eitaa logo
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
223 دنبال‌کننده
153 عکس
32 ویدیو
1 فایل
طاهررحیمی هستم، دکترای فلسفه اسلامی مدرس دانشگاه دغدغه ام فرهنگ، دین، خانواده ؛ هنر و سیاست است و به یاری حق در این کانال آنها را با شما به اشتراک خواهم گذاشت. آیدی: @yaser6424 صفحه اینستاگرام: s.y.taherrahimi
مشاهده در ایتا
دانلود
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند: زمین خودی روز است و دلم نمی آید از استاد که عمیقاً وام دار اویم یادی نکنم و چیزی ننویسم به نظرم یکی از ویژگی های بسیار مهم استاد مطهری که می تواند برای فعالان امروز فضای فکری جریان حق و آنها که در مسیر روشنگری افکار عمومی قدم می زنند قابل توجه باشد این است که استاد مطهری دو ویژگی ممتاز و مکمل داشت که از او حقیقتا یک اجتماعی ساخته بود اول اینکه خود را نسبت به جریانات فکری رایج و شبهات افکار عامه مسئول و دغدغه مند می دید و به شدت نسبت به آنها احساس تکلیف می کرد تولید علم را هدفمند و ناظر به نیازهای واقعی و در صحنه دنبال می کرد تا جایی که حتی کتاب داستان راستان را زمانی نوشت که شرح او بر اصول فلسفه علامه، ایشان را به عنوان یک قدر به جامعه علمی معرفی کرده بود و این ناشی از تکلیف مداری، اخلاص و رصد نیازها به شکل توأمان بود اما ویژگی مهم دیگر او این بود که این توان را داشت که سوالات جامعه را در زمین بازی اندیشه خودی پاسخ دهد نه زمین فکری رقیب. مطهری مسئله و اشکال را از متن جامعه می گرفت اما اینکه ریشه و منشاءطرح چنین سوالی کجاست و اینکه آیا اصلا خود این سوال درست است یا بر پیش فرض باطلی استوار شده را بر اساس زمین فکری اندیشه خودی تحلیل می کرد و پاسخ می داد. وقتی زمین طرح یک سوال یا یک مطالبه غلط باشد هر پاسخی که به آن بدهی در زمین رقیب بازی کرده ای و با کنشی منفعلانه بر موجی که او ساخته حرکت می کنی و مطهری این هوشمندی را داشت که چنین نکند او می توانست اشکالات ها را در دستگاه تحلیلی اندیشه خودی بریزد ، اجزای مسئله را در همین پازل جایابی کند و نهایتا پاسخی فعال و راهکاری بومی بیابد مثلا در بحث دلیل گرایش بشر به فرضیات متعددی در غرب مطرح شده، عده ای ریشه دین را ترس، عده ای جهل، عده ای ضعف و ... دانسته اند و برایش فلسفه ها بافته اند مطهری بعد از اینکه نشان می دهد شواهد این فرضیات تا چه اندازه سست و موهوم است تاکید میکند که همه این نظرات، یک پیش فرض دارد و آن اینکه دین و تعالیم آن موهوم و ساختگی است و مطلقا ریشه ای در حقیقت ندارد لذا امری نامعقول و روانی است حال ببینیم ریشه روانی آن کجاست؟! در حالی که فلسفه ارسال دین هدایت‌گری حقیقتی خارجی به اسم و ریشه گرایش به آن هم دو واقعیت اصیل و است لذا این دین نیست که باید برایش دنبال توجیه روانی باشیم بلکه بی دینی است که دلیل می خواهد پس کتاب «علل گرایش به مادیگری» را می نویسد نه علل گرایش به دین. و این یعنی بازی در زمین خودی نمونه دیگر این شیوه را در مواجهه مطهری با میتوان دید. استاد ابتدا نشان می دهد که اختلاف و عدم تشابه زن و مرد در نظام حقوقی اسلام به دلیل تفاوت های طبیعی در خلقت آنهاست لذا شعار برابری جنسیتی «به معنای تشابه» نامعقول، غیرطبیعی و ظالمانه است و به جای جنسیتی باید به دنبال جنسیتی بود اما مهم تر اینکه مطهری معتقد است زمین بازی برابری زن و مرد در غرب، بدون توجه به مهمترین عرصه بروز زن و مرد یعنی عرصه خانواده صورت بندی شده است گویی زن و مرد اساسا قرار نیست مکمل هم دیده شوند فقط به عنوان دو فرد مستقل و جدا یا نهایتا دو شهروند اجتماعی مطرح اند پس باید در همه چیز مشابه باشند یا مشابه قرارداد شوند! مطهری توجه می دهد که غرب زمین بازی اش در این موضوع دو مولفه ای است(فرد /جامعه) در حالی که مهمترین عرصه تعامل مکمل و زن و مرد در نظام هستی در قالب نهاد طبیعی و غیرقراردادی «» شکل می‌گیرد. تقلیل روابط خانوادگی به روابط اجتماعی مهم ترین خلأ نظام اندیشه غرب در تنظیم نظام حقوقی است و ریشه اصلی بحران خانواده در معاصر همین است اینجاست که مسئله، ابعاد تازه ای پیدا می کند و این یعنی نظام فکری خودی. در مسیر اسلامی راهی جز راه مطهری سراغ ندارم روحش شاد https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند غلبه فُرم بر محتوا هرچیزی در این دنیا یک قالب و دارد و یک محتوا و . هر دوی آنها هم درجای خودش مهم است و قابل حذف نیست و در واقع فُرم، خودش سطحی از محتوا است. این مهم است که تابلوی مونالیزا در چه قابی گذاشته می‌شود این مهم است که غذایی که می خوریم خوشمزه هم باشد یا ظرفی که در آن غذا می خوریم زیبا باشد این مهم است که انسان لباس تمیز و بپوشد این مهم است که کسی که نماز می‌خواند، قرائت و وضویش صحیح باشد این مهم است که انسان برای آسایش زندگی دست به اختراع دستگاههای پیشرفته تر بزند این مهم است که انسان از قوه خودش به درستی استفاده کنه... اما: وقتی جای پوسته و هسته یا قالب و محتوا یا اصل و فرع عوض می‌شود یا از اندازه و جایگاه خودش خارج می‌شود بشر در یک زندگی کاریکاتوری؛ سطحی؛ آشفته و خالی از معنا و ؛ سردرگم می‌شود. من فکر می کنم هیچ زمانی بشر تا این اندازه درگیر این نوع از بهم ریختگی نبوده است • غلبه و خیال بر حقیقت و واقعیت با سلطه غولهای رسانه ای، ماهواره ای، ؛ ؛ مشروب و صنعت پورن! • غلبه بر حقیقت و عدالت • غلبه لذت بر • غلبه صنعت و مدرنیته بر و سنت؛ در خوراک و پوشاک و مسکن! • غلبه خوشمزگی بر ارزش غذایی؛ • غلبه نوشابه و فست فود و محصولات تراریخته بر شربت بهارنارنج و به لیمو و عسل و آبگوشت! و حاصلش: چاقی؛ شیوع سرطان؛ بنیه های ضعیف، رحِم های عقیم و عمرهای کوتاه! • غلبه مشهور بودن، دیده شدن یا متفاوت بودن بر مفید بودن و گره گشا بودن • غلبه [ولو با چادر!] بر • غلبه فضای مجازی بر حقیقی؛ کلش آف کلنز بر گرگم به هوا ، زو، لی لی • غلبه رسانه ای و ساختگی بر الگوهای واقعی! • غلبه ماکت ها بر نسخه های اصل! • غلبه شعار و نفاق بر شعور و صداقت؛ توسعه جنگ و خشونت با شعار دموکراسی و حقوق بشر! • غلبه بر ! • غلبه جنسیتی بر جنسیتی • غلبه استقلال مالی و شغلی بر ، و • غلبه بر و شهوت بر عشق • غلبه زیبایی جسم و سفیدی پوست بر پاکی و روشنی دل • غلبه دوستی های هوس آلود دم دستی بر همسری های • غلبه پوزیتیویسم و اصالت ماده بر فلسفی و اصالت معنا و • غلبه فروید؛ داروین و مارکس بر ؛ و اگر بخواهم برای عصری که در آن زندگی می کنیم اسمی انتخاب کنم همه اینها را یک کاسه می کنم و می گویم: عصر غلبه فُرم بر محتوا https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند: چرا رای می دهم؟ چون: 🔻حتی اگر مردم به کار نداشته باشند و به آن بی اعتنا باشند سیاست به مردم کار خواهد داشت! 🔻چون تحقق همه آرمان ها و حتی نیازهای واقعی مردم منوط به قدرتمند بودن حاکمیت است حکومت ضعیف نه می تواند ملتش را از دنیا بگیرد نه می تواند در داخل را مستقر کند و نه حتی می تواند را برای مردم و نخبگانش به شکل پایداری تامین کند. در این دنیای جنگل، ضعیف بودن برای طعمه شدن کافی است از هر نوعش 🔻چون رای دادن یا ندادن من برای کسانی که به دشمنی آنها با این مردم مظلوم شک ندارم؛ «مهم» است چه دیکتاتور صفتان داخلی شان و چه گرگ صفتان خارجی شان که اگر نبود، اینچنین برای آن هزینه نمی کردند. ایضا مشارکت من برای آنها که به دلسوزی شان شک ندارم نیز «مهم» است. یک طرف تشویق عاملان ترور جسم یا تفکر حاج قاسم است به رای ندادن و طرف دیگر خود حاج قاسم است که کلیت نظام را نگهبان می داند 🔻چون معتقدم چه موافق باشیم چه نباشیم؛ فعلا و در این شرایط تاریخی تنها راه حفظ تمامیت ارضی ایران حمایت و البته اصلاح و ترمیم حاکمیتی است که چهارگوشه این کشور را نگه داشته است. توهم نیست؛ سیاست قطعی گرگ های خارجی است که راهش صرفا از تضعیف حاکمیت می گذرد 🔻چون داشته های ایمانی، انسانی و طبیعی این آنقدر متکثّر و به لحاظ تاریخی آنچنان ریشه دار است که اجازه ناامیدی از بهبود وضعیت و یا یاس از تغییر را بالکل منتفی می کند. 🔻چون نمی خواهم با ، فرصت بیشتری برای مصادره خواسته هایم به اربابان پول و رسانه و سیاست بدهم. این حرف درستی است که حاکمان بد عموما توسط مردم خوبی که رای نمی دهند بر گرده توده ها حاکم می شوند! 🔻چون ام چون زنده ایم و می خواهم این زنده بودنمان را به رخ همه کسانی بکشانم که با تمام وجودشان سرک می کشند که نشستن و تسلیم شدن ما را ببینند 🔻چون خداوند مقرّر کرده است که راه در اقوام، تغییر در اراده و آنهاست: انّ الله لایغیّر ما بقوم حتی یغیّروا ما بانفسهم. خدا آن ملتی را سروَری داد که تقدیرش به دست خویش بنوشت غبار گرفته را تمیز می کنند نه تخریب https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند: زمین خودی روز است و دلم نمی آید از استاد که عمیقاً وام دار اویم یادی نکنم و چیزی ننویسم به نظرم یکی از ویژگی های بسیار مهم استاد مطهری که می تواند برای فعالان امروز فضای فکری جریان حق و آنها که در مسیر روشنگری افکار عمومی قدم می زنند قابل توجه باشد این است که استاد مطهری دو ویژگی ممتاز و مکمل داشت که از او حقیقتا یک اجتماعی ساخته بود اول اینکه خود را نسبت به جریانات فکری رایج و شبهات افکار عامه مسئول و دغدغه مند می دید و به شدت نسبت به آنها احساس تکلیف می کرد تولید علم را هدفمند و ناظر به نیازهای واقعی و در صحنه دنبال می کرد تا جایی که حتی کتاب داستان راستان را زمانی نوشت که شرح او بر اصول فلسفه علامه، ایشان را به عنوان یک قدر به جامعه علمی معرفی کرده بود و این ناشی از تکلیف مداری، اخلاص و رصد نیازها به شکل توأمان بود اما ویژگی مهم دیگر او این بود که این توان را داشت که سوالات جامعه را در زمین بازی اندیشه خودی پاسخ دهد نه زمین فکری رقیب. مطهری مسئله و اشکال را از متن جامعه می گرفت اما اینکه ریشه و منشاءطرح چنین سوالی کجاست و اینکه آیا اصلا خود این سوال درست است یا بر پیش فرض باطلی استوار شده را بر اساس زمین فکری اندیشه خودی تحلیل می کرد و پاسخ می داد. وقتی زمین طرح یک سوال یا یک مطالبه غلط باشد هر پاسخی که به آن بدهی در زمین رقیب بازی کرده ای و با کنشی منفعلانه بر موجی که او ساخته حرکت می کنی و مطهری این هوشمندی را داشت که چنین نکند او می توانست اشکالات ها را در دستگاه تحلیلی اندیشه خودی بریزد ، اجزای مسئله را در همین پازل جایابی کند و نهایتا پاسخی فعال و راهکاری بومی بیابد مثلا در بحث دلیل گرایش بشر به فرضیات متعددی در غرب مطرح شده، عده ای ریشه دین را ترس، عده ای جهل، عده ای ضعف و ... دانسته اند و برایش فلسفه ها بافته اند مطهری بعد از اینکه نشان می دهد شواهد این فرضیات تا چه اندازه سست و موهوم است تاکید میکند که همه این نظرات، یک پیش فرض دارد و آن اینکه دین و تعالیم آن موهوم و ساختگی است و مطلقا ریشه ای در حقیقت ندارد لذا امری نامعقول و روانی است حال ببینیم ریشه روانی آن کجاست؟! در حالی که فلسفه ارسال دین هدایت‌گری حقیقتی خارجی به اسم و ریشه گرایش به آن هم دو واقعیت اصیل و است لذا این دین نیست که باید برایش دنبال توجیه روانی باشیم بلکه بی دینی است که دلیل می خواهد پس کتاب «علل گرایش به مادیگری» را می نویسد نه علل گرایش به دین. و این یعنی بازی در زمین خودی نمونه دیگر این شیوه را در مواجهه مطهری با میتوان دید. استاد ابتدا نشان می دهد که اختلاف و عدم تشابه زن و مرد در نظام حقوقی اسلام به دلیل تفاوت های طبیعی در خلقت آنهاست لذا شعار برابری جنسیتی «به معنای تشابه» نامعقول، غیرطبیعی و ظالمانه است و به جای جنسیتی باید به دنبال جنسیتی بود اما مهم تر اینکه مطهری معتقد است زمین بازی برابری زن و مرد در غرب، بدون توجه به مهمترین عرصه بروز زن و مرد یعنی عرصه خانواده صورت بندی شده است گویی زن و مرد اساسا قرار نیست مکمل هم دیده شوند فقط به عنوان دو فرد مستقل و جدا یا نهایتا دو شهروند اجتماعی مطرح اند پس باید در همه چیز مشابه باشند یا مشابه قرارداد شوند! مطهری توجه می دهد که غرب زمین بازی اش در این موضوع دو مولفه ای است(فرد /جامعه) در حالی که مهمترین عرصه تعامل مکمل و زن و مرد در نظام هستی در قالب نهاد طبیعی و غیرقراردادی «» شکل می‌گیرد. تقلیل روابط خانوادگی به روابط اجتماعی مهم ترین خلأ نظام اندیشه غرب در تنظیم نظام حقوقی است و ریشه اصلی بحران خانواده در معاصر همین است اینجاست که مسئله، ابعاد تازه ای پیدا می کند و این یعنی نظام فکری خودی. در مسیر اسلامی راهی جز راه مطهری سراغ ندارم روحش شاد https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند یک دوگانه واقعی! از دوگانه های سیاسی ساختگی که بگذریم شاید اما هیچ زمانی مانند امروز تقابل یک دوگانه واقعی واضح نبوده است؛ دو جریان مهم که بعد از انقلاب به موازات هم پیش رفته اند و افراد خود را در عرصه های مختلف هنری، علمی، مدیریتی، سیاسی و رسانه ای بازتولید کرده اند در عرصه مدیریت کلان، جریان اول معتقد به و اداره جامعه مبتنی بر اهداف شریعت و تحقق فقه البته با در نظر گرفتن مقتضیات واقعیِ(نه کاذب) زمانه و عدم پذیرش مشهورات رایج در شیوه حمکرانی لیبرال است جریان دوم اما عملا معتقد به نوعی سکولاریزم است به این معنا که عرصه اداره و مدیریت جامعه را اساسا مقوله ای غیردینی یا فرادینی تلقی می کند در عرصه اقتصاد، جریان اول معتقد به لزوم پیشرفت مبتنی بر است؛ تاکید فراوانی بر مفهوم استقلال دارد و تکیه بر توان داخل و مزیت های بومی را راهکار اصلی رونق اقتصاد می داند، تولید ثروت را یک ارزش اما تجمّل گرایی و مصرف زدگی را سمّ مهلک می‌داند و نسبت به آن هشدار می‌دهد؛ جریان دوم اما مهمترین و اولویت دارترین شاخصه اش و تولید ثروت است. اعتقادی به مفهوم استقلال اقتصادی ندارد و دفاع از آن را غیرعلمی، کهنه و مانع جهانی شدن اقتصاد می داند و راه حل را در سرمایه گذاری خارجی و هماهنگی با سیاست های اقتصاد جهانی می داند. چندان ابایی از تظاهر و حتی تفاخر به تجمّل ندارد و بعضا آن را برای رونق اقتصاد لازم هم میداند در عرصه سیاست خارجی، جریان اول معتقد است به عدم پذیرش نظام سلطه، تعامل با کشورها از موضعی برابر، تبلیغ استکبارستیزی و مقاوت و دفاع روشن از مظلوم و اصل . جریان دوم اما بیش از آنکه بر تهدید زایی تکیه کند اصالت را به می‌دهد. لذا در سبک سیاسی او پرهیز از ادبیات انقلابی، عدم اعتقاد به وجود «دشمن» واقعی در عرصه سیاست و لزوم گرفتن هرگونه از رقیب پررنگ است در عرصه فرهنگ، جریان اول معتقد به استقلال فرهنگی است و بر طراحی مدل جامع تربیت دینی و بومی اصرار دارد. بر ایرانیت در طول اسلامیت، تاکید می کند و برای زبان فارسی به عنوان یکی از مهمترین محافظان هویت دینی و ملی اهمیت ویژه قائل است جریان دوم اما عملا نُرم های کلی حاکم بر نظام تعلیم و تربیت غربی (مانند۲۰۳۰) که برای پرورش یک طراحی شده را پذیرفته است و در سیاست گذاری عملا مزیتی برای مدل تربیت دینی قائل نیست. اگرچه ملی گرایی را بعضا حتی بر هویت دینی مقدم می داند اما عموما برای زبان فارسی تقدمی قائل نیستند جریان دوم، ضد دین نیست اما نتیجه کارش حذف دین از همه مناسبات اجتماعی است ، بهشتی، مطهری، خامنه ای از مصادیق جریان فکری اول و مصدق، بازرگان، خاتمی و روحانی ، کم و بیش مصادیقی از جریان دوم اند https://eitaa.com/taherrahimi