eitaa logo
تنها علاج
890 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
580 ویدیو
302 فایل
"با امام حسین(ع) به همه جا می توان رسید" صفحه رسمی حجت‌الاسلام سیّد علی‌اصغر علوی https://virasty.com/tanhaelaj ارتباط با مدیر: @Behesht123
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 📚 آسمان چهارم: پارو بزن! (حکایت پارو زدن تا کربلا) نمک‌گيرش بوديم عمری، امروز هم حسابی شرمنده‌مون کرد... سفره‌دار حضرت ارباب، آقامون اباالفضل تو حرمش ما رو دعوت کرد و سر سفره‌اش نشوند؛ ما رو دعوت کردند مهمون‌سرای حضرت به صرف ناهار! «سر سفره‌ت منو نشوندی حسین! نمکت را به ما چشوندی حسین!» آقاجان! توی دنيا خيلی قشنگ ازمون پذيرايی کردی؛ آخرتم ايشاءالله دستمونو بگير آقا جان! البته اینو هم بگیم ماها شکمو نیستیم؛ برای شفاش می‌خوریم ها! * کاش دلمون هم مثل نمازمون می‌شد: شکسته! نمازمون شکسته است ولی دلمون هنوز نه! خستگی برنامه‌ها دیگه حالی برای مقام «شکستگی» نذاشته. ما در مقام «کوفتگی» داریم این‌جا پارو می‌زنیم! * حسين عليه‌السلام کسی بود که بر تربت خودش سجده کرد «رِضاً بِقَضَائِکَ...» نماز که می‌خونی با مهر کوی حسين حواستو جمع کن! * همه سوغاتی کربلا «مُهر نماز» می‌خريدند و من با خودم فکر می‌کردم که آيا می‌شه «مِهر نماز» رو سوغات آورد؟ آخه سوغاتی که با پول بشه خريدش که سوغاتی سياحته؛ نه سوغاتی زيارت. سوغاتی زيارت رو بايد با جون خريدش. بعضی روزهای آخر به فکر خريد کفن افتادند. ولی اونی رو که هوای شهادت در سر داره، با کفن چی کار؟ غسل من اشک چشامه کفنم پيرهن سيامه «در حیرتم چگونه خجالت نمی‌کشد هرکس برای خود کفن از کربلا گرفت» * اون‌جا بود که فهمیدم اگر سوار کشتی نجات حضرت ارباب نباشم، هرچه‌قدر هم پارو بزنم، به ساحل نخواهم رسید و تلاش‌هام بی‌حاصله! ابتدا باید در کشتی او سوار شد.. آن‌گاه پارو زد! * حاجت چی می‌خوای؟ همين که مای آلوده رو تو بارگاه و حريم پاکش راه داده بالاترين نعمته؛ چی بالاتر از اين؟! همه می‌گن آقا گرفتاريم و... ولی کمک کن گرفتار خودت بشيم «با دست تهی آمدنم عيبی نيست عيب است که با دست تهی برگردم» * هميشه به هم می‌گفتيم: بيايد ببينيد تو گوشیم يه عکس جديد حرم هست ولی وقتی حالا خود خود خودش جلومونه، چی باید بگیم؟ خب این گوشی را بذار کنار و باهاش مستقیم حرف بزن! خدایا شکرت! * ما مث ذغاليم! تا کنار آتيشيم، داغيم ولی اگر جدا بشيم، سرد می‌شيم کاش هميشه آتيشی باشيم! * امون از اون شب! تا اومدیم بریم حرم، صدای تیر و تفنگ اومد... همه ریختیم داخل حرم و درهای حرم رو بستند... چه شب به یاد ماندنی شد آن شب! تا صبح توی خونه امام حسین یه جلسه خصوصی برپا شده بود؛ ما بودیم و امام حسین! * اون شب از همه چیز صحبت شد، حتی آقای دکتر بانکی‌پور با صحبت‌های ملیح و بانمکی که داشت، اشاره‌ای به بحث شیرین ازدواج و اهمیتش کرد... کار ندارم... ولی یهو تحت قبه شلوغ شد و دعاها رنگ و معنویتی دیگر گرفت! * جا گذاشتيم.. همون به‌تر که جا بذاريم چه جايی به‌تر از اونجا آره رفقا جا گذاشتيم: دل را، لنگر را، پارو را! تو حرمش! «خوشا به حال خیالی که در حرم مانده و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد» * -ديدن؟ -امام زمان؟... -مگه بايد می‌ديديم؟ -اصلاً دیدن پیش‌کش، چه‌قدر یاد امامت بودی؟ زيارت رفتی و حسين زمانت را فراموش کردی؟ - خدا نکنه! * هنوز دلم اون‌جاست! کی بشه بهار سبز پرچم سرخت بياد... اون وقت با مولا بيايم يا صاحب الزمان! کی می‌شه با شما زيارت جدتون بيايم؟! اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّکَ الفَرَج 🍃💎✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬ 💠 انجمن دانشگاهی فرهنگی "کربلا سلام" @karbalaasalam @tanhaelaj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰اعمال مشترک شبهای قدر و اعمال شب نوزدهم ماه مبارک رمضان ━━💠🍃🌺🍃💠━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قدر 1444 برنامه طوفان الاقصی ریخته شد تا قدر 1445 چه تقدیر شود؟ شاید نمازمان در قدس ‎@qavami@tanhaelaj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 دستور العملی عجیب و نورانی از آیت الله فاطمی نیا برای حاجت خواستن در شب قدر ؛ شبی که تکرار شدنی نیست ‼️ از اسرار هست ...‼️
🔖دستور پیشنهادی شب قدر 🪴قَالَ أَمِيرُاَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ ابي طَالِبٍ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهما : مَن قَرَأَ مِأةَ آیةٍ مِنَ‌القُرآنِ مِن أَی القُرآنِ شاءَ ثُمَّ قالَ «یا اللهُ» سَبْعَ مرّاتٍ فَلَو دَعا عَلی صَخرَةٍ لَقَلَعَها إن‌شاءالله. 🌱 امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیهما می فرمایند : هرکس صد آیه از هر جای قرآن بخواند سپس هفت مرتبه بگوید «یا الله» (و حاجت خود را بخواهد) ‌(اثر اجابت) آن چنان است که اگر دعا بر صخره سخت بخواند به یاری خدا آن را از جای برمی‌کند. منابع : 🔶وسائل الشیعة، ج ۴، ص ١١١۴ 🔶ثواب الأعمال و عقاب الأعمال , جلد۱ , صفحه۱۰۳ 🔶مکارم الأخلاق , جلد۱ , صفحه۳۴۳ 🔺آیات پیشنهادی👇حضرت فرمودند ۱۰۰ آیه از هر جای قرآن که دوست دارید 1⃣یک سوره واقعه ۹۶ آیه 2⃣ یک سوره توحید ۴ آیه 3⃣هفت مرتبه یا الله هرچی میخواهید بخواهید امشب....
تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْكَانُ الْهُدَى وَ انْطَمَسَتْ وَ اللَّهِ نُجُومُ السَّمَاءِ وَ أَعْلَامُ التُّقَى وَ انْفَصَمَتْ وَ اللَّهِ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى قُتِلَ ابْنُ عَمِّ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى قُتِلَ الْوَصِیُّ الْمُجْتَبَى قُتِلَ عَلِیٌّ الْمُرْتَضَى قُتِلَ وَ اللَّهِ سَیِّدُ الْأَوْصِیَاءِ قَتَلَهُ أَشْقَى الْأَشْقِیَاء .
. من آقای مجلسی نیستم ولی اگر بودم برای مثل امشبی نهج‌البلاغه‌ام را می‌زدم زیر بغلم و با خودم می‌بردم هر جا که احیا دعوت شده بودم. اولش برای آنکه دل مستمع آماده شود، با این فراز از نامه‌ی ۴۷ نهج‌البلاغه شروع می‌کردم: حسنم، حسینم، شما را، و تمام فرزندان و خاندانم را، و همه‌ی کسانى را که این وصیّت به آنها مى‌رسد... همین‌ عبارت برای اینکه آدمها احساس کنند مولایشان در بستر شهادت افتاده و مظلومانه آنها را خطاب کرده بس است، برای لرزیدن دلشان کافیست! آرام شروع می‌کردم به خواندن وصیت مولا، بعد یک جایی بی اختیار صدایم می‌لرزید و یک حلقه اشک می‌دوید توی چشمهایم و من برای اینکه بغضم نترکد چند لحظه سکوت می‌کردم و زن‌ها و مردها از فرصتِ همین سکوت برای خودشان روضه به پا می‌کردند و اشکها یکی بعد از دیگری جاری می‌شد. بعد من بی‌مقدمه می‌گفتم: اَلدّهر اَنزَلَنی، ثمّ اَنزَلَنی، ثمّ اَنزَلَنی حتی قیل معاویه و علی! روزگار آنقدر منزلتم را پایین آورد، آنقدر پایین، آنقدر پایین که مرا با معاویه‌ هم‌ردیف نمود! علی کجا و معاویه کجا؟! و اجازه می‌دادم کمی این "حتی قیل معاویه و علی" در ذهن مستمع هجی شود تا عمق فاجعه را درک کنند و بعد به نشان حسرت و دریغ سری تکان دهند و با اندوه اشکشان را پاک کنند... من آقای مجلسی نیستم ولی اگر بودم برای مثل امشبی روضه‌ی آرام می‌خواندم. شبیه روضه‌هایی که خود امیرالمؤمنین در دل چاه خوانده: آرام، پرسوز، جانکاه... آخر روضه‌های آرام جگرسوزترند. مستمع مجال داد زدن ندارد، عوضش ذره ذره ذوب می‌شود و جانش به لب می‌رسد! آرام، جوری که بغض ترک نخورد ولی چشمهایم از اشک پر شود از روی نهج‌البلاغه می‌خواندم: خدایا من از آنها خسته شده‌ام و آنها از من خسته شده‌اند! بعد سرم را بالا می‌آوردم و می‌گفتم: مردم از علی خسته شده بودند و اینجا دیگر اجازه می‌دادم صدای هق‌هقم توی بلندگو بپیچد و پرده‌ی بغضِ همه را پاره کند... وقتی صدای مردها توی مجلس پیچید و همه‌ی شانه‌ها به گریه لرزید دوباره از روی خطبه‌ی ۲۵ می‌خواندم: خدایا مردم از من خسته شده‌اند، من را از آنها بگیر... من را از آنها بگیر... این بدترین نفرینی بود که علی در حق دنیا کرد. علی خودش را از دنیای نالایق ما گرفت😭 این را می‌گفتم و اجازه می‌دادم مستمع‌ها با هزار دریغ و هزار اندوه وای علی بگویند و اینجا دیگر صدا به گریه بلند کنند... بعد هم گریز می‌زدم به آن روایتی که نقل می‌کند رسول‌الله و امیرالمؤمنین کنار هم نشسته بودند، پیغمبر همانطور که محو تماشای علی‌اش بود یکباره بی اختیار شروع کرد به گریه و هی پشت هم قربان صدقه‌‌ی علی رفت: بِاَبی الشهید، بِاَبی الوحید، بِاَبی المظلوم... پدرم فدایت ای شهید، ای غریب و بی‌کس، ای مظلوم، ای علی جانم😭 و اجازه می‌دادم مستمع‌ها دم بگیرند و پشت سر من تکرار کنند: ای شهید، ای غریب، ای مظلوم، ای علی...😭 من آقای مجلسی نیستم ولی اگر بودم برای مثل امشبی فقط نمک روی زخم‌ها می‌پاشیدم و مستمع‌ها را به درد غربت علی دچار می‌کردم... جوری که وقتی مجلس را رها می‌کردم، همه احساس خفگی داشته باشند، همه بغضی باشند و قلبهایشان درد گرفته باشد، همه گریه کرده باشند ولی هیچ کسی خالی نشده باشد! دنیا به مولای ما مهلت سبک شدن نداد، توی روضه‌ی علی هیچ دلی نباید سبک شود، همه باید سنگین شوند، پر از بغض مانده در سینه، پر از احساس خفگی... من آقای مجلسی نیستم ولی اگر بودم مستمع‌هایم را حتما به همین حال دچار می‌کردم... جوری که تا خود سحر به خودشان بپیچند و ناله بزنند: آه علی.... ✍ملیحه سادات مهدوی @sharaboabrisham @alfavayedolkoronaieh @tanhaelaj