eitaa logo
تبیین
2.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
442 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️بر اساس روایات اهل سنت منظور از «صراط المستقيم» در سوره فاتحه چيست؟ 🔹در «ششمين آيه سوره حمد» كه شبانه روز در نمازها قرائت می شود به خداوند عرضه مى داريم: «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ»؛ (ما را به هدايت كن)، راهى كه ما را به تو و به آنچه موجب تو است برساند، راهى جداى از راه كسانى كه تو آنها را فرو گرفته و همچنين جداى از راه . آری خدايا ما را هم به اين راه هدايت فرما و هم در اين راه ثابت و پايدار و برقرار دار. 🔹بى شك مفهوم بسيار وسيع و گسترده اى دارد، و لذا بعضى آن را به معنى اسلام و بعضى قرآن و بعضى پيامبر (صلی الله علیه و آله) و امامان راستين (علیهم السلام) و بعضى به آيين الله و بعضى به معنى «راه و روش انبياى الهى (علیهم السلام)» تفسير كرده اند، كه هر كدام از اينها مى تواند بخشى از مفهوم وسيع آيه را تشكيل دهد. ولى در روايات متعّددى كه به طرق مختلف از (صلی الله علیه و آله) نقل شده است، انگشت روى يكى از بارزترين مصاديق آن گذاشته شده؛ و آن «راه و روش (عليه السلام) و يا و (صلی الله علیه و آله) است». 🔹حاكم حسكانى در «شواهد التّنزيل» از جابر بن عبدالله انصارى از (صلی الله علیه و آله) نقل مى كند كه فرمود: «اِنَّ اللهَ جَعَلَ عَلِيّاً وَ زَوْجَتَهُ وَ اَبْنائَهُ حُجَجُ اللهِ عَلى خَلْقِهِ وَ هُمْ اَبْوابُ الْعِلْمِ فى اُمَّتى، مَنْ اِهْتَدى بِهِم هُدِىَ اِلى صِراط مُسْتَقيم» [۱] (خداوند و [فاطمه زهرا] و فرزندان او را بر خلقش قرار داده و آنها در امّت من هستند؛ هر كس به وسيله آنها هدايت شود، به هدايت شده است). 🔹و در حديث ديگرى از ابن عبّاس از (صلی الله علیه و آله) چنين نقل مى كند كه به (عليه السلام) فرمود: «اَنْتَ الطَّريقُ الْواضِحُ وَ اَنْتَ الصِّراطُ الْمُسْتَقيمُ وَ اَنْتَ يَعْسُوبُ الْمُؤمِنينَ!» [۲] (تو راه روشن و و رهبر مؤمنان هستى). همچنین در حديث سوّمى از ابن عبّاس نقل مى كند كه در تفسير «اِهْدِنَا الصِّراطَ المُسْتَقيم» مى گفت:  «قُولُوا ـ مَعاشِرَ الْعِبادِ ـ اِهْدِنا اِلى حُبِّ النَّبِىِّ وَ اَهْلَ بَيْتِهِ!» [۳] (اى بندگان خدا بگوئيد خدايا ما را به محبّت و او هدايت كن). 🔹در حديث چهارمى از ابوبريده در ذيل اين آيه نقل مى كند كه گفت: «منظور، صراط و او است». [۴] اين حديث را علامّه ثعلبى در تفسيرش نيز آورده است. [۵] شيخ عبيدالله حنفى در كتاب «ارجح المطالب» نيز آن را از ابوهريره نقل كرده است. [۶] در حديث پنجمى كه در «شواهد التّنزيل» آمده از عبدالرّحمن بن زيد از پدرش در تفسير آيه «صِراطَ الَّذينَ اَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» نقل مى كند كه گفت: «هَوَ النَّبِىُّ وَ مَنْ مَعَهُ وَ عَلِىُّ بْنُ اَبى طالِب وَ شيعَتُهُ». [۷] 🔹در منابع شيعه و پيروان مكتب اهل بيت نيز روايات متعدّدى در اين زمينه وارد شده، از جمله در روايتى از امام صادق (عليه السلام) در تفسير «صِراطَ الَّذينَ اَنْعَمْتَ عَلَيْهِم» آمده است كه فرمود: «يَعْنى مُحَمَّداً وَ ذُرِّيَّتَهُ» [۸] (مقصود محمّد و ذريه او است). به اين ترتيب بارزترين و روشن‌ ترين مصاديق ، راه (صلی الله علیه و آله) و (علیه السلام) و او از نسل (سلام الله علیها) است كه هر كس دست به دامن ولاى آنها زند و در خطّ آنها حركت كند، قدم در راه مستقيمى گذارده است كه او را به خدا نزديك و از گمراهى و انحراف دور مى سازد. ● 📕پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، چ ششم، ج ۹، ص ۴۰۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (ع) برکات بعثت پیامبر (ص) را چگونه بیان میفرماید؟ 🔹 (ع) در بخشی از خطبه اول «نهج البلاغه»، اشاره به چهار نکته ميفرمايد: نخست، مسأله و بخشى از و آن حضرت و نشانه هاى نبوّت او. دوّم، وضع دنیا در زمان آنحضرت از نظر انحرافات دینى و اعتقادى و نجات آنها از این ، به وسیله نور محمّدى (ص). سوّم، رحلت پیامبر از دار دنیا. چهارم، که از آنحضرت باقى مانده، یعنى . 🔹در قسمت اوّل ميفرمايد: «اِلى اَنْ بَعَثَ اللهُ سُبْحانَهُ مُحَمَّداً رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لاِنْجازِ عِدَتِهِ وَ اِتْمامِ نُبُوَّتِهِ»؛ (قرنها گذشت و روزگاران سپری شد] تا اینکه خداوند سبحان، رسول الله صلی الله علیه و آله را براى وفاى به عهد خود و کامل کردن نبوّتش برانگیخت و کرد». سپس اشاره به بخشى از آنحضرت کرده، ميفرمايد: «مَاْخُوذاً عَلَى الْنَبییّنَ میثاقُهُ»؛ (این درحالى بود، که از همه پیمان درباره او گرفته شده بود [که به او ایمان بیاورند و بشارت ظهورش را به پیروان خویش بدهند]). 🔹«مَشْهُورَةً سِماتُهُ، کَریماً میلادُهُ»؛ (در حالیکه نشانه هایش مشهور و پسندیده بود). این تعبیر ممکن است اشاره به کرامت و عظمت پدر و مادر و اجداد او باشد و یا برکاتى که او براى جهانیان فراهم گشت، چه اینکه مطابق نقل تواریخ، همزمان با تولّد آنحضرت در خانه کعبه فرو ریختند، خاموش شد، که مورد پرستش گروهى بود خشکید، و قسمتى از درهم شکست و فروریخت و همه اینها بیانگر آغاز عصرجدیدى در مسیر و مبارزه با بود. 🔹سپس مى افزاید: «وَ اَهْلُ الاَرْضِ یَومَئِذ مِلَل مُتَفَرِّقَة وَ اَهْواء مَنْتَشِرَة وَ طَرائِقُ مُتَشَتِّت»؛ (در آنروز زمین، داراى مذاهب پراکنده و افکار و خواسته هاى ضدّ و نقیض و راهها و عقاید پراکنده بودند). «بَیْنَ مُشَبِّه للهِ بِخَلْقِهِ اَوْ مُلْحِد فِى اسْمِهِ اَوْ مُشیر اِلى غَیْرِهِ»؛ (گروهى خدا را به مخلوقاتش تشبیه میکردند و گروهى نام او را بر بتها مینهادند یا به غیر او اشاره و دعوت میکردند). از مادّه «لحد» بر وزن مَهْد به معناى حفره اى است که در یک طرف قرار گرفته است، و به همین جهت به حفره اى که در یک جانب قرار گرفته است لحد میگویند، 🔹سپس به هرکارى که از حدّ وسط منحرف بسوى افراط و تفریط شده، گفته میشود، و و را نیز به همین جهت میگویند، و منظور از جمله بالا «مُلْحِد فِى اسْمِهِ» همان است که دربالا اشاره شد که نام خدا را بر بتها مى نهادند؛ مثلا به یکى از بتها اللات و به دیگرى العزّى و به سوّمى منات میگفتند که به ترتیب از الله و العزیز و المنّان منشتق شده است، و یا اینکه منظور آنست که صفاتى براى خدا همچون صفات مخلوقات قائل میشدند و اسم او را دقیقاً بر مسمّى تطبیق نمیکردند. جمع میان هر دو تفسیر نیز ممکن است. سپس مى افزاید: «پس خداوند آنها را بوسیله آنحضرت از رهایى بخشید و با ، آنان را از نجات داد». 🔹بعد به فراز دیگرى از این بحث پرداخته، ميفرمايد: «سپس خداوند سبحان لقاى خویش را براى (ص) انتخاب کرد، و آنچه را نزد خود داشت براى او پسندید، و او را با رحلت و انتقال از دار دنیا به سراى آخرت، گرامى داشت و از گرفتارى در چنگال مشکلات نجات بخشید»؛ «آرى در نهایت احترام او را قبض روح کرد، درود خدا بر او و آلش باد»؛ «او هم آنچه را انبیاى پیشین براى امّت خود به یادگار گذارده بودند در میان شما به جاى نهاد»، «زیرا آنها هرگز امّت خود را بى سرپرست و بى آنکه راه روشنى در پیش پایشان بنهند و پرچمى برافراشته، نزد آنها بگذارند رها نمیکردند!». 🔹بدیهى است منظور امام(ع) از تعبیر بالا همان چیزیست که در آمده است که طبق این روایت متواتر، (ص) فرمود: «من از میان شما میروم و دو چیز پرارزش در میان شما به یادگار میگذارم: و که اگر به این دو جویید، هرگز گمراه نخواهید شد و این دو ازیکدیگر جدا نمیشوند تا در کنار نزد من آیند». به هرحال دلسوزى نسبت به منحصر به حال حیاتشان نبوده است و بدون شک، نگران آینده آنها نیز بوده اند، بیش از آنچه پدر به هنگام وفات، نگران فرزندان خردسال خویش است؛ به همین دلیل نمیتوان باور کرد که آنها را بدون و سرپرست و ، رها سازند و زحمات یک عمر خویش را براى هدایت آنان بر باد دهد.  📕پيام امام اميرالمومنين(ع)، ناصر مكارم شيرازى، دارالكتب الاسلاميه‏، ۱۳۸۷ش‏ ج۱ ص۲۲۸ منبع:وبسایت آیت الله مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اهداف رسالت پیامبر (صلی الله علیه و آله) در کلام امام علی (علیه السلام) چگونه بیان شده است؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه دوم بعد از تحکیم پایه هاى شهادت به توحید و یگانگى خدا، به سراغ دوّمین و مهمترین اصل بعد از توحید یعنى شهادت به مى رود و مى فرماید: «وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ». (من گواهى مى دهم که و اوست). آرى پیش از آن که (صلی الله علیه و آله) باشد، او بود، و تا بنده خاص نباشد به نمى رسد؛ ضمناً به ، پاسخى است به آنها که رسولان خدا را تا سرحدّ الوهیت بالا مى بردند و بزرگترین افتخار آنان را که عبودیتشان بود از آنها مى گرفتند. 🔹سپس رسالت و (صلی الله علیه و آله) را این چنین توصیف مى کند، مى فرماید: «اَرْسَلَهُ بِالدّینِ الْمَشْهُورِ وَ الْعَلَمِ الْمَأثُورِ وَ الْکِتابِ الْمَسطُورِ، وَالنُّورِ السّاطِعِ وَ الضِّیاءِ اللامِعِ، وَ الاَمْرِ الصّادِعِ». (او را با دین و و نشانه روشن و نوشته شده و و روشنایى تابنده و امر و و بى پرده فرستاد). در این که این تعبیرات ششگانه عمیق و پرمحتوا اشاره به چه امورى است تفسیر هاى گوناگونى وجود دارد. 🔹نخست این که «دین مشهور» اشاره به و «علم مأثور» اشاره به و «کتاب مسطور» اشاره به و «نور ساطع» اشاره به و «ضیاء لامع» اشاره به و «امر صادع» (به قرینه آیه فَاصْدَعْ بِما تُؤمَرُ) [۱] اشاره به و اظهار بدون پرده در برابر و است. این احتمال نیز وجود دارد که «نور ساطع» و «ضیاء لامع» توضیحات بیشترى درباره قرآن مجید باشد چرا که قرآن مایه روشنایى افکار و جوامع انسانى است. 🔹سپس به هدف نهایى (صلى الله علیه و آله) و آوردن و و قوانین و مى پردازد و مى فرماید: هدف از این بعثت و تجهیزات همراه پیامبر، چند چیز بود. هدف این بود که: «اِزاحَةً لِلشُّبُهاتِ، وَ احْتِجاجاً بِالْبَیِّناتِ، وَ تَحْذیراً بِالآیاتِ وَ تَخْویفاً بِالمَثُلاتِ». ( را از میان بردارد و با دلایل و استدلال کند و به وسیله مردم را از مخالفت خدا برحذر دارد و از که به دنبال مخالفت دامنگیرشان مى شود بترساند). 🔹در تفسیر این چهار تعبیر نیز مى توان گفت که «اِزاحةً لِلشُّبُهاتِ» اشاره به حقایقى است که در پرتو روشن مى شود و هرگونه شک و را مى زداید و «وَ احْتِجاجاً بِالْبَیِّناتِ» اشاره به است که براى گروهى که استدلالات عقلى، آنان را قانع نمى کند، موجب و ایمان است، 🔹و «تحذیر به آیات» تهدید به و «تخویف به مثلات» تهدید به است همان گونه که در به آن اشاره شده است، مى فرماید: «وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالسَّیِئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَ قَدْ خَلَتْ مَنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ»؛ [۲] (آنها پیش از حسنه و رحمت الهى از تو تقاضاى شتاب در سیئه و مى کنند با این که پیش از آنها ، بر گذشتگان نازل شده است). پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره حجر، آیه ۹۴ [۲] سوره رعد، آیه ۶ 📕پيام امام امير المومنين (ع)، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۷ش، ج ۱، ص ۲۷۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️قیام امام حسین (علیه السلام) چه تأثیری بر بیداری و آگاهی جامعه اسلامی داشت؟ 🔹 در عموماً، و در عصر حاکمیّت و خصوصاً، نبودند. آنها نمیدانستند که «بنى امیّه» جانشینان برحق رسول الله (ص) نیستند و دلسوز و حامى اسلام نمیباشند، و آنها به خاطر تقصیر و کوتاهى شان بود و لذا بودند. آیا آنها نمى دانستند بازماندگان دوران و کینه دیرینه اى از دارند و هنوز خاطره تلخ کشته شدن عزیزانشان را در جنگ هاى بدر و احد و احزاب فراموش نکرده اند و درصدد انتقام آن خونها هستند، 🔹و از آنجا که پیامبر (ص) پیش بینى این روزها را مینمود، خلافت را بر حرام کرد. این مطلب در روایات متعدّد، از جمله گفتگوى (ع) و مروان بن حکم منعکس شده است. شبى که امام حسین (ع) به دارالاماره مدینه خوانده شد و خبر مرگ به آن حضرت ابلاغ گشت و از وى تقاضاى بیعت براى یزید شد و حضرت موافقت نکرد، فرداى آن شب ، امام(ع) را در کوچه ملاقات کرد. خطاب به حضرت عرض کرد: یا اباعبدالله! من خیرخواه تو هستم و پیشنهادى برایت دارم که اگر بپذیرى به خیر و صلاح شماست! 🔹 فرمود: پیشنهادت چیست؟ عرض کرد: همانگونه که دیشب در مجلس ولیدبن‌عتبه گفتم، شما با یزید بیعت کنید که این کار به نفع دین و دنیاى شماست! (ع) فرمود: «ما از آنِ خداییم و به سوى او باز میگردیم. هر زمان مسلمانان به فرمانروایى همچون گرفتار شوند باید فاتحه اسلام را خواند. بى شک از جدّم رسول خدا (ص) شنیدم که ميفرمود: «خلافت بر خاندان ابوسفیان است و اگر روزى را بر بالاى منبر من دیدید او را بکشید» و مردم مدینه او را بر فراز منبر آن حضرت دیدند و نکشتند و در نتیجه خداوند آنها را مبتلا به کرد». [۱]  🔹مروان با شنیدن این بیان کوبنده و مستدلِ (ع) خاموش گشت و رفت. ابن ابى الحدید مینویسد: دوستى داشت که هر روز به ملاقاتش میرفت و از رازداران معاویه و اصحاب سرّ او بود. او میگوید: «پس از شهادت (ع) و حسن مجتبى(ع) که بر سرتاسر جهان اسلام مسلّط شده بود، به او گفتم: معاویه! تو به آنچه که خواستى رسیدى و اکنون حاکم بر تمام بلاد اسلام هستى، به بنى هاشم کمتر ظلم و ستم کن و دستور بده که دیگر بر فراز منابر على(ع) را سبّ و لعن نکنند. معاویه گفت: اشتباه مى کنى! باید چنان کنم که مسلمانان بر فراز مأذنه ها نام پیامبر(ص) را بر زبان نیاورند. آرى! زمانى آرام ميگيرم که نام (ص) را از بالاى مأذنه ها به زیر بکشم «دفناً دفناً». [۲]  🔹عناد و مخصوصاً با اسلام، عناد و کینه اى ریشه اى و اساسى و غیرقابل جمع بود، ولى متأسّفانه در آن زمان گروه عظیمى ازمسلمانان آنها را نمیشناختند. که معروف به ، آدم کشى، و و فجور بود به مدینه حمله کرد و شمار زیادى از مردان و زنان آن شهرمقدّس را از دم تیغ گذراند، و سه روز آن شهر را بر سربازان خود مباح کرد، تا هر کارى بخواهند انجام دهند! به قتل و غارت پرداخته و کارهاى دیگرى که قلم از ذکر آن شرم دارد! [۳]  🔹هنگامى که عبدالله بن زبیر به خانه خدا پناهنده شد، نه به ابن زبیر رحم کرد و نه احترام را نگهداشت و نه حال ساکنان مکّه را مراعات نمود، لذا دستور داد منجنیق ها را در اطراف مکّه نصب و را سنگباران کنند! [۴] در حالى که طبق احکام اسلامى هرکس به خانه خدا پناه ببرد در امان است؛ حتّى مجرمین. هرچند میتوان آب و غذا را بر مجرمین بست تا بر اثر فشار گرسنگى وتشنگى مجبور شوند از حرم امن الهى خارج گردند، و سپس در صورت اثبات جرم آنها را دستگیر ومجازات کنند. [۵] 🔹(ع) براى بیدارى و قیام کرد، امّا آنقدر خواب آنها عمیق و و ناآگاهیشان ریشه دار بود که جز خون قلب امام و یاران وفادارش این آفت مهم را از مزرعه اسلام دور نساخت. مردم پس از شهادت (ع) و همراهانش، و اسارت خاندان عصمت و طهارت و بر سر نیزه رفتن سرهاى مقدّس شهداى کربلا، از بیدار شدند و قیام ها یکى پس از دیگرى شکل گرفت و بنى امیّه پس از واقعه کربلا روى خوش ندیدند، تا اینکه این خون هاى پاک منتهى به و ریشه کن شدن این درخت ناپاک شد. پی نوشت‌ها؛ [۱]لهوف ص۲۰؛ [۲]شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید ج۵ ص۱۳۰؛ [۳] شرح این جنایت بى سابقه غمبار را در کتاب عاشورا، ص۲۳۱ به بعد مطالعه فرمایید. [۴]همان؛ [۵] جواهرالکلام ج۲۰ ص۴۸-۴۶؛ و ج۴۱ ص۳۴۴و۳۴۵ 📕اهداف قيام حسينى‏، ناصر مكارم شيرازى، مدرسه امام على بن ابیطالب، ص۷۵ منبع: وبسایت آیت الله مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا امام سجاد (علیه السلام) قیام مختار را تأیید کرد؟ چرا مختار بعد از کشتن قاتلان شهدای کربلا، حکومت را به امام سجاد (علیه السلام) واگذار نکرد؟ 🔹درباره و انگیزه او در این قیام و اینکه چرا حکومت را به (ع) واگذار نکرد، قضاوتهای گوناگون شده است؛ و ما در اینجا در صدد تحلیل قیام مختار و مسائل پیرامون آن نیستیم. اما به هر حال مطالبی که در تاریخ و روایات نقل ‌شده، نشانگر آن است که هرچند (ع) خود مستقیماً وارد نبرد با قاتلان پدرشان نشدند، اما اینکه گروهی توانسته بودند بخشی از انتقام خون را بگیرند، تا حدودی رضایت خاطر حضرتشان را جلب کرده بود. از طرفی میتوان گفت که یکی از نتایج نفرین امام حسین (ع) علیه کوفیان بود. 🔹 (ع) در دعایی عرضه داشت: «پروردگارا! آن جوان ثقفی را بر آنان مسلط کن تا جام تلخ مرگ و ذلت را به ایشان بچشاند. از قاتلان ما کسی را باقی نگذارد ... انتقام مرا و دوستان و خاندان و شیعیانم را از اینان بگیرد...». [۱] پس از قیام نافرجام سلیمان بن صرد (رهبر نهضت توّابین) [۲]، شیعیان را آماده نبرد ساخت. او میدانست اگر بخواهد حرکتش به نتیجه برسد، باید یکی از اعضای خاندان پیامبر آن‌را رهبری کند یا دست کم، جنبش به نام او آغاز شود؛ چه کسى براى این کار مناسب است؟ (ع)؛ و اگر او نپذیرد؟ فرزند على بن ابیطالب عموى امام سجاد (ع). [۳] 🔹 به هر دو نامه نوشت؛ (ع) که بی‌وفایی عراقیان و رنگ‌پذیری آنان را دیده بود و میدانست به گفته پدر بزرگوارش این مردم «دین را تا آنجا می‌خواهند که زندگانی خود را بدان سر و سامان دهند و هنگام آزمایش پای پس می‌نهند» [۴] به پاسخ مساعد نداد. اما تنها تا آنجا که کار او با کیفر قاتلان پدرش مربوط می‌شد، کردار او را تصویب نمود؛ وقتی سر عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد را نزد او فرستاد، (ع) به سجده رفت و گفت: «سپاس مخصوص آن خدایى است که انتقام ما را از دشمنانمان گرفت. خدا به جزاى خیر عطا فرماید». [۵] 🔹یعقوبی می‌نویسد: مختار سر عبیدالله بن زیاد را نزد علی بن الحسین (ع) به مدینه فرستاد و به پیک خود گفت: بر در خانه حضرتش بنشین، همین که دیدی در خانه گشوده شد و مردم به درون خانه رفتند، بدان که هنگام غذا خوردن او است، تو هم به درون خانه برو! پیک چنان کرد، و چون داخل خانه شد، بانگ برداشت: ای خانواده نبوّت و معدن رسالت و محل فرود فرشتگان و منزل وحی! من فرستاده مختار پسر ابوعبیده هستم و این سر پسر زیاد است که برای شما آورده‌ام. با شنیدن این بانگ، فریاد از زنان بنی هاشم برخاست و چون علی بن الحسین (ع) سر عبیدالله را دید، گفت: «دوزخ جای او باد!». بعضی گفته‌اند: علی بن الحسین (ع) را پس از مرگ پدرش جز آن روز خندان ندیدند. [۶] 🔹اما چرا (ع) بعد از این پیروزی‌ها، خود را در دست نگرفتند؟ در این زمینه باید گفت: اولاً: با تحلیلی که (ع) از وضعیت موجود داشتند، زمینه و شرایط را برای بدست گرفتن خلافت آماده نمیدیدند و به همین دلیل به گسترش فرهنگ اسلامی از راههای دیگر روی آوردند و با سلاحی چون سلاح توانستند اهداف بلند خود و را به گوش همه برسانند؛ از این‌رو، اگرچه (ع) هیچ دلخوشی از حکومت مرکزی نداشتند، اما بعد از شهادت امام حسین (ع) سیاستشان این بود که از طرفی خود مستقیماً با حکومت مرکزی درگیر نشوند و از طرفی در مقابل افرادی که علیه آنان قیام کرده ‌بودند نیز موضع منفی نداشته باشند. 🔹ثانیاً: با وجود جوّ و اختناق، انتظار ارتباط علنی میان (ع) و بی‌مورد بود؛ لذا امام (ع) شخصاً از رهبری قیام سر باز زد. نیز نمی‌توانست امام (ع) را به عنوان رهبر قیام معرفی نماید؛ چون (ع) در حجاز بودند و حجاز در تسلط آل زبیر بود که با امام سجاد (ع) و دیگر بنی هاشم رابطه خوبی نداشتند. ثالثاً: گرچه از (ع) انتقام گرفته و حکومتی در کوفه تشکیل داده بود، اما با توجه به اینکه با دشمنان زیادی در حال نبرد بود، حکومت او هنوز تثبیت نشده بود، تا آن‌را به (ع) تحویل دهد. پی نوشت‌ها؛ [۱]بحارالانوار، ج۴۵ ص۱۰ دار إحیاء التراث العربی چ۲ [۲]ر.ک: «قیام توابین، خونخواهان امام حسین»، سؤال ۳۰۲۳۵ سایت [۳]شهیدى، سیدجعفر، زندگانى على بن الحسین(ع)، ص۹۲، دفتر نشر فرهنگ اسلامى‏، چ۱۰ [۴]تحف العقول عن آل الرسول، ص۲۴۵، دفتر انتشارات اسلامی، چ۲ [۵]کشی، محمدبن عمر، اختیار معرفة الرجال (رجال کشّی)، ص۱۲۷، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چ۱ [۶]یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۵۹، دار صادر، چ۱، بی‌تا منبع: اسلام کوئست @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مؤمنین چه تکالیف و وظايفی نسبت به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر عهده دارند؟ 🔸 در مورد (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و موقعيت آن حضرت بر عهده دارند که به برخى از آنها اشاره مى كنيم: 1⃣«ايمان به حتمى بودن خروج (عجل الله تعالی فرجه الشریف)»؛ در روايات اهل سنت مى خوانيم كه (صلی الله علیه و آله) فرمود: «هر كس منكر خروج شود به آنچه بر نازل شده كفر ورزيده است». [۱] 2⃣«صبورى و تمسك به دين حق در فتنه ها»؛ (عليه السلام) فرمود: «خوشا به حال كسى كه در غيبت ما متمسك به امر ما شده و قلب او بعد از هدايت منحرف نشود». [۲] 3⃣«تمسك به ولايت امام غايب»؛ امام باقر (عليه السلام) از (صلی الله علیه و آله) نقل كرده كه فرمود: «خوشا به حال كسى كه اهل بيت مرا درك كند و در او قبل از قيامش به او كند و...». [۳] 4⃣«طلب معرفت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از خداوند متعال»؛ شيخ كلينى (ره) به سند خود از ابوبصير نقل كرده كه (عليه السلام) به من فرمود: «آيا را شناخته اى؟ عرض كردم آرى به خدا سوگند قبل از آنكه از كوفه خارج شوم، فرمود: همین تو را بس است». [۴] 5⃣«تجديد بيعت و ثبات بر اطاعت»؛ در دعاى عهد از (عليه السلام) مى خوانيم: «بار خدايا همانا من براى او [حضرت مهدى] در اين روزم عهد و پيمان و بيعتى را در گردنم تجديد مى كنم، بيعتى كه از آن بازنگشته و هرگز آن را زايل نمی‌سازم، بار خدايا مرا از ياران و كمك كاران و مدافعين از آن حضرت قرار بده»؛ [۵] که در اين دعا سخن از با امام خود در هر روز است. 6⃣«مقابله با شبهات و اشكالات»؛ (عليه السلام) در حديثى فرمود: «پس خود را از شك و دور كنيد و از شك ها بپرهيزيد، شما بر حذر شديد، پس كنيد و من توفيق و ارشاد شما را از خداوند خواستارم». [۶] 7⃣«كمك و يارى برادران مؤمن»؛ (عليه السلام) در حديثى آيه «وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» در «سوره عصر» را بر مواسات و هميارى برادران دينى منطبق ساخته اند. [۷] در تفسير امام عسكرى (عليه السلام) آمده است: هر كس براى ما شود كه محنت استتار ما او را وامانده كرده و از علوم ما كه به دستش رسيده او را سرشار كند، تا اينكه ارشاد شده و هدايت يابد، خداوند متعال در حق او مى فرمايد: «اى بنده كريم كه يارى كننده اى، من از تو در كرم سزاوارترم، اى ملائكه من براى او در بهشت به هر حرفى كه تعليم داده يك ميليون قصر قرار دهيد...». [۸] 8⃣«فريب نخوردن از مدعيان دروغين مهدويت»؛ (عليه السلام) فرمود: «... و به طور حتم دوازده پرچم و دعوت مشتبه برپا خواهد شد كه از همديگر تشخيص داده نمى شود...». [۹] 9⃣«زياد دعا كردن براى تعجيل فرج»؛ حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در توقيعى كه در جواب سؤال هاى اسحاق بن يعقوب فرستادند فرموده اند: «زياد براى دعا كنيد؛ زيرا فرج شما در آن است». [۱۰] 🔟«اجتناب از جزع و بی تابی»؛ كلينى(ره) به سندش از (عليه السلام) نقل كرده كه فرمود: «همانا مردم به جهت كردن در اين امر هلاك شدند، خداوند به خاطر عجله بندگان عجله نخواهد كرد؛ زيرا براى اين امر نهايتى است». [۱۱] 1⃣1⃣«وقت معين نكردن براى ظهور»؛ (عليه السلام) فرمود: «همانا ما اهل بيت وقت معين نمى كنيم». [۱۲] 2⃣1⃣«دوست داشتن امام مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف)»؛ در روايات فراوانى به عصمت و طهارت (علیهم السلام) و از آن جمله (عجل الله تعالی فرجه الشریف) سفارش شده است. اين به نوبه خود مى تواند در جلب توجه مردم به حضرت و پيروى از دستورات او و ديگر امامان تأثير بسزايى داشته باشد. پی نوشت‌ها؛ [۱] فرائد السمطين، مؤسسة المحمود، چ۱، ج۲، ص۳۳۴، ح۵۸۵. [۲] كمال الدين و تمام النعمة، اسلاميه‏، چ۲، ج۲، ص۳۵۸، باب۳۳. [۳] همان، ج۱، ص۲۸۶، باب۲۵. [۴] الكافی، دارالكتب الإسلامية، چ۴، ج۱، ص۱۸۵، ح۱۲. [۵] بحارالأنوار، دار إحیاء التراث العربی، چ۲، ج۹۹، ص۱۱۱، باب۷. [۶] همان، ج۵۱، ص۱۴۷، باب۶، ح۱۸. [۷] همان، ج۲۴، ص۲۱۴، باب۵۷، ح۱. [۸] التفسير المنسوب الى الامام العسكرى، مدرسه امام مهدى، چ۱، ص۳۴۲. [۹] كمال الدين و تمام النعمة، همان، ج۲، ص۳۴۷، باب۳۳. [۱۰] همان، ص۴۸۵، باب ۴۵. [۱۱] الكافی، همان، ص۳۶۹. [۱۲] همان، ص۳۶۸ 📕موعود شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، چ هفتم، ص۴۳۱ • متن عربی روایات در منبع موجود است منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۱۷۸ «نهج البلاغه» پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را با چه اوصافی می ستاید؟ 🔹 (علیه السلام) در خطبه ۱۷۸ «نهج البلاغه» بعد از شهادت به يگانگى پروردگار به شهادت بر (صلى الله عليه و آله) مى پردازد و آن حضرت را با شش ويژگى از اوصاف مهمش مى ستايد: «وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ الْمُجْتَبَى مِنْ خَلَائِقِهِ، وَ الْمُعْتَامُ [۱] لِشَرْحِ حَقَائِقِهِ، وَ الْمُخْتَصُّ بِعَقَائِلِ [۲] كَرَامَاتِهِ وَ الْمُصْطَفَى لِكَرَائِمِ رِسَالَاتِهِ، وَ الْمُوَضَّحَةُ بِهِ أَشْرَاطُ الْهُدَى، وَ الْمَجْلُوُّ بِهِ غِرْبِيبُ الْعَمَى [۳]» 🔹[ترجمه فرمایش حضرت:] (گواهى مى دهم كه بنده و او از ميان خلايق است كه براى تشريح حقايق آئين الهى انتخاب گشته و به گرامى داشته شده، و او را براى رساندن رسالات كريمانه الهى برگزيده و به وسيله او آشكار گرديده و تاريكى هاى جهل و ضلالت به وجود او روشنى يافته است). 🔹در اوّلين ويژگى، سخن از آن حضرت به ميان آمده كه سبب انتخاب او به بوده است. و در دوّمين وصف، از آن حضرت براى شرح و اعتقادات صحيح سخن مى گويد. در سوّمين صفت از آن حضرت پرده بر مى دارد و در چهارمين وصف از مأموريت هاى مهمّ او براى سخن به ميان مى آورد. 🔹در پنجمين وصف از هاى آن حضرت از طريق گفتار و رفتار و امضاى عملى او سخن مى گويد، و در ششمين وصف از تلاشى كه آن حضرت براى مبارزه با ـ كه از آن به نابينايى تعبير شده ـ سخن به ميان آورده است. تمام اين اوصاف، اشاره به اين است كه اگر من به او گواهى مى دهم و به پيشوايى اش تن داده ام، بى علت نيست؛ نه يك دليل كه چندين دليل دارد. پی نوشت‌ها [۱] «معتام» از ماده «عَيْم» (بر وزن غَيْب) در اصل به معناى شدت علاقه به شير گرفته شده و «معتام» در اينجا به معناى كسى است كه «علاقه شديد» به انجام دادن مأموريت الهى به او داده شده است. [۲] «عقائل» جمع «عقيله» به معناى برگزيده هر چيزى است و لذا به گوهرهاى گران بها «عقيلة البحر» گفته مى شود. [۳] «غربيب» به معناى چيز سياه پر رنگ است و در اينجا به معناى تاريكى جهل به كار رفته است. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(عليه السلام)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۶، ص ۶۲۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️جریان مناظره امام رضا (علیه السلام) با بزرگ دانشمندان آئین زرتشت چه بود؟ 🔹بر طبق شواهد تاریخی تصمیم گرفت و بزرگان ، ، ، و علمای ديگر مکاتب در را دعوت كند تا با مباحثه علمی بر (عليه السلام) فائق آمده و از شأن و منزلت ایشان در نزد مردم بکاهد. در این جلسه بعد از اینکه (عليه السلام) در بحث علمی «جاثلیق مسیحی» و «راس الجالوت» یهودی را شکست داد، آن گاه به بزرگ «هيربَدان» و رو كرد و فرمود: به من بگو اين كه را پيامبر می دانی، بر طبق كدام دليل است؟ 🔹 گفت او كارهاى خارق عادتی انجام داده كه هيچ كس قبل از او انجام نداده است. گرچه ما آن را نديده ايم، ولی اخبار پيشينيان ما گواه بر اين معناست. (عليه السلام) فرمود: آيا جز اين است كه از پيشينيان به شما رسيده و پيروى كرده ايد؟ بزرگ هيربدان گفت: نه. (عليه السلام) فرمود همين گونه ساير امت ها اخباری به آن ها از معجزات موسی، عيسی و مخصوصاً (صلی الله عليه و آله) و پيامبران ديگر رسيده است؛ پس چرا اين پيامبران را قبول نداريد و تنها روی زردشت تكيه می كنيد؟ بزرگ هيربدان خاموش شد و پاسخی نداشت بدهد. 🔹در اينجا حضرت (عليه السلام) با روش پاسخ نقضی جواب داد و در واقع، با تكيه بر قاعده عقلی «حُكْمُ الامثال فِيمَا يَجُوزُ وَ فِيمَا لَا يَجُوزُ وَاحِدٌ» به او الزام فرمود كه اگر دليل بر حقانيت زردشت معجزات نقل شده باشد، اين معنا درباره ساير پيامبران بزرگ الهی، مخصوصاً در مورد (صلی الله علیه و آله) كه مدارك اعجاز او بسيار بيشتر و گسترده تر است، نيز صادق است. اضافه بر اين، (صلی الله عليه و آله) ، كه امام (عليه السلام) قبلاً به آن اشاره فرمودند، «جنبه عينی و حسی» دارد و نياز به تكيه بر تاريخ ندارد. آری موجود است و آثار اعجاز آن نمايان. 📕مناظرات تاريخى امام رضا (علیه السلام)، مكارم شيرازى، ناصر، بنياد پژوهشهاى اسلامى‏ آستان قدس رضوى، ‏چ دوم‏، ص ۵۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام عسکری (علیه السلام) برای تثبیت امامت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چه تدابیری اندیشیدند؟ 🔸 (عليه السلام) براى تثبيت امامت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از راههاى مختلف استفاده نمود كه در ذيل به آنها اشاره میكنيم: 💠«تعليمات و بيانات» 1⃣موسى بن جعفر بن وهب بغدادى مى گويد: از (عليه السلام) شنيدم كه فرمود: «كَأَنِّي بِكُمْ وَ قَدِ اخْتَلَفْتُمْ بَعْدِي فِي الْخَلَفِ مِنِّي أَلَا إِنَّ الْمُقِرَّ بِالْأَئِمَّةِ بَعْدَ رَسُولِ اللهِ الْمُنْكِرَ لِوَلَدِي كَمَنْ أَقَرَّ بِجَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ رُسُلِهِ ثُمَّ أَنْكَرَ نُبُوَّةَ رَسُولِ اللهِ (صلى الله عليه و آله...» [۱] (گويا شما را مى بينم كه در حق من اختلاف خواهيد كرد. آگاه باشيد! هر كس به بعد از (صلى الله عليه و آله) اقرار كند، ولى منكر فرزند من شود، همانند آن است كه به جميع انبياى خدا و رسولان او اقرار كرده، ولى نبوت (صلى الله عليه و آله) را انكار كرده است...). 2⃣احمد بن اسحاق مى گويد: از (عليه السلام) شنيدم كه فرمود: «الْحَمْدُ لِله الَّذِی لَمْ يُخْرِجْنِي مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى أَرَانِيَ الْخَلَفَ مِنْ بَعْدِي ...» [۲] (ستايش خداوند را سزاست كه قبل از آنكه از دنيا رحلت كنم بعد از خودم را نشانم داد...). 3⃣در روز سوم ولادت (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، پدرش (عليه السلام) او را بر اصحاب خود عرضه كرد و فرمود: «هَذَا صَاحِبُكُمْ مِنْ بَعْدِي وَ خَلِيفَتِی عَلَيْكُمْ وَ هُوَ الْقَائِمُ الَّذِي تَمْتَدُّ إِلَيْهِ الْأَعْنَاقُ بِالْاِنْتِظَارِ...» [۳] (اين فرزند، و شما بعد از من و من بر شما است؛ او است كه مردم در انتظار او به سر خواهند برد...). 💠«نشان دادن به خواص» 1⃣احمد بن اسحاق بن سعد اشعرى مى گويد: «خدمت (عليه السلام) رسيدم تا از آن حضرت سؤال كنم؛ حضرت در ابتدا فرمود: اى احمد بن اسحاق! خداوند تبارك و تعالى هرگز را از زمان خلقت حضرت آدم (عليه السلام) تا روز از بر خلق خالى نگذاشته و نخواهد گذاشت؛ توسط است كه را از اهل زمين دفع مى كند، و به واسطه اوست كه نازل كرده و را بيرون مى آورد. آن گاه عرض كردم: اى فرزند رسول خدا! و بعد از شما كيست؟ حضرت فوراً از جا بلند شد و داخل اتاق گشته، در حالى كه كودكى به مانند ماه پاره با حدود سه سال بر شانه خود داشت بر من وارد شد و فرمود: «اى احمد بن اسحاق! اگر كرامت تو نزد خداوند عزوجل و نزد حجت هاى خداوند نبود اين فرزند را بر تو عرضه نمى كردم ...)». [۴] 2⃣شيخ صدوق از ابى غانم خادم نقل مى كند: «وُلِدَ لِأَبِي مُحَمَّدٍ (عليه السلام) وَلَدٌ فَسَمَّاهُ مُحَمَّداً فَعَرَضَهُ عَلَى أَصْحَابِهِ يَوْمَ الثَّالِثِ وَ قَالَ هَذَا صَاحِبُكُمْ مِنْ بَعْدِي وَ خَلِيفَتِي عَلَيْكُمْ...» [۵] (خداوند به (عليه السلام) فرزندى عنايت فرمود كه نام او را نهاد؛ در روز سوم از ولادتش او را به اصحابش عرضه داشت و فرمود: اين و شما و بعد از من است...). 3⃣معاوية بن حكيم و محمد بن ايوب بن نوح و محمد بن عثمان عمروى مى گويند: «عَرَضَ عَلَيْنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ (عليه السلام) وَ نَحْنُ فِي مَنْزِلِهِ وَ كُنَّا أَرْبَعِينَ رَجُلًا فَقَالَ هَذَا إِمَامُكُمْ مِنْ بَعْدِي وَ خَلِيفَتِی عَلَيْكُمْ أَطِيعُوهُ وَ لَا تَتَفَرَّقُوا مِنْ بَعْدِي فِي أَدْيَانِكُمْ فَتَهْلِكُوا أَمَا إِنَّكُمْ لَا تَرَوْنَهُ بَعْدَ يَوْمِكُمْ هَذَا ...» [۶] (ما با چهل نفر در منزل (عليه السلام) بوديم كه آن حضرت خود را بر ما عرضه كرده و فرمود: اين و شما بعد از من است؛ او را كنيد و بعد از من در اديان خود متفرق نشويد كه هلاك خواهيد شد، بدانيد كه بعد از اين روز هرگز او را مشاهده نخواهيد كرد...). 4⃣يعقوب بن منقوش مى گويد: خدمت (عليه السلام) رسيدم در حالى كه كنار اتاقى كه بر درب آن پرده اى آويزان بود نشسته بودند. عرض كردم: اى آقاى من! صاحب امر [بعد از شما] كيست؟ فرمود: پرده را كنار بزن. كنار زدم، ناگهان كودكى با شمايلى خاص بر ما وارد شد و بر دامان (عليه السلام) نشست. حضرت فرمود: «هُوَ صَاحِبُكُمْ وَ اِمَامُكُمْ بَعْدِي...» [۷] (اين فرزند، و شما بعد از من است...). 📕موعودشناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، چ۷ ۱۳۹۰ش ص۲۴۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در «خطبه ۱۹۴ نهج البلاغه»، چه مشكلاتی را از دوران رسالت «پیامبر اكرم» (صلی الله علیه و آله) یاد نموده است؟ (بخش اول) 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۱۹۴ مى فرمايد: «وَ نَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، خَاضَ إِلَى رِضْوَانِ اللهِ كُلَّ غَمْرَةٍ، وَ تَجَرَّعَ فِيهِ كُلَّ غُصَّةٍ». (و گواهى مى دهيم كه بنده و فرستاده اوست، همان كسى كه در راه رضاى خدا در درياى مشكلات غوطه ور شد، و جام هر مصيبتى را جرعه جرعه نوشيد). اين دو وصفى كه امام (عليه السلام) درباره (صلی الله علیه و آله) بيان فرموده، جامع همه اوصاف خير است؛ ايستادن در برابر و تحمّل در برابر ؛ تا آن مقاومت و تحمّل نباشد، هيچ كار مهمى به سامان نمى رسد. 🔹جمله «تَجَرَّعَ فِيهِ كُلَّ غُصَّةٍ»، نشان مى دهد كه حوادث گلوگير در برابر (صلی الله علیه و آله) يكى دو تا نبود، بلكه او جرعه جرعه از جام مصائب مى نوشيد و تحمّل مى كرد؛ جمعى از بهترين يارانش را از او گرفتند صبر كرد، انواع مشكلات و موانع را بر سر راه او ايجاد كردند، ولى از همه آنها عبور نمود و اين در واقع درسى است براى همه كسانى كه مى خواهند با طاغوت ها مبارزه كنند و به اصلاح جامعه خويش بپردازند. 🔹سپس (عليه السلام) بخشى از مشكلات عظيم (صلی الله علیه و آله) در دوران رسالتش را در چند جمله كوتاه و پرمعنا بيان کرده و میفرمايد: «وَ قَدْ تَلَوَّنَ لَهُ الْأَدْنَوْنَ، وَ تَأَلَّبَ عَلَيْهِ الْأَقْصَوْنَ، وَ خَلَعَتْ إِلَيْهِ الْعَرَبُ أَعِنَّتَهَا، وَ ضَرَبَتْ إِلى مُحَارَبَتِهِ بُطُونَ رَوَاحِلِهَا، حَتَّى أَنْزَلَتْ بِسَاحَتِهِ عَدَاوَتَها، مِنْ أَبْعَدِ الدَّارِ، وَ أَسْحَقِ الْمَزَارِ». (تا آنجا كه نزديكان او رنگ دگرگون كردند، و دوران بر ضد او گرد آمدند. عرب‌ها تا بر او تازند مهارها از سرها برگرفتند و براى تاختن بر او بر شكم مركبها تازيانه زدند تا از دورترين اقامتگاه هاى خود كينه توزى خود را در محل و مأواى او فرود آوردند). 🔹جمله «تَلَوَّنَ لَهُ الْأَدْنَوْنَ» اشاره به اين است كه جمعى از بستگان نزديك (صلی الله علیه و آله) مانند عباس كه تمايل به حمايت از او داشتند، در كار خود ثابت قدم نبودند. جمله «تَأَلَّبَ عَلَيْهِ الْأَقْصَوْنَ» اشاره به شاخه هاى دورتر قبيله قريش است كه دست به دست هم دادند و قبايل ديگر را نيز تحريك كردند تا در برابر (صلی الله علیه و آله) بايستند، و در چنين شرايطى كه نه جرأت حمايت شجاعانه اى داشته باشند و نه (دشمنان)، در عداوت و دشمنى كوتاهى كنند، پيدا مى شود كه ايستادگى در برابر آن بسيار سخت است. 🔹جمله «خَلَعَتْ إِلَيْهِ الْعَرَبُ أَعِنَّتَهَا، وَ ضَرَبَتْ إِلى مُحَارَبَتِهِ بُطُونَ رَوَاحِلِهَا» اشاره به سرعت و شتاب شديد در عداوت و با آن حضرت است؛ زيرا هنگامى كه بخواهند مَركب به سرعت پيش برود، افسار آن را سست مى كنند و با شلّاق بر پهلوها و شكم آن مى زنند. ... 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۷، ص ۶۰۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در «خطبه ۱۹۴ نهج البلاغه»، چه مشكلاتی را از دوران رسالت «پیامبر اكرم» (صلی الله علیه و آله) یاد نموده است؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۱۹۴ مى فرمايد: «وَ نَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، خَاضَ إِلَى رِضْوَانِ اللهِ كُلَّ غَمْرَةٍ، وَ تَجَرَّعَ فِيهِ كُلَّ غُصَّةٍ». (و گواهى مى دهيم كه بنده و فرستاده اوست، همان كسى كه در راه رضاى خدا در درياى مشكلات غوطه ور شد، و جام هر مصيبتى را جرعه جرعه نوشيد). 🔹تاريخ اسلام نيز در همه فصولِ خود به اين حقيقت گواهى مى دهد كه از هر كارى كه فكر مى كردند به شكست اسلام و پيامبر (صلی الله عليه و آله) بيانجامد خوددارى نكردند؛ ولى خدا مى خواست اين نور الهى خاموش نشود و روز به روز درخشش بيشترى پيدا كند، لذا نقشه هاى آنها را نقش بر آب كرد و آتش هايى را كه افروخته بودند، با باران لطف و عنايتش خاموش ساخت و (صلی الله علیه و آله) از اين معركه هاى خطرناك پيروز و سربلند بيرون آمد و ، شرق و غرب عالَم را تسخير كرد. 🔹ابن ابى الحديد در اينجا نگاهى كوتاه و گذرا به مشكلات و دشوارى هايى كه (صلی الله علیه و آله) در دوران رسالت خود پشت سر گذاشت، افكنده، مى گويد: «كسى كه كتب تاريخ و سيره را مطالعه مى كند، مى داند كه (صلی الله علیه و آله) در راه خدا چه دشوارى هايى را تحمّل كرد؛ از استهزاء قريش در آغاز دعوت گرفته، تا سنگباران كردن، تا آنجا كه از پشت پاى او خون فرو مى ريخت و كودكان را به مخالفت و آزار او وادار مى كردند. شكمبه شتر بر سر او مى ريختند. لباس آن حضرت را بر گردنش پيچيده و مى فشردند. 🔹او را چند سال در شعب بنى هاشم (ابوطالب) محاصره كردند. خريد و فروش با او و مسلمانانِ اندكِ آن زمان را تحريم كردند و از ازدواج با آنان و سخن گفتن خوددارى نمودند، تا آنجا كه نزديك بود از گرسنگى هلاك شوند، و اگر بعضى از ارحام و علاقه مندان پيامبر (صلى الله عليه و آله) مخفيانه كمى آرد و خرما در تاريكى شب به آنها نمى رساندند، از گرسنگى هلاك شده بودند. اصحاب و يارانش را مى گرفتند و مى زدند و در برابر آفتاب به بند مى كشيدند و از خانه خود دور مى ساختند، تا آنجا كه گروهى مجبور شدند به حبشه مهاجرت كنند و خود (صلى الله عليه و آله) گاهى به قبيله ثقيف و گاهى به بنى عامر و گاه به ربيعه و غير آنها پناه برد؛ ولى هيچ يك فايده اى نداشت. 🔹سپس همگى تصميم گرفتند كه آن حضرت را شبانه به قتل برسانند و (صلى الله عليه و آله) ناچار شد از چنگال آنها فرار كند و به مدينه رود و به طايفه اوس و خزرج بپيوندد؛ در حالى كه همسر و فرزندان خود و تمام وسايل زندگيش را در مكّه رها كرده بود و با زحمت شديد توانست خود را به مدينه برساند. در آنجا نيز آن حضرت را آسوده نگذاشتند، جنگ ها پشت سر يكديگر روى داد و لشكرها پشت سر يكديگر به سوى او حركت كردند، به گونه اى كه هميشه در زحمت بود و جنگ ها يكى پس از ديگرى مسلمانان را در فشار قرار مى داد؛ ولى سرانجام خدا او را يارى كرد و جهان‌گير شد و كسى كه آشنا به باشد شرح اين مشكلات را مى داند». اينها همان چيزى است كه (عليه السلام) در جمله هاى كوتاه و پر معناى بالا به آن اشاره كرده است. پی نوشت؛ [۱] شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، مكتبة آية الله المرعشی النجفی، قم،‏ ۱۴۰۴ ق، چ اول، ج ۱۰، ص ۱۶۵ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۷، ص ۶۰۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه «امام علی» (علیه السلام) در خطبه ۱۵۱ نهج البلاغه، «پيامبر اكرم» (صلی الله علیه و آله) چه تأثيراتی بر جامعه جاهليّت آن زمان گذاشتند؟ 🔹 (عليه السلام) در خطبه ۱۵۱ «نهج البلاغه» پس از حمد و ثنای الهی به سراغ شهادت بر يكتايى خدا و رسالت (صلی الله علیه و آله) مى رود و مى فرمايد: «وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلهَ إِلَّا اللهُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، وَ نَجِيبُهُ وَ صَفْوَتُهُ». (گواهى مى دهم جز خداوندِ يكتا معبودى نيست و شهادت مى دهم كه ، بنده و فرستاده و برگزيده و انتخاب شده اوست). 🔹بسيارى از شارحان «نهج البلاغه»، كلمات و را به يك معنا تفسير كرده [به معناى منتخب و برگزيده] و تأكيدِ يكديگر دانسته اند؛ ولى با توجه به اين كه «نجيب» به معناى «نفيس» و پرارزش است. تفاوتى ميان اين دو واژه وجود دارد، كه اوّلى در واقع، زمينه ساز دوّمى است؛ زيرا هنگامى كه چيزى نفيس و پرارزش شد به هنگام انتخاب، آن را بر مى گزينند. 🔹در ادامه آن حضرت به دو وصف ديگر اشاره كرده، مى فرمايد: «لَا يُؤَازَى فَضْلُهُ، وَ لَا يُجْبَرُ فَقْدُهُ». (در و همتا ندارد و فقدانِ او قابل جبران نيست). به يقين چيزى كه در فضيلت همتا ندارد، هنگامى كه از دست برود جانشينى نخواهد داشت. در هفتمين و آخرين وصف به آثار وجودى آن حضرت در شرايط اشاره كرده، مى فرمايد: 🔹«أَضَاءَتْ بِهِ الْبِلَادُ بَعْدَ الضَّلَالَةِ الْمُظْلِمَةِ، وَ الْجَهَالَةِ الْغَالِبَةِ، وَ الْجَفْوَةِ الْجَافِيَةِ». (به بركت وجود او شهرهايى كه غرق در و بود و بر افكارِ مردمش غلبه داشت و و بر آنها چيره شده بود روشن گشت)؛ و در ادامه مى افزايد: «وَ النَّاسُ يَسْتَحِلُّونَ الْحَرِيمَ، وَ يَسْتَذِلُّونَ الْحَكِيمَ؛ يَحْيَوْنَ عَلَى فَتْرَةٍ، وَ يَمُوتُونَ عَلَى كَفْرَةٍ!». (در زمانى كه مردم حرام را حلال مى شمردند، دانشمندان را تحقير مى كردند، در دوران غيبتِ اولياى الهى، قدم به عرصه حيات مى گذاشتند و در كفر و بى دينى جان مى سپردند). 🔹اين اوصاف هفتگانه كه در عبارات كوتاهى درباره بيان شده، ترسيم گويايى از آن زمان است. گمراهى و جهل و قساوت، حلال شمردن حرام و تحقير دانشمندان، نداشتن رهبر و سرانجام، بى ايمان از دنيا رفتن. آنها چنان تاريك و ظلمانى بود كه به جنايات خود افتخار مى كردند. كشتن و زنده به گور كردن فرزندان، نشانه غيرت، و غارتگرى دليل شجاعت شمرده مى شد. 🔹 و ، آنچنان بر جامعه آنها سايه افكنده بود كه خدايانشان را با دست خود مى ساختند؛ گاه از سنگ و چوب و گاه از مواد غذايى و سپس در زمان قحطى همانها را مى خوردند. و آنچنان بود كه كينه ها را از نسلى به نسلى منتقل مى ساختند و خونريزى و آدمكشى براى آنها يك امر ساده بود، و همچنين مفاسد ديگر. در اين زمان مى توان به عظمت خدمات (صلی الله علیه و آله) و اهميّت رسالتِ ایشان در آن محيط تاريك و ظلمانى پى برد، كه در مدت كوتاهى از آن قومِ وحشى و خرافى و جاهل، قومى متمدّن و عالم و آگاه ساخت. 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج ۶، ص ۲۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel