؛❁﷽❁
روضه حضرت علی اصغر
(سلام الله علیه)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
السلام علیک یا اباعبدالله
و علی الارواح التی حلت بفنائک
هرم لبهای تو آتش زده جانم پسرم
قصه ی آب برای تو بخوانم پسرم
تا صدای هل من ناصر ینصرنی ابی عبدالله بلندشد دیدن صدای گریه ی علی اصغرم بلند شد یکی یکی مخدرات میومدن بغلش میگرفتن ولی آرام نمیشه، گاهی سکینه بغلش میکنه، گاهی رقیه بغلش میکنه، یه مرتبه دیدن زینب وارد شد صدا زد رباب ،قنداقه رو بده من بغل کنم قنداقه رو گرفت اومد مقابل خیمه ها صدا زد حسین، این بچه از تشنگی داره هلاک میشه قبل رفتن این بچه رو سیرابش کنه اگه این بچه آب نخوره هم خودش جون میده هم مادرش رباب،
ابی عبدالله قنداقه رو بغل گرفت اومد بسمت لشکر، حالا داره با علی اصغرش حرف میزنه
علی جان
پسر ساقی کوثر به چه کاری افتاد
کشته ی طعنه ی این زخم زبانم پسرم
اومد مقابل لشکر، قنداقه رو رو دست گرفت، صدا زد یا قوم ان لم ترحمونی فارحموا هذالطفل، اگه شما به من رحم نمیکنید به این بچه ی شیرخواره رحم کنید، اگه شما با من دشمنی دارید این بچه که گناهی نداره، اگه فکر می کنید آب رو برا خودم میخام بیاید بگیرید خودتون سیرابش کنید، اما چه کردند؟
بی هوا تیر رسید و نفسم بند آمد
با نگاه تو گرفته ست زبانم پسرم
حسین...
یه مرتبه ابی عبدالله دید قنداقه داره بال بال میزنه، یه نگاهی کرد علی
داغ تو چون علی اکبر کمرم را تا کرد
نعره خواهم زنم از دل نتوانم پسرم
خون من گردن آنکس که گلوی تو برید
حسرت بوسه نهاده به لبانم پسرم
صبر کن تا پر قنداقه ی تو باز کنم
سخت جان می دهی ای راحت جانم پسرم
از ترک های لبت بوسه گرفتن سخت است
خنده ی آخر تو برده توانم پسرم
صدا زد علی اصغرم
مادرت دیده به راه است که سیراب آیی
با چه رویی تن تو خیمه رسانم پسرم
دیدن ابی عبدالله یه قدم میاد سمت خیمه ها ، دوباره برمیگرده، گفت دیدم مقابل خیمه ها یه خانومی چادر به سر،گاهی مینشینه گاهی بلند میشه هی داره وسط لشکرو نگاه میکنه فهمیدم مادرهمین بچه ست، ابی عبدالله خجالت میکشه برگرده، دیدن حسین راهشو کج کرد اومد پشت خیمه ها، شروع کرد با غلاف شمشیر یه قبر کوچکی رو کندن،
می کَنم قبر تو را دور ز چشم مادر
پدرم داده ره چاره نشانم پسرم
همینکه قنداقه رو گذاشت میان خاک ، اومد خاکا رو بریزه، یوقت دید یه صدای ناله ای بلنده، هی میگه مهلا مهلا یابن الزهرا، صبر کن پسر فاطمه، بزار یبار دیگه بچمو ببینم.
هر کجا نشستی صدا بزن یا حسین(۱)
(۱)✍#(قاسم نعمتی)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#روضه_هفتم_محرم
#حضرت_علی اصغر(علیه السلام )
#استادحاج_اسماعیلی
#فیش_روضه
#شب_هفتم_محرم
#شب_جمعه
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
الحَمدُ لِلَّه رَبِّ العَالَمِین
وَ الصَّلاة وَ السَّلامُ عَلیٰ سَیّدِ الاَنبیاءِ وَ المُرسَلِین
حَبیبِ اِلٰه العَالَمِین اَبِی القاسِم المُصطَفیٰ مُحمَّد
وَ عَلیٰ اَهلِ بَیتِهِ الطَّیّـِبینَ الطَّاهِرینَ المَعصُومِینَ المُکـَرَّمِین
لاسِیَّما بَقیَّةِ اللهِ فِی الاَرَضِین
رُوحِی وَ اَرواحُ العَالَمِینَ لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفِداء
وَ لَعنَةُ اللهِ عَلیٰ اَعدائِهم اَجمَعین
اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً
▪️دل بیچاره ی ما در تب و تاب است بیا
▪️دوری از روی تو والله عذاب است بیا
▪️چه کنم با غم هجران تو یابن الزهرا
▪️بی تو یعقوبِ دلم ، خانه خراب است بیا
▪️ما فقیریم و نداریم پناهی جز تو
▪️سرکشی از فقرا عین ثواب است بیا
▪️چشم بر راه قدوم تو نشستیم آقا
▪️نوکر تو همه دم پا به رکاب است بیا
▪️شب هفتم ، دلمان ناله دوچندان دارد
▪️روضه ی امشبمان قحطی آب است بیا
▪️مادری ...
کدوم مادر؟!...
▪️مادری نغمه ی «لا لا علی اصغر » دارد
ببین میتونی کاری کنی امام زمان رو بیاری توی مجلس
▪️مادری نغمه ی «لا لا علی اصغر » دارد
▪️چقدر دلهره در قلب رباب است بیا
حالا همه باهم
یابن الحسن....
▪️شبهای جمعه می گیرم هواتو
▪️اشک غریبی می ریزم برا تو
▪️بیچاره اونکه ندید کربلاتو
▪️بیچاره تر اونکه دید کربلاتو
اولین شب جمعه محرمه
▪️شاه کرامت کجاتو کجا من
▪️این کربلایت چه ها کرده با من
▪️اشکای زهرا تو صحرا براتو
▪️شبهای جمعه صبوری برا من
▪️آه حرم باز پر از بوی سیبه
▪️آه خدایا حسینم غریبه
امشب مادرش میاد کربلا
انبیا ،اولیا ،اوصیا، ملائکه، همه مهمان حسینند
این مادر چه جوری روضه میخونه امشب
▪️حَبیبی وَ قُرَّةُ عَینِی حسین
زهرا رو کمک کن
▪️اَبکِی عَلیٰ رأسِک َ المَقطوع
▪️أم علی بَدَنِک َ المَطروح
▪️أم علی نِسائک الأُساریٰ
حسین....
بأبی المُستَضعَفُ الغَریب یا اباعبدالله
با یه ناله یا حسین همه شهدا رو مهمان روضه ی ابی عبدالله کن
▪️بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد
▪️مادری گفت حسین جان همه را بخشیدی
====================
9 (1).mp3
36.08M
#شب_هفتم_محرم
#شب_جمعه
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
▪️دل بیچاره ی ما در تب و تاب است بیا
▪️دوری از روی تو والله عذاب است بیا
====================
#شب_هفتم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
الحَمدُ لِلَّه رَبِّ العَالَمِین
وَ الصَّلاة وَ السَّلامُ عَلیٰ سَیّدِ الاَنبیاءِ وَ المُرسَلِین
حَبیبِ اِلٰه العَالَمِین اَبِی القاسِم المُصطَفیٰ مُحمَّد
وَ عَلیٰ اَهلِ بَیتِهِ الطَّیّـِبینَ الطَّاهِرینَ المَعصُومِینَ المُکـَرَّمِین
لاسِیَّما بَقیَّةِ اللهِ فِی الاَرَضِین
رُوحِی وَ اَرواحُ العَالَمِینَ لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفِداء
وَ لَعنَةُ اللهِ عَلیٰ اَعدائِهم اَجمَعین
اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً
▪️اگر چو لاله دلی داغدار دارم من
▪️ز سوز عشق تو بر جان ،شرار دارم من
▪️تویی بهشت من و تا تو با منی ای دوست
▪️دگر به روضه رضوان چه کار دارم من؟
▪️به پیشگاه تو چون می خرند شرم حضور
▪️رخی عرق زده و شرمسار دارم من
▪️قسم به لحظه ی چشم انتظاری زهرا
▪️که بهر دیدن تو انتظار دارم من
شب هفتم عزای ابی عبدالله است
از صاحب اصلی عزا چی میخوایی
▪️بگو ز آستانه لطفت مرا نرانندم
▪️کجا روم؟ چه کنم؟ با تو کار دارم من!
هرکی امشب با آقاش کار داره
امام زمانش رو صدا کنه
یابن الحسن....
سالها از این شهر به اون شهر،
از این زیارتگاه به اون زیارتگاه
سید حیدر حِلّی دنبال امام زمانش میگشت
آخرش خسته شد
گفت میرم کربلا
اگه توی حرم ابی عبدالله زیارتش کردم ، که کردم
و الا دیگه دنبالش نمی گردم
از حلّه با پای پیاده ،راه افتاد اومد کربلا
خدا قسمتمون کنه بازم اربعین بریم با پای پیاده
قصیدهای گفت توی حرم ابی عبدالله ،
برای امام زمان شروع کرد این قصیده را خواندن
مقابل ضریح ابی عبدالله قرار گرفت
اَتری تَجیءُ فَجیعهً
بِأمَضَّ مِن تِلک َالفَجیعه
یعنی توی عالم فاجعهای جانسوز از کربلا سراغ ندارم
حَیثُ الحُسین عَلی الثَّریٰ
آن دمی که از روی مرکب با صورت بر زمین افتاد
خَیلُ العِدیٰ طُحِنَت ضُلُوعَه
استخوانهای سینه و پهلوش رو زیر سم مرکبها بردند
بیت به بیت قصیدش رو داره میخوانه
اما تا رسید به این بیت
وَ رَضیعُهُ بِدَمِ الوَرید
مُخَضَبٌ فَاطلُب رَضیعَه
یعنی این آقایی که اینجاست یه طفل شیرخوارهای داشت ، با خون گلوش او رو سیراب کردند
آقا بیا انتقام شیرخوارهاش را بگیر...
به اینجا که رسید
سید حیدر حلی دید یه وقت ستی روی شانهاش خورد
سید حیدر دیگه ادامه نده
من مهدی دیگه طاقت ندارم
من میخوام بگم آقا جان
سید حیدر که چیزی نگفت
فقط گفت «وَ رَضیعُهُ بِدَمِ الوَرید»
شما طاقت نیاوردید
پس چه حالی داشت جد غریبت حسین ،
حسین هم متوجه نشد تیر از کدام طرف آمد ،
هنوز داشت حرف میزد
یه وقتی داره علی روی دستش بال و پر میزنه ....
حسین....
بأبی المُستَضعَفُ الغَریب یا اباعبدالله
▪️من آب را به قیمت ذلت نمی خورم
▪️بگذار تا به حشر رود آبروی من...
====================
1_542164648785484646.mp3
8.01M
#شب_هفتم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
▪️اگر چو لاله دلی داغدار دارم من
▪️ز سوز عشق تو بر جان ،شرار دارم من
====================
#شب_هفتم_محرم
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
مرحوم سید حیدر حلی از علما و شعرای منطقه حِلّه است
ایشون سالها دنبال امام زمان گشته،یک عاشق تمام عیار،عالم و اسلام شناس،که هرجا کدی و نشانی شنید و پیدا کرد
رفت دنبالش بلکه خدمت حضرت برسد، نتیجهای نگرفت.
