eitaa logo
تبیین
2.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
442 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✳ اسلام می‌گوید دین و سیاست یکی است 🔻 دین است. در اسلام همان اندازه که مسائل و وجود دارد، مسائل و هم وجود دارند، به همان اندازه که اهمیت دارد، در راه خدا هم اهمیت دارد؛ به همان اندازه که انسان باید به سوی خدا برود، باید به همان اندازه کین و کید دشمنان خدا را بفهمد و در مقابل آنان جبهه بگیرد؛ چنین نیست که انسان مسلمان اگر نماز بخواند و عبادت کند و در کنج خلوتگاه محراب بنشیند، مسلمانی خود را کامل کرده باشد! مسلمان اگر می‌خواهد مسلمان کاملی باشد به امور دنیا هم باید بپردازد، سیاست هم باید بفهمد و در سیاست هم باید مداخله کند. 🔸 به ما می‌گویند: از جداست! اسلام می‌گوید: «دین و سیاست یکی است.» سیاست جزء دین است، جزء احکام دین است. مهم‌ترین بخش فقه ما، بخش سیاسات است و معظم دین را سیاسات تشکیل می‌دهد. 📚 کتاب ✳ جدایی دین از سیاست نیرنگ سیاست‌بازان است 🔻 مردی بود طرفدار یک نهضت فرهنگی در جهان اسلام و طرفدار علم، بالخصوص مردی بود که همبستگی و را تبلیغ می‌کرد و این را در حدودی که برای یک فرد مقدور بود به جامعه‌ی اسلامی تفهیم کرد که مسئله‌ی جدایی دین از سیاست نیرنگی است که سیاست‌بازان عالم ساخته‌اند. در دین، بالخصوص دین اسلام، سیاست یکی از عزیزترین اجزا است و جدا كردن سیاست از اسلام به معنی جدا كردن یكی از عزیزترین اعضای اسلام از پیكر اسلام است. 📚 برگرفته از کتاب «آینده انقلاب اسلامی ایران» @tabyinchannel @daneshgahevelyat
⭕️اهمیت مراقبت و معنويت 🔹ما سایش و فرسایش پیدا می‌کنیم. دل و جان ما در برخورد با ، به طور دائم در حال است. باید حساب این فرسایش ها را کرد و آن را با وسایل درست، پیش‌بینی نمود، و الّا انسان از بین خواهد رفت. ممکن است انسان از لحاظ مادّی و صوری، تنومند و فربه هم بشود؛ اما اگر به فکر جبران این سایشها نباشد، از لحاظ نابود خواهد شد. 🔹 می‌فرماید: «انّ الّذین قالوا ربّنا اللهُ ثمّ استقاموا تتنزّل علیهم الملائکة». یعنی اعتراف به در مقابل خدا و تسلیم در مقابل او. این چیز خیلی بزرگی است؛ اما کافی نیست. وقتی می‌ گوییم «ربّنا الله»، برای همین لحظه‌ای که می‌ گوییم، خیلی خوب است؛ اما اگر «ربّنا الله» را فراموش کردیم، «ربّنا الله» امروزِ ما دیگر برای فردای ما کاری صورت نخواهد داد. لذا می‌فرماید: ؛ پایداری و کنند و در این راه باقی بمانند. 🔹این است که موجب می‌شود «تتنزّل علیهم الملائکة»، و الّا با یک لحظه و یک برهه خوب بودن، خدا بر انسان نازل نمی‌ شوند، و دست کمک الهی به سوی انسان دراز نمی‌شود و انسان به مرتبه نمی‌رسد. باید این را ادامه داد و در این راه باقی ماند؛ . اگر بخواهید این استقامت به وجود آید، باید به طور دائم کنید که این بارِ مبنای از سطح لازم پایین نیفتد. بیانات مقام معظم رهبری ۸۱/۰۷/۱۷ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«دروغ» چه آثار زيان باری در زندگی به بار می آورد؟ (بخش دوم و پایانی) 🔹ششمين پيامد زيان بار آن است که، انسان با استفاده از ابزار دروغ مى تواند انجام دهد. انسان حسود، كينه توز، به واسطه مى تواند ، و يا خود را اعمال نمايد، همچنين در مورد بسيارى از ديگر، مثلا هنگامى كه كسى از او تقاضاى وام مى كند به مى گويد من خودم امروز براى زندگى وام گرفتم، يا هنگامى كه براى معرفى شخصى به او مراجعه مى كنند به خاطر و مى گويد آن شخص آدم بى اعتبارى است، در حالى كه در واقع فرد معتبرى است. 🔹هفتمين اثر زيانبار ، در علوم و ظاهر مى گردد. اگر در يك يا چند مورد دروغ بگويند، تمام تحقيقات و كتاب هاى علمى خود را از اعتبار مى اندازند، و اگر اين عمل شيوع پيدا كند اعتمادى بر تحقيقات و علوم ديگران باقى نخواهد ماند و كاروان علم و دانش بشرى متوقف مى شود. و آثار زيانبار ديگرى كه با دقت در زندگى مى توان به آن پى برد. اضافه‌ بر اين‌ آثار كه دارد، پيامدهاى سوء معنوى نيز بر مترتب مى شود كه در به آن اشاره شده است. 🔹از جمله اين كه (عليه السلام) در حديثى، را سبب دوری فرشتگان از انسان دانسته می فرماید: «اِذا كَذِبَ الْعَبْدُ كِذْبَةً تَباعَدَ المَلَكُ مِنْهُ مَسيرَةَ ميل مِنْ نَتِنِ ماجاءَبِهُ»؛ [۱] (هنگامى كه انسان بگويد به خاطر كه از عمل او برمى خيزد به اندازه يك ميل فرشته از او دور مى شود). (عليه السلام) در حديثى، را سبب محرومیت انسان را از دانسته، و مى فرماید: «اِنَّ الرَّجُلَ لَيَكْذِبُ الْكِذْبَةَ فَيُحرَمُ بِها صَلاةَ الْلَيْلِ، فَاِذا حُرِمَ صَلاةُ اللَيْلِ حُرِمَ بِها الرِّزْق» [۲] (گاه انسان مى گويد و از نماز شب محروم مى شود، و هنگامى كه از نماز شب محروم مى شود، از [وسيع] محروم مى گردد). 🔹 (عليه السلام) در حديثى، را مانعی در برابر قبولى بعضى از عبادات دانسته، همان گونه كه درباره روزه داران، می فرمایند: «فَاِذا صُمْتُمْ فَاحْفَظُوا اَلْسِنَتَكُمْ عَنِ الْكِذْبِ وَ غَضُّوا اَبْصارَكُمْ» [۳] (هنگامى كه روزه مى گيريد، زبان را از حفظ كنيد، و چشمان خود را [از نگاه گناه آلود] فرو گيريد). اين حديث دليل بر آن است كه اين گونه اعمال از ارزش روزه مى كاهد. ديگر اين كه گفتن گاه سبب از انسان مى شود؛ چنان كه (عليه السلام) در حديثى مى فرمایند: «اِذا كَذِبَ الْوُلاةُ حُبِسَ الْمَطَرُ» [۴] (هنگامى كه زمامداران بگويند باران قطع مى شود). 🔹در روايات آثار دیگری براى ذکر شده كه ممكن است دارای جنبه های معنوى، اجتماعى و ظاهرى باشد، از آن جمله روايات متعددى كه را سبب کاهش روزى انسان و و تنگدستى معرفی کرده اند. در حديثى (عليه السلام) می فرماید: «اِعْتِيادُ الْكِذْبِ يُورِثُ الْفَقْرُ» [۵] (عادت كردن به سبب فقر و تنگدستى است). (صلى الله عليه و آله) در این رابطه می فرماید: «اَلْكِذْبُ يُنَقِّصُ الرِّزْقَ» [۶] ( از روزى انسان مى كاهد). اين كاهش رزق، ممكن است از آثار زيانبار ، و يا از آثار ظاهرى و اجتماعى دروغ باشد، چرا كه را از دست مى دهد، و با از دست دادن اعتماد عمومى، فعاليت اقتصادى او محدود مى شود، و همين امر سبب و روزى او مى شود. 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابى طالب (ع)، قم‏، ۱۳۷۷ش،‏ چاپ اول‏، ج ۳، ص ۲۳۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️دیدگاه اسلام در مورد «سؤال کردن» چیست؟ 🔹هر انسانى در برابر انبوهى از و درباره خود و ديگران قرار دارد، كه گاه مربوط به مسائل است و گاه و كليد حلّ آنها غالباً از و انديشمندان است. به همين دليل، در عالَم تكوين و تشريع، درهاى را به روى انسان گشوده است. از نظر تشريع در دستورات اسلامى نه تنها اجازه به هر كس و درباره هر چيز داده شده است، بلكه به سؤال كردن امر كرده است‌. در دو آيه مى فرمايد: «فَاسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَاتَعْلَمُونَ» [۱] (از كنيد اگر نمى دانيد). 🔹اميرمؤمنان (عليه السلام) در بعضى از كلمات پرمعنايش در ميفرمايد:  «وَ لَا يَسْتَحِيَنَّ أَحَدٌ إِذَا لَمْ يَعْلَمِ الشَّيْ‏ءَ أَنْ يَتَعَلَّمَهُ» (هيچ گاه كسى در فراگيرى و از مجهولات، شرم و حيا به خود راه ندهد). آرى، كردن عيب نيست. عيب آن است كه انسان پرسش نكند و در و نادانى باقی بماند. جالب اين است كه در خطبه ۱۶۲ كردن را براى هر كس ذكر فرموده و اين معنا در مورد و بسيار مهم‌تر است، چرا كه آنها داراى مجهولات فراوان از نظر تكوين و هستند. 🔹خداوند نیز، و جستجوگرى را در ذات انسان قرار داده است. ، همواره مايل است از چيزهايى كه نمى داند، بپرسد و بداند. اين حسّ در جوانان و نوجوانان شديدتر است؛ به سبب همان نيازى كه دارند، گاه آن قدر پدر و مادر را سؤال پيچ مى كنند كه داد و فريادشان بلند مى شود؛ در حالى كه وظيفه آنها اين است كه با محبّت و مدارا به اين نياز روحى شان پاسخ مثبت دهند. آنچه را مى دانند، در اختيارشان بگذارند و آنچه را نمى دانند به كسانى كه مى دانند ارجاع دهند. 🔹بعضى فكر مى كنند اگر از مسائل سؤال كنند نشانه كفر و بى اعتقادى است، در حالى كه اين پرسش ها براى بيشتر و استحكام بخشيدن به است. و آگاهان، به ويژه وظيفه دارند كه در هر حال و در هر شرايط، براى پاسخ به اعلام آمادگى كنند و با محبّت و احترام از استقبال كنند و فراموش نكنند كه بر اساس روايتى كه از اميرالمؤمنين (عليه السلام) نقل شده، چنين وظيفه اى بر دوش دارند:  «خداوند از ، پيمانِ فراگيرى علم نگرفته، مگر آنكه پيش از آن از ، پيمان آموزش گرفته است». [۳] 🔹اين بحث را با ذكر چند حديث پر معنا پايان مى دهيم؛ (عليه السلام) يكى از يارانش به نام «حمران بن أعين» را تشويق به سؤال كرد و فرمود: «مردم به اين علت، و گمراه مى شوند كه نمى كنند». [۴] (عليه السلام) مى فرمايد: «دلها قفل شده است و كليد آن، است». [۵] از (صلّی الله علیه و آله) روايت شده كه: «، خزانه هايى است و كليدهاى آن است. خدا شما را رحمت كند، همواره سؤال كنيد؛ چرا كه چهار گروه براى آن پاداش داده مى شوند: سؤال كننده، پاسخ گوينده، كسانى كه در آنجا مستمعند و آنها كه بدان ها علاقه مندند». [۶] 🔹در تاريخ آمده كه: «در روز جنگ جمل، مرد عربى به (عليه السلام) عرض كرد: اى اميرمؤمنان! تو مى گويى خداوند يگانه است؟ [منظور از اين يگانگى چيست؟] مردم از هر سو به او حمله كردند. گفتند: اى مرد عرب، نمى بينى تمام فكر اميرمؤمنان متوجّه جنگ است؟ [هر سخن جايى و هر نكته مقامى دارد!] (عليه السلام) فرمود: او را رها كنيد. چيزى كه اين مرد عرب مى خواهد، همان چيزى است كه ما از اين قوم مى خواهيم [ما هم از اين گروه، توحيد و يگانگى مى طلبيم و جنگ براى فراگيرى اين تعليمات مقدّس است]». [۷] پی نوشت‌ها؛ [۱] نحل، آيه ۴۳؛ انبياء، آيه ۷. [۲] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، چ ۱، ص ۴۸۲، حکمت ۸۲. [۳] الكافی، دارالكتب الإسلامية، چ ۴، ج ‏۱، ص ۴۱. [۴] الكافی، همان، ص ۴۰. [۵] غرر الحكم و درر الكلم‏، دارالكتاب الإسلامی، چ ۲، ص ۷۶، حکمت ۱۴۶۵. [۶] كنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، صفوة الس مؤسسة الرسالة، چ ۵، ج ۱۰، ص ۲۳۰، ح ۲۸۶۶۲. [۷] شرح آن را در كتاب التوحيد، ابن بابويه، جامعه مدرسين‏، چ ۱، ص ۸۳، باب ۳ (معنى الواحد و التوحيد و الموحد) مطالعه فرماييد. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج ۶، ص ۲۹۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️صبر و حوصله، عامل توسعه در تعاملات اجتماعی (بخش اول) 💠رابطه صبر و ایمان 🔹یکی از امتیازات بر دیگر موجودات، داشتن قدرت  است که این اختیار در موارد مختلف تحقق می یابد. یکی از موارد تحقق اختیار، در برابر است. در مقابل ناملایمات می تواند با سوء اختیار خود ، بیتابی و جزع و فزع کند، و نیز می تواند به اختیار خود و حوصله کند، و این صفت والای انسانی را در خود تحقق بخشد، و این اوست. اما اگر نکند ایمان خود را از بین برده است. 🔹 (علیه السلام) می فرمایند: «الصَّبرُ مِنَ الإِیمانِ بِمَنزِلَةِ الرَّأسِ مِنَ الجَسَدِ، فَإِذا ذَهَـبَ الـرَّأسُ ذَهَبَ الجَسَدُ، کَذلِکَ إذا ذَهَبَ الصَّبرُ ذَهَبَ الإِیمانُ» [۱] ( براى ، مانند سر براى بدن است؛ پس هر گاه سر برود، بدن (هم از بین) مى رود. همچنین، هر گاه «صبر» برود، «ایمان» (نیز از بین) مى رود). حضرت در این حدیث از تشبیه استفاده کرده اند. تشبیه، منظور گوینده را برای شنونده ملموس و آسان تر می گرداند. 🔹در این حدیث تشبیه از باب تشبیه معقول به محسوس، و تشبیه امور معنوی به امور مادی است؛ یعنی و که به وسیله حواس پنجگانه قابل حسّ و لمس نیستند، و دو امر اند، چون حضرت می خواهند نسبت بین صبر و ایمان را بیان کنند از تشبیه محسوس استفاده کرده اند که قابل مشاهده با چشم است. این تشبیه به این صورت است که مانند سر است و مانند بدن. 🔹توضیح آن این است که سر قسمتی از بدن و دارای تفاوت اساسی با دیگر اعضاست، زیرا بیشتر حواس پنجگانه در سر قرار دارند و نیز چندین عضو مهم دیگر بدن، از جمله اعضایی که به وسیله آنها انسان با دیگران ارتباط برقرار می کند مانند زبان، چشم، گوش و مهم تر از همه، مغز که فرمانده تمام اعضای بدن است، هم در سر قرار دارند. اهمیت سر نسبت به بدن این است که برخی اعضای دیگر بدن که حیاتی نیستند، مانند دست و یا پا ممکن است در حوادثی دچار آسیب های جدی شوند و پزشکان به ناچار آن عضو را از بدن جدا کنند و نهایتاً انسان زنده بماند، 🔹اما امکان ندارد که سر از بدن جدا شود و انسان زنده بماند، زیرا حیات و بقای بدن وابسته به سر است. در نسبت سر به ایمان این گونه است، یعنی همانطور که به خاطر جدا شدن سر، بدن نیز بی جان می‌شود، با از بین رفتن ، نیز از بین می رود؛ پس «ایمان» وابسته به «صبر» است. بنابراین انسان مومن اگر بخواهد خود را حفظ کند باید در موارد مختلف کند. به مومنان دستور به و داده و همراهی خود را با بیان فرموده است: 🔹«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ مَعَ الصَّابِرِینَ» [۲] (ای افرادی که آورده‌اید! از و ، کمک بگیرید! (زیرا) خداوند با است). (رض) می فرماید: «آنچه میزانِ سعادت است، این است که انسان، باشد و  داشته باشد و دیگران را به صبر وادار کند، و حق بگوید؛ و دیگران را به حق وادار می کنید شما سعادتمندید؛ آنهایى که همه چیز دنیا دارند، هم سلامت بدن دارند، هم مادیاتشان تامین است، لکن‌ ندارند، اینها غرق در هستند، معنوى و بلکه خسارات مادى هستند». [۳] ... پی‌نوشت‌ها؛ [۱] قرآن کریم، سوره بقره، آيه ۱۵۳ [۲] الکافی، کلینی، ج ۲، ص ۸۹ [۳] صحیفه نور، ج ۶، ص ۱۶۷ پدید آورنده: حسن جوادی منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منظور از چشم و گوش معنوى چیست؟ 🔹 و دو گونه است: و ؛ به همین دلیل بسیار مى شود در مورد کسانى که چشم و گوش دارند و یا زنده و سالم اند، اما را درک نمى کنند مى گوييم: آنها کور و کرند و یا اصلاً مرده اند؛ زیرا واکنشى را که باید یک «انسان شنوا و بینا»، یا یک انسان زنده، در برابر از خود نشان دهد، نمى دهند. 🔹در اینگونه تعبیرات فراوان دیده مى شود، و شیرینى و جاذبه خاصى دارد؛ بلکه به و بیولوژیکى که نشانه آن تنها «خور و خواب و نفس کشیدن» است چندان اهمیت نمى دهد، و همواره روى حیات و و انسانى که آمیخته با و و احساس و درد و بیدارى و آگاهى است تکیه مى کند. 🔹 و و از خود انسان ها سرچشمه مى گیرد، آنها هستند که بر اثر ادامه و اصرار و لجاجت در آن، به این مرحله مى رسند؛ زیرا همانطور که اگر انسانى مدت ها چشم خود را ببندد، تدریجاً بینایى و دید خود را از دست خواهد داد و شاید روزى به کلّى نابینا شود، اشخاصى که خود را در برابر ببندند، تدریجاً خود را از دست خواهند داد! 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازي، دارالکتب الإسلامیه، چ سی و نهم، ج ۵، ص ۲۷۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«روزه» چه اثر و فایده اى براى انسان دارد؟ (بخش اول) 🔸 در سه بخش از زندگى انسان تأثیر گذار است: ۱) آثار تربیتی؛ ۲) آثار اجتماعی؛ ۳) آثار بهداشتی و درمانی. 1⃣آثار تربیتى 🔹 ابعاد گوناگونى دارد، و از نظر و در وجود انسان مى گذارد، که از همه مهم تر بعد اخلاقى و آن است. از فواید مهم این است که را ، و انسان را ، و او را تعدیل مى کند. باید در حال روزه با وجود گرسنگى و تشنگى از غذا و آب و همچنین لذت جنسى چشم بپوشد، و عملاً ثابت کند او همچون حیوان، در بند اصطبل و علف نیست؛ 🔹او مى تواند زمام را به دست گیرد، و بر و شهوات خود مسلط گردد. در حقیقت، بزرگترین فلسفه همین اثر و آن است. انسانى که انواع غذاها و نوشیدنی ها را در اختیار دارد و هر لحظه تشنه و گرسنه شد به سراغ آن مى رود، همانند درختانى است که در پناه دیوارهاى باغ بر لب نهرها مى رویند. این درختان نازپرورده، بسیار کم مقاومت و کم دوامند، اگر چند روزى آب از پاى آنها قطع شود پژمرده مى شوند، و مى خشکند. 🔹اما درختانى که از لابلاى صخره ها در دل کوه ها و بیابان ها مى رویند، و نوازشگر شاخه هایشان از همان طفولیت طوفان هاى سخت، و آفتاب سوزان، و سرماى زمستان است، و با انواع محرومیت ها دست به گریبانند، محکم و با دوام و پر استقامت و سختکوش و سخت جانند!. نیز با و انسان همین عمل را انجام مى دهد، و با محدودیت هاى موقت به او ، و با حوادث سخت مى بخشد؛ و چون را کنترل مى کند، بر انسان و صفا مى پاشد. 🔹خلاصه، انسان را از عالم حیوانیت ترقى داده و به صعود مى دهد، جمله «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُون»؛ (باشد پرهیزگار شوید) اشاره به همه این حقایق است. و نیز حدیث معروف: «الصَّوْمُ جُنَّةٌ مِنَ النّار»؛ [۱] ( سپرى است در برابر )، اشاره به همین موضوع است. در حدیث دیگرى از (عليه السلام) مى خوانیم: از (صلی الله علیه و آله) پرسیدند: چه کنیم از ما دور شود؟ فرمود:  🔹«الصَّوْمُ یُسَوِّدُ وَجْهَهُ، وَ الصَّدَقَةُ تَکْسِرُ ظَهْرَهُ، وَ الْحُبُّ فِی اللهِ وَ الْمُواظَبَةُ عَلَى الْعَمَلِ الصّالِحِ یَقْطَعُ دابِرَهُ، وَ الإِسْتِغْفارُ یَقْطَعُ وَتِینَه»؛ [۲] ( روى را سیاه مى کند؛ و انفاق در راه خدا، پشت او را مى شکند؛ و دوست داشتن به خاطر خدا، و مواظبت بر عمل صالح دنباله او را قطع مى کند؛ و استغفار رگ قلب او را مى برد!». در «نهج البلاغه» به هنگامى که امیرمؤمنان (عليه السلام) را بیان مى کند، به که مى رسد چنین مى فرماید:  🔹«...وَ الصِّیامَ ابْتِلاءً لإِخْلاصِ الْخَلْق»؛ [۳] (خداوند را از این جهت تشریع فرموده که در مردم پرورش یابد). و نیز در حدیث دیگرى از پیامبر (صلی الله علیه و آله) مى خوانیم: «إِنَّ لِلْجَنَّةِ باباً یُدْعَى الرَّیّانُ لایَدْخُلُ فِیْها إِلاَّ الصّائِمُون»؛ [۴] ( درى دارد به نام ریان (سیراب شده) که تنها از آن وارد مى شوند). مرحوم صدوق در «معانى الاخبار» در شرح این حدیث مى نویسد: انتخاب این نام براى این درِ ، به خاطر آن است که بیشترین زحمت از ناحیه عطش است؛ هنگامى که از این در وارد مى شوند چنان مى گردند که بعد از آن هرگز تشنه نخواهند شد. [۵] ... پی نوشت‌ها: [۱] وسائل الشيعه، ج ۱۰، ص ۳۹۵ و ۳۹۷ (چاپ آل البيت)؛ [۲] همان، ص ۳۹۶ و ۴۰۵؛ [۳] نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره ۲۵۲؛ جامع الأخبار، ص۱۲۳ (انشتارات رضى)؛ [۴] بحار الانوار، ج ۹۳، ص۲۵۲؛ [۵] معانى الأخبار، ص۴۰۹ (انتشارات جامعه مدرسين) 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمى مکارم شیرازی، دارالكتب الاسلاميه، چ ۵۵، ج ۱، ص ۷۰۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️پاسخ امام علی (علیه السلام) برای ديدن خدايی كه ديده نمى شود چه بود؟ 🔹از روايات مختلف در شرح حال (ع) استفاده میشود كه حضرت بارها میفرمود: «سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي»؛ (هر را كه میخواهید از من كنيد پيش از آنكه از ميان شما بروم) و به اين ترتيب خود را براى به هر - چه مربوط به و چه مردم باشد - بيان میفرمود؛ حتى بعد از آنكه ضربه هولناك بر فرق مباركش وارد شد در ملاقاتى كه با توده هاى مردم در بستر شهادتش داشت، همين جمله را تكرار فرمود!! 🔹از جمله مواردى كه حضرت اين جمله را بيان فرمود هنگامى بود كه بر كرسى خلافت ظاهرى نشست و براى مردم خطبه اى خواند و در ضمن آن خطبه، جمله «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی» را تكرار فرمود و بر اين معنا تأكيد كرد كه مخصوصاً از تمام و زمان و شأن نزول و ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه آن با خبرم. در اين هنگام، «ذعلب يمانى» كه مردى شجاع و فصيح بود برخاست و سؤال كرد: ای آیا را دیده ای؟ و (عليه السلام) با زيبايى تمام به پاسخ او پرداخت؛ «أَفَاَعْبُدُ مَا لَا أَرَى؟» [۱] (آيا ممكن است كسى را كه نمى بينم كنم؟!). 🔹به اين معنا كه ، فرع بر است و درجاتى دارد كه بالاترين درجه آن است و حضرت در اين سخن به خود نظر دارد كه آن را همراه با مشاهده می‌شمرد. ذعلب در فكر فرو رفت كه منظور حضرت در اينجا كدام مشاهده است؟ آيا مشاهده حسّى است كه قائلان به جسميت خداوند (مجسّمه) عقيده دارند؟ يا مشاهده و میباشد كه چيزى برتر از مشاهده عقلى است؟ لذا بلافاصله سؤال كرد: «وَ كَيْفَ تَرَاهُ؟» (چگونه خدا را مى بينى؟) 🔹 (ع) در پاسخ او سخنى گفت و پرده از روى برداشت و همه حتى ذعلب را تحت قرار داد تا آنجا كه ذعلب در پايان اين سخن، مدهوش شد و بوى گلش چنانش مست كرد كه دامنش از دست برفت. حضرت چنين فرمود: «فقال: لَا تُدْرِكُهُ الْعُيُونَ بِمُشَاهَدَةِ الْعِيَانِ، وَ لكِنْ تُدْرِكُهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَانِ» ( هرگز او را آشكارا نبيند، اما با نیروی ، وى را درك میكند). منظور از حقايق ايمان، و است. 🔹براى توضيح اين سخن بايد به اين نكته توجّه كرد كه مشاهده بر سه گونه است: 1⃣ كه با چشم صورت میگیرد. 2⃣ كه انسان از طريق به آن میرسد و حقايقى را همچون آفتاب با چشم دل مى بيند؛ آنگونه ـ كه به گفته مرحوم مغنيه در «شرح نهج البلاغه» ـ كسانى مانند مشاهده كردند؛ از افتادن يك سيب از درخت به روى زمين، را كه هرگز با چشم سر ديده نمیشود مشاهده كرد و به آن پى برد. 3⃣ و درون كه يك نوع است؛ اما نه استدلالى. انسان با واقعيت موجود را مى بيند و آن را باور میكند، بى آنكه احتياج به استدلالى داشته باشد و اين درك و ديدى است كه تا انسان به آن نرسد فهم آن مشكل است. اين موضوع، نمونه هاى فراوانى در و دارد. 🔹درباره (ع) میخوانیم: خداوند و زمين را به او نشان داد: «وَ كَذَلِكَ نُرِى إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماوَاتِ وَ الْأَرْضِ». [۲] درباره (ع) میخوانيم: هنگامى كه برادران (ع)، پيراهن وى را در مصر از او گرفتند و حركت كردند، يعقوب (ع) گفت: «إِنِّى لاَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ» [۳] (من را احساس میكنم). 🔹در تاريخ اسلام آمده كه: « (ص) به هنگام حفر خندق، قبل از شروع جنگ احزاب، زمانى كه كلنگ را بر سنگى كه مانع پيشرفت كار خندق شده بود در سه نوبت فرو كوفت و جرقه هایى پريد، فرمود: من كاخ كسرى و قصر قيصر و قصرهاى صنعا در يمن را ديدم كه به روى اصحاب من گشوده میشود». [۴] (ع) بارها در از خبر میدهد و در بعضى موارد میفرماید: «فلان گروه را مى بينم كه چنين و چنان خواهند كرد». 🔹حتى بعضى از به چنين كشف و شهودى نايل میشدند. داستان جوان پاكدلى كه صبحگاهان در صف جماعت پيامبر اكرم(ص) بود معروف است كه مى گفت: «هم اكنون بهشتيان را در بهشت و دوزخيان را در جهنم مى بينم!» و (ص) او را تصديق كرد و فرمود: اين «جوان، بنده اى است كه خداوند، قلبش را به روشن كرده است». [۵] و موارد ديگر كه شرح آن در خور كتاب مستقلى درباره كشف و شهود است و همگى دلالت بر اين میكند كه غير از مشاهده حسّى و عقلى، نوع ديگرى از شهود وجود دارد كه برتر از اينهاست. [۶] منبع:وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی @tabyinchannel
تبیین
⭕️شب قدر 💠آیت الله العظمی بهجت(ره): 🔹اما در شب‌های ماه مبارک شبی است که رقم می‌خورد؛ شبی که اعمال انسان‌ها به علیه‌ السلام عرضه می‌شود و و یک سال تقسیم می‌گردد؛ شبی برتر از هزار ماه. علمای بالله نیز شب‌های ماه و گاه شب‌های سال را در انتظار این به بیداری می‌گذرانند و به عباد‌‌ت‌هایی باور نکردنی می‌پردازند. 🔹«مى‌شنيديم و باور نمى‌كرديم، لذا به يكى از معاصرين ما گفته بودند در زمان ما در يك شب، هفتاد نفر در قنوت‌ نماز وتر می‌خواندند. ايشان بلند شده بود و خود در يكى از شب‌هاى ماه اِحصا (شمارش) كرده بود و ديده بود در حرم حضرت امير عليه‌السلام‌ و رواق و اطراف حرم، پنجاه نفر در قنوت وتر مشغول دعاى ابوحمزه هستند. 🔹بسيارى از بزرگان شب‌هاى ماه را بيدار می‌ماندند و نمى‌خوابيدند، هر چند نزد ما تقريباً واضح است كه ماه ، است. ولى اول ماه بايد قدرى دقت شود كه اول ماه دقيقاً تشخيص داده شود. مرحوم (علاّمه سيد محمدحسين طباطبايى‌ ) هم همين‌طور بود و شب‌هاى ماه بيدار بود و مى‌فرمود: 🔹«يك وقت در روز اين‌قدر خوابيده بوديم، كار به اينجا رسيد كه وقتى بيدار شديم، با استعجال وضويى براى ظهر و عصر گرفتيم و ظهرَيْن (نماز ظهر و عصر) را با وضو در آخر وقتش اداءً خوانديم!» در كربلا هم بوده‌اند كسانى كه نمى‌خوابيدند، حتى از بعضى‌ها نقل مى‌كردند كه گعده (جلسه‌ى گفت‌و‌گو و شب‌نشينى) مى‌گرفتند و صحبت مى‌كردند تا خوابشان نبرد». منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آيا اهميت «تعليم و تعلم»، منحصر به علوم دينی است؟ (بخش سوم) 🔸ممكن است بعضى چنين تصوّر كنند که اين همه تأكيدات كه درباره فراگرفتن و و نشر علوم و دانش ها در آيات «قرآن مجيد» و «روايات اسلامى» آمده است تنها ناظر به «علوم دينى» است، و آنچه را در «بحث حكومت اسلامى» و گسترش همه علوم مورد توجّه است، شامل نمى شود؛ ولى اين اشتباه بزرگى است، زيرا هم از و هم از اهميّت و و تربيت به طور مطلق استفاده مى شود. در نیز (به پيروى از آيات قرآن مجيد)، تنها اكتفا به تشويق فراگيرى علوم دينى نشده، بلكه علاوه بر آن هر گونه در زندگى و مورد توجّه قرار گرفته است؛ به عنوان نمونه به روايات زير توجّه كنيد: 1⃣در حديث‌معروفى‌از (صلى الله عليه و آله) مى خوانيم كه فرمودند: «اُطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّيْنِ فَاِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ فَريضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ». [۱] ( را فرا گيريد هر چند در كشور چين باشد؛ زيرا تحصيل بر هر واجب است). بايد توجّه داشت كه مملكت چين در آن زمان دورترين كشور جهان شناخته مى شد؛ بنابراين منظور اين است كه به سراغ برويد هر چند در دورافتاده ترين كشورهاى دنيا باشد. بديهى است كه در آن روز در چين يافت مى شد معارف قرآنى و دينى نبود؛ چرا كه جاى آنها [معارف قرآنى و دينى] مراكز وحى بود؛ بلكه منظور است. 2⃣در حديث ديگرى از (عليه السلام) مى خوانيم: «اَلْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤمِنِ فَاطْلُبُوهَا وَ لَوْ عِنْدَ الْمُشْرِكِ». [۲] (، گمشده است، پس آن را طلب كنيد هر چند نزد باشد). روشن است، آنچه نزد مشركان يافت مى شود، معارف توحيدى و علوم الهى نيست، بلكه ديگرى است كه در زندگى به كار مى آيد، و گاه نزد آنان است. اين گونه احاديث شعار معروف «علم، وطن ندارد» را تداعى مى كند و تأكيد مى نمايد كه و گمشده مؤمنان است، هر جا و نزد هر كس بيابند، آن را فرا مى گيرند. چنانچه در حديث ديگرى آمده است «كَلِمَةُ الْحِكْمَةِ ضَالَّةُ الْمُؤمِنِ فَحَيثُ وَجَدَهَا فَهُوَ اَحَقُّ بِهَا». [۳] (، گمشده است، هر جا آن را بيابد به آن سزاوارتر است). 3⃣در حديث ديگر از همان حضرت آمده است: «اَلْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ: اَلْفِقْهُ لِلاَدْيَانِ وَ الطِّبُ لِلاَبْدَانِ وَ النَّحْوُ لِلِّسَانِ». [۴] ( بر سه گونه است: آگاهى نسبت به ، و براى بدن ها، و [ادبيات] براى زبان). در اين حديث سه شاخه مهم از علوم الهى و بشرى مطرح شده است؛ علوم دينى و علم پزشكى و ادبيات كه در واقع كليد علوم ديگر است. 4⃣در حديث ديگرى از (عليه السلام) آمده است: «اَلْعُلُومُ اَرْبَعَةٌ: اَلْفِقْهُ لِلاَدْيَانِ وَ الطِّبُ لِلاَبْدَانِ وَ النَّحْوُ لِلِّسَانِ، وَ النُّجُومُ لِمَعْرِفَةِ الاَزْمَانِ». [۵] ( چهار بخش است: فقه براى دين، پزشكى براى بدن، نحو [ادبيّات] براى زبان، ستاره شناسى براى شناخت اوقات). ... پی نوشت‌ها [۱] بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ۲، ج ۱، ص ۱۸۰، ب ۱؛ [۲] بحار الأنوار، همان، ج ۷۵، ص ۳۴، تتمة باب ۱۵؛ [۳] بحار الأنوار، همان، ج ‏۲، ص ۹۹، باب ۱۴؛ [۴] بحار الأنوار، همان، ج ‏۷۵، ص ۴۵، باب ۱۶؛ [۵] بحار الأنوار، همان، ج ‏۱، ص ۲۱۸، باب ۶ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ ۹، ج ۱۰، ص ۲۵۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آيا اهميت «تعليم و تعلم»، منحصر به علوم دينی است؟ (بخش چهارم و پایانی) 🔸ممكن است بعضى چنين تصوّر كنند که اين همه تأكيدات كه درباره فراگرفتن و و نشر علوم و دانش ها در آيات «قرآن مجيد» و «روايات اسلامى» آمده است تنها ناظر به «علوم دينى» است، و آنچه را در «بحث حكومت اسلامى» و گسترش همه علوم مورد توجّه است، شامل نمى شود؛ ولى اين اشتباه بزرگى است، زيرا هم از و هم از اهميّت و و تربيت به طور مطلق استفاده مى شود. در نیز (به پيروى از آيات قرآن مجيد)، تنها اكتفا به تشويق فراگيرى علوم دينى نشده، بلكه علاوه بر آن هر گونه در زندگى و مورد توجّه قرار گرفته است؛ به عنوان نمونه به روايات زير توجّه كنيد: 5⃣در حديث ديگرى از (عليه السلام) مى خوانيم: «وَ كَذلِكَ اَعْطَى [اَلاِنْسَانَ] عِلْمَ مَا فِيهِ صَلَاحُ دُنْيَاهُ كَالزِّرَاعَةِ وَ الغِرَاسِ وَ اسْتِخْرَاجِ الاَرَضِينَ، وَ اقْتِنَاءِ الاَغْنَامِ وَ الاَنْعَامِ وَ اسْتِنْبَاطِ المِيَاهِ، وَ مَعْرِفَةِ الْعَقَاقِيرِ الَّتِى يُسْتَشْفَى بِهَا مِنْ ضُرُوبِ الاَسْقَامِ، و الْمَعَادِنِ الَّتِى يُسْتَخْرَجُ مِنْهَا اَنْوَاعُ الْجَوَاهِرِ، وَ رُكُوبِ السُّفُنِ وَ الْغَوْصِ فِى الْبَحْرِ ... وَ التَّصَرُّفِ فِى الصِّنَاعَاتِ وَ وُجُوهِ الْمَتَاجِرِ وَ الْمَكَاسِبِ» [۱] 🔹(امام صادق (عليه السلام) مطابق اين روايت ضمن بر شمردن و دانش هاى مفيدى كه خداوند به لطف و كرمش بر انسان ارزانى داشته، مى فرمايد: همچنين به او علومى بخشيده كه او در آن است، مانند: كشاورزى، باغدارى، استخراج زمين [۲] دامدارى و استخراج آبها از زمين، شناخت گياهان دارويى كه براى انواع بيمارى ها مفيد است و شناخت معادنى كه از آنها انواع جواهر استخراج مى شود، و سوار شدن بر كشتى ها و غواصّى در درياها... و تصرّف در انواع صنايع و انواع تجارت ها و كسب ها). به اين ترتيب امام (عليه السلام) تمام اين علوم را از شمرده و انسانها را به ، و آن تشويق فرموده است. 6⃣در حديثى از (صلى الله عليه وآله) ضمن بيان حقوق فرزندان بر پدران آمده است: «وَ يُعَلِّمَهُ كِتابَ اللهِ وَ يُطَهِّرَهُ وَ يُعَلِّمَهُ السِّبَاحَةِ». [۳] (از حقوق فرزندان بر پدر اين است كه را به او تعليم كند، و او را از و پاك سازد، و فن شنا را به او بياموزد). از اين حديث به خوبى استفاده مى شود كه حتّى تعليم فن شنا از نظر قانونگذار دور نمانده، و تعليم آن را به فرزندان توصيه كرده است. 7⃣در حديثى ديگر از (عليه السلام) مى خوانيم: «وَ بَعْدَ عِلْمِ الْقُرآنِ مَا يَكُونُ اَشْرَفَ مِنْ عِلْمِ النُّجُومِ وِ هُوَ عِلْمُ الاَنْبِيَاءِ وَ الاَوْصِيَاءِ وَ وَرَثَةِ الاَنْبِيَاءِ الَّذِينَ قَالَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ: «وَ عَلَامَاتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ». [۴] (بعد از علم قرآن، علمى شريف تر از و ستاره شناسى نيست و آن علم انبياء و اوصياء و وارثان آنها است، همانها كه خداوند متعال در حقّ آنها فرموده: خداوند علاماتى قرار داد و به وسيله ستارگان هدايت مى شوند). 💠از مجموع آيات و روايات فوق و نيز روايات ديگرى كه شرح همه آنها به طول مى انجامد به خوبى استفاده مى شود كه چگونه يك نيرومند را پايه گذارى كرد؛ و به همين دليل با گذشت دو سه قرن اين نهال برومند رشد و نمو كرد و شاخ و برگ آن سراسر را زير پوشش خود قرار داد، و چنان به ثمر نشست كه در مدّت كوتاهى كتاب هاى فراوان در علمى اعم از معارف الهى، فلسفه، طب، بهداشت، جغرافيا، فيزيك، شيمى و غير آنها تأليف و تصنيف شد؛ كه بخشى از آن به صورت ترجمه، و بخش ديگرى به صورت تحقيقات جديد دانشمندان اسلام، در رشته هاى مختلف علمى انتشار يافت. پی نوشت‌ها؛ [۱] بحار الأنوار، دار احیاء التراث العربی، ج ‏۳، ص ۸۳، باب ۴ [۲] با توجّه به اينكه استخراج معادن در عبارات بعد آمده، بعيد نيست كه منظور از استخراج زمين ها، آماده كردن زمين های موات براى كشاورزى بوده باشد. [۳] وسائل الشيعة، مؤسسة آل البيت(ع)، چ۱، ج ‏۲۱، ص ۴۸۱، باب ۸۶ [۴] بحار الأنوار، همان، ج ‏۴۸، ص ۱۴۶، باب ۶؛ سوره نحل، آيه ۱۱۶ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ ۹، ج ۱۰، ص ۲۵۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فرهنگ «شهادت» در میان ارزش های اسلامی از چه جایگاهی برخوردار است؟ 🔹در فرهنگ اسلامى به عنوان يكى از «والاترين ارزش ها»، و از بلند مرتبه ترين انسانها هستند و مردان خدا همان گونه كه (عليه السلام) در خطبه ۱۲۳ بيان مى فرمايد: «همواره آرزوى در سر مى پرورانند و از مرگ طبيعى در بستر بیزار بودند، و را هزار بار از آن برتر مى دانستند، و حاضر بودند، ضربات زيادى بر پيكرشان وارد شود و بنوشند ولى در بستر نميرند، چرا كه بزرگترين هديه الهى است و چه بهتر كه اين نثار راه او شود، نه اين كه در بستر مرگ به هدر رود». 🔹همچنین (عليه السلام) با اشاره به این نكته مهم و پر ارزش، می فرماید: «إنَّ أَكْرَمَ الْمَوْتِ الْقَتْلُ! وَالَّذِي نَفْسُ ابْنِ أَبِي طَالِب بِيَدِهِ، لاَلْفُ ضَرْبَة بِالسَّيْفِ أَهْوَنُ عَلَيَّ مِنْ مِيتَةعَلَى الْفِرَاشِ فِي غَيْرِ طَاعَةِ اللهِ». (به يقين بهترين مرگ در است؛ سوگند به آن كس كه جان فرزند ابوطالب در دست اوست هزار ضربه شمشير بر من آسانتر است تا مرگ‌ در بستر، در غير طاعت خدا!). اين تعبير حكايت از عظمت و امر مى كند تا آنجا كه (عليه السلام) حاضر است هزار ضربه شمشير را به جان بخرد ولى در بستر، به مرگ طبيعى نميرد و اين زبان قال يا حال همه و و پاك باختگان راه حق است. 🔹البته معناى اين سخن آن نيست كه احساس درد و رنج ضربات شمشير را نمى كنم ـ آن گونه كه بعضى از شارحان «نهج البلاغه» پنداشته اند ـ بلكه، منظور اين است از نظر و سزاوار است كه انسان به استقبال ضربات شمشيرها برود و در بستر، به نميرد زيرا افتخار شهادت، انسان را آماده تحمّل رنجها مى كند. البتّه اگر انسان در بميرد و در باشد ـ از روايات اسلامى استفاده مى شود ـ كه را دارد و اين همان چيزى است كه در آخر عبارت، (عليه السلام) به آن اشاره كرده است. 🔹در ، همين بس كه در حديثى از (صلی الله علیه و آله) مى خوانيم که ایشان مشاهده كرد كسى دعا مى كند و عرض مى كند: «اللَّهُمَّ إنِّي أسْأَلُكَ خَيْرَ مَا تُسْئَلُ فَاَعْطِني أفْضَلَ مَا تُعْطِي» (خداوندا من بهترين چيزى كه بندگانت از تو مى خواهند را از تو مى طلبم، پس بهترين عطايت را به من ارزانى دار)؛ (صلى الله عليه و آله) فرمود: «إنْ استُجيْبَ لَكَ اُهْرِيْقَ دَمَكَ فِي سَبِيْلِ اللهِ» [۱] (هرگاه دعاى تو مستجاب شود در راه خدا خواهى شد). 🔹در حديث ديگرى از همان حضرت آمده است: «ما مِنْ أحَد يَدْخُلُ الْجَنَّةَ فَيَتَمَنّى أنْ يَخْرُجَ مِنْهَا إلاّ الشَّهِيْدُ فَإنَّهُ يَتَمَنّى أَنْ يَرْجِعَ فَيُقْتَلُ عَشْرَ مَرّات مِمّا يَرى مِنْ كَرامَةِ اللهِ» [۲] (هيچ كس وارد نمى شود كه آرزو كند از آن خارج شود، مگر كه آرزو مى كند باز گردد و دوباره در شهيد شود، به خاطر اين كه را نسبت به خود بسيار زياد مى بيند). 🔹آرى ، در فرهنگ فوق العاده زياد است و همانها بودند كه در هنگام خطر، را بيمه كردند، و اگر فداكاري هاى شهدايى همچون شهداى و يا نبود، شايد امروز خبرى از اسلام نبود. امروز نيز بيشترين وحشت را از و شهادت طلبى دارند؛ اين در حالى است كه آنها توان مقابله به مثل، نسبت به فرهنگ را ندارند و سلاحى كه بتوان از آن در برابر اين فرهنگ دفاع كرد در خود نمى بينند. پی نوشت‌ها؛ [۱] مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل‏، نورى، حسين بن محمد تقى‏، مؤسسة آل البيت، قم،‏ ‏۱۴۰۸ق، چ اول، ج ۱۱، ص ۱۳ [۲] همان 📕پيام امام اميرالمومنين(عليه السلام)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۵، ص ۲۴۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) با مقداری تلخیص @tabyinchannel