eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.2هزار عکس
15.7هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
༻﷽༺ 🌹خوش بادنسیمے ڪه زایوانِ توباشد 🌿شاداسٺ هرآن کس ڪه پریشانِ تو باشد 🌹ای ڪاش ڪه صدبار زعشقِ توبمیرم 🌿هربارسرم بر روے دامانِ تو باشد @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👆جهاد 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 9 تیر ماه 1398 🌞اذان صبح: 04:05 ☀️طلوع آفتاب: 05:51 🌝اذان ظهر: 13:08 🌑غروب آفتاب: 20:24 🌖اذان مغرب: 20:45 🌓نیمه شب شرعی: 00:15 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✅چای را با شکر شیرین نکنید ✍شکر همراه با نوشیدنی داغ به ویژه در وعده صبحانه، سلامت دندان ها و کبد را به خطر می اندازد وزن را بالا میبرد و کارایی مغز را کاهش میدهد 👌از عسل درچای ولرم استفاده کنید @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ســـ😊ــلام به یکشنبه نهم تیرماه خوش آمدید ☕ 😊 روزتون پر از عشق و محبت♥ پر از موفقيت وسرافرازی پر از صلح وسازش پر از دوستی ومهربانی پر از دلخوشى و پراز خبرهای خوب🌷🍃 روزتون_بی‌نظیر دلتون گرم به عشق به خــــدا❣ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌
🔅 : المَسجُونُ مَن سَجَنَتهُ دُنياهُ عَن آخِرَتِهِ . 🔸زندانى [واقعى ] كسى است كه دنيايش او را از آخرتش باز داشته باشد . 📚الكافي ج 4 ص 455 ح 9 〰➿〰➿〰➿〰➿〰➿ 💎الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : ـ وقد سُئلَ : بأيِّ شيءٍ يَعلَمُ المؤمنُ بأنّهُ مؤمنٌ ؟ ـ : بالتَّسْليمِ للّه ِ ، والرِّضا فيما وَردَ علَيهِ مِن سُرورٍ أو سُخْطٍ . ـ در پاسخ به اين پرسش كه: مؤمن بودن مؤمن با چه چيز شناخته مى شود؟ ـ فرمود : با تسليم در برابر خدا و خشنود بودن به هر غم و شادى كه به او مى رسد. 📚بحار الأنوار : 72 / 336 / 24 . @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
⁉️ سؤال: انبار كردن چه چيزهايى احتکار محسوب مى‌شود؟ و احتکار در چه مواردى است؟ ✅ پاسخ: علاوه بر حرمت احتکارِ اغذيه‌ی عمومى مردم، هر چه که احتکار آن در قانون غيرمجاز باشد، جايز نيست. 🔹منبع: پایگاه اطلا‌ع‌رسانی دفتر رهبر معظم انقلاب @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
°❀°🌺°❀°‌🌺°❀°🌺°❀°🌺 📖سرگذشت واقعی 📝 ✍نویسنده : شهید سیدطاها ایمانی 🌺هیچ وقت نتونستم درک کنم چرا به ما میگن نسل سوخته 🍃ما نسلی بودیم که هر چند کوچیک اما تو هوایی نفس کشیدیم که هنوز توش نفس میکشیدن ما نسل جنگ بودیم 🔥آتش جنگ شاید شهر ها رو سوزوند دل خانواده ها رو سوزوند جان عزیزان مون رو سوزوند 🌺اما انسان هایی توش نفس کشیدن که وجودشون بیش از تمام آسمان و زمین ارزش داشت 🍃بی ریا…مخلص… …متواضع…جسور …شجاع…پاک… انسان هایی که برای توصیف عظمت وجودشون..تمام لغات زیبا و عمیق این زبان…کوچیکه و کم میاره و من یک دهه شصتی هستم یکی که توی اون هوا به دنیا اومد 🌺توی کوچه هایی که هنوز شهدا توشون راه می رفتن و نفس میکشیدن کسی که زندگیش پای یه تصویر ساده شهید رقم خورد…! 🔥من از نسل سوختم…اما سوختن من….از آتش جنگ نبود! داشتم از پله ها می اومدم بالا که چشمم بهش افتاد،غرق خون،با چهره ای آرام زیرش نوشته بودن 🍃“بعد از شهدا چه کردیم؟شهدا شرمنده ایم…” چه مدت پای اون تصویر ایستادم و بهش نگاه کردم؟ نمی دونم اما زمان برای من ایستاد 🌺محو تصویر شهیدی شدم که حتی اسمش رو هم نمی دونستم،مادرم فرزند شهیده همیشه می گفت:روز های بارداری من از خدا یه بچه می خواسته مثل شهدا دست روی سرم می کشید و اینهارو کنار گوشم می گفت: 🍃اون روز ها کی میدونست….نقش چقدر روی جنین تاثیرگذاره حسش،فکرش،آرزوهاشو جنین همه رو احساس میکنه،ایستاده بودم و به این تصویر نگاه می کردم مثل شهدا 🌺اون روز فقط ۹سالم بود… ✍ادامه دارد...... °❀°🌺°❀°‌🌺°❀°🌺°❀°🌺 📖 داستان دنباله دار از سرگذشت واقعی 📝 📝(( غرور یا عزت نفس)) 🍃اون روز ... پای اون تصویر ... احساس عجیبی داشتم ... که بعد از گذشت 19 سال ... هنوز برای من زنده است ... 🌺مدام به اون جمله فکر می کردم ... منم دلم می خواست مثل اون شهید باشم ... اما بیشتر از هر چیزی ... قسمت دوم جمله اذیتم می کرد ... 🍃بعضی ها می گفتن مهران خیلی مغروره ... مادرم می گفت... عزت نفس داره ... 🌺غرور یا عزت نفس ... کاری نمی کردم که مجبور بشم سرم رو جلوی کسی خم کنم و بگم ... - ببخشید ... عذرمی خوام ... شرمنده ام ... 🍃هر بچه ای شیطنت های خودش رو داره ... منم همین طور... اما هر کسی با دو تا برخورد ... می تونست این خصلت رو توی وجود من ببینه ...خصلتی که اون شب ... خواب رو از چشمم گرفت ... 🌺صبح، تصمیمم رو گرفته بودم ... - من هرگز ... کاری نمی کنم که شرمنده شهدا بشم ... 🍃دفتر برداشتم و شروع کردم به لیست درست کردن ... به هر کی می رسیدم ازش می پرسیدم ... - دوست شهید داشتید؟ ... شهیدی رو می شناختید؟ ... شهدا چطور بودن؟ ... 🌺 دفتر شد ... پر از خصلت های اخلاقی شهدا ... خاطرات کوچیک یا بزرگ ... رفتارها و منش شون ... بیشتر از همه مادرم کمکم کرد ... می نشستم و ازش می خواستم از پدربزرگ برام بگه ... اخلاقش ... خصوصیاتش ... رفتارش ... برخوردش با بقیه ... و مادرم ساعت ها برام تعریف می کرد ... 🍃خیلی ها بهم می خندیدن ... مسخره ام می کردن ... ولی برام مهم نبود ... گاهی بدجور دلم می سوخت ... اما من برای خودم هدف داشتم ... 🌺هدفی که بهم یاد داد ... توی رفتارها دقت کنم ... شهدا ... خودم ... اطرافیانم ... بچه های مدرسه ... و ... پدرم ... ✍ادامه دارد...... @tafakornab @shamimrezvan 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1 حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌ °❀°🌺°❀°‌🌺°❀°🌺°❀°🌺
✨وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا ✨وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ✨لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ ﴿۹﴾ ✨خدا كسانى را كه ايمان ✨آورده و كارهاى شايسته ✨كرده اند به آمرزش و پاداشى ✨بزرگ وعده داده است (۹) 📚 سوره مبارکه المائدة ✍آیه ۹ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸 ⭕️ پادشاهی به همراه غلامش سوار کشتی شدند. غلام هرگز دریا را ندیده بود شروع به گریه و زاری کرد و همچنان می ترسید و هر کاری می کردند آرام نمی شد و پادشاه نمی دانست که باید چکار کند . حکیمی در کشتی بود به پادشاه گفت اگر اجازه بدهی من آرامش میکنم و پادشاه قبول کرد. حکیم گفت غلام را در دریا بیاندازند. پس از چند بار دست وپا زدن گفت تا اورا بیرون آوردند. رفت در گوشه ای ساکت و آرام نشست ودیگر هیچ نگفت. پادشاه بسیار تعجب کرد و گفت حکمت کار چه بود؟ گفت او مزه غرق شدن را نچشیده بودو قدر در کشتی بودن و سلامتی را نمی دانست. قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید... 💟 http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
زندگی فقط رسیدن به اهداف نیست زندگی مسیرآرامش است آرامشت رابساز درراه رسیدنهای بیجا نجنگ گاه کوتاه بیاوآرام بگیر ودرخلوت خویش چای☕️آرامش راخوش طعم بنوش http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
مرد سرمایه داری در شهری زندگی میکرد اما به هیچکس ریالی کمک نمیکرد. فرزندی هم نداشت. و تنها با همسرش زندگی میکرد. در عوض قصابی در آن شهر بود که به نیازمندان گوشت رایگان میداد. روز به روز نفرت مردم از شخص سرمایه دار بیشتر میشد مردم هرچه او را نصیحت میکردند که این سرمایه را برای چه کسی میخواهی؟ در جواب میگفت نیاز شما ربطی به من ندارد. بروید از قصاب بگیرید... تا اینکه او مریض شد احدی به عیادتش نرفت و در نهایت در تنهایی جان داد. هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه او برود... همسرش به تنهایی او را دفن کرد اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد دیگر قصاب به کسی گوشت رایگان نداد. او گفت کسی که پول گوشت را پرداخت میکرد دیروز از دنیا رفت...!! هیچوقت زود قضاوت نکنیم... 💟 http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
💕ما خودمونو ارزون فروختیم ...! تا بهمون لبخند زدن محبت کردیم ...! این روزها هرکاری برای مردم بکنی ، میگذارن پای وظیفه ...! کافیه یه بار خلاف میلشون عمل کنی ، دنیاتو رو سرت خراب می کنن ...! باید یاد بگیریم کمی قیمتی باشیم ...!   ‌‌‌‌ ‌     ‌‌‌‌     http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
👌 داستان کوتاه پند آموز 💭زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با چهره های زیبا جلوی در دید. به آنها گفت: « من شما را نمی شناسم ولی فکر مےکنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم.» 💭 آنها پرسیدند:« آیا شوهرتان خانه است؟» زن گفت: « نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته.» آنها گفتند: « پس ما نمی توانیم وارد شویم منتظر می مانیم.» 💭عصر وقتی شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را برای او تعریف کرد. شوهرش به او گفت: « برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمائید داخل.» زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند: « ما با هم داخل خانه نمی شویم.» 💭 زن با تعجب پرسید: « چرا!؟» یکی از پیرمردها به دیگری اشاره کرد و گفت:« نام او ثروت است.» و به پیرمرد دیگر اشاره کرد و گفت:« نام او موفقیت است. و نام من عشق است، حالا انتخاب کنید که کدام یک از ما وارد خانه شما شویم.» 💭زن پیش شوهرش برگشت و ماجرا را تعریف کرد. شوهـر گفت:« چه خوب، ثـروت را دعوت کنیم تا خانه مان پر از ثروت شود! » ولی همسرش مخالفت کرد و گفت:« چرا موفقیت را دعوت نکنیم؟» فرزندِ خانه که سخنان آنها را می شنید، پیشنهاد کرد: « بگذارید عشق را دعوت کنیم تا خانه پر از عشق و محبت شود.» مرد و زن هر دو موافقت کردند. زن بیرون رفت و گفت:« کدام یک از شما عشق است؟ او مهمان ماست.» 💭 عشق بلند شد و ثروت و موفقیت هم بلند شدند و دنبال او راه افتادند. زن با تعجب پرسید:« شما دیگر چرا می آیید؟ پیرمردها با هم گفتند:« اگر شما ثروت یا موفقیت را دعوت می کردید، بقیه نمی آمدند ولی هرجا که عشق است ثروت و موفقیت هم هست! 👌وقتی عشق و محبت تو خانواده باشد ، بی شک ثروت و موفقیت نیز خواهند آمد. 🌸احادیثی از پیامبر رحمت (ص)🌸 ↓↓↓↓↓↓↓↓ 💟 ۱- بهترين مردان امت من، آن كساني هستند كه نسبت به خانواده خود خشن و متكبر نباشند و بر آنان ترحم و نوازش كنند و به آنان آزار نرسانند .» مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۲۵۰ . 💟 ۲- نشستن مرد در كنار خانواده اش، نزد خداي بزرگ دوست داشتني تر از اعتكاف [و نشستن] در اين مسجد من است .» میزان الحکمة، ج ۴، ص ۲۸۷ . 💟 ۳- بهترين زنان شما آن زني است كه براي شوهرش آرايش و زينت مي كند، اما از بيگانگان خود را مي پوشاند .» وسائل الشیعة، ج ۱۴، ص ۱۵ . http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تزریق انرژی مثبت➕ تکرار کنیم💜 ﻋﺸﻖ، ﺣﻖِ الهی ﻣﻦ ﺍﺳﺖ؛ ﻭ ﻣﻦ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻃﻠﺐ میﮐﻨﻢ. ﻣﻦ ﺗﻤﺎﻣﺎ ﻋﺸﻖ ﻣﯽﺩﻫﻢ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ از کائنات ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﻣﯽﮐﻨﻢ. ‌‌خدایا سپاسگزارم❣ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌸🍃🌸🍃 یک قاضی بسیار مؤمنی در زمان حکومت دنبلی‌ها در شهر خوی به‌نام شیخ صادق بود. (محلّه‌ای به‌نام آقا صادق در محلّه امام‌زاده‌ی شهر خوی هم‌اکنون به این نام مشهور است) روزی پیرزنی فقیر و بی‌نوا از جوانی نزد او شکایت بُرد که مرغ مرا این جوان دزدیده است. قاضی آقا صادق، آن جوان را احضار کرد و جوان بعد از شنیدن شکایت آن پیرزن‌، بلافاصله به گناه خود بدون هیچ سخنی اعتراف کرد و سرش را پایین انداخت. قاضی آقا صادق که خیلی ناراحت بود تصمیم داشت او را به اشدّ مجازات برساند چون به پیرزن بینوایی رحم نکرده بود. از این اعترافِ جوان خشمش فروکش کرد و قیمت مرغِ پیرزن را خودش داد و او را بخشید. بعد از رفتن شاکی و متشاکی و حل و رضایت‌شان، شاگردِ قاضی که یک جوان بود و در محکمه حاضر بود، دید حالِ آقا صادق دگرگون شد؛ آقا صادق گفت: خدایا! این جوان به خطای خود اعتراف کرد و من در صددِ اثبات گناه او برنیامدم، اگر اعتراف نمی‌کرد با تحقیقی که در محل می‌کردم، آبروی او را می‌بردم و به شدیدترین وجه مجازاتش می‌کردم. خدایا! من نیز بر جهل و نادانی‌ام در برابر تو اعتراف می‌کنم که مرا با قضاوتی اشتباه به دستِ خودم، جهل مرا بر خودم و دیگران اثبات نکنی. خدایا! من در برابر تو به ناتوانی خودم اعتراف می‌کنم که مرا با قرار دادن در فلاکت و بدبختی، ناتوانی مرا به من و دیگران اثبات نکنی. خدایا! من بر ضعیف بودن در برابر هوای نفسم، در برابرت اعتراف می‌کنم که مرا در معرضِ تهدید شیطان قرار ندهی تا ضعفِ ایمان و اراده‌ام را بر من و دیگران ثابت کنی. خدایا! ناتوانی بیش نیستم که به همه چیز ابتدای کار اعتراف می‌کنم، دستم را بگیر و مرا ببخش و مرا نَیازمای که من، خود را می‌شناسم و تو مرا بهتر از من می‌شناسی. http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
هدایت شده از خانواده بهشتی
و امّا حقّ فرزندت اين است كه بدانى او از توست و با خوب و بدش در دنيا، منتسب به توست و بى گمان، تو درباره آنچه بر عهده ات است: خوب تربيت كردن او و او را به سوى خداوند عزّوجلّ راهنمايى كردن و به فرمان بردارى از او(خداوند) يارى كردن، مسئولى. پس در كار او، همانند كسى عمل كن كه مى داند براى نيكى كردن به او پاداش مى گيرد و بر بدى كردن به او مجازات مى شود. 📚 الخصال صفحه ۵۶۸ @zendegiasheghaneh @shamimrezvan
✅از خواص باقلا ✍امام صادق علیه‌السلام فرموده‌اند: «خوردن باقلا مایه توانمندی دو ساق پا و فزونی عقل و ساخت خون تازه است.» طبق روایات صادره از ائمه اطهار(ع) خودرن باقلا با پوست آن می‌تواند برای تمام بیماری‌ها نافع باشد. همچنین اگر قسمت سیاه باقلا اگر جدا شود دیگر ضرری ندارد. 💠 پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: «هرکس باقلا را با پوست آن بخورد، خداوند متعال همان اندازه بیماری را از بدن وی بیرون می‌کند.» امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: «باقلا بیماری زداست و هیچ بیماری در آن نیست.» 📚طب الائمه (ع)، سید شبر، ص۱۹۸ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌸🍃🌸🍃 فردی برای امام صادق(ع) خبری آورد که فلانی در مهمانی علیه شما حرف میزد! امام صادق فرمود: حتما اشتباه شنیده ای! گفت: نه مطمنم امام صادق فرمود: شاید تاریک و شلوغ بوده و اشتباه فهمیده ای گفت: نه یقین دارم! امام فرمود: شاید در عصبانیت و اجبار بوده و حرفی زده! گفت: در آرامش و اختیار بوده است. 💎امام صادق(ع) آنقدر بهانه آورد تا آن فرد خبرچین خسته و پشیمان شد! اخلاق مومنانه یعنی نسبت به برادر دینی ات حسن ظن داشته باشی چون 💎امام صادق(ع) فرمود حسن ظن و خوش گمانی از قلب سالم ناشی میشود. ٥١٥ @tafakornab @shamimrezvan
...💖 ریاضیات است خوبی ها راجمع کنید✌️ دعواها را کم کنید⛔️ شادیهارا ضرب کنید❌ دردها را تقسیم کنید÷ ازنفرت جذر بگیرید👌 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🍀🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ♥️در این شب زیبای تابستان 🕊دعا میکنم ♥️مرغ آمین 🕊بیاید و بر آرزوهاتون ♥️آمین بگوید 🕊دلواپسی ♥️درخیالتون نماند و 🕊آرام باشید ♥️چه چیزی از 🕊آرامش ناب خوش تر ♥️شبتون بخیر 💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ 💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ ♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌺اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🌺 💎از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند: یوم الحسره، کدام روز است که خدا می فرماید: بترسان ایشان را از روز حسرت. حضرت جواب دادند: آن روز قیامت است که حتی نیکوکاران هم حسرت می خوردند که چرا بیشتر نیکی نکردند. پرسیدند: آیا کسی هست که در آن روز حسرت نداشته باشد؟ حضرت فرمودند: آری، کسی که در این دنیا مدام بر رسول خدا صلوات فرستاده باشد. ٧ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💖 دوست داشتنَت سحـرخیـزترین حسِ دنیاست ڪہ صبــــح‌ها پیش از باز شدنِ چشم‌هایم در من بیدار می‌شود... 💐💗اللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💗💐 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅رو به شش گوشه ترین قبله عالم هر صبح بردن نام حسین بن علی می چسبد ✨اَلسلام علَی الْحسَیْن ✨و علی علی بْن الْحسین ✨وعلی اولاد الحسین ✨وعلی اصحاب الحسین @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👆جهادباهوای نفس 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 10 تیر ماه 1398 🌞اذان صبح: 04:06 ☀️طلوع آفتاب: 05:52 🌝اذان ظهر: 13:08 🌑غروب آفتاب: 20:24 🌖اذان مغرب: 20:45 🌓نیمه شب شرعی: 00:15 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh