eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا در آیات قرآن «بشارت» و «انذار» در کنار یکدیگر آمده است؟ 🔹 و یا «تشویق» و «تهدید» بخش مهمى از انگیزه هاى تربیتى و حرکت هاى اجتماعى را تشکیل مى دهد. آدمى هم باید در برابر انجام کار نیک شود، و هم در برابر کار بد بیند، تا آمادگى بیشترى براى پیمودن مسیر اول و گام نگذاردن در مسیر دوم پیدا کند. به تنهايى براى رسیدن به فرد یا جامعه کافى نیست؛ زیرا در این صورت مطمئن است انجام گناه خطرى براى او ندارد. فى المثل مى بینیم: پیروان کنونى حضرت مسیح (عليه السلام) عقیده به «فداء» دارند، و معتقدند حضرت مسیح (عليه السلام) فداى گناهان آنها گردیده، حتى رهبرانشان گاه سند بهشت به آنها مى فروشند و گاه گناهشان را از طرف خدا مى بخشند! 🔹مسلماً چنین جمعیتى به آسانى مرتکب مى شود. در «قاموس کتاب مقدس» مى خوانیم: « ... فدا نیز اشاره به کفاره خون گران بهاى مسیح است که گناه جمیع ماها بر او گذارده شد و گناهان ما را در جسد خود بر صلیب متحمل شد»! مسلماً این ، افراد را در ارتکاب جسور مى کند. کوتاه سخن این که آنها که تصور مى کنند تنها براى تربیت انسان (اعم از کودکان و بزرگسالان) کافى است، و باید ، تهدید و را به کلى شست و کنار گذاشت، سخت در اشتباهند، همان گونه که پایه تربیت را تنها بر ترس و تهدید گذاردن و از جنبه هاى تشویقى غافل بودن نیز گمراهى و بى خبرى است. 🔹این هر دو گروه در شناخت انسان در اشتباهند؛ توجه ندارند: مجموعه اى است از و ، از حب ذات و علاقه به حیات، و نفرت از فناء و نیستى، ترکیبى است از جلب منفعت و دفع ضرر. آیا انسانى که ابعاد روح او را این دو تشکیل مى دهد، ممکن است پایه تربیتش تنها روى یک قسمت باشد؟ مخصوصاً تعادل میان این دو لازم است که: اگر و امید از حد بگذرد باعث جرأت و است، و اگر و انذار بیش از اندازه باشد نتیجه اش یأس و و خاموش شدن شعله هاى عشق و است. 🔹درست به همین دلیل در آیات قرآن، و یا «انذار» و «بشارت» در کنار هم قرار گرفته، حتى گاهى «بشارت» بر «انذار» مقدم است، مانند آیه ۱۱۹ سوره «بقره»: «إِنّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشیراً وَ نَذیراً»؛ (ما تو را به حق براى و [مردم جهان] فرستادیم) و گاه به عکس، «نذیر» بر «بشیر» تقدم یافته، مانند آیه ۱۸۸ سوره «اعراف»: «إِنْ أَنَا إِلاّ نَذیرٌ وَ بَشیرٌ لِقَوْم یُؤْمِنُونَ»؛ (من بیم دهنده و بشارت دهنده ام براى افرادى که ایمان مى آورند). هر چند در اکثر آیات قرآن، بشارت مقدم داشته شده این نیز ممکن است به خاطر این باشد که در مجموع، رحمت خدا بر عذاب و غضب او پیشى گرفته است؛ «یا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ». [۱] پی نوشت: [۱] «مصباح المتهجد»، ص ۴۴۲ و ۶۹۶ (مؤسسه فقه الشیعه، بیروت)؛ کتاب «المزار»، ص ۱۶۱ (کنگره شیخ مفید)؛ «بحار الانوار»، ج ۹۱، ص ۲۳۹ و ۳۸۶، و ج ۹۵، ص ۲۳۲ 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازى، دار الکتب الإسلامیه، چاپ پنجاه و پنجم، ج ۱، ص ۴۸۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امپریالیسم فرهنگی با سلاح فضای مجازی (بخش پنجم) 🔸 را می توان شکل حساب شده تلاش برای تسخیر و سایر ملت ها و به ویژه ملت های مسلمان ارزیابی کرد. به واقع «امپریالیسم فرهنگی»، ظریف ترین نوع سیاست امپریالیستی به شمار می آید که هدف آن، تصرف ارضی یا کنترل حیات اقتصادی نیست، بلکه می کوشد تا در نفوذ کرده، آن را به کنترل درآورد. یکی از ابزارهای مهم غرب برای رسیدن به این گونه از امپریالیسم، است. 💠اهداف امپریالیسم فرهنگی 🔹هدف ، تصرف ارضی یا کنترل حیات اقتصادی نیست، امپریالیسم فرهنگی تلاش دارد تا بر به عنوان ابزاری برای تغییر روابط قدرت میان دو یا چند دولت، غلبه و آن را کنترل کند. اگر بتوان تصور کرد که یا به طور خاص، ایدئولوژی سیاسی کشوری با همه اهداف امپریالیستی خود، ذهن شهروندان برخی دیگر کشورها را تسخیر نماید، در این شرایط، خواهد توانست به موفقیت کاملتری برسد و بیش از هر فاتح نظامی یا ارباب اقتصادی، زمینه ای باثبات برای سیطره خویش فراهم کند. نقش در دوران نوین، مکمل سایر روش هاست. بی شک می بایست یکی از مهم ترین اهداف امپریالیسم فرهنگی را ترویج عقاید اباحی گرایانه دانست. 🔹«جیمز پتراس»، استاد جامعه شناسی دانشگاه ایالتی نیویورک، بینگهمتن، معتقد است صدور کالاهای فرهنگی سرگرم کننده را سودآورترین صنعت خود کرده است، به گونه ای که این کالاها، رفته رفته، جای صدور مصنوعات کارخانه ای را می گیرد. به وسیله امپریالیسم فرهنگی می خواهند امپریالیسم سیاسی و اقتصادی را حاکم گردانند؛ چنان که مثلاً فیلم های آمریکایی برای فرآورده های آمریکایی تقاضا پدید می آورند. به تعبیرجیمز پتراس، امپریالیسم فرهنگی دو هدف مهم دارد: اقتصادی و سیاسی. هدف اقتصادی آن برای کالاهای فرهنگی، و هدف سیاسی آن از راه شکل دادن به افکار عمومی است. به واقع می توان گفت که ، خواستار ایجاد بحران هویتی و پوچی در میان جوامع اسلامی - انسانی است تا از این طریق بتواند در خلاء ایجاد شده در سطح افکار عمومی جامعه، بخصوص جوانان، هویت مورد نظر خود را جایگزین هویت اصلی جوامع کند؛ 🔹مانند آنچه از ترویج فرهنگ مصرف گرایی و آزادی مطلق زنان در غرب و برخی جوامع اسلامی به عنوان اهرم های پیشرفت در راستای تأمین منافع اقتصادی بنگاه های بزرگ غربی، با یک نگاه ابزارگونه به جنس زن و جامعه انسانی، شاهد هستیم. همچنین باید گفت که ، به ترویج شبهات و تخریب باورها و اعتقادات که پشتوانه مقاومت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در برابر زیاده خواهی های سلطه گران است، و در زمینه سیاسی، به ایجاد اختلاف های داخلی، و سرگرم کردن آحاد مردم برای پرهیز از حق طلبی و مبارزه با استکبار و نیز استفاده از ترفند های ، ، و واقعیت ها برای انحراف افکار عمومی می پردازد که هوشیاری در برابر این توطئه خطرناک، ضرورت دارد. ... برگرفته از ماهنامه فرهنگ پویا - ۲۹ منبع؛ حوزه نت @tabyinchannel
⭕️نباید به خود تکیه کنیم... 🔹یک از روی و اشتباه و یا در اثر فریب‌ خوردن که از انسان صادر می‌ شود، خدا می‌ داند که چقدر آثار زیان‌بار بر او مترتب می‌شود؛ نباید به خود تکیه کنیم، باید در هر حال به خدا پناه ببریم. 📕در محضر بهجت، ج ۲، ص ۳۷۳ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (ع) در نامه ۳۱ نهج البلاغه، درباره نزدیک بودن «مرگ» چه فرموده است؟ 🔹 (ع) در بخشی از نامه ۳۱ - که به امام حسن (ع) نوشته شده - اهل اين جهان را به تشبيه كرده كه به سوى در حركت‌اند ميفرمايد: «كَأَنْ قَدْ وَرَدَتِ الْأَظْعَانُ؛ گويا اين به منزل رسيده اند [و پايان عمر را با چشم خود مى بينند]». «يُوشِكُ مَنْ أَسْرَعَ أَنْ يَلْحَقَ؛ سپس مى افزايد: نزديك است كسى كه سريع حركت ميكند به [مرگ] برسد». منظور از «مَنْ أَسْرَعَ» همه هستند نه گروه خاصى؛ زيرا همه باسرعت به سوى كه همان است میرسند. 🔹حضرت تشبيه جالبى درباره مردم جهان میكند و میفرمايد: «وَ اعْلَمْ يَا بُنَيَّ أَنَّ مَنْ كَانَتْ مَطِيَّتُهُ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ، فَإِنَّهُ يُسَارُ بِهِ وَ إِنْ كَانَ وَاقِفاً، وَ يَقْطَعُ الْمَسَافَةَ وَ إِنْ كَانَ مُقِيماً وَادِعاً؛ پسرم بدان آنكس كه مركبش شب و روز است، او را و در است، هرچند خود را ساكن پندارد و پيوسته قطع مسافت میكند، گرچه ظاهراً ايستاده است و استراحت ميكند». اشاره به اينكه حركت به سوى حركتى اجبارى است نه اختيارى؛ دست همه را بر مركب راهوارِ زمان سوار كرده و چه بخواهند يا نخواهند با سرعت آنها را به سوى نقطه پايان مى برد، هرچند از آن بى خبرند. 🔹تعبيرهاى ديگرى در ساير كلمات (ع) در اين زمينه ديده میشود از جمله ميفرمايد: «أَهْلُ الدُّنْيَا كَرَكْبٍ يُسَارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِيَامٌ؛ [۱] همانند سوارانى هستند كه مركبشان را به پيش مى برند و آنها در خوابند». در جاى ديگر ميفرمايد: «نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ؛ [۲] هربار گامى به سوى سرآمد زندگى است». حضرت در حديث دیگری میفرمايد: «إنّ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ يَعْمَلَانِ فِيكَ فَاعْمَلْ فِيهِما وَ يَأْخُذانِ مِنْكَ فَخُذْ مِنْهُما؛ [۳] شب و روز در تو اثر میگذارند [و از عمر تو میكاهند] تو هم در آنها از خود اثرى بگذار و كارى كن؛ آنها از تو چيزى ميگيرند تو هم چيزى از آنها بگير». 🔹ابن ابى الحديد در اينجا داستان جالبى از يكى از اساتيد خود نقل ميكند میگويد: «ابوالفرج محمد بن عباد (ره) از من خواست كه اين وصيّتنامه را براى او بخوانم، و در آن روز من جوانِ كم سن و سالى بودم آن را از حفظ براى او خواندم؛ هنگامى كه به اين بخش از وصيّتنامه رسيدم استادم فريادى كشيد و به زمين افتاد، در حالى كه كسى بود كه به اين زودى تحت تأثير واقع نميشد». [۴] در تعبيراتِ حضرت در اين فقرات، به تشبيه شده اند كه بر سوارند و اين مركب آنها را به سوى پيش مى برد. 🔹شكی نيست كه گروهى از اين در ايستگاه هاى وسط راه پياده مى شوند و گروه ديگرى به راه خود همچنان تا پايان عمر طبيعى ادامه ميدهند و عجب اينكه هيچ كس نميداند در او را پياده مى كنند. دو چيزِ اين سفر مسلّم است: بودن آن و اينكه دارد. گروهى اين را در حال مى پيمايند و و بعضى گاه خواب و گاه بيدار؛ آنها كه پس از پياده شدن و بركات فراوانى كه در هر ايستگاه موجود است و به آن نياز دارند تهيه ميكنند و آنها كه در و يا موقعيت خود را نمى دانند به مفهوم «اَلنّاسُ نِيامٌ إذا ماتُوا اِنْتَبِهُوا» [۵]  به مقصد میرسند. 🔹 و مأمورانى هستند كه پيوسته در مسير راه به هشدار مى دهند و بر فرياد میزنند كه برخيزيد و از توقفگاه هاى وسط راه آنچه نياز داريد ؛ چراكه وقتى به رسيديد در آنجا تهيه وسائل مورد نياز ابداً امكان ندارد و از آن مهم تر اينكه در اين مسير نيز ممكن نيست. گروهى اين سخنان را میكنند و از جان و دل مى پذيرند و گروهى میكنند يا ناباورانه به آن گوش میدهند و هنگامى كه به رسيدند به واقعيّت تمام آن سخنان پى مى برند و فرياد وا حسرتاه سر میدهند و نعره «يا لَيْتَنا نُرَدُّ وَ لا نُكَذِّبَ بِآياتِ رَبِّنا وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ» [۶] از آنها شنيده میشود؛ ولى چه سود؟ پی نوشت‌ها؛ [۱]نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، چ۱ ص۴۷۹ (حکمت ۶۴)؛ [۲]همان ص۴۸۰ (حکمت ۷۴)؛ [۳]غررالحكم و دررالكلم‏، تميمى آمدى ص ۲۵۴؛ [۴]شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحديد، ج۱۶ ص۹۱؛ [۵]بحارالانوار ج۴ ص۴۳ باب۵؛ [۶]سوره انعام، آيه۲۷ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ۱، ج۹، ص۶۱۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️جنایت به اسم حقوق‌ بشر 🔹همه مال اين است كه ادعا مى‌كنند كه ما براى اين كارها را می كنيم. اين همه مى‌كنند، اين همه كشورها را به مى‌كشند و ادعا مى‌كنند كه ما نمى‌ توانيم ببينيم كه از بين مى‌رود. اينها ادعايى است كه آنها مى‌ كنند كه هيچ ندارد، بلكه واقعيت دارد، 🔹و در هستند، مستضعفين جهان غفلت دارند. اين بارقه‌اى كه در پيدا شد اگر چنانچه مسلمين به اينجا ملحق بشوند و همه با هم دست به هم بدهند و در مقابل اين همه كه به بشر و مى‌شود، بايستند كارها مى‌ شود، لكن مع الأسف نشده است اين كار. بیانات حضرت امام ۶۴/۰۱/۰۱ منبع: سایت جامع امام خمینی(ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️شادی های توأم با غرور و شهوت چه عواقبی دارد؟ 🔹آیه ۷۵ سوره غافر، به علت گرفتارى هاى کافران اشاره دارد، مى گوید: «ذلِکُمْ بِما کُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِى الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ بِما کُنْتُمْ تَمْرَحُونَ» (این به خاطر آن است که به در زمین مى کردید و از روى و به مى پرداختید!). از مخالفت با پیامبران و کشتن مؤمنان و در فشار گذاردن محرومان و ، لذت مى بردید و از ارتکاب و قانون شکنى ها در خود احساس و سربلندى مى کردید، اکنون باید کفاره آن همه و غرور و غفلت و مستى شهوت را در میان این غل و زنجیرها و در لابلاى شعله هاى بدهید. 🔹«تَفْرَحُونَ» از ماده «فرح» به معنى و خوشحالى است که گاهى ممدوح است و ، همانگونه که در آیه ۴ ـ ۵ «سوره روم» آمده است: «وَ یَومَئِذ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللهِ» (در آن روز [که رومیان اهل کتاب بر مشرکان مجوس پیروز گردند] خواهند شد). و گاه است و بر اساس باطل، چنان که در داستان «قارون» در آیه ۷۶ «سوره قصص» مى خوانیم: «اِذْ قالَ لَهُ قَومُهُ لاتَفْرَحْ إِنَّ اللّهَ لایُحِبُّ الْفَرِحِینَ» (به خاطر بیاور هنگامى را که قومش به او گفتند: این همه مکن، که خداوند شادى کنندگان مغرور را دوست نمى دارد). 🔹البته این تفاوت، باید از قرائن شناخته شود و پیداست که در آیه مورد بحث، «فرح» از نوع دوم منظور است. «تَمْرَحُونَ» از ماده «مَرَح» (بر وزن فرح) به گفته جمعى از ارباب لغت و مفسران، به معنى «شدت فرح، و گستردگى» آن است. و بعضى آن را به معنى «شادى به خاطر مطالب بى اساس» دانسته اند. در حالى که بعضى دیگر آن را به معنى «شادى توأم با یک نوع طرب» و به کار گرفتن در مسیر شمرده اند. ظاهر این است که همه این معانى به یک مطلب باز مى گردد، زیرا شدت شادى و در آن، سر از همه این مسائل در مى آورد و با انواع و آلودگی ها و عیاشى و توأم مى شود. [۱] 🔹آرى، این گونه هاى توأم با غرور و و بى خبرى و همراه با و شهوت، را به سرعت از خدا دور مى کند و از درک حقایق باز مى دارد، واقعیت ها را شوخى، و را مجاز، جلوه مى دهد. اینجاست که به آنها خطاب مى شود: «أُدْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها» [۲] (وارد شوید از درهاى و جاودانه در آن بمانید). «فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَکَبِّرِینَ» [۳] (و چه بد جایگاهى است، ). این جمله، تأکید مجددى است بر اینکه سرچشمه اصلى هاى آنها، همان و غرور بوده است، همان کبرى که و حجاب در برابر دیدگان حق بین انسان و عامل مقاومت در برابر انبیاء و اصرار در مسیر باطل است. پی نوشت‌ها؛ [۱] «راغب» در «مفردات» مى گوید: «اَلْفَرَحُ اِنْشِراحُ الصَّدْرِ بِلَذَّة عاجِلَة، وَ اَکْثَرُ ما یَکُونُ ذلِکَ فِى اللَّذّاتِ الْبَدَنِیَّةِ وَ الْمَرَحُ شِدَّةُ الْفَرَحِ وَ التَّوَسُّعِ فِیْهِ». [۲] سوره مؤمن، آیه ۷۶ [۳] همان آیه 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازى، دار الکتب الإسلامیه، چ ۲۶، ج ۲۰، ص ۱۹۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️اهمیت حوزه‌ها تبلیغ است 💠حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای (حفظه الله): 🔹عرض کردیم اولویّت حوزه‌ها است. در همه‌ی دوره‌ها اینجور بوده، امّا در دوره‌ی ما بالخصوص این اهمّیّت است؛ برای اینکه در دوره‌ی ما یک اتّفاقی افتاده است که در طول بیش از هزار سال از صدر اسلام چنین اتّفاقی نیفتاده بود؛ و آن بود. تشکیل سازمانِ سیاسیِ مدیریّتِ کشور در شکل سابقه ندارد. وقتی که یک‌ چنین وضعی هست، طبعاً های با شدّت پیدا می کند؛ که حالا می دانید و می‌ بینید و مشاهده می کنید. 🔹این ‌قدر هم این ها زیاد شده که اصلاً همه‌ی ما عادت کرده‌ایم و انواع و اقسام دشمنی‌ های دشمن خیلی به چشممان نمی‌آید. خب، پس در دوره‌ی ما اهمّیّت مضاعف پیدا می کند؛ هم از جهت اینکه در پایه و قوام نظام، ، ایمان مردم است، و اگر چنانچه نباشد، نظام نخواهد بود ـ فرمودند: از اوجب واجبات است؛  گاهی انسان فکر می کند که اوجب واجبات است؛ پس حفظ ایمان مردم میشود واجب؛ از این جهت اهمّیّت مضاعف پیدا میکند ـ ثانیاً از این جهت که دوره، دوره‌ی تطوّر علمی است. 🔹امروز انواع و اقسام شیوه‌ های پراکندن پیام وجود دارد که در گذشته حتّی فکرش را هم نمی کردند؛ از تلویزیون و ماهواره بگیرید تا اینترنت و پسااینترنت؛ این چیزهای جدیدی که پیش آمده، هوش مصنوعی و امثال اینها. حالا چیزهای دیگر هم در راه است. خب، با یک‌ چنین شرایطی، با یک‌ چنین وضعیّتی که در دست شمشیرهای آخته‌ی برّانِ خونریز وجود دارد، ما چه ‌کار می خواهیم بکنیم؟ ، اینجا اهمّیّتِ مضاعف پیدا میکند. امروز، هم سخت‌ افزارهای مخالف، معارض و معاند تطوّر پیدا کرده، پیشرفت پیدا کرده که اشاره کردم، هم نرم‌افزارها؛ 🔹شیوه‌ های باورپذیر کردن پیام را ـ چیز‌هایی که در گذشته، هیچ کس بلد نبود ـ با پشتیبانی علمیِ روانشناسی و امثال اینها رایج کردند؛ اینها ابزارهای نرم‌ افزاری است، اینها خیلی مهم است. جوری میزند، جوری درست میکند، جوری میکند، جوری در روزنامه میزند که کسی که ملاحظه میکند، تردید نمیکند که این درست است؛ در حالی ‌که صد درصد است. ما امروز با اینها مواجهیم. 🔹اگر از این چیزها کردیم، اگر امروز از اهمّیّت تبلیغ و حسّاسیّت تبلیغ و مضاعف بودن وظیفه‌ی تبلیغ غفلت بکند، دچار عارضه‌ای میشویم که جبرانش به‌ آسانی ممکن نیست؛ نمی گویم محال است امّا به‌ آسانی ممکن [نیست] و دچار می شویم. اگر لاسمح‌الله (خدای نخواسته)  پیش بیاید، درست کردنش، جبران کردنش دیگر کار یک‌ ذرّه و دو ذرّه نیست. امام در یک مواردی مکرّر می فرمودند که اگر چنین اتّفاقی بیفتد، اسلام یک سیلی‌ای خواهد خورد که تا سالهای متمادی اثرش بر روی او باقی خواهد ماند؛ قضیّه این است. 🔹اگر چنانچه ما بکنیم این پیش می‌آید. اگر غفلت بکنیم، از گناهان بزرگ قبح‌ زدایی می شود، از کبائر قبح‌ زدایی میشود، عادی میشود. می‌ بینید که در شده؛ در غرب همینطور قدم به قدم دارند پیش میروند. آدم دوست ندارد تعبیرات رایج اینها را تکرار بکند، یعنی واقعاً شأن حرف زدن انسان و زبان انسان بالاتر از این است که اینها را تکرار کند؛ امّا هست دیگر. اگر را دستِ‌کم بگیریم، اینها دامن جامعه‌ی ما را خواهد گرفت. بیانات مقام معظم رهبری ۱۴۰۲/۰۴/۲۱ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
⭕️امام جعفر صادق عليه السلام: 🔸«ذِكرُ المَوتِ يُميتُ الشَّهَواتِ فی النَّفسِ، و يَقلَعُ مَنابِتَ الغَفلَةِ، و يُقَوّی القلبَ بمَواعِدِ الله، و يُرِقُّ الطَّبعَ، و يَكسِرُ أعلامَ الهَوى و يُطفِئُ نارَ الحِرصِ، و يُحَقِّرُ الدُّنيا». 🔹ياد ، خواهش هاى را مى ميراند، و رويشگاه هاى را ريشه كن مى كند، و را با وعده هاى خدا نيرو مى بخشد، و را نازك مى سازد، و پرچم هاى را در هم مى شكند، و آتش را خاموش مى سازد، و را در نظر كوچك مى كند. 📕بحار الأنوار، ج ۶، ص ۱۳۳، ح ۳۲ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️توجه به ثبت و ضبط اعمال و گفتار چه تاثیری در درمان بیماری های زبان دارد؟ 🔹توجه به اينكه فضايى كه در آن زندگى مى كنيم، مثل ضبط صوتى براى و بالخصوص ما است، موجب میشود انسان سخن بگوید، اگرچه نوار ضبط شده را هم كسى گوش ندهد، صرف توجه به اين كه صدا ضبط میشود و احتمال اين هست كه كسى بشنود انگيزه اى در انسان ايجاد ميشود كه منطبق با معيارهاى صحيح صحبت كند و اين مسئله بالوجدان براى خود ما يا دوستان ما در موقع مصاحبه هاى راديويى قابل لمس است، چه رسد به مصاحبه هاى تلويزيونى كه علاوه بر صدا، سيما هم مورد نظاره است. 🔹پس بايد بدانيم كه فضاى اطراف ما است كه حتى كوچكترين حرف را هم ضبط كرده و اگر خداوند اراده كند در «يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ» [طارق، ۹]؛ (روزى كه سريره ها و آشكار میشود) اين نوار ضبط شده به سمع ما میرسد. همچنین توجه به اينكه افرادى موكّل هستند ما را عموماً و صحبت هاى ما را خصوصاً بنويسند و در رأس آنها خداوند عظيمى كه «لَا تَاخُذُهُ سِنَةٌ وَ لَا نَوْمٌ» [بقره، ۲۵۵]؛ (چرت و خواب او را نمى گيرد) است. 🔹اگر انسان به اين معنى توجه پيدا كند كه هيچوقت قولى و يا عملى برخلاف رضاى آن بزرگ كه ولى نعمت اوست انجام نمیدهد. اگر ما متوجه باشيم كه كودكى به تماشاى ما ايستاده هرگز در برابرش گناه و كاری خلاف ادب نمى كنيم؛ چه شده است ما را كه در برابر چنين بزرگى بيشرمانه دست به هر عمل ناروايى مى زنيم؟ امان از وقتى كه ، سايه ظلمانى خود را بر اين انسان عصيانگر بيفكند، كه چشم بسته دست به هر عمل خلافى مى زند. 🔹خداوندا! تو ما را از شرّ كه شيطان درونى است، و كه شيطان بیرونى است حفظ كن. من معترفم و هميشه زبان حالم چنين بوده - اگرچه غافل بوده ام - كه «اِلَهِى لَم يَكُن لِى حَولٌ فَاَنتَقِلُ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ اِلَّا فِى وَقتٍ اَيْقَظْتَنِى لِمَحَبَّتِكَ» [۱] (خدايا حول و قوه اى براى من نيست تا بتوانم به وسيله آن از تو روى برگردانم، مگر در وقتى كه تو مرا به خاطر محبتت كنى) و هميشه طالب بوده و هستم، همچنان كه از پيامبر اكرم (ص) رسيده كه: «اَللّهُمَّ لَا تَكِلْنَا اِلَى اَنْفُسِنَا طَرْفَةَ عَينٍ اَبَداً»؛ (خدايا آنى و چشم برهم زدنى ما را به خودمان وامگذار). 🔹همچنین توجه به اين نكته كه ما جزو ماست نیز تاثیر زیادی در درمان بیماریهای زبان دارد. بعضى باور ندارند كه جزء عمل است و مى گويند حرف باد هوا است؛ عمل آن است كه مثلاً سيلى به صورت كسى بزنى، در حالى كه اينها از اينكه حرفى كه پشت سر فلان شخص میزند، از هزاران سيلى براى او ضررش بيشتر است. بايد باور كنيم كه هر حرفی در زمره مورد بررسى و مكافات قرار ميگيرد، حرف خوب در زمره اعمال خوب و حرف بد در زمره اعمال بد. وقتى (ص) به (ع) ميفرمايد: «اگر خدا كسى را به دست تو هدايت كند برای تو بهتر است از هر چه خورشيد بر آن طلوع و غروب میكند» مسلماً گناه منحرف كردن يك نفر هم ولو با حرف، عظيم است. 🔹شيعه و سنى نقل كرده اند كه «معاذ بن جبل» گفت: «با (ص) در سفر بودم، روزى صبح كردم در حالى كه نزديك آن حضرت بودم و با هم راه میرفتيم، از ايشان خواستم كه عملى را به من بياموزند كه مرا داخل بهشت كرده و از آتش جهنم دور گرداند. آن حضرت شروع به صحبت كرده كلماتى فرمودند تا رسيدند به اين جمله كه آيا مى خواهى تو را به ملاك و ريشه نصايحى كه كردم رهنمون سازم؟ گفتم: بله يا رسول الله؛ فرمودند: نگاه دار اين را، و اشاره به كردند؛ 🔹معاذ بن جبل - که در ذهنش شايد مثل امثال ما اين طور بود كه حرف باد هوا است ـ عرض كرد: «آيا ما به واسطه آنچه مى گویيم مورد محاسبه و مكافات قرار مى گيريم؟»، (ص) فرمودند: «ثَكَلَتْكَ اُمُّكَ يَا مَعَاذُ»؛ (مادرت به عزايت بنشيند اى معاذ) [پيامبر در مقام يك معلّم بايد گاهى با تندى برخورد كند كه طرف مقابل بداند حرف نادرستى زده است، صريح و تند حرف زدن معلم و مورد عتاب قرار دادن شاگرد از نمونه شلاق هاى تربيت است] سپس فرمودند: «وَ هَل يُكِبُّ النّاسَ‏ فِي‏ النّارِ عَلَى‏ وُجُوهِهِم (اَو عَلَى مَنَاخِرِهِم) إِلَّا حَصَائِدُ أَلْسِنَتِهِم‏» [۲] (آيا غير از اين است كه محصول ، مردم را به صورت به آتش مى اندازند؟)». پی نوشت‌ها؛ [۱] از مناجات شعبانيه. [۲] وسائل الشيعة، مؤسسة آل البيت(ع)، چ اول، ج ‏۱۲، ص ۲۸۱، باب ۱۵۲ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ۱، ج۱، ص۱۰۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مردم از نظر داشتن يا نداشتن علم و آگاهی به چند گروه تقسيم می شوند و كداميك برای جامعه خطرناکتر است؟ 🔹مردم از نظر داشتن يا نداشتن علم و آگاهی به چهار گروه تقسيم می شوند: «عالم»، «جاهلِ قاصر»، «جاهلِ مقصّرِ بسيط»، و «جاهلِ مُركّب». كسى است كه مطلبى را به طور اجمال يا به طور تفصيل مى داند، يعنى نسبت به چيزى گاه دارد و گاه . مثلا اجمالا مى داند شراب، حرام است و زيان هايى براى جسم و روح انسان دارد؛ يا به طور تفصيل دلايل حرمت شراب و مدارك آن را ديده و آثار زيانبار آن را در هر يك از اعضاء بدن مورد بررسى دقيق قرار داده است. 🔹 كسى است كه نمى داند، ولى دسترسى به علم هم ندارد، يا به خاطر دور بودن از مراكز علم و يا فرو رفتن در و سهو و خطا. كسى است كه دسترسى به اسباب علم دارد، اما بر اثر و و سهل انگارى به سراغ علم نرفته و در و بى خبرى مانده است؛ ولى با اين حال از جهل خود باخبر است! يعنى مى داند كه نمى داند. اما كسى است كه واقعاً در جهل فرو رفته و از حقّ و واقعيت به دور افتاده، امّا از خود خبرى ندارد، بلكه به عكس خيال مى كند آگاه و با خبر است و آنچه را فهميده، عين واقعيّت مى باشد، و به تعبير ديگر نمى داند كه نمى داند. 🔹در ميان اين گروهها خطر و مسئوليّت از همه كمتر است و بعد از آن، قرار دارد و سپس ، كه ممكن است به خاطر جهل مُركّبش خطراتى براى خود و ديگران ايجاد كند. امّا از همه خطرناكتر، است. آن كس كه آگاهانه راه خلاف مى رود و همچون دزدى است كه با چراغ آمده، به كاهدان نمى زند، بلكه كالاى گزيده تر را مى برد. تمام هايى كه بشر در طول تاريخ داشته، به خاطر همين بوده است. سرچشمه تمام جنگ ها و نابسامانی ها در جامعه بشرى چه در گذشته و چه امروز از همين گروه است. آنها هستند كه خطرناكترين سلاح هاى كشتار جمعى را براى محو و نابودى انسان هاى بى گناه مى سازند. 🔹آنها هستند كه را براى استثمار و استعمار ملّت ها مى كشند. آنها هستند كه براى حفظ و نامشروعشان آتش جنگ را به پا مى كنند و بالأخره آنها هستند كه براى دست يافتن به منافع بيشتر، مراكز حسّاس تبليغاتى را به دست مى گيرند؛ را مى پوشانند و با و ، انسانها را در بى خبرى فرو مى برند. آنها را به سگ هارى تشبيه كرده كه عطش نامحدود و پايان ناپذيرى بر او غلبه نموده، در هيچ حال سيراب نمى شود. اگر به او حمله كنى دهانش باز و زبانش بيرون است و اگر او را به حال خود واگذارى باز چنين است: «فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتَرُكْهُ يَلْهَثْ». [۱] 🔹راستى اگر سؤال شود كه چه می شود كه با علم و در راه گام مى گذارد و اين تضادّ علم و عمل از كجا سرچشمه مى گيرد؟ جواب اين سؤال روشن است. گاه اين واقعاً پايه هاى ايمانش سست و ضعيف است، گرچه در ظاهر مسلمان است، و گاه در عين ايمان به خدا، آنچنان غلبه بر او شديد است كه سدّ ايمانش را كه معمولا چندان محكم نيست، مى شكند و سيلاب هوا و تمام وجودش را فرا مى گيرد و به قعر درّه هولناك و گمراهى پرتاب مى كند. 🔹اين سخن را با حديث زيبايى از (علیه السلام) پايان مى دهيم. حضرت مى فرمايد: «تورات با پنج جمله پايان يافته كه من دوست دارم در آغازِ هر روز آنها را از نظر بگذرانم. [سپس آنها را به اين صورت بيان مى فرمايد:] «اوّل: كه به علمش عمل نكند، با مساوى است»؛ «دوم: زمامدارى كه عدالت را درباره مردم رعايت نكند، با فرعون مساوى است»؛ «سوم: فقيرى كه در برابر غنى به خاطر طمع در اموالِ او ذليلانه خضوع مى كند، با سگ مساوى است»؛ «چهارم: ثروتمندى كه از مالش [براى خود و كمك به ديگران] بهره نمى گيرد، با فقير اجير مساوى است»؛ «پنجم: زنى كه براى هواى نفس و بدون نياز از منزل خارج مى شود، او با كنيزِ برده يكسان است، [چرا كه او هم برده هوس هاست])». [۲] پی نوشت: [۱] سوره اعراف، آيه ۱۷۶ [۲] الاثنی عشريه فی الرّدّ علی الصوفيه، حرّ عاملی، محمد بن محمد، علميه، قم، ۱۴۰۰ق، بی تا، ص ۲۰۶ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ ش، چ اول‏، ج ۴، ۶۳۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا طالبان بهشت و فراریان از دوزخ در خواب غفلت فرو می روند؟ 🔹امام علی (علیه السلام) در فرازی از خطبه ۲۸ نهج البلاغه، به همگان هشدار مى دهد و مى فرماید: «أَلا وَ إِنّى لَمْ أرَکَالْجَنَّةِ نامَ طالِبُها وَ لا کَالنَّارِ نامَ هارِبُها». (بدانید! من هرگز چیزى را مانند ندیدم که طالبانش [این گونه] به خواب فرو رفته باشند، و نه همانند آتشِ [وحشتناکِ] که فراریان از آن [این گونه] به خواب فرو روند). افرادى را دیده ایم که وقتى سفر کوچکى در پیش دارند که مختصر منافع مادى در آن است، شبانگاه خواب از چشمشان مى پرد و بیدار مى مانند و یا هنگامى که خطرى جزیى آنها را تهدید مى کند، خواب به چشمانشان فرو نمى رود؛ 🔹با این حال چگونه ممکن است که انسانِ طالبِ در سراى جاودان باشد ـ نعمتى که بالاتر از آن تصور نمى شود، یا ترسانِ از آتش باشد، ـ درد و رنج جاودانى بى نظیرى که از آن رنجى برتر تصور نمى شود ـ ولى چنان به فرو رود که گویى، خبرى نیست که نیست؟! این پدیده ممکن است از نسبت به جهان دیگر سرچشمه گیرد، و یا از غرق شدن در منافع زودگذر و زرق و برق دنیا؛ هر چه باشد پدیده اى دردناک و وحشت‌زا است. به هر حال، وظیفه رهبران الهى است که مردم را همواره از این خواب غفلت بیدار کنند و با تقویت مبانى ایمان و زدودن آثار خودباختگى در برابر سود و زیان زودگذر دنیا، آنان را به وظایف اصلى و اهداف بزرگى که در پیش دارند آشنا و آشناتر سازند. 🔹سپس امام علی (علیه السلام) به مسأله مهم دیگرى در همین رابطه اشاره کرده، مى فرماید: «أَلاَ وَ إِنَّهُ مَنْ لاَیَنْفَعُهُ الْحَقُّ، یَضُرُّهُ الْبَاطِلُ وَ مَنْ لایَسْتَقیمُ بِهِ الْهُدَى، یَجُرُّ بِهِ الضَّلاَلُ إِلَى الرَّدَى». (آگاه باشید! آنها که از سود نگیرند، زیان دامنشان را خواهد گرفت، و آن کس که [انوار] او را به راه راست نبرد، [ظلمتِ] او را به وادى هلاکت مى کشاند). هدف اميرالمؤمنين (عليه السلام) از بیان این جمله علاوه بر توجه دادن به یک اصل کلّى که در سرنوشت انسانها بیشترین اثر را دارد، این است که به مردم بفهماند اگر از دستورات او که هماهنگ با حقّ و عدالت است پیروى نکنند، در چنگال ظلم و ستم گرفتار خواهند شد و زیانِ باطل، تمام زندگى آنها را فرا خواهد گرفت، همان گونه که سرانجام نیز چنین شد. 📕پيام امام امير المومنين (ع)، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۵ش، ج ۲، ص ۱۸۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️کاری نکنیم که دست خالی برویم 🔹بایدبدانیم[که]بندگی‌خدا در طاعتِ‌خداست [و] طاعت خدا در [گرو] خدا است؛ هم در اعتقاد و هم در عمل. غیر از یا چیزی که مولّد طاعت خدا [است] نداشته باشیم [که عبارت است] از و . یا چیزی که طاعت خدا، مولّد آنهاست [که عبارت است] از مرضیات خدا. معلوم است که ، جز طاعت [به ارمغان] نمی‌آورد و طاعت هم جز از طاعت نمی‌آید. فقهراً (به ناچار) باید ملتفت [متوجه] باشیم [که] مبادا آنی بکنیم که همان آن، گرگ‌ها ما را خوردند! آنِ غفلت، آنِ مهیّا شدن برای انس و جن است. 🔹فقهراً باید بفهمیم که ما از خدا بخواهیم آن‌به‌آن، ما را سالم و محفوظ از و بلیاتِ معنویه و صوریه، ظاهریه و باطنیه، دنیویه و اخرویه [نگاه دارد تا] از سعادتمان محروم نباشیم که تا در آن روز آخر [و در هنگام احتضار] پشیمان از تمام عمر خودمان نباشیم. خدا حفظ کند ما را [تا] کاری نکنیم که آخرش بشویم؛ کاری نکنیم که آخرش دست خالی برویم؛ کاری نکنیم که از آن هدف اصلی که تمام انبیا و اوصیا دعوت به آن هدف می‌کنند، غافل باشیم [آن هم] برای خوشحالی موقت!   بخشی از بیانات حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره) منبع: وبسایت‌مرکزتنظیم‌ونشرآثارمعظم‌له @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«تشویق» و «تنبیه» چه شرایطی دارد و برای تأثیر گذاری آنها چه نکاتی را باید مد نظر قرار دهیم؟ (بخش اول) 🔸در و بايد شرایط آن را مد نظر قرار دهیم؛ مثلا تشويق نبايد مايه غرور و تشويق شونده، يا خاموشی شعله فعّاليّتها و نظم و انضباط او گردد، بلکه بايد بیشتر بر جنبه هاى معنوى تکیه کرد تا موجب تعالی شخصيّت افراد گردد و معیار در آن ضوابط باشد نه روابط. در تنبيه نیز باید بر جنبه آگاه سازى تاکید کرد؛ این کار همچنین باید بصورت مقطعى بوده و راه برای بازگشت نادمین باز بماند. در تنبیه باید مراقب بود از افراط و تفریط پرهیز شود زیرا هر دوی اینها اثر تربیتی آن را از بین می برد. 💠در تشویق کردن بايد شرایط آن را مد نظر قرار دهیم كه تبعات منفی ای به بار نیاورد؛ از جمله این شرایط می توان به موارد زیر اشاره کرد: 1⃣ نبايد به كيفيّتى باشد كه مايه و تشويق شونده، يا خاموش شدن شعله فعّاليّت ها و نظم و انضباط او گردد. 2⃣ بايد بر جنبه هاى معنوى باشد تا به افراد شخصيّت والا دهد؛ امّا اين بدان معنا نيست كه از تشويق هاى مادّى بكلّى چشم پوشيده شود. 3⃣ يك فرد نبايد مفهوم مخالفى براى ديگران باشد، و مايه تحقير و توهين آنها گردد؛ و اين از كارهاى ظريف و دقيقى است كه ذوق و سليقه مديران و فرماندهان ضامن اجراى آن است. 4⃣تشويق نبايد پرخرج و داراى هزينه فراوان باشد؛ زيرا اوّلاً محور شخصيّت و افتخار را از مسائل معنوى به مادّى مى كشاند، و ثانياً عملاً در مورد افراد كمى صورت مى گيرد؛ در حالى كه تشويق بايد كاملاً گستردگى و شمول داشته باشد. 5⃣ بايد بر اساس «ضوابط» صورت گيرد نه «روابط»، و چيزى اسفبارتر از اين نيست كه افرادِ تحت پوشش فرماندهى و مديريّت ببينند «روابط» بر اين مسأله حاكم است نه «ضوابط»، كه اين امر مايه دلسردى و بدبينى و فقدان نشاط در يك تشكيلات مى شود. 6⃣طبيعى است كه ميان تشويق و كار انجام شده بايد تناسبى وجود داشته باشد، و سلسله مراتب و كمّيّت و كيفيّت در اين زمينه ملحوظ گردد. امام على (عليه السلام) فرمود: «اَلثَّناءُ بِأَكْثَرَ مِنَ الاسْتِحْقاقِ مَلَقٌ وَ التَّقْصيرُ عَنِ الاسْتِحْقاقِ عِىٌّ أَوْ حَسَدٌ» [۱]؛ (ثنا گفتن و تمجيد بيش از حدِّ شايستگى و لياقت، تملّق و چاپلوسى است، و كمتر از حدِّ لازم، ناشى از عجز يا حسد است!). 7⃣ معمولاً در حضور جمع صورت مى گيرد و يا نتيجه آن به اطّلاع عموم مى رسد؛ ولى مواردى وجود دارد كه بايد تشويق شكل خصوصى و محرمانه داشته باشد، و مديران با ذكاوت خود مى توانند اين موارد استثنائى را تشخيص دهند. ... پی نوشت؛ [۱] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، ۱۴۱۴ق، چ اول، ص ۵۳۵، (حکمت ۳۴۷) 📕مديريت و فرماندهى در اسلام‏، مكارم شيرازى، ناصر، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۹ش، ‏چ دوازدهم، ص ۱۲۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«تشویق» و «تنبیه» چه شرایطی دارد و برای تأثیر گذاری آنها چه نکاتی را باید مد نظر قرار دهیم؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸در و بايد شرایط آن را مد نظر قرار دهیم؛ مثلا تشويق نبايد مايه و تشويق شونده، يا خاموشی شعله فعّاليّتها و نظم و انضباط او گردد بلکه بايد بیشتر بر جنبه هاى معنوى تکیه کرد تا موجب تعالی شخصيّت افراد گردد و معیار در آن ضوابط باشد نه روابط. در نیز باید بر جنبه آگاه سازى تاکید کرد؛ اینکار همچنین باید بصورت مقطعى بوده و راه برای بازگشت نادمین باز بماند. در تنبیه باید مراقب بود از افراط و تفریط پرهیز شود زیرا هر دوی اینها اثر تربیتی آن را از بین می برد. 💠در مورد نیز شرايطی وجود دارد که باید رعایت شود و از آنجایی که «تنبيه» چنان كه از نامش پيداست، به منظور «آگاه سازى» صورت مى گيرد، بايد جهت گيرى آن به اين سمت باشد. گرچه مجازات و توبيخ هرگز نمى تواند نخستين واكنش در برابر افراد متخلّف باشد - بلكه، بايد قبل از هر چيز دست به دامان آموزش هاى فرهنگى زد - و نه مى تواند مشكل تخلّفات و بى انضباطى ها و خيانت ها را به طور كامل حل كند، ولى به هر حال، چيزى است كه چشم پوشى از آن به طور كلّى نيز براى هر تشكيلاتى خطرناك است؛ چرا كه هميشه «درصد» معيّنى از افراد هستند كه بدون اين «عامل باز دارنده» و يا لااقل «ترس از آن» انجام وظيفه نمى كنند. براى اين كه مديران بتوانند از و به هدف هاى تربيتى مورد نظر برسند، رعايت اصول زير مناسب به نظر مى رسد: 1⃣ هميشه بايد مقطعى باشد، يعنى راه را به روى افراد متخلّف براى اصلاح خويشتن نبندد. جالب است كه در در بسيارى از آيات، بعد از مجازات هاى شديد، بلافاصله را استثناء مى كند؛ يعنى راه را به روى گنهكاران باز نگاه مى دارد. جمله «اِلا الَّذينَ تابُوا» و امثال آن در آيات زيادى از قرآن به همين منظور آمده است. 2⃣ و نبايد حسّ كينه توزى افراد را برانگيزد؛ و در عين حال قاطعيّت مديريّت ايجاب مى كند كه در اين مورد گرفتار وسوسه نشود و از ترس كينه توزی هاى آينده، بكلّى چشم از مجازات يا توبيخ متخلّفان و گنهكاران نپوشد، وگرنه سازمان تشكيلاتش به مى گرايد. 3⃣رعايت تناسب ميان «جرم» و «جريمه»، از مسلّم ترين مسائل اسلامى و تشكيلاتى است كه دقّت در باب حدود و ديات در فقه اسلام، اين معنى را كاملاً مشخّص مى كند. 4⃣اصل در توبيخ اين است كه خصوصى باشد به عكس تشويق، ولى مواردى استثنایی پيش مى آيد كه شرايط ايجاب مى كند كه در حضور جمع انجام گيرد، و يا خبر آن به گوش ديگران برسد. 5⃣از مسائلى كه در مورد توبيخ و مجازات كاملاً ضرورى به نظر مى رسد، اين است كه، بايد دليل آن دقيقاً به طرف شود؛ و هرگز به اين قناعت نشود كه او خودش مى داند كفّاره چه گناهى را مى پردازد. چه بسيار افرادى كه از اعمال سوء و تخلّفات خويش بى خبرند و يا به گفته قرآن «يَحْسَبُونَ اَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً» آن را عمل نيكى مى پندارند و يا اگر آگاهند، درجه اهمّيّت آن را نمى دانند؛ لذا تفهيم دقيق اين مسأله، براى و ، ضرورت دارد. 6⃣مدير و فرمانده نبايد در توبيخ و ملامت زياده روى كند؛ زيرا گاه مى شود كه تكرار آن اثر معكوس دارد. متخلّفان را در اعمال ناپسند خود جرى تر مى كند؛ و آنان را به لجاجت وا مى دارد. امير مؤمنان امام على (عليه السلام) فرمود:  «الافراطُ فِى المَلامَة تَشُبُّ نيرانِ اللَّجاج» [۱]؛ (زياده روى در ملامت و سرزنش، آتش عناد و لجاجت را مشتعل مى كند!). باز در جاى ديگر فرموده است: «إِيّاكَ أَنْ تُكَرِّرَ الْعَتَبَ فَإِنَّ ذلِكَ يُغْرِى بِالذَّنْبِ وَ يَهُونُ بِاْلعَتَبِ» [۲]؛ (از توبيخ مكرّر پرهيز كن! چرا كه تكرار سرزنش، گناهكار را در اعمال ناپسندش جرى و جسور مى كند؛ به علاوه، ملامت را بى اثر مى سازد!). اين بحث دامنه وسيعى دارد كه در اينجا به همين مقدار اكتفاء گرديد. پی نوشت‌ها؛ [۱] بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، چ دوم، ج ‏۷۴، ص ۲۳۰، باب ۸ [۲] غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، رجائى، سيد مهدى‏، دار الكتاب الإسلامي، قم، ‏۱۴۱۰ق، چ دوم‏، ص ۲۵۹، (حکمت ۴۲) 📕مديريت و فرماندهى در اسلام‏، مكارم شيرازى، ناصر، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۹ش، ‏چ دوازدهم، ص ۱۲۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۱۹۰ نهج البلاغه درباره احوال و حوادث عالَم «قبر» چه می فرماید؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۱۹۰ به ذكر بخشى از حوادث تكان دهنده و مى پردازد و مى فرمايد: «وَ قَبْلَ بُلُوغِ الْغَايَةِ مَا تَعْلَمُونَ مِنْ ضِيقِ الْاَرْمَاسِ، وَ شِدَّةِ الْاِبْلَاسِ، وَ هَوْلِ الْمُطَّلَعِ، وَ رَوْعَاتِ الْفَزَعِ، وَ اخْتِلاَفِ الْاَضْلِاعِ، وَ اسْتِكَاكِ الْاَسْمَاعِ، وَ ظُلْمَةِ اللَّحْدِ، وَ خِيفَةِ الْوَعْدِ، وَ غَمِّ الضَّرِيحِ، وَ رَدْمِ الصَّفِيحِ». 🔹[ترجمه:] (و پيش از فرا رسيدن ، امورى است كه مى دانيد از جمله: ، و اندوه، ترس از ، بيم و پى‌درپى، در هم فرو رفتن استخوان ها [بر اثر فشار قبر]، كر شدن گوش ها، ، ترس از وعده ، غم و اندوه تنگناى و پوشانده شدن آن از سنگ ها [و سرانجام خفتن در زير خروارها سنگ و خاك]). 🔹با توجّه به اينكه در نزد ما به معناى پايان همه چيز نيست و بعد از آن، مى ماند، و بسيارى از مسائل بعد از را لمس مى كند، قبرهای تنگ و تاريكى كه در مقايسه با خانه هاى وسيع و زيبا بسيار وحشت انگيز است، و نگرانى هاى مربوط به و وحشت از آينده، جدايى از دوستان و عزيزان و احساس تنهايى مطلق و متلاشى شدن اعضاى پيكر در زير خاك و در يك كلمه منتقل شدن از محيطى آرام و مرفه به بسيار ، همه اينها امورى است كه فكر آن لرزه بر اندام مى اندازد و به همگان مى دهد كه آماده براى چنين و خطرى بشوند. 🔹شايان توجّه است كه (عليه السلام) ضمن و كوتاه و تكان دهنده، گويى همه چيز را در مخاطبان در ارتباط با مسئله و مجسم مى سازد؛ امورى كه همه بدون استثناء بايد در انتظار آن باشند و انديشه در آن، را از ، هر چند عميق باشد بيدار مى سازد، و به اصلاح برنامه هاى زندگيش وادار مى كند. 🔹شايد به همين دليل است كه در دستورات اسلامى آمده هنگامى كه ميّت را به سوى قبر مى بريد، قبل از رسيدن به ، او را به زمين بگذاريد، اندكى صبر كنيد باز جلوتر ببريد و به زمين بگذاريد و اندكى صبر كنيد و به اين ترتيب او را براى ورود به جايگاه وحشتناكش آماده كنيد. پی نوشت؛ [۱] علل الشرائع‏، ابن بابويه، كتابفروشى داورى‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ اول‏، ج ‏۱، ص ۳۰۶ 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۷، ص ۳۰۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آسيب شناسی مهدويت 🔸برای هر و مجموعه معرفتی ممكن است روی دهد كه مانع و بالندگی آن فرهنگ باشد. نيز گاهی به آفت هايی گرفتار می شود كه حركت رو به آن را كُند ميکند و بحث عهده دار شناختن آن و با آنهاست. 🔹آسيب‌های ، مواردی است كه از آنها موجب سستی و به ويژه جوانان نسبت به اصل وجود (عج) و يا ابعاد مختلف شناخت آن حضرت است؛ و گاهی نيز سبب گرايش به افراد يا مجموعه‌ های منحرف می گردد. بنابراين آشنايی با اين ، (عج) را از كجروی در و حفظ خواهد كرد. ما در اينجا مهم‌ترين آسيب‌های فرهنگ مهدويت را در عنوان هایی جدا از يكديگر مورد بحث قرار می دهيم: 💠«برداشت‌های غلط»؛ از آسيب‌ های مهم در ، تفسيرها و از موضوعات اين فرهنگ اسلامی است. و ناقص از به دريافت غير صحيح می‌انجامد كه چند نمونه از آن را بيان می کنيم. 1⃣برداشت غلط از مفهوم انتظار 🔹برداشت غلط از سبب شده است كه بعضی گمان كنند كه چون از فسادها به دست (عج) خواهد بود، ما در برابر و هيچ وظيفه‌ای نداريم، و بلكه ممكن است گفته شود كه برای نزديك شدن (عج) بايد برای ترويج بديها و زشتی‌ها در جامعه اقدام كنيم!! اين در مقابل ديدگاه و (عليه السلام) است كه و را از وظايف حتمی هر مسلمان می داند. 🔹امام خمينی (ره) در نقد اين ديدگاه می گوید: «ما اگر دستمان می رسيد، قدرت داشتيم، بايد برويم تمام ظلم‌ها و جورها را از عالم برداريم، تكليف شرعی ماست. منتها ما نمی توانيم. اينی كه هست اين است كه حضرت [امام مهدی (عج)] عالم را پر ميكند از عدالت؛ نه شما دست برداريد از اين تكليفتان، نه اين كه شما ديگر تكليف نداريد». [۱] ايشان همچنين در ادامه بيانات خود فرموده‌اند: «آيا ما بر خلاف آيات شريفه دست از برداريم؟ دست از برداريم، و توسعه بدهيم گناهان را برای اين كه حضرت بيايند؟!». [۲] 2⃣برداشت نادرست از ظاهر برخی روایات 🔹بعضی افراد از ظاهر برخی از روايات اينگونه برداشت كرده‌اند كه هر قبل از (عج) محكوم و مردود است، بنابراين در برابر قيام و كه قيامی بر ضدّ و ، و در جهت برقراری بوده است موضع نادرستی گرفته‌اند. در پاسخ بايد گفت كه اجرای بسياری از مانند اقامه حدود و قصاص، و نيز جهاد با دشمنان و مبارزه فراگير با فساد جز با تشكيل ممكن نيست؛ 🔹بنابراين تلاش برای برقراری كاری پسنديده و است، و نهی از در بعضی از روايات به معنی شركت در كه انگيزه الهی ندارد، و يا قيام هايی كه بدون توجه به شرايط و زمينه‌ های لازم انجام ميگيرد، و يا حركت هايی كه به عنوان قيام مهدوی شروع ميگردد، می باشد؛ نه اينكه هر انقلاب و حركتی كه در مسير است مردود شمرده شود. [۳] 3⃣نشان دادن چهره خشونت آميز از امام زمان (عج) 🔹يكی ديگر از برداشت‌ های غلط در ، نشان دادن چهره از (عج) است. بر خلاف تصوّر بعضی افراد كه می انديشند (عج) با شمشير عدالت، دريايی از خون به راه می اندازد و بسياری را از دم تيغ عبور می دهد، حضرت و رحمت پروردگار است، و مانند پيامبر عظیم الشأن اسلام (ص) ابتدا همگان را با بيان روشن و به و می خواند، و اكثر مردم دعوت امام (عج) را پاسخ می دهند و به او می پيوندند. بنابراين (عج) تنها با كه آگاهانه از پذيرفتن حق سر باز ميزنند و جز زبان شمشير نمی فهمند با برخورد ميکند. پي نوشت ها: [۱] صحيفه نور، ج۲۰، ص۱۹۶ [۲] همان [۳] براى اطلاع بيشتر درباره اين موضوع به كتاب «دادگستر جهان» نوشته «ابراهيم امينى»، ص ۲۵۴ تا ۳۰۰ مراجعه شود. منبع: راسخون به نقل از نگین آفرینش @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«حضرت اباالفضل عباس» (علیه السلام) سرآمد در صفات 🔸 (علیه‌ السلام) در روز چهارم شعبان المعظم، سال ۲۶ هجری، پا به عرصه وجود گذاشت. مادرش حضرت فاطمه، معروف به علیهاالسلام و پدرش، علیه‌ السلام است. مشهورترین کنیه حضرت، و مشهورترین القابشان ، و است. [۱] 💠حضرت ابالفضل العباس در کلام امام صادق علیه‌السلام 🔹 (علیه‌ السلام) در توصیف (عليه السلام) می‌فرماید: «کانَ عَمُّنَا الْعَبَّاسَ نافِذَ البَصیرَةِ، صَلْبَ الْأیمانِ، جاهَدَ مَعَ أَبی‌ عَبْدِاللهِ علیه‌ السلام وَ أَبْلی بَلاءً حَسَناً وَ مَضی شَهیدا»؛ [۲] (عموی ما علیه‌ السلام، و استوار داشت. وی همراه با علیه‌ السلام بود و مبتلی به بلایی نیکو شد و سرانجام با سرافرازی به رسید). بنابر این روایت، علیه‌ السلام واجد ویژگی‌های ذیل بود: 1⃣«بصیرت» 🔹 ، بینش ژرف و تیزبینی از مهم‌ترین خصوصیات در کلام امام صادق (علیهم السلام) است. به معنای ، ، و به کار رفته است، و به کسی گفته می‌شود که ظاهر و باطن همه اشیا را بدون استفاده از جوارح مشاهده می‌کند. [۳] 🔹بنابراین ، چیزی است که را از رهایی بخشد، و او را به راه و رهبری کند، و از او بکاهد. این امر باعث بینا شدن و راهنمایی انسان به سوی می‌شود. [۴] بنابراین (علیه‌ السلام) از چنان بصیرتی برخوردار بود که علاوه بر دشمن‌شناسی و دوست‌شناسی، در مقابل ولی زمان خویش امام حسین علیه‌السلام سرتاپا گوش و ادب بود. 2⃣ایمان راسخ و استوار 🔹هر چند دارای مراتب است، ولی بی‌شک (علیه‌ السلام) را داشت و همین امر باعث شد تا علیه‌السلام با افتخار از او یاد کند. امام صادق (علیه‌ السلام) بعد از شهادت به تسلیم بودن علیه‌ السلام می‌فرماید: «وَ رَفَعَ‏ ذِكْرَكَ‏ فِي‏ عِلِّيِّين»؛ [۵] (خداوند نام و یاد تو را تا بالا برد). ‏ 3⃣«جهادگری» 🔹خداوند در در آیه ۲۴ سوره توبه بعد از ذکر هشت مورد از چیزهایی که به طور معمول با آن‌ها دارد، می‌فرماید که اگر کسی این هشت مورد را بیشتر از خدا، رسول و در راه خدا دوست داشته باشد، فاسق خواهد بود؛ بنابراین دوست داشتن به خودی خود دارای ارزش است. (علیه‌ السلام) نه تنها علاقمند به بود، بلکه با تمام وجود از علیه‌ السلام دفاع کرد و بالاترین مقام را نصیب خود کرد، مقامی که تمام شهداء به آن غبطه می‌خورند. [۶] 4⃣«سربلندی در آزمایش زیبا» 🔹 و آزمایش از است و شامل همه می‌شود، ولی برای برخی این امتحان و آزمایش آنقدر و زیبا می‌شود که از آن به ، تعبیر می‌کنند: «وَ لِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا»؛ [انفال، ۱۷] (و مؤمنان را از سوی خود به بیازماید). در این مرحله از بلاها جز نمی‌بیند، همان‌گونه که (سلام‌ الله‌ علیها) فرمود: «مَا رَأَيْتُ‏ إِلَّا جَمِيلا»؛ [۸] (جز زیبایی چیزی ندیدم). 5⃣«شهادت» 🔹 ، پایانی زیبا برای است. (علیه‌ السلام) در جواب ابن زیاد فرمود: «أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ... كَرَامَتَنَا الشَّهَادَةُ»؛ [۹] (آیا نمی‌دانی که ، کرامت و بزرگواری ماست). آری! (علیه‌ السلام) به دلیل داشتن ، در نگاه اهل‌بیت (علیهم‌ السلام)، بسیار بزرگوار و قابل احترام بوده است. • نویسنده؛ محمدهاشم شفیعی منبع؛ وبسایت اندیشه برتر حوزه @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️هدف زندگی انسان 🔹مبدأ و نقطه آغاز تمام و و های معنوی انسان، عدم درک صحیح در این دنیا است. و اگر نداند یا فراموش کند که او را برای چه و در این سرای به او بخشیده و این همه در اختیارش نهاده است، زمینه چالش های بعدی را فراهم می سازد. از دیدگاه و مقصد عالی زندگی و ، « و و آمادگی برای و لقای الهی و و وصول به مبدأ نور هستی» است؛ 🔹همان‌گونه که جنین در رحم مادر، خود را برای زندگی کردن در دنیا کامل و آماده می‌کند، نیز باید خود را برای زندگی در و ، کامل و آماده سازد. در چندین آیه اولاً را می‌داند: «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً»؛ (آیا می‌پندارید که شما را آفریده‌ایم؟). و ثانیاً هدف‌ نهایی‌ را به سوی خدا دانسته و فرموده است: «وَ أَنَّ إِلى‌ رَبِّکَ الْمُنْتَهى‌»؛ «إِنَّ إِلى‌ رَبِّکَ الرُّجْعى‌»؛ یعنی انتهای سیر ، به سوی است. 🔹البته به دلیل اینکه پروردگار عالم را به واسطه پرورش می‌دهد، و او توسط صفات انجام می‌پذیرد؛ لذا می‌توان گفت: هدف نهایی ، «نزدیک شدن یا آراسته شدن به و دور شدن از » است، و در این راستا نیز تعبیراتی همچون به رسیدن، به خدا، به خدا رسیدن، مظهر خدا شدن و به رنگ خدا درآمدن که در جای‌جای ادبیات دینی و آموزه‌ های اخلاقی مطرح می‌شود، همه در نهایت به همین حقیقت - آراسته شدن به صفات و و دور شدن از - بازمی‌گردد و خلاصه می‌شود. 🔹همچنین از استفاده می‌شود که این ، محقق و میسر نمی‌شود، مگر با عبودیت و خدای متعال: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ»؛ (و جن و انسان را نیافریدم، جز آنکه مرا ). «وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِیعْبُدُوا اللهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفَاءَ»؛ (در حالی که نیافته بودند، جز آنکه را ، و و را برای او از هرگونه شرکی کنند، و باشند». 🔹پس اگر کسی به و حیات پس از مرگ معتقد شد، و فهمید که ، آراسته شدن به صفات و و آمادگی برای سفر و زندگی در عالم و سپس در قیامت و رسیدن به و ، و خود را در مسیر بندگی و حق‌تعالی قرار داد، چنین فردی به راستی از بیدار شده است، آنگاه تمام زندگی‌اش به‌ و در همین راستا می‌یابد، و از حیرت و و سرگشتگی نجات خواهد یافت، و به می‌رسد، ولی اگر چنین نشد، پایانی برای سرگشتگی و بی‌قراری انسان متصور نیست. 🔹بنابراین تنها کسانی که در مسیر عمل به و حفظ و تخلق به صفات الهی و حرکت و تلاش می‌کنند، از منظر و ، فرد بیدار و تلقی می‌شوند، و سایر مردمان که تلاش و کوشش آنان، تنها در محدوده پرورش تن و بهره‌مندی از و وصول به منافع و مطامع و و و و شهرت خلاصه می‌شود و نسبت به و کمال انسانی و انجام فردی و اجتماعی و عبادی و آماده شدن برای سفر آخرت بی‌توجه‌اند، در خواب و بی‌خبری زندگی خود را سپری می‌نمایند. منبع: پرسمان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فلسفه «عبادات» چیست؟ 🔹بى شك، از ما و فرشتگان بى نياز است، و اگر تمام جهانيان، راه يا را پيش گيرند چيزى بر جلال او افزوده يا از آن كاسته نمى شود. از این رو می فرماید: «إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِى الْاَرْضِ جَمِيعاً فَإِنَّ اللهَ لَغَنِىٌّ حَمِيدٌ» [۱]، و نيز مى فرمايد: «وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِىٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ». [۲] 🔹هر كس هر چيز دارد از و رشحه اى از رشحات وجود اوست، بنابراين كارى نمى تواند انجام دهد كه بر عظمت خالق بيفزايد، و از اينجا به خوبى مى توان نتيجه گرفت كه و عموماً، و خصوصاً به خود باز مى گردد. ، فلسفه مشترك و فلسفه خاص دارد؛ 🔹 «عبادات»، و تواضع در پيشگاه خدا و شكستن بت و غرور و و طغيان است. افزون بر اين، ، انسان را به مى اندازد، و قلب و را زنده نگاه مى دارد، و آثار و بى خبرى را مى زدايد، و بدين ترتيب انسان را هميشه در مسير عبوديّت و حق نگاه مى دارد. 🔹اضافه بر اين، هر يك از ، خود را نيز دارد؛ نهى از فحشا و منكر مى كند، و مبارزه با هواى نفس را تقويت مى نمايد، و ، اختلاف طبقاتى را از بين مى برد يا كاهش مى دهد، باعث اتّحاد صفوف مسلمانان و قوّت و قدرت اسلام مى گردد، و در روايات اسلامى كه در باب فلسفه احكام آمده به همه اين امور اشاره شده است. [۳] پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره ابراهيم، آيه ۸ [۲] سوره آل عمران، آيه ۹۷ [۳] ر ک: نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، ‏۱۴۱۴ق، چ اول، ص ۵۱۲، (حکمت ۲۵۲) 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏ ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۷، ص ۴۴۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ارزش و جایگاه جوان در اسلام 🔹ایام و یکی از حساس‌ترین و مهم‌ترین دوران در طول حیات انسان و دوران و فروغ زندگی اوست. می‌تواند با استفاده از قدرت و و روح سرشار از عشق و ، شور و هیجان، و آینده خود را رقم بزند و به عالی‌ترین و باشکوه‌ترین در مسیر حرکتش به سمت دست یابد. 🔹از همین رو اهتمام بسیار زیاد و ویژه‌ای به دارد و آن را مهم‌ترین و اساسی‌ترین بخش زندگی و عمر آدمی می‌شمارد و آن را فرصت مناسب برای دستیابی به رشد و و خوشبختی دنیا و آخرت معرفی می‌کند. چنانکه (عليه السلام) در تفسیر آیه شریفه «...وَ لاَ تَنسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنيا...»؛ [قصص، ۷۷] (... و سهم خود را از فراموش مكن)، می‌فرمایند: «، ، ، و را فراموش مكن، تا با آن‌ها، را به دست آورى». [۱]  🔹ایام نوجوانی و زمانی است که و و شاکله وجودی انسان در آن شکل می‌گیرد و بر همین اساس، در روایات متعددی بر نقش این دوران در شکل‌گیری شخصیت تاکید بسیاری شده است. (عليه السلام) در این‌باره می‌فرمایند: «دل مانند زمين آماده است كه هر بذرى در آن کاشته شود، مى‌پذيرد». [۲] (عليه السلام) نیز سفارش می‌کنند: « را دريابید، زيرا كه آنان سريع‌تر به كارهاى خير روى مى‌آورند». [۳] 🔹 به دلیل رسیدن به سن ، با يك تحول مهم و برخورد می‌کند، که و  دچار برخی تغییرات و فعل و انفعالات می‌شود؛ چنانچه اگر در این زمان تحت و قرار نگیرد و این تحولات درونی به درستی هدایت نشود، جوان با زیادی روبرو می‌شود. (عليه السلام) درباره اهمیت و در این دوره می‌فرمایند: «به آموختن حديث به پيش از آن كه آنان را گمراه سازند، اقدام کنید». [۴] 🔹یعنی در این دوره بستر بسیار مناسبی برای و دارد که اگر در این امر کوتاهی شود و پایه‌های دینی و اعتقادی جوان به درستی شکل نگیرد، ناخودآگاه به دلیل تمایلات و غرایز بیدار شده‌ای که در او پدید آمده، به سوی ایدئولوژی و فرهنگ غیردینی، که امروزه از طریق اینترنت، فضای مجازی، شبکه های ماهواره‌ای و... که به آسانی در اختیار و در دسترس همگان است خواهد رفت. 🔹به جهت اهمیت ، بر ، و تمامی کسانی‌که به نحوی در یادگیری و آموزش جوانان تاثیرگذارند، لازم است که با شناختن ارزش واقعى جوانى و درک و نقايص طبيعى این دوران و با های و ، تمایلات و غرایز جوانان را از سركشى و باز دارند، و به سوی یک و الهی هدایت نمایند. 🔹بنابراین، موضوع و ارزش و اهميت آنان در نزد و (علیهم‌ السلام) به قدری بالاست که به هیچ عنوان نمی‌توان از آن کرد، و تمام کسانی‌که در تخریب زیرساخت‌ های فرهنگی کشور دست داشته و دارند و با انتشار کتاب‌ها، مقالات، و دادن آزادی‌های بی‌حد و حصر، در از بین بردن جوانان نقش داشته‌اند، مورد قهر و غضب خداوند متعال قرار خواهند گرفت و روز قیامت در ازای گمراهی هر یک از این جوانان مسئول خواهند بود. پی‌نوشتها؛ [۱] معانی الاخبار، ص۳۲۵؛ [۲] تحف العقول ص۷۰؛ نهج البلاغه، نامه۳۱؛ [۳] اصول كافى، ج۸، ص۹۳، ح۶۶؛ [۴]. تهذيب الأحكام (تحقیق خرسان)، ج۸، ص۱۱۱، ح۳۰ منبع: وبسایت رهروان ولایت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«حب دنیا» چگونه مانع کسب معرفت و شناخت می شود؟ 🔹خداوند در «سوره نحل»، آیات ۱۰۶ - ۱۰۸، می فرماید: «مَن كَفَرَ بِاللهِ مِن بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَ لَٰكِن مَّن شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللهِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ - ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ وَ أَنَّ اللهَ لَا يَهْدِی الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ - أُولَٰئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ وَ أُولَٰئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ» 🔹[ترجمه آیات:] (کسانى که بعد از ایمان‌شان، به خدا کافر شوند [مجازات مى شوند] ـ بجز آنها که تحت فشار واقع شده اند در حالى که قلبشان با ایمان، آرام است ـ آرى، آنها که سینه خود را براى پذیرش کفر گشوده اند، غضب خدا بر آنهاست؛ و عذاب عظیمى در انتظارشان! - این بخاطر آن است که زندگى پست را بر ترجیح دادند؛ و خداوند افراد بى ایمان (لجوج) را هدایت نمى کند. - آنها کسانى هستند که [بر اثر فزونى گناه،] خدا بر دلها و گوش و چشمان شان مُهر نهاده؛ [به همین دلیل نمى فهمند،] و غافلان [واقعى] همانها هستند). 🔹خداوند در این آیات، به گروهى اشاره مى كند كه نخست را از جان و دل پذيرا گشتند و بعد شدند. مى فرمايد: اين به خاطر آن نيست كه چيزى بر خلاف حق در اسلام ديده باشند، بلكه آنها را بر ترجيح دادند، و به همين جهت با اسلام وداع گفتند، و به وادى قدم نهادند، و چون نيستند، خداوند هدايت شان نمى كند؛ بلكه به خاطر بر و و آنها مهر مى نهد، و درهاى معرفت را به روى آنها مى بندد، در نتيجه در فرو مى روند. 🔹 خواه در شاخه عشق به مال و ثروت باشد، يا مقام و جاه و يا انواع شهوات ديگر، به مى ماند كه در انسان می‌وزد و تعادل ترازوى را به كلّى بر هم مى زند. مى دانيم ترازوهاى دقيق را در محفظه اى مى گذارند كه كمترين نسيم به آن نوزد، و حتى كسى كه مشغول سنجش با آنها است موقّتاً نفس را در سينه حبس مى كند، مبادا امواج هوايى كه از ريه او خارج مى شود تعادل آن را بر هم زند. آيا از چنين ترازويى در برابر يك طوفان شديد كارى ساخته است؟! 🔹 خواه شكل قارونى داشته باشد و يا فرعونى، يا سامرى و يا غير آنها، مسلّماً به اجازه و را نمى دهد. اگر آيه فوق مى گويد خداوند بر قلب و گوش و چشم آنها مهر مى نهد، اين در واقع همان تأثيرى است كه در قرار داده، و چون آنها به سراغ سبب مى روند، گرفتار چنين مسببى مى شوند. 🔹در تعبيرات جالبى در اين زمينه ديده مى شود؛ از جمله در حديثى (عليه السلام) مى فرمايد: «مَثَلُ الْحَريص عَلَى الدُّنْيا كَمَثَلِ دُوْدَةِ القَزّ كُلَّمَا ازْدادَتْ مِنَ القَزِّ عَلى نَفْسِها لَفّاً كانَ أَبْعَدَ لَها مِنَ الْخُرُوجِ حَتّى تَمُوتَ غمّا» [۱] ( بر دنيا همچون كرم ابريشم است، هر قدر بيشتر ابريشم برگرد خود مى تند زندانى تر مى شود، و راه خروج بر او مسدودتر مى گردد، تا از غم و اندوه بميرد). در حديث ديگرى از (عليه السلام) مى خوانيم: «اَلدُّنيا تَقُرُّ وَ تَضُرُّ و تَمُرُّ» [۲] ( مى فريبد، مى رساند و ). 🔹در حديث ديگرى مى خوانيم كه (عليه السلام) نامه اى به يكى از ياران اش نوشت و او را نصيحت فرمود. از جمله نصايح امام (عليه السلام) اين بود: «فَارْفُضِ الدُّنْيا فَاِنَّ حُبَّ الدُّنْيا يُعْمِى، وَ يُصِّمٌ وَ يُبْكِمٌ وَ يُذِلُّ الرِّقابٌ فَتَدارَكْ مابِقَىَ مِنْ عُمُرِكَ وَ لا تَقُلْ غَداً أَوْ بَعْدَ غَد، فَانَّما هَلَكَ مَنْ كانَ قَبْلَكَ بِاِقامَتِهِمْ عَلى الأَمانِىِّ وَالتَّسْوِيْفِ» [۳] ( را رها كن كه ، چشم را كور و گوش را كر و زبان را لال و گردن ها را به زير مى آورد. در باقى مانده عمرت گذشته را كن و نگو فردا و پس فردا، زيرا كسانى كه پيش از شما بودند به خاطر تكيه بر و امروز و فردا كردن شدند). پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ دوم، ج ۷۰، ص ۲۳؛ [۲] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، چ اول، ص ۵۴۸، قصار [۴۲۲] ۴۱۵؛ [۳] بحارالأنوار، همان، ص ۷۵ 📕کتاب پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶، چ نهم، ج ۱، ص ۳۱۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️قیام کربلا منحصر به یک زمان و مکان نیست 🔹همه‌ روز باید ما این معنا را داشته باشد که امروز روز ، و ما باید مقابل بایستیم؛ و همین جا هم و باید نقش کربلا را ما پیاده کنیم، انحصار به یک زمین نداشته، انحصار به یک افراد نداشته؛ 🔹قضیه کربلا منحصر به یک جمعیت هفتاد و چند نفری و یک زمین کربلا نبوده، همه زمین‌ها باید این نقشه را اجرا کنند، و همه روزها نکنند؛ ملت‌ها باید غفلت نکنند از اینکه همیشه باید مقابل ظلم باشند. بیانات‌ حضرت‌ امام ۵۸/۰۷/۰۴ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«هواپرستى» انسان را به چه سرانجامى مى رساند؟ 🔹 سرچشمه از خدا و خلق خدا است؛ «هواپرستی» عامل بیگانگى از همه اصول اخلاقى است، و بالاخره هواپرستى، انسان را در خویشتن فرو مى برد، و از همه حقایق جهان دور مى سازد. یک جز به اشباع شهوات خویش نمى اندیشد، ، ، ، و براى او مفهومى ندارد. رابطه این دو با هم در آیات به خوبى بازگو شده است؛ آنجا که در آيه ۲۸ سوره کهف مى فرمايد: 🔹«وَ لا تَعْدُ عَیْناکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا» (هرگز چشم هاى خود را از این ، اما ظاهراً فقیر، برمگیر؛ و به خاطر به این مستکبران از خدا بى خبر، دیده میفکن). «وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا». (و از آنها که را از یاد خود ساختیم اطاعت مکن). «وَ اتَّبَعَ هَواهُ» (از آنها که پیروى کردند). «وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطاً» (همانها که همه کارهایشان است و خارج از رویه و توأم با ). در اینجا نخست، از خدا مطرح است و به دنبال آن پیروى از ، و جالب این که: نتیجه آن هم به طور مطلق ذکر شده است. 🔹چرا ، همیشه گرفتار است؛ شاید یک دلیلش این باشد که: در لذت هاى مادى همیشه رو به افزون طلبى مى رود، کسى که دیروز از فلان مقدار مواد مخدر نشئه مى شد، امروز با آن مقدار نشئه نمى شود، و باید تدریجاً بر مقدار آن بیفزاید. کسى که دیروز، یک قصر مجهز چند هزار مترى او را سیر مى کرد، امروز براى او یک امر عادى است، و به همین ترتیب، در همه شاخه هاى هوا و ، دائما رو به گام برمى دارند، تا خود را و نابود کنند. 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازى، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و ششم، ج ۱۲، ص ۴۶۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️برای اوقات خواب خود افسوس می‌خوریم 🔹ما برای اوقات خواب خود افسوس می‌خوریم که چرا برای بیدار نمی‌شویم، در صورتی که را به می‌گذرانیم! زیرا اگر در بیداری به توجه و مشغول بودیم، «توفیق بیداری شب» را نیز برای تهجد و خواندن و پیدا می‌کردیم. 📕بهجت الدعا، ص٣٨۵ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۲۲۳ نهج البلاغه، چه راهکاری برای بیداری از خواب غفلت و رهایی از گناهان ارائه می دهد؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۲۲۳ مى فرمايد: «يَا أَيُّهَا الاِْنْسَانُ، مَا جَرَّأَكَ عَلَى ذَنْبِكَ، وَ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ، وَ مَا أَنَّسَكَ بِهَلَكَةِ نَفْسِكَ؟» (اى انسان! چه چيز تو را بر جسور ساخته؟ و چه چيز تو را در مقابل كرده؟ و چه چيز تو را بر علاقه مند نموده است؟). اشاره به اينكه در انسان نيرومندترين غرائز است؛ به طور طبيعى خود را بيش از هر كس دوست دارد و هرگاه ببينيم كسى خنجر برداشته، بر سينه و بازو و پهلوى خود مى زند وحشت مى كنيم و با خود مى گوييم آيا گرفتار جنون شده است. مگر ممكن است انسان عاقل، علاقمند هلاكت خويش شود؟ 🔹اگر كمترين علاقه اى به هلاكت خويش ندارد، پس چرا و غرورى كه مايه اوست را پذيرا مى شود؟! در ادامه سخن مى افزايد: «آيا درد تو درمان ندارد، يا از اين بيدارى ای نيست؟ چرا آن گونه كه به ديگران رحم مى كنى به خودت نمى كنى؟!». سپس با ذكر مثالى اين حقيقت را روشن تر مى سازد و مى فرمايد: «چه بسا كسى را در دل آفتاب سوزان مى بينى، و در برابر حرارت آفتاب بر او سايه مى افكنى، يا بيمارى را مشاهده مى كنى كه درد جانكاهى بدن او را سخت آزرده، و از روى ترحّم بر او مى گريى [پس چرا درباره خود بى تفاوت هستى] چه چيز تو را بر اين شكيبا ساخته، و بر مصائب خود صبور كرده و از گريه‌ بر خويشتن باز داشته است، در حالى كه هيچ چيز براى تو عزيزتر از نيست». 🔹اشاره به اينكه چرا انسان هايى را مى بينيم كه گرفتار تناقض در عمل و دوگانگى در قضاوت هستند، در برابر ناراحتى ديگران و بيمارى بيماران، سخت عكس العمل نشان مى دهند، و گاه سيلاب اشكشان فرو مى ريزد، در حالى كه سخت‌تر و مصائبشان سنگين تر است و هيچگونه عكس العملى در برابر آن نشان نمى دهند. (عليه السلام) مى خواهد اين ، و اين را با اين بيان منطقى و گويا از بيدار كند و به كه در پيش رو دارد متوجّه سازد، شايد كنند و به سوى خدا بازگردند. 🔹در ادامه سخن مى افزايد: «وَ كَيْفَ لا يُوقِظُكَ خَوْفُ بَيَاتِ نِقْمَة، وَ قَدْ تَوَرَّطْتَ بِمَعَاصِيهِ مَدَارِجَ سَطَوَاتِهِ! فَتَدَاوَ مِنْ دَاءِ الْفَتْرَةِ فِی قَلْبِكَ بِعَزِيمَة، وَ مِنْ كَرَى الْغَفْلَةِ فِي نَاظِرِكَ بِيَقَظَة» (چگونه ترس از و هاى شبانه تو را بيدار نكرده، در حالى كه بر اثر الهى هر روز، خود را به مرحله بالاترى از مى افكنى! حال كه چنين است بيمارى‌ سستى‌ دل خود را با داروى تصميم و مداوا كن، و اين كه چشمت را فرو گرفته با بيدارى برطرف ساز). می‌دانيم براى و رهايى از خطر دو چيز لازم است: بيدارى و هوشيارى از يكسو و تصميم و عزم راسخ از سوى ديگر؛ 🔹و (عليه السلام) در اين عبارت كوتاه به هر دو اشاره فرموده است، و را هشدار مى دهد كه از برخيزند و براى نجات خويش از چنگال ، كه آتش خشم و را بر مى افروزد، تا وقت نگذشته است تصميم بگيرند. تعبير به «بَيَاتِ نِقْمَة» (عذاب شبانه) براى اين است كه كه در شب نازل مى شود، قربانى زيادترى مى گيرد؛ زلزله ها، سيلاب ها و طوفان هايى كه در شب رخ مى دهد، هنگامى كه مردم در خوابند و هيچ گونه دفاعى از خود ندارند. 🔹 مى فرمايد: «أَ فَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا بَيَاتاً وَ هُمْ نَائِمُونَ - أَوَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا ضُحىً وَ هُمْ يَلْعَبُونَ» [۱] (آيا اهل شهرها و آبادی‌ها از اين ايمنند كه ما به سراغ آنها بيايد، در حالى كه در باشند؟ آيا اهل شهرها و آبادی‌ها از اين ايمنند كه عذاب ما هنگامه روز به سراغشان بيايد در حالى كه سرگرم بازى هستند؟). سپس در پايان اين فقره می‌فرمايد: «وَ كُنْ للهِ مُطِيعاً، وَ بِذِكْرِهِ آنِساً» ([بنابراين بيدار باش] و مطيع خداوند شو و با ياد او انس گير). 📕پيام امام اميرالمومنين (عليه السلام)، مكارم شيرازى، ناصر، ج ۸، ص۳۷۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel