✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️شادی های توأم با غرور و شهوت چه عواقبی دارد؟
🔹آیه ۷۵ سوره غافر، به علت گرفتارى هاى کافران اشاره دارد، مى گوید: «ذلِکُمْ بِما کُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِى الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ بِما کُنْتُمْ تَمْرَحُونَ» (این #عذابها به خاطر آن است که به #ناحق در زمین #شادى مى کردید و از روى #غرور و #مستی_شهوات به #خوشحالى مى پرداختید!). از مخالفت با پیامبران و کشتن مؤمنان و در فشار گذاردن محرومان و #مستضعفان، لذت مى بردید و از ارتکاب #گناهان و قانون شکنى ها در خود احساس #غرور و سربلندى مى کردید، اکنون باید کفاره آن همه #شادى_بیجا و غرور و غفلت و مستى شهوت را در میان این غل و زنجیرها و در لابلاى شعله هاى #آتش بدهید.
🔹«تَفْرَحُونَ» از ماده «فرح» به معنى #شادى و خوشحالى است که گاهى ممدوح است و #شایسته، همانگونه که در آیه ۴ ـ ۵ «سوره روم» آمده است: «وَ یَومَئِذ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللهِ» (در آن روز [که رومیان اهل کتاب بر مشرکان مجوس پیروز گردند] #مؤمنان #شاد خواهند شد). و گاه #مذموم است و بر اساس باطل، چنان که در داستان «قارون» در آیه ۷۶ «سوره قصص» مى خوانیم: «اِذْ قالَ لَهُ قَومُهُ لاتَفْرَحْ إِنَّ اللّهَ لایُحِبُّ الْفَرِحِینَ» (به خاطر بیاور هنگامى را که قومش به او گفتند: این همه #شادى_مغرورانه مکن، که خداوند شادى کنندگان مغرور را دوست نمى دارد).
🔹البته این تفاوت، باید از قرائن شناخته شود و پیداست که در آیه مورد بحث، «فرح» از نوع دوم منظور است. «تَمْرَحُونَ» از ماده «مَرَح» (بر وزن فرح) به گفته جمعى از ارباب لغت و مفسران، به معنى «شدت فرح، و گستردگى» آن است. و بعضى آن را به معنى «شادى به خاطر مطالب بى اساس» دانسته اند. در حالى که بعضى دیگر آن را به معنى «شادى توأم با یک نوع طرب» و به کار گرفتن #نعمتهاى_الهى در مسیر #باطل شمرده اند. ظاهر این است که همه این معانى به یک مطلب باز مى گردد، زیرا شدت شادى و #افراط در آن، سر از همه این مسائل در مى آورد و با انواع #گناهان و آلودگی ها و عیاشى و #هوسرانى توأم مى شود. [۱]
🔹آرى، این گونه #شادی هاى توأم با غرور و #غفلت و بى خبرى و همراه با #هوسرانى و شهوت، #انسان را به سرعت از خدا دور مى کند و از درک حقایق باز مى دارد، واقعیت ها را شوخى، و #حقایق را مجاز، جلوه مى دهد. اینجاست که به آنها خطاب مى شود: «أُدْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها» [۲] (وارد شوید از درهاى #جهنم و جاودانه در آن بمانید). «فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَکَبِّرِینَ» [۳] (و چه بد جایگاهى است، #جایگاه_متکبران). این جمله، تأکید مجددى است بر اینکه سرچشمه اصلى #بدبختی هاى آنها، همان #کبر و غرور بوده است، همان کبرى که #امّالفساد و حجاب در برابر دیدگان حق بین انسان و عامل مقاومت در برابر انبیاء و اصرار در مسیر باطل است.
پی نوشتها؛
[۱] «راغب» در «مفردات» مى گوید: «اَلْفَرَحُ اِنْشِراحُ الصَّدْرِ بِلَذَّة عاجِلَة، وَ اَکْثَرُ ما یَکُونُ ذلِکَ فِى اللَّذّاتِ الْبَدَنِیَّةِ وَ الْمَرَحُ شِدَّةُ الْفَرَحِ وَ التَّوَسُّعِ فِیْهِ».
[۲] سوره مؤمن، آیه ۷۶
[۳] همان آیه
📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازى، دار الکتب الإسلامیه، چ ۲۶، ج ۲۰، ص ۱۹۲
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#غرور #غفلت #هوس #هوسرانی #باطل
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️به چه عشق هایی، عشق های نامقدّس و مجازی می گویند؟
🔹در «عشقهاى #مجازى و #مادّىِ_نامقدّس»، انسان ديوانه وار به چيزى علاقه پيدا مى كند و هر چه دارد در پاى آن مى ريزد. در واقع، منظور از #عشق در اينجا، #جاذبه_نيرومندى است كه دو انسان را به #گناه و آلودگى و #سقوط در لجنزارِ عصيان مى كشاند و هر چه در نكوهش آن گفته شود، كم است. اين جاذبه سركش، #عقل را ويران مى كند و از كار مى اندازد و انسان بر اثر آن دست به كارهاى جنون آميزى مى زند. نخستين خطر آن، پرده افكنى بر #عيبها، #نقصها و #زشتىها است.
🔹اين گونه عاشقانِ بى قرار، حتّى بدترين عيوب را با تفسيرهاى شگفت آور حُسن معرّفى مى كنند! نه #اندرزى مى پذيرند و نه گوش به #نصيحت ناصحان مى دهند و حتّى گاه به ستيز در برابر اندرزگويان بر مى خيزند. اشخاصى كه گرفتار چنين #عشق هاى داغ و #مادّى مى شوند، پيش خود فكر مى كنند در پرتو اين عشق، دركى پيدا كرده اند كه ساير مردم از آن محرومند و معتقدند: "اگر بر ديده مجنون نشينى * به غير از خوبى ليلى نبينی". اين عاشقانِ خسته دل، در عالمى از #خيال و #اوهام غوطه ورند و همه ارزش ها در نظر آنها جابجا مى شود.
🔹آنها تنها با زبان عشق سر و كار دارند و از كسانى كه با زبان علم و منطق با آنها سخن مى گويند، بيگانه اند. اين عشق هاى آتشينِ مجازى، غالباً با يك آميزشِ جنسى خاموش مى شود! يكباره پرده ها كنار مى رود و #چشمِ_واقعبين، باز مى شود، گويى عاشقِ بىقرار از يك #خواب_عميق بيدار شده و گاه آن عشق پرشور جاى خود را به #نفرت و بيزارى مى دهد؛ چرا كه مى بيند همه چيز خود را در پاى #معشوق نثار كرده و از دست داده است. اين گونه #عشقهای_سركش، غالباً به رسوايى مى كشد. همان رسوايى كه بعد از بيدارى و هوشيارى قابل جبران نيست.
🔹بسيارى از #جدايىها، #فرارها و #انتحارها، ناشى از عدم انطباق تخيّلات عاشقانه، با #زندگى_واقعى انسان ها است. نه تنها عشق هاى آتشينِ جنسى، بلكه عشق به #مال و #مقام و جاه و جلال و #زرق و برق #جهان_مادّى نيز، همين پيامدها را دارد. حديثى كه از #امام_صادق (عليه السلام) درباره #عشق نقل شده است، ناظر به همين معنى است: «يكى از يارانِ آن حضرت مى گويد: درباره عشق [و عاشقان] از او سؤال كردم، فرمود: «قُلُوبٌ خَلَتْ عَنْ ذِكْرِ اللهِ، فَأَذَاقَهَا اللهُ حُبَّ غَيْرِهِ» (دل هايى است كه از #ياد_خدا خالى شده و خداوند محبّت غير خود را به آنها چشانيده است).
🔹#امام_علی (علیه السلام) در خطبه ۱۰۹ «نهج البلاغه» می فرماید: «مَنْ عَشِقَ شَيْئاً أَعْشَى بَصَرَهُ، وَ أَمْرَضَ قَلْبَهُ، فَهُوَ يَنْظُرُ بِعَيْنٍ غَيْرِ صَحِيحَةٍ، وَ يَسْمَعُ بِأُذُنٍ غَيْرِ سَمِيعَةٍ» [۱] (هر كس به چيزى #عشق ورزد، نابينايش مى كند و #قلبش را بيمار مى سازد، سپس با #چشمى_معيوب مى نگرد و با #گوشى_ناشنوا مى شنود». در حديث ديگرى كه از #امام_علی (علیه السلام) درباره #ناتوانى_عاشق از ديدن #حقايق نقل شده، مى خوانيم: «عَيْنُ المُحِبِّ عَمِيَّةٌ عَنْ مَعَايِبِ الْمَحْبُوبِ، وَ أُذُنُهُ صَمَّاءُ عَنْ قُبْحِ مَسَاوِيهِ» [۲] (چشم مُحب و #عاشق، از ديدن #عيوب_محبوب، نابينا، و گوشش از شنيدن كاستى هاى او ناشنواست)؛
🔹و اينكه در بعضى از احاديث از #رسول_خدا (صلی الله علیه و آله) آمده است: «مَنْ عَشِقَ فَعَفَّ ثُمَّ مَاتَ، ماتَ شَهِيداً» [۳] (كسى كه #عاشق شود و #عفّت پيشه كند، سپس [با همين حالِ پارسايى] از دنيا برود، #شهيد از دنيا رفته است»؛ اشاره به همين گونه عشق هاى آلوده مجازى است. همچنين حديث ديگرى كه از آن حضرت نقل شده است كه فرمود: «مَنْ عَشِقَ وَ كَتَمَ وَ عَفَّ وَ صَبَرَ، غَفَرَ اللهُ لَهُ، وَ أَدْخَلَهُ الْجَنَّةَ» [۴] (كسى كه #عاشق شود و كتمان كند و #پارسايى و شكيبايى پيشه كند، خداوند گناهان او را مى بخشد و او را وارد بهشت مى كند).
پی نوشتها؛
[۱] علل الشرائع، ابن بابويه، ج ۱، ص ۱۴۰. [۲] غرر الحكم و درر الكلم، تميمى آمدى، ص ۴۶۵، (حکمت ۲۹). [۳] كنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، متقى هندی، صفوة السقا، ج ۳، ص ۶۶۴، ح ۶۹۹۹. [۴] همان، ص ۶۶۶، ح ۷۰۰۲
📕پيام امام امير المؤمنين(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، ج ۴، ص ۵۶۶
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شيرازی (بخش آئین رحمت)
#عشق
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️منظور از «علم اليقين»، «حق اليقين» و «عين اليقين» در قرآن چيست؟
🔹واژه #يقين و مشتقات آن ۲۸ بار در #قرآن بكار رفته است، كه هشت كاربرد آن بصورت كلمه يقين است. واژه #يقين به معنای از بين رفتن شك است؛ [۱] بنابراين وقتی می گوييم كسى دارای #يقين است كه قبلا دچار #شك شده باشد. #موقن كسی است كه پس از سرگردانی شك، به #علم و آگاهى برسد. به همين دليل است كه #شك را هميشه مقابل #يقين بكار می برند، نه مقابل علم؛ زيرا به كسى كه بدون سابقه شك، به آگاهی برسد عالم می گويند، نه موقن. در #قرآن_كريم سه اصطلاح در ارتباط با #يقين بكار رفته است كه نشان دهنده #مراتب_يقين است. قرآن از «علم اليقين»، «عين اليقين» و «حق اليقين» سخن گفته است. مفسران در بيان تفاوت اين سه مرتبه از يقين چنين گفته اند:
1⃣«#علم_اليقين»: علمی است كه از روی #براهين_عقلی پديد آمده باشد، بطوری كه احتمال خلاف در آن نباشد. مانند اينكه انسان از دود پی به وجود آتش ببرد و اين مرتبه اول يقين است
2⃣«#عين_اليقين»: يقينی است كه از روی #مشاهده و #وجدان پديد می آيد، و نسبت آن با علم اليقين مثل ديدن است به شنيدن. در مثال بالا مانند ديدن خود آتش است.
3⃣«#حق_اليقين»: امری است #حقيقى و #عينی و صرفا يك يقين ذهنی يا نفسانی نيست كه خطا در آن راه نداشته باشد. در مثال مذكور مانند اين است كه انسان در آتش بسوزد و سوزش آن را لمس كند. [۲]
🔹در سوره تكاثر، آیات ۵ تا ۷، به دو مرتبه اول يقين اشاره شده است: «كلاََّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ، لَترََوُنَّ الجَْحِيمَ، ثُمَّ لَترََوُن لَتَرَوُنَّهَا عَينَْ الْيَقِين» (چنان نيست كه شما خيال می كنيد، اگر شما #علم_اليقين (به آخرت) داشتيد، قطعاً جهنّم را خواهيد ديد! سپس آن را به #عين_اليقين خواهيد ديد). چنانچه می بينيم در اين آيه ابتدا به #علم_اليقين اشاره شده، كه اگر انسان ها «علم اليقين» داشتتند، با #چشم_بصيرت می توانستند #حقايق را در همين دنيا مشاهده كنند و #جهنم را ببينند؛
🔹و در آيه بعد به #علم_اليقين اشاره كرده كه گفتيم مانند ديدن خود آتش است، كه در اينجا منظور ديدن جهنم در قيامت است. [۳] مرتبه آخر يقين كه گفتيم اتحاد با حقيقت است، در آيه ۵۱ سوره حاقه آمده است: «وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِين» و آن (قرآن) #يقين_خالص است! در اين آيه #قرآن #حق_اليقين دانسته شده است، يعنى مرتبه آخر يقين است كه هيچ شكی در آن نيست. يعنى #قرآن يقينی است خالص؛ با اين حال كوردلان آنرا انكار مي كنند. «ذَلِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِين»؛ [۳] (آن كتاب با عظمتى است كه شك در آن راه ندارد و مايه هدايت پرهيزكاران است).
پي نوشتها؛
[۱] كتاب العين، فراهيدى خليل بن احمد، انتشارات هجرت، قم، ۱۴۱۰، ج ۵، ص، ۲۲۰؛ التحقيق فی كلمات القرآن الكريم، مصطفوى حسن، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، تهران، ۱۳۶۰، ج ۱۴، ص، ۲۶۲
[۲] تفسير نمونه، دار الكتب الإسلامیه، تهران، ۱۳۷۴، ج ۲۷، ص، ۲۸۰
[۳] الميزان فی تفسير القرآن، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه، قم، ۱۴۱۷، ج ۲۰، ص، ۳۵۲
[۳] قرآن کریم، سوره بقره، آيه ۲
منبع: وبسایت انوار طاها
#یقین
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️منظور از چشم و گوش معنوى چیست؟
🔹#شنوايى و #بینایى دو گونه است: #مادّى و #معنوى؛ به همین دلیل بسیار مى شود در مورد کسانى که چشم و گوش دارند و یا زنده و سالم اند، اما #حقایق را درک نمى کنند مى گوييم: آنها کور و کرند و یا اصلاً مرده اند؛ زیرا واکنشى را که باید یک «انسان شنوا و بینا»، یا یک انسان زنده، در برابر #حقایق از خود نشان دهد، نمى دهند.
🔹در #قرآن_مجید اینگونه تعبیرات فراوان دیده مى شود، و شیرینى و جاذبه خاصى دارد؛ بلکه #قرآن به #حیات_مادّى و بیولوژیکى که نشانه آن تنها «خور و خواب و نفس کشیدن» است چندان اهمیت نمى دهد، و همواره روى حیات و #زندگى_معنوى و انسانى که آمیخته با #تکلیف و #مسئولیت و احساس و درد و بیدارى و آگاهى است تکیه مى کند.
🔹#نابینایى و #ناشنوایی و #مرگ_معنوى از خود انسان ها سرچشمه مى گیرد، آنها هستند که بر اثر ادامه #گناه و اصرار و لجاجت در آن، به این مرحله مى رسند؛ زیرا همانطور که اگر انسانى مدت ها چشم خود را ببندد، تدریجاً بینایى و دید خود را از دست خواهد داد و شاید روزى به کلّى نابینا شود، اشخاصى که #چشم_جان خود را در برابر #حقایق ببندند، تدریجاً #قدرتدیدمعنوى خود را از دست خواهند داد!
📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازي، دارالکتب الإسلامیه، چ سی و نهم، ج ۵، ص ۲۷۲
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#بصیرت
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️دشمن درونی انسان (بخش اول)
🔸دشمن حقیقی انسان کیست؟
🔹یکی از مسائلی که در «خودسازی انسان» نقش اساسی دارد #دشمن_شناسی است؛ ما باید بدانیم #دشمن ما کیست و از چه راه ها و #ابزارهایی برای شکست ما استفاده میکند. طبق آیات و روایات انسان دو گونه «دشمن» دارد: ۱) #دشمن_درونی یا دشمن نزدیک. ۲) #دشمن_بیرونی یا دشمن دور. نزدیکترین دشمن به آدمی #نفس اوست که به فرمایش #امام_علی (علیه السلام): «اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک» (دشمن ترین دشمنان، #نفس توست که در کنار توست). این روایت از #پیامبر_اکرم (صلی الله علیه و آله) نیز نقل شده است.
🔹آری نفس، این #نفس_اماره که آدمی را دائما به بدی دعوت می کند، «دشمن نزدیک» است. «شیشه نزدیکتر از سنگ ندارد خویشی ؛ هر شکستی که به انسان برسد از خویش است!». اما «دشمن دور» #شیطان است. طبق فرمایش قرآن، «شیطان» فقط #وسوسهگر است؛ او انسان را به سمت بدیها #تحریک میکند. این #انسان است که با اختیار خود به سمت بدی میرود. #شیطان بیش از این قدرتی ندارد، لذا وقتی در #قیامت انسان ها جلوی شیطان را می گیرند و اعتراض می کنند که تو باعث شدی ما جهنمی بشویم، او در پاسخ میگوید: «فلا تلومونی ولوموا انفسکم...» (مرا ملامت و سرزنش نکنید، #نفستان را ملامت کنید...). من فقط وسوسه می کردم و این شما بودید که به دنبال بدی می رفتید.
🔹بهترین وسیله براى #دشمن_شناسى، مراجعه به #قرآن است که «دشمنان مختلف» را در آیات نورانى خویش معرفى کرده است. برخى از آنان عبارتند از: ۱) شیطان هاى جن و انس؛ ۲) هواهاى نفسانى؛ ۳) کافران و اهل کتابى که در صدد مقابله با مسلمانان باشند؛ ۴) جهل و نادانى و... #شیطان موجودی حقیقی است که با #وسوسه و دگرگون ساختن واقعیت امور و «زینت بخشیدن» به زشتی ها و #گناهان و ناگوار جلوه دادن نیکی ها و طاعات، سعی در #اغوا و #انحراف انسان دارد. در واقع حوزه اصلی فعالیت #شیطان در حالات روانی انسان و جنبه تخیل و توهم او است که #حقایق را وارونه و بر خلاف واقعیت آنها جلوه می دهد و انسان را به خیال و توهم در مورد واقعیات وادار می سازد.
🔹از منظر «قرآن کریم» #شیطان تنها «وسوسه» می کند و در قوه خیال و وهم انسان تصرف می کند و حقایق را دگرگون می سازد. «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطانُ لِیُبْدِیَ لَهُما ما وُرِیَ عَنْهُما». [اعراف، ۲۰] و «فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطانُ قالَ یا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلى شَجَرَةِ الْخُلْدِ». [طه، ۱۲۰] #شیطان زشتی ها را زیبا جلوه می دهد و اعمال ناپسند را #زینت و آرایش کرده و آن را پسندیده و درست در اذهان ظهور میدهد: «وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ ما کانُوا یَعْمَلُونَ». [انعام، ۴۳] و «وَ إِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ وَ قالَ لا غالِبَ لَکُمُ الْیَوْمَ مِنَ النّاسِ». [انفال، ۴۸] بت پرستی ها و تکبرها و ایستادن در برابر حق و حقیقت نمونه هایی از اعمال نفوذ و تصرف #شیطان در وهم و خیال انسان است که بخشی از حوزه فعالیت های روانی انسان هستند.
🔹اما هوای نفس و #نفس_اماره، چیزی خارج از وجود انسان و موجودی مستقل همانند شیطان نمی باشد، بلکه مرحله ای و بخشی از وجود خود #انسان است. در حقیقت #نفس_اماره که به زشتی ها و گناهان و پستی ها امر می کند و هوای نفس با فرمان و خواست و اراده او شکل می گیرد، مرتبه پایین و پست و تربیت نیافته از نفس و حقیقت انسان است. #نفس_انسان در مرحله پایین و پست خود، حیوانی است که همه صفات و آثار #حیوانیت مانند شهوت و درندگی را دارا است. تعبیراتی که در روایات در مورد نفس انسان آمده و آن را #بدترین_دشمن و هلاک کننده و غیر قابل اعتماد دانسته اند و به مبارزه و #جهاد با آن و مهار کردن و #کنترل نمودن آن آمده است، مربوط به همین مرحله پایین نفس یعنی مرحله حیوانیت او است. #ادامه_دارد...
منبع: وبسایت پرسمان
#دشمن #دشمن_شناسی #نفس
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکموردرضایتنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️در «عصر ظهور» رشد عقلى و تكامل علمى انسان در چه سطحی است؟
🔹نقش اصلى دعوت #پيامبران در گسترش دانايى و آموزش و تجربه و تعليم است و #ايمان از شاخه هاى #دانايى و شناخت به شمار مى رود. پيامبران به #انسان ها راه و رسم زندگى و #هدف و نتيجه آن را آموختند. از سوى ديگر چون هدف از خلقت انسان #رشد و تكامل #معرفت و شناخت اوست، بايد روزى اين هدف تحقق يابد و روزگارِ دانش هاى راستين و پيروزى #خِرَد بر مجهولات فرا رسد.
🔹از اين رو در #دوران_ظهور كه روزگار تحقق همه آرمان هاى انسانى و الهى است، #شناخت انسان به #تكامل_نهايى مى رسد و در ابعاد گوناگون دانايى، از جهان شناسى، انسان شناسى و خداشناسى، عروج لازم را مى يابد. در دوران #امام_زمان (عجل الله تعالى فرجه) همه مسائل بشرى به هدف اصلى و مرز نهايى مى رسد،
🔹و #بشريت در پس اعصار و قرون زیاد به محضر استاد و معلمى راه مى يابد كه نكته اى از ديد ژرفنگر و حقيقت بينِ او پوشيده نيست، و هدف او پرده بردارى از #حقايق و مجهولات است و تا سرحد امكان و توانِ انسان ها، آنان را به #اوجتكاملعلمى مى رساند. اين موضوع از مهم ترين برنامه ها و اقدام هاى #امام_مهدى (عجل الله تعالى فرجه) است و از اين رهگذر دو محور اساسى تحقق مى پذيرد:
1⃣با گسترش شناخت و كشف اسرار كائنات، پايه هاى #خداشناسى استوار مى گردد.
2⃣#گسترش_شناخت و دانايى، تشكيل جامعه انسانى و بسامان و مرفه را ممكن مى سازد.
🔹#پيامبر_اكرم (صلى الله عليه و آله) فرمود: « ... تَاسِعُهُمُ الْقَائِمُ الَّذِی يَمْلَأُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأَرْضَ نُوراً بَعْدَ ظُلْمَتِهَا وَ عَدْلًا بَعْدَ جَوْرِهَا وَ عِلْماً بَعْدَ جَهْلِهَا ... » [۱]؛ (نهمين از آنان #قائم (عج) است كه خداوند به دست او سرزمين تاريك [زندگى] را نورانى و روشن مى كند و از #عدل پر می کند پس از [دورانِ] ظلم، و علم و #دانايى را فراگير مى سازد پس از [دورانِ] جهل و نادانى ... ). #امام_باقر (عليه السلام) فرمود: «إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللهُ يَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ كَمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُمْ» [۲]؛ (#قائم ما به هنگام رستاخيزِ خويش، نيروهاى عقلانى توده ها را تمركز می دهد و #خِرَدها و دريافت هاى خلق را به كمال می رساند).
پی نوشتها؛
[۱] كمال الدين و تمام النعمة، ابن بابويه، اسلاميه، تهران، ۱۳۹۵ق، چ دوم، ج ۱، ص ۲۶۰، باب ۲۴
[۲] الخرائج و الجرائح، قطب الدين راوندى، مؤسسه امام مهدى (عج)، قم، ۱۴۰۹ق، چ اول، ج ۲، ص ۸۴۰
📕موعود شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۹۰ش، چ هفتم، ص ۶۲۳
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#امام_زمان #امام_مهدی #قائم #ظهور
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکموردرضایتنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️با توجّه به موارد استعمال كلمه «وحی»، این پدیده الهی به چند صورت انجام می گيرد؟
🔸از مجموع موارد استعمال كلمه #وحی، مى توان گفت: «وحی پروردگار» به دو صورت انجام مى گيرد. اين دو صورت عبارتند از:
1⃣«وحى تكوينى»
🔹#وحی_تكوينى در حقيقت همان صفات، غرايز و استعدادهاى درونى است كه خداوند در «نهادِ موجودات» قرار داده. وحى فرستادن به زنبور عسل، همان تكوينِ غرايز درونى او است. البته به كار بردن كلمه #وحى در اين موارد، يك نوع «تشبيه» و «مجاز» است، زيرا خلقتِ مرموز و اسرارِ درونى موجودات به صداى آرام تشبيه شده است.
2⃣«وحى تشريعى»
🔹#وحی_تشريعى همان است كه بر #پيغمبران فرستاده مى شده و رابطه خاصّ پيغمبران با مبدأ آفرينش بوده و به وسيله آن #حقايق را دريافت مى داشتند. امكان حصول اين نوع #وحى براى كسى كه خداوند او را مورد عنايت قرار داده چيزى نيست كه ادراك آن براى عقل مشكل باشد. بعضى از دانشمندانِ علوم جديد كه خيال مى كنند تمام حقايق جهان را مى توان با معلوماتِ تجربى تفسير كرد، #وحى را يك نوع تجلّى شعورِ باطن و يا وجدانِ ناآگاه پنداشته اند! ولى حقيقت اين است كه #اسرارِ_جهان منحصر به كشفيّاتِ امروز نيست.
🔹بسيارى از مسائل وجود دارد كه هنوز علم نتوانسته است به آنها پاسخ صريح و روشن بدهد، و مسئله #وحى نيز يكى از آنها است. توجيه «وحى» از راه شعور ناآگاه با اظهارات پيامبران و كتاب هاى آسمانى سازگار نيست، زيرا نتيجه آن توجيه اين مى شود كه: دركِ پيغمبران نسبت به مسائلى كه به آنان وحى مى شده با درك ما نسبت به مسائلى كه از طريقِ تجلّى شعورِ باطن سرچشمه مى گيرد، مغايرتى ندارد، به غير از آنكه آنان در اين جهت نيرومندتر بوده اند! حال آنكه #پيغمبران، #وحى را به صورت يك «رابطه مخصوص با مبدأ هستى» و مغاير با روابط فكرى و علمى ديگر، معرفى كرده اند.
📕رهبران بزرگ، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، ۱۳۷۳ش، چ ۱، ص ۱۸۸ و ۱۸۹
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#وحی
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکموردرضایتنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️در غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چه اسراری نهفته است؟ (بخش چهارم)
🔸 #غیبت_امام_زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از امورى است که #عقل_بشر به تنهایى از کشف همه #اسرار آن ناتوان است، و پیوسته #مورد_سؤال قرار گرفته، و فکرها را مشغول نموده است؛ ولى باید توجّه داشت که براساس برخى #روایات، علّت و فلسفه واقعى #غیبت_امام_مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) سرّى از #اسرار_الهى است. در ادامهی این نوشتار مواردی از #فلسفه_غیبت، که در روایات به آنها اشاره شده است بیان میگردد؛
3⃣آمادگی و استعداد مردم
🔹قانون عرضه و تقاضا در جوامع بشری همواره و در همه جا جاری است و عرضه مطابق تقاضا میباشد. در غیر این صورت نظام زندگی به هم خورده و تعادل خود را از دست میدهد. این قانون تنها #جنبه_اقتصادی ندارد بلکه در #مسائل_اجتماعی نیز جاری است. #بدون_تقاضا، #عرضه بی فایده است. نیاز به رهبر و #پیشوا برای جامعه نیز از این قاعده و قانون مستثنی نبوده و در قالب #استعداد و #آمادگی_مردم تحقق پیدا میکند.
🔹در #دوران_غیبت، مردم جهان به تدریج برای ظهور آن #مصلح_حقیقی و سامان دهنده وضع بشر، #آمادگی علمی، عملی و اخلاقی پیدا میکنند. روش آن حضرت مانند روش انبیاء و اولیاء درگذشته نیست، تا مبتنی بر #اسباب و علل #عادی و ظاهری باشد، بلکه روش او در رهبری بر جهان بر مبنای #حقایق و #حکم_به_واقعیات، و ترک تقیه و… است، که انجام این امور نیاز به #تکامل_علوم و معارف و ترقی و #رشد_فکری و اخلاقی بشر دارد، به طوری که قابلیت برای #حکومت_واحد_جهانی در راستای #تحقق_احکام_الهی فراهم باشد،
🔹و #جامعه_بشری به این مطلب برسد که هیئتهای حاکمه با روشهای گوناگون نمیتوانند از عهده اداره امور برآیند، و مکتبهای سیاسی و اقتصادی مختلف دردی را درمان نمیکنند، اجتماعات و کنفرانسها و سازمانهای بین المللی و طرحها و کوششهای آنها به عنوان حفظ حقوق بشر نمیتوانند نقشی را ایفاء کنند و از تمام این طرحها که امروز و فردا مطرح میشود مایوس شوند.
🔹وقتی اوضاع و احوال این گونه شد و مردم از تمدن منهای دین، معنویت و انسانیت، کنونی به ستوه آمدند و تاریکی و #ظلمت جهان را فرا گرفت، #ظهور یک #مرد_الهی در پرتو عنایت حق، #مورد_استقبال #مردم_جهان قرار میگیرد. در این شرایط پذیرش جامعه از ندای روحانی یک منادی آسمانی بینظیر خواهد بود، زیرا در #شدت_ظلمت و تاریکی، #درخشندگی_نور نمایانتر میگردد. #ادامه_دارد...
منبع: راسخون به نقل از وبسایت عصر انتظار
#امام_زمان #امام_مهدی
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکموردرضایتنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️اولین چیزی که انسان باید در مورد آن «تفکر» و «اندیشه» کند چه موضوعی است؟
🔹مسلماً نخستين چيزى كه بايد روى آن فكر كنيم اين است كه #آغاز_هستى ما از كجا شروع شده؟ «مبدأ اين عالم» چيست؟ و اين راه دراز را ما چگونه پيموده ايم؟ موضوعى قبل از اين براى #فكر و #انديشه نداريم، چه اينكه آشنایی با #مبدأ_هستى و حل اين معما مى تواند كمك زيادى به حل معماهاى ديگر كند. ممكن است بگوئيد بسيار خوب بايد نيروى انديشه را بكار انداخت، ولى مگر نه اين است كه پاره اى از مكتب هاى فلسفى جديد «مانند پراگماتيسم» به ما توصيه مى كنند كه ارزش و اصالت بلكه وجود هر پديده بسته به نتايج آن است؛
🔹يعنى چيزى كه در زندگى ما نتيجه اى ندارد اصلا بايد گفت وجود ندارد و يا وجود و عدمش در ترازوى فكر و انديشه ما يكسان است. ما چه الزامى به شناسائى مبدأ نخستين هستى از نظر ادامه زندگى فردى و اجتماعى داريم؟ مگر نه اين است كه ملتهایی همچون «ملت چين» بدون حل اين مسئله زنده هستند و شايد از ما هم بهتر زندگى مى كنند، و هرگز زحمت مطالعه در چنان مسئله پيچيده اى را هم به خود نمى دهند؟ ولى كسانى كه با اين منطق مى خواهند خود را حتى از زير بار #فكر و #انديشه در مورد اين حقيقت بزرگ كنار بكشند دو مطلب را فراموش كرده اند:
🔹نخست اينكه براى #كاوش و #مطالعه در مسائل مختلف نتيجه اى بالاتر از #درك_واقعيت تصور نمى شود، و به عبارت ديگر ما هميشه #علم را بخاطر علم مى خواهيم و #حقايق را بخاطر درك واقعيت آنها مى جوئيم، نه فقط بخاطر اثرى كه در زندگى ما دارند. (دقت بفرمائيد) #علم بزرگترين گمشده بشر، و درك واقعيات جهان هستى، آخرين هدف و آرزوى انسانهاست، و لذا در تمام طول تاريخ زندگى بشر شاهد تلاشها و كوشش هاى خستگى ناپذير انسان براى درك حقايق هستيم،
🔹و به خوبى احساس مى كنيم كه «انگيزه درونى نيرومندى» ما را به سوى اين هدف مى راند، بدون اينكه خود را مسئول ارتباط علوم و دانش هایی كه به خاطر آنها زمين و آسمان را جستجو مى كنيم، با زندگى روزمره، بدانيم. مگر اين همه تلاش و كوشش كه براى پى بردن به اسرار كهكشان ها و سحابی ها و چگونگى پيدايش عوالم دور دست مى شود به خاطر اثرى است كه آنها در زندگى روزانه ما دارند؟ با اينكه در شرایط فعلى هيچگونه اثر محسوسى براى آنها در زندگى ما به چشم نمى خورد،
🔹حتى اگر به فرض محال موشك هایی به سرعت سير نور ساخته شود باز دسترسى ما به آنها امكان پذير نيست و يا اينكه پى بردن به اسرار زندگى مورچگان، و تمدن خيره كننده موريانه و حشراتى مانند آنها كه ساليان دراز افكار دانشمندان را به خود جذب كرده است به خاطر تأثير آنها در زندگى مادى ماست؟ چرا دانشمندان فلكى يا حشره شناس از اين همه تلاش هاى خود خسته نمى شوند؟ زيرا آنها «درك اسرار آفرينش» را (هر چه باشد) بزرگترين پاداش خود در برابر زحمات طاقت فرسا مى دانند و از عمل خود احساس غرور و افتخار مى كنند.
🔹جایی كه درباره موضوعات سادهاى از جهان هستى چنين فكر كنيم، آيا مى توانيم درباره بزرگترين و اساسى ترين مسئله مربوط به پيدايش اين جهان يعنى درباره #مبدأ_نخستين عالم آفرينش (فرضاً كه در زندگى و سرنوشت ما اثر نداشته باشد) از #فكر و #مطالعه خوددارى نمائيم؟ ثانياً: اصولا اين مسئله اثر عميقى در زندگى فردى و اجتماعى، مادى و معنوى ما دارد، و سرنوشت ما تا حدود زيادى به آن مربوط است، و اصلاح نابسامانی هاى كنونى و شكست بن بست هایی كه در زندگى ماشينى فعلى پيدا شده بدون اعتقاد به آن #مبدأ ميسر نيست.
🔹آرامش روح و جان ما و باز يافتن قدرت معنوى براى مقابله با مشكلات زندگى، بدون اتكاء به چنين مبدئى ممكن نيست. در كاوشها و پژوهش هاى علمى نيز اعتقاد به يك «مبدأ علم و قدرت»، كه طرح اصلى #آفرينش را با نظام خاصى ريخته، به ما روشن بينى می دهد و به #دقت و #تفكر هر چه بيشتر در همه پديده ها و نظامات هستى بر می انگیزد، و اين خود سرچشمه بسيارى از #اكتشافات_علمى خواهد بود. بنابراين چگونه می توان گفت حل اين مسئله در زندگى ما اثر محسوسى ندارد و به همين دليل بايد آن را كنار گذاشت و فكر خود را به خاطر آن خسته نكرد؟
📕معماى هستى، مكارم شيرازى، ناصر، نسل جوان، قم، ۱۳۸۶ش، چاپ شانزدهم، ص ۹۶
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت).
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکموردرضایتنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️«امام باقر» (عليه السلام) از چه جایگاه علمیای برخوردار بودند؟ (بخش اول)
🔹#امام_محمد_باقر (عليه السلام) طى مدت امامت خود، در شرایطی نامساعد، به نشر و اشاعه #حقايق و #معارف_الهى پرداخت و #مشكلات_علمى را تشريح نمود و جنبش علمى دامنه دارى به وجود آورد كه مقدمات تاسيس يك «دانشگاه بزرگ اسلامى» را كه در دوران امامت فرزند گراميش #امام_صادق (عليه السلام) به اوج عظمت رسيد، پى ريزى كرد.
🔹جابر كه يكى از ياران بزرگ پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و از علاقمندان خاص خاندان نبوت است، مى گويد: روزى #پيامبر (صلی الله علیه و آله) به من فرمود: «بعد از من شخصى از خاندان مرا خواهى ديد كه اسمش اسم من و چهره اش شبيه چهره من خواهد بود. او #درهای_دانش را به روى مردم خواهد گشود». #پيامبر_اکرم (صلی الله علیه و آله) هنگامى این پيشگويى را فرمود كه هنوز #امام_باقر (عليه السلام) چشم به جهان نگشوده بود.
🔹سال ها از اين جريان گذشت، زمان پيشواى چهارم رسيد. روزى جابر از كوچه هاى مدينه عبور میكرد، چشمش به #حضرت_باقر (عليه السلام) افتاد، وقتى دقت كرد، ديد نشانه هايى كه #پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرموده بود، عينا در او هست. پرسيد اسم تو چيست؟ گفت: اسم من «محمد بن على بن الحسين» است. جابر بوسه بر پيشانى او زد و گفت: جدت پيامبر به وسيله من به تو سلام رساند! جابر از آن تاريخ، به پاس احترام پيامبر (صلی الله علیه و آله) و به نشانه عظمت #امام_باقر (عليه السلام) هر روز دوبار به ديدار آن حضرت مى رفت.
🔹او در مسجد پيامبر ميان انبوه جمعيت مى نشست (و در پاسخ بعضى از مغرضين كه از كار وى خرده گيرى مى كردند) پيشگويى پيامبر اکرم را نقل مى كرد. #امام_محمد_باقر (عليه السلام) در #علم، #زهد، #عظمت و #فضيلت سرآمد همه بزرگان بنى هاشم بود و «مقام بزرگ علمى و اخلاقى» او مورد تصديق دوست و دشمن بود. به قدرى #روايات و #احاديث، در زمينه مسائل و احكام اسلامى، تفسير، تاريخ اسلام، و انواع علوم، از آن حضرت به يادگار مانده است كه تا آن روز از هيچ يك از فرزندان امام حسن و امام حسين (علیهم السلام) به جا نمانده بود. [۱]
🔹رجال و شخصيت هاى بزرگ علمى آن روز، و نيز عده اى از ياران پيامبر (صلی الله علیه و آله) كه هنوز در حال حيات بودند، از محضر آن حضرت استفاده مى كردند. جابر بن يزيد جعفى و كيسان سجستانى (از تابعين) و فقهایى مانند: ابن مبارك، زهرى، اوزاعى، ابوحنيفه، مالك، شافعى، زياد بن منذر از آثار علمى او بهره مند شده، سخنان آن حضرت را، بى واسطه و گاه با چند واسطه، نقل نموده اند. #ادامه_دارد...
پی نوشت؛
[۱] الارشاد، شیخ مفید، منشورات مکتبه بصیرتی، ص ۲۶۱
📕سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(ع)، چ بیست و ششم، ص ۳۱۰
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#امام_باقر
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکموردرضایتنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️قوای نفسانی (بخش اول)
🔸#نفس دارای قوای سه گانه #شهويه، #غضبيه و #عاقله است، که هر يک تأمين بخشی از نيازهای انسان را بر عهده دارند. همه قوای بشری برای حکمت و غرض و هدفی آفريده شده اند و هر کدام سهم بسزايی برای رساندن #انسان به کمال مطلوبش دارند؛ آنچه مهم است «جهت دادن» و «تربيت کردن» و «شکوفا نمودن» اين قواست، به گونه ای که هر کدام نقش خود را به شکل بايسته و شايسته در ترقی و تعالی انسان ايفا کنند. در زير به تعريف و نيز بيان حالت اعتدال و افراط و تفريط هر يک از اين قوا میپردازيم.
💠«قوه شهويه»
🔹در حقيقت، اين قوه، عهده دار #جلب_منافع برای انسان است که به آن #نفس_بهيمی نيز گفته ميشود، و مبدأ امور شهوانی است و اشتياق لذت بردن از خوردنیها و آشاميدنیها و امور جنسی را دارد. فايده اين قوه، حفظ و ادامه حيات بدن است که وسيله تحصيل کمال برای نفس میباشد؛ و در صورتی که به درستی از اين قوه استفاده شود و افراط و تفريط در آن صورت نگيرد، فضيلتی به نام #عفّت از آن به وجود می آيد که به تعبير فيلسوفان و عالمان اخلاقی، يکی از چهار جنس فضيلت شمرده می شود. [۱]
💠«قوه غضبيه»
🔹وظيفه و مسئوليت اين قوه، #دفع_ضرر از انسان است و به اعتباری، به آن #نفس_سَبُعی نيز میگويند که مبدأ غضب و دليری و اقدام بر اعمال و شوق تسلّط و تصرّف، برتری و رسيدن به جاه بيشتر است. فايده اين قوه اين است که زياده روی، تندی قوای شهوی و شيطانی را در هم میشکند، و در صورتی که در جای خود از آن استفاده گردد و افراط و تفريطی در آن صورت نپذيرد، فضيلت #شجاعت از آن پديد می آيد و اگر به شکل افراط و زياده روی مورد بهره برداری قرار گيرد، رذيلت تهوّر و #درنده_خويی از آن به وجود می آيد، و اگر هيچ کارکردی نداشته باشد و در آن تفريط شود، رذيلت #جبن از آن پديد می آيد. [۲]
💠«قوای عاقله»
🔹همان #قوه_تفکر و ادراک است که به آن #نفس_ملکی و فرشتهای نيز میگويند که مبدأ ادراک حقايق و جدايی بين نيکی ها و بدی هاست، و نيز #انسان را به #نيکی فرمان میدهد و از #زشتی بر حذر میدارد، و در صورتی انسان به سمت #ترقی و #تعالی پيش میرود که به امر و نهی #عقل عمل نمايد. فايده اين قوه اين است که #حقايق را ادراک ميکند و آدمی را به کارهای نيک فرمان ميدهد و از صفات زشت باز میدارد. [۳]
🔹در صورتی که از اين قوه به صورت صحيح و معتدل بهره برداری شود فضيلت #حکمت از آن به وجود می آيد؛ اما هنگامی که #افراط و زياده روی در آن صورت گيرد، رذيلت #جربزه و #سفسطه را به دنبال خواهد داشت. چنين شخصی در اين حالت در تمام امور، حتی يقينيات و امور ضروری نيز شک و ترديد میکند و در شک خود باقی میماند؛ چنان که در تفريط و کوتاهی نسبت به آن قوه، رذيلت ديگری به نام «غباوت» و #جهل_مرکب پديد خواهد آمد که اساس و پايه بسياری از زشتی ها، نزاع ها و اختلافات میگردد. [۴]
🔹در برابر آن #قوه_عامله وجود دارد که از #عقل_عملی به دست می آيد، به هر حال از قوه عامله نيز، مانند عاقله، در صورتی که به اعتدال از آن بهره گرفته شود، فضيلت #عدالت، و افراط و تفريط در آن، دو رذيلت #ظلم و #انظلام (ظلم پذيری) را به وجود می آورد. [۵] #ادامه_دارد...
پی نوشتها؛
[۱] گزيده کتاب جامع السعادات (ترجمه سيد جلال الدين مجتبوی) ص ۱۷۴ ـ ۲۴۴
[۲] همان، ص ۱۰۳ ـ ۱۷۳
[۳] همان، ص ۷۱ ـ ۱۰۱
[۴] همان، ص ۷۱ ـ ۱۰۱
[۵] همان، ص ۵۲ ـ ۶۳
نویسنده: رضا رمضانی (اخلاق و عرفان)، ص ۷۴ - ۷۸
منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم
#نفس #انسان
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکموردرضایتنمیباشد
تبیین
⭕️«غیب» چیست؟
💠آیت الله شهید مطهری (ره):
🔹#غیب عبارت است از اینکه انسان اقرار و اعتراف داشته باشد که در #عالم_هستی #حقایق و #واقعیتهایی هست که من با پوستهِ بدن خودم یعنی با حواس خودم نمیتوانم آنها را #درک کنم، ولو اینکه اینجا حضور داشته باشند؛ چشم من، گوش من، ذائقه من، لامسه و شامه من قادر به #ادراک_آنها نیستند. یعنی من درباره خودم اینطور قضاوت کنم که این حواسی که من دارم، وسایل بسیار بسیار محدودی است که برای تماس پیدا کردن من با دنیای خارج به من داده شده است.
🔹اصلًا چشم را برای چه به من دادهاند؟ برای اینکه وقتی میخواهم با این دنیا از راه رنگها و شکلها ارتباط پیدا کنم، بتوانم و راه خودم را به دست آورم، همین. گوش را برای چه به من دادهاند؟ برای اینکه امواج دیگری است به نام اصوات که به وسیله گوش ادراک میشوند. لذا وقتی میخواهم در این دنیا کارهای زندگیام را انجام دهم، باید گوش داشته باشم. همچنین سایر حواس. اما آیا این #حواسی که من دارم ابزاری است برای من که هرچه را در #عالم_هستی است با آنها درک کنم، به طوری که اگر چیزی را با حواس خودم درک نکنم، قبول نداشته باشم؟
🔹نه، این اشتباه است. بلکه بزرگترین اشتباهی که بشر در زندگی خودش مرتکب میشود، و شکل علمی هم به آن میدهد، همین است که خیال کند حواسی که به او در دنیا و در این طبیعت داده شده است برای این است که هرچه را در این دنیا هست با همین حواس کشف کند، به طوری که اگر چیزی را با حواس خودش درک نکرد، آن را نفی کند و بگوید وجود ندارد، چرا که اگر میبود من با دست خودم آن را لمس میکردم، با چشم خودم آن را میدیدم یا با گوش خودم آن را میشنیدم یا با ذائقه خودم آن را میچشیدم.
🔹تمام چیزهایی را که #انسان باید به آنها #ایمان داشته باشد، #قرآن با کلمه #غیب بیان کرده است؛ ایمان به اینکه #حقایق و #واقعیتهایی هست که از حدود #حواس من بیرون است. پس با چه چیزی من وجود آنها را قبول کنم؟ راه دیگری به انسان نشان داده شده است؛ دلایلی به انسان داده شده که از راه آنها میتواند #غیب را قبول کند. البته این هم معلوم است که معنای اینکه #قرآن میگوید «#مؤمنین کسانی هستند که ایمان به #غیب میآورند» این نیست که هر چیزی را که به شکل امر نهانی به ما گفتند، بگوییم ما مؤمنیم پس آن را قبول داریم.
🔹مثلًا فلان جنگیر میآید و میگوید من لشکری از جن دارم که چنین و چنان میکند، بگوییم: الَّذینَ یؤْمِنونَ بِالْغَیبِ، به ما گفته شده است که به غیب ایمان داشته باشید، پس ما باید به ادعای این جنگیر هم ایمان داشته باشیم! اینکه آن #غیب چیست، در جاهای دیگر #قرآن و در غیر قرآن توضیح داده شده است. نگفتم به هر ادعایی که به صورت #غیب باشد باید ایمان آورد، بلکه نباید منکر غیب بود. منکر #حقایق_نهانی نباید بود.
📕آزادی معنوی، مرتضی مطهری، ص ۲۱۶ و ۲۱۷
منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری
#شهید_مطهری
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکموردرضایتنمیباشد