عاقلی بودم به عشق یار دیوانه شدم
آشنائی یافتم ازخویش بیگانه شدم
رشتهٔ شمع وجودم آتش عشقش بسوخت
عارفانه با خبر از ذوق پروانه شدم
آمدم رندانه در کوی خرابات مغان
جام می را نوش کردم باز مستانه شدم
مدتی با زاهدان در زاویه بودم مقیم
چون ندیدم حاصلی دیگر به میخانه شدم
راز جانانه اگر جوئی بجو از جان من
زان که جان کردم فدا همراز جانانه شدم
خم می را سر گشودم جام می دارم به دست
توبه را بشکستم و در بند پیمانه شدم
چشم مست نعمت الله در نظر دارم مدام
عیب من کم کن اگر سرمست و دیوانه شدم
#شاه_نعمت_الله_ولی
@takbitnab
🌹🌹🌹
دست من و تنهای
هر قدر که بگویی سرد است ،
تاثیر زمستان نیست ،
اینجا، دل پژمرده، تنها دل آدم نیست ،
هر جا که نگاهت رفت ،
هر چیز که اینجا هست ،
درگیر زمستانیست ،
تنهایی انسان است ،
گویی که زمستان است ،
یک جرعه شراب ناب ،
یک مزه ی سردرگم ،
یک ساقی پا بر جا ،
یک دوست بی همتا ،
چیزی تو نمیبینی ،
یک دست فقط یک دست ،
آواره و سرگردان ،
آن دست تهی از دست ،
هر قدر بگویی سرد است ،
دست من و تنهای ،
ظلم است ،
وقتی که تو اینجایی ،
وقتی که تو اینجایی ،...
#امین_انصاری
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای قد و بالای تو حسرتِ سرو بلند
خنده نمیآیدت، بهر دل من بخند
ای ز تو عالم بجوش، لطف کن، ارزان فروش
خندهٔشیرین نوش راست بفرما، بچند؟
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
شب وداع و غم هجر و درد تنهایی
دل شکسته و محزون کجا شکیبایی
سواد دیده ی من روشنی ز روی تو یافت
مرو مرو که ز چشمم برفت بینایی
#ابن_حسام_خوسفی
@takbitnab
🌹🌹🌹
نه آسان دیدنِ رویت،
نه ممکن دوری از کویت
ندانم چون کنم،
در وادیِ حیرت گرفتارم ....
#محتشم_کاشانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
بر سر کوی دلارام، به جان میگردم
روز و شب در پی دل، گرد جهان میگردم
غم دوران جهان کرد مرا پیر و چه غم
بخت اگر یار شود باز جوان میگردم
#سلمان_ساوجی
@takbitnab
🌹🌹🌹
درد تو به جان خریدم و دم نزدم
درمان تو را ندیدم و دم نزدم
از حرمت درد تو ننالیدم هیچ
آهسته لبی گزیدم و دم نزدم...
#قیصر_امین_پور
@takbitnab
🌹🌹🌹
مرا تو جان عزیزی و یار محترمی
به هر چه حکم کنی بر وجود من حکمی
غمت مباد و گزندت مباد و درد مباد
که مونس دل و آرام جان و دفع غمی
#سعدى
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای ز غمِ فراقِ تو جانِ مرا شکایتی
بر در تو نشستهام منتظرِ عنایتی
گرچه بمیرم از غمت هم نکنی به من نظر
ور همه خون کنی دلم، هم نکنم شکایتی
#عراقی
@takbitnab
🌹🌹🌹
من با صدایِ نفس کشیدنت
هم عاشقی می کنم...
حتی اگر آرام و بی صدا،
خودم را بگذارم در دستهات
و بروم! حتی وقتی از کنارت رد شوم،
برای پرت نشدنِ حواست
بویِ تنت را پُک بزنم...
نه! تو را با هیچ چیز عوض نمیکنم!
حتی با زندگی.
#عباس_معروفی
@takbitnab
🌹🌹🌹
زن که باشی
نمی توانی انکار کنی
تشنه ی بوی تن مردت هستی
همیشه و هر لحظه
دست خودت نیست
زن که باشی
آفریده می شوی برای عشق ورزیدن
برای نگاههای مهربانانه
برای بوسه های آتشین...
#فروغ_فرخزاد
@takbitnab
🌹🌹🌹
منم آنکس که میسازد کنار تو جهانش را
در آغوش تو میبیند بهشت جاودانش را
تو آن هستی که میبخشد، دمادم مِهر برعالم
همانند درختی بر، اهالی سایه بانش را
مرا اینگونه میخوانند "همان دیوانه عاشق
که چشمان سیه پوشی ازو بِسْتانده جانش را
بنازم بر وفای گل که حتی بعد پژمردن
زِعطرش میتوان فهمید نشان باغبانش را
تو دریای دل خود را به من بسپار وفارغ باش
که غم هرگز نیافرازد به دریا بادبانش را
اگرچه شاعرت هستم، به توصیفت شوم عاجز
من از دریای تو بردم فقط یک استکانش را
#حسین_فروتن
@takbitnab
🌹🌹🌹
بخت آن ندارم که یارم کند یاد من
حال من که گوید،که گوید به صیاد من
گرچه شده دل زار گرفتاربه بیداد او
عاقبت رسد عشق،رسد عشق به فریاد من
ساقیا کجایی ،کجایی که در آتشم
وز غمش ندانی ،ندانی چه ها می کشم
#فریدون_مشیری
@takbitnab
🌹🌹🌹
بنوشانم شراب از آن لب پر التهاب
ساقی مکن ما را جواب، ای دلبر ابرو کمان
غیر از خدا ماییم و بس، کم عشوه آ با من برقص
ای قد و بالایت هوس، بر آتشم آبی فشان
گیسوی تو، چشمان تو، مژگان تو رنگ شبان
بنگر مرا کز عشق تو، دیگر ندارم هیچ امان
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
عمری که صرف عشق نگردد بطالت است
راهی که رو به دوست ندارد ضلالت است
گر سر نهم به پای تو عین سعادت است
ورجان کنم فدای تو جای خجالت است
#فروغی_بسطامی
@takbitnab
🌹🌹🌹
قصد آن زلفین سرکش کردهام
خاطر از سودا مشوش کردهام
در ره عشقش میان جان و دل
منزل اندر آب و آتش کردهام
از وصالش تا طمع ببریدهام
با خیالش وقت خود خوش کردهام
#عبید_زاکانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
من آن طبیبِ زمین گیر زار و بیمارم
که هرچه زهر به خود میدهم نمیمیرم
من و تو آتش و اشکیم در دل یک شمع
به سرنوشت تو وابسته است تقدیرم
#فاضل_نظری
@takbitnab
🌹🌹🌹
کتابی ، خلوتی ، شعری ، سکوتی
مرا مستی و سکر زندگانی ست
چه غم گر در بهشتی ره ندارم
که در قلبم بهشتی جاودانی ست
#فروغ_فرخزاد
@takbitnab
🌹🌹🌹
من صید غم عشوه نمایی که تو باشی
بیمار به امید دوایی که تو باشی
لطفی به کسان گر نکند عیب بگیرند
غارت زدهٔ مهر و وفایی که تو باشی
مردم همه جویند نشاط و طرب و عیش
من فتنه و آشوب بلایی که تو باشی
ای بخت ز شاهی به گدایی نرسیدیم
در سایهٔ میمون همایی که تو باشی
از بس که ملایک به تماشای تو جمعند
اندیشه نگنجد به سرایی که تو باشی
خورشید به گرد سر هر ذره بگردد
آن جا که خیال تو و جایی که تو باشی
عرفی چه کند گر به ضیافت بردش وصل
با نعمت دیدار گدایی که تو باشی
#عرفی_شيرازی
@takbitnab
🌹🌹🌹
کمند زلف به دوش افکن و به صحرا زن
که چشم مانده به ره آهوان صحرا را
به شهر ما چه غزالان که باده پیمایند
چه جای عشوه غزالان بادپیما را
فریب عشق به دعوی اشگ و آه مخور
که درد و داغ بود عاشقان شیدا را
هنوز زین همه نقاش ماه و اختر نیست
شبیه سازتر از اشگ من ثریا را
#شهریار
@takbitnab
🌹🌹🌹
هزار عاشق دیوانه در من است که هرگز
به هیچ بند و فسونی نمی کنند رهایت
دل است جای تو تنها و جز خیال تو کس نیست
اگر هر آینه ، غیر از تویی نشست به جایت
#حسین_منزوی
@takbitnab
🌹🌹🌹
یا زهرا(س)
مِهر مدیون طلعت زهراست
ماه محو جلالت زهراست
کوثر و هل اتی و آیه¬ی نور
در مقام و شرافت زهراست
هفت اقلیم و پنج اقیانوس
قطره ای از کرامت زهراست
چشم امیّد انبیاء سلف
بر نسیم شفاعت زهراست
روز محشر کلید هشت بهشت
در کف باکفایت زهراست
سرور کائنات خواجه کل
در شگفت از عبادت زهراست
مرتضی قهرمان جبهۀ عشق
در پناه حمایت زهراست
حلم و جود کریم اهل البیت
گوشه ای از کرامت زهراست
کربلا و حسین و شور قیام
جبهه ای از شهامت زهراست
زینب و خطبه های کوفه و شام
شمه ای از بلاغت زهراست
گر «مقدم» ثنای گستر اوست
مایه اش از محبت زهراست
ای ولای تو احسن الحسنات
بر جمال و جلال تو صلوات
#مقدم
@takbitnab
🌹🌹🌹
در هفت آسمان چو نداری ستارهای
ای دل کجا روی که بود راه چارهای
ای ابـر غم ببار و دل از گریه باز کن
ماییم و سرگذشت شب بیستارهای.
#هوشنگ_ابتهاج
@takbitnab
🌹🌹🌹
در گمانی که: به غیر از تو کسی یارم هست؟
غلطست این، که به غیر از تو نپندارم هست
حیفت آمد که: دمی بی غم هجران باشم
زانکه امید به وصل تو چه بسیارم هست!
#اوحدی_مراغه_ای
@takbitnab
🌹🌹🌹
لعل تو داغی نهاد بر دل بریان من
زلف تو در هم شکست توبه و پیمان من
بی تو دل وجان من سیرشد از جان و دل
جان و دل من تویی ای دل و ای جان من
#عطار
@takbitnab
🌹🌹🌹