eitaa logo
یادداشت‌ های یک طلبه
357 دنبال‌کننده
500 عکس
256 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان امام‌مهدی علیه‌السلام قسمت صد و هشتاد قيام ۱۲ جمع‌شدن یاران امام‌مهدی توی مکه، يكباره و بدون قرار قبلى اتفاق میوفته. البته در این‌ رابطه، حرف‌های سخت‌باوری در کتاب‎ها وجود داره که من ناچار به نوشتن بعضی‌هاش هستم. مانند اینکه سیصد و سیزده یار اصلی، سر خونه و زندگیشونن که ناگهان با دعوت امام‌مهدی توی چشم‌ به ‌هم ‌زدنی از شهر و دیارشون ناپدید و صبحِ ظهور همگی در مکه حاضر می‌شن. یاران امام به ابرهای پراکندۀ پاییزی تشبیه شدن که یکهو کنار هم جمع می‌شن. طرز ورود اون سیصد و سیزده نفر به مکه فرق‌هایی با اومدن یاران عمومی داره. عمومی‌ها خودشون میان اما سیصد و سیزده نفر به مکه انتقال داده می‌شن. دربارهٔ کفش و لباس امام‌مهدی باید بگم پيراهن حضرت ابراهيم به تن کرده و رداى زيباى حضرت اسماعيل به دوش انداخته و كفش حضرت شيث به پا داره. امام‌مهدی با این کسوت، بین حجرالاسود و مقام ابرهیم می‌ایسته و با صدایی رسا اعلام می‌کنه: "ای بزرگان و خواصّ من! ای کسانی که خداوند شما رو برای ظهورم ذخیره کرده! با اشتیاق پیش من بیایید". صدای امام به گوش همۀ یاران ایشون در سرتاسر عالم می‌رسه. اون‌هایی که در محراب عبادت یا حتی توی بستر استراحت می‌کنن با این ندای امام، در چشم به هم زدنی همگی پیش روی حضرت حاضر می‌شن. کاملا پیداست که این‌شکل اومدن، عادی نیست و چیزی شبیه به طیّ‌الارضه. جایی خوندم اون‌هایی که خودشون راه افتاده باشن سرِ ساعت وقت ظهور می‌رسن و اون‌هایی که راه نیفتادن، از بسترشون ناپدید و به مکه انتقال داده می‌شن. مانند اینکه یکی از اون سیصد و سیزده نفر به حالت چمباتمه داخل خونه‌ش نشسته و دستار به پا بسته و هنوز دستار رو باز نکرده خداوند او رو به امام‌مهدی می‌رسونه. یا مثلا یکیشون شب توی رختخواب ناپديد می‌شه و صبح در مكّه‌ حاضر می‌شه. یا اینکه چندتا از جوانان شيعه که روی پشت‌بام خوابيدن، شبانه بدون قرار قبلی به حضور امام‌مهدی در مکه می‌رسن. من به هیچ‌وجه قصد ندارم به حرف‌های سخت‌باوری که فهمشون دشواره بپردازم، اما چه کنم، واقعا گاهی چیز‌هایی در کتاب‌های اسم و رسم‌دار می‌بینم که ناچارم مقداری از این مطالب بیارم. مانند اینکه برخی از یاران سطح بالای امام‌مهدی از نظر ایمان، سوار بر ابر به مکه آوُرده می‌شن! بعد از اینکه یاران حضرت به مکه می‌رسن، امام به داخل کعبه می‌ره و ساعتی داخل خونهٔ خدا مشغول به مناجات و راز و نیاز می‌شه و اشک می‌ریزه. حضرت عيسى هم که از آسمون فرود اومده امام‌مهدى رو همراهی می‌کنه. من کمی قبل‌تر به موضوع فرو اومدن حضرت عیسی اشاره کردم. وقت‌ظهور چهرهٔ امام‌مهدی هیبت عجیبی داره. چهارشونه با موهای سیاهِ سیاه و چشم‌های درشت و نافذ. به دشمنانش با چشم فرشتۀ مرگ نگاه می‌کنه! شب ظهور وقتی سیاهی شب همه‌جا رو می‌پوشونه و مردم به خواب می‌رن جبرئيل و ميكائيل و فرشته‌های دیگه، صف به صف به خدمت امام می‌رسن و جبرئيل پیام الهی رو به امام می‌رسونه و عرض می‌کنه: "سَرور من! سخنت پذيرفته و فرمانت نافذ شده". امام که پیداست قرن‌ها منتظر این لحظه بوده، با خوشحالی دست به صورت می‌کشه و می‌گه: "ستايش، ويژهٔ خدايى هست كه وعده‏اش رو محقّق كرد و زمين رو به ارث به ما داد. هر جاى بهشت رو كه بخواهيم، جاى خود می‌كنيم، كه چه نيكوست پاداش اهل عمل". در این لحظه ستونى از نور تا آسمون کشیده می‌شه طوری که همهٔ آدم‌خوب‌های روى زمين، از این نور بهره‌مند می‌شن. روح و جان انسان‌های مومن و باخدا شاد می‌شه. اين سيصد و سيزده نفر با نظم خاصی مقابل امام صف می‌کشن. سپس همراه با امام به طرف