eitaa logo
تحلیلگر
116 دنبال‌کننده
513 عکس
86 ویدیو
8 فایل
امر بمعروف و نهی از منکر، حوزه های گوناگونی دارد، مهمترینش ✅حوزه مسئولان است؛ مردم بایداز مسئولان کارخوب را بخواهند؛ نه بصورت خواهش وتقاضا بلکه بایدازآنها بخواهند ✅این مهمترین حوزه است (رهبر انقلاب) @tahlilgarmihan
مشاهده در ایتا
دانلود
محمد عبدالهی: 🔴 نقدی بر دنیای فکری حجاریان (ها) با دو وجه «گفتمان» آن و «دستاوردهای» آن شناخته میشود. بسیاری در پاسخ به نقد اصلاحات، منتقدان را به اصلاحات به مثابه جوهر و هویت اصلاحات ارجاع میدهند با این استدلال که آنچه در صحنه عمل و بعنوان اصلاحات می بینید، جوهر و هویت آن نیست! جوهر و هویت آن، ایده اصلاحات از لحاظ گفتمانی و نظری است! خود یکدیگر را به «اصلاح طلبان گفتمانی» و «اصلاح طلبان کانفورمیست» تقسیم میکنند. ها را اصلاح طلبانی میدانند که در هستند، منصب گرفته اند، رانت میگیرند، حقوق میگیرند و.. و طلبان_گفتمانی را کسانی میدانند که وار، در حاشیه قدرت به ترسیم خط و خطوط و شاخص های اصلاح طلبی مشغولند! در آخرین تز خود، با تفکیک تلویحی این دو نوع اصلاح طلب، پیشنهاد کرده برای وا نرفتن اصلاحات، هسته سختی از اصلاح طلبان مدل گفتمانی تشکیل شود تا جامعه، اصلاحات را به چشم دومی ها نبیند و قضاوت نکند! هدف از این تز را بعدا توضیح خواهم داد. تکلیف اصلاح طلبان کانفورمیست و جذب قدرت شده مشخص است. چه در دولت 8 ساله و چه در دولت 5 ساله ، و چه حتی در دوران پشت پردگی اصلاح طلبان برای دولت ، کشور شاهد بدترین عملکرد اقتصادی، افزایش شکاف طبقاتی و پایمال شدن عدالت، رواج فسادهای مالی، و بدترین سیاست ها در عرصه خارجی بوده است. آنها خود نیز از ضعف کشورداری خود مطلع اند و به همین دلیل، تقلا میکنند خود را از دولت اعتدال، از اصلاح طلبان کانفورمیست و عملگرا و.. جدا کنند. 🔻اما اگر قرار باشد اصلاحات را با گفتمانش بشناسیم، طبعا باید مختصات فکری اصلاح طلبان گفتمانی و افرادی نظیر حجاریان را بشکافیم. آنها تعریفشان از اصلاحات چیست؟! اصلاحات را در چه میدانند؟! هدفشان از اصلاحات چیست؟! سقف و نقطه نهایی اصلاح طلبی را در کجا میدانند؟! ✅ اصلاح طلبان گفتمانی، اصلاحات را دستیابی به حکومت ، ، و میدانند. دستگاه فکری اصلاح طلبان گفتمانی که چهره بارز آنها افرادی نظیر حجاریان است، بر سه ستون اصلی قرار دارد: ، و مشخصا ، بت وارگی و معصومیت ، و قداست . حجاریان معتقد است " جوهر اصلاحات توسعه سیاسی با همه لوازم‌اش است" و "توسعه و نوسازی سیاسی" اصلاحات است! او صریحا در مقاله «صدای جمهور، صدای معصوم» بیان میکند: " اعتبار قانون، نه از شارع و نص بلکه از رای به دست می آید". همچنین وی در مصاحبه ای با رسانه "عصر امروز" در پاسخ به سوالی درباره ملاک قانونگذاری، صراحتا "عرف" را ملاک میداند حتی اگر روزی عرف امور ضداخلاقی مثل همجنس بازی و.. را بپذیرد. به همه اینها، کمی ایرانیت هم اضافه کنید. این پیشنهاد خود اوست. اصلاحات ترکیبی از کمی ، کمی و کمی ! اما میخواهم این خمیرمایه فکری و گفتمانی اصلاحات را اندکی محک بزنیم و ورز دهیم. 1⃣ یک. نوسازی و توسعه سیاسی تئوری توسعه، در واقع، نسخه نظریه پردازان غربی دهه 1970 برای مدرنیزاسیون و صنعتی شدن کشورهای جهان سوم است. آنها مدلها و تیپ های مختلفی از توسعه را برای کشورهای مختلف جهان سوم تجویز کردند تا این کشورها هم شبیه کشورهای توسعه یافته شوند. برای یک کشور «توسعه درونزا»، برای دیگری «توسعه برونزا»، برای آن یکی «توسعه کاردوزو و ترکیبی»، «تجارت آزاد»، «توسعه پایدار»، «اقتصاد دموکراسی محور» و.. اما آنچه در عمل اتفاق افتاد، بسیار متفاوت از ساحت تئوریک بود. با نسخه توسعه آمریکایی (جانشینی صادرات) و خروج یک شبه سرمایه گذاران خارجی، به ویرانه ای اقتصادی تبدیل شد که تا یک دهه مشغول آواربرداری بود. لخ والسا با استراتژی دموکراسی محور نه تنها به شکوفایی اقتصادی نرسید که اینک به همراه ضعیفترین کشور اروپایی است. ، و.. با استراتژی جایگزینی واردات، تا دو دهه مقروض های دائمی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول شدند. نسخه برای ایران «توسعه سیاسی» با هدف تغییر ساختار سیاسی و تغییر جامعه و فرهنگ سیاسی مردم (تحت عنوان جامعه مدنی) بود. آنچه به صورت رسمی در دولت خاتمی دنبال میشد و پس از آن هم توسط اصلاح طلبان ادامه یافت. ادامه دارد.. متن کامل یادداشت در صفحه نخست روزنامه فرهیختگان: http://newspaper.fdn.ir/newspaper/page/2542/1/146786/0 @tahlilgarmihan
تحلیلگر
محمد عبدالهی: 🔴 نقدی بر دنیای فکری حجاریان (ها) #اصلاحات با دو وجه «گفتمان» آن و «دستاوردهای» آن ش
محمد عبدالهی: 🔴 نقدی بر دنیای فکری حجاریان (ها) - 2 دستگاه فکری اصلاح طلبان گفتمانی که چهره بارز آنها افرادی نظیر حجاریان است، بر سه ستون اصلی قرار دارد: ، و مشخصا ، بت وارگی و معصومیت ، و قداست . میخواهم خمیرمایه فکری و گفتمانی اصلاحات را اندکی محک بزنیم و ورز دهیم. 1⃣ یک. نوسازی و توسعه سیاسی تئوری توسعه، در واقع، نسخه نظریه پردازان غربی دهه 1970 برای مدرنیزاسیون و صنعتی شدن کشورهای جهان سوم است. آنها مدلها و تیپ های مختلفی از توسعه را برای کشورهای مختلف جهان سوم تجویز کردند تا این کشورها هم شبیه کشورهای توسعه یافته شوند. برای یک کشور «توسعه درونزا»، برای دیگری «توسعه برونزا»، برای آن یکی «توسعه کاردوزو و ترکیبی»، «تجارت آزاد»، «توسعه پایدار»، «اقتصاد دموکراسی محور» و.. اما آنچه در عمل اتفاق افتاد، بسیار متفاوت از ساحت تئوریک بود. با نسخه توسعه آمریکایی (جانشینی صادرات) و خروج یک شبه سرمایه گذاران خارجی، به ویرانه ای اقتصادی تبدیل شد که تا یک دهه مشغول آواربرداری بود. لخ والسا با استراتژی دموکراسی محور نه تنها به شکوفایی اقتصادی نرسید که اینک به همراه ضعیفترین کشور اروپایی است. ، و.. با استراتژی جایگزینی واردات، تا دو دهه مقروض های دائمی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول شدند. نسخه برای ایران «توسعه سیاسی» با هدف تغییر ساختار سیاسی و تغییر جامعه و فرهنگ سیاسی مردم (تحت عنوان جامعه مدنی) بود. آنچه به صورت رسمی در دولت خاتمی دنبال میشد و پس از آن هم توسط اصلاح طلبان ادامه یافت. 🔻اما مصادیق مد نظر اصلاح طلبان برای توسعه سیاسی چه بود و چه هست؟! مواردی مثل با غرب، خودبسندگی به داخل و کاهش نفوذ و تاثیرگذاری منطقه ای ایران (آنها این استراتژی را با عباراتی چون اولویت و ممانعت از تبلیغ میکنند)، شدن و تقویت و مشارکت سیاسی سازمان یافته توده ها (نه فقط انتخابات)، های فرهنگی خصوصا در مسئله ، حذف یا کاهش خط قرمزهای اخلاقی در و هنر و..، حذف یا کاهش خط قرمزهای سیاسی حتی فراتر از قانون اساسی در رسانه ها، روزنامه ها و.. 🔻آنچه در عرصه گفتمانی نسخه پیچی شد، در عرصه عملی و در صحنه قدرت چه دستاوردی داشت؟ تنش زدایی با غرب منجر به عقب نشینی از منافع ملی، عزت ملی و حتی وابستگی اقتصادی شد (توافقنامه پاریس 2004، برجام و..) آنچه تحزب و تقویت جامعه مدنی خوانده میشد عملا سیاست زده شدن جامعه و تشدید شکافهای سیاسی و فرهنگی و فضای دوقطبی در جامعه است که نمونه بارز آن یعنی وضعیت سیاست زدگی گسترده در انتخابات 88 و حتی پس از آن، بعید نبود کشور را به نوعی فرو برد، آزادی های فرهنگی و کاهش خط قرمزهای اخلاقی از دهه هشتاد به این سو به افزایش تصاعدی و ناگهانی معضلات اجتماعی (طلاق، خیانت، کاهش جمعیت، افسردگی، بیماری های روانی، بزهکاری، خودکشی و..) منجر شد. تقلیل خط قرمزهای سیاسی هم سبب شد بسیاری از روزنامه ها و رسانه ها عملا به تریبون دولتهای متخاصم و بتدریج فاز تبدیل شوند. از طرفی، اصالت توسعه سیاسی باعث غفلت از پیشرفتهای اقتصادی و مادی چه در زمینه عدالت اجتماعی، چه آبادانی و پیشرفتهای عمرانی و بلکه تحمیل کردن انواع مشکلات اقتصادی و زیست محیطی و.. بر کشور شد. از دهه هفتاد به این سو، با نسخه های توسعه اقتصادی، ایران برای نخستین بار با افسارگسیخته حتی بدتر از زمان ، رها کردن تولید ملی، مشکلات هوا، کمبود ، کاهش ذخیره گیاهی و جانوری کشور و.. درگیر شد و اثرات درازمدت آن همچنان را به چالش خواهد کشید. عجیب آنکه، اگر مالزی و برزیل و سنگاپور و بقیه، نسخه های وارداتی را پس از تنبیه شدن به کنار گذاشتند، اما اصلاح طلبان ایران همچنان همان نسخه ها را در دانشگاهها تدریس میکنند، در روزنامه ها تجلیل میکنند و در قدرت اعمال میکنند. ادامه دارد.. ✍متن کامل یادداشت در صفحه نخست روزنامه فرهیختگان: http://newspaper.fdn.ir/newspaper/page/2542/1/146786/0 @tahlilgarmihan
تحلیلگر
محمد عبدالهی: 🔴 نقدی بر دنیای فکری حجاریان (ها) - 2 دستگاه فکری اصلاح طلبان گفتمانی که چهره بارز
محمد عبدالهی: 🔴 نقدی بر دنیای فکری حجاریان (ها) - 3 دستگاه فکری گفتمانی که چهره بارز آنها افرادی نظیر است، بر سه ستون اصلی قرار دارد: ، و مشخصا ، بت وارگی و معصومیت ، و قداست . میخواهم خمیرمایه فکری و گفتمانی اصلاحات را اندکی محک بزنیم و ورز دهیم. 2⃣ دو. بت وارگی دموکراسی و معصومیت جمهور اصلاح طلبان با اصالت دادن به دموکراسی به عنوان سمبلی از و غربی شدن، اقدام به تمایزسازی از خود با دیگر جریانهای سیاسی کرده اند. آنها بدین منظور اتوپیایی ترسیم میکنند که در آن همه چیز با مردم صورت میگیرد و هیچ مانع و سرعت گیر و یا فیلتری نباید بر سر راه رای مردم باشد! اصلاح طلبان ماموریت خود را شدن بین و و صدای خود را نامیدند و شروع به حمله به نهادهای حاکمیتی از جمله و.. به این بهانه کردند. اما آنها در حالی نهایت آمال خود را «دموکراسی مطلق» دنبال میکنند که حتی در کشورهای غربی چنین دموکراسی وجود ندارد و نخواهد داشت. درحالی استصواب شورای نگهبان را به چالش میکشند و یک نوع استثنا در جهان میدانند که گویی " شورای قانون اساسی در فرانسه" برای وجود ندارد. که گویی " دادگاه قانون اساسی در آلمان" کاندیداها را دستچین نمیکند، که گویی "دادگاه ویژه در انگلستان" بر کاندیداها فیلتر نمیگذارد، که گویی "دو حزب در آمریکا" رای مردم را کانالیزه نمیکنند! چنان از آزادی در ایران اتوپیایی سخن میگویند که گویی حزب در آزاد است! که گویی احزاب در و و و و ، حق فعالیت سیاسی دارند! چنان از ردصلاحیت و در انتخابات ایران، خشمگین اند که گویی سیدحسن میتواند کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا شود! اینها همه سقفهای دیگر کشورها بر سر دموکراسی است که اصلاح طلبان پاسخی برای آنها ندارند و یا حتی نمیخواهند آنها را ببینند. 🔻از طرفی، آنها بعضی نهادهای جمهوری اسلامی مثل شورای نگهبان، مجلس خبرگان، و حتی مقام رهبری را حاکمیتی و در مقابل نهادهای به تعبیر خودشان یا انتخابی دسته بندی میکنند. تنها دلیل آنها برای این تفکیک آن است که نهادهای حاکمیتی با مردم انتخاب نمیشوند! این هم یک تناقض و ضعف فکری دیگر است. اینکه تنها "رای مستقیم" را ملاک مردمی بودن میدانند و هر کس با این روش انتخاب نشود برچسب "حاکمیتی" و حتی "دیکتاتور" دریافت میکند! با این توصیف، بسیاری از روسای جمهور و نخست وزیران دنیا که از طریق نظام انتخاب میشوند، حاکمیتی هستند، نه مردمی! نخست وزیر انگلستان را پارلمان انتخاب میکند نه رای مردم! صدر اعظم آلمان مستقیما توسط مردم انتخاب نمیشود! پس آیا این مقامات، هستند؟! در واقع، آنها دموکراسی را صرفا در رای مستقیم و حتی خلاصه میکنند. ✍متن کامل یادداشت در روزنامه : http://newspaper.fdn.ir/newspaper/page/2542/1/146786/0 @tahlilgarmihan
🔵 چرا خروجی ما است؟🔵 چهل سال از انقلاب اسلامی می‌گذرد، چندین سال دانشگاه‌ها به بهانه تعطیل شد و.. اما آنچه در خروجی دانشگاه‌ها می‌بینیم، چرخه معیوب محتوای سکولار، استاد سکولار، انسان سکولار در سیستم ماست. متاسفانه درست مثل حوزه اجتماع، ظاهرا مدیران انقلابی نیز اولین گام و نسخه‌شان برای دمیدن روح انقلابی به دانشگاه، بند کردن به ظواهر اسلامی و موضوعاتی چون و دانشجویان است و نه فکر و محتوای دروس. 🔰مایلم به عنوان نمونه، وضعیت تحصیل در رشته را بررسی کنیم و ببینیم چگونه یک پس از قبولی در رشته علوم سیاسی مرحله به مرحله از دوره کارشناسی تا دکتری هر چه بیشتر مستعد برای قالب‌بندی شدن به سمت یک می‌شود و نه یک محقق مسلمان و نوآور و آزاداندیش. 🔺در دوره کارشناسی، دانشجوی این رشته در درس «نوسازی و دگرگون‌سازی» می‌آموزد تنها راه پیشرفت کشورها به سبک غربی است. در جهان فقط یک راه خوشبختی زاده شده و آن الگوگیری از غرب و حفظ کردن جملات قصار و و است و بس! همین محتوا در قالب کامل‌تری در درس «سمینار مسائل کشورهای جهان سوم» در دوره ارشد و درس «روابط شمال و جنوب» در مقطع دکتری تکرار می‌شود. دانشجو در این رشته هرگز مدل‌های جدید پیشرفت اقتصادی و سیاسی در کشورهای غیرغربی از کره جنوبی تا چین و روسیه و... را نمی‌آموزد و کتب و دروس به مفاهیمی چون خودباوری ملی و خلاقیت بومی، بی‌اعتنا هستند. 🔺دانشجو در دوره کارشناسی با دروسی چون «تاریخ اندیشه سیاسی غرب 1 و 2» و «اندیشه‌های سیاسی در قرن بیستم» و سپس با دروس مشابهی در مقطع ارشد و دکتری، از افلاطون تا اپیکور از هابرماس تا فویرباخ و هگل و فوکو و ژیژک را مجبور به آموختن می‌شود بدون آنکه کوچک‌ترین نقدی یا قضاوتی بر اندیشه‌های آن‌ها بیاموزد. اصولاً فلاسفه و اندیشه‌های غربی در دانشگاه‌های ما است! ✍خوب به خاطر دارم که همواره در دوره ارشد، استاد لیبرال‌مسلک درس فلسفه غرب، کلاس را اغلب با این جمله آغاز می‌کرد: «پیامبر امروز ما این شخص است!» مثلاً: «هابز»! «رورتی»! و.. تعبیر او درست نشان می‌داد جایگاه هر چهره‌ای متعلق به غرب، در کلاس علوم سیاسی یک است؛ جانشین خدا در زمین! و نه فقط یک «فیلسوف» یک «کشیش قرون وسطی» و «آورنده یک حرف متفاوت»! بلکه یک پیامبر!! 🔺در مقابل دانشجوی ، اندیشه سیاسی امام صادق(ع) یا امام رضا(ع) را هرگز نمی‌شنود. شاید اگر از یک فارغ‌التحصیل دکتری علوم سیاسی بپرسید، تفاوت مشی سیاسی امام کاظم(ع) با امام هادی(ع) چه بود، حتی یک جمله نتواند به شما بگوید. یا اگر بپرسید، اکنش‌های سیاسی رسول الله(ص) چه تطوراتی داشت، نتواند هیچ پاسخ درخوری به شما بدهد. 🔺شاید اگر از یک دانشجوی دکتری علوم سیاسی سؤال کنید کدام اندیشمندان آلمانی درباره فلسفه سیاسی چهره‌های مسلمان تحقیق کرده، پاسخی نداند. چرا که در رشته علوم سیاسی شده‌اند. شاید به این دلیل که غربی‌ها به صورت متداول در دانشگاه‌هایشان نمی‌خوانند! پس مسلمان هم نباید بخواند و بداند! ما فقط باید اندیشه سیاسی سنت آگوستین و آکویناس قدیس و ماکیاولی و جان لاک و روسو را بشناسیم! 🔺دانشجو حتی از مطالعات جدید سیاسی در دانشگاه‌های غربی اطلاع نمی‌یابد؛ چرا که گاه استادانی به خود می‌بیند که همچنان جزوه‌های سی سال پیش خود را طوطی‌وار تکرار می‌کنند. او هرگز نمی‌آموزد آنچه اساتید دانشگاه ما از وهابیت و تصوف و سلفی‌گری و پان‌ایسم‌های جهان اسلام نمی‌شناسند به شکل کاملاً تخصصی در دانشگاه‌های تحقیق می‌شود، تئوریزه می‌شود، دستکاری می‌شود و به استراتژی و صحنه عمل می‌رسد. 🔰 چه باید کرد؟! برای دانشگاهی که قرار است برای بیندیشد، نیاز است سرفصل‌ها و محتوای دروس، کاراتر و بومی‌تر و جدیدتر شوند. دانشجوی ما نیاز دارد معاصر ایران را به‌خوبی بشناسد. از تمدن ایران خصوصاً در دوره پس از اسلام بیاموزد، اندیشه‌های سیاسی ائمه را به خوبی فرا گیرد، استراتژیستهای غربی را که به شکل مستشرق یا جهانگرد در مورد تاریخ و سیاست در ایران مطالعه و حتی انحراف ذهنی ایجاد کرده‌اند بشناسد، سیر ایران‌هراسی و اسلام‌هراسی را بشناسد و راه‌های تعاملات فرهنگی و سیاسی با کشورهای مختلف را بیاموزد. سیر تشکیل صهیونیسم و وهابیت بعنوان دو موضوع و معضل کلیدی منطقه را بشناسد. شیوه کشورداری و پیشرفت بومی در آسیای شرق را مشق کند. شیوه مناظره سیاسی را بیاموزد. باید پکیج کاملی از آینده تمدنی ایران در ذهن خود داشته باشد، او باید ریشه‌هایش در ایران و فکر اسلامی ایرانی پرورش یابد و با این نگاه به جهان بنگرد، نه با نگاه غربی و از شمال به جنوب و جهان سوم.
🔴 اصلاحات مرد، زنده باد براندازی! 🔴 ادامه: 3⃣ هیچگاه تصویر رئالیستی و واقع بینانه ای از مشکلات کشور و راه حل ها نداشته اند. حتی در وجه تئوریک و نظری. 🔰مورد اول: درست وقتی که "نظارت استصوابی" و را علت العلل مشکلات و ناکارآمدی کشور می خواند، از او سوال می شود که "مگر انتخابات با نظارت استصوابی بوده است؟!" چرا شورای پنجم با قاطبه ، بدترین عملکرد در مدیریت شهری در کل کشور خصوصا تهران را داشته اند و حتی باعث شکل گیری نوستالژی بازگشت به عصر شده اند؟! 🔰 مورد دوم: وقتی هر سه نهاد تصمیم گیر و تصمیم ساز کشور در اختیار اصلاح طلبان بوده و اینک آنها مشکلات کشور را به گردن اصولگرایان و دولت قبل و دولت پنهان و تحریم و هر آنچه جز مسئولیت خودشان می اندازند، فورا از آنها سوال می شود که " هزار میلیاردی کشور در اختیار کدام قوه است؟!" دولت با این بودجه چه کارنامه ای داشته؟! کدام سنگ را از جلوی پای مردم برداشته؟! بر فرض که سایر ارگانهای کشور بودجه های دیگری دارند، آیا بودجه های آنها باری بر دوش مردم گذاشته یا باری از دوش دولت برداشته؟! چرا قوه مجریه نباید در قبال بودجه هنگفتی که در اختیار وزارتخانه هایش قرار داده پاسخگو باشد؟! در همین حد، نه بیشتر! مشخص است که قرار نیست دولت در برابر کم کاری قوه قضائیه یا مقننه پاسخ دهد، اما آیا قرار نیست در برابر عملکرد خود نیز پاسخگو باشد؟! 🔰مورد سوم. حجاریان در حالی از حاکمیت و رقبا و دیگران می نالد که خود از اینکه و و فلان بنیاد در اختیار دولت نیست، شکوه دارد و متوقع است دولت که در نظام تفکیک قوا تنها یک رکن است، قوه قاهره باشد و دیگر قوا در ذیل ید آن! آیا این تمامیت خواهی نیست؟!و آیا این بهانه جویی برای فرار از پاسخگویی نیست؟! 🔰مورد چهارم. حجاریان و اصلاح طلبان تندرو دچار بیماری بت وارگی و هستند. در دنیای فکری آنها راه حل «بحران کارآمدی» تکیه بر مدل های بومی اقتصادی و دولت رفاه و رسیدگی به حقوق پایین دستان و طبقه متوسط نیست. راه حل از نظر آنها فقط مدلهای غربی، افسارگسیختگی سیاسی و بازی های قدرت است، حتی فراتر از دموکراسی های غربی. چرا که آنها به عنوان نمونه، نظام دوحزبی انگلستان را می ستایند و برای ایران تجویز می کنند، اما نظام پارلمانی اش برای ایران را نه و چنین نظامی را انتخاب کاندیداهای دست چین شده حاکمیت می خوانند! شورای نگهبان در ایران را دشمن اصلی خود و دموکراسی میخوانند اما سانسور می کنند که این شورا متناظر «شورای قانون اساسی فرانسه» و اصلا برگرفته از آن است! درحالی از «فرآیند ردصلاحیت» دندان بهم می فشرند که گویی نمی دانند «دادگاه قانون اساسی آلمان» یا «دیوان عالی آمریکا» یا «دادگاه ویژه انگلستان» دقیقا همان مسئولیت تائید یا ردصلاحیت کاندیداها را انجام می دهند! ردصلاحیت برای ایران نه! برای غربی ها بله! اصلاح طلبان و جریان لیبرال در ایران، حتی در تقلید از غربی ها نیز آلوده به افراط هستند و گزینشی رفتار می کنند. ✍متن کامل این یادداشت را در صفحه اول مورخ 15 آذر 97 بخوانید 👉 ☑️ @abdollahy @tahlilgarmihan
🔴 واکاوی خطری که رهبر انقلاب عمیقا نگران آنند ✍🏻محمد عبدالهی 🔰امرور منظومه فکری رهبر معظم انقلاب اسلامی راهبردی ترین اصول انقلاب اسلامی را پیش روی جریان انقلاب قرار می دهد. در اسفند ماه سال ۱۳۹۴، رهبرانقلاب در جمع مجمع نمایندگان حوزه علمیه قم نسبت به «خطر از انقلاب» هشدار داده و فرمودند: 🔰«اگرنظام اسلامی در قبال هویت خودش رااز دست داد، شکست خواهد خورد». 🔰رهبر انقلاب بارها از وجود و در کمین سخن گفته اند. خطری که بنا به شواهدی متقن در رویکرد دولت یازدهم و دوازدهم به شکل یک قاعده درآمده و درجریان است. از این رو تبیین این دیدگاه و بیان خطرات آن در زمره ضرورت هاست. 🔰اگر به ادبیات مفهومی به کار رفته از سوی رییس و ارکان دولت توجه کنیم در می یابیم که: ، و سه واژه پرکاربرد در ادبیات مفهومی اصلاح طلبان و دولتمردان است . 🔰بنیان معرفتی این تعامل گرایی بر نوعی «خوباختگی » و «دگر خواهی» یا همان «تجدد گرایی» بنا نهاده شده است . به بیان دقیق تر شرط تعامل با دنیا و خروج از انزوا در تفکر تجدید نظرطلبانه آنست که «در تمدن غرب مستحیل یا هضم شویم». 🔰استراتژی گفتمان اعتدال برای پیشبرد پروژه مدرنیزاسیون « از طریق » است . برای تحقق چنین مدلی از توسعه «هضم و مستحیل شدن در نظام جهانی » ضروری است . مساله ای که در صورت تحقق منجر به «استحاله و نابودی هویت انقلابی نظام » شده و آرمان های انقلاب را به محاق خواهد برد . 🔺ریشه استراتژی «توسعه از طرق سازگاری» کجاست؟ 🔰ریشه این تفکر خطرناک و دغدغه آفرین را بایستی در تفکر طلبان و جستجو کرد. سرحلقه این تفکر در حوزه اجرایی کشور بوده و اکنون نیز تئوری او به چرخه اجرا درآمده است. 🔰یکی از مستندات تاریخی این تفکر در منظومه فکری «سید محمد خاتمی» بروز یافته و اکنون به فراموشی سپرده شده است . بازخوانی تفکر غربگرا و تجددطلبانه او به عنوان «زیرساخت معرفتی سیاست خارجی دولت» خالی از لطف نیست . خاتمی در سال ۱۳۷۵ در روزنامه سلام می نویسد: 🔰 «امروز به جرات می توان گفت در زندگی قومی که عزم تعالی و پویایی کرده است، هیچ تحول کارسازی پدید نخواهد آمد ❌مگر آنکه از متن تمدن غرب بگذرد و «شرط دگرگونی اساسی»، «آشنایی با غرب» و لمس روح آن تمدن یعنی است. کسانی که با این روح آشنا نیستند، هرگز به پدید آوردن دگرگونی سودمند در زندگی خود توانا نیستند. سوگمندانه اقوامی نظیر ما، هنوز از آن آشنایی محروم هستیم. به معنای امروزش، میوه یا شاخ و برگ تمدن جدید است. اگر آن تمدن آمده، توسعه هم خواهد آمد و به این معنا سخن کسانی که می گویند ابتدا باید خرد غربی را پذیرفت تا توسعه بیاید، سخن بیراهی نیست و این سخن را کامل کنم که علاوه بر خرد و بینش غرب، باید متناسب با این بینش را نیز پذیرفت.» (روزنامه سلام ۳۰/۲/۷۵) 🔰 تضاد این تفکر با مبانی فکری امام راحل جای انکار ندارد . برای فهم دقیق این دوگانگی به این جمله از حضرت امام دقت کنید: 🔰«شما خیال نکنید که غرب خبری هست. در آنجا خبری نیست. ما نمی‌گوییم که آنها کارخانجات ندارند؛ آنها درست کردند همه اینها را، اما اساس انسانیت در آنجا نیست. اینها هر چه درست کردند یعنی هر چه نه- بسیاری از چیزهایی که درست کرده‌اند،✨ بر ضد انسانیت درست کرده‌اند. این غرب است که دارد اساس اخلاق انسانی را از بین می‌برد؛ این غرب است که دارد شخصیت انسانیت را از بین می‌برد.» (صحیفه امام - جلد ۸- صفحه ۸۰) ☑️ @abdollahy_moh @tahlilgarmihan