یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
حجاب با تعریف ما علاوه بر مثال هایی که گذشت و بیشتر به حوزه رفتار مربوط بود یک وجه درونی و قلبی هم پیدا می کند در اینجاست که به مفاهیمی مانند «حیا» و «عفّت» که آنها هم باز به نوعی مدیریت کشش و کنش نفسانی بر می گردند نزدیک می شود به نظر می رسد در روایات؛ «عفت» عموما ابزار مدیریت ورودی های قلب و نفس است و «حیا» ابزار مدیریت خروجی های قلب و نفس. وقتی مراقبت می کنیم که زشتی ها یا نباید ها وارد حیطه نفس نشوند عفّت به خرج داده ایم و وقتی از بروز یک کشش و تمایل نادرست در رفتار یا پوشش و امثال آن مراقبت می کنیم حیا به خرج داده ایم این دوصفت اخلاقی منحصر در عفت و حیای جنسی نیست و در کلیّتش بین زن و مرد مشترک است اگرچه در مصادیق جنسی حیاورزی و عفت مندی ممکن است تفاوت هایی بین زن مرد وجود داشته باشند اساسا در منطق حجاب به مثابه یک وضعیت کلی؛ زن و مرد وظایف کلی مشترک اما متفاوتی دارند و این تفاوت به تمایزات جنسیتی و جنسی آنها باز می گردد. مثلا در موضوع پوشش، نقش و مسئولیت زن پررنگ تر است چون به لحاظ جنسیتی نشو و نمای زن در زینت و محبت است (یُنشّاء فی الحلیه) و به همین دلیل در مدیریت تمایل؛ غریزه و احساس معمولا از این ناحیه ضربه پذیرتر است لذا پوشش، برای او فراگیر تر و زودتر مطرح می شود تا مدیریت تمایل و احساس در او بهتر و کامل تر شکل بگیرد و تمایلات ارزشمند زنانه و جنسیتی او در مسیری سالم به بلوغ برسد و هرز نشود همچنین ابزار حیای جنسی نیز در او قوی تر است تا به این مهم کمک کند.
خلاصه آنکه؛ منطق کلان حجاب به مثابه یک «رویکرد» یا یک «وضعیت» مطلوب، فراتر از پوشش است و مجموعه ای از دستورات رفتاری و نیز قلبی را در بر می گیرد تا در نهایت یک نظم ویژه را در تمایلات و احساسات زن و مرد در زیست فردی؛ خانوادگی و اجتماعی رقم بزند محصول این تمایلات سامان یافته، بلوغ روانی و جنسیتی؛ طهارت نفس و هماهنگی طبیعت و غریزه با فطرت در این زیست های سه گانه خواهد بود.
#حجاب. #بلوغ. #رشد. #تمایل. #جنسیت. #فطرت #زن #زنانگی #آزادی. #عفت #پوشش #غریزه
https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند
اندر اسارتِ آزادی
آزادی یکی از مظلوم ترین واژه های تاریخ است؛ بیشترین سواستفاده ها و بدترین ستم ها زیر چتر همین واژه بر بشر روا داشته شده. دلیل این امر تعریف های غلط و مبهم از آزادیست. به نظرم اگر کسی بخواهد به تعریفی منطقی از آزادی برسد به چند نکته و سوال مهم باید توجه کند:
اول اینکه تردیدی نیست که آزادی به معنای مطلق؛ همان هرج و مرج است پس وقتی از آزادی صحبت می کنیم اولین سوالی که باید پاسخ بدهیم این است که :چه چیزی حق دارد آزادی انسان ها را محدود کند؟
در پاسخ معمولا گفته می شود آزادی را فقط آزادی دیگران محدود می کند یعنی همه آزادند هرکاری بکنند تاجایی که آزادی دیگران محدود نشوند. اما آیا این حرف درست است؟
برای روشن شدن این مطلب باید به نکته مهم دیگری توجه کرد؛ اینکه آزادی همیشه یک [وسیله] است برای رسیدن به یک هدف و تازمانی که هدف معلوم نباشد معنا و محدوده آزادی مشخص نمیشود چرا؟ چون وقتی هدف ها متفاوت میشوند موانعی که باید برای رسیدن به آن هدف معیّن از سر راه برداشته شوند نیز تفاوت خواهد کرد؛ پوشیدن یک کفش، وقتی انسان میخواهد از مسیری سنگلاخ عبور کند کمک کار است اما همین کفش، وقتی بخواهیم روی شن های نرم ساحل قدم بزنیم و از این کار لذت ببریم مزاحم است پس آزادی مطلق اصلا معنا ندارد؛ وقتی کسی از آزادی صحبت میکند باید از او دو سوال پرسید : آزادی از چه چیزی؟ و آزادی برای رسیدن به چیزی؟
حالا سوال این است که اگر معنا و محدوده آزادی را [هدف] معلوم میکند ، هدف چیست یا چیزی باید باشد؟ در یک مفهوم کلی هدف همه انسانها رسیدن به [وضعیت بهتر است] هرکس هرکاری میکند به این دلیل است که فکر میکند آن کار شرایط بهتری را برایش رقم می زند.
از طرفی هرچه خود هدف کوچک تر باشد انسان به آزادی کمتری برای رسیدن به هدف نیاز دارد و برعکس؛ پس برای رسیدن به آزادی حداکثری و تعیین حدود بر مبنای آن، باید به دنبال رسیدن به بزرگترین و ناب ترین هدفی که ظرفیت وجودی انسان ایجاب بود. این نکته ای کلیدی است.
بزرگترین و کامل ترین هدفی که در ظرف وجودی انسان قابل تصور چیست؟
پاسخ این سوال را باید از بررسی «مقدار و اندازه استعدادها» و نیز از «جمع بندی گرایشات فطری انسان» به دست آورد که خود بحثی مفصل می طلبند. فی الجمله اینکه تنها موجودی که ظرفیت اتصال مختارانه به مبدأ همه کمالات قابل تصور و تشبه حداکثری به خدا را در این عالم دارد انسان است.
لذا به نظر میرسد کسی که آگاهانه و از روی اختیار رسیدن به خدا را به عنوان بزرگترین هدف قابل تصور، مقصد خودش قرار میدهد و محدوده و معنای آزادی اش را با آن تعیین میکند درواقع ناب ترین و کاملترین شکل آزادی را تجربه میکند و به بهترینها می رسد؛ به همین دلیل است که اسلام، اولین و اساسی ترین شعار خودش را با نفی همه محدودها و محدودیت ها آغاز میکند:لا اله الاالله
آزادی انسان را فقط حق و حقیقت میتواند و باید قید بزند و معنا کند نه سلیقه ها و خواسته های متنوع و بی مبنای دیگران! بشر تا زمانی که از تعلقات درونی[فکری، غریزی، احساسی و...] رها نشود همه چیز را به بند می کشد از جمله آزادی را
به قول خواجه شیراز:
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
#اسارت #آزادی #لیبرالیسم #خدا #انسان #هدف #وسیله
https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند
غلبه فُرم بر محتوا
هرچیزی در این دنیا یک قالب و #فرم دارد و یک محتوا و #باطن. هر دوی آنها هم درجای خودش مهم است و قابل حذف نیست و در واقع فُرم، خودش سطحی از محتوا است. این مهم است که تابلوی مونالیزا در چه قابی گذاشته میشود این مهم است که غذایی که می خوریم خوشمزه هم باشد یا ظرفی که در آن غذا می خوریم زیبا باشد این مهم است که انسان لباس تمیز و #زیبا بپوشد این مهم است که کسی که نماز میخواند، قرائت و وضویش صحیح باشد این مهم است که انسان برای آسایش زندگی دست به اختراع دستگاههای پیشرفته تر بزند این مهم است که انسان از قوه #خیال خودش به درستی استفاده کنه...
اما:
وقتی جای پوسته و هسته یا قالب و محتوا یا اصل و فرع عوض میشود یا از اندازه و جایگاه خودش خارج میشود بشر در یک زندگی کاریکاتوری؛ سطحی؛ آشفته و خالی از معنا و #مقصد؛ سردرگم میشود. من فکر می کنم هیچ زمانی بشر تا این اندازه درگیر این نوع از بهم ریختگی نبوده است
• غلبه #وهم و خیال بر حقیقت و واقعیت با سلطه غولهای رسانه ای، ماهواره ای، #هالیوود؛ #موسیقی؛ مشروب و صنعت پورن!
• غلبه #اکثریت بر حقیقت و عدالت
• غلبه لذت بر #فایده
• غلبه صنعت و مدرنیته بر #طبیعت و سنت؛ در خوراک و پوشاک و مسکن!
• غلبه خوشمزگی بر ارزش غذایی؛
• غلبه نوشابه و فست فود و محصولات تراریخته بر شربت بهارنارنج و به لیمو و عسل و آبگوشت! و حاصلش: چاقی؛ شیوع سرطان؛ بنیه های ضعیف، رحِم های عقیم و عمرهای کوتاه!
• غلبه مشهور بودن، دیده شدن یا متفاوت بودن بر مفید بودن و گره گشا بودن
• غلبه #خودنمایی [ولو با چادر!] بر #خودسازی
• غلبه فضای مجازی بر حقیقی؛ کلش آف کلنز بر گرگم به هوا ، زو، لی لی
• غلبه #الگوهای رسانه ای و ساختگی بر الگوهای واقعی!
• غلبه ماکت ها بر نسخه های اصل!
• غلبه شعار و نفاق بر شعور و صداقت؛ توسعه جنگ و خشونت با شعار دموکراسی و حقوق بشر!
• غلبه #رهایی بر #آزادی!
• غلبه #تساوی جنسیتی بر #عدالت جنسیتی
• غلبه استقلال مالی و شغلی بر #مادری، #همسری و #تربیت_نسل
• غلبه #غریزه بر #فطرت و شهوت بر عشق
• غلبه زیبایی جسم و سفیدی پوست بر پاکی #روح و روشنی دل
• غلبه دوستی های هوس آلود دم دستی بر همسری های #پایدار
• غلبه پوزیتیویسم و اصالت ماده بر #عقلانیت فلسفی و اصالت معنا و #ماوراء
• غلبه فروید؛ داروین و مارکس بر #ملاصدرا ؛ #ابن_سینا و #حافظ
اگر بخواهم برای عصری که در آن زندگی می کنیم اسمی انتخاب کنم همه اینها را یک کاسه می کنم و می گویم: عصر غلبه فُرم بر محتوا
https://eitaa.com/taherrahimi