ابتدای اونجایی که سعیِ صفا و مروه شروع می‌شه، می‌رن و با حضرت در اون نقطه بیعت می‌کنن. اونجا گفتگوهایی درمی‌گیره. امام از یارانش می‌خواد ولایت‌پذیر باشن. همچنین شرط و شروط‌های دیگه‌ای هم می‌ذاره که همگی می‌پذیرن. البته خود امام هم به یارانش متعهد می‌شه که اگه به بیعت خودتون پایبند باشین، من هم برای خودم دربان نمی‌گذارم، مانند شما لباس می‌پوشم، به همون مركبى كه شما سوار می‌شيد منم سوار می‌شم، به كم قانع می‌شم، زمين رو از عدالت پر كنم و خلاصه اینکه من به تعهّدم در برابر شما وفادارم، شما هم وفادار باشید. آخر کاری هم امام با تک‌تک سیصد و سیزده نفر روبوسی و مصافحه می‌کنه. البته من در نوشته‌های قبلی به ماجرای بیعت و تعهد امام اشاره کرده بودم. به‌هرحال زمان حرکت سپاه امام‌مهدی از مکه فرا می‌رسه. طبیعتا این لشکر نیاز به پشتیبانی و ابزار جنگی داره. در ادامه به این موضوع می‌پردازم. كمال الدين: ص ۶۵۴ ح ۲۱، الكافى: ج ۸ ص ۳۱۳ ح ۴۸۷ ، الاصول الستّةعشر: ص ۶۴، الغيبةللطوسى: ص ۴۷۷ ح ۵۰۳، كتاب سليم بن قيس: ج ۲ ص ۷۷۵، مختصر بصائر الدرجات: ص ۱۷۹ - ۱۸۲، عقد الدرر: ص ۹۵. ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕋مقام ابراهیم جائی که امام‌مهدی علیه‌السلام بعد از ظهور در کنارش می‌ایستد و یارانش با او بیعت می‌کنند. اللهم عجل لولیک الفرج 🤲⛅️🤲⛅️ 🌸🌺🌸🌺 @talabehtehrani
داستان امام‌مهدی علیه‌السلام قسمت صد و هشتاد و یک قيام ۱۳ در رابطه با پشتیبانی و ابزار جنگی سپاه امام‌مهدی به مطالبی ماورایی‌ بخوردم. نمی‌دونم باید بنویسم یا ازش رد بشم. چاره چیه؟! این‌ها مطالبی هست که توی کتاب‌های دست‌اول شیعه اومده. تردید ندارم که پذیرش این حرف‌ها نیاز به ایمان قوی داره. برای تربیت‌یافته‌های مکتب اهلبیت، قبول این حرف‌ها به‌هیچ‌وجه دشوار نیست. نگرانیم بابت آدم‌هایی هست که با آموزه‌های اهلبیت سر و کار ندارن و احیانا ممکنه با خودشون خیالاتی بکنن. چی بگم وآلله؟ بی‌هیچی هم که نمی‌شه. به‌هرحال من باید چیزی بنویسم. حالا به هر دلیل ممکنه عدّه‌ای نپذیرن یا مثلا این صحبت‌ها رو به حساب دیگه‌ای بذارن. طوری نیست. من که نمی‌تونم دائما نگران این باشم که نکنه یه‌وقت یکی یه‌چیز ببینه و انکار کنه. اصلا دربارۀ برخی داستان‌های ماورایی قرآن هم ممکنه یکی بگه این حرف‌ها چیه؟! مانند لباس یوسف که روی چشم نابینای یعقوب انداختن یکهو بینایی چشم یعقوب برگشت. خُب! اینم عجیب و غیرعادیه. آیا باید انکارش کرد؟! آخه درسته هرچی رو که عقلمون بهش نمی‌رسه ردّش کنیم؟! فکر می‌کنم درد و دل کافی باشه. برم سروقت ادامۀ داستان. وقت حرکت سپاه امام از مكّه فرا می‌رسه. یکی با صدای بلند ندا سر می‌ده: "لازم نیست کسی خوراکی و نوشیدنی، حتی علف برای چهارپایان همراه برداره، امام‌مهدی همان سنگی که حضرت موسى بهش زد و دوازده چشمه ازش جوشيد، همراه برداشته". درسته که حرف عجیبیه اما برام خیلی عجیب‌تر بود وقتی دیدم یکی از یاران امام با شنیدن این حرف، آهسته به بغل‌دستی می‌گه: می‌خواد با تشنگی و گرسنگی ما رو به کشتن بده! درسته که شوخی و جدی بودن این حرف و لحن گوینده، برای ما معلوم نیست اما محاله یاران امام از روی اعتراض و نِقّ و نوق‌‌کردن این حرف رو زده باشن. به‌هرحال سپاه امام از مکه حرکت می‌کنن. هرجا که برای استراحت فرود میان، چشمه‏‌اى از این سنگ می‌جوشه. با نوشيدن ازش گرسنه، سير و تشنه، سيراب می‌شه. تا اینكه لشگر به بلندى پشت كوفه یعنی نجف می‌رسن و کمی بعد وارد کوفه می‌شن. امام با دست به نقطه‌ای اشاره می‌کنه و فرمان می‌ده اونجا رو بِکَنن. یاران امام شروع به حفر زمین می‌کنن. بعد از کناررفتن خاک‌ها، ناگهان تعداد دوازده هزار زره جنگی، دوازده هزار شمشیر و به همین تعداد کلاهخود از زیر خاک نمایان می‌شه. امام به یارانش دستور می‌ده از این ادوات نظامی بردارن. البته من فکر می‌کنم موضوع، جدّی‌تر از این حرف‌ها باشه. به همین خاطر ناچارم به ساز و برگ نظامی در قیام امام‌مهدی به‌شکل دقیق‌تری بپردازم. پرسش مهم اینه که دکترین نظامیِ امام‌مهدی چیه؟ باید پاسخ قانع‌کننده‌ای برای این پرسش پیدا کنم. البته حواسم به این نکته هست که پیروزی امام‌مهدی صرفا از راه معجزه انجام نمی‌شه. بلکه قدرت نظامی در کنار یاریِ خدا و همچنین پدید اومدن زمینۀ اجتماعی، دست به دست هم می‌دن تا نهضت امام به نتیجه برسه. بنابراین شکی ندارم که امام‌مهدی از ساز و برگ نظامى و تجهيزات جنگی هم استفاده می‌کنه. تنها چالش جدّی اینه که از چه تجهيزاتى بهره می‌بره؟ آیا سلاح نظامىِ مدرن يا ابزار جنگى صدر اسلام؟! عقب‌تر به ماجرای دوازده هزار زره جنگی، شمشیر و کلاهخود اشاره‌ای داشتم که قانعم نکرد. باید موشکافانه‌تر به این موضوع بپردازم. لابه‌لای کتاب‌های اصلی و قدیمیِ شیعه به احادیث فراوانی برخوردم که با صدای بلند فریاد می‌زدن امام‌مهدی و یارانش با شمشیر می‌جنگن. حتی زرهِ امام‌مهدی، لباس نظامیِ پیغمبر و شمشیرش هم ذوالفقار رسول خداست. روی هر شمشیری هم اسم رزمنده و نام پدرش نوشته شده. در اوصاف شمشیرها هم گفتن، اگه به كوهى برخورد کنه، کوه متلاشی می‌شه. خلاصه اینکه امام‌مهدی با شمشیر می‌جنگه و مانند رزمندگان صدر اسلام، از چارپايان استفاده می‌كنه. مواد غذايى و نوشيدنی‌ها و علوفۀ حیوانات هم از راه معجزه، تأمين می‌شه. و اما دربارۀ شمشير که در روایات فراوانی اومده باید بگم یه احتمال اینه که امام‌مهدی واقعا با خودِ خود شمشیر می‌جنگه. شمشیر امام و یارانش چنان قدرتی پيدا می‌كنن كه حتی كوه‌ها رو می‌شکافن. شمشيرهای خاصّی که از آسمون آوُرده شدن. در توجیه این احتمال، اینطور گفتن که تسليحات پيشرفته از كار میوفته و دشمنان امام هم به ناچار با شمشیر می‌جنگن. احتمال دوم هم اینه که شمشیر، نماد ابزار جنگیِ روز و كنايه از قدرت نظامى باشه. من باید اعتراف کنم دليل روشنى بر هيچکدوم از احتمالات وجود نداره. قدر مُسَلّم، ساز و برگ نظامى امام‌مهدی، به‌شکل فوق‌العاده‌ای كارآمده اما دربارۀ سیاست جنگى و ابزارها نمی‌شه اظهار نظر قطعى كرد. الغيبةللنعمانى: ص ۳۰ ح ۳۲ و ۵۲ ح ۴۵، مختصر بصائر الدرجات: ص ۸۵، الكافى: ج ۱ ص ۲۳۱ ح ۳ ج ۸ ص ۵۰ ح ۱۳، ثواب الأعمال: ص ۲۴۸ ح ۱۰، كمال الدين: ص ۶۷۰ ح ۱۷، الخرائج و الجرائح: ج ۲ ص ۶۹۰ ح ۱، الاختصاص: ص ۳۳۴. ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان امام‌مهدی علیه‌السلام قسمت صد و هشتاد و دو قيام ۱۴ سپاهیان امام‌مهدی وارد شهر کوفه می‌شن. خود حضرت همین طور که زره پیامبر به تن داره و شِنلی ضخیم از جنس دیبا از روی زره پوشیده، سوار بر اسبی سیاه و سفید که سفیدی پیشانی اسب تا نزدیک لبش کشیده شده، پیشاپیشِ لشکر حرکت می‌کنه. نشاط وصف‌ناپذیری دل‌های مردم دنیا رو فرا گرفته. با اینکه امام به کوفه وارد می‌شن اما مردم همۀ سرزمین‌ها احساس می‌کنن امام‌مهدی وارد شهرشون شده. تحوّلی عجیب در همه جا به وجود اومده. اولین کاری که امام انجام می‌ده بازکردن و برافراشتن پرچم رسول خدا توی کوفه‌ست. این پرچم توسط جبرئیل در جنگ بدر برای پیامبر آوُرده شد و بعدها جزو میراث نبوّت قرار گرفت و از امامی به امام بعدی و نهایتا به امام‌مهدی رسید. از سخن زيبا و مجازگونۀ امام‌صادق که می‌فرماید: "دستۀ پرچم، از عمودهاى عرش خداست" می‌شه به ارتباط خيمۀ امام‌مهدى با عرش خدا به عنوان مركز فرماندهى نظام هستى پی بُرد. اینجا نمی‌تونم احساسات درونی‌ام رو مخفی و کنترل کنم و باید بگم