امشب ز پشت ابرها...
#بیرون_نیامد_ماه...
بشكن قرق را ماه من...
#بیرون_بیا_امشب...
#محمدعلی_بهمنی
@takbitnab
🌹🌹🌹
موسیقی صبح است...
لبهای داغ دلنواز تو...
#سید_علی_افضلی
@takbitnab
🌹🌹🌹
عمر که بیعشق رفت...
هیچ حسابشمگیر...
آب حیاتست عشق...
در دل و جانش پذیر...
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
صد بار گر از جورِ توام...
خون رَود از دل...
از در چو درآیی...
همه بیرون رود از دل...
#اهلی_شیرازی
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای از خمار چشم تو...
#آشوب_در_جهان...
وی لعل مدح گفته...
#لبت_را_بصد_زبان...
#سیف_فرغانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
دوباره عطر تو پیچیده در فضای خیال
چقدر قابل لمس است این امید محال!...
که باز هم درِ خانه مقابلت شد باز
و با تمامِ وجود آمدم به استقبال!
به شوق آمدنت عشقِ تازه دم کردم
درون قوریِ قلبِ سفالِ روی زغال...
نخواه قهوه که از سرنوشت میترسم
از اینکه طالعِ نحسم اثر کند در فال!
قسم به حرمتِ چشمت! هنوز پابندم...
به عشقِ گمشدهای حاصل از نگاهِ حلال!
مقابلم بنِشین تا دوباره زل بزنم...
به آبشارِ زلالِ درآمده از شال!
بگو که آمدهای همزبانِ من بشوی
نگو که دل به کسِ دیگری...، زبانم لال!
تخیّلم به حقیقت دچار شد گویی...
که شد غزالِ خیالم اسیرِ چنگِ شغال!
دوباره باد وزید از میانِ پنجره و...
تمامِ عطرِ تو را برد از فضای خیال!
#حسین_احسانی_فر
@takbitnab
🌹🌹🌹
هر سر موی تو را پیوندی از گیسوی تست
حلقهها در حلق من از حلقههای موی تست
پای مقصودم به هر راهی که پوید راه عشق
روی امیدم به هر سویی که باشد سوی تست
#فروغی_بسطامی
@takbitnab
🌹🌹🌹
همچو سنگ ساحلی با خشم دریا زیستم
هر نفس با حسرت دیدار فردا زیستم
اهتزاز پرچمی ماندم به بام انتظار
سالها در تندباد دشت رویا زیستم
پشت باورهای شهرم جز خزان، خوفی نبود
برگریزانِ درونم را شکیبا زیستم
با جنونم- قرنها- صحرا نیستانی نواخت
نشئه نشئه؛ پر عطش؛ صحرا به صحرا زیستم
اینک از پشت قرونی منجمد برخاستم
-گرچه میدانم بسی در فکر احیا زیستم-
غافلم؛ آیا چه شد؟ فردا نیامد؟یا گذشت؟
خود چه کردم؟خواب ماندم؟ مردهام؟ یا زیستم؟
#عباس_مهری_آتیه
@takbitnab
🌹🌹🌹
منم آن مرغ گرفتار که در کنج قفس
سوخت در فصل گلم حسرت بی بال و پری
خبر از حاصل عمرم نشد آوخ که گذشت
اینهمه عمر به بی حاصلی و بی خبری
#شهریار
@takbitnab
🌹🌹🌹
همه آرام گرفتند..
و شب از نیمه گذشت...
آنچه در خواب نشد...
چشمِ من و فکرِ تو بود...
#سعدی
@takbitnab
🌹🌹🌹
شاعری...
رنجدیده در دل شب...
پنجه در پنجۀ غم افکنده...
#فریدون_مشیری
@takbitnab
🌹🌹🌹
جان و دلم به دلبری...
زیر و زِبَر هَمی کُنی...
#عطار
@takbitnab
🌹🌹🌹
صبحدم دل را...
مقیم خلوت ان یافتم...
از نسیم صبح...
بوی زلف جانان یافتم...
#خواجوی_کرمانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
ما را غم بی عنایتی های...
تو کُشت...
وقت است...
اگر عنایتی خواهی کرد...
#میر_عماد_قزوینی
@takbitnab
🌹🌹🌹
ایدوستی که هست...
#خراش_دلم_از_تو...
#مرهم_نمی_دهی...
دل افکار خویش را...
#امیرخسرو_دهلوی
@takbitnab
🌹🌹🌹
تا دل مجروح من عاشق زار تو شد
هیچ ندیدیم و عمر در سر کار تو شد
زنده بود عاشقی، کز هوس روی تو
بر سر کوی تو مرد، خاک دیار تو شد
#اوحدی_مراغه_ای
@takbitnab
🌹🌹🌹
گاه موج اشک و گاهی گرد افغانست دل
روزگاری شد به کار عشق حیرانست دل
دیدهٔ یعقوب و بوی یوسف اینجا حاضر است
در وصال هجر مجبوریم کنعانست دل
#بیدل_دهلوی
@takbitnab
🌹🌹🌹
زمانی که به تو فکر میکنم جهانم رنگ دیگری میگیرد
حتی رویایم نیز به رنگ عشق در می آید
کنارم باش که باتو دنیایم عاشقانه بماند
#حمیدرضا_ضیافتی_برخوردار(حازم)
@takbitnab
🌹🌹🌹
نگاه كردى و يك سوره، نور نازل شد
طلسم حادثههاى سياه، باطل شد
درست، ثانيهى آخرِ شكستنِ من
كسى ميانِ من و هر چه بود، حائل شد
دلم كه سر به بيابان شب گذاشته بود
مخاطبِ "قُم" ِ "ياٰ اَيُّهَا الْمُزَّمِّلْ" شد
غزل غزل، به تنِ صبح، شعر پوشاندم
قلم گداخت و در من طلوع، كامل شد
همين كه پنجره را روبهروت وا كردم
وزيد عطرِ حضورِ تو نرم داخل شد
به لطف توست كه دار و ندارم از دنيا
شكافت، سوخت، تَرَك خورد، خرد شد، "دل" شد!
#غزل_آرامش
@takbitnab
🌹🌹🌹
زمانی که به تو فکر میکنم جهانم رنگ دیگری میگیرد
حتی رویایم نیز به رنگ عشق در می آید
کنارم باش که باتو دنیایم عاشقانه بماند
#حمیدرضا_ضیافتی_برخوردار(حازم)
@takbitnab
🌹🌹🌹
سحر کجاست که فراش جلوهگاه توام
نشسته بر سر ره دیدهبان راه توام
هنوز خفته چو بخت منند خلق که من
برون دویده ز شوق رخ چو ماه توام
#وحشی_بافقی
@takbitnab
🌹🌹🌹
#تو_مرا_جان_و_جهانی...
چه کنم جان و جهان را...
#تو_مرا_گنج_روانی...
چه کنم سود و زیان را...
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
من اگر مستم اگر هشیارم...
بنده چشم خوش آن یارم...
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