eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۱۰۹ نهج‌ البلاغه «سختی های سکرات موت» را چگونه توضیح داده است؟ 🔹حضرت در بخشی از خطبه مذکور، شرح بسيار گويا و تكان دهنده اى درباره بيان فرموده است. نخست میفرمايد: «سكرات و شدائد و حسرتِ از دست دادنِ همه چيز، بر آنها هجوم آورده است». در واقع دو هجوم سنگين در آستانه به انسان ميشود؛ نخست: هجوم است، و آن حالتى است شبيه به گيجى مستى كه بر اثر فرا رسيدن مرگ، به انسان دست میدهد و گاه بر عقل او چيره ميشود و او را در اضطراب و فرو می‌برد، و ديگر: از دست دادن تمام چيزهايى است كه در يك عمر طولانى براى گردآورى آنها زحمت كشيده و رنجها تحمّل نموده است. 🔹امورى كه سخت به آن دلبستگى دارد و گويى جزو وجود او شده و در يك لحظه می‌بيند، بايد با همه آنها وداع كند و بگذارد و بگذرد، و اين بر هيجان و او مى افزايد. سپس به شرح آن پرداخته میفرماید: «به خاطر آن، اعضاء و پيكرشان سست ميشود و در برابر آن رنگ خود را مى بازند؛ سپس تدريجاً در آنها نفوذ ميكند و ميان آنها و زبانشان جدايى مى افكند؛ در حالى كه ميان خود قرار دارند، با چشم خود به آنها نگاه ميكنند و با گوش سخنانشان را می شنوند و عقلشان سالم و فكرشان برجاست». از اين تعبير به خوبى استفاده میشود كه معمولا اوّلين چيزى كه از كار مى افتد است. 🔹سپس در ادامه اين سخن ميفرمايد: (در اين هنگام كه سيلى بر صورت او نواخته مى شود، از بيدار مى گردد و عميقاً به فكر فرو مى رود) «فكر ميكند كه را براى چه چيزهايى بر باد داده، و روزگارش را در چه راهى سپرى نموده است!». در ادامه حضرت می فرمايد: «به ياد هايى مى افتد كه گردآورى كرده است؛ در جمع آورى آن چشم بر هم گذارده و از حلال و و [هرچه به دستش آمده] در اختيار گرفته است، و جمع آورى آن بر دامان او نشسته و هنگام جدايى از آنها فرا رسيده است». آرى او بيدار ميشود و نخستين كابوسى كه بر وجود او سايه مى افكند كابوس اوست! 🔹اموالى كه به خاطر دلباختگى و دلبستگى به دنيا در فكر حلال و حرام آن نبود؛ يا با توجيهات نادرست، اجازه تملّك آن را به خود داده بود. اينجاست كه زحمت گردآورى آن اموال و تبعات و همه بر دوش او سنگينى ميكند، ولى او ناچار است از همه چشم بپوشد و ديگران از آن بهره گيرند. لذا در ادامه اين سخن ميفرمايد: «تَبْقَى لِمَنْ وَرَاءَهُ يَنْعُمُونَ فِيهَا، وَ يَتَمَتَّعُونَ بِهَا فَيَكُونُ الْمَهْنَأُ لِغَيْرِهِ، وَ الْعِبْءُ عَلَى ظَهْرِهِ، وَ الْمَرْءُ قَدْ غَلِقَتْ رُهُونُهُ بِهَا» [۱] (اين براى او به جاى میماند و از آن بهره ميگيرند و متنّعم میشوند. لذّت و آسايش آن براى است و سنگينى بر دوش او! و او گروگان اين اموال است!». 🔹تعبير به «رُهُون» در جمله اخير اشاره به اين است كه او در گرو است كه از ديگران گرفته، كه تا گروگان را نپردازد خلاصى و رهايى نمی‌یابد. به همين دليل در جمله بعد ميفرمايد: «او در اين حال، به خاطر امورى كه به هنگام براى او روشن شده، دست خود را از می‌گزد [و انگشت ندامت به دندان ميگيرد!] و نسبت به آنچه در تمام عمر به آن علاقه داشت، بى اعتنا میشود!». در اين حال او به ياد اين مطلب می‌افتد كه در دوران زندگى غالباً در برابر حسودان قرار داشت؛ حسودانى می خواستند اموال و ثروتها را به چنگ آورند و به او اجازه تملّك آنها را ندهند؛ 🔹ولى او با زيركى و تلاش و فعاليّت، جلو آنها را گرفت و به آنها اجازه نداد ثروت هايى كه می بايست نصيب او بشود، به چنگ حسودانش بيفتد؛ ولى اكنون كه سرنوشت خود و اموال خود را در آستانه مرگ مى بيند: «آرزو ميكند اى كاش اين اموال به دست آنكس می رسيد كه در گذشته به ثروت او غبطه می خورد و بر آن حسد می‌ ورزيد [تا وبال جانش نگردد]». (علیه السلام) با این تعبيرات تكان دهنده، انسان هايى را كه از اين لحظه فوق العاده غم انگيز بيدار ميكند، تا قبل از فرا رسيدن زمانى كه راه برگشت و و تدارك نيست، به فكر خود باشند و زاد و لازم را براى اين سفر خوفناك و طولانى فراهم سازند. پی نوشت: [۱] جمله «وَ الْمَرْءُ قَدْ غَلِقَتْ رُهُونُهُ بِها» اشاره به اين است كه تمام وثيقه هاى معنوى وجود انسان گويى گروگان اموال او میشود؛ اموالى كه حلال و حرام در آن به هم آميخته است. سعادت انسان، نجات او و سرنوشت آينده او همه در گروِ آن است. 📕پيام امام اميرالمؤمنين، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية‏، چ۱، ج۴، ص۵۸۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) با مقداری تلخیص @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۲۳۰ نهج البلاغه، لزوم بهره گیری از فرصت «عمر» را چگونه تبیین می فرمایند؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۲۳۰ مى فرمايد: «فَاعْمَلُوا وَ الْعَمَلُ يُرْفَعُ، وَ التَّوْبَةُ تَنْفَعُ، وَ الدُّعَاءُ يُسْمَعُ، وَ الْحَالُ هَادِئَةٌ، [۱] وَ الاَْقْلاَمُ جَارِيَةٌ». [۲] (تا هنگامى كه براى داريد، و سودمند است و به اجابت مى رسد و در به سر مى بريد و قلمها [ى فرشتگان براى نوشتن اعمال صالح] در جريان است، كنيد). اميرالمؤمنين (عليه السلام) در اين عبارات كوتاه به اين امر مهم اشاره مى كند كه تا شما در هستيد در دست داريد: خوب شما به پيشگاه خدا مى رود و با آب مى توانيد را بشوييد. 🔹 در پيشگاه خدا به اجابت مى رسد. داريد كه مى توانيد با استفاده از آن هر كار نيكى انجام دهيد و بالاخره فرشتگان آماده اند تا شما را در نامه اعمالتان ثبت كنند. ولى اگر اين از دست رود و در آستانه قرار گيريد، تمام اين امكانات پنجگانه از شما سلب مى شود و جز و اندوه متاعى نداريد. سپس امام علی (عليه السلام) در توضيح سخن بالا و تكميل آن مى فرمايد: «وَ بَادِرُوا بِالاَْعْمَالِ عُمُراً نَاكِساً، [۳] أَوْ مَرَضاً حَابِساً، أَوْ مَوْتاً خَالِساً [۴]». (و به انجام مبادرت ورزيد پيش از آنكه پشت كند [و مرحله پيرى و ناتوانى برسد] يا مانع از عمل گردد، يا [همه چيز را از شما] بربايد). 🔹در واقع (علیه السلام) همه مخاطبان خود را تشويق مى كند كه بر اين سه امر پيشى گيرند. دوران كهولت كه تمام اعضا نيرو و توان خود را از دست مى دهد و آن را (نامطلوبترين دوران زندگى) ناميده و هايى كه گاه طولانى مى شود، و تاب و توان را از انسان مى گيرد، نه قادر بر به صورت كامل است، نه خدمت به انسانها و قضاى حوائج مؤمنان و همچنين كه امام علی (عليه السلام) آن را تشبيه به سارقى كرده كه همه چيز را ناگهان از انسان مى ربايد. پی نوشت‌ها؛ [۱] «هادئة» يعنى آرام، از ريشه «هدوء» به معناى آرامش و سكوت است. [۲] از اينكه محقق بزرگوار، نويسنده منهاج البراعة فى شرح نهج البلاغه معروف به شرح خويى، مرحوم حاج ميرزا حبيب الله ، هنگامى كه در جلد چهاردهم شرح نهج البلاغه به اين خطبه و جمله «والعمل يرفع» مى رسد، مى شود و دار فانى را وداع مى گويد و اين تقارن نشان مى دهد كه او در درگاه خدا پذيرفته شده و به آسمانها صعود كرده، و براى اينكه اين شرح ناقص نماند محقق عاليقدر «جناب آقاى شعرانى» آن را تا پايان اين خطبه كه پايان جلد چهاردهم است، ادامه داده، سپس شاگرد ايشان «آقاى حسن زاده آملى» مجلدات پانزده تا نوزده را مرقوم داشته و دو جلد آخر يعنى جلد بيست و بيست و يك به قلم «مرحوم حاج شيخ محمد باقر كمره اى» انجام يافته و به اين ترتيب شرح مزبور نسبت به تمام شرح نهج البلاغه پايان گرفته است. [۳] «ناكس» به معناى واژگون از ريشه «نكس» بر وزن «حدس» به معناى واژگون ساختن چيزى گرفته شده است. [۴] «خالس» به معناى رباينده از ريشه «خلس» بر وزن «فلس» به معناى ربودن چيزى با حيله گرفته شده است و اختلاس نيز به همين معناست.ن «حدس» به معناى واژگون ساختن چيزى گرفته شده است. 📕پيام امام اميرالمومنين(عليه السلام)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۸، ص ۴۸۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه امام علی (علیه السلام) «غم و اندوه» چه آثار زیان باری دارد؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۴۳ تأثير غم و اندوه را در و انسان بيان میدارد و ميفرمايد: «اَلْهَمُّ نِصْفُ الْهَرَمِ» ( و اندوه نيمى از پيرى است). اشاره به اين كه غم و ، در موارد بسیار انسان را پير میكند، هرچند انسان به حسب سن و سال پير نشده باشد، موهاى او تدريجاً سفيد شده، و قامت وى خميده و قواى بدن رو به تحليل میرود و از نظر فكرى و روحى نيز احساس پيرى میكند. منظور حضرت اين است كه انسان تا میتواند و را به خود راه ندهد و از آثار سوء آن بپرهيزد. 🔹البته انكار نمیتوان كرد اسباب غم و مختلف است و بخشى از آن قابل اجتناب نيست؛ گاه مربوط به مسائل دينى و معنوى است كه انسان به هرحال با آن دست به گريبان خواهد بود. در حديث معروفى از ابن عباس میخوانيم كه میگفت: «هيچ آيه اى شديدتر و مشكلتر از اين آيه «فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ...» [۱] بر پيامبر (صلى الله عليه و آله) نازل نشد و از اين رو هنگامى كه اصحاب آنحضرت پرسيدند: اى رسول خدا! چرا به اين زودى موهاى شما سفيد شده و آثار پيرى نمايان گشته؟ فرمود: «شَيَّبَتْني هُودُ وَ الْواقِعَةُ»؛ [۲] (سوره هود و واقعه مرا پير كرد). 🔹گفته شده علت همان دستورى است كه خداوند به پيغمبرش درباره در مقابل و كينه توز و بى رحم داده است. ميدانيم سوره «هود» و «واقعه» هر دو در مكه نازل شده در زمانى كه پيامبر (صلی الله علیه و آله) سخت از طرف مشركان در فشار بود و گفته اند: سوره «هود» بعد از وفات «ابوطالب» و «خديجه» نازل شد كه امواج غم و اندوه از هر سو قلب پاك پيامبر (ص) را احاطه كرده بود. 🔹اما بسيارى از و اندوه، امورى هستند كه انسان میتواند خود را از آن دور دارد يا نسبت به آن بى اعتنا باشد، از اين رو در حديثى آمده است كه غم و را زايل میكند؛ زيرا سرچشمه بسيارى از غمها است، هنگامى كه انسان به زيارت اهل قبور میرود و پايان كار دنيا را مى بيند كه ثروتمند و مسكين همه در يكجا خفته اند و هيچكدام جز كفنى با خود از اين دنيا نبرده اند پيدا میكند. 🔹در طب امروز اين مسئله به روشنى ثابت شده كه سرچشمه بسيارى از بيماریهاى جسمى است، بيمارى هاى اعصاب، قلب، معده و غير آن در بسيارى از موارد از فشارهاى عصبى و به اصطلاح و غم و ناشى میشود و درمانى جز خلاص كردن خود از غم و اندوه ها ندارد، و اگر انسان عزم راسخ و داشته باشد میتواند خود را از آن دور دارد. بسيارى از حكما و شعرا براى كمك كردن به انسانها براى فراموشىِ اسبابِ اينگونه غم و اندوه ها سخنان نغز و پربارى دارند. 🔹شاعر عرب ميگويد: «ما فاتَ مَضى وَ ما سَيَأْتيكَ فَأَيْنَ - قُمْ فَاغْتَنِمِ الْفُرْصَةَ بَيْنَ الْعَدَمَيْنِ»؛ و شاعر فارسى زبان ميگويد: «از دى كه گذشت هيچ از آن ياد مكن - فردا كه نيامدست فرياد نكن». در واقع اين دو شاعر گويا مطلب خود را از حديث (عليه السلام) اخذ كرده اند، آنحضرت ميفرمايد: «در برابر امور دنيا و شكيبايى پيشه كنيد، زيرا ساعتى بيش نيست؛ آنچه گذشته است نه دردى از آن احساس میكنى نه سرورى و آنچه نيامده است نمیدانى چيست، بنابراين براى تو همان ساعتى است كه در آن هستى پس در برابر پيشه كن و بر صبر نما». [۳] 🔹در حقيقت بسيارى از افكار غم انگيز، است كه ما خودمان آن را براى خود فراهم ميكنيم. مثلا مى نشينيم خود را با افراد بالادست ميكنيم و بر محروميت خود اشك میريزيم و گاه میگوييم: اى كاش فلان فرصت را از دست نمیداديم كه اگر نداده بوديم امروز چه ثروت يا چه مقامى داشتيم. به همين دليل دستور داده شده است كه هميشه به از خود نگاه كنيد تا و خرم باشيد و نگاه به نكنيد تا و اندوهگين نشويد. [۴] 🔹البته بسيار میشود كه به هنگام ما يك روى سكه را مى بينيم و نگران ميشويم، در حالى كه سوى ديگر سكه ممكن است امورى باشد كه بهترين كمك را به ما بكند. ميفرمايد: «فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللهُ فِيهِ خَيْراً كَثِيراً» [۵] (چه بسا چيزى شما نباشد، و خداوند در آن قرار مى دهد). شاعر ميگويد: «جبين گره مكن از هر بدى كه پيش آيد - كز اين نوشته تو يك روى صفحه میخوانى؛ به روى ديگر آن نهفته خداى - كه شكر كردنِ آن تا به حشر نتوانى». [۶] 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۱۳، ص ۱۶۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام هادی عليه السلام:  🔸«اُذْكُـرْ حَسَـراتِ التَّـفْريـطِ بِـأَخْـذِ تَقْـديمِ الْحَـزْمِ».  🔹 و پشيمانىِ كوتاهى در انجام كارها را به ياد آور، و بـا و جبـران كن. 📕بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۷۰ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️جوان و اهمیت دوره جوانی 🔹 فصل ، آزادگی، و دوران تجربه های جدید برای آبادانی مادی و معنوی فرد و جامعه و فصل بروز خوبی ها و استعدادهاست. ، چون رودی است جاری و بی بازگشت؛ است که تنها یک بار در آسمان عمر آدمی طلوع می کند. پس اینک که می‌توانی، دامنی از گل سرخ پر کن! چرا که عقاب کهنسال زمان، همچنان در پرواز است و این گُل که امروز به روی تو می خندد، فردا همه بر باد خواهد رفت. 🔹از عمر آدمی، بهترین بخش آن است، آن هنگام که خون گرم جوانی در تن جاری است؛ و چون این دوران سپری شود، ایامی سخت‌تر و ناخوش تر، آن روزگار خوش را در پی خواهد بود. پس ناز و بهانه را رها کن و غنیمت شمار که چون را بی بهره پشت سر نهادی، جز آه و پیش رو نخواهی داشت. این سخن (صلی الله علیه و آله) را آویزه گوش ساز که: «فرشته ای الهی هر شب بیست ساله را ندا می دهد که شما را فریب ندهد». [۱] 🔹بدان، که چون ، ، ، و مانند آن، هشیاری و اغتنام فرصت می طلبند. (صلی الله علیه و آله) در سخنی دیگر می فرمایند: «کسی که دَرِ نیکی و خیری بر او گشوده شد، باید آن را شمارد؛ چه اینکه نمی داند چه وقت بر روی او بسته خواهد شد». [۲] ، بهاری سبز و خرم است که در سرزمین عمر آدمی تنها یک بار به گل و شکوفه می نشیند، و چون دست خزانِ میانسالی و کهنسالی بر آن افتد، امیدی به رویش و شادابی و سرسبزی دگر باره آن نخواهد بود. 🔹از زمانی که به عرصه وجود پا می نهد، دوره های گوناگون را پشت سر می‌گذارد؛ نوزادی، خردسالی، کودکی، نوجوانی، جوانی، میانسالی و پیری. هریک از این دوره ها، شرایط ویژه خود را دارد. در میان این دوره ها، ، بهاری است که در آن رقم می‌خورد، وی شکل می‌گیرد و ، بارور و پایه های دینی و عقیدتی اش استوار می شود. ، بهار زندگی است؛ بهاری ارزشمند، ولی زودگذر. جوانی، فصل رویش ها و شکفتن ها، دوران درخشندگی و نشاط زندگی، زمان ظهور غریزه ها و کشش ها و آرزوهاست. 🔹روح کنجکاو و پرخروش ، همیشه در جستجو برای آشنایی با پدیده های وجود خود و پیرامون خویش است. بر اساس موقعیت، محیط زندگی، شرایط زمانی و همنشینی با دوستان، زمینه های شکل گیری دیدگاه ها، باورها، عواطف و شخصیت جوان فراهم می شود. همواره از مسائل و عوامل درونی و بیرونی اثر می پذیرد و هر لحظه به شکلی، توجه وی را به خود جلب می کند و رشته خواسته ها و اندیشه های او را به سوی خود می‌کشاند. همه این حالات و نوسان های روحی و روانی، از ویژگی های دوران جوانی است. 🔹 برای درک بهتر خود و آشنایی با پیرامون خویش، به و نیاز دارد. او همواره در حال رشد است و رشد جسمی اش، به طور طبیعی، با حالت ها و هیجان های روحی و عاطفی همراه است. اگر از نظر ، و در راه درست و الهی و در مسیر تکاملی قرار گیرد، بالندگی و کمالش حتمی و عینی است. بنابراین، او به راهنمایی و خیراندیش نیازمند است تا چگونه زیستن را به او بیاموزند. در این میان، و و مطمئن در جوانی، بیشترین اثر را در آینده انسان دارد. 🔹 (صلی الله علیه و آله) نیز بر ارزش و اهمیت دوره جوانی تأکید دارد و در سفارشی به ابوذر می فرماید: «یا اَباذَرٍّ اِغْتَنِمْ خَمْساً قَبْلَ خَمْسٍ ... شَبابَک قَبْلَ هَرَمِک» [۳] (ای ابوذر، پنج چیز را قبل از پنج چیز دریاب و غنیمت شمار ... و را قبل از پیری». که به قدر و منزلت جوانی آگاه است، هرگز آینده خود را از نظر دور نمی‌دارد و می‌کوشد تا از رهگذر جوانی، توشه های گرانسنگی برای باروری و بالندگی آینده اش برگیرد، از جمله گنج ها و ذخیره های دوران جوانی،  و است که به شمار می آید و تلاش در این زمینه، از سفارش های پیاپی (علیهم السلام) بوده است. پی نوشت‌ها؛ [۱] مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۲۵۳ [۲] بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۱۶۵ [۳] وسائل الشیعه، ج ۱، ص ۸۶ منبع: حوزه نت @tabyinchannel