🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🌾🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾
🌾🍁🌾
🍁🌾
🌾
♡بِسْمِرَّبِالـ؏ِـشْـقْ♡
★الـٰهہبـانو★
♡#پـارت517♡
-پس الان حسام مثل من شده ؟
با اخم بهش خیره شدم :
_تو چرا خودتو با حسام مقایسه می کنی ؟ حسام باهمه ی آدمای دور و برم فرق داره .
-فرق داره! خنده داره ...
چه فرقی داره !
دست بردار ، همه مثل همند ...
یه غریزه دارند یه عشق ...
گاهی عشقشون هم همون غریزشونه ، دست خودشون که نیست .
بیشعوری اش رو نشونم داد . پوزخند زدم و گفتم :
_اتفاقا واسه همینه که من یکی با تو دیگه حرفی ندارم ....
من غریزه ات نیستم آرش خان ...
زنتم نیستم ، عشقتم نیستم .
-هستی الهه ... تو همه چی منی ...
موقع رفتنم هم بهت گفتم ، گفتم اگه پام بمونی برمی گردم ، خودت نموندی ...
خودت پای برگه ی طلاقو امضا کردی ، محضردار نگفت شکایتی نداری و تو گفتی نه ؟! چرا؟
اون لحظه من رفتم ، ولی کارای اداری طلاق تا یه ماه طول کشید .
طلاق غیابی صادر شد چون من دیگه ایران نبودم ، میتونستی پام بمونی ، میتونستی فسخش کنی ، می تونستی و نخواستی ...
من فقط بهت اجازه ی طلاق دادم ، ولی طلاقت نه .
-خیلی احمقی که فکر می کنی میتونی بعد یکسال و نیم منو با این حرفا خام کنی ....
تو پا برگه ی طلاقو امضا کردی حالا میگی من فقط بهت اجازه دادم ؟!
🍁🌾🍁🌾🌾🍁🌾
🍁@Tafrihgaah🍁
🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
لینڪپـارتاول↯↯
https://eitaa.com/tafrihgaah/52205
✍🏻بـہقـلم: "بـانـو مـࢪضـیہ یـگـانہ"
#ڪپۍممـنۅع(حࢪام)❌
#امـانٺداࢪبـاشیـم‼️
🌾
🍁🌾
🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾
🌾🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🌾🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾
🌾🍁🌾
🍁🌾
🌾
♡بِسْمِرَّبِالـ؏ِـشْـقْ♡
★الـٰهہبـانو★
♡#پـارت518♡
خواست چیزی بگه که فریاد زدم :
-یادت رفته ...
تو تمام برگه ها رو بلا استثنا امضا کردی ... بعد رفتی و من موندم و یه جریان به قول تو یه ماه واسه طلاقی که غیابی شده بود و چون همسرم خودش نبود ، امضا کرد و رفت ....
حالا میگی من پات نموندم ؟! خیلی بی چشم و رویی!
-الان چی ؟ حاضرم همه ی زندگیمو به نامت کنم برای اثبات عشقم کمه ؟
با حرص گفتم :
_چقدر! چقدر میخوای به نامم بزنی ؟!
مکثی کرد و گفت:
_تمام سهم رستورانم چطوره ؟
تکیه زدم به تخت و گفتم :
_محاله آدم طمعکاری مثل تو همچین کاری کنه !
-اگه زدم چی ؟
خونسرد نگاهش کردم و گفتم :
_اگه زدی بله رو میگم ...
لبخندش واضح شد :
_همه ی زندگیمو به نامت میکنم ... خوبه ؟
-حرف زدن راحته آرش خان .
-ثابت می کنم .
لج کردم . باهمه . با قلبم . با سرنوشت ، با پدر با .... کسی که هنوز دوستش داشتم . با حسام . مخصوصا وقتی دورا دور از هستی شنیدم که دایی اصرار کرده واسه حسام برند خواستگاری .حس کردم سازه های محکم قلبم فرو ریخت . اونقدر به حسام مطمئن بودم که حتی نمی تونستم این حرفو باور کنم .
🍁🌾🍁🌾🌾🍁🌾
🍁@Tafrihgaah🍁
🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
لینڪپـارتاول↯↯
https://eitaa.com/tafrihgaah/52205
✍🏻بـہقـلم: "بـانـو مـࢪضـیہ یـگـانہ"
#ڪپۍممـنۅع(حࢪام)❌
#امـانٺداࢪبـاشیـم‼️
🌾
🍁🌾
🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾
🌾🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
#الـــــــهـــــه_بــــــانـــــــــو♥️
بیا ببین تو vip چه خبر شده !!!😱
نمیخوایید رمان رو دوماه ماه جلوتر بخونید😉؟
اگه میخوایید به آیدی زیر برای خرید VIP پیام بدید👇
@F_82_02
کانال vip رمان الهه بانو افتتاح شد😍✨
برای خرید vip رمان الهه بانو با بیش از ۶۰پارت جلوتر به آیدی زیر مراجعه کنید🙂
@F_82_02
🎗مزایای vip🎗
🔮`بدون پیام ها و تبلیغات آزار دهنده
🔮پارت ها خیلی جلوتر از چنل اصلی
( یک ماه جلوتر)
🔮داشتن پارت های سورپرایز در اعیاد
حق عضویت Vip مبلغ فقط ۲۵ هزار تومنه
کافیه به این آیدی پیام بدید:
@F_82_02
هدایت شده از ⌈ࡅߺ߳ܦ߭ܝࡅ࡙ߺܟߺࡏަߊܘ⌋
#اَلسَّلامُعَلَیْکَیااَباعَبْدِالله•°♡
•° شِعر دَر دَست ندارَم
وَلي از رویِ اَدَب
اَلسَلام اِۍ همِه ۍِ
دار و ندارِ زِینب (س)🖤🍃
" اَلسَّلامُعَلَیْڪَیاحُـسَـیْنبنِعَـلۍٖ"
دانلود+زیارت+عاشورا+فرهمند+++متن.mp3
12.11M
🥀#چلهعاشقی|روزسیام🥀
🏝اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِالله
وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً
ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ
وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم
🖤اَلْسَّلٰام عَلَى ٱلْحُسَيْـن
🖤وَ عَلىٰ عَلِیِّ بْنِ ٱلْحُسَيْـن
🖤وَ عَلىٰ اَوْلادِ ٱلْحُسَيْـن
🖤وَ عَلىٰ أصْحاٰبِ ٱلْحُسَيْـن
🏴اَللّهُمَّ ارْزُقْنیٰ کَرْبِلٰاْ
اَللّهُمَّ ارْزُقْنیٰ شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَومَ الْوُرُود
#زیارتعاشورا
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
📆 شرو؏ چلہ : چهارشنبہ²⁸'⁴'¹⁴⁰²
اعتماد مث دومينو ميمونه!
حالا دستت بخوره، پات بخوره، عمداً بندازى،
مرض داشته باشى يا هرچى
وقتى ريخت ديگه كار از كار گذشته...
┎╌╼⃘۪ꦽ⃟𖧷۪۪ᰰ᪇♥️✒️🖋️♥️᪇𖧷۪۪ᰰ⃟ꦽ⃟╾╾╌╌◕
∞﷽∞
┊ . . . . . . . . . .
┊ .
#نسـیم
#ࢪقـعہبیستوپنجم📜
نگاهم کرد و گفت :
_خب دیدی که تو همبازی من نیستی.
_ یه دفعه دیگه.... باشه ؟
شیطنت نگاهش رو دیدم که گفت :
_برو توپ رو بیار.
دویدم سمت استخر. بالای سر استخر ایستادم و نگاهم رو به توپ که روی آب آروم چرخ میخورد ،
دوختم که کنارم اومد و گفت :
_پس چرا نمیاریش ؟
_ میترسم.
_ ببین توپ روی آبه ، نترس تو هم روی آب میای.
آب دهانم رو قورت دادم و چشمام رو بستم و پریدم توی آب.
اما همین که در آب فرو رفتم ، حس کردم قلبم از ترس ، تکه تکه شد .
دست و پا میزدم و جیغ و فریاد.
گاهی در آب فرو میرفتم و گاهی روی آب میومدم.
اما با اونهمه تلاطم من ، هومن ساکن ایستاده بود و فقط با یه لبخند نگاهم میکرد.
حس اینکه داشتم توی آب غرق میشدم و کسی کمکم نمیکرد و
نگاه منتظر هومن که انگار انتظار مرگم رو میکشید ، حس بدی بود.
همون لحظه که داشتم آب میخوردم و در آب فرو میرفتم و گه گاهی جیغ هایی منقطع میکشیدم ، صدای مادر رو شنیدم :
_نسیم.
با تموم قوتم فریاد زدم:
_ ما... ماما....مامان.
✍🏻بـہقـلم: "بـانـو مـࢪضـیہ یـگـانہ"
#ڪپۍممنـوع✖
#امـانتداࢪبـاشـیم!
پـارتاول↯↯
┊ . 📓➣https://eitaa.com/tafrihgaah/65895
┊ . . . . . . . . . . .
┖╌╼⃘۪ꦽ⃟𖧷۪۪ᰰ᪇ ♥️✒️🖋️♥️ ᪇𖧷۪۪ᰰ⃟ꦽ⃟╾╾╌◕