eitaa logo
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
263 دنبال‌کننده
198 عکس
36 ویدیو
1 فایل
طاهررحیمی هستم، دکترای فلسفه اسلامی مدرس دانشگاه دغدغه ام فرهنگ، دین، خانواده ؛ هنر و سیاست است و به یاری حق در این کانال آنها را با شما به اشتراک خواهم گذاشت. آیدی: @yaser6424 صفحه اینستاگرام: s.y.taherrahimi
مشاهده در ایتا
دانلود
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند: احیای هویت چرا شیعه عزای حسین ع را بعد از این همه سال با این شور و گستردگی تکرار می کند مگر برای یک واقعه تلخ تاریخی چند بار باید بزرگداشت گرفت؟ تفاوت واقعه کربلا با حوادث دیگر چیست؟ برای بشریت: وجه تمایز مهم این واقعه با دیگر تقابل های حق و باطل این است که اولا مظهر تقابل «اوج حق» در مقابل «اوج باطل» است و ثانیا با همه شاخصه های منحصر به فرد حماسی و عاطفی اش، حلقه اتصال «وجدان عام و مشترک بشری» به «ولی الله» است؛ این دو ویژگی مهم تقریبا در هیچ حادثه قطعی و ثبت شده تاریخی وجود ندارد. وقایع دیگر یا روایتگر حق های ظریف ترند و افکار عمومی در ابتدا آن را درک نمی کند مثل آنچه در سقیفه رخ داد یا بار عاطفی شدید و آشکاری ندارند و یا قهرمان آنها ولی الله نیست. اتصال فکری و قلبی با انسان کامل حیاتی ترین پیوند قابل تصور انسان و مبداء تمامی اصلاحات فردی و اجتماعی و گسست این پیوند، منشاء بزرگترین فسادها در زمین است. دیگر این که داستان حسین ع اگر چه در تاریخ رخ داده اما تاریخی نیست. داستان انسان است و مخاطراتش؛ انسان و طمع ها، وسوسه ها و ترس هایش؛ انسان و نزاع همیشگی اش در انتخاب ذلت یا عزت؛ آزادگی یا بردگی؛ خوبی یا خوشی. قرآن که داستان موسی و فرعون یا یوسف و زلیخا و...را نقل میکند صرفا برای نقل قصه های تاریخی نیست برای شرح چیستی و چگونگی انسان و تهدیدات فکری و روحی اوست تا بفهمد از کجا و چگونه ضربه می خورد و در مقابل، باید چه کند و به کجا پناه ببرد. لذا قرآن هم داستان «انسان» است نه موسی و فرعون و یوسف و زلیخا. این است که حسین ع، مسیحی و سنی و زرتشتی را هم مخاطب خود می داند. و اما برای شیعه: مکتب اصیل؛ آرمان و ایده آل دارد هدف و هویت و شخصیت دارد امام و معیار دارد. معلق و رها و هرجایی نیست با همه چیز جمع نمی شود صلح کل نیست جدی است. داستان عاشورا ظرفیتی دارد که شیعه هویت خود را؛ هدف و ایده آل خود را و نسبتش با امام خود را در آن بازخوانی و بازیابی می کند و این مهم، به تنهایی برای احیاء هرساله این کنگره، دلیل موجّهی است اما شاید مهمترین چیزی که بزرگداشت داستان حسین ع را بعد از این همه سال برای شیعه حیاتی می کند این است که اصلا پرونده قیام حسینی هنوز مفتوح و ناتمام است و پرچم او هنوز به مقصد نرسیده است. کوفه و کوفه ها هنوز بی حاکم است بی امام است. آن انسان ۲۵۰ ساله هنوز موقعیت حاکمیت پیدا نکرده و آن آرمان بزرگ اجتماعی انبیاء و اولیا هنوز بر کرسی ننشسته است. بازخوانی داستان حسین ع تحرکی است به سوی آینده و نه سکونی در سوگ گذشته. این است که این چنین زنده و امیدآفرین است. https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند معجزه عشق و حماسه حقیقتا اکسیر نابی است ترکیب حماسه و عشق. آنچه در بُعد عاطفی حماسه عاشورا بیش از هرچیز دیگر زمینه ظهور یافته است همین ترکیب بی بدیل است و همین است که موجب تمایز جنس غم ها و اشک های عاشورایی با غصه ها و اشک های دیگر است ظرفیت بالای تربیتی در مکتب عاشورا و جذابیت بالای آن نیز به همین دو عامل گره خورده است. اشکی که بر حسین ع ریخته می شود ناشی از غم نابودی و ذلت نیست بلکه بر آمده از عشق و حماسه است به همین دلیل است که اشک بر حسین ع ، هم زمان که داغ غمی بر دل می نشاند با نوعی لذت روحی نیز همراه است و این، پدیده عجیبی است. آنچه در پیاده روی اربعین بیش از هر چیز دیگر خودنمایی می کند همین دو عنصر به ویژه عنصر حماسه است بیشتر نوحه هایی که در این مسیر به گوش انسان می رسد حماسی و با مضامینی چون خون خواهی ؛ رجزخوانی و انتظار فرج است تا جایی که انسان بیش از اینکه بار غم را حس کند احساس همراهی و یاری گری و هم جبهگی با جریان تاریخی حق را در خود می یابد و گویی آمده است تا سمت و سوی خود را دراین نزاع تعیین کند و به رخ بکشد. چقدر این حزن همراه با حماسه انسان ساز است و چقدر جذاب و دل رباست. انسان به طور کلی و جوان به طور خاص، گرایشی فطری به عشق و حماسه دارد. اگر این دو گرایش در مسیر درستی قرار گرفت انسان را تا بالاترین قله های معنویت بالا می برد و در غیر این صورت ظرفیت بسیار بالایی برای انحراف در او ایجاد می کند. از عشق؛ به مصادیق دست چندم و بعضا پوچ آن اکتفا کرده و سرگرم می شود و از حماسه، به آنارشیسم و عصبّیت و هوچیگری می رسد. دین به عنوان اصلی ترین نرم افزار تربیت انسان نیز اصلی ترین پایه های تربیت عاطفی را بر همین عشق و حماسه استوار کرده است(الّا الموده فی القربی/ ان تقوموا للّه مثنی و فردی، لیقوم الناس بالقسط) . کدام قرائت از دین می تواند بر همه زرق و برق های چشمک زن و فریبای دنیا غلبه کند و دل و جان جوان را با خود همراه کند؟ دین معقولی که هم مزه عشق را به او بچشاند و هم او را غرق حماسه کند. هر مکتب و دینی هرچند معقول و منطقی بنماید اما اگر نتواند در جوان شور عشق و هیجان حماسه خلق کند توفیق چندانی نخواهد داشت. بر این اساس می توان گفت اساسا جهادی بودن و انقلابی گری (به معنای تحول خواهی مثبت) که با معنویت و حب قلبی به اولیاء الهی همراه می شود اصلی ترین مسیر در اصلاح و تربیت دینی است؛ جوان اگر انقلابی و جهادی شد احتمال انحرافش بسیار کم می شود و اگر نشد تربیتش سخت است و احتمال فسادش بیشتر ؛ چون مشی جهادی و انقلابی، همزمان «معنویت عشق» و «تحرّک مصلحانه و پیش برنده» ای را برای او تامین می کند و او با این دو، هویت مستقل و مقاومی در مقابل هجوم فرهنگ رقیب پیدا می کند. این را همه کسانی که کار تربیتی می کنند باید مدنظر داشته باشند. و این حماسه عاشقانه و انقلابی حسین است که در میان همه غم های انقلابی اهل بیت ع ظهور و بروز ملموس تر و نمایان تری دارد و این معنویت و عشق و حماسه و حرکت و امید و انتظار همه در اربعین در یک زیست مومنانه جمعی به هم می آمیزند. اربعین انقلابی ترین تجمع شیعه است و به همین است که ترسناک است! ع https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند: احیای هویت چرا شیعه عزای حسین ع را بعد از این همه سال با این شور و گستردگی تکرار می کند مگر برای یک واقعه تلخ تاریخی چند بار باید بزرگداشت گرفت؟ تفاوت واقعه کربلا با حوادث دیگر چیست؟ برای بشریت: وجه تمایز مهم این واقعه با دیگر تقابل های حق و باطل این است که اولا مظهر تقابل «اوج حق» در مقابل «اوج باطل» است و ثانیا با همه شاخصه های منحصر به فرد حماسی و عاطفی اش، حلقه اتصال «وجدان عام و مشترک بشری» به «ولی الله» است؛ این دو ویژگی مهم تقریبا در هیچ حادثه قطعی و ثبت شده تاریخی وجود ندارد. وقایع دیگر یا روایتگر حق های ظریف ترند و افکار عمومی در ابتدا آن را درک نمی کند مثل آنچه در سقیفه رخ داد یا بار عاطفی شدید و آشکاری ندارند و یا قهرمان آنها ولی الله نیست. اتصال فکری و قلبی با انسان کامل حیاتی ترین پیوند قابل تصور انسان و مبداء تمامی اصلاحات فردی و اجتماعی و گسست این پیوند، منشاء بزرگترین فسادها در زمین است. دیگر این که داستان حسین ع اگر چه در تاریخ رخ داده اما تاریخی نیست. داستان انسان است و مخاطراتش؛ انسان و طمع ها، وسوسه ها و ترس هایش؛ انسان و نزاع همیشگی اش در انتخاب ذلت یا عزت؛ آزادگی یا بردگی؛ خوبی یا خوشی. قرآن که داستان موسی و فرعون یا یوسف و زلیخا و...را نقل میکند صرفا برای نقل قصه های تاریخی نیست برای شرح چیستی و چگونگی انسان و تهدیدات فکری و روحی اوست تا بفهمد از کجا و چگونه ضربه می خورد و در مقابل، باید چه کند و به کجا پناه ببرد. لذا قرآن هم داستان «انسان» است نه موسی و فرعون و یوسف و زلیخا. این است که حسین ع، مسیحی و سنی و زرتشتی را هم مخاطب خود می داند. و اما برای شیعه: مکتب اصیل؛ آرمان و ایده آل دارد هدف و هویت و شخصیت دارد امام و معیار دارد. معلق و رها و هرجایی نیست با همه چیز جمع نمی شود صلح کل نیست جدی است. داستان عاشورا ظرفیتی دارد که شیعه هویت خود را؛ هدف و ایده آل خود را و نسبتش با امام خود را در آن بازخوانی و بازیابی می کند و این مهم، به تنهایی برای احیاء هرساله این کنگره، دلیل موجّهی است اما شاید مهمترین چیزی که بزرگداشت داستان حسین ع را بعد از این همه سال برای شیعه حیاتی می کند این است که اصلا پرونده قیام حسینی هنوز مفتوح و ناتمام است و پرچم او هنوز به مقصد نرسیده است. کوفه و کوفه ها هنوز بی حاکم است بی امام است. آن انسان ۲۵۰ ساله هنوز موقعیت حاکمیت پیدا نکرده و آن آرمان بزرگ اجتماعی انبیاء و اولیا هنوز بر کرسی ننشسته است. بازخوانی داستان حسین ع تحرکی است به سوی آینده و نه سکونی در سوگ گذشته. این است که این چنین زنده و امیدآفرین است. https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند حسین مجاهد روزمرگی و بی انگیزگی و دنیازدگی از شایع ترین و مزمن ترین مشکلات روحی امروز جامعه ما و بلکه جامعه جهانی است یکی از مفاهیم تربیتی مهم در منظومه تعالیم دینی که انسان را از این رخوت ها و گیجی ها مصون می دارد، مفهوم «جهاد» است طبق قرآن، جهاد باید در دل یک مومن تراز، دوست داشتنی تر از خانواده، مال و کار و... باشد و کسی که چنین نیست در معرض عقاب الهی است (توبه ۲۴) همچنین طبق روایتی از رسول اکرم ص کسی که با دشمن نجنگیده و در دلش هم شوق آن را نداشته باشد اگر بمیرد بر شعبه ای از نفاق مرده است! جهاد به معنای هر فعالیتی است که برای خدا؛ در جهت تثبیت اهداف الهی و در مقابل خواست دشمن (چه شیطان درون و چه مستکبران خارجی) انجام شود و با تلاشی مضاعف همراه گردد این عناصر در هر فعالیتی؛ بروز کند آن فعل، مصداق جهاد خواهد بود چه نظامی چه فرهنگی چه اقتصادی و غیره؛ زن و مرد هم ندارد اما در همه انواع جهاد، درک جبهه بندی حق و باطل و تقویت جبهه حق در مقابل جبهه باطل موضوعیت دارد. ضرورت جهاد از آنجا ناشی می شود که اولا ایمان ذاتا یک حقیقت پویا؛ متحرک و جاری است نه راکد و ساکن و بی تفاوت و ثانیا همواره جریاناتی که منفعتشان در کفر (پوشاندن حقیقت) و توسعه سلطه است وجود داشته اند جهاد، به معنای تحمیل جابرانه اهداف الهی بر انسان ها نیست بلکه به معنای برداشتن موانعی است که بشر را در جهل و غریزه و خشم، محبوس کرده است چه در شکل های سنتی اش و چه مُدرنش کسی که برای خدا ندوَد محکوم است که برای دنیا بدود و خاصیت ذاتی دویدن بر تردمیل دنیا خستگی روانی و احساس تمام شدگی تدریجی است برخی به غلط فکر می کنند اگر اهداف دنیایی را برای جوان امروزی پررنگ تر کنیم او را از ناامیدی و بی انگیزگی دور کرده ایم در حالیکه قضیه در نهایت، برعکس خواهد بود. بدون اغراق باید گفت که جهاد، این ظرفیت را دارد که محکم ترین؛ شورانگیز ترین و رشدآفرین ترین انگیزه و محرّک ما برای تحصیل، ازدواج، فرزند آوری، فرزند پروری، حجاب، تبیین، اشتغالزایی، تولید ثروت، سازندگی و... باشد با این انگیزه، مومن نه به ورطه رهبانیت منفعلانه می افتد و از رشد دنیایی محروم می شود و نه تلاش و توجه او به امور دنیایی او را دنیازده و پوک می کند. کسانی که جهاد، محور زندگی آنهاست حتی برای ازدواج هم گزینه های بهتری هستند (البته اگر جهاد را عمیق و چند بعدی درک کرده باشد) چون منیّت، از اصلی ترین عوامل اختلافات زناشویی است و جهاد، منیّت را در مجاهد کمرنگ می کند و به افق دید و خواسته های انسان توسعه می دهد. مهمترین عنصر قیام حسینی، جهاد است یعنی عنصر تقابل با دشمن و استقامت در برابر او، اساس این قیام است و عجبا که برخی تلاش می‌کنند از این قیام حماسی به نوعی جهادزدایی کنند و آن را به یک حرکت صرفا عاطفی، منفعلانه و مظلومانه تقلیل دهند یا آن را به یک استثناء تبدیل کنند. https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند معجزه عشق و حماسه حقیقتا اکسیر نابی است ترکیب حماسه و عشق. آنچه در بُعد عاطفی حماسه عاشورا بیش از هرچیز دیگر زمینه ظهور یافته است همین ترکیب بی بدیل است و همین است که موجب تمایز جنس غم ها و اشک های عاشورایی با غصه ها و اشک های دیگر است ظرفیت بالای تربیتی در مکتب عاشورا و جذابیت بالای آن نیز به همین دو عامل گره خورده است. اشکی که بر حسین ع ریخته می شود ناشی از غم نابودی و ذلت نیست بلکه بر آمده از عشق و حماسه است به همین دلیل است که اشک بر حسین ع ، هم زمان که داغ غمی بر دل می نشاند با نوعی لذت روحی نیز همراه است و این، پدیده عجیبی است. آنچه در پیاده روی اربعین بیش از هر چیز دیگر خودنمایی می کند همین دو عنصر به ویژه عنصر حماسه است بیشتر نوحه هایی که در این مسیر به گوش انسان می رسد حماسی و با مضامینی چون خون خواهی ؛ رجزخوانی و انتظار فرج است تا جایی که انسان بیش از اینکه بار غم را حس کند احساس همراهی و یاری گری و هم جبهگی با جریان تاریخی حق را در خود می یابد و گویی آمده است تا سمت و سوی خود را دراین نزاع تعیین کند و به رخ بکشد. چقدر این حزن همراه با حماسه انسان ساز است و چقدر جذاب و دل رباست. انسان به طور کلی و جوان به طور خاص، گرایشی فطری به عشق و حماسه دارد. اگر این دو گرایش در مسیر درستی قرار گرفت انسان را تا بالاترین قله های معنویت بالا می برد و در غیر این صورت ظرفیت بسیار بالایی برای انحراف در او ایجاد می کند. از عشق؛ به مصادیق دست چندم و بعضا پوچ آن اکتفا کرده و سرگرم می شود و از حماسه، به آنارشیسم و عصبّیت و هوچیگری می رسد. دین به عنوان اصلی ترین نرم افزار تربیت انسان نیز اصلی ترین پایه های تربیت عاطفی را بر همین عشق و حماسه استوار کرده است(الّا الموده فی القربی/ ان تقوموا للّه مثنی و فردی، لیقوم الناس بالقسط) . کدام قرائت از دین می تواند بر همه زرق و برق های چشمک زن و فریبای دنیا غلبه کند و دل و جان جوان را با خود همراه کند؟ دین معقولی که هم مزه عشق را به او بچشاند و هم او را غرق حماسه کند. هر مکتب و دینی هرچند معقول و منطقی بنماید اما اگر نتواند در جوان شور عشق و هیجان حماسه خلق کند توفیق چندانی نخواهد داشت. بر این اساس می توان گفت اساسا جهادی بودن و انقلابی گری (به معنای تحول خواهی مثبت) که با معنویت و حب قلبی به اولیاء الهی همراه می شود اصلی ترین مسیر در اصلاح و تربیت دینی است؛ جوان اگر انقلابی و جهادی شد احتمال انحرافش بسیار کم می شود و اگر نشد تربیتش سخت است و احتمال فسادش بیشتر ؛ چون مشی جهادی و انقلابی، همزمان «معنویت عشق» و «تحرّک مصلحانه و پیش برنده» ای را برای او تامین می کند و او با این دو، هویت مستقل و مقاومی در مقابل هجوم فرهنگ رقیب پیدا می کند. این را همه کسانی که کار تربیتی می کنند باید مدنظر داشته باشند. و این حماسه عاشقانه و انقلابی حسین است که در میان همه غم های انقلابی اهل بیت ع ظهور و بروز ملموس تر و نمایان تری دارد و این معنویت و عشق و حماسه و حرکت و امید و انتظار همه در اربعین در یک زیست مومنانه جمعی به هم می آمیزند. اربعین انقلابی ترین تجمع شیعه است و به همین است که ترسناک است! ع https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند: احیای هویت چرا شیعه عزای حسین ع را بعد از این همه سال با این شور و گستردگی تکرار می کند مگر برای یک واقعه تلخ تاریخی چند بار باید بزرگداشت گرفت؟ تفاوت واقعه کربلا با حوادث دیگر چیست؟ برای بشریت: وجه تمایز مهم این واقعه با دیگر تقابل های حق و باطل این است که اولا مظهر تقابل «اوج حق» در مقابل «اوج باطل» است و ثانیا با همه شاخصه های منحصر به فرد حماسی و عاطفی اش، حلقه اتصال «وجدان عام و مشترک بشری» به «ولی الله» است؛ این دو ویژگی مهم تقریبا در هیچ حادثه قطعی و ثبت شده تاریخی وجود ندارد. وقایع دیگر یا روایتگر حق های ظریف ترند و افکار عمومی در ابتدا آن را درک نمی کند مثل آنچه در سقیفه رخ داد یا بار عاطفی شدید و آشکاری ندارند و یا قهرمان آنها ولی الله نیست. اتصال فکری و قلبی با انسان کامل حیاتی ترین پیوند قابل تصور انسان و مبداء تمامی اصلاحات فردی و اجتماعی و گسست این پیوند، منشاء بزرگترین فسادها در زمین است. دیگر این که داستان حسین ع اگر چه در تاریخ رخ داده اما تاریخی نیست. داستان انسان است و مخاطراتش؛ انسان و طمع ها، وسوسه ها و ترس هایش؛ انسان و نزاع همیشگی اش در انتخاب ذلت یا عزت؛ آزادگی یا بردگی؛ خوبی یا خوشی. قرآن که داستان موسی و فرعون یا یوسف و زلیخا و...را نقل میکند صرفا برای نقل قصه های تاریخی نیست برای شرح چیستی و چگونگی انسان و تهدیدات فکری و روحی اوست تا بفهمد از کجا و چگونه ضربه می خورد و در مقابل، باید چه کند و به کجا پناه ببرد. لذا قرآن هم داستان «انسان» است نه موسی و فرعون و یوسف و زلیخا. این است که حسین ع، مسیحی و سنی و زرتشتی را هم مخاطب خود می داند. و اما برای شیعه: مکتب اصیل؛ آرمان و ایده آل دارد هدف و هویت و شخصیت دارد امام و معیار دارد. معلق و رها و هرجایی نیست با همه چیز جمع نمی شود صلح کل نیست جدی است. داستان عاشورا ظرفیتی دارد که شیعه هویت خود را؛ هدف و ایده آل خود را و نسبتش با امام خود را در آن بازخوانی و بازیابی می کند و این مهم، به تنهایی برای احیاء هرساله این کنگره، دلیل موجّهی است اما شاید مهمترین چیزی که بزرگداشت داستان حسین ع را بعد از این همه سال برای شیعه حیاتی می کند این است که اصلا پرونده قیام حسینی هنوز مفتوح و ناتمام است و پرچم او هنوز به مقصد نرسیده است. کوفه و کوفه ها هنوز بی حاکم است بی امام است. آن انسان ۲۵۰ ساله هنوز موقعیت حاکمیت پیدا نکرده و آن آرمان بزرگ اجتماعی انبیاء و اولیا هنوز بر کرسی ننشسته است. بازخوانی داستان حسین ع تحرکی است به سوی آینده و نه سکونی در سوگ گذشته. این است که این چنین زنده و امیدآفرین است. https://eitaa.com/taherrahimi