eitaa logo
اشعار ناب (شعر ، دوبیتی)
3.6هزار دنبال‌کننده
9 عکس
1 ویدیو
0 فایل
گزیده ای کم نظیر از ناب ترین اشعار بزرگان شعر پارسی – تک بیتی – دوبیتی - مشاعره - شعر ناب - شب شعر آدرس وبلاگ ما http://takbitnab.blogfa.com @takbitnab تاریخ ساخت کانال 1397/01/14 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
امشب ز پشت ابرها... ... بشكن قرق را ماه من... ... @takbitnab 🌹🌹🌹
موسیقی صبح است... لبهای داغ دلنواز تو... @takbitnab 🌹🌹🌹
عمر که بی‌عشق‌ رفت‌... هیچ‌ حسابش‌مگیر... آب حیاتست عشق... در دل و جانش پذیر... @takbitnab 🌹🌹🌹
صد بار گر از جورِ توام... خون رَود از دل... از در چو درآیی... همه بیرون رود از دل... @takbitnab 🌹🌹🌹
ای از خمار چشم تو... ... وی لعل مدح گفته... ... @takbitnab 🌹🌹🌹
دوباره عطر تو پیچیده در فضای خیال چقدر قابل لمس است این امید محال!... که باز هم درِ خانه مقابلت شد باز و با تمامِ وجود آمدم به استقبال! به شوق آمدنت عشقِ تازه دم کردم درون قوریِ قلبِ سفالِ روی زغال... نخواه قهوه که از سرنوشت می‌ترسم از اینکه طالعِ نحسم اثر کند در فال! قسم به حرمتِ چشمت! هنوز پابندم... به عشقِ گمشده‌ای حاصل از نگاهِ حلال! مقابلم بنِشین تا دوباره زل بزنم... به آبشارِ زلالِ درآمده از شال! بگو که آمده‌ای هم‌زبانِ من بشوی نگو که دل به کسِ دیگری...، زبانم لال! تخیّلم به حقیقت دچار شد گویی... که شد غزالِ خیالم اسیرِ چنگِ شغال! دوباره باد وزید از میانِ پنجره و... تمامِ عطرِ تو را برد از فضای خیال! @takbitnab 🌹🌹🌹
هر سر موی تو را پیوندی از گیسوی تست حلقه‌ها در حلق من از حلقه‌های موی تست پای مقصودم به هر راهی که پوید راه عشق روی امیدم به هر سویی که باشد سوی تست @takbitnab 🌹🌹🌹
همچو سنگ ساحلی با خشم دریا زیستم هر نفس با حسرت دیدار فردا زیستم اهتزاز پرچمی ماندم به بام انتظار سالها در تندباد دشت رویا زیستم پشت باورهای شهرم جز خزان، خوفی نبود برگ‌ریزانِ درونم را شکیبا زیستم با جنونم- قرنها- صحرا نیستانی نواخت نشئه نشئه؛ پر عطش؛ صحرا به صحرا زیستم اینک از پشت قرونی منجمد برخاستم -گرچه می‌دانم بسی در فکر احیا زیستم- غافلم؛ آیا چه شد؟ فردا نیامد؟یا گذشت؟ خود چه کردم؟خواب ماندم؟ مرده‌ام؟ یا زیستم؟ @takbitnab 🌹🌹🌹
منم آن مرغ گرفتار که در کنج قفس سوخت در فصل گلم حسرت بی بال و پری خبر از حاصل عمرم نشد آوخ که گذشت اینهمه عمر به بی حاصلی و بی خبری @takbitnab 🌹🌹🌹
تَرسم چو باز گردی... از دست رفته باشم ... @takbitnab 🌹🌹🌹
همه آرام گرفتند.. و شب از نیمه گذشت... آنچه در خواب نشد... چشمِ من و فکرِ تو بود... @takbitnab 🌹🌹🌹
شاعری... رنج‌دیده در دل شب... پنجه در پنجۀ غم افکنده... @takbitnab 🌹🌹🌹
جان و دلم به دلبری..‌. زیر و زِبَر هَمی کُنی... @takbitnab 🌹🌹🌹
صبحدم دل را... مقیم خلوت ان یافتم... از نسیم صبح... بوی زلف جانان یافتم... @takbitnab 🌹🌹🌹
سودای زلف و خالت..‌. ... ... جز در گمان نگنجد... @takbitnab 🌹🌹🌹
ما را غم بی عنایتی های... تو کُشت... وقت است... اگر عنایتی خواهی کرد... @takbitnab 🌹🌹🌹
ای‌دوستی که هست... ... ... دل افکار خویش را... @takbitnab 🌹🌹🌹
تا دل مجروح من عاشق زار تو شد هیچ ندیدیم و عمر در سر کار تو شد زنده بود عاشقی، کز هوس روی تو بر سر کوی تو مرد، خاک دیار تو شد @takbitnab 🌹🌹🌹
گاه موج اشک و گاهی گرد افغانست دل روزگاری شد به ‌کار عشق حیرانست دل دیدهٔ یعقوب و بوی یوسف اینجا حاضر است در وصال هجر مجبوریم کنعانست دل @takbitnab 🌹🌹🌹
زمانی که به تو فکر میکنم جهانم رنگ دیگری میگیرد حتی رویایم نیز به رنگ عشق در می آید کنارم باش که باتو دنیایم عاشقانه بماند (حازم) @takbitnab 🌹🌹🌹
نگاه كردى و يك سوره، نور نازل شد طلسم حادثه‌هاى سياه، باطل شد درست، ثانيه‌ى آخرِ شكستنِ من كسى ميانِ من و هر چه بود، حائل شد دلم كه سر به بيابان شب گذاشته بود مخاطبِ "قُم" ِ "ياٰ اَيُّهَا الْمُزَّمِّلْ" شد غزل غزل، به تنِ صبح، شعر پوشاندم قلم گداخت و در من طلوع، كامل شد همين كه پنجره را روبه‌روت وا كردم وزيد عطرِ حضورِ تو نرم داخل شد به لطف توست كه دار و ندارم از دنيا شكافت، سوخت، تَرَك خورد، خرد شد، "دل" شد! @takbitnab 🌹🌹🌹
زمانی که به تو فکر میکنم جهانم رنگ دیگری میگیرد حتی رویایم نیز به رنگ عشق در می آید کنارم باش که باتو دنیایم عاشقانه بماند (حازم) @takbitnab 🌹🌹🌹
سحر کجاست که فراش جلوه‌گاه توام نشسته بر سر ره دیده‌بان راه توام هنوز خفته چو بخت منند خلق که من برون دویده ز شوق رخ چو ماه توام @takbitnab 🌹🌹🌹
... چه کنم جان و جهان را... ... چه کنم سود و زیان را... @takbitnab 🌹🌹🌹
من اگر مستم اگر هشیارم... بنده چشم خوش آن یارم... @takbitnab 🌹🌹🌹