eitaa logo
اشعار ناب (شعر ، دوبیتی)
3.6هزار دنبال‌کننده
9 عکس
1 ویدیو
0 فایل
گزیده ای کم نظیر از ناب ترین اشعار بزرگان شعر پارسی – تک بیتی – دوبیتی - مشاعره - شعر ناب - شب شعر آدرس وبلاگ ما http://takbitnab.blogfa.com @takbitnab تاریخ ساخت کانال 1397/01/14 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
بیهوده میازار خودت را، مده پندم وقت است که بار سفر خویش ببندم چون سد ضعیفی که به سیلاب شکسته‌ست پاشیده در این زندگی از هم رگ و بندم در گوشهء ساحل دگر آرام گرفتم هر چند که از طایفهء موج بلندم گنداب شود آب زلالی که بماند باید بروم تا که در این چاله نگندم "از دست عزیزان چه بگویم گله‌ای نیست" از عالم و آدم گله‌مندم... گله‌مندم @takbitnab 🌹🌹🌹
چه سازم که سوی تو راهی ندارم کجایی که جز تو پناهی ندارم چگونه کشم بار هجرت چو کوهی که من طاقت برگ کاهی ندارم @takbitnab 🌹🌹🌹
ز دست رفت... مرا بی تو روزگار دریغ... چه یک دریغ... که هر دم هزاربار دریغ... @takbitnab 🌹🌹🌹
كار عمر آسان گرفتم، كار عشق آسان نشد سر به صحراها نهادم بهر دل سامان نشد ناله‌ها از یاد بردم، دیگر این دل دل نماند سرد و خاموش اوفتادم، دیگر این جان جان نشد دیده بر هر نقش بستم، آنچه دیدم آن نبود با حقیقت پیش رفتم، آنچه گفتم آن نشد قیدها را پاره كردم، دردها نقصان ندید زندگی را هیچ گفتم، روشن این زندان نشد سینه كوشیدم كه گردد چون صدف چاك از وفا اشك‌ها غلتید اما، گوهر غلتان نشد اختیار گریه را دادم به چشم خود ولی سیل بنیان كن برون زین چشمه‌ی جوشان نشد بارها رفتم درون گردباد حادثات ابر شد، باران فرود آمد، ولی طوفان نشد پیكرم تا حد نابودی ز محنت سوده گشت مشكلی بگشوده زین دندانه‌ی سوهان نشد با اجل می گفت اسكندر كه كردیم امتحان با جهانی زور و زر این عمر جاویدان نشد @takbitnab 🌹🌹🌹
فردا به نام و يادِ تو آغاز می‌شود اخمِ تمامِ زندگی‌ام باز می‌شود فردا سرودِ خستهء قلبم به عشقِ تو بی شک بدل به نغمهء پرواز می‌شود ليلای قصه‌ام كه مجالم نمی‌دهد حوای من الههء طناز می‌شود زيبایی نهفته به سُكرِ صدایِ تو شاعرترين سكوتِ غزلساز می شود زيباترين ترانهء هستی به نام توست حتی خدا متحير ازين راز می‌شود هرجا كه نامی از من و عشق است و ابتلا يكجا برای عشقِ تو ابراز می‌شود @takbitnab 🌹🌹🌹
دلشدهٔ کوی توام دار به گیسوی توام مستِ تن وبوی توام محو لب و روی توام جزتو به کس برحذرم گرکه روم در خطرم نازِ نگاهت نظرم هیچ مگو رهگذرم @takbitnab 🌹🌹🌹
یاری خواهی ز یار با یار بساز سودت سوداست با خریدار بساز از بهر وصال ماه از شب مگریز وز بهر گل و گلاب با خار بساز @takbitnab 🌹🌹🌹
در عِشق توأم نصيحت و پند چه سود؟ زهرآب چشيده ام، مرا قند چه سود؟ گويند مَرا كه: بند بر پاش نهيد! ديوانه دل است پای در بَند چه سود؟! @takbitnab 🌹🌹🌹
مرا غير تماشاي جمـالت مبادا در دو عالم کار دیگر.... @takbitnab 🌹🌹🌹
الا یا ایّها المعشوقه! لبریزم کن از جامَت که من بسیار مشتاقم بر آن چَشمانِ بادامت مرا از خویش آزادم کن وُ در خویش محوَم کن تمام پیکر و جانم فدای عرضِ اندامت سلامم می‌کنی اما مرا یارای پاسخ نیست که مبهوتم از آن سین و از آن میم و از آن لامَت به پیش آر آن دو دستت را که بیعت تازه گردانم که من مؤمن شدم بر دین و آیین و بر اسلامت "اَدِر کَأساً وَ ناوِلها"، بیا پر کن سبویم را... الا یا ایّها المعشوقه! لبریزم کن از جامَت @takbitnab 🌹🌹🌹
من یاد گرفته‌ام نه من، «ما» باشم هرچند کویر، با تو دریا باشم یادت دادم چگونه عاشق باشی یادم دادی چطور تنها باشم... @takbitnab 🌹🌹🌹
تو هستی که خورشید هرصبح به ایوان خانه مان می آید و بر روی نسترن ها و شعمدانی ها بوسه میزند من این را ازنفسهای گرم و مهربان تو احساس میکنم با تو من عاشق این زندگی هستم. @takbitnab 🌹🌹🌹
دل داده ام بر باد، بر هر چه باداباد مجنون تر از لیلی، شیرین تر از فرهاد ای عشق از آتش، اصل و نسب داری از تیره ی دودی، از دودمانِ باد @takbitnab 🌹🌹🌹
من از عهد آدم تو را دوست دارم از آغاز عالم تو را دوست دارم چه شبها من و آسمان تا دم صبح سرودیم نم نم: تو را دوست دارم نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی! @takbitnab 🌹🌹🌹
آشفته‌ایم و دلشده، یا مطرب «السماع» آتش‌دلیم و غمزده، یا ساقی، «العطش» @takbitnab 🌹🌹🌹
در گمانی که... به غیر از تو کسی یارمٖ هست... غلطست این... که به غیر از تو نپندارم هست... @takbitnab 🌹🌹🌹
ایدل بود این دیده ما خانه دوست جای قدم و بزم صمیمانه دوست شد اشک دو چشمم ز سراپرده برون تا اب زند حریم کاشانه دوست @takbitnab 🌹🌹🌹
بیا به ملک خراسان که آشنا اینجاست نمای بارگه قدس کبریا اینجاست اگر که هست ترا درد و نیست درمانی بیا بیا که طبیب غمت رضا اینجاست @takbitnab 🌹🌹🌹
روزگاری‌ست که من با دل خود درگیرم پا دهد آخر اگر مرگ، شبی می‌میرم بودنم بند به بادی‌ست، کمی دور بمان اتفاقی‌تر از آنم که شوی درگیرم نان شب نیست! ولی غصه و اندوه چرا غصه‌ها را من اگر خوب ببلعم! سیرم شعر من حال مرا جار زده، پس تو نکن بیش از اینها که روا نیست کنی تحقیرم من خودم کردم و لعنت به خودم باد، ولی انتقامی خودم از من به خدا می‌گیرم گاه پیری به سر و صورت ما نیست عزیز تو نگاهی به دلم کن که بفهمی پیرم @takbitnab 🌹🌹🌹
ترا من زهر شیرین خوانم ای عشق که نامی خوشتر از اینت ندانم تو زهری، زهر گرم سینه‌سوزی تو شیرینی، که شور هستی از توست شراب جام خورشیدی که جانرا نشاط از تو، غم از تو، مستی از توست @takbitnab 🌹🌹🌹
تو کیستی که من اینگونه... بی تو بی تابم... شب از...هجوم خیالت☆... نمی برد خوابم... @takbitnab 🌹🌹🌹
این منم خسته در این کلبه تنگ جسم درمانده ام از روح جداست؟ من اگر سایه خویشم یا رب ! روح آواره من کیست؟ کجاست؟ @takbitnab 🌹🌹🌹
جان از تو دَمی بَرَد، دمی دیگر باخت تن از تو گَهی قوی شد و گاه گداخت نه در نظر آییّ و نه در دل گُنجی ای عشق! حقیقت تو را کس نشناخت... @takbitnab 🌹🌹🌹
تا بر لبان تو، نرقصد شعلهء تلخ پشیمانی دریاب دستان مرا، در فصل بی‌برگی و عریانی من باغ شعرم، باغ پر بارم، ولی بیهوده خواهم ماند باران مهرت را اگر ای باغبان، بر من نیفشانی دشتی غریبم، تشنهء بانگ قدمهایت، ولی افسوس تو رهسپار دشتهای دیگری، ای ابر بارانی ای دستهای تو، کلید آخرین بی‌پناهی‌ها بگشا طلسم خواب من، تا وارهد این مرغ زندانی هر واژه را از سطرسطر دفترم می‌خوانی، اما حیف شیواترین شعر مرا، از چشمهای من نمی‌خوانی باید که تا فانوس امیدی به درگاه دل آویزم با آنکه می‌دانم نمی‌مانی، نمی‌مانی، نمی‌مانی بعد از تو، راه جستجو، با نقطهء پایان می‌آمیزد اما نمی‌گیرد ره عشق و تمنای تو پایانی... @takbitnab 🌹🌹🌹
با آن که دلم از غم هجرت خونست شادی به غم توام ز غم افزونست اندیشه کنم هر شب و گویم: یا رب هجرانش چنینست، وصالش چونست؟ چون کار دلم ز زلف او ماند گره بر هر رگ جان صد آرزو ماند گره امید ز گریه بود، افسوس! افسوس! کان هم شب وصل در گلو ماند گره @takbitnab 🌹🌹🌹