#دریافت_مقاله نقدهای علامه حسنزاده آملی حفظهالله بر براهین «تناهی ابعاد اجسام»
#چکیده
🔹 مسئله #تناهی یا #عدم_تناهی عالم طبیعت که از جمله مسائل مطرح شده در #هندسه و #طبیعیات قدیم بوده، یکى از مسائل فلسفى بهشمار میرود که با #استعانت و استمداد از قضایاى #ریاضى مبرهن شده است. غرض از بیان این مسئله، اثبات #محدودیت عالم جسم و جسمانى و تعیین پایان و منتهیالیه جهان ماده و عالم طبیعت بوده است؛ اما نه از این حیث که چون هر جسمی ابعاد سهگانه محدودی دارد، پس عالم نیز محدود است چون عالم چیزی نیست جز موجودات آن، بلکه سخن بر افلاک، بهویژه محدد الجهات متمرکز شده است.
🔹 پرسش این است که اصولاً #ماوراء_افلاک و اصطلاحاً فراتر از سطح #فلکالافلاک چست؟ آیا #خلأ است یا #ملأ، یا نه خلأ و نه ملأ؟ اگر خلأ است آیا میتوان در آنجا امتدادی را تصویر نمود؟ اگر چنین است، چه نوع امتدادی است؟
🔹 طبیعیدانان در پاسخ به پرسشهای بالا، براهینی آوردهاند که منتج به اثبات مسئله تناهی ابعاد شده است. نوشتار حاضر، پس از بیان براهین ارائه شده در آثار فلسفی #ابنسینا، #سهروردی و #ملاصدرا ـبه نمایندگی از فلسفههای #مشاء، #اشراق و #متعالیهـ به بیان نقدهای علامه حسنزاده آملی حفظهالله بر این براهین پرداخته است.
🔹 از نظر وی چون براهین مذکور در اثبات تناهی عالم جسمانی #ناتوانند و از آنجا که آثار و #افعال_الهى منحصر به عالم #شهادت_مطلقه نیست ـبلکه ورای عالم جسم، عالم یا عوالم دیگری با مخلوقات و موجودات خاص هر عالم نیز وجود داردـ ما را به این حقیقت میرساند که نه تنها #کلمات_وجودی خداوند سبحان که اطوار و #شئون_اسمائى او هستند، غیر متناهىاند، بلکه کلمات عالم جسمانى و همچنین #عالم_جسمانی نیز #غیر_متناهى است.
🌐 http://pms.journals.pnu.ac.ir/article_3428_77ba5b7ec967a2badeca14d7bfc08a12.pdf
@tafaqqoh
بسم الله الرحمن الرحیم
✔️ ان شاء الله از این به بعد سلسله یادداشت های #تحول_مطلوب در #تفقه منتشر خواهد شد.
با توجه به بضاعت مزجات، قلّت حوصله و ضیق وقت نگارنده، هم چنین پُر بودن گوشِ مخاطبین با دانش از بحث های #تحولی سعی بر اختصار یادداشت ها و #غرض استفاده از فکر و دانش #ناقدین است.
📚 گام اول: کتاب هایی که جایشان خالیست!
🖊 درآمد:
🔹 امام خامنه ای حفظه الله:
من قبلاً در جمع آقایان راجع به فلسفهی #ملاصدرا مطالبی گفتم و خب، یکی دو تا کارِ خوب شد. جناب آقای مصباح هم یکی از کتابهائی را که یکی از آقایان نوشتند - آقای عبودیت - که خلاصهی آراء ملاصدرا در مسائل گوناگون فلسفی است، برای من آوردند. اینها خوب است، اما کم است. به یک کتاب #اکتفاء نشود؛ از نگاههای مختلف نوشته شود. در خود فلسفهی ملاصدرا، در بخشهای مختلف میتواند یک منظومهسازیهائی بشود. عین همین قضیه، در مورد فلسفهی #اشراق است؛ عین همین قضیه، در مورد فلسفهی مشّاء است. ما باید منظومهسازی کنیم. بالاخره مجموعهی تفکرات #فلسفی و #عرفانی #ابنسینا با همدیگر همراه است، غیر قابل انفکاک است. اینها چیست؟ کسی بخواهد اینها را بداند، حتماً لازم نباشد که برود بنشیند مثلاً «شفاء» را بخواند؛ این خیلی لازم نیست. گاهی اوقات خواندن کتابی که در هزار سال پیش نوشته شده است، با ادبیات آن روز، با مشکلاتی که فهم این کلمات دارد، اصلاً خودش #تضییع_وقت محسوب میشود؛ ممکن است افرادی را از فلسفه دور کند؛ در حالی که اگر شما بنشینید مثلاً یک کتابی دربارهی آراء فلسفی ابنسینا تبیین کنید، از آراء او #منظومهسازی کنید، این مسلّماً جاذبهی زیادی خواهد داشت. این جزو کارهای لازم است، اما این کار در حوزه انجام نمیگیرد. خب، مرحوم آقای طباطبائی این کار را در «بدایة» و «نهایة» به یک شکلی انجام دادند؛ منتها این کارِ آقای #طباطبائی است، این که کار نهائی نیست؛ کار یکی از بزرگانِ این قضیه است؛ و تازه، آراء خود آقای طباطبائی است، آراء ملاصدرا نیست؛ یعنی در کتاب «بدایة» و «نهایة» برای آراء ملاصدرا منظومهسازی نشده، بلکه خود ایشان نظراتی دارند، #نظرات_ابتکاری هم دارند، حرفهای #خاصی هم دارند، چیزهائی هم #اضافه کردند، اینها را ایشان بیان کردند. فرق میکند که انسان خودش در فلسفه تألیفی بکند، یا اینکه یک فلسفهی معروفی را تبیین و ارائه کند. این دومی جایش #خالی است.
✅ دیدار با اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی / بهمن 91
@tafaqqoh