#قرار_عاشقی ❤️
سلام ارباب دلم ✋
کمی طراوت باران کمی نسیم حرم
سلام صبح من و فیض مستقیم حرم
چقدر ساده تو را می شود زیارت کرد
به یک سلام من و حسرت حریم حرم
«" 🧡 حُبُّ الحُسـ❤ــیـن هُویَّتُنا... 💚"»
@asheghaneh_talabegi 🌸🍃
💠گزیده ای از کتاب #قصه_دلبری:
✍به روایت همسر شهید
💟وسط دفتر بسیج جیغ کشیدم، شانس آوردم کسی آن دور و بر نبود. نه اینکه آدم جیغ جیغویی باشم، ناخودآگاه از ته دلم بیرون زد. بیشتر شبیه #شوخی بود.
💟خانم ابویی که بزور جلوی خنده اش را گرفته بود، گفت: «آقای محمدخانی منو واسطه کرده برای #خواستگاری از تو! »
💟اصلا به ذهنم خطور نمیکرد #مجرد باشد. قیافه جا افتاده ای داشت. اصلا توی باغ نبودم. تاحدی که فکر نمیکردم مسئول بسیج دانشجویی ممکن است از خود #دانشجویان باشد. میگفتم تهِ تهش کارمندی چیزی از نهاد رهبری است.
💟بی محلی به #خواستگارهایش را هم از سر همین موضوع می دیدم که خب، آدم متاهل دنبال دردسر نمیگردد!
📌توصیه میکنم حتما کتاب عاشقانه و بسیارزیبای #قصه_دلبری رو مطالعه بفرمایید
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#شهید_مدافع_حرم🌷
@asheghaneh_talabegi
#سن_مناسب_ازدواج_از_دید_رهبری❤️
🌸 سن مناسب ازدواج از نظر رهبر انقلاب
🔸رهبر انقلاب: اسلام #اصرار دارد بر این که ازدواج هر چه زودتر، از آغاز #احساس نیاز انجام گیرد.
🔸زود که می گوییم یعنی از همان وقتی که #دختر و پسر احساس نیاز میکنند به داشتن #همسر. علت چیست؟
🔸اولا #برکات و خیرات ازدواج، قبل از این که زمان بگذرد و #عمر تلف بشود، برای انسان حاصل خواهد شد.
🔸ثانیا جلوی #طغیانهای جنسی را میگیرد. لذا می فرماید: «من #تزوج احرز نصف دینه». یعنی #نصف تهدیدی که انسان دربارهی دین خود میبیند از طرف #طغیان های جنسی است! ۸۰/۱۲/۹
#مقام_معظم_رهبری
@asheghaneh_talabegi 🌱🌸
[چون خیالت
دَم به دَم
در اضطراب آرَد مرا،
پس وصالَت
تا چه خواهد کرد
با روز و شبم...؟🤨🤤♥️]
[✍🏻فیض کاشانی]
@asheghaneh_talabegi ✨
هدایت شده از ﹛گسترده پرٺقال 🍊﹜
+{✨🌙}+
{.🕊🍃}..•وخدا صابران را دوست دارد•..+{.🕊🍃}
🔰 برترین کانال های ایتا:
◼️❤️ڋڂٺـــ ݫهـــږایےـٺــږاݩ❤️
🦋 @dokhtaranzahraiii
◼️ °•ازمُحَمڋࢪِضاټٰامُحَمڋࢪِضاٰღ!
🦋 @shahid_dehghanamiri20
◼️ ♡کبوترحــــ🕊ــــرم♡
🦋 @kabootarhram
◼️ زندگی مومنانه
🦋 @momenanee
◼️ 🍃|قَرٰارْگـاٰهِِـ حِِـیْدَرِیُــونْْ|🍃
🦋 @heydareion
◼️•|استوری مذهبـے|• 🌙
🦋 @stori_mazhabi
◼️ داستانکها
🦋 @dastanakha
◼️ | وصاڸعاشقانھ |
🦋 @vesallashaghane
◼️°°|مَتـیٰٓتَرآنــآوَنَــرآڪ|••
🦋@especial_channel
◼️ ازڪربـلاتـاشـهادتــღ
🦋 @az_karbala_ta_shahadat
◼️ ورزش مغز
🦋 @varzesh_maghz
◼️ 🍃°•🌸|رَهْـرُوٰآݩِ شُـهَـدٰآ|🌸•°🍃
🦋 @rah_shohadaaa
◼️ •| شـآخـِھ نـَـبـاٺ ✨
🦋 @Shakhenabatt
◼️ عاشِقانـہْهاےطَلَبِگـ😍ـے
🦋 @asheghaneh_talabegi
📆 لیست #بیست و هفتم _خرداد
🔻شرکت در تبادلات کانون :
🆔 @gomnam_2086
⭕️گروه تبادلات:
🦋 eitaa.com/joinchat/1106509878Cdaf85b6be0
مجله هنری طلعت
#عشـق_با_معجـزه_او #قسمت_صـدوسـیوهشتـم +زینب جان بریم بیرون؟ انگاری که منتظر باشد، سریع
#عشـق_با_معجـزه_او
#قسمت_صـدوسـیونـھم
سال اولی بود که امیر شهید شده بود. هفته های آخر شهریور بود که خانمی به اسم گودرزی با شماره ی امیر تماس گرفت و جواب دادم.
+بفرمائید؟
_سلام آقای محمدی هستن؟
بغض کردم و نمی دانستم چه بگویم.
+امرتون؟؟
_با خودشون کار دارم،اگر نیستن هر وقت اومدن بگید تماس بگیرن...
حرفش را قطع کردم:
+شهید شدن، من همسرشونم.
کمی مکث کردم و ادامه دادم:
+بفرمائید.
زد زیر گریه، با بغض و گریه گفت:
_میشه ببینمتون؟
+حتما
آدرس را برایم فرستاد و با زینبی که آن موقع هشت ماهش بود رفتیم. یک موسسه ی خیریه بود که از بچه های بد سرپرست و بی سرپرست حمایت و نگهداری میکرد.
به اتاق مدیریت موسسه رفتم، خانم گودرزی همانجا بود. بعد از سلام و احوال پرسی روی یکی از صندلی ها نشستم. خانم گودرزی با بغض گفت:
_خوش اومدید.
+ممنونم. خب، کارتون؟
_والا چی بگم. اصلا نمی دونم چطوری باید به بچه هایی که چشم انتظارن بگم....
و گریه کرد. آن زمان صبوری سخت بود، اما وظیفه ام بود...
+هشت ماهه شهید شدن. اینجا کاری داشتن؟
_خودشون نمی خواستن هیچ کس بفهمه. هر سال عید ها و هفته آخر شهریور با کلی وسایل و اسباب بازی میومدن موسسه، به ما می گفتن یه خیری اینا رو می خره و میده من میارم، ولی خودشون می خریدن، منمیدونستم اما هیچ وقت نگفتم بهشون... وسایل رو بین بچه ها تقسیم می کردم و یکی دو ساعت پیش بچه ها می موندن و باهاشون بازی می کردن. بعضی ها میگن داداش، بعضی ها میگن عمو ولی بیشتریا میگن بابا... حداقل ماهی یه بار به بچه ها سر میزدن. بچه ها عاشق آقا محمدی ان.
به سختی بغض در گلویم را کنترل می کردم. تو چه کردی مرد؟؟ چرا همیشه مرد سایه هایی و خدایت از تو خبر دارد؟؟ به راستی هم اگر شهید نمی شدی باید تعجب میکردم.
نویسنده: #یگانه_کاف
هرگونه کپی برداری بدون اجازه نویسنده #حرام است 🙃
ادامه دارد...
🌱| @asheghaneh_talabegi |🌱
🔸دلم هواے #بقیع دارد و غم صادق
🏴#عــزاگرفتہ دل من ز ماتم صادق
🔸دوباره بیرق مشکے بہ دسٺ دل گیرم
🏴زنم به سینه که نزدیک شد #محرم صادق
#شهادت_امام_جعفرصادق_ع_تسلیت
@asheghaneh_talabegi 🏴
#السـلام_عـلےالـحسـین ✋
دارم به شوق #کربُ_بَـلا🍃
مـیکـشم نـفس •[❤️]•
دنیاۍ،بی #حُسین(ع)💔
بہ،دردم نمیخـورد🍂
#صباحڪم_حسینے🌹
@asheghaneh_talabegi |🌸🍃
#خاطرات_شهدا
#عاشقانههای_شهدایی
کت و شلوار دامادیاش را
تمیز و نو در کمد نگه داشته بود😇
به بچههای سپاه میگفت:
«برای این که اسراف نشود،
هر کدام از شما خواستید داماد شوید،
از کت و شلوار من استفاده کنید.
این لباس ارثیهی من برای شماست.»😇
پس از ازدواج ما،
کت و شلوار دامادی محمد حسن،
وقف بچههای سپاه شده بود
و دست به دست میچرخید😅😊
هر کدام از دوستانش که میخواستند داماد شوند،
برای مراسم دامادیشان، همان کت و شلوار را میپوشیدند.😅
جالبتر آن که،
هر کسی هم آن کت و شلوار را میپوشید؛
به #شهادت میرسید!😢💚
#خانم_فاطمه_فخار
#همسر_شهید
#شهید_محمدحسن_فایده
#ازدواج_موفق
#ازدواج_آسان
@asheghaneh_talabegi 🌸🍃