eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
427 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
💥☄💥☄💥☄💥☄💥 ☄ ⭕️رابطه تقوا و بصیرت (بخش چهارم) 💠رابطه تقوا و بصیرت 🔹یكی از این است كه میشود. حال ممكن است این سؤال پیش آید كه چگونه ممكن است كه یك فضیلت اخلاقی است و به عمل انسان مربوط میشود، در دستگاه عقل و قوه قضاوت انسان تأثیر داشته باشد و این امر سبب شود كه انسان به دریافت حكمت هایی نائل گردد كه بدون داشتن تقوا موفق به دریافت آن حكمت ها نمیشد. در پاسخ به این سؤال ابتدا باید بگوییم كه ارتباط میان تقوا و بصیرت یكی از اصول مسلم قرآن است. اصول قرآن نیز همگی عین حقیقت هستند. علاوه بر این، با سه روش دیگر نیز میتوان این اصل مسلم را ثابت كرد. این سه روش عبارتند از: روایات، علم - فلسفه و تجربه. 1⃣روایات 🔹از جمله قرائن قطعی كه آیات قرآن را تفسیر می كند، است. احادیث معتبر بسیاری در منابع روایی وجود دارد كه همگی ارتباط میان و را تأیید میكند. این احادیث گاهی به شكل مستقیم، تقوا و پاكی از گناه را در و روشن بینی روح مؤثر دانسته اند. در این باره میتوان به حدیثی از (ص) اشاره كرد كه میفرمایند: «لولا أنَّ الشَّياطينَ يَحُومونَ على قُلوبِ بَني آدمَ لَنَظَروا إلى مَلَكوتِ السَّماءِ؛ اگر نبود كه بر گرد دل هاى آدميان مى چرخند، هر آينه آنان ملكوت آسمانها را مى ديدند». [۱] 🔹گاهی نیز احادیث به طور غیرمستقیم این مطلب را بیان می كند. مثل این كه و از كف دادن زمام تقوا را در ، تیرگی دل و خاموش شدن نور عقل موثر دانسته اند. در این باره می توان به حدیثی از امام علی (ع) اشاره كرد كه می فرماید: «هركس از پیروی كند، او را كور و كر می كند و ذلیل و گمراه می سازد». در حقیقت ارتباط میان و ، در است؛ حتی ادیبان مسلمان هم این حقیقت آشكار را از معارف اسلامی اقتباس كرده و در آثار خود به كار برده اند. نظیر آنجا كه حافظ میگوید: جمال یار ندارد نقاب و پرده، ولی غبار ره بنشان تا نظر توانی كرد. ... پی نوشت‌ها: [۱] المحجّة البيضاء: ۲/۱۲۵، و فی هامشه: أخرجه أحمد عن أبي هريرة باختلاف، و قوله: «يحومون»: حامَ الطائرُ حولَ الشيء حوما إذا دار (مجمع البحرين: ۱/۴۷۷) [۲] عبدالواحد تمیمی آمدی، تصنیف غررالحكم و دررالكلم تنظیم: جهرمی زاده، گروه دین و اندیشه تبیان منبع: تبیان به نقل از رادیو قرآن @tabyinchannel
⭕️قرآن خود را چگونه معرفی می‌کند؟ 🔹در تحلیل محتوای بهتر است کار را از اینجا شروع کنیم که ببینیم قرآن خودش درباره خودش چه نظری دارد و خود را چگونه معرفی می‌کند؟ اولین نکته‌ای که درباره خود می‌گوید این است که این کلمات و عبارات، . قرآن تصریح می‌کند که پیامبر انشاءکننده قرآن نیست، بلکه آنچه را که توسط روح‏‌القدس یا جبرئیل به اذن خدا بر او القاء شده است بیان می‌کند. توضیح دیگری که قرآن درباره خود می‌دهد، است که عبارت از و راهنمایی آنها برای خروج از تاریکیها به سوی نور است: «کتابٌ انْزَلْناهُ الَیک لِتُخْرِجَ النّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ الَی النّورِ». [ابراهیم، ۱] این کتابی است که ما به تو فرستادیم تا مردم را به امر خدا از تاریکی به سوی نور بیرون بری». 🔹بدون شک یکی از مصادیق این ظلمات، جهالت‌ها و نادانی‌هاست و بشر را از این به روشنایی علم می‌برد. اما اگر ظلمت‌ها تنها در نادانیها خلاصه می‌شد، فلاسفه هم می‌توانستند این مهم را به انجام برسانند، لکن ظلمت‌های دیگر وجود دارد به مراتب خطرناک‌تر از ظلمت نادانی که مبارزه با آن از عهده علم خارج است. از جمله این ظلمت‌ها ‏پرستی و و است که ظلمت‌هایی فردی و اخلاقی به حساب می‌آید و نیز ظلمت‌های اجتماعی نظیر و . در عربی واژه «ظلم» که معادل فارسی آن همان ستم است، از ماده ظلمت اخذ شده که نشان‌‏ دهنده نوعی تاریکی اجتماعی و معنوی است. مبارزه با این ظلمت‌ها بر عهده قرآن و سایر کتاب‌های آسمانی است. قرآن خطاب به موسی بن عمران می‌گوید: « ... انْ اخْرِجْ قَوْمَک مِنَ الظُّلُماتِ الَی النّورِ؛ [ابراهیم، ۵] ... قومت را از این فضای تاریکی بیرون بکش و به عالم نور برسان». 🔹این تاریکی همان تاریکی ستم فرعون و فرعونیان است و نور، نور آزادی و عدالت. نکته‌ای که اهل تفسیر به آن توجه کرده‌اند این است که قرآن همواره ظلمات را جمع می‌آورد و همراه با «الف» و «لام» که افاده استغراق می‌کند و شامل همه تاریکی‌ها می‌شود، حال آنکه نور را مفرد ذکر می‌کند و معنای آن این است که یکی بیشتر نیست، حال آنکه مسیر انحراف و گمراهی متعدد است. مثلًا در آیةالکرسی می‌خوانیم: «اللهُ وَلِی الَّذینَ امَنوا یخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ الَی النّورِ وَ الَّذینَ کفَروا اوْلِیاؤُهُمُ‏ الطّاغوتُ یخْرِجونَهُمْ مِنَ النّورِ الَی الظُّلُماتِ‏...». به این ترتیب هدف خود را مشخص می‌کند: پاره کردن زنجیرهای جهل و گمراهی و ستم و تباهی اخلاقی و اجتماعی و در یک کلمه نابودکردن ظلمتها و هدایت به سمت عدالت و خیر و روشنایی و نور. 📕آشنایی با قرآن (نسخه سایت)، مرتضی مطهری، ج ۱، ص ۳۳ الی ۳۵ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منظور از «حیات طیّبه» چیست؟ 🔹در «آیه ۹۷ سوره نحل» مى خوانیم: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَر أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ» (هر کس انجام دهد در حالى که باشد، خواه یا به او حیات پاکیزه مى بخشیم، و آنها را به بهترین اعمالى که انجام مى دادند خواهیم داد). مفسران در معنى (زندگى پاکیزه) تفسیرهاى متعددى آورده اند: بعضى، آن را به معنى تفسیر کرده اند. بعضى، به و رضا دادن به نصیب. بعضى، به . بعضى، به عبادت توأم با روزى حلال. و بعضى، به بر اطاعت فرمان خدا و مانند آن. 🔹ولى شاید، نیاز به تذکر نداشته باشد که ، مفهومش آن چنان وسیع و گسترده است که همه اینها و غیر اینها را در بر مى گیرد، از هر نظر، پاکیزه از ، و ، و ، و و انواع و هرگونه چیزى که آب زلال زندگى را در کام انسان ناگوار مى سازد. ولى با توجه به این که در دنبال آن، سخن از به نحو احسن به میان آمده، استفاده مى شود که مربوط به است و مربوط به . 🔹جالب این که در روایتى که در از امیرمؤمنان (علیه السلام) نقل شده مى خوانیم: «وَ سُئِلَ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى: «فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً»، فَقالَ: هِیَ الْقَنَاعَةُ؛ [۱] از امام پرسیدند: منظور از جمله  «فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً» چیست؟ فرمود: است». بدون شک، مفهوم این تفسیر، محدود ساختن به قناعت نمى باشد، بلکه بیان مصداق است، ولى مصداقى است بسیار روشن، چرا که اگر تمام دنیا را به انسان بدهند ولى را از او بگیرند، همیشه در آزار و و نگرانى به سر مى برد؛ 🔹به عکس، اگر انسان روح قناعت داشته باشد، و از و آز و بر کنار گردد، همیشه و خوش است. همچنین در بعضى از روایات دیگر به معنى «رضا و خشنودى از آنچه خدا داده است» تفسیر شده که آن هم با قریب الافق است. ولى، هرگز نباید به این مفاهیم جنبه تخدیرى داد، بلکه هدف اصلى از بیان رضا و ، پایان دادن به ، آز، طمع و است که عامل ، استثمارها، جنگها و ، و گاه عامل ذلت و اسارت است. پی نوشت: [۱] نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره ۲۲۹ 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمى مکارم شيرازى، دارالکتب الإسلامیۀ، چ ۲۷، ج ۱۱، ص ۴۲۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ریشه یابی «بی‌ حجابی» و «بد حجابی» (بخش اول) 🔸وقتی به فلسفه و ریشه‌ «حجاب» می نگریم، می بینیم، از «عوامل خوشبختی» است و موجب «سلامتی روحی و روانی و تکامل فرد و جامعه» می گردد،؛ و و ، سقوط و انحطاط معنوی و فکری و پیامدهای شوم بیماری روانی و در نهایت جسمی را به ارمغان می‌آورد. گوهر و در صدف وجود نهفته است، لذا نباید از جسم و ظاهر جسمانی خود به عنوان کالایی شهوت انگیز استفاده کنند و چشم های هرزه را به خود متوجه نمایند. علل و عوامل مختلفی در مقوله‌ نقش دارند، که در این نوشتار به مواردی چند از آنها، با توضيحی مختصر در مورد هر کدام می‌پردازیم. 1⃣«پیروی از هوی و هوس های نفسانی» 🔹بی شک در وجود ، غرائض و امیال گوناگونی است که همه‌ آنها برای ادامه‌ حیات او ضرورت دارد. سرچشمه و بی خبری است. برخی به خاطر هوا و خویش به فکر تنوع لباس، آرایش و در جامعه می پردازند، تا اینکه خود را به هر مردی ارائه کنند. برخی از اینگونه زنان به جز شیک پوشی، ، لذت جویی، خوشگذرانی، به چیز دیگری نمی اندیشند و بهترین اوقات زندگی خود را به قدم زدن در کوچه و خیابان ها و پارک ها می گذرانند؛ خلاصه آنجا که و بی حجابی است، نه پای دین در میان است و نه پای عقل. در آنجا چیزی جز و بلا نیست، در آنجا چیزی جز بیچارگی و و نخواهد بود. 2⃣«جلب توجه و کسب جایگاه» 🔹 موقعیت طلب است و همواره می خواهد در میان مردم از جایگاهی خاص و در خور توجه برخوردار باشد. بعضی از افراد با تحصیل علم و دانش و کسب فضائل اخلاقی و معنوی و یا اجتماعی، جایگاهی بدست می آورند، و برخی از افراد که فاقد این ارزش ها هستند، با و جاذبه های طبیعی و ساختگی زنانه خود و ، سعی در جلب توجه دیگران دارند، تا به کمبودهای عاطفی و یا اجتماعی خود پاسخ دهند، اما این ها دلیل بر شخصیت و ارزش آنها نمی باشد. 3⃣«خودنمایی» 🔹با توجه به آفرینش توأم با زیبایی و لطف ظاهری و با احساسات و عواطف باطنی و تمایل به خودنمایی که در وجود زن به طور محسوس و قوی به چشم می خورد، زمینه تحریک پذیری و ایجاد هیجان و تحریک در دیگران توسط او امری طبیعی است؛ و اگر ویژگی های یاد شده را با آرایش و لباس های محرک و نامناسب و حرکات مهیج بیامیزد و در معرض دید قرار دهد، چه و را بوجود می آورد که زمینه ساز اضطراب و نگرانی و پریشانی در روح و روان افراد می شود. (علیه السلام) در مورد می فرماید: «شمار کسانی که در اثر و انحرافات جان خود را از دست می دهند، بیش از تعداد افرادی است که در اثر مرگ طبیعی می میرند». ... منبع؛ راسخون به نقل از خبرگزاری مهر @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«هواپرستى» انسان را به چه سرانجامى مى رساند؟ 🔹 سرچشمه از خدا و خلق خدا است؛ «هواپرستی» عامل بیگانگى از همه اصول اخلاقى است، و بالاخره هواپرستى، انسان را در خویشتن فرو مى برد، و از همه حقایق جهان دور مى سازد. یک جز به اشباع شهوات خویش نمى اندیشد، ، ، ، و براى او مفهومى ندارد. رابطه این دو با هم در آیات به خوبى بازگو شده است؛ آنجا که در آيه ۲۸ سوره کهف مى فرمايد: 🔹«وَ لا تَعْدُ عَیْناکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا» (هرگز چشم هاى خود را از این ، اما ظاهراً فقیر، برمگیر؛ و به خاطر به این مستکبران از خدا بى خبر، دیده میفکن). «وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا». (و از آنها که را از یاد خود ساختیم اطاعت مکن). «وَ اتَّبَعَ هَواهُ» (از آنها که پیروى کردند). «وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطاً» (همانها که همه کارهایشان است و خارج از رویه و توأم با ). در اینجا نخست، از خدا مطرح است و به دنبال آن پیروى از ، و جالب این که: نتیجه آن هم به طور مطلق ذکر شده است. 🔹چرا ، همیشه گرفتار است؛ شاید یک دلیلش این باشد که: در لذت هاى مادى همیشه رو به افزون طلبى مى رود، کسى که دیروز از فلان مقدار مواد مخدر نشئه مى شد، امروز با آن مقدار نشئه نمى شود، و باید تدریجاً بر مقدار آن بیفزاید. کسى که دیروز، یک قصر مجهز چند هزار مترى او را سیر مى کرد، امروز براى او یک امر عادى است، و به همین ترتیب، در همه شاخه هاى هوا و ، دائما رو به گام برمى دارند، تا خود را و نابود کنند. 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازى، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و ششم، ج ۱۲، ص ۴۶۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۱۸۹ نهج البلاغه، «ایمان» را به چند دسته تقسیم نموده است؟ 🔹(عليه السلام) در بخش اوّل خطبه ۱۸۹ ، با اشاره به اقسام مى فرمايد: «فَمِنَ الْاِيمَانِ مَا يَكُونُ ثَابِتاً مُسْتَقِرّاً فِي الْقُلُوبِ، وَ مِنْهُ مَا يَكُونُ عَوَارِيَ بَيْنَ الْقُلُوبِ وَ الصُّدُورِ، إِلَى أَجَلٍ مَعْلُومٍ». (بعضى از ثابت و در دل هاست و بعضى ديگر و عاريتى است در ميان قلبها و سينه ها تا سرآمدى معلوم). تقسيم به و مستقر و و ناپايدار و به بيان ديگر عاريتى، چيزى است كه در احاديث اسلامى به آن اشاره شده است. 🔹در حديثى از (عليه السلام) در تفسير آيه شريفه «وَ هُوَ الَّذِى أَنشَأَكُمْ مِّنْ نَّفْس وَاحِدَة فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ» [۱] اين چنين مى فرماید: «فَالْمُسْتَقَرُّ اَلْإِيمَانُ الثَّابِتُ وَ الْمُسْتَوْدَعُ الْمُعَارُ» [۲] (مستقرّ به معناى است و مستودع، است). در حديث ديگرى از (عليه السلام) در تفسير همان آيه آمده است: «مَا كانَ مِنَ الْإِيمَانِ اَلْمُسْتَقَرِّ فَمُسْتَقَرٌّ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ أَبَداً وَ مَا كَانَ مُسْتَوْدَعاً سَلَبَهُ اللهُ قَبْلَ الْمَمَاتِ» [۳] ( كه مستقر باشد تا ابد ادامه خواهد يافت، و اما ، خداوند آن را قبل از ممات مى گيرد). 🔹گرچه در تفسير آيه فوق نظرات مختلفى داده شده است، از جمله اينكه منظور از ، آنهايى هستند كه از قرارگاه رَحِم به دنيا گام نهادند و ، آنهايى هستند كه هنوز در رَحِم مادرانند؛ ولى مانعى ندارد كه يك آيه داراى چند تفسير باشد. به هر حال اگر انسان داراى شود و در اعماقش نفوذ كند، ايمان او است و با دگرگونى شرايط، تهديدها و تطميع ها متزلزل نمى شود؛ ولى اگر نباشد، زوال آن در برابر زر و زور كاملا ممكن است. 🔹عوامل متعدد است؛ از دلايل محكم و ها و ضعف نفس و آلودگى به . هر يك از اينها امورى هستند كه ممكن است در پايان عمر، انسان را متزلزل سازند و سرانجام آدمى بى ايمان از دنيا برود. تعبير به «عَوَارِيَ بَيْنَ الْقُلُوبِ وَ الصُّدُورِ»؛ كنايه از اين است كه هنوز در قلب و آدمى نفوذ نكرده و به همين دليل استقرار نيافته است. درست مانند انسانى كه به كنار ديوار خانه اى مى رسد و وارد آن نمى شود. به يقين چنين شخصى استقرارى ندارد. پی نوشت‌ها؛ [۱] قرآن کریم، سوره انعام، آيه ۹۸ [۲] قرب الإسناد، حميرى، مؤسسة آل البيت(ع)‏، قم‏، چ ۱، ص ۳۸۲ [۳] تفسير نور الثقلين‏، عروسى حويزى، انتشارات اسماعيليان‏، قم‏، ‏چ ۴، ج ‏۱، ص ۷۵۱ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، ۱۳۸۶ش، چ۱، ج۷، ص۲۷۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️عوامل ايجاد فساد در «آخرالزّمان» چیست؟ 🔹در بسيارى از روايات، نكوهش هايى از وضع مى بينيم كه معمولاً آخرالزّمان را به زمان هاى نزديك قيام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تفسير كرده اند؛ و در واقع، است كه به مضمون «كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً» صحنه را فرا مى گيرد و دل هاى مشتاقان را براى پذيرش وجود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) كه مظهر و صلاح است، آماده مى سازد. 🔹عواملى كه سبب بروز و گسترش در می باشد، بسيار است که از جمله آن امور عبارتند از: ۱) دور ماندن از تعليمات انبياء و اوصياء (عليهم السلام)؛ ۲) فزونى و هوسرانى و ؛ ۳) گسترش وسايل تبليغاتى، كه اجازه مى دهد هر فسادى در گوشه اى از دنيا باشد، به وسيله آنها به همه جاى دنيا كشيده شود؛ ۴) در مبانى دين و اخلاق، از طريق تفسير به رأى و قرائات مختلف از معارف دينى و برنامه هاى عملى و اخلاقى؛ 🔹۵) و فاسد و مفسد، كه هيچ چيز جز منافع مادّى خويش را به رسميّت نمى شناسند و با سرگرم ساختن مردم - مخصوصاً جوانان - به انواع ، راه را براى نيل به مقاصد خود هموار مى سازند. به راستى، و دين باورى در چنين عصر و زمان هايى بسيار مشكل و طاقت فرساست و در واقع، اين دوران، سخت‌ترين دوران براى بندگان است و هيچكس جز و نيكانى كه دست توسّل به دامان لطف الهى مى زنند، از عهده چنين امتحانِ طاقت فرسايى بر نمى آيند. 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ ۱، ج ۴، ص ۴۲۸ منبع: وبسایت آیت الله مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel