eitaa logo
تبیین
2.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
442 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چه فضائلی درباره «حضرت زهرا» (سلام الله علیها) از زبان «پیامبر اکرم» (صلی الله علیه و آله) در کتب اهل سنت نقل شده است؟ 🔸فضائل بیشماری از زبان آن حضرت درباره (سلام الله علیها) در روایت شده که ما در این جا به عنوان نمونه به چندین روایت مستند اشاره می کنیم: 1⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): إذا کانَ یَوْمُ القیامَةِ نادى مُنادٍ: یا أَهْلَ الجَمْعِ غُضُّوا أَبْصارَکُمْ حَتى تَمُرَّ فاطِمَة». [۱] (پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: زمانی که روز قیامت برپا شود، منادی صدا می زند: ای اهل محشر! چشمان خود را ببندید تا عبور کند). 2⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه وآله): ما رَضِیْتُ حَتّى رَضِیَتْ فاطِمَة». [۲] (من جز با خشنودی خشنود نخواهم شد). 3⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): یا عَلِیّ إِنَّ الله أَمَرَنِی أَنْ أُزَوِّجَکَ فاطِمَة». [۳] (ای علی! مرا امر کرده که تو را به همسری درآورم). 4⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): کُلِّ بَنِی أُنثى عصْبَتُهم لأَبیهِمْ ماخَلا وُلْد فاطِمَة». [۴] (تمام فرزندان یک مادر، به فامیل پدری منتسب هستند، مگر فرزندان (که به من منتسب هستند)). 5⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): أَحَبُّ أَهْلِی إِلیَّ فاطِمَة». [۵] (، محبوبترین فرد خانواده ی من است). 6⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): خَیْرُ نِساءِ العالَمین أَرْبَع: مَرْیَم وَآسیة وَخَدِیجَة وَفاطِمَة». [۶] (برترین زنان عالم چهار نفرند: مریم، آسیه، خدیجه و ). 7⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): سیّدَةُ نِساءِ أَهْلِ الجَنَّةِ فاطِمَة». [۷] ( سرور زنان بهشت است). 8⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): إذا إشْتَقْتُ إلى ثِمارِ الجنَّةِ قَبَّلتُ فاطِمَة». [۸] (هرگاه مشتاق میوه های بهشت می شوم را می بوسم). 9⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): أُنْزِلَتْ آیَةُ التطْهِیرِ فِیْ خَمْسَةٍ فِیَّ، وَ فِیْ عَلیٍّ وَ حَسَنٍ وَ حُسَیْنٍ وَ فاطِمَة». [۹] ( در مورد پنج نفر نازل شد: من و و علی و حسن و حسین). 🔟«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): أَوَّلُ مَنْ دَخَلَ الجَنَّةَ فاطِمَة». [۱۰] (اول کسی که داخل بهشت می شود است). 1⃣1⃣«قال رســـول الله (صلى الله علیه و آله): إنّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَطـــَمَ ابْنَتِی فاطِمَـــة وَ وُلدَهـــا وَ مَنْ أَحَبًّهُمْ مِنَ النّارِ فَلِذلِکَ سُمّیَتْ فاطِمَة». [۱۱] (خداوند دخترم و فرزندانش و هرکس که آنان را دوست داشته باشد را از آتش جهنم جدا ساخته است و برای همین نام او (جدا شده) است). 2⃣1⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): فاطِمَة سِیِّدةُ نِساءِ أَهْلِ الجَنِّة». [۱۲] ( بانوی زنان اهل بهشت است). 3⃣1⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): فاطِمَة خُلِقَتْ حورِیَّةٌ فِیْ صورة إنسیّة». [۱۳] ( حوریه‌ای است در صورت انسان). 4⃣1⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): فاطِمَة بَضْعَةٌ مِنّی یُؤْذیِنی ما آذاها وَیَنَصُبَنی ما أنَصَبَها». [۱۴] ( پاره تن من است، آنچه او را اذیت کند مرا اذیت کرده است و آنچه او را به سختی بیندازد مرا به سختی انداخته است). 5⃣1⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): فاطِمَة أَحَبُّ إِلیَّ مِنْکَ یا عَلِیّ وَأَنْتَ أَعَزُّ عَلَیَّ مِنْها». [۱۵] (ای علی!‌ در نزد من محبوبتر است و تو عزیز تر!). 6⃣1⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): فاطِمَة بَضْعَةٌ مِنّی وَ هِیَ قَلْبِیْ وَ هِیَ روُحِی التی بَیْنَ جَنْبَیّ». [۱۶] ( پاره ای از وجود من، قلب و جان من در کالبد من است). 7⃣1⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): فاطِمَة سیِّدَةُ نِساءِ أُمَّتِی». [۱۷] (سرور زنان امت من است). 8⃣1⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): فاطِمَة لَیْسَتْ کَنِساءِ الآدَمیّین». [۱۸] (همانا مانند زنان دیگر نیست). 9⃣1⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): یا فاطِمَة إِنّ اللّهَ یَغْضِبُ لِغَضَبَکِ». [۱۹] (ای ! همانا خداوند به خاطر خشم تو خشمگین می شود). 0⃣2⃣«قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): یا فاطِمَة إِنّ اللّهَ غَیْرُ مُعَذِّبِکِ وَ لا أَحَدٍ مِنْ وُلْدِکِ». [۲۰] (‌ای ! خداوند تو و هیچیک از فرزندان تو را عذاب نمی کند). منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منابع تاريخی چگونه از جايگاه رفيع علمی «امام باقر» (علیه السلام) ياد می كنند؟ (بخش اول) 🔹«موقعیت علمی» (عليه السلام)‌ آنقدر ممتاز بود كه بی‌ تردید از نظر بسیاری از علمای اهل سنت، ايشان در زمان حیات خویش شهرت فراوانی داشته و همواره محضر او از دوستدارانش، از تمامی بلاد و سرزمین‌ های اسلامی پر بوده است. موقعیت علمی ایشان، به مثابه شخصیتی عالم و فقیه، به ویژه به عنوان نماینده علوم (علیهم السلام) بسیاری را وا می‌داشت تا از محضر او بهره گیرند و حل اشکالات علمی و فقهی خود را از او بطلبند. در این میان اهل عراق که شیعیان بسیاری در میان آنها وجود داشت، مفتون شخصیت آن حضرت شده بودند. [۱] 🔹در میان مراجعه کنندگان، آنچنان خضوعی نسبت به شخصیت علمی (عليه السلام) به چشم می‌ خورد که «عبداللّه بن عطای مکی» می‌گفت: «مَا رَأَيْتُ اَلْعُلَمَاءَ عِنْدَ أَحَدٍ قَطُّ أَصْغَرَ مِنْهُمْ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ وَ لَقَدْ رَأَيْتُ اَلْحَكَمَ بْنَ عُيَيْنَةَ مَعَ جَلاَلَتِهِ فِي اَلْقَوْمِ بَيْنَ يَدَيْهِ كَأَنَّهُ صَبِيٌّ بَيْنَ يَدَيِ مُعَلِّمِهِ» [۲] (علما را در محضر هیچ‌کس کوچکتر از آنها در محضر ندیدم؛ حکم بن عیینه با تمام عظمت علمی‌ اش در میان مردم، در برابر آن حضرت مانند دانش‌ آموزی در مقابل معلم خود به نظر می‌ رسید). 🔹، در حدّ تعبیر «ابن عنبة»، «كانَ واسِعَ الْعِلْمِ وَ وافِرَ الْحلْمِ» مشهورتر از آن است که کسی بخواهد آن را بیان کند. [۳] این شهرت در زمان خود ایشان، نه تنها در حجاز که «كَان‏ سَّيِّد فُقَهَاء الْحِجَاز» [۴]، بلکه حتی در عراق و خراسان نیز بطور گسترده فراگیر شده بود. چنانکه راوی می‌ گوید: «دیدم که مردم خراسان دورش حلقه زده و اشکالات علمی خود را از او می‌ پرسیدند». [۵] همچنین «ذهبی» درباره (عليه السلام) می‌ نویسد: «وَ کانَ احدَ مَن جَمعَ بَینَ العِلمِ و العَملِ و السُّؤَدد وَ الشَّرفِ وَ الثِّقهِ وَ الرِّزانهِ وَ کَانَ اَهلاً لِلخِلافَهِ» [۶] (از کسانی است که بین و و و و و جمع کرده و اهلیّت برای داشت). 🔹استاد «ابو زهره» درباره مرجعیت عام امام می‌ نویسد: « (علیه السلام) وارث امام سجاد (عليه السلام) در و مردم بود، از این رو علمای تمام بلاد اسلام از هر سو به محضر او می‌ شتافتند و کسی از مدینه دیدن نمی ‌کرد، جز این که به خدمت او شرفیاب شده و از علوم بی‌ پایانش بهره‌ ها می‌ گرفت». و همو می‌ نویسد: «كانَ يقْصُدُهُ مِنْ ائِمَّةِ الفقه وَالْحَديثِ كَثيرونَ» [۷] (از ، خیلی‌ ها به قصد بهره‌ گیری علمی پیش حضرتش می‌ آمدند). و از عیون الاخبار نقل شده است که: «قَدْ اَخَذَ عَنْهُ اهلُ الْفِقْهِ ظاهِرَ الْحَلالِ وَالْحرام» [۸] (، احکام حلال و حرام را از او می‌ گرفتند). 🔹او همانند پدرش امام سجاد (عليه السلام) که شهرت عظیم علمی در میان مردم داشت، مورد احترام خاص و عام بود. «محمد بن منکدر» که خود یکی از محدثان معروف اهل سنت بود، در «عظمت امام پنجم شیعیان» چنین می‌ گوید: «من جانشین علی‌ بن‌ الحسین (عليه السلام)، از میان فرزندان او را - که نزدیکترین آنان به او از نظر علم و فضیلت هم می‌ بایست باشد - ندیده بودم تا روزی که به محضر فرزندش (عليه السلام) رسیدم». [۹] بسیاری از دانشمندان بزرگ اسلامی درباره و حضرتش جملات زیبایی بر زبان رانده‌ اند که استاد «اسد حیدر» آنها را در کتاب خود گرد آورده است. [۱۰] ... منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️تاريخ چگونه از «امام كاظم» (عليه السلام) و جايگاه ايشان در امت اسلامی ياد کرده است؟ (بخش اول) 🔹هفتمین امام شیعه امامیّه، (علیه السّلام) است که مسلمانان، به ویژه شیعیان، او را به دلیل حلم و بردباری‌ اش در برابر معاندان و فرونشاندن غیظ و خشم خویش در مقابل دشمنان [۱]، لقب داده‌ اند. تولّد آن حضرت به سال ۱۲۸ - و در منابع اندکی ۱۲۹ - در «ابواء» - که منطقه‌ ای است میان مکه و مدینه - از مادری با نام «حمیده بربریه» [۲] بوده است. ماه تولد در هیچ منبعی نیامده و تنها به سال اکتفا شده است. [۳] شهادت ایشان در بیست و پنجم رجب [۴] سال ۱۸۳ در بغداد، در زندان حاکم ستمگر عباسی، ، صورت گرفته است. برخی روز شهادت را پنجم و برخی ششم ماه رجب دانسته‌ اند. [۵] 🔹 (علیه السّلام) پس از شهادت پدر بزرگوارش در سال ۱۴۸، رهبری شیعیان را بر عهده گرفت و عمر شریف خود را در و گذراند. در میان شخصیّت‌ های علوی موجود در عصر آن حضرت، کسی را توان برابری با وی نبوده، و از نظر و و و سرآمد روزگار خویش به شمار می‌ آمد. «شیخ مفید» درباره آن حضرت می‌ گوید: «کان أبو الحسن موسی (علیه السّلام) أعبد أهل زمانه و أفقههم و أسخاهم کفّاً و أکرمهم نفساً». [۶] ( (علیه السّلام) پرستنده‌ ترین و سخی‌ترین و با شخصیّت‌ ترین اهل زمان خود بود). 🔹«شیخ طبرسی» می‌ نویسد: «کان علیه السّلام أحفظ النّاس لکتاب الله ... و کان النّاس بالمدینة یسمّونه زین المجتهدین». [۷] (آن حضرت حافظ‌ ترین مردم نسبت به کتاب خدا بود ... و مردم مدینه او را زینت کوشندگان در عبادت خدا می‌ نامیدند). «ابن ابی الحدید» درباره آن حضرت چنین می‌ نویسد: «جمع من الفقه و الدّین و النّسک و الحلم و الصّبر». [۸] (، ، و و ، همه در آن حضرت جمع بود). «یعقوبی»، مورّخ شهیر، درباره وی می‌ نویسد: «و کان موسی بن جعفر من أشدّ النّاس عبادة». [۹] ( (علیه السّلام) عابدترین مردم زمان خود بوده است). 🔹در «شذرات الذّهب» آمده است: «کان صالحاً عابداً جواداً حلیماً کبیر القدر». (آن حضرت از ، ، و بود و شخصیّتی بس بزرگ داشت). همانجا از قول «ابو حاتم» نقل می‌ کند که گفت: «ثقة امام من أئمّة المسلمین». [۱۰] (آن حضرت مورد وثوق و از ائمه مسلمین است). «یافعی» می‌ گوید: «کان صالحاً عابداً جواداً حلیماً و کان سخیّاً». [۱۱] «یحیی بن حسن بن جعفر»، نسب‌ شناس مشهور، درباره آن حضرت چنین نوشته است: «کان موسی بن جعفر یدعی العبد الصّالح من عبادته و اجتهاده». [۱۲] ( (علیه السّلام) به علت عبادت و اجتهادش، عبد صالح خوانده می‌ شد). 🔹این جملات، نمونه‌ هایی است از آنچه مورّخان و محدّثان و ، آن حضرت را با آن توصیف کرده‌ اند. «استاد عطاردی» جملات زیادی از این قبیل را در کتاب گران‌بهای خود «مسند الامام الکاظم (عليه السلام)» فراهم آورده است: «آنچه از سجایای امام، بیش از همه قابل توجه بوده، و آن حضرت است که ضرب المثل بوده است». «ابن عنبه» در این باره می‌ نویسد: «و فی کمّه صرر من الدّراهم فیعطی من لقیه و من ارد برّه و کان یضرب المثل بصرّة موسی». [۱۳] (همواره نزد او کیسه‌ هایی از زر بود و به هر کسی که می‌ رسید و یا به هر کسی که به احسان آن حضرت چشم داشت، از آنها می‌ بخشید، به طوری که کیسه‌ های زر او ضرب المثل شده بود). ... منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️تاريخ چگونه از «امام كاظم» (عليه السلام) و جايگاه ايشان در امت اسلامی ياد کرده است؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸هفتمین امام شیعه امامیّه، (علیه السّلام) است که مسلمانان، به ویژه شیعیان، او را به دلیل حلم و بردباری‌ اش در برابر معاندان و فرونشاندن غیظ و خشم خویش در مقابل دشمنان، لقب داده‌ اند. شهادت ایشان در بیست و پنجم رجب سال ۱۸۳ در بغداد، در زندان حاکم ستمگر عباسی، ، صورت گرفته است. 🔹سخاوت (علیه السّلام) حتّی شامل کسانی می‌ شد که به آزار و اذیّت او می‌ پرداختند. در این زمینه «ابن خلّکان» از قول «خطیب»، چنین آورده است: «و کان سخیّا کریما و کان یبلغه عن الرّجل أنّه یؤذیه فیبعث الیه بصرّة فیها ألف دینار و کان یصرّ الصّرر ثلاث مائة دینار و اربع مائة دینار و مأتی دینار ثمّ یقسّمها بالمدینة فکانت صرر موسی مثلاً». (او چنان و بود که وقتی به وی اطلاع می‌ دادند فردی در صدد اذیت شماست، کیسه زری که حاوی هزار دینار بود برایش می‌ فرستاد. او همیشه زرها را در کیسه‌ های سیصد و چهار صد و دویست دیناری می‌ گذاشت و میان اهل مدینه تقسیم می‌ کرد و کیسه‌ های زر وی معروف بود). 🔹«ابو الفرج اصفهانی» درباره بخشش آن حضرت به کسانی که به آزار او می‌ پرداختند، روایت مفصلی آورده است که آدمی را به شگفتی وا می‌ دارد. «ذهبی»، رجالی مشهور درباره (علیه السّلام) می‌ نویسد: «و قد کان موسی من أجواد الحکماء و من العبّاد الاتقیاء». ( از سخاوتمندان حکما و از بندگان پرهیزکار خداوند بود). 🔹از جمله خصائص دیگر آن حضرت و وی بود. حضرتش سال‌ های متمادی در به سر برده و در تمام این مدت به عبادت خدا مشغول بود؛ به طوری که بسیاری از زندان بانان او تحت تأثیر قرار گرفته و از نگهداری امام در آن شرایط سخت خودداری می‌ کردند. درباره آن حضرت به «ربیع» گفت: «امّا انّ هذا من رهبان بنی هاشم». (این مرد از راهبان بنی هاشم است). «ربیع» می‌ گوید: «به «هارون» گفتم: پس چرا او را زندانی کرده‌ ای؟» هارون پاسخ داد: «هیهات لابدّ من ذلک». (چاره‌ ای جز این نیست). 🔹«ابن وردی» از مورّخان قرن هفتم، روایت مستندی درباره آن حضرت آورده است. مناسب است این نقل را هم بیفزاییم که (علیه السّلام) سخت به فرزندش (عليه السلام) علاقه‌مند بود. لذا از آن حضرت سؤال شد: «مَا بَلَغَ مِنْ حُبِّکَ لِمُوسَی؟ قَالَ: وَدَدْتُ أَنْ لَیْسَ لِی وَلَدٌ غَیْرُهُ کَیْلَایُشْرِکْهُ فِی حُبِّی اَحَدٌ». (شما چه اندازه را دوست دارید؟ حضرت فرمود: دوست داشتم جز فرزندی نداشتم تا هیچ شریکی در دوستی من نسبت به او وجود نداشت). 🔹به دلیل همین سجایای پاک اخلاقی بود که آن حضرت نزد مردم، محبوبیّت فراوانی داشت و درباره او به کرامات فراوانی قائل بودند. «ابن جوزی» در این زمینه روایتی آورده که «ابن حجر هیتمی» نیز آن را روایت کرده؛ مضمون روایت این است: «شقیق بلخی در سال ۱۴۹ در سفر حج به (علیه السلام) برخورد و چندین بار کوشید مطلبی از آن حضرت بپرسد که هر بار با خواندن آیه‌ای، ما فی الضمیرِ او را بر ملا کرد». منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️با وجود دشمنی های فراوان نسبت به شیعیان در طول تاریخ، چه عواملی باعث شده تا «مکتب تشیّع» حفظ گردد و به حیات خود ادامه دهد؟ 🔹 (صلی الله علیه و آله) به (علیه ‏السلام) فرمودند: «یَا عَلِیُّ أُوصِیکَ فِی نَفْسِکَ بِخِصَالٍ فَاحْفَظْهَا عَنِّی». (ای ، من به تو چند سفارش میکنم، تو هم در حفظ و عمل به آنها کوشا باش). یکی از آنها اینست که (مال و جانت را در راه دینت فدا کنی). «بَذْلُکَ مَالَکَ وَ دَمَکَ دُونَ دِینِکَ». [۱] همین سفارش بصورت مفصل تر و با ذکر جزئیات بیشتر توسط (علیه السلام) خطاب به اصحابشان، نقل گردیده است؛ ایشان میفرماید: «فَإِذَا حَضَرَتْ بَلِیَّةٌ فَاجْعَلُوا أَمْوَالَکُمْ دُونَ أَنْفُسِکُمْ‏». 🔹یعنی اگر یک سختی برای شما پیش آمد، را برای ‏هایتان سپر قرار دهید؛ یعنی مال را برای حفظ جانتان فدا کنید. سپس ادامه میدهد که: «وَ إِذَا نَزَلَتْ نَازِلَةٌ فَاجْعَلُوا أَنْفُسَکُمْ دُونَ دِینِکُم». اگر بلایی پیش آمد که را در معرض خطر قرار میداد، نه تنها اموالتان، بلکه را هم فدای دینتان کنید. ایشان در توضیح این مسأله می افزاید: «وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْهَالِکَ مَنْ هَلَکَ دِینُهُ وَ الْحَرِیبَ مَنْ حُرِبَ دِینُهُ». (بدانید آن کسی است که از بین رفته باشد و زده کسی است که را از او گرفته باشند). 🔹ایشان دلیل این امر را نیز اینگونه بیان می نماید: «أَلَا وَ إِنَّهُ لَا فَقْرَ بَعْدَ الْجَنَّةِ». اگر به برسی دیگر و نداری معنی ندارد. فقر و تنگدستی آنجایی است که نتوانی بروی و اگر وارد شوی دیگر غنا متصوّر نمیشود. [۲] مسلما منظور از در سخنان فوق، و راستین است. این دین، حقیقتی است که همه و حاضر بودند خود را فدای آن نمایند و (علیه السلام) نیز در راه بقای این حقیقت را فدا کرد. 🔹 نیز به تبعیّت از امام خویش، جان نثار دین خداوند میباشند و اگر دین را در خطر ببینند از فدا کردن جانشان مضایقه نکنند. این جان نثاری که جلوه کامل آن، (علیه السلام) و خلق آن حماسه بی نظیر است، منجر شده تا همیشه برای حفظ و حراست از انگیزه کافی داشته باشند. مکتبی که (علیه السلام) تمام هستی خود را برای آن فدا کرد. از این رو، این اندیشه و نگاه، به عنوان یکی از «ارکان حیات تشیع» شناخته شده است؛ و از آن به تشیع تعبیر میشود. آری، با این نگاه، جانثار دین اند! در این هنگام است که شهادت برای آنان «احلی من العسل» است. 🔹آنان که در رکاب (علیه السلام) شهید شدند به این کمال رسیدند و نگاهشان بر آسمان سرخ کربلا خیره ماند و شهد شهادت را چشیدند. اما سایر شیعیان که (علیه السلام) را درک نکردند نیز به امید این زنده اند که در رکاب حسین دیگری ـ یعنی ـ باشند و اگر لازم شد جانثاری کنند. این امید همان و شیعه است. ما و خود را بوسیله و تلاش برای بدست آوردن آماده میکنیم. این آمادگی به این هدف انجام میشود که بتوانیم به هنگام ، «حسین زمان» را در گسترش حق و عدالت در سراسر جهان یاری نماییم. 🔹اهمیت این امید و انتظار در بقای مکتب اهل بیت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) که از آن به «نگاه سبز» تشیع نیز تعبیر میشود، منجر شده است که به عنوان یکی از دو رکن شناخته شود؛ تا جایی که گفته میشود: «شیعه با یاد (علیه السلام) به پا می‌خیزد و با یاد (عجل الله تعالی فرجه) نهضتش را استمرار می بخشد». از این رو می بینیم که در روایات نیز نسبت به «انتظار» برای ظهور امام مهدی (علیه السلام) اهمیت فوق العاده ای داده شده و در زمره بهترین کارها شمرده شده است. 🔹 (علیه السلام) در این زمینه میفرماید: «براى ما است كه هر زمان خداوند بخواهد، آن را محقّق می‌سازد. پس هر كس دوست میدارد از ياران حضرت باشد، بايد كه منتظر باشد و در اين حال به پرهيزكارى و اخلاق نيكو رفتار نمايد، پس چنانچه بميرد و پس از مردنش، قائم به پا خيزد، پاداش او همچون پاداش كسى خواهد بود كه آن حضرت را یاری كرده است». [۳] ایشان همچنین ميفرمايد: «كسى كه در انتظار تحقّق امر ما [برقرارى حكومت اهل بيت] باشد همانند كسى است كه در راه خدا به خون خود غلتيده است» [۴]. بنابراین، تا به یاد حسین اند منتظرند؛ و تا منتظرند این ماندگار است و آسیب ناپذیر. منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️استجابت «دعا» چه شرایطی دارد؟ 🔸بعضى چنين مى پندارند كه تعبيراتى نظير: «اُدْعُونِى أَسْتَجِبْ لَكُم» [۱] (مرا بخوانيد تا [دعاى] شما را اجابت كنم) هيچ قيد و شرطى ندارد، و انسان هر كه مى كند بايد انتظار داشته باشد كه از لطف خدا به رسد؛ در حالى كه چنين نيست. در روايات متعدّدى كه از (عليهم السلام) به ما رسيده براى شرايط متعدّدى ذكر شده است از جمله: 1⃣«توبه و پاكى قلب». امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد:  «إِيَّاكُمْ أَنْ يَسْأَلَ أَحَدٌ مِنْكُمْ رَبَّهُ شَيْئاً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ حَتَّى يَبْدَأَ بِالثَّنَاءِ عَلَى اللهِ وَ الْمِدْحَةِ لَهُ وَ الصَّلَاةِ عَلَى النَّبِيِّ وَ آلِهِ ثُمَّ الْإِعْتِرَافِ بِالذَّنْبِ وَ التَّوْبَةِ ثُمَّ الْمَسْأَلَةِ». [۲] (مبادا هيچ يك از شما از خدا درخواستى كند، مگر اينكه نخست حمد و ثناى او را بجا آورد، و درود بر پيغمبر و آلش بفرستد، سپس به گناه خود نزد او اعتراف [و توبه] كند سپس نمايد). 2⃣ديگر اينكه بايد در خود به ويژه پرهيز از غذاى حرام و كسب حرام بكوشد، همان گونه كه پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله) فرمود:  «مَنْ أَحَبَّ أَنْ يُسْتَجَابَ دُعَاؤُهُ فَلْيُطَيِّبْ مَطْعَمَهُ وَ مَكْسَبَه». [۳] (كسى كه دوست دارد مستجاب گردد بايد غذا و كسب خود را از پاك كند). در حالى كه بسيارى از مردم به هنگام نه توبه مى كنند و نه از غذاهاى آلوده يا مشكوك پرهيزى دارند، باز هم اجابت تمام دعاهايشان را انتظار مى كشند. 3⃣نيز از شرايط ، تلاش و كوشش در مسير و است؛ آنها كه شاهد مناظر گناه هستند و عكس العملى نشان نمى دهند، نمى توانند انتظار ا‌ستجابت دعا داشته باشند، همان گونه كه در حديثى از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) آمده است: «وَ لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْكَرِ أَوْ لَيُسَلِّطَنَّ اللهُ شِرَارَكُمْ عَلَى خِيَارِكُمْ فَيَدْعُو خِيَارُكُمْ فَلاَ يُسْتَجَابُ لَهُمْ». [۴] (بايد و كنيد، و گرنه خداوند بَدان را بر نيكان شما مسلط مى كند، آن گاه هر چه كنید مستجاب نخواهد شد). 🔹در حديث آمده است كه: «شخصى نزد (عليه السلام) آمد و از عدم استجابت دعايش شكايت كرد و گفت: با اينكه خدا فرموده دعا كنيد من اجابت مى كنم، پس چرا ما مى كنيم و به نمى رسد؟ حضرت در آن حديث براى استجابت دعا بيان فرمود كه بخشى از آن در احاديث بالا آمده است. [۵] [۶] 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۹، ص ۵۹۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️تاريخ در مورد مقام و فضائل «امام حسن مجتبی» (علیه السلام) چه گزارشاتی ارائه داده است؟ 🔹درباره فضایل (علیه السلام) روایات فراوانی نقل شده است. راویان این اخبار عده زیادی از عالمان اهل سنت و علمای شیعه‌ اند. دو نمونه از این آثار عبارتند از: «ترجمة الامام الحسن» از ابن عساکر که در «تاریخ دمشق» وی آمده است، و دیگری «ترجمة الامام الحسن» از ابن سعد که در «طبقات الکبری» او آمده است. 🔹در گذر تاریخ، آثار زیادی نگاشته شده است که در آنها فضایل (عليه السلام) گردآوری شده است، اما متأسفانه درباره رخدادهای زندگی آن حضرت، تا این اواخر کمتر تلاش درخوری صورت پذیرفته بود؛ بلکه بیشتر، همانند بسیاری از مقاطع دیگر، حوادث آن دوره بدون پژوهش جدی و ارزیابی دقیق و استوار، بر روی هم انباشته شده است. 🔹بسیاری از فضایل روایت شده درباره آن امام همام، حکایت از آن دارد که (صلی الله علیه و آله) علاقه وافری نسبت به این دو برادر داشته و به طور علنی محبت خویش را نسبت به آنان ابراز می‌ کرده است. نحوه ابراز محبت، همانند پایین آمدن از منبر و بوسیدن آنها و باز بالا رفتن بر منبر، نشانه جهت‌ دار بودن این اظهار و ابراز علاقه است. [۱] افزون بر آن از (صلی الله علیه و آله) نقل شده که در وقت اظهار محبت نسبت به (عليه السلام) فرمود که شاهدان، این ابراز علاقه را به غائبین برسانند؛ [۲]  🔹و یا می‌ فرمود: «من او را دوست می‌دارم و نیز کسی که او را دوست بدارد دوست دارم». [۳] حضور حضرت در و قرار گرفتن ایشان در میان ، نشانه‌ی اعتبار و اهمیتی است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برای او قائل می‌ شده است. جالب است که (عليه السلام) در حضور داشته و پیامبر (صلی الله علیه و آله) با او بیعت کرده است. [۴] در روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمده است: «لَوْ کَانَ الْعَقْلُ رَجُلاً لَکَانَ الْحَسَنُ». (اگر عقل در مردی مجسم می‌ شد، همانا بود). [۵] 🔹قدرت (عليه السلام) در برانگیختن مردم کوفه در جریان شورش ناکثین [۶] نشانِ اهمیت و اعتبار او در نزد مردم آن شهر می‌ باشد. مسلمانان با توجه به همین احادیث، فرزندان فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را فرزندان‌ رسول‌ خدا دانسته، و علیرغم انکار بنی امیه، و بعدها بنی عباس، کوچکترین تردیدی برای مسلمانان بوجود نیامد. [۷] بر مبنای همین شخصیت والا بود که چون (عليه السلام) او را به عنوان خود به مردم معرفی نمود، مردم عراق و بسیاری نقاط دیگر با او به عنوان خلیفه رسمی بیعت کردند. 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، جعفریان، رسول، چ ۶، ص ۱۱۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«صهیونیسم» یعنى چه؟ از چه زمانى این واژه در ادبیات سیاسى رایج شد؟ اقدامات صهیونیستها از شروع فعالیتشان کدام است؟ (بخش اول) 🔹 صهیون، در زبان عبرى، به معناى پُر آفتاب و نیز نام کوهى در جنوب غربى بیت المقدس است. کوه صهیون، زادگاه و آرامگاه داوود پیامبر (علیه السلام) و جایگاه سلیمان نبی (علیه السلام) بود. گاه این واژه نزد یهودیان، به معناى شهر قدس، شهر برگزیده و شهر مقدس آسمانى به کار مى رود، ولى در متون دینى یهود، ، اشاره به آرمان و آرزوى ملت یهود براى بازگشت به سرزمین داوود و سلیمان (علیهم السلام) و تجدید دارد. به دیگر سخن، براى یهود، سمبل رهایى از ظلم، تشکیل حکومت مستقل و فرمانروایى بر جهان است، و از این رو، خود را فرزندان صهیون مى دانند. 🔹، به جنبشى گفته مى شود که خواهان مهاجرت و بازگشت یهودیان به و تشکیل دولت یهود است. ، همانند شووینیسم (ناسیونالیسم افراطى) است که با خوار شمردن ملت ها و نژادهاى دیگر و با غلوّ در برترى خود، در پى دستیابى به قدرت سیاسى است. این جنبش، در نیمه دوم قرن ۱۹ میلادى در اروپا، پا به عرصه حیات گذاشت؛ ولى واژه ، نخستین بار توسط تئودور هرتصل به کار رفت و سپس ناحوم ساکولو - مورّخ صهیونیست - در کتاب «تاریخ صهیونیست» از آن سخن گفت. [۱] 🔹، تنها داراى ابعاد و معانى سیاسى (صهیونیسم سیاسى) نیست، بلکه ابعاد و معانى دیگرى همچون صهیونیسم کارگرى، فرهنگى، دمکراتیک، رادیکال و توسعه طلب را نیز در بر مى گیرد. مشهورترین ، طبقه بندى آن به دو بخش «سیاسى» و «فرهنگى» (دینى) است. ، خواهان بازگشت یهودیان به فلسطین است که با تدوین کتاب «دولت یهود» توسط هرتصل در ۱۹۹۴ میلادی زاده شد. امّا ، مخالف مهاجرت یهودیان در قرن ۲۰ میلادى به است، زیرا در انتظار انسان رهایى بخش در آخرالزمان نشسته که یهودیان و تمام ادیان را به سرزمین ابراهیم و موسى (علیه السلام) یا سرزمین نجات بازگرداند. [۲] 🔹در مقابل، در «صهیونیسم غیر دینى و غیر یهودى»، کسانى جاى دارند که با تکیه بر استدلال هاى تاریخى، سیاسى و علمى به اسکان یهودیان در فلسطین مشروعیت مى بخشند. این همان صهیونیسم لائیک (غیر دینى) است که تنها مفاهیم سیاسى خویش را به زبان دین بیان مى کند. بنابراین، همواره به معناى نیست، بلکه گاه به مفهوم حرکتى براى غیر یهودى کردن یهودیت نیز به کار مى رود. 💠«یهودآزارى» 🔹 مدعى اند که صهیونیسم، پاسخى به است. به عقیده آنان، دولت ها و ملت ها به بیمارى علاج ناپذیر یهودستیزى دچار شده اند. بنابراین، یهودیان را، در هر کجا باشند، عنصر بیگانه به حساب مى آورند و آنان را در آشکار و پنهان آزار مى دهند. حیم وایزمن (متوفای ۱۹۵۲ میلادی) در این باره مى گوید: «ضدیت با یهود، میکروبى است که هر غیر یهودى هر کجا باشد و هر چند که خود منکر باشد، بدان آلوده است»، و به بیان دیگر، آنان یهودستیزى را بلایى ازلى و ابدى مى دانند که تنها در پناه یک مى توان از آن رهایى یافتت. [۳] 🔹البته این ادعاهاى صهیونیسم، به هیچ وجه قابل اثبات نیست، زیرا برخى از نمونه هاى تاریخى یهودآزارى، مانند آنچه صهیونیست ها درباره یهودسوزى در آلمان مطرح مى کنند، بیش از حد بزرگ شده اند. در این مورد، با سلطه اى که بر ابزارهاى تبلیغى جهان و به کارگیرى آن دارند، به پرداخته اند، و نیز برخى قصه هاى یهود آزارى، ساخته و پرداخته یهودیان و صهیونیست هاست. هدف از این دروغ پردازى‌ها این بود که به روند مهاجرت یهودیان به فلسطین و تأسیس یک دولت یهودى شتاب بخشند. دیوید بن گوریون (متوفاى ۱۹۷۲م.) مى نویسد: «اگر قدرت داشتم، عده اى یهودى را به کشورهاى مختلف مى فرستادم تا یهودآزارى را تعمّداً به وجود آورند». [۴] ... منبع: پرسمان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«صهیونیسم» یعنى چه؟ از چه زمانى این واژه در ادبیات سیاسى رایج شد؟ اقدامات صهیونیستها از شروع فعالیتشان کدام است؟ (بخش دوم) 💠«سرمایه دارى غرب و پیدایش صهیونیسم» 🔹، مولد دوران تحول و انتقال سرمایه دارى غرب به مرحله امپریالیسم نیز به شمار میرود. در این دوره، همه قدرتهای بزرگ، براى تأمین ، فعالانه در پى یافتن جاى پایى محکم، در شدند. براى دستیابى به این هدف، نخستین بار ناپلئون بناپارت (امپراتور فرانسه)، به جلب همکارى یهودیان علیه امپراتورى عثمانى دست زد که البته در این کار توفیقى به دست نیاورد؛ سپس بیسمارک (صدر اعظم سابق آلمان) براى پاسدارى از خط راه آهنى که قرار بود از برن (شهرى در آلمان) به بغداد کشیده شود، اقدام به جذب و بکارگیرى کرد، امّا سرانجام این بود که به آرزوى دیرینه اش، یعنى خلق اندیشه و ترغیب یهودیان اروپاى شرقى، روسیه و غرب، براى مهاجرت به فلسطین و تشکیل یک که حافظ منافع آن کشور باشد، دست یافت. 🔹به عقیده لرد ارل شافتسبُرى هفتم، که از رجال سیاسى و نیز یک صهیونیست مسیحى بود، اسکان یهودیان در فلسطین نه تنها براى انگلستان که براى سراسر دنیاى متمدن (غرب) سودمند خواهد بود. نیز معتقد بود که میتوانند حلّال مشکل غرب در خاورمیانه باشند. ماکس نوردو، از صهیونیستهاى معروف، معتقد بود که ما فرهنگ اروپایى را... همچنان حفظ خواهیم کرد... ما به این فکر که باید آسیایى شویم، مى خندیم». پیش‌تر نیز یک کشیش مسیحى پیشنهاد کرده بود، که براى حفاظت از هندوستان زیر سلطه انگلیس، لازم است یهودیان در فلسطین ساکن شوند. به هر حال خود را مشعل دار تمدن غرب مى دانند، تمدنى که در تلاش است تا دموکراسى را در خاورمیانه و قلب آن حاکم کند. [۱] 🔹نتیجه اینکه نیازهاى فرهنگى، سیاسى، اقتصادى و نظامى غرب، به ویژه ، موجب پدید آمدن جریان فکرى و اسکان یهودیان در فلسطین گردید، جریانى که با غیردینى (سیاسى) کردن یهودیت، در پى تحقق و حفظ منافع استعمارى در خاورمیانه برآمد، در حالى که یهودیت دیندار ممکن بود براى غرب خطرآفرین باشد. اما مساله تنها به سکنا گزیدن در سرزمین فلسطین منجر نشد و صهیونیستها در کنار تشکیل حکومت یهودی در این منطقه سوداهای دیگری نیز در سطح جهانی داشتند که باعث شد تا طرح همکاری و پشتیبانی غربیها از صهیونیستها و استفاده ابزاری از صهیونیستها برای پیشبرد غربیها، تبدیل به شرایطی شود که طی آن خود تبدیل به ابزار رسیدن به مطامع شان گردد، 🔹در نتیجه جریان معادله حالت معکوس یافته و برخلاف دوران قبلی که دولتهای غربی طراح نقشه هایی بودند که در ضمن آنها از بعنوان حافظ منافع خودشان استفاده میکردند این بار خود تبدیل به طراحان نقشه هایی شدند که در ضمن آن ها از بعنوان تضمین کننده منافعشان بهره برداری میکردند. در واقع این تبدیل معادله به دنبال آن صورت گرفت که برنامه های دراز مدت برای نفوذ در بخشهای مختلف جهان به ویژه مراکز تصمیم سازی قدرتهای جهانی نتیجه داده و این گروه اگرچه گروه اندکی در بخش کوچکی از جهان بود، اما در عمل به قدرتمندترین تصمیم ساز جهانی تبدیل شد، 🔹و حتی قدرتهای جهانی در معادلات خویش همواره منافع این گروه کوچک را بر همه چیز از جمله منافع ملی خویش مقدم نمودند و در واقع رمز اینکه بسیاری از اتفاقاتی که در سطح جهان اتفاق می افتد به نسبت داده میشود اولا به خاطر است که این گروه ازاین اقدامات حاصل میکند و ثانیا بخاطر شواهدی است که امروزه مستندات فراوانی هم دارد و به همین خاطر نیز گفته می شد که در صدد تسلط بر جهان هستند و در این مسیر حرکت میکنند، اما مسلما دست یافتن به این آرزوی بزرگ و دیرینه به سادگی امکان پذیر نبوده و امروزه با موانع فراوانی در راه تحقق این آرزو مواجه هستند، 🔹که و بیداری اسلامی ناشی از آن در جهان اسلام و نیز بیداری عمومی در سطح جهان یکی از مهمترین موانع تحقق این برنامه ها میباشد. به عبارتی که خود از قرنها قبل تلاش میکرد تا از موقعیت انزوا گونه ای که در اروپا در اثر سوءسابقه برخی یهودیان از جمله مساله رباخواری و خیانت به وجود آمده بود خلاصی یابد به دنبال جلب نظر دولتمردان غربی دست به اقدامات فراوانی برای تاثیرگذاری بر کل جهان زد تا از این طریق بتواند به سلطه خویش بر جهان دست یابد و جهان را با سیاستهایی که از سوی مغز متفکرهای وابسته به تفکر صهیونیسم ارائه می شد اداره نمایند که همین اقدامات نیز مهمترین دلیل بر این است که آنها در صدد سلطه بر جهان هستند. ... منبع: پرسمان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه روايات حقيقت «پل صراط» چيست؟ 🔹در اينكه منظور از چيست؟ بايستی به سراغ روايات رفت و از آنها كمك گرفت؛ در حديثى از «مفضّل بن عمر» مى خوانيم كه: «مى گويد از (عليه السلام) درباره «صراط» سؤال كردم فرمود: همان طريق به سوى معرفت و شناخت خداوند متعال است. 🔹سپس افزود: «هُما صِرَاطَانِ: صِرَاطٌ فِی الدُّنْيا وَ صِرَاطٌ فِی الْآخِرَةِ، فَاَمَّا الصِّراطُ الَّذِی فِی الدُّنْيا فَهُوَ الْإِمَامُ الْمَفْرُوضُ الطّاعَةُ، مَنْ عَرَفَهُ فِی الدُّنْيَا وَ اقْتَدَى بِهُداهُ مَرَّ عَلَى الصِّراطِ الَّذِی هُوَ جِسْرُ جَهَنَّمَ فِی الْآخِرَةِ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ فِی الدُّنْيا زَلَّتْ قَدَمُهُ عَنِ الصِّراطِ فِی الْآخِرَةِ، فَتَرَدَّى فِی نَارِ جَهَنَّمَ». [۱] ( است: صراطى در و صراطى در ؛ و امّا صراط در دنيا همان «امام‌ واجب‌ الاطاعه» است؛ هركس او را بشناسد و به هدايت او اقتدا كند از - كه پلى است بر روی جهنّم - در مى گذرد، و هر كس او را در نشناسد قدمش بر مى لرزد و در سقوط مى كند». 🔹در تفسير امام حسن عسكرى (عليه السلام) اين دو : «صراط و » به صراط مستقيم معتدل بين «غلّو و تقصير» و «صراط آخرت» تفسير شده است. [۲] اين نكته نيز قابل توجّه است كه در روايات اسلامى عبور از اين راه پرخطر مشكل شمرده شده است. در حديثى از (صلى الله عليه و آله) و هم از (عليه السلام) آمده است: «اِنَّ عَلَى جَهَنَّمَ جِسْراً اَدَقُّ مِنَ الشَّعْرِ وَ اَحَدُّ مِنَ السَّيْفِ». [۳] (بر [روی] پلى است باريكتر از مو و تيزتر از شمشير!». 🔹صراط «مستقيم» و حقيقت «ولايت» و «عدالت» در اين دنيا نيز چنين است، باريكتر از مو و تيزتر از شمشير؛ چرا كه ، خط باريكى بيش نيست و بقيه هر چه هست خطوط انحرافى در چپ و راست است. علاوه بر این، عبور بندگان از روی که از جهنّم می گذرد نکات لطیفی را در بر دارد؛ از يكسو با مشاهده ، قدر عافيتِ بهشت را بهتر مى دانند، و از سوى ديگر وضع در آنجا تجسمى است از وضع ما در اينجا، بايد از روى جهنّمِ‌ سوزانِ‌ شهوات گذر كرد و به بهشت تقوا رسيد و از سوى سوّم تهديدى است جدّى براى همه مجرمان و آلودگان كه سرانجام گذرگاهشان از اين راه باريكِ خطرناك خواهد گذشت. 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ نهم، ج ۶، ص ۱۴۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا امام حسین (علیه السلام) قیام کرد؟ اگر قیام کرده بود چرا فرزندانش را با خود برد؟! و اگر قصد قیام داشت، چرا به اندازه کافی آذوقه به همراه نبرد؟! (بخش پنجم) 🔸برای دستیابی به فهم صحیحی از انگیزه حرکت مصلحانه (علیه السلام) باید چهار مؤلفه اساسی را در تحلیل درست این واقعه تاریخی مدنظر قرار داد: 3⃣تشکیل حکومت اسلامی (۲) 🔹پس از مرگ و به خلافت رسيدن ، شرايط براى مبارزه با ستمگران و تشكيل - بيش از زمان گذشته - فراهم شده بود و (علیه السلام) در اين مسير اقداماتى را در پيش گرفت: 💠الف) ترك بيعت با يزيد (و اعلام عدم شايستگى او براى خلافت) 🔹با توجه به اينكه (عليه السلام) را هرگز شايسته اين جايگاه رفيع نمی‌دانست و خود را به حق، شايسته ترين فرد براى امر مى ديد، با بيعت نكرد و حكومت او را به رسميّت نشناخت. از اين رو، هنگامى كه خبر مرگ معاويه به مدينه رسيد و آن حضرت توسّط والى‏ مدينه احضار شد، امام (علیه السلام) در پاسخ به عبدالله بن زبير كه پرسيد چه خواهى كرد؟ فرمود: «هيچگاه با بيعت نخواهم كرد، چرا كه امر خلافت پس از برادرم حسن (علیه السّلام) تنها شايسته من است». [۱] 🔹همچنين و همانطور که پیش از این نیز اشاره شد به والى مدينه نيز فرمود: «إِنَّا أَهْلُ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، وَ مَعْدِنُ الرِّسالَةِ، وَ مُخْتَلِفُ الْمَلائِكَةِ... وَ يَزيدُ رَجُلٌ فاسِقٌ شارِبُ الْخَمْرِ، قاتِلُ النَّفْسِ الُمحَرَّمَةِ، مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ، وَ مِثْلِي لا يُبايِعُ لِمِثْلِهِ‏» [۲] (ما از خاندان نبوّت و معدن رسالت و جايگاه رفيع رفت و آمد فرشتگانيم... در حالى كه مردى است، فاسق، مى گسار، قاتل بى گناهان؛ او كسى است كه آشكارا مرتكب فسق و فجور مى شود. بنابراين هرگز شخصى همانند من با مردى همانند وى بيعت نخواهد كرد). 🔹علاوه بر آن (علیه السلام) در پى اصرار «مروان بن حكم» براى بيعت با يزيد، با قاطعيّت فرمود: «هنگامى كه امّت اسلامى به زمامدارى مثل گرفتار آيد، بايد فاتحه اسلام را خواند! من از جدّم رسول خدا شنيدم كه مى فرمود: خلافت بر خاندان ابوسفيان حرام است». [۳] در واقع (عليه السلام) با اين جمله، عمق فاجعه زمامدارى را بيان ميكند و با استشهاد به كلام رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تصدّى خلافت توسّط فرزندان ابوسفيان را حرام مى شمارد. 💠ب) تصريح به شايستگى خود براى خلافت‏ 🔹 (عليه السلام) علاوه بر آنكه را شايسته اين جايگاه والا نمى دانست، به شايستگى خود نسبت به امر ولايت و حاكميّت اسلامى تصريح مى كند. در واقع امام (علیه السلام) با اين جملات در مسير «تشكيل حكومت اسلامى» و به عهده گرفتن خلافت مسلمين حركت مى كند. 🔹امام حسين (عليه السلام) در خطبه اى كه پس از نماز عصر در جمع لشكريان «حرّ» خواند، فرمود: «أَيُّهَا النَّاسُ! أَنَا ابْنُ بِنْتِ رَسُولِ اللهِ وَ نَحْنُ أَوْلى‏ بِوِلايَةِ هذِهِ الْأُمُورِ عَلَيْكُمْ مِنْ هؤُلاءِ الْمُدَّعِينَ ما لَيْسَ لَهُمْ‏». [۴] (اى مردم! من فرزند دختر رسول خدايم، ما به ولايت اين امور بر شما [و امامت مسلمين] از اين مدّعيان دروغين سزاوارتريم). همه اينها علاوه بر مواردى است كه (عليه السلام) در حيات معاويه و آنگاه كه مسأله ولايتعهدى يزيد مطرح شد به شايستگى خويش بر امر خلافت تأكيد ورزيد و در منابع حدیثی نیز ثبت شده است. [۵] 💠ج) پاسخ به دعوت كوفيان‏ 🔹از نمودهاى تلاش (عليه السلام) براى تشكيل حكومت اسلامى، پاسخ به دعوت‏ كوفيان جهت پذيرش رهبرى قيام بر ضدّ حكومت نامشروع يزيد است. همچنین فرستادن به کوفه به عنوان سفیر و برای ارزیابی دعوت آنان و بسيج نيروها و گرفتن بيعت از مردم، حكايت از عزم امام (علیه السلام) جهت تشكيل حكومت اسلامى و الهى دارد. 🔹با توجّه به اين كه كوفه مركز علاقمندان و شيعيان على بن ابیطالب (عليه السلام) بود، پس از مرگ معاويه و به دنبال يك گردهمايى در منزل «سليمان بن صرد خزاعى» جمعى از بزرگان كوفه نامه اى به محضر امام (علیه السلام) نوشته و براى پذيرش رهبرى آن حضرت جهت برپايى نهضتى همگانى اعلام آمادگى كردند. [۶] ... برگرفته از: مقاله «ارزیابی حرکت امام حسین(ع)»، ابو علم، توفیق، ترجمه: امینی، عبدالله، نشریه علمی تخصصی حکومت اسلامی، ش ۲۵، ص ۲۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اهمیت «بسم الله الرحمن الرحیم» در روایات اسلامی چگونه بیان شده است؟ 🔹در روايات اسلامى به قدرى به «بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحیم» اهميّت داده شده است كه آن را چيزى هم رديف معرفى میكند. چنانكه در حديثى از امام صادق (ع) نقل شده است كه فرمود: «بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم به اسم اعظم خدا نزديكتر است از مردمك چشم به سفيدى آن». [۱] در حديث ديگرى از امام رضا (ع) آمده است: «از سياهى چشم به سفيدى آن نزديكتر است». [۲] اهميّت شروع به تا آن حد است كه از بعضى روايات استفاده میشود كه در صورت ترك آن ممكن است انسان مشمول مجازاتهاى الهى گردد؛ 🔹چنانكه در حديثى میخوانيم: عبدالله بن يحيى وارد مجلس امام على (ع) شد و در برابر او تختى بود؛ حضرت دستور فرمود: روى آن بنشيند. ناگهان تخت واژگون شد و او به زمين افتاد و سرش شكست و خون جارى شد. حضرت دستور داد آب آوردند و خون را شستند، سپس فرمود: «نزديك بيا»، بعد دست مبارك را بر آن گذاشت نخست احساس درد شديدى كرد، و بعد شفا يافت! سپس فرمود: «شكر خدايى را كه گناهان شيعيان ما را در دنيا با حوادث ناگوارى كه براى آنها پيش مى آيد مى شويد و پاك میكند!»؛ 🔹عبدالله عرض كرد: اى اميرمؤمنان! مرا آگاه كرديد؛ اگر بفرماييد من چه گناهى مرتكب شده ام كه اين حادثه ناگوار برايم پيش آمد تا ديگر تكرار نكنم خوشوقت مى شوم. فرمود: «هنگامى كه نشستى «بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم» نگفتى، مگر نمیدانى رسول خدا (ص) از ذات پاك پروردگار براى من چنين نقل فرموده: هركار بااهميّتى كه در آن گفته نشود و بى عاقبت است». عبدالله گفت: «فدايت شوم من بعد از اين هرگز آن را ترك نمیکنم». امام فرمود: «در اين صورت بهره مند و خواهى شد». [۳] 🔹ولى مى دانيم يا «بسم الله» كه فوق‌العاده به آن نزديك است تنها الفاظى نيست كه بر زبان جارى شود؛ و چنين نيست كه فقط با تلفظ به آنها مشكلات حل گردد، درهاى خيرات و بركات گشوده شود و نابسامانی‌ها سامان يابد، بلكه به آنها شرط است. يعنى بايد مفهوم در و انسان پياده شود، به هنگامى كه اين جمله را بر زبان جارى مى كند تمام وجود خويش را در پناه خدا ببيند و از ذات پاكش با تمام هستى خويش مدد طلبد. اين نكته نيز قابل توجّه است كه نه تنها در گفتن، كه در نيز تأكيد شده است با شروع كنند؛ همانگونه كه در نامه سليمان نبی (ع) به بلقيس آمده. 🔹در حديثى از امام صادق (ع) میخوانيم كه فرمود: « را ترك مكن ولو يك شعر بنويسى»؛ [۴] سپس افزود: «قبل از اسلام نامه هاى خود را با جمله «بِسمِكَ اللّهُمَّ» آغاز میكردند، هنگامى كه آيه «إنَّهُ مِن سُلَيمان و إنَّه بسمِ الله الرّحمنِ الرّحيم» نازل شد، نامه هاى خود را با «بسم الله» آغاز كردند». در حديث ديگرى میخوانيم كه امام هادى (ع) به يكى از كارگزاران خود مسائل متعدّدى را خاطر نشان ساخت. بعد به او فرمود: «حال بگو ببينم چه میگويى؟» او نتوانست آنچه را شنيده بود تكرار كند، 🔹امام دوات را پيش كشيد و نوشت «بسم الله الرحمن الرحيم ان شاء الله به خاطر داشته باش كه همه كارها به دست خدا است...». او میگوید: من اين ماجرا را كه ديدم تبسّم كردم. حضرت فرمود: «چرا تبسّم كردى؟» عرض كردم: خير است. فرمود: «توضيح بده» گفتم: فدايت شوم اين كار شما مرا به ياد حديثى كه يكى از اصحاب از جدّتان على‌بن‌موسى‌الرضا (ع) نقل كرد، انداخت. او هنگامى كه دستور براى انجام كارى میداد، مى نوشت: «بسم الله الرحمن الرحيم به خاطر داشته باش ان شاء الله...» سپس مطالب مورد نياز را مى نوشت، لذا تبسّم كردم. امام به من فرمود: «اگر بگويم ترك كننده مانند ترك كننده نماز است راست گفته ام». [۵] 🔹اهميّت تا آن اندازه است كه در حديثى از پيغمبر اكرم (ص) میخوانیم:  «هنگامى كه معلم به كودك بگويد: بسم الله الرحمن الرحيم ـ و او تكرار كند ـ خداوند فرمان آزادى از دوزخ براى كودك و پدر و مادرش و معلّم مى نويسد». [۶] اين سخن را با گفتارى كه در ميان جمعى از مفسّران مشهور است پايان ميدهيم. معانى تمام كتب آسمانى در جمع است، و معانى تمام قرآن در سوره حمد و معانى تمام سوره حمد در بسم الله و معناى بسم الله در همان باء جمع است! [۷] 🔹تمركز مفاهيم قرآن و كتب آسمانى در «باء» «بسم الله» ممكن است از اين جهت باشد كه تمام مخلوقات در عالم آفرينش و تمام تعليمات در عالم تشريع، همه با استمداد از ذات پاك خدا تحقّق مى يابد، چرا كه علة العلل در تمام عوالم او است، و ميدانيم «باء» «بسم الله» براى استعانت و يارى جستن از خداست و اين مطلبى است شايان دقت و تأمل. منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel