eitaa logo
تبیین
2.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
442 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در برخی از آیات قرآن، از استغفار و طلب آمرزش انبیاء خبر داده شده است؛ مثل استغفار حضرت نوح، حضرت داود و حضرت سلیمان (عليهم السلام). همچنین خداوند به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در سوره نصر دستور استغفار می دهد: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا». آیا این موارد با عصمت انبیاء سازگار است؟! (بخش چهارم و پایانی) 💠سوره نصر و انتساب «استغفار» به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) 🔹آیه دیگری که در موضوع بحث ما محل مناقشه قرار گرفته، «آیه ۳ سوره نصر» است که در آن پس از فتح مکه (صلی الله علیه و آله) را مخاطب قرار داده می فرماید: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ»؛ (پروردگارت را تسبيح و حمد كن و از او بخواه). در توضیح فلسفه این می گوییم چنین دستوری است براى‌ همه‌ ، زيرا: 🔹اولا در طول طولانى بین (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان از یک طرف، و از طرف دیگر كه سال هاى زيادى به طول انجاميد (حدود بيست سال) و روزهاى بسيار سخت و دردناكى را طى كردند، گاهى آن چنان حوادث پيچيده مى شد كه جانها به لب می رسيد و در بعضى در مورد وعده هاى الهى پيدا مى شد. [۱] اما اكنون كه پيروزى فرا رسيده، مى فهمند كه همه آن و غلط بوده و بايد در مقام برآيند. 🔹ثانيا هر قدر حمد و كند، باز حق شكر او را ادا نخواهد كرد، و لذا در پايان اين حمد و ثنا بايد از تقصير خويش روى به درگاه خدا آورد و كند. 🔹ثالثا معمولا بعد از پيروزی ها، وسوسه‌ های‌ شيطان شروع مى شود و حالت غرور از يک سو، و تندروى و انتقام جويى از سوى ديگر نزد اشخاص به وجود مى آيد. در اينجا بايد به بود و پيوسته كرد تا هيچ يک از اين حالات پيدا نشود يا اگر پيدا شده بر طرف گردد. 🔹رابعا: اعلام بر مشرکین در جریان تقريبا به معناى اعلام پايان مأموريت (صلی الله علیه و آله) و اتمام عمر آن حضرت و شتافتن به لقاى محبوب بود، و اين حالت مناسب و و است، و لذا در روايات وارد شده است كه بعد از نزول اين سوره (صلی الله علیه و آله) اين جمله را بسيار تكرار مى فرمود: «سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ فَاغْفِرْ لِي إِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» [۲] (خداوندا! منزهى و تو را حمد و مى كنم. خداوندا! مرا ببخش كه تو بسيار توبه پذير و مهربانى). [۳] 🔹با این توضیحات دقیق و صحیح راجع به مشخص می شود که اخبار آیات قرآن مجید درباره به هیچ وجه تناقضی با ندارد. پی نوشت‌ها؛ [۱] همان گونه كه قرآن در مورد جنگ احزاب و در آیه ۱۰ سوره احزاب مى فرمايد: «وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللهِ الظُّنُونَا»؛ (و دل ها به گلوگاه رسيده بود و گمان هاى [نامناسبى] در باره خدا داشتيد). [۲] تفسير القمی‏، قمى، على بن ابراهيم‏، دار الكتاب‏، قم، ۱۴۰۴ق، چ ۳، ج ۱، ص ۴۴ [۳] تفسير نمونه، همان، ج‏ ۲۷، ص ۴۰۱ منبع:وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (عليه السلام) در مورد به تأخیر انداختن «توبه» چه بیانی دارند؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از حکمت ۱۵۰ می فرماید: «وَ يُرَجِّى التَّوْبَةَ بِطُولِ الاَمَلِ»؛ ([از كسانى مباش كه] را با آرزوهاى دور و دراز به تأخير مى اندازد). اشاره به اين كه اگر و لغزشى از تو سر زد بلافاصله به دامن لطف الهى چنگ بزن و با و به درگاه او بازگرد. 🔹مبادا آرزوهای دور و دراز مانع اين كار شود، كه هيچ كس اطمينان ندارد كه يك روز ديگر و يا يك لحظه ديگر زنده است و درهاى به روى او باز است. به همين دليل در روايات زيادى از تسويفِ توبه و تأخير آن نهى شده است. 🔹در حديثى از (صلى الله عليه و آله) مى خوانيم كه خطاب به اباذر فرمود: «إِيَّاكَ وَ التَّسْوِيفَ بِأَمَلِكَ فَإِنَّكَ بِيَوْمِكَ وَ لَسْتَ بِمَا بَعْدَه»؛ [۱] (از تأخير [انداختن] به سبب تكيه بر برحذر باش، زيرا تو به امروز تعلق دارى نه به فردا). 🔹 (عليه السلام) نيز در حديثى می فرماید: «إِنْ قَارَفْتَ سَيِّئَةً فَعَجِّلْ مَحْوَهَا بِالتَّوْبَةِ»؛ [۲] (اگر مرتكب شدى براى محو آن با شتاب كن). همچنین در حديث ديگرى از آن حضرت آمده است: «مُسَوِّفُ نَفْسِهِ بِالتَّوْبَةِ مِنْ هُجُومِ الاَجَلِ عَلَى أَعْظَمِ الْخَطَرِ»؛ [۳] (كسى كه را عقب مى اندازد در برابر هجوم در معرض خطر است). پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربى، بيروت‏، ۱۴۰۳ق، چ دوم، ج ‏۷۴، ص ۷۵، باب ۴ [۲] بحار الأنوار، همان، ص ۲۰۸، باب ۸ [۳] غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، دار الكتاب الإسلامي‏، قم،‏ ۱۴۱۰ق، چ دوم‏، ص ۷۱۲، قصار ۱۶۱ 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۱۳، ص ۲۳۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در حکمت ۲۰۸ نهج البلاغه، درباره لزوم «حسابرسی اعمال» چه می فرماید؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از حکمت ۲۰۸ مى فرمايد: «مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ رَبِحَ، وَ مَنْ غَفَلَ عَنْهَا خَسِرَ». (هر كس به خود برسد مى برد و آن كس كه بماند مى بيند). هميشه مسئله در زندگى ماديِ مردم، وسيله اى براى پرهيز از بوده است و وسايل مختلفى براى ثبت و ضبط حساب ها از قديم الايام فراهم كرده اند. در عصر و زمان ما اين وسايل بسيار متنوع و پيچيده شده و دقيق ترين حساب ها را نگهدارى مى كند. بررسی حساب سبب مى شود كه اگر انسان احساس كرد، به سراغ نقطه هاى آسيب پذير برود و آنها را كند تا ، تبديل به سود گردد. 🔹اصولاً تمام اين بر اساس و آميخته با آن قرار گرفته است. هر گاه درون بدن خود را ملاحظه كنيم در منطقه خون ما حساب دقيقى حكمفرماست؛ بيش از بيست فلز و شبه فلز و مواد مختلف حاصل از آن خون ما را تشكيل مى دهد و به مجرد اين كه نظم آن به هم بخورد بيمارى حاصل مى شود. به همين دليل پزشكان اولين دستورى را كه مى دهند محاسبه اجزاى تشكيل دهنده خون از طريق آزمايش است، تا به وسيله اين حسابگرى جلوى بيمارى را بگيرند. 🔹آن كس كه اين آزمايشها را به فراموشى بسپارد ممكن است زمانى متوجه شود كه و وسيعى دامن او را گرفته، در امور مادى دنيا ورشكست و در مسائل طبيعى مانند سلامتى جسم گرفتار بيمارى هاى غير قابل علاج شده است. مى گويد: در «امور معنوى» نيز بايد همين گونه، بلكه دقيق تر به «حساب خويش» رسيد. آن كس كه مراقب خويش باشد و دقيق كند «سود معنوى» مى برد، و كسى كه از آن گردد گرفتار و در دنيا و آخرت مى شود. 🔹از این رو (صلى الله عليه و آله) در حديثى می فرمایند: «لَا يَكُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتّى يُحاسِبُ نَفْسَهُ أشَدَّ مِنْ مُحاسَبَةِ الشَّريكِ شَرِيكَهُ وَ السَّيِّدُ عَبْدَهُ» [۱] ( فرد باايمانى نخواهد بود، مگر زمانى كه با دقت خود را كند، دقيق تر از آنچه شريك به حساب شريك خود مى رسد يا مولا به حساب بنده خويش). 🔹 در «مسائل معنوى و امور اخروى» بايد شديدتر و دقيقتر باشد؛ زيرا غير ما هستند كه حساب دقيق ما را دارند، در حالى كه در امور مادى، هر كس خودش حسابگر خويش است و معمولاً كسى بر او نظارتى ندارد. در این رابطه مى فرماید: «وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَافِظِينَ • كِرَاماً كَاتِبِينَ • يَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ» [۲] «و به يقين بر شما گمارده شده • والامقام و [اعمال نيك و بد شما] • كه می‌دانند شما چه مى كنيد). 🔹همچنین در آیه ديگر، در صحنه خطاب به ، مى فرماید: «هَذَا كِتَابُنَا يَنطِقُ عَلَيْكُمْ بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» [۳] (اين شماست كه ما نوشته ايم و به بر ضدّ شما سخن مى گويد، ما آنچه را انجام مى داديد مى نوشتيم). در روايات اسلامى تأكيد شده است كه همه روز به خود برسيد، يعنى شب هنگام، همان گونه كه معمولا بسيارى از بازرگان ها و تجار دفاتر خود را به خانه مى برند و به حساب روز خود مى رسند، شما هم شب هنگام به كه در روز انجام داديد نگاهى بيفكنيد، اگر خطايى بوده كنيد و اگر كار خوبى بوده خدا به جا آوريد و آن را تكرار نماييد. 🔹 (عليه السلام) در حديثى مى فرمايند: «لَيْسَ مِنّا مَنْ لَمْ يُحاسِبْ نَفْسَهُ فِی كُلِّ يَوْمٍ فَإنْ عَمِلَ خَيْراً اِسْتَزادَ اللهَ مِنْهُ وَ حَمِدَ اللهَ عَلَيْهِ وَ إنْ عَمِلَ شَرّاً اِسْتَغْفَرَ اللهَ مِنْهُ وَ تابَ إلَيْهِ» [۴] (كسى كه همه روز به خود نرسد از ما نيست؛ اگر كار خيرى انجام داده از خداوند فزونى بطلبد و خدا را بر آن بگويد، و اگر كار بدى انجام داده كند و توبه نمايد و به سوى خدا باز گردد). ارباب سير و سلوك نيز براى پيمودن مسير قرب خدا از نخستين توصيه هايى كه به رهروان اين راه مى كنند و سپس آن است، چرا كه بدون آن، پيمودن اين راه پر خوف و خطر امكان پذير نيست. پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ ۲، ج ‏۶۷، ص ۷۲، باب ۴۵ [۲] قرآن کریم، سوره انفطار، آيه ۱۰ تا ۱۲ [۳] همان، سوره جاثيه، آيه ۲۹ [۴] بحارالأنوار، همان. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۱۳، ص ۵۹۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام‌ جواد (عليه‌ السلام):  🔸«ثَـلاثٌ يَبْلُغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوانَ اللهِ تَعالى: كِثْـرَةُ الاْءسْتِغفـارِ وَ لِينُ الْجانِبِ وَ كَثْرةُ الصَّدَقَةِ؛ وَ ثَـلاثٌ مَنْ كُنَّ فيهِ لَمْ يَنْـدَمْ: تَرْكُ الْعَجَلةِ وَالمْشَوَرَةِ وَالتَّوَكُّلِ عَلىَ اللهِ عِنْدَ الْعَزْمِ».  🔹سه چيز است كه اگر در كسى باشد سبب است: زياد كردن، و زياد دادن؛ و سه چيز است كه هركس دارا باشد نمى شود: پرهيز از و شتاب، در كارها و بر خدا وقتى تصميم به انجام كارى گرفت. 📕الفصول المهمه ۲۷۴/۲۷۵ @tabyinchannel
⭕️دعای تائب بکنیم... 🔹 هر چیز به حسب خود آن چیز است، اگر را از بین برده باشیم باید اول آن را به صاحبش برگردانیم، سپس کنیم. 📕در محضر بهجت، ج ١، ص ٢٩٠ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در حکمت ۱۳۵ نهج البلاغه چه آثاری را برای «استغفار‌» بیان می نماید؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از حکمت ۱۳۵ «نهج البلاغه» مى فرمايد: «وَ مَنْ أُعْطِيَ الاِسْتِغْفَارَ لَمْ يُحْرَمِ الْمَغْفِرَةَ». (كسى كه توفيق يابد از محروم نمى شود). به معناى ندامت از گذشته و بازگشت به سوى خداست و يكى از شرايط آن است؛ البته گاه «استغفار» و «توبه» به يك معنا نيز استعمال مى شوند؛ 🔹به هر حال «خداوندِ غفور و ودود»، وعده داده كه را مورد محبت قرار دهد و آنها را مشمول آمرزش و مغفرت خويش سازد. بر این اساس خداوند در «آیه ۱۱۰ سوره نساء» مى فرمايد: 🔹«وَ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللهَ يَجِدِ اللّهَ غَفُوراً رَحِيماً». (هر كس كار بدى انجام دهد يا به خود ستم كند، سپس از خداوند نمايد، را و خواهد يافت».‌ همچنین (صلی الله علیه و آله) در حديثى می فرماید: «خَيْرُ الْعِبادَةِ اَلاِسْتِغْفَارُ» [۱] (بهترين عبادت، است). 🔹آن حضرت در حديث ديگرى می فرماید: «أَكْثِرُوا مِنَ الاِسْتِغْفارِ فَإنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يُعَلِّمْكُمُ الاِسْتِغْفارَ إلَّا وَ هُوَ يُريدُ أنْ يَغْفِرَ لَكُمْ». (زياد كنيد، زيرا خداوند متعال استغفار را به شما نياموخته، مگر به اين جهت كه مى خواهد شما را بيامرزد). [۲] تأثير در برطرف شدن ، هِمَم (جمع همّ) و و فزونى ، بر اساس روايات قابل انكار نيست. پی نوشت‌ها؛ [۱] الكافی، دارالكتب الإسلامية، ج ۲، ص ۵۱۷ [۲] ميزان الحكمه، محمدی ری شهری، مترجم: شیخی، حمید رضا، ج ۸، ص ۴۶۳، ح ۱۵۲۰۹ 📕 پيام امام امير المؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج ۱۳، ص ۱۱۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
تبیین
⭕️شرط اول‌قدم 💠آیت الله العظمی بهجت (ره): 🔹تا انسان خود را از غیر خالی نکند، در آن جای نگیرد؛ «ما جَعَلَ اللهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ في‏ جَوْفِه‏». [۱] و راستین نیاز است تا انسان را از هر آنچه سبب دوریش از خداست، گرداند، تا به سراپرده‌ی محبوب درآید. 🔹«كُلُّ تائِبٍ مُتَطَهِّرٌ لأنَّ التَّوْبَةَ تَخْلِيَةٌ وَ تَطْهيرٌ مِنَ الذُّنوُبِ؛ فَالتَّوْبَةُ تَخْلِيَةٌ وَ تَحْلِيَةٌ بِالطَّهارَةِ، وَالتَّطْهيرُ وَالتَّوْبَةُ تَحْلِيَةٌ. وَالتَّحْلِيَةُ لُبْسٌ لِلْمُتَطَهِّرِ، فَهُوَ لُبْسٌ بَعْدَ لُبْسٍ»؛ (هر پاكيزه است، زيرا تخليه و پاكيزگى از است؛ پس توبه، و و آراسته‌ شدن به است، و پاكيزگى و توبه است؛ و يك نوع براى شخص پاكيزه است؛ پس ، پوششِ بعد از پوشش است). 🔹 دارای مراتبی است و تنها جز خسارت دنیا و آخرت ثمری ندارد. شرط اول نیز ادای است و پس از آن، خروج از فردی. «البته هر چيز به حسب خود آن چيز است؛ اگر كسى را از بين برده باشيم، بايد اول آن را به برگردانيم، سپس از آن كنيم». 🔹 باید به از خویش بپردازد، و خود را هر لحظه به بکشد که «لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِي كُلِّ يَوْم‏». [۲] تمام و حرکات و خود را به می‌داند؛ از این‌رو وقتی عمل در کارنامه خود می‌بیند، به خود نمی‌بالد و از خدا توفیق بیشتر می‌طلبد، و چون کار از او سر زد، به تضرع و سعی در جبران گذشته دارد. 🔹«ما بايد اهل باشيم، هر چند اهل توبه نباشيم و تدارك نكنيم، خود مطلوب است. اگر بدانيم فلان روز و فلان روز هستيم، بهتر از اين است كه اصلاً ندانيم يزيدى هستيم يا حسينى. سرانجام ممكن است روزى به خود بياييم و بخواهيم تدارك كنيم». پی نوشت‌ها؛ [۱] أمالی شیخ مفيد، ص۲۳۳؛ بحارالأنوار، ج‏۲۴، ص۳۱۸. [۲] کافی، ج‏۲، ص۴۵۳؛ وسائل الشيعة، ج‏۱۶، ص۹۵ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا «شفاعت» مخصوص روز قیامت است؟ 🔹بى شك از جمله زمان هايى كه در آنها صورت مى گيرد روز است؛ چرا كه بسيارى از «آيات شفاعت» ناظر به آن روز مى باشد؛ ولى آيا در و يا حتى در نيز «شفاعت» صورت مى گيرد و در آخرت قبل از پايان حساب شفاعتى هست يا نه؟ جاى بحث و گفتگو است. مرحوم علّامه طباطبايى (ره) در اينجا بحث مشروحى دارد و در پايان چنين نتيجه مى گيرد كه مسئله در آخرين موقف از مواقف روز انجام مى گيرد، در اينجاست كه تقاضاى مغفرتِ شفاعت شونده را مى كند تا بدين وسيله وارد نشود و يا به كمك شفاعتِ او بعضى از كسانى را كه در دوزخ‌اند خارج شوند. 🔹وى در بعضى ديگر از كلماتش اشاره به «عالم برزخ» كرده و رواياتى را كه بر حضور (صلى الله عليه وآله) و (عليهم السلام) به هنگام «مرگ» و «سؤال قبر» و كمك به دلالت دارد مورد توجه قرار داده، مى افزايد: اينها از قبيل شفاعت نيست، بلكه از قبيل تصرّف و حكومت الهيّه‌اى است كه خدا به آنها بخشيده است. [۱] عجب اينكه ايشان هنگامى كه از حقيقت سخن مى گويد، آن را چنان توسعه داده كه هرگونه تأثير اسباب را در عالم تكوين و تشريع مشمول «شفاعت» مى شمرد؛ ولى در اينجا كمك و اعانت اولياء الله به گروهى از مؤمنان را براى نجات آنها از مشكلات برزخ و قبر، مصداق شفاعت نمى داند. 🔹به هر حال آنچه از مجموعه آيات و روايات به دست مى آيد اين است كه به معناى وسيع كلمه در هر سه عالم ، و صورت مى پذيرد، هرچند محل اصلى شفاعت و آثار مهم آن در روز و براى نجات از عذاب است. در «آيه ۶۴ سوره نساء» مى خوانيم: «وَ لَوْ اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اَسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ، لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحِيماً». (اگر آنها هنگامى كه به خود مى كردند [و مرتكب گناه مى شدند] به نزد تو مى آمدند و از خدا طلب آمرزش مى كردند و (صلى الله عليه وآله) نيز براى آنها استغفار مى كرد خدا را توبه پذير و مهربان مى يافتند). 🔹آيا تقاضاى مغفرت از سوى پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) براى مؤمنانِ خطاكار چيزى جز شفاعت مى تواند باشد؟! همين معنا در داستان حضرت يعقوب (عليه السلام) و فرزندانش نيز در «قرآن کریم » آمده است؛ آنها از خواستند در پيشگاه خدا براى آنان كند او هم پذيرفت. [۲] و نيز بسيار شده است كه در همين جهان، افراد يا اقوامى به خاطر و از عذاب دنيا نجات يافته اند و اين، چيزى جز شفاعت نيست. 🔹در نيز روايات بسيارى داريم كه آدمى همچون نماز، روزه، ولايت و امثال آن يا حضور اولياء الله سبب و مجازات‌ها مى گردد و يا دفن انسان صالح و پاكدامنى كه داراى حسنات مهمى بوده است در يك مقبره سبب تخفيف مجازات گنهكاران آن گورستان مى شود. اينها همه نيز اشاراتى است به در عالم برزخ؛ حتى نماز ميِت و تقاضاى مغفرتى كه در ضمن آن براى مردگان مى شود مسلماً بى تأثير نيست، اين نيز خود، نوعى شفاعت است. بنابراين محدود به عالم خاصى نيست، بلكه همه را در بر مى گيرد، منتها جايگاه اصلی و مهم شفاعت همان و در آستانه قرار گرفتن در برابر كانون عذاب الهى است. پی نوشت‌ها؛ [۱] الميزان فى تفسير القرآن، طباطبايى، سيد محمد حسين، انتشارات اسلامى، قم، ۱۴۱۷ق، چ ۵، ج ۱، ص ۱۵۶ [۲] سوره يوسف، آيه ۹۷ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ۹، ج۶، ص۵۲۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️قرآن در مورد خشم و فرو بردن آن چه فرموده است؟ 🔹 و از خطرناكترين حالات انسان است كه اگر جلو آن رها شود، گاه به شكل يك نوع و ديوانگى و از دست دادن هر نوع كنترل بر اعصاب خودنمايى ميكند، و بسيارى از و جناياتى كه انسان يك عمر بايد كفاره و جريمه آن را بپردازد، در چنين حالتى انجام میشود. و همانند آتشى سوزان است كه گاه يك جرقّه آن، تدريجاً مبدل به دريايى از آتش میشود، و خانه ها و شهرهايى را در كام خود فرو مى برد. 🔹اگر تاريخ را ورق بزنيم و مشكلات عظيمى را كه در جوامع انسانى بر اثر آتش سوزان غضب و به وجود آمده بررسى كنيم، مشاهده میکنیم كه سرچشمه بسيارى از ضايعات، ناملايمات و حوادث دردناك، همين و غضب میباشد و خساراتى كه دامن افراد و خانواده ها و اجتماعات را گرفته از بيشترين خسارات است. با اشاره به اوصاف گروهى از مؤمنان پاكدل و مشمول عنايات حق، بعد از ذكر ايمان و توكل بر خدا، میفرمايد: «آنها كسانى هستند كه از و اعمال زشت اجتناب می‌ورزند، و هنگامى كه شوند [خشم خود را فرو مى برند و] عفو میکنند». [ترجمه آيه۳۷ سوره شوری] 🔹به تعبير ديگر آنها هنگامى كه در درونشان شعله ور میشود، خود را ميكنند و دست به انواع و جنايت آلوده نمیسازند. ذكر اين صفت بعد از مسأله اجتناب از گناهان بزرگ و اعمال زشت، شايد به اين جهت است كه سرچشمه بسيارى از ، حالت است كه را از دست عقل بيرون برده و آزادانه به هر سو مى تازد. جالب اينكه نمیفرمايد: آنها غضب نمیكنند، چرا كه و غضب به هنگام بروز ناملايمات سخت، برای هر انسانى طبيعى است، 🔹مهم آن است كه آنها بر مسلّطند و هرگز زير سلطه غضب قرار نمیگيرند، بخصوص اينكه وجود غضب در انسان هميشه جنبه منفى و ويرانگرى ندارد، گاه میشود كه بسيار سازنده است كه پرداختن به آن مجال دیگری می طلبد. همچنین در آيه ۱۳۴ سوره آل عمران، بعد از آنكه به ، وعده بهشت جاويدان را میدهد، آنهم بهشتی كه به اندازه آسمانها و زمين وسعت دارد، در بيان اوصاف آنها نخست مسأله انفاق را مطرح کرده و میفرماید: «اَلَّذينَ يُنْفِقُونَ فى السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ؛ اين كسانى هستند كه در وسعت و پريشانى میكنند»، سپس مى افزايد: «وَ الْكاظِمينَ الْغَيظِ؛ و خود را فرو مى برند» و در نتيجه «وَالْعافِيْنَ عَنِ النّاسِ؛ از میگذرند»، و در مجموع آنها ، «وَ اللّهُ يُحِبُّ الْمحسِنينَ؛ چرا كه خداوند را دوست دارد». 🔹جالب اينكه در آيه بعد ازآن وعده آمرزش و مغفرت به آنها داده شده، كه اگر لغزشى براى آنها پيدا شود، و گناهى ازآنها سر زند و به ياد خدا بيفتند و كنند، خداوند آنها را مشمول عفو خود قرار میدهد. اشاره به اينكه همانگونه كه آنها ديگران را عفو ميكنند و از خطاهايشان میگذرند، هم آنها را ميكند و از خطاهايشان ميگذرد. به هرحال از «كظم غيظ»، یعنی فرو بردن ، در اين آيه بعنوان يكى از «صفات برجسته پرهيزكاران» یاد شده است. 🔹و درآیه دیگر، سخن از خشم و غضب يكى از پيامبران الهى، يعنى (ع) نسبت به امت خويش است. حضرت يونس (ع) از هدايت قوم خود نااميد و بر آنها خشمگين شد، اما خشمى كه در ظاهر مقدس بود، ولى در واقع از عجله و دستپاچگى نشأت میگرفت و به همين دليل خداوند به خاطر اين «ترك اولى» او را در تنگناى شديدى قرار داد و او از اين «ترك اولى» توبه كرد، میفرمايد: «و ذاالنُّون [يونس] را [به يادآور] در آن هنگام خشمگين [از ميان قوم خود] رفت، و چنين مى پنداشت كه ما بر او تنگ نخواهيم گرفت [اما هنگامى كه در كام نهنگ فرو رفت] در آن ظلمت هاى متراكم صدا زد خداوندا جز تو معبودى نيست، منزّهى تو، من از ستمكاران بودم». [ترجمه آيه ۸۷ سوره انبياء] 🔹سرانجام و بعد از تحمل سختیهاى فراوان، خداوند توبه او را پذيرفت و بى آنكه در شكم نهنگ هضم شود، او را بيرون فرستاد، با تنى بسيار رنجور، ضعيف و ناتوان. جايى كه چنين خشمى را [كه زياد هم بى دليل نبود] خداوند بر پيامبرانش نمى بخشد، چگونه شعله هاى خشمى را كه از كينه توزى، انتقام، حسد و خوى هاى زشت ديگر زبانه مى كشد خواهد بخشيد؟ بديهى است منظور از خشم در اينجا خشم بر قوم گنهكار است، و منظور از جمله «فَظَنَّ اَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ» در خود آیه، اين است كه او گمان میكرد، هجرتش از ميان آن قوم گنهكار كار بدى نيست كه در خور سرزنش و كيفر باشد، و منظور از اعتراف يونس (ع) به ظلم و ستم، همان ظلم و ستم بر خويشتن است كه گرفتار مجازات «ترك اولى» شد. 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر چ۱ج۳ص۳۷۷ منبع:وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چه احادیثى از «امام صادق» (علیه السلام) در کتاب های اهل سنت نقل شده است؟ 🔸با مراجعه به کتب اهل سنت به وجود احادیث ارزشمندى از (علیه السلام) پى مى بریم که در اینجا به برخى از آن ها اشاره میکنیم: 1⃣«هرگاه خداوند بر تو عنایت فرمود و دوست داشتى که آن باقى مانده و دوام داشته باشد، بسیار بر آن و شکر نما؛ زیرا خداوند عزّوجلّ در کتابش فرمود: "اگر شما باشید من بر شما زیاد خواهم کرد"؛ و هر گاه به تو دیر رسید، زیاد نما، زیرا خداوند متعال در کتابش فرمود: "از پروردگار خویش بطلبید که او بسیار آمرزنده است، تا بارانهاى پر برکت آسمان را پى در پى بر شما بفرستد و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغ هاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختیارتان قراردهد". اى سفیان! هرگاه امرى از سلطان یا غیر سلطان تو را محزون کرد بسیار «لا حول و لا قوّة الاّ بالله» بگو، زیرا آن ذکر و گنجى از گنج هاى بهشت است...». [۱] 2⃣«اصل الرجل عقله، و حسبه دینه، و کرمه تقواه، و الناس فى آدم مستوون» [۲] (اصل او است، و حسب او ، و بزرگوارى او او است؛ و مردم در این که از آدم زاده شده اند با یکدیگر مساوى هستند). 3⃣«یابن آدم! ما لک تأسف على مفقود لایردّه الیک الفوت، و ما لک تفرح بموجود لایترک فى یدیک الموت» [۳] (اى فرزند آدم! تو را چه شده که تأسّف مى خورى بر شىء مفقودى که گذر زمان، آن را به سوى تو باز نمیگرداند، و تو را چه شده که به شىء موجودى شاد مى شوى که ، آن را در دست تو رها نخواهد کرد). 4⃣«الغضب مفتاح کلّ شر» [۴] ( کلید هر پلیدى است). 6⃣«رأس الخیر التواضع. فقیل له: و ما التواضع؟ فقال: ان ترضى من المجلس بدون شرفک، و ان تسلّم من لقیت، و ان تترک المراء و ان کنت محقّاً» [۵] (رأس خیر است. به حضرت عرض شد: تواضع چیست؟ فرمود: این که در مجلس به مکانى پایین تر از شرفت راضى شوى، و اینکه هر کس را مشاهده نمودى بر او کنى، و را ترک کنى گرچه حقّ با تو باشد). 6⃣«من اراد عزّاً بلاعشیرة و هیبة بلاسلطان، فلیخرج من ذلّ المعصیة الى عزّ الطاعة» [۶] (هر کس عزّتى بدون عشیره و هیبتى بدون سلطنت مى خواهد، باید از بار خارج شده و در وارد شود). 7⃣«من یصحب صاحب السوء لایسلم، و من یدخل مدخل السوء یتّهم، و من لایملک لسانه یندم» [۷] (هر کس با مصاحبت کند سالم نمى ماند، و هر کس در داخل شود متّهم میشود، و هرکس را مالک نباشد پشیمان مى گردد). 8⃣«حکمة تحریم الربا ان لایتمانع الناس المعروف» [۸] (حکمت تحریم آن است که مردم از کار خیر بى بهره نشوند). 9⃣«کفّارة عمل السلطان الإحسان الى الإخوان» [۹] (کفاره کار کردن براى سلطان، احسان و نیکى به برادران دینى است). 🔟«المؤمن اذا غضب لم یخرج عن حقّ، و اذا رضى لم یدخله رضاه فی باطل» [۱۰] (مؤمن هرگاه کند، غضبش او را از حق خارج نمیکند و هر گاه شود رضایتش او را در باطل داخل نمیکند). 1⃣1⃣«ثلاثة لایزید الله بها الرجل المسلم الاّ عزّاً: الصفح عمّن ظلمه، و الإعطاء لمن حرمه، و الصلة لمن قطعه» [۱۱] (سه عامل است که خداوند توسط آن ها را زیاد میکند: از کسى که به او ظلم کرده است؛ و بر کسى که او را محروم ساخته است؛ و با کسى که از او قطع رحم کرده است). 2⃣1⃣«الفقهاء أمناء الرسل مالم یأتوا ابواب السلاطین، فاذا رأیتم الفقهاء قد رکنوا الى ابواب السلاطین فاتّهموهم» [۱۲] (، امین انبیاء هستند مادامى که به درب خانه هاى سلاطین نروند، و هرگاه فقها را مشاهده کردید که به درب خانه هاى سلاطین آمده اند آنان را متّهم سازید). 3⃣1⃣«منع الجود سوء الظنّ بالمعبود» [۱۳] (امتناع از ، سوء ظن به خدا است). 4⃣1⃣«البنات حسنات و البنون نعم، و الحسنات یثاب علیها و النعم مسؤول عنها» [۱۴] ( حسنات، و نعمتهاى الهى‌اند، بر حسنات ثواب داده میشود، و از نعمتها سؤال میگردد). 5⃣1⃣«توشه اى بهتر از نیست؛ و چیزى بهتر از نیست؛ و دشمنى زیانبارتر از نیست؛ و دردى بى درمان تر از نیست». [۱۵] پی نوشت‌ها؛ [۱] حلیة الاولیاء، ج۳، ص۱۹۳. [۲] صفة الصفوة، ج۲، ص۱۷۰. [۳] تفسیر فتح البیان، ج۹، ص۲۳۸. [۴] ربیع الابرار، ص۱۷۳. [۵] نهایة الارب، ج۳، ص۲۳۶. [۶] اسعاف الراغبین، ص۲۵۲. [۷] همان. [۸] همان. [۹] الفصول المهمة، ص۲۱۰. [۱۰] همان. [۱۱] همان. [۱۲] حلیة الاولیاء، ج۳، ص۱۹۴. [۱۳] الفصول المهمة، ص۲۱۰. [۱۴] همان. [۱۵] حلیة الاولیاء، ج۳، ص۱۹۶ 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم. ۱۳۸۵ش، ص۱۱۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آيا روايات اسلامی جنبه تربيتی «مصائب و بلايا» را تأييد می كند؟ 🔸در روايات اسلامى تعبيرات روشنى كه حاكى از رابطه ميان بعضى از و زندگى با «امور تربيتى» مى باشد، ديده مى شود كه آنچه را از طريق عقل و آيات قرآن درک می کنیم تأييد مى كند؛ مانند: 1⃣در يكى از خطبه هاى اميرمؤمنان (عليه السلام) در نهج البلاغه مى خوانيم: «اِنَّ اللهَ يَبْتَلى عِبادَهُ عِنْدَ الأَعْمالِ السيِّئَةِ بِنَقْصِ الثَّمراتِ وَ حَبْسِ الْبَرَكاتِ وَ اِغْلاقِ خَزائِنِ الْخَيْراتِ، لِيَتُوْبَ تائِبٌ وَ يُقْلِعَ مُقْلِعٌ وَ يَتَذَكَّرَ مُتَذَكِّرٌ وَ يَزْدَجِرَ مُزْدَجِرٌ!». [۱] (خداوند بندگان خويش را به هنگامى كه انجام مى دهند، با كمبود ميوه ها و جلوگيرى از و بستن درهاى گنج هاى خيرات به روى آنان، مبتلا مى سازد، تا توبه كاران كنند و آنها كه بايد دست از بكشند خوددارى نمايند و پند پذيران پند گيرند و آنها كه آماده اند از گناه باز ايستند). 2⃣در حديث ديگرى از (عليه السلام) مى خوانيم: «اِنَّ الْبَلاءَ لِلظّالِمِ اَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ اِمْتِحانٌ وَ لِلأَنْبِياءِ دَرَجَةٌ وَ لِلأَوْلياءِ كَرامَةٌ!». [۲] ( براى ظالم «ادب»، و براى مؤمن «آزمايش» و براى انبياء «درجه» و براى اولياء «كرامت» است). 3⃣در حديث ديگرى از (عليه السلام) مى خوانيم: «اَلْمُؤْمِنُ لايَمْضى عَلَيْهِ اَرْبَعُونَ لَيْلَةً اِلاّ عَرَضَ لَهُ اَمْرٌ يُحْزِنُه يَذَّكَّرُ بِهِ». [۳] (مؤمن چهل شب بر او نمى گذرد، مگر اين كه حادثه غم انگيزى براى او رخ مى دهد كه مايه و او گردد). 4⃣در حديث ديگرى از (عليه السلام) آمده است: «اِذا اَرادَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِعَبْد خَيْراً فَاَذْنَبَ ذَنْباً تَبِعَهُ بِنِقْمَة، فَنُذكِّرُهُ الاِْسْتِغْفارَ وَ اِذا اَرادَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِعَبْد شَرّاً فَاَذْنَبَ ذَنْباً تَبِعَهُ بِنِعْمَة، لِيُنْسِيَهُ الاْسْتِغْفارَ وَ يَتَمادى بِه وَ هُوَ قَوْلُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ: سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ بِالنِّعَمِ عِنْدَ الْمَعاصى!». [۴] (هنگامى كه خداوند خير و سعادتى براى بنده اى بخواهد، اگر كند او را به ناراحتى مبتلا مى سازد و و را به ياد او مى آورد، و هنگامى كه براى بنده اى [بر اثر طغيانگرى زياد] شرّى بخواهد، اگر گناهى كند نعمتى به او مى دهد! تا استغفار را فراموش كند و به راه خود ادامه دهد! و اين همان چيزى است كه خداوند فرموده: ما آنها را از آنجا كه نمى دانند تدريجاً به سوى مى بريم به اين گونه كه به هنگام ، نعمت به آنها مى دهيم). 5⃣اين بحث را با حديث ديگرى از (عليه السلام) پايان مى دهيم. امير مومنان (عليه السلام) فرمود: «اِذا رَأَيْتَ اللهَ سُبْحانَهُ يُتابِعُ عَلَيْكَ اَلبَلاءَ فَقَدْ اَيْقَظَكَ، اِذا رَأَيْتَ اللهَ سُبْحانَهُ يُتابِعُ عَلَيْكَ النَّعَمَ مَعَ الْمَعاصى فَهُوَ اِسْتِدراجٌ لَكَ». [۵] (هنگامى كه مشاهده كنى [بعد از ارتكاب گناه] خداوند پشت سر هم بر تو مى فرستد تو را كرده، و هنگامى كه خداوند متعال با انجام نعمت هايش را بر تو مى فرستد اين، نوعى است). پی نوشت‌ها؛ [۱] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، چ۱، ص۱۹۹، خطبه۱۴۳. [۲] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ۲، ج۷۸، ص۱۹۸. [۳] الكافی، دارالكتب الإسلامية، چ۴، ج ‏۲، ص ۲۵۴. [۴] الكافی، همان، ص ۴۵۲. [۵] عيون الحكم و المواعظ، محقق / مصحح: حسنى بيرجندى، حسين‏، دار الحديث‏، قم‏، ‏چ۱، ص۱۳۵ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۹، ج ۴، ص ۵۴۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در خطبه ۲۳۷ «نهج البلاغه» درباره غنیمت شمردن «فرصت زندگی» چه بیاناتی دارند؟ 🔹 (عليه السلام) در خطبه ۲۳۷ در عباراتى كوتاه و پرمعنا همه مخاطبان خود را به «استفاده از » تشويق مى كند و به همگان هشدار مى دهد كه اين «فرصت» دائمى نيست و دير يا زود از دست خواهد رفت، بكوشيد تا جامه «حسرت و يأس» نپوشيد. در مورد چگونگى به پنج نكته اشاره مى كند؛ نخست مى فرمايد: «فَاعْمَلُوا وَ أَنْتُمْ فِی نَفَسِ الْبَقَاءِ». (اكنون كه در متن زندگى و هستيد، كنيد [زيرا مهم ترين نتيجه عمر، عمل است]). 🔹تعبير به «نَفَسِ الْبَقَاءِ» اشاره لطيفى به اين معناست كه گويى بقاى در دنيا را به موجود زنده اى تشبيه كرده كه دارد نفس مى كشد، و پيش از آنكه از نفس بيفتد بايد از آن استفاده كرد. در جمله دوم مى فرمايد: «وَ الصُّحُفُ مَنْشُورَةٌ». ( گشوده است). اشاره به اينكه با گشوده بودن پرونده ها هرگونه اضافه و اصلاح و كم كردن نقطه هاى ضعف امكان پذير است. در جمله سوم مى فرمايد: «وَ التَّوْبَةُ مَبْسُوطَةٌ». (بساط گسترده است). 🔹روشن است كه تا درهاى «توبه» باز و سفره توبه گسترده است، راه بازگشت باز است و با آب مى توان آتش هاى برافروخته و سوزان را خاموش كرد. در چنين حالتى انسان به درگاه خدا مى رود، اظهار ندامت مى كند و قطره اشكى مى ريزد كه حاصل توبه اى خالص است و دريايى از آتش را خاموش مى كند. در كتاب كافى در حديثى که از امام باقر يا امام صادق (عليهم السلام) نقل شده است، مى خوانيم: «آدم به خداوند عرضه داشت: پروردگارا را بر من مسلّط كردى و او را همچون خون در رگ‌هاى من جارى ساختى، در برابر آن چيزى براى من قرار ده [كه آن را جبران كند]؛ 🔹فرمود: اى آدم اين فضيلت را براى تو قرار دادم كه هركس از فرزندان تو تصميم بر گناهى بگيرد چيزى بر او نوشته نمى شود، و اگر آن را عمل كند تنها يك گناه براى او مى نويسند، و اگر تصميم بر حسنه اى بگيرد، حتى اگر عمل نكرده باشد يك حسنه براى او مى نويسند، و اگر عمل كند ده حسنه نوشته خواهد شد. آدم عرض كرد پروردگارا لطف بيشترى كن؛ فرمود: اين فرصت را براى تو قرار دادم كه هركس گناهى كند سپس نمايد او را مى بخشم؛ آدم عرض كرد: پروردگارا لطف بيشترى كن فرمود: درهاى را به روى آنها گشوده ام تا زمانى كه جان آنها به گلوگاه برسد؛ [و آخرين لحظه جدايى از دنيا فرا رسد] آدم عرضه داشت: كافى است». [۱] 🔹در جمله چهارم و پنجم مى فرمايد: «وَ الْمُدْبِرُ يُدْعَى وَ الْمُسِيءُ يُرْجَى». (در حالى كه فراريان از طاعات خدا به سوى او فرا خوانده مى شوند و به بدكاران و گنهكاران اميد عفو داده مى شود). در جاى جاى آيات قرآن آثار اين و ديده مى شود. خداوند مى فرمايد: «قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ». [۲] (بگو اى بندگان من كه بر خويشتن ظلم و اسراف كرديد از رحمت خدا مأيوس نشويد خداوند همه گناهان را مى بخشد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است). 🔹باز مى فرمايد: «وَ أَنِيبُوا إِلَىٰ رَبِّكُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ». [۳] (به درگاه پرورگارتان باز گرديد و در برابر او تسليم شويد، پيش از آنكه عذاب به سراغ شما بيايد، سپس از سوى هيچ كس يارى نشويد). در ششمين، هفتمين و هشتمين جمله مى فرمايد: «قَبْلَ أَنْ يَخْمُدَ الْعَمَلُ، وَ يَنْقَطِعَ الْمَهَلُ، وَ يَنْقَضِيَ الاَْجَلُ». پيش از آنكه چراغ خاموش گردد، قطع شود و پايان گيرد). 🔹آرى! تا باقى است، تنور عمل داغ و برافروخته و مهلت باقى است و برقرار، و در آن لحظه كه انسان چشم از اين جهان بر بندد، همه اينها پايان مى گيرد. در نهمين و دهمين جمله مى فرمايد: «وَ يُسَدَّ بَابُ التَّوْبَةِ، وَ تَصْعَدَ الْمَلاَئِكَةُ». (پيش از آنكه در بسته شود و فرشتگان [كه مأمور ثبت اعمال نيك و بدند] به آسمان صعود كنند [سخت بكوشيد و فرصت را غنيمت بشماريد]). پی نوشت‌ها: [۱] الكافی، كلينى، دارالكتب الإسلامية، چ ۴، ج ‏۲، ص ۴۴۰. [۲] قرآن کریم، سوره زمر، آیه ۵۳. [۳] همان، سوره زمر، ۵۴ 📕پيام امام امير المومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج ۸، ص ۵۶۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel