محمد عبدالهی:
🔴 نقدی بر دنیای فکری حجاریان (ها)
#اصلاحات با دو وجه «گفتمان» آن و «دستاوردهای» آن شناخته میشود. بسیاری در پاسخ به نقد اصلاحات، منتقدان را به #گفتمان اصلاحات به مثابه جوهر و هویت اصلاحات ارجاع میدهند با این استدلال که آنچه در صحنه عمل و بعنوان #عملکرد اصلاحات می بینید، جوهر و هویت آن نیست! جوهر و هویت آن، ایده اصلاحات از لحاظ گفتمانی و نظری است!
#اصلاحطلبان خود یکدیگر را به «اصلاح طلبان گفتمانی» و «اصلاح طلبان کانفورمیست» تقسیم میکنند. #کانفورمیست ها را اصلاح طلبانی میدانند که در #قدرت هستند، منصب گرفته اند، رانت میگیرند، حقوق میگیرند و.. و #اصلاح طلبان_گفتمانی را کسانی میدانند که #افلاطون وار، در حاشیه قدرت به ترسیم خط و خطوط و شاخص های اصلاح طلبی مشغولند!
#حجاریان در آخرین تز خود، با تفکیک تلویحی این دو نوع اصلاح طلب، پیشنهاد کرده برای وا نرفتن اصلاحات، هسته سختی از اصلاح طلبان مدل گفتمانی تشکیل شود تا جامعه، اصلاحات را به چشم دومی ها نبیند و قضاوت نکند! هدف از این تز را بعدا توضیح خواهم داد.
تکلیف اصلاح طلبان کانفورمیست و جذب قدرت شده مشخص است. چه در دولت 8 ساله #خاتمی و چه در دولت 5 ساله #روحانی، و چه حتی در دوران پشت پردگی اصلاح طلبان برای دولت #هاشمی، کشور شاهد بدترین عملکرد اقتصادی، افزایش شکاف طبقاتی و پایمال شدن عدالت، رواج فسادهای مالی، و بدترین سیاست ها در عرصه خارجی بوده است. آنها خود نیز از ضعف کشورداری خود مطلع اند و به همین دلیل، تقلا میکنند خود را از دولت اعتدال، از اصلاح طلبان کانفورمیست و عملگرا و.. جدا کنند.
🔻اما اگر قرار باشد اصلاحات را با گفتمانش بشناسیم، طبعا باید مختصات فکری اصلاح طلبان گفتمانی و افرادی نظیر حجاریان را بشکافیم. آنها تعریفشان از اصلاحات چیست؟! اصلاحات را در چه میدانند؟! هدفشان از اصلاحات چیست؟! سقف و نقطه نهایی اصلاح طلبی را در کجا میدانند؟!
✅ اصلاح طلبان گفتمانی، اصلاحات را دستیابی به حکومت #قانون، #اخلاق، #دموکراسی و #تحزب میدانند. دستگاه فکری اصلاح طلبان گفتمانی که چهره بارز آنها افرادی نظیر حجاریان است، بر سه ستون اصلی قرار دارد:
#نوسازی، #توسعه و مشخصا #توسعه_سیاسی، بت وارگی #دموکراسی و معصومیت #جمهور، #سکولاریسم و قداست #عرف.
حجاریان معتقد است " جوهر اصلاحات توسعه سیاسی با همه لوازماش است" و "توسعه و نوسازی سیاسی" #هسته_سخت اصلاحات است! او صریحا در مقاله «صدای جمهور، صدای معصوم» بیان میکند: " اعتبار قانون، نه از شارع و نص بلکه از رای #مردم به دست می آید". همچنین وی در مصاحبه ای با رسانه "عصر امروز" در پاسخ به سوالی درباره ملاک قانونگذاری، صراحتا "عرف" را ملاک میداند حتی اگر روزی عرف امور ضداخلاقی مثل همجنس بازی و.. را بپذیرد. به همه اینها، کمی ایرانیت هم اضافه کنید. این پیشنهاد خود اوست. اصلاحات ترکیبی از کمی #سکولاریسم، کمی #جمهوریت و کمی #ایرانیت!
اما میخواهم این خمیرمایه فکری و گفتمانی اصلاحات را اندکی محک بزنیم و ورز دهیم.
1⃣ یک. نوسازی و توسعه سیاسی
تئوری توسعه، در واقع، نسخه نظریه پردازان غربی دهه 1970 برای مدرنیزاسیون و صنعتی شدن کشورهای جهان سوم است. آنها مدلها و تیپ های مختلفی از توسعه را برای کشورهای مختلف جهان سوم تجویز کردند تا این کشورها هم شبیه کشورهای توسعه یافته شوند. برای یک کشور «توسعه درونزا»، برای دیگری «توسعه برونزا»، برای آن یکی «توسعه کاردوزو و ترکیبی»، «تجارت آزاد»، «توسعه پایدار»، «اقتصاد دموکراسی محور» و.. اما آنچه در عمل اتفاق افتاد، بسیار متفاوت از ساحت تئوریک بود. #مالزی با نسخه توسعه آمریکایی (جانشینی صادرات) و خروج یک شبه سرمایه گذاران خارجی، به ویرانه ای اقتصادی تبدیل شد که تا یک دهه مشغول آواربرداری بود. #لهستان لخ والسا با استراتژی دموکراسی محور نه تنها به شکوفایی اقتصادی نرسید که اینک به همراه #یونان ضعیفترین کشور اروپایی است. #برزیل، #آرژانتین و.. با استراتژی جایگزینی واردات، تا دو دهه مقروض های دائمی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول شدند.
نسخه برای ایران «توسعه سیاسی» با هدف تغییر ساختار سیاسی و تغییر جامعه و فرهنگ سیاسی مردم (تحت عنوان جامعه مدنی) بود. آنچه به صورت رسمی در دولت خاتمی دنبال میشد و پس از آن هم توسط اصلاح طلبان ادامه یافت.
ادامه دارد..
متن کامل یادداشت #محمد_عبدالهی در صفحه نخست روزنامه فرهیختگان: http://newspaper.fdn.ir/newspaper/page/2542/1/146786/0
@tahlilgarmihan
تحلیلگر
محمد عبدالهی: 🔴 نقدی بر دنیای فکری حجاریان (ها) #اصلاحات با دو وجه «گفتمان» آن و «دستاوردهای» آن ش
محمد عبدالهی:
🔴 نقدی بر دنیای فکری حجاریان (ها) - 2
دستگاه فکری اصلاح طلبان گفتمانی که چهره بارز آنها افرادی نظیر حجاریان است، بر سه ستون اصلی قرار دارد:
#نوسازی، #توسعه و مشخصا #توسعه_سیاسی، بت وارگی #دموکراسی و معصومیت #جمهور، #سکولاریسم و قداست #عرف. میخواهم خمیرمایه فکری و گفتمانی اصلاحات را اندکی محک بزنیم و ورز دهیم.
1⃣ یک. نوسازی و توسعه سیاسی
تئوری توسعه، در واقع، نسخه نظریه پردازان غربی دهه 1970 برای مدرنیزاسیون و صنعتی شدن کشورهای جهان سوم است. آنها مدلها و تیپ های مختلفی از توسعه را برای کشورهای مختلف جهان سوم تجویز کردند تا این کشورها هم شبیه کشورهای توسعه یافته شوند. برای یک کشور «توسعه درونزا»، برای دیگری «توسعه برونزا»، برای آن یکی «توسعه کاردوزو و ترکیبی»، «تجارت آزاد»، «توسعه پایدار»، «اقتصاد دموکراسی محور» و.. اما آنچه در عمل اتفاق افتاد، بسیار متفاوت از ساحت تئوریک بود. #مالزی با نسخه توسعه آمریکایی (جانشینی صادرات) و خروج یک شبه سرمایه گذاران خارجی، به ویرانه ای اقتصادی تبدیل شد که تا یک دهه مشغول آواربرداری بود. #لهستان لخ والسا با استراتژی دموکراسی محور نه تنها به شکوفایی اقتصادی نرسید که اینک به همراه #یونان ضعیفترین کشور اروپایی است. #برزیل، #آرژانتین و.. با استراتژی جایگزینی واردات، تا دو دهه مقروض های دائمی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول شدند.
نسخه برای ایران «توسعه سیاسی» با هدف تغییر ساختار سیاسی و تغییر جامعه و فرهنگ سیاسی مردم (تحت عنوان جامعه مدنی) بود. آنچه به صورت رسمی در دولت خاتمی دنبال میشد و پس از آن هم توسط اصلاح طلبان ادامه یافت.
🔻اما مصادیق مد نظر اصلاح طلبان برای توسعه سیاسی چه بود و چه هست؟! مواردی مثل #تنش_زدایی با غرب، خودبسندگی به داخل و کاهش نفوذ و تاثیرگذاری منطقه ای ایران (آنها این استراتژی را با عباراتی چون اولویت #منافع_ملی و ممانعت از #میلیتاریسم تبلیغ میکنند)، #حزبی شدن و تقویت #جامعه_مدنی و مشارکت سیاسی سازمان یافته توده ها (نه فقط انتخابات)، #آزادی های فرهنگی خصوصا در مسئله #حجاب، حذف یا کاهش خط قرمزهای اخلاقی در #سینما و هنر و..، حذف یا کاهش خط قرمزهای سیاسی حتی فراتر از قانون اساسی در رسانه ها، روزنامه ها و..
🔻آنچه در عرصه گفتمانی نسخه پیچی شد، در عرصه عملی و در صحنه قدرت چه دستاوردی داشت؟ تنش زدایی با غرب منجر به عقب نشینی از منافع ملی، عزت ملی و حتی وابستگی اقتصادی شد (توافقنامه پاریس 2004، برجام و..) آنچه تحزب و تقویت جامعه مدنی خوانده میشد عملا سیاست زده شدن جامعه و تشدید شکافهای سیاسی و فرهنگی و فضای دوقطبی در جامعه است که نمونه بارز آن یعنی وضعیت سیاست زدگی گسترده در انتخابات 88 و حتی پس از آن، بعید نبود کشور را به نوعی #جنگ_داخلی فرو برد، آزادی های فرهنگی و کاهش خط قرمزهای اخلاقی از دهه هشتاد به این سو به افزایش تصاعدی و ناگهانی معضلات اجتماعی (طلاق، خیانت، کاهش جمعیت، افسردگی، بیماری های روانی، بزهکاری، خودکشی و..) منجر شد. تقلیل خط قرمزهای سیاسی هم سبب شد بسیاری از روزنامه ها و رسانه ها عملا به تریبون دولتهای متخاصم و بتدریج فاز #براندازی تبدیل شوند.
از طرفی، اصالت توسعه سیاسی باعث غفلت از پیشرفتهای اقتصادی و مادی چه در زمینه عدالت اجتماعی، چه آبادانی و پیشرفتهای عمرانی و بلکه تحمیل کردن انواع مشکلات اقتصادی و زیست محیطی و.. بر کشور شد. از دهه هفتاد به این سو، با نسخه های #وارداتی توسعه اقتصادی، ایران برای نخستین بار با #تورم افسارگسیخته حتی بدتر از زمان #جنگ، رها کردن تولید ملی، مشکلات #آلودگی هوا، کمبود #آب، کاهش ذخیره گیاهی و جانوری کشور و.. درگیر شد و اثرات درازمدت آن همچنان #ایران را به چالش خواهد کشید. عجیب آنکه، اگر مالزی و برزیل و سنگاپور و بقیه، نسخه های وارداتی را پس از تنبیه شدن به کنار گذاشتند، اما اصلاح طلبان ایران همچنان همان نسخه ها را در دانشگاهها تدریس میکنند، در روزنامه ها تجلیل میکنند و در قدرت اعمال میکنند.
ادامه دارد..
✍متن کامل یادداشت #محمد_عبدالهی در صفحه نخست روزنامه فرهیختگان: http://newspaper.fdn.ir/newspaper/page/2542/1/146786/0
@tahlilgarmihan
تحلیلگر
محمد عبدالهی: 🔴 نقدی بر دنیای فکری حجاریان (ها) - 2 دستگاه فکری اصلاح طلبان گفتمانی که چهره بارز
محمد عبدالهی:
🔴 نقدی بر دنیای فکری حجاریان (ها) - 3
دستگاه فکری #اصلاحطلبان گفتمانی که چهره بارز آنها افرادی نظیر #حجاریان است، بر سه ستون اصلی قرار دارد:
#نوسازی، #توسعه و مشخصا #توسعه_سیاسی، بت وارگی #دموکراسی و معصومیت #جمهور، #سکولاریسم و قداست #عرف. میخواهم خمیرمایه فکری و گفتمانی اصلاحات را اندکی محک بزنیم و ورز دهیم.
2⃣ دو. بت وارگی دموکراسی و معصومیت جمهور
اصلاح طلبان با اصالت دادن به دموکراسی به عنوان سمبلی از #توسعه و غربی شدن، اقدام به تمایزسازی از خود با دیگر جریانهای سیاسی کرده اند. آنها بدین منظور اتوپیایی ترسیم میکنند که در آن همه چیز با #رای مردم صورت میگیرد و هیچ مانع و سرعت گیر و یا فیلتری نباید بر سر راه رای مردم باشد! اصلاح طلبان ماموریت خود را #واسطه شدن بین #حکومت و #مردم و صدای خود را #صدای_مردم نامیدند و شروع به حمله به نهادهای حاکمیتی از جمله #شورای_نگهبان و.. به این بهانه کردند. اما آنها در حالی نهایت آمال خود را «دموکراسی مطلق» دنبال میکنند که حتی در کشورهای غربی چنین دموکراسی وجود ندارد و نخواهد داشت. درحالی استصواب شورای نگهبان را به چالش میکشند و یک نوع استثنا در جهان میدانند که گویی " شورای قانون اساسی در فرانسه" برای #ردصلاحیت وجود ندارد. که گویی " دادگاه قانون اساسی در آلمان" کاندیداها را دستچین نمیکند، که گویی "دادگاه ویژه در انگلستان" بر کاندیداها فیلتر نمیگذارد، که گویی "دو حزب در آمریکا" رای مردم را کانالیزه نمیکنند! چنان از آزادی #احزاب در ایران اتوپیایی سخن میگویند که گویی حزب #کمونیست در #آمریکا آزاد است! که گویی احزاب #اسلامگرا در #بلژیک و #سوئیس و #دانمارک و #انگلستان و #فرانسه، حق فعالیت سیاسی دارند! چنان از ردصلاحیت #نهضت_آزادی و #رجوی در انتخابات ایران، خشمگین اند که گویی سیدحسن #نصرالله میتواند کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا شود! اینها همه سقفهای دیگر کشورها بر سر دموکراسی است که اصلاح طلبان پاسخی برای آنها ندارند و یا حتی نمیخواهند آنها را ببینند.
🔻از طرفی، آنها بعضی نهادهای جمهوری اسلامی مثل شورای نگهبان، مجلس خبرگان، و حتی مقام رهبری را حاکمیتی و در مقابل نهادهای به تعبیر خودشان #مردمی یا انتخابی دسته بندی میکنند. تنها دلیل آنها برای این تفکیک آن است که نهادهای حاکمیتی با #رای_مستقیم مردم انتخاب نمیشوند! این هم یک تناقض و ضعف فکری دیگر #اصلاحات است. اینکه تنها "رای مستقیم" را ملاک مردمی بودن میدانند و هر کس با این روش انتخاب نشود برچسب "حاکمیتی" و حتی "دیکتاتور" دریافت میکند! با این توصیف، بسیاری از روسای جمهور و نخست وزیران دنیا که از طریق نظام #پارلمانی انتخاب میشوند، حاکمیتی هستند، نه مردمی! نخست وزیر انگلستان را پارلمان انتخاب میکند نه رای مردم! صدر اعظم آلمان مستقیما توسط مردم انتخاب نمیشود! پس آیا این مقامات، #دیکتاتور هستند؟!
در واقع، آنها دموکراسی را صرفا در رای مستقیم و حتی #پوپولیسم خلاصه میکنند.
✍متن کامل یادداشت #محمد_عبدالهی در روزنامه #فرهیختگان: http://newspaper.fdn.ir/newspaper/page/2542/1/146786/0
@tahlilgarmihan
🔵 چرا خروجی #دانشگاههای ما #سکولار است؟🔵
چهل سال از انقلاب اسلامی میگذرد، چندین سال دانشگاهها به بهانه #انقلاب_فرهنگی تعطیل شد و.. اما آنچه در خروجی دانشگاهها میبینیم، چرخه معیوب محتوای سکولار، استاد سکولار، انسان سکولار در سیستم #آموزش_عالی ماست.
متاسفانه درست مثل حوزه اجتماع، ظاهرا مدیران انقلابی نیز اولین گام و نسخهشان برای دمیدن روح انقلابی به دانشگاه، بند کردن به ظواهر اسلامی و موضوعاتی چون #حجاب و #لباس دانشجویان است و نه فکر و محتوای دروس.
🔰مایلم به عنوان نمونه، وضعیت تحصیل در رشته #علوم_سیاسی را بررسی کنیم و ببینیم چگونه یک #دانشجو پس از قبولی در رشته علوم سیاسی مرحله به مرحله از دوره کارشناسی تا دکتری هر چه بیشتر مستعد برای قالببندی شدن به سمت یک #انسان_سکولار میشود و نه یک محقق مسلمان و نوآور و آزاداندیش.
🔺در دوره کارشناسی، دانشجوی این رشته در درس «نوسازی و دگرگونسازی» میآموزد تنها راه پیشرفت کشورها #توسعه به سبک غربی است. در جهان فقط یک راه خوشبختی زاده شده و آن الگوگیری از غرب و حفظ کردن جملات قصار #آلموند و #وربا و #وبر است و بس! همین محتوا در قالب کاملتری در درس «سمینار مسائل کشورهای جهان سوم» در دوره ارشد و درس «روابط شمال و جنوب» در مقطع دکتری تکرار میشود.
دانشجو در این رشته هرگز مدلهای جدید پیشرفت اقتصادی و سیاسی در کشورهای غیرغربی از کره جنوبی تا چین و روسیه و... را نمیآموزد و کتب و دروس به مفاهیمی چون خودباوری ملی و خلاقیت بومی، بیاعتنا هستند.
🔺دانشجو در دوره کارشناسی با دروسی چون «تاریخ اندیشه سیاسی غرب 1 و 2» و «اندیشههای سیاسی در قرن بیستم» و سپس با دروس مشابهی در مقطع ارشد و دکتری، از افلاطون تا اپیکور از هابرماس تا فویرباخ و هگل و فوکو و ژیژک را مجبور به آموختن میشود بدون آنکه کوچکترین نقدی یا قضاوتی بر اندیشههای آنها بیاموزد. اصولاً #نقد فلاسفه و اندیشههای غربی در دانشگاههای ما #ممنوع است!
✍خوب به خاطر دارم که همواره در دوره ارشد، استاد لیبرالمسلک درس فلسفه غرب، کلاس را اغلب با این جمله آغاز میکرد: «پیامبر امروز ما این شخص است!» مثلاً: «هابز»! «رورتی»! و.. تعبیر او درست نشان میداد جایگاه هر چهرهای متعلق به غرب، در کلاس علوم سیاسی یک #پیامبر است؛ جانشین خدا در زمین! و نه فقط یک «فیلسوف» یک «کشیش قرون وسطی» و «آورنده یک حرف متفاوت»! بلکه یک پیامبر!!
🔺در مقابل دانشجوی #مسلمان #شیعه، اندیشه سیاسی امام صادق(ع) یا امام رضا(ع) را هرگز نمیشنود. شاید اگر از یک فارغالتحصیل دکتری علوم سیاسی بپرسید، تفاوت مشی سیاسی امام کاظم(ع) با امام هادی(ع) چه بود، حتی یک جمله نتواند به شما بگوید. یا اگر بپرسید، اکنشهای سیاسی رسول الله(ص) چه تطوراتی داشت، نتواند هیچ پاسخ درخوری به شما بدهد.
🔺شاید اگر از یک دانشجوی دکتری علوم سیاسی سؤال کنید کدام اندیشمندان آلمانی درباره فلسفه سیاسی چهرههای مسلمان تحقیق کرده، پاسخی نداند. چرا که در رشته علوم سیاسی #سانسور شدهاند. شاید به این دلیل که غربیها به صورت متداول در دانشگاههایشان نمیخوانند! پس #ایرانی مسلمان هم نباید بخواند و بداند! ما فقط باید اندیشه سیاسی سنت آگوستین و آکویناس قدیس و ماکیاولی و جان لاک و روسو را بشناسیم!
🔺دانشجو حتی از مطالعات جدید سیاسی در دانشگاههای غربی اطلاع نمییابد؛ چرا که گاه استادانی به خود میبیند که همچنان جزوههای سی سال پیش خود را طوطیوار تکرار میکنند. او هرگز نمیآموزد آنچه اساتید دانشگاه ما از وهابیت و تصوف و سلفیگری و پانایسمهای جهان اسلام نمیشناسند به شکل کاملاً تخصصی در دانشگاههای #اسرائیل تحقیق میشود، تئوریزه میشود، دستکاری میشود و به استراتژی و صحنه عمل میرسد.
🔰 چه باید کرد؟! برای دانشگاهی که قرار است برای #ایران بیندیشد، نیاز است سرفصلها و محتوای دروس، کاراتر و بومیتر و جدیدتر شوند. دانشجوی ما نیاز دارد #تاریخ معاصر ایران را بهخوبی بشناسد. از تمدن ایران خصوصاً در دوره پس از اسلام بیاموزد، اندیشههای سیاسی ائمه را به خوبی فرا گیرد، استراتژیستهای غربی را که به شکل مستشرق یا جهانگرد در مورد تاریخ و سیاست در ایران مطالعه و حتی انحراف ذهنی ایجاد کردهاند بشناسد، سیر ایرانهراسی و اسلامهراسی را بشناسد و راههای تعاملات فرهنگی و سیاسی با کشورهای مختلف را بیاموزد. سیر تشکیل صهیونیسم و وهابیت بعنوان دو موضوع و معضل کلیدی منطقه را بشناسد. شیوه کشورداری و پیشرفت بومی در آسیای شرق را مشق کند. شیوه مناظره سیاسی را بیاموزد. باید پکیج کاملی از آینده تمدنی ایران در ذهن خود داشته باشد، او باید ریشههایش در ایران و فکر اسلامی ایرانی پرورش یابد و با این نگاه به جهان بنگرد، نه با نگاه غربی و از شمال به جنوب و جهان سوم.
#محمد_عبداللهی
🔴 اصلاحات مرد، زنده باد براندازی! 🔴
ادامه:
3⃣ #اصلاح_طلبان هیچگاه تصویر رئالیستی و واقع بینانه ای از مشکلات کشور و راه حل ها نداشته اند. حتی در وجه تئوریک و نظری.
🔰مورد اول: درست وقتی که #حجاریان "نظارت استصوابی" و #شورای_نگهبان را علت العلل مشکلات و ناکارآمدی کشور می خواند، از او سوال می شود که "مگر انتخابات #شورای_شهر با نظارت استصوابی بوده است؟!" چرا شورای پنجم با قاطبه #اصلاح_طلب، بدترین عملکرد در مدیریت شهری در کل کشور خصوصا تهران را داشته اند و حتی باعث شکل گیری نوستالژی بازگشت به عصر #قالیباف شده اند؟!
🔰 مورد دوم: وقتی هر سه نهاد تصمیم گیر و تصمیم ساز کشور در اختیار اصلاح طلبان بوده و اینک آنها مشکلات کشور را به گردن اصولگرایان و دولت قبل و دولت پنهان و تحریم و هر آنچه جز مسئولیت خودشان می اندازند، فورا از آنها سوال می شود که " #بودجه هزار میلیاردی کشور در اختیار کدام قوه است؟!" دولت با این بودجه چه کارنامه ای داشته؟! کدام سنگ را از جلوی پای مردم برداشته؟! بر فرض که سایر ارگانهای کشور بودجه های دیگری دارند، آیا بودجه های آنها باری بر دوش مردم گذاشته یا باری از دوش دولت برداشته؟! چرا قوه مجریه نباید در قبال بودجه هنگفتی که در اختیار وزارتخانه هایش قرار داده پاسخگو باشد؟! در همین حد، نه بیشتر! مشخص است که قرار نیست دولت در برابر کم کاری قوه قضائیه یا مقننه پاسخ دهد، اما آیا قرار نیست در برابر عملکرد خود نیز پاسخگو باشد؟!
🔰مورد سوم. حجاریان در حالی از #تمامیت_خواهی حاکمیت و رقبا و دیگران می نالد که خود از اینکه #قوه_قضائیه و #صداوسیما و فلان بنیاد در اختیار دولت نیست، شکوه دارد و متوقع است دولت که در نظام تفکیک قوا تنها یک رکن است، قوه قاهره باشد و دیگر قوا در ذیل ید آن! آیا این تمامیت خواهی نیست؟!و آیا این بهانه جویی برای فرار از پاسخگویی نیست؟!
🔰مورد چهارم. حجاریان و اصلاح طلبان تندرو دچار بیماری بت وارگی #دموکراسی و #غربزدگی هستند. در دنیای فکری آنها راه حل «بحران کارآمدی» تکیه بر مدل های بومی #پیشرفت اقتصادی و دولت رفاه و رسیدگی به حقوق پایین دستان و طبقه متوسط نیست. راه حل از نظر آنها فقط مدلهای #توسعه غربی، افسارگسیختگی سیاسی و بازی های قدرت است، حتی فراتر از دموکراسی های غربی. چرا که آنها به عنوان نمونه، نظام دوحزبی انگلستان را می ستایند و برای ایران تجویز می کنند، اما نظام پارلمانی اش برای ایران را نه و چنین نظامی را انتخاب کاندیداهای دست چین شده حاکمیت می خوانند! شورای نگهبان در ایران را دشمن اصلی خود و دموکراسی میخوانند اما سانسور می کنند که این شورا متناظر «شورای قانون اساسی فرانسه» و اصلا برگرفته از آن است! درحالی از «فرآیند ردصلاحیت» دندان بهم می فشرند که گویی نمی دانند «دادگاه قانون اساسی آلمان» یا «دیوان عالی آمریکا» یا «دادگاه ویژه انگلستان» دقیقا همان مسئولیت تائید یا ردصلاحیت کاندیداها را انجام می دهند! ردصلاحیت برای ایران نه! برای غربی ها بله!
اصلاح طلبان و جریان لیبرال در ایران، حتی در تقلید از غربی ها نیز آلوده به افراط هستند و گزینشی رفتار می کنند.
✍متن کامل این یادداشت #محمد_عبدالهی را در صفحه اول #روزنامه_فرهیختگان مورخ 15 آذر 97 بخوانید
👉 ☑️ @abdollahy
@tahlilgarmihan
🔴 واکاوی خطری که رهبر انقلاب عمیقا نگران آنند
✍🏻محمد عبدالهی
🔰امرور منظومه فکری رهبر معظم انقلاب اسلامی راهبردی ترین اصول انقلاب اسلامی را پیش روی جریان انقلاب قرار می دهد. در اسفند ماه سال ۱۳۹۴، رهبرانقلاب در جمع مجمع نمایندگان حوزه علمیه قم نسبت به «خطر #انحراف از انقلاب» هشدار داده و فرمودند:
🔰«اگرنظام اسلامی در قبال #نظم_منحط_جهانی هویت خودش رااز دست داد، شکست خواهد خورد».
🔰رهبر انقلاب بارها از وجود #خطری_بنیادین و در کمین #انقلاب سخن گفته اند. خطری که بنا به شواهدی متقن در رویکرد دولت یازدهم و دوازدهم به شکل یک قاعده درآمده و درجریان است. از این رو تبیین این دیدگاه و بیان خطرات آن در زمره ضرورت هاست.
🔰اگر به ادبیات مفهومی به کار رفته از سوی رییس و ارکان دولت توجه کنیم در می یابیم که: #تعامل_گرایی، #جهانی_شدن و #خروج_از_انزوا سه واژه پرکاربرد در ادبیات مفهومی اصلاح طلبان و دولتمردان است .
🔰بنیان معرفتی این تعامل گرایی بر نوعی «خوباختگی » و «دگر خواهی» یا همان «تجدد گرایی» بنا نهاده شده است .
به بیان دقیق تر شرط تعامل با دنیا و خروج از انزوا در تفکر تجدید نظرطلبانه آنست که «در تمدن غرب مستحیل یا هضم شویم».
🔰استراتژی گفتمان اعتدال برای پیشبرد پروژه مدرنیزاسیون « #توسعه از طریق #سازگاری» است . برای تحقق چنین مدلی از توسعه «هضم و مستحیل شدن در نظام جهانی » ضروری است . مساله ای که در صورت تحقق منجر به «استحاله و نابودی هویت انقلابی نظام » شده و آرمان های انقلاب را به محاق خواهد برد .
🔺ریشه استراتژی «توسعه از طرق سازگاری» کجاست؟
🔰ریشه این تفکر خطرناک و دغدغه آفرین را بایستی در تفکر #اصلاح طلبان و #نئولیبرالیست_ها جستجو کرد. #خاتمی سرحلقه این تفکر در حوزه اجرایی کشور بوده و اکنون نیز تئوری او به چرخه اجرا درآمده است.
🔰یکی از مستندات تاریخی این تفکر در منظومه فکری «سید محمد خاتمی» بروز یافته و اکنون به فراموشی سپرده شده است . بازخوانی تفکر غربگرا و تجددطلبانه او به عنوان «زیرساخت معرفتی سیاست خارجی دولت» خالی از لطف نیست . خاتمی در سال ۱۳۷۵ در روزنامه سلام می نویسد:
🔰 «امروز به جرات می توان گفت در زندگی قومی که عزم تعالی و پویایی کرده است، هیچ تحول کارسازی پدید نخواهد آمد ❌مگر آنکه از متن تمدن غرب بگذرد و «شرط دگرگونی اساسی»، «آشنایی با غرب» و لمس روح آن تمدن یعنی #تجدد است. کسانی که با این روح آشنا نیستند، هرگز به پدید آوردن دگرگونی سودمند در زندگی خود توانا نیستند. سوگمندانه اقوامی نظیر ما، هنوز از آن آشنایی محروم هستیم. #توسعه به معنای امروزش، میوه یا شاخ و برگ تمدن جدید است. اگر آن تمدن آمده، توسعه هم خواهد آمد و به این معنا سخن کسانی که می گویند ابتدا باید خرد غربی را پذیرفت تا توسعه بیاید، سخن بیراهی نیست و این سخن را کامل کنم که علاوه بر خرد و بینش غرب، باید #منش_غربی متناسب با این بینش را نیز پذیرفت.» (روزنامه سلام ۳۰/۲/۷۵)
🔰 تضاد این تفکر با مبانی فکری امام راحل جای انکار ندارد . برای فهم دقیق این دوگانگی به این جمله از حضرت امام دقت کنید:
🔰«شما خیال نکنید که غرب خبری هست. در آنجا خبری نیست. ما نمیگوییم که آنها کارخانجات ندارند؛ آنها درست کردند همه اینها را، اما اساس انسانیت در آنجا نیست. اینها هر چه درست کردند یعنی هر چه نه- بسیاری از چیزهایی که درست کردهاند،✨ بر ضد انسانیت درست کردهاند. این غرب است که دارد اساس اخلاق انسانی را از بین میبرد؛ این غرب است که دارد شخصیت انسانیت را از بین میبرد.»
(صحیفه امام - جلد ۸- صفحه ۸۰)
☑️ @abdollahy_moh
@tahlilgarmihan