🔺اکنون ببینیم آنچه مشهود ماست واقعیتی دارد یا نه؟ آیا همه جهان هستی چون سراب یا نقش دومین چشم لوچ است؟ آیا سرای هستی پنداری و خیالی از ماست؟
🔺در اواخر قرن پنجم پیش از میلاد گروهی در یونان به نام سوفسطاییان( سوفیست ها) که برای غلبه بر مدعی در مباحثه به جدل و سفسطه می پرداختند، منکر حسیّات و بدیهیات و نظریات و مبطل حقایق بودند.
🔺دلایل سوفسطاییان:
۱-اختلاف ادراک حواس در محسوسات؛ گویند برای ادراک راهی جز حواس نیست و آن هم خطا می کند. انسان در سلامت مزاج حلوا را شیرین می یابد و در وقت تب صفراوی تلخ.
در بدیهیات و نظریات نیز عقلا اختلاف کرده اند و هرکس به حقیقت قول خود جازم است.
۲-انسان آنچه در خواب می بیند شک در حق بودن آن ندارد با اینکه حق نیست، مثلا خواب می بیند در شهرهای دور بوده در حالی که نبوده است.
🔺 بزرگان سوفسطائی:
🔹افرودیقوس از حکمای بدبین بود که بهره انسان از دنیا را رنج و مصائب و چاره آن را بردباری و فضیلت می دانست.
🔹گرگیاس معتقد بود وجود موجود نیست، فرضا موجود باشد، قابل شناختن نیست. اگر قابل شناختن باشد معرفتش از فردی به فرد دیگر قابل افاضه نیست.
🔹پروتاغورس که معتقد بود انسان میزان همه چیز است؛ یعنی در واقع حقیقتی نیست، چرا که انسان برای ادراک امور جز حواس خود وسیله ای ندارد و تعقل نیز مبنی بر مدرکات حسی است و ادراکات حواس در اشخاص مختلف متفاوت است، پس چاره ای نیست که هرکس هر چه را حس می کند معتبر بداند و اموری که به حس می آیند ناپایدار و متحول هستند.
🔺سوفسطاییان یکی از فرقه های شکاکان هستند. شکاکان که موسس آن پیرهون است، حکمایی هستند که می گویند برای کسب علم هیچ گونه میزان و مآخذ درستی نیست، حس خطا می کند و عقل از اصلاح خطای آن عاجز است و یک فرد در شرایط مختلف جسمی و روحی ادراک مختلف خواهد داشت.
پس سرای هستی بی حقیقت و واقعیت نیست.
#معرفت_نفس #معرفت_النفس #درس_ سوم
#علم_النفس #خودشناسی #خود_سازي
#سیر_و_سلوک #علامه_حسنزاده #علامه_حسنزاده_آملی #علامه_حسن_حسن_زاده_آملی_حفظه_الله #حسن_حسن_زاده_آملی #حسن_زاده_آملی #علامه_ذوالفنون_حسن_زاده_آملی
#علامه_دهر
#سوفسطائیان #سوفسطایی
#سوفيست #پروتاگوراس #پروتاغوراس #گرگیاس #پیرهون #شکاکان #افرودیقوس #حس #خواب #ادراک #حکیم #فیلسوف #فلسفه #فلسفه_یونان
🔺گفتیم که جز هستی نداریم و از کشور هستی بیرون نمی رویم و عدم اگر توهم و ادراک شود به طفیل هستی است. همه آثار از هستی است و سوفسطاییان و حالی ها ناروا گفتند. بلکه هستی حقيقت است و حقيقت گرداننده نظام بلکه به عین نظام است.
🔺اختراعات حیرت آور و اکتشافات گوناگون مانند هواپیما و آپولو و کارخانه برق و مخابرات و صنعت چاپ و رصدخانه ها و صنایع دیگر از فکر بشر به ظهور رسیده است و حق است؟ یا از نیستی و باطل؟
🔺درطبایع دقت کنیم که ما تدریجا از نطفگی تا کنون با جهان طبیعت انس داشتیم و دریا و صحرا و آسمان و زمین و حیوانات و گیاهان و غیره بسیار دیده ایم و از دیدن آنها تعجب نمی کنیم.
ما از خودمان که موجودی عجیب تریم غافلیم و کتاب وجودمان را نخوانده ایم که کیستیم.
🔺اگر به فرض با این اندام و اعضا و سلامت حواس و مشاعر دفعةً و به وجود می آمدیم و چشم به جهان هستی می گشودیم و حرکت و نظم و آمد و شد این پیکر زیبای هستی را می دیدیم، چه حالی برای ما بود و چه بهت و حیرت و دَهشَتی داشتیم؟
🔺اینک از عادت به در آییم و با همان دیده ایجاد دفعی جهان را بنگریم که در این نگریستن چیزهایی عاید ما خواهند شد و حالاتی برای ما خواهد بود.
#معرفت_النفس #معرفت_نفس
#معرفت #علم_النفس
#خود_سازي #خود_شناسی
#روانشناسی #عرفان_قرآن_برهان
#عرفان_اسلامی #عرفان
#علامه_حسن_زاده #علامه_حسنزاده
#علامه_حسن_حسن_زاده_آملی_حفظه_الله #علامه_دهر #علامه_ذوالفنون_حسن_زاده_آملی
#علامه_حسن_حسن_زاده_آملی_حفظه_الله_تعالي
#حسن_زاده_آملی #حسن_حسن_زاده_آملی
#هستی #عدم #حقیقت
#سفسطه #سوفسطائیان
#عادت #خروج_از_عادت #طبیعت
🔺عدم هیچ است و از هیچ چیزی نیاید، پس هر اثری که هست از وجود است و چون عدم هیچ و ناچیز است واقعیت و حقيقت چیزی نخواهد بود و واقعیت و حقيقت همه چیزها هستی و وجود است که منشا آثار است.
🔺آیا می شود در موطن تحقق و ثبوت یعنی سرای هستی و خارج واسطه ای بین وجود و عدم باشد؟
پاسخ: آنچه در سرای هستی است، هستی است، زیرا نیستی در خارج نه بودی دارد نه نمودی تا کسی بگوید این نیستی است و بدان اشاره کند.
هرچه طرف اشاره قرار گیرد، موجود است؛ چگونه می توان گفت این چیز نه موجود است و نه معدوم! و این از بدیهیات است و فطرت سلیم بر آن گواه است که اگر از هستی بگذریم نیستی است.
🔺بعصی از متکلمین عامه در میان مسلمانان قائل به واسطه بین وجود و عدم بودند و آن را حال نامیدند. حال را نه موجود و نه معدوم، بلکه ثابت می دانستند. آنها بین ثبوت و وجود و بین نفی و عدم تفاوت گذاشتند.
در حالیکه ثبوت مرادف وجود است و نفی مرادف عدم است و اینها منکر اولیات شدند، پنداشتند اگر از هستی بگذریم به حال می رسیم که نه هستی است و نه نیستی. در واقع فطرت را پشت پا زدند و در برابر هستی دکان باز کردند.
پس واسطه ای میان وجود و عدم نیست.
#علامه_حسن_حسن_زاده_آملی_حفظه_الله #علامه_حسنزاده_آملی #علامه_حسنزاده #حسن_زاده_آملی
#حسن_حسن_زاده_آملی
#علامه_ذوالفنون_حسن_زاده_آملی
#علامه_ذوالفنون #علامه_دهر
#معرفت_النفس #معرفت_نفس
#علم_النفس #خود_سازي
#خود_شناسی #متکلم #کلام
#درس_پنجم #عدم #وجود #هستی
#ثابت #بدیهی #اولی
#حال #حقیقت #فطرت
۱۲ اصل اولیه معرفت نفس:
اصل اول: هر چه هست وجود است.
اصل دوم:هر چه پدید آمده از وجود پدید آمده است.
اصل سوم:نیرویی داریم که در می یابد و تمیز می دهد.
اصل چهارم: سرای هستی بی حقیقت و واقعیت نیست.
اصل پنجم: واقعیت و حقيقت هر چیز هستی است.
اصل ششم: واسطه ای میان وجود و عدم نیست.
اصل هفتم: هستی ها با هم پیوستگی دارند.
اصل هشتم: آنچه اتفاقی نیست هدفی دارد و رفتار او بیهوده نیست.
اصل نهم:هر آنچه که از حرکت به کمال می رسد آیینی دارد.
اصل دهم: علم وجود است.
اصل یازدهم:حرکت در چیزی است که فاقد کمال است.
اصل دوازدهم:موجودی که کمال مطلق است حرکت در او متصور نیست. یعنی مجموع هستی بی جنبش و در سکون کامل است.
#معرفت_نفس #علم_النفس
#معرفت_النفس #علم_نفس
#روانشناسی #نفس #نفس_انسان
#خود_سازي #خود_شناسی
#علامه_حسنزاده_آملی #علامه_حسن_حسن_زاده_آملی
#علامه_حسن_زاده
#علامه_ذوالفنون_حسن_زاده_آملی
#علامه_ذوالفنون
#حسنزاده #حسن_حسن_زاده_آملی
#وجود #هستی #عدم #پیوستگی_عالم
#حرکت #کمال #علم
استاد طاهریان
🔺عدم هیچ است و از هیچ چیزی نیاید، پس هر اثری که هست از وجود است و چون عدم هیچ و ناچیز است واقعیت و ح
🔺عدم هیچ است و از هیچ چیزی نیاید، پس هر اثری که هست از وجود است و چون عدم هیچ و ناچیز است واقعیت و حقيقت چیزی نخواهد بود و واقعیت و حقيقت همه چیزها هستی و وجود است که منشا آثار است.
🔺آیا می شود در موطن تحقق و ثبوت یعنی سرای هستی و خارج واسطه ای بین وجود و عدم باشد؟
پاسخ: آنچه در سرای هستی است، هستی است، زیرا نیستی در خارج نه بودی دارد نه نمودی تا کسی بگوید این نیستی است و بدان اشاره کند.
هرچه طرف اشاره قرار گیرد، موجود است؛ چگونه می توان گفت این چیز نه موجود است و نه معدوم! و این از بدیهیات است و فطرت سلیم بر آن گواه است که اگر از هستی بگذریم نیستی است.
🔺بعصی از متکلمین عامه در میان مسلمانان قائل به واسطه بین وجود و عدم بودند و آن را حال نامیدند. حال را نه موجود و نه معدوم، بلکه ثابت می دانستند. آنها بین ثبوت و وجود و بین نفی و عدم تفاوت گذاشتند.
در حالیکه ثبوت مرادف وجود است و نفی مرادف عدم است و اینها منکر اولیات شدند، پنداشتند اگر از هستی بگذریم به حال می رسیم که نه هستی است و نه نیستی. در واقع فطرت را پشت پا زدند و در برابر هستی دکان باز کردند.
پس واسطه ای میان وجود و عدم نیست.
#علامه_حسن_حسن_زاده_آملی_حفظه_الله #علامه_حسنزاده_آملی #علامه_حسنزاده #حسن_زاده_آملی
#حسن_حسن_زاده_آملی
#علامه_ذوالفنون_حسن_زاده_آملی
#علامه_ذوالفنون #علامه_دهر
#معرفت_النفس #معرفت_نفس
#علم_النفس #خود_سازي
#خود_شناسی #متکلم #کلام
#درس_پنجم #عدم #وجود #هستی
#ثابت #بدیهی #اولی
#حال #حقیقت #فطرت