eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
💥☄💥☄💥☄💥☄💥 ☄ ⭕️چه عواملی سبب شد که (ع) معاویه را بپذیرد؟ (بخش ششم و پایانی) 🔷 (ع) در سخن دیگری فرمود: «إِنَّمَا هَادَنْتُ‏ حَقَّنَا لِلدِّمَاءِ وَ صِيَانَةً وَ إِشْفَاقاً عَلَى نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ الْمُخْلِصِينَ مِنْ أَصْحَابِي؛ من را پذیرفتم تا از کرده و جان خود، خانواده و اصحاب صمیمی خودم را حفظ کرده باشم». [۱] معترضان، نوعا علاقه‌مند به اهل بیت بوده و کسانی از آنها همانند «حجر بن عدی» خلافت را تنها حق آل علی می‌ دانست، با این حال، به سبب آگاهی از کینه‌ توزی امویان، نسبت به اسلام و داشتن روحیه انقلابی، بر آن بودند تا به هر صورت، در مقابل آنها بایستند. جملات فوق که به تعمد با تفصیل نقل کردیم، به خوبی نشان می‌ دهد که (ع) و بوده است. 🔷آن حضرت دریافته بود که با چهره حق به جانبی که گرفته و با سپاه عظیم بی‌شعوری که در اختیار دارد، می‌ تواند حرکت محدود عراق را سرکوب کرده و برجستگان خاندان علوی و را به بهانه قتل عثمان نابود کند. تمام ظواهر کار را به نفع خود شکل داده بود. اکنون کمتر کسی از صحابیان بنام، که توان عرضه در برابر او را داشته باشد، باقی مانده بود، تا این زمان، او توانسته بود را نیز به تردید وا دارد. به همین دلیل و دلایل دیگر، را از گرد (ع) پراکنده کرده بود. تصور این نکته دشوار نیست، که اگر در اواخر زمان امام علی (ع) نیز می‌ خواست عراق را بگیرد، امام نمی‌ توانست در برابر او اقدامی جز آنچه فرزندش (ع) انجام داد، انجام دهد. 🔷وجود شماری از افراد مخلص، اما اندک، کافی نبود تا (ع) را آغاز کند. برای دریافت این نکته که اگر (ع) نیز در آن شرایط بود، راهی جز این اقدام نداشت، توجه به برخورد امام با قابل توجه است. (ع) به برخی از معترضان به پذیرش که اصرار داشتند جنگ را ادامه دهند فرمود: «شما می‌ بینید که چگونه با من به برخاسته است. در میان اکثریت آنچنانی هستید. اگر را آغاز کنیم، همین اکثریت مخالف جنگ، دشمنی‌ شان با شما بیشتر از اهل شام است. زمانی که اهل شام و اینها با یکدیگر متحد شوند، همه شما را نابود خواهند کرد. به خدا سوگند من نیز به این حکمیت راضی نیستم؛ اما تسلیم شدم، بدان جهت که بر می‌ ترسیدم». [۲] 🔷به هر روی یکی از ضرورت‌ هایی بود که (ع) را به پذیرش اقدامی کرد که از انجام آن خود رشادت خاص خود را می‌ طلبید. (ع) و اصولاً هر فرد مکتبی، مهم آن است تا به خویش عمل کند، نه آنکه به دلیل احتمال طعنه‌ های مردم، خود را به دامی در اندازد که جز نابودی خود و همراهان حاصلی ندارد. (ع) خود فرمود: «وَ اللَّهِ‏ الَّذِي‏ عَمِلْتُ‏ خَيْرٌ لِشِيعَتِي مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ أَوْ غَرَبَتْ» [۳] و امام باقر (ع) درباره این اقدام فرمود: «وَ اللهُ، اَلَّذِی صُنْعُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ (علیهما السّلام)، کَانَ خَیْراً لِهَذِهِ الْأُمَّةِ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ». [۴] پی‌نوشت‌ها [۱] عوالم العلوم، ج ۱۶، ص ۱۶۹ تا ۱۷۰ [۲] كتاب جمل من انساب الأشراف، البلاذرى، أحمد بن يحيى بن جابر، تحقيق: سهيل زكار، رياض زركلى، دارالفكر، بيروت، چ ۱، ج ۲، ص ۳۳۸؛ ترجمة الامام الحسن(ع)، ابن عساکر، ص ۲۰۳ (پاورقی) [۳] فرائد السمطین، ج ۲، ص ۱۲۴؛ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۹ [۴] بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۵؛ الكافی، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، آخوندى، محمد، دارالكتب الإسلامية، چ ۴، ج ۸، ص ۳۳۰ برگرفته از کتاب حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، قم، چ ۶، ص ۱۴۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️بررسی عوامل اجتماعی و سیاسی صلح امام حسن (ع) با مقایسه با شرایط فعلی (بخش اول) 🔷درباره  (ع) و شخصیت، سیره، تاریخ و زندگى نامه وى بسیار نوشته و گفته‏اند و زوایاى مهمى از زندگى وى را به روى مردم گشوده‏ اند؛ و لیکن درباره با و و عوامل پذیرش آن، گرچه سخن‏هاى زیادى گفته شده است، ولى این مبحث هم چنان باز است و جاى بحث و بررسى بیشترى دارد. به ویژه در این عصر که طرح پرسش‏های سیاسی و اجتماعی و یا ایجاد شبهه‏ ها در میان جوانان و نوجوانان، از سوى مغرضان و بدخواهان به صورت گسترده و همه گیر در جریان است و نیاز به پاسخ‏هاى تازه‏اى دارد. 🔷در اینجا این پرسش مطرح مى‏گردد که آیا صلح با دشمن و چشم‏ پوشى از حق خود و حقوق مؤمنان و مسلمانان با مبانى شیعه و مکتب اهل بیت (ع) منافاتى ندارد؟ اصولاً راز پذیرش صلح امام حسن (ع) چه بوده است؟ علل و عواملى سیاسی و اجتماعی که وى را وادار به پذیرش صلح نموده‏اند، چه بوده است؟ در پاسخ  اولا بعنوان مقدمه یک توهمی که در اذهان بعضی از جوانها می تواند باشد بهتر است بیان شود و آن این است که (ع) با که دشمن دیرینه پدرش بوده، صلح کرد؟ بله درست است که صلح کرد، اما باید دید در چه شرایطی و حالاتی این کار صورت گرفته است. این مطلب خیلی مهمی است. در واقع باید گفت (ع) صلح نکرد، بلکه . وضعیت مردم و حالات جامعه طوری بود که صلح به عنوان یک مسئله ضروری بر امام تحمیل شد و حضرت جز پذیرفتن صلح چاره ای نداشت. [۱] 🔷در زمان حاضر و شرایط حاضر بعضی از جوانها در مسایل سیاسی کشور گفتگو میکنند و میگویند که برای برجام هم اجازه دادند، مگر ایشان نمیدانستند که نتیجه برجام چه خواهد شد؟ مگر نمیدانستند که آمریکا قابل اعتماد نیست، پس چرا قبول فرمودند که این توافق صورت بگیرد؟ خوب اینجا بحث زیاد است، اما نکته مهم همان این مسئله بر ایشان است؛ یعنی رهبر معظم انقلاب در شرایطی قرار گرفتند که جز صلح و قبول مذاکره چاره ای ندیدند، دلیل تحمیل شدن هم این است که ایشان در سخنرانی های مختلف و متعدد فرمودند «بنده به این مذاکرات خوش بین نیستم» [۲] و لذا در مورد مذاکرات بعدی چون میدانستند که مردم این را به خوبی فهمیده اند و درک کرده اند، که مذاکره با آمریکا، با این شرایطی که دارد، هیچ فایده ای نداره، لذا همان زمان فرمودند «مذاکره مطلقا ممنوع و سم است و با این دولت فعلی [آمریکا] سم مضاعف است». [۳] 🔷 (ع) هم با صلح نکرد، شاید یکی از علت هایش می تواند همین باشد که مردم آن زمان از صلح برادرش (ع) فهمیده بودند که اینها (بنی امیه) اهل صلح نیستند، و هستند، چون همه پیمان های صلح را زیر پا گذاشتند، مثل دولت وقت آمریکا که همه تعهدات برجام و بین المللی را زیر پا گذاشت. حالا با این مقدمه به علل و عوامل صلح می پردازیم: در کتاب خوب «سیره پیشوایان» عوامل و علل زیادی برای (ع) بیان شده است که بحث طولانی را می طلبد و در این نوشتار نمی گنجد، خوانندگان محترم میتوانند به این کتاب مراجعه کنند. در اینجا عوامل صلح امام حسن (ع) از یک زاویه دیگر ذکر میشود و آن از لحاظ اعتقادی، اجتماعی سیاسی و نظامی است. یعنی از لحاظ اعتقادی آیا صلح امام درست بود یا نه؟ 💠دلیل اعتقادی صلح 🔷در پاسخ این سؤال در خصوص دلیل اعتقادی، به جهت عدم اطاله کلام اکتفا به جمله ای از خود (ع) در این رابطه می نماییم. امام (ع) در پاسخ این سؤال، عنوان داشتند: «آیا من بر مردم نیستم؟ آیا من همان کسی نیستم که پیامبر (ص) درباره من و برادرم فرمود: و (علیهم السلام) چه کنند و چه (قیام نکنند)؟ ای اباسعید پس من امام هستم، چه قیام کنم و چه بنشینم. پس وقتی که من امامم چرا نباید رای من و آنچه که انجام می دهم مورد اطمینان و قبول باشد، چه در صلح و چه در جنگ، هرچند که ممکن است مواردی هم بر شما مشتبه باشد... کار من شما را خشمگین و ناخشنود کرد، زیرا به و این کار جاهل هستید؛ بدانید که اگر این کار را انجام نمی دادم یک نفر از شیعیان ما بر روی زمین باقی نمی گذاشتند مگر کشته می شد». [۴] پس معلوم میشود که (ع) کاملا طبق موازین شرعی و بوده است، و هیچگونه تضاد یا مخالفتی با احکام الهی ندارد. ... پی نوشت ها: [۱] پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، ص۹۷ [۲] بیانات در دیدار مردم تبریز و شهرهای مختلف استان آذربایجان شرقی ۹۲/۱۱/۲۸ [۳] بیانات در جمع کارگزاران نظام ۹۸/۰۲/۲۴ [۴] ابن بابویه، علل الشرایع، ج۱، ص۲۱۱ پدید آورنده: شهزاد عباس مولایی منبع: راسخون @tabyinchannel
 ✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️بررسی عوامل اجتماعی و سیاسی صلح امام حسن (ع) با مقایسه با شرایط فعلی (بخش دوم) 🔶درباره  (ع) و شخصیت، سیره، تاریخ و زندگى نامه وى بسیار نوشته و گفته‏اند و زوایاى مهمى از زندگى وى را به روى مردم گشوده‏ اند؛ و لیکن درباره با و و عوامل پذیرش آن، گرچه سخن‏هاى زیادى گفته شده است، ولى این مبحث هم چنان باز است و جاى بحث و بررسى بیشترى دارد. 💠دلیل اجتماعی و سیاسی صلح 🔷و اما در مورد دلیل اجتماعی و سیاسی باید عرض شود که پس از فتح مکه و شکست از پیامبر اسلام (ص) و در نهایت تسلیم شدن در برابر مسلمین، همواره در صدد بازیابی قدرت دوران جاهلیت خویش بودند. این فرصت در زمان حضرت رسول (ص) فراهم نگشت، اما پس از رحلت آن حضرت و در بیست سال حکومت خلفای دوم و سوم توانستند بواسطه حسن توجه خلفا به ایشان، قدرت سیاسی و نظامی فوق العاده ای کسب نمایند. در پناه حکومت بیست ساله خویش بر شامات در دوران خلفای دوم و سوم، با فعالیت مجدانه و گسترده (و در عین حال منفی، سیاه و در تضاد با احکام و چارچوب اسلامی) در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی توانست پایگاهی محکم و مستقر برای خویش در شامات فراهم آورد، به نحوی که آوازه وی در دیگر بلاد اسلامی با عنوان فامیل و صحابی پیامبر (ص) مشهور شد، به طوری که شهرت وی بسیار بالاتر از ابوذر و مقداد و عمار و... گشت. در زمان زمامداری خویش با نقشه ها و همواره با حفظ نسبی ظواهر اسلامی، اجرای ظاهری مقررات دینی، اجرای پاره ای از مقررات اسلامی در دربار خویش و حفظ ظاهری رنگ اسلامی جامعه، تلاش فراوانی می نمود تا هرچه بیشتر به حکومت خویش رنگ شرعی و اسلامی و در نهایت مشروعیت دینی و مقبولیت مردمی بدهد. 🔷در کنار این امر، با بهره بردن از کیاست و در حل و فصل امور و مقابله با مشکلات، سیاست فوق العاده ماهرانه و مرموزانه ای داشت و مشکلات را با استفاده از و مکرهای فراوان حل و فصل می نمود. با توجه به شرایط توصیفی فوق الذکر از کیفیت حکومت معاویه و مشروع نگریسته شدن این حکومت از سوی ، پیروزی قیام (ع) علیه و تاثیر مثبت شهادت در جنگ با معاویه، به شدت مورد تردید بود. چرا که در آن هنگام به جهت لعاب ضخیم دینی کشیده شده بر حکومت معاویه، از میزان انحراف وی از اسلام کاملا بی خبر بوده، لذا عناصر ناآگاه از شرایط سیاسی و فرهنگی، جنگ امام حسن (ع) با معاویه را، نه قیام حق علیه باطل، بلکه تفسیر به یک اختلاف سیاسی و کشمکش بر سر قدرت و حکومت می نمودند. لذا در صورت جنگ (ع) با معاویه، حضرت به شدت مورد مذمت و شماتت مردم و بزرگان اقوام مختلف قرار گرفته و قیام وی به عنوان حرکتی ضد دینی و در جهت سست نمودن پایه های حکومت دینی تفسیر می گردید. آیا در چنین شرایطی شخصی مثل (ع) که رسالت حفظ اساس اسلام را بر عهده داشت، جز این راهی داشت که با ، این خطر بزرگ را از جهان اسلام دور کند. ...   پدید آورنده: شهزاد عباس مولایی منبع: راسخون @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا امام حسین (ع) قیام کرد؟ اگر قیام کرده بود چرا فرزندانش را با خود برد؟! و اگر قصد قیام داشت، چرا به اندازه کافی آذوقه به همراه نبرد؟! (بخش اول) 🔸برای دستیابی به فهم صحیحی از انگیزه حرکت مصلحانه (ع) باید چهار مؤلفه اساسی را در تحلیل درست این واقعه تاریخی مدنظر قرار داد: 1⃣وضعیت سیاسی، فرهنگی، اجتماعی جامعه و حاکمان زمان امام حسین علیه السلام (۱) 🔹 فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در با رحلت پیامبر اکرم (ص) آغاز شد و روز به روز گسترش پیدا کرد. کار به جایی رسید که در عصر و ارزش های اسلامی و معنوی یکی پس از دیگری جای خود را به ارزش های مادی و جاهلی دادند؛ که این روند انحرافی در اواخر عمر معاویه به اوج خود رسید. [۱] در این دوره تاریخی مبارزه با مبانی و ارزشهای اسلامی شکل علنی به خود گرفت و بار دیگر با همه ویژگی‌هایش ظهور یافت و در معرض نابودی قرار گرفت. به طور کلی مبارزه با قرآن کریم و سنت رسول خدا (ص) به مرحله جدیدی وارد شده و شکل علنی به خود گرفت. لذا ، جدی شد. [۲]  🔹و همه اینها به خاطر رفتارهای ضد دینی حکومت و زمامداران وقت بود. از وقتی خلیفه شد، ابزارهای دینی و دنیوی را به استخدام درآورد و جامعه را از ارزش های الهی و معنوی تهی ساخت و به سوی ارزش های مادی و جاهلی سوق داد. [۳] فضای کلی به این گونه بود که عده ای را با تطمیع و جماعتی را با تهدید، مطیع خود ساخته بودند. خواص امت در مقابل ستمکاران سکوت کرده و عوام امت نیز هر یک به طریقی گرفتار بدبختی و تباهی شده بودند. 🔹در حالی که (ص) یکی بعد از دیگری از بین می رفت، کسی فریاد نمی کشید و و در جامعه اسلامی تعطیل شده بود. سرسپردگی به دنیا فخر شمرده می شد. ارزش های دینی و معنوی رنگ باخته بودند. اولیای خدا در رنج و شکنجه گرفتار آمده بودند. فقر و بی چیزی جماعتی از خلق را به ستوه آورده بود. سنت های جاهلی بار دیگر در جامعه اسلامی رخ می نمود و جماعتی به احیای آن سنت ها فخر می فروختند. حکام با هوسبازی و خودخواهی در منجلاب سلطنت غوطه می خوردند و در برابر خدای متعال گستاخی می کردند. فحشا و منکرات آشکارا انجام می گرفت و حتی در مقدس ترین شهرها استعمال آلات لهو و لعب و شراب خواری رواج یافته بود. [۴] اما این تباهی و سقوط با به حکومت رسیدن به اوج خود رسید. یکی از ویژگی های که نزد مورخین مشهور است این است که اهل لهو و لعب و اهل مسکرات بوده است. ... پی نوشت‌ها؛ [۱] زمینه های قیام امام حسین(ع)، عبدالحمیدی، حسین، زمزم هدایت، چ دوم، ص ۳۷۱ [۲] همان [۳] همان [۴] همان، ص ۳۷۲ منبع: مقاله «ارزیابی حرکت امام حسین(ع)»، ابو علم، توفیق، ترجمه: امینی، عبدالله، نشریه علمی تخصصی حکومت اسلامی، ش ۲۵، ص ۲۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️قیامِ لله شکست ندارد 🔹 - سلام الله علیه - با چند نفر از اصحاب، چند نفر از ارحامشان، از مخدَّراتشان قیام کردند. چون بود، اساس سلطنت آن خبیث را به هم شکستند. در صورتْ، ایشان کشته شدند، لکن اساس سلطنت را، اساس سلطنتی که می‌خواست اسلام را به صورت سلطنت طاغوتی درآورد. خطری که و برای اسلام داشتند این نبود که غصب خلافت کردند؛ این یک خطر، کمتر از آن بود؛ خطری که اینها داشتند این بود که را به صورت سلطنت در می‌خواستند بیاورند، می‌خواستند معنویت را به صورت طاغوت درآورند، به اسم اینکه «ما خلیفه رسول الله هستیم» اسلام را منقلب کنند به یک رژیم طاغوتی. این مهم بود. آن قدری که این دو نفر ضرر به اسلام می‌خواستند بزنند یا زدند جلوتری‌ها آن طور نزدند. اینها اصل اساس اسلام را وارونه می‌خواستند بکنند. 🔹سلطنت بود، شرب خمر بود، قمار بود در مجالسشان. «خلیفه رسول الله» و در مجلسِ شرب خمر؟! و در مجلس قمار؟! و باز «خلیفه رسول الله» نماز هم می‌رود در جماعت می‌خواند! این خطر از برای اسلام خطر بزرگ بود. این خطر را - سلام الله علیه - رفع کرد. قضیه، قضیه غصب خلافت فقط نبود. - سلام الله علیه - قیام بر ضد سلطنت طاغوتی بود. آن سلطنت طاغوتی که اسلام را می‌خواست به آن رنگ درآورد که اگر توفیق پیدا می‌کردند، اسلام یک چیز دیگری می‌شد. اسلام می‌شد مثل رژیم ۲۵۰۰ ساله سلطنت. اسلامی که آمده بود و می‌خواست رژیم سلطنتی را و امثال این رژیمها را به هم بزند و یک سلطنت الهی در دنیا ایجاد کند، می‌خواست «طاغوت» را بشکند و «الله» را جای او بنشاند، اینها می‌خواستند که «الله» را بردارند، «طاغوت» را جایش بنشانند. همان مسائل جاهلیت و همان مسائل سابق. کشته شدن سیدالشهداء - سلام الله علیه - شکست نبود، چون قیامْ لله بود، شکست ندارد. بیانات‌ حضرت‌ امام ۵۸/۰۳/۰۸ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️سيره‌ عملی امام على عليه السّلام (بخش اول) 🔹 (عليه السّلام) كنار سفره‌ی غذا مانند بندگان می‌نشست. اگر دو لباس مرغوب و غير مرغوب تهيه ميكرد مرغوبش را به غلام خويش ميداد. با دست مبارك خويش هزار برده را تربيت كرد و در راه خدا آزاد نمود. هيچ كس را توانايى انجام كارها و عبادات حضرت نبود؛ شب و روز هزار ركعت نماز بجا می‌آورد و البته شبيه‌ترين اشخاص به ايشان علی بن الحسين (ع) بود. [۱] هر وقت ثروتی به دست امام (ع) ميرسيد فقرا و مستضعفين را جمع ميكرد و پول‌ها را از دست راست به دست چپ می‌ريخت و ميفرمود: ای پول‌های زرد و سفيد مرا گول نزنيد و برويد و غير مرا گول بزنيد، و در همان مجلس همه را به هر صاحب حقی عطا ميفرمود و سپس دو ركعت نماز شكر بجای می‌آورد. [۲] 🔹هر روز صبح كه می‌شد وارد بازار مسلمين می‌شد در حالی كه تازيانه‌اش بر دوش بود، اول بازار می‌ايستاد و ميفرمود: ای اهل بازار و تجّار، ابتدا از خدا طلب خير كنيد و با آسان‌گيری بر مردم، خير و بركت را به كسب خود وارد كنيد، ‌شغل را به زينت حلم مزيّن نماييد، حتماً از دروغ و قسم پرهيز كنيد، از ظلم و بی‌انصافی اجتناب نماييد و به داد محرومين برسيد و به هيچ وجه به ربا و معاملات ربوی نزديك نشويد. [۳] برای كارگزاران مملكتی می‌نوشت كه قلم‌ها را كوتاه بگيريد، خطها را نزديك هم قرار دهيد، حرف و سخن‌های اضافی را حذف كنيد، جداً مواظب باشيد كه در استفاده از بيت المال مسلمين زياده روی نكنيد. [۴] پس از هجرت رسول الله (ص) به مدينه، تا هنگام مرگ در شهر مكه نخوابيد و هر وقت نماز عصر را ميخواند از شهر خارج می‌شد و استراحت می‌كرد، سئوال می‌كردند كه يا علی چرا چنين ميكنی؟ ميفرمود: در زمينی كه پيامبر خدا (ص) از آن هجرت كرده كراهت دارم استراحت كنم. [۵] 🔹يكی از شب‌ها مقدارى پول برای (ع) آوردند، فرمود: هم اكنون آن را تقسيم كنيد. عرض كردند، الآن شب است صبر كنيد تا فردا تقسيم كنيم، فرمود: «تُقبِّلونَ أنْ أعيشَ إلي غدٍ» آيا شما يقين داريد كه من فردا زنده هستم. گفتند ما هم برای خود چنين باوری را نداريم فرمود: پس تأخير نيندازيد. شمعی آوردند، زير نور شمع اموال را تقسيم كردند. [۶] در آن هنگام كه مردم به سفره‌ی چرب و درهم و دينار هجوم می‌بردند، ‌عده‌ای از راه خيرخواهی می‌گفتند يا اميرالمؤمنين، از اموال بيت المال به اشراف عرب و قريش بده كه اين قدر از كنار تو پراكنده نشوند. ميفرمود: آيا از من می‌خواهيد كه پيروزى را از طريق ظلم بدست آورم نه به خدا سوگند چنين كارى را نخواهم كرد. [۷] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] أمالی صدوق، ص ۱۶۹ [۲] همان [۳] بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۱۰۴ [۴] همان [۵] علل الشرايع، ص ۱۵۵ [۶] امالى شيخ طوسی، ص ۲۵۷ [۷] بحار، ج ۴۱، ص ۱۰۹ 📕سيره عملی امام على (ع)، سیدکاظم ارفع، ج ۲، ص ۱۸ منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️بررسی عوامل اجتماعی و سیاسی صلح امام حسن با مقایسه با شرایط فعلی (بخش سوم) 🔸یکی دیگر از عوامل سیاسی صلح امام حسن (ع)، فقدان جبهه نیرومند و هماهنگ و دارای روحیه بود. همین طور صف آرایی سپاه امام مجتبی (ع) و معاویه در مقابل هم می توانست فرصت انتقام را در اختیار رومیان قرار دهد. 💠دلیل نظامی و سیاسی صلح 🔹ترکیب جبهه مسلمانان چنان بود که فرو رفتن در جنگ داخلی دستاوردی جز زیان برای حکومت اسلامی نداشت؛ زیرا که شکست هایی سخت از اسلام خورده بود، همواره در پی این فرصت بود تا ضربه ای کاری بر اسلام وارد ساخته و شکست های پیشین خویش را جبران نمایند. صف آرایی سپاه (ع) و در مقابل هم می توانست فرصت انتقام را در اختیار رومیان قرار دهد از سوی دیگر و هماهنگ و دارای روحیه، جنگ را بسیار ناموفق و جبران ناپذیر برای امام می نمایاند. با آنکه بعد از شهادت اميرالمؤمنين (ع) بسیاری از مردم کوفه با (ع) بیعت کرده و پیمان وفاداری بسته بودند، اما واقعیت کوفه چیزی جز گوناگونی گرایش ها، تشتت آرا و آشکار شدن کینه ها میان مردم نبود. توجه به هسته های تشکیل دهنده سپاه امام حسن مجتبی (ع) ماهیت عینی و واقعی آن را بهتر می نمایاند. 🔹سپاه امام از چندین گروه پدید آمده بود: اول: شیعیان و طرفداران امیر مومنان علی (ع). دوم: باند اموی که به گواهی تاریخ در این باند عناصری نیرومند وجود داشتند که از طرفداران بسیار بهره می بردند و در پدید آوردن یاس و تزلزل در سپاه تاثیر بسزایی داشتند. این گروه در کنار شایعه پراکنی، توطئه و ایجاد نفاق، پنهانی با شام ارتباط برقرار ساخته مراتب فرمانبری و همراهی خود با معاویه را اعلام کرده بودند. سوم: خوارج، شکاکان، سودجویان، قبیله گرایان که اینها نه به جهت تبعیت از امام و ولی امر مسلمین، بلکه بواسطه دشمنی خاص با معاویه و یا بردن منافع کثیر مادی از جنگ و یا بواسطه تعصب قومی و تنها به پیروی از رئیس قبیله خویش در جنگ حضور می یافتند. برای این دسته از سپاه امام، شخصیت بزرگ و مقام معنوی (ع) بر هیچ ترجیحی نداشت.   🔹حال با توجه به مطالب فوق می توان به این امر نائل گشت که ایستادگی (ع) در برابر و به شهادت رسیدن ایشان در وضعیت توصیفی فوق، به معنای شکسته شدن بزرگترین سد و مانع موجود بر سر راه اجرای سیاست های خبیثانه معاویه، و به تبع آن کشته شدن شیعیان مخلص و دوستداران و محبین اهل بیت، حتی حضرت (ع) و نابودی کامل جبهه حق، و از بین رفتن تمامی پایگاه های سیاسی و اجتماعی این جبهه بود؛ چرا که با به خدمت گرفتن سه عنصر زر و زور و تزویر می توانست در بسیاری از بدیهیات و باورهای دینی و عادات مردم تردید پدید آورده، و نظرات خویش را دال بر حقانیت و مشروعیت خویش، و نامشروع بودن حرکت امام حسن مجتبی (ع) بر افکار عمومی بقبولاند. ...   پدید آورنده: شهزاد عباس مولایی منبع: راسخون @tabyinchannel
⭕️اهمیت حس درد اجتماع 🔹 انسانی بود فقط در فکر خودش و برای خودش، و انسانهای دیگر را برای اشباع جاه‌طلبی‏‌های خود به زور استثمار کرده بود. پس او یک موجود خودخواه، خودپسند و خودپرست بود. ولی برعکس، با اینکه همه امکانات برایش فراهم بود و همین معاویه حاضر بود بهترین شرایط زندگی را برای او فراهم کند، به خاطر اینکه معاویه حقوق مردم را پایمال کرده بود و برای اینکه به سرنوشت دیگران می‌اندیشید، با همین معاویه جبّار مبارزه کرد تا آنجا که جانش را بر سر این کار گذاشت و در تبعیدگاه رَبَذه در غربت جان داد. پس اینکه ما ابوذر را انسان می‌دانیم و معاویه را انسان نمی‌دانیم بلکه یک حیوان می‌دانیم، به خاطر این است که معاویه فقط در فکر آخور خودش بود و ابوذر در فکر انسانهای دیگر. 🔹ما چرا علیه السلام را یک می‌دانیم؟ برای اینکه درد اجتماع را حس می‌کرده، برای اینکه «من» او تبدیل به «ما» شده بود، برای اینکه «خود» او خودی بود که همه انسانها را جذب می‌کرد. او به صورت یک فرد مجزّا از انسانهای دیگر نبود، بلکه واقعاً خودش را به منزله یک عنصر، یک انگشت، یک عصب در یک بدن احساس می‌کرد که وقتی ناراحتی‏‌ای در یک جای بدن پیدا می‌شود، این عضو ناآرام و بی‏‌قرار می‌گردد. و اصلًا این تعبیرات مال خود اوست؛ قبل از اینکه در قرن بیستم فلسفه‌های اومانیستی این حرفها را بیاورند امیرالمؤمنین علیه السلام اینها را گفته است. 📕آزادی معنوی، مرتضی مطهری، ص ۲۳۴ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @tabyinchannel
⭕️عملکرد امیرالمؤمنین (ع) و معاویه در مورد بیت‌المال 🔹از نحوه کار آنها (خلفا و صحابه) حقانیت و عدم حقانیت آنها معلوم می‌شود؛ مانند عملکرد (ع) و درباره . کار معاویه در تصرف و تقسیم بیت‌المال به‌ حدی عجیب بود که «ابن ‌زبیر» برای عبدالله ‌بن‌ عمر نوشت: «معاویه بیت‌المال را اِستِئثار می‌کرد (برای خود برمی‌داشت و به هر که دلش می‌خواست می‌بخشید!)»؛ به گونه‌ای که حتی ابن ‌زبیر آن‌چنانی نمی‌خواست مثل معاویه و یزید باشد! گویا چیزهایی در کار بوده که امیرالمؤمنین (ع) به‌ صورت یکسان و بالسویه تقسیم می‌کرد؛ زیرا اگر می‌خواست به مصلحت کار کند، دیگران در متابعت آن حضرت سوء استفاده می‌کردند؛ 🔹لذا آن حضرت بیت‌المال را جارو می‌کرد و نماز می‌خواند! و حتی گاهی به جای ماهیانه، هفته‌ای تقسیم می‌کرد. [۱] به ایشان می‌گفتند: تازه تقسیم کرده‌ای! می‌فرمود: من خزانه‌دار شما نیستم. اگر به اندازه هفت منطقه کوفه می‌رسید، تقسیم می‌کرد و در انبار نگه نمی‌داشت! این نحوه عملکرد امیرمؤمنان (ع) در رابطه با بیت ‌المال بود، اما ما اگر قانع باشیم که از حرام اجتناب کنیم و به حلال اکتفا کنیم و در کارمان بین حلال و حرام فرق بگذاریم و مثل معاویه سَخی نباشیم که به نور چشمی‌ها صد هزار بدهیم و دیگران را محروم بسازیم، خوب است! 📕در محضر بهجت، ج۱، ص۶۲ [۱] بحارالانوار، ج۸۸، ص۳۸۳ منبع: وبسایت‌ مرکز تنظیم‌ ونشر آثار ‌آیت‌ الله‌ العظمی‌بهجت (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) وضعیت مردم در زمان «معاویه» را چگونه پیش بینی می کند؟ 🔹 (عليه السلام) در خطبه ۵۷ ، از حاكم شدن بر امّت پيشگويى مى كند و به كه از اين حاكميت سرچشمه مى گيرد اشاره مى فرماید. ایشان نخست مى فرمايد: «أَمَّا إنَّهُ سَيَظْهَرُ عَلَيْكُمْ بَعْدِي رَجُلٌ رَحْبُ الْبُلْعُومِ، مُنْدَحِقُ البَطْنِ، يَأْكُلُ مَايَجِدُ وَ يَطْلُبُ ما لا يَجِدُ» (آگاه باشيد بعد از من مردى و بر شما مسلّط خواهد شد كه هر چه بيابد مى خورد و آنچه را نمى يابد جستجو مى كند). 🔹در ادامه اين سخن، دستور چنين فردى را صادر كرده، مى فرمايد: «فَاقْتُلُوهُ وَ لَنْ تَقْتُلُوهُ» (او را ولى هرگز نخواهيد كشت!). اما اینکه چرا اين فرد از ديدگاه (عليه السلام) بوده، روشن ترين دليل آن همان است كه در ميان مسلمين بر پا كرده بود و از بارزترين مصداق هاى بود؛ چرا كه علاوه بر ايجاد در كشور اسلام، هايى به راه انداخت كه خون بسيارى از در آن ريخته شد. گذشته از اين، هايى در اسلام گذاشت كه اگر ادامه مى يافت به كلّى دگرگون مى شد. 🔹اضافه بر اينها او دستور (عليه السلام) را صادر كرده بود؛ همان كسى كه (صلی الله علیه و آله) درباره اش فرموده بود: «مَنْ سَبَّ عَلِيّاً فَقَدْ سَبَّنی» [۱] (كسى كه را دشنام دهد مرا دشنام داده)؛ و به يقين كسى كه (صلی الله علیه و آله) را سب كند مهدورالدّم است. در ادامه اين سخن، از يكى ديگر از حوادث آينده پرده برمى دارد و مى فرمايد: «أَلاَ وَ إِنَّهُ سَيَأْمُرُكُمْ بِسَبِّي وَ الْبَرَاءَةِ مِنِّی» (آگاه باشيد، او به شما فرمان مى دهد كه مرا دشنام دهيد! و از من بيزارى جوييد!). 🔹اين نشان مى دهد كه تا چه حدّ كينه توز و حريص بر مقام بود. او مى دانست فضائلى كه (صلی الله علیه و آله) درباره (عليه السلام) گفته است و همه اصحاب و ياران شنيده اند، شرق و غرب جهان را فرا خواهد گرفت؛ و هر يك از اين احاديث دليلى بر بى اعتبارى حكومت او و باطل بودن ادعاهاى اوست. از سوى ديگر، دستور سبّ و آن حضرت را در منابر و در خطبه هاى نماز جمعه رواج داد، و اين يكى از زشت ترين بدعت هاى بود كه هيچ توجيه گر متعصّبى نيز توجيهى براى آن ندارد؛ 🔹و به گفته شاعر عرب: «أَ عَلَى الْمَنابِرِ تُعْلِنُونَ بِسَبَّهِ ؛ وَ بِسَيْفِه نُصِبَتْ لَكُمْ أَعْوادُها»؛ [۲] (آيا بر منبرها آشكارا او را مى دهيد در حالى كه چوبه اين با او براى شما بر پا شد). جالب توجه اين كه نيز به اين حقيقت «كه اين را براى تحكيم غاصبانه و خود گذارده اند» اعتراف كرده اند؛ از جمله اين كه كسى از سؤال كرد: چرا را بر منابر مى گوييد؟ او در جواب گفت: «إنَّهُ لايَسْتَقيمُ لَناَ الاَمْرُ إلاّ بِذلِكَ»؛ [۳] (كار حكومت ما بدون آن [يعنى سب على] سامان نمى يابد). 🔹سپس (علیه السلام) در برابر اين ، به يارانش چنين دستور مى دهد: «فَأَمَّا السَّبُّ فَسُبُّونِي، فَإِنَّهُ لي زَكاةٌ وَ لَكُمْ نَجَاةٌ وَ أَمَّا الْبَراءَةُ فَلاَ تَتَبَرَّأُوا مِنِّي، فَإِنّی وُلِدْتُ عَلَى الْفِطْرَةِ وَ سَبَقْتُ إِلَى الايمَانِ وَ الْهِجْرَةِ» (اما بدگويى را [به هنگام اجبار دشمن] به شما اجازه مى دهم؛ چرا كه اين موجب فزونى من و باعث نجات شماست؛ ولى در مورد بيزارى جستن، هرگز از من بيزارى مجوييد، زيرا من بر فطرت پاك توحيد تولّد يافته ام و در و و بر ديگران پيشى گرفته ام!). 🔹از اين سخن، به خوبى روشن مى شود كه اگر از سوى و بى ايمان، مورد هتك قرار گيرد، يا مردم را اجبار به هتك او كند، نه تنها از مقامات او كاسته نمى شود، بلكه خداوند به جبران اين اهانت بر كرامت و او مى افزايد. 📕پيام امام امير المومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۲، ص ۶۴۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا امت اسلامی در عصر معاويه و يزيد، دچار مرگ اراده شده بود؟ 🔹در روزگار و (لعنت الله علیهم)، ، و اختياری از خود نداشت و كالبدی بی جان بود كه نه احساسی داشت و نه اختيارى؛ زيرا قيد و بندهای گرانی بر آن بسته بودند و روزنه های نور و بينش را به رويش مسدود كرده و ميان آن و ميان اراده اش حايل ساخته بودند. ، به تخدير مسلمين و فلج ساختن انديشه آنان همّت گماشت‌. 🔹، دل‌هايشان همراه (عليه السلام) بود، اما آنان نمی توانستند از قلب ها و ضميرهايشان پيروى كنند، از آن جهت كه ، به زور بر آنها تسلط يافته بودند و چيزى از كارهای خود را مالك نبودند؛ نه بر ايشان بود و نه ، نه و نه تصميمى، همچون مجسمه هايى شده بودند كه در آنها نه احساسی بود و نه حركتى، 🔹جامه خواری بر آنها پوشانيده شده و در زير تازيانه های و تجاوز آنان، فرومايه و بی مقدار گشته بودند. (علیه السلام)، به سوی صحنه های و فداكاری رهسپار گشت تا در ، روح و بدمد. شهادت آن حضرت، نقطه تحولی در تاريخ مسلمين و حيات آنان بود، آنگاه آنان به يكباره دگرگون گشتند و به سلاح نيروی و ، مسلح شدند، 🔹و از همه منفی بافی هايى كه بر آنها دست يافته بود، رها گشتند و مفاهيم ترس و تسليم كه بر آنان پنجه زده بود، به اصول انقلاب و مبارزه مبدّل شدند. آنان دست در دست، های فراوانی را به پا كردند كه تخت های سلطنت را درهم كوبيد و قدرت شان را به نابودی كشيد. منبع: وبسایت انوار طاها @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چه بدعتی در دین ایجاد شده بود که «امام حسین» (ع) برای مبارزه با آن قیام کرد؟ (بخش دوم) 🔸 در طول مدّتى که خلافت را غصب کردند، و به ناحق بر مسند قدرت تکیه زدند، بدعت‌ هاى فراوانى در دین ایجاد کرده و سنّت پیامبر (ص) را میراندند؛ چرا که ادامه حیاتشان در گرو احیاى بدعت ها و محو سنّت هاى پیامبر اسلام (ص) بود. ذیلاً نمونه هایى از این بدعت ها ذکر می گردد: 🔹در عصر جاهلیّت امتیازات قومى غوغا مى کرد. آنان اوّلا: عرب را (هر چند داراى انحطاط اخلاقى بود) بر عجم (غیر عرب) برترى مى دادند. ثانیاً: در میان عرب ها، هر قبیله اى خود را برتر از دیگر قبیله ها مى دانست و براى این منظور به شمارش تعداد افراد قبیله خود مى پرداختند، و اگر دو قبیله از این جهت مساوى بودند، به سراغ گورستان ها رفته و سرشمارى مردگان هر قبیله را آغاز مى کردند تا قبیله برتر مشخّص شود. [۱]  اسلام این ملاک و معیارِ نادرست را برچید، و معیار بشریّت و انسانیّت را جایگزین آن کرد و براى همه انسانها، فارغ از قبیله، نژاد، زبان و رنگ، ارزش قائل شد. 🔹در آیه ۷۰ سوره اسراء مى خوانیم: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِى آدَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُمْ مِّنَ الطَّیِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیر مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلا؛ ما فرزندان آدم را گرامى داشتیم و آنها را در صحرا و دریا (بر مرکب هاى راهوار) سوار کردیم؛ و از نعمت هاى پاکیزه به آنان روزى دادیم؛ و آنها را بر بسیارى از موجوداتى که خلق کرده ایم، برترى بخشیدیم». آرى با آمدن اسلام، انسان محورى، جاى قبیله محورى را گرفت، و لذا طرفداران پیامبر (ص) و جذب شدگان به اسلام، از قبیله و نژاد و زبان و رنگ خاصّى نبودند؛ بلکه عرب و عجم، سیاه و سفید، قریشى و غیر قریشى، فوج فوج به اسلام رو آورده و تسلیم امر خدا شدند. 🔹با رحلت پیامبر (ص)، این سنّت حضرت نیز دستخوش تغییر شد و کم کم همان قومیّت‌ گرایى رخ نمایى کرد، تا در دوران خلیفه سوم به اوج رسید؛ [۲] و این مطلب مخصوصاً در مناطق تحت نفوذ به وضوح دیده مى شد. تعصّبات قومى، جاى انسان محورى را گرفت و همین امر باعث اختلافات و درگیرى میان قبایل شد. اتّحاد و یکپارچگى و وحدت ناشى از انسان محورى به تدریج از میان مسلمانان رخت بربست، و دیگر خبرى از آن جامعه متّحد و یکپارچه نبود. (ع) قیام کرد تا دوباره همه مسلمانان را متّحد نموده، و یادگار جدّش، یعنی انسان محورى را حاکم کند. ... پی‌نوشت‌ها؛ [۱] شرح بیشتر را در تفسیر نمونه، ج ۲۷، ص ۲۷۵ مطالعه فرمایید. [۲] جرج جرداق در کتاب الامام على صوت العدالة الانسانیة، ج ۱، ص ۱۲۴ درباره تقویت بنى امیّه توسط عثمان مى نویسد: «عثمان، هم کلید بیت المال و هم شمشیر سلطان را در دستان بنى امیّه قرار داد». (عاشورا، ص ۱۴۰) 📕اهداف قیام حسینى‏، آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى، ص ۴۸ منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
⭕️فداکاری امام حسین علیه السلام 🔹[امام حسین (علیه السلام)] پاسداری که هر چه داشت در راه اهدا کرد؛ و را از پرتگاه رژیم طاغوتی نجات داد. 🔹رژیم منحط می‌ رفت تا را رژیم طاغوتی، و بنیانگذار اسلام را بر خلاف آنچه بوده معرفی کند. و (یزید) به اسم خلیفه رسول الله با آن کرد که چنگیز با ایران، و را تبدیل به نمود. 🔹اگر پاسدار عظیم الشان اسلام و شهادت جوانمردانه پاسداران بزرگ و اصحاب فداکار او نبود، در خفقان بنی امیه و رژیم ظالمانه آنان وارونه معرفی می‌شد، و زحمات نبی اکرم - صلی الله علیه و آله - و اصحاب فداکارش هدر می‌رفت. بیانات‌ حضرت‌ امام ۵۸/۰۴/۰۶ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ خصوصیات امام حسن مجتبی علیه السلام 🔹رسول خدا (ص) در مناسبت‌ های مختلف از فضیلت و عظمت ایشان سخن به میان می‌آورد؛ چنان که می‌فرمود: هر که و حسین (علیهم السلام) را دوست داشته باشد مرا دوست دارد و هر که با آن دو، دشمنی کند با من دشمنی کرده است. (ع) نه تنها از نظر علم، تقوا، زهد و عبادت، مقامی‌ برگزیده و ممتاز داشت، بلکه از لحاظ بذل و بخشش و دستگیری‌ از بیچارگان و درماندگان نیز در عصر خود زبانزد خاص و عام بود. هیچ فقیری از در خانه آن حضرت، دست خالی بر نمی‌گشت. هیچ آزرده دلی شرح پریشانی خود را نزد آن بزرگوار بازگو نمی‌کرد جز آنکه مرهمی‌ بر دل آزرده او نهاده می‌شد. [۱] 🔹تاریخ‌نگاران و دانشمندان در شرح زندگانی پرافتخار آن حضرت، نوشته‌اند که آن بزرگوار دو بار تمام اموال و دارایی خود را در راه خدا خرج کرد و سه بار ثروت خود را به دو نیم تقسیم کرده و نصف آن را برای خود نگه داشت و نصف دیگر را در راه خدا بخشید. [۲] آن بزرگوار گاه مبالغ قابل توجهی پول را یکجا به مستمندان می‌ بخشید، به طوری که مایه شگفتی واقع می‌شد. نکته قابل توجه این است که آن حضرت با این کار، برای همیشه شخص فقیر را بی نیاز می‌ ساخت و او می‌ توانست با این مبلغ، تمام نیازهای خود را برطرف نموده و زندگی آبرومندانه ای تشکیل دهد و احیانا سرمایه ای برای خود تهیه نماید. [۳] از خصوصیات اخلاقی  ایشان آن بود که اجازه نمی‌ داد کسی از در خانه او ناامید برگردد و اگر کمک مستقیم مقدور نبود، به طور غیرمستقیم در رفع نیازمندی‌ های افراد کوشش می‌ فرمود. 🔹به شهادت تاریخ، (ع) فردی شجاع و باشهامت بود و در راه پیشرفت اسلام از هیچگونه جانبازی دریغ نمی‌ ورزید. آمادگی ایشان برای جانبازی در راه حق به قدری بود که امیرالمومنین (ع) در جنگ صفین از یاران خود خواست که او و برادرش امام حسین (ع) را از ادامه جنگ با دشمن باز دارند، تا نسل پیامبر با شهادت این دو شخصیت از بین نرود. اما با چنین شجاعتی، چرا (ع) صلح را بر قیام ترجیح داد؟ سؤالی است که پاسخ آن در کتاب‌ های بسیاری به تفصیل ذکر شده است و در این مختصر تنها به این نکته بسنده می‌ کنیم که شرایط داخلی و خارجی، فرصتی را به وجود آورد که بتواند با استفاده از این فرصت، صلح را بر حضرت تحمیل نماید. 🔹به یقین همانگونه که اگر امام حسین (ع) قیام نمی‌نمود، اسلام برای همیشه به فراموشی سپرده می‌شد، صلح امام حسن (ع) نیز صفحه ای از نگهبانی دین خدا بود. توضیح آنکه شرایط به گونه ای بود که اگر (ع) صلح نمی‌کرد و جنگ را انتخاب می‌نمود، دیگر اسلامی ‌وجود نداشت، که توسط امام حسین (ع) به قیام منجر شود. به یقین در آن شرایط اگر امام حسین (ع) نیز به جای امام حسن (ع) بود، کاری به جز صلح انجام نمی‌داد، چنانکه امام حسین (ع) نیز تا زمانی که معاویه در رأس حکومت بود، اقدام نظامی‌ انجام نداد و تنها به سخنرانی کوبنده و افشاگرانه و نامه‌ های اعتراض آمیز به معاویه بسنده می‌فرمود. از همین روست که رسول خدا (ص) درباره این دو بزرگوار می‌فرمایند: حسن و حسین (علیهم السلام) امام‌اند چه قیام کنند و چه بنشینند (قیام نکنند). در کتاب‌ های پرشماری از منابع اهل سنت درباره دو نوه رسول اکرم (ص) و از مقام و مرتبه آنان در نزد رسول خدا (ص) سخن به میان آمده است. پی‌نوشت‌ها: [۱] مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص ۸۸ [۲] یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۲۶ [۳] مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص ۸۹ 📕فرصت‌هایی از ماه خدا (محمدمهدی فجری) چاپ اول منبع: وبسایت راسخون با تلخیص @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چه کسی ناسزاگویی و سبّ به امام علی (عليه السلام) را پایه گذاری کرد؟ (بخش اول) 🔹از تواريخ به خوبى استفاده مى شود، نخستين كسى كه اين و قبيح را پايه گذارى كرد (لعنة الله عليه) بود. «علاّمه امينى» در كتاب نفيس «الغدير» مى نويسد: پيوسته اصرار داشت كه در نكوهش مقام اميرالمؤمنين (عليه السلام) كند و اين كار را آن قدر ادامه داد كه كودكان شام با آن خو گرفتند و بزرگ شدند و بزرگسالان به پيرى رسيدند. 🔹هنگامى كه پايه هاى بغض و (عليهم السلام) در قلوب ناپاكان محكم شد، سنّت زشت لعن و سبّ مولا (عليه السلام) را به دنبال نماز جمعه و جماعت و بر منابر، در همه جا و حتى در محل نزول وحى يعنى مدينه رواج داد. اصرار در اين امر تا آنجا بود كه وقتى در مراسم حج شركت كرد و وارد «مدينه» شد تصميم داشت بر منبر رسول خدا (صلى الله عليه و آله) لعن مولا امام علی (عليه السلام) كند؛ 🔹به او گفتند: در اينجا «سعد بن ابى وقاص» است و به اين كار رضايت نخواهد داد، قبلا با او مشورت كن. سعد گفت: اگر چنين كارى كنى من ديگر به مسجد پيامبر (صلى الله عليه و آله) نخواهم آمد. هنگامى كه چنين ديد اقدام به لعن نكرد تا زمانى كه سعد از دنيا رفت. به هر حال اين مسأله به صورت سنّت سيّئه اى در رواج يافت تا زمان «عمر بن عبدالعزيز» رسيد و او اين رسم شوم را برانداخت. 🔹«ابو عثمان جاحظ» مى گويد: «گروهى از كه آثار منفى اين مطلب و مقاومت هاى مردمى را در برابر آن مى ديدند، به گفتند تو به آنچه مى خواستى رسيدى، ديگر از لعن على (عليه السلام) دست بردار، گفت: نه به خدا سوگند بايد آن قدر ادامه دهم تا كودكان با آن بزرگ شوند و بزرگسالان با آن پير گردند و هيچكس فضيلتى براى (عليه السلام) نگويد». 🔹در مورد اين كه چرا و چگونه «عمر بن عبدالعزيز» اين سنّت زشت و قبيح را برانداخت در تواريخ به دو چيز اشاره شده: «نخست اين كه «عمر بن عبدالعزيز» استادى داشت كه او را شديداً از اين كار بر حذر داشت و (عليه السلام) را براى او بازگو نمود. 🔹ديگر اين كه هنگامى كه پدرش در خطبه نماز جمعه در زمانى كه امير «مدينه» بود وقتى كه به اداى لعن و سب مى رسيد مى گرفت و پيدا مى كرد، با اين كه مرد فصيح و زبان آورى بود، «عمر بن عبدالعزيز» از او پرسيد: پدر اين زبان تو از چيست؟ پاسخ داد: فرزندم! شاميانى كه پاى منبر ما مى نشينند اگر از اين آن اندازه كه پدرت مى داند بدانند احدى از آنها از ما پيروى نخواهد كرد». [۱] ... پی نوشت: [۱] الغدير فى الكتاب و السنة و الادب، امينى، عبد الحسين، مركز الغدير للدراسات الاسلامية، ۱۴۱۶ق، چ ۱، ج ۱۰، ص ۳۶۱ به بعد؛ شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد... منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) 📕پيام امام امير المومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول، ج ۲، ص ۶۵۲ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چه کسی ناسزاگویی و سبّ به امام علی (عليه السلام) را پایه گذاری کرد؟ (بخش دوم و پایانی) 🔹از تواريخ به خوبى استفاده مى شود، نخستين كسى كه اين و قبيح را پايه گذارى كرد (لعنة الله عليه) بود. اصرار در اين امر تا آنجا بود كه وقتى در مراسم حج شركت كرد و وارد «مدينه» شد تصميم داشت بر منبر رسول خدا (صلى الله عليه و آله) لعن مولا امام علی (عليه السلام) كند... اما در مورد اين كه چرا و چگونه «عمر بن عبدالعزيز» اين سنّت زشت و قبيح را برانداخت در تواريخ به دو چيز اشاره شده: نخست... و دوم... ؛ 🔹ولى ظاهراً عامل اصلى بالاتر از اينها بود. لعن و سبب شد كه گروهى از آگاه، به نشر مولا (عليه السلام) بپردازند و احاديث (صلى الله عليه و آله) را در فضايل (عليه السلام) سينه به سينه و زبان به زبان در يادآور شوند و تدريجاً از گوشه و كنار شروع شد، و مردم خود را از اين كه و مردان اسلام را هدف قرار مى داد ابراز داشتند. 🔹 متوجه شدند كه نه تنها به هدف خود نرسيده اند، بلكه شايد نتيجه معكوس بگيرند، و هوشيارى «عمر بن عبدالعزيز» سبب شد كه قبل از ديگران به اين واقعيت برسد. لذا در پيشگيرى از اين كار پيشگام شد. اين امر (مسأله سب و لعن) و ضايعات ناشى از آن چهل سال طول كشيد و بر هفتاد هزار منبر سب و لعن صورت مى گرفت. در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه چگونه گروهى از مسلمانان ـ هر چند ناآگاه ـ پذيرفتند كه را، كسى كه او شرق و غرب را پر كرده بود، به باد دشنام و ناسزاگويى بگيرند؟ 🔹پاسخ اين سؤال، با توجه به كارهاى در «شام» روشن است. او تمام تلاش و كوشش خود را در اين زمينه به كار برد تا را كه بعد از (صلى الله عليه و آله) تولّد يافته و روى كار آمده بودند، در بى خبرى كامل قرار دهد. به علاوه بعضى از صحابه را تطميع كرده بود تا در نكوهش امام علی (عليه السلام) كنند و به (صلى الله عليه و آله و سلم) نسبت دهند. 🔹«ابن ابى الحديد» از استاد خود «ابوجعفر اسكافى» چنين نقل مى كند كه: « جمعى از صحابه و گروهى از تابعين را وادار كرده بود كه درباره مولا (عليه السلام) كنند كه نتيجه اش بدگويى مردم و بيزارى جستن آنها باشد، و براى آنها جايزه هاى مهمى قرار داده بود، آنها نيز كردند كه را راضى كرد. 🔹يكى از آنها «ابوهريره» و ديگرى «عمرو بن عاص» و «مغيرة بن شعبه» بود و از گروه تابعين «عروة بن زبير». به همين دليل «ابوجعفر اسكافى» مى افزايد: احاديث «ابوهريره» نزد اساتيد ما قابل قبول نيست و از عمر نقل مى كند كه او را با تازيانه زد و گفت تو احاديث فراوانى از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) نقل مى كنى (در حالى كه مدت كوتاهى نزد آن حضرت بوده اى) بنابراين معلوم مى شود كه بر (صلى الله عليه و آله) مى بندى». [۱] پی نوشت؛ [۱] شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، مكتبة آية الله المرعشي النجفي‏، قم،‏ ۱۴۰۴ق، چ اول، ج ۴، ص ۶۳. براى آگاهى بيشتر بر چگونگى احاديث ابوهريره و جعليات او مى توانيد به كتاب ابو هریره، شرف الدین، عبدالحسین، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، بی تا، چاپ: چهارم مراجعه كنيد. 📕پيام امام امير المومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۲، ص ۶۵۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️هدف امام حسن (علیه السلام) از صلح با معاویه چه بود؟ 🔹 و زمامداران جهان، هنگامى که اوضاع و را بر خلاف هدف ها و نظریات خود مى‏ یابند، همواره سعى مى‏ کنند در موارد دو راهى، جانبى را بگیرند که دربر داشته باشد، و این یک در محاسبات سیاسى و اجتماعى است. (علیه السلام) نیز بر اساس همین مى‏ کوشید هدف هاى عالى خود را تا آنجا که مقدور است، به طور نسبى تامین نماید. 🔹از این‌رو هنگامى که ناگزیر شد با (لعنة الله علیه) کنار آید، طبق ماده اول با این شرط را به وى واگذار کرد که در اداره امور تنها بر اساس قوانین و روش (صلی الله علیه و آله) رفتار نماید. بدیهى است نظر امام تنها رسیدن به قدرت و تشکیل نبود، بلکه هدف اصلى، و نگهدارى در اجتماع و بر اساس این قوانین بود و اگر این روش به وسیله معاویه اجرا مى‏ شد، باز تا حدودى هدف اصلى تامین شده بود. 🔹بعلاوه، طبق ماده دوم، پس از مرگ ، (علیه السلام) مى‏ توانست آزادانه را به عهده بگیرد، و با توجه به اینکه در حدود سى سال از آن حضرت بزرگتر بود [۱] و در آن ایام دوران پیرى را مى‏ گذرانید و طبق شرایط عادى امید زیادى مى‏ رفت که عمر وى چندان طول نکشد، روشن مى‏ گردد که این شرط، روى محاسبات عادى تا چه حد به نفع و بود. 🔹بقیه مواد پیمان نیز هر کدام حائز اهمیت بسیار بود، زیرا در شرايطى که امیر مومنان (علیه السلام) در مراسم نماز جمعه و در حال نماز با کمال بى پروایى مورد سب و شتم قرار مى‏ گرفت، و این کار به صورت یک ریشه دارى در آمده بود و و دوستداران آن حضرت و افراد خاندان پیامبر همه جا مورد تعقیب و در معرض تهدید و شکنجه بودند، ارزش گرفتن چنین تعهدى از غیر قابل انکار بود. 🔹 که به سبب تحمل جنگ هاى متعدد از جنگ خسته و بیزار بودند، و به پیروى از روساى خود و تحت تاثیر تبلیغات و وعده‏ هاى فریبنده عمال ، دل به صلح و سازش بسته بودند، لازم بود بیدار شوند و متوجه گردند که به خاطر اظهار ضعف از تحمل عواقب جنگ، و به وعده‏ هاى و پیروى کورکورانه از روساى خود، چه مرتکب شده‏ اند؟! و این ممکن نبود مگر آنکه به چشم خود آثار و و خطرناک عمل خود را مى‏ دیدند. 🔹بعلاوه لازم بود عملاً با چهره اصلى حکومت اموى آشنا شده و به فشارها، محرومیت ها، تعقیب هایى مداوم، و خفقان هایى که حکومت اموى به عمل مى‏ آورد، پى ببرند. در حقیقت، آنچه لازم بود (علیه السلام) و یاران صمیمى او در آن برهه حساس از تاریخ انجام دهند، این بود که این را عریان و بى پرده بر همگان مکشوف سازند، و در نتیحه عقول و افکار آنها را براى درک و فهم این حقایق تلخ، و و مبارزه بر ضد آن، آماده سازند. 🔹بنابراین اگر (علیه السلام) کرد، نه براى این بود که شانه از زیر بار مسئولیت خالى کند، بلکه براى این بود که را در سطح دیگرى شروع کند. اتفاقاً حوادثى که پس از انعقاد به وقوع پیوست به این مطلب کمک کرد و عراقیان را سخت تکان داد. «طبرى» مى‏ نویسد: «معاویه - پس از آتش بس - در «نخلیه» (نزدیکى کوفه) اردو زد. در این هنگام گروهى از بر ضد قیام کرده وارد شهر کوفه شدند. 🔹معاویه یک ستون نظامى از شامیان را به جنگ آنها فرستاد. آنها را شکست دادند. به اهل کوفه دستور داد خوارج را سرکوب سازند، و تهدید کرد که اگر با خوارج نجنگند، در امان نخواهند بود!». [۲] بدین ترتیب مردم عراق که حاضر به جنگ در رکاب و (علیهم السلام) نبودند، از طرف معاویه که دشمن مشترک آنها و خوارج بود، مجبور به جنگ با خوارج شدند! و این نشان داد که در هرگز به صلح و آرامشى که آرزو مى‏ کردند نرسیدند. پی نوشت‌ها؛ [۱] آل یاسین، همان کتاب، ص ۲۷۸ [۲] تاریخ الامم و الملوک،بیروت، دارالقاموس الحدیث، ج ۶، ص ۹۵ 📕سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(ع)، قم، ۱۳۹۰ش، چاپ بیست و سوم، ص ۱۱۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️بالاترین مصیبت اسلام سلب حکومت از حضرت امیر (عليه السلام) 🔹از اول، و گرفتار هواهای نفسانیه‌ای بوده‌اند و این گرفتاریها که ما الآن داریم سرچشمه‌اش همان بود که بعد از - صلی الله علیه و آله و سلم - به واسطه آن هواها نگذاشتند که تشکیل بشود. 🔹اگر گذاشته بودند که حکومتی که می‌خواهد، را که خدای - تبارک و تعالی - امر به تعیینش فرموده است، - صلی الله علیه و آله و سلم - تعیین فرمود، [۱] اگر گذاشته بودند که آن تشکیلات پیش بیاید، حکومتْ، باشد، حاکمْ، منتخَبِ‌ منصوبْ مِنْ قِبَلِ الله تعالی باشد، آن وقت مردم می‌فهمیدند که چیست و معنی چیست. 🔹مع الاسف بعد از - صلی الله علیه و آله و سلم - کردند مردم را از آن چیزی که امر فرموده بود. و اکتفا به انحراف در زمان خود هم نبود، بلکه زمینه فراهم کردند از برای اینکه تا آخر نشود یک حکومت اسلامی‌ تشکیل بشود. قضیه از چیزهایی بود که با دست سابقین، آن مشایخ سابق، این زحمت برای و پیش آمد. 🔹این اختلاف داخلی که بدتر از هر نحو اختلافی بود پیش آمد و - سلام الله علیه - مبتلا شد به این اساسی که آنها درست کرده بودند. و بعد از ایشان هم حکومت از صورت بکلی خارج شد و به صورت یا بیرون آمد. و تا آخر هم، تا حالا هم اسلام به خودش یک حکومت اسلامی [ندید]، مگر یک چند صباحی که - سلام الله علیه - بعد از رسول الله و بعد از آن حرفها متصدی امر شدند؛ 🔹آن هم با آن همه گرفتاری هایی که پیدا کرد: گرفتاری جنگ ، گرفتاری ، گرفتاری جنگ - آن همه گرفتاریها که بود. مع ذلک این چند صباحی که - سلام الله علیه - کردند و برنامه حکومتی خودشان را تعیین کردند، همین چند صباح هم، برای مسلمین و برای اسلام یک درس عبرتی شد؛ یک مطلبی شد که فهمیدند که اسلام یعنی چه؛ تا اندازه‌ای - همین چند صباح. پی نوشت؛ [۱] اشاره به قضیه غدیر خم بیانات‌ حضرت‌ امام در جمع علمای نجف ۵۰/۰۴/۰۱ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
⭕️کسانی که به لشکر خود وعده پیروزی می‌دهند و می‌گویند ما غالبیم دروغ می‌گویند... 🔹کسانی که به لشکر خود وعده می‌دهند و می‌گویند: «ما غالبیم»، دروغ می‌گویند. هیچ‌گاه علیه‌ السلام نفرمود: ما بر غالب می‌شویم، مگر یک بار و آن نیز برای ایجاد رعب در دل آنها بود که با صدای بلند فرمود: «لَأَقْتُلَن مُعاوِیةَ وَ أَصْحابَهُ» (معاویه و یاران او را خواهم کشت). ولی بلافاصله آهسته فرمود: «إِنْ شآءَ الله» (اگر خدا بخواهد). و به کسی که در این باره از او سؤال نمود، فرمود: «تا که دروغ نگفته باشم». [۱] 🔹یک وقت هم خواست علیه‌ السلام را امتحان کند؛ لذا چند نفر را نزد ایشان فرستاد، اولی آمد و گفت: «معاویه مُرد» حضرت ساکت شد، در پاسخ دومی هم حضرت ساکت شد، ولی در پاسخ سومی فرمود: «لَمْ یمُتْ وَ لا یمُوتُ مُعاوِیةُ حَتی ینْبُتَ تَحْتَ قَدَمی» (معاویه نمرده و نخواهد مرد تا اینکه در زیر پای من گیاه بروید). [۲] آیا امکان دارد چنین کسی از حال و مراد او اطلاع نداشته باشد؟! پی نوشت‌ها؛ [۱] با اندکی تفاوت: کافی، ج۷، ص۴۶۰؛ تهذیب، ج۶، ص۱۶۳؛ وسائل‌الشیعة، ج۱۵، ص۱۳۳؛ و... [۲] این داستان به‌صورت متفاوت با متن در بحارالانوار، ج۴۱، ص۳۰۴؛ خرائج، ج۱، ص۱۹۷؛ مناقب، ج۲، ص۲۵۹ نقل شده است. 📕در محضر بهجت، ج۱، ص۹۵ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از منظر امام علی(علیه السلام) حمایت از مظلوم چه جایگاهی دارد؟ (بخش دوم و پایانی) 🔹این نکته را نباید فراموش کرد که فلسفه اصلى تشکیل حکومتها و تشریع قوانین، (اعم از قانون هاى الهى و قوانین ناقصى که به وسیله بشر تشریح شده است) حفظ حقوق و حمایت از آنها بوده است، چرا که قدرتمندان و با تکیه بر قدرت و زور خود نه تنها حق خویش را مى گیرند، بلکه افزون بر آن را نیز مى طلبند، بنابراین اگر و حامى و نباشد، فلسفه وجودى خود را به کلّى از دست مى دهد و گاه به بازیچه اى در دست ، براى توجیه و ستم هایشان تبدیل مى شود. 🔹به همین جهت (علیه السلام) در همان «خطبه شقشقیه»، دلیل قبول حکومت را مسأله حمایت از و مبارزه با بیان مى دارد. و نیز به همین دلیل در جوامعى که با مى توان مسیر قوانین را تغییر داد، قانون نتیجه معکوس مى دهد؛ چرا که دست دهنده رشوه را، دارند نه ضعیفان و مظلومان. در چنین جوامعى مبدّل به منبع براى گروهى از و وسیله توجیهى براى ظلم گروه دیگر مى شود. ولى باید تصدیق کرد که تحمّل و پیکار با به خاطر حمایت از مظلومان، براى بسیارى ناخوشایند است. 🔹کسانى که رعایت این اصل را مزاحم منافع نامشروع خویش مى بینند و یا از آن بدتر، کسانى که براى خود ـ به خاطر و قدرتشان ـ در اجتماع قائلند و کلمه در برابر قانون را توهین و تحقیرى نسبت به خویش مى پندارند، به سختى مى توانند پذیراى و داد باشند، و آنها هستند که همیشه در راه سنگ مى اندازند و ایجاد مانع مى کنند، و از هیچ عمل زشت و غیر اخلاقى رویگردان نیستند، و همانها بودند که آن همه مشکلات را در درون حکومت (علیه السلام) ایجاد کردند و فضاى جامعه اسلامى را تیره و تار ساختند. 🔹این سخن را با جمله اى که مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار از کتاب دعوات راوندى نقل کرده است پایان مى دهیم. او از على بن جعد نقل مى کند که مى گوید: «مهم‌ترین چیزى که سبب شد عرب از حمایت امیرمؤمنان (علیه السلام) خوددارى کند بود؛ چرا که آن حضرت هرگز شریفى را بر غیر شریف و عربى را بر عجم ترجیح نمى داد و براى و امراى قبایل ـ آنچنان که سیره سلاطین بود ـ نمى گشود و هیچ کس را به وسیله ، به سوى خودش متوجّه نمى ساخت، در حالى که کاملا به عکس این معنا عمل مى کرد. [۱] پی نوشت‌؛ [۱] بحارالانوار، جلد ۴۱، صفحه ۱۳۳ 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۹۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام حسن مجتبی عليه السلام:  🔸«إنَّ مُعاوِيَةَ نازَعَني حَقّا هُوَ لی فَتَرَكتُهُ لِصَلاحِ الاُمَّةِ و حَقنِ دِمائِهِم». 🔹 در حقى كه از آنِ من بود با من ستيز كرد و من براى «صلاح امّت و جلوگيرى از ريختن خونشان»، آن را واگذاردم. 📕بحار الأنوار، ج ۴۴، ص ۳۰ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️قیام امام حسین (علیه السلام) چه تأثیری بر بیداری و آگاهی جامعه اسلامی داشت؟ 🔹 در عموماً، و در عصر حاکمیّت و خصوصاً، نبودند. آنها نمیدانستند که «بنى امیّه» جانشینان برحق رسول الله (ص) نیستند و دلسوز و حامى اسلام نمیباشند، و آنها به خاطر تقصیر و کوتاهى شان بود و لذا بودند. آیا آنها نمى دانستند بازماندگان دوران و کینه دیرینه اى از دارند و هنوز خاطره تلخ کشته شدن عزیزانشان را در جنگ هاى بدر و احد و احزاب فراموش نکرده اند و درصدد انتقام آن خونها هستند، 🔹و از آنجا که پیامبر (ص) پیش بینى این روزها را مینمود، خلافت را بر حرام کرد. این مطلب در روایات متعدّد، از جمله گفتگوى (ع) و مروان بن حکم منعکس شده است. شبى که امام حسین (ع) به دارالاماره مدینه خوانده شد و خبر مرگ به آن حضرت ابلاغ گشت و از وى تقاضاى بیعت براى یزید شد و حضرت موافقت نکرد، فرداى آن شب ، امام (ع) را در کوچه ملاقات کرد. خطاب به حضرت عرض کرد: یا اباعبدالله! من خیرخواه تو هستم و پیشنهادى برایت دارم که اگر بپذیرى به خیر و صلاح شماست! 🔹 فرمود: پیشنهادت چیست؟ عرض کرد: همانگونه که دیشب در مجلس ولیدبن‌عتبه گفتم، شما با یزید بیعت کنید که این کار به نفع دین و دنیاى شماست! (ع) فرمود: «ما از آنِ خداییم و به سوى او باز میگردیم. هر زمان مسلمانان به فرمانروایى همچون گرفتار شوند باید فاتحه اسلام را خواند. بى شک از جدّم رسول خدا (ص) شنیدم که ميفرمود: «خلافت بر خاندان ابوسفیان است و اگر روزى را بر بالاى منبر من دیدید او را بکشید» و مردم مدینه او را بر فراز منبر آن حضرت دیدند و نکشتند و در نتیجه خداوند آنها را مبتلا به کرد». [۱]  🔹مروان با شنیدن این بیان کوبنده و مستدلِ (ع) خاموش گشت و رفت. ابن ابى الحدید مینویسد: دوستى داشت که هر روز به ملاقاتش میرفت و از رازداران معاویه و اصحاب سرّ او بود. او میگوید: «پس از شهادت (ع) و حسن مجتبى(ع) که بر سرتاسر جهان اسلام مسلّط شده بود، به او گفتم: معاویه! تو به آنچه که خواستى رسیدى و اکنون حاکم بر تمام بلاد اسلام هستى، به بنى هاشم کمتر ظلم و ستم کن و دستور بده که دیگر بر فراز منابر على(ع) را سبّ و لعن نکنند. معاویه گفت: اشتباه مى کنى! باید چنان کنم که مسلمانان بر فراز مأذنه ها نام پیامبر (ص) را بر زبان نیاورند. آرى! زمانى آرام ميگيرم که نام (ص) را از بالاى مأذنه ها به زیر بکشم «دفناً دفناً». [۲]  🔹عناد و مخصوصاً با اسلام، عناد و کینه اى ریشه اى و اساسى و غیرقابل جمع بود، ولى متأسّفانه در آن زمان گروه عظیمى از مسلمانان آنها را نمیشناختند. که معروف به ، آدم کشى، و و فجور بود به مدینه حمله کرد و شمار زیادى از مردان و زنان آن شهر مقدّس را از دم تیغ گذراند، و سه روز آن شهر را بر سربازان خود مباح کرد، تا هر کارى بخواهند انجام دهند! به قتل و غارت پرداخته و کارهاى دیگرى که قلم از ذکر آن شرم دارد! [۳]  🔹هنگامى که عبدالله بن زبیر به خانه خدا پناهنده شد، نه به ابن زبیر رحم کرد و نه احترام را نگهداشت و نه حال ساکنان مکّه را مراعات نمود، لذا دستور داد منجنیق ها را در اطراف مکّه نصب و را سنگباران کنند! [۴] در حالى که طبق احکام اسلامى هرکس به خانه خدا پناه ببرد در امان است؛ حتّى مجرمین. هرچند میتوان آب و غذا را بر مجرمین بست تا بر اثر فشار گرسنگى و تشنگى مجبور شوند از حرم امن الهى خارج گردند، و سپس در صورت اثبات جرم آنها را دستگیر و مجازات کنند. [۵] 🔹(ع) براى بیدارى و قیام کرد، امّا آن قدر خواب آنها عمیق و و ناآگاهیشان ریشه دار بود که جز خون قلب امام و یاران وفادارش این آفت مهم را از مزرعه اسلام دور نساخت. مردم پس از شهادت (ع) و همراهانش، و اسارت خاندان عصمت و طهارت و بر سر نیزه رفتن سرهاى مقدّس شهداى کربلا، از بیدار شدند و قیام ها یکى پس از دیگرى شکل گرفت و بنى امیّه پس از واقعه کربلا روى خوش ندیدند، تا اینکه این خون هاى پاک منتهى به و ریشه کن شدن این درخت ناپاک شد. پی نوشت‌ها؛ [۱]لهوف ص۲۰؛ [۲] شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید ج۵ ص۱۳۰؛ [۳] شرح این جنایت بى سابقه غمبار را در کتاب عاشورا، ص۲۳۱ به بعد مطالعه فرمایید. [۴]همان؛ [۵] جواهرالکلام ج۲۰ ص۴۸-۴۶؛ و ج۴۱ ص۳۴۴و۳۴۵ 📕اهداف قيام حسينى‏، ناصر مكارم شيرازى، مدرسه امام على بن ابیطالب، ص۷۵ منبع: وبسایت آیت الله مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️اعتراف معاویه به غصب حق اهل‌بیت علیهم‌ السلام 🔹اهل منبر خوب استقصا نمی‌کنند روایات عامه (اهل سنت) را درباره این مطالب که آن‌چه این‌ها نقل کرده‌اند حجت است. می‌گوید حضرت تشریف داشت، هم بود، هم بود، شاید کس دیگری هم بوده که این را نقل کرده. سلام الله علیه، کلمه‌ای گفت، [که] در نظر آن‌ها تند بود، بر علیه بود. [اما] وقتی که داشت تشریف می‌برد، [معاویه] یک جایزه خطیره‌ای (بزرگی) برای او حواله داد. 🔹 اعتراض کرد؛ او آن حرف را به تو زد، [تو] به او این مقدار جایزه می‌دهی؟ [معاویه] گفت: «یا بُنَیَّ، والله إنَّ أَلْحَق لَهُمْ، أَخَذْناهُ مِنْهُمْ أَفَلا نُرْدِفُهُمْ دآبةً أَخَذْناها مِنْهُمْ؟!» (فرزندم! [حکومت] از آن ایشان (خاندان پیامبر) است، و ما [به ظلم] از آن‌ها گرفته‌ایم! آیا آن‌ها را بر مرکبی که از آن‌ها غصب کرده‌ایم، سوار نکنیم!)؛ حاضر نباشیم پشت سر خودمان هم بنشینند؟ چه کلمه بسیار عجیب و غریبی است! آدم این‌ها را نباید حفظ کند؟ ما در روایات خودشان، عجائب و غرائب دیده‌ایم، بر له (به نفع) علیهم السلام، علیه دشمنان اهل بیت. بیانات حضرت آیت الله العظمی بهجت(ره) در درس خارج فقه، کتاب حج، ١۴ دی ١٣٨۴ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
⭕️امام حسن مجتبی (علیه السلام) با انجام صلح، معاویه را مفتضح کرد 🔹 یک سلطان بود در آن وقت؛ حضرت بر خلافش قیام کرد در صورتی که آن وقت همه هم با آن مردک بیعت کرده بودند و سلطانش حساب می‌کردند. کرد تا آن وقتی که می‌توانست. 🔹وقتی که یک دسته علاف نگذاشتند که کار را انجام بدهد، با آن شرایط کرد که مفتضح کرد را. آن قدری که حضرت معاویه را مفتضح کرد به همان قدر بود که یزید را مفتضح کرد بیانات‌ حضرت‌ امام در مسجد شیخ انصاری نجف ۵۰/۰۴/۰۱ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️معاویه چگونه امام حسن مجتبی (علیه السلام) را به شهادت رساند؟ 🔹ابن سعد در «طبقات» نوشته است: «سمّه معاوية مراراً؛ لأ نّه كان يقدم عليه الشام هو و أخوه الحسين» [۱] ( بارها او را كرد؛ زيرا او و برادرش حسين، شام را عليه او مى شوراندند). 🔹و واقدى نوشته است: «إنّه سُقي سمّاً ثمّ أفلت، ثمّ سُقي فأفلت، ثمّ كانت الآخرة توفّي فيها، فلمّا حضرته الوفاة قال الطبيب وهو يختلف إليه: هذا رجلٌ قطع السمّ أمعاءه؛ فقال الحسين: «يا أبا محمّد! أخبرنی من سقاك؟». قال: «ولِمَ يا أخي؟». قال: «أقتله والله قبل أن أدفنك، وإن لا أقدر عليه أو يكون بأرض أتكلّف الشخوص إليه». فقال: «يا أخي إنّما هذه الدنيا ليال فانية، دعه حتّى ألتقي أنا وهو عند الله، و أبى أن يسمّيه». و قد سمعتُ بعض من يقول: كان معاوية قد تلطّف لبعض خدمه أن يسقيه سمّاً» [۲] 🔹[ترجمه متن بالا:] ( به آن حضرت داده شد سپس نجات يافت، سپس داده شد و نجات يافت، سپس در وفات كرد، و چون وفاتش نزديك شد طبيب كه نزد او آمده بود گفت: اين، مردى است كه رودهايش را تكّه تكّه كرده است، پس حسين گفت: «اى ابومحمّد! به من خبر بده چه كسى به تو سمّ داد»؟ گفت: «برادرم براى چه»؟ گفت: «به خدا سوگند ! قاتل تو را قبل از دفن تو خواهم كشت، هر چند بر او قدرت نداشته باشم يا در سرزمينى باشد كه رفتن به سوى او برايم سخت باشد». پس فرمود: «اى برادر! اين دنيا شبهايى فانى است، او را واگذار تا من او را نزد خدا ملاقات كنم، و از نام بردن او خوددارى كرد. و من از برخى شنيده ام كه: با حيله از برخى خدمتكاران آن حضرت خواست به او سمّ دهند). 🔹و گفته شده: همسرش جعده دختر اشعث بن قيس كندى به او سمّ داد، و او را فريب داد كه اگر در كشتن (علیه السلام) حيله اى به كار ببرى صد هزار درهم برايت مى فرستم و تو را به ازدواج يزيد درمى آورم؛ و اين موجب شد كه آن حضرت را كند؛ و چون (علیه السلام) وفات نمود مال را به او داد و پيغام فرستاد: «إنّا نحبُّ حياة يزيد ولولا ذلك لوفينا لكِ بتزويجه» (ما زندگى يزيد را دوست داريم و اگر چنين نبود درباره ازدواج با وى به قول خود وفا مى كرديم). 🔹و گفته شده: (عليه السلام) هنگام وفاتش فرمود: «لقد حاقت شربته، وبلغ اُمنيّته، والله ما وفى بما وعد، ولا صدق فيما قال» (همانا شربتش كارگر افتاد و به آرزويش رسيد، به خدا سوگند! به آنچه وعده داد وفا نكرد و در آنچه گفت راستگو نبود). 🔹و نوشته است: حصين بن منذر رقاشى مى گويد: «والله ما وفى معاوية للحسن بشيء ممّا أعطاه؛ قَتَل حُجراً و أصحاب حُجر، و بايع لابنه يزيد، و سمَّ الحسن» [۳] (به خدا سوگند! به هيچ يك از پيمان هايى كه به داد وفا نكرد؛ حُجر و ياران او را كشت، براى پسرش يزيد بيعت گرفت، و را مسموم كرد). 🔹و زمخشرى در «ربيع الأبرار» در باب هشتاد و يكم مى نويسد: براى جعده دختر اشعث، همسر (امام) حسن صد هزار درهم قرار داد تا او را نمود، و دو ماه زنده بود، تشتى از خون از جلوى او برداشته مى شد و مى گفت: «سُقيت السمّ مراراً ما أصابني فيها ما أصابني في هذه المرّة، لقد لفظت كبدي» [۴] (بارها به من دادند ولى در هيچ كدام مثل اين بار صدمه نديدم، (ديگر) جگرم پاره پاره شده است). پی نوشت: [۱] تتميم طبقات ابن سعد، ج ۱، ص ۳۵۲، ح ۳۱۵ [۲] تاريخ ابن كثير، ج ۸، ص ۴۳ [ج ۸، ص۴۷، حوادث سال ۴۹ هـ] [۳] شرح نهج البلاغة، ابن أبى الحديد، ج ۴، ص ۷ [ج ۱۶،ص ۱۷، نامه ۳۱] [۴] ربيع الأبرار، ج ۴، ص ۲۰۸ 📕گزیده ای جامع از الغدیر، محمد حسن شفیعی شاهرودی، قلم مکنون، قم، ۱۴۲۸ ه.ق ، ص ۱۰۹۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel