والا با این خاطراتی که آقایون دهه ۶۰ ی از کتک خوردنشون تو مدرسه میگن حق دارن دختر دهه ۸۰ ی بگیرن!
از آدم بزرگا میترسن انگار...
#افعی_تهران
@tanzac
چنان احساس تکلیفی بهتون نشون بدم که تا آخر عمر وقتی بگن تکلیف، برید زیر میز قایم شید.
#شورای_نگهبان #انتخابات #جنتی
@tanzac
دو عکس که تو بین الحرمین گرفته شده.
پ.ن: کار به اون ترجمه عجیبه ندارم (خط زرد)؛ سوالم اینه که چرا فکر کردن آشامیدن جهت فهم بهتر باید به خوردن ترجمه بشه؟😁
#محمدحسین_فیض_اخلاقی
@tanzac
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#در_حلقه_رندان
اختلاس نجومی شنگول و منگول!
نثرخوانی طنز «#علی_بهاری» در یکصد و هشتاد و سومین شب شعر طنز «در حلقه رندان»
🟡@daftaretanz
🌐daftaretanz.ir
حاجاقا مصطفی پورمحمدی:
دولت من #دولت_قرار است؛ قرار عهد و پیمان و عشق و عاشقی و استقرار و آرامش و متانت است
🗳حاجاقا اشتباه به عرضتون رسوندن. اونی که توی فیلمای خارجی میگن قرار کلا چیز دیگه ایست. منظور دیگه ای هم دارن از قرار.
شما منظورتون چیه؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسرائیل فوقپیشرفتهترین سلاحها رو داره، نمیشه باهاش جنگید...
سلاحی که الآن اسرائیلیا دارن باهاش جنوب لبنان رو میزنن!
#ابراهیم_کاظمی_مقدم
@tanzac
📖کتاب طنز «گاو و فلفل» توسط انتشارات کتابستان منتشر شد.
این کتاب به قلم علی بهاری و روایت طنزآمیز سفر چند مبلّغ دینی به کشور هندوستان است.
🔸در معرفی این اثر آمده است: تا دلتان بخواهد سفرنامههای اخلاقی، تربیتی و عرفانی داریم. شاید کمی تا قسمتی پدران قاجاریمان سعی کردند قد بضاعتشان لحنی طنازانه در سفرهایشان داشته باشند، اما باز هم در کتابخانهها جای سفرنامههای طنز خالی است. سفرنامه «گاو و فلفل» روایتی کوتاه، پرشوروشَر و جذاب از سفر هشت طلبه جوان و دو استادشان به هندوستان برای تکمیل دوره زبانی انگلیسی و در اصل جهاد حق علیه باطل است.
🔸«گاو و فلفل»، اولین کتاب «علی بهاری» است. طلبهای که اهل ادبیات و نوشتن است. او در سفرنامه جمعوجورش سعی کرده تا هرچه که از هند و شرایط اجتماعی آن میبیند را عیناً و با چاشنی طنز برای مخاطب تعریف کند.
🔸گاو و فلفل به تازگی از سوی انتشارات کتابستان معرفت در 160 صفحه منتشر شده است و میتوانید آن را از اینجا تهیه کنید.
🔗لینک تهیه:
https://ketabestan.net/?p=262641
May 11
خلاصه #مناظرات:
یه سری مشکلات هست که باید حل کنیم. این مشکلاتی که ایجاد شده یا رفع نشده هم تقصیر ما نیست، تقصیر رقبامونه که اینجا نشستن! البته ما همدیگه رو دوست داریم و به هم احترام میذاریم و باید با هم متحد بشیم تا بتونیم مشکلاتو رفع کنیم.
#انتخابات
#محمدحسین_فیض_اخلاقی
@tanzac
🔸آن صادق بیادعا، آن بر پیشانیاش جای مهر و دعا، آن جانباز پر اخلاص، آن برده اشتون را در آمپاس، آن که با مردم ندارد حائلی، آن طرفدار ظرفیت داخلی، آن دیپلمات سادهپوش، آن که نداده هیچ آهنگی گوش، آن ساده در دنیای راهراه، آن دشمن دموکرات و جمهوریخواه، آن اصولگرای روراست و بیلایه، آن رئیس دولت در سایه، آن آقای مخالف به طور دائمی، آن نشسته ترک موتور قاسمی، آن که نه وزیری کرده و نه وکیلی، مولانا سعید جلیلی.
