eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️ ☄⭐️ ⭐️ ✅ اهمیت در فقه سیاسی شیعه 💠پاسخ اجمالی 🔷از دیدگاه شیعه، در ، ادامه‏ ى (ع) است، همانگونه که در امتداد ولایت (ص) قرار دارد، و در رأس جامعه‏ ى اسلامى و در مقام آن باید یک قرار گیرد، که اگر (ع) حضور داشت، شخص او و اگر نبود، این را بر عهده خواهند داشت. این دیدگاه از نتایج پذیرش این نکته است که حکومت از دیدگاه اسلام، ‏ها و در جامعه میباشد و براى تحقّق چنین آرمانى نیاز است در تصمیم_گیرى به دین قرار گیرد. ∆منبع: وبسایت اسلام کوئست @tabyinchannel
✳ فاطمیه؛ از مهم‌ترین منازل سلوک 🔻 ایام ، ایام ابراز محبت به سلام الله علیها، یکی از منازل مهم است، بلکه از عظیم‌ترین این منازل است، چرا که در ظرف آن ابراز محبت به مادر حقیقی مومنان سیده صدیقه حضرت زهرا سلام الله علیها است. 🔸 محبت ایشان، جمع بین محبت به مقام و مقام بوده و حقیقت وجودی ایشان رابطه‌ی بین دو مقام نبوت و ولایت است. این رابط بودن، دارای حقیقتی در ملکوت عالم و در مقامات نورانی علیهم السلام است، و در عالم دنیا نیز این‌طور جلوه کرده است که ایشان، دختر صلی الله علیه و آله و سلم و از سوی دیگر، همسر ولی خدا و مادر ائمه معصومین علیهم السلام هستند، و نور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از طریق ایشان به ائمه علیهم السلام منتقل شده است. 📚 از کتاب 📖 ص ۲۹ @tabyinchannel
✳ «دارالآخرة» محیط ولایت اهل بیت است 🔻 قرآن کریم می‌فرماید: «وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَان»ُ(عنکبوت، ۶۴) این کجاست؟ کجاست؟ بیت النور کجاست؟ آدرس آن‌ها را قرآن داده است. 🔸 علیه‌السلام فرمودند: دارالآخرة، محیط ماست. دارالدنیا هم محیط ولایت دشمنان صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام است. به همین دلیل است که این‌قدر مذموم است؛ یعنی چون محیط ولایت آن‌ها مذموم است، دنیا مذموم است. که مذموم نیست. اگر انسان در این دنیا در محیط ولایت نبی اکرم باشد، تمام کارهایش ممدوح است. اگر در محیط ولایت باشد، همه‌ی کارهایش مذموم است. 👤 📚 از کتاب ؛ سیر در درجات توحید با شفاعت نبی اکرم 📖 صفحات ۹۲ و ۹۳ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه روايات نخستين چيزهايی كه در «قيامت»، از انسان سؤال می‌شود چيست؟ 🔹روايات زيادى داريم كه درباره نخستين امورى كه در مورد سؤال و قرار مى گيرد بحث مى كند، كه هر كدام تعبير پرمعنايى مخصوص به خود دارند و مطالعه آنها در و نشان دادن ارزش هاى اسلامى بسيار مؤثر است؛ از جمله در حديثى از (صلی الله علیه و آله) آمده است: «لَا تَزُولُ قَدَما عَبْدٍ يَوْمَ الْقِيامَةِ حَتَّى يُسْئَلَ عَنْ عُمْرِهِ فَيْمَا اَفْنَاهُ وَ شَبَابِهِ فِيمَا أَبْلَاهُ وَ عَنْ مَالِهِ مِنْ اَيْنَ اِكْتَسَبَهُ وَ فِيمَا اَنْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا اَهْلَ الْبَيْتِ» [۱] (در هيچ يك از بندگان قدم از قدم بر نمى دارد، تا از چهار چيز بازپرسى شود: از كه در چه راهى آن را صرف كرده، و از كه در چه راهى آن را از دست داده، و از كه از كجا آورده و در چه راهى مصرف كرده و از محبت‌ ما !). 