فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕋مقام ابراهیم جائی که اماممهدی علیهالسلام بعد از ظهور در کنارش میایستد و یارانش با او بیعت میکنند.
اللهم عجل لولیک الفرج
🤲⛅️🤲⛅️
🌸🌺🌸🌺
@talabehtehrani
May 11
داستان اماممهدی علیهالسلام
قسمت صد و هشتاد و یک
قيام ۱۳
در رابطه با پشتیبانی و ابزار جنگی سپاه اماممهدی به مطالبی ماورایی بخوردم. نمیدونم باید بنویسم یا ازش رد بشم. چاره چیه؟! اینها مطالبی هست که توی کتابهای دستاول شیعه اومده. تردید ندارم که پذیرش این حرفها نیاز به ایمان قوی داره. برای تربیتیافتههای مکتب اهلبیت، قبول این حرفها بههیچوجه دشوار نیست. نگرانیم بابت آدمهایی هست که با آموزههای اهلبیت سر و کار ندارن و احیانا ممکنه با خودشون خیالاتی بکنن. چی بگم وآلله؟ بیهیچی هم که نمیشه. بههرحال من باید چیزی بنویسم. حالا به هر دلیل ممکنه عدّهای نپذیرن یا مثلا این صحبتها رو به حساب دیگهای بذارن. طوری نیست. من که نمیتونم دائما نگران این باشم که نکنه یهوقت یکی یهچیز ببینه و انکار کنه. اصلا دربارۀ برخی داستانهای ماورایی قرآن هم ممکنه یکی بگه این حرفها چیه؟! مانند لباس یوسف که روی چشم نابینای یعقوب انداختن یکهو بینایی چشم یعقوب برگشت. خُب! اینم عجیب و غیرعادیه. آیا باید انکارش کرد؟! آخه درسته هرچی رو که عقلمون بهش نمیرسه ردّش کنیم؟! فکر میکنم درد و دل کافی باشه. برم سروقت ادامۀ داستان.
وقت حرکت سپاه امام از مكّه فرا میرسه. یکی با صدای بلند ندا سر میده: "لازم نیست کسی خوراکی و نوشیدنی، حتی علف برای چهارپایان همراه برداره، اماممهدی همان سنگی که حضرت موسى بهش زد و دوازده چشمه ازش جوشيد، همراه برداشته".
درسته که حرف عجیبیه اما برام خیلی عجیبتر بود وقتی دیدم یکی از یاران امام با شنیدن این حرف، آهسته به بغلدستی میگه: میخواد با تشنگی و گرسنگی ما رو به کشتن بده!
درسته که شوخی و جدی بودن این حرف و لحن گوینده، برای ما معلوم نیست اما محاله یاران امام از روی اعتراض و نِقّ و نوقکردن این حرف رو زده باشن. بههرحال سپاه امام از مکه حرکت میکنن. هرجا که برای استراحت فرود میان، چشمهاى از این سنگ میجوشه. با نوشيدن ازش گرسنه، سير و تشنه، سيراب میشه. تا اینكه لشگر به بلندى پشت كوفه یعنی نجف میرسن و کمی بعد وارد کوفه میشن. امام با دست به نقطهای اشاره میکنه و فرمان میده اونجا رو بِکَنن. یاران امام شروع به حفر زمین میکنن. بعد از کناررفتن خاکها، ناگهان تعداد دوازده هزار زره جنگی، دوازده هزار شمشیر و به همین تعداد کلاهخود از زیر خاک نمایان میشه. امام به یارانش دستور میده از این ادوات نظامی بردارن.
البته من فکر میکنم موضوع، جدّیتر از این حرفها باشه. به همین خاطر ناچارم به ساز و برگ نظامی در قیام اماممهدی بهشکل دقیقتری بپردازم. پرسش مهم اینه که دکترین نظامیِ اماممهدی چیه؟ باید پاسخ قانعکنندهای برای این پرسش پیدا کنم. البته حواسم به این نکته هست که پیروزی اماممهدی صرفا از راه معجزه انجام نمیشه. بلکه قدرت نظامی در کنار یاریِ خدا و همچنین پدید اومدن زمینۀ اجتماعی، دست به دست هم میدن تا نهضت امام به نتیجه برسه. بنابراین شکی ندارم که اماممهدی از ساز و برگ نظامى و تجهيزات جنگی هم استفاده میکنه. تنها چالش جدّی اینه که از چه تجهيزاتى بهره میبره؟ آیا سلاح نظامىِ مدرن يا ابزار جنگى صدر اسلام؟! عقبتر به ماجرای دوازده هزار زره جنگی، شمشیر و کلاهخود اشارهای داشتم که قانعم نکرد. باید موشکافانهتر به این موضوع بپردازم. لابهلای کتابهای اصلی و قدیمیِ شیعه به احادیث فراوانی برخوردم که با صدای بلند فریاد میزدن اماممهدی و یارانش با شمشیر میجنگن. حتی زرهِ اماممهدی، لباس نظامیِ پیغمبر و شمشیرش هم ذوالفقار رسول خداست. روی هر شمشیری هم اسم رزمنده و نام پدرش نوشته شده. در اوصاف شمشیرها هم گفتن، اگه به كوهى برخورد کنه، کوه متلاشی میشه. خلاصه اینکه اماممهدی با شمشیر میجنگه و مانند رزمندگان صدر اسلام، از چارپايان استفاده میكنه. مواد غذايى و نوشيدنیها و علوفۀ حیوانات هم از راه معجزه، تأمين میشه.
و اما دربارۀ شمشير که در روایات فراوانی اومده باید بگم یه احتمال اینه که اماممهدی واقعا با خودِ خود شمشیر میجنگه. شمشیر امام و یارانش چنان قدرتی پيدا میكنن كه حتی كوهها رو میشکافن. شمشيرهای خاصّی که از آسمون آوُرده شدن. در توجیه این احتمال، اینطور گفتن که تسليحات پيشرفته از كار میوفته و دشمنان امام هم به ناچار با شمشیر میجنگن. احتمال دوم هم اینه که شمشیر، نماد ابزار جنگیِ روز و كنايه از قدرت نظامى باشه. من باید اعتراف کنم دليل روشنى بر هيچکدوم از احتمالات وجود نداره. قدر مُسَلّم، ساز و برگ نظامى اماممهدی، بهشکل فوقالعادهای كارآمده اما دربارۀ سیاست جنگى و ابزارها نمیشه اظهار نظر قطعى كرد.
الغيبةللنعمانى: ص ۳۰ ح ۳۲ و ۵۲ ح ۴۵، مختصر بصائر الدرجات: ص ۸۵، الكافى: ج ۱ ص ۲۳۱ ح ۳ ج ۸ ص ۵۰ ح ۱۳، ثواب الأعمال: ص ۲۴۸ ح ۱۰، كمال الدين: ص ۶۷۰ ح ۱۷، الخرائج و الجرائح: ج ۲ ص ۶۹۰ ح ۱، الاختصاص: ص ۳۳۴.
ادامه دارد...
داستان اماممهدی علیهالسلام
قسمت صد و هشتاد و دو
قيام ۱۴
سپاهیان اماممهدی وارد شهر کوفه میشن. خود حضرت همین طور که زره پیامبر به تن داره و شِنلی ضخیم از جنس دیبا از روی زره پوشیده، سوار بر اسبی سیاه و سفید که سفیدی پیشانی اسب تا نزدیک لبش کشیده شده، پیشاپیشِ لشکر حرکت میکنه. نشاط وصفناپذیری دلهای مردم دنیا رو فرا گرفته. با اینکه امام به کوفه وارد میشن اما مردم همۀ سرزمینها احساس میکنن اماممهدی وارد شهرشون شده. تحوّلی عجیب در همه جا به وجود اومده. اولین کاری که امام انجام میده بازکردن و برافراشتن پرچم رسول خدا توی کوفهست. این پرچم توسط جبرئیل در جنگ بدر برای پیامبر آوُرده شد و بعدها جزو میراث نبوّت قرار گرفت و از امامی به امام بعدی و نهایتا به اماممهدی رسید. از سخن زيبا و مجازگونۀ امامصادق که میفرماید: "دستۀ پرچم، از عمودهاى عرش خداست" میشه به ارتباط خيمۀ اماممهدى با عرش خدا به عنوان مركز فرماندهى نظام هستى پی بُرد. اینجا نمیتونم احساسات درونیام رو مخفی و کنترل کنم و باید بگم عجب حرف ناب و فوقالعادهای!
و اما روی پرچم با خطی زیبا اینطور نوشته شده: "بيعت، از آنِ خداست، گوشبهفرمان و فرمانبردار باشيد".
به محض بازکردن و برافراشتن پرچم، سیزدههزار و سیزده فرشته پیداشون میشه. اینها که همگی منتظر ظهور بودند به طرف امام هجوم میارن. از این تعداد، چهار هزار نفرشون همونهایی بودن که سال ۶۱ هجری برای یاری امامحسین اومدن کربلا اما بهشون اجازهٔ انجام کاری داده نشد. قرنهای متمادی کنار قبر سیدالشهدا، آشفته و پریشانحال در انتظار چنین روزی به سَر میبردند. شعارشون يا لثارات الحسين بوده یعنی اى خونخواهان حسين!
اما یاران اماممهدی، همین طور که از ترس خدا بیمناکن، وِرد زبونشون آرزوی شهادت در رکاب اماممهدی و شعارشون هم مانند فرشتهها يا لثارات الحسينه. در حالتیكه شمشیر بهدست حركت میكنن، جلوجلو هراس به دل دشمنان امام میندازن.
لازم میبینم بگم لشگر اماممهدی سه نیرو داره. یکی فرشتهها، یکی هم آدمهای باایمان و آخری هم هراس. دربارۀ این آخری یعنی هراس، یادآور میشم كه زمينهساز مهمّی برای شكست و هزيمت دشمنان اماممهدی میشه. توی شهر کوفه به محض اینکه پرچم به اهتزاز در میاد، انسانهای باایمان دنیا که شاهد این صحنهها هستند دلهاشون مانند پارههای آهن، قرص و محکم میشه. مردم دنیا هم با دیدن پرچم، بهشکل معجزهآسایی با پرچم اُلفت و اُنس میگیرن. از این پرچم مقدّس و برافراشتهشدنش هرچی بگم، کم گفتم. حیفم میاد از این پرچم، بیشتر نگم. جنسش از پنبه و كتان و ابريشم و حرير و اینطور چیزها نيست. شاید باورش سخت باشه اما من مینویسم. هرچه بادا باد. این پرچم از برگ درختان بهشتی درست شده. پيامبر توی جنگ بدر بازش کرد و بعدها پرچم رو تحویل وصیّ و جانشینِ خودش حضرت على داد. همواره پیش امامعلى بود تا اینکه حضرت توی جنگ جمل در شهر بصره، بازش کرد و از برکتش، سپاه امیرالمؤمنین به پیروزی رسید. امامعلی پرچم رو در هم پيچيد و طبق اسناد موجود تاریخی دیگه هیچوقت استفاده نکرد. این پرچم در طول زمان از امامی به امام بعدی و نهایتا رسید به اماممهدی. این پرچم به هر سرزمینی پا میذاره پیروزی به دنبال داره. ممکنه کسی با مطالعۀ این مطالب، شگفتزده بشه. البته من حق میدم، ممکنه برای برخی، هضم این حرفها دشوار باشه اما غیر ممکن نیست. بویژه برای اونهایی که به قرآن ایمان دارن. مگه سختباوریِ قصّۀ ذوالقرنین که در قرآن اومده و نزدیک به دو میلیارد مسلمون، مومنانه قرائتش میکنن، کمتر از ماجراهای اماممهدیه؟! احاینا اگه یکی بخواد به این قضایا اشکال بگیره، چه فرقی داره، به اونها هم میتونه ایراد بگیره. ذوالقرنين، بندهاى صالح بود كه خداوند، ایشون رو حجّت برای مردم قرار داد امّا اونها چی کار کردند؟ باهاش درگیر شدند. ذوالقرنین هم برای مدّتى ناپديد شد. تا جایی که مردم میگفتن که مرده یا معلوم نيست كجا رفته! اما بعد از مدتی با قدرت اعجابانگیزی برگشت. ماجرای اماممهدی شباهت زیادی به داستان ذوالقرنین داره. خداوند عینا اون قدرت ماورایی رو که سابقا به ذوالقرنين داده بود به اماممهدی هم عطا میکنه. گنجها و معدنهاى زمين براش پديدار میشن و اماممهدی رو با هراس انداختن توی دل دشمناش يارى میده و زمين با دست او از عدل و داد پر میشه. دقیقا مانند روزگار ذوالقرنین. من فکر نمیکنم این چیزها برای قرآنیها چیز عجیب و دور از ذهنی باشه.
كمال الدين: ص ۶۵۴ ح ۲۲ ص ۶۷۱ ح ۲۲ و ۲۳، كامل الزيارات: ص ۲۳۳ ح ۳۴۸، الغيبةللنعمانى: ص ۳۱۰ ح ۵، عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج ۱ ص ۲۹۹ ح ۵۸، بحارالأنوار: ج ۵۲ ص ۳۰۵ ح ۷۷ ص ۳۰۷ ح ۸۲، الغيبةللنعمانى: ص ۳۰۷ ح ۲.
ادامه دارد...
قرعهکشی اهدای کتاب #داستان_بریده_بریده و کتاب #داستان_فاطمه را فراموش نکردهام. انشاءالله تا ساعتی انجام میپذیرد.
@talabehtehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به لطف خدا
قرعهکشی ۱ خرداد ۱۴۰۳ برای اهدای کتاب #داستان_بریده_بریده و کتاب #داستان_فاطمه سلاماللهعلیها انجام پذیرفت. امروز یک هدیه داشتیم.
قرعه به نام سرکار خانم فهیمه کهن از شیراز افتاد. مبارک این بزرگوار باشد. 🌺🌸
از همهٔ عزیزانم تشکر میکنم.
قرعهکشی بعدی ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ انشاءالله.
#قرعهکشی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شهید_جمهور
😭💔🏴
@talabehtehrani
May 11
کتاب #داستان_فاطمه بااحترام به سرکار خانم فهیمه کهن از شیراز تقدیم گردید.
مبارکشان باشد.
🌺🌸🌹🌻🌷🌼
@talabehtehrani
May 11
هدیهٔ کتاب #داستان_فاطمه سلاماللهعلیها بااحترام برای سرکار خانم فهیمه کهن از شیراز ارسال گردید.
مبارکشان باشد.
🌺🌸🌹🌻🌷🌼
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@talabehtehrani