بیت:
تو خود چه لعبتی ای شهسعید شیرین کار| که دولتی که بُوَد توی سایه خانه توست
🔹گویند روزی با بانو اشتون به مذاکره نشست. در میانه بحث، چنان مباحث از هم گسست که مولانا سعید پای خویش درآورد و بر کرسی نشاند و گفت: یا منطق ما پذیرید یا در جهاد با ما، اسیرید. اشتون نیز چو این صحنه دید برآشفت و موی آشفته کرد و جیغ کشید و آن گاه بر سر مکان بعدی مذاکره توافق کردند.
بیت:
چونان که نود همیشه آمد با صد| با نام سعید یاد اشتون آمد
🔸پاره ای از محققان این روایت را زیر سوال برده و بر ساخته خوانده اند و اهداف سازندگانش را مشکوک دانسته اند. برخی از اهل بلاغت نیز گوشزد کرده اند که روشن نیست این مدح شبیه به ذم است یا ذم شبیه به مدح، چونان که پاره ای از هواخواهانش شعار سر می دادند که:
بدون هیچ دلیلی| درود بر جلیلی
#علی_بهاری #انتخابات
@tanzac
🔹باز در احوال او نوشتهاند در آلماآتی 12، وقتی به توافق نزدیک شدند و یخ اختلافات با گرمای گفتگو روی به آب شدن نهاد، مولانا سعید بدانها گفت: «هیچ دانید که خرمشهر چگونه آزاد شد؟ به همان روش که مکه فتح گردید» و آن گاه یک ساعت از کارنامه مشرکان مکه سخن راند و اشتون را هند جگرخوار زمان خواند. سپس کاغذ توافق پاره کردی و مکان بعدی مذاکره مشخص ساختی: آنکارای 7!
🔸ارباب تواریخ آوردهاند در آخرین مصاف، دیگر ارباب تصوف و اصحاب عرفان، او را پرسیدند: «در بیانیهخوانی و نویسی رای تو چیست؟» او نیز اجابت کرد: «عرفان با نمایش جلو نمیرود. کار واقعی لازم است». در همین مصاف شاگردانش او را اصلح میپنداشتند و اصرار میکردند که او در صحنه بماند، بلکه ببرد و ببالد. او نیز که تعریف و تمجید شاگردان دید با خود گمان برد که برد، حتمی است و تا برد قطعی، یک «یاهو»ی دیگر باقی مانده اما رقیب که طرفدار «گوگل» بود او را به انصراف کشانیدی و بدین ائتلاف ببالیدی و آرای مولانا سعید از آن خود کردی و هوادارانش آواره ساختی.
🔹طبق برخی از نقل ها، او را به طعنه گفتند: تو را سعید نام نهادند؛ تسمیة الشیءِ باسم ضدِّه!
🔸با لبخند و کنایهوار پاسخ داد: «در آن دنیا میبینمتان!» کنایه از آن که خوشبختی به این چیزها و در دنیا نیست.
🔹سپس مولانا سعید به سایه خزید و دل از سیاست برید و به دولت سایه بسندید! رحمة الله علیه
#علی_بهاری #انتخابات #سعید_جلیلی
@tanzac
سطح توییت کاندیداهای محترم رسیده به درسهای ابتدایی چوپان دروغگو و کلاغ و زاغ.
فکر کنم فردا توی مناظره میخوان اتل متل توتوله بازی کنند.
آخرش هم روز جمعه پالام پولوم پیلیش بازی میکنند هر کی تک آورد اون رئیس جمهوره
#انتخابات
#محمدحسین_علیان
@tanzac
طلبههای قمی در معبد بهاییهای هندوستان
مرور کتاب گاو و فلفل با #ابراهیم_کاظمی_مقدم در قفسه کتاب جام جم
B2n.ir/k91874
#گاو_و_فلفل #سفرنامه_طنز #هندوستان
@tanzac
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نحوه فریب گنبد آهنین به روایت تصویر😁
@tanzac
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی با بابام دارم مذاکرات مجلس رو میبینم.
@tanzac