eitaa logo
تبیین
2.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
442 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️گستره عفاف (بخش چهارم) 🔸در این نوشتار برآنیم که ثمرات و نتایج را در جامعه مورد بررسی قرار داده، و با نگاهی به عوامل سیر نزولی توجه به فرهنگ و ، راهکارهای اجرایی که باعث رشد و ترویج این فرهنگ در جامعه می شود را ارائه دهیم. 💠ثمرات و نتایج عفت ورزی (۴) 7⃣پاکی رحم ها و نسل انسانی 🔹حفظ باعث می شود رحم‌ها پاک و شناخته شده باشند. باید احساس کند دارای ، پشتیبان، و شخصیت است، نه موجودی وانهاده و بی صاحب که از عشقی آلوده و لحظه ای به وجود آمده است. در فرهنگ غنی مسأله پاکی رحم و نقش آن در سلامت ، و بسیار مهم قلمداد شده، به گونه ای که و ، عاملی اساسی برای مسیر انسان و اجتماع معرفی گردیده و ارزشمندترین انسانها کسانی بوده اند که در دامن های رشد کرده اند. 🔹به وجود آمدن نسل از طرق نامشروع، زیادی را در بردارد، که یکی از مهم‌ترین آنها عدم پذیرش مسئولیت در مقابل تربیت فرزندِ به وجود آمده است؛ و بر فرض پذیرش، احساس طبیعی تعلق آن فرزند به خود را ندارد. به عبارت دیگر، در انسان سبب می شود که او به متعلقات و مسائل مربوط به ذات خود علاقه بیشتری نشان دهد، و چنانچه مشخص باشد که مثلاً این کودک، فرزند اوست، به صورت کاملاً طبیعی، احساس، علاقه و عاطفه او به سوی آن فرزند برانگیخته می شود، و را در جهت حفظ و او و استوار می گرداند؛ 🔹اما چنانچه تولید از طرق نامشروع باشد، با عدم پذیرش احساس مسئولیت، عشق، علاقه و عاطفه در قبال فرزند مواجه خواهیم بود، و این امر باعث ناهنجاری‌ها و بسیار خواهد شد. به جز موارد ذکر شده در این قسمت، و قسمت‌های قبلی این نوشتار، فواید و ثمرات دیگری هست که در سایه برای انسان حاصل می شود. از قبیل: ، جلوگیری از استثمار زن، حفظ رشد ، بالا رفتن و ، حفظ حریم‌ها، رشد و پیشرفت در کارها و… ... منبع: تبیان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️گستره عفاف (بخش هشتم) 🔸در این نوشتار برآنیم که ثمرات و نتایج را در جامعه مورد بررسی قرار داده، و با نگاهی به عوامل سیر نزولی توجه به فرهنگ و ، راهکارهای اجرایی که باعث رشد و ترویج این فرهنگ در جامعه می شود را ارائه دهیم. 🔹هر چه بر میزان پیشرفت و توسعه علمی بشر امروز افزوده می گردد، نیاز او به ، و ارزش های انسانی بیشتر می شود. علت اینکه چرا هر روز در سطح جهان بیشتر خودنمایی می کند، آیا جز این است که پیشرفت و توسعه تکنولوژی بدون لحاظ نیازهای حقیقی انسان به امور دیگر، هرگز نتوانسته پاسخگوی خواست های درونی انسانها باشد؟ حال چه باید کرد؟ چگونه می توان برای بهبود وضعیت انسانها و به ویژه قشر که نقش بیشتری در آینده سازی فردای جامعه دارند راهبرد عملی ارائه داد؟ آنچه در ذیل آمده است بخشی از راهکارهایی است که با سرمایه گذاری در جهت اجرای آنها می توان شاهد جامعه ای با هویت و بالنده بود. 💠راهکارهای اجرایی عفاف (۱) 1⃣«تقویت ایمان» 🔹یکی از راه های مبارزه با و ، (بلکه مهم‌ترین آنها) است. تلاش برای ، توجه‌ دادن‌ به‌ خدا و روز جزا، مسأله عمل و عکس العمل در نظام جهان، سبب تقویت ایمان در انسان می‌گردد. ، بازدارنده از ، موجب روشن بینی، یافتن راه صحیح، حفظ و حراست وجود و مایه است. باید این باور و یقین در انسان به وجود آید که جهان بی حساب و بیهوده آفریده نشده، و انسان و عمل خود را می بیند. کسانی که معتقد به خدای متعال نیستند و تقوا و ایمان در دلشان استقرار ندارد، ممکن است دست به هر عمل خلافی بزنند. 2⃣«دادن آگاهی های فرهنگی و اجتماعی» 🔹تلاش برای هوشیار کردن در مورد زندگی، ضرورت های آن، بیان و ، عواقب بد امور، عوارض و در جامعه از راه های اصلاح جامعه است. باید افراد آگاهی یابند که ترویج و بی حجابی در جامعه از ها و دسیسه های و استعمارگران است. ، جاسوس انگلیسی در ممالک اسلامی، در خاطرات خود می نویسد: «در مسئله باید کوشش فوق العاده ای به عمل آوریم تا به و رها کردن چادر مشتاق شوند؛ پس از آنکه زن با تبلیغات وسیعی از میان رفت، وظیفه مأموران ما آن است که جوانان را به عشق بازی و روابط نامشروع با زنان تشویق کنند و بدین وسیله را در جوامع اسلامی گسترش دهند. لازم است زنان غیر مسلمان کاملاً بدون حجاب ظاهر شوند، تا زنان مسلمان از آنها تقلید کنند». 🔹و یا در کتاب «انقلاب الجزایر» می نویسد: «اگر بخواهیم به تار و پود جامعه الجزایری، هجوم بریم و آنان را از میان برداریم، باید بدواً را تحت سلطه قرار دهیم». آنها با صراحت می گفتند: « را در دست بگیریم، همه چیز بدنبال آن خواهد آمد». «فرانتس فانون» می گوید: «هر که دور انداخته شود، افق جدیدی را که بر استعمارگر ممنوع بود، در برابر او می گشاید، و بدن الجزایری را که عریان شده است، تماماً به او نشان می‌دهد، و پس از دیدن هر چهره بی حجابی، امیدهای حمله ور شدن ، ده برابر می شود. هر چادری که می افتد و هر چهره ای که به نگاه جسور و ناآرام اشغالگر عرضه می گردد، برگردان این معنی است که الجزایر، به انکار وجود خویشتن آغاز کرده و را از جانب اشغالگر پذیرفته است». 🔹خداوند متعال در درباره توطئه و برنامه‌ ریزی منافقان در زمینه نفی عفت عمومی، می فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِی الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ... »؛ یعنی کسانی هستند که به اشاعه و تمایل دارند و مرحله اول کارشان گسترش و است، سعی می کنند به جوانها دامن بزنند تا فساد در بین ایمان آورندگان علنی شود. ... منبع: تبیان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️داستان «اصحاب الجنه» که در قرآن آمده چيست و به چه سرنوشتی دچار شدند؟ 🔹واژه در «قرآن مجيد» زياد تكرار شده، و غالب آنها به معناى است؛ امّا در «سوره قلم» آيه ۱۷ «إِنَّا بَلَوْناهُمْ كَما بَلَوْنا أَصْحابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّها مُصْبِحِينَ» (ما آنها را آزموديم، همانگونه كه را آزمايش كرديم، هنگامى كه سوگند خوردند كه ميوه هاى باغ را صبحگاهان بچينند) به معناى است و همين آيه مورد بحث ماست. 🔹اين داستان - كه بسيار عبرت آميز است - در ضمن ۱۷ آيه از آيات ۱۷ تا ۳۳ «سوره قلم» مورد بحث قرار گرفته است. اين گروه، كه مورد آزمايش و قرار گرفتند، از عهده امتحان سرافراز بيرون نيامده و و تلخى پيدا كردند. ضمن هشدار به دشمنان و مخالفان، سرگذشت «اصحاب الجنّه» را بيان میكند. قرآن مجيد در مورد زياد بحث كرده و درسهاى فراوانى از اقوام مختلف بيان نموده است كه میتوان آنها را به سه قسم تقسيم كرد: 🔹تاريخ انبياء؛ به شرح حال تعدادى از پيامبران، و چگونگى مبارزات و مجاهدات آنان، و مفاسدى كه با آن درگير بودند پرداخته است. (ع)، قهرمانِ بت شكن با بت پرستى، (ع) با ظلم و بردگى، (ع) با مفاسد اخلاقى و شهوترانى، (ع) با مفاسد اقتصادى و خلاصه هر پيامبرى با موجود در عصر و زمان خود مبارزه كرده، و «قرآن مجيد» تاريخِ تعدادى از آنها را شرح داده است. 🔹تاريخ اولياء الله؛ گاه تاريخ كسانى از خدا را كه زندگى آنها داراى درس هاى آميزى بوده نيز مورد توجّه قرار داده است. مثل كه پيامبر نبودند، ولى سرگذشت آنها عبرت آميز است؛ يا سرگذشت كه پيامبر نبود، امّا و دانشمند بود و لذا خداوند سخنان آن مرد بزرگ و مطالبى كه بين او و فرزندش ردّ و بدل شده را برای ما نقل كرده است. 🔹در مورد اشخاص بد و ناشايست كه نمونه هاى متعددى دارد و يك نمونه از آنهاست، شرح حال آنها خواندنى و است. در مورد محلّ «اصحاب الجنّة» در ميان مفسّران اختلاف نظر وجود دارد. عدّه اى معتقدند در نزديك صنعا «پايتخت يمن» بوده است، و عده اى ديگر محلّ آن را «شامات» گفته و صاحبانِ آن را از بنى اسرائيل دانسته اند. گروه سوم «طائف» در سرزمين عربستان را ترجيح داده اند و «حبشه» نظريه چهارمى است كه طرفدارانى دارد. امّا اين مطلب تأثيرى در بحث ندارد، زيرا مهم اصل جريانى است كه آن را نقل فرموده، نه محلّ آن. 🔹اجمال داستان «اصحاب الجنّة» مطابق آنچه از كتب تفاسير، روايات و تاريخ استفاده میشود به شرح زير است: «در زمان هاى بسيار دور مرد نيكوكارى وجود داشت كه و بسيار با بود. او و پربارى داشت. در فصل ميوه، همه و نيازمندان آن منطقه به باغ او مى آمدند تا از سخاوتش بهره اى ببرند. به اندازه نياز خود و خانواده اش برمى داشت و بقيّه را در ميان تقسيم میكرد. سال ها به همين شكل عمل میكرد و سال به سال ميوه هاى پربارتر و مى شد، تا اينكه اين مرد نيكوكار از دنيا رفت، 🔹و باغش به ارث به رسيد. فرزندانى كه چيزى از به ارث نبرده بودند، جلسه اى گرفته و با يكديگر گفتند: چه معنايى دارد كه محصول باغ ما را عدّه اى و مستمند بدون آن كه متحمّل زحمتى شوند، ببرند و . پدر اشتباه كرد كه آنها را چنين عادت داد! امسال را صبحگاهان مى چينيم و در جعبه هاى از پيش آماده شده میريزيم و قبل از آنكه بيايند همه ميوه ها را براى به منتقل ميكنيم. مقدّمات كار را فراهم كردند، صبح زود با تمام امكانات به همراه كارگران براى چيدن ميوه ها، آهسته و بدون سر و صدا به سمت باغ حركت كردند تا مبادا كسى متوجّه حركت آنها به سمت باغ شود؛ 🔹هنگامى كه به رسيدند در كمال تعجّب و ناباورى، نه از خبرى بود و نه از ميوه‌ها؛ بلكه جز چيزى باقى نمانده بود. گويا شب گذشته اى آمده و تمام باغ را تبديل به كرده بود، و اكنون به جاى درختان و ميوه ها چشم آنها به خاكستر و آتش و دود افتاده است. متوجّه و اشتباه خود شدند، و بدين وسيله نتيجه بُخل را با چشمان خود مشاهده كردند. همان گونه كه در زمان حيات پدر ساليان درازى نتيجه سخاوت و كمك به نيازمندان و فقراء را ديده بودند. 📕داستان ياران، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: عليان نژادى، ابوالقاسم، ‏مدرسه امام على بن ابيطالب (ع)، قم‏، ۱۳۹۰ش، ‏چ اول‏، ص ۹۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«تملق گویی» چه زیان هایی به بار می آورد؟ 🔹معناى ، مدح و ثناى بيش از حدّ و درباره فضايل افراد براى نزدیک شدن به آنها و استفاده از آنان است. حتى ذكر اوصاف برجسته واقعى يك شخص بدون اشاره به نقاط ضعف، آن هم نوعى محسوب مى شود و گاه از اين فراتر مى رود و نقاط ضعف را در لباس نقاط قوت بيان مى كنند. 🔹 بيشتر درباره است و خطر بسيار بزرگى براى و محسوب مى شود، زيرا نخستين شرط مديريت، آگاه بودن از مربوط به حوزه مديريت است، و بر روى واقعيّتها پرده مى افكنند و را از نظر و مى پوشانند و از اين طريق بى شمارى به بار مى آورند. 🔹عجيب‌اين‌است‌كه «زمامداران‌ و گمراه» نيز غالباً را تشويق مى كنند، از ناراحت مى شوند و از احساس آرامشى كاذب و دردآفرين می کنند. از این رو اميرمؤمنان (عليه السلام) را بدترين درد يا درد بى درمان شمرده ميفرمايد: «أَدْوَأُ الدَّاءِ الصَّلَف‏» [۱] (بدترين درد است). [يكى از معانى صلف تملّق گويى و ديگرى خودستايى است]. 🔹همچنین در سخن ديگرى مى فرمايد: «إنَّما يُحِبُّكَ مَنْ لايَتَمَلَّقَكَ» [۲] (دوستان واقعى تو كسانى هستند كه به تو نمیگويند). نيز می‌ فرمايد: «لَيْسَ الْمَلَقُ مِنْ خُلُقِ الاَْنْبِياءِ» [۳] ( از اخلاق انبياء نيست). اين سخن را نيز نبايد فراموش كرد كه گاهى به صورت مستقيم و گاه غير مستقيم، گاه با نثر و گاه با شعر و گاهى با عمل، اجرا مى شود که همه يكسان است. پی نوشت: [۱] غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، دار الكتاب الإسلامی، چ۲، ص ۱۸۶، قصار ۲۹ [۲] همان، ص ۲۷۳، قصار ۱۷ [۳] همان، ص ۵۵۶، قصار ۳ 📕پيام امام امير المومنين(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ۱، ج ۸، ص ۲۶۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در منابع اسلامی چه ارزش و اهميتی برای «سكوت» بيان شده است؟ (بخش اول) 🔹در روایات اسلامی تاکید زیادی به شده است. (عليه السلام) در فرازی از خطبه متقين در بيان اوصاف ايشان مى فرمايد: «اگر كند، سكوت او، او را محزون نمى كند». فرد متقى وقتى سكوت مى كند كه حرفى پسنديده نداشته باشد، و كسى كه بداند اگر بخواهد سخن بگويد، حرف بيهوده و چه بسا باطل كه منجر به گناه مى شود مى زند از خود خشنود است. 🔹اگر صاحب مارى، مارى را در سوراخ خود محبوس كرده باشد، مگر ناراحت مى شود؟ نه هرگز!؛ زيرا بيرون آمدن مار همان و نابود كردن انسانها و بلكه خود صاحب مار همان! غصه خوردن بر براى كسى است كه زبان خود را به بيهوده گويى و سخنان زائد عادت داده است؛ و به جهت آگاهى از و ثمرات دنيوى و اخروى و و آفات سخن گفتن مثل: خطا و دروغ و غيبت و سخن چينى و نفاق و اهانت و ستيزه جويى و ايذاء خلق و غير اينها، خود را عادت داده اند كه بيشتر از سخن نگويند. 🔹 (صلی الله علیه و آله) مى فرمايد: «خوشا به حال كسى كه را از زبانش گرفت و زيادى مال خود را انفاق كرد». [۱] (علیه السلام) مى فرمايد: «اگر كلام تو از نُقره باشد، يقين بدان كه [تو] از طلا است». [۲] و در كلمات بزرگان آمده است: «لايق ترين چيزى كه در زندان مى باشد، است»؛ [۳] و نيز گفته شده: « كم جِرم (وزن)، ولى بزرگ جُرم است!». [۴] 🔹ابوبكر بن عياش مى گويد: «چهار پادشاه هند و چين و كسرى و قيصر اجتماع كردند [كسرى لقب پادشاهان ايران و قيصر لقب پادشاهان روم بوده است]، يكى از آنها گفت: من بر آنچه پشيمانم و بر آنچه نگفته ام پشيمان نيستم. دومى گفت: من هنگامى كه مى گويم و كلمه اى بر زبانم جارى مى كنم، آن كلمه مالك من است، ولى من مالك و صاحب اختيار او نيستم و وقتى آن كلمه را نگويم مالك آن هستم و آن مالك من نيست. سومى گفت: تعجب مى كنم براى متكلّم كه وقتى او به سوى او برگردد، كلمه او به او ضرر و مى زند و اگر رجوع به او نكرد به او نفع نمى رساند [يعنى تعجب از بعضى كه وقتى سخن مى گويد، يا به ضرر او تمام مى شود، يا نفعى براى او ندارد]. چهارمى گفت: من بر برگرداندن آنچه قدرتمندتر هستم، تا آنچه گفتم [آنچه از دهان بيرون آمد ديگر برنمى گردد]». [۵] 🔹گفته اند: «چهار چيز است كه هرگز برنمى گردد: ۱) كه گفته شود. ۲) تيرى كه انداخته شود. ۳) ساعتى كه بگذرد. ۴) فرصتى كه از دست برود». [۶]  (عليه السلام) می‌فرماید: «، شعار محققين به حقایق گذشتگان و حقایق ثابت و محقق است (و در آن فوایدى است)؛ ۱) [سكوت] همه راحتی هاى دنيا و آخرت است. ۲) در آن است. ۳) [موجب] سبك كردن حساب. ۴) حفاظت از خطاها و لغزشها. ۵) پوششى بر جاهل است كه جهل و نادانى هاى او آشكار نشود. ۶) زينت و زيبايى و اُبُهّت عالم است. ۷) در ، گوشه گيرى و انزواى هواى نفسانى است. ۸) رياضت و با در آن است. ۹) . ۱۰) از بين رفتن قساوت قلب. ۱۱) عفت. ۱۲) و مروّت. ۱۳) و و كياست و ، از جمله فوائد آن به شمار مى رود. 🔹پس تا مجبور و ناچار نشدى، لب به مگشاى و فرو بند، خصوصاً اگر شنونده اهليت كلام تو را نداشته باشد». «ربيع بن خثيم» كاغذى در برابر خود مى گذاشت و هر چه تكلم مى كرد مى نوشت و شبانگاه محاسبه مى كرد كه چه به نفع او بوده و چه به ضرر او و مى گفت: «آه آه نَجَا الصَّامِتُونَ وَ بَقِينَا»؛ (آه آه سكوت كنندگان نجات يافتند و ما باقى مانديم [و گرفتار سخن شديم!]). 🔹بعضى از ياران رسول الله (صلی الله علیه و آله) مرتب سنگ در دهان خود مى گذاردند، وقتى مى خواستند حرف بزنند و مى دانستند براى خدا و در راه خدا و براى انجام وظيفه الهى است، سنگ را از دهان بيرون آورده و سخن مى گفتند. بسيارى از صحابه (سكوت مى كردند) و گاهى آه بلندى مثل تنفس انسان غمديده از سينه مى كشيدند و مانند اشخاص مريض (كه به زور حرف مى زند) حرف مى زدند! و جز اين نيست كه سبب هلاكت خلق و نجات آنها در سخن و سكوت است (سخن موجب هلاكت و سكوت موجب نجات است)! پس خوشا به حال كسى كه معرفت عيب كلام و درستى آن و فواید سكوت نصيبش شد که این از اخلاق انبیاء (علیهم السلام) و شعار برگزیدگان است. ... پی نوشت‌ها؛ [۱]منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، هاشمی خویی، حسن زاده آملی، کمره‌ای، مكتبة الإسلامية، چ۴، ج۱۲، ص۱۵۵ [۲]همان [۳]همان [۴]همان [۵]همان [۶]خواندنیهای دلنشین، سعیدی لاهیجی، کتاب سعدی، قم، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۱۰۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ریشه یابی بی‌ حجابی و بدحجابی (بخش اول) 🔸وقتی به فلسفه و ریشه‌ «حجاب» می نگریم، می بینیم، از «عوامل خوشبختی» است و موجب «سلامتی روحی و روانی و تکامل فرد و جامعه» می گردد،؛ و و ، سقوط و انحطاط معنوی و فکری و پیامدهای شوم بیماری روانی و در نهایت جسمی را به ارمغان می‌آورد. گوهر و در صدف وجود نهفته است، لذا نباید از جسم و ظاهر جسمانی خود به عنوان کالایی شهوت انگیز استفاده کنند و چشم های هرزه را به خود متوجه نمایند. علل و عوامل مختلفی در مقوله‌ نقش دارند، که در این نوشتار به مواردی چند از آنها، با توضيحی مختصر در مورد هر کدام می‌پردازیم. 1⃣«پیروی از هوی و هوس های نفسانی» 🔹بی شک در وجود ، غرائض و امیال گوناگونی است که همه‌ آنها برای ادامه‌ حیات او ضرورت دارد. سرچشمه و بی خبری است. برخی به خاطر هوا و خویش به فکر تنوع لباس، آرایش و در جامعه می پردازند، تا اینکه خود را به هر مردی ارائه کنند. برخی از اینگونه زنان به جز شیک پوشی، ، لذت جویی، خوشگذرانی، به چیز دیگری نمی اندیشند و بهترین اوقات زندگی خود را به قدم زدن در کوچه و خیابان ها و پارک ها می گذرانند؛ خلاصه آنجا که و بی حجابی است، نه پای دین در میان است و نه پای عقل. در آنجا چیزی جز و بلا نیست، در آنجا چیزی جز بیچارگی و و نخواهد بود. 2⃣«جلب توجه و کسب جایگاه» 🔹 موقعیت طلب است و همواره می خواهد در میان مردم از جایگاهی خاص و در خور توجه برخوردار باشد. بعضی از افراد با تحصیل علم و دانش و کسب فضائل اخلاقی و معنوی و یا اجتماعی، جایگاهی بدست می آورند، و برخی از افراد که فاقد این ارزش ها هستند، با و جاذبه های طبیعی و ساختگی زنانه خود و ، سعی در جلب توجه دیگران دارند، تا به کمبودهای عاطفی و یا اجتماعی خود پاسخ دهند، اما این ها دلیل بر شخصیت و ارزش آنها نمی باشد. 3⃣«خودنمایی» 🔹با توجه به آفرینش توأم با زیبایی و لطف ظاهری و با احساسات و عواطف باطنی و تمایل به خودنمایی که در وجود زن به طور محسوس و قوی به چشم می خورد، زمینه تحریک پذیری و ایجاد هیجان و تحریک در دیگران توسط او امری طبیعی است؛ و اگر ویژگی های یاد شده را با آرایش و لباس های محرک و نامناسب و حرکات مهیج بیامیزد و در معرض دید قرار دهد، چه و را بوجود می آورد که زمینه ساز اضطراب و نگرانی و پریشانی در روح و روان افراد می شود. (علیه السلام) در مورد می فرماید: «شمار کسانی که در اثر و انحرافات جان خود را از دست می دهند، بیش از تعداد افرادی است که در اثر مرگ طبیعی می میرند». ... منبع؛ راسخون به نقل از خبرگزاری مهر @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چگونه مسئله «انتظار» باعث می شود «شخص مُنتظِر» خود را از همراهی و همرنگی با محیط و جامعه دور ساخته و «فساد و تباهی محیط» او را آلوده نسازد؟ 🔹اثر مهمّ حل نشدن در محيط، و عدم تسليم در برابر آلودگى هاست. توضيح اينكه، هنگامى كه فراگير مى شود، و اكثريت و يا جمع كثيرى را به آلودگى مى كشاند، گاهى ، در يك بن بست سخت روانى قرار مى گيرند، بن بستى كه از يأس از اصلاحات سرچشمه مى گيرد. گاهى آنها فكر مى كنند، كار از كار گذشته و ديگر اميدى براى اصلاح نيست، و تلاش و كوشش براى پاك نگهداشتن خويش بيهوده است. اين نوميدى و يأس ممكن است آنها را تدريجا به سوى فساد و همرنگى با محيط بكشاند، و نتوانند خود را به صورت يك اقليّت صالح در برابر اكثريت ناسالم حفظ كنند، و همرنگِ جماعت نشدن را موجب رسوايى بدانند. 🔹تنها چيزى كه مى تواند در آنها روح بدمد و به و دعوت كند و نگذارد در محيط فاسد حل شوند، اميد به است؛ تنها در اين صورت است كه آنها دست از تلاش و براى حفظ خويش و حتى براى ديگران برنخواهند داشت؛ و اگر مى بينيم در دستورات اسلامى از آمرزش، يكى از بزرگترين گناهان شمرده شده است و ممكن است افراد ناوارد، تعجب كنند كه چرا يأس از رحمت خدا اين قدر مهمّ تلقى شده، مهم‌تر از بسيارى از گناهان، فلسفه اش در حقيقت همين است كه از رحمت، هيچ دليلى نمى بيند كه به فكر جبران بيفتد و يا لااقل دست از ادامه گناه بردارد، 🔹و منطق او اين است: آب از سر من گذشته است، چه يك قامت چه صد قامت؛ من كه رسواى جهانم غم دنيا هيچ است، بالاتر از سياهى، رنگ دگر نباشد؛ آخرش جهنّم است، من كه هم اكنون آنرا براى خود خريده ام، ديگر از چه چيز مى ترسم! اما هنگامى كه روزنه براى او گشوده شود، اميد به و اميد به تغيير وضع موجود، نقطه عطفى در زندگى او پيدا مى شود، و چه بسيار او را به توقف كردن در مسير و بازگشت به سوى و دعوت مى نمايد. به همين دليل را مى توان همواره به عنوان يك در مورد افراد فاسد شناخت؛ 🔹همچنين كه در محيط هاى فاسد گرفتارند، بدون نمى توانند خويشتن را حفظ كنند. نتيجه اينكه، «انتظار ظهور » كه هر قدر دنيا فاسدتر مى شود، بيشتر مى گردد، «اثر فزاينده روانى» در معتقدان دارد، و آنها را در برابر امواجِ نيرومندِ بيمه مى كند؛ آنها نه تنها با گسترش دامنه فسادِ محيط مأيوس تر نمى شوند، بلكه به مقتضاى «وعده وصل چون شود نزديك - آتش عشق تيزتر گردد» به هدف را در برابر خويش مى بينند و كوشش شان براى مبارزه با و يا با شوق و عشق زيادترى تعقيب مى گردد. 📕مسئله انتظار، مکارم شیرازی، ناصر، مطبوعاتی هدف، قم، بی تا، ص ۲۲ و ۲۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«تکبّر» و «تعصّب» چه آثار و مفاسدی در تاریخ بشر بدنبال داشته است؟ 🔹 به معناى «خودبرتربينى» و به معناى «وابستگى غيرمنطقى» شخص يا چيزى و دفاع بى قيد و شرط از آن است. از ريشه «عصب» (بر وزن غضب) يعنى رشته هاى مخصوص كه عضلات انسان را به مغز مربوط مى كند و مجموعه آن «سلسله اعصاب» را تشكيل مى دهد. سپس به گروه و كه با هم همكارى و همفكرى دارند اطلاق شده و چنين جمعيّتى را «عُصبة» (بر وزن سفره) مى گويند و واژه معمولا به وابستگى هاى غير منطقى و بى قيد و شرط گفته مى شود، و سرچشمه آن بيشتر و كوتاه فكرى و است؛ 🔹زيرا كسى كه مى خواهد بزرگى به خود ببندد سعى مى كند كسانى را كه به او وابستگى دارند يا او به آنها وابستگى دارد بزرگ بشمارد، نقاط ضعف آنها را نبيند و اگر نقاط قوتى دارند بزرگنمايى كند تا خود از اين طريق بزرگى بفروشد. اين ، بخصوص هنگامى كه در شكل تعصّب و قبيلگى ظاهر شود سرچشمه بسيارى است و در طول تاريخ همواره منشأ جنگ ها، خشونت ها و درگيرى هاى خونين بوده است. از تاريخ جاهليّت گرفته تا دنياى امروز هيچ يك از انسان ها از آسيب هاى و در امان نمانده اند؛ در حوادث‌ شوم مى خوانيم كه دو بار درگيرى شديد بين قبايل عرب واقع شد كه به نام «فجار» در تاريخ مشهور شده است. 🔹«فجار اوّل» زمانى واقع شد كه مردى از طايفه بنى كنانه بدهى قابل ملاحظه اى به مردى از طايفه هوازن داشت و قادر به پرداختن آن نبود. مرد هوازنى در سوق عكاظ (بازارى كه هر سال يك بار در نزديك طايف تشكيل مى شد) ميمونى مشاهده كرد و گفت چه كسى پيدا مى شود كه اين ميمون را در قبال طلبى كه من از فلان كس دارم بفروشد و مقصودش از اين سخن، تحقير مرد كنانى بود كه از پرداخت بدهيش عاجز شده بود. در اين هنگام مردى از طايفه بنى كنانه رسيد و با شمشير خود ميمون را كشت. مرد هوازنى فرياد كشيد و مرد كنانى هم طايفه بنى كنانه را به يارى خود طلبيد و دو قبيله به جان هم افتادند و درگيرى شديدى واقع شد كه نزديك بود به جنگ تمام عيارى تبديل شود. 🔹«فجار دوم» كه مدتى بعد از وفات عبدالمطلب روى داد به اين سبب حاصل شد كه جوان نادانى از قبيله بنى غفار در گوشه اى از بازار عكاظ نشسته بود و پاى خود را دراز كرده بود و مى گفت: من برترين مرد عربم و هركس قبول ندارد اين دو پاى مرا قطع كند. جوان بى خرد ديگرى همچون او كه از قبيله بنى قيس بود شمشير كشيد و پاى وى را مجروح كرد. فرياد از دو طرف برخاست و قبايل آن دو به جان هم افتادند و درگيرى شديدى بين طرفين اتّفاق افتاد و بعد از مدتى عداوت و دشمنى با يكديگر صلح كردند. [۱] 🔹در قرن اخير نيز «جنگ جهانى دوم» همان گونه كه مى دانيم بر اثر هاى آلمانى هاى نازى رخ داد كه در طول آن ده ها ميليون نفر كشته و ده ها ميليون مجروح و مفقود الاثر شدند و ويرانى هاى عظيمى در اروپا و نقاط ديگرى از جهان روى داد و حتى امروز نيز عامل اصلى تجاوزهاى مستكبران و چيزى جز و «تعصّب های نژادى» نيست. 🔹لذا در حديثى از (صلى الله عليه و آله) مى خوانيم: «مَنْ كانَ فِي قَلْبِهِ حَبّةٌ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ عَصَبِيَّةٍ، بَعَثَهُ اللهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ مَعَ أعْرابِ الْجَاهِلِيَّةِ» [۲] (كسى كه در قلبش به اندازه يك دانه خردل باشد خداوند او را روز قيامت با اعراب جاهليّت محشور مى كند). هم چنین (عليه السلام) در حديثى مى فرماید: «مَنْ تَعَصَّبَ اَوْ تُعُصِّبَ لَهُ فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَ الْاِيمَانِ» [۳] (كسى كه بورزد يا براى او تعصّب بورزند، رشته ايمان را از گردن خود برداشته است). پی نوشت‌ها؛ [۱] الكامل فی التاريخ، ابن الأثير، على بن ابى الكرم، دار صادر، بيروت، ۱۳۸۵ق، ج ۱، ص ۵۸۹. [۲] الكافی، دار الكتب الإسلامية، تهران، چ ۴، ج ‏۲، ص ۳۰۸. [۳] الكافی، همان 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۷، ص ۳۹۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️مقاومت انسان های مهذب در برابر تهدید و تطمیع‌ 🔹اگر شماها شدید، قشر دانشگاهی، قشر علما مهذب شدند مهذب می‌ شود. اگر مملکت مهذب شد، زیر بار نمی‌ رود، زیر بار نمی‌ رود. همه این برای این است که فاسد هستند قشرها که به واسطه فرض کنید که وعده‌ های دیگران یا به واسطه زور دیگران زیر بار می‌روند؛ اگر باشند، نه وعده دیگران در آنها تاثیر می‌کند، نه دیگران درشان تاثیر می‌کند. بیانات‌ حضرت‌ امام در جمع اساتید و دانشجویان ۵۸/۰۲/۲۳ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه امام علی (علیه السلام) علت «زوال نعمت ها» چيست؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۱۷۸ ميفرمايد: «به خدا سوگند! هرگز ملتى كه در ناز و نعمت مى زيستند، زوال نيافت، مگر بر اثر كه مرتكب شدند؛ زيرا خداوند هرگز به بندگانش ستم روا نمیدارد». در واقع اين سخن برگرفته از است؛ آنجا كه ميفرمايد: «إِنَّ اللهَ لا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْم حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ». (خداوند هاى هيچ قوم و ملتى را تغيير نمیدهد، مگر آنكه آنها آنچه را مربوط به خودشان است، تغيير دهند). 🔹و نيز ميفرمايد: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَ الْاَرْضِ وَ لَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ». [اعراف، ۹۶] (اگر اهل شهرها و آبادى ها ايمان مى آوردند و پيشه ميكردند، آسمانها و زمين را بر آنها مى گشوديم؛ ولى آنها [حقّ را] تكذيب كردند، ما نيز آنان را به كيفر اعمالشان مجازات كرديم). به يقين بر حسب شايستگی‌ها و لياقتها در ميان بندگان تقسيم میشود؛ لذا و شايسته آنند، نه . 🔹پرسشی در اينجا مطرح میشود، اینکه در روايات میخوانيم خداوند براى ترفيع مقام اوليايش گاه آنها را به بلاهايى مبتلا مى سازد؛ همانگونه كه در تعبير معروف آمده است: «اَلْبَلَاءُ لِلْوَلَاءِ». [۱] و از بعضى آيات و روايات استفاده میشود كه گاهى براى آزمايش مؤمن و پاداشهاى بزرگ الهى، و نيز گاه براى هشدار و بيدارى بندگان است؛ آيا اين موارد با آنچه در عبارت ذكر شد منافات ندارد؟ 🔹پاسخ این است که آنچه در كلام (عليه السلام) آمده، يك است و ميدانيم هر قانون كلى استثنائاتى دارد. موارد و و امثال آن، استثنائاتى در قانون كلى فوق محسوب میشود و به تعبير ديگر آنچه حضرت فرموده، حمل بر غالب میشود و اين شبيه چيزى است كه در بيان شده است: «وَ مَا أَصَابَكُمْ مِّنْ مُّصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ». [شوری، ۳۰] (هر مصيبتى بر شما میرسد به سبب اعمالى است كه انجام داده ايد و بسيارى را نيز عفو میكند). 🔹به يقين اين آيه با آيه «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَىْءٍ مِنَ الْخَوْفِ... ». [بقره، ۱۵۵] كه از هاى مختلف الهى به وسيله سخن ميگويد، و نيز با آيه «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِى الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِى النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِى عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ». [روم، ۴۱] ( در خشكى و دريا به دليل كارهايى كه مردم انجام داده اند آشكار شد، خدا میخواهد نتيجه بعضى را به آنها بچشاند؛ شايد [به سوى حقّ] بازگردند) منافاتى ندارد؛ و اگر انسان درست دقت كند غالباً میتواند مواردى را كه جنبه «مجازات الهى» دارد، از مواردى كه براى «آزمايش» يا «هشدار» است بازشناسد. 🔹هرگاه مهمى از او سر زد و يا آلوده به انواع شد، حوادث تلخى كه بعد از آن پيدا میشود، قطعاً است؛ ولى حوادث تلخى كه براى و پيش مى آيد، معمولاً جنبه و هشدار براى ترفيع مقام است. سپس امام (عليه السلام) در ادامه اين سخن كه در واقع نتيجه مستقيم يادآورى پيشين است، ميفرمايد: «و اگر مردم زمانى كه بر ایشان نازل میشود و از آنان زايل مى گردد، با در پيشگاه خدا تضرّع كنند و با قلب هاى پر از عشق و محبّتِ به خدا، از او درخواست [توبه] نمايند، يقيناً آنچه، از دستشان رفته به آنان بازمیگردد و هر خرابى را براى آنها اصلاح میكند». 🔹در واقع اين طبيب حاذق الهى بعد از ذكر درد، به بيان درمان مى پردازد و راه دفع آفات و بلاها را به آنها مى آموزد و را كه صادقانه باشد و از اعماق جان برخيزد و در يك كلمه، در انسان تحول ايجاد كند، برطرف‌ كننده‌ بلاها میشمرد؛ همانگونه كه در احاديث متعدد ديگرى وارد شده است؛ از جمله امام سجاد (عليه السلام) ميفرمايد: « بلاهايى را كه نازل شده و نازل نشده است، برطرف میسازد». پی نوشت‌ها؛ [۱] اين عبارت كه در كلمات علما و بزرگان آمده، متن حديث نيست، بلكه برگرفته از احاديث اسلامى است؛ از جمله در حديثى از امام صادق(ع) میخوانيم كه فرمود: «پيامبران الهى بيش از همه [با آفات و مصايب] آزمايش ميشوند؛ سپس كسانى كه بعد از آنها قرار دارند و به همين ترتيب آنها كه برترند آزمون بيشترى دارند). الكافی ج۲ ص۲۵۲ [۲] الكافی، همان، ج۲ ص۴۶۹ 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلاميه‏، چ۱ ج۶ ص۶۲۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا «وجدان» نمی تواند به اندازه «مذهب» جلوی مفاسد اخلاقى و اجتماعى را بگيرد؟ 🔹ممكن است كسى بگويد: اگر نمى تواند صددرصد و اجتماعى را ريشه كن سازد و انسان ها را به يك زندگى صحيح و خالى از هر گونه خلافكارى سوق دهد، هم تاكنون نتوانسته اند چنين كارى را انجام دهند و به اصطلاح يك انسانى به وجود آورند، پس اين ايراد تنها متوجه وجدان نيست، بلكه گريبانگير مذاهب هم مى باشد. در پاسخ بايد گفت: از نظر نظارت و كنترل اجتماع، دچار نارسايى هايی هست. 🔹البته منظور ما اين نيست كه بگوييم: در هر اجتماعى كه قدم گذارده است، مفاسد را به كلى ريشه كن ساخته است، بلكه منظور ما مقايسه و از نظر «مقدار تأثير در اصلاح فرد و اجتماع و مبارزه با » می‌باشد. ما مى خواهيم ثابت كنيم كه: اثر و «عقايد مذهبى صحيح» در كنترل اعمال و گفتار انسان به مراتب بيش از تأثير است، حتى چندان قابل مقايسه با هم نيستند. 🔹علاوه بر اين، «تعليمات پيامبران بزرگ الهی»، تأثيرات ديگرى نيز در تكامل فرد و اجتماع ـ غير از مسئله نظارت بر اعمال ـ دارد كه تأثير از اين نظر در برابر آن صفر است. ، نارسايى هايى دارد كه هيچيك از آنها در حكومت عقايد مذهبى ديده نمى شود. به همين دليل تأثير ، عميق و ريشه دار و ، ضعيف است. جوامع بزرگى بوده اند كه در سايه تعليمات پيامبران بزرگ، موفق به اصلاحات اساسى و همه جانبه اى در شئون مختلف اجتماعى شده اند، در صورتى كه اگر مى خواستند تنها به نداى گوش دهند، هرگز چنين موفّقيّتى نصيب آنها نمى شد. 🔹راه دور نرويم؛ اگر امروزه هم ، با آن همه تحريف ها! (منظور تحریف های صورت گرفته در ادیان منسوخ شده پیش از اسلام می‌باشد) از جوامع بشرى برداشته شود و مردمِ جهان هيچگونه مسئوليتى جز در خود احساس نكنند، به طور يقين مفاسد كنونى چندين برابر مى شود و حتى عدّه اى از مردم به آدم خوارى خواهند پرداخت! اگر دائماً به وسيله رسانه هاى جهان، يك سرى تبليغات صحيح مذهبى متنوع و مطابق با زبان روز و اصول روانشناسى، به گونه اى اجرا شود كه در تمام مردم دنيا زنده و تقويت گردد و ايمان به خدا، روز رستاخيز و پاداش و كيفر اعمال، در كانون دلها جاى‌گير شود، بدون شك چهره دنياى كنونى عوض خواهد شد، 🔹و اخلاقى و اجتماعى به حدّاقل كاهش خواهد يافت؛ ولى اگر همين تبليغات درباره صورت گيرد، مسلماً يك دهم اين تأثير را نخواهد داشت و علت آن، همان نواقص و نارسايى هاى مختلفى است كه در كار خود دارد. بنابراين اگر ما مى گوييم: در هيچ قسمت، حتى در قسمت نظارت و كنترل اعمال نمى تواند جاى را بگيرد، به اين دليل است. 📕رهبران بزرگ، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابیطالب(ع)، قم‏، ۱۳۷۳، چ اول‏، (برگرفته از) ص ۸۲ الی ۸۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا در قیام حسینی و مهدوی بر مساله «امر به معروف» و «نهی از منکر» تاکید شده است؟ 🔹 موجودی اجتماعی است و از انزوا و تنهایی گریزان است. انسان آثار مثبت بسیاری دارد که از جمله آن تعاون و همکاری در رسیدن به اهداف مشترک است؛ اما نباید فراموش کرد که زندگی اجتماعی انسان در کنار مزایای بسیار، با آسیب هایی نیز تهدید میشود. در ، گاهی خطرات فردی تبدیل به خطرات اجتماعی میگردند و اگر چاره اندیشی نگردد، در معرض و تهدید قرار می گیرند. آری، بسیاری از همانند یک بیماری مسری، افراد زیادی را آلوده میکنند. 🔹بنابراین، هیچ یک از نباید نسبت به رفتار هم نوعان خویش بی تفاوت باشد. (ص) میفرماید: «يك ، در ميان مردم همانند كسى است كه با جمعى سوار كشتى شود، و به هنگامى كه در وسط دريا قرار گيرد، تبرى‏ برداشته و به سوراخ كردن موضعى كه در آن نشسته است بپردازد، و هرگاه به او اعتراض كنند، در جواب بگويد من در سهم خود تصرف ميكنم! اگر ديگران او را از اين عمل خطرناك باز ندارند، طولى نمى‏كشد كه آب دريا به داخل كشتى نفوذ كرده و همگى در دريا غرق میشوند». 🔹 (ص) با اين مثال جالب، منطقى بودن وظيفه و را مجسم ساخته است، و حق فرد بر اجتماع را يك حق طبيعى كه ناشى از پيوند سرنوشتهاست، میداند. پس همه نسبت به خویش و مسئول اند. از این رو به این مسأله اهمیت زیادی داده‌اند و بعضی از را به خاطر ترک این کار سرزنش کرده و حتی دلیل نابودی شان را بی تفاوتی نسبت به بیان نموده اند؛ 🔹چنانکه خداوند در میفرماید: «پس چرا از نسلهاى پيش از شما نبودند كه [مردم را] از در زمين باز دارند؛ جز اندكى از كسانى كه از ميان آنان نجاتشان داديم [و بقیه نابود شدند]». [ترجمه آیه۱۱۶ سوره هود] بر اساس این آیه میتوانیم بگوییم: گرچه در هر اجتماعی معمولا و وجود دارد، اما مهم اين است كه هرکس به فراخور توانمندی خویش در طريق بکوشد. اما همين كه از ميان رفت و افراد جامعه بى تفاوت شدند، و به سرعت فراگیر میشود. 🔹(ع) در این زمینه هشدار داده، میفرماید:  «اگر و را ترك كنيد، بر شما مسلط خواهند شد و هر چه كنيد مستجاب نمیگردد». البته طبیعی است! در ملّتی که به ، و نیک منشی، وقعی نهاده نمیشود و در مقابل عکس العملی وجود ندارد، ، ، و بدکاران پیدا میکنند. آنها نیز مردم را به ناپاکی های خود می آلایند و جامعه به مثابه بدنی که به انواع بیماریها و میکروبها گرفتار شده است، به نابودی کشیده میشود. 🔹در چنین زمانی که ترک و سبب تضعیف دین و تسلط اشرار شده است، دعا کردن ثمری ندارد؛ بلکه باید به اقامه دین برخاست. لذا در برهه ای از تاریخ می بینیم که (ع) که پرچمدار آزادی خواهی و عدالت طلبی است، دلیل نهضتش را اینگونه معرفی مینماید: «آيا نمى‏ بينيد به عمل نمیشود و از جلوگيرى نمیگردد، در چنين شرايطى بر لازم است [قيام كند و] شيفته ملاقات پروردگار [و شهادت] باشد». 🔹و از همین رو ایشان شیوه خود را دعوت به سوی و نهی از قرار داده، میفرماید: «من فقط براى در امّت جدّم به پا خاستم، می خواهم و کنم و حرکت من بر اساس سیره جدّم و پدرم علی بن ابیطالب است». این مقابله کماکان ادامه داشته و تا نیز برقرار خواهد بود؛ آخرالزمانی که (ص) درباره آن فرمود: «زمانی خواهد آمد که مردم و نمیکنند؛ و از آن بدتر، زمانی خواهد آمد که مردم امر به بدی و نهی از خوبی میکنند؛ و حتی زمانی خواهد آمد که مردم را منکر و را معروف ببینند». 🔹بنابراین میتوان گفت: راه همان راه است و شیوه همان شیوه؛ یعنی هر انسان شریف و عدالت خواهی باید بداند که اگر در مقابل سکوت شود کار به جایی میرسد که جای و عوض میشود. لذا هرکس نخست باید را با توجه به شرایط و توانمندی هایش بشناسد و بدان عمل کند، سپس دیگران را به و خوبیها دعوت کرده و از باز دارد. این کار از آن جهت ضرورت بیشتری پیدا میکند که جامعه حاضر نه تنها باید در جهت اصلاح خود گام بردارد، بلکه باید افرادی را بپروراند که مقدمات (عج) را فراهم کنند و هسته اولیه انقلاب را تشکیل دهند. منبع: وبسایت‌ آیت‌ الله‌ مکارم‌ شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel