eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (ع) در خطبه ۱۵۳ نهج البلاغه برای بیدار شدن انسان ها از «خواب غفلت» و یاد مرگ چه هشدارهايی داده است؟ 🔹(ع) در بخشی از خطبه ۱۵۳ به موعظه و نصيحت شنوندگان پرداخته و اندرزهاى بسيار سودمندى با عبارات كوتاه و پرمعنايى بيان میدارد و شنونده خود را مخاطب ساخته، ميفرمايد: «فَأَفِقْ أَيُّهَا السَّامِعُ مِنْ سَكْرَتِكَ، وَ اسْتَيْقِظْ مِنْ غَفْلَتِكَ، وَ اخْتَصِرْ مِنْ عَجَلَتِكَ؛ اى شنونده! از مستى خود به هوش آى و از بيدار شو و از عجله و شتاب خود [در امر دنيا] بكاه». اشاره به اينكه زرق و برق دنيا و مال و مقام و شهوت، انسان را مست ميكند و در ، فرو مى برد و او را بدون مطالعه به شتاب وا مى دارد و اين امور سه گانه موجب انواع اشتباهات و خطاها و گناهان ميشود. از آدم مست و خواب و شتابزده چه انتظارى جز اشتباه و خطا مى توان داشت؟! 🔹سپس مى افزايد: «وَ أَنْعِمِ الْفِكْرَ فِيمَا جَاءَكَ عَلَى لِسَانِ النَّبِىِّ الْأُمِّىِّ [۱] (ص) مِمَّا لَا بُدَّ مِنْهُ وَ لَا مَحِيصَ عَنْهُ، وَ خَالِفْ مَنْ خَالَفَ ذلِكَ إِلَى غَيْرِهِ، وَ دَعْهُ وَ مَا رَضِىَ لِنَفْسِهِ؛ در آنچه از زبان پيامبر اُمّی (ص) به تو رسيده و راه فرارى از آن نيست، درست بينديش [و دستورات آن بزرگوار را به كار ببند] و با كسى كه نسبت به اين دستورات مخالفت كند همراه مشو و او را به آنچه براى خود راضى شده واگذار نما!». در اين سه دستور نيز نخست به پيروى بى قيد و شرط از (ص) دعوت میكند؛ چراكه آنچه را او فرموده وحى الهى و سبب سعادت دنيا و آخرت و نجات انسان هاست و بعد ميفرمايد: اگر كسانى با اين روش مخالفت كنند، هرچند گروه زيادى از مردم باشند، با آنها مخالفت كن و در پيروى از حقّ، ترديد به خود راه مده! و آنها را به حال خود واگذار. و در ادامه اين نصايح ميفرمايد: «وَ ضَعْ فَخْرَكَ، وَ احْطُطْ كِبْرَكَ، وَ اذْكُرْ قَبْرَكَ؛ را كنار بگذار، و از مركب تكبّر به زير آى و به ياد باش كه گذرگاهت به سوى است». 🔹در اين سه دستور امام (ع) نخست به خميرمايه شرّ و فساد يعنى و اشاره مى كند، كه تا انسان آنرا كنار نگذارد روى سعادت را نخواهد ديد و به همان سرنوشتى گرفتار خواهد شد كه متكبّر و فخرفروش گرفتار آن شد. سپس به يادآورى و اشاره میفرماید كه فراموش كردن آن موجب آرزوهای دور و دراز و غرق شدن در زرق و برق دنياست؛ همان قبرى كه سهميه و در آن يكسان است و چنان در كنار هم مى خوابند كه گويى هميشه با هم بوده اند. نه درويش بى كفن مى ميرد و نه ثروتمند يك كفن دارد بيش می برد. و در ادامه اين بحث، سه اندرز ديگر كه هماهنگ باهم است، بيان میكند و ميفرمايد: «[بدان] همانگونه كه جزا میدهى، داده خواهى شد و همان چيز كه زراعت میكنى درو خواهى كرد و آنچه امروز از پيش مى فرستى فردا بر آن وارد خواهى شد؛ پس براى قدوم خود در جايى فراهم ساز و براى آن روزت چيزى از پيش بفرست». چگونه انسان میتواند به ديگران ظلم و ستم كند و جزاى نيكى را به بدى بدهد، ولى از خداوند انتظار داشته باشد جزاى اعمال بد او را به نيكى بدهد؟ 🔹حضرت در پايان اين بخش به همان مطلبى كه در آغاز با آن شروع كرد باز میگردد و مخاطبان خويش را از بيدار ميكند و به جدّ و جهد وا میدارد و ميفرمايد: «به هوش باش، به هوش باش اى شنونده! و كوشش و تلاش كن اى و [بدان] هيچ كس مانند شخصِ آگاه، تو را از حقايق امور با خبر نمى سازد!». جمله اخير كه اقتباس از آيه ۱۴ «سوره فاطر» است اشاره به اين است كه هيچكس همچون گوينده اين سخنان، نمیتواند و زندگى و امروز و فرداى آدمى و سرنوشت او را در اين جهان بيان كند و به گفته يكى از شارحان «نهج البلاغه»، كسى كه در خطبه ها و نامه ها و كلمات قصار (ع) دقت كند، به يقين میداند هیچكس با اين دقت و ظرافت درباره دنيا و ماهيّت آن و آغاز و انجامش سخن نگفته، سخنى تكان دهنده و بيدارگر. پی نوشت: [۱]«اُمّی» منسوب به «اُمّ»؛ (يعنى مادر) به معناى درس نخوانده است. گويى به همان حالتى كه از مادر متولّد شده باقى مانده و مكتب استاد را نديده. بديهى است درس نخواندن پيغمبر اكرم (ص) به اين معناست كه علوم و دانش هاى آن حضرت همه الهى بود و به وسيله هيچ انسانى تعليم نيافته بود. به گفته شاعر: نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت، به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد. در تفسير اين واژه ديدگاه هاى ديگرى هست كه شرح آن را در تفسير نمونه، ج۶، ص۳۹۵ به بعد مطالعه فرماييد. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج۶، ص۷۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۱۰۹ نهج‌ البلاغه «سختی های سکرات موت» را چگونه توضیح داده است؟ 🔹حضرت در بخشی از خطبه مذکور، شرح بسيار گويا و تكان دهنده اى درباره بيان فرموده است. نخست میفرمايد: «سكرات و شدائد و حسرتِ از دست دادنِ همه چيز، بر آنها هجوم آورده است». در واقع دو هجوم سنگين در آستانه به انسان ميشود؛ نخست: هجوم است، و آن حالتى است شبيه به گيجى مستى كه بر اثر فرا رسيدن مرگ، به انسان دست میدهد و گاه بر عقل او چيره ميشود و او را در اضطراب و فرو می‌برد، و ديگر: از دست دادن تمام چيزهايى است كه در يك عمر طولانى براى گردآورى آنها زحمت كشيده و رنجها تحمّل نموده است. 🔹امورى كه سخت به آن دلبستگى دارد و گويى جزو وجود او شده و در يك لحظه می‌بيند، بايد با همه آنها وداع كند و بگذارد و بگذرد، و اين بر هيجان و او مى افزايد. سپس به شرح آن پرداخته میفرماید: «به خاطر آن، اعضاء و پيكرشان سست ميشود و در برابر آن رنگ خود را مى بازند؛ سپس تدريجاً در آنها نفوذ ميكند و ميان آنها و زبانشان جدايى مى افكند؛ در حالى كه ميان خود قرار دارند، با چشم خود به آنها نگاه ميكنند و با گوش سخنانشان را می شنوند و عقلشان سالم و فكرشان برجاست». از اين تعبير به خوبى استفاده میشود كه معمولا اوّلين چيزى كه از كار مى افتد است. 🔹سپس در ادامه اين سخن ميفرمايد: (در اين هنگام كه سيلى بر صورت او نواخته مى شود، از بيدار مى گردد و عميقاً به فكر فرو مى رود) «فكر ميكند كه را براى چه چيزهايى بر باد داده، و روزگارش را در چه راهى سپرى نموده است!». در ادامه حضرت می فرمايد: «به ياد هايى مى افتد كه گردآورى كرده است؛ در جمع آورى آن چشم بر هم گذارده و از حلال و و [هرچه به دستش آمده] در اختيار گرفته است، و جمع آورى آن بر دامان او نشسته و هنگام جدايى از آنها فرا رسيده است». آرى او بيدار ميشود و نخستين كابوسى كه بر وجود او سايه مى افكند كابوس اوست! 🔹اموالى كه به خاطر دلباختگى و دلبستگى به دنيا در فكر حلال و حرام آن نبود؛ يا با توجيهات نادرست، اجازه تملّك آن را به خود داده بود. اينجاست كه زحمت گردآورى آن اموال و تبعات و همه بر دوش او سنگينى ميكند، ولى او ناچار است از همه چشم بپوشد و ديگران از آن بهره گيرند. لذا در ادامه اين سخن ميفرمايد: «تَبْقَى لِمَنْ وَرَاءَهُ يَنْعُمُونَ فِيهَا، وَ يَتَمَتَّعُونَ بِهَا فَيَكُونُ الْمَهْنَأُ لِغَيْرِهِ، وَ الْعِبْءُ عَلَى ظَهْرِهِ، وَ الْمَرْءُ قَدْ غَلِقَتْ رُهُونُهُ بِهَا» [۱] (اين براى او به جاى میماند و از آن بهره ميگيرند و متنّعم میشوند. لذّت و آسايش آن براى است و سنگينى بر دوش او! و او گروگان اين اموال است!». 🔹تعبير به «رُهُون» در جمله اخير اشاره به اين است كه او در گرو است كه از ديگران گرفته، كه تا گروگان را نپردازد خلاصى و رهايى نمی‌یابد. به همين دليل در جمله بعد ميفرمايد: «او در اين حال، به خاطر امورى كه به هنگام براى او روشن شده، دست خود را از می‌گزد [و انگشت ندامت به دندان ميگيرد!] و نسبت به آنچه در تمام عمر به آن علاقه داشت، بى اعتنا میشود!». در اين حال او به ياد اين مطلب می‌افتد كه در دوران زندگى غالباً در برابر حسودان قرار داشت؛ حسودانى می خواستند اموال و ثروتها را به چنگ آورند و به او اجازه تملّك آنها را ندهند؛ 🔹ولى او با زيركى و تلاش و فعاليّت، جلو آنها را گرفت و به آنها اجازه نداد ثروت هايى كه می بايست نصيب او بشود، به چنگ حسودانش بيفتد؛ ولى اكنون كه سرنوشت خود و اموال خود را در آستانه مرگ مى بيند: «آرزو ميكند اى كاش اين اموال به دست آنكس می رسيد كه در گذشته به ثروت او غبطه می خورد و بر آن حسد می‌ ورزيد [تا وبال جانش نگردد]». (علیه السلام) با این تعبيرات تكان دهنده، انسان هايى را كه از اين لحظه فوق العاده غم انگيز بيدار ميكند، تا قبل از فرا رسيدن زمانى كه راه برگشت و و تدارك نيست، به فكر خود باشند و زاد و لازم را براى اين سفر خوفناك و طولانى فراهم سازند. پی نوشت: [۱] جمله «وَ الْمَرْءُ قَدْ غَلِقَتْ رُهُونُهُ بِها» اشاره به اين است كه تمام وثيقه هاى معنوى وجود انسان گويى گروگان اموال او میشود؛ اموالى كه حلال و حرام در آن به هم آميخته است. سعادت انسان، نجات او و سرنوشت آينده او همه در گروِ آن است. 📕پيام امام اميرالمؤمنين، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية‏، چ۱، ج۴، ص۵۸۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) با مقداری تلخیص @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا طالبان بهشت و فراریان از دوزخ در خواب غفلت فرو می روند؟ 🔹 (علیه السلام) در فرازی از خطبه ۲۸ ، به همگان هشدار مى دهد و مى فرماید: «أَلا وَ إِنّى لَمْ أرَکَالْجَنَّةِ نامَ طالِبُها وَ لا کَالنَّارِ نامَ هارِبُها». (بدانید! من هرگز چیزى را مانند ندیدم که طالبانش [این گونه] به فرو رفته باشند، و نه همانند آتشِ [وحشتناکِ] که فراریان از آن [این گونه] به خواب فرو روند). 🔹افرادى را دیده ایم که وقتى سفر کوچکى در پیش دارند که مختصر منافع مادى در آن است، شبانگاه خواب از چشمشان مى پرد و بیدار مى مانند و یا هنگامى که خطرى جزیى آنها را تهدید مى کند، خواب به چشمانشان فرو نمى رود؛ با این حال چگونه ممکن است که انسانِ طالبِ در سراى جاودان باشد ـ نعمتى که بالاتر از آن تصور نمى شود، یا ترسانِ از آتش باشد، ـ درد و رنج جاودانى بى نظیرى که از آن رنجى برتر تصور نمى شود ـ ولى چنان به فرو رود که گویى، خبرى نیست که نیست؟! 🔹این پدیده ممکن است از نسبت به جهان دیگر سرچشمه گیرد، و یا از غرق شدن در و زرق و برق دنیا؛ هر چه باشد و وحشت‌زا است. به هر حال، وظیفه رهبران الهى است که مردم را همواره از این خواب غفلت بیدار کنند و با تقویت مبانى ایمان و زدودن آثار خودباختگى در برابر سود و زیان زودگذر دنیا، آنان را به وظایف اصلى و اهداف بزرگى که در پیش دارند آشنا و آشناتر سازند. 🔹سپس (علیه السلام) به مسأله مهم دیگرى در همین رابطه اشاره کرده، مى فرماید: «أَلاَ وَ إِنَّهُ مَنْ لاَیَنْفَعُهُ الْحَقُّ، یَضُرُّهُ الْبَاطِلُ وَ مَنْ لایَسْتَقیمُ بِهِ الْهُدَى، یَجُرُّ بِهِ الضَّلاَلُ إِلَى الرَّدَى» (آگاه باشید! آنها که از سود نگیرند، زیان دامنشان را خواهد گرفت، و آن کس که [انوار] او را به راه راست نبرد، [ظلمتِ] او را به وادى هلاکت مى کشاند). هدف اميرالمؤمنين (عليه السلام) از بیان این جمله علاوه بر توجه دادن به یک اصل کلّى که در سرنوشت انسانها بیشترین اثر را دارد، این است که به مردم بفهماند اگر از دستورات او که هماهنگ با و است پیروى نکنند، در چنگال و ستم گرفتار خواهند شد، و زیانِ باطل، تمام زندگى آنها را فرا خواهد گرفت، همان گونه که سرانجام نیز چنین شد. 📕پيام امام امير المومنين (ع)، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۵ش، ج ۲، ص ۱۸۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا خطبه های زیادی از امام علی (علیه السلام) در مذمّت «دنیا» ايراد شده است؟ 🔹هر قدر در آمار و برخوردهاى خشونت آميز اجتماعى بيشتر مطالعه كنيم، و هر اندازه پرونده هاى كيفرى و حقوقى را زيرورو كنيم، به عمق اين گفتار (ص) كه فرمود: «حُبُّ الدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ» ( سرچشمه همه است)، آشناتر ميشويم. جالب اينكه اين سخن را نه فقط پيامبر اسلام (ص) فرمود، بلكه از پيشوايان بزرگ ديگر همچون (ع) و (ع) نيز نقل شده، و در حديثى نقل شده است كه پيامبران پيشين نيز روى اين مطلب تأكيد كردند. [۱] 🔹و اگر درست دقّت كنيم عمده ترين مظاهر را میتوان در سه چيز خلاصه كرد: «حُبّ مال»، «حُبّ جاه» و «حُبّ شهوت». هيچ جامعه اى به كشيده نشد و هيچ در عالم رخ نداد، مگر به علت يكى از اين سه چيز. بنابراين هرگاه بخواهيم را در جوامع اسلامى شروع كنيم بايد از مبارزه با شروع كنيم. اين موضوع در جوامعى كه از حالت فقر، ناگهان به غنا میرسند ظهور و بروز بيشترى دارد؛ همچون جامعه اسلامى در قرون نخستين؛ 🔹زيرا قبل از بعثت (ص) فقر شديدى همه مردمِ آن محيط را فرا گرفته بود، ولى فتوحات و غنايم ناگهان وضع را دگرگون ساخت، و اينجا بود كه رقابت های مخرّب و لجام گسيخته دامانِ گروهى را گرفت و آن گروه را غرق گناه ساخت. از همين رو جاى تعجّب نيست كه پيشواى بزرگ و آگاهى همچون (ع) براى دگرگون ساختن آن وضع نابسامان، داغ‌ترين خطبه‌ها را در مذمّت و ايراد كند؛ دست مردم را بگيرد و به اعماق تاريخ انبياء پيشين ببرد و زندگى (ص) و خودش را - كه در «نهايت سادگى» و بود - ارائه دهد تا دنياپرستانِ آن محيط از بيدار شوند و مسير خطرناكِ خود را تغيير دهند. 🔹براى نمونه در عصر عثمان [كه اموال زيادى به بيت المال اسلام رسيد و مى بايست صرف عمران و آبادى كشورهاى اسلامى و نجات محرومان مى شد] گروهى از خويشاوندان و اطرافيانِ او بر آن اموال دست انداختند، و هريك ثروت عجيبى براى خويش فراهم ساختند؛ كه مرحوم علّامه امينى در جلد هشتم كتاب شريف «الغدير» با عنوان «الكنوز المكنّزه ببركة الخليفة»؛ (گنج هاى عظيمى كه به بركت خليفه به وجود آمد) بخشى از آن را با آمار دقيق از منابع اهل سنّت نقل ميكند و عده زيادى همچون: مروان، طلحه، زبير، سعد بن‌ ابى‌ وقاص، يعلى‌ بن‌ اميّه، عبدالرحمن‌ بن‌ عوف، زيد بن‌ ثابت و كسانى ديگر را بر می شمرد كه هريك آلاف و الوفى از را تصاحب كردند، 🔹از جمله مى نويسد: « آن قدر شمش طلا و نقره از خود باقى گذاشت كه ورثه او آنها را با تيشه می شكستند و تقسيم ميكردند. پانصدهزار دينار از خود به ارث گذاشت و مزارع و باغات و منازل و مطالباتى نيز كه از مردم داشت به صدهزار دينار میرسيد (هر دينار يك مثقال طلاى مسكوك است)، و در مورد نوشته اند: هزار شتر و سه هزار گوسفند و يك صد اسب و مقدار زيادى زمين زراعتى از خود به يادگار گذاشت و امثال آنها كه با مراجعه به كتاب «الغدير»، آمار و همچنين مدارك آن روشن میشود». [۲] 🔹با اينحال، آيا بر پيشواى بزرگى همچون (ع) لازم نيست كه همچون يك طبيبِ آگاه دامن همّت به كمر زند و به درمان آن جامعه بيمار از طريق تحقير دنيا و و بپردازد؟ بنابراين جايى براى اين سؤال باقى نمیماند كه چرا پيشواى اسلام [اسلامى كه دين زندگى و پيشرفت و تمدّن است] اينگونه درباره دنيا سخن میگويد. 🔹امروز هم اگر بخواهيم جلوى و و تجارت سوداگران مرگ و خريد و فروش سلاحهاى مرگبار و تأسيس و به مال و ناموس ديگران را بگيريم، راهى جز اين نيست كه و آنچنان تحقير شود كه بصورت يك ضد ارزش درآيد و مردم به زندگى ساده [كه در حدّ كفاف است] قناعت كنند. اين سخن را با حديثى از (ع) پايان ميدهيم كه فرمود: «تمام نيكیها در خانه اى نهاده شده و كليد آن خانه، در دنياست». [۳] پی نوشت‌ها؛ [۱] كلينى در الكافی حديثى از امام سجاد (ع) نقل ميكند كه ريشه‌ هاى هفت گانه گناه در آن تشريح شده و در آخر آن آمده: «فَقَالَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْعُلَمَاءُ بَعْدَ مَعْرِفَةِ ذلِكَ: حُبُّ الدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ». [۲] الغدير فى الكتاب و السنه و الادب، امينى، عبدالحسين، مركز الغدير دراسات الاسلاميه قم ۱۴۱۶ق چ۱ ج۸ ص۳۹۸ [۳] الكافی همان ج۲ ص۱۲۸ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، ۱۳۸۶ش چ ۱ ج ۶ ص ۲۵۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۱۹۰ نهج البلاغه درباره احوال و حوادث عالَم «قبر» چه می فرماید؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۱۹۰ به ذكر بخشى از حوادث تكان دهنده و مى پردازد و مى فرمايد: «وَ قَبْلَ بُلُوغِ الْغَايَةِ مَا تَعْلَمُونَ مِنْ ضِيقِ الْاَرْمَاسِ، وَ شِدَّةِ الْاِبْلَاسِ، وَ هَوْلِ الْمُطَّلَعِ، وَ رَوْعَاتِ الْفَزَعِ، وَ اخْتِلاَفِ الْاَضْلِاعِ، وَ اسْتِكَاكِ الْاَسْمَاعِ، وَ ظُلْمَةِ اللَّحْدِ، وَ خِيفَةِ الْوَعْدِ، وَ غَمِّ الضَّرِيحِ، وَ رَدْمِ الصَّفِيحِ». 🔹[ترجمه:] (و پيش از فرا رسيدن ، امورى است كه مى دانيد از جمله: ، و اندوه، ترس از ، بيم و پى‌درپى، در هم فرو رفتن استخوان ها [بر اثر فشار قبر]، كر شدن گوش ها، ، ترس از وعده ، غم و اندوه تنگناى و پوشانده شدن آن از سنگ ها [و سرانجام خفتن در زير خروارها سنگ و خاك]). 🔹با توجّه به اينكه در نزد ما به معناى پايان همه چيز نيست و بعد از آن، مى ماند، و بسيارى از مسائل بعد از را لمس مى كند، قبرهای تنگ و تاريكى كه در مقايسه با خانه هاى وسيع و زيبا بسيار وحشت انگيز است، و نگرانى هاى مربوط به و وحشت از آينده، جدايى از دوستان و عزيزان و احساس تنهايى مطلق و متلاشى شدن اعضاى پيكر در زير خاك و در يك كلمه منتقل شدن از محيطى آرام و مرفه به بسيار ، همه اينها امورى است كه فكر آن لرزه بر اندام مى اندازد و به همگان مى دهد كه آماده براى چنين و خطرى بشوند. 🔹شايان توجّه است كه (عليه السلام) ضمن و كوتاه و تكان دهنده، گويى همه چيز را در مخاطبان در ارتباط با مسئله و مجسم مى سازد؛ امورى كه همه بدون استثناء بايد در انتظار آن باشند و انديشه در آن، را از ، هر چند عميق باشد بيدار مى سازد، و به اصلاح برنامه هاى زندگيش وادار مى كند. 🔹شايد به همين دليل است كه در دستورات اسلامى آمده هنگامى كه ميّت را به سوى قبر مى بريد، قبل از رسيدن به ، او را به زمين بگذاريد، اندكى صبر كنيد باز جلوتر ببريد و به زمين بگذاريد و اندكى صبر كنيد و به اين ترتيب او را براى ورود به جايگاه وحشتناكش آماده كنيد. پی نوشت؛ [۱] علل الشرائع‏، ابن بابويه، كتابفروشى داورى‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ اول‏، ج ‏۱، ص ۳۰۶ 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۷، ص ۳۰۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️هدف زندگی انسان 🔹مبدأ و نقطه آغاز تمام و و های معنوی انسان، عدم درک صحیح در این دنیا است. و اگر نداند یا فراموش کند که او را برای چه و در این سرای به او بخشیده و این همه در اختیارش نهاده است، زمینه چالش های بعدی را فراهم می سازد. از دیدگاه و مقصد عالی زندگی و ، « و و آمادگی برای و لقای الهی و و وصول به مبدأ نور هستی» است؛ 🔹همان‌گونه که جنین در رحم مادر، خود را برای زندگی کردن در دنیا کامل و آماده می‌کند، نیز باید خود را برای زندگی در و ، کامل و آماده سازد. در چندین آیه اولاً را می‌داند: «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً»؛ (آیا می‌پندارید که شما را آفریده‌ایم؟). و ثانیاً هدف‌ نهایی‌ را به سوی خدا دانسته و فرموده است: «وَ أَنَّ إِلى‌ رَبِّکَ الْمُنْتَهى‌»؛ «إِنَّ إِلى‌ رَبِّکَ الرُّجْعى‌»؛ یعنی انتهای سیر ، به سوی است. 🔹البته به دلیل اینکه پروردگار عالم را به واسطه پرورش می‌دهد، و او توسط صفات انجام می‌پذیرد؛ لذا می‌توان گفت: هدف نهایی ، «نزدیک شدن یا آراسته شدن به و دور شدن از » است، و در این راستا نیز تعبیراتی همچون به رسیدن، به خدا، به خدا رسیدن، مظهر خدا شدن و به رنگ خدا درآمدن که در جای‌جای ادبیات دینی و آموزه‌ های اخلاقی مطرح می‌شود، همه در نهایت به همین حقیقت - آراسته شدن به صفات و و دور شدن از - بازمی‌گردد و خلاصه می‌شود. 🔹همچنین از استفاده می‌شود که این ، محقق و میسر نمی‌شود، مگر با عبودیت و خدای متعال: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ»؛ (و جن و انسان را نیافریدم، جز آنکه مرا ). «وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِیعْبُدُوا اللهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفَاءَ»؛ (در حالی که نیافته بودند، جز آنکه را ، و و را برای او از هرگونه شرکی کنند، و باشند». 🔹پس اگر کسی به و حیات پس از مرگ معتقد شد، و فهمید که ، آراسته شدن به صفات و و آمادگی برای سفر و زندگی در عالم و سپس در قیامت و رسیدن به و ، و خود را در مسیر بندگی و حق‌تعالی قرار داد، چنین فردی به راستی از بیدار شده است، آنگاه تمام زندگی‌اش به‌ و در همین راستا می‌یابد، و از حیرت و و سرگشتگی نجات خواهد یافت، و به می‌رسد، ولی اگر چنین نشد، پایانی برای سرگشتگی و بی‌قراری انسان متصور نیست. 🔹بنابراین تنها کسانی که در مسیر عمل به و حفظ و تخلق به صفات الهی و حرکت و تلاش می‌کنند، از منظر و ، فرد بیدار و تلقی می‌شوند، و سایر مردمان که تلاش و کوشش آنان، تنها در محدوده پرورش تن و بهره‌مندی از و وصول به منافع و مطامع و و و و شهرت خلاصه می‌شود و نسبت به و کمال انسانی و انجام فردی و اجتماعی و عبادی و آماده شدن برای سفر آخرت بی‌توجه‌اند، در خواب و بی‌خبری زندگی خود را سپری می‌نمایند. منبع: پرسمان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️قیام امام حسین (علیه السلام) چه تأثیری بر بیداری و آگاهی جامعه اسلامی داشت؟ 🔹 در عموماً، و در عصر حاکمیّت و خصوصاً، نبودند. آنها نمیدانستند که «بنى امیّه» جانشینان برحق رسول الله (ص) نیستند و دلسوز و حامى اسلام نمیباشند، و آنها به خاطر تقصیر و کوتاهى شان بود و لذا بودند. آیا آنها نمى دانستند بازماندگان دوران و کینه دیرینه اى از دارند و هنوز خاطره تلخ کشته شدن عزیزانشان را در جنگ هاى بدر و احد و احزاب فراموش نکرده اند و درصدد انتقام آن خونها هستند، 🔹و از آنجا که پیامبر (ص) پیش بینى این روزها را مینمود، خلافت را بر حرام کرد. این مطلب در روایات متعدّد، از جمله گفتگوى (ع) و مروان بن حکم منعکس شده است. شبى که امام حسین (ع) به دارالاماره مدینه خوانده شد و خبر مرگ به آن حضرت ابلاغ گشت و از وى تقاضاى بیعت براى یزید شد و حضرت موافقت نکرد، فرداى آن شب ، امام (ع) را در کوچه ملاقات کرد. خطاب به حضرت عرض کرد: یا اباعبدالله! من خیرخواه تو هستم و پیشنهادى برایت دارم که اگر بپذیرى به خیر و صلاح شماست! 🔹 فرمود: پیشنهادت چیست؟ عرض کرد: همانگونه که دیشب در مجلس ولیدبن‌عتبه گفتم، شما با یزید بیعت کنید که این کار به نفع دین و دنیاى شماست! (ع) فرمود: «ما از آنِ خداییم و به سوى او باز میگردیم. هر زمان مسلمانان به فرمانروایى همچون گرفتار شوند باید فاتحه اسلام را خواند. بى شک از جدّم رسول خدا (ص) شنیدم که ميفرمود: «خلافت بر خاندان ابوسفیان است و اگر روزى را بر بالاى منبر من دیدید او را بکشید» و مردم مدینه او را بر فراز منبر آن حضرت دیدند و نکشتند و در نتیجه خداوند آنها را مبتلا به کرد». [۱]  🔹مروان با شنیدن این بیان کوبنده و مستدلِ (ع) خاموش گشت و رفت. ابن ابى الحدید مینویسد: دوستى داشت که هر روز به ملاقاتش میرفت و از رازداران معاویه و اصحاب سرّ او بود. او میگوید: «پس از شهادت (ع) و حسن مجتبى(ع) که بر سرتاسر جهان اسلام مسلّط شده بود، به او گفتم: معاویه! تو به آنچه که خواستى رسیدى و اکنون حاکم بر تمام بلاد اسلام هستى، به بنى هاشم کمتر ظلم و ستم کن و دستور بده که دیگر بر فراز منابر على(ع) را سبّ و لعن نکنند. معاویه گفت: اشتباه مى کنى! باید چنان کنم که مسلمانان بر فراز مأذنه ها نام پیامبر (ص) را بر زبان نیاورند. آرى! زمانى آرام ميگيرم که نام (ص) را از بالاى مأذنه ها به زیر بکشم «دفناً دفناً». [۲]  🔹عناد و مخصوصاً با اسلام، عناد و کینه اى ریشه اى و اساسى و غیرقابل جمع بود، ولى متأسّفانه در آن زمان گروه عظیمى از مسلمانان آنها را نمیشناختند. که معروف به ، آدم کشى، و و فجور بود به مدینه حمله کرد و شمار زیادى از مردان و زنان آن شهر مقدّس را از دم تیغ گذراند، و سه روز آن شهر را بر سربازان خود مباح کرد، تا هر کارى بخواهند انجام دهند! به قتل و غارت پرداخته و کارهاى دیگرى که قلم از ذکر آن شرم دارد! [۳]  🔹هنگامى که عبدالله بن زبیر به خانه خدا پناهنده شد، نه به ابن زبیر رحم کرد و نه احترام را نگهداشت و نه حال ساکنان مکّه را مراعات نمود، لذا دستور داد منجنیق ها را در اطراف مکّه نصب و را سنگباران کنند! [۴] در حالى که طبق احکام اسلامى هرکس به خانه خدا پناه ببرد در امان است؛ حتّى مجرمین. هرچند میتوان آب و غذا را بر مجرمین بست تا بر اثر فشار گرسنگى و تشنگى مجبور شوند از حرم امن الهى خارج گردند، و سپس در صورت اثبات جرم آنها را دستگیر و مجازات کنند. [۵] 🔹(ع) براى بیدارى و قیام کرد، امّا آن قدر خواب آنها عمیق و و ناآگاهیشان ریشه دار بود که جز خون قلب امام و یاران وفادارش این آفت مهم را از مزرعه اسلام دور نساخت. مردم پس از شهادت (ع) و همراهانش، و اسارت خاندان عصمت و طهارت و بر سر نیزه رفتن سرهاى مقدّس شهداى کربلا، از بیدار شدند و قیام ها یکى پس از دیگرى شکل گرفت و بنى امیّه پس از واقعه کربلا روى خوش ندیدند، تا اینکه این خون هاى پاک منتهى به و ریشه کن شدن این درخت ناپاک شد. پی نوشت‌ها؛ [۱]لهوف ص۲۰؛ [۲] شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید ج۵ ص۱۳۰؛ [۳] شرح این جنایت بى سابقه غمبار را در کتاب عاشورا، ص۲۳۱ به بعد مطالعه فرمایید. [۴]همان؛ [۵] جواهرالکلام ج۲۰ ص۴۸-۴۶؛ و ج۴۱ ص۳۴۴و۳۴۵ 📕اهداف قيام حسينى‏، ناصر مكارم شيرازى، مدرسه امام على بن ابیطالب، ص۷۵ منبع: وبسایت آیت الله مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۲۲۳ نهج البلاغه، چه راهکاری برای بیداری از خواب غفلت و رهایی از گناهان ارائه می دهد؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۲۲۳ مى فرمايد: «يَا أَيُّهَا الاِْنْسَانُ، مَا جَرَّأَكَ عَلَى ذَنْبِكَ، وَ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ، وَ مَا أَنَّسَكَ بِهَلَكَةِ نَفْسِكَ؟» (اى انسان! چه چيز تو را بر جسور ساخته؟ و چه چيز تو را در مقابل كرده؟ و چه چيز تو را بر علاقه مند نموده است؟). اشاره به اينكه در انسان نيرومندترين غرائز است؛ به طور طبيعى خود را بيش از هر كس دوست دارد و هرگاه ببينيم كسى خنجر برداشته، بر سينه و بازو و پهلوى خود مى زند وحشت مى كنيم و با خود مى گوييم آيا گرفتار جنون شده است. مگر ممكن است انسان عاقل، علاقمند هلاكت خويش شود؟ 🔹اگر كمترين علاقه اى به هلاكت خويش ندارد، پس چرا و غرورى كه مايه اوست را پذيرا مى شود؟! در ادامه سخن مى افزايد: «آيا درد تو درمان ندارد، يا از اين بيدارى ای نيست؟ چرا آن گونه كه به ديگران رحم مى كنى به خودت نمى كنى؟!». سپس با ذكر مثالى اين حقيقت را روشن تر مى سازد و مى فرمايد: «چه بسا كسى را در دل آفتاب سوزان مى بينى، و در برابر حرارت آفتاب بر او سايه مى افكنى، يا بيمارى را مشاهده مى كنى كه درد جانكاهى بدن او را سخت آزرده، و از روى ترحّم بر او مى گريى [پس چرا درباره خود بى تفاوت هستى] چه چيز تو را بر اين شكيبا ساخته، و بر مصائب خود صبور كرده و از گريه‌ بر خويشتن باز داشته است، در حالى كه هيچ چيز براى تو عزيزتر از نيست». 🔹اشاره به اينكه چرا انسان هايى را مى بينيم كه گرفتار تناقض در عمل و دوگانگى در قضاوت هستند، در برابر ناراحتى ديگران و بيمارى بيماران، سخت عكس العمل نشان مى دهند، و گاه سيلاب اشكشان فرو مى ريزد، در حالى كه سخت‌تر و مصائبشان سنگين تر است و هيچگونه عكس العملى در برابر آن نشان نمى دهند. (عليه السلام) مى خواهد اين ، و اين را با اين بيان منطقى و گويا از بيدار كند و به كه در پيش رو دارد متوجّه سازد، شايد كنند و به سوى خدا بازگردند. 🔹در ادامه سخن مى افزايد: «وَ كَيْفَ لا يُوقِظُكَ خَوْفُ بَيَاتِ نِقْمَة، وَ قَدْ تَوَرَّطْتَ بِمَعَاصِيهِ مَدَارِجَ سَطَوَاتِهِ! فَتَدَاوَ مِنْ دَاءِ الْفَتْرَةِ فِی قَلْبِكَ بِعَزِيمَة، وَ مِنْ كَرَى الْغَفْلَةِ فِي نَاظِرِكَ بِيَقَظَة» (چگونه ترس از و هاى شبانه تو را بيدار نكرده، در حالى كه بر اثر الهى هر روز، خود را به مرحله بالاترى از مى افكنى! حال كه چنين است بيمارى‌ سستى‌ دل خود را با داروى تصميم و مداوا كن، و اين كه چشمت را فرو گرفته با بيدارى برطرف ساز). می‌دانيم براى و رهايى از خطر دو چيز لازم است: بيدارى و هوشيارى از يكسو و تصميم و عزم راسخ از سوى ديگر؛ 🔹و (عليه السلام) در اين عبارت كوتاه به هر دو اشاره فرموده است، و را هشدار مى دهد كه از برخيزند و براى نجات خويش از چنگال ، كه آتش خشم و را بر مى افروزد، تا وقت نگذشته است تصميم بگيرند. تعبير به «بَيَاتِ نِقْمَة» (عذاب شبانه) براى اين است كه كه در شب نازل مى شود، قربانى زيادترى مى گيرد؛ زلزله ها، سيلاب ها و طوفان هايى كه در شب رخ مى دهد، هنگامى كه مردم در خوابند و هيچ گونه دفاعى از خود ندارند. 🔹 مى فرمايد: «أَ فَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا بَيَاتاً وَ هُمْ نَائِمُونَ - أَوَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا ضُحىً وَ هُمْ يَلْعَبُونَ» [۱] (آيا اهل شهرها و آبادی‌ها از اين ايمنند كه ما به سراغ آنها بيايد، در حالى كه در باشند؟ آيا اهل شهرها و آبادی‌ها از اين ايمنند كه عذاب ما هنگامه روز به سراغشان بيايد در حالى كه سرگرم بازى هستند؟). سپس در پايان اين فقره می‌فرمايد: «وَ كُنْ للهِ مُطِيعاً، وَ بِذِكْرِهِ آنِساً» ([بنابراين بيدار باش] و مطيع خداوند شو و با ياد او انس گير). 📕پيام امام اميرالمومنين (عليه السلام)، مكارم شيرازى، ناصر، ج ۸، ص۳۷۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel