.
حتما اینو شنیدید که علامه امینی شب عاشورا برای امام زمان صدقه کنار میگذاشتند و میگفتند امشب قلب آن حضرت در فشار است...
صدقه و صلوات برای سلامتی و فرج آقا فراموش نشه
التماس دعا
.
4_5913458178841908707.mp3
10.64M
موندمچجوریداغتو
دنیاتحملمیکنه . . .🖤
امشبی را شه دین در حرمش
مهمان است
مکن ای صبح طلوع
عصر فردا بدنش زیر سم اسبان
است
مکن ای صبح طلوع
🖤🖤🖤
😭😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و أَسْرَعَ فَرَسُک َ شارِداً ، إِلى خِیامِک َ قاصِداً
و ذو الجناح به سمت خیمه گاه شتافت...
ای فرس با تو چه رخ داده که خود باخته ای
مگر اینگونه که ماتی! تو شه انداخته ای
#عاشورا
@fateminia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ روضه عاشورا
🔸 لطفا با حال معنوی مناسب ببینید.
لااله الله الا الله
انا لله و انا الیه راجعون
همین حوالی هست که زینب بی حسین می شود.
یکجا خیلی آتش گرفتم اونجایی که امام رمق ندارد ولی با گوشه ی چشمش نگاه به خیمه ها می کند!!
حسین (ع) غیرت الله است.
یا حسین یا حسین یا حسین🖤
https://eitaa.com/talabemoshaver99
boland-sho-alamdar.mp3
11.9M
امشب شب شامِ یتیمان حسین هست.
خیلیها فکر می کنند دهه اول که تموم میشه، محرم تموم میشه.
نمدونن که تازه شروع شده؛افتادن و نشستن، اسارت و شرارت، اشک و ناله، تازیانه، گم شدن، نیش زدن، سوختن و...
😭😭
من اگه روضه خوان بودم،
این صوت رو می ذاشتم پشت بلندگوی مسجد و تکیه، تا هر کی فکر میکنه که همه چی تموم شده، ته دلش بلرزه و صدایِ هق هق گریه اش بیاد، سرش رو بذاره رو دوش کنار دستیش یا روی دیوار مسجد تا میتونه زار بزنه.
دلش بشکنه و همین شبِ یازدهم تذکره ی کربلاشو بگیره.
اگر روضه خوان بودم جوری دل مستمعانم رو همین شب آخری می بردم تو کربلای ۶۱ هجری که چند نفر غش کنند تا فکر نکنند همه چی تموم شده است.
اگر روضه خوان بودم جوری از زینب و دلبستگیش به حسین میخوندم، جوری دلدادگی این خواهر و برادر رو توصیف می کردم، جوری از جدا شدنِ حسین و رد شدن زینب از کنار مصرع شهدا میخوندم که عزاداران حسینی قالب تهی کنند.
خلاصه اگر روضه خوان بودم، امشب اول خودم رو یک دست مفصل میزدم تا همه بدونند همه چی تموم نشده.
همینطور که همه کفشهاشون دست گرفتند و با نگاه حسرت به خیمه های حسینی نگاه می کنند و زیر لب میگن حیف که این دهه تموم شد، بدونند روضه ها تازه شروع شده! با دل اونها کاری می کردم که تا شب اربعین خنده به لبشون نیاد و تمام وقت چشماشون خیسِ اشک باشه.
خوشبحال روضه خوانها که میتونند اشک بگیرند از عزاداران حسینی😭
التماس دعا
✍وجگانی
https://eitaa.com/talabemoshaver99
از شما بپرسم؟
مگر سرعت قدمهای یک دختر بچه چقدر است که اسبهای جنگی با سواران وحشی او را دنبال می کنند!!!
علیکن بالفرار😭😭
✍وجگانی
https://eitaa.com/talabemoshaver99
گذر از مارپیچ تاریخ
دخت علی بن ابیطالب، بانوی عقیله العرب، فهیمه، مفهمه غیر معلمه، علیا مخدره، زینب کبری سلام الله علیها در حضور مردم کوفه خطبه ای خواند و آنها را نکوهش و سرکوب کرد.
راوی تعریف می کند؛ علی بن الحسین (ع) با تن بیمار و صدای ضعیف همراه قافله ی اسرا به کوفه آمدند. زنان کوفه گریبان دریدند و شیون بلند کردند، مردانشان نیز گریه می کردند.
امام سجاد (ع) با آن صدای ضعیف و نحیفش گفت: مگر شما ما را نکشتید!!جز شما چه کسی ما را (پدر و برادران و بنی هاشم و یاران..) کشته است؟
اینجا زینب اشاره کرد، مردم خاموش شدند.
حذام اسدی می گوید: تا کنون بانویی به این شرم و وقار ندیده بودم. سخنوری که گویا حیدر کرّار مولا امیرالمومنین(ع) زنده شده است و سخنان او را به قالبِ سخن می ریزد. در آن دَم نفسها حبسِ سینه، گوشها تیز، زنگ قافله از کار افتاد.
کسی تا آن روز صدای زینب را نشنیده بود اما امروز باید صدا بلند می کرد: ای اهل کوفه! ای لاف زنها! ای بیعت شکنان!
گریه می کنید!! الهی اشک چشمتان نیارامد. شما مثل آن زن دیوانه ای که صبح تا شب می تابد و شب تا صبح وا می تابد هستید. دروغگویانِ گزافه گو!تملق گوها! کرشمه نوازان دشمن! جایگاهتان مشخص است! معلوم هست شما پهنه زارید یا گورستان!
تا ابد برای پدرم گریه کنید و کم بخندید. ننگتان باد! این ننگ و رسوایی که به گوشت و جانتان نشسته است تا قیامِ قیامت بر گردنتان آویز است.
حق را کشتید. چراغ هدایت را شکستید. سقف سرتان را خراب کردید. آرامش را از خود سلب کردید. درد خریدید و درمان را از دست دادید.
چه بد سلیقه!!
چه کج سلیقه!!
حسین را کشتید تا دنیا را بگیرید!! چه بدعاقبت! نه سهمی از دنیا بردید و نه آخرت!
گدایی و رسوایی نصیبتان شد!
سکه ی زرد و سرخ را نخواهید خورد اما سکه ی دورویِ خواری را بر جبهه ی خویش نهادید.
چه بد عملیاتی داشتید!
عروس عملیات شما بی مو، بدنما، کور و زشت و کج خُلق است. دامادِ عملیات شما بد عهد، خائن، بد سیرت است.
عجب نکنید آسمان خون ببارد! و عجب نکنید بزودی پاگیرِ خونِ به ناحق ریخته یِ بنی هاشم شوید.
"خلاصه ای از خطبه حضرت زینب سلام الله علیها( برگرفته شده از نفس المهموم)"
💯پ ن: بانوی عقیله العرب از این مارپیچ تاریخی با کیاست زیادی عبور می کند. مفسدان ظاهر نما که در منجلاب اخلاق فاسد به سر می بردند. با تکه کلامهای فاخر که تمدن بیداری را در پی دارد و برازنده ی آن نابکاران است به کار می برد "مثل لاف زن های دروغگو" گزافه گویان" و..
زینب(س) ستون های کاخ عبیدالله را می لرزاند و پایه ی کاخ عدالت عمومی فروریخته را همانجا با مصالحِ سخنوری ترمیم و حقیقت بیداری را آشکار می کند.
اینجا معنایِ "سرِّ نِی در نینوا می ماند اگر زینب نبود، کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود" آشکار می شود.
💎تقدیم به بانویِ سفیرِ کربلا و همه ی کسانی که برای بیداری اذهان روشنگری و مجاهدت می کنند.
✍وجگانی
https://eitaa.com/talabemoshaver99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹این زیبایی ها رو فقط تو مسیر کربلا می بینید.
سخاوت و شجاعت عراقیها ستودنیست.
واقعا مهمان نوازند.
سال قبل که برا زیارت اربعین رفته بودیم. بعد از یک خستگی زیاد، گرمای فراوان و طی کردن مسیرها با ماشینهای وَن عراقی که خودش یک طومار حرف دارد..
بالاخره حول ساعت ۱۰ شب به کاظمین رسیدیم. ۲تا زن و ۶ تا مرد از محارم و اقوام بودیم. از بسا پاهایمان فشرده شده بود دیگه نایِ پیاده روی نداشتیم. چاره ای نبود، کوله ها رو به پشت انداختیم و حرکت کردیم.
هنوز چند قدمی راه نرفته بودیم که یک موتور سوار پیچید جلوی مردانِ گروه و گفت: مُبیت، مُضیف...خلاصه فهمیدیم ما به مهمانی دعوت شدیم.
سریعا رفت گاراژ، ماشین گرفت برای ما ۸ نفر سوارشدیم، خودش با موتور جلو و ماشین به دنبالش حرکت کرد.
رسیدیم به خونه ای که دوردست از حرم کاظمین بود، خونه ای زمینی و با صفا، با چه اشتیاقی این زن و شوهر پذیرایی کردند. ماشاءالله ۵تا فرزند قد و نیم قد، موفرفری و سفید و گندمی، با لباسای کوچیک عربی، وای که چقدر دوست داشتنی بودند.
1⃣چیزی که خیلی چشمگیر بود؛ یکسال از این ماجرا گذشته ولی هنوز خاطره اش برای ما جالبه؛ رفتارهای سخاوت گونه ی آنها بود. با چه عشقی اون موقع شب تو خیابون به دنبال مهمان می گشت. انگار به امام حسین (ع) گفته بود؛ زائرالحسین براش بفرسته.
2⃣حرکت مادرِ جوان این خانه بود: رفت تو آشپزخانه و چراغهای آشپزخانه رو خاموش کرد. بچه ها تربیت شده بودند نباید روبه روی مهمان می نشستند یا آمد و رفت زیادی نداشتند. شاید در طول سال به خودشون سخت می گیرند تا بتونند یک شب میزبان زائرالحسین باشند.
حب الحسین اَجنّنی😭💚
✍وجگانی
4_5901983911717639635.mp3
7.84M
وای خدای من این مداحی عربیها چرا آنقدر قشنگن؟
خدایا لطفا ما رو برسون به اربعین و موکبهای عراقی و مداحیهای عربی.😭
فکر کردن به موکب های عراقی و چایِ عراقی، دیدن دسته های سینه زنیِ گل مالی شده که وارد حرم الحسین می شوند. شور و شوق بچه های عربی با دامن های بلندشون، زیادیِ پذیرایی ماء البارد با فاصله های اندک و...خواب رو از من گرفته...
لا یمکن الفرار من حبک الحسین (ع)
فقط میتونم بگم حسین دیوانتم😭😭💔
✍وجگانی
https://eitaa.com/talabemoshaver99
خاطرات سفیر
و من شدم "ایران"
من باید پاسخگوی همه نقاط قوت و ضعف ایران می بودم. انگار من مسئول همه ی شرایط و وقایع بودم. چاره ای نبود و البته از این ناچاری ناراضی هم نبودم. من ناخواسته واسطه ی انتقالِ بخشی از اطلاعات شده بودم و این فرصتی بود تا آن طور که باید و شاید وظیفه ام را انجام دهم.
تصمیم گرفته شده بود! من سفیر ایران بودم و حافظ منافع کشورم و مردمش.
📓برشی از کتاب خاطرات سفیر
چه دختر با شهامتی بوده این نیلوفر شادمهری!! بورسیه طراحی صنعتی برا دانشگاه انسم پاریس می شود. آنجا دیگر نیلوفر شادمهری نیست یک سفیر و یک دخترِ مسلمان با حجاب ایرانیِ اسلامی شناخته می شود.
و بهتر بگویم او می شود "ایران"💚
خودش بحث راه نمی اندازد ولی روزی نیست که قبل و بعد از کلاس با او بحث نکنند. چقدر یک دختر محجبه ی ایرانی خودساخته است که از پسِ همه ی حریف هایِ "ایران" بر می آید.
از مسیحیانِ حق به جانب، لاییک های بی دین، هندوهای شرقی، فرقه هایِ سنّی مذهبِ مخالف و همه و همه... که در برابر پوشش نیلوفر قد علم کرده و بخاطر ظاهرش هر سوال و شبهه هایِ بی اساس جزغاله شده از نسل در نسل های قبلیِ هم کلاسی هایش را باید جواب بدهد...
آن جاهایی که گرسنگی تحمل می کرده تا غذای حلالِ ایرانیِ اسلامی پیدا کند و از بوی مارمولک های پخته ی رستوران های بی دین ها فرار می کرده، حال ما را بد می کند ولی انگشت لایک و دستمریزاد برایش می زنیم که عقلش بر تمایلاتش پیروز بوده است. رژیم های اجباریِ غذایی او از سوپ صدف و خرچنگ و ملخ و ... نشانی از حلال خوری یک مسلمان حتی در اوج نیاز است.
خاطرات سفیر خواندنی است. مخصوصا اینکه او نه طلبه و نه مبلغ دینی است. فقط یک دانشجوی دکترای طراحی صنعتی بوده است.
💎 نیلوفر از مادرش آموخته که دین عقل میاورد. مادر از کودکی برایش قصه های دینی می گفته و با عمق وجودش مسلمانی ناب را به کامش ریخته است. قصه های مادرانه خردورزی او را فعال کرده و آن سویِ دنیا از حقیقت دین اسلام دفاع می کند.
✍وجگانی
https://eitaa.com/talabemoshaver99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قیمت این صحنه چند؟
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
بابی انت و امی
دورت بگردم یا حسین😭
آخه با دلها چه کردی!!
عجب حرارتی تو دلها به پا کردی!
ببین همه جا دارن برات آب پخش می کنند.
تو سفر اربعین چیزی که زیاد تو دسترس هست "آب"😭
دلم میلرزه تو کربلا اسم "آب" که میارم😭
همه ی اسبها خوردند
همه ی مرغان خوردند
عمرسعدی ها خوردند
یهودیا خوردند
مسیحیا خوردند
آخه چرا آب به حرم تو بستند😭
امان از "عطش"😭
✍وجگانی
https://eitaa.com/talabemoshaver99
در حرم امام رضا (ع)با ایشان حرکت می کردیم که یکباره شخصی را دیدم که روبه روی ایشان قرار گرفت! او را می شناختم متهمی که خود آقای رئیسی قضاوت پرونده اش را بر عهده داشته و حکم شلاق و حبس برایش صادر کرده بود.
ایشان جلو رفت و او را در آغوش گرفت و حسابی با او خوش و بش کرد و حتی کارت مهمانسرای حضرت را به او داد.
گفتم ایشان فلان متهم نبود؟ گفت: چرا آنجا متهم بود و تقاص کارش را پس داد، اما اینجا زائر امام رضاست و ماهم خادم آقاهستیم.
📓برشی از کتاب رئیسی روحانی بود.
همین کارهای آیت الله رئیسی او را رئیسی عزیز کرد. روح بلند او، مردمی بودنش، خستگی ناپذیریش، گذشت و ایثارش ...
تواضع قُرب میاورد. هر جا از او گفتند، خودش را طلبه ای از شاگردان مکتب اسلام خواند تا گرفتار غرور نشود.
هر چه خود را در مقابل خدا به زمین زد، بالا و بالا رفت. کارهای پنهانیش آشکار شد. از مثلثِ خطرِ منیّت، موقعیت، مادیّت خود را رهانید. گمنامی را دوست داشت اما خدا او را پرنام و خوشنام کرد.
جمله ی زیبای آیت الله شهید بهشتی را به تصویر کشید."ما تشنگان خدمتیم، نه شیفتگان قدرت"
گوشش به حرف شایعات نبود و همانند شهید بهشتی در آماج و تیررس تهمت ها و مطالبِ خلافِ واقع، فقط سکوت می کرد تا وظیفه ی انقلابی اش را انجام دهد.
در پایان همه ی خستگی ها، پروانه ی وجودی امام رضا جان (ع) شد. گِرد شمع او چرخید و بال بال زد و در آغوش او جای گرفت."آری گرفت هرچه ز مهر رضا (ع)گرفت".
✍وجگانی
https://eitaa.com/talabemoshaver99
📓کتاب رئیسی روحانی بود، دیشب از طرف دوستی که زائر امام الرئوف بود بعنوان هدیه و سوغات به دستم رسید. شکرا
.
زائر اربعین
✍فاطمه وجگانی
حقیقتی که تکه ای از وجود را آنجا گذاشته است. هر عاشق دیده و ندیده ی آن حرم را مجذوب خود کرده است. تکه ای از وجودش، پر جوش و خروش در تلاطم است. همه را به سوی خود میخواند. چراغ نور هدایت و کشتی اش نجات دهنده است.
زائرش خواب و خوراک ندارد. در بیداری به دنبال حرم میگردد. کم کم کوله ای جور میکند و به دنبال همسفری عاشق تا به گرد خانه ی کعبه ی دوست بگردد.
همه چیز جور و مهیاست. او عازم سفر می شود. هنوز کربلا را ندیده است ولی عاشق است و نمی داند که چرا بیقرار است. ندیده درد عشقی کشیده است که مپرس.
شعاری دارد پسندد آنچه را جانان پسندد. عازم راه است از همه حلالیت میطلبد و قدم قدم خودش را به آن سوی مرزها می کشاند.
تشنه است اما نه به اندازه ی لبهای ترک خورده ی ارباب! گرم است اما نه اندازه ی گرمی عشق به حرم!
گاهی تنها می شود؛ همسفری اش را گم میکند، دلش پر از اضطراب می شود اما نه به اندازه ی اضطرار گم شدن رقیه!
راه دور است عمودها را طی می کند نه به اندازه ی دوری سفر مدینه تا کربلا تا کوفه و شام بلا.
اشک فراق ز هجران حرم دارد نکند بین الحرمین را نبیند اما نه به اندازه ی فراق زینب از دوری برادر. پاهایش آبله زده است، گاهی مجروح و زخمی، خون میچکد ولی به اندازه ی زخم های حضرت سجاد علیه السلام نه!
او را میزبانهای عراقی پذیرایی می کنند؛ بفرما چای عراقی و طعام عراقی و گاهی مشت و مال و مکان استراحت...
داخل کوله اش خوراکی دارد ولی نای خوردن ندارد. هزاران فرق است این مسیر تا آن مسیر زینبی که کوله ای نبود و محض صدقه، نان و خرمایی برای یتیمان میاوردند نه از باب اکرام مهمان.
زائر اولی میرود تا «اللهم اجعل محیای محیا» زندگی اش را از حسین علیه السلام درس بگیرد. حسین علیه السلام امام زندگی اش است.
او می رود تا انجام تکلیف کند. باید برود تا حس ظهور را درک کند. امام حی و حاضرش را یاری کند.
اربعین یک حادثه نیست، جاری که همیشه در حال جریان است. زنده میکند، بیدار میکند، میبخشد، جان می دهد، کن فیکون میکند.
اربعین حماسه ی حضور است برای درک ظهور. حقیقت حسین آنجاست همان تکه ی وجودی است. حسین علیه السلام همه چیز است.
حقیقت فطرت است. حیات و ممات و حشر و نشر و حساب و کتاب و.. همه با حسین است.
حسین ثارالله است. خونبهایش خود خداست. زائرش بر بال ملائک سوار است، فرشته ها او را مشایعت میکنند.
خود را به بین الحرمین قطعه ای از زمین بهشت می رساند. هر طرف نگاه میکند حرم میبیند. حرم در حرم نور در نورجرعه آبی می نوشد، نعلینش را به بند انگشتش گره کرده و بین دو حرم و دوراهی گیر کرده است.
ادب می کند در محضر حضرت سقای ادب، اذن دخول می گیرد سر تعظیم فرود میآورد و داخل حرم عباس علیه السلام بوی سیب را استشمام می کند و اندکی بعد راهی حرم حسین علیه السلام می شود. «هنیئا لک»
زیارت قبول زائر اولی
هر ساله رزقت پر برکت
#اربعین
#زائر_اولی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
https://eitaa.com/talabemoshaver99
🔲 نظر پاک و خطاپوش!
صهیونیست ها از ترور شهید هنیه درون تهران -بعنوان قدرتمندترین کشور جبهه مقاومت- البته قصد ناپاکی دارند.
رخنه های اطلاعاتی و حفاظتی هم خطای قابل دفاع نیست.
اما از صندلی تماشای بالاتری هم می توان بر این حادثه نگاه کرد:
1⃣ از صبح ۱۰مرداد۱۴۰۳ ، فلسطین جزء هویت ملی ایرانیان هم شد!
اگر حمایت از فلسطین تاکنون "رویکردی امتی" بود؛ از امروز "امری ملی" هم هست.
مدرنیست ها و سکولارهای ایرانی و بخصوص آنها که حامیان دکتر پزشکیان بودند خوب است به این نکته توجه کنند.
خون ریخته شده در تهران، "نماد مقاومت فلسطین" بود و با دعوت رسمی، مهمان ایرانیان در مراسم تحلیف رئیس جمهور منتخبشان بود؛ برای مردم فلسطین این حق هست که از ملت و دولت ایران، سراغ او را بگیرند.
پاسخ درست به این طلبِ ملت فلسطین، خونخواهی او توسط ایران است؛ همان که رهبر انقلاب اسلامی نوشت:
"مهمان عزیز ما را در خانه ما به شهادت رسانید و ما را داغدار کرد ولی زمینه مجازاتی سخت برای خود فراهم ساخت... این حادثه تلخ و سخت که در حریم جمهوری اسلامی اتفاق افتاده است، خونخواهی او را وظیفه خود می دانیم."
2⃣ مجموعه عملیاتهای تروریستی سابق بر علیه هنیه نشان می دهد آن عزیز حتما ترور می شد؛ در قطر، فلسطین یا...
انتقام او و اندازه اش در آن صورت بر عهده جنبش های مقاومت فلسطین می ماند و بس! امروز اما به دلیل وجدان انسانی و حق بین المللی، منتقم اش باید جمهوری اسلامی با توان اطلاعاتی-عملیاتی و نظامی برترش باشد.
این نکته را هم باید طراحان و فرماندهان نظامی توجه کنند که "مجازات سخت" و "خونخواهی او" -که در وعده رهبر انقلاب آمد- را بشکل دردناک تر از #وعده_صادق و دقیق تر از عین الاسد انجام دهند.
"نحن اهل الدم طُلّاب الثره"!
#شهید_هنیه
#هم_خونی
#غزه
📝 محسن قنبریان ۱۰مرداد۱۴۰۳
☑️ @m_ghanbarian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زود زود دلم تنگ می شود برا آقای رئیسی. هر صدایی می شنوم، خیالاتم می گوید سید ابراهیم است.
چقدر حیف بود!
واقعا حیف بود!
می گفت: حاج قاسم اگر خسته شد ماهم خسته می شویم!!!
هنوز هم مایه ی آرامش ماست.
مهمان عزیز را در وطنِ مهمان نوازِ ما کشتند. هنوز سوز سینه ی ما از آن شبی که سید ابراهیم گم شد خوب نشده است، دوباره داغ اسماعیل را بر جای گذاشتند.
حیفِ قاسم و ابراهیم و اسماعیل بود که روی زمین باشند؛ چون جایشان بهشتِ برین است.
هنیئا لک
✍وجگانی
https://eitaa.com/talabemoshaver99
💠 سفرنامه اربعین
✍️ فاطمه وجگانی
قلم به دست گرفتم تا بنویسم از اینهمه عجائب!!!
از چادرهای خاکی، از کوله های سنگین، از پاهای آبله زده، از رنگ پریده ی دخترکان و لبهای خشکیده ی کودکان، از مرواریدهای سفیدِ چشمانِ پیرزنان، از کمر خمیده ی کهن مردان ...
خورشید نای ماندن در آسمان را ندارد، آمده است روی زمین، فرشِ کربلا را گرم تر می کند تا کربلا معنای سوختن و سوزانیدن را بهتر پیدا کند.
جوهر قلم نیز روان شده است. می نویسد از سنگریزه های داغ، از فرط تشنگی زائرینی که پشت مرزها دل به این سنگها سپرده اند و دلشان ناله ی آب آب را دارد. همه جا را دود می بینند. هر لحظه ناله ی زینبی دارند و زمزمه شان السلام علیک یا ابا عبدلله است. دَم در سینه ها حبس شده و التماس نفس دارند.
آب موجود است اما تشنگیها سیراب نمیشود. راستی چرا!!!!
آب خجل است از روی عباس و سکینه...
مینویسم از فوج جمعیت های زمینی و فوج فوج ازدحام آسمانی ها همه آمده اند تا قبة الحسین علیه السلام را زائر شوند. انگار عرش خدا آنجاست. از صفهای طولانی و صداهای درهم برهم لبیک یاحسین!! لبیک یا عباس!! تا آسمان هفتم شنیده میشود.
اینجا کربلاست!
السلام علی ساکن کربلا!
مینویسم از هزار و یک حقیقت نانوشته از کربلا
نوری که ساطع است از قبة الحسین و صدایِ بال ملائک برای ارادت زیارت الحسین علیه السلام.
صدای شیون و فغان آنها گوش ملک و ملکوت را باخود همراه کرده است.
نوری که از سلسله ی ولایت پذیری عباس بن علی به خصوص در شارع عباس علیه السلام، حرارت دل مشتاقان را بی تاب میکند و ذکر «یا عباس جیئ بالماء لسکینه» را زمزمه میکنند.
انعکاس نور در نور و حرم در حرم و بین الحرمین را تافته ی جدا بافته ی این قطعه میکند.
دل هر زائری به سمت کف العباس و علقمه و دشت فرات در یک سو و در دیگر سو به مخیّم و تلّ زینبیه متوجه میشود.
مینویسم از زائرینی که دست بالا برده و ذکر لبیک یا حسین را بر لب دارند. گاه سر به گریبان برده و خود را در آیینه ی جمال امام محو میکنند و باران سیلاب از گونه هایش جاری است. گاه آنقدر آرام اند که خودش فکر میکند نکند سنگ دل شده است!!
مینویسم از هفتاد و دو ستاره ای که گِرد خورشید طواف کردند و خود را در جوار حرارت او جای داده اند. از علی هایش که اصغرش بر سینه و اکبرش در پایین پایش. از حبیبش که دو بار زیارت میشود و از حُرّش که چند قدم آن طرف تر است.
صدایِ پای جابر و عطیه می آید. خودر را در نهر فرات شسته و با قلبی شکسته خود را به محبوبش رسانده.
صدای زنگ قافله با سواران رنجور و خسته دل، کجاوه های زینب و سکینه بدون رقیه.... با دلی پر از داغ و غم از دور می آید.
حقیقت مشائیه، فاصله نجف تا کربلا وصل به امام است. پیاده های اربعین می آیند. روز به روز ازدحام جمعیت با زبان های فارس و عرب و ترک و... کربلا را کربلایی میکنند. امام زنده است و اربعین تجدید عهد با حقیقتِ حسین است. حسین علیه السلام تازه شروع شده است.
باید نوشت از هزاران زیبایی و عبرت در این سفر که جوهر قلم تمام شده است، نا نوشته ها می ماند تا دیگران بنویسند.
✍فاطمه وجگانی
#سفر_نامه_اربعین
https://eitaa.com/talabemoshaver99
آقا سید عبدالکریم کفاش گفت: اگر یک روز امام زمان عج الله نبینم دق می کنم!!!😭😭
امام زمان ببخشید که ما دق نکردیم که هیچ، خیلی وقتا یادمان رفت که شما هم هستید!
یادمان رفت که حواسِ شما به ما هست!
یادمان رفت منتظرِ شما باشیم.
یادمان رفت هر دوشنبه و پنجشنبه نامه ی عمل ما به دست شما می رسد!
ببخشید که اشک شما را در آوردیم!
به جای اینکه شرمنده ی شما باشیم، شما را شرمنده کردیم!
" (اِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ، وَلا ناسینَ لِذَکْرِکُمْ "؛ شما در مراعاتِ حالِ ما هیچ کوتاهی نکردید! ما را فراموش نکردید!
حقِّ پدری بر ما تمام کردید.
ببخشید که حقّ پدریِ شما را ادا نکردیم.
شما پدرِ مهربانتر از پدر هستید.
اللهم عجل لولیک الفرج
✍وجگانی
https://eitaa.com/talabemoshaver99
داشعلی
رفیقِ همسفر
از پایِ اتوبوس تا خودِ کربلا
داشعلی داش مشدی هست. اهل سفر و لوطیِ دودِ چراغ خورده!
رنج کشیده و کار کرده!
اهل تعارف و اینا نیست، صافِ صاف
بی ریا و صادق، همسفریِ بی شیله پیله!
اینطوری داشعلی رو نمیشناسی، یه سفر باهاش همسفر باشی همه چی دستت میاد، خوب میشناسیش، تا آخرش باهاته و هواتو داره.
اگه یه شب همشیره اش حرم حضرت عباس بیتوته کرده باشه..داشعلی دل نگران میشه. سراسیمه چندین بار از موکبِ خواهران، سراغِ خواهرش رو می گیره!!
بهش نمیاد! لاف نمیزنه ولی عمیقا حواسش بهت هست!
تو سفرهای دوره ی عتبات در مسیر سامرا، کالسکه ی بچه ای یه تنگِ گوشه گیر کرده بود. مادر بچه تو صف پذیراییِ هندوانه ... راننده ماشینِ عراقی کالسکه رو نمی دید با فاصله به خطِ مویی با ماشینِ شاسّی بلندِ عراقی ... داشعلی مثل بازِ شکاری پرید و بچه رو نجات داد!
داشعلی عاشقِ مولا علیِ
هر موقع میره کربلا، اول میره نجف! آخر هم میره نجف! سَر و سِرّش با خودشه! خیلی دم نمی زنه ولی رفتاراش آدمو جذب میکنه.. میگه مولا علی پدرمونه، اول باید ادب کنم خونه ی بابا برم و بعد برم خونه ی پسرش!
داشعلی تو وطن حساب و کتابش دقیقه! مو از ماست می کِشه، ولی تو سفرِ اربعین دلار و دینار و تومن براش بی معنیه.
داشعلی تو سفر، بهترین همسفرِ.
نگرانش نیستی! نگرانت نمی کنه! گم نمیشه! و گُمت نمیکنه! چند دوربینه حواسش هست! همسفریشو جا نمیذاره.
دقیقا همونجایی که قرار گذاشته همونجاست!! تهِ تهِ با معرفتاست!
داشعلی کوله اش سنگین نیست، دلش گنده است، دل کَنده از همه چی! کاری به کوله اش نداره، پیشِ این و اون دور میندازه و میره پیِ کارش.
داشعلی شغل اصلیش شاطر نونوایی بوده. پا بده، دو دهه برا موکب نون می پزه و شبا از کمیِ جا ممکنه گوشه ی بنزِ تک بخوابه. گیرِ خودش نیس. دم نمیده. منّت نمیذاره.
داشعلی مَردِ! مَرد واقعی!! اصلا مثل اسمش مولا علیِ. رو ناموسش غیرتیه!
یه همسفر اربعین مثل داشعلی، خاطِرت رو جمع می کنه که تو مَرد داری و غمت نباشه! همه چی حله!
کربلا رفتنِ یه خواهر و برادر نمونه ای از روضه ی کربلاست.😭
خواستم بگم داشعلی آخرِ آخرِ همه مرداست.
✍وجگانی
#سفر_نامه_اربعین
https://eitaa.com/talabemoshaver99
YEKNET_IR_shoor_2_fatemie_2_98_11.mp3
5.23M
بدم الحسین
راهیم کن حرم حسین😭
راهیِ حرم شدیم
قدم در راه زیارت گذاشتیم.
می رویم تا در سیل انبوه زائران حسینی شریک شویم.
نیت بستیم تا همراهِ جابر و عطیه باشیم.
امسال هم توفیق شد تا زائر اربعین باشیم. اگر پایِ مان یاری کرد تا به حرم برسیم حتما چند قدمی برایِ دوستان بر خواهیم داشت. اگر دستِ مان توفیقِ لمسِ شبکه های ضریح را داشته باشد، حتما گره محکم تری خواهیم زد تا گشایش قفل ها باشد.
اگر زبانِ ما شایسته و لیاقتِ سلام در برابر ارباب را داشت لبیک یاحسین ها را با یاد شما فریاد خواهیم زد.
برای شما دعا می کنم و از شما دوستان عزیز حلالیت می طلبم. ملتمس دعای شما هستم.
✍وجگانی
#سفر_نامه_اربعین
https://eitaa.com/talabemoshaver99