🌸☄🌸☄🌸☄🌸☄🌸
☄
⭕️سعادت و لذت در قرآن (بخش دوم)
🔶يكی از مباحث مهم علم اخلاق مقوله #سعادت و #لذت است، و اينكه سعادت چيست؟ و لذت كدام است؟ مقوله ای است كه ذهن علمای اخلاق را به خود مشغول داشته است. در اين نوشتار به تعريف #سعادت و #لذت از منظر #قرآن_کریم پرداخته ميشود.
🔷واژه #فلاح به معنای #رستگاری به كار ميرود؛ رستن از گرفتاریها و رنجها و موانع و رسيدن به هدف و مطلوب انسان، در راه رسيدن به مقصد و #هدف خود، پيوسته با موانع و گرفتاریها و دشمنانی درگير است، ولی با #تلاش و #جهاد ميتواند، اين گرفتاریها را بر طرف سازد و موانع را از سر راه برداشته به هدف و مطلوب خويش نايل شود كه در اين صورت ميگويند: #رستگار شد، يعنی رست و رها شد، يا راحت شد و بر دشمن چيره گرديد. در چنين مواردی از واژه #فلاح استفاده ميشود. #قرآن_کریم نيز در مواردی واژه #فلاح را بكار برده است. از آن جمله، روزی كه بنا بود ساحران فرعون، به دستور وی در برابر موسی خودنمايی و عرض اندام كنند.
🔷قرآن نقل میکند كه فرعون برای تشويق و دلگرمی به آنان گفت: «وَقَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلَى؛ [طه،۶۴] امروز آن كسی كه چيره شود رستگار خواهد شد»، و به جای پيروزی و چيره شدن بر خصم، واژه #افلح را بكار ميبرد، چنانكه در زمينه معنوی نيز، درباره كسانی كه از رنج و گرفتاری دنيا رهيده و در صحنه ديگری به آسودگی وارد ميشوند، از همين واژه #افلح استفاده شده و به آياتی بر ميخوريم؛ مانند اين آيه كه میفرمايد: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى؛ [اعلی،۱۴] هر آينه پاكان رستگار شدند. و آيهای كه ميفرمايد: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا؛ [شمس،۹] هر كه در پاكی آن (نفس) كوشيد رستگار شد»؛ و در آيه اول سوره مومنون ميفرمايد: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ؛ هر آينه اهل ايمان رستگار شدند».
🔷آری #تزكيه و #تهذيب_نفس برای رسيدن انسان به #فلاح و #رستگاری نه تنها موثر است، بلكه #راهمنحصربهفرد خواهد بود. چنانكه در آيات ديگری بعنوان #نتيجه_عبادات و غايت كارهای شايسته انسان مطرح شده، و همراه با كلمه لعل بكار برده شده است؛ مثل آنجا كه ميفرمايد: «وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛ [جمعه،۱۰] بسيار خدا را بياد آريد، شايد #رستگار شديد»، و آيهای كه ميفرمايد: «وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛ [ال عمران،۱۳۰] از خدا پروا کنید تا رستگار شويد». در اين گونه موارد كه خداوند ميخواهد مردم را وادار به #تقوا، به ذكر خدا، به اجتناب از معاصی كند، با استفاده از جمله «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» بيان ميفرماید كه #هدفنهايیانسان #فلاح است و به انسان می آموزد كه برای رسيدن به آن بايد اين كارهای خوب را انجام دهد، و آن كارهای زشت را ترك كند. #ادامهدارد...
نویسنده: آیتاللهمصباحيزدی (اخلاق در قرآن)
منبع: وبسایتمرکزمطالعات و پاسخگوییبهشبهات
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️آیا از منظر آیات و روایات قابلیت تغییر در اخلاقیات افراد وجود دارد؟ (بخش اول)
🔸آیات و روایات به روشنی بر قابلیّت تغییر در #اخلاق دلالت دارند؛ زيرا:
1⃣نفس مسأله #بعثت_انبياء و ارسال رسل و #انزالكتبآسمانى، و بطور كلّى مأموريّتى كه آنها براى #هدايت و تربيت همه #انسانها داشتند، محكمترين دليل بر امكان تربيت و پرورش #فضائل_اخلاقى در تمام افراد #بشر است. آياتى مانند: «هُوَ الَّذى بَعَثَ فِى الاُْمِّيِينَ رَسُولا مِنْهُم يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَالْحِكْمَةَ وَ اِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِى ضَلال مُبِيْن». [۱] ، [۲] و آيات مشابه آن به خوبى نشان مى دهد كه هدف از مأموريّت #پيامبر_اسلام (صلی الله علیه و آله) #هدايت و #تربيت و #تعليم و #تزكيه همه كسانى بود كه در «ضَلال مُبِيْن» و #گمراهی_آشكار بودند.
2⃣تمام آياتى كه خطاب به همه انسانها به عنوان «يا بَنى آدَمَ» و «يا اَيُّها النّاسُ» و «يا اَيُّها الاِْنْسانُ» و «يا عِبادى» مى باشد، و مشتمل بر اوامر و نواهى و مسائل مربوط به #تهذيب_نفوس و كسب فضائل اخلاقى است، بهترين دليل بر امكان تغيير «اخلاق رذيله» و #اصلاح صفات ناپسند است، در غير اين صورت عموميّت اين خطابها لغو و بيهوده خواهد بود.
🔹ممكن است گفته شود: اين آيات غالباً مشتمل بر احكام است، و احكام مربوط به جنبه هاى عملى است، در حالى كه #اخلاق ناظر به #صفات_درونى است، ولى نبايد فراموش كرد كه «اخلاق» و «عمل» لازم و ملزوم يكديگر و به منزله علّت و معلول اند و در يكديگر #تأثير_متقابل دارند؛ هر #اخلاق_خوبى سرچشمه اعمال خوب است، همان گونه كه #اخلاق_رذيله، اعمال زشت را به دنبال دارد؛ و در مقابل اعمال نيك و بد نيز اگر تكرار شود تدريجاً تبديل به خلق و خوى خوب و بد مى شود.
3⃣اعتقاد به عدم امكان تغيير اخلاق سر از اعتقاد به #جبر در مى آورد؛ زيرا مفهومش اين است كه صاحبان اخلاق بد و خوب قادر به تغيير آن نيستند، و چون اعمال آنها بازتاب اخلاق آنها است پس در انجام كار خوب يا بد مجبورند و در عين حال مكلّف به انجام خوبيها و ترك بديها هستند؛ اين عين جبر است و تمام #مفاسدى را كه مذهب جبر دارد بر آن مترتّب مى شود. [۳]
4⃣آياتى كه با صراحت تشويق به #تهذيب_اخلاق مى كند و از #رذايل_اخلاقى بر حذر مى دارد نيز دليل محكمى است بر امكان تغيير صفات اخلاقى، مانند: «قَدْ اَفْلَحَ مَنْ زَكّيها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسّيها» [۴] (هر كس #نفس خود را #تزكيه كند، #رستگار شده، و آن كس كه نفس خويش را با #معصيت و گناه آلوده سازد نوميد و #محروم گشته است). تعبير به «دسّيها» از ماده «دسّ» و «دسيسه» در اصل به معنى آميختن شىء ناپسندى با چيز ديگر است؛ مثل اين كه گفته مى شود: «دسّ الحنطة بالتراب» (گندم را با خاك مخلوط كرده)؛ اين تعبير نشان مى دهد كه #طبيعت_انسان بر پاكى و #تقوا است و آلودگيها و #رذائل_اخلاقى از خارج بر انسان نفوذ مى كند، و هر دو قابل #تغيير و تبديل است.
🔹در آيه ۳۴ سوره فصّلت مى خوانيم: «اِدْفَعْ بِالَّتى هِىَ اَحْسَنُ فَاِذاَ الَّذى بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَاَنَّهُ وَلِىٌّ حَمِيْمٌ» (#بدى را با #نيكى دفع كن، ناگهان [خواهى ديد] همان كسى كه ميان تو و او دشمن است، گويى #دوست_گرم و صميمى [و قديمى تو] است!). اين آيه به خوبى نشان مى دهد كه #عداوت و دشمنی هاى عميق كه در خلق و خوى انسان ريشه دوانده باشد، با #محبّت و رفتار شايسته ممكن است تبديل به دوستی هاى داغ و ريشه دار شود؛ اگر #اخلاق قابل تغيير نبود اين امر امكان نداشت. #ادامه_دارد...
پی نوشتها؛
[۱] قرآن کریم، سوره جمعه، آيه ۲؛ [۲] آيه ۱۶۴ آل عمران نيز همين مضمون را در بردارد. [۳] ر.ک: الكافی، دار الكتب الإسلامية، چ ۴، ج ۱، ص ۱۵۵؛ و كشف المراد فى شرح تجريد الإعتقاد، علامه حلی، مؤسسة النشر الإسلامی، بحث قضا و قدر درباره مفاسد مذهب جبر. [۴] همان، سوره شمس، آيه ۹ و ۱۰
📕اخلاق در قرآن، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، مدرسه الامام على بن ابيطالب (ع)، قم، چ اول، ۱۳۷۷ش، ج ۱، ص ۳۴
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#اخلاق #تربيت #تزکیه
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️قرآن عاقبت دروغ بستن بر خداوند را چگونه ترسیم می کند؟
🔹«آيه ۶۹ سوره يونس»، ناظر به شاخه معيّنى از شاخه هاى #كذب، و آن #دروغ_بستن به #خدا است، این آیه خطاب به پيامبر (صلى الله عليه و آله) مى فرمايد: «قُلْ اِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللهِ الْكَذِبَ لا يُفْلِحُونَ» (بگو آنها كه #دروغ به خدا مى بندند [هرگز] #رستگار نمى شوند). اصولا #دروغ با رستگارى جمع نمى شود، به خصوص اگر دروغ بر #خدا و #پيامبران_الهى باشد.
🔹منظور از دروغ بر خدا در اين آيه [به قرينه آيات پيش از آن] آن است كه #مشركان، فرشتگان را دختران خدا مى پنداشتند، و گاه گفته شده است منظور، ادعاى #مسيحيان نسبت به #حضرت_مسيح (عليه السلام) و #يهود نسبت به #حضرت_عُزير (عليه السلام) است که آنها را فرزند خدا مى دانستند. در هر حال چنين نسبتى به خداوند، #دروغی_ظاهر و آشكارى است، زيرا نه #خداوند جسم دارد و نه عوارض جسمانى بر او چيره مى شود، و نه همسر و فرزندى.
🔹اصولا فلسفه وجود #فرزند در نظام آفرينش، #نياز_فطرى و #طبيعى انسان ها به كمك فرزندان و احتياج به #بقاء_نسل از طريق آنها است. لذا فرزند براى #خداوندى كه #ازلى و #ابدى و #بىنياز از همه چيز و قادر بر هر كارى است مفهوم ندارد. اين نكته نيز قابل دقت است كه #عمل_مشركان در آيه فوق، مصداق #دروغ و افترا می باشد، زیرا #دروغ مفهومى گسترده تر از افترا دارد (و به تعبير معروف، نسبت ميان آنها نسبت عموم و خصوص مطلق است)؛
🔹#دروغ آن است كه انسان سخنى بر #خلاف_واقع بگويد، خواه درباره شخص، يا چيزى، ولى تهمت و #افترا طرح نسبتى ناروا و غير واقعى به فردی است كه در اين صورت هم #دروغ است و هم #تهمت. مضمون همين آيه در آيه ۱۱۶ نحل نيز آمده است آنجا كه مى فرمايد: «اِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ لا يُفْلِحُونَ».
📕اخلاق در قرآن، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، مدرسه الامام على بن ابى طالب (ع)، قم، ۱۳۷۷ش، چ اول، ج ۳، ص ۲۲۵
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#دروغ #تهمت #افترا
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️علماء و بزرگان اهل سنت درباره فضائل بى شمار «امام على» (ع) چه گفتارى دارند؟ (بخش اول)
🔸سخنان #علماى_اهل_سنت درباره #فضائل #امام_على (عليه السلام) بیش از آن است که در این مختصر ذکر شود، امّا براى نمونه به برخى از مهم ترین سخنان آنان اشاره مى شود:
1⃣حاکم نیشابورى و ابو یعلى و حموینى و ابن عساکر و ابن حجر و خوارزمى و دیگران نیز نقل کرده اند که: «براى هیچ کس #فضایلى به مقدار آنچه براى #على (عليه السلام) رسیده وجود ندارد». [۱]
2⃣و نیز از اسماعیل قاضى و نسائى و ابوعلى نیشابورى و محبّ الدین طبرى نقل شده که گفته اند: «در حقّ هیچ یک از صحابه به مقدار آنچه در شأن #على (عليه السلام) از احادیث حَسن وارد شده، نقل شده است». [۲]
3⃣ابن ابى الحدید مى گوید: «اما #فضایلش، در #عظمت و #روشنى و #انتشار و #اشتهار به حدّى است که نمى توان متعرض آن شده و #تفصیل آن را بیان داشت...». [۳] وى همچنین مى گوید: «چه بگویم درباره #شخصى که #دشمنان و مخالفانش اقرار به #فضیلت او کرده، و نتوانسته اند #مناقبش را انکار نموده و #فضایلش را کتمان کنند... چه بگویم درباره کسى که هر #فضیلتى به او نسبت داده مى شود، و هر فرقه اى به او منتهى مى گردد، و هر طایفه اى او را به خود جذب مى کند. پس او رئیس و #سرچشمه #همه_فضایل است...». [۴]
4⃣فخر رازى مى نویسد: «من اقتدى فی دینه بعلى فقد اهتدى؛ لانّ النبىّ (ص) قال: اللهم ادر الحق معه حیثما دار؛ [۵] هر کس در دین خود، #على (عليه السلام) را #پیشواى خود قرار دهد، همانا #رستگار شده است؛ زیرا #پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: خداوندا! #على هر کجا باشد، #حقّ را بر محور وجودش بچرخان».
5⃣احمد بن حنبل مى گوید: «ما روى لأحد من اصحاب رسول الله (ص) من الفضائل الصحاح ما روى لعلى بن ابى طالب؛ [۶] براى هیچ یک از اصحاب رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) از #فضایل صحیح السند به مقدار آنچه براى #علىبنابیطالب نقل شده، نرسیده است».
6⃣محمد فرید وجدى دانشمند مشهور مصرى مى گوید: «صفاتى در وجود #على (عليه السلام) گرد آمده که در دیگر خلفا نبود. #على (عليه السلام) را #یارانى بود که از دوستى و #دلبستگى به دنیا خود را تهى کرده بودند. یارانى که کمتر از انصار پیغمبران نبودند، و #على (عليه السلام) را از جان شیرینى که کالبدشان را زنده نگه مى داشت دوست تر مى داشتند». [۷]
7⃣عبدالفتاح عبد المقصود، استاد دانشگاه اسکندریه و نویسنده مشهور مصرى مى گوید: «از این رو، بعد از #محمّد (صلی الله علیه و آله) کسى را ندیده ام که #شایسته باشد پس از او قرار گیرد، یا بتواند در ردیفش بیاید، جز #پدرفرزندانپاک و برگزیده پیامبر (صلی الله علیه و آله) یعنى #علىبنابیطالب (عليه السلام). و من در این سخن به طرفدارى تشیّع وارد نشدم، بلکه این نظرى است که #حقایق_تاریخ به آن گویا است. #امام، برترین مردى است که مادر روزگار تا پایان عمر خود نزاید، و اوست که هر گاه #هدایت_طلبان به جست و جوى اخبار و گفتارش برآیند، از هر خبرى براى آنان شعاعى مى درخشد. آرى، او مجسمه اى از #کمال است که در قالب بشریّت ریخته شده است...». [۸] #ادامه_دارد...
پی نوشتها؛
[۱] مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۰۷؛ طبقات الحنابله، ابویعلى، ج۱، ص۳۱۹؛ فرائد السمطین، ج۱، ص۳۷۹؛ ترجمه امام على (ع)، ابن عساکر، ج۳، ص۶۳؛ صواعق المحرقة، ص۱۱۸؛ [۲] الریاض النضرة، ج۲، ص۲۱۳؛ صواعق المحرقة، ص۱۱۸؛ فتح البارى، ج۷، ص۵۷؛ تهذیب التهذیب، ج۷، ص۳۳۹؛ [۳] شرح ابن ابى الحدید، ج۱، ص۵؛ [۴] همان، ص۶؛ [۵] تفسیر فخر رازى، ج۱، ص۱۱۱؛ [۶] شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۹؛ [۷] دائرة المعارف فرید وجدى، ج۶؛ [۸] تقریظ الغدیر، ج۶
📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۵ هـ ش، ص ۱۳
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#امام_علی #امیرالمومنین #علی
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
تبیین
⭕️آزادی معنوی، بزرگترین برنامه انبیاء
🔹#بزرگترین_برنامه_انبیاء آزادی معنوی است. اصلاً #تزکیه_نفس یعنی #آزادی_معنوی؛ «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا - وَ قَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا». [۱] (بی تردید کسی که #نفس را [از آلودگی پاک کرد و] #رشد داد، #رستگار شد - و کسی که آن را [به #آلودگی ها و امور بازدارنده از رشد] بیالود [از رحمت حق] #نومید شد). و بزرگترین خسران عصر ما این است که همواره میگویند #آزادی؛
🔹اما جز از #آزادی_اجتماعی سخن نمی گویند؛ از #آزادی_معنوی، دیگر حرفی نمی زنند، و به همین دلیل به آزادی اجتماعی هم نمیرسند. در عصر ما یک جنایت بزرگ که به صورت فلسفه و سیستم های فلسفی مطرح شده است این است که اساساً درباره #انسان، #شخصیت_انسانی و شرافت معنوی انسان هیچ بحث نمیکنند؛ «نَفَخْتُ فیهِ مِنْ روحی» [۲] (از روح خود در آن دمیدم) فراموش شده است؛
🔹میگویند: اصلاً چنین چیزی وجود ندارد، انسان یک موجود دوطبقهای نیست که #طبقه_عالی و #طبقه_دانی داشته باشد، اصلاً #انسان با یک #حیوان هیچ فرق نمیکند!، یک حیوان است، #زندگی تنازع بقاست! (زندگی را از دست یکدیگر گرفتن)، و جز #تنازع_بقا چیز دیگری نیست! یعنی زندگی جز تلاش کردن هر فرد برای خود و #جنگیدن برای #منافع_خود چیز دیگری نیست! میدانید این جمله چقدر به #بشریت ضربه وارد کرده است؟!
🔹میگویند #زندگی جز جنگ و #میدان_جنگ چیز دیگری نیست؛ بلکه جملهای میگویند که بعضی هم خیال میکنند که خیلی حرف درستی است؛ میگویند: «#حق گرفتنی است نه دادنی». #حق، هم گرفتنی است و هم دادنی. اصلًا این جمله که حق را فقط باید گرفت و کسی به تو نمیدهد، ضمناً تشویق به این است که تو حق را باید بگیری، نه اینکه حق را باید بدهی؛ صاحب حق باید بیاید، اگر توانست به زور از تو بگیرد، اگر نتوانست که نتوانست.
🔹اما #پیغمبران نیامدند این حرف را بزنند. #پیغمبران گفتند #حق، هم گرفتنی است و هم #دادنی؛ یعنی #مظلوم و پایمال شده را توصیه کردند به اینکه برو #حق را بگیر، و از آن طرف #ظالم را وادار کردند علیه خودش قیام کند که #حق را بدهد، و در این کار خودشان هم کامیاب و موفق شدند.
پی نوشتها؛
[۱] قرآن کریم، سوره شمس، آيات ۹ و ۱۰
[۲] همان، سوره ص، آيه ۷۲
📕آزادی معنوی (نسخه سایت)، مرتضی مطهری، ص ۳۷ و ۳۸
منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری
#شهید_مطهری
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکموردرضایتنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️منظور از «مشارطه» كه برای جهاد با نفس لازم است چيست؟
🔹علمایاخلاق براى #جهاد_با_نفس امورى را بيان كرده اند كه التزام به آنها لازم است و یکی از آنها #مشارطه است. درباره «مشارطه» فرموده اند #عقل_انسان مثل تاجر است، #عمر و وقت خود را میدهد تا #اعمال_صالح و نيكو كسب كند، واين اعمال صالح با #تزكيه_نفس حاصل میشود، ربح و سود او تزكيه نفس است؛ زيرا به سبب آن به فلاح و #رستگارى میرسد: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا - وَ قَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا» (#رستگار شد كسى كه #نفس را تزكيه و پاك كرد، و متضرّر شد كسى كه آن را تباه كرد).
🔹در اين معامله، #عقل شريكى دارد بنام #نفس و بايد مثل شريكها در معاملات دنيوى با او برخورد شود. اول از همه بايد با او #شروطى در نظرگرفت كه مبادا #خيانت كند و سرمايه را به باد فنا دهد، چنانكه شريك جنايتكار ممكن است در امور دنيوى چنين كند و اين شرط كردن، [همان] #مشارطه است. اين تجارت سودش #بهشت و رسيدن به «سدرة المنتهى» و بودن با انبيا و شهداست. پس دقت در محاسبه و دقت در كار اين #شريك_نفسانى، بايد بيشتر از دقت در ربح و سود دنيوى باشد؛ زيرا سودها قابل مقايسه نيست.
🔹#ربح_اخروى، خيریست كه دوام دارد و #ربح_دنيوى دوام ندارد، و گفته اند: «لَا خَيرَ فِى خَيرٍ لَايَدُومُ بَل شَرٌّ لَايَدُومُ خَيرٌ مِنْ خَيرٍ لَايَدُومُ» (در #امر_خيرى كه دوام ندارد خير و بركتی نيست؛ بلكه شرّى كه دوام ندارد بهتر از خيری است كه دوام ندارد)؛ زيرا شرّى كه دوام ندارد وقتى قطع شد، شادى به همراه دارد، چون شرّ پشت سر گذاشته شد، ولى خيرى كه دوام ندارد، تأسف را به خاطر انقطاعش به همراه دارد! پس هر صاحب نفسى نبايد #غافل باشد كه هر نَفَسى از عمر، گوهر گرانبهایی است كه عوض ندارد و ممكنست گنجى از گنجهاى بهشتى باآن بدست آيد كه #نعمتش ابدى است.
🔹بنابراين هرشخصى بايد وقتى از نمازصبح فارغ شد، ساعتى با نفسش خلوت كند، براى #مشارطه آن چنانكه تاجر با شريكش میكند وبه نفس بگويد به جز كالاى #عمر چیز دیگری ندارم، و اگرآن [كالا] از بين رود، سرمايه ام از بين رفته، و از تجارت مأيوس میشوم، و ربحى و #سودى به دست نمى آورم. خداوندامروز را به من مهلت داده، و اگر میمُردم از خدا میخواستم مرا به اندازه يكروز به دنيا برگرداند، تا #عمل_صالح انجام دهم، پس فرض كن مُرده اى و امروز برگشته اى، و به تو مهلت داده شده، پس بپرهيز از اينكه اين روز پرقيمت را ضايع كنى.
🔹در احوال يكى از زهاد است كه گويند قبرى كنده بود و صبحها در آن مى خوابيد و آيه «رَبِّ ارجِعُونِى - لَعَلِّى اَعْمَلُ صَالِحاً فِيمَا تَرَكتُ» را میخواند؛ يعنى سخن كسانى را كه در قيامت از خدا میخواهند به دنيا برگردند، و عمل صالح انجام دهند را میگفت و بلند میشد، و به خود میگفت: تو امروز به دنيا برگردانده شدى، برو ببينم چه کار میكنى! در خبرى آمده «براى بنده درهر شبانه روز ۲۴ خزانه پشت سر هم است كه خزانه اى از آن باز میشود، و ميبيند پر از نور است كه در اثر #اعمال_صالح است كه در آن موقع انجام داده، خوشحال میشود،
🔹بقدرى كه اگرآن خوشحالى را بين اهل آتش توزيع كنند، به وحشت مى افتند، سپس خزانه و جعبه ديگرى باز میشودكه سياه و تاريك است، و بوى بد از آن بلند میشود، و آن ساعتى است كه #عصيان خدا كرده و آنچنان ترس و فزعى به او دست میدهد كه اگر بين اهل بهشت تقسيم شود، عيش آنها را از بين مى برد، و جعبه اى ديگر باز میشود كه خالى است، نه مايه خوشحالى و نه ناراحتى است و آن ساعتى است كه خوابيده و #غافل بوده يا مشغول به مباحات دنيوى بوده، پس حسرت میخورد و متضرّر میشود».
🔹به #نفس بگو امروز خزائن ۲۴گانه را خالى مگذار، و مرا به كسالت و بيحالى مينداز و مغبون و حسرت بارم مكن، كه خداوند فرموده: «يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ لِيَوْمِ الْجَمْعِ ذَلِكَ يَوْمُ التَّغَابُنِ» (روزى شمارا جمع میكند براى روز جمع شدن [كه روزقيامت باشد] و آن، #روز_خسران و ضرراست). اين سفارشات براى خود نفس بود، سپس سفارشى به نفس در مورد #اعضاء_هفتگانه كند: چشم و گوش و زبان و شكم و فرج [كنايه از شهوت جنسى] و دست و پا به اين كه اينها خدمتكاران و رعيّت تو هستند كه با اينها تجارت میكنى.
🔹براى #جهنم هفت درب است كه براى هر دربى عده اى از مردم مشخص شده اند كه وارد شوند، و اين هفت درب براى كسانى است كه با اعضاء هفتگانه عصيان كنند. پس #چشم را از نظر به نامحرم بپوشان و نظر تحقیرآمیز به مؤمنى مكن، بلكه نظرى زائد بر ضرورت مكن. خداوند همچنان كه از كلام زيادى بازخواست كند، از نظر زيادى نيز سؤال كند، و همينطور براى هر عضوى خصوصاً #زبان و #شكم توصيه به نفس كند.
📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين، نسل جوان، قم، ۱۳۸۵ش چ۱ ج۲ص۲۸۷
منبع: وبسایت آیت الله مکارم شیرازی
#مشارطه
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد