eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️شیوه های درمان «سخن چينی» چيست؟ 🔹براى مبارزه با اين پديده شوم و قطع ريشه هاى آن از درون جان آدمى، قبل از هر چيز بايد به سراغ انگيزه هاى آن رفت؛ به يقين تا عواملی همانند: ، ، ، و (سادیسم)، كه از عوامل اصلى پديده شوم نميمه و مى باشد، از بين نرود، اين از وجود انسان برچيده نمى شود. ممكن است با اراده و تصميم هاى قوى، مدتى محدود يا منتفى گردد، لکن در موقعیت های مناسب خود را نشان خواهد داد. 🔹فراموش نكنيم بسيارى از فضايل و يا رذايل اخلاقى، در يكديگر تأثير متقابل دارند، هر كدام مى تواند سبب و یا مسبّب ديگرى گردد، و اين در حالات و شرايط مختلف روى مى دهد. از سوى ديگر دقت در پيامدها و آثار سوء نمّامى، و سعايت، و نقش ويرانگر آنها در سطح و درون ، و عواقب ناگوارى كه از اين رهگذر دامن همه را مى گيرد، عامل بازدارنده ديگرى است. به ويژه كسانى كه به آن عادت كرده اند، بايد آثار شوم اجتماعى و اين عمل را هر روز از نظر بگذرانند، و سرانجام نمّامى و را پى در پى به خود یادآوری كنند، وگرنه و هوا و هوس آنها را آسوده نخواهد گذاشت. 🔹برخورد مردم با ايمان با و سخن چين مى تواند عامل بازدارنده ديگرى باشد. زيرا هنگامى كه به گفته هاى آنها اعتنا نشود، و از سوی مردم نیز شوند، به زودى در مى يابند كه سخنان آنها نه تنها خريدارى ندارد، بلکه سبب بدبينى و نفرت مردم مى شود. همين امر اراده آنها را در اين كار زشت تضعيف مى كند. اميرالمؤمنين (عليه السلام) در حديثى میفرماید:  «اَكْذِبِ السِّعايَةَ و الَّنميمَةَ باطِلَةً كانَتْ اَوْ صَحِيحَةً» [۱] (سعايت و را تكذيب كن، خواه باطل باشد يا صحيح). یعنی اگر دروغ باشد بايد تكذيب شود، و اگر راست باشد با بى اعتنایی روبرو گردد. 🔹در حديث ديگرى نقل شده، مردى نامه اى را به (عليه السلام) تقدیم کرد كه در آن درباره كسى شده بود. امام به او فرمود: «اِنْ كُنْتَ صادِقاً مَقَتْناكَ وَ اِنْ كُنْتَ كاذِباً عاقَبْناكَ وَ اِنْ اَحْبَبْتَ الْقِيلَةَ اَقَلْناكَ، بَلْ تُقيلُنى يا اَميرَالْمُؤْمِنينَ» [۲] (اگر آنچه را نوشته اى باشد ما تو را مى داريم، و اگر باشد ما تو را مى كنيم، و اگر توبه كنى توبه تو را مى پذيريم؛ آن مرد عرض كرد توبه مى كنم اى اميرمؤمنان توبه مرا بپذير». 🔹اين نكته نيز قابل توجه است؛ كسانى كه ديگران را نزد تو مى كنند، درباره تو نزد ديگران نيز سخن چينى خواهند كرد. همان گونه كه (عليه السلام) می فرماید: «وَ مَنْ نَمَّ اِلَيْكَ سَيَنُمُّ عَلَيْكَ» [۳] (كسى كه نزد تو كند، بر ضد تو نيز سخن چينى خواهد كرد). سخن آخر: بسیاری از ، از ضعف ايمان ناشى مى شود، و هر قدر پايه هاى ايمان به در دل محكمتر گردد، اين كمرنگ‌تر و كمرنگ‌تر خواهد شد. پی نوشت‌ها؛ [۱] غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، دار الكتاب الإسلامی، چ ۲، ص ۱۴۶، قصار ۲۱۶؛ [۲] الكافی، دار الكتب الإسلامية، چ ۴، ج ‏۷، ص ۷۸؛ [۳] تحف العقول‏، ابن شعبه حرانى، جامعه مدرسين‏، چ ۲، ص ۳۱۶؛ 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسة الامام على بن ابى طالب (ع)، قم‏، ۱۳۷۷ش،‏ چ اول‏، ج ۳، ص ۳۱۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«تکبّر» و «تعصّب» چه آثار و مفاسدی در تاریخ بشر بدنبال داشته است؟ 🔹 به معناى خودبرتربينى و به معناى وابستگى غيرمنطقى شخص يا چيزى و دفاع بى قيد و شرط از آن است. از ريشه «عصب» (بر وزن غضب) يعنى رشته هاى مخصوص كه عضلات انسان را به مغز مربوط مى كند و مجموعه آن «سلسله اعصاب» را تشكيل مى دهد. سپس به گروه و كه با هم همكارى و همفكرى دارند اطلاق شده و چنين جمعيّتى را «عُصبة» (بر وزن سفره) مى گويند و واژه معمولا به وابستگى هاى غير منطقى و بى قيد و شرط گفته مى شود، و سرچشمه آن بيشتر و كوتاه فكرى و است؛ 🔹زيرا كسى كه مى خواهد بزرگى به خود ببندد سعى مى كند كسانى را كه به او وابستگى دارند يا او به آنها وابستگى دارد بزرگ بشمارد، نقاط ضعف آنها را نبيند و اگر نقاط قوتى دارند بزرگنمايى كند تا خود از اين طريق بزرگى بفروشد. اين ، بخصوص هنگامى كه در شكل تعصّب و قبيلگى ظاهر شود سرچشمه بسيارى است و در طول تاريخ همواره منشأ جنگ ها، خشونت ها و درگيرى هاى خونين بوده است. از تاريخ جاهليّت گرفته تا دنياى امروز هيچ يك از انسان ها از آسيب هاى و در امان نمانده اند؛ 🔹در حوادث شوم عصر جاهليّت مى خوانيم كه دو بار درگيرى شديد بين قبايل عرب واقع شد كه به نام «فجار» در تاريخ مشهور شده است. «فجار اوّل» زمانى واقع شد كه مردى از طايفه بنى كنانه بدهى قابل ملاحظه اى به مردى از طايفه هوازن داشت و قادر به پرداختن آن نبود. مرد هوازنى در سوق عكاظ (بازارى كه هر سال يك بار در نزديك طايف تشكيل مى شد) ميمونى مشاهده كرد و گفت چه كسى پيدا مى شود كه اين ميمون را در قبال طلبى كه من از فلان كس دارم بفروشد و مقصودش از اين سخن، تحقير مرد كنانى بود كه از پرداخت بدهيش عاجز شده بود. در اين هنگام مردى از طايفه بنى كنانه رسيد و با شمشير خود ميمون را كشت. مرد هوازنى فرياد كشيد و مرد كنانى هم طايفه بنى كنانه را به يارى خود طلبيد و دو قبيله به جان هم افتادند و درگيرى شديدى واقع شد كه نزديك بود به جنگ تمام عيارى تبديل شود. 🔹«فجار دوم» كه مدتى بعد از وفات عبدالمطلب روى داد به اين سبب حاصل شد كه جوان نادانى از قبيله بنى غفار در گوشه اى از بازار عكاظ نشسته بود و پاى خود را دراز كرده بود و مى گفت: من برترين مرد عربم و هركس قبول ندارد اين دو پاى مرا قطع كند. جوان بى خرد ديگرى همچون او كه از قبيله بنى قيس بود شمشير كشيد و پاى وى را مجروح كرد. فرياد از دو طرف برخاست و قبايل آن دو به جان هم افتادند و درگيرى شديدى بين طرفين اتّفاق افتاد و بعد از مدتى عداوت و دشمنى با يكديگر صلح كردند. [۱] 🔹در قرن اخير نيز جنگ جهانى دوم همان گونه كه مى دانيم بر اثر هاى آلمانى هاى نازى رخ داد كه در طول آن ده ها ميليون نفر كشته و ده ها ميليون مجروح و مفقود الاثر شدند و ويرانى هاى عظيمى در اروپا و نقاط ديگرى از جهان روى داد و حتى امروز نيز عامل اصلى تجاوزهاى مستكبران و جنايتكاران چيزى جز و نيست. لذا در حديثى از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مى خوانيم: «مَنْ كانَ فِي قَلْبِهِ حَبّةٌ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ عَصَبِيَّةٍ، بَعَثَهُ اللهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ مَعَ أعْرابِ الْجَاهِلِيَّةِ» [۲]؛ (كسى كه در قلبش به اندازه يك دانه خردل باشد خداوند او را روز قيامت با اعراب جاهليّت محشور مى كند). هم چنین امام صادق (عليه السلام) در حديثى مى فرمایند: «مَنْ تَعَصَّبَ اَوْ تُعُصِّبَ لَهُ فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَ الْاِيمَانِ» [۳]؛ (كسى كه بورزد يا براى او تعصّب بورزند، رشته ايمان را از گردن خود برداشته است). پی نوشت‌ها؛ [۱] الكامل فی التاريخ، ابن الأثير، على بن ابى الكرم، دار صادر، بيروت، ۱۳۸۵ق، ج ۱، ص ۵۸۹ [۲] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، تهران، ‏۱۴۰۷ق، چ چهارم، ج ‏۲، ص ۳۰۸ [۳] الكافی، همان 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۷، ص ۳۹۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در روايات اسلامی چه آثاری برای «کفران نعمت» ذکر شده است؟ 🔸در به طور وسيع و گسترده، از ، زشتى و آن، و از و جالب آن بحث شده است، از جمله: 1⃣ (صلى الله عليه و آله) در حديثى مى فرمايند: «اَسْرَعُ الذُّنُوبِ عُقُوبَةً كُفْرانُ النِّعْمَةِ»؛ [۱] ( كه زودتر از همه گناهان دامان انسان را مى گيرد است). 2⃣امام على (عليه السلام) در اين رابطه مى فرمايند: «سَبَبُ زَوالِ النِّعَمِ الْكُفْرانُ»؛ [۲] (آنچه باعث مى شود است). 3⃣آن حضرت در حديث ديگرى می فرمايند: «كُفْرُ النِّعْمَةَ مُزيْلُها وَ شُكْرُها مُسْتَديمُها»؛ [۳] ( آن را از بين مى برد، و نعمت سبب آن است). 4⃣ اميرالمومنين (عليه السلام) در حديثى مى فرمايند: «كُفْرانُ النِّعَمِ يُزِلُّ الْقَدَمَ وَ يَسْلُبُ النِّعَمِ»؛ [۴] ( سبب [و به زمين خوردن در زندگى] و موجب مى گردد). 5⃣آن حضرت در حديث ديگری می فرمايند: «آفَةُ النِّعَمَ الْكُفرانُ»؛ [۵] (، است). 6⃣اميرمؤمنان (عليه السلام) می فرمايند: «كافِرُ النِّعمَةِ كافِرُ فَضْلِ اللّهِ»؛ [۶] (، منكر فضل الهى است). 7⃣يكى از مجازات هاى الهى است، و مفهوم آن اين است كه خداوند برای مجازات بعضى از افراد و ، آنان را هاى خود قرار مى دهد هنگامى كه نعمت بر او فوق العاده زياد شد، ناگهان را مى كند تا شديداً احساس و كند. از اين رو امام حسين (عليه السلام) درحديثى مى فرمايند: «اَلاِسْتِدْراجُ مِنَ اللهِ سبحانه لِعَبدِهِ اَنْ يُسْبِغَ عَلَيْه النِّعَمَ وَ يَسْلُبَهُ الشُّكْر»؛ [۷] ( در و خداوندى اين است كه به بنده اش نعمت فراوان مى دهد و توفيق را او سلب مى كند [ناگهان به زمين مى خورد و همه چيز را از دست مى دهد]). 8⃣امام سجّاد (عليه السلام) در اين رابطه مى فرمايد: «اَلذُّنُوبُ الَّتى تُغَيِّرُ النِّعَمَ البَغْىُ عَلَى النّاسِ وَالزَّوالُ عَنِ الْعادَةَ فِى الْخَيْرِ وَاصْطِناعُ الْمَعْرُوفِ، وَكُفْرانُ النِّعَمِ وَ تَرْكُ الشُّكْرِ»؛ [۸] ( كه را تغيير مى دهد، بر مردم و تغيير دادن عادت در امور خير و و ترك شكر است). 9⃣اميرمؤمنان امام على (عليه السلام) در حديث ديگرى مى فرمايند: «كُفْرُ النِّعْمَةِ لُؤْمٌ وَ صُحْبَةُ الاَحمق شُؤْمٌ»؛ [۹] ( نشانه پستى است و دوستى با احمق سبب سر افكندگى است). 🔟اين بحث را با حديثى از امام صادق (عليه السلام) در بيان جنود و (لشكر عقل ونادانى) پايان مى دهيم، امام (عليه السلام) به اصحاب شان دستور مى دهند، و لشكريانش را بشناسند، و از و لشگريانش نيز باخبر باشند و هنگامى كه بعضى از ياران توضيحات بيشترى مى خواهند (عليه السلام) مى فرمايد: خداوند براى هفتاد و پنج لشكر قرار داده كه ضد آنها، است، و در ضمن اين هفتاد و پنج لشكر كه در صدر كلام امام (عليه السلام) واقع شده مى فرمايد: «وَالشُّكْرُ وَ ضِدُّهُ الْكُفْرانُ»؛ [۱۰] (يكى از لشكريان است و ضد آن است). 💠تعبيراتى كه در روايات دهگانه بالا آمده به خوبى نشان مى دهد كه تا چه اندازه اين خطرناك است و تا چه حد آن در فردى و اجتماعى نمايان است و چگونه را از اوج نعمت بر مى كشاند، را سلب مى كند و مايه دورى از خدا و نزديكى به است. پی نوشت‌ها؛ [۱] بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ دوم، ج ‏۶۶، ص ۷۰؛ [۲] غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، دار الكتاب الإسلامی، چ دوم‏، ص ۳۹۵، قصار ۸؛ [۳] همان، ص ۵۳۸، قصار ۱۰؛ [۴] همان، قصار ۲۰؛ [۵] همان، ص ۲۷۸، قصار ۳؛ [۶] ص ۵۳۹، قصار ۳۶؛ [۷] بحارالأنوار، همان، ج ‏۷۵، ص ۱۱۷، باب ۲۰؛ [۸] همان، ج ‏۷۰، ص ۳۷۵، باب ۱۳۸؛ [۹] غرر الحكم و درر الكلم‏، ص ۵۳۸، قصار ۲۱؛ [۱۰] بحارالأنوار، همان، ج ‏۱، ص ۱۱۰، باب ۴ 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن أبیطالب(ع)، قم‏، ۱۳۷۷ش،‏ چ اول‏، ج ۳، ص ۷۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه قرآن عاقبت «استکبار و تکبّر ورزی» چیست؟ 🔹 چه در برابر خالق باشد، چه در برابر خلق و چه در مقابل حقايق (انسان از تسليم در برابر حقّ رویگردان باشد) از اسباب سقوط در است. (خود برتر بينى) كه سرچشمه اصلى بسيارى از جنايات، ظلمها، ستمها و حقّ كشى هاست نيز همانند است كه آدمى را در اين كانون قهر و غضب وارد مى سازد. 🔹 در «آيه ۶۰ سوره زمر» مى فرمايد: «اَلَيْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْمُتَكَبِّرِينَ» (آيا در جايگاهى براى نيست؟). و در «آيه ۳۶ سوره اعراف» مى فرمايد: «وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها اُولئِكَ اَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» [۱] (كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند و در برابر آن ورزيدند، اهل آتش‌اند و هميشه در آن خواهند ماند). 🔹همين معنا در آيات ديگر «قرآن مجيد» نيز آمده است. در «آيات ۱۵ و ۱۶ سوره ابراهيم» درباره مى فرمايد: «وَ اسْتَفْتَحُوا وَ خابَ كُلُّ جَبّارٍ عَنِيدٍ - مِنْ وَرآئِهِ جَهَنَّمُ وَ يُسْقَى مِنْ ماءٍ صَدِيدٍ» (آنها [رسولان الهى] از خدا تقاضاى پيروزى كردند [و دعايشان مستجاب شد] و هر و زيانكار گشت - [سرانجام] پیش روی او است، و او را از آبی چرکین و متعفّن می نوشانند!!). 🔹 معانى مختلفى دارد: يكى از آنها قهر، غلبه، سلطه و نفوذ است، منتها اين امر گاه دارد مانند: و سلطه او بر عالَم هستى بر همه چيز، و گاه دارد، مانند: سلطه، غلبه و نفوذ و . به گفته «لسان العرب» به معناى كسى است كه از مسير حقّ منحرف مى گردد و آگاهانه حقّ را انكار مى كند، 🔹و اينها همه از آثار و و است، و اگر كمى دقت كنيم مى بينيم اين يكى از حجاب هاى مهم معرفت و از عوامل انسان و حقّ كشى و تعدّى و نسبت به حقوق ديگران و انواع ديگر است. [۲] پی نوشت‌ها؛ [۱] شبيه همين معنا در سوره غافر، آيات ۶۰ و ۷۲ و ۷۶؛ سوره اعراف، آيات ۴۰ و ۴۱؛ سوره نبأ، آيات ۲۱ و ۲۲؛ سوره نازعات، آيه ۳۷؛ سوره ص، آيات ۵۵ و ۵۶ آمده است. [۲] شبيه همين تعبير در سوره ق، آيه ۲۴؛ سوره مدّثر، آيه ۱۶ آمده است. 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ نهم، ج ۶، ص ۲۸۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«سخن چينی» با چه انگيزه هايی صورت می گيرد؟ 🔹اين مانند سایر هم نوعانش پيوند ناگسستنى با بسيارى از رذائل اخلاقى دارد، از جمله ، زيرا شخص نمى تواند آرامش زندگى ديگران را تحمل كند، و از اين كه دوستان دست به دست هم داده و كارهاى خود را به سرعت پيش مى برند، و يا از محبت و پیوند قوی در بین خانواده ها و همسران، رنج مى برد، سعى مى كند از طريق آنها را نسبت به يكديگر کرده و به جان هم بيندازد. 🔹، از انگيزه های ديگر است، چرا كه شخص دنياپرست مى خواهد با در بين ديگران، کار و كسب آنها را به ركود و ورشكستگى بكشاند تا زمینه بهره برداری خودش را فراهم نماید. عامل مهم ديگرى در سخن چينى است. درباره مى گويد: «اَلا اِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لكِنْ لا يَشْعُرُونَ»؛ [بقره، ۱۲] (آنها [منافقان] واقعى هستند، و لكن نمى فهمند). براستی كار آنها ايجاد ، به هر طريق ممكن است، (علیه السّلام) در حديثى مى فرمایند: «يكى از نشانه هاى اصرار بر است». [۱] 🔹فرد نزد اين طرف مى آيد و به عنوان خيرخواهى، از طرف مقابل مى كند، و سخنان زهرآلودى از وى نقل مى نمايد، و نزد طرف مقابل نيز همين عمل را تكرار مى كند. اين شخص دو چهره و ، هدفش ، و كشمكش هاى اجتماعى است تا در آن ميان نفس راحتی بكشد. عامل ديگر ، همان چيزى است كه امروزه به عنوان بيمارى اخلاقى آزاردهى يا معروف است. بعضى هستند كه بر اثر ، و يا انحرافات ديگر روانى، از اذيت و آزار ديگران لذت مى برند، و از خوشى آنها ناراحتند. 🔹اين گونه افراد به و سعايت پرداخته، تا مردم را به هم بريزند و خود در گوشه اى بنشينند و از جنگ و دعواى آنها لذت ببرند. از بعضى از روايات استفاده مى شود ناپاكى نطفه نيز از عوامل گرايش به سعايت و سخن چينى است. (البته زمينه ساز است نه اين كه افراد را مجبور به اين كار كند) (صلی الله علیه و آله) در حديثى می فرمایند: «اَلسّاعى بِالنّاسِ اِلَى النّاسِ لِغَيْرِ رُشْدِهِ» (كسى كه نزد مردم بر ضد ديگرى (سخن چینی) مى كند در مسير صحيح نيست). [بعضى در تفسير جمله لغير رشده گفته اند يعنى لَيْسَ بِوَلَدِ حَلال؛ چنين كسى حلال زاده نيست]». [۲] 🔹عادت به یکی دیگر از عوامل است. شخص اصرار دارد كه سخن اين شخص را به شخص دیگر برساند و ميان آنها كند هر چند سخنانش دروغ باشد. (صلی الله علیه و آله) در حديث مفصّلى درباره نشانه هاى صفات خوب و بد می فرماید: «اَمّا عَلامَةُ الْكَذَّابِ فَاَرْبَعَةٌ... اِنْ قالَ لَمْ يَصْدُقْ وَ اِنْ قِيلَ لَهُ لَمْ يُصَدِّقْ وَ الَنميمةُ وَ الْبُهْتُ» [۳] (نشانه چهار چيز است: هرگاه سخنى بگويد راست نمى گويد، و اگر سخنى به او بگويند تصديق نمى كند، و و بهتان). يعنى هرگاه صفت رذيله در درون جان انسان متمركز شود، اين چهار عمل از او آشكار مى شود. پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی،، چ دوم، ج ‏۶۹، ص ۲۰۷، باب ۱۰۶، ح ۸ [۲] إحياء علوم الدين، الغزالي، دارالمعرفة، بيروت، بی تا، ج ۹، ص ۷۵ [۳] بحارالأنوار، همان، ج ‏۱، ص ۱۲۲، باب ۴ 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسة الامام على بن ابى طالب(ع)، قم‏، ۱۳۷۷ ش،‏ چ اول‏، ج ۳، ص ۳۰۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel