eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
428 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ارتباط عمقي و معرفتي  و ⭕️  از قرب به معناي نزديکي و گرفته شده، اوّلين  که در تاريخ بشر کنوني پذيرفته شد، مربوط به حضرت [۱] عليه السلام است. در ميان اقوام پيشين هم رسم بر اين بود که براي تقرّب به معبود يا معبودان خود قرباني کنند. اين مسأله ادامه يافت تا هنگامه نبوّت عليه السلام در اين هنگام ايشان ۳ مرتبه در رؤياي صادقه ديدند که ايشان را امر به ذبح فرزند مي فرمايند. آنگاه که يقين براي ايشان حاصل شد که رؤيا صادقه است، خود را براي اجراي آمده کردند ولي تيغ، گلوي فرزند ايشان عليه السلام را نبريد، و به امر الهي قوچي را به عنوان قرباني به جاي فرزندشان، ذبح کردند. که اين قضيّه مبناي  در هم قرار گرفت. 💠بعد از ذکر تاريخچه اجمالي  بايد مطالب ذيل را ذکر کنيم: 🔷اوّلا: در ما کلمه «قرباني» در مواردي ذکر شده مثل «الصلوة قربان کل تقيّ» نماز مايه تقرّب هر شخص به است. پس با توجه به روايت شريفه «قربان»، «آنچه مايه تقرّب الي الله» است، صرفاً در ذبح حيوان خاصّ خلاصه نمي شود بلکه مفهومي بسيار گسترده تر از آن دارد. و بالاترين و عالي ترين مصداق «قربان»، و کشتن و از بين بردن نفساني و اخلاقي است که در حديث شريف «موتوا قبل ان تموتوا» يعني بميريد پيش از آنکه شما را بميرانند، بدان اشاره شده دارد. معناي «موتوا» در حديث فوق اين است که نفسانيّت خود را ذبح کنيد و از منيّت ها و هواهاي نفساني کاملا جدا شويد تا به جوار دست يابيد. 🔷پيوند روز  با که مطلقه کليّه الهيّه است، اين است که در روز عيد قربان رذائل و هواهاي نفساني را در درون خود ذبح و قرباني کنيد تا با و پاکي روح، وارد، عيد ولايت مطلقه کليّه الهيّه حضرت امير ـ عليه السلام ـ شويد زيرا مسأله عليه السلام آن قدر پاک و طاهر است که، هرگز نمي تواند با آلودگي هاي باطني، قدم در آن نهاد و خود را از مواليان واقعي حضرت امير ـ عليه السلام ـ دانست. 🔷امّا خود با قطع نظر از ، به منزله آخرين جزء از علّت تامّه نسبت به مبعث ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ است. بلکه به منزله باطن يک چيز ظاهر و به منزله روح، نسبت به است، زيرا تمامي خيرات و سعادات مشروط به امير المومنين علي ـ عليه السلام ـ و فرزندانش ـ عليهم السلام ـ است. در روايات کثيره از طريق و اهل سنت وارد شده که نورهاي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و امير المؤمنين ـ عليه السلام ـ يکي بود تا اين که در صلب عبدالله و عبدالمطلب از هم جدا گشته و خداوند، ولايت آنان را بر همه مردم واجب نموده است و اين ولايت در روز غدير آشکار شد،[۲] به همين جهت در آمده: «امروز «روز غدير» دينتان را برايتان کامل و نعمتم را بر شما تکميل و را براي شما انتخاب نمودم».[۳] 👇👇👇
💢 پس از اینکه عامل اصلی اخراج از درگاه الهی را بیان می کند، به بیان چشم انداز کوتاه مدت و بلند مدت «حیات ابلیس» می پردازد و می فرماید: « فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّغِرِينَ»↪️ ☑️در چشم انداز کوتاه مدت خداوند او را از بارگاه قرب الهی اخراج می کند. ☑️در چشم انداز بلند مدت به عنوان یک قاعده کلی می فرماید «تو از پست شدگان و خوار شدگان خواهی بود» ⁉️چرا تکبر سبب اخراج و خوار شدن ابلیس شد؟ پاسخ به این سؤال یکی از ضرورت ها برای اصلاح اسلامی دانست. توضیح: ◽️انسانها همه به دنبال رسیدن دنیایی و اخروی هستند در این ایه خداوند با ابلیس سخن می گوید اما از آنجایی که ابلیس بنا به ویرگی «تکبر» مورد خطاب و عتاب الهی قرار گرفت، می توان ادعا نمود که 👈 «هر کس این رذیله ابلیسی را دارا باشد نیز مخاطب این آیه خواهد بود». ◽️خداوند در این آیه دو چشم انداز برای ابلیس اعلام کرد که می توان از آن دو قاعده کلی برداشت: 1⃣«تکبر با مقام بهشت قابل جمع نیست» و انسان و جن متکبر نمی تواند ولو یک لحظه در بهشت دنیایی و اخروی قرار بگیرد👈 «فَمَا يَكُونُ لَكَ أَن تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَاخْرُجْ» یعنی گفت: «تو نمی توانی و نباید در آن (مقام و مرتبه) تكبّر كنى! بنابراین بيرون رو» 📎اگر مقام بهشت را بدانیم، تکبر نشات گرفته از عجب، منجر به مخالفت با خدا می شود و سبب اخراج انسان متکبر از آستان الهی می شود. 2⃣« متکبر خوار و پست است» انسان متکبر به علت عجب و کبر خود، آینده ای جزء خفت و پستی ندارد 👈«إِنَّكَ مِنَ الصَّغِرِينَ» انسان متکبر همه چیز را به خدمت خود می گیرد و به برای همین همیشه به دیگران ظلم می کند، این انسان در ظاهر اگر چه مورد احترام است، اما در باطن مورد تنفر شدید دیگران است و روزی خواهد آمد در این دنیا به خفت کشیده خواهد شد. 🔑 ؛ @tabyinchannel @daneshgahevelyat
⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️ ☄ ⭕️ و علت برتری در حجاب (بخش دوازدهم) 🔶باید توجه داشت كه همانطور كه بقیه واجبات داراى مراتب مختلفى مى‏باشند، نیز داراى مراتب خوب، متوسط و خوب‏تر است و محسوب مى‏گردد. در این جا چند نكته وجود دارد كه براى روشن شدن آنها باید دید اساسا چیست؟ 💠حجاب و امنیت اجتماعی 🔷«كاركردهای فردی و اجتماعی »؛ در دو حوزه فردی و اجتماعی، قابل تصوّر است: الف) : همچون پاسخگویی به نیاز فطری «خوداستتاری» و تأمین امنیّت در برابر گرما و سرما و... ب) : هویّت‏بخشی و ایجاد از جمله این كاركردهاست. با عنصر ، نه تنها به ، و ملكات نفسانی پرداخته و را فراهم می‏سازد، بلكه باعث گسترش روزافزون و ایجاد زمینه‏ای جهت می‏گردد؛ همچنان كه خداوند سبحان، خطاب به پیامبر اكرم (ص) می‏فرماید: «به بگو تا چشمان خود را از نگاه ناروا بپوشانند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند، كه این بر پاكیزگی جسم و جان ایشان، بهتر است». [نور، ۳۰] 🔷همچنین می‏فرماید: «به و خود و به بگو كه خویشتن را با چادرهای خود بپوشانند كه این كار برای آن است كه آنها به شناخته شوند، تا از تعرّض و جسارت، آزار نكشند (در امنیّت كامل باشند)؛ خداوند در حقّ خلق، آمرزنده و مهربان است». [احزاب، ۵۹] همان‏گونه كه ذكر گردید، و برای و ، تنها از كاركرد فردی برخوردار نیست و فقط برای سامان‏دهی خلقیّات و ملكات نفسانی آدمیان، مؤثر نمی‏باشد، بلكه از نیز برخوردار است؛ غرایز، التهاب‏های جسمی و معاشرت‏های بی‏بند و بار را كنترل نموده، بر می‏افزاید. همچنین از انحلال كانون مستحكم و پایدار زناشویی جلوگیری نموده و امنیّت اجتماعی را فراهم می‏سازد. 🔷حال اگر كسانی با نگرش دینی، اسلامی یا با رویكرد جامعه‏شناختی و روان‏شناسی به چنین كاركردها و تأثیرات مطلوب، به ویژه تأمین امنیّت اجتماعی پی ببرند، نه تنها هدفمندانه، زندگی می‏كنند، بلكه برای رفتارها و اندیشه‏هایشان دست به گزینش می‏زنند تا به اهداف متعالی الهی و انسانی دست یازند. از این‏رو به نیز به عنوان جهت تأیید و ترویج ارزش‏های اجتماعی، ‏_كننده آدمی و منشأ قرب الهی می‏نگرند. بنابراین، به منزله یك ظاهری و باطنی در برابر افراد نامحرم، قلمداد می‏شود كه ، خانوادگی و پیوند عمیق میان حجاب ظاهری و بازداری باطنی و از همه مهمّ‏تر را فراهم می‏سازد و پیشینه آن به اندازه تاریخ آفرینش انسان است؛ چراكه پوشش و لباس هر بشری، پرچم كشور وجود اوست. پرچمی كه وی بر خانه وجودش نصب كرده است و با آن اعلام می‏دارد كه از كدام فرهنگ تبعیّت می‏كند. [فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، غلامعلی حداد عادل، ص۴۰] ... منبع: پرسمان / حقوق زن @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️دشمن درونی انسان (بخش دوم و پایانی) 🔸دشمن حقیقی انسان کیست؟ 🔹اگر گفته می شود، خود را تقویت کن و پرورش بده، مراد است و اگر گفته می شود او را سرکوب و مغلوب و کنترل کن مراد او است. بین این دو «خود» یا دو مرتبه وجودی ، کشمکش دائم وجود دارد. کوشش دارد که خود را با ارضای خواسته ها و تمایلات سازد و راه ترقی و تکامل و صعود الی الله را بر نفس انسانی سد نماید و او را مسخر خود گرداند؛ 🔹برعکس یا مرتبه عالی وجود انسان، همواره در تلاش است کمالات انسانی را طی کند و به مقام برسد. برای نیل به این مقام منیع، باید غرایز و تمایلات حیوانی را کنترل و مهار نماید و به استخدام خود درآورد. اگر و ملکوتی در این مبارزه چیره گردد، زنده می شود و انسان را به مقام شامخ صعود می دهد؛ و اگر غالب گردد، چراغ عقل انسان را خاموش می سازد و او را در وادی و گمراهی ساقط می گرداند. 🔹بر این اساس و با این تحلیل مسأله و نفس اماره، مربوط به و انسان، ولی مرتبه پایین و پست آن همردیف حیوان است، و و والای آن از سنخ «مجردات» و «ملکوتیان» و «فرشتگان» می‌باشد. «نفس اماره» و «نفس لوامه» و «نفس مطمئنه»، در واقع حالات و مراحل یک حقیقت واحدند. 🔹 که در افق حیوانیت و مرتبه پست است و به و زشتی ها فرمان می دهد، با و و به جایی می رسد که هر چند در برخی موارد دچار لغزش و انحراف می گردد، ولی میدان را به کلی به تمایلات و خواهش ها واگذار نکرده، و گاهی بر اوضاع مسلط می گردد و خود را نسبت به گناهان سرزنش و می کند و تصمیم بر جبران خطاها می گیرد و دل و جان را با آب می شوید، و در هر صورت کفه سنگین مبارزه به نفع و است؛ چنین نفسی که به این مرحله راه یافته، یعنی «سرزنشگر» نام دارد. 🔹اگر مردانه وارد میدان مبارزه گردد، پس از و و ، به مرحله ای می رسد که غرائز، رام او می گردند و دیو ، در بند عقل و ایمان اسیر می‌شوند و متعادل می گردند. این همان مرحله آرامش و سکینه است و نفسی که به این مرحله رسیده، نام دارد که از آنِ و مقرب درگاه الهی، مانند پیامبران و اولیاء و رهروان راستین مکتب آنها است. 🔹در به هر سه این مرحله نفس اشاره شده است: ۱) : «وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسی إِنَّ النَّفْسَ َلأَمّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاّ ما رَحِمَ رَبّی إِنَّ رَبّی غَفُورٌ رَحیمٌ». [یوسف، ۵۳] ۲) : «لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیامَةِ وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوّامَةِ». [قیامت، ۱و۲] ۳) : «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلی فی عِبادی وَ ادْخُلی جَنَّتی». [فجر، ۲۷-۳۰] برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به: ۱- خودسازی (ابراهیم امینی)، بحث روح انسانی و حیوانی؛ ۲- تعلیم و تربیت در اسلام (مرتضی مطهری)؛ ۳- فلسفه اخلاق (مرتضی مطهری) منبع: وبسایت پرسمان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️هدف زندگی انسان 🔹مبدأ و نقطه آغاز تمام انحرافات و گمراهی‌ها و محرومیت های معنوی انسان، عدم درک صحیح در این است؛ و اگر نداند یا فراموش کند که خدای متعال او را برای چه آفریده و در این سرای به او زندگی بخشیده و این همه امکانات در اختیارش نهاده است، زمینه چالش های بعدی را فراهم می سازد. از دیدگاه هدف نهایی و مقصد عالی زندگی و خلقت انسان، و و آمادگی برای حیات اخروی و لقای الهی و و وصول به مبدأ نور هستی است؛ 🔹همان‌گونه که جنین در رحم مادر، خود را برای زندگی کردن در دنیا کامل و آماده می‌کند، نیز باید خود را برای زندگی در و ، کامل و آماده سازد. در چندین آیه اولاً زندگی انسان را هدف‌دار می‌داند: «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً» [۱] (آیا می‌پندارید که شما را بیهوده آفریده‌ایم؟). و ثانیاً هدف‌ نهایی‌ خلقت‌ انسان را بازگشت به سوی خدا دانسته و فرموده است: «وَ أَنَّ إِلى‌ رَبِّکَ الْمُنْتَهى‌» [۲] (و اینکه پایان [همه امور] به سوی پروردگار توست). «إِنَّ إِلى‌ رَبِّکَ الرُّجْعى‌» [۳] (بی تردید بازگشت به سوی پروردگار توست). یعنی انتهای سیر ، به سوی است. 🔹البته به دلیل اینکه پروردگار عالم را به واسطه صفات خود پرورش می‌دهد، و ربوبیت او توسط صفات انجام می‌پذیرد، لذا می‌توان گفت: هدف نهایی زندگی انسان، «نزدیک شدن یا آراسته شدن به و دور شدن از » است، و در این راستا نیز تعبیراتی همچون «به کمال رسیدن»، «قرب به خدا»، «به خدا رسیدن»، «مظهر خدا شدن» و «به رنگ خدا درآمدن» که در جای‌جای ادبیات دینی و آموزه‌ های اخلاقی مطرح می‌شود، همه در نهایت به همین حقیقت - آراسته شدن به صفات و کمالات الهی و دور شدن از صفات شیطانی - بازمی‌گردد و خلاصه می‌شود. 🔹همچنین از استفاده می‌شود که این هدف، محقق و میسر نمی‌شود، مگر با عبودیت و خدای متعال: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ» [۴] (و جن و را نیافریدم، جز آنکه مرا بپرستند). «وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِیعْبُدُوا اللهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفَاءَ» [۵] (در حالی که فرمان نیافته بودند، جز آنکه را بپرستند، و و را برای او از هرگونه شرکی خالص کنند، و حق‌گرا باشند). 🔹پس اگر کسی به و حیات پس از مرگ معتقد شد، و فهمید که هدف‌ نهایی‌ زندگی، آراسته شدن به صفات و کمالات الهی و آمادگی برای سفر آخرت و زندگی در عالم برزخ و سپس محشور شدن در قیامت و رسیدن به و است، و خود را در مسیر و عبودیت حق‌تعالی قرار داد، چنین فردی به راستی از بیدار شده است، آنگاه تمام زندگی‌اش به‌ و در همین راستا سامان می‌یابد، و از حیرت و و سرگشتگی نجات خواهد یافت، و به می‌رسد، ولی اگر چنین نشد، پایانی برای سرگشتگی و بی‌قراری انسان متصور نیست. 🔹بنابراین تنها کسانی که در مسیر عمل به و حفظ ارزشهای اعتقادی و تخلق به صفات الهی و حرکت و تلاش می‌کنند، از منظر دین و اخلاق، فرد بیدار و هشیار تلقی می‌شوند، و سایر مردمان که تلاش و کوشش آنان، تنها در محدوده پرورش تن و بهره‌مندی از و وصول به منافع و مطامع و و مال و مقام و شهرت خلاصه می‌شود و نسبت به خودسازی دینی و کمال انسانی و انجام وظایف فردی و اجتماعی و عبادی و آماده شدن برای سفر آخرت بی‌توجه‌اند، در و بی‌خبری زندگی خود را سپری می‌نمایند. پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره مومنون، آیه ۱۱۵ [۲] سوره نجم، آیه ۴۲ [۳] سوره علق، آیه ۸ [۴] سوره ذاریات، آیه ۵۶ [۵] سوره بینه، آیه ۵ منبع: پرسمان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«انسان شناسی» چه جایگاهی در شناخت معنا و مفهوم «آزادی» دارد؟ 🔹 نیز همانند هستی شناسی در مقوله «آزادی» تأثیرگذار است. اگر جهان هستی را مخلوق اراده خالقی حکیم دانستیم که افعالش هدفمند است، نیز که جزئی از جهان هستی است دارای هدفی خواهد بود. همان گونه که بر هدفمندی جهان تأکید می نماید، بر بیهوده نبودن خلقت انسان نیز تأکید می ورزد. خداوند متعال در این رابطه می فرماید: «أَ یحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ یتْرَکَ سُدی». [۱] (آیا گمان می کند که او را به حال خود رها کرده ایم؟!). 🔹و نیز می فرماید: «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً». [۲] (آیا گمان کرده اید که ما شما را بیهوده آفریده ایم؟). این آیات، را هدفدار معرفی می کند و به «انسان ها» متذکّر می شود که برای رسیدن به مقصدی آفریده شده است. بدون شک در صورت هدفداری حیات انسانی، آزادی انسان ها هم باید برای دستیابی به آن هدف مرزبندی و طراحی گردد. 🔹از سوی دیگر، از دیدگاه اسلام، علاوه بر «جسم»، دارای «روح» نیز هست. خداوند متعال می فرماید: «ثُمَّ سَوّاهُ وَ نَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ». [۳] (سپس [اندام] او را موزون ساخت و از روح خویش در وی دمید). همچنین در فرهنگ اسلامی، اصالت از آن است که می تواند را به مرز «تقوا» یا «پلیدی» نزدیک کند. قرآن در این باره می فرماید: «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوّاها * فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها». [۴] (و قسم به جان آدمی و آن کس که آن را [آفریده و] منظّم ساخته * پس پلیدکاری و پرهیزکاری اش را به آن آموخت). 🔹بنابراین، کمال و غایت آدمی، در ارتباط با او است. در فرهنگ اسلامی فلسفه خلقت انسان، «خلیفه الهی شدن» او است؛ یعنی خداوند را آفرید تا به مقام و منزلت که به واسطه قرب الهی است، نایل شود؛ زیرا کسی می تواند «خلیفه الله» باشد که بیش از دیگران با خداوند سنخیت و ارتباط داشته و بیشتر بتواند جلوه گاه باشد. در واقع «منزلت خلیفه اللهی» آن است که چنان رشد و کمال یابد که به لحاظ نظری و عملی به نایل آید. از این رو در فرهنگ قرآنی، انسان هایی موفق‌اند که به قرب الهی نایل آمده اند. 🔹همچنین خداوند متعال در آیه دیگر می فرماید: «وَالسّابِقُونَ السّابِقُونَ * أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ». [۵] (و [سومین گروه] پیشی گیرندگان [به اعمال نیک] که پیشی گیرندگان [به رحمت و آمرزش] اند * آنان به حقیقت مقربان درگاهند). حال اگر غایت و هدف انسان «قرب به خدا» است نه فرو رفتن در مادیات، بدون شک «آزادی انسان» نیز باید در این جهت قرار گیرد تا تأمین کننده هدف انسان باشد. لذا می توان گفت که از دیدگاه اسلام، وسیله ای است برای دستیابی انسان به ، بر خلاف مکاتب بشری که آزادی را یک هدف به شمار می آورند. پی نوشت‌ها؛ [۱] قرآن کریم، سوره قیامت، آیه ۳۶. [۲] همان، سوره مومنون، آیه ۱۱۵. [۳] همان، سوره سجده، آیه ۹. [۴] همان، سوره شمس، آیه ۷ و ۸. [۵] همان، سوره واقعه، آیه ۱۰ و ۱۱. 📕اسلام شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۶ش، چ ۳، ص ۸۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel