبوت و معدن رسالت و محل آمد و شد فرشتگان و جایگاه رحمت هستیم. خداوند امور را با ما می گشاید و با ما می بندد. مردی فاسق، باده گسار، آدم کش و اهل فسق و فجور آشکار است. همانند من با کسی همانند او بیعت نمی کند». [۱] 🔹علاوه بر آن، (علیه السلام) در بخشی از وصیتنامه خود برای برادرشان محمد حنفیه می نویسد: « ... و من از سرِ مستى و طغیان و فسادانگیزى و ستمکارى قیام نکردم، تنها براى اصلاح در امّت جدّم به پا خواستم؛ مى خواهم و کنم، و به روش جدّم و پدرم على بن ابیطالب (عليه السلام) رفتار نمایم. هر کس سخن حقّ مرا پذیرفت پس خداوند به پذیرش [و پاداش] آن سزاوارتر است، و هر کس دعوت مرا نپذیرفت، صبر مى کنم تا خداوند میان من و این مردم به حق داورى کند که او بهترین داوران است». [۲] 🔹همچنین ایشان هنگام سفر به فرمودند: «بار خدایا! تو می دانی كه آنچه از ما اظهار شده برای رقابت در قدرت و دستيابی به كالای دنيا نيست، بلكه هدف ما اين است كه را به جای خود برگردانيم و بلادت را اصلاح نماييم تا ستمديدگان از بندگانت امنيت يابند و به واجبات و سنّت‌ها و دستورهای دينت عمل شود». [۳] 🔹همچنین از دیگر بیانات به جا مانده از ایشان در این سفر پر مخاطره این است که فرمود: «هان ای مردم! پيامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرموده است كسی كه زمامداری ستمگر را ببيند كه حرام خدا را حلال می سازد و عهدش را می شكند و با سنّت پيامبر مخالفت می ورزد و در ميان بندگان خدا بر اساس گناه و تجاوز عمل می كند، ولی در مقابل او با عمل يا گفتار اظهار مخالفت ننمايد بر خداوند است كه او را با همان ظالم در جهنّم اندازد». [۴] 🔹همچنین از ایشان نقل شده که هنگام مواجهه با لشکر حر ضمن سخنانی آنها را اینگونه مورد عتاب قرار داد که: «الا تَرَوْنَ الَى الْحَقِّ لا يُعْمَلُ بِهِ، وَ الَى الْباطِلِ لا يُتَناهى‏ عَنْهُ، لِيَرْغَبَ الْمُؤْمِنُ فِي لِقاءِ رَبِّهِ حَقّاً حَقّاً». [۵] (آيا نمى بينيد به عمل نمى شود و از جلوگيرى نمى گردد، در چنين شرايطى بر مؤمن لازم است راغب ديدار پروردگارش [شهادت] باشد). 🔹همه این بیانات نشانگر روح انقلابی و مبارز آن حضرت در مقابل پدید آمده در اسلام و تصمیم ایشان در اقدام عملی علیه دستگاه ظالم حاکم بود. یعنی و ایشان صرفا امری زبانی نبود، بلکه به این فریضه الهی را به منتهاى اوج خود رساند و بالاترين مرحله عملى آن را انجام داد و با شجاعتى وصف‏ ناپذير به همگان اعلام كرد: «أَيُّهَا النَّاسُ! فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ يَصِبرُ عَلى‏ حَدِّ السَّيْفِ، وَ طَعْنِ الْأَسِنَّةِ، فَلْيَقُمْ مَعَنا وَ إِلَّا فَلْيَنْصَرِفْ عَنا» [۶] (اى مردم! هر كس از شما در برابر تيزى شمشير و زخم نيزه ها شكيبا است با ما بماند، و الّا از ما جدا شود). ... پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۵. [۲] همان، ج ۴۴، ص ۳۲۹-۳۳۰. [۳] همان، ج ۹۷، ص ۸۰-۸۱. [۴] همان، ج ۴۴، ص ۳۸۲. [۵] همان، ج ۴۴، ص ۳۸۱. [۶] ينابيع المودة، قندوزى حنفی، سلیمان بن ابراهیم، دارالاسوه، قم، چ اول، ص ۴۰۶ برگرفته از: مقاله «ارزیابی حرکت امام حسین(ع)»، ابو علم، توفیق، ترجمه: امینی، عبدالله، نشریه علمی تخصصی حکومت اسلامی، ش ۲۵، ص ۲۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️انسان باید هر روز موضع خود را مشخص کند 🔹انسان هر راهی را بدون تقید و پایبندی به و برود، روزبه‌روز تنزّل می‌ کند و تاریخ، از جمله قضایای و پیامدهای آن مانند ، هر روز تکرار می‌ شود؛ زیرا هر روز حقی غصب و یا احقاق می‌ شود، 🔹و همیشه و مثل (علیه السلام) و وجود دارد، و کار مردم هم یا جنگ در کنار یزید یا در رکاب امام حسین (علیه السلام) است. بنابراین، انسان باید هر روز موضع خود را مشخص کند که آیا اهل حق است و یا باطل و پیرو آن. 📕رحمت واسعه، ص۱۶۱ منبع: وبسایت‌ مرکز تنظیم‌ ونشر آثار ‌آیت‌الله‌ العظمی‌ بهجت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا امام حسین (علیه السلام) قیام کرد؟ اگر قیام کرده بود چرا فرزندانش را با خود برد؟! و اگر قصد قیام داشت، چرا به اندازه کافی آذوقه به همراه نبرد؟! (بخش پنجم) 🔸برای دستیابی به فهم صحیحی از انگیزه حرکت مصلحانه (علیه السلام) باید چهار مؤلفه اساسی را در تحلیل درست این واقعه تاریخی مدنظر قرار داد: 3⃣تشکیل حکومت اسلامی (۲) 🔹پس از مرگ و به خلافت رسيدن ، شرايط براى مبارزه با ستمگران و تشكيل - بيش از زمان گذشته - فراهم شده بود و (علیه السلام) در اين مسير اقداماتى را در پيش گرفت: 💠الف) ترك بيعت با يزيد (و اعلام عدم شايستگى او براى خلافت) 🔹با توجه به اينكه (عليه السلام) را هرگز شايسته اين جايگاه رفيع نمی‌دانست و خود را به حق، شايسته ترين فرد براى امر مى ديد، با بيعت نكرد و حكومت او را به رسميّت نشناخت. از اين رو، هنگامى كه خبر مرگ معاويه به مدينه رسيد و آن حضرت توسّط والى‏ مدينه احضار شد، امام (علیه السلام) در پاسخ به عبدالله بن زبير كه پرسيد چه خواهى كرد؟ فرمود: «هيچگاه با بيعت نخواهم كرد، چرا كه امر خلافت پس از برادرم حسن (علیه السّلام) تنها شايسته من است». [۱] 🔹همچنين و همانطور که پیش از این نیز اشاره شد به والى مدينه نيز فرمود: «إِنَّا أَهْلُ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، وَ مَعْدِنُ الرِّسالَةِ، وَ مُخْتَلِفُ الْمَلائِكَةِ... وَ يَزيدُ رَجُلٌ فاسِقٌ شارِبُ الْخَمْرِ، قاتِلُ النَّفْسِ الُمحَرَّمَةِ، مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ، وَ مِثْلِي لا يُبايِعُ لِمِثْلِهِ‏» [۲] (ما از خاندان نبوّت و معدن رسالت و جايگاه رفيع رفت و آمد فرشتگانيم... در حالى كه مردى است، فاسق، مى گسار، قاتل بى گناهان؛ او كسى است كه آشكارا مرتكب فسق و فجور مى شود. بنابراين هرگز شخصى همانند من با مردى همانند وى بيعت نخواهد كرد). 🔹علاوه بر آن (علیه السلام) در پى اصرار «مروان بن حكم» براى بيعت با يزيد، با قاطعيّت فرمود: «هنگامى كه امّت اسلامى به زمامدارى مثل گرفتار آيد، بايد فاتحه اسلام را خواند! من از جدّم رسول خدا شنيدم كه مى فرمود: خلافت بر خاندان ابوسفيان حرام است». [۳] در واقع (عليه السلام) با اين جمله، عمق فاجعه زمامدارى را بيان ميكند و با استشهاد به كلام رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تصدّى خلافت توسّط فرزندان ابوسفيان را حرام مى شمارد. 💠ب) تصريح به شايستگى خود براى خلافت‏ 🔹 (عليه السلام) علاوه بر آنكه را شايسته اين جايگاه والا نمى دانست، به شايستگى خود نسبت به امر ولايت و حاكميّت اسلامى تصريح مى كند. در واقع امام (علیه السلام) با اين جملات در مسير «تشكيل حكومت اسلامى» و به عهده گرفتن خلافت مسلمين حركت مى كند. 🔹امام حسين (عليه السلام) در خطبه اى كه پس از نماز عصر در جمع لشكريان «حرّ» خواند، فرمود: «أَيُّهَا النَّاسُ! أَنَا ابْنُ بِنْتِ رَسُولِ اللهِ وَ نَحْنُ أَوْلى‏ بِوِلايَةِ هذِهِ الْأُمُورِ عَلَيْكُمْ مِنْ هؤُلاءِ الْمُدَّعِينَ ما لَيْسَ لَهُمْ‏». [۴] (اى مردم! من فرزند دختر رسول خدايم، ما به ولايت اين امور بر شما [و امامت مسلمين] از اين مدّعيان دروغين سزاوارتريم). همه اينها علاوه بر مواردى است كه (عليه السلام) در حيات معاويه و آنگاه كه مسأله ولايتعهدى يزيد مطرح شد به شايستگى خويش بر امر خلافت تأكيد ورزيد و در منابع حدیثی نیز ثبت شده است. [۵] 💠ج) پاسخ به دعوت كوفيان‏ 🔹از نمودهاى تلاش (عليه السلام) براى تشكيل حكومت اسلامى، پاسخ به دعوت‏ كوفيان جهت پذيرش رهبرى قيام بر ضدّ حكومت نامشروع يزيد است. همچنین فرستادن به کوفه به عنوان سفیر و برای ارزیابی دعوت آنان و بسيج نيروها و گرفتن بيعت از مردم، حكايت از عزم امام (علیه السلام) جهت تشكيل حكومت اسلامى و الهى دارد. 🔹با توجّه به اين كه كوفه مركز علاقمندان و شيعيان على بن ابیطالب (عليه السلام) بود، پس از مرگ معاويه و به دنبال يك گردهمايى در منزل «سليمان بن صرد خزاعى» جمعى از بزرگان كوفه نامه اى به محضر امام (علیه السلام) نوشته و براى پذيرش رهبرى آن حضرت جهت برپايى نهضتى همگانى اعلام آمادگى كردند. [۶] ... برگرفته از: مقاله «ارزیابی حرکت امام حسین(ع)»، ابو علم، توفیق، ترجمه: امینی، عبدالله، نشریه علمی تخصصی حکومت اسلامی، ش ۲۵، ص ۲۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️شیوه «امام سجاد» (علیه السلام) برای زنده نگهداشتن «عاشورا» 🔸یکی از اتفاقات مهم در دوران زندگی (علیه السلام) حضور ایشان در بود که به علت بیماری سختی که داشتند، در جنگ حضور پیدا نکردند و رسالت انتقال پیام عاشورا و امامت را برعهده گرفتند. 💠امام سجاد (علیه السلام)؛ احیاء انقلاب کربلا با مولّفۀ تعمیق معارف دینی 🔹 (علیه السلام) از زمانی که پدر بزرگوارش (علیه السلام) به سوی مکه و از آنجا به ، حرکت کرد، همراه کاروان حسینی بود و همه‌ی مصیبت‌ها و سختی‌ها را برای احیاء نهضت حسینی به جان خرید، و در راه تبیین (عليه السلام) از هیچ تلاشی فروگذار نکرد، لذا شاهدیم  پس از حادثه‌ی جانگداز روز که امام حسین (علیه السلام) و هفتاد و دو تن از یاران او به شهادت رسیدند، بقیه‌ی خاندان و بستگان آن حضرت‌، از جمله (عليه السلام) را از کربلا به کوفه و از آنجا به شام به اسارت بردند، 🔹و اسرای کربلا، به خصوص «امام سجاد» (علیه السلام) و «حضرت‌ زینب» (سلام الله علیها) در پیام رسانی و افشاگری نهضت و قیام امام حسین (علیه السلام) نقش اصلی را ایفا نمودند. اگر (علیه السلام) و (سلام الله علیها) چهره‌ی زشت و پلید را معرفی نکرده بودند، در تاریخ از تاثیرگذاری خبری نبود؛ لذا همچنان افشاگری امام سجاد (علیه السلام) ادامه داشت. ایشان با این افشاگری رسالت خود را که آگاه سازی مردم بود، به نحو شایسته انجام داد و سخنان و خطبه‌های آتشین و منطقی آن بزرگوار موجب پیدایش شک و تردید نسبت به حکومت یزید شد. 🔹 (عليه السلام) که پرورش یافته خاندان رسالت و امامت بود، همچون پدرش و دیگر مصلحان آسمانى، هیچگاه در راه مبارزه با ستم از خود سستی نشان نداد و در مقابل هیچ ظالمی سر خم ننمود. با این حال چون در دوران ایشان و با وجود تازه بودن خاطره مبارزه ماندگار پدر گرانقدرش در واقعه ، و تجربه بی وفایی مردم زمانشان، مبارزه مسلحانه نمی توانست تاثیر زیادی داشته باشد، به همین دلایل ایشان شیوه جدیدی در مبارزه را پیش گرفتند. (علیه السلام) ترجیح داد که برای ایجاد تحولات مثبت در جامعه اسلامی از مسیر تعمیق‌ معارف‌ دینی و تبیین مقولۀ استکبار ستیزی، در قالب بسط و گسترش و بصیرت بخش، و دیگر معارف ناب اهل بیت (علیهم السلام) اقدام نماید. 🔹از آنجا که حضرت در عصر اختناق زندگی می‌کرد، و نمی توانست مفاهیم مورد نظر خود را به صورت آشکار و صریح بیان کند، از این رو با شیوه «موعظه»، «نشر احکام» و «آثار تربیتی و اخلاقی»، و با محوریت عمق بخشی به معارف اسلامی و از طریق و راز و نیاز، ابعاد مختلف حماسه را با تعمیق بصیرت مردم، در شناخت استکبار زمان تبیین کردند، و نسبت به احیاء اقدام نمودند. همچنین باید اذعان نمود (علیه السلام) با تداوم بر ذکر مصائب حادثه کربلا و روشنگری پیرامون این موضوع، سعی بر این نمود که یاد و خاطره (عليه السلام) در اذهان زنده بماند و ضمن زنده ماندن فرهنگ شهادت و ایثار، حس کنجکاوی مردم پیرامون ‌ (علیه السلام) و یارانش از از بین نرود. 🔹در این زمینه نقل نمودند که حضرت به مدت بیست سال در عزای پدرش امام حسین (علیه السلام) گریست. هیچ وقت طعامی به محضرشان نیاوردند، مگر آن که چشم هایش پر از اشک گردید. در اینجا باید اعتراف نمود که همین عزاداری های (علیه السلام) و تلفیق آن با معارف ناب اهل بیت (عليهم السلام)، و تأکید بر در مقولۀ ستیز با استکبار، و قیام در برابر ، بنیان و اساس مراسم های امروز است، که در نتیجه آن، ما شاهد عزاداری های هر ساله مسلمانان جهان در ماه محرم الحرام و بیان اهداف و انگیزه های قیام امام حسین (علیه السلام) می‌باشیم. 🔹تکرار این عزاداری ها باعث گردیده است که واقعیات این موضوع نسل به نسل در بین مسلمانان انتقال یابد و مسلمین در هر گوشه ای از جهان، از تلاش های امام زین‌العابدین (علیه السلام) جهت اصلاح جامعه اسلامی آگاهی یافته، و هر ساله بیان اهداف این قیام در محافل و مجالس خرد و کلان، مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. فراتر از این مهم، تداوم این مسئله در بین مسلمانان باعث گردیده است که با گذشت سالها از این حادثه، غیر مسلمانانی همچون گاندی و دیگران خود را شاگردان مکتب اباعبدالله الحسین (عليه السلام) بخوانند و از این مکتب به عنوان مکتبی جاوید یاد کنند. منبع: وبسایت راسخون به نقل از مرکز مطالعات شیعه @tabyinchannel
⭕️نهضت امام حسین (علیه السلام) 🔹 - سلام الله علیه - به همه آموخت که در مقابل ، در مقابل ، در مقابل چه باید کرد. با اینکه از اول می‌دانست که در این راه که می‌رود، راهی است که باید همه اصحاب خودش و خانواده خودش را فدا کند و این عزیزان اسلام را برای قربانی کند، لکن عاقبتش را هم می‌دانست. 🔹اگر نبود این نهضت؛ - علیه السلام - و اتباع یزید، اسلام را وارونه به مردم نشان می‌دادند. و از اول، اینها اعتقاد به اسلام نداشتند و نسبت به اولیای اسلام حقد و حسد داشتند. با این فداکاری که کرد، علاوه بر اینکه آنها را به شکست رساند و اندکی که گذشت، مردم متوجه شدند که چه غائله‌ای و چه مصیبتی وارد شد. 🔹و همین مصیبت موجب به هم خوردن اوضاع شد، علاوه بر این، در طول تاریخ آموخت به همه که راه همین است. از قلّت عدد نترسید، عدد، کار پیش نمی‌برد، کیفیت اعداد، کیفیت جهاد، اعدای مقابل اعدا، آن است که کار را پیش می‌برد. افراد ممکن است خیلی زیاد باشند، لکن در کیفیت ناقص باشند یا پوچ. و افراد ممکن است کم باشند، لکن در کیفیت توانا باشند و سرافراز. بیانات‌ حضرت‌ امام ۶۱/۰۷/۲۵ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا امام حسین (علیه السلام) قیام کرد؟ اگر قیام کرده بود چرا فرزندانش را با خود برد؟! (بخش هفتم) 🔸برای دستیابی به فهم صحیحی از انگیزه حرکت مصلحانه امام حسین (علیه السلام) باید چهار مؤلفه اساسی را در تحلیل درست این واقعه تاریخی مدنظر قرار داد: 4⃣اصرار بر بیعت نکردن با یزید به عنوان راهبردی اصولی در نهضت اصلاح‌گرانه امام حسین (علیه السلام) و ارتباط آن با حرکت به طرف کوفه (۱) 🔹واقعیّت موجود آن عصر چنین بود که اجازه نمی داد کسی چون (علیه السلام) بدون بیعت با او راحت به زندگی مشغول شود؛ چون حضرت، کسی نبود که به آرامی زندگی کند، در این صورت تنها انتخاب در صورت عدم بیعت، قتل (علیه السلام) بود. از طرفی، گذشته از شام، مدینه و مکّه و به طور کلّی حجاز در شرایطی نبود که در برابر خواست یزید مبنی بر کشتن امام، مقاومتی از خود نشان دهد. (علیه السلام) می بایست به جای دیگری می اندیشید. 🔹رفتن به مکه به صورت موقت پسندیده بود، زیرا به هر روی، این شهر حرم تلقی می شد و برای مدتی می توانست امنیت داشته باشد، اما همین شهر نیز نمی توانست به عنوان سنگری دائمی مورد توجه قرار گیرد. به علاوه که مکه، هواداری خاصی از امام (علیه السلام) نمی کرد و حتی در جریان بیعت با امیرالمومنین (علیه السلام) هم، مکه با تانی بیعت کرده بود. در این صورت تنها که کانون شیعیان (علیه السلام) بود می توانست مورد توجه قرار گیرد. این منطقه از جهات دیگری نیز از شام متنفر بود. درخواست کوفه از امام (علیه السلام) این احتمال را تقویت کرد و با اوج گرفتن این دعوت، درصد احتمال پیروزی رو به فزونی نهاد. 🔹البته معنای این تحلیل این نیست که هیچ خطری در عراق نبوده است، اما سوال این است که اگر امام (علیه السلام) بنا داشت در جایی مستقر شود، کجا را باید بر می گزید؟ آیا (علیه السلام) کسی بود که بیعت کند؟ آیا کسی بود که اجازه دهد امام بدون بیعت، زنده بماند؟ اگر (علیه السلام) به عراق نمی رفت، در آن صورت همه کتب تاریخی نمی نوشتند: اگر به عراق رفته بود پیروز می شد؟ یا چرا به نامه های مردم پاسخ مثبت نداد؟ چرا اجازه داد که در حجاز به دست عمّال یزید به شهادت برسد و هیچ اقدامی نکند؟ 🔹این سوالات و نمونه آنها، مواردی است که در صورت عدم انتخاب و مسافرت به کوفه در ذهن هر عاقلی مطرح می شد. به هر حال پاسخ (علیه السلام) به تمام دعوت های به ظاهر خیرخواهانه ای که ایشان را به مماشات با یزید توصیه می کرد منفی بود، و برای همین نیز مکه از سوی عمال یزید برای (علیه السلام) در حال ناامن شدن بود. از نکاتی که (عليه السلام) در موارد متعدد بدان اشاره فرموده، این است که و عمّالش اجازه ادامه حیات را در مکّه به او نخواهند داد و به هر صورت او را به قتل خواهند رساند. امام در برابر اعتراض ابن عباس، فرمود: «این که دو وجب دورتر از مکّه کشته شوم، بهتر از آن است که یک وجب دورتر کشته شوم». [۱] 🔹این نکته علاوه بر اشاره به حفظ حرمت مکّه به این نکته نیز توجه می داد که جان امام (علیه السلام) در خطر است و حضرت باید در این باره اقدامی بکند. نیز آن حضرت در برابر اعتراض ابن عمر فرمود: «این گروه مرا رها نخواهند کرد ... آنها اصرار دارند تا من بیعت کنم و من نمی خواهم چنین کنم، بنابراین آنها مرا خواهند کشت». [۲] این جمله به خوبی وضعیت سيدالشهداء (عليه السلام) و واقعیّت موجود را نشان می دهد. امام (علیه السلام) در مورد دیگری فرمود: «اگر در سوراخ جانوران بیابان نیز پنهان شوم، مرا بیرون آورده و به قتل خواهند رساند». [۳] 🔹همچنین زمانی که از حضرت پرسیدند که چرا برای رفتن عجله می کند، امام (علیه السلام) فرمود: «اگر تعجیل نکنم مرا دستگیر خواهند کرد». [۴] و بار دیگر فرمود:  « مالم را گرفتند، صبر کردم، به آبرویم تعرّض کردند، صبر کردم، خواستند خونم را بریزند، گریختم». [۵] این نقل‌ها شاهد صدق این گفته است که به هر حال آنها تصمیم بر قتل حضرت داشتند و امیدی به زنده بودن، به صورتی که بیعتی نیز صورت نگیرد، نمی توانسته وجود داشته باشد. طرف دیگر قضیه رفتن به سمت عراق است. وقتی قرار شد آن حضرت از مکّه خارج شود، کدامین نقطه می بایست انتخاب می شد؟ ... پی نوشت‌ها؛ [۱]جمل من انساب الأشراف، البلاذرى، دارالفكر، بيروت، چ۱، ج۳، ص۱۶. [۲] همان. [۳]الفتوح، ج۵، ص۱۱۶. [۴]تاريخ طبرى، ج۴، ص۲۹۰. [۵]الفتوح، ج۵، ص۱۲۴ برگرفته از: مقاله «ارزیابی حرکت امام حسین(ع)»، ابو علم، توفیق، ترجمه: امینی، عبدالله، نشریه علمی تخصصی حکومت اسلامی، ش۲۵، ص۲۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا امام حسین (ع) قیام کرد؟ اگر قیام کرده بود چرا فرزندانش را با خود برد؟! (بخش هشتم) 🔸برای دستیابی به فهم صحیحی از انگیزه حرکت مصلحانه امام حسین (علیه السلام) باید چهار مؤلفه اساسی را در تحلیل درست این واقعه تاریخی مدنظر قرار داد: 4⃣ اصرار بر بیعت نکردن با یزید به عنوان راهبردی اصولی در نهضت اصلاح‌گرانه امام حسین (علیه السلام) و ارتباط آن با حرکت به طرف کوفه (۲) 🔹در فاصله ماه شعبان تا ذیحجه که (علیه السلام) در مکه بود، نامه های مکرّری از عراق به دست حضرت رسید. این نامه ها به شکلی بود که بعدها به صورت دلیل عمده امام (علیه السلام) برای رفتن به عراق شد. در بسیاری از موارد وقتی اعتراض به رفتن می شد، امام (علیه السلام) مساله نامه‌ها را مطرح می‌کرد. [۱] هنگامی که (علیه السلام) در برابر حرّ رسید، همین نامه‌ها را دلیل آمدن خود ذکر کرد. 🔹زمانی که (لعنة الله عليه) علّت آمدن امام را به عراق جویا شد، پاسخ، همان نامه ها بود. (علیه السلام) در برابر این نامه چه می توانست بکند؟ او تا مسلم را نفرستاده بود، اطمینان کافی نداشت، امّا اکنون نامه نماینده اش رسیده بود که بهترین دلیل بر بیعت مردم کوفه با امام (علیه السلام) بود. از این رو در برابر اعتراض ابن عباس در آخرین مرحله، (علیه السلام) به او فرمود: «من می دانم که تو اهل نصیحت کردن هستی، امّا مسلم به من نامه نوشته که مردم بر بیعت و یاری من اجتماع کرده و من نیز تصمیم به رفتن گرفته ام». [۲] 🔹در پایان، با توجه به آنچه گفته شد و به عنوان جمع بندی می گوییم که همانطور که گفته شد (علیه السلام) نمی خواست به هیچ وجه موافقتی با و حاکمیّت او داشته باشد، حتی اگر این مخالفت منجر به شهادت حضرتش بشود؛ در عین حال در پی چاره بود تا در صورت امکان، انقلابی را علیه یزید برپا کرده و خود بر جامعه حاکمیّت پیدا کند. این چارچوب، خواست (علیه السلام) بود. 🔹جهان اسلام همانطور که دیدیم از نظر سیاسی در آن شرایط ویژگی های خاصی داشت که عموما مساعد با اهداف و خواست های اصلاح‌گرانه ایشان نبود؛ بنابراین باید به گونه ای رفتار می کردند که بتوانند با توجه به آن شرایط، به اهداف خویش در جهت دفاع از اسلام و اقامه حکومتی عادلانه با موفقیت دست یابند. 🔹طبیعی است که (عليه السلام) به تناسب، اهدافی در چند سطح را در نظر داشت. تشکیل حکومت (به عنوان زمینه ای برای اجرای احکام و فرامین الهی، بسط عدالت و...) می توانست بالاترین موفقیتی باشد که حضرت به آن می اندیشد. اما اینگونه نبود که با منتفی شدن زمینه های این هدف حداکثری، حضرت حرکت اصلاح طلبانه و انقلابی خود را ناکام و تمام شده تلقی کنند و از میانه راه بازگردند. ... پی نوشت‌ها؛ [۱] جمل من انساب الأشراف، همان، ج۳، ص۱۶۳ تا ۱۶۵ [۲] مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودی، دارالاندلس، بیروت، ج۳، ص۵۴ و ۵۵ برگرفته از: مقاله «ارزیابی حرکت امام حسین(ع)»، ابو علم، توفیق، ترجمه: امینی، عبدالله، نشریه علمی تخصصی حکومت اسلامی، ش ۲۵، ص ۲۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel