یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند
رشد کاریکاتوری
یکی از آفت های #فکری و فرهنگی نسل امروز جامعه ما در امور دینی این است که عمق اطلاعات دینی اش همپایه و هم سطح رشد عقلی او رشد نکرده.
نسل امروز قطعا از نسل پیشین به لحاظ سواد دانشگاهی، دانش روز و دامنه اطلاعات جلوتر است نسل امروز #تحصیل کرده تر است و همین رشد تحصیلی سبب شده مسائل را باز تر و با دامنه دید وسیع تری بنگرد و تحلیل کند.
وقتی قدرت تحلیل و وسعت #اطلاعات افزایش می یابد اما اطلاعات و تصوراتی که افراد از امور دینی دارند به اندازه آن رشد عقلی، #عمق پیدا نمیکند انسان ها دچار #شبهات متعدد می شوند. چرا؟ چون وقتی از منظر #عقل رشدیافته خود به اطلاعات سطحی و اولیه ای که از مقولات دینی از ابتدا در ذهن داشته اند می نگرند آنها را مشتی حرف های عوامانه میبینند. از جهتی هم حق دارند.
مشکل این است که قدرت فکری او در سطح یک #پزشک رشد کرده اما عمق اطلاعات دینی اش در سطح اکابری و دبستان باقی مانده و در فهم دین، صغیر حساب می شود. چه بسیار افرادی که در حرفه خود متخصص، مشهور و موفق اند اما در تحلیل امور اجتماعی یا دینی یا فرهنگی یا در سواد رسانه ای و امثال آن، #عوام مطلق اند و متاسفانه جامعه بین این دو بعضا تفکیک نمی کند
اگر #خدا همان قلمبه نور پشت ابرها باشد و بهشت همان سیب و گلابی و حوری که #فلسفه_خلقت بشر رسیدن به آنهاست! و اگر امامان واسطه های نوعی پارتی بازی به اسم #شفاعت، برای فرار از جهنم اند و اگر انجام واجبات و ترک محرمات اموری بی خاصیت و در واقع نوعی مبارزه بی حاصل اند با گرایشات ذاتی، #طبیعی و غریزی انسان و...
خوب چه دلیلی دارد که انسان خود را معطل این حرفها کند؟ بدیهی است که یا از اساس این مطالب را منکر می شود یا دچار شبهه می شود.
مشکل کجاست؟ در تصور سطحی از این حقایق.
راهش چیست؟ مطالعه، تحقیق، #پرسش و تعمیق معارف دینی؛ همین و بس. آنهم به صورت هدفمند و با یک سیر مطالعاتی نه پراکنده و موردی؛ که #مطالعه پراکنده اگرچه مفید است و بی اثر نیست اما در ذهن انسان #ساختار منسجم و چارچوب دقیقی ایجاد نمی کند
به نظرم هنوز هم بهترین سیرمطالعاتی در اسلام شناسی سیر آثار استاد #مطهری است
روحش شاد
https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند
یک دوگانه واقعی!
از دوگانه های سیاسی ساختگی که بگذریم شاید اما هیچ زمانی مانند امروز تقابل یک دوگانه واقعی واضح نبوده است؛ دو جریان #فکری مهم که بعد از انقلاب به موازات هم پیش رفته اند و افراد خود را در عرصه های مختلف هنری، علمی، مدیریتی، سیاسی و رسانه ای بازتولید کرده اند
در عرصه مدیریت کلان، جریان اول معتقد به #اسلام_سیاسی و اداره جامعه مبتنی بر اهداف شریعت و تحقق فقه البته با در نظر گرفتن مقتضیات واقعیِ(نه کاذب) زمانه و عدم پذیرش مشهورات رایج در شیوه حمکرانی لیبرال است جریان دوم اما عملا معتقد به نوعی سکولاریزم است به این معنا که عرصه اداره و مدیریت جامعه را اساسا مقوله ای غیردینی یا فرادینی تلقی می کند
در عرصه اقتصاد، جریان اول معتقد به لزوم پیشرفت مبتنی بر #عدالت است؛ تاکید فراوانی بر مفهوم استقلال دارد و تکیه بر توان داخل و مزیت های بومی را راهکار اصلی رونق اقتصاد می داند، تولید ثروت را یک ارزش اما تجمّل گرایی و مصرف زدگی را سمّ مهلک میداند و نسبت به آن هشدار میدهد؛ جریان دوم اما مهمترین و اولویت دارترین شاخصه اش #توسعه و تولید ثروت است. اعتقادی به مفهوم استقلال اقتصادی ندارد و دفاع از آن را غیرعلمی، کهنه و مانع جهانی شدن اقتصاد می داند و راه حل را در سرمایه گذاری خارجی و هماهنگی با سیاست های اقتصاد جهانی می داند. چندان ابایی از تظاهر و حتی تفاخر به تجمّل ندارد و بعضا آن را برای رونق اقتصاد لازم هم میداند
در عرصه سیاست خارجی، جریان اول معتقد است به عدم پذیرش نظام سلطه، تعامل با کشورها از موضعی برابر، تبلیغ استکبارستیزی و مقاوت و دفاع روشن از مظلوم و اصل #تهدید_زدایی.
جریان دوم اما بیش از آنکه بر تهدید زایی تکیه کند اصالت را به #تنش_زدایی میدهد. لذا در سبک سیاسی او پرهیز از ادبیات انقلابی، عدم اعتقاد به وجود «دشمن» واقعی در عرصه سیاست و لزوم گرفتن هرگونه #بهانه از رقیب پررنگ است
در عرصه فرهنگ، جریان اول معتقد به استقلال فرهنگی است و بر طراحی مدل جامع تربیت دینی و بومی اصرار دارد. بر ایرانیت در طول اسلامیت، تاکید می کند و برای زبان فارسی به عنوان یکی از مهمترین محافظان هویت دینی و ملی اهمیت ویژه قائل است
جریان دوم اما عملا نُرم های کلی حاکم بر نظام تعلیم و تربیت غربی (مانند۲۰۳۰) که برای پرورش یک #انسان_مدرن طراحی شده را پذیرفته است و در سیاست گذاری عملا مزیتی برای مدل تربیت دینی قائل نیست. اگرچه ملی گرایی را بعضا حتی بر هویت دینی مقدم می داند اما عملا برای زبان فارسی، تقدّمی قائل نیست
جریان دوم، ضد دین نیست اما نتیجه کارش حذف دین از همه مناسبات اجتماعی است
#خمینی ، بهشتی، مطهری، خامنه ای از مصادیق جریان فکری اول و مصدق، بازرگان، خاتمی و روحانی ، کم و بیش مصادیقی از جریان دوم اند
https://eitaa.com/taherrahimi
هدایت شده از یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند
یک دوگانه واقعی!
از دوگانه های سیاسی ساختگی که بگذریم شاید اما هیچ زمانی مانند امروز تقابل یک دوگانه واقعی واضح نبوده است؛ دو جریان #فکری مهم که بعد از انقلاب به موازات هم پیش رفته اند و افراد خود را در عرصه های مختلف هنری، علمی، مدیریتی، سیاسی و رسانه ای بازتولید کرده اند
در عرصه مدیریت کلان، جریان اول معتقد به #اسلام_سیاسی و اداره جامعه مبتنی بر اهداف شریعت و تحقق فقه البته با در نظر گرفتن مقتضیات واقعیِ(نه کاذب) زمانه و عدم پذیرش مشهورات رایج در شیوه حمکرانی لیبرال است جریان دوم اما عملا معتقد به نوعی سکولاریزم است به این معنا که عرصه اداره و مدیریت جامعه را اساسا مقوله ای غیردینی یا فرادینی تلقی می کند
در عرصه اقتصاد، جریان اول معتقد به لزوم پیشرفت مبتنی بر #عدالت است؛ تاکید فراوانی بر مفهوم استقلال دارد و تکیه بر توان داخل و مزیت های بومی را راهکار اصلی رونق اقتصاد می داند، تولید ثروت را یک ارزش اما تجمّل گرایی و مصرف زدگی را سمّ مهلک میداند و نسبت به آن هشدار میدهد؛ جریان دوم اما مهمترین و اولویت دارترین شاخصه اش #توسعه و تولید ثروت است. اعتقادی به مفهوم استقلال اقتصادی ندارد و دفاع از آن را غیرعلمی، کهنه و مانع جهانی شدن اقتصاد می داند و راه حل را در سرمایه گذاری خارجی و هماهنگی با سیاست های اقتصاد جهانی می داند. چندان ابایی از تظاهر و حتی تفاخر به تجمّل ندارد و بعضا آن را برای رونق اقتصاد لازم هم میداند
در عرصه سیاست خارجی، جریان اول معتقد است به عدم پذیرش نظام سلطه، تعامل با کشورها از موضعی برابر، تبلیغ استکبارستیزی و مقاوت و دفاع روشن از مظلوم و اصل #تهدید_زدایی.
جریان دوم اما بیش از آنکه بر تهدید زایی تکیه کند اصالت را به #تنش_زدایی میدهد. لذا در سبک سیاسی او پرهیز از ادبیات انقلابی، عدم اعتقاد به وجود «دشمن» واقعی در عرصه سیاست و لزوم گرفتن هرگونه #بهانه از رقیب پررنگ است
در عرصه فرهنگ، جریان اول معتقد به استقلال فرهنگی است و بر طراحی مدل جامع تربیت دینی و بومی اصرار دارد. بر ایرانیت در طول اسلامیت، تاکید می کند و برای زبان فارسی به عنوان یکی از مهمترین محافظان هویت دینی و ملی اهمیت ویژه قائل است
جریان دوم اما عملا نُرم های کلی حاکم بر نظام تعلیم و تربیت غربی (مانند۲۰۳۰) که برای پرورش یک #انسان_مدرن طراحی شده را پذیرفته است و در سیاست گذاری عملا مزیتی برای مدل تربیت دینی قائل نیست. اگرچه ملی گرایی را بعضا حتی بر هویت دینی مقدم می داند اما عملا برای زبان فارسی، تقدّمی قائل نیست
جریان دوم، ضد دین نیست اما نتیجه کارش حذف دین از همه مناسبات اجتماعی است
#خمینی ، بهشتی، مطهری، خامنه ای از مصادیق جریان فکری اول و مصدق، بازرگان، خاتمی و روحانی ، کم و بیش مصادیقی از جریان دوم اند
https://eitaa.com/taherrahimi