🔹درحديث‌ديگرى‌از (صلی الله علیه و آله) آمده است كه: «روز براى هر بنده اى از بندگان خدا براى هر روزى از ايام بيست و چهار خزانه گشوده مى شود به تعداد ساعات شب و روز؛ خزانه اى را مملو از و سرور مى بيند، و به هنگام مشاهده آن، چنان و انبساطى به او دست مى دهد كه اگر بر تمام اهل دوزخ تقسيم كنند درد آتش را فراموش مى كنند، و اين همان ساعاتى است كه را كرده است. 🔹سپس ديگرى را براى او مى گشايند، آن را و متعفن و ترسناک مى يابد و چنان ترس و وحشتى به او دست مى دهد كه اگر [آن] تقسيم بر اهل بهشت شود، لذت نعمت هاى آن را فراموش مى كنند، و آن ساعتى است كه در آن خدا را كرده است! سپس خزينه ديگرى را براى او مى گشايند، آن را خالى مى بيند، نه در آن اسباب سرور است و نه ناراحتى، و اين ساعتى است كه در آن خوابيده يا مشغول اعمال مباح دنيا بوده، چنان حالت تأسف و احساس به او دست مى دهد كه قابل توصيف نيست، زيرا مى توانست آن را از پر كند و نكرد و اين است كه خداوند مى فرمايد: «ذَلِكَ يَوْمُ التَّغَابُنِ». [۲] 🔹درحديث‌ديگرى‌از (صلی الله علیه و آله) آمده است كه: «اَنَا اَوَّلُ قَادِمٍ عَلَى اللهِ ثُمَّ يَقْدِمُ عَلَيَّ كِتابُ اللهِ ثُمَّ يَقْدِمُ عَلَىَّ اَهْلُ بَيْتِی، ثُمَّ يَقْدِمُ عَلَىَّ اُمَّتِی، فَيَقِفُونَ، فَيَسْئَلُهُمْ مَا فَعَلْتُمْ فِی كِتَابِی وَ اَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ» [۳] (من نخستين كسى هستم كه به پيشگاه خدا حاضر مى شوم، سپس [قرآن] بر من وارد مى شود، پس وارد مى گردند، بعد امتم بر من وارد مى شوند، آنها مى ايستند، و خداوند از آنها مى پرسد با كتاب من و اهل بيت پيامبرتان چه كرديد؟). 🔹در حديثى از (عليه السلام) آمده است: «اَوَّلُ مَا يُحَاسَبُ بِهِ العَبْدُ الصَّلَاةُ فَاِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ مَا سِوَاهَا» [۴] (نخستين چيزى كه بندگان بايد حساب آنرا پس دهند است كه اگر قبول شود بقيه قبول خواهد شد). در حديث ديگرى آمده است: «نخستين چيزى كه بنده در از آن سؤال مى شود درباره اوست». [۵] ممكن است در ميان احاديث مربوط به نخستين چيزى كه انسان از آن سؤال مى شود تضادّى احساس شود كه اگر اين يكى اوّل است آن يكى چگونه اوّل مى تواند باشد؟ ولى ظاهراً منظور اين است كه يك گروه از كارهاست كه در مرحله اوّل از آنها سؤال مى شود، و تمام آنچه در اين احاديث آمده جزو همان گروه است. 🔹ضمناً اين احاديث اهميّت موضوعات مزبور را از ديدگاه اسلام روشن مى سازد، يعنى «مسئله توحيد، ايمان به نبوت، محبت اهل بيت، نماز، همنشين و...». اين احتمال نيز وجود دارد كه در مواقفى است كه در هر موقف اولين چيزى كه از آن سؤال مى شود يكى از اين امور است. در حديثى نيز امير مؤمنان (علیه السلام) فرمود:  «از خدا بترسيد و را در مورد بندگان خدا و شهرها و آباديش پيشه كنيد؛ چرا كه شما در پيشگاه خدا حتى از اراضى و حيوانات سؤال مى شويد». [۶] اين حديث نشان مى دهد كه حتى در برابر ويران كردن محيط زيست و كشتن بى دليل حيوانات مسئوليت دارد و در آن روز باز خواست مى شود. پی نوشت‌ها؛ [۱] الخصال‏، ابن بابويه، ج ۱، ص ۲۵۳. [۲] عدة الداعی و نجاح الساعی، حلّى، ص ۱۱۳. [۳] بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد (ص)‏، صفار، ج ‏۱، ص ۴۱۲، باب ۱۷‌. [۴] تهذيب الأحكام، طوسى، ج ‏۲، ص ۲۳۹، باب ۱۲. [۵] الدّر المنثور فى تفسير المأثور، سيوطى، ج ۵، ص ۲۷۳. [۶] نهج البلاغة، صبحی صالح، ص ۲۴۲ (خطبه ۱۶۷) 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ نهم، ج ۶، ص ۱۳۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در منابع اسلامی چه ارزش و اهميتی برای «سكوت» بيان شده است؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸در روایات اسلامی تاکید زیادی به شده است. (عليه السلام) در فرازی از خطبه متقين در بيان اوصاف ايشان ميفرمايد: «اگر پرهيزكار سكوت كند، سكوت او، او را محزون نمیكند». 🔹كسى كه ارزش و مقدار را فهميده باشد، را شعار خود قرار داده و بدون و سخن نمى گويد، و كسى كه اطلاع و احاطه بر و خصوصيات دقيق و باريك پيدا كرده و «سكوت» را نگهبان امين اسرار و حقایق قلبى خود قرار داده است، البته و چنين آدمی عبادت خواهد بود و كسى بر اين عبادتِ او آگاهى نمى يابد بجز پادشاه با جبروت كه همان است. [۱] 🔹ابن ابى الحديد در ذيل اين فراز ميگويد: « از فوت كلام و سخن نگفتن محزون و ناراحت نمیشود، زيرا را غنيمت میداند، نه خسران و زيان». [۲] آرى ساكتان ناطقند، آنها گرچه ساكتند، ولى روش و منش آنها گوياى ارزش هاى اخلاقى است. آنها مجسمه و تابلوى تمام نماى قرآن‌اند. « هم امر و هم نهى مى كند و است». [۳] (صلی الله علیه و آله) ميفرمايد: «چهار چيز است كه فقط دارا است، يكى از آنها است و آن اولين عبادت است». [۴] 🔹 (عليه السلام) ميفرمايد: «كسانى كه قبل از شما بودند، را فرا گرفتند و شما سخن را، اگر فردى از شما خواست و عبادت كننده [با خلوص نيت] باشد، بايد را قبل از آن به مدت ده سال فرا گيرد، اگر اين كار را به خوبى انجام داد و بر آن كرد، مى شود وگرنه بايد بگويد: «مَا اَنَا لِمَا اَرُومُ بِاَهْلٍ» [۵] (من اهليّت آنچه را در نيت دارم، ندارم). 🔹از (صلی الله علیه و آله) نقل شده كه: «حضرت به مردى كه نزد ايشان آمده بود فرمود: آيا تو را به امرى كه وارد میكند، راهنمایى كنم؟ گفت: بله يا رسول الله! فرمود: از آنچه خدا به تو داده به ديگرى بده؛ گفت: اگر محتاجتر از ديگرى بودم چطور؟! فرمود: مظلوم را يارى كن؛ گفت: اگر ضعيفتر از كسى باشم كه ياريش میكنم؟! فرمود: راهنماى انسان جاهل و احمق باش؛ گفت: اگر خود، جاهلتر از ديگرى بودم؟! فرمود: « خود را كن، جز براى خير»؛ تو را خوشحال نمیكند اينكه در وجودت خصلتى از اين خصال باشد كه تو را به سوى بهشت سوق دهد؟». [۶] 🔹 (عليه السلام) نيز درباره در «نهج البلاغه» میفرمايد: «، زياد و وقتش مشغول است». [۷] آنقدر به دنبال كار خير است كه ديگر، وقتى براى كلام و ندارد. «كم گوى و بجز مصلحت خويش مگوى - چيزى كه نپرسند تو خود پيش مگوى ؛ گوش تو دو دادند و زبان تو يكى - يعنى كه دو بشنو و يكى بيش مگوى». [۸] 🔹«آنرا كه شراب معرفت نوش كنند - از هرچه به جز اوست فراموش كنند ؛ آنرا كه زبان دهند، ديده ندهند - و آن را كه دهند ديده خاموش كنند». [۹] (عليه السلام) ميفرمايد: «در حكمت آل داود (عليه السلام) چنين آمده است: «بر فرد لازم است كه عارف به زمان خود باشد و روى آورنده به شأن و امورات خود گردد و بررسى احوال خود كند و خود باشد». [۱۰] «وَشّا» ميگويد: «شنيدم از (عليه السلام) كه میفرمود: اگر مردى از بنى اسرائيل میخواست عابد بشود مى بايست ده سال قبل از آن اختيار كند». [۱۱]  🔹پيرگوى (گوينده اى كه پيرمرد بود) درباره خودستايى نزد حكيمى لاف میزد، كه بر سه زبان مسلط است و میتواند با آن زبانها نطق كند؛ حكيم گفت: بفرمائيد كه به چه زبانى ميتوانيد كنيد. [۱۲] در مجلس معاويه يكى از بزرگان خاموش بود و هيچ نمیگفت، معاويه گفت: «چرا سخن نمیگويى؟ آن مرد فاضل گفت: چه گويم، اگر راست گویم از تو بترسم و اگر دروغ گويم از خدا بترسم، پس در اين مقام اولاتر [از سخن گفتن است]». [۱۳] پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ۲ ج‏۶۸ ص۲۸۴ باب۷۸. [۲] شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحديد، مكتبة آية الله المرعشی النجفی، چ۱ ج۱۰ ص۱۳۸ ص۱۶۰. [۳] بحارالأنوار، همان، ج۸۹ ص۲۰ باب۱. [۴] همان، ج۷۴ ص۸۸ باب۴. [۵] همان، ج۷۵ ص۲۸۸ باب۲۴. [۶] همان، ج۶۸ ص۲۹۶ باب۷۸. [۷] همان، ج۶۴ ص۳۰۵ باب۱۴. [۸] مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة، امام صادق (ع)، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چ۱ ص۱۲۱. [۹] همان [۱۰] الكافی، دار الكتب الإسلامية، چ۴ ج۲ ۱۱۶. [۱۱] الكافی، همان، ج۲ ص۱۱۶. [۱۲] مجله پاسدار اسلام، ش۹۰، ص۳۸ [۱۳] خواندنی های دلنشین، سعیدی لاهیجی، کتاب سعدی، ۱۳۶۸ش، ج۱ ص۹۱ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ۱، ج۲، ص۵۶۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️نیل به درجات عالیه ایمان و یقین، بدون سر و صدا! 🔹چگونه علیهم‌ السلام کسانی نظیر رحمه‌ الله و... را تربیت کرده‌اند که گویا آنچه انبیاء علیهم‌ السلام می‌ دیدند، می‌ دیدند! گذشته از «سلمان» رحمه‌ الله که با علیه‌ السلام و او علیه‌ السلام مصاحبت نزدیک داشت و با آن همه مقامات جای خود را دارد. 🔹 را که ما در عصر غیبت دیده‌ایم که به و نایل آمده و آینده را می‌ دیدند و از آن خبر می‌ دادند و با بصیرت بودند، درجات و و را بدون سر و صدا و طبل و شیپور و بدون تظاهر و خودنمایی بالا رفته بودند. اگر احیاناً طبل و شیپور داشتند و در جایی تظاهر به کرامت می‌کردند، برای ترویج شرع بود، نه ترویج شخص خودشان. 📕در محضر بهجت، ج۱، ص ۲۳۴ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
⭕️فضائل امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) قابل شمارش نیست 🔹درباره‌ى (علیه الصّلاة و السّلام) سخن زیاد گفته شده است، لکن همه‌ى حقیقت هنوز گفته نشده است. آنچه از (سلام خدا بر او) تاکنون بر زبانها و قلمها جارى شده است، همه‌ى فضائل نیست، بخشى از آن است. 🔹از قول نقل شده است که فرمود: برادرم ، فضائلى دارد که «لا تُحصى‌» - نیست - یعنى انسانها قادر نیستند این فضائل را بشمرند؛ یعنى فوق درک و عقل و فهم بشر معمولى است؛ این است. خب، ما احتیاج به داریم، احتیاج به داریم، [پس‌] با این نظر به (علیه‌ السّلام) نگاه کنیم. بیانات‌مقام‌معظم‌رهبری ۹۳/۰۲/۲۳ منبع‌؛ وبسایت‌ دفتر حفظ‌ و نشر آثار معظم‌ له @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️جوان و اهمیت دوره جوانی 🔹 فصل ، آزادگی، و دوران تجربه های جدید برای آبادانی مادی و معنوی فرد و جامعه و فصل بروز خوبی ها و استعدادهاست. ، چون رودی است جاری و بی بازگشت؛ است که تنها یک بار در آسمان عمر آدمی طلوع می کند. پس اینک که می‌توانی، دامنی از گل سرخ پر کن! چرا که عقاب کهنسال زمان، همچنان در پرواز است و این گُل که امروز به روی تو می خندد، فردا همه بر باد خواهد رفت. 🔹از عمر آدمی، بهترین بخش آن است، آن هنگام که خون گرم جوانی در تن جاری است؛ و چون این دوران سپری شود، ایامی سخت‌تر و ناخوش تر، آن روزگار خوش را در پی خواهد بود. پس ناز و بهانه را رها کن و غنیمت شمار که چون را بی بهره پشت سر نهادی، جز آه و پیش رو نخواهی داشت. این سخن (صلی الله علیه و آله) را آویزه گوش ساز که: «فرشته ای الهی هر شب بیست ساله را ندا می دهد که شما را فریب ندهد». [۱] 🔹بدان، که چون ، ، ، و مانند آن، هشیاری و اغتنام فرصت می طلبند. (صلی الله علیه و آله) در سخنی دیگر می فرمایند: «کسی که دَرِ نیکی و خیری بر او گشوده شد، باید آن را شمارد؛ چه اینکه نمی داند چه وقت بر روی او بسته خواهد شد». [۲] ، بهاری سبز و خرم است که در سرزمین عمر آدمی تنها یک بار به گل و شکوفه می نشیند، و چون دست خزانِ میانسالی و کهنسالی بر آن افتد، امیدی به رویش و شادابی و سرسبزی دگر باره آن نخواهد بود. 🔹از زمانی که به عرصه وجود پا می نهد، دوره های گوناگون را پشت سر می‌گذارد؛ نوزادی، خردسالی، کودکی، نوجوانی، جوانی، میانسالی و پیری. هریک از این دوره ها، شرایط ویژه خود را دارد. در میان این دوره ها، ، بهاری است که در آن رقم می‌خورد، وی شکل می‌گیرد و ، بارور و پایه های دینی و عقیدتی اش استوار می شود. ، بهار زندگی است؛ بهاری ارزشمند، ولی زودگذر. جوانی، فصل رویش ها و شکفتن ها، دوران درخشندگی و نشاط زندگی، زمان ظهور غریزه ها و کشش ها و آرزوهاست. 🔹روح کنجکاو و پرخروش ، همیشه در جستجو برای آشنایی با پدیده های وجود خود و پیرامون خویش است. بر اساس موقعیت، محیط زندگی، شرایط زمانی و همنشینی با دوستان، زمینه های شکل گیری دیدگاه ها، باورها، عواطف و شخصیت جوان فراهم می شود. همواره از مسائل و عوامل درونی و بیرونی اثر می پذیرد و هر لحظه به شکلی، توجه وی را به خود جلب می کند و رشته خواسته ها و اندیشه های او را به سوی خود می‌کشاند. همه این حالات و نوسان های روحی و روانی، از ویژگی های دوران جوانی است. 🔹 برای درک بهتر خود و آشنایی با پیرامون خویش، به و نیاز دارد. او همواره در حال رشد است و رشد جسمی اش، به طور طبیعی، با حالت ها و هیجان های روحی و عاطفی همراه است. اگر از نظر ، و در راه درست و الهی و در مسیر تکاملی قرار گیرد، بالندگی و کمالش حتمی و عینی است. بنابراین، او به راهنمایی و خیراندیش نیازمند است تا چگونه زیستن را به او بیاموزند. در این میان، و و مطمئن در جوانی، بیشترین اثر را در آینده انسان دارد. 🔹 (صلی الله علیه و آله) نیز بر ارزش و اهمیت دوره جوانی تأکید دارد و در سفارشی به ابوذر می فرماید: «یا اَباذَرٍّ اِغْتَنِمْ خَمْساً قَبْلَ خَمْسٍ ... شَبابَک قَبْلَ هَرَمِک» [۳] (ای ابوذر، پنج چیز را قبل از پنج چیز دریاب و غنیمت شمار ... و را قبل از پیری». که به قدر و منزلت جوانی آگاه است، هرگز آینده خود را از نظر دور نمی‌دارد و می‌کوشد تا از رهگذر جوانی، توشه های گرانسنگی برای باروری و بالندگی آینده اش برگیرد، از جمله گنج ها و ذخیره های دوران جوانی،  و است که به شمار می آید و تلاش در این زمینه، از سفارش های پیاپی (علیهم السلام) بوده است. پی نوشت‌ها؛ [۱] مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۲۵۳ [۲] بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۱۶۵ [۳] وسائل الشیعه، ج ۱، ص ۸۶ منبع: حوزه نت @tabyinchannel
⭕️قابلیت انسان برای نیل به مقامات انبیا و اوصیا 🔹 چه قابلیتی دارد و در چه فعلیتی است؟! «انسان» به‌ گونه‌ای آفریده شده که در تا کجا می‌تواند تنزل پیدا کند و در تا کجا می‌تواند نایل گردد؟! می‌تواند «مقامات مطلق انبیا» علیهم‌ السلام، غیر از مقامات مختصه انبیای خاص، را حائز گردد. صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلم [۱] نمود. 🔹تازه بشر بعد از این همه اختراعات و اکتشافات می‌تواند به کره ماه برود و آن‌را استلام کند، آن‌هم با آلات و ادوات. تازه می‌تواند استلام کند، ولی از شق کردن آن عاجز است. چگونه صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلم آن‌را با انگشت شق نمود، مگر کاغذ است که به‌راحتی آن را بشکافد؟! پی نوشت؛ [۱] برای توضیح بیشتر ر.ک: بحار‌الانوار، ج‌۷، ص‌۵۶؛ ج‌۱۶،ص ۴۱۲، ج‌۱۷، ص‌۳۴۷ 📕در محضر بهجت، ج۱، ص۳۴ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel