eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ در گفتار و رفتار در و 💠با و برخورد مسالمت آمیز چه نقشی در میزان اثربخشی و و اصولا امر دارد؟ 🔷 در گفتار و اخلاق از خصوصیات بارز هدایتگران الهی می باشد؛ چرا که ، لازمه‌ی هدایتگری است. به (ع) و برادرش هارون دستور میدهد كه با فرعون به ، همینطور (ص) نرمی گفتار ایشان بود که موجب شد. (ع) نیز برای و برخورد با مردم می فرماید: «بايد در دلِ تو، نياز به مردم و بى نيازى از آنها جمع باشد، پس نياز تو به آنها منجر به و باشد و بى نيازى تو از آنها برای حفظ آبرو و نگهدارى عزّت تو باشد». منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی @tabyinchannel
⭕️هدف انبیا، آزادی انسان‌ها 🔹نه [تنها] ، هر در عالم که آمده برای این آمده است که را نجات بدهد از شرّ این . یک نفر شبان بود و - عرض می‌کنم - از این بود از همین طبقه بود و کرد و همین طبقه مستضعفین را شوراند بر و فرعون را از بین بردش. هم از همین مستضعفین، [از] اشخاصی بود که اینها را کوچک می‌شمردند. از همین جمعیت بود. 🔹ایشان هم کرد و همین مستضعفین را، همین درجه سه به اصطلاح، اینها را که درجه اول هستند، اینها را دور خودش جمع کرد و به آنها کرد و فهماند که قضیه چیست. همین ها کردند و اول جزیره العرب را از این پاک کردند و بعد هم آمدند سراغ رم و سراغ ایران و آنها را هم شکست دادند. نمی‌خواستند که بگیرند، می‌خواستند را بدهند از انسی و از شیاطین جنی. 🔹اصلًا بنا بر این بود. غصه می‌خورد برای اینکه نمی‌شوند اینها. در هست که تو مثل اینکه مثلًا جانت را می‌خواهی - قریب به این مضمون - از دست بدهی که اینها مسلمان نمی‌شوند. می‌خورد برای مردم، [۱] داشت به ، علاقه به داشت. می‌خواست را نجات بدهد، نمی‌خواست که بشر راهی برود که بشود و فاسد کند همه را. پی نوشت؛ [۱] ترجمه آیه ۶ سوره کهف: «گویی می‌خواهی بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنی، اگر به این گفتار ایمان نیاورند!». بیانات‌ حضرت‌ امام ۵۸/۰۹/۱۶ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
⭕️امام محمد باقر عليه السلام: 🔸«فِيمَا نَاجَى بِهِ اللهُ مُوسَى (ع) عَلَى الطُّورِ أَنْ يَا مُوسَى أَبْلِغْ قَوْمَكَ أَنَّهُ مَا يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ الْمُتَقَرِّبُونَ بِمِثْلِ الْبُكَاءِ مِنْ خَشْيَتِی وَ مَا تَعَبَّدَ إِلَيَّ الْمُتَعَبِّدُونَ بِمِثْلِ الْوَرَعِ عَنْ مَحَارِمِی وَ لَا تَزَيَّنَ لِيَ الْمُتَزَيِّنُونَ بِمِثْلِ الزُّهْدِ فِي الدُّنْيَا عَمَّا بِهِمُ الْغِنَى عَنْهُ قَالَ فَقَالَ مُوسَى (ع) يَا أَكْرَمَ الْأَكْرَمِينَ فَمَا ذَا أَثَبْتَهُمْ عَلَى ذَلِكَ فَقَالَ يَا مُوسَى أَمَّا الْمُتَقَرِّبُونَ إِلَيَّ بِالْبُكَاءِ مِنْ خَشْيَتِي فَهُمْ فِي الرَّفِيقِ الْأَعْلَى لَا يُشَارِكُهُمْ فِيهِ أَحَدٌ».   🔹از نجواهاى با (ع) در اين بود: اى موسى! به قوم خود برسان كه ، با چيزى مانند از ترس من، به من نزديك نشدند، و به چيزى مانند پرهيز از هاى من مرا عبادت نكردند، و ، به چيزى مانند بی اعتنايى به چيزهايى از دنيا كه بدان نياز ندارند، خويشتن را نياراستند.  (ع) عرض كرد: اى گرامی ترين گراميان! چه چيز آنان را در اين راه و ثابت قدم گرداند؟ فرمود: اى موسى! امّا آنان كه با از ترس من جوياى به من هستند، در اند و هيچ كس در اين (مرتبه) با آنان شريك نيست. 📕ثواب الأعمال، ۲۰۵/۱ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️تاثیرگذاری بر مردم با سخن نرم و برخورد نیکو 🔹 در ابعاد فردی و اجتماعی بسیار مهم و کارساز است، که بر اساس همین ابعاد تربیتی است که فضائلی مانند ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، و... در ابعاد فردی و اجتماعی نمایان می‌شود. 🔹یکی از مهم‌ترین محرک‌های ایجاد این فضائل در اجتماع، دستور تربیتی و می‌باشد. برای ایجاد بستر «امر به معروف» و «نهی از منکر» در جامعه بايد به گونه‌ای حركت كنيم كه سبب رشد خود و اطرافيان و مردم شويم، و از هرگونه جلوگیری کرده، تا زمينه رشد آنها را فراهم آورده و از دسیسه‌ های جلوگیری کنیم. 🔹لذا از لوازم و نهی از منکر ، و سخن گفتن با و لیّن است. همانطور که خداوند در خطاب به (عليه السلام) نسبت به می‌فرماید: «فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَيِّنًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى» [۱] (با او [فرعون] گوييد، شايد كه پند پذيرد يا بترسد)؛ 🔹یا روش و (علیهم السلام) در نشان دادن طرز صحیح وضو گرفتن به پیرمرد [۲] نشان از نوع تعامل و برخورد با مردم برای و است. لذا اگر ما در مسیر «امر به معروف» و «نهی از منکر» بتوانیم با سخن و و با مردم تعامل کنیم، هم در مسیر این موفق می‌شویم و هم راه را برای هر گونه سوء استفاده و برخورد تقابلی مردم با این فریضه‌ی الهی خواهیم بست. پی نوشت؛ [۱] قرآن کریم، سوره طه، آيه ۴۴ [۲] بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۱۹ منبع: وبسایت رهروان ولایت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️داستان «اصحاب الجنه» که در قرآن آمده چيست و به چه سرنوشتی دچار شدند؟ 🔹واژه در «قرآن مجيد» زياد تكرار شده، و غالب آنها به معناى است؛ امّا در «سوره قلم» آيه ۱۷ «إِنَّا بَلَوْناهُمْ كَما بَلَوْنا أَصْحابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّها مُصْبِحِينَ» (ما آنها را آزموديم، همانگونه كه را آزمايش كرديم، هنگامى كه سوگند خوردند كه ميوه هاى باغ را صبحگاهان بچينند) به معناى است و همين آيه مورد بحث ماست. 🔹اين داستان - كه بسيار عبرت آميز است - در ضمن ۱۷ آيه از آيات ۱۷ تا ۳۳ «سوره قلم» مورد بحث قرار گرفته است. اين گروه، كه مورد آزمايش و قرار گرفتند، از عهده امتحان سرافراز بيرون نيامده و و تلخى پيدا كردند. ضمن هشدار به دشمنان و مخالفان، سرگذشت «اصحاب الجنّه» را بيان میكند. قرآن مجيد در مورد زياد بحث كرده و درسهاى فراوانى از اقوام مختلف بيان نموده است كه میتوان آنها را به سه قسم تقسيم كرد: 🔹تاريخ انبياء؛ به شرح حال تعدادى از پيامبران، و چگونگى مبارزات و مجاهدات آنان، و مفاسدى كه با آن درگير بودند پرداخته است. (ع)، قهرمانِ بت شكن با بت پرستى، (ع) با ظلم و بردگى، (ع) با مفاسد اخلاقى و شهوترانى، (ع) با مفاسد اقتصادى و خلاصه هر پيامبرى با موجود در عصر و زمان خود مبارزه كرده، و «قرآن مجيد» تاريخِ تعدادى از آنها را شرح داده است. 🔹تاريخ اولياء الله؛ گاه تاريخ كسانى از خدا را كه زندگى آنها داراى درس هاى آميزى بوده نيز مورد توجّه قرار داده است. مثل كه پيامبر نبودند، ولى سرگذشت آنها عبرت آميز است؛ يا سرگذشت كه پيامبر نبود، امّا و دانشمند بود و لذا خداوند سخنان آن مرد بزرگ و مطالبى كه بين او و فرزندش ردّ و بدل شده را برای ما نقل كرده است. 🔹در مورد اشخاص بد و ناشايست كه نمونه هاى متعددى دارد و يك نمونه از آنهاست، شرح حال آنها خواندنى و است. در مورد محلّ «اصحاب الجنّة» در ميان مفسّران اختلاف نظر وجود دارد. عدّه اى معتقدند در نزديك صنعا «پايتخت يمن» بوده است، و عده اى ديگر محلّ آن را «شامات» گفته و صاحبانِ آن را از بنى اسرائيل دانسته اند. گروه سوم «طائف» در سرزمين عربستان را ترجيح داده اند و «حبشه» نظريه چهارمى است كه طرفدارانى دارد. امّا اين مطلب تأثيرى در بحث ندارد، زيرا مهم اصل جريانى است كه آن را نقل فرموده، نه محلّ آن. 🔹اجمال داستان «اصحاب الجنّة» مطابق آنچه از كتب تفاسير، روايات و تاريخ استفاده میشود به شرح زير است: «در زمان هاى بسيار دور مرد نيكوكارى وجود داشت كه و بسيار با بود. او و پربارى داشت. در فصل ميوه، همه و نيازمندان آن منطقه به باغ او مى آمدند تا از سخاوتش بهره اى ببرند. به اندازه نياز خود و خانواده اش برمى داشت و بقيّه را در ميان تقسيم میكرد. سال ها به همين شكل عمل میكرد و سال به سال ميوه هاى پربارتر و مى شد، تا اينكه اين مرد نيكوكار از دنيا رفت، 🔹و باغش به ارث به رسيد. فرزندانى كه چيزى از به ارث نبرده بودند، جلسه اى گرفته و با يكديگر گفتند: چه معنايى دارد كه محصول باغ ما را عدّه اى و مستمند بدون آن كه متحمّل زحمتى شوند، ببرند و . پدر اشتباه كرد كه آنها را چنين عادت داد! امسال را صبحگاهان مى چينيم و در جعبه هاى از پيش آماده شده میريزيم و قبل از آنكه بيايند همه ميوه ها را براى به منتقل ميكنيم. مقدّمات كار را فراهم كردند، صبح زود با تمام امكانات به همراه كارگران براى چيدن ميوه ها، آهسته و بدون سر و صدا به سمت باغ حركت كردند تا مبادا كسى متوجّه حركت آنها به سمت باغ شود؛ 🔹هنگامى كه به رسيدند در كمال تعجّب و ناباورى، نه از خبرى بود و نه از ميوه‌ها؛ بلكه جز چيزى باقى نمانده بود. گويا شب گذشته اى آمده و تمام باغ را تبديل به كرده بود، و اكنون به جاى درختان و ميوه ها چشم آنها به خاكستر و آتش و دود افتاده است. متوجّه و اشتباه خود شدند، و بدين وسيله نتيجه بُخل را با چشمان خود مشاهده كردند. همان گونه كه در زمان حيات پدر ساليان درازى نتيجه سخاوت و كمك به نيازمندان و فقراء را ديده بودند. 📕داستان ياران، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: عليان نژادى، ابوالقاسم، ‏مدرسه امام على بن ابيطالب (ع)، قم‏، ۱۳۹۰ش، ‏چ اول‏، ص ۹۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️قرآن کریم حقیقت «امامت» را چگونه تبیین مى کند؟ (بخش اول) 🔸با مراجعه به پى مى بریم که براى معناى جامع و کاملى است که مرجعیت دینى و سیاسى از شئونات آن به حساب مى آید، در اینجا به برخى از آیات اشاره مى کنیم: 1⃣امامت عهد الهى است 🔹خداوند می فرماید: «وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمات فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظّالِمِینَ» [بقره، ۱۲۴] (و به یاد آر هنگامى که خداوند ابراهیم را به امورى چند کرد و او همه را به جاى آورد، و خداوند به او گفت: من تو را به برگزیدم. ابراهیم عرض کرد: این پیشوایى را به فرزندان من نیز عطا خواهى کرد؟ فرمود: عهد من هرگز به ستمکاران نخواهد رسید). 2⃣جعل امامت به امر خداوند است 🔹از استفاده مى شود که به امر خداست، و آن را براى هر کس که قابل بداند قرار می‌دهد و این به جهت عظمت مقام و  است. در آیه فوق خداوند میفرماید: «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِمام» (من تو را به برگزیدم). و بدین ترتیب جعل را به خود نسبت مى دهد. 🔹 از زبان (عليه السلام) نقل کرده که فرمود: «رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی - وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی - وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی - یَفْقَهُوا قَوْلِی - وَاجْعَلْ لِی وَزِیراً مِنْ أَهْلِی - هارُونَ أَخِی...» [طه ۲۵-۳۰]؛ ( عرض کرد: پروردگارا! پس شرح صدرم عطا فرما و کار مرا آسان گردان و عقده زبانم را بگشا تا مردم سخنم را فهم کنند. و از اهل بیت من یکى را وزیر و معاون من قرار ده، برادرم هارون را...). 🔹و نیز خداوند می فرماید: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمّا صَبَرُو» (آنان را به جهت آن که صبر پیشه کردند قرار دادیم تا خلق را به امر ما هدایت کنند). از مجموعه این آیات و آیات دیگر استفاده مى شود که براى ، معناى خاصى ـ غیر از آنچه اهل سنّت مى گویند ـ وجود دارد. 3⃣اطاعت مطلق براى امام به جهت ولایت کلیه الهى 🔹خداوند می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الاَْمْرِ مِنْکُمْ» [نساء، ۵۹] (اى اهل ایمان! از خدا و رسول و  از میان خود اطاعت کنید). فخر رازى در ذیل آیه فوق مى گوید: «صاحبان امر غیر از کسانى دیگر نمى توانند باشند؛ زیرا امر به از غیر معصوم محال است». [۱] ... پی نوشت؛ [۱] تفسیر فخر رازى، ذیل آیه ۵۹ سوره نساء. 📕امام شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد جمکران، چ دوم، ج۱، ص۳۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«سخن چينی» در چه مواردی جایز شمرده شده است؟ 🔹حرام بودن به عنوان ، و زشتى آن از نظر علم اخلاق يك اصل اساسى است كه بايد هميشه مورد توجه باشد، لکن ممكن است اين حكم نیز مانند ساير احكام شرع هايى داشته باشد كه در آن موارد، نقل كردن حرف اين براى آن يا بالعكس نه تنها جايز است، بلكه گاه واجب نیز می باشد؛ 🔹مثلا زمانی كه احساس كنيم فرد يا گروهى قصد كشتن يا ضربه زدن به فردى را دارد و مسأله جدى است، سخن آنها را براى فرد مورد نظر نقل كنيم تا در محافظت از خويشتن بكوشد يا از منطقه خطر دور شود، نظير آنچه در مورد (عليه السلام) واقع شد. پس از داستان كشتن قبطى متجاوز، كسى نزد (عليه السلام) آمد و گفت: «اِنَّ الْمَلاَ يَأتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرجْ اِنّى لَكَ مِنَ النّاصِحينَ»؛ [۱] (اين جمعيت براى كشتن تو به مشورت نشسته اند فوراً از شهر خارج شو كه من از خيرخواهان تو هستم). 🔹گاه مى توان به وسيله «سخن چينى» راست يا دروغ در اختلاف افكند؛ اين نيز از موارد يا است، نظير آنچه درباره «نعيم بن مسعود» و نقل شده كه در ميان دو گروهى از اختلاف افكند و آنها را نسبت به يك ديگر بدبين و در امر جنگ سست نمود؛ [۲]  🔹ولى اين گونه نادر، هرگز نبايد بهانه اى براى آلوده شدن به اين يا استقبال از گفته های سخن چينان شود. بلکه با آنها باید مثل حکم جواز اکل میته (خوردن مردار) در برخورد کرد. (عليه السلام) در حديثى می فرمایند: «لا تَعْجَلَنَّ اِلى تَصْدِيْقِ واشٍ وَ اِنْ تَشَبَّهَ بِالنّاصِحِيْنَ» [۳] (در تصديق سخنان افراد عجله نكن هر چند خود را در لباس خيرخواهان درآورند). پی نوشت‌ها؛ [۱] قرآن کریم، سوره قصص، آيه ۲۰ [۲] تفسير نمونه، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الإسلامية، چ ۱، ج ‏۱۷، ص ۲۵۹ [۳] تصنيف غرر الحكم و درر الكلم‏، دفتر تبليغات‏، چ ۱، ص ۲۲۲ 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسة الامام على بن ابيطالب (ع)، ۱۳۷۷ش،‏ چ ۱، ج ۳، ص ۳۱۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«تولی» و «تبری» از منظر روایات چه اهمیّتی دارند؟ (بخش چهارم و پایانی) 🔸احاديث بسيار فراوانى در كتب اسلامى اعم از شيعه و اهل سنّت در زمينه «حبّ فى الله» و «بغض فى الله» و و آمده است، و به قدرى در اين باره داده شده كه در كمتر چيزى نظير آن ديده مى شود. بى شك اين اهمّيّت به خاطر آثار مثبتى است كه پيوند «دوستى با اولياء الله و دوستان خدا»، و «بيزارى از دشمنان حق» دارد؛ اين آثار مثبت هم در ظاهر مى شود و هم در و هم در و . 💠اين احاديث نشان مى دهد كه بايد در طريق «تهذيب نفس» و «سير و سلوك الى الله»، هر كس و مقتدايى را برگزيند. در اينجا به بخشى از اين احاديث كه از كتب مختلف گلچين شده است اشاره مى شود: 9⃣در حديث قدسى مى خوانيم: به (عليه السلام) فرمود: «هرگز براى من انجام داده اى؟ موسى عرض كرد: آرى! براى تو نماز خوانده ام، روزه گرفته ام، انفاق كرده ام و به ياد تو بوده ام؛ فرمود: امّا نماز براى تو نشانه [ايمان] است و روزه سپر آتش و انفاق سايه اى در محشر و ذكر خدا نور است؛ كدام را براى من به جا آورده اى اى موسى؟! عرض كرد خداوندا! خودت مرا در اين مورد راهنمايى فرما! فرمود: آيا هرگز به خاطر من كسى را داشته اى و به خاطر من كسى را داشته اى؟ [در اينجا بود كه] (عليه السلام) دانست برترين اعمال و [دوستى براى خدا و دشمنى براى خدا] است». [۱] 🔟اين بحث را با حديث ديگرى از (عليه السلام) پايان مى دهيم (هر چند احاديث در اين زمينه، بسيار فراوان است)، فرمود: «مَنْ اَحَبَّ لِله وَ اَبْغَضَ لِله وَ اَعْطى لِلّهِ وَ مَنَعَ لِلّهِ فَهُوَ مِمَّنْ كَمُلَ إِيمانُهُ» [۲] (كسى كه «به خاطر » بدارد و به خاطر خدا بدارد و به خاطر خدا ببخشد و به خاطر خدا ترك بخشش كند، او از كسانى است كه كامل شده است!». 💠از احاديث دهگانه بالا استفاده مى شود كه در حساب مهمّى براى و باز شده است؛ تا آنجا كه به عنوان و نشانه و برتر از نماز و روزه و حجّ و جهاد و انفاق فى سبيل الله معرّفى شده و صاحبان اين صفت، پيشگامان در بهشتند و دارند كه انبياء و شهداء به حال آنها غبطه مى خورند. اين تعبيرات، پرده از نقش مهمّ مسأله و و در تمام برنامه هاى دينى و الهى بر مى دارد. 🔹دليل آن هم روشن است، زيرا انسان پيشوايان بزرگ را به خاطر و و و اعمال صالحه ديگر، دوست مى دارد، با اين حال چگونه ممكن است به آنان تأسّى نكند و همگام و همدل و همرنگ نشود! اين همان است كه علماى اخلاق از آن به عنوان يك اصل اساسى در ياد كرده اند، و پيروى و كردن به را شرط موفّقيّت در سير و مى دانند. يكى از دلايل مهمّى كه در هر مورد و در هر مناسبت از انبياى الهى سخن مى گويد و پيغمبر اكرم و را دستور مى دهد كه به ياد آنها و تاريخ و زندگانى شان باشند، همين است كه از آنان بگيرند و راه و را در تاريخ زندگى آنها بجويند. 🔹اين نكته شايان توجّه است كه معمولاً داراى روح قهرمان پرورى هستند؛ يعنى هركس مى خواهد به شخص بزرگى عشق بورزد و او را در زندگى خود قرار دهد و در ابعاد مختلف زندگى به او اقتدا كند. انتخاب چنين قهرمانى در و شكل دادن به زندگى او تأثير فراوانى دارد و با تغيير شناخت اين قهرمانها، زندگى ممكن است دگرگون شود. بسيارى از افراد يا ملّت ها كه دستشان به دامان نرسيده، قهرمانان خيالى و افسانه اى براى خود ساخته اند و در ادبيّات و فرهنگ خود جايگاه مهمّى براى آنها قائل شده اند. 🔹محيط زندگى اجتماعى و تبليغات مطلوب و نامطلوب در گزينش قهرمانها مؤثّر است. اين قهرمانها ممكن است مردان الهى، رجال سياسى، چهره هاى ورزشى و يا حتّى بازيگران فيلمها بوده باشند. هدايت اين تمايل فطرى بشر به سوى و «الگوهاى والاى انسانى» مى تواند كمك مؤثّرى به پرورش در فرد و جامعه بنمايد. مسأله در حقيقت، در همين راستا است؛ و به همين دليل آيات و روايات اسلامى اهمّيّت فوق العاده اى براى آن قائل شده است و بدون آن بقيّه برنامه ها را ناقص و حتّى در خطر مى شمرد. پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، چ۲، ج۶۶، ص۲۵۲، باب۳۶ [۲] همان، ص۲۳۸ 📕اخلاق در قرآن‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، چ۱، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۳۷۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️خصوصیات منحرفان قوم یهود در قرآن از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدّ ظلّه العالی) - (بخش اول) 🔸در ابتداى ظهور پیامبر اسلام(ص) انتظار میرفت که پیش از دیگران با نداى اسلام لبیک گویند؛ چراکه آنها - برخلاف مشرکان - بودند. به علاوه صفات (ص) را نیز در کتابهاى خود خوانده بودند. ولى میگوید: با سابقه بدى که اکثریت آنها دارند، انتظار شما مورد ندارد. چراکه گاهى صفات و روحیات انحرافى یک جمعیت، سبب میشودکه با تمام نزدیکى به حق از آن دور گردند. [۱] 💠افترا به خدا، پیامبر و کتب آسمانی 🔹قوم یهودمیگفتند: «لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیاماً مَعْدُودَةً؛ هرگز آتش دوزخ جز چند روزى معدودى به ما نخواهد رسید». [۲] آنها معتقد بودند که چون نیاکان و اجدادشان پیامبران خدا بودند، آنها را شفاعت خواهند کرد، و یا گمان ميکردند میتوان براى گناهان فدیه و بدل تهیه نمود. [۳] در حالات یهود میخوانیم که آنهابراى کفاره گناهانشان قربانى میکردند، اگر دسترسى به قربانى بزرگ نداشتند یک جفت کبوترقربانى میکردند. [۴] 🔹«ابن صوریا» دانشمند یهودى از روى لجاج و عناد به پیامبراسلام (ص) گفت:تو چیزى که براى ما مفهوم باشد نیاورده اى! و خداوند نشانه روشنى بر تو نازل نکرده تا ما از تو تبعیت کنیم، آیه[۵] نازل شد و به او صریحاً پاسخ گفت.[۶] آیه ۱۰۱ سورۀ بقره، تاکید صریح تر و گویاترى روى همین موضوع دارد میفرماید: «وَ لَمَّا جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِیقٌ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکتابَ کتابَ اللهِ وَراءَ ظُهُورِهِمْ کأَنَّهُمْ لا یعْلَمُونَ؛ هنگامى که فرستاده اى از سوى خدا به سراغ آنها آمد و با نشانه هایى که نزد آنها بود مطابقت داشت، جمعى از آنانکه داراى کتاب بودند کتاب الهى را پشت سر افکندند، چنانکه گویى اصلاً ازآن خبر ندارند»! 💠بهانه جویی در یهود بنى اسرائیل 🔹ملت‌یهود از زمان (ع) تاکنون برنامه را دنبال کرده اند.[۸] در آیۀ۶۷ سورۀ بقره میخوانیم: «وَ اذْ قالَ مُوسى لِقُوْمِهِ انَّ اللهَ یأْمرُکم انْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قالُوا أتتخِذنا هُزُواً قالَ اعُوذُ بِاللهِ انْ اکونَ مِنَ الْجاهِلینَ؛ و[به خاطر بیاور] هنگامى را که موسى به قوم خودگفت: خداوند به شمادستور میدهد ماده گاوى را ذبح کنید، گفتند: آیا مارا مسخره میکنى؟ موسى گفت:به خدا پناه میبرم ازاینکه از جاهلان باشم!» این آیه مربوط به ماجراى قتلى است که در بنى اسرائیل اتفاق افتاد، و چون قاتل شناخته نشد، و میرفت که منشأ درگیریهای عظیمى میان قبائل بنى اسرائیل گردد، دستورى از سوى خداوند رسید که ماده گاوى را ذبح کنند، و قسمتى از بدن آنرا به بدن مقتول زنند تا به سخن آید و قاتل خود را معرفى کند.[۹] 🔹لجاجت و خیره سرى و بهانه جویى بنى اسرائیل اجازه نميداد موضوع خاتمه یابد. بنى اسرائیل ميخواستند بااین بهانه جوییها و لجاجتها، موسى (ع) شرایطى را پیشنهاد کند که اصلًا چنین گاوى پیدا نشود تا به ماجراجویى خود ادامه دهند.[۱۰] مفسر بزرگ اسلام مرحوم طبرسى از قول «ابن زید» چنین نقل میکند: هنگامى که (ع) از کوه طور بازگشت و را با خود آورد، به قوم خویش اعلام کرد کتاب آسمانى آورده ام که حاوى دستورات دینى و حلال و حرام است، دستوراتى که خداوند برنامه کار شما قرار داده، آن را بگیرید و به احکام آن عمل کنید. یهود به بهانه اینکه تکالیف مشکلى براى آنان آورده، بناى نافرمانى و سرکشى گذاشتند. [۱۱] 🔹همچنین قوم یهود، براى اینکه از قبول اسلام، سر باز زنند، بهانه هاى عجیبى مى آوردند از جمله [۱۲] بهانه آنها این بود که چون جبرئیل فرشته وحى تو است و تکالیف سنگین خدا را ابلاغ میکند ما ایمان نمى آوریم. [۱۳] آنها میگفتند: «الَّذِینَ قالُوا إِنَّ اللهَ عَهِدَ إِلَینا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى یأْتِینا بِقُرْبانٍ تَأْکلُهُ النَّارُ؛ خدا از ما پیمان گرفته که دعوت هیچ پیامبرى را نپذیریم، تا براى ما قربانى بیاورد که آتش آنرا بخورد!» [۱۴] و یا این آیه شریفه: «یسْئَلُک أَهْلُ الْکتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَیهِمْ کتاباً مِنَ السَّماءِ؛ اهل کتاب (یهود) از تو تقاضا ميکنندکه کتابى ازآسمان [یکجا] بر آنها نازل کنى!» [۱۵] پی نوشت‌ها؛ [۱]تفسیرنمونه ج‏۱ ص۳۱۴ [۲]سوره بقره آیه ۸۰؛ (آیین ما «اصل الشیعة»، ص۷۱) [۳]برگزیده تفسیر نمونه ج‏۱ ص۷۱ [۴]همان ص۷۲ [۵]بقره، ۹۷ [۶]مجمع البیان و تفسیر قرطبى ذیل آیه مورد بحث؛ (تفسیرنمونه ج‏۱ ص۳۶۶) [۷]تفسیرنمونه ج‏۱ ص۳۶۷ [۸]همان، ص۳۶۱ [۹]پیام قرآن ج‏۱ ص۹۸ [۱۰]اخلاق در قرآن ج‏۳ ص۴۴ [۱۱]تفسیرنمونه ج‏۱ ص۲۹۴ [۱۲]برگزیده تفسیرنمونه ج‏۱ ص۳۵۷ [۱۳]تفسیر نمونه ج‏۱ ص۳۶۱ [۱۴]آل عمران،۱۸۳ [۱۵]نساء،۱۵۳ منبع: وبسایت آیت الله مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در خطبه ۱۶۰ نهج البلاغه، درباره زندگى زاهدانه «حضرت موسی» (عليه السلام) چه فرموده است؟ 🔹 (عليه السلام) در خطبه ۱۶۰ بعد از بحث كوتاهى كه درباره زندگى زاهدانه (صلى الله عليه و آله) در مقام الگو و بيان می نماید، به «زندگی زاهدانه» یکی ديگر از «پيامبران الهى» اشاره مى كند تا روشن شود اين يك برنامه همگانى در زندگى بوده است، و همه آنها از اين نظر براى امّت هاى خود و اسوه بوده اند. (علیه السلام) مى فرمايد: «وَ إِنْ شِئْتَ ثَنَّيْتُ بِمُوسَى كَلِيمِ اللهِ (عليه السلام) حَيْثُ يَقُولُ: "رَبِّ إِنِّى لِمَا أَنزَلْتَ إِلَىَّ مِنْ خَيْر فَقِيرٌ"». (اگر بخواهى نفر دوّم يعنى [كه درود خدا بر او باد] را به تو معرفى مى كنم؛ در آنجا كه عرضه داشت: پروردگارا! به آنچه به من از نيكى عطا كنى نيازمندم). 🔹سپس (عليه السلام) به تفسير جمله ياد شده كه آيه‌اى است از «سوره قصص» و از زبان (عليه السلام) به هنگام ورود به دروازه مدين نقل شده، مى پردازد و مى فرمايد: «وَ اللهِ، مَا سَأَلَهُ إِلَّا خُبْزاً يَأْكُلُهُ، لاَنَّهُ كَانَ يَأْكُلُ بَقْلَةَ الْأَرْضِ، وَ لَقَدْ كَانَتْ خُضْرَةُ الْبَقْلِ تُرَى مِنْ شَفِيفِ [۱] صِفَاقِ [۲] بَطْنِهِ، لِهُزَالِهِ [۳] وَ تَشَذُّبِ [۴] لَحْمِهِ». (به خدا سوگند! (عليه السلام) غير از قرص نانى كه بخورد از خدا نخواست؛ زيرا وى [از زمانى كه از مصر فرار كرد و به سوى مدين آمد] از گياهان زمين تغذيه مى كرد، تا آنجا كه بر اثر لاغرى شديد و تحليل رفتن گوشتِ بدن او، رنگ سبز گياه از پشت پرده شكمش آشكار بود). 🔹هنگامى كه (عليه السلام) براى حمايت و دفاع از يكى از قوم بنى اسرائيل در برابر فرعونيان، يكى از آنها را كشت و همه جا در تعقيب او بودند از مصر فرار كرد و به سوى شام و شهر مدين آمد؛ در حالى كه هيچ گونه وسيله سفر با خود نداشت و چون دست گدايى در برابر كسى دراز نمى كرد به ناچار از گياهان بيابان مى خورد. در اين مدّت، (عليه السلام) سخت نحيف و لاغر شد؛ زيرا فاصله، نسبتاً طولانى بود و او با پاى پياده از كشورى به كشور ديگر مى آمد. 🔹كار او به جايى رسيد كه رنگ سبز گياهان از پشت پرده شكمش كم كم نمايان شد. او در اين حال از خداوند تنها كه گرسنگى اش را برطرف كند تمنّا كرد؛ در حالى كه مى توانست از او زندگانى پر زرق و برق و سفره هاى رنگين بخواهد. درست است كه (عليه السلام) در اين شرايطِ فوق العادّه به حكمِ اجبار و به طور طبيعى، بسيار در مضيقه بود، ولى مهم اين است كه تنها به مقدار رفع ضرورت از خداى خود تقاضا كرد و اين، دليل روشنى بر او است. پی نوشت‌ها؛ [۱] «شفيف» از ماده «شفوف» به معناى شفاف شدن چيزى است؛ به طورى كه آنچه در پشت آن قرار گرفته، نمايان شود. [۲] «صفاق» به معناى پوسته زيرين شكم است، كه زير پوسته روئين قرار گرفته است. [۳] «هزال» به معناى لاغرى است. [۴] «تشذب» به معناى متفرق شدن است و در اينجا به معناى تكيده شدن گوشت بدن است. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۶، ص ۲۳۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«زن» در قصص قرآن کریم 🔹در میدان زندگی، از نظر «حقوقی»، «شخصیت انسانی»، «قلمرو» و «مسئولیت‌» هایش با یکسان است، مگر در آنجا که اختلاف آن دو از لحاظ آفرینش و سبب تفاوت استعدادهایش و عملش با مردان گردد. به همین منظور در ، به مثابه یک «عنصر اصیل» چهره می‌نماید. انسانی است خردمند و رشد یافته که امور را به ترازوی اندیشه می‌سنجد و نقش خویش را به عنوان یک «انسان متفکر» و «سازنده جامعه» ایفا می‌کند. [۱] 🔹از «اراده‌ای سرسختانه» بهره دارد که با آن مرزها را می‌شکند و بندها را می‌گسلد تا خواست خویش را چنان که باید تحقق بخشد. بهترین نمونه این چهره، (سلام الله علیها) همسر فرعون است، که فریفته جاه و مقام و جلوه‌های فرعونی و مقهور شیطان نمی‌گردد، و از قلمرو نفوذ فرعون می‌رهد و اقتدار او را از هم می‌درد و «قرآن» او را به عنوان مثل می‌زند. «وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ... » [۲] (و خدا بر کسانی که ایمان آورده‌اند، را مثل می‌زند...). 🔹و اما در مقابل، نیز هستند که گاه با حق به ستیز بر می‌خیزند و از هدایت سر می‌پیچند. «ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللهِ شَيْئًا وَ قِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ» [۳] (خداوند برای کسانی که کافر شده‌اند به و مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستی دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولی به آن دو خیانت کردند و ارتباط با این دو (پیامبر) سودی به حالشان (در برابر عذاب الهی) نداشت، و به آنها گفته شد: وارد آتش شوید همراه کسانی که وارد می‌شوند). در «قصه‌ های قرآنی»، به حسب طبیعت مونث خویش در جستجوی زوج است، بی‌آنکه و کبریای خود را فراموش نماید. 🔹«قرآن» رفتار (عليه السلام) را با (علیه السلام) این‌گونه ترسیم می‌نماید: «فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْيَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا...» [۴] (پس یکی از آن دو [زن] در حالی که با حالت و گام بر می‌داشت، نزد او آمد [و] گفت: پدرم تو را می طلبد تا پاداش اینکه [دام های] ما را آب دادی به تو بدهد...). به راستی این گام برداشتن چه زیبا ترسیم شده است. راه سپردن بر و چه شگفت‌مندانه قرآن این صحنه را باز می‌آفریند، را گستره‌ای می‌‌ شمارد که آن روی آن گام بر می‌دارد. او نه بر زمین، که بر گام می‌زند. 🔹در دیگر جای «قرآن کریم»، را می‌یابیم صاحب جاه و حکمت. این تجلی از پادشاه سبا است. وی الگوی یک زن حکمران است که در جایگاه رهبری در هنگامه بحران، مقهور عواطف و احساسات خود نگردیده و با دلیری و بیداری با آن رویارو می‌شد. اگرچه در آثار هنری امروزی مثل داستان‌ها، نمایشنامه‌ها و... پایه‌‌ای اصلی به عنوان عنصری فعال در جذب خواننده یا بیننده حضور دارد، اما در «قصص‌ قرآن‌ کریم» در جایی حضور دارد که اوست، و در خور شان و منزلت اوست، 🔹و هرگز بر شالوده خودنمایی، دیگرفریبی و... عمل ننموده است، تا عواطف و احساسات را از رهگذر زیبایی به سوی خویش معطوف سازد. در مجموع آیات مربوط به ، جایگاه واقعی و اصیل زن و مقام و منزلت شایسته او را بیان می‌نماید، و الگوهای رضای عملی زنان را برای ما ترسیم می‌نماید؛ و چه زیباست تا هنرمندان و فعالان اجتماعی بتوانند از «قرآن کریم» گرفته و در آ‌ثار خویش چهره واقعی و در خور زنان را به تصویر کشند. پی نوشت؛ [۱] عبدالکریم خطیب، زن در قصه‌های قرآن کریم. [۲] سوره تحریم، آیه ۱۱. [۳] سوره، تحریم، آیه ۱۰. [۴] سوره قصص، آیه ۲۵ برگرفته از: روزنامه رسالت شماره ۶۰۹۳ منبع؛ وبسایت پژوهشکده باقرالعلوم (ع) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فلسفه تكرار بعضی از مطالب در «قرآن مجيد» چيست؟ 🔹يكی از ويژگى هاى اين است كه برخی از مطالب آن بارها شده است. مانند كه چند بار در «قرآن» مطرح شده است؛ اما چرا «اصحاب الايكة» در «قرآن» تكرار شده، و در چهار سوره مختلف مطرح گرديده است؟ چرا تاريخ برخى از پيامبران مانند حضرات ، ، و (عليهم السلام) در آيات مختلف تكرار شده است؟ فلسفه اين تكرار چيست؟ 🔹جواب: علما و مفسّران به اين سؤال دو جواب داده اند: جواب اوّل اينكه: « درس هاى‌ عبرت‌ انگيزِ متعدّد و فراوانى دارد» و «قرآن مجيد» از زاويه هاى مختلف به آن نگريسته و ما را به آن درس ها رهنمون مى شود. به عنوان مثال، گاه از اين زاويه به داستان (عليه السلام) نگاه مى شود كه چگونه آن حضرت در دامان پرورش يافت؛ در حالى كه او براى نابودى موسى (عليه السلام) تمام فرزندان پسر بنى اسرائيل را به قتل مى رساند و تنها دختران را زنده نگه مى داشت. 🔹آرى! اگر خداوند اراده كند عليرغم قصد فرعون، قاتل او را در دامان خودش پرورش مى دهد؛ و گاه از اين زاويه به داستان آن حضرت نگاه مى شود كه با جسارت، ، با دستى خالى و بدون سپاه و لشكر در مقابل كه ادعاى خدايى مى كرد و همه چيز در اختيار داشت، قد علم كرد و شجاعانه دعوتش را ابلاغ نمود؛ 🔹و گاه از اين زاويه به داستان آن حضرت نگاه مى شود كه با تكيه بر لطف و جادوى تمام ساحران مصر را باطل كرد و آنها را وادار به تسليم نمود. بنابراين ، درس هاى مختلفى دارد و از زواياى مختلفی به آن پرداخته است، و در حقيقت اين امر، تكرارى نيست؛ گرچه در ظاهر تكرار شده است. 🔹جواب دوم اينكه: و اقتضاء مى كند كه تكرار گردد. اينكه در سوره «الرحمن» آيه شريفه «فَبِأَىِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ» تكرار شده، بدان جهت است كه خداوند متعال در اين سوره، نعمت هاى مختلف مادّى و معنوى را بيان كرده و پس از ذكر هر نعمتى از انسان سؤال مى كند كه كدام نعمت از نعمت هاى الهى را مى تواند انكار كند؟ نتيجه اينكه ، يا پرداختن به يك موضوع از زواياى مختلف است، يا اهميّت آن موضوع، سبب تكرار شده است. 📕داستان ياران، مكارم شيرازى، ناصر، ‏مدرسه امام على بن ابى طالب (ع)، ‏چ اول‏، ص ۲۵۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۲۱۴ نهج البلاغه، درباره «امدادهای الهی» چه بیانی دارند؟ 🔹 (علیه السلام) در خطبه ۲۱۴ به رهروان راه خداوند بشارت مى دهد كه در برابر انبوه مشكلات اطاعت، تنها نيستند و پى در پى به يارى آنها مى آيد؛ ایشان مى فرمايد: «وَ إِنَّ لَكُمْ عِنْدَ كُلِّ طَاعَة عَوْناً مِنَ اللهِ سُبْحَانَهُ يَقُولُ [۱] عَلَى الاَْلْسِنَةِ، وَ يُثَبِّتُ الاَْفْئِدَةَ، فِيهِ كِفَاءٌ لِمُكْتَف، وَ شِفَاءٌ لِمُشْتَف»؛ 🔹[ترجمه فرمایش حضرت:] «به يقين براى شما در انجام هر طاعتى يار و از جانب خواهد بود كه را گويا مى كند، و را ثابت نگه مى دارد، به گونه اى كه براى آن كس كه بخواهد به آن اكتفا كند كافى است و براى آن كس كه جويد مايه شفاست». 🔹آرى! خويش را تنها نمى گذارد. را گويا و و آنها را محكم مى دارد. اين امر كراراً در آيات منعكس شده است، (عليه السلام) از خدا زبان گويا مى خواهد و خدا به او ارزانى مى دارد، افزون بر اينكه برادرش هارون را به يارى او مى فرستد، و تأكيد مى كند كه تنها نيستيد و من با شما هستم، همه چيز را مى شنوم و مى بينم:  🔹«إِنَّنِى مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى» [۲] و در جاى ديگر مى فرمايد: «يُثَبِّتُ اللهُ الَّذِينَ امَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِى الْحَيَاةِ الدُّنْيَا» [۳] (خداوند كسانى را كه آوردند به جهت گفتار و اعتقاد ثابتشان، مى دارد، هم در اين جهان و هم در سراى ديگر). و اين همان چيزى است كه پيوسته و همه روزه در نمازها از خداوند تقاضا مى كنيم و مى گوييم: «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ». پی نوشت‌ها؛ [۱] ضمير «يقول» به «الله» بر مى گردد كه قبلا ذكر شده و معناى جمله اين است كه خداوند زبان آنها را گويا مى كند و خير را بر آن جارى مى سازد. [۲] سوره طه، آيه ۴۶ [۳] سوره ابراهیم، آيه ۲۷ 📕پيام امام اميرالمومنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية، چ اول‏، ج ۸، ص ۲۰۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از نظرها غایب است؟ 🔹نعمانی از (عليه السلام) نقل ميكند كه ايشان را غربال انسان های صالح از گمراه، و دانايان از نادانان ميداند. (عليه السلام) نيز در روايتی فرمود: « (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دارد كه تخلف ناپذير است و هر جوينده درباره آن به شك مى افتد و اجازه نداريم علت آن را بيان كنيم.  او همان حكمتى است كه در غيبت وجود داشته است، و پس از روشن خواهد شد، چنانكه حكمت كارهاى خضر براى موسى روشن شد. امرى از و سرّى از اسرار و غيبى است از غيب های او». 🔹علّت‌ غيبت‌ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از است كه به «حقيقت» آن نمی توانيم پى ببريم. براى ، نمونه هايى از زندگى اولياى خدا در گذشته و امت هاى پيشين وجود دارد. مثلاً (عليه السلام) چهل روز از امت خويش غايب شد و همه آن مدت را در ميقات گذراند. [ر.ک اعراف، ۱۴۲] (عليه السلام) به خواست خدا از چشم امتش پنهان شد و دشمنانش نتوانستند او را بكشند و از بين ببرند. [ر.ک نساء، ۱۵۸] (عليه السلام) نيز مدتى از ميان قوم خود پنهان بود. [ر.ک صافات، ۱۴۰] پس غيبت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از ديده ها، موضوع تازه اى نيست و اين هر چه هم به درازا بكشد، نمی تواند بهانه انكار اصل وجود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) گردد. 🔹اساساً هر چه كه از راه ثابت شود، اما انسان نتواند آن را تجربه يا مشاهده كند، نمی تواند آن را انكار يا در پذيرش آن ترديد كند، چون اين تواتر در نقل، اطمينان آور است؛ در غير اين صورت، بسيارى از مطالب مسلّم و ضروريات دين در معرض انكار و ترديد قرار خواهد گرفت، با اين حال بايد گفت: در حدّ فكر بشرى ما، شناخت ممكن است، و آن اين است كه از آنجا كه خداوند متعال اراده فرموده كه و را در سطح جهان به وسيله او قرار دهد، 🔹و اين آرزوى بزرگ و آرمان متعالى پس از گذشت مدت زمانى تحقق پذير خواهد بود، يعنى دورانى كه به كمال برسد و آمادگى فكرى براى آن مرحله پيدا كند و جهان با اشتياق، از موكب آن امام عدالت گستر و آزادى بخش استقبال كند. طبيعى است كه اگر آن در ميان مردم آشكار باشد و با آنان زندگى كند، پيش از آنكه آن مسأله پخته شود و مقدمات و زمينه لازم و مناسب آن فراهم گردد، سرانجام و سرنوشت او سرنوشت پدران بزرگوارش خواهد بود، يعنى ، و پيش از آنكه آن هدف و آرمان بزرگ به دست او تحقق يابد كشته خواهد شد. 🔹در برخى روايات اهل بيت به اين حكمت اشاره شده است: (عليه السلام) فرمود: « (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پيش از ظهورش خواهد داشت. راوى پرسيد: براى چه؟ فرمود: از بيم كشته شدن». [۱] يعنى ، براى جلوگيرى از كشته شدن، پيش از تحقق آن هدف مورد انتظار است. در روايات، جهات ديگرى هم براى غيبت او ذكر شده است، همچون آزمايش و در ، تا معلوم شود تا چه حدّ در راه و اعتقاد، ثابت قدم و استوارند. [۲]   پی نوشت‌ها؛ [۱] كمال الدين، ص ۴۸۱، باب ۴۴، حديث ۸ [۲] سيماى عقايد شيعه، ص ۲۵۸ منبع: وبسایت انوار طاها @tabyinchannel
تبیین
⭕️شهید علم و دانش 💠حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره): 🔹در حقیقت (علیه‌ السلام) در راه کشته شد؛ زیرا اگر می‌گفت من عالم نیستم کارش نداشتند. از روی تقیه هم حاضر نبود اظهار کند، ولی مجبورش کردند تا اظهار کرد و جواب داد، و همان اظهار علم و فضل باعث و و با او، و سرانجام منجر به قتل او گردید. در حقیقت و را از بین بردند و به رساندند. اگر هیچ امتیازی برای و نبود، جز اینکه آنها، با مخالف هستند، برای امتیاز و کافی بود. 🔹قتل و رجم انبیا (علیهم‌ السلام) بر این اساس بوده که مردم با نور و و مخالفند، و کمال را منحصر در و و تناکح و تسلط و بر دیگران و ریاست و و پست و می‌دانند. به زندگی جنگل می‌ماند، و حکومت انسانیت حکومت حیوانیت شده است؛ لذا در اعتراض به رسالت (علیه‌ السلام) می‌گوید: «فَلَوْ لا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِكَةُ مُقْتَرِنين» [۱] (پس چرا بر او دست‌بندهای زرین آویخته نشده؟ یا فرشتگان همراه او نیامده‌اند؟). 🔹بله، مخالفین انبیا و ائمه با نور و مخالفت دارند و اهل زر و زور هستند. می‌بینید به (علیه‌ السلام) اعتراض می‌کند که اگر او رسول خداست، پس چرا این امتیازات را ندارد، دست‌بند زرین ندارد، یا چرا فرشتگان آسمان همراه او نیستند؟! شما را چه با ملائکه؟! اگر ملائکه آشکار بودند، کار آنها را هم می‌ساختید؛ چون هرچه ملائکه دارند، پیامبران (علیهم‌ السلام) هم دارند، بلکه افضل از آنها هستند، ولی شما به اَسْوِرَه و زر و زیور دل بسته‌اید! 🔹الحمدلله واضح و آشکار است که (علیهم‌ السلام) مخالف و هستند! هرجای دنیا اگر شخصی بود که مانند حضرت (علیه‌ السلام) هزاران را در یک مجلس حل می‌کرد و جواب صحیح می‌داد، به او جایزه می‌دادند، نه اینکه به او حسد بورزند و با او کنند و سرانجام او را بکشند! هم به همین کیفیت است. مخترع را یا از کار منصرف می‌کنند، یا به قتل می‌رسانند، چون صاحب امتیاز می‌شود. می‌گویند: فقط باید ما دارای امتیاز باشیم، نه دیگران. 🔹آقایی قبل از جنگ جهانی دوم در کربلا مدعی شده بود که می‌شود هواپیمای بدون خلبان ساخت و در این‌باره تلاش می‌کرد، تا اینکه به بغداد رفت، ولی از آلمان مکرر تلگراف و نوشته پشت نوشته به‌سوی او آمد که زحمت نکش، کار شما بی‌فایده و نشدنی است؛ زیرا ما هرچه تلاش کردیم نشد! سرانجام آلمان خود هواپیمای بدون خلبان ساخت، در حالی‌که پیش از آن می‌گفت: ساختن هواپیمای بدون خلبان امکان‌پذیر نیست! 🔹صحبت بر سر نیست و مسابقه‌ آنها ذاتاً برای پیشرفت دانش و فرهنگ نیست، بلکه برای آنها جنبه مقدمیت دارد و منظور اصلی آنان و است. به کره‌ ماه برای این نمی‌روند که به علم خدمت کنند، بلکه برای موضع‌گیری در برابر رقیب و قطب مخالف است، برای اینکه بتوانند در آنجا کاری کنند که در کره‌ زمین از لحاظ و بر همه مقدم باشند و دولت‌های مخالف و رقیب را در روی زمین خوب مورد هدف قرار دهند و نابود کنند، با این‌ وجود، ما فریب آنها را می‌خوریم و می‌گوییم: اینها راست می‌گویند که بشردوستند. بله! شردوستند، نه بشردوست! پی نوشت؛ [۱] قرآن کریم سوره زخرف، آيه ۵۳ 📕در محضر بهجت، ج۲، ص۳۲ـ۳۳ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
⭕️قدرت را باید در جای خودش اِعمال کرد 🔹همه ملت ما، همه انسان‌ها باید توجه به این معنا داشته باشند که را به جای خودش اعمال کنند. قدرت‌شان را به محل خودش انجام می‌دادند. عصایش را می‌برد با فرعون مقابله می‌کرد، با دیگران با آن محبت بود. 🔹 قدرت خودشان را برای سرکوبی اشخاصی که از جهات آدمیت خارج شده‌اند، از مرز انسانیت خارج شده‌اند و مردم را دارند به تباهی می‌کشند اعمال می‌کرد. باید اعمال اگر شد برای جلوگیری از باشد نه خودش فساد بیاورد. 📕صحیفه امام، ج ۱۸، ص ۲۱۰ منبع: وبسایت روح الله (ره) @tabyinchannel