eitaa logo
تبیین
2.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
442 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️قرآن، پیغمبر ساز است 🔹 کتابی است که است؛ زیرا دو گونه‌اند: قسم اول، هستند که از به پیامبری تعیین شده‌اند؛ قسم دوم، ، که در اثر و به دستورات قرآن، به نایل می‌گردند. بنابراین، ، پیغمبران کمالی می‌کند و است. 🔹البته اگر اهلیت داشته باشد، در و دیوار هم به اذن خدا او خواهند بود، وگرنه هیچ‌ سخنی در او اثر نخواهد کرد، چنان‌ که سخنان صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلم در اثر نکرد! و قرآن و پیغمبر صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلم بعد از رحلت آن حضرت چه که به‌پا نکردند؟!   📕در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۲۰ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️دنیا و آخرت مردم در دست دو دسته از امامان 🔹، یک مسئله‌ی مخصوص مسلمان ها یا مخصوص شیعیان نیست؛ یعنی یک ، یک بر یک جامعه‌ای می کنند و جهت حرکت آنها را در امر ، و در امر معنویت و مشخص می کنند. این یک است برای همه‌ جوامع بشری. خوب، این دو جور می تواند باشد: یک امامی است که خدای متعال در قرآن می فرماید: «و جعلنا هم یهدون بأمرنا و اوحینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصّلوة و ایتاء الزّکوة و کانوا لنا عابدین؛ و آنان را قرار دادیم که به فرمان ما، (مردم را) هدایت می‌ کردند؛ و انجام و برپاداشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم؛ و تنها ما را عبادت می‌کردند». 🔹این است که به امر پروردگار، مردم را میکند؛ مردم را از خطرها، از سقوط گاه‌ ها، از عبور می دهد؛ آنها را به و مطلوب از حیات دنیوی انسان - که خداوند این حیات را به انسان داده، برای رسیدن به آن مقصود - می رساند، و به آن سمت هدایت می کند. این یک جور است که مصداق آن، اند؛ مصداق آن، است که امام باقر (عليه السلام) در منا مردم را جمع کرد و فرمود: «انّ رسول الله کان هو الامام». اولین امام، خود است. الهی، ، ، از این دسته امام های نوع اولند؛ 🔹که اینها کارشان است، از سوی خدای متعال رهنمایی می شوند، این را به منتقل می کنند: «و اوحینا الیهم فعل الخیرات»؛ کارشان است، «و اقام الصّلوة»؛ نماز را برپا می دارند - که نماز رمز ارتباط و اتصال انسان به خداست - «و کانوا لنا عابدین»؛ بنده‌ خدا هستند، مانند همه‌ انسان ها که بندگان خدا هستند. عزت دنیوی آنها کمترین آسیبی به بندگی خدا در وجود آنها و در دل آنها نمی زند؛ این یک دسته. 🔹یک دسته‌ی دیگر: «و جعلنا هم یدعون الی النّار؛ و آنان [فرعونیان‌] را قرار دادیم که به (دوزخ) دعوت می‌ کنند؛ و روز رستاخیز یاری نخواهند شد»؛ که در قرآن درباره‌ وارد شده است. فرعون هم است. به همان معنا که در آیه‌ اول استعمال شده بود، در اینجا هم امام به همان معناست؛ یعنی دنیای مردم و دین مردم و آخرت مردم - جسم و جان مردم - در قبضه‌ قدرت اوست، اما «یدعون الی النّار»؛ مردم را به دعوت می کنند، مردم را به دعوت می کنند. 🔹سکولار ترین حکومت های دنیا هم، علیرغم آنچه که ادعا می کنند، چه بدانند، چه ندانند، و مردم را در دست گرفته‌اند. این دستگاه های عظیم فرهنگی که امروز را در چهار گوشه‌ی دنیا به سمت و و تباهی دارند حرکت و سوق می دهند، همان هستند که «یدعون الی النّار». دستگاه‌ های قدرت‌اند که به خاطر ، به خاطر حاکمیت های ظالمانه‌ شان، به خاطر رسیدن به اهداف گوناگون سیاسی‌ شان مردم را می کشانند؛ هم دست آنهاست، هم دست آنهاست، جسم و جان مردم در اختیار آنهاست. بیانات‌مقام‌‌معظم‌رهبری‌ ۸۹/۰۹/۰۴ منبع: وبسایت‌ دفتر حفظ‌ ونشر آثار معظم له @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️با توجّه به موارد استعمال كلمه «وحی»، این پدیده الهی به چند صورت انجام می گيرد؟ 🔸از مجموع موارد استعمال كلمه ، مى توان گفت: «وحی پروردگار» به دو صورت انجام مى گيرد. اين دو صورت عبارتند از: 1⃣«وحى تكوينى» 🔹 در حقيقت همان صفات، غرايز و استعدادهاى درونى است كه خداوند در «نهادِ موجودات» قرار داده. وحى فرستادن به زنبور عسل، همان تكوينِ غرايز درونى او است. البته به كار بردن كلمه در اين موارد، يك نوع «تشبيه» و «مجاز» است، زيرا خلقتِ مرموز و اسرارِ درونى موجودات به صداى آرام تشبيه شده است. 2⃣«وحى تشريعى» 🔹 همان است كه بر فرستاده مى شده و رابطه خاصّ پيغمبران با مبدأ آفرينش بوده و به وسيله آن را دريافت مى داشتند. امكان حصول اين نوع براى كسى كه خداوند او را مورد عنايت قرار داده چيزى نيست كه ادراك آن براى عقل مشكل باشد. بعضى از دانشمندانِ علوم جديد كه خيال مى كنند تمام حقايق جهان را مى توان با معلوماتِ تجربى تفسير كرد، را يك نوع تجلّى شعورِ باطن و يا وجدانِ ناآگاه پنداشته اند! ولى حقيقت اين است كه منحصر به كشفيّاتِ امروز نيست. 🔹بسيارى از مسائل وجود دارد كه هنوز علم نتوانسته است به آنها پاسخ صريح و روشن بدهد، و مسئله نيز يكى از آنها است. توجيه «وحى» از راه شعور ناآگاه با اظهارات پيامبران و كتاب هاى آسمانى سازگار نيست، زيرا نتيجه آن توجيه اين مى شود كه: دركِ پيغمبران نسبت به مسائلى كه به آنان وحى مى شده با درك ما نسبت به مسائلى كه از طريقِ تجلّى شعورِ باطن سرچشمه مى گيرد، مغايرتى ندارد، به غير از آنكه آنان در اين جهت نيرومندتر بوده اند! حال آنكه ، را به صورت يك «رابطه مخصوص با مبدأ هستى» و مغاير با روابط فكرى و علمى ديگر، معرفى كرده اند. 📕رهبران بزرگ، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم‏، ۱۳۷۳ش، چ ۱، ص ۱۸۸ و ۱۸۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
تبیین
⭕️آزادی معنوی، بزرگترین برنامه انبیاء 🔹بزرگترین برنامه انبیاء «آزادی معنوی» است. اصلاً  یعنی آزادی معنوی؛ «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا - وَ قَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا». [۱] (بی تردید کسی که را [از آلودگی پاک کرد و] رشد داد، شد - و کسی که آن را [به آلودگی ها و امور بازدارنده از رشد] بیالود [از رحمت حق] نومید شد). و بزرگترین خسران عصر ما این است که همواره می‌گویند ؛ 🔹اما جز از «آزادی اجتماعی» سخن نمی‌ گویند؛ از ، دیگر حرفی نمی‌‏ زنند، و به همین دلیل به آزادی اجتماعی هم نمی‌رسند. در عصر ما یک که به صورت فلسفه و سیستم‌ های فلسفی مطرح شده است این است که اساساً درباره ، شخصیت انسانی و شرافت معنوی انسان هیچ بحث نمی‌کنند؛ «نَفَخْتُ فیهِ مِنْ روحی‏» [۲] (از روح خود در آن دمیدم) فراموش شده است؛ 🔹می‌گویند: اصلاً چنین چیزی وجود ندارد، انسان یک موجود دوطبقه‏‌ای نیست که طبقه عالی و طبقه دانی داشته باشد، اصلاً انسان با یک هیچ فرق نمی‌کند!، یک حیوان است، زندگی ‏تنازع بقاست! (زندگی را از دست یکدیگر گرفتن)، و جز تنازع بقا چیز دیگری نیست! یعنی زندگی جز تلاش کردن هر فرد برای خود و جنگیدن برای منافع خود چیز دیگری نیست! می‌دانید این جمله چقدر به ضربه وارد کرده است؟! 🔹می‌گویند جز و میدان جنگ چیز دیگری نیست؛ بلکه جمله‌ای می‌گویند که بعضی هم خیال می‌کنند که خیلی حرف درستی است؛ می‌گویند: « گرفتنی است نه دادنی». ، هم گرفتنی است و هم دادنی. اصلًا این جمله که حق را فقط باید گرفت و کسی به تو نمی‌دهد، ضمناً تشویق به این است که تو حق را باید بگیری، نه اینکه حق را باید بدهی؛ صاحب حق باید بیاید، اگر توانست به زور از تو بگیرد، اگر نتوانست که نتوانست. 🔹اما نیامدند این حرف را بزنند. پیغمبران گفتند «حق»، هم گرفتنی است و هم دادنی؛ یعنی و پایمال شده را توصیه کردند به اینکه برو را بگیر، و از آن طرف را وادار کردند علیه خودش قیام کند که را بدهد، و در این کار خودشان هم کامیاب و موفق شدند. پی نوشت‌ها؛ [۱] قرآن کریم، سوره شمس، آيات ۹ و ۱۰ [۲] همان، سوره ص، آيه ۷۲ 📕آزادی معنوی (نسخه سایت)، مرتضی مطهری، ص ۳۷ و ۳۸ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️با توجّه به موارد استعمال كلمه «وحی»، این پدیده الهی به چند صورت انجام می گيرد؟ 🔸از مجموع موارد استعمال كلمه ، مى توان گفت: «وحی پروردگار» به دو صورت انجام مى گيرد. اين دو صورت عبارت هستند از: 1⃣«وحى تكوينى» 🔹 در حقيقت همان صفات، غرايز و استعدادهاى درونى است كه در قرار داده. وحى فرستادن به [۱] همان تكوينِ غرايز درونى او است. البته به كار بردن كلمه در اين موارد، يك نوع تشبيه و مجاز است؛ زيرا خلقتِ مرموز و اسرارِ درونى‌ موجودات به صداى آرام تشبيه شده است. 2⃣«وحى تشريعى» 🔹 همان است كه بر فرستاده مى شده، و رابطه خاصّ پيغمبران با مبدأ آفرينش بوده و به وسيله آن حقايق را دريافت مى داشتند. امكان حصول اين نوع براى كسى كه خداوند او را مورد عنايت قرار داده چيزى نيست كه ادراك آن براى عقل مشكل باشد. بعضى از دانشمندانِ علوم جديد كه خيال مى كنند تمام حقايق جهان را مى توان با معلوماتِ تجربى تفسير كرد، را يك نوع تجلّى شعورِ باطن و يا وجدانِ ناآگاه پنداشته اند! ولى حقيقت اين است كه منحصر به كشفيّاتِ امروز نيست. 🔹بسيارى از مسائل وجود دارد كه هنوز نتوانسته است به آنها پاسخ صريح و روشن بدهد و مسئله نيز يكى از آنها است. توجيه از راه شعور ناآگاه با اظهارات پيامبران و كتاب هاى آسمانى سازگار نيست؛ زيرا نتيجه آن توجيه اين مى شود كه: دركِ پيغمبران نسبت به مسائلى كه به آنان وحى مى شده با درك ما نسبت به مسائلى كه از طريقِ تجلّى شعورِ باطن سرچشمه مى گيرد، مغايرتى ندارد، به غير از آنكه آنان در اين جهت نيرومندتر بوده اند! حال آنكه ، را به صورت يك با مبدأ هستى و مغاير با روابط فكرى و علمى ديگر، معرفى كرده اند. پی نوشت؛ [۱] مراجعه کنید به قرآن کریم، سوره نحل، آیه ۶۸ 📕رهبران بزرگ، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم‏، ۱۳۷۳، چ اول‏، ص ۱۸۸ و ۱۸۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
تبیین
⭕️غیب یعنی چه؟ 🔹 یعنی «نهان»، «پشت پرده»، یعنی آن چیزهایی که از ما نهان است و «پشت پرده محسوسات» واقع شده است. این کلمه را زیاد به کار برده است، گاهی تنها، مثل اینکه می‌فرماید: «الَّذینَ یؤْمِنونَ بِالْغَیبِ» [۱] (آنان که به ایمان دارند)؛ یا می‌فرماید: «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیبِ لا یعْلَمُها الّا هُوَ» [۲] ( نزد خداست و جز او کسی از آنها آگاه نیست)، 🔹و گاهی همراه با کلمه «شهادت» مثل اینکه می‌فرماید: «عالِمُ الْغَیبِ وَ الشَّهادَةِ» [۳] (خداوند هم به آگاه است و هم به شهادت). فلاسفه اسلامی از همین تعبیر قرآنی استفاده کرده، «جهان طبیعت» را عالم شهادت و «جهان ملکوت» را عالم غیب اصطلاح کرده‌اند. برای ایمان و اعتقاد ما به «عالم شهادت»، حواسّ ما کافی است. 🔹اساساً این عالم از آن جهت نامیده شده است که ما با حواسّ خود با آن سر و کار داریم و محسوس و ملموس ماست؛ علیهذا نیازمند به معرّف و معلّمی برای اینکه به وجود چنین جهانی مؤمن بشویم نیستیم. نیازمندی ما به و و ، برای آشنا شدن بیشتر با حقایق آن است. امّا این حواس برای ایمان و اعتقاد به «جهان غیب» کافی نیست؛ 🔹برای ایمان و اعتقاد به ، «قوّه عقل» که خود مرتبه غیب وجود ماست، باید دست به کار و فعّالیت بشود، و یا قوّه‌ای نهان‏تر و مخفی‏تر از عقل باید غیب را شهود نماید. ، راهنمایان جهان غیب‏اند؛ آمده‌اند که مردم را به غیب و ماورای ظاهر و محسوسات، مؤمن و معتقد نمایند. 🔹پیغمبران به اینکه مردم به وجود غیب ایمان داشته باشند اکتفا نکرده‌اند، آمده‌اند که میان و رابطه برقرار کنند، حلقه اتّصال میان مردم و جهان غیب باشند، مردم را مؤمن به و «عنایت های خاصّ» در شرایط خاصّی بنمایند. اینجاست که مسئله‌ عملًا با زندگی بشر تماس پیدا می‌کند. پی نوشت‌ها: [۱] سوره بقره، آیه ۳ [۲] سوره انعام، آیه ۵۹ [۳] سوره انعام، آیه ۷۳ 📕امدادهای غیبی در زندگی بشر، مرتضی مطهری، ص ۵۹-۶۱ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @tabyinchannel