eitaa logo
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
225 دنبال‌کننده
156 عکس
32 ویدیو
1 فایل
طاهررحیمی هستم، دکترای فلسفه اسلامی مدرس دانشگاه دغدغه ام فرهنگ، دین، خانواده ؛ هنر و سیاست است و به یاری حق در این کانال آنها را با شما به اشتراک خواهم گذاشت. آیدی: @yaser6424 صفحه اینستاگرام: s.y.taherrahimi
مشاهده در ایتا
دانلود
یه حبه قند: زمین خودی روز است و دلم نمی آید از استاد که عمیقاً وام دار اویم یادی نکنم و چیزی ننویسم به نظرم یکی از ویژگی های بسیار مهم استاد مطهری که می تواند برای فعالان امروز فضای فکری جریان حق و آنها که در مسیر روشنگری افکار عمومی قدم می زنند قابل توجه باشد این است که استاد مطهری دو ویژگی ممتاز و مکمل داشت که از او حقیقتا یک اجتماعی ساخته بود اول اینکه خود را نسبت به جریانات فکری رایج و شبهات افکار عامه مسئول و دغدغه مند می دید و به شدت نسبت به آنها احساس تکلیف می کرد تولید علم را هدفمند و ناظر به نیازهای واقعی و در صحنه دنبال می کرد تا جایی که حتی کتاب داستان راستان را زمانی نوشت که شرح او بر اصول فلسفه علامه، ایشان را به عنوان یک قدر به جامعه علمی معرفی کرده بود و این ناشی از تکلیف مداری، اخلاص و رصد نیازها به شکل توأمان بود اما ویژگی مهم دیگر او این بود که این توان را داشت که سوالات جامعه را در زمین بازی اندیشه خودی پاسخ دهد نه زمین فکری رقیب. مطهری مسئله و اشکال را از متن جامعه می گرفت اما اینکه ریشه و منشاءطرح چنین سوالی کجاست و اینکه آیا اصلا خود این سوال درست است یا بر پیش فرض باطلی استوار شده را بر اساس زمین فکری اندیشه خودی تحلیل می کرد و پاسخ می داد. وقتی زمین طرح یک سوال یا یک مطالبه غلط باشد هر پاسخی که به آن بدهی در زمین رقیب بازی کرده ای و با کنشی منفعلانه بر موجی که او ساخته حرکت می کنی و مطهری این هوشمندی را داشت که چنین نکند او می توانست اشکالات ها را در دستگاه تحلیلی اندیشه خودی بریزد ، اجزای مسئله را در همین پازل جایابی کند و نهایتا پاسخی فعال و راهکاری بومی بیابد مثلا در بحث دلیل گرایش بشر به فرضیات متعددی در غرب مطرح شده، عده ای ریشه دین را ترس، عده ای جهل، عده ای ضعف و ... دانسته اند و برایش فلسفه ها بافته اند مطهری بعد از اینکه نشان می دهد شواهد این فرضیات تا چه اندازه سست و موهوم است تاکید میکند که همه این نظرات، یک پیش فرض دارد و آن اینکه دین و تعالیم آن موهوم و ساختگی است و مطلقا ریشه ای در حقیقت ندارد لذا امری نامعقول و روانی است حال ببینیم ریشه روانی آن کجاست؟! در حالی که فلسفه ارسال دین هدایت‌گری حقیقتی خارجی به اسم و ریشه گرایش به آن هم دو واقعیت اصیل و است لذا این دین نیست که باید برایش دنبال توجیه روانی باشیم بلکه بی دینی است که دلیل می خواهد پس کتاب «علل گرایش به مادیگری» را می نویسد نه علل گرایش به دین. و این یعنی بازی در زمین خودی نمونه دیگر این شیوه را در مواجهه مطهری با میتوان دید. استاد ابتدا نشان می دهد که اختلاف و عدم تشابه زن و مرد در نظام حقوقی اسلام به دلیل تفاوت های طبیعی در خلقت آنهاست لذا شعار برابری جنسیتی «به معنای تشابه» نامعقول، غیرطبیعی و ظالمانه است و به جای جنسیتی باید به دنبال جنسیتی بود اما مهم تر اینکه مطهری معتقد است زمین بازی برابری زن و مرد در غرب، بدون توجه به مهمترین عرصه بروز زن و مرد یعنی عرصه خانواده صورت بندی شده است گویی زن و مرد اساسا قرار نیست مکمل هم دیده شوند فقط به عنوان دو فرد مستقل و جدا یا نهایتا دو شهروند اجتماعی مطرح اند پس باید در همه چیز مشابه باشند یا مشابه قرارداد شوند! مطهری توجه می دهد که غرب زمین بازی اش در این موضوع دو مولفه ای است(فرد /جامعه) در حالی که مهمترین عرصه تعامل مکمل و زن و مرد در نظام هستی در قالب نهاد طبیعی و غیرقراردادی «» شکل می‌گیرد. تقلیل روابط خانوادگی به روابط اجتماعی مهم ترین خلأ نظام اندیشه غرب در تنظیم نظام حقوقی است و ریشه اصلی بحران خانواده در معاصر همین است اینجاست که مسئله، ابعاد تازه ای پیدا می کند و این یعنی نظام فکری خودی. در مسیر اسلامی راهی جز راه مطهری سراغ ندارم روحش شاد https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند قهرمان هویت ملی انسان ها ذاتا قهرمان خواه اند ویژگی های فطری را نه می توان در کسی ایجاد کرد و نه می توان از کسی گرفت. نیاز به قهرمان این چنین است. قهرمان کسی است که آدمی، خودِ متعالی اش را در او می یابد، به وجودش و به هویتش تکیه می کند، با او همذات پنداری می کند، به او وحماسه اش دل می بندد و زمانی که به او می اندیشد شوق و امیدی در ضمیرش می جهد قهرمانان، مخزن های هویتی و باتری های تحرک آفرین جوامع اند برای کودکان؛ والدین به ویژه پدر ، نقش قهرمان را دارند پدری که خود را خوار می کند یا مادری که اقتدار پدر را نابود می کند به لحاظ تربیتی آسیب بزرگی به فرزندش میزند؛ نتیجه این می شود که کودک، قهرمان خود را گم می کند و چون ذاتا نیاز به قهرمان دارد؛ محبوب خود را در قهرمان های دیگری جستجو می کند که ممکن است بسیار آسیب زا باشد حکایت جامعه نیز همین است. جوامع انسانی به شدت نیاز به قهرمانانی دارند که بتوانند هویت آرمانی شان را در آن بازتولید کنند. جامعه نیز اگر قهرمانش را گم کند دچار بحران هویتی و شخصیتی می شود. قهرمان خواهی را نمی توان از فرد یا جامعه گرفت فقط می توان قهرمان ها را عوض کرد لذا با «مدیریت قهرمان» های فرد یا جامعه می توان آنها را رشد داد یا به تباهی کشاند این همه تقلای غرب برای قهرمان سازی های کاذب دقیقا به همین دلیل است. کسی که بتواند قهرمان انسان یا جامعه ای را تغییر دهد از او همانی خواهد ساخت که می خواهد. حاج قاسم مصداق یک قهرمان حقیقی در فرهنگ معاصر ایرانی است. ظرفیت هویت بخشی او بسیار پررنگ تر از کار کارستان او در حیطه نظامی و امنیتی است. او میوه بارز اندیشه و سلوکی است که یک ملت را قانع کرد که برای تحققش انقلاب کند. او ثمره بالفعل یک آرمان اجتماعی است اگر از افکار عمومی مردمی که چهل سال پیش انقلاب کردند می پرسیدیم انسان مطلوب شما از این انقلاب چگونه است احتمالا می شنیدیم: یک مومن عاشق، آگاه، گذشته از خود، مجاهد، عدالتخواه و ظلم ستیز با افق ها و آرمان هایی جهانی. حاج قاسم یکی از همان ها بود راز محبوبیت او را بعد از اخلاص و ایمان عمیقش باید در این نکته دید که او سمبل یک ایده آل جمعی و بخشی از هویت آرمانی ما ایرانی ها بود و چقدر جامعه در حال رشد اما سردر گم ما به الگوگیری از این پدر های هویت ساز محتاج است که حماسه بیافرینند و ما را در حسرت این اوج بنشانند و اینگونه سیلی محکمی به این روزمرگی های کشنده و رقت بار ما بکوبند و ما را از هرزه زیستن و حقارت و انفعال برهانند و یادمان بیاورند که قرار بود به کجا و تا کجا پرواز کنیم روحمان با یادش شاد https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند تبلیغ بهشت با زن دوستی پرسید مگر شما نمی گویید استفاده از جذابیت های زن برای تبلیغ کالا توهین به زن است پس چرا خدا در قرآن برای تبلیغ بهشت از حوریان بهشتی صحبت کرده است؟ دیدم سوال جالبی است و اما پاسخ: اولا کلمه حورالعین صرفا مونث نیست البته توصیفات قرآن از حوری معمولا مربوط به زنان بهشتی است شاید به این دلیل که مخاطب مستقیم آیات مربوطه مردان بوده اند و یا رعایت برخی ظرائف روانی و اقتضائات جنسیتی و اخلاقی دیگر. اما برخی آیات دیگر تلویحا [ما تَشتهیه الاَنفُس : هرآنچه میل بهشتیان «اعم از زن و مرد» بدان باشد] و در برخی روایات، روشن تر به وجود نعمتی مشابه، برای زنان نیز اشاره شده است؛ پس مساله، تبلیغ بهشت به وسیله زن نیست بلکه توصیف بهشت با انواع لذات جسمی و از جمله لذت جنسی است که نعمت مشترکی است بین زنان و مردان بهشتی. بین این دو فرق ظریفی است حال ممکن است کسی بپرسد آیا صرف اشاره به لذات جنسی در بهشت، مذموم نیست؟! اولا نعمات و لذات اصلی بهشت معنوی است نه مادی اما سوال این است: آیا اصل لذت جنسی به خودی خود امر مذمومی است؟ قطعا خیر، نه عقلا و نه شرعا. مرز رابطه پاک با ناپاک کجاست؟ جایی که یک فعل از جایگاه و هدف طبیعی، عقلی، فطری و الهی خارج می شود؛ مثلا غذاخوردن، خوب است به شرطی که از پول حلال باشد، برای بدن مضر نباشد، زیاده روی نشود و... پس مهم این است که هر فعلی در جای خود باشد. لذت جنسی هم یکی از لطیف ترین نعمات و هدایای الهی به بشر است به شرطی که در جایگاه معقول، طبیعی و الهی خود باشد لذا رابطه با همسر، خوب و مفید، مایه انس و لذت و حتی مستحق ثواب است اما «خودارضایی» ، «همجنس بازی» و «زنا» نامعقول، غیرطبیعی، آلوده و حرام. آنچه بهشت با آن تبلیغ شده آن اولی است نه دومی قرآن در توصیف حوریه مکررا بر مفاهیمی چون طهارت [ازواج مطهره]؛ پوشیدگی [لولو مکنون]، عفت و دلبستگی صرف نسبت به همسر [قاصرات الطرف/ اتراب]، حُسن سیرت درکنار حسن صورت [خیرات حسان]، دوشیزگی و پاکی [لم یطمثهن انس قبلهم و لا جان]، محفوظ بودن از نظر دیگران [مقصورات فی الخِیام] تاکید می ورزد. بنابر این سنخ تبلیغ و توصیف چنین نعمتی در قرآن (که اصل آن برای زن و مرد مشترک است) با آنچه امروزه برای تبلیغ کالاهای مصرفی در دنیای غرب رایج است کاملا متفاوت است در بهشت بر وصال خود حورالعین به عنوان یک زوجیت پاک ، «عفیفانه» ، خصوصی و همراه با عشق و انس تاکید می شود و در غرب جذابیت های اندام زن به شکل «هرزه وار» در «معرض عموم» گذاشته می شود برای اینکه تو را به وصال یک کالا برساند و آن زن و آن جذابیتها همگی واسطه و ابزارند برای پسندیده شدن یک شی دیگر و این یعنی https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند: زمین خودی روز است و دلم نمی آید از استاد که عمیقاً وام دار اویم یادی نکنم و چیزی ننویسم به نظرم یکی از ویژگی های بسیار مهم استاد مطهری که می تواند برای فعالان امروز فضای فکری جریان حق و آنها که در مسیر روشنگری افکار عمومی قدم می زنند قابل توجه باشد این است که استاد مطهری دو ویژگی ممتاز و مکمل داشت که از او حقیقتا یک اجتماعی ساخته بود اول اینکه خود را نسبت به جریانات فکری رایج و شبهات افکار عامه مسئول و دغدغه مند می دید و به شدت نسبت به آنها احساس تکلیف می کرد تولید علم را هدفمند و ناظر به نیازهای واقعی و در صحنه دنبال می کرد تا جایی که حتی کتاب داستان راستان را زمانی نوشت که شرح او بر اصول فلسفه علامه، ایشان را به عنوان یک قدر به جامعه علمی معرفی کرده بود و این ناشی از تکلیف مداری، اخلاص و رصد نیازها به شکل توأمان بود اما ویژگی مهم دیگر او این بود که این توان را داشت که سوالات جامعه را در زمین بازی اندیشه خودی پاسخ دهد نه زمین فکری رقیب. مطهری مسئله و اشکال را از متن جامعه می گرفت اما اینکه ریشه و منشاءطرح چنین سوالی کجاست و اینکه آیا اصلا خود این سوال درست است یا بر پیش فرض باطلی استوار شده را بر اساس زمین فکری اندیشه خودی تحلیل می کرد و پاسخ می داد. وقتی زمین طرح یک سوال یا یک مطالبه غلط باشد هر پاسخی که به آن بدهی در زمین رقیب بازی کرده ای و با کنشی منفعلانه بر موجی که او ساخته حرکت می کنی و مطهری این هوشمندی را داشت که چنین نکند او می توانست اشکالات ها را در دستگاه تحلیلی اندیشه خودی بریزد ، اجزای مسئله را در همین پازل جایابی کند و نهایتا پاسخی فعال و راهکاری بومی بیابد مثلا در بحث دلیل گرایش بشر به فرضیات متعددی در غرب مطرح شده، عده ای ریشه دین را ترس، عده ای جهل، عده ای ضعف و ... دانسته اند و برایش فلسفه ها بافته اند مطهری بعد از اینکه نشان می دهد شواهد این فرضیات تا چه اندازه سست و موهوم است تاکید میکند که همه این نظرات، یک پیش فرض دارد و آن اینکه دین و تعالیم آن موهوم و ساختگی است و مطلقا ریشه ای در حقیقت ندارد لذا امری نامعقول و روانی است حال ببینیم ریشه روانی آن کجاست؟! در حالی که فلسفه ارسال دین هدایت‌گری حقیقتی خارجی به اسم و ریشه گرایش به آن هم دو واقعیت اصیل و است لذا این دین نیست که باید برایش دنبال توجیه روانی باشیم بلکه بی دینی است که دلیل می خواهد پس کتاب «علل گرایش به مادیگری» را می نویسد نه علل گرایش به دین. و این یعنی بازی در زمین خودی نمونه دیگر این شیوه را در مواجهه مطهری با میتوان دید. استاد ابتدا نشان می دهد که اختلاف و عدم تشابه زن و مرد در نظام حقوقی اسلام به دلیل تفاوت های طبیعی در خلقت آنهاست لذا شعار برابری جنسیتی «به معنای تشابه» نامعقول، غیرطبیعی و ظالمانه است و به جای جنسیتی باید به دنبال جنسیتی بود اما مهم تر اینکه مطهری معتقد است زمین بازی برابری زن و مرد در غرب، بدون توجه به مهمترین عرصه بروز زن و مرد یعنی عرصه خانواده صورت بندی شده است گویی زن و مرد اساسا قرار نیست مکمل هم دیده شوند فقط به عنوان دو فرد مستقل و جدا یا نهایتا دو شهروند اجتماعی مطرح اند پس باید در همه چیز مشابه باشند یا مشابه قرارداد شوند! مطهری توجه می دهد که غرب زمین بازی اش در این موضوع دو مولفه ای است(فرد /جامعه) در حالی که مهمترین عرصه تعامل مکمل و زن و مرد در نظام هستی در قالب نهاد طبیعی و غیرقراردادی «» شکل می‌گیرد. تقلیل روابط خانوادگی به روابط اجتماعی مهم ترین خلأ نظام اندیشه غرب در تنظیم نظام حقوقی است و ریشه اصلی بحران خانواده در معاصر همین است اینجاست که مسئله، ابعاد تازه ای پیدا می کند و این یعنی نظام فکری خودی. در مسیر اسلامی راهی جز راه مطهری سراغ ندارم روحش شاد https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند چرا استکبارستیزی؟ به جای شعار دادن بهتر نیست برویم به وضعیت معیشتی مردم و فقرا برسیم؟ اینقدر تنش با آمریکا چه سودی دارد؟ چند نکته: ✅ اولا تنگی معیشت در کشور ما بیش از هر چیز محصول ساختارهای غلط، سوءتدبیرها، اسراف کاری ها، سیاسی کاری ها و دزدی هاست، ثانیا به وضوح می بینیم هر کشور درحال توسعه ای که به امریکا اعتماد کرد سیلی خورد و دچار بحران شد مثال بارزش ، یاسرعرفات، حسنی مبارک، مُرسی؛ قذافی؛ . ما هم هرجا نرمش کرده ایم او لگد محکم تری به ما زده است. همان روزهایی که دولت ما از می گفت، آمریکا ما را نامید و کل صنعت هسته ای ما پلمب شد. ✅ حال سوال این است حقیقتا منشاء اصلی نزاع ما با آمریکا کجاست؟ نفت؟ سرزمین؟ آب؟ هیچکدام! نزاع اصلی بر سر یک چیز است: ؛ سخن این است که یا شما را چه از جنبه اقتصادی و چه از منظر سیاسی و فرهنگی به رهبری آمریکا می پذیرید و نقش خود را به عنوان یکی از پیچ و مهره های این ماشین بزرگ به درستی ایفا می کنید یا او با شما به مثابه یک عنصر مزاحم در پیدایش این نظم نوین [که آن را به عنوان مطلق تبلیغ می کند] برخورد می کند و هر نوع فشاری ایجاد می کند که یا تسلیم شوید یا بشکنید حال اگر شما ایده ای تازه، مستقل و الهام بخش برای ایجاد نظمی جدید در ساختار زندگی بشر در تقابل با نظم مدنظر او داشته باشید، نه فقط مزاحم که «خطرناک» خواهید بود چرا که صرف وجود مستقل و استمرار حیات شما خارج از قاعده تعریف شده یعنی زیر سوال رفتن و نفی «هویت» از رقیب؛ اینجاست که حتی اگر شما هیچ نزاعی با او نداشته باشید او با شما کار خواهد داشت چنانچه شما بر استقلال خود تاکید داشته باشید مجبور خواهید شد در مقابل زورگویی طرف مقابل بایستید و این ایستادگی همان است به همین دلیل است که مقابله با استکبار برای انقلابی که داعیه استقلال فکری دارد یکی از اصول هویتی خواهد بود. ✅ از اینجا معلوم می شود که چرا کنار گذاشتن استکبارستیزی به عنوان یک مولفه هویت بخش، نظام سیاسی ایران را به سرعت به سمت فروپاشی پیش خواهد برد؛ این اتفاق یک بار در رخ داد و درس بزرگی برای همه تاریخ شد، دعوای دو ابرقدرت شرق و دقیقا از همان جایی به نفع غرب غلبه پیدا کرد که شوروی اصول هویتی خود را که مبتنی بر و نفی مطلق بود تعدیل کرد و به سمت نظام سرمایه داری غربی متمایل شد. ✅ ما نیز دو راه بیشتر نداریم یا محکم بایستیم و با تکیه بر خود از مراحل سخت عبور کنیم یا هزینه بسیار سنگین تر بدهیم و بشویم آمریکا https://eitaa.com/taherrahimi