با خودش گفت آخرین منزلی که اهل معرفت به من نشانی دادند، کربلاست
گفت از حله راه میافتم میروم کربلا
آنجا اشعارم را برا ی آقا میخوانم
حضرت را دیدم که به آرزویم میرسم
اگر ندیدم سراغ این مشاهد مشرفه را دیگه نمیگیرم
قصیدهای گفت
از حله آمد با پای پیاده کربلا
با همون خستگی و عرق راه
که جز ءآداب زیارت ابی عبدالله است
فرمود زائر وقتی به زیارت حسین ما مشرف میشود
اینجوری زیارت کنه: شُعـْثا غُبْرا جَائِعاً عَطْشَاناً حَزِيناً مَكْرُوباً
از امام صادق راوی پرسید چرا یابن رسول الله؟
جاهای دیگه زائر میخواد زیارت بره باید غسل کنه عطر بزنه لباس نیکو به تن بکند
اما کربلا میاد گرسنه بیاد تشنه بیاد محزون و غصه دار و گرد و خاکی بیاد
امام فرمود آخه جد ما را همین جوری کشتند:
قُتِلَ اَلْحُسَيْنُ حَزِيناً مَكْرُوباً اشعثا أغبرا جَائِعاً عَطْشَاناً
با همین خستگی راه
با همین گرسنگی و تشنگی سید حیدر وارد حرم ابی عبدالله شد
رو به قبر مطهر مودبانه ایستاد،قصیده اش راشروع کرد:
▪️أَتَرى تجيء فجيعةٌ
▪️بأمضَّ من تلك الفجيعه
یعنی تو عالم فاجعهای جانگدازتر از کربلا سراغ نداری
▪️حيثُ الحسينُ على الثرى
آن لحظهای که ابی عبدالله با صورت از مرکب به خاک افتاد
▪️خيلُ العِدى طَحنت ضُلوعه
تا خورد روی زمین، اسبها بر بدنش تاختند، استخوانهای پهلویش را شکستند
همینطوری دارد قصیدهشو ادامه میدهد،یک مرتبه رسید به این بیت:
▪️ورضيعهُ بدمِ الوريدِ
▪️مخضَّبٌ فاطلُب رضيعَه
این آقایی که اینجا خوابیده یک شیرخواره داشت که او را با خون حلقش سیراب کردند
کجایی بیای انتقام این شیرخواره را بگیری
تا رسید به این بیت یک مرتبه دید دستی روی شانه اش رسید، سید حیدر! دیگه ادامه نده، منِ مهدی طاقت ندارم
حسین ...
ها! فهمیدی چه شبی اومدی
آقا این قدر به روضهی این شیرخواره عنایت دارد
مریض آوردند،
خیلیها التماس دعا گفتند
گفتند امشب هرجوری شده دست خالی از این جلسه بیرون نمیرویم
حاشا به کرمت!
من میخوام بگم آقاجان !
سید حیدر که چیزی نگفت فقط گفت این آقا یک شیرخواره داشته
شما بیا انتقامش را بگیر
شما اینجا طاقت نیاوردی
آخ لایوم کیومک یا اباعبدالله
پس چه حالی داشت جد غریبتون حسین ...
این شیرخواره را روی دست گرفت هنوز حرف ابی عبدالله تمام نشده بود
نوشتند حسین هم متوجه نشد تیر از کدام طرف آمد
فَذُبِحَ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ
حسین ...
به قصد تعجیل فرج ، به قصد برآورده شدن همه حوائج،
شفای همه مَرضی،
دست گداییتو بیار بالا
شاید تو خیمهها بچهها دستشونو بالا بردند
خدا کنه بابامون علی اصغر را سیراب شده برگردونه
اما دیدند بابا داره میاد،چه آمدنی!
سکینه بچهها رو صدا زد،گفت:
▪️بچهها دست بابا خونی شده
▪️گمونم شش ماهه قربونی شده
▪️عباش رو طوری رو اصغر میکشه
▪️ گمونم خیلی خجالت میکشه
ناله بزن حسین ...
====================
روضه_حجت_الاسلام_میرزامحمدی_شب_هفتم.mp3
3.93M
#شب_هفتم_محرم
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
مرحوم سید حیدر حلی از علما و شعرای منطقه حِلّه است
ایشون سالها دنبال امام زمان گشته
====================
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
▪️مثلا به تو آب میدم
▪️مثلا تو رو تاب میدم
▪️مثلا به تو آب میدم
▪️مثلا تو رو تاب میدم
▪️مثلا تو صدام کردی
▪️من با خنده جواب میدم
کنار این شیرخواره باید نام سقا هم برده بشه
▪️مثلا عمو برگشته
▪️شدم آره خیالاتی
▪️مثلا همه جمعیم و
▪️توی آغوش باباتی
▪️یه مادر وقتی لالایی نخونه
▪️می میره گوشه ی خونه
▪️درد منو کی میدونه
کیه این مادر...
▪️یه مادر که زیر سایه نمیره
▪️همش بهونه می گیره
دست گداییتو بیار بالا
ب حق اون آقایی که راوی گفت اونقده دستشو بالا آورد که زیر بغل حسین نمایان شد
هنوز داشت حرف میزد
خود ابی عبدالله هم متوجه نشد تیر از کدام طرف آمد، یوقت دید علی بال و پر میزنه، حالا بگو
حسین....
====================
11 (1).mp3
7.83M
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
▪️مثلا به تو آب میدم
▪️مثلا تو رو تاب میدم
====================
#شب_هفتم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#روضه_حضرت_عباس_علیه_السلام
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
الحَمدُ لِلَّه رَبِّ العَالَمِین
وَ الصَّلاة وَ السَّلامُ عَلیٰ سَیّدِ الاَنبیاءِ وَ المُرسَلِین
حَبیبِ اِلٰه العَالَمِین اَبِی القاسِم المُصطَفیٰ مُحمَّد
وَ عَلیٰ اَهلِ بَیتِهِ الطَّیّـِبینَ الطَّاهِرینَ المَعصُومِینَ المُکـَرَّمِین
لاسِیَّما بَقیَّةِ اللهِ فِی الاَرَضِین
رُوحِی وَ اَرواحُ العَالَمِینَ لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفِداء
وَ لَعنَةُ اللهِ عَلیٰ اَعدائِهم اَجمَعین
اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً
▪️تا دلم در حرم قرب تو یابد راهی
▪️آتشی زن که برآید زوجودم آهی
▪️سفر از خویش نکردم که رهم دور افتاد
▪️ورنه تا کعبه وصل تو نباشد راهی
▪️تو به یک کاه دوصد کوه گنه می بخشی
▪️من بیچاره چه سازم که ندارم کاهی
▪️چه شود نیمه شب از خواب کنی بیدارم
▪️که برآید ز لبم ناله یا اللّهی
▪️به جز از تو که کشد ناز گنه کاران را
▪️نشنیدم که کشد ناز گدا را شاهی
شب هفتم محرم مسجد مقدس جمکران میخوای آقا و مولات رو صدا بزن
همه با هم هر جای این مسجد که شرف حضور دارید یوسف فاطمه رو صدا بزن
یابن الحسن ...
السَّلامُ عَلى عَبدِ اللّه ِ بنِ الحُسَينِ الطِّفلِ الرَّضيعِ ، المَرمِيِّ الصَّريعِ ، المُتَشَحِّطِ دَما ، المُصَعَّدِ دَمُهُ فِي السَّماءِ ، المَذبوحِ بِالسَّهمِ في حِجرِ أبيهِ ،و لَعَنَ اللّه ُ رامِيَهُ حَرمَلَةَ بنَ كاهِلٍ الأَسَدِيَّ
▪️تو حرم قحطی آبه
▪️ شب مرگ ربابه
▪️ علی اصغر نمیخوابه
▪️علی اصغر نمیخوابه
▪️عمو رفته آب بیاره
آخ بمیرم
بچهها با چه امیدی چشم انتظار عمو جانشون بودند
▪️عمو رفته آب بیاره
▪️ عمو جونم وفاداره
▪️عمو رفته آب بیاره
▪️ عمو جونم وفا داره
▪️زینبش میگفت سکینه
▪️ کاشکی که بارون بباره
یه وقت دیدن بابا داره میاد
اما عوض اینکه با عمو برگرده،
دست به کمر گرفته!
حسین ...
بأبی المُستَضعَفُ الغَریب یا اباعبدالله
====================