عجب حرف ناب و فوق‌العاده‌ای! و اما روی پرچم با خطی زیبا اینطور نوشته شده: "بيعت، از آنِ خداست، گوش‌به‌فرمان و فرمان‏بردار باشيد". به محض بازکردن و برافراشتن پرچم، سیزده‌هزار و سیزده فرشته پیداشون می‌شه. این‌ها که همگی منتظر ظهور بودند به طرف امام هجوم میارن. از این تعداد، چهار هزار نفرشون همون‌هایی بودن که سال ۶۱ هجری برای یاری امام‌حسین اومدن کربلا اما بهشون اجازهٔ انجام کاری داده نشد. قرن‌های متمادی کنار قبر سیدالشهدا، آشفته و پریشان‌حال در انتظار چنین روزی به سَر می‌بردند. شعارشون يا لثارات الحسين بوده یعنی اى خونخواهان حسين! اما یاران امام‌مهدی، همین طور که از ترس خدا بیمناکن، وِرد زبونشون آرزوی شهادت در رکاب امام‌مهدی و شعارشون هم مانند فرشته‌ها يا لثارات الحسينه. در حالتیكه شمشیر به‌دست حركت می‌كنن، جلوجلو هراس به دل دشمنان امام می‌ندازن. لازم می‌بینم بگم لشگر امام‌مهدی سه نیرو داره. یکی فرشته‌ها، یکی هم آدم‌های باایمان و آخری هم هراس. دربارۀ این آخری یعنی هراس، یادآور می‌شم كه زمينه‏‌ساز مهمّی برای شكست و هزيمت دشمنان امام‌مهدی می‌شه. توی شهر کوفه به محض اینکه پرچم به اهتزاز در میاد، انسان‌های باایمان دنیا که شاهد این صحنه‌ها هستند دل‌هاشون مانند پاره‌های آهن، قرص و محکم می‌شه. مردم دنیا هم با دیدن پرچم، به‌شکل معجزه‌آسایی با پرچم اُلفت و اُنس می‌گیرن. از این پرچم مقدّس و برافراشته‌شدنش هرچی بگم، کم گفتم. حیفم میاد از این پرچم، بیشتر نگم. جنسش از پنبه و كتان و ابريشم و حرير و اینطور چیزها نيست. شاید باورش سخت باشه اما من می‌نویسم. هرچه بادا باد. این پرچم از برگ‏ درختان بهشتی درست شده. پيامبر توی جنگ بدر بازش کرد و بعدها پرچم رو تحویل وصیّ و جانشینِ خودش حضرت على داد. همواره پیش امام‌على بود تا اینکه حضرت توی جنگ جمل در شهر بصره، بازش کرد و از برکتش، سپاه امیرالمؤمنین به پیروزی رسید. امام‌علی پرچم رو در هم پيچيد و طبق اسناد موجود تاریخی دیگه هیچ‌وقت استفاده نکرد. این پرچم در طول زمان از امامی به امام بعدی و نهایتا رسید به امام‌مهدی. این پرچم به هر سرزمینی پا می‌ذاره پیروزی به دنبال داره. ممکنه کسی با مطالعۀ این مطالب، شگفت‌زده بشه. البته من حق می‌دم، ممکنه برای برخی، هضم این حرف‌ها دشوار باشه اما غیر ممکن نیست. بویژه برای اون‌هایی که به قرآن ایمان دارن. مگه سخت‌باوریِ قصّۀ ذوالقرنین که در قرآن اومده و نزدیک به دو میلیارد مسلمون، مومنانه قرائتش می‌کنن، کمتر از ماجراهای امام‌مهدیه؟! احاینا اگه یکی بخواد به این قضایا اشکال بگیره، چه فرقی داره، به اون‌ها هم می‌تونه ایراد بگیره. ذوالقرنين، بنده‏‌اى صالح بود كه خداوند، ایشون رو حجّت برای مردم قرار داد امّا اون‌ها چی کار کردند؟ باهاش درگیر شدند. ذوالقرنین هم برای مدّتى ناپديد شد. تا جایی که مردم می‌گفتن که مرده یا معلوم نيست كجا رفته! اما بعد از مدتی با قدرت اعجاب‌انگیزی برگشت. ماجرای امام‌مهدی شباهت زیادی به داستان ذوالقرنین داره. خداوند عینا اون قدرت ماورایی رو که سابقا به ذوالقرنين داده بود به امام‌مهدی هم عطا می‌کنه. گنج‏‌ها و معدن‏‌هاى زمين براش پديدار می‌شن و امام‌مهدی رو با هراس انداختن توی دل دشمناش‏ يارى می‌ده و زمين با دست او از عدل و داد پر می‌شه. دقیقا مانند روزگار ذوالقرنین. من فکر نمی‌کنم این چیزها برای قرآنی‌ها چیز عجیب و دور از ذهنی باشه. كمال الدين: ص ۶۵۴ ح ۲۲ ص ۶۷۱ ح ۲۲ و ۲۳، كامل الزيارات: ص ۲۳۳ ح ۳۴۸، الغيبةللنعمانى: ص ۳۱۰ ح ۵، عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج ۱ ص ۲۹۹ ح ۵۸، بحارالأنوار: ج ۵۲ ص ۳۰۵ ح ۷۷ ص ۳۰۷ ح ۸۲، الغيبةللنعمانى: ص ۳۰۷ ح ۲. ادامه دارد...
وَبَشِّرِ الصَّابرِینَ الَّذینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ 🏴😭🖤💔
قرعه‌کشی اهدای کتاب و کتاب را فراموش نکرده‌ام. ان‌شاءالله تا ساعتی انجام می‌پذیرد. @talabehtehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به لطف خدا قرعه‌کشی ۱ خرداد ۱۴۰۳ برای اهدای کتاب و کتاب سلام‌الله‌علیها انجام پذیرفت. امروز یک هدیه داشتیم. قرعه به نام سرکار خانم فهیمه کهن از شیراز افتاد. مبارک این بزرگوار باشد. 🌺🌸 از همهٔ عزیزانم تشکر می‌کنم. قرعه‌کشی بعدی ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ ان‌شاءالله. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 😭💔🏴 @talabehtehrani
کتاب بااحترام به سرکار خانم فهیمه کهن از شیراز تقدیم گردید. مبارکشان باشد. 🌺🌸🌹🌻🌷🌼 @talabehtehrani
هدیهٔ کتاب سلام‌الله‌علیها بااحترام برای سرکار خانم فهیمه کهن از شیراز ارسال گردید. مبارکشان باشد. 🌺🌸🌹🌻🌷🌼 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @talabehtehrani
داستان امام‌مهدی علیه‌السلام قسمت صد و هشتاد و سه قیام ۱۵ چالشی جدی دربارۀ کشتار در قیام امام‌مهدی ذهنم رو به خود مشغول کرده. این پریشان‌خاطری از وقتی به سراغم اومد که داخل کتاب‌های روایی مطالب وحشتناکی دیدم. باید اعتراف کنم، اولش با مشاهدهٔ اخبار و احادیث، پشتم لرزید. آخه هرچی صحبت‌های اهلبیت رو می‌خوندم دائما حرف از جنگ و گردن‌زدن مخالفین و ترحّم‌نکردن بود. با خودم گفتم خدایا اینطوری که نمی‌شه. شاید این حرف‌ها، شرح و توضیحی داره که من ازشون بی‌خبرم! خلاصه اینکه باید از تَه و توی ماجرا سر در بیارم. این‌شد که زمان نسبتا زیادی صرف کردم و بعد از کلی کلنجار رفتن با کتاب‌های کهن و متن‌های قدیمی بالاخره اینطور دستگیرم شد که امام‌مهدی برای برپایی عدالت و ریشه‌کنی ظلم از دنیا، هشت ماه شمشیر به دوش، با دشمنان خدا نبرد مسلحانه انجام می‌ده. اتاق فکر و فرماندهی جنگ هم داخل مسجد کوفه قرار داره. در رابطه با برنامۀ نظامی امام‌مهدی هم باید بگم با نبردهای پیامبر و امام‌علی، تومنی هفت صنار فرق داره. نه که بخوام خدای‌نکرده بگم جنگ‌های اون‌‌ها ایراد و اشکال داشته، نه به‌خدا منظورم این نیست. بلکه می‌خوام بگم آقا رسول‌الله و مولی علی توی جنگ‌ها تاجایی که راه داشته با خویشتن‌داری رفتار می‌کردن. یا حتی سایر ائمه بخاطر شرایط فرهنگی و سیاسی از اقدام مسلّحانه به جِد خوددارى می‌كردن و تنها به تبليغ و اتمام حجّت می‌پرداختن. ولی امام‌مهدی با دراختیار داشتن جَفر سرخ، بدون هیچ ملاحظه‌ای با دشمنان خدا پنجه در پنجه می‌شه. اگه اشتباه نکنم قبل‌تر نوشتم که جَفر سرخ، کیفی قرمزرنگ و چرمی از پوست گاوه که بخشی از میراث پیامبران و امامان از جمله احكام جنگ و مسائل نظامى داخلش قرار داره. بد نیست بگم که امام‌های پیشین اجازه نداشتن از محتویّات این کیف استفاده کنن. البته من طیّ مطالعاتم متوجه شدم امام‌مهدی علی‌رغم داشتن چنین توانمندی فرازمینی، به هیچ‌وجه خشونت‏‌گرا و خونريز نبوده و از این امکانات فقط براى دفاع از راه حق و سركوب سرکرده‌هاى آشوب‏ و دونه‌درشت‌ها كه از روى عناد و لجاجت، امنيت جامعه رو به‌هم می‌زنن استفاده می‌کنه. امام‌مهدی با کمک امداد الهی و بهره‌گرفتن از فداییان خود، انقده می‌جنگه تا فتنه‌ای روی زمین باقی نَمونه و دین خدا برپا بشه. تا جایی که برخی از عرب‌های طایفهٔ قریش، پشت سر امام‌مهدی صفحه می‌ذارن که مهدی اگه واقعا از بچه‌های فاطمه بود به ما رحم می‌کرد. اما رحمی در کار نیست. امام‌مهدی با آدم‌هایی که به ظاهر وانمود به شیعه‌بودن می‌کنن و از محبّت اهلبیت دم می‌زنن، قاطعانه برخورد می‌کنه. البته من جلوتر نوشتم که با آماده‌شدن توده‏‌هاى مردم برای پذيرش امام‌مهدی، تنها سران استكبار هستن كه مزهٔ تلخ مجازات و شمشير امام رو می‌چشن و حتی گردن چندتا از کله‌گنده‌های کفر و طاغوت هم زده می‌شه. امام‌مهدی داخل خیمهٔ فرماندهی که توی صحن مسجد کوفه برپا شده، برخی احکام حکومتی رو طبق سنّت رسول‌الله صادر می‌کنه. در این حیص‌ و بیص خبر می‌رسه عدّه‌ای قصد شوریدن بر امام رو دارن. حضرت به سرعت دستور می‌دن تعدادی از سربازها برای دستگیری آشوب‌طلب‌ها به بازارچهٔ خرمافروش‌ها هجوم ببرن. ساعتی نمی‌کشه که اصحاب امام‌مهدی شورشی‌ها رو کت‌بسته به حضور امام میارن. الكافى: ج ۱ ص ۲۴۰ ح ۳ ص ۵۳۶ ح ۲، كمال‌الدين: ص ۳۲۶ ح ۶، تفسير العيّاشى: ج ۲ ص ۵۶ ح ۴۹، شرح‌ نهج‌البلاغة ابن‌ابی‌الحديد: ج ۷ ص ۵۸، رجال الكشّى: ج ۲ ص ۵۸۹ ح ۵۳۳. ادامه دارد...
داستان امام‌مهدی علیه‌السلام قسمت صد و هشتاد و چهار مدّت حكومت در اینکه فرمانروایی امام‌مهدی چقدر طول می‌کشه اعداد گوناگونی نوشتن. از پنج، شش، هفت، هشت، نه و ده سال بگیر تا چهارده و نوزده و بيست و سی و چهل و هفتاد سال. خدا بهتر می‌دونه اما در برخی از منابع کهن دیدم که صحبت از ۱۴۰ سال و ۳۰۹ سال هم شده. خیلی تلاش کردم به عدد دقیق‌تری برسم اما نشد که نشد. راستش بی‌فایده بود. بویژه وقتی دیدم اسلام‌شناس کم‌نظیری مانند علامه مجلسی نتونسته به جمع‌بندی برسه و بعد از کلی قیل و قال، آخرش گفته: خدا بهتر می‌دونه، بیشتر ناامید شدم. اما بین دانشمندان نامدار اهل‌سنت ابن‌حجر عسقلانى، سفت و محکم وایساده و می‌گه: امام‌مهدی هفت سال حكومت می‌کنه. نمی‌دونم اما به قول بعضی‌ها شاید اینطوری هم بشه گفت که آغاز شكل‌گیری قیام پنج يا هفت ساله، دوران تكامل قیام، چهل ساله و دورهٔ حکومتی که امام‌مهدی برپا کرده، بيش از سيصد ساله. الله‌اعلم! من فعلا با درستی و نادرستی این احتمالات کاری ندارم، اما انصافا چیزی که خیلی واضح و روشنه اینكه اين همه انتظار و خون‌دل خوردن، حتما براى یه دورهٔ كوتاه‏‌مدّت نمی‌تونه باشه. آخه خداوکیلی قرار و مدار از تشکیل حکومت امام‌مهدی مگه برپایی جامعه توحيدى نبود؟! خب! اگه اینجوره پس پُر واضحه که چنین جامعه‌ای با اَجی مَجی لا تَرجی و در کوتاه‌مدت ساخته نمی‌شه و کاری زمان‌ بَره. از این حرف‌ها گذشته، می‌خوام اعتراف کنم از اونجایی که بيشتر احاديث اين باب، از نظر سند ضعیف هستن متاسفانه نمی‌شه دربارهٔ مقدار حكومت امام‌مهدى به عدد دقیقی دست پیدا کرد. تنها حرف منطقی که دستگیرم شد این بود که چطور ممکنه مردمی که قرن‌ها در آرزوی برپایی حکومت عدل به سر می‌بردن، حالا با اومدنش، شاهد این باشن که این حکومت آرمانی فقط چند صبا برپا باشه؟!! مردم با خودشون نمی‌گن: واقعا همین؟! این همه انتظار و رنج فقط برای چند سال فرمانروایی کوتاه مدت؟! از طرفی شاهدیم اهلبيت دستور دادن براى بقاى امام‌مهدی روى زمين و تمتع طولانى ازشون، دست به دعا برداریم که "حتّى تُسكنه أرضك طوعاً و تمتّعه فيها طويلًا" خب! با این حساب اگه زبونم لال، دوران زندگى ایشون پس از استقرار حکومتشون كوتاه باشه، دلیلی براى آموزش اين دعا و خوندنش وجود نداره. بگذریم. بحارالأنوار: ج ۵۲ ص ۲۸۰، تهذيب‌التهذيب: ج ۵ ص ۸۷ ش ۶۸۹۴. ادامه دارد...
تصویر ارسالی از سرکار خانم فهیمه کهن از شیراز پس از دریافت کتاب. انشاءالله مبارکشان باشد. 🌺🌸🌹🌻🌷🌼 @talabehtehrani
داستان امام‌مهدی علیه‌السلام قسمت صد و هشتاد و پنج کتاب قانون ۱ امام‌مهدی برای حکمرانی و ادارهٔ جامعه و برقراری نظم، دقیقا مثل هر حکومتی نیاز به ساز و کاری قانونی داره. چیزی شبیه قانون اساسی. حالا نه لزوما با این اسم. اما بالاخره بی‌هیچی هم نمی‌شه و باید یه چیزی باشه تا پایه و اساس همۀ قوانین قرار بگیره. وقتی به این موضوع فکر می‌کردم، حدس‌هایی به ذهنم خطور می‌کرد. خوشبختانه وقتی سراغ روایات اهلبیت رفتم حدسم به یقین مبدّل شد. حالا می‌تونم بااطمینان بنویسم که حکومت جهانی امام‌مهدی بر اساس عمل به قرآن شکل می‌گیره. من چیزی بالاتر از این در کتاب‌های حدیثی نه پیدا کردم و نه اصلا وجود داره. متاسفانه باید بگم تا پیش از اومدن امام‌مهدی، مردم به هزار و یک دلیل، کاری می‌کنن که قرآن دنباله‌روی اون‌ها باشه! اما وقتی امام تشریف میارن، طوری رفتار می‌کنن که تمایلات مردم یا اگه بخوام دقیق‌تر بگم ذائقهٔ مردم بر می‌گرده به طرف قرآن. البته نه با ضرب و زور و بگیر و ببند راه‌انداختن! جذب این‌شکلی به درد نمی‌خوره و اصلا ماندگار هم نیست. امام‌مهدی به کمک جاذبهٔ اخلاق محمدی کاری می‌کنه که مردم، مزّهٔ شیرین حاکمیت اسلام ناب رو زیر زبون بچشن. کالاهای بُنجل و تقلّبی رو که به نام دین، به خورد مردم دادن دور می‌ریزه و از نو ‏آغاز می‌کنه. دقیقا شبیه جَدّش رسول‌الله که اونچه در جاهليت بود، باطل نمود و از نو آغاز کرد. جالب‌تر اینکه امام‌مهدی، نسخۀ سازشکاری با دشمن رو که طیف نسبتا وسیعی از مسلمون‌ها به دنبالش بودن، باطل می‌کنه. از این حرف‌ها که بگذرم داخل کتاب‌های درجه یک حدیثی، روایاتی دیدم که امام‌مهدی با کتاب جدید، سنّت جدید، امر جدید، دعوت جدید و حتی اسلام جدید میاد!! با خودم گفتم، خدایا این حرف‌ها چه معنایی می‌تونه داشته باشه؟! سخت غافلگیر شده بودم. باید پاسخ درخوری پیدا می‌کردم. تعداد اين گزارش‌ها اگرچه به‌لحاظ عددی، بالا نبود اما با توجه به اعتبارشون، می‌شد به صدور محتوای این روایات از طرف معصوم، اطمینان پیدا کرد. همینجا بگم که آقایون فقه‌الحدیثی هفت احتمال برای این جدید... جدید... جدیدها گفتن. راستش من، اول قصد داشتم تک‌تک این احتمالات رو اینجا بیارم و به تحليل و جمع‏‌بندى بپردازيم. اما خیلی‌زود پشیمون شدم. با خودم گفتم: ای‌بابا، خوانندۀ محترم چه گناهی کرده که باید دونه‌دونهٔ این‌ احتمال و تحلیل‌ها رو بخونه؟! اصلا مگه حال و حوصلهٔ خوندن این چیزها رو داره؟! در ادامه با خودم گفتم: تو اگه واقعا هنر داری بهتره لُبّ کلام رو بنویسی. این‌شد که کارم سخت شد. باید همۀ این احتمالات و تحلیلاتشون رو می‌خوندم. چاره‌ای نبود. از ابتدا با خودم قرار گذاشته بودم پای سختی کار وایسَم. خلاصه اینکه با توکل به خدا، آستین بالا زدم و شروع کردم. بعد از کلّی این‌در و اون‌در زدن خداروشکر به برداشت‏‌هایی اطمينان‌آور از احادیث رسیدم و حالا می‌تونم باخیال راحت بگم که منظور از کتاب جدید، قرآن جدید نیست. منظور از سنّت جدید، آئین تازه نیست. منظور از امر جدید، دستورات نو نیست. منظور از دعوت جدید، دعوت به دین جدید نیست و منظور از اسلام جدید، واقعا اسلام جدید نیست. بلکه مراد و مقصود از این جدیدها اینه که امام‌مهدی با شیوه‌های نوینی، مردم رو به دینداری دعوت می‌کنه. ایشون احکام و معارف مهجور و معطّل موندهٔ اسلام رو زنده می‌کنه. برداشت‌های ناصواب از قرآن و سنّت رو به دور می‌ریزه. برخی از احکام و مقرّرات رو با شرایط و تحوّلات رخ داده در زندگی نوین بشر تطبیق می‌ده و در آخر هم آدم‌ها رو با دانش و اسرار هستی آشنا می‌کنه. این‌هایی که گفتم حتی یه‌دونش هم از خودم نبود. من فقط تلاش کردم این نتیجه‌گیری‌ها با مضامین احادیث سازگار باشه و با هیچ اصلی از اصول مسَلّم و محکم کتاب و سنّت در تناقض نباشه. البته برخى از فرقه‏‌هاى منحرف مانند وهّابی‌ و بهایی با برداشت‏‌های غرض‌ورزانه تلاش کردن بگن شیعیان در انتظار دين جديدى غير از اسلام هستن که البته این‌ها تهمتی بیش نیست. الكافى: ج ۸ ص ۳۹۶ ح ۵۹۷، نهج البلاغة: خطبه ۱۳۸، كمال الدين: ص ۴۱۱ ح ۶، الغيبةللنعمانى: ص ۱۶۹ ح ۱۰، تهذيب‌الأحكام: ج ۶ ص ۱۵۴ ح ۲۷۰. ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فکر می‌کردید کربلا دروغ است. آیا فلسطین را نمی‌بینید؟! آتش سوزی خیمه‌ها مدل ۲۰۲۴ @talabehtehrani
داستان امام‌مهدی علیه‌السلام قسمت صد و هشتاد و شش شیوۀ حکمرانی ۱ از فرمایشات پیغمبر گرفته تا سخنان امام‌عسکری بدون اغراق، پرتکرارترین جمله دربارۀ امام‌مهدی اینه که زمين رو از عدل و داد پر می‌كنه. حالا من اینجا می‌خوام در این رابطه کمی ملموس‌تر بنویسم. برام خیلی جالب بود وقتی فهمیدم نخستین رفتار عدالتخواهانهٔ امام‌مهدی این بوده که داخل مسجدالحرام به کسی فرمان می‌ده تا اعلام کنه اون‌هایی که مشغول طواف مستحبى هستن از توقف در مجاورت حجرالأسود به کناری برن تا حاجی‌هایی که طواف واجب دارن، راحت باشن. برپایی عدل و داد به حرف نیست.دو صد گفته چون نیم کردار نیست. بی‌مایه فطیره. مردم، عمل می‌خوان و تشنهٔ رفتارن نه حرف خالی. به همین خاطره که امام‌مهدی غم و غصه از دل بدهکاران مالی بر می‌داره. توی شهر کوفه بدهكاری نمی‌مونه، جز اینكه حضرت بدهی‌ش رو صاف می‌کنه. احیانا اگه از کسی، چیزی به ستم برده شده، خیلی‌زود به صاحبش بر می‌گردونه. این عملکرد، رضایتمندی بالایی بین مردم به وجود میاره. یا مثلا خون‌بهای شهدای قیام رو درجا به خونواده‌هاشون پرداخت می‌کنه، حتی دستور می‌ده بدهی مالی شهدا رو پرداخت کنن تا خدای‌نکرده حق‌الناس به گردنشون نباشه. نهادی شبیه بنیاد شهید دایر می‌کنه تا خونواده‌های شهدا به شکلی آبرومندانه از بیت‌المال مقرّری دریافت کنن. عدالت‌گستری امام یه‌جوریه که حتی به اندازهٔ یه چوب کبریت هم بین آدم‌های نيكوكار و بدكار تفاوت قائل نمی‌شن و همه‌چی بطور يكسان تقسيم می‌شه. تا قبل از ظهور امام‌مهدی، آدم‌های ناتو یا بهتره بگم ناقلا و موذی با هزار دوز و کلک از بیت‌المال زمین می‌گیرن و به‌اصطلاح زمین‌خوارن. اما حکمرانی آقا به‌گونه‌ای هست که واگذاری ناعادلانۀ زمین از بین می‌ره و زمین‌های داده شده پس‌گرفته می‌شه. امام به شکل عادلانه‌ای به همه زمین می‌ده و حتی سهم افراد از زمین، بيشتر از قبل می‌شه. خلاصه اینکه امام‌مهدی ترازویی از عدالت برپا می‌کنه که بیا و ببین! به اندازهٔ نوک سوزنی به كسی ستم روا نمی‌شه. عدالت امام تا پستوی خونه‏‌ها راه پیدا می‌کنه. دقیقا مثل سوز سرما و حرارت گرما که از هر منفذی وارد می‌شه. با اومدن امام، دورۀ الدرم بلدرم کردن جبّاران و شازده‌های متکبّر به پایان می‌رسه و مردم بی‌چاره‌ای که قرن‌ها از ترس جونشون، جیکشون درنمیومده و بله‌قربان‌گوی سلاطین بودن، بالاخره نفَس راحتی می‌کشن. امام‌مهدی نه فقط دنیا رو از عدل و داد بلکه دل‏‌هاى بندگان خدا رو هم از عبادت خدا پر می‌کنه. تا جایی که ساكنان آسمون و زمين ازش راضى می‌شن. امام با برکنار کردن قاضی‌های بدکار دل مردم رنج‌دیده رو شاد می‌کنه. دنیای اون روز به اندازه‌ای گل و بلبل می‌شه که مردم با هزار آه و افسوس به همدیگه می‌گن ای‌کاش اون‌هایی که دستشون از دار دنیا کوتاه شده الان زنده بودن و این روزها رو می‌دیدن. آدم‌های زیادی که عمری به خدا پشت کرده بودن با دیدن اون اوضاع و احوال به امام ایمان میارن. بدكارها صالح می‌شن. باورکردنی نیست اما می‌گن توی فرمان‏روايى امام‌مهدی اوضاع به قدری خوب می‌شه که حتی حیوانات درنده هم در صلح و صفا به سر می‌برن. زمين، گياهانش رو سخاوتمندانه بيرون می‌ده و آسمون بركتش رو فرو می‌فرسته. من فعلا نمی‌تونم از جزئیات چیزی بنویسم اما سربسته بگم که انتقام خون به ناحق ریختهٔ امام‌حسين هم گرفته می‌شه. الأمالی‌للطوسى: ص ۲۹۱ و ۲۹۲ ح ۵۶۶، الاحتجاج: ج ۲ ص ۶۹، الاختصاص: ص ۲۰۸، علل الشرائع: ص ۱۶۱ ح ۳، كمال الدين: ص ۳۷۱ ح ۵، الغيبةللنعمانى: ص ۲۹۶ ح ۱، المناقب ابن شهرآشوب: ج ۴ ص ۴۲۵، الكافى: ج ۴ ص ۴۲۷ ح ۱. ادامه دارد...
به‌نام‌خدا الان داخل اتوبوس نشسته‌ام. همراه جمعی عازم فرودگاه امام خمینی و از آنجا به عراق هستیم. قرار است در اجلاس بین‌المللی نخبگان منابر شیعه که به مدت دو روز در شهر کربلای معلی برپا می‌باشد، شرکت کنیم. اگر خدا بخواهد یک هفته میهمان عتبهٔ حسینی علیه‌السلام در شهر کربلا خواهیم بود. حقیر را بواسطهٔ نگارش کتاب به این سفر علمی زیارتی دعوت فرموده‌اند. خدا را بابت این مرحمتی شاکرم و به شکرانهٔ آن، نایب‌الزیارهٔ همهٔ دوستان و عزیزان هستم.
اجلاس کربلای معلی، بین‌المللی می‌باشد. همین ابتدای راه یک رفیق روسی پیدا کردم. آمده بود قم. با علاقهٔ زایدالوصفی عکس‌هایی که از قم گرفته بود نشانم می‌داد. از نمایشگاه‌های عکس و خط دیدن کرده بود. از حرم از جمکران.
رسیدیم به فرودگاه امام و ترمینال سلام.
گذرنامهٔ جمهوری اسلامی مایهٔ مباهات و عزت همهٔ ما ایرانیان است.