eitaa logo
آرامش حس حضور خداست
5.7هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
910 ویدیو
77 فایل
آرامش در زندگی نبودن جدال نیست بلکه تجربه حضور خداست!♥ کپی برداری با لینک کانال خودتون با افتخار حلال اندر حلال وثواب آن را تقدیم میکنم به ساحت مقدس آقا صاحب الزمان (عج ) التماس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خوش شانسی یا بدشانسی در روزگاری کهن پیرمرد روستا زاده ای بود که یک پسر و یک اسب داشت. روزی اسب پیرمرد فرار کرد و همه همسایگان برای دلداری به خانه اش آمدند وگفتند : عجب شانس بدی آوردی که اسب فرار کرد! روستا زاده پیر در جواب گفت : از کجا می دانید که این از خوش شانسی من بوده یا بد شانسی ام ؟ و همسایه ها با تعجب گفتند: خوب معلومه که این از بدشانسی است ! هنوز یک هفته از این ماجرا نگذشته بود که اسب پیرمرد به همراه بیست اسب وحشی به خانه برگشت . این بار همسایه ها برای تبریک نزد پیرمرد آمدند: عجب اقبال بلندی داشتی که اسبت همراه بیست اسب دیگر به خانه برگشت . پیرمرد دوباره گفت: از کجا می دانید که از خوش شانسی من بوده یا ازبدشانسی ام ؟ فردای آن روز پسر پیرمرد حین سواری در میان اسب های وحشی زمین خورد و پایش شکست . همسایه ها بار دیگر آمدند: عجب شانس بدی. کشاورز پیرگفت: از کجا می دانید که از خوش شانسی من بوده یا از بدشانسی ام ؟ چند تا ازهمسایه ها با عصبانیت گفتند: خوب معلومه که از بد شانسی تو بوده پیرمرد! چند روز بعد نیروهای دولتی برای سربازگیری از راه رسیدند و تمام جوانان سالم را برای جنگ درسرزمین دور دستی با خود بردند. پسر کشاورزپیر بخاطر پای شکسته اش از اعزام معاف شد . همسایه ها برای تبریک به خانه پیرمرد آمدند : "عجب شانسی آوردی که پسرت معاف شد. و کشاورز پیر گفت : " از کجا می دانید که ….؟" همیشه زمان ثابت می کند که بسیاری از رویدادها را که بدبیاری و مسائل لاینحل زندگی خود می پنداشتیم، صلاح و خیرمان بوده و آ ن مسائل، نعمات و فرصتهای بوده که زندگی به ما اهدا کرده است . (شانس نام مستعار خداست آنجا که نمیخواهد امضایش پای داده هایش باشد) عسی ان تکره و شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا وهوشرلکم والله یعلم وانتم لا تعلمون…. چه بسا چیزی را شما دوست ندارید و درحقیقت خیرشما در آن بوده وچه بسا چیزی را دوست دارید و در واقع برای شما شر است خداوند داناست و شما نمی دانید … سوره بقره آیه 216 🍃 🌸🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🌸 شنبه ها🌸⚡️ ↩️ اذکار روز،،، 🔸 یا رب العالمین 👈100مرتبه 🔶 یا غنی 👈1060مرتبه 🍃🌸🍃🌸🍃 ↩️سوره روز،،، 🔅سوره مبارک معارج" خداوند در روز قیامت از گناه او سوال نمی کند و او را در بهشت با حضرت رسول سکونت می دهد. 🍃🌸🍃🌸🍃 ↩️ادعیه و زیارت روز ،،، 1/ دعای روز شنبه 2/ حدیث کسا 3/ دعای نادعلی 🍃🌸🍃🌸🍃 🍃🌼 روز شنبه ↩️ هر کس در این روز چهار رکعت نماز بجا آوردو در هر رکعتی حمد،و توحید و ایت الکرسی را بخواند ، خداوند نام او را در درجه پیغمبران ،شهدا و صالحین مینویسد. 🍃 🌸🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روی هر جمله 1 دقیقه فکر کن ؛ 1.دعا لاستیک یدک نیست که هرگاه مشکل داشتی از ان استفاده کنی بلکه فرمان است که مسیر را به راه درست هدایت می کند. 2.می دونی چرا شیشیه جلوی ماشین انقدر بزرگه ولی آینه عقب انقدر کوچیکه؟ چون گذشته به اندازه آینده اهمیت نداره. بنابراین همیشه به جلو نگاه کن و ادامه بده. 3.دوستی مثل یک کتابه. چند ثانیه طول می کشه که آتیش بگیره ولی سالها طول می کشه تا نوشته بشه 4.تمام چیزها در زندگی موقتی هستند. اگر خوب پیش می ره ازش لذت ببر، برای همیشه دوام نخواهند داشت. اگر بد پیش می ره نگران نباش، برای همیشه دوام نخواهند داشت 5.دوستهای قدیمی طلا هستند! دوستان جدید الماس. اگر یک الماس به دست آوردی طلا را فراموش نکن چون برای نگه داشتن الماس همیشه به پایه طلا نیاز داری. 6.اغلب وقتی امیدت رو از دست می دی و فکر می کنی که این اخر خطه ، خدا از بالا بهت لبخند می زنه و میگه: آرام باش عزیزم ، این فقط یک پیچه نه پایان 7.وقتی خدا مشکلات تو رو حل می کنه تو به توانایی های او ایمان داری. وقتی خدا مشکلاتت رو حل نمی کنه او به توانایی های تو ایمان داره 🍃 🌸🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10 تا از برترین جملات جول اوستین که باید بخوانید. 1- خداوند به هیچ مشکلی اجازه ورود به زندگیتان را نمی دهد مگر اینکه بداند شما از پس آن بر میایید. 2- افکار منفی به هر حال به سراغ ما می آیند و کلید این است گاه آنان را بر زبان نیاوریم و به آنها توجه نکنیم. 3- هرگاه فکر کردید از پس مشکلی بر نمی آیید باید سه کلمه بگویید: خدای من بزرگه 4- نمی توانید بر خلاف قوانین هستی عمل کنید و از خدا انتظار داشته باشید شما را به خواسته یتان برساند. 5- وقتی مشکلی برایتان پیش می آید با خودتان بگویید که این بخشی از مسیر هدف من است. 6- تنها قدرتی که مردم بر علیه تان دارند قدرتی است که خودتان به آنها داده اید. 7- زمانی که در حال فکر کردن به سختی مسیر هستید شاید متوجه نشوید ولی در حال هدر دادن انرژی ای هستید که برای موفقیت شما لازم است. 8- جایی که الان هستید هیچ ارتباطی به جایی که میخواهید باشد ندارد. 9- کلمات شما به واقعیت تبدیل میشوند. 10- شاید در شب غمگین باشید ولی می دانید که صبح هم می آید. 🍃 🌸🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز ظهر از خدا میخوام ۵ چیز هم سفره زندگیتون باشـــه خوشبختی،آرامش و شادی عاقبت بخیری و نگاه خدا 🍃 🌼🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این جملات قرآن نیاز به هیچ تفسیری ندارند،،، بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را، ،،مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم،،،،،دنیا بازیچه کودکانه ای بیش نیس،،، ،ما این قرآن را نازل کرده و ما خود از آن محافظت میکنیم،، ،،وای بر کم فروشان،،،،وای بر هر عیب جوی هرزه زبان، ،،،ای کسانی که به نفس خویش ستم کرده اید از رحمت خدا ناامید نشوید که خدا همه گناهان را میبخشد،، ،ا اگر این قرآن را برکوه نازل میکردیم از خوف خدا متلاشی میشد،، ،،واولین آیه از سوره بقره در اول کتاب قرآن...این کتاب بی هیچ شک راهنمای پرهیزکاران است،،، راست گفت خداوند بزرگ ... 🍃 🌸🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹امام على عليه السلام: بلا ؛ براى ستمگر تأديب، براى مؤمن امتحان ، و براى پيامبران درجه است. 📗بحار الأنوار ج۷۸ ص۱۹۸ 🍃 🌼🍃 @takhooda 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مردی از خانه ای که در آن سکونت داشت زیاد راضی نبود ، بنابراین نزد دوستش در یک بنگاه املاک رفت و از او خواست کمکش کند تا خانه اش را بفروشد بعد از دوستش خواست تا برای بازدید خانه مراجعه کند. دوستش به خانه مرد آمد و بر مبنای مشاهداتش، یک آگهی نوشت و آنرا برای صاحب خانه خواند. (( خانه ای زیبا که در باغی بزرگ و آرام قرار گرفته، بام سه گوش، تراس بزرگ مشرف به کوهستان، اتاق های دلباز و پذیرایی و ناهار خوری وسیع. کاملا دلخواه برای خانواده های بچه دار )) صاحب خانه گفت دوباره بخوان! مرد اطاعت کرد و متن آگهی را دوباره خواند و صاحب خانه گفت : این خانه فروشی نیست! در تمام مدت عمرم میخواستم جایی داشته باشم مثل این خانه ای که تو تعریفش را کردی ، ولی تا وقتی که تو نوشته هایت را نخوانده بودی نمی دانستم که چنین جایی دارم ... خیلی وقت ها نعمت هایی را که در اختیار داریم را نمی بینیم چون به بودن با آنها عادت کرده ایم ، مثل سلامتی ، مثل نفس کشیدن ، مثل دوست داشتن ، مثل پدر ، مادر ، خواهر و برادر ، فرزند ، دوستان خوب و خیلی چیزهای دیگه که بهشون عادت کردیم ولی نعمتهای بزرگ پروردگار مهربونمون هستن... پروردگارا سپاس بابت تمام مهربونیهات و تمام این نعمتهای بی دریغت... 🍃 🌸🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت سوم داستان حضرت عیسی و مریم ع 🌻 مریم بی گناه به طفل نوزادش اشاره کرد که از او پرسش نمایید . گفتند : چگونه با طفلی سخن گوئیم که قابلیت تکلم ندارد و با بچه ای که در گهواره است حرف بزنیم ؟ 🌻در آن حال به قدرت کامله پروردگار ، کودک به سخن در آمد . عظمت و مقام ارجمند خود را اظهار داشت و گفت : من بنده خدایم خدا بمن کتاب ( انجیل ) عطا فرموده و مرا پیامبر قرار داده و مرا با برکت و مبارکت فرموده و تا زنده هستم مرا به نماز و زکات و نیکی به مادرم سفارش نموده است . 🌻 با این بیان ، عیسی خود را معرفی کرد و پاکی مریم را اثبات کرد . زیرا چنین مولود خارف العاده ای خود از معجرات بزرگ الهی بود و جز از مادری بزرگ و پارسا ، بوجود نخواهد آمد و خدایی که او را در چنین شرایطی به زبان آورده می تواند بدون پدر نیز او را ایجاد فرماید . 🌻 ولی با این شهادت صریح ، یهود ، بر عصیان خود باقی ماندند و با این آیت روشن دست از گفتار زشت و ناهنجار برنداشتند و در تاریکی جهل و عصبیت خود باقی ماندند . 🌻 امادر گوشه و کنار ، افرادی پاکی نیز بودند که با دیدن این اعجاز بزرگ بدون شک و تردید دانستند که این نوزاد یکی از آیات بزرگ الهی است و مریم پاک و منزه است و از آلودگی بری می باشد . 🌻 منجمین خاور زمین که از میلاد مسیح علیه السلام با خبر شدند ، برای زیارتش به شهر بیت المقدس آمدند و برای او تحفه آوردند . همین که هیرودوس پادشاه یهود خبر عیسی را شنید ، ترسید که مبادا به سلطنت او خللی وارد آید از این رو قصد قتل عیسی را نمود . 🌻 مریم که احساس خطر کرد ، با فرزند عزیزش به مصر عزیمت نمود و در آنجا عیسی را نگهداری می کرد تا سی سال از سن شریفش گذشت . خداوند انجیل را بر او نازل نمود . بعد از آن به بیت المقدس آمد و یهودیان را به دین حق دعوت نمود و تا سه سال ایشان را نصیحت کرد. دارد.... 🍃 🌸🍃 @takhooda
قسمت چهارم داستان حضرت عیسی و مریم ع 🌻 وقتی سی سال از سن شریف حضرت عیسی گذشت . خداوند انجیل را بر او نازل نمود . بعد از آن به بیت المقدس آمد و یهودیان را به دین حق دعوت نمود و تا سه سال ایشان را نصیحت کرد 💠و پند داد و احکام انجیل را برایشان بیان کرد و چون پیغمبر اولوالعظم بود به اذن خداوند بزرگ معجزات بزرگی برای آنان آورد که از جمله : زنده کردن مردگان و بینا کردن نابینایان و شفا دادن برص داران بود . 🌻 بادیدن معجزات چند تن از یهودبه وی ایمان آوردند و دیگران با او دشمن شدند . حتی خواستند حضرتش را بکشند . 💠 حضرت عیسی از میان کسانی که به او گرویده و ایمان آورده بودند ، دوازده نفر را انتخاب نمود که به آنها را حواریون می نامند . ایشان پیوسته پیرامون مسیح ( ع ) بودند . از مکتب وی بهره ور می شدند و آن پیغمبر بزرگوار ، آنها را به نشر انجیل و شریعت خود امر می نمود و در این باب تاءکید می فرمود . 💞 مائده آسمانی 💞 💕 قال عیسی ابن مریماللهم ربنا انزل علینا مائده من السماء تکون لنا و آخرنا و آیه منک . . .💕 ( سوره مائده : 114 ) 🌻 چون انسان از همنشین صالح و پاک بایستی قدر دانی نموده ، وجودش را مغتنم شمارد و در فرا گرفتن دانستنیها و تقویت فکر از او استمداد جوید مخصوصا انسانی که سراپا پاکی و طهارت و معنویت و فضیلت است ، همچون عیسی ( ع ) پیامبر عزیز که سرچشمه کمالات و اخلاق صفات حمیده بود . 🌸 حواریون شاید به همین مناسبت برای تقویت ایمان و یقین خویش و زیاد کردن و نور بینش معنوی از آن منبع حیات و روح سرمدی خواهش نمودند که با ارائه دادن آیتی از آیات قدرت حضرت احدیت ، آنها را از علم الیقین به مرحله عین الیقین و دانش آنها را با دیدن آثار قدرت کامله خداوند ، به کمال برساند . 🌻 درخواست حواریون ، درخواست درستی بود ولی با لحنی نا مناسب از عیسی این مطلب را درخواست کردند و گفتند : ( ای عیسی بن مریم ! آیا خدای تو توانائی آن را دارد که از آسمان مائده ای برای ما فرو فرستد ؟ . . ) . 🌸 فرمود : از خدا بترسید اگر ایمان آورده اید . حواریون در پاسخ گفتند : منظور ما آن است که از آن مائده آسمانی بخوریم و سبب اطمینان قلوب ما گردد و ما صدق وعده های تو را دانسته و گواه بر آن باشیم ادامه داستان در قسمت بعد .... 🍃 🌸🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌺🍃🌺🍃 🌺 💞ﻓﯿﻠﻢ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﻭ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺟﻠﻮﯼ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ، ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺍﯾﻦ ﻓﯿﻠﻢ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﯼ ﻫﻤﻪ ﭘﺨﺶ ﮐﻨﻨﺪ؟ ﺑﺎ ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﭼﻄﻮﺭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮐﺮﺩﻡ، ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﻡ و با همسرم ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻡ؟ ﺍﮔﺮ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﻓﯿﻠﻢ ﺭﺍ ﺑﻘﯿﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺒﯿﻨﻨﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺧﻮﺏ ﻧﯿﺴﺘﯽ ! ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺍﺯ ﺗﻘﻮﺍﺳﺖ یعنی ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻋﻤﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺳﺮﺕ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ ﻭ ﺑِﺮَﻭﯼ ﺑﺎﺯﺍﺭ، ﺩﻭﺭﯼ ﺑﺰﻧﯽ ﻭ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﻧﺸﻮﯼ. 🍃 🌺🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گُنــ‌ ــ ــ اه میکرد گُناه پُشتِ گناه دلش میگرفتْ از خودش😔 تو خلوتهاشْ با خدا گریه میکرد😢 نااُمید شده بود،حِس میکرد از خُــــدا دور شده اونقد دور که حتّی به یادِشَم نمیُفته😔 فکر میکرد همه‌ی راه‌ها به سمتِ خدا بُن بسته💔 یه روزی دلش برا خدا خیلی تنگ شد برایِ این آرامشِ نداشته،تهِ دلش یه بغض بود یه جای خالیِ ته ته دلش که هیچیُ هیچکس نتونسته بود پُرش کنه یه خلا‌ ای که فقط خودش حس میکرد😔🌼 رفت سمتِ قرآن شروع کرد به خوندنش تا رسید به این آیه: 🌹«...یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»؛ (زمر، 53)🌹 بگو: اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است❤️ انگارے خدا بهش میگفت بنده‌ی من وقتش نشده برگردی سمت خودم؟انگاری میگفت چرا این همه ناامیدی؟من که میدونم غیرِ من کسیُ نداری 😔من که میدونم تو میتونی تو سخت ترین شرایط هم حضورمُ حِس کُنی پس چرا خودتو با این همه گناه عذاب میدی؟🌼 . چه حس قشنگیه وقتی که🌹 خدا میشه مُقَلِّبَ الْقُلوب❤️ وقتی که دلی میلرزه برا خدا😔 وقتی که یه دلِ شکسته با تمومِ بغضش دوباره خدا رو تو زندگیش پیدا میکُنه💔 وقتی که دوباره یه زندگی جدید پیدا میکُنه🌙 خدایا کمکمون کن تا نورِ ایمان تو دلامون خاموش نشه🌼 🍃 🌺🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوال و جواب جالب پسر کوچکی بعد از بازگشت به نزد خانواده اش از آنها خواست که یک عالم دین برای او حاضرکنند تا به 3سوالی که داشت جواب بدهد. بالاخره یک عالم دین برای ایشان پیدا کردند و بین پسربچه و عالم صحبتهای زیر رد و بدل شد؛ پسربچه: شما کی هستی؟ و آیا می توانی به سه سوال بنده پاسخ دهی؟ معلم: من عبدالله، بنده ای از بندگان خدا هستم و به سوالات شما جواب خواهم داد، به امید خدا. پسربچه: آیا شما مطمئنی جواب خواهی داد؟ چون اکثر علما نتوانستند به سه سوال من پاسخ بدهند! معلم: تمام تلاشم را میکنم و با کمک خدا جواب میدهم. پسربچه: سه سوال دارم، سؤال اول: آیا در حال حاضر خداوندی وجود دارد؟ اگر وجود دارد شکل و قیافه آن را به من نشان بده؟ سؤال دوم: قضا و قدر چیست؟ سؤال سوم: اگر شیطان از آتش خلقت شده است، پس برای چی او در آخرت در آتش انداخته خواهد شد؟ چون بر ایشان تأثیری نخواهد گذاشت! معلم کشیده ی محکمی را به صورت پسربچه زد، پسربچه گفت: برای چی به من زدی و چه چیزی باعث شد که از من ناراحت و عصبانی شوی؟ معلم جواب داد: من از دست شما عصبانی نشدم و این ضربه ای که به شما زدم جواب هر سه سوال شماست. پسربچه: ولی من هیچی را نفهمیدم. معلم: بعد از اینکه شما را زدم چه چیزی حس کردی؟ پسربچه: حس درد بر صورتم دارم. معلم: پس آیا اعتقاد داری که درد موجود است؟ پسربچه: بله. معلم: پس آن را به من نشان بده. پسربچه: نمیتوانم. معلم: این جواب اول من بود. همگی به وجود خداوند اعتقاد داریم ولی نمیتوانیم او را ببینیم. سپس اضافه کرد که آیا دیشب خواب دیدی که من تو را خواهم زد؟ پسربچه: نه. معلم: آیا گاهی به ذهنت آمد که من تو را روزی خواهم زد؟ پسربچه: نه. معلم: این قضا و قدر بود. سپس اضافه کرد: دستی که با آن تو را زدم از چه چیزی خلق شده است؟ پسربچه: از گل. معلم: وصورت تو از چی؟ پسرپجه: باز از گل. معلم: جه چیزی حس کردی بعد از اینکه بهت زدم؟ پسربچه: حس درد داشتم. معلم: آفرین، پس دیدی چطور گل بر گل درد وارد میکند، این با اراده خدا انجام میشود، پس با اینکه شیطان از آتش خلق شده، اما اگر خدا خواست این آتش مکان دردناکی برای شیطان خواهد بود. ارزش خواندن و نشر را دارد... این چنین معلمی میتواند نسلها را تربیت کند. 🍃 🌸🍃 @